Wednesday, June 24, 2009

گزارش علاءالدین بروجردی از این دیدار دیدار مهم یک هیات مجلس با موسوی و رفسنجانی


ما انتظارات خود را از آقای موسوی و از شخصیت‌های ملی جهت کمک به حل مشکلات موجود مطرح کردیم و آقای موسوی نیز ضمن تشریح دیدگاه‌های خویش، علاقمندی خود را جهت حل مسائل به وجود آمده اعلام کرد. شرکت‌کنندگان در دیدار با آقای هاشمی، از ایشان تقاضای مساعدت به حل مشکلات موجود را داشتند.






سایت خبری مجلس شورای اسلامی اطلاع داد که علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، به همراه هیات رئیسه این کمیسیون با میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی ملاقات کرد و قرار است با مهدی کروبی نیز ملاقات و مذاکره کند. این هیات با محسن رضائی نیز ملاقات کرده است.

بروجردی در باره این ملاقات ها گفت: رفع مشکلات بوجود آمده پس از انتخابات انگیزه این دیدارها بوده است. دیدار با میرحسین موسوی یک ساعت و 45 دقیقه طول کشید و محور گفتگو روند تحولات انتخاباتی و حوادث پس از برگزاری انتخابات بود. ما انتظارات خود را از آقای موسوی و از شخصیت‌های ملی جهت کمک به حل مشکلات موجود مطرح کردیم و آقای موسوی نیز ضمن تشریح دیدگاه‌های خویش، علاقمندی خود را جهت حل مسائل به وجود آمده اعلام کرد. در این نشست راه‌ کارهای عملی نیز بمنظور پایان دادن به وضع موجود مورد تبادل نظر و بررسی قرار گرفت و مقرر شد رایزنی‌ها با آقای موسوی در این راستا ادامه یابد.

در دیدار با آقای هاشمی رفسنجانی نیز با توجه به جایگاه و شخصیت رئیس مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره انتخابات و تحولات پس از آن مذاکرات خوب و سازنده‌ای صورت گرفت.

بروجردی افزود: شرکت‌کنندگان در این جلسه از آیت الله هاشمی رفسنجانی تقاضای مساعدت به حل مشکلات موجود را داشتند که ایشان از این درخواست استقبال کردند که امیدواریم با تداوم رایزنی‌ها هرچه سریع‌تر شاهد اقدامات عملی جهت پایان یافتن وضعیت جاری باشیم

" آرای رضایی در بازشماری کاهش هم داشته است"

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان گفته است: "نتایجی که از بازشماری‌های صورت گرفته بدست آمد نشان از افزایش میزان آرای محسن رضایی ندارد و در یکی دو مورد کاهش هم داشته است."

آقای کدخدایی گفته است: "به نظر ما پس گرفتن شکایت از سوی آقای رضایی حرکت خوبی بود و آقای رضایی وضعیت را درک کردند که از این جهت قابل قدردانی است."

آقای رضایی، کاندیدای محافظه کار انتخابات ریاست جمهوری، یک روز پیش از این در نامه ای به دبیر شورای نگهبان از پیگیری شکایت خود در خصوص نحوه شمارش آرا، انصراف داده بود

گزارش ها از وقوع 'درگیری' در میدان بهارستان تهران حکایت دارد


گفته می شود تلاش گروهی از معترضان به نتیجه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران برای تجمع در مرکز تهران، با واکنش نیروهای انتظامی و لباس شخصی مواجه شده است.

گروهی از معترضان به نتیجه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران روز چهارشنبه ۳ تیر (۲۴ ژوئن) تلاش کردند در میدان بهارستان تجمع کنند که تجمع آن ها با حضور نیروی امنیتی و افراد لباس شخصی با خشونت همراه شد.

برخی شاهدان عینی به خبرگزاری فرانسه گفته اند که قرار بود ساعت چهار بعد از ظهر تجمعی آرام مقابل مجلس انجام شود، اما این تجمع با پرتاب گاز اشک آور و ضرب و شتم افرادی که در این میدان حاضر بودند به تشنج کشیده شد.

این شاهدان عینی به خبرگزاری فرانسه گفته اند با افزایش جمعیت معترضان، ایستگاه مترو بهارستان نیز تعطیل شد.

پیش تر برخی منابع اعلام کرده بودند که در این تجمع میر حسین موسوی و زهرا رهنورد حضور دارند، اما سایت کلمه وابسته به آقای موسوی این موضوع را تکذیب کرد.

با وجود این گروهی از معترضان در میدان بهارستان حضور یافتند، اما ماموران امنیتی پیش از حضور معترضان در میدان مستقر شده بودند.

براساس گزارش ها، معترضان از میدان بهارستان به سمت میدان سپاه حرکت کرده اند و در آنجا نیز درگیری هایی با نیروهای امنیتی پیش آمده است.

از آمار زخمی ها و بازداشت شدگان احتمالی این درگیری ها هنوز گزارشی در دست نیست.

اعتراض های خیابانی در ده روز گذشته به کشته شدن حداقل ۱۷ نفر منجر شده است و نیروهای امنیتی تعداد بسیار زیادی از سیاستمداران، روزنامه نگاران، فعالان مدنی و دانشجویان منتقد را بازداشت کرده اند.

اعتراض ها از شنبه گذشته که محمود احمدی نژاد با ۲۴ میلیون و ۵۰۰ هزار رای به عنوان برنده انتخابات دهم ریاست جمهوری معرفی شد، آغاز شد و حتی پس از سخنان رهبری ایران در مورد سلامت انتخابات و حمایت صریح وی از آقای احمدی نژاد همچنان ادامه دارد.

علی کریمی رسما با تیم ملی فوتبال ایران وداع کرد




علی کریمی، بازیکن تیم ملی فوتبال ایران وباشگاه پرسپولیس تهران امروز رسما از تیم ملی کنار رفت. پیش از این سایت‌های طرفدار محمود احمدی نژاد از کنار گذاشتن او و بازیکنان دیگری خبرداده بودند، که در سئول با مچ‌بند سبز به پیکار تیم کره جنوبی رفته بودند.

در روزهای اخیر، مچ بند سبز به نشانه هواداران میرحسین موسوی و علامتی برای حمایت از اعتراض‌هایی تبدیل شده‌، که به هنگام بازی تیم ملی نیز در شهرهای ایران جریان داشت.

این دومین کناره‌گیری علی کریمی از تیم ملی بود. در شروع رقابت‌های انتخابی جام جهانی و پیش از پیوستن به تیم پرسپولیس، علی کریمی به دلیل انتقاد از مدیریت فدراسیون فوتبال از تیم ملی محروم شد. در پی بخشش او، علی دایی در دوران سرمربیگری تیم ملی، هرگز به گزینش او برای بازی‌های تیم ملی در راه جام جهانی ۲۰۱۰ تن نداد.

با کنار گذاشتن دایی و آمدن افشین قطبی در راس تیم ملی فوتبال، علی کریمی در شرایط دشوار تیم ملی برای صعود، به تیم ملی دعوت شد و در سه بازی باقیمانده در برابر کره شمالی و کره جنوبی و امارات بازی کرد.

تک گل پیروزی‌بخش او به امارات به دنبال یکی از آن حرکات انفرادی پا به توپی به ثمر رسید که از کریمی، مرد سال ۲۰۰۴ کنفدراسیون فوتبال آسیا را ساخت.

دو مسابقه دیگر ایران در کره شمالی و کره جنوبی به ترتیب صفر بر صفر و یک بر یک مساوی به پایان رسید تا ایران با ایستادن در رده چهارم گروه خود از راهیابی به جام جهانی باز ماند.

خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، در انتشار خبر کناره گیری علی کریمی از تیم ملی، دوشنبه شب از زبان او نوشت: «از سوی باشگاه پرسپولیس نیز هیچ تماسی برای ادامه بازی در این تیم با من نگرفته‌اند. به هر حال من هفت ، هشت ماه برای این تیم بازی کردم. من تا روز شنبه هم صبر می‌کنم. اگر از این تیم بروم برخلاف میل باطنی‌ام است و فکر می کنم هواداران به من حق بدهند.»

در گفت‌وگوی علی کریمی با خبرگزاری ایسنا، هیچ صحبتی راجع به مسئله مچ بند سبز او و دیگر ملی پوشان صاحب نام و پرسابقه تیم ملی در سئول نشد.

این در حالی بود که سایت اعتماد ملی صبح همان روز نوشته بود که علی کریمی به همراه مهدی مهدوی کیا، وحید هاشمیان، جواد نکونام، مسعود شجاعی، حسین کعبی و محمد نصرتی ممنوع‌المصاحبه شده‌اند و با بازگشت مهدوی کیا و هاشمیان به آلمان به گذرنامه آلمانی، گذرنامه‌های ایرانی همه بازیکنان در فدراسیون فوتبال نگه داری می‌شود.

این سایت اصلاح طلب در مورد وحید هاشمیان نوشت که او با مچ بند سبز بر روی نیمکت ذخیره‌ها نشست و هنگامی به زمین آمد که بازیکنان در بین دو نیمه مجبور به بازکردن مچ‌بندهای خود شده بودند.

سایت روزنامه بریتانیایی گاردین نیز گزارش داد که مقامات ایرانی تمام بازیکنان تیم ملی فوتبال را- علی کریمی، مهدی مهدوی کیا،حسین کعبی و وحید هاشمیان- که در سئول با مچ بند سبز به مسابقه رفتند، «بازنشسته» کردند.

«بازداشت ۲۴۰ شخصيت سياسی- اجتماعی در ۱۰ روز


کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران فهرستی اسامی دست‌کم ۲۴۰شخصيت سياسی، اجتماعی، روزنامه نگار و فعال دانشجويی را منتشر کرد که در ۱۰ روز اخير دستگير شده‌اند.

در اين گزارش اعلام شد که تاکنون به طور رسمی کشته شدن ۲۷ نفر در اعتراضات اخير تهران تائيد شده اما «آمار بازداشتی‌ها و کشته شده‌ها خيلی بيشتر از اين هاست».
فهرست بازداشت شدگان ۱۰ روز اخير به ۲۴۰ نفر بالغ می‌شود که ۲۹ نفر از آنها پس از بازداشت آزاد شدند، اما ۲۱۱ نفر شامل ۱۰۲ نفر از شخصيت‌های سياسی، ۲۳ نفر از روزنامه‌نگاران، ۷۹ نفر از دانشجويان و ۷ نفر از اساتيد دانشگاه‌ها همچنان در زندان به سر می‌برند.

کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران تاکيد کرد که «بسياری از اين افراد بازداشت شده توسط ماموران لباس شخصی در منازل يا محل های کار خود بازداشت شده اند و دربرگيرنده بازداشت شدگان در تظاهرات نيست».

مقام‌های رسمی پيشتر از بازداشت ۱۷۰ نفر قبل از ۲۵ خرداد و ۴۵۷ نفر در روز ۳۰ خرداد تنها در تهران خبر داده بودند.

در گزارش کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران با اشاره به اينکه « تاکنون ۲۷ کشته رسما اعلام شده است که اسامی آنها نيز تاکنون ارائه نشده»، آمده است «ساير منابع ادعا می‌کنند که آمار بازداشتی‌ها و کشته شده‌ها خيلی بيشتر» از اين ارقام است.

کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران همچنين با ابراز نگرانی نسبت به سرنوشت بازداشت شدگان تاکيد کرد «از آن جا که بازداشت‌شدگان توسط ماشين‌های بدون آرم برده شده‌اند اين مسئله بی‌نهايت برای خانواده‌های اين بازداشت‌شدگان نگران کننده است که نمی‌دانند چه کسانی مسئوليت امنيت جانی اين افراد را برعهده دارد.»

«بی‌اطلاعی خانواده بازداشت شدگان از محل نهگداری آنها» و «عدم ارائه حکم جلب يا احضاريه در حين بازداشت‌های اخير» از جمله موارد ديگری است که کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران بر آن تاکيد کرده است.

در همین حال معاون اول قوه قضائيه نيز از تشکيل «دادگاه ويژه» برای بازداشت شدگان معترض به نتايج انتخابات خبر داد و گفت « با دستگيرشدگان حوادث اخير برخورد عبرت‌آموزی خواهد شد.»

ابراهيم رئيسی شامگاه دوشنبه در برنامه تلويزيونی دولتی معترضان به نتايج اعلام شده انتخابات را «اغتشاشگر» معرفی کرد و گفت که «اين اغتشاشات حتما بايد مورد پی گيری دقيق قرار گيرد و با عوامل اغتشاشگر بايستی به صورت عبرت‌آموزی برخورد شود و دستگاه قضايی هم اين کار را انجام خواهد داد.»

مجارستان و رومانی سفیران ایران را احضار کردند

وزارت امور خارجه مجارستان روز چهارشنبه با احضار سفير جمهوری اسلامی مراتب نگرانی اين کشور را نسبت به برخورد خشونت آميز با معترضان به نتايج انتخابات و ايجاد محدوديت برای فعاليت رسانه‌های خارجی به دولت ايران ابلاغ کرد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه از بوداپست، وزارت امور خارجه مجارستان از جمهوری اسلامی خواسته است به حقوق شهروندان خود برای آزادی بيان احترام بگذارد.

