کانادا گنجاندن سپاه پاسداران انقلاب ايران درليست تروريستی را بررسی کرد
صدای آمریکا : اتاوا سيتيزن زير عنوان "بررسی دولت محافظه کار کانادا در مورد گنجاندن سپاه پاسداران ايران درفهرست تروريست ها" می نويسد دولت هارپر شناختن سپاه پاسداران انقلاب ايران به عنوان يک نهاد ممنوعه تروريستی را بررسی کرده است که به کانادا اجازه می دهد معاملات مالی اين واحد ويژه نظامی را هدف بگيرد، و کمک به آن را جرم بشناسد.
اسنادی که از طريق قانون درخواست دسترسی به اطلاعات به دست آمده است نشان می دهد چنين اقدامی موضوع نامه ای خطاب به ويک تاوس (Vic Toews) وزير امنيت عمومی بوده است، که پيشتر در سال جاری توسط ويليام بيکر (Willliam Baker) معاون وی نوشته شد، و در جلسه ای داخلی از معاونان اين وزارتخانه مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.
گرچه اين نامه حدود ۹ ماه قبل نوشته شده است اما هنوز سپاه پاسداران انقلاب جزو ۴۲ نهادی نيست که کانادا آنها را به استناد قانون جرائم جنائی در فهرست تشکيلات تروريستی قرار داده است. سخنگوی تاوس در اين باره که آيا اقدام برای گنجاندن نام اين گروه در فهرست سياه قريب الوقوع است يا نه اظهار نظر نکرد، اما گفت دولت کانادا در تقبيح ومحکوم ساختن حمايت مداوم ايران از تروريسم بين المللی ، بی اعتنائی علنی آن به حقوق پايه ای بشر، و جاه طلبی های متقلبانه و خطرناک اتمی اش، رک و صريح بوده است. کريس مک کلوسکی (Chris McCluskey) در ایميل خود می گويد "ما فهرست نهادهای تروريستی را مداوما بررسی می کنيم، اما در باره موارد بالقوه تحت بررسی ااظهار نظر نمی کنيم."
سندی جداگانه، که آنهم از طريق قانون دسترسی به اطلاعات کسب شده است، نشان می دهد فهرستی از گروه های تروريستی، بمنظورارائه به کابينه محافظه کار، در ماه اکتبربرای امضا به تاوس تسليم شده است.
طرفداران قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب ايران در فهرست سياه مدعی اند که فعاليت های اين نهاد در فراهم ساختن حمايت برای طالبان و تعدادی از گروههای تروريستی بين المللی ، از طريق تامين منابع مالی، تسليحاتی، مواد انفجاری و تعليماتی ، موضوعی شناخته شده است.
ائتلاف کانادائی ضد ترور، که اقدامات ايران در افغانستان را معرف تهديدی مرگبار عليه نيروهای کانادائی مستقر در افغانستان می داند، امسال دريک ارزيابی مفصل تاکيد کرده است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ايران جای خود را در ميان القاعده و گروه های ديگری بازکرده است که در فهرست کانادا از گروههای معرف فعاليت های تروريستی قرار دارند.
Thursday, December 2, 2010
حیدر مصلحی : چند نفر از عاملان ترور فیزیکدانان دستگیر شدهاند
حیدر مصلحی : چند نفر از عاملان ترور فیزیکدانان دستگیر شدهاند
بی بی سی : حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران، از دستگیری چند نفر به اتهام دست داشتن در سوء قصدهای دوشنبه گذشته به جان دو فیزیکدان این کشور خبر داد.
آقای مصلحی، روز پنجشنبه (یازدهم آذر - دوم دسامبر) همزمان با اعلام دستگیری این افراد، بار دیگر سازمان های اطلاعاتی آمریکا، بریتانیا و اسرائیل را به دست داشتن در ترور دو فیزیکدان ایرانی متهم کرد.
او بدون اشاره به مشخصات و تعداد بازداشت شدگان گفت که این افراد با همکاری سازمان های اطلاعاتی خارجی، در نظر داشتند که برنامه های دیگری نیز به اجرا در آورند اما "متوقف شده اند."
دوشنبه گذشته (هشتم آذر)، هنگامی که مجید شهریاری و فریدون عباسی دوانی، راهی محل کار خود در دانشگاه بودند هدف سوء قصد قرار گرفتند که بر اثر انفجار یکی از این بمبها آقای شهریاری کشته شد اما آقای عباسی جان سالم به در برد.
مقام های ایران در واکنش های اولیه به این سوء قصدها، ایالات متحده آمریکا، اسرائیل، سازمان اطلاعات بریتانیا، سازمان ناتو، کشورهای گروه ۵ + ۱، اتحادیه اروپا و معترضان به دولت بعد از انتخابات ریاست جمهوری را، به طور مستقیم یا غیر مسقیم در ارتباط با حمله به فیزیکدانان ایرانی متهم دانستند.
اظهارات آقای مصلحی در ارتباط با دستگیری افراد متهم به دست داشتن در این سوء قصدها، در حالی عنوان می شود که سعید جلیلی، سرپرست مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران، خود را آماده می کند که برای از سرگیری گفتگوها با اتحادیه اروپا بر سر برنامه هسته ای ایران، به ژنو، پایتخت سوئیس، سفر کند.
اکنون خبر دستگیری کسانی که از "عاملان" این دو ترور معرفی شده اند، می تواند از سرگیری مذاکرات هسته ای میان ایران و غرب را که قرار است از هفته آینده آغاز شود، تحت تاثیر قرار دهد.
بی بی سی : حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران، از دستگیری چند نفر به اتهام دست داشتن در سوء قصدهای دوشنبه گذشته به جان دو فیزیکدان این کشور خبر داد.
