Saturday, December 12, 2009

حجاب از سر حکومت برداشته شده!


حجاب از سر حکومت برداشته شده!
رهبر، احمدی نژاد را به بهانه ساده زیستی به ملت تحمیل کرد. این که خود رهبر در چه شرایطی زندگی می کند و یا زندگی احمدی نژاد همان صحنه سازی سبزی کاشتن در حیاط خانه اش است تا چیز دیگر؟ بر کسی معلوم نیست. اما اگر بنا بر ساده زیستی باشد، امثال آیت الله بیات ساده زیست نمی کنند؟ آیت الله منتظری ساده زیست نیست؟ آیت الله صانعی و آیت الله دستغیب مانند شیخ محمد یزدی و شیخ محمدرضا مهدوی کنی بنیاد مالی دارند؟ یا مثل آیت الله جنتی یک برج سبز در شمال تهران پشت قباله دارند؟ این خانه آیت الله بیات است. با همان بخاری نفتی و مبلمان ساده و فرش مندرسی که زیر پایش است. اگر معیار ساده زیستی است و نه خط سیاسی و مذهبی، چرا امثال او که یک دوره نایب رئیس مجلس هم بوده، رهبر او را به جای شیخ محسنی اژه ای دادستان کل کشور نمی کند؟ یا علی خامنه ای همانگونه که به دیدار مصباح یزدی در خانه اش در قم رفت، به دیدار او نمی رود و مثل آیت الله صانعی از او عیادت نمی کند و حالش را نمی پرسد؟

همه پرده ها از پیش چشم ملت کنار رفته است. مشکل بزرگ آقای خامنه ای و سرداران کودتائی و امثال احمدجنتی و سیداحمد خاتمی و شیخ محمد یزدی همین است. این که پرده ها فرو افتاده است و حجاب از سر حکومت برداشته شده و مردم سراپای آن را دیده اند

ارکان قضائی، نظامی و امنیتی دراختیار آنهاست



ارکان قضائی، نظامی و امنیتی دراختیار آنهاست
هاشمی رفسنجانی درمحاصره
شکارچیان محفل مدرسه حقانی
عبدالله شهبازی



در زمانی که «عقلای قوم» در جستجوی راهکاری برای برون‌رفت از بحران فرساینده و خطرناک کنونی هستند، و برای ایجاد همدلی و تفاهم در میان سران جریان‌های سیاسی متعارض می‌کوشند، سخنان دیشب شیخ حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، در مدرسه فیضیه قم حیرت‌انگیز است. مصلحی اتهامات سنگینی را علیه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، بیان کرد. او گفت:

«امروز مقام معظم رهبری برای چه کسانی آغوش خود را باز کرده و به آن‌ها محبت می‌کند ولی آن‌ها با فشارها و هجمه‌های سنگین خود و فرزندان‌شان قدردان این محبت‌ها نیستند... فتنه امروز چنان پیچیده است که هنوز عده‌ای فکر می‌کنند یک دعوای انتخاباتی است. متأسفانه، بر اساس اطلاعات دقیق، در این فتنه بسیاری از نیروهایی که از آن‌ها انتظار و توقع نداشتیم و باید سینه چاک ولایت می‌بودند با کسانی که در برابر ولایت ایستاده‌اند همراه شدند... کسانی که خود دچار بحران‌اند، فکر می‌کنند کشور بحران‌زده شده، ولی به عنوان یک مسئول مطلع اعلام می‌کنم که ما کار خود را انجام می‌دهیم و کشور هیچ بحرانی ندارد. کسانی که برای خود یک حاشیه امن قائل بودند، باید بدانند که دیگر جامعه این حاشیه امن را نمی‌پذیرد. آن‌ها به راحتی نمی‌توانند بچه‌های وزارت اطلاعات را در رسیدگی به پرونده‌های خود ذبح کنند... متأسفانه مجموعه‌ای از خواص، که ما آن‌ها را سرباز ولایت می‌دانستیم، سقوط کرده و هنوز هم حاضر نیستند کلام رهبری را بپذیرند و در مقابل فتنه به حرکت درآیند. جزوه‌ای در دفتر یکی از سران فتنه کشف شده که در آن براندازی نظام برنامه‌ریزی شده بود درحالی که این فرد از آقازاده‌ها می‌باشد. وقتی که از این فرد برای چگونه تهیه کردن این جزوه سئوالاتی مطرح شد ایشان از انسان‌هایی نام می‌برد که تکان‌دهنده است و همه حرکت‌ها و بیانیه‌ها نیز در راستای آن جزوه می‌باشد... رفت‌وآمد عده‌ای از دو هفته بعد از انقلاب [کذا. انتخابات] تاکنون به کشور انگلیس مشکوک، عجیب و غریب و تکان‌دهنده است. باید مرکزیت این فتنه مورد شناسایی قرار گیرد وکسانی که اهل تحقیق بوده اگر وارد شوند ما اسناد و مدارک مختلفی را در اختیار آن‌ها قرار داده تا این افراد را معرفی کنند و قبل از این‌که آن‌ها عملی انجام دهند ما آن را خنثی کنیم.»