معاون وزارت امور خارجه مجارستان با انتشار بيانيه‌ای در اين باره اعلام کرد:« اين حق کشورهای عضو اتحاديه اروپا است که نگرانی خود را نسبت به اوضاع جاری در ايران در ارتباط با معيارهای دمکراتيک ابراز کنند.»

مجارستان با احضار سفير ايران در بوداپست، خواستار رعايت حقوق مردم برای تظاهرات مسالمت آميز و لغو محدويت‌های گسترده‌ای شد که برای رسانه های خارجی و گردش آزاد اطلاعات در ايران ايجاد شده است.

همچنين رومانی نيز روز چهارشنبه اعلام کرد اين کشور سفير جمهوری اسلامی در بخارست را به وزارت امور خارجه احضار کرده و نسبت به بکارگيری خشونت عليه معترضان به نتايج انتخابات رياست جمهوری اعتراض کرده است.

وزارت امور خارجه رومانی ضمن ابلاغ مراتب نگرانی اين کشور نسبت به نوع برخورد مقام‌های ايرانی با معترضان به سفير ايران، ادعای رهبران ايران را در باره مداخله کشورهای غربی در رويدادهای جاری ايران به شدت رده کرده و آن را «غير قابل قبول و بی‌پايه و اساس» خوانده است.

جمهوری چک که رياست دوره‌ای اتحاديه اروپا را بر عهده دارد، روز دوشنبه از ۲۷ کشور عضو اين اتحاديه خواسته بود، مراتب نگرانی خود را نسبت به اوضاع جاری در ايران به نمايندگان جمهوری اسلامی اطلاع دهند.

در همين راستا وزارت امور خارجه جمهوری چک نيز روز دوشنبه، کاردار جمهوری اسلامی در پراگ را فراخوانده و ضمن اعتراض به برخورد خشونت آميز با تظاهرکنندگان ادعای رهبران ايران را در باره دخالت کشورهای اروپايی در امور داخلی ايران رد کرد.

تاکنون چندين کشور عضو اتحاديه اروپا مانند فرانسه، سوئد، بلژيک، فنلاند و بريتانيا با احضار سفيران ايران به سرکوب معترضين در اين کشور اعتراض کرده‌ا‌ند.

رهبران ايران بارها کشورها و رسانه‌های غربی را به «دامن زدن به ناآرامی‌ها» در ايران متهم کرده‌اند. اعتراض‌ها در ايران نسبت به نتايج انتخابات رياست جمهوری تاکنون دست کم هفده کشته برجای گذاشته است. معترضان دولت را به تقلب و دستکاری گسترده در آرای مردم متهم می‌کنند.

دیدار امروز رهبر با وکیل الدوله ها حق با رهبر است ملت ایران زیر باز زور نمی رود!

علی خامنه ای امروز، درحالیکه تمام خیابان ها و ایستگاه های متصل به مجلس در اشغال نیروهای انتظامی و لباس شخصی های موتور سوار و مجهز به چماق و گاز اشک آور بود و حمله و گریز با مردم آغاز شده بود، با نمایندگان مجلس دیدار کرد. دیداری که میان ارباب بود با وکیل الدوله ها. او در این دیدار بار دیگر از کودتائی که علیه انتخابات کرده دفاع کرد و درحالیکه هنوز، حتی مسیر قانونی طی نشده و شورای نگهبان برای تائید انتخابات 5 روز دیگر هم مهلت خواسته و او نیز موافقت کرده، بار دیگر احمدی نژاد را برنده انتخابات معرفی کرد و از مجلس خواست با دولت او همکاری کند!

علی خامنه ای در دیدار امروز نیز پریشان گوئی غیرقانونی و ضد و نقیض گوئی خود را ادامه داد. از جمله، پس از تائید غیر قانونی انتخابات،- جلوتر از شورای نگهبان- گفت یک گام جلوتر از قانون بر نمی دارد! این درحالی است که مهلت 10 روز شورای نگهبان برای بررسی و تائید انتخابات پایان یافته و عدم انتشار نظر این شورا، دراین مهلت، خود به معنای ابطال انتخابات است و او مطابق هیچیک از اصول قانون اساسی اجازه دادن تمدید مهلت به شورای نگهبان ندارد. اما تاریخی ترین سخنی که رهبر امروز از دهانش بیرون آمد این بود که "نظام(یعنی شخص او) و مردم زیر بار زور نمی روند". ایشان نمی خواهد عقب نشینی کند و مردم هم اهل عقب نشینی و قبول زور نیستند. و این یعنی همان وضعی که اکنون بر کشور حاکم است. او می خواهد جام پر از کاسه خون کودتای انتخاباتی را به خورد مردم بدهد و مردم می خواهند سر کشیدن جام زهر قبول ابطال انتخابات را به کام ایشان بریزد.

نامه سرگشاده عبدالعلی بازرگان آقای خامنه ای! شما همان راه را رفتید که شاه رفت


عبدالعلی بازرگان، عضو ارشد رهبری نهضت آزادی ایران و فرزند مهندس مهدی بازرگان به تاریخ اول تیرماه ۱۳۸۸ نامه سرگشاده ای خطاب به علی خامنه ای منتشر کرد. این نامه پیرامون وقایع اخیر کشور – از کودتا تا سرکوب و دستگیر و کشتار مردم- نوشته شده و در آن جا به جا به عهد نامه امیرالمومنین استناد شده است. از آنجا که دسترسی به اینترنت درایران بسیار دشوار است و هرچه مطالب کوتاه تر و فشرده تر باشد مردم امکان بیشتری برای دسترسی به آن و تکثیر و توزیع آن دارند، ما مستندات این نامه به عهده نامه حضرت علی را حذف کرده و اساس نامه را منتشر می کنیم:



جناب آقای سید علی خامنه ای، نمیدانم با چه زبان و از کدامین ظلم و جنایتى با شما سخن بگویم که مشفقان و دلسوختگان ملت نگفته باشند؟ در نظام متمرکز و مطلقه ای که همه راه ها منتهی به رأی و تصمیم شخصی شما گشته، نامه‌های ناصحانه متعددی در ارتباط با تقلب انتخاباتی وسرکوب خونین معترضین به جنابعالی نوشته شده که هیچکدام هم پاسخی دریافت نکرده‌اند. بنده نیز امیدی ندارم این نوشته از کانال‌های کنترل شده ارتباطی بیت بگذرد و به رؤیت شما برسد، با این حال بنا به وظیفه ملی و دینی خود نکاتی را یادآور می‌شوم.



میلیون ها ایرانی آزاده، به حق یا باطل، شما را در حوادث اخیر به خاطر حمایت بی دریغتان از رئیس جمهورو تقلب آشکار انتخاباتی همکاران او، عامل اصلی تشنجات و کشتارها می‌دانند و سیاست‌های یک طرفه و استبدادی شما را محکوم و عدالت و صلاحیت رهبری‌تان را انکارمی کنند.

شما جز تأیید شتابزده صحّت انتخابات پیش از زمان قانونی آن و مردود شمردن ادعای مخالفین بر تقلب درامانت ِ آراء، نه تنها هیچ دلیل و منطقی جز پافشاری بر درستی و "شیرینی"! آن ارائه ندادید، بلکه نیروهای سرکوب تحت فرمانتان را از "تلخی" عواقب کشتار منع نکردید. در حالی که باید به جای تهدید و توبیخ، با عدالت و انصاف و عذرخواهی از ملت، آن ها را آموزش و رشد می‌دادید.

با وجود بسته شدن خبرگزاری‌ها و همه امکانات و ابزار رسانه‌ای ِ قابل کنترل، برای بی خبر نگه داشتن توده‌های مردم از سرکوب سازمان یافته حاکمیت، به نظر نمی‌رسد برای شما محدودیتی برای آگاهی ازعوارض این قلع و قمع باشد. آیا هرگز گزارش و عکسی از شهدا و مجروحین وقایع اخیر را به سمع و نظر شما رسانده اند؟ آیا می‌دانید نزد خدا و خلقش، به عنوان تصمیم گیرنده اصلی و مسئول مستقیم آن ها پاسخگوی در دنیا و آخرت هستید؟ از دو حال خارج نیست؛ یا می دانید، یا نمی دانید. این سئوال را رهبر سلف شما در آستانه انقلاب از شاه کرد. آیا به یاد نمی‌آورید!؟

جناب آقای خامنه‌ای، اینک متاسفانه میان شما و بخش عظیمی از ملت اختلاف و فاصله‌ای عمیق افتاده است که در صورت لجاجت و بی‌اعتنائی به حقوق مردم، می رود خدای ناکرده به جنگی داخلی و برادرکشی منتهی شود. آثار چنین فتنه‌ای که تا ابد بر پیشانی عاملان آن باقی می ماند، نام نیکوئی از شما باقی نمی‌گذارد.

شما اگر در حوادث اخیر به جای دستگیری گسترده رهبران گروه های سیاسی و صاحب نظران دلسوز ملک و ملت، از بیم واهی بهره برداری از نیروی خشم ملت، و اعتمادتان به تحلیل‌های اطرافیانتان، با آنان گفتگو و رایزنی می‌کردید، آیا به صلاح خودتان و ملک و ملت مظلوم نبود؟

هواداران شما با کدام معیار، حکومتی را که مطالبه امانت درآراء انتخابات را با ضرب و شتم و ابزار قتاله پاسخ می‌دهند، نظام مقدس!! می‌شمارند؟ شما وقتی کارهای بزرگ را به اشخاص کوچک می‌سپارید، برای حفظ موقعیت خود از هیچ اقدامی فروگذاری نمی‌کنند. به راستی منطق شما درحمایت مستمر از آقای احمدی نژاد، که مملکت را با عملکردش در آستانه نابودی قرار داده، جز نزدیکی به افکار خودتان، آن چنان که در نماز جمعه گفتید، چیست؟ نمازی که فرصت استثنائی خدائی بود تا جامعه را با قبول تقلب و قضاوت منصفانه خودتان به آرامش بیاورید.

کشتارهای فجیعی که در برخورد با دانشجویان و یا در تظاهرات مسالمت آمیزخیابانی در حوادث اخیرتوسط نیروهای تحت فرمان مستقیم وغیر مستقیم شما رخ داده است، تماماً حکایت از عزم راسخ آن مقام در قلع و قمع مخالفینی می‌کند که جز تجدید انتخابات ِمهندسی شده درخواست دیگری ندارند. گویا فدا شدن هزاران نفر برای به کرسی نشاندن تصمیم رهبری و نادیده گرفتن میلیون ها درخواست منطقی اهمیتی در نظام ولائی شما ندارد!؟
اگر از خاطر نبرده باشید،۵۶ سال قبل در بیدادگاه نظامی شاه، وقتی مرحوم طالقانی و سایر سران نهضت آزادی محاکمه می‌شدند، مهندس بازرگان پس از دریافت محکومیت ده ساله خود خطاب به تیمسار"قره باغی" رئیس دادگاه گفت:

"ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون و به شیوه مسالمت آمیز با شما سخن می‌گوئیم. با محکوم کردن ما ملت خاموش نمی شود بلکه با زبان دیگری با شما سخن خواهد گفت."
ده سال بعد حرکت‌های چریکی درجنگل‌های "سیاهکل" و عملیات مسلحانه شهری جایگزین مبارزات مسالمت آمیز پارلمانی شده بود. تشکیلات شما استثنا نیست و قوانین الهی شیخ و شاه نمی‌شناسد.

جناب آقای خامنه‌ای، شما که اجازه نمی‌دهید خبرنگاران داخلی و خارجی از صحنه‌هائی که هوادارانتان آفریده‌اند، فیلم و گزارشی تهیه کنند، آیا مستقل از فضا و فیلتری که پیرامونتان ایجاد کرده‌اند هرگز فرصت کرده‌اید نیم نگاهی به عکس‌ها و فیلم‌هائی که جوانان جسور با موبایل‌های خود از جنایت‌های مأمورانتان گرفته‌اند بیندازید؟ آیا حمله نیروهای سرکوبگر در لباس شخصی را که همچون گرگ به جان جوانان برومند وطن افتادند دیده‌اید؟

البته شما در نماز جمعه با فرافکنی زیرکانه‌ای مسئولیت این جنایت ها را به گردن "تروریست های نفوذی"! انداختید که در پوشش تظاهرات خیابانی ضربات تروریستی خود را وارد می کنند. عجبا، چگونه است که تروریست ها اهداف خود را همواره از میان دانشجویان معترض دانشگاه ها و در میان مردم عادی انتخاب می‌کنند!؟
گفتید:"این که بروند دانشگاه و جوان دانشجوی مؤمن و حزب اللهی را آن هم با شعار رهبری مورد تهاجم قرار دهند دل انسان را واقعا خون می کند"! اگر چنین احساسی صادقانه است، چرا برای یک بار هم که شده دستور نمی‌فرمائید نیروهای انتظامی شما با نیروهای رسمى با لباس شخصی برخورد و آن ها را دستگیر کنند؟

جناب آقای خامنه‌ای، در نظام ولایتی شما خونبها که پیش کش! جنازه جوانان را هم به خانواده‌هاشان به راحتی تحویل نمی‌دهند تا بر آنان عزاداری کنند!؟ این است رأفت وعطوفت اسلامی ادعائی شما!