آقای مصلحی، روز پنجشنبه (یازدهم آذر - دوم دسامبر) همزمان با اعلام دستگیری این افراد، بار دیگر سازمان های اطلاعاتی آمریکا، بریتانیا و اسرائیل را به دست داشتن در ترور دو فیزیکدان ایرانی متهم کرد.
او بدون اشاره به مشخصات و تعداد بازداشت شدگان گفت که این افراد با همکاری سازمان های اطلاعاتی خارجی، در نظر داشتند که برنامه های دیگری نیز به اجرا در آورند اما "متوقف شده اند."
دوشنبه گذشته (هشتم آذر)، هنگامی که مجید شهریاری و فریدون عباسی دوانی، راهی محل کار خود در دانشگاه بودند هدف سوء قصد قرار گرفتند که بر اثر انفجار یکی از این بمبها آقای شهریاری کشته شد اما آقای عباسی جان سالم به در برد.
مقام های ایران در واکنش های اولیه به این سوء قصدها، ایالات متحده آمریکا، اسرائیل، سازمان اطلاعات بریتانیا، سازمان ناتو، کشورهای گروه ۵ + ۱، اتحادیه اروپا و معترضان به دولت بعد از انتخابات ریاست جمهوری را، به طور مستقیم یا غیر مسقیم در ارتباط با حمله به فیزیکدانان ایرانی متهم دانستند.
اظهارات آقای مصلحی در ارتباط با دستگیری افراد متهم به دست داشتن در این سوء قصدها، در حالی عنوان می شود که سعید جلیلی، سرپرست مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران، خود را آماده می کند که برای از سرگیری گفتگوها با اتحادیه اروپا بر سر برنامه هسته ای ایران، به ژنو، پایتخت سوئیس، سفر کند.
اکنون خبر دستگیری کسانی که از "عاملان" این دو ترور معرفی شده اند، می تواند از سرگیری مذاکرات هسته ای میان ایران و غرب را که قرار است از هفته آینده آغاز شود، تحت تاثیر قرار دهد.
بیانیه پارلمان آلمان درباره نقض حقوق بشر در ایران
بیانیه پارلمان آلمان درباره نقض حقوق بشر در ایران
دویچه وله : جمهوری اسلامی از اعدام زنان واهمه ندارد، حتی به شنیعترین شیوهها یعنی سنگسار. سرنوشت سکینه آشتیانی از چند ماه پیش مدافعان حقوق بشر را نگران کرده است. پارلمان آلمان نگرانی خود را از نقض حقوق بشر در ایران ابراز داشت.
نمایندگان پارلمان فدرال آلمان (بوندستاگ) روز پنجشنبه (۲ دسامبر/۱۱ آذر) درباره وضعیت نابسامان حقوق بشر در ایران گفتوگو کردند. از چند ماه پیش سکینه آشتیانی در وحشت و اضطراب زندگی میکند. این زن به جرایمی متهم شده که در دادگاهی کارآمد و بیطرف به آنها رسیدگی نشده است. اگر او حتی بدترین گناهان را نیز مرتکب شده باشد، سزاوار نیست که به سنگسار محکوم شود. مجازاتی وحشیانه که نه متهم بلکه مجریان باید از ارتکاب آن شرم کنند و بر خود بلرزند.
اعلام صدور حکم سنگسار برای سکینه آشتیانی بیدرنگ با واکنش جهانی روبرو شد. در سراسر جهان مردم و دولتها به جمهوری اسلامی اعتراض کردند. به نظر آنها رژیمی که خود را عضو جامعه بینالمللی میداند و میثاقهای رعایت حقوق بشر و احترام به حرمت و کیان انسانی را امضا کرده است، حق ندارد به چنین اعمالی دست بزند.
به دنبال چنین اعتراضاتی، مقامات جمهوری اسلامی دچار تردید شدند و حتی محمود احمدینژاد در برابر خبرنگاران خارجی اظهار داشت که برای خانم آشتیانی اصلا حکم سنگسار صادر نشده است و پرونده هنوز تحت رسیدگی است. این شواهد، به گفته نمایندگان پارلمان آلمان، گواهی بر این واقعیت است که حکومت ایران در برابر فشار افکار عمومی آسیبپذیر است.
برای نمایندگان پارلمان این نگرانی همچنان وجود دارد که دستگاه قضائی جمهوری اسلامی حکم سنگسار سکینه آشتیانی را به سادگی به اعدام تبدیل کند؛ که باز هم با برداشت مدرن و متمدنانه از حقوق بشر مغایرت دارد.
افزون بر پروندهی خانم آشتیانی، نمایندگان پارلمان درباره سرنوشت دو خبرنگار آلمانی که در تبریز دستگیر شدند، نگران هستند. دو خبرنگار برای گفتوگو با فرزند و وکیل مدافع خانم آشتیانی به ایران رفته بودند که به دست مأموران وزارت اطلاعات زندانی شدند. با وجود اعتراضات وزارت خارجه آلمان، این دو خبرنگار همچنان در وضعیتی ناروشن به سر میبرند.
"اعدامها را متوقف کنید!"
در پارلمان فدرال همه فراکسیونهای حزبی، غیر از "حزب چپ" که فراخوانی جداگانه منتشر کرد، نمایندگان در بیانیهای مشترک از جمهوری اسلامی خواستند برای سکینه آشتیانی حکم عدمتعقیب قضایی صادر کند و وضعیت حقوق بشر را بهبود بخشد. در متن بیانیه گفته شده است که در ایران برای اتهاماتی مانند زنا، ارتداد و همجنسگرایی به سادگی حکم اعدام صادر میشود.