تا این‌جا سخنان مصلحی بدون ذکر نام است ولی آگاهان سیاسی به سادگی در می‌یابند که او آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و خانواده وی را هدف قرار داده. اشاره‌ای صریح نیز دیده می‌شود به برکناری حسن (میثم) طائب، معاون وقت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات، به‌دستور آیت‌الله رفسنجانی رئیس جمهور. مصلحی در پاسخ به پرسش حضار صریح‌تر سخن می‌گوید:

«وزیر اطلاعات در پاسخ به سئوالی در مورد دلیل عدم برخورد با فرزندان هاشمی رفسنجانی گفت: اقداماتی در این زمینه در دست اقدام است ولی می‌خواهیم در این موارد معاندین نتوانند دست به اسطوره‌سازی بزنند. مصلحی در مورد مواضع هاشمی رفسنجانی گفت: ایشان در سفر اخیر خود به مشهد مقدس اعلام کرد که مواضع من همان است که در نمازجمعه تهران بیان کردم و تکان‌دهنده این است مباحثی را که در بیانیه‌های سران فتنه مطرح می‌شود بیان می‌کند. وی افزود: آقای هاشمی در یکی از این ادعاهایش گفته که درکشور سه میلیون دانشجوی فرهیخته با نظام همراه نیستند. مصلحی ادامه داد: هاشمی همچنین ادعا کرده است تا زمانی که مردم ولی فقیه را بخواهند باید باشد و اگر مردم او را نخواهند باید کنار برود. این سخنان با شعار "مرگ بر ضد ولایت فقیه" و "مرگ بر منافق " از سوی طلاب همراه شد.» [1]

حیدر مصلحی [2] پیش‌تر نماینده ولی فقیه و سرپرست سازمان اوقات و امور خیریه و قبل از آن رئیس دفتر نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران بود. او، به دلیل پیوند با برخی محافل ذینفوذ در دستگاه حکومتی و به‌ویژه در نهادهای امنیتی و قضایی، از مدت‌ها پیش نامزد ایشان برای تصدی یکی از وزارتخانه‌های مهم سیاسی و امنیتی بود. از اینرو، در ماجرای کردان (آبان 1387) نام وی به عنوان نامزد وزارت کشور مطرح شد. سرانجام، مصلحی، بدون برخورداری از هر گونه پیشینه و تجربه اطلاعاتی یا سیاسی، به شکلی غیرمترقبه وزیر اطلاعات شد.

مصلحی با سخنان فوق به اقدامی دست زد که در تاریخ وزارت اطلاعات سابقه نداشت. وزیران پیشین اطلاعات، از بدو تأسیس، هماره می‌کوشیدند، در ظاهر، به مناقشات سیاسی روز وارد نشوند. اقدام شیخ حیدر مصلحی، که به سبک برخی روحانیون و وعاظ تندرو حامی احمدی‌نژاد در جمع گروهی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم حضور یافت و سخنانی ایراد کرد که قطعاً به تشدید تعارضات داخلی خواهد انجامید، در تاریخ این وزارتخانه حساس پدیده‌ای نو به‌شمار می‌رود.