شما با تحریک عواطف مذهبی نمازگزاران، بخش عظیمی از ملت را فریب خوردگان یا وابستگان به بیگانه شمرده و مرتکب ظلم عظیمی می‌شوید. شما ناله و نفرین مادران داغدار و فرزندان شکنجه شده آنان را نمی‌شنوید اما در نظام خداوند ِ سمیع و علیم ناله والدین "ندا"های مقتول بدون جواب نمی‌ماند.

جناب آقای خامنه‌ای، ملت ما در انقلاب سال ۵۷ ازطاغوت زمان که نماد طغیان استبدادی یک فرد بود، نجات یافت و به حاکمیت ملی رسید. اینک پس از ۳۱ سال، گرچه ظواهر و عناوین عوض شده، اما همچنان در بر همان پاشنه می گردد و اکثریت ملت در نظام ولایت مطلقه و شورای نگهبان و سایر نهادهای وابسته، از حاکمیت خود محرومند. شیوه‌های شخص پرستی و بت سازی مشرکانه از مقامات و تملق و چاپلوسی، سکه رایج زمانه است و بر خلاف امام علی که در طرد و دفع متملقین فرصت‌طلب از هیچ فرصتی دریغ نمی‌کرد، متأسفانه دیده نمی‌شود مقام رهبری ابراز برائتی از چنین چاپلوسانی کرده باشند.
انتظار ملت از شما چیزی جز انصاف و عدالت و ترجیح حقوق ملت برتمایلات خودتان نیست،

میهن عزیز ما بیش از ۲۵ قرن است درسلطه سلسله سلاطینی، عموماً ستمکار زیسته است، زمان زیادی ندارید تا قضاوت بندگان خدارا عوض کنید. آریامهر!! آن گاه صدای انقلاب مردم را شنید که فریاد "مرگ برشاه" همه فضای شهر را پر کرده بود. به نصیحت امیرمؤمنان گوش دل بسپارید که فرمود:

کفایت کار مردم به عهده تو قرار گرفته وخداوند ترا در رفتارت با ملت امتحان می‌کند. پس خود را در جنگ با خدا قرار مده که قدرتی در برابر انتقام او نداری و نیز بی‌نیاز از عفو و رحمتش نیستی

... و مااریدان اخالفکم الی ما انهیکم عنه ان ارید الاالاصلاح مااستطعت و ماتوفیقی الابالله علیه توکلت و الیه انیب (هود۸۸).

مشاهدات مردم: کیهان به عاملین کشتار دلداری می دهد همه در انتظار اولین فرصت برای یک انفجار اجتماعی!

امروز بعد از ظهر، تیتر روزنامه کیهان را روی پیشخوان کیوسک های کم رونق مطبوعاتی دیدم. بزرگ نوشته بود: موج خونخواهی مردم از میرحسین موسوی!

من تصور می کنم شریعتمداری واقعا کارش به جنون کشیده. این حرف ها را برای کی می نویسد؟ زیر همان عنوان نوشته است: با اعلامیه موسوی مردم به سمت پایگاه بسیجی که در ابتدای خیابان محمدعلی جناح قرار داشت حمله کردند!

بیشتر باید به این فکر کرد که کودتاچی ها زیر فشار سنگین فیلم ها و مستنداتی قرار گرفته اند که از کشتار مردم بدست نیروی انتظامی و بسیج و چماقداران وابسته به آنها در سراسر جهان پخش شده است. با این نوشته ها و برنامه های مشابهی که در سیمای جمهوری اسلامی نشان میدهند سعی می کنند دلداری به نیروهائی بدهند که در کشتارها دست داشته اند. حدس می زنم در آن نیروها ترس و وحشتی نسبت به شناسائی و رسیدگی قضائی نسبت به رفتاری که دراین روزها با مردم داشته اند ایجاد شد و با این نوع خبرها و برنامه های تلویزیونی می خواهند به آنها دلداری بدهند که نگران نباشند و به کارشان ادامه بدهند. بموقع کسان دیگری را بعنوان مقصر کشتارها معرفی خواهند کرد!

غروب بصورت اتفاقی از جلوی زندان اوین رد شدم. خیلی شلوغ بود. جمعیت واقعا زیادی از خانواده ها در مقابل اوین جمع شده بودند و سراغ گمشدگان روزهای اخیر خود را می گرفتند. شرایط در همه جا چنان انفجاری است که حتی دور از ذهن نیست که همین جمعیت هم یکباره الله اکبر گویان به داخل اوین حمله کند!

تهران هر گوشه اش، فضای ملتهب و درحال انفجار دارد. همه، همه جا درباره رهبر و نقش او در خونریزی ها حرف می زنند.

نامه مهدی کروبی به شورای نگهبان کشور را قربانی انتخاباتی که باید باطل شود نکنید

متن نامه شیخ مهدی کروبی به شورای نگهبان، همزمان با دیدار نمایندگان مجلس با علی خامنه ای و تاکید مجدد او بر رئیس جمهور ماندن احمدی نژاد منتشر شد.


با سلام

اگرچه تاكنون در خصوص اثبات تقلب و تایید بر بطلان انتخابات شواهد و قرائن مشهودی ارائه شده است اما پرداختن به نكته اخیرالذكر شما نیز ضرورت دارد.

اظهارات امروز شما در خصوص تعداد شهرستان‌هایی كه آرای آنها بیش از 100درصد واجدین حق رای بود موجب تاسف گردید و شاهدی دیگر بر وجود گرایش جانبدارانه از نتایج موجود است. اینكه شما تعداد این حوزه‌ها را 50 مورد و نه 170 شهرستان دانسته‌اید و كل آرای آنها را فقط 3میلیون دانسته‌اید كه تاثیری در نتایج انتخابات ندارد، در این خصوص باید متذكر شد كه اولا حداكثر مشاركت معمول را اگر 85 یا حتی 90 درصد فرض كنیم، تعداد مناطقی كه بیش از حداكثر ممكن رای داده‌اند بالای 200 منطقه خواهد شد، به‌علاوه به همین نسبت هم در شهرها و مناطق دیگر رای به صندوق‌ها ریخته شده و برآوردها از رای دادن افراد نیز حاكی از آن است كه امكان نداشته است كه بیش از 30 یا 32 میلیون رای در فرصت موجود با تعداد حوزه‌های تعیین‌شده از مردم اخذ شود، این خطای اعلان شده از سوی شما، فقط آن بخش از كوه یخ است كه روی آب دیده می‌شود و جزو كوچكی ازمجموعه خلاف‌های انتخاباتی است.

شورای نگهبان قبلا با همین استدلال كه مجموع آرا در برخی حوزه‌های رای‌گیری بیشتر از واجدین حق رای بوده، آن حوزه را باطل اعلان كرده، اما این مساله در انتخابات اخیر فقط محدود به این حوزه‌ها نیست، بلكه در اغلب مناطق جریان داشته است و جالب اینجاست كه ناظران شورای نگهبان كه در تعیین صلاحیت هیات‌های اجرایی هم نظارت داشته‌اند، چرا در روز رای‌گیری گزارشی از این تخلفات عظیم نداده‌اند؟! آیا همین دلیل بر بطلان كل فرایند انتخابات كافی نیست؟

پیشنهاد می‌كنیم كه شورای محترم نگهبان به جای اتلاف وقت در شمارش آرا صندوق‌هایی كه طی ده روز گذشته در اختیار وزارت كشور بوده و هر كاری خواسته با آن انجام داده،‌تصمیم نهایی را گرفته و با ابطال انتخابات مردم را خشنود كند و آرامش را به جامعه بازگردانند و كشور را از خطری عظیم رها سازند.

مهدی كروبی

چهارشنبه ۳ تير ۱۳۸۸ حامی لباس شخصی ها به خونخواهی ملت برخاست کیهان موسوی را مسوول خون ها معرفی کرد


همزمان با اعلام خبر حضور مهندس میرحسین موسوی، زهرا رهنورد به همراه تمامی اعضا و رؤسای ستادهای وی در برابر مجلس، جوسازی رسانه های جناح راست و در راس آنها کیهان برای برخورد با مهندس میرحسین موسوی بالا گرفت تا جایی که کیهان موسوی رامسئول درگیری های اخیر معرفی کرد و در تیتر اول خود با عنوان موج خونخواهی مردم از میرحسین موسوی، "ده ها كشته و زخمی، تخریب گسترده اموال عمومی، آتش سوزی های وسیع و صدها مورد تخریب خودروهای مردم" را "حاصل دو هفته قانون گریزی و خودخواهی میرحسین موسوی" دانست.

این روزنامه نوشت: "موسوی كاندیدای افراطیون و احزاب سه قلوی مشاركت، كارگزاران و مجاهدین كه ابتدا با ژست قانون گرایی پا به عرصه انتخابات دهم ریاست جمهوری گذاشت پس از اینكه با رأی منفی قریب به 25 میلیون ایرانی مواجه شد بلافاصله تمام ادعاهای پیشین خود خصوصاً قانون گرایی را به ورطه فراموشی سپرد و چهره واقعی خویش را كه در پس شعارهای پرطمطراق دوران انتخابات مخفی كرده بود آشكار ساخت."

کیهان همچنین موسوی را متهم کردکه "هوادارانش را به تجمع غیرقانونی میدان آزادی فرستاده و خود نیز در میان آنها حضور یافته و به بیان مطالب تند و تحریك آمیز علیه نهادهای قانونی نظام پرداخته است".

نکته جالب اینکه کیهان ضمن آنکه مسئولیت شهادت شرکت کنندگان در تظاهرات چند روزه اخیررا متوجه موسوی دانسته و "نقاب زدگان سبزپوش" رابه "قمه کشی و قداره بندی" متهم کرده، خبر از کشته شدن تعداد زیادی ازمردم داده است.این نشریه همچنین خبر از ارسال "بیش از 2 هزار شكایت مردمی از طرف خانواده های كشتگان و مصدومان به مراجع ذی ربط " داده و نوشته است: "موسوی چه بخواهد و چه نخواهد مسئولیت مستقیم این جنایت ها از جمله كشته شدن حدود 20 شهروند بی گناه، صدها زخمی، 200 مورد آتش سوزی بانك، 200 مورد تخریب خودروی مردم و 300 مورد تخریب اموال عمومی با اوست."

این در حالیست که سردار رادان جانشین فرمانده انتظامی، خبر از ارسال "بیش از 10 هزار مورد شكایت مردمی برای برخورد با اغتشاشگران" داده واو نیزبدون اشاره مستقیم به مهندس موسوی، اعلام کرده است که: "كسانی كه مردم را دعوت به تجمعات غیرقانونی و راهپیمایی می كنند باید تبعات آن را نیز بپذیرند."
در همین راستا احمد توكلی، رییس مركز پژوهش‌های مجلس هم در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به وقایع روزهای اخیر اظهار داشت: "بنده فكر می‌كردم لااقل پس از آشكار شدن بهره‌برداری دشمنان خارجی از حركت اعتراضی میرحسین موسوی و جمعی از مردم، آقای مهندس مرز حفظ استقلال سیاسی را پاس می‌دارد و به مسیر قانونی اعتراض بسنده می‌كند؛ ولی با بیانیه‌های پیاپی، به ویژه بعد از خطبه‌های روز جمعه اخیر، به نظر می‌رسد ایشان قصد دارند خودزنی را تا حد خودكشی ادامه دهند."
وی با بیان اینكه "از لحظه‌ای كه معلوم شد نتیجه انتخابات مورد اعتراض‌ آقای مهندس موسوی است و او به همراه دوستان و طرفدارانش قصد تحرك مدنی بدون رعایت قانون را دارند، آشكار شد كه وی با خودش در تناقض قرار گرفته است"، تصریح كرد: "از این تاسف‌ بارتر مواضع آقای موسوی بعد از آشكار شدن دخالت دشمن مستكبر و خونریز ملت‌ها یعنی آمریكا و چند كشور پر مدعای اروپایی در ماجرا و بهره‌برداری و حتی تهدید تلویحی اوباما تحت عنوان نگرانی درباره تمامیت ارضی ایران است".

وی البته این را نیز گفت که"حتی اگر حق با موسوی هم می‌بود حالا جای كوتاه آمدن بود."

از سوی دیگر زهره الهیان، نماینده مجلس اسلامی هم "مسئولیت سرقت اموال، اهانت به خانم‌های محجبه و همه این مسائل و هرج و مرج ‌ها" رامتوجه موسوی دانسته و گفته است: "آقای موسوی باید پاسخ دهند كه چرا تلاش می كنند نظام را دور بزنند."