فولکر بک، سخنگوی حزب سبزهای آلمان گفت: «در دادگاههای جمهوری اسلامی گواهی شاهدان یا اعتراف از متهمان معمولا با آزار و فشار گرفته میشود. متهمان در بیشتر موارد اقاریر سابق خود را در برابر دادگاه پس میگیرند، اما حکم صادر شده به قوت خود باقی میماند.»
برخی از نمایندگان پارلمان اشاره کردند که به ویژه پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری که با اعتراضات گسترده مردم روبرو شد، حکومت با خشونت و شدت عمل به اقدام علیه مخالفان پرداخت. هزاران نفر دستگیر و در زندانها شکنجه شدند. صدها نفر توانستند از ایران به ترکیه فرار کنند.
نمایندگان پارلمان از تصمیم دولت فدرال مبنی بر پناه دادن به عدهای از مخالفان سیاسی دولت ایران پشتیبانی کردند. تا کنون ۲۹ نفر از کسانی که به دنبال سرکوب "جنبش سبز" در ترکیه آواره و بلاتکلیف بودند، از آلمان پناهندگی گرفتهاند. دولت آلمان قصد دارد روی هم به ۵۰ نفر پناهندگی سیاسی اعطا کند.
نمایندگان حزب سوسیال دموکرات آلمان در پارلمان پیشنهاد کردند که این کشور تعداد بیشتری از ایرانیانی که به دلیل جرایم سیاسی میهن خود را ترک کردهاند را به پناهندگی بپذیرد. این تقاضا از جانب سایر فراکسیونهای پارلمان مورد استقبال قرار نگرفت.
دویچه وله : جمهوری اسلامی از اعدام زنان واهمه ندارد، حتی به شنیعترین شیوهها یعنی سنگسار. سرنوشت سکینه آشتیانی از چند ماه پیش مدافعان حقوق بشر را نگران کرده است. پارلمان آلمان نگرانی خود را از نقض حقوق بشر در ایران ابراز داشت.
نمایندگان پارلمان فدرال آلمان (بوندستاگ) روز پنجشنبه (۲ دسامبر/۱۱ آذر) درباره وضعیت نابسامان حقوق بشر در ایران گفتوگو کردند. از چند ماه پیش سکینه آشتیانی در وحشت و اضطراب زندگی میکند. این زن به جرایمی متهم شده که در دادگاهی کارآمد و بیطرف به آنها رسیدگی نشده است. اگر او حتی بدترین گناهان را نیز مرتکب شده باشد، سزاوار نیست که به سنگسار محکوم شود. مجازاتی وحشیانه که نه متهم بلکه مجریان باید از ارتکاب آن شرم کنند و بر خود بلرزند.
اعلام صدور حکم سنگسار برای سکینه آشتیانی بیدرنگ با واکنش جهانی روبرو شد. در سراسر جهان مردم و دولتها به جمهوری اسلامی اعتراض کردند. به نظر آنها رژیمی که خود را عضو جامعه بینالمللی میداند و میثاقهای رعایت حقوق بشر و احترام به حرمت و کیان انسانی را امضا کرده است، حق ندارد به چنین اعمالی دست بزند.
به دنبال چنین اعتراضاتی، مقامات جمهوری اسلامی دچار تردید شدند و حتی محمود احمدینژاد در برابر خبرنگاران خارجی اظهار داشت که برای خانم آشتیانی اصلا حکم سنگسار صادر نشده است و پرونده هنوز تحت رسیدگی است. این شواهد، به گفته نمایندگان پارلمان آلمان، گواهی بر این واقعیت است که حکومت ایران در برابر فشار افکار عمومی آسیبپذیر است.
برای نمایندگان پارلمان این نگرانی همچنان وجود دارد که دستگاه قضائی جمهوری اسلامی حکم سنگسار سکینه آشتیانی را به سادگی به اعدام تبدیل کند؛ که باز هم با برداشت مدرن و متمدنانه از حقوق بشر مغایرت دارد.
افزون بر پروندهی خانم آشتیانی، نمایندگان پارلمان درباره سرنوشت دو خبرنگار آلمانی که در تبریز دستگیر شدند، نگران هستند. دو خبرنگار برای گفتوگو با فرزند و وکیل مدافع خانم آشتیانی به ایران رفته بودند که به دست مأموران وزارت اطلاعات زندانی شدند. با وجود اعتراضات وزارت خارجه آلمان، این دو خبرنگار همچنان در وضعیتی ناروشن به سر میبرند.
"اعدامها را متوقف کنید!"
در پارلمان فدرال همه فراکسیونهای حزبی، غیر از "حزب چپ" که فراخوانی جداگانه منتشر کرد، نمایندگان در بیانیهای مشترک از جمهوری اسلامی خواستند برای سکینه آشتیانی حکم عدمتعقیب قضایی صادر کند و وضعیت حقوق بشر را بهبود بخشد. در متن بیانیه گفته شده است که در ایران برای اتهاماتی مانند زنا، ارتداد و همجنسگرایی به سادگی حکم اعدام صادر میشود.
فولکر بک، سخنگوی حزب سبزهای آلمان گفت: «در دادگاههای جمهوری اسلامی گواهی شاهدان یا اعتراف از متهمان معمولا با آزار و فشار گرفته میشود. متهمان در بیشتر موارد اقاریر سابق خود را در برابر دادگاه پس میگیرند، اما حکم صادر شده به قوت خود باقی میماند.»
برخی از نمایندگان پارلمان اشاره کردند که به ویژه پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری که با اعتراضات گسترده مردم روبرو شد، حکومت با خشونت و شدت عمل به اقدام علیه مخالفان پرداخت. هزاران نفر دستگیر و در زندانها شکنجه شدند. صدها نفر توانستند از ایران به ترکیه فرار کنند.