مدتی است رسانه‌های افراطی جناح احمدی‌نژاد حملات خود را علیه آیت‌الله رفسنجانی متمرکز کرده و می‌کوشند نه تنها کارکرد «تعادل‌بخش» این سیاست‌مدار باتجربه و تأثیرگذار را خنثی کنند بلکه او را به تقابل با آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، سوق دهند. به‌رغم سخنان صریح رهبری در جهت ایجاد همدلی با آیت‌الله رفسنجانی، و حتی نهی اکید از مطرح نمودن شعارهای تفرقه‌انگیز علیه نامزدهای معترض به نتایج انتخابات، مانند "مرگ بر منافق" و "مرگ بر ضد ولایت فقیه"، دستگاه تبلیغاتی فوق همچنان به اقدامات تحریک‌آمیز خود ادامه داد. تا زمانی که این حملات به رسانه‌های افراطی و آشوب‌طلب منحصر بود، خطر تعمیق تعارض‌ها، که خواست کانون فوق است، جدّی جلوه نمی‌کرد. اینک، با ورود وزیر اطلاعات به این کارزار، به‌نظر می‌رسد تهاجمی سنگین و سازمان‌یافته برای قطع نهایی پیوندهای ژرف و دیرین رهبر و هاشمی رفسنجانی آغاز شده. این تهاجم، بحران کنونی را به مرحله‌ای جدید وارد خواهد کرد، روزنه‌های بالفعل و بالقوه موجود برای تفاهم را مسدود و تعارض‌های جاری را آشتی‌ناپذیر (آنتاگونیستی) خواهد نمود. این همان خواستی است که کانون آشوب‌طلب از آغاز در پی تحقق آن بوده و هست.


--------------------------------------------------------------------------------

پی‌نوشت (پنجشنبه 19 آذر 1388، ساعت 2:30 بعد از ظهر):

توضیحی کوتاه درباره محسنی اژه ای و «محفل حقانی»

در یادداشت فوق نوشتم که مصلحی از مدت‌ها پیش نامزد «برخی محافل ذینفوذ در دستگاه حکومتی و به‌ویژه نهادهای امنیتی و قضایی برای تصدی یکی از وزارتخانه‌های مهم سیاسی و امنیتی بود.»

منظورم از «محافل» فوق کانونی است که به «طلاب مدرسه حقانی» شهرت یافته. این کانون از زمان تصدی دادستانی کل کشور توسط آیت‌الله قدوسی مناصب مهم را در نهادهای قضایی و امنیتی به دست گرفت و به‌تدریج به اقتدار بلامنازع رسید. در این سال‌های طولانی قوه قضائیه و وزارت اطلاعات در کنترل این کانون بوده و رؤسای قوه قضائیه را عملاً اعضای این کانون هدایت می‌کردند. اعضای کانون امنیتی- قضایی فوق، که دانش‌آموختگان مدارسی غیر از مدرسه حقانی نیز در آن حضور دارند، دارای جلسات منظم‌اند و کاملاً سازمان‌یافته و منسجم عمل می‌کنند. در زمانی که مسئولیت بازسازی و تجدید سازمان مرکز اسناد بنیاد مستضعفان و جانبازان به عنوان «مؤسسه تخصصی مطالعات تاریخ معاصر ایران» را داشتم، به دلیل حضور حسین طارمی، از دانش‌آموختگان مدرسه حقانی و هم حجره‌ای پیشین سید اصغر حجازی و علی فلاحیان، یکی دو بار جلسات «محفل حقانی» در مؤسسه فوق برگزار ‌شد. پنجشنبه مؤسسه را کاملاً تعطیل می‌کردند و مقامات بلندپایه از این و آن سو در این ساختمان حفاظت شده حضور می‌یافتند.