وی همچنین افزوده: "ایشان باید اعلام كند كه ساختارهای درون نظام را قبول دارد یا ندارد و این تناقض را در افكار عمومی حل كند، كه عدم پذیرش ساختارهای نظام باعث هرج و مرج و تزلزل در نظام است."

محمد نبی حبیبی، دبیر كل حزب موتلفه اسلامی هم با این توصیه که "آقای موسوی به اردوگاه مردم و قانون برگردد" او را "اولین كسی" دانست كه باید به اظهارات اخیر غربی ها و اسراییل در مورد جمهوری اسلامی پاسخ دهد و به وی نصیحت کرد: "به اردوگاه مردم و قانون برگردند و پیش از این برای دشمنان قسم خورده نظام و انقلاب خوراك تهیه نكنند."


زمینه سازی های قضایی

همزمان با این سخنان هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه هم با "بی نظیر خواندن" انتخابات دهم ریاست جمهوری، "بیانیه هایی را که نباید صادر می شد" باعث اتفاقاتی خواند که در کشور روی داده است. وی گفت: "برخی اطلاعیه هایی كه نباید صادر میشد سبب شد دشمنان سوء استفاده كنند."

محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه هم "از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و سیاسیونی كه به خطا می‌روند، خواست قدر این موقعیت را بدانند، خود را باطل نكنند و هزینه روی دست ملت نگذارند، زیرا ملت و نظام جمهوری اسلامی بزودی و با قدرت، چشم فتنه را بیرون خواهد آورد."

لاریجانی كه دوشنبه شب در برنامه گفتگوی شبكه سوم سیما شركت كرده بود، افزود: "من مثل روز روشن می‌بینم كه ملت ما چشم فتنه را به در خواهد آورد اما چرا دوستان ما كه از افراد نظام هستند و برای نظام خدمت كرده اند، باید این قدر راه را به خطا بروند."

وی در پایان سخنان خود بدون اشاره به اقدامات لباس شخصی ها در کوی دانشگاه و دیگر نقاط کشورپرسید: "مگر نظام جمهوری اسلامی چه بدی كرده است كه ما باید این گونه با آن رفتار كنیم؟"

انتقاد لوس آنجلس تايمز از سياست منفعلانه کاخ سفید سياست اوباما، بمبی برای ایران


اگر نيروهای طرفدار اصلاحات و دموکراسی پيروز شوند، طرح اوباما برای گفتگو با رژيم موضوعيتی ندارد، زيرا رژيم ديگر وجود خارجی نخواهد داشت. اما اگر نيروهای اصلاح طلب از سوی رژيم به حاشيه رانده شوند، باز هم طرح اوباما بی معنی است، زيرا رژيم هنوز همانجاست.

اگر محمود احمدی نژاد و آيت الله خامنه ای در رأس باشند، حتی سنگدل ترين واقع بين ها نيز در برابر خونی که از دستان رژيم می چکد؛ بيزار خواهند شد. سياست و انسانيت حکم می کند دنيا چنين رژيمی را محکوم و طرد کند.

تمايل اوباما به مذاکره با احمدی نژاد تا پيش از 22 خرداد، که خود با ريشخند منتقدان محافظه کار روبرو شده بود، از سوی تشکيلات و جناح چپ به عنوان سندی از ديدگاه باز وی در ديپلماسی معرفی می شد: پادزهر سالمی دربرابر آنچه ديدگاه بسته جورج بوش تلقی می شد.

اما اکنون، درصورت استيلای دستۀ حاکم بر ايران، هرکسی که دستان خون آلود احمدی نژاد را بفشارد، کار سختی برای پاک کردن اين خون در پيش خواهد داشت.

نکته غم انگيز اين است که دولت چگونه به موضوع تن خواهد داد. حتی برخی از طرفداران پر و پاقرص اوباما نيز می پذيرند رئيس جمهور از وقايع ايران غافلگير شده است. اين اصلاً جای شرمساری ندارد زيرا همه غافلگير شده اند.

ممکن است طرفداران دو آتشه او ادعا کنند وی در تمام طول اين مدت در حال «تنظيم» عکس العمل خود بوده ، اما واضح است او در حال اتلاف وقت بوده است. همانطور که جيم هوگلند از واشنگتن پست می گويد، احساسات درونی اول او اين بوده که به «هدف زمان پيش از انتخاب خود برای زنده نگهداشتن شانس رسيدن به يک توافق هسته ای با هر دولتی که در ايران روی کار است، پابرجا بماند.»

اوباما در ادامه می گفت تفاوت نامشهودی ميان ميرحسين موسوی و احمدی نژاد وجود دارد و نيز می گفت می خواهد از «مداخله» خودداری کند. اما او ظرف يک هفته به بدگوئی تمام درباره سرکوب صورت گرفته از سوی رژيم روی آورد و طی بيانيه ای، از معترضان پشتيبانی کرد. رئيس جمهور تنها وقتی حاضر به اينکار شد که اروپائی ها و مجلس قدم های خود را برداشته بودند.

چرا کمک به نامزد رقيب در انتخابات ايران برای اوباما سخت است؟ مطمئناً هوگلند و سايرين تاحدودی درست می گويند که رئيس جمهور مصمم به گفتگو با ايران است. اما اوباما اين را روشن کرده که پايان بخشيدن به معضل هسته ای ايران را نه به عنوان تنها اولويت خود، بلکه به عنوان بخشی از طرح دو مرحله ای خود در خاورميانه نگاه می کند. هدف تفکيک ناپذير او اين است که اسرائيل را به توافق صلح با فلسطينی ها مجبور کند. لورا روزن به عنوان يک کارشناس مسائل ايران که با مقامات وزارت خارجه در کاخ سفيد ارتباط دارد، می گويد: «اوباما با شيوه ای که تقريباً قالب ايدئولوژيک دارد، به دموکراسی متعهد است... او مايل است ظرف هشت ساله آينده، برخی کارها را در خاورميانه به انجام برساند. ممکن است بدون پرداختن به اين تکه بزرگ از معما (يعنی ايران)، حتی به نيمی از اهدافش هم دست پيدا نکند.»

محافظه کاران يا نومحافظه کاران، چهار سال اصرار اشتند رژيم ايران قابل مذاکره نيست. برخی تأکيد داشتند خصلت ضد آمريکائی، در بطن هويت اين رژيم جا دارد. برخی می گويند رويکرد «دستان باز» اوباما در برابر ايران، دفع شده است. ممکن است اوباما تصور کرده باشد با پذيرش حمايت قبلی آمريکا از سرنگونی دولت محمد مصدق در سال 1953، دل رژيم را بدست می آورد. اما چنين دلخوشی پس از اظهارات مشابه مادلين آلبرايت (وزيرخارجه دولت بيل کلينتون) در سال 2000 بوجود نيامد.

برخی ديگر به اشتياق مقدس مأبانه و توطئه آميزی اشاره می کنند که گروه حاکم بر ايران را پيش می راند. بسياری افراد هستند که رويکرد محکم ايران در برابر اسرائيل، پشتيبانی آن کشور از انکار «انديشمندانه» هولوکاست و نيز حمايت ملموس رژيم از حزب الله و ساير گروه ها در کشتار يهوديان را طلب می کنند. تلاش ايران برای تخطئه دموکراسی و ثبات عراق، و نيز حمايت آن کشور از حملات بر ضد نيروهای آمريکائی، در همين راستاست.

هيچکدام از اين ها شواهد کافی برای اوباما محسوب نمی شوند، زيرا هرچيز مربوط به بحث آزادی توسط بوش نامعقول و مضحک و نيز يک ايدئولوژی سفت و سخت تلقی شده است.

بسيار خوب، حالا که بوش رفته است. اوباما هم دستانش را دراز کرده است. رژيم هم نشانه های روشنی از پوچی اين رويکرد بروز می دهد. تمام آنچه پيش روی اوباما باقيمانده است، اين است که از تعصب ايدئولوژيک خود دست بردارد و دوباره از نو شروع کند

نگاه مجله تایم به پیامدهای منطقه ای آشوب های ایران اخبار تهران، مشکل متحدان خاورمیانه


اگر اعتراضات خیابانی از زمان برگزاری انتخابات بحث انگیز در ایران به مشکلی برای رهبری در تهران تبدیل شده است، کافی است تصویر مغشوشی که در پیش چشم متحدان این کشور در خاورمیانه به نمایش درآمده است را تصور کنید.

شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان پس از اعلام انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد، سراسیمه به وی تبریک گفت و نتایج انتخاباتی را "امید بزرگی برای تمام مجاهدین و مقاومتی خواند که در برابر نیروهای سرکوبگر و اشغال مبارزه می کنند." اما از زمانیکه طرفداران معترض میرحسین موسوی به خیابان ها ریخته اند و فریاد تقلب در انتخابات سر دادند، نصرالله ملاحظه کارتر شده است. وی مشخصاً ضمن بی توجهی به اظهاراتی که درباره طرفداری بیشتر هر یک از نامزدها از حزب الله ایراد شده، تنها به این گفته بسنده کرد که "ایران با تدبیر و قدرت ولایت فقیه، از این بحران عبور خواهد کرد."

نصرالله به عنوان مشتری قدیمی ایران، عاقل تر از آن است که مشت خود را باز کند زیرا صرفنظر از آنکه چه کسی از منازعات انتخاباتی پیروز بیرون بیاید، او به پشتیبانی و تسلیحات نیاز دارد. با این حال، احتیاط او فراتر از سیاستمداری محض است: بحران انتخاباتی در ایران، حزب الله و سایر متحدان ایران در منطقه را در معرض مشکلی قرار می دهد که دامنه آن فراتر از آن است که چه کسی بر اریکه قدرت در ایران تکیه بزند.

برای سوریه به عنوان متحد نزدیک ایران نیز مشکل همین نزدیکی هاست: حرکت عظیم اعتراض ضد دولتی بر سر اتهام تقلب در انتخابات، نشانه خوبی از پذیرش یک نظام خودکامه برای بشار اسد نیست، رئیس جمهوری که اولین رفراندوم ریاست جمهوری خود را با کسب 97 درصد آرا پشت سر گذاشته است. بنابراین جای تعجب نیست که وب سایت خبرگزاری دولتی سوریه به نادیده گرفتن ماجراهای انتخابات ایران مشغول است. از نظر سوریه، هرچه دولت ایران بتواند زودتر و به کمک هر ابزاری این افتضاح را خاتمه دهد، بهتر خواهد بود.

معمای موجود برای جنبش های "مقاومت" تحت حمایت ایران نظیر حماس و حزب الله، از شدت و حدت بیشتری برخوردار است. هر دو گروه، سازمان های اسلامی هستند که هم به قوانین دینی و هم دموکراسی آزاد اندیشانه متعهدند. مشروعیت حماس برای ابراز خواست سیاسی فلسطینیان در سال 2006 و پس از برگزیده شدن به شیوه دموکراتیک به عنوان حزب حاکم بر مجلس فلسطین غیرقابل تشکیک بود. حزب الله نیز پشت این صورت ایستاده که بزرگترین حزب لبنان است و التزام خود را به قواعد موجود در قانون اساسی لبنان و سلاح در دست گرفتن جهت دفاع از منافع ملی لبنان، از پیش اعلام کرده است. درعین حال، اعتقاد آنها به اسلام سیاسی، در میان مردمی که تحت حکومت های خودکامه در جهان عرب به سر می برند، انعکاس یافته است.

ممکن است میان قوانین خدا که غیرقابل گفتگو هستند، و صلاحدید دموکراسی، تقابل موروثی وجود داشته باشد. ایران، با همه محدودیت ها و اشکالاتش، توانسته بود ترکیبی از این دو را در رویاروئی با خصومت های بین المللی به کار بندد. اما اکنون با صف آرائی دو بازوی دموکراسی و روحانیت در مقابل هم، که به ادعای ایران منابع مشروعیت بخش نظام هستند، ممکن است این کشور خودکامه تر شود. واضح است چنین سرنوشتی، رژیم ایران را به برخی حکومت های منطقه شبیه می کند که طرفدارانش در حال مبارزه با آنها هستند.

کش و قوس ها در داخل نظام ایران، و تاحدی در داخل حزب الله لبنان، سر باز کرده اند. حزب الله رسماً هدف خود را در تبدیل لبنان به یک جمهوری اسلامی جستجو می کند اما از دیرباز، رویکرد واقعگرایانه و مصلحت اندیشانه ای را در پیش گرفته که بر اساس آن، هیچ بخشی نمی تواند به تنهائی بر لبنان چند مذهبی حکومت کند. جنبش شیخ حسن نصرالله تا حد زیای با جمهوری لبنان منطبق است: این جنبش شکست خود در انتخابات مجلس لبنان در اوائل ماه جاری را پذیرفته است، اقدامی که بر اساس معیارهای خاورمیانه ای، به طرز عجیبی جوانمردانه تعبیر می شود.