نمایندگان پارلمان از تصمیم دولت فدرال مبنی بر پناه دادن به عدهای از مخالفان سیاسی دولت ایران پشتیبانی کردند. تا کنون ۲۹ نفر از کسانی که به دنبال سرکوب "جنبش سبز" در ترکیه آواره و بلاتکلیف بودند، از آلمان پناهندگی گرفتهاند. دولت آلمان قصد دارد روی هم به ۵۰ نفر پناهندگی سیاسی اعطا کند.
نمایندگان حزب سوسیال دموکرات آلمان در پارلمان پیشنهاد کردند که این کشور تعداد بیشتری از ایرانیانی که به دلیل جرایم سیاسی میهن خود را ترک کردهاند را به پناهندگی بپذیرد. این تقاضا از جانب سایر فراکسیونهای پارلمان مورد استقبال قرار نگرفت.
چهار روز پیش از مذاکرات؛ بیانیه سه کشور اروپایی علیه ایران
چهار روز پیش از مذاکرات؛ بیانیه سه کشور اروپایی علیه ایران
مردمک : چهار روز پیش از آغاز مذاکرات ایران با گروه 1+5، سه کشور از شش کشور این گروه، در بیانیهای مشترک ایران را به «رویارویی با غرب و همکارینکردن بر سر مسئله هستهای» متهم کردند.
به گزارش رویترز، در این بیانیه انگلیس، فرانسه و آلمان که روز پنجشنبه یازدهم آذر در نشست غیرعلنی آژانس بینالمللی انرژی هستهای خوانده شد، مصرّانه از ایران خواسته شده است «به نگرانیهای غرب درباره ماهیت برنامه هستهایاش توجه کند».
در بخشی از این بیانیه آمده است: هیچ گزینهای جز این وجود ندارد که ایران به طور فعال در رفع بیاعتمادی ایجاد شده و اثبات صلحآمیز بودن ماهیت برنامه هستهای خود بکوشد.
دولتهای غربی در دهه گذشته ایران را بارها به پنهانکاری در زمینه برنامه هستهای متهم کرده و درباره احتمال وجود مقاصد نظامی در فعالیتهای هستهای این کشور ابراز نگرانی کردهاند. ایران این اتهام و نگرانی را رد کرده و همواره بر صلحآمیز بودن برنامه هستهایاش تاکید کرده است.
سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان که از اعضای گروه 1+5 هستند در حالی این بیانیه را منتشر کردهاند که دور تازه مذاکره هستهای ایران و غرب، پس از یک سال وقفه، چهار روز دیگر و در ششم و هفتم دسامبر در ژنو آغاز میشود.
ایران و اعضای گروه 1+5 که از امریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه، چین و آلمان تشکیل شده است، نخستین روزهای آذر ماه امسال، پس از چندین ماه نامهنگاری بر سر چگونگی ادامه یافتن مذاکرههایی که بیش از یک سال قبل متوقف شده بود، توافق کردند که دور تازه مذاکرهها ششم دسامبر در سوئیس آغاز شود.
دربیانیهای که امروز از سوی سه عضو گروه 1+5 انتشار یافت، دوره تازه مذاکرات «شانس ایران برای نشان دادن حسن نیت خود در تعامل با غرب و توجه به نگرانیهای غرب درباره پرونده هستهای» ارزیابی شده است
مردمک : چهار روز پیش از آغاز مذاکرات ایران با گروه 1+5، سه کشور از شش کشور این گروه، در بیانیهای مشترک ایران را به «رویارویی با غرب و همکارینکردن بر سر مسئله هستهای» متهم کردند.
به گزارش رویترز، در این بیانیه انگلیس، فرانسه و آلمان که روز پنجشنبه یازدهم آذر در نشست غیرعلنی آژانس بینالمللی انرژی هستهای خوانده شد، مصرّانه از ایران خواسته شده است «به نگرانیهای غرب درباره ماهیت برنامه هستهایاش توجه کند».
در بخشی از این بیانیه آمده است: هیچ گزینهای جز این وجود ندارد که ایران به طور فعال در رفع بیاعتمادی ایجاد شده و اثبات صلحآمیز بودن ماهیت برنامه هستهای خود بکوشد.
دولتهای غربی در دهه گذشته ایران را بارها به پنهانکاری در زمینه برنامه هستهای متهم کرده و درباره احتمال وجود مقاصد نظامی در فعالیتهای هستهای این کشور ابراز نگرانی کردهاند. ایران این اتهام و نگرانی را رد کرده و همواره بر صلحآمیز بودن برنامه هستهایاش تاکید کرده است.
سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان که از اعضای گروه 1+5 هستند در حالی این بیانیه را منتشر کردهاند که دور تازه مذاکره هستهای ایران و غرب، پس از یک سال وقفه، چهار روز دیگر و در ششم و هفتم دسامبر در ژنو آغاز میشود.
ایران و اعضای گروه 1+5 که از امریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه، چین و آلمان تشکیل شده است، نخستین روزهای آذر ماه امسال، پس از چندین ماه نامهنگاری بر سر چگونگی ادامه یافتن مذاکرههایی که بیش از یک سال قبل متوقف شده بود، توافق کردند که دور تازه مذاکرهها ششم دسامبر در سوئیس آغاز شود.
دربیانیهای که امروز از سوی سه عضو گروه 1+5 انتشار یافت، دوره تازه مذاکرات «شانس ایران برای نشان دادن حسن نیت خود در تعامل با غرب و توجه به نگرانیهای غرب درباره پرونده هستهای» ارزیابی شده است
90 نفر در قم در اثر ایدز جان دادند
90 نفر در قم در اثر ایدز جان دادند
آفتاب: در استان قم هم اکنون 500 نفر مبتلا به ایدز شناسایی شده است که 50 نفر از آنان را زنان تشکیل میدهند و 90 نفر از مبتلایان نیز تاکنون جان خود را از دست دادهاند.