هیاهویی که با سخنان دیشب مصلحی علیه آیت‌الله رفسنجانی آغاز شد، از چند روز پیش با سخنان محسنی اژه‌ای، دادستان کل کشور و عضو دیگر «محفل حقانی»، کلید خورد. اژه‌ای در واپسین روزهای دولت احمدی‌نژاد در اقدامی نمایشی، با تظاهر به تمکین در برابر دستور رهبری و اعتراض به عملکرد مشائی، از وزارت اطلاعات کنار گذارده شد. با این ترفند، که در زمان خود به آن اشاره کردم، [1] آیت‌الله دری نجف‌آبادی، دادستان کل کشور، را، که در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری مواضعی بی‌طرفانه اتخاذ کرده و گویا باطناً به میرحسین موسوی تمایل داشت، به‌رغم پیشینه مفصل در مناصب عالی قضایی برای اقامه نماز جمعه به اراک فرستادند! به این ترتیب، علاوه بر وزارت اطلاعات و سازمان بازرسی کل کشور، دادستانی کل کشور نیز در دست اعضای «محفل حقانی» قرار گرفت.

محسنی اژه‌ای در سخنان اخیرش، که پیش‌درآمد سخنان دیشب مصلحی است و بیانگر سازمان‌یافته بودن این حرکت، گفت: «اگر اتهام مهدی هاشمی ثابت شود او را شدیدتر مجازات می‌کنم.» [2]



این جمله دارای چند ایراد حقوقی است. اوّل، اژه‌ای فراموش کرده که دادستان است نه قاضی و لذا نمی‌تواند کسی را مجازات کند. این قاضی و دادگاه است که حکم می‌دهد و مجازات می‌کند نه دادستان (مدعی‌العموم) که تنها وظیفه‌اش صدور کیفرخواست است. دوّم، گویا اصل بر مجازات مهدی هاشمی رفسنجانی است چه اتهامش ثابت شود چه بی‌گناه باشد! سوّم، اژه‌ای به نحوی سخن گفته که گویا قانون یعنی او. می‌گوید: «می‌کنم!» انسان به یاد جمله معروف لوئی چهاردهم می‌افتد که گفته بود: «قانون یعنی من!»

آیت الله منتظری در مراسم دریافت تندیس حقوق بشر:



آیت الله منتظری در مراسم دریافت تندیس حقوق بشر:
تفرقه ملی درست کرده اند
و اسمش را گذاشته اند "وحدت"



كانون مدافعان حقوق بشر ایران روز پنجشنبه 19 آذر ماه‏ ‏1388 مطابق با روز جهانی "حقوق بشر" با حضور در بیت آیت الله‏ ‏العظمی منتظری و طی دیدار و گفتگو با ایشان، تندیس حقوق بر را تقدیم وی کرد.

در این دیدار آیت الله العظمی منتظری ضمن تشكر و قدردانی از‏ ‏اعضاء كانون مدافعان حقوق بشر كه در راه دفاع از حقوق‏ ‏شهروندان، با اشاره به حوادث پس از‏ ‏انتخابات و برخوردهای تند و خشن با مردم گفت:

‏هیچ یك از برخوردهایی كه با مردم شد شرعی و قانونی نیست و‏ ‏آمرین و عاملین ضامن و بدهكار مردم هستند. متأسفانه بین زن و‏ ‏مرد، پیر و جوان هم تفاوتی قائل نشده اند; حتی زن ها و دخترها را‏ ‏بیشتر كتك زده اند. آقایان می‎گویند این كارها را برای حفظ نظام‏ ‏انجام می‎دهند، من بارها عرض كرده ام ما مخالف حفظ نظام‏ ‏نیستیم اما حفظ نظام وجوب نفسی ندارد، بلكه حفظ آن وجوب‏ ‏مقدمی دارد، یعنی نظام را ما می‎خواهیم كه در سایه آن احكام‏ ‏اسلامی اجرا شود نه این كه به بهانه حفظ نظام احكام اسلامی و‏ ‏شرعی زیر پا گذاشته شود و مرادشان هم از نظام شخص باشد. شما‏ ‏به چه مجوزی مردم را كتك می‎زنید؟ برای این كه شما را قبول‏ ‏ندارند؟! خب قبول نداشته باشند .مگر شما خدایید یا پیامبرید؟‏ ‏آنچه كه شما به نام اسلام و دین انجام می‎دهید موجب بدنامی‏ ‏برای اسلام می‎شود. چرا با مردم ، تند و خشن برخورد می‎كنید؟