به نظر می رسد بحران ایران سبب تحریک احساسات خودمحورانه و فرقه ای برخی شیعیان لبنان شده است. گزارش اخیر از مناطق تحت حمایت حزب الله در جنوب لبنان، نشان از حمایت گسترده مردم از احمدی نژاد داشت؛ آن هم نه فقط به دلیل ایستادگی در برابر آمریکا و اسرائیل، بلکه به عنوان یک قهرمان برای لبنانی ها. همراهی چندانی با چهره های انقلابی نظیر موسوی و طرفدارانش در آن مناطق به چشم نمی خورد. ویسام الامین، مهندس معمار 34 ساله گفت: "کسانی که در حال اعتراض در ایران هستند، باید سوزانده شوند. اگر قصد آنها ایجاد بی ثباتی در ایران است، ما طرفدار دیکتاتوری برای جلوگیری از تطاهرات هستیم."

ایران نفوذ خود در گستره نه چندان کوچک خاورمیانه را بوسیله نمایش تفاوت خود با رژیم های عربی بسط داد که هنگام ورود تانک های آمریکائی به بغداد و تانک های اسرائیلی به غزه، به تماشا نشسته بودند. اما اکنون، ممکن است با ورود تانک های ایرانی به خیابان های تهران، بخشی از جلال و جبروت خود در خیابان های عربی را از دست بدهد.

قوه قضائیه تهدید کرد با بازداشت شدگان "برخورد عبرت آموز" می کنیم


در حالی که با گذشت بیش از یک هفته از دستگیری شمار کثیری از فعالان سیاسی اصلاح طلب، روزنامه نگاران و فعالان دانشجوئی، هنوز از وضعیت آنان خبری در دست نیست، از یک طرف سعید مرتضوی آنان را ممنوع الملاقات کرد و از سوی دیگر معاون اول قوه قضاییه هشدار داد که با همه دستگیر شدگان "برخورد عبرت آموزی" خواهد شد.

معاون اول قوه قضائیه دو شنبه شب در گفتگوئی خبری با شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی، با لحنی تند تمامی دستگیر شدگان راهپیمائی های مردمی اخیر در تهران را اغتشاشگران خیابانی خواند و گفت: دادگاه ویژه ای برای رسیدگی به پرونده های دستگیر شدگان تشکیل شده که هم اکنون در حالی بررسی پرونده های آنان است.

وی سپس تهدید کرد: دستگاه قضائی مورد به مورد اغتشاشات را مورد پیگیری دقیق قرار می دهد و با عوامل تمامی اغتشاشات و اغتشاشگران به شکلی عبرت آموز برخورد خواهد کرد.

همچنین تلویحا و بدون نام بردن از هیچ حزب و هیچ یک از چهره های مطرح اصلاح طلب، مواضع و دیدگاه های معترضانه به نتایج انتخابات اخیر را تحریک کننده و موجب بروز اغتشاش و ناامنی خواند.

در همین حال و با توجه به بی خبری مطلق از اوضعیت دستگیر شدگان و ممنوع الملاقات شدن همگی آنان از سوی سعید مرتضوی، روز گذشته فخر السادات محتشمی پور عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و همسر سید مصطفی تاج زاده، در گفتگوئی کوتاه با سایت امروز در مورد آخرین پیگیری های خانواده های دستگیرشدگان گفت: روز شنبه به همراه برخی از خانوادگان بازداشت های اخیر به دادستانی مراجعه کردیم. قاضی مرتضوی در این دیدار اعلام کرد که مصطفی تاج زاده وبسیاری دیگر از فعالان سیاسی بازداشت شده ممنوع الملاقات هستند. وی به ما قول داد که همان روز امکان تماس تلفنی تاج زاده با خانواده وی را فراهم سازد، اما متاسفانه تاکنون این اقدام صورت نگرفته است.

همسر تاج زاده در ادامه با اشاره به اینکه حتی به وکیل همسرش هم اجازه ملاقات با وی را نداده اند گفت: وکیل تاج زاده نتوانست با وی ملاقات داشته باشد وهمچنین پرونده وی را مطالعه کند اما با توجه به اتفاقات صورت گرفته نسبت به قرار بازداشت در مدت زمان قانونی اعتراض کرده است.

فخر سادات محتشمی پور در خصوص تحت فشار قرار گفتن همسرش و بسیاری از فعالان سیاسی دستگیر شده برای اخذ اعتراف گفت: هر نقل قول ویا سخنی از این افراد در وضعیت موجود فاقد اعتبار بود وپیشاپیش این گونه رفتارها را محکوم می کنیم. تنها جرم تاج زاده وبقیه بازداشت شدگان تلاش همه جانبه برای مشارکت حداکثری در انتخابات ریاست جمهوری دهم بوده است.

به گزارش سایت امروز، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در پایان گفتگوی خود با اشاره به رویکرد رسانه های حامی دولت از جمله فارس، کیهان و ایران علیه اصلاح طلبان و زمینه سازی برای دستگیری آنان، ضمن ابراز انزجار هشدار داد که این روش ها خشم ملت را افزون خواهد کرد.

فاطمه شمس همسر محمدرضا جلالی پور، یکی دیگر از فعالان اصلاح طلب نیز روز گذشته به دنبال بی خبری مطلق از همسرش و بعد از انتشار سخنان تهدید آمیز معاون قوه قضائیه، خطاب به سعید مرتضوی نامه ای اعتراض آمیز نوشت و خواستار روشن شدن وضعیت همسرش شد. وی در این نامه با تاکید بر اینکه همسرش به دستور مرتضوی شش روز است که بازداشت شده و از او هیچ خبری در دست نیست، خبر داده که "حتی امکان یک تماس پنج‌ دقیقه ‌ای هم از او سلب شده است."

نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و مسئولان قضائی تاکنون نه تنها به خواست هیچ یک از خانواده های دستگیرگان پاسخی نداده اند، بلکه کماکان در سطح تهران و شهر های دیگری نظیر اصفهان، تبریز و شیراز اقدام به دستگیری اصلاح طلبان هوادار موسوی کرده اند.

در چند روز گدشته تنی چند از مسئولان اعلام کرده بودند در یکی دو روز اخیر بسیاری از دستگیر شدگان آزاد خواهند شد، اما تاکنون حتی یک نفر هم آزاد نشده است



--------------------------------------------------------------------------------

چهارشنبه ۳ تير ۱۳۸۸ گفت و گو با یکی از چماقداران لباس شخصی روزی 200 هزار تومان می گیریم


صبح شنبه 23 خرداد ماه، در حالیکه تهران همچنان روز پر التهابی را پیش رو داشت، چهره افراد لباس شخصی که با چماق هایی یکدست به ضرب و شتم مردم می پردازند پررنگ تر شد. این افراد اغلب به طور روزمرد استخدام شده اند و آن طور که یکی از آنان می گوید "به روزمزدان ایرانی روزانه 200 هزارتومان و به غیرایرانی ها تا چند برابر این مقدار" در روز پرداخت می شود. چماقداری که خبرنگار روز با وی صحبت کرده همچنین گفته است:ما درآسایشگاه هستیم اما غیرایرانی ها در هتل اقامت دارند.

این گفت و گوی ویژه در پی می آید.

از چهار روز پس از اعلام نتایج انتخابات، نیروهایی لباس شخصی اما با کلاه کاسکت نیروهای ضد شورش در خیابان ها پدیدار شده اند که لهجه آنها آشنا نیست. برخی از شاهدان عینی می گویند:این چماقدارها یک چیزهایی می گویند که ما نمی فهمیم. بعضی هم به طور مشخص خبر از آن می دهند که در برابر خود چماق به دستانی را دیده اند که زبان شان عربی بوده است. دیروز در یک ساندویچ فروشی فرصتی دست داد تا با یکی از این لباس شخصی ها صحبت کنم.

من داخل مغازه بودم که او وارد شد. از مغازه داریک نوشیدنی خنک خواست؛آن هم در حالیکه چماقش را به همراه داشت. سر صحبت با وی را باز کردم.



سلام برادر خسته نباشی

خدا عمرت دهد. التماس دعا (او که در چشمانش دلهره نهفته است، لهجه غلیظی دارد)



اهل کجا هستی؟

تربت



تربت؟

تربت جام.



چند سال داری؟

36 سال



زن و بچه هم داری حتما؟

نی. زن و بچه خرج دارد. من بیکارم.



بیکار؟ مگر تو بسیجی نیستی؟ حقوق نمی گیری از سپاه؟

نی. بسیجی نیستم که. بیکارم.



ولی الان که سرکاری؛ نه؟

ها!



چوبدستی چرا دستت گرفتی؟

ما را آورده اند اینجا تا منافقین را بزنیم. این چوبدستی را هم برای همین به ما داده اند.



چه کسی داده؟

حاجی. گفته جوری بزن که دیگر بلند نشود. اینها خائن هستند.



خودت چه فکر می کنی؟

من به این کارها کاری ندارم؛ پولم را می گیرم.



پول کتک زدن می گیری. حال هم می کنی.

ها! آنها پول داده اند تا بزنم. توباشی نمی زنی؟



حالا چقدر می دهند؟

روزی 200 تومان. [خنده ای می آید توی چشم هایش]200 هزار تومان



خیلی زیاد است. با این پول می خواهی چه کار کنی؟

می روم زن می گیرم. دو تا هم بخواهم می دهند وقتی اینقدر پول داشته باشم. می دانی چقدر می شود؟ دو میلیون. حالا شاید دیگر نروم تربت. شاید همینجا بمانم. حاجی می گفت باز هم تظاهرات می شود؛ به ما کار می دهند.



چند روز است آمده ای تهران؟

3 روز. 7 روز دیگر قرارست بمانیم.



کسان دیگری که با تو هستند از کجا آمده اند؟

همه را نمی شناسم اما در آسایشگاه ما از مازندران، اراک و خوزستان هم آدم هستند. از تربت حیدریه و خواف هم هستند. [نوشیدنی اش را خورده است. در خواست یک نخ سیگار می کند. می دهم. آتش می زند. در حال دود کردن سیگار به حرف زدن ادامه می دهیم. ]



عرب هم هست بین تان. نه؟

آره؛ ولی من شنیدم آنها را به هتل برده اند. می گویند از لبنان آمده اند. دیشب که به ما شام تن ماهی دادند، بچه ها می گفتند به عرب ها غذای خوب می دهند.



آسایشگاه شما کجاست؟

نمی دانم. تهران را بلد نیستم. اما دور است. اینطرفی می رویم تا می رسیم به آسایشگاه. ( او شرق تهران را نشان می دهد).



تا حالا تهران آمده بودی؟

نه ؛اولین باراست.



نماز هم می خوانی؟

بله. اما اینجا می گویند وقتی در ماموریت هستی دستشویی هم نباید بروی.



ناراحت نمی شوی مردم را می زنی؟

مردم؟ حاجی می گوید کسانی که شعار می دهند منافق هستند. من حرف او را قبول دارم. او حاجی است. می دانی حاجی دروغ نمی گوید. [در این موقع مرد هیکلمند و چاقی وارد مغازه می شود. با اخم به دور وبر نگاه می کند و چشمش به آن جوان می افتد. ]

می گوید: اینجا چه می کنی؟ با کی حرف می زدی؟

مرد جواب می دهد: هیچی؛ آمده بودم کانادا بخرم.

برو سر پست خودت. یا الله.

مرد چماقش را بر می دارد و می رود. نوشابه خنک خورده و حالش جا آمده. هفت روز دیگر که برسد، باز برای او کار خواهد بود؟

چهارشنبه ۳ تير ۱۳۸۸ نگاهی به تحلیل های مردم تهران ایران مانند غزه شده


گزارشی که در پی می آید نگاهی به تفسیرها و تحلیلهای مردم درباره وضعیت کشور و تحولات پس از انتخابات است. قرار نیست از این شنیده ها به نتیجه مشخص واحدی برسیم. بلکه تلاشمان این بوده است که دیدگاه های متفاوت را بشنویم و بدانیم فراتر از حرفهای نمایشی رسانه ها و تریبونهای دولتی، در ذهن جامعه ایرانی چه می گذرد.



معترضان سازماندهی ندارند

علیرضا مهندس برق است و در یک شرکت خصوصی پیمانکاری کار می کند. به گفته خودش چند سالی در بطن سیاست بود و حالا سی و پنج سال است که در حاشیه سیاست نظاره گر است. علیرضا می گوید: معترضان ایرانی برنامه از پیش تعیین شده ای برای اعتراضهایشان ندارند. آنها عصبانی می شوند، به خیابان می آیند، تنها هماهنگی شان و سازماندهی شان این است که همدیگر را به آرامش و نفی خشونت دعوت کنند و نهایت اطلاع رسانی هم این است که از راهپیمایی یا تجمع بعدی باخبرشوند و به دیگران اطلاع بدهند.