محمد محمدیان، رئیس مرکز بهداشت استان قم در مراسم افتتاحیه نمایشگاه "روبان قرمز" که به مناسبت روز جهانی ایدز در درمانگاه حرمی قم دایر شده است، در خصوص آمار مبتلایان به ایدز در ایران بیان داشت: در ایران 22 هزار نفر مبتلا به ایدز شناسایی شدهاند و تخمین زده میشود که بیش از 80 هزار نفر در ایران به این بیماری مبتلا باشد.
وی با بیان اینکه هم اکنون در جهان 60 میلیون نفر به بیماری ایدز مبتلا شدهاند و تاکنون 30 میلیون نیز جان خود را از
دست دادهاند، گفت: سالانه در جهان دو میلیون و 600 هزار نفر به جمع مبتلایان اضافه میشود و یک میلیون و 800 هزار نفر نیز جان خودشان را از دست میدهند.
آفتاب: در استان قم هم اکنون 500 نفر مبتلا به ایدز شناسایی شده است که 50 نفر از آنان را زنان تشکیل میدهند و 90 نفر از مبتلایان نیز تاکنون جان خود را از دست دادهاند.
محمد محمدیان، رئیس مرکز بهداشت استان قم در مراسم افتتاحیه نمایشگاه "روبان قرمز" که به مناسبت روز جهانی ایدز در درمانگاه حرمی قم دایر شده است، در خصوص آمار مبتلایان به ایدز در ایران بیان داشت: در ایران 22 هزار نفر مبتلا به ایدز شناسایی شدهاند و تخمین زده میشود که بیش از 80 هزار نفر در ایران به این بیماری مبتلا باشد.
وی با بیان اینکه هم اکنون در جهان 60 میلیون نفر به بیماری ایدز مبتلا شدهاند و تاکنون 30 میلیون نیز جان خود را از
دست دادهاند، گفت: سالانه در جهان دو میلیون و 600 هزار نفر به جمع مبتلایان اضافه میشود و یک میلیون و 800 هزار نفر نیز جان خودشان را از دست میدهند.
90 نفر در قم در اثر ایدز جان دادند
90 نفر در قم در اثر ایدز جان دادند
آفتاب: در استان قم هم اکنون 500 نفر مبتلا به ایدز شناسایی شده است که 50 نفر از آنان را زنان تشکیل میدهند و 90 نفر از مبتلایان نیز تاکنون جان خود را از دست دادهاند.
محمد محمدیان، رئیس مرکز بهداشت استان قم در مراسم افتتاحیه نمایشگاه "روبان قرمز" که به مناسبت روز جهانی ایدز در درمانگاه حرمی قم دایر شده است، در خصوص آمار مبتلایان به ایدز در ایران بیان داشت: در ایران 22 هزار نفر مبتلا به ایدز شناسایی شدهاند و تخمین زده میشود که بیش از 80 هزار نفر در ایران به این بیماری مبتلا باشد.
وی با بیان اینکه هم اکنون در جهان 60 میلیون نفر به بیماری ایدز مبتلا شدهاند و تاکنون 30 میلیون نیز جان خود را از
دست دادهاند، گفت: سالانه در جهان دو میلیون و 600 هزار نفر به جمع مبتلایان اضافه میشود و یک میلیون و 800 هزار نفر نیز جان خودشان را از دست میدهند.
آفتاب: در استان قم هم اکنون 500 نفر مبتلا به ایدز شناسایی شده است که 50 نفر از آنان را زنان تشکیل میدهند و 90 نفر از مبتلایان نیز تاکنون جان خود را از دست دادهاند.
محمد محمدیان، رئیس مرکز بهداشت استان قم در مراسم افتتاحیه نمایشگاه "روبان قرمز" که به مناسبت روز جهانی ایدز در درمانگاه حرمی قم دایر شده است، در خصوص آمار مبتلایان به ایدز در ایران بیان داشت: در ایران 22 هزار نفر مبتلا به ایدز شناسایی شدهاند و تخمین زده میشود که بیش از 80 هزار نفر در ایران به این بیماری مبتلا باشد.
وی با بیان اینکه هم اکنون در جهان 60 میلیون نفر به بیماری ایدز مبتلا شدهاند و تاکنون 30 میلیون نیز جان خود را از
دست دادهاند، گفت: سالانه در جهان دو میلیون و 600 هزار نفر به جمع مبتلایان اضافه میشود و یک میلیون و 800 هزار نفر نیز جان خودشان را از دست میدهند.
عبدالله شهبازی از زندان آزاد شد
عبدالله شهبازی از زندان آزاد شد
سایت رجانیوز:هنگام دستگیری وی،چندقبضه سلاح کمری و جنگی کشف شد!
خبر آنلاین - در وبسایت عبدالله شهبازی ، خبر زیر منتشر شد:
طبق رأی کمیسیون پزشکی قانونی استان فارس و دستور مقام قضایی، عبدالله شهبازی، به علت وضع وخیم جسمانی و تشدید بیماری قلبی، از بازداشتگاه اطلاعات نیروی انتظامی موقتاً به خانه منتقل شد.
در رابطه با ادعاهای سایت [...]به اطلاع میرساند که مأموران بهطور غیرقانونی به تفتیش خانه دست زدند (آنان فاقد مجوز قضایی برای جستجوی خانه بودند) و سه قبضه تفنگ قدیمی موروثی (متعلق به دهه 1340) دارای جواز را با خود بردند که جوازها به مقام قضایی ارائه شده و با دستور مقام قضایی در هفته آینده به شهبازی مسترد خواهد شد.