جلوی ‏ضرر را از هر كجا بگیرید به نفع است. آقایان از اول، انتخابات را‏ ‏منحرف كردند. بعد عده ای را زدند، عده ای را زندانی كردند، بعد‏ ‏گفتند پرونده انتخابات مختومه شد. اگر مختومه شد پس ادامه‏ ‏بازداشت ها برای چه بود؟ مصاحبه های تلویزیونی برای چه بود؟‏ ‏اعتراف گیری چرا؟ محاكمه بر اساس اعترافات تحت فشار برای‏ ‏چه بود؟! مگر بازداشتی ها به انتخابات مربوط نبودند؟ حالا كه‏ ‏پرونده اش را بسته اعلام كردند، بازداشتی ها را آزاد می‎كردند، از‏ ‏آنها معذرت خواهی می‎شد، چه بسا اوضاع به اینجا نمی رسید كه‏ ‏هر روز ادامه پیدا كند. خودتان آمدید و ادامه اش دادید، خود شما‏ ‏تفرقه ایجاد كردید و حالا آمده اید از وحدت دم می‎زنید؟! اگر به‏ ‏دنبال آرامش و وحدت هستید برای چه بی گناهان را در بازداشت‏ ‏نگه داشته اید و با فشار از آنها اعتراف می‎گیرید و بر اساس همان‏ ‏اعتراف ها محاكمه می‎كنید و احكام سنگین صادر می‎كنید؟ مگر‏ ‏روایت نداریم كه اعتراف تحت فشار و شكنجه و ارعاب اثری‏ ‏ندارد؟ بدانید این اعتراف ها ذره ای ارزش ندارد و بر خلاف‏ ‏موازین اسلام است .

‏زمانی كه ما در رژیم سابق زندان بودیم روزی ازغندی كه بازجوی‏ ‏ما بود به زندان آمد و عباس اشراقی را دستش را گرفت و برد. به او‏ ‏گفتم عباس را كجا بردی؟ گفت: آزادش كردم . چون حالت صرع‏ ‏دارد و اگر در زندان بمیرد در مجامع بین المللی برایمان مشكل‏ ‏درست می‎كنند.

آنها عاقلانه برخورد می‎كردند ولی این آقایان‏ ‏آقای بهزاد نبوی را كه داخل زندان نبود و برای عمل جراحی و‏ ‏معالجه چند روزی مرخصی داده بودند، در حال بیماری به زندان‏ ‏عودت داده اند. آیا این عمل عاقلانه است ؟! یكی از هموطنان‏ ‏كردمان آقای احسان فتاحیان را دفعه اول به 10 سال زندان محكوم‏ ‏كردند، پس از تحمل زندان ایشان را به اعدام محكوم كردند! در‏ ‏حالی كه دادگاه تجدیدنظر حق ندارد مجازات را تشدید كند. چون‏ ‏10 سال زندان از حداقل مجازات كمتر نبوده است و این حكم‏ ‏برخلاف قانون است .

‏‏ما به این آقایان می‎گوییم والله این كشور مال ما مردم است و ما به‏ ‏كشورمان علاقه داریم . كشور هم حاكمیت می‎خواهد و با‏ ‏شرایطش باید برقرار باشد. اما كشور مطابق رأی و نظر مردم باید‏ ‏اداره شود. ‏ ‏باید حقوق ملت استیفا شود.

‏در قانون اساسی فصل جداگانه ای هست به عنوان حقوق ملت.‏ ‏آقایان این اصول را نادیده گرفته اند. در آنجا حق اجتماعات،‏ ‏اظهارنظر و آزادی مردم آمده است. مراد، آزادی مسئولان نیست‏ ‏بلكه مراد آزادی مردم است.