ولی طرف مقابل معلوم است که دارای برنامه ریزی است. نیروهای مسلح آماده باشند. نیروهای سیاسی مقابل وقتی برای نتیجه انتخابات برنامه داشتند، معلوم است که برای اتفاقات پس از آن هم برنامه داشته و فکری کرده اند. عقل قبول نمی کند که آنها پیش بینی این حجم اعتراضها را نکرده اند. به خصوص کسانی که از قدیم میرحسین موسوی را می شناختند، می دانند که او مثل خاتمی پذیرنده هر تحمیلی نیست. و بالاترین مقامهای ایران از یاد نبرده اند مشکلاتی را که در زمان نخست ویزیری او داشتند. آنهایی که سن و سالشان بیشتر است از یاد نبرده اند که موسوی تنها کسی بود که در برابر خیلی از مسائل مقاومت می کرد و امکان نداشت کوتاه بیاید. البته آن زمان حمایت آیت اله خمینی را هم داشت و برای همین هم بعد از فوت ایشان همه مسوولان نظام دست به دست هم دادند تا او را کنار بگذارند. حالا اگر برخی که قبلا خویشی فکری با او نداشتند، از در دوستی و حمایت از او در آمدند به دلیل قبول داشتن نظر و نگاه موسوی نبوده، بلکه به همین دلیل است که می دانستند او شاید تنها کسی است که می تواند از انحصارگری در حکومت و تکصدایی جلوگیری کند. درواقع آنها پشت میرحسین موسوی قایم شدند چون اولا ریگی به کفش نداشت ونمی شد به او انگی زد، دوما آدم محکم و نترسی بود. ویژگی هایی که در کمتر مرد حکومتی می توان پیدا کرد.



دست بیگانه

ن. سلیمی دانشجوی ارشد مدیریت بازرگانی است. تند سخن می گوید و قبل از هرچیز تاکید می کند که آدم خوش بینی نیست:

دائما از مدیران کشور و در صدا و سیما حرف از حمایت و دخالت بیگانه و مزدور بودن می شنویم. اتفاقا من با این نظر موافقم. نه به این دلیل که دچار توهم توطئه هستم. بلکه به این دلیل که معتقدم این سطح از برخورد نمی تواند تنها برای حمایت از یک فرد باشد. در این مدت بارها از خودم سوال کرده ام که آیا واقعا یک نفر این همه ارزش دارد که نظام جمهوری اسلامی به خاطر او این هزینه سنگین را پرداخت کند؟ که در قبال آن خیلی از افراد بالای نظام از رهبر گرفته تا مراجع دیگر زیر سوال بروند و رو در روی مردم قرار بگیرند؟ و همیشه جواب روشنی نداشته ام.

در این چند روز تقریبا همه سرمایه ها و پتانسیل های حمایت کننده و مشروعیت دهنده جمهوری اسلامی دستگیر شده اند. مجاهدین انقلاب اسلامی همواره مدافع جمهوری اسلامی بوده اند. موسوی و خاتمی و کروبی از هر ده حرفشان دو تایش " امام" است. کارگزاران سازندگی و در راس آنها آقای هاشمی از ارکان نظام نامیده می شدند. جبهه مشارکت، اصلاح طلب داخل حکومت بوده اند نه اپوزیسیون. اما همه اینها دستگیر شده یا مورد توهین و تحقیر قرار گرفته اند. خب سوال من این است که چرا؟ چرا در این برهه از زمان جمهوری اسلامی به زدن ریشه های خود نشسته است. اگر در زمان قتلهای زنجیره ای دگراندیشان سیاسی و فرهنگی مورد غضب قرار گرفته و قلع و قمع شدند. حرف ما این بود که جمهوری اسلامی هرگز دگراندیشان و روشنفکران مستقل یا سکولار و لاییک را در خود راه نداد. می گفتیم حد تحمل جمهوری اسلامی روشنفکران دینی و منتقدان درون نظام است که به اساس و چارچوبهای قانون اساسی جمهوری اسلامی نه فقط پایبندند که حتا از آن دفاع می کنند. اما امروز سوال این است که چه شده که جمهوری اسلامی به زدن ریشه های خودش نشسته است؟ چرا خودش را می زند؟ آیا آقای احمدی نژاد برای جمهوری اسلامی آن قدرمهم است که برای رضای او همه پتانسیلهای فکری و اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی قربانی شوند؟ من چنین باوری ندارم.

بنابراین حالا من هم از تئوری خود جمهوری اسلامی و نظریه پردازان سیاسی صدا و سیما استفاده می کنم و بدون توهم توطئه می گویم که حتما دست دیگری در کار است. حتما حمایت یا دخالتی در کار است. حتما از بیخ و بن زدن ارکان جمهوری اسلامی به نفع کسی یا کسانی است که از نبود انرژیهای فکری و عملی سیاست ایران سود می برند. و این سود نمی تواند تنها به حساب یک فرد یا حتا حزب و گروه و جناح گذاشته شود. من نیز مثل خود آقایان فکر می کنم که حتما دست بیگانه ای در میان است.



مخملی نه، چنگیزی!

سیمین .م کارمند یک اداره دولتی است. بعد از دیدن فیلمی از ندا صالحی آقا سلطان، بسیار پریشان و عصبی است . او می گوید: من می توانستم جای ندا صالحی باشم. به همین راحتی. من هم در همان روز ، در همان جمعیت و در معرض همان تیرها بودم. بارها گاز اشک آور خوردم. می خواستم خودم را از جمعیت بیرون ببرم اما همان را هم نمی توانستم. حالا از خودم می پرسم چرا؟ چرا ندا یا من باید خون بدهیم؟ آیا ارزشش را دارد؟ یک دلم می گوید بله، دارد. این بهای آزادی است. بهایی است که باید برای آینده پرداخت. اما از طرفی هم می گویم که گیرم آزادی به دست آمد . آیا من یا ندایی خواهیم بود که طعم آن را بچشیم؟ اینجاست که دیگر جوابی ندارم.

نسل پیش از ما خون داد و انقلاب کرد. اما نتیجه اش امروز است. گیج شده ام. بعد از شنبه و یک شنبه ای که ما را به خون کشیدند، حالا نشسته ام و همه اش فکر می کنم که آیا باید ادامه بدهم؟ یا این انتخابات حتا اگر هم نتیجه آن عوض شود نتیجه این همه کشته شدن و خونریزی را ندارد. آیا راه دیگری نیست؟ آیا آزادی همیشه باید از مسیرهای خونین بگذرد؟ هی می گویند انقلاب مخملی ! کجای این انقلاب مخملی است؟ اینکه جنگ و خونریزی طالبانی و چنگیزی است!



شرایط ایران مانند غزه است

مصطفا خووانی کارمند بازنشسته بیمه است. او شرایط ایران را با غزه مقایسه کده است:

غزه؟ کجا در غزه، حکومتی مردم خودش را کشت؟ مردم غزه را دشمن واقعی اش کشت. اما کدام حکومت مردم خودش را آنهم نه مردمی که خواهان براندازی اش هستند، بلکه مردمی که خواهان حقیقت یابی یک انتخابات هستند، را به تیر می بندد؟ من می گویم که همانطور که آقای خاتمی باعث تحکیم و خوش نامی جمهوری اسلامی شد، میر حسین موسوی هم این نظام را ماندگارتر می کرد. بنابراین برای من رفتار حکومت در این روزها یک معمای حل نشده است. معمایی که یک عالمه مجهول ناشناس دارد.



روال طبیعی را طی کردیم

اما م. نویسنده ای است که از شرایط موجود تعجب زیادی نکرده است و این برخوردها را قابل کشف در ماهیت جمهوری اسلامی می داند : از نظر من این حوادث طبیعی ترین اتفاقی است که می توانست در این کشور رخ بدهد. در سی سال گذشته هر کس که در جمهوری اسلامی قدرت را به دست گرفت، هرگز به کنار آمدن جدی با مخالفان خود راضی نشد. از همان اول انقلاب کسانی که در راس قدرت نشستند، به کشتار رقبای خود پرداختند. این نفی و انکار رقیب بعدها به گونه های متفاوتی ادامه پیدا کرد. حتا در دولت اصلاحات که شعار آن زنده باد مخالف من بود نیز، مخالفی که در حد منتقد بود تحمل می شد. نه مخالف جمهوری اسلامی. نه طرفدار رفراندوم برای نظام. منتقدان جدی، یا به حساب نمی آمدند یا دشمن تعریف می شدند. عده ای هم که در داخل نظام بیشتر از انتقاد ، ناسزاگوی دولت بودند، دولت حریف آنها نمی شد چون خودشان بنوعی در راس قدرت بودند. بنابراین از نظر بنده روال طبیعی دولت اصولگرای بنیادگرایی که چهار سال به اشاعه طالبانیسم در این کشور پرداخته و هیچ کس هم نتوانسته به طور جدی به او بگوید بالای چشمت ابروست، همین است که می بینیم. و از نظر من تازه اول راه است. لشگر طالبان در پشت این نمایش خونین پنهان است و وای بر مردمی که با آرامش و فرهنگ و نفی خشونت پا پیش گذاشتند و با چوب و چماق پذیرایی شدند. زیرا آنچه که در تصور ما نمی گنجید رخ داد و آنچه در تصورمان نمی گنجد در راه است.



می دانستم موسوی کوتاه نمی آید

مهرداد نیز دانشجوست. روان شناسی دانشگاه آرزاد می خواند و این روزها بیشتر خود را در صف مقدم معترضان نگه داشته است: من روزهای اول گفتم که آقای موسوی هم مثل آقای خاتمی کوتاه خواهد آمد. گفتم که این چهار نفر همه زیر چادر جمهوری اسلامی زندگی می کنند. آقای خاتمی وقتی دانشجویان را به مسلخ بردند، آخرش هم از منافع نظام سخن گفت. بنابراین بی اعتماد بی اعتماد نظاره می کردم. البته رای هم دادم و اتفاقا به آقای کروبی رای دادم . چون حرفها و برنامه ها و آدمهای دور و برش را بیشتر قبول داشتم. اما روزی که دیدم موسوی خودش در بین مردم ایستاده و به آنها قول می دهد که کوتاه نخواهد آمد، متوجه شدم که شرایط امروز با دیروز تفاوتهایی دارد. حالا من کوتاه نمی آیم. و عقیده ام این است که مردم نباید پشت آنها را خالی کنند. هیچ حکومتی بدون پشتوانه مردم دوام ندارد. حکومت ایران هم اگر می خواهد باشد، تنها راهش جبران این اشتباه است . اگر نه، باید فاتحه اش را از حالا بخواند.



اقتدار یک رهبر!

سعداله ر. دبیر ریاضی بازنشسته ای است که همچنان به تدریس مشغول است. او نیز سالها پیش عضو یکی از گروه های سیاسی بوده است و سابقه مبارزاتی دارد. تحلیل او این است :

مردم سرگردانند. مشکل جنبشی که به راه افتاده نداشتن رهبری است. واقعیت این است که میرحسین موسوی نه گاندی است، نه ماندلا و نه حتا آیت اله خمینی. او کاریزمای لازم را برای هدایت مردم ندارد. دیگران دور و برش هم ندارند. کل اقتداری که ما از ایشان دیدیم در مناظره های تلویزیونی بود. موسوی شخصیت مردمی، منتقد، وسط میدان یا چهره ماندگاری در این بیست سال اخیر نبوده است. من پیش از انتخابات به یکی از روستاهای سمنان رفته بودم. آنجا از یک روستایی درباره انتخابات و نامزدها پرسیدم. او موسوی را فقط از روی همان دو سه مصاحبه و مناظره می شناخت. از گذشته او خوب یا بد چیزی به یاد نداشت. این میزان تاثیرگذاری که بخش عمده ای از آن هم به خاطر هیجان زدگی ناشی از دعوای طرف مقابل است، نمی تواند از یک فرد رهبر تاثیرگذار یک جنبش بسازد. برای اینکه مردم دور هم باشند و هماهنگ، نیاز به این تاثیرگذاری احساس می شود. شاید همین که آقای موسوی میدان را خالی نکرد و حتا امروز شایع شد که از همه پستهای دولتی اش دست می کشد، از او چهره جدی تری برای اقتدار مردمی بسازد. البته منظور من از رهبر ، جایگاه سیاسی یا قانونی رهبر نیست. بلکه منظور موتور متحرک یک حرکت اجتماعی است. مساله دیگر همان است که موسوی نماینده فکری بسیاری از مردم ما نیست.

به نظر من اگر چه دین و مذهب برای مردم ما یک مساله جدی و تاثیر گذار در زندگی شان است، ولی امروز دیگر وقت آن است که یک سیاستمدار سکولار به میدان بیاید. کسی که مردم به او اعتماد کنند. کسی که فطرت الهی و تقوی را برای رستگاری شخصی اش بگذارد و به دولت به عنوان یک دستگاه اجرایی بنگرد نه متولی و قیم یا خلیفه. من در سیاسیون فعلی چنین کسی نمی بینم. شاید در راه است. شاید برای قضاوت زود است، شاید حتا اتفاقات امروز را باید آغاز دوره جدیدی بدانیم که در آن بلور قداست مآبانه ولایت شکسته است و بعد از این باید به بازپروری نیروهای پراکنده سیاسی بیندیشیم. شاید از این پس حتا از درون خود نظام، افرادی به فکر این دگرگونی بیفتند و بشود به آنها به عنوان سرمایه هایی برای آینده فکر کرد. اما همه اینها احتمال است. آنچه من در امروز می بینم و تحلیل می کنم این است که نیروهای اجتماعی به دلیل نداشتن مرکزیت تصمیم گیری مقاومتشان کم می شود. اما این نیروهای پراکنده در زیر پوست قدرت طلبی بیشتر بنیادگرایان دولتی، در آینده نقشی بسزا خواهند داشت.