سایت رجانیوز:هنگام دستگیری وی،چندقبضه سلاح کمری و جنگی کشف شد
سایت رجانیوز (طرفدار احمدی نژاد) در باره عبدالله شهبازی نوشت:
پس از مراجعه مأموران به منزل شهبازی، همسر وی میگوید که او در شیراز نیست! اما مأموران با بیان اینکه حکم ورود به منزل را در اختیار دارند و ارائهی آن، وارد منزل میشوند.
نکته قابل توجه اینکه، مأموران پس از ورود به منزل در کنار راهروی ورودی، چند قبضه سلاح کمری و نظامی از جمله سیمینف (قناسه)، کلاشینکف، پنج پران و کلت به همراه 892 قطعه فشنگ نظامی کلاشینکف و 54 قطعه فشنگ کلت کمری کشف میکنند.
در حالی که مأموران پس از کشف این مهمات حساستر می شوند و داخل منزل را به صورت دقیق تر بازرسی می کنند، شهبازی را در حالی که پشت لب تاپ خود مشغول نگارش آخرین مطالب در سایت شخصیاش بود، مییابند.
سایت رجانیوز:هنگام دستگیری وی،چندقبضه سلاح کمری و جنگی کشف شد!
خبر آنلاین - در وبسایت عبدالله شهبازی ، خبر زیر منتشر شد:
طبق رأی کمیسیون پزشکی قانونی استان فارس و دستور مقام قضایی، عبدالله شهبازی، به علت وضع وخیم جسمانی و تشدید بیماری قلبی، از بازداشتگاه اطلاعات نیروی انتظامی موقتاً به خانه منتقل شد.
در رابطه با ادعاهای سایت [...]به اطلاع میرساند که مأموران بهطور غیرقانونی به تفتیش خانه دست زدند (آنان فاقد مجوز قضایی برای جستجوی خانه بودند) و سه قبضه تفنگ قدیمی موروثی (متعلق به دهه 1340) دارای جواز را با خود بردند که جوازها به مقام قضایی ارائه شده و با دستور مقام قضایی در هفته آینده به شهبازی مسترد خواهد شد.
سایت رجانیوز:هنگام دستگیری وی،چندقبضه سلاح کمری و جنگی کشف شد
سایت رجانیوز (طرفدار احمدی نژاد) در باره عبدالله شهبازی نوشت:
پس از مراجعه مأموران به منزل شهبازی، همسر وی میگوید که او در شیراز نیست! اما مأموران با بیان اینکه حکم ورود به منزل را در اختیار دارند و ارائهی آن، وارد منزل میشوند.
نکته قابل توجه اینکه، مأموران پس از ورود به منزل در کنار راهروی ورودی، چند قبضه سلاح کمری و نظامی از جمله سیمینف (قناسه)، کلاشینکف، پنج پران و کلت به همراه 892 قطعه فشنگ نظامی کلاشینکف و 54 قطعه فشنگ کلت کمری کشف میکنند.
در حالی که مأموران پس از کشف این مهمات حساستر می شوند و داخل منزل را به صورت دقیق تر بازرسی می کنند، شهبازی را در حالی که پشت لب تاپ خود مشغول نگارش آخرین مطالب در سایت شخصیاش بود، مییابند.
مهدیه گلرو: باید به قیمت دانشگاه شدن اوین، دانشگاه آخرین سنگر آزادی زنده بماند
۳۶۵ روز بازداشت بدون یک روز مرخصی
جرس: مهدیه گلرو، فعال دانشجویی و عضو شورای دفاع از حق تحصیل که سال گذشته در آستانه ۱۶ آذر بازداشت شد و در مدت یک سال بازداشت نتوانسته است حتی از یک روز مرخصی استفاده کند، در پیامی از زندان اوین تاکید کرده است: "باید به قیمت دانشگاه شدن اوین، دانشگاه آخرین سنگر آزادی زنده بماند."
به گزارش جرس، مهدیه گلرو، دانشجوی محروم از تحصیل رشته اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، دهم آذر ماه سال 88 در شعبه 12 دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعلیقی محکوم شد و فردای همان روز در تاریخ 11 آذر 88 در پی یورش ماموران امنیتی به منزل، همراه همسرش بازداشت شد.
این فعال دانشجویی، پس از تحمل 65 روز انفرادی و ماندن در بند 209، به بند متادون و سپس بند زنان منتقل شد در زمان حضور در 209 به دلیل اعتصاب غذا دچار عفونت روده شدید شد.
همسر مهدیه گلرو، در اسفند ماه همان سال، پس از سه ماه بازداشت، با قرار وثیقه ۵۰ میلیونی آزاد شد. وحید لعلیپور، همسر مهدیه گلرو، پیش از بازداشت هیچگونه فعالیت سیاسی نداشت، اما چندی پیش در دادگاه به تحمل دو سال حبس محکوم شد و حکم وی هم اکنون در دادگاه تجدید نظر است.
دادگاه مهدیه گلرو، فروردین ماه 89 در شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس برگزار شد و او را با اتهامهایی چون "تجمع و تبانی و تبلیغ علیه نظام" و همچنین "ارتباط با منافقین" محاکمه کردند که وی با تبرئه از اتهام "ارتباط با منافقین" به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد.
پس از برگزاری دادگاه، قرار بازداشت این عضو شورای دفاع از حق تحصیل، به قرار وثیقهای 700 میلیون تومانی تبدیل شد و تلاشهای خانوادهاش برای کاهش این مبلغ، آن را به 500 میلیون تومان تبدیل کرد که تهیه آن همچنان از عهده خانواده او خارج بود.
با پایان وقت 20 روزه تبدیل قرار، پرونده مهدیه گلرو به دادگاه تجدیدنظر ارسال شد و این دادگاه با کسر چهار ماه حکم دو سال حبس تعزیری وی را به اجرای احکام سپرد.