‏آیت الله خمینی در پاریس درباره آزادی می‎گفتند: "حتی‏ ‏كمونیست ها هم در حكومت آینده ما حق اظهارنظر دارند." حالا‏ ‏كه مسلمانها هم، حتی آنها كه برای انقلاب زحمت كشیدند و‏ ‏زندان رفته اند را از حق اظهارنظر محروم می‎كنند، آنها را بازداشت‏ ‏می‎كنند و به زور اعتراف می‎گیرند كه ما ضد انقلاب و ضد نظام‏ ‏هستیم !

‏همه ما بر اساس آیات قرآن وظیفه داریم كه امر به معروف و نهی از‏ ‏منكر كنیم . صرف دعا كردن كافی نیست و فایده ندارد و نباید‏ ‏دلمان را به این كه گوشه ای بنشینیم و دعا كنیم خوش كنیم، بلكه‏ ‏علاوه بر آن باید در جای خودش وارد شد و به وظیفه عمل كرد.‏ ‏امر به معروف و نهی از منكر هم فقط مربوط به امور جزئی نیست بلكه‏ ‏مربوط می‎شود به امر جامعه و حكومت.

‏‏من لازم است همین جا از شما و تمام كسانی كه در فعالیت های‏ ‏حقوق بشری برای تمامی انسانها فارغ از قوم، قبیله و عقیده تلاش‏ ‏می‎كنند تشكر كنم .
به پاس یک عمر دفاع از آزادی و حقوق بشر
کانون مدافعان حقوق بشر که خانم شیرین عبادی از بنیانگذاران آن است، تندیسی را تهیه و به پاس یک عمر پایداری آیت الله منتظری در راه دفاع از آزادی و حقوق بشر مردم ایران، به وی اهداء کرد. این تندیس "تلاشگر حقوق بشر" نام دارد. از جمع مدافعان حقوق بشر تاکنون بارها چند وکیل سرشناس و شناخته شده عضو این کانون زندانی، آزاد و بار دیگر بازداشت و زندانی شده اند و به حکم دادستانی تهران محل این کانون نیز تسخیر امنیتی شده است. عکس بالا مربوط به اهدای این تندیس به آیت الله منتظری است.

میرحسین موسوی:


میرحسین موسوی:
پاره کردن عکس امام مشکوک
و نمایش تلویزیونی آن غلط است





روزنامه جمهوری اسلامی در یک تماس کوتاه با مهندس میرحسین موسوی، نظر وی را درباره معرکه ای که سیمای جمهوری اسلامی درباره پاره شدن عکس آیت الله خمینی در روز 16 آذر راه انداخته پرسید.

موسوی گفت: حضرت امام خمینی احیاگر دین در قرن حاضر و بیدارگر بزرگ ملت ها برای مبارزه با مستكبران است. ایشان به گردن همه ملت ها بویژه ملت های مسلمان و مردم ایران حق بزرگی دارند و قطعا هیچ انسان منصف و مومنی به خود اجازه نمی دهد چنین اهانتی به عكس ایشان بكند.

كسانی كه به اینجانب محبتی دارند هرگز كوچكترین اهانت به حضرت امام خمینی را جایز نمی دانند و حفظ حرمت امام را واجب می دانند .اطمینان دارم كه دانشجویان هرگز دست به چنین ساختارشكنی هائی نمی زنند زیرا همه میدانیم كه دانشجویان به امام عشق می ورزند و حاضرند برای آرمان های امام جان فشانی كنند.

اطلاعات دقیقی درباره اینكه اصولا چنین كاری صورت گرفته باشد ندارم، كما اینكه درباره عاملان این اقدام ساختارشكنانه نیز اطلاعات روشنی نداریم ولی بهرحال اگر چنین كاری صورت گرفته باشد این یك اقدام مشكوك است و پخش آن صحنه ضدانقلابی از سیمای جمهوری اسلامی نیز اقدام نادرستی بود. از رسانه های بیگانه كه همواره درحال دشمنی با نظام جمهوری اسلامی هستند انتظاری جز این نیست كه با سواستفاده از این قبیل حوادث مرتكب چنین اقدامی بشوند اما چنین اقدامی توسط رسانه ملی كه موجودیت خود را به بركت انقلاب عظیمی كه به رهبری حضرت امام خمینی پیروز شد مرهون است بهیچوجه قابل قبول نیست .