--------------------------------------------------------------------------------

چهارشنبه ۳ تير ۱۳۸۸ دعوت موسوی و کروبی به تجمع امروز در برابر مجلس

حامیان میرحسین موسوی و مهدی کروبی تصمیم دارند امروز و فردا دو تجمع دیگر در اعتراض به "کودتای انتخاباتی" برگزار کنند. بنابر خبرهای منتشر شده اولین تجمع قرار است روز چهارشنبه سوم تیر در مقابل مجلس شورای اسلامی در میدان بهارستان تهران برگزار شود، و روز پنج شنبه نیز معترضان به تخلفات انتخاباتی قصد تجمع در مدفن آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی را دارند.

همزمان مهدی کروبی در بیانیه ای اعلام کرد که قصد دارد برای کشته شدگان حوادث اخیر که در سرکوب گسترده اعتراض مسالمت آمیز مردم از سوی نیروهای نظامی و شبه نظامی کشته شدند، مراسم سوگواری برگزار کند.





اخبار تائید نشده حاکی است که میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد در تجمع مردمی مقابل ساختمان مجلس در میدان بهارستان که از ساعت 4 بعد از ظهر برگزار می شود، حاضر خواهند شد. اطلاعیه ای که با امضای "مردم معترض تهران، حامیان میر حسین موسوی و حامیان مهدی کروبی" منتشر شده همچنین از شهروندان خواسته تا روز پنج شنبه در "حرم آیت الله خمینی" تجمع کنند. در این اطلاعیه آمده است "با توجه به تاکید میر حسین بر اعتراض مسالمت آمیز برای احقاق حقوق، منتظر اعلام مسیر راهپیمایی و عزاداری هستیم، فعلا مرقد مطهر بنیانگذار انقلاب امن ترین مکان به نظر می آید. تا در کنار آن روح آزاده به سوگواری شهدایمان بپردازیم."

در بخش دیگری از اطلاعیه مشترک حامیان میرحسین موسوی و حامیان مهدی کروبی با تاکید بر تداوم اعتراضات اعلام شده که "تظاهرات و راهپیمایی عظیم و خود جوش مردمی در اعتراض به سرکوب و کشتن مردم تا ابطال انتخابات هر شب در تمامی میادین اصلی و مهم تهرا" تا زمان ابطال انتخابات از ساعت 6 عصر به بعد برگزار می شود.

سردادن "ندای الله اکبر و یا حسین، میرحسین" که از هفته گذشته به روشی اعتراضی مردم تهران تبدیل شده نیز بنابر این اطلاعیه از ساعت ۱۰ شب هر شب تداوم خواهد یافت.



سوگواری برای "شهدا"

در واکنشی دیگر، مهدی کروبی با انتشار اطلاعیه ای ضمن ابراز تاسف از "صحنه های دلخراش و تکان دهنده شهادت تعدادی از زنان و مردان" در جریان "اعتراض مسالمت آمیز در قبال تقلب و تخلف گسترده"، از مردم برای شرکت در مراسم سوگواری شهدای حوادث اخیر دعوت کرد.

در اطلاعیه کروبی که در سایت حزب اعتماد ملی منتشر شد، آمده است "اینجانب ضمن همدردی با خانواده های شهدا و مجروحین حوادث اخیر و در جهت برگزاری مراسم سوگواری در شان و منزلت شهدا بدین وسیله از هموطنان عزیز دعوت می کنم در مراسم بزرگداشت شهدای چند روز گذشته كه متعاقبا زمان و مكان آن اعلام خواهد شد حضور یابند."

وی با اشاره به اینکه "علی رغم تلاش های مكرر تا كنون موفق به گرفتن مكان خاص برای برگزاری این مراسم نشده ایم" تاکید کرد: "با پیگیری های مستمر موفق به اخذ مكان مناسب برای برگزاری مراسم گرامیداشت شهدای حوادث اخیر شویم كه به محض به نتیجه رسیدن پیگری ها مكان و زمان برگزاری این مراسم به هموطنان اعلام خواهد شد."

دبیر کل حزب اعتماد ملی از اینکه "اعتراض مسالمت آمیز هموطنان در قبال تقلب و تخلف گسترده و نادیده گرفتن حق آنان در انتخابات بالاترین مقام اجرایی کشور، با سرکوب و خشونت غیر قابل وصف مواجه شد" ابراز تاسف کرد، و گفت: "صحنه های دلخراش و تکان دهنده شهادت تعدادی از زنان و مردان این سرزمین که مطابق نص صریح قانون اساسی و در جهت نشان دادن اعتراض خود به خیابان ها رفته بودند، دل هر انسان آزاده ای را به درد آورد."

کروبی با اشاره به اصل 27 قانون اساسی تاکید کرد که "تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها بدون حمل سلاح و به شرط آنکه مخل مبانی اسلام نباشد، آزاد است." وی با طرح این پرسش که "آیا به راستی با مردمی که در جمعه 22 خرداد با حضور خود حماسه افتخار آمیزی برای نظام خلق کردند، باید چنین بی رحمانه برخورد کرد؟" اعلام کرد"خیانت در امانت ملت مغایر تعهد دولت در قبال ملت بوده است و اتفاقا آنانكه حرمت رای مردم را پاس نداشتند به ملت باید مورد مواخذه و بازخواست قرار گیرند."

به گفته کروبی "اعتراض مسالمت آمیز ملت نسبت به خیانت صورت گرفته نه تنها مخل مبانی اسلام نیست بلکه در جهت اعمال آموزه های اسلامی است."

کروبی در اطلاعیه اخیرش چهار خواسته از مسئولان کشور را نیز اعلام کرد و از مقامات حکومت خواست تا به "تحویل پیکر شهدا به خانواده آنان و اجازه برگزاری مراسم سوگواری مطابق شان و منزلت آنان" اقدام کنند.

وی همچنین با اشاره به "بازداشت فله ای فعالان سیاسی و تعداد زیادی از هموطنان در راهپیمایی ها" اعلام کرد که کلیه این بازداشت ها "مطابق قوانین و مقررات کشور چه به لحاظ شکلی و چه به لحاظ ماهوی غیر قانونی است" و بازداشت شدگان باید فورا آزاد شوند.

"فراهم آوردن امکانات و شرایطی در جهت درمان مجروحان اخیر"، و "لغو فضای سانسور و فشار بر مطبوعات و سایر رسانه ها" دو خواسته دیگر مهدی کروبی از مقامات حاکم بر کشور است.



--------------------------------------------------------------------------------

عکس اختصاصی روز از بزرگداشت شهدای حوادث روزهای اخیر در دانشگاه سیستان و بلوچستان


عکس اختصاصی روز از بزرگداشت شهدای حوادث روزهای اخیر در دانشگاه سیستان و بلوچستان

بیم از حمله مردم به کیهان تدابیر شدید نظامی برای حفاظت از ساختمان کیهان

از شب گذشته واحدهای ضد شورش در نقاط مختلف ساختمان روزنامه کیهان در جنوب خیابان فردوسی واقع در کوچه کم عرضی که به کوچه اتابک مشهور است مستقر شدند. همچنین در مسجد کوچک نبش این کوچه به سمت خیابان فردوسی نیز شمار زیادی نیرو و تجهیزات نظامی مستقر شد. یک سر دیگر این کوچه به خیابان لاله زاد وصل است که در امتداد خود به خیابان سعدی جنوبی می رسد. دراین مسیر نیز نیرو پیاده کرده اند.

گفته می شود همین تدارکات در ضلع دیگر محوطه کیهان که به کوچه دیگری منشعب از دو خیابان فردوسی و لازار وصل است نیز دیده شده است. رفت و آمد مراجعین به کیهان ممنوع شده و گارد ویژه در بخش نگهبانی آن مستقر شده است. حسین شریعتمداری اکنون چند روز است در کیهان دیده نشد اما مطالب تحریک آمیز علیه میرحسین موسوی به کیهان دیکته شده و منتشر می شود که احتمالا این تدارکات نظامی با پیش بینی از خشم مردم و حرکت به سمت کیهان است.

برای روزجمعه "بادکنک" در تهران نایاب شد؟

از دیروز در تهران بادکنک نایاب شده است. یک شایعه اینست که مردم بصورت گسترده باد کنک خریده اند تا همزمان با نماز جمعه رهبر، آن را با دود سیگار پر کرده و با شعار ابطال انتخابات به هوا بفرستند. شایعه دیگر که بی ارتباط با شایعه اول نیست، آنست که از دیروز به بسیج دستور داده اند در سطح شهر هرچه بادکنک هست بخرند تا مردم نتوانند آن را بخرند!

همچنین از بیم شکل گیری یک راهپیمائی دیگر، از دیروز و بدنبال پخش شایعه اجتماع روز 5 شنبه در برابر مجلس، تدابیری در تمام گلوگاه های ارتباطی که می تواند به مجلس ختم شود دیده شده است.

در یک خبر دیگر، نگرانی حکومت از آغاز یک اعتصاب عمومی رو به گسترش است و به همین دلیل در بسیاری از ادارت دولتی ابلاغ شده که تمام مرخصی ها لغو شود و درخواست مرخصی ها تا اطلاع بعدی پذیرفته نشود. این تصمیم هم برای فعال نگهداشتن ادارات است و هم برای جلوگیری از پیوستن کارمندان به اجتماعی که گفته می شود برای حرکت به سمت مجلس برای روز 5 شنبه تدارک دیده شده است.

رضوی فقیه: راه نجات کشور تشکیل شورای رهبری است


سعید رضوی فقیه، فعال سیاسی اصلاح طلب، که در انتخابات دهم ریاست جهوری سخنگویی ستاد مهدی کروبی را برعهده داشت، در گفت‌وگویی با رادیو فردا، ریشه مشکل کنونی ایران را در این می‌بیند که مردم به حکومتگران، بی اعتماد شده‌اند.

سعید رضوی فقیه، برای حل این مشکل، راه‌کارهایی را هم پیشنهاد می‌کند:

سعید رضوی فقیه: به نظر من کشور ما با يک بحران جدی مواجه است و می‌توان گفت مردم نسبت به تصميم‌گيری‌هايی که در سطوح کلان انجام می شود، اعتماد چندانی ندارند و به همين دليل با اعتراضات جدی مردم در سطح خيابان‌ها روبه‌رو هستيم.

متاسفانه هم در حوزه سياست و هم در حوزه دين بدعت‌هايی در کشور ما گذاشته شده است و می‌توان گفت به تدريج به سمتی پيش می رويم که نه از «جمهوريت» در کشور خبری است و نه از «اسلاميت» درعرصه حکومت.

آقای رضوی فقيه! شما در حالی از بدعت صحبت می کنيد که از هر دو سو، طرف مقابل به بدعت‌گذاری متهم می‌شود. چگونه اين مسئله را ارزيابی می‌کنيد؟

آن چه رهبر جمهوری اسلامی بدعت ناميده، در واقع امری است که در برابر بدعت تقلب فراگير مطرح شده است. وقتی مردم و نيروهای فعال سياسی مدعی هستند يک تقلب وسيع در انتخابات ۲۲ خرداد اتفاق افتاده است، بايد روی ابطال انتخابات يا بررسی جدی تمام صندوق‌های رأی تاکيد کنند.

اين بدعت نيست بلکه واکنشی است در قبال ِ بدعت ِ بزرگ تقلب در انتخابات که وزارت کشور آقای احمدی نژاد در جمهوری اسلامی انجام داده است.

روز يکشنبه آيت الله صافی گلپايگانی در صحبت با برخی از اعضای شورای نگهبان اشاره کرده است که حتی اگر يک طرف برای حفظ مصالح اسلام از حق خود کوتاه بيايد، جا دارد. در واقع ايشان به دنبال نوعی چاره‌انديشی بوده است. صحبت‌های آقای لاريجانی، رئيس مجلس، هم سمت و سوی چاره‌انديشی داشت. شما به عنوان يک تحليلگر مسايل سياسی فکر می‌کنيد راه چاره چيست؟

مهم‌ترين مشکلی که اکنون کشور با آن مواجه است، سلب اعتماد عمومی نسبت به سيستم سياسی است. برای بازگشت اين اعتماد بايد تغييرات جدی در رفتار رهبران سياسی ايران مشاهده شود يا تغييرات جدی و معنا دار در سطوح تصميم گيرندگان ايجاد گردد.