حکم یک سال حبس تعلیقی او نیز که یک روز قبل از بازداشت به وی ابلاغ شده و در واقع رای بدوی بود، اجرا شد و عملا وی محکوم به گذراندن سه سال حبس شده است.
این فعال دانشجویی هم اکنون ۳۶۵ روز را در بازداشت به سر برده است و تاکنون به رغم داشتن بیماری شدید روده، که در دوران زندان به آن مبتلا شد، از مرخصی استفاده نکرده است. خانواده وی مراجعات مکرری به نهادهای ذی ربط از جمله دادستانی داشتهاند اما تاکنون حتی موفق به دیدار دادستان هم نشدهاند.
مهدیه گلرو به همراه باقی زندانیان زن، در روز ۱۶ آبان ماه سال جاری، در پی چندین روز قطع تماس تلفنی، به بند متادون منتقل شد. قرنطينه متادون، محل نگهداری مجرمان معتاد است و به منظور ترک اعتياد از آن استفاده میشود.
پس از این انتقال، تماسهای این زندانیان با خارج از زندان به کلی قطع شد و خانوادههایشان تنها میتوانند برای جویا شدن از وضعیتشان، یک بار در هفته ملاقات کابینی یک ربع ساعتی با آنان داشته باشند.
گفتنی است مهدیه گلرو، در آستانه ۱۶ آذر، در آخرین ملاقات کابینیاش پیامی را از زندان به بیرون منتقل کرده است. پیامی که متن آن این گونه عنوان شد: یاران دبستانی من، اگر در سال 1332، سه دانشجو کشته شدند، امروز ده ها دانشجو در بند هستند. هر چند که این روزها هزینه حرف زدن خیلی سنگین است اما باید به قیمت دانشگاه شدن اوین، دانشگاه آخرین سنگر آزادی زنده بماند. و بدانید که ما نیز در کنار شما در روز 16 آذر یار دبستانی را زمزمه خواهیم کرد.
فاطمه شجاعی
جرس: مهدیه گلرو، فعال دانشجویی و عضو شورای دفاع از حق تحصیل که سال گذشته در آستانه ۱۶ آذر بازداشت شد و در مدت یک سال بازداشت نتوانسته است حتی از یک روز مرخصی استفاده کند، در پیامی از زندان اوین تاکید کرده است: "باید به قیمت دانشگاه شدن اوین، دانشگاه آخرین سنگر آزادی زنده بماند."
به گزارش جرس، مهدیه گلرو، دانشجوی محروم از تحصیل رشته اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، دهم آذر ماه سال 88 در شعبه 12 دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعلیقی محکوم شد و فردای همان روز در تاریخ 11 آذر 88 در پی یورش ماموران امنیتی به منزل، همراه همسرش بازداشت شد.
این فعال دانشجویی، پس از تحمل 65 روز انفرادی و ماندن در بند 209، به بند متادون و سپس بند زنان منتقل شد در زمان حضور در 209 به دلیل اعتصاب غذا دچار عفونت روده شدید شد.
همسر مهدیه گلرو، در اسفند ماه همان سال، پس از سه ماه بازداشت، با قرار وثیقه ۵۰ میلیونی آزاد شد. وحید لعلیپور، همسر مهدیه گلرو، پیش از بازداشت هیچگونه فعالیت سیاسی نداشت، اما چندی پیش در دادگاه به تحمل دو سال حبس محکوم شد و حکم وی هم اکنون در دادگاه تجدید نظر است.
دادگاه مهدیه گلرو، فروردین ماه 89 در شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس برگزار شد و او را با اتهامهایی چون "تجمع و تبانی و تبلیغ علیه نظام" و همچنین "ارتباط با منافقین" محاکمه کردند که وی با تبرئه از اتهام "ارتباط با منافقین" به دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد.
پس از برگزاری دادگاه، قرار بازداشت این عضو شورای دفاع از حق تحصیل، به قرار وثیقهای 700 میلیون تومانی تبدیل شد و تلاشهای خانوادهاش برای کاهش این مبلغ، آن را به 500 میلیون تومان تبدیل کرد که تهیه آن همچنان از عهده خانواده او خارج بود.
با پایان وقت 20 روزه تبدیل قرار، پرونده مهدیه گلرو به دادگاه تجدیدنظر ارسال شد و این دادگاه با کسر چهار ماه حکم دو سال حبس تعزیری وی را به اجرای احکام سپرد.
حکم یک سال حبس تعلیقی او نیز که یک روز قبل از بازداشت به وی ابلاغ شده و در واقع رای بدوی بود، اجرا شد و عملا وی محکوم به گذراندن سه سال حبس شده است.
این فعال دانشجویی هم اکنون ۳۶۵ روز را در بازداشت به سر برده است و تاکنون به رغم داشتن بیماری شدید روده، که در دوران زندان به آن مبتلا شد، از مرخصی استفاده نکرده است. خانواده وی مراجعات مکرری به نهادهای ذی ربط از جمله دادستانی داشتهاند اما تاکنون حتی موفق به دیدار دادستان هم نشدهاند.
مهدیه گلرو به همراه باقی زندانیان زن، در روز ۱۶ آبان ماه سال جاری، در پی چندین روز قطع تماس تلفنی، به بند متادون منتقل شد. قرنطينه متادون، محل نگهداری مجرمان معتاد است و به منظور ترک اعتياد از آن استفاده میشود.
پس از این انتقال، تماسهای این زندانیان با خارج از زندان به کلی قطع شد و خانوادههایشان تنها میتوانند برای جویا شدن از وضعیتشان، یک بار در هفته ملاقات کابینی یک ربع ساعتی با آنان داشته باشند.
گفتنی است مهدیه گلرو، در آستانه ۱۶ آذر، در آخرین ملاقات کابینیاش پیامی را از زندان به بیرون منتقل کرده است. پیامی که متن آن این گونه عنوان شد: یاران دبستانی من، اگر در سال 1332، سه دانشجو کشته شدند، امروز ده ها دانشجو در بند هستند. هر چند که این روزها هزینه حرف زدن خیلی سنگین است اما باید به قیمت دانشگاه شدن اوین، دانشگاه آخرین سنگر آزادی زنده بماند. و بدانید که ما نیز در کنار شما در روز 16 آذر یار دبستانی را زمزمه خواهیم کرد.
فاطمه شجاعی
مادر کوهیار گودرزی: فرزندم در این یکسال زندان، همیشه تحت فشار بوده است
مژگان مدرس علوم
جرس: کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و دانشجوی اخراجی دانشگاه صنعتی شریف که چندی پیش از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده بود، در روزهای پایان دوران محکومیتش، توسط بازجوی پرونده اش مورد بازجویی و تهدید قرار گرفته است.
لازم به ذکر است، کوهیار گودرزی، "برنده ی جایزه ملی مطبوعات آمریکا" در تاریخ 29 آذر ماه سال گذشته (1388) بازداشت و در دادگاه تجدید نظر به یک سال حبس تعزیری محکوم گردید.
به همین مناسبت، جرس با پروین مخترع درخصوص بازجویی مجدد و وضعیت فرزندش به گفتگو پرداخته ، که در پی می آید:
خانم مخترع فرزندتان در روزهای پایانی دوران محکومیت خود است اما چند روز قبل مجددا به انفرادی منتقل شده و مورد بازجویی قرار گرفته است. می توانید در این خصوص برای ما صحبت بفرمایید.
بله ایشان را روز چهارشنبه هفته گذشته انفرادی برده اند و بازجوی پرونده اش در آنجا او را مورد بازجویی قرار می دهد. کوهیار در مدت این یکسالی که زندان بوده همیشه تحت فشار بوده است، بعضی ها پنج سال هم در زندان هستند اما هیچ فشاری روی آنها نیست. کوهیار را به خاطر اعتراض به اعدام پنج نفر و بعد اعتراض به شرایط نامناسب زندان و نداشتن حقوق اولیه یک زندانی تحت فشار قرار دادند. بعد هم که به زندان رجایی شهر تبعیدش کردند و پنج روز در قرنطینه نگهش داشتند در صورتی که زندانی را از یک زندان به یک زندان دیگر بردند و از بیرون نیاوردند که نیاز به قرنطینه باشد آن هم طبق قوانین و آئین نامه که در سال 48 تنظیم شده، زندانی چهل و هشت ساعت باید در قرنطینه باشد که قوانین خودشان را هم رعایت نمی کنند. حالا روزهای پایان زندانش هم باید در فشار و اذیت باشد و دوباره آقایان او را ببرند انفرادی و مورد بازجویی قرار دهند.
آخرین دیداری که با کوهیار داشتید مربوط به چه زمانی می شود و وضعیت روحی و جسمی ایشان چطور بود؟
آخرین ملاقاتی که با پسرم داشتم مربوط به دو هفته قبل بوده است. خوب در بند عمومی است و شرایط آنجا بسیار نامناسب است که من به این موضوع اعتراض داشته و دارم. بچه های ما به اتهامات واهی در زندان هستند و تازه آنجا هم تحت این شرایط هستند. یعنی اینکه چهار نفر از این بچه ها مابین دویست نفر زندان عادی هستند. البته زندانیان عادی هم محصول همین جامعه ای است که شکاف طبقاتی در آن وجود دارد و منجر به معضلات اجتماعی می شود. طبق آماری که خودشان داده اند هفتاد و دو میلیون پرونده در دادگستری داریم. جلوی چشم چند تا پلیس کیف من را زدند حالا چهار تا مادر زندانی سیاسی که می رود جلو دادستانی گارد ویژه فرستاده می شود. خوب این همه دزد از کجا آمده؟ وقتی وضع مملکت در عرصه های اقتصادی و اجتماعی خراب باشد و رسیدگی برای برطرف کردن به این معضلات نشود خوب وضعیت زندان ها همین است. من دلم برای زندانیان عادی بیشتر می سوزد، که به علت فقر و نابسامانی های اجتماعی مرتکب خلاف می شوند. حالا تشویق هم می کنیم که تعداد فرزندان بیشتر شود!
اما حرف من این است که بچه های ما زندانی سیاسی هستند ( حالا مسئولین هرنامی که می خواهند به آنها بدهند) نباید مابین زندانیان دیگر و در یک سالن بزرگ نگهداری شوند که نه بتوانند کتاب بخوانند، نه بتوانند بخوابند، نه بتوانند دندان های خود را مسواک کنند و به هیچ امکاناتی دسترسی نداشته باشند. آنوقت آقایان می گویند زندان های ما هتل است، در همین هتل بچه من شب نمی تواند مسواک بزند روز هم که می شود باید از روی پنجاه نفر رد شود مواظب باشد کسی را له نکند.
چرا ایشان از حق طبیعی مرخصی در دوران محکومیت خود نتوانسته اند استفاده کنند؟
هر زندانی چه سیاسی و چه غیر سیاسی حق استفاده از مرخصی را در دوران محکومیت دارد اما به کوهیار حتی یکروز مرخصی داده نمی شود در حالیکه افرادی را می بینیم که زندانی طولانی هم داشته و با کفالت آزاد شده اند. اما فرزندم را نه توانسته ایم با مرخصی و کفالت و نه با وثیقه آزاد کنیم. این در حالی است که در حکم کوهیار بوده است که حتی اگر در مرحله نجدید نظر هم وثیقه آورده شود او را آزاد می کنند اما حکمش هم اجرا نشد.
آیا به این موضوع اعتراض هم کرده اید؟
به هیچکدام از نامه های ما جواب