من فکر می‌کنم برای نجات کشور و نظام سياسی آن و حتی برای دفاع و نجات دين از تهمت‌هايی که متاسفانه با عملکرد سردمداران جمهوری اسلامی به دين وارد می‌شود، بايد رجال دينی و سياسی وارد ميدان شوند و با رايزنی‌ها، تصميم گيرندگان اصلی قدرت را وادار کنند به قانون اساسی عمل کرده و حقوق مردم را به رسميت بشناسند و برای بقای جمهوريت و اسلاميت نظام تضمين های لازم را بدهند .

امروز يک مسئوليت سنگين به عهده علمای حوزه علميه، مراجع تقليد و همه دلسوزان کشور در هر قشر و لباسی وجود دارد.

شما به انجام اين مسئله خوشبين هستيد؟

من نمی‌توانم پيش‌بينی کنم، ولی اميدوارم که کشورمان از اين آشوب‌ها نجات پيدا کند و فکر می کنم راه حل نجات کشور اين است که مسئوليت اداره کشور که از عهده يک نفر فراتر است به عهده چند نفر از دلسوزان کشور گذاشته شود و به جای رهبر، يک شورايی از رهبران دلسوز و عادل داشته باشيم که بتوانند با رايزنی و سعه صدر مشکلات را حل کنند.

گاردین: پسر دوم خامنه‌ای، از عوامل اصلی سرکوب مردم


روزنامه بریتانیایی گاردین از قول دیپلمات‌ها و تحلیل‌گران می‌گوید مجتبی خامنه‌ای، پسر دوم رهبر جمهوری اسلامی، یکی از عوامل اصلی سرکوب مردم معترض به نتیجه انتخابات است.

به گزارش این روزنامه معتبر، مجتبی خامنه‌ای متحد اصلی محمود احمدی‌نژاد است که در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران توسط وزارت کشور دولت نهم به عنوان پیروز میدان معرفی شد، خبری که گسترده‌ترین اعتراضات مردم ایران از زمان انقلاب سال ۱۳۵۷ را به دنبال داشته و پس از ۹ روز هنوز فروکش نکرده است.
گاردین می‌گوید مجتبی خامنه‌ای در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ توانسته است نظر پدر خود را به محمود احمدی‌نژاد که در آن زمان شهردار تهران بود جلب کند.

آقای احمدی‌نژاد در انتخابات سال ۱۳۸۴ که به دور دوم کشیده شد، در برابر اکبر هاشمی رفسنجانی به پیروزی رسید.

این روزنامه بریتانیایی و همچنین شبکه خبری سی‌ان‌ان می‌گویند که برای راه یافتن به «بیت رهبری» و دیدار با خود رهبر جمهوری اسلامی باید اجازه مجتبی خامنه‌ای را داشت که «از پدر خود افراطی‌تر است».

گاردین از قول «تحلیل‌گران ایرانی» می‌گوید علی خامنه‌ای که اکنون ۷۰ سال دارد در پی آن است که پسر دوم خود را به جای خود بنشاند.

بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، تعیین رهبر در ایران بر عهده مجلس خبرگان رهبری است که ریاست آن اکنون در دست اکبر هاشمی رفسنجانی، به گفته گاردین «قدرتمندترین رقیب خامنه‌ای و احمدی‌نژاد» قرار دارد.

علی انصاری، تحلیل‌گر ایران در دانشگاه سنت‌اندروز انگلیس، به گاردین گفته است: «اخیرا خیلی صحبت این بوده است که تمام این مسائل به مجتبی و جانشین شدن او مربوط است.»

آقای انصاری می‌گوید: «او احتمالا در پی آن است که این مقام را در درازمدت برای خود به دست آورد و حفظ کند.»

رهبر جمهوری اسلامی یک روز پس از اجرای انتخابات در حالی به محمود احمدی‌نژاد به عنوان پیروز میدان تبریک گفت که شورای نگهبان هنوز صحت و سلامت انتخابات را تایید نکرده بود.

آقای علی خامنه‌ای در دیدار با نمایندگان نامزدهای ریاست جمهوری نیز محمود احمدی‌نژاد را رئیس‌جمهور «منتخب» خواند و در اشاره‌ای غیرمستقیم به اعتراضات میرحسین موسوی و مهدی کروبی به نتیجه انتخابات بر ضرورت داشتن فرهنگ شکست تاکید کرد

چهارشنبه ۳ تير ۱۳۸۸ گفت و گو با مردی که همسر و دخترش را از دست داده اسلحه به دستان مسئول این قتل ها هستند


ابراهیم رجب پور، هفته گذشته همسر و دخترش را در حمله لباس شخصی ها به تظاهر کنندگان در میدان آزادی تهران از دست داد. با او که در غم ازدست دادن عزیزانش به شدت متاثر و داغدار است، گفتگو کرده ایم. وی می گوید: به کمر و گلوی زن و دخترم تیر زده بودند. وقتی رسیدیم هردو غرق خون بودند. تشخیص پزشکان این است که در همان لحظه اصابت گلوله کشته شده اند."



آقای رجب پور این اتفاق دردناک را به شما تسلیت می گوییم. لطفا در مورد روز حادثه برایمان بگویید.

همسر و دختر من از مدت ها پیش در مهد کودک "آوای باران" مشغول کار بودند و بسیار هم از کار خود راضی و خشنود. آنها از بچه های مهد کودک پرستاری می کردند ودرطول روز بارها به دلایل مختلف از محل کار خود خارج می شدند ودوباره مراجعه می کردند.



روز حادثه هم ازمهدکودک خارج شده بودند، یا اینکه درون مهد بودند مورد اصابت گلوله قرار گرفتند؟

نه؛ زمان حادثه دیروقت ووقت بازگشت آنها به خانه بود. به گمانم به دلیل ازدحامی که به وجود آمده بود نتوانسته بودند از مهدکودک خارج شوند.



اطلاع رسانی به شما درمورد این حادثه چگونه شکل گرفت؟

من و پسرهایم می دانستیم آن روز سیاه قرار است در اطراف میدان آزادی راه پیمایی شود و حامیان آقای میرحسین موسوی در میدان آزادی تجمع داشته باشند. بنابراین هرچه قدر که میدان آزادی شلوغ تر می شد و از ساعت کاری همسرو فرزندم می گذشت نگرانی های من هم بیشتر می شد. یعنی دلشوره ای عجیب در همان لحظات به سراغم آمد. به پسرم محمد گفتم که شماره مهدکودک را بگیرد تا از اوضاع آن طرف اطلاع داشته باشیم. ولی وقتی با مهدکودک تماس گرفتیم هیچ کس جواب تلفن مارا نمی داد. نگرانی من وپسرهایم دو چندان شد و تصمیم گرفتیم به سمت مهد راه بیفتیم.



وسایل ارتباطی خاصی مانند تلفن همراه نزد خانواده شما نبود که با آنها تماس بگیرید؟

درآن روز همه تلفن ها را قطع کرده بودند؛ اصلا یکی از دلشوره های من همین بود که هرچه تلاش کردیم از این نگرانی در بیاییم نمی شد.



از محل سکونت شما تا مهد کودک آوای باران چه مسیری را باید طی می کردید؟

منزل ما در محله طرشت است وتا ضلع مورد نظرمان در میدان آزادی چیزی حول وحوش 30 دقیقه طول کشید.



ادامه بدهید.

با تاریک شدن هوا و نزدیکی به میدان آزادی صدای شلیک گلوله را شنیدیم. همین طور تلاشمان برای رسیدن به مهد کودک بیشتر و بیشتر می شد. دردلم آشوب و بی قراری غریبی به وجود آمد(می گرید. سکوت) صدای گلوله هرلحظه بیشتر می شد و پسرانم محمد و علی تندتر از من می دویدند. دود غلیظی در نزدیکی محل کاربه هوا پخش شده بود. ما فکر کردیم آنجا آتش گرفته و درگیری مستقیم درمهد کودک است.



اولین صحنه هایی که درمحل درگیری دیدید چه بود؟

مردم زیادی جمع شده بودند. اغلب آنها شعار می دادندویک جا را نشانه گرفته بودند. درون کوچه یک موتور سیکلت آتش گرفته بود و مردم بودند که با سنگ به سوی ساختمان بسیج حمله ور شده بودند. علت را ازیکی دو نفر با نگرانی پرسیدم وبه من گفتند کسانی که درون ساختمان هستند با مردم درگیر شده اند.



درگیری آنها بر سر چه بود؟

نمی دانم. اصلا نمی دانم برای چه به جان هم افتاده بودند ولی امیدوارم که خداوند باعث وبانی ریختن خون این شهدا را تقاص بدهد. خون کسی به ناحق پایمال نخواهد شد. همین طور همسر و فرزند من. من دلبستگی شدیدی به هردوی آنها داشتم. آنها قربانی بازی هایی شدند که به هیچ عنوان نقشی در آن نداشتند. دختر من بسیارمعصوم بود وهمسرم یک همراه برای من وفرزندانش. همه می دانند که در خانواده ای که مادر، همسر و دخترغایب باشند چه فضایی به وجود می آید. خدا میداند که در این چند مدت چه کشیده ایم واوضاع مان چه شکلی به خود گرفته است.



درمهدکودک به غیر از خانوداه شما چه کسی مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود؟

هیچ کس. وقتی درب آنجا را شکستیم و وارد شدیم دیدیم که هردوی آنها پشت پنجره روبروی ساختمان بسیج غرق در خون هستند.



گلوله به کجا اصابت کرده بود؟

به کمر و گلو. هردو غرق در خون بودند. با فرزندانم بالای سر پیکرشان قرار گرفتیم و... (به شدت می گرید) تشخیص پزشکان این بود که در همان لحظه اصابت کشته شده اند.



فکر می کنید عاملین این فاجعه چه کسانی بودند؟

مدیران سیاسی و کسانی که اسلحه بر دست داشتند.



آیا به غیر ازکسانی که در ساختمان بسیج بودند در دستان کسان دیگری هم اسلحه دیدید؟

من ندیدم. از ساختمان سه نفر شلیک می کردند.



از کسی شکایت کرده اید؟

از فرد خاصی نه اما موضوع در حال پیگیری است و مسئولین قول داده اند عاملین را شناسایی و آنها را تحت اختیار ما و قانون قرار دهند.



چه کسانی به شما این قول ها را داده اند؟

مسئولین قضایی و دادگستری و اداره آگاهی و نیروی انتظامی.



اوضاع روحی پسرانتان چگونه است؟

بسیار بد. آنها به شدت عصبی هستند و دربرابر هرچیزی این روزها عکس العمل نشان می دهند. خدا به فریاد ما برسد.



مسئولین مهد کودک چه تصمیمی گرفته اند؟

فعلا که در آنجا بسته و پلمپ شده است تا وضعیت خانوداه من مشخص شود.

دو دستگی در میان کارکنان صدا و سیما ج. اسلامی

برنامه "به خانه برمی گیردیم " که هر روز از شبکه تهران صدا و سیما بصورت مستقیم پخش می شد، امشب به شکل بسیار مشکوکی قطع شد. مجری سلام و پس از چند دقیقه خداحافظی کرد. بدنبال آن یک فیلم سینمایی آغاز شد. تا آنجا که کسب اطلاع شده این واقعه ناشی از دو دستگی در میان کارکنان صدا وسیما ایجاد شده و گروهی از کارکنان می خواهند استعفا بدهند یا اعتصاب کنند.

حساب بانکی مجتبی خامنه ای با1 میلیارد و 600 میلیون دلار

دولت انگلستان حساب بانکی‌ "مجتبی خامنه‌ای" پسر علی خامنه ای را در یکی‌ از بانک‌های لندن به مبلغ ۱ میلیارد و ششصد میلیون دلار مسدود کرد. با آنکه دولت انگلیس از مدت ها پیش اطلاع داشت که این حساب بانکی متعلق به کیست اما بهانه ای قانونی برای کنترل آن نداشت، که با فاش شدن نقش وی در کودتای اخیر، این مجوز پیدا شد.

گفته می شود حساب های مشابهی در آلمان به مبلغ ۸۰۰ میلیون دلار به نام مجتبی‌ تهرانی‌ و ۷۴۰ میلیون دلار به نام فردی به اسم شجونی وجود دارد که در صورت اثبات نقش دارندگان این حساب ها در کودتای اخیر، این حساب ها نیز می تواند تا رسیدگی به آنها و مشخص شدن ارتباط دارندگان آنها با کودتای اخیر در ایران مسدود شود. مجتبی تهرانی می تواند "آقا تهرانی" رئیس مداحان طرفدار احمدی نژاد باشد که نقش مهمی در تمام حوادث 4 سال گذشته و در بسیج حزب پادگانی و حوادث 10 روز گذشته در شهرهای ایران علیه مردم و کشتار آنها داشته است. شیخ شجونی نیز از اعضای رهبری حزب موتلفه اسلامی و از جمله دست اندرکاران هدایت تیم های چماق بدست در روزهای اخیر است.

تا آنجا که ما اطلاع داریم، جمع پول هائی که افرادی مشابه افراد یاد شده در بانک های اروپائی دارند نزدیک به 10 میلیارد دلار است، که عمدتا پولی است که رانت های نفتی و دریافت حق کمیسیون در قراردادهای نفتی جمع شده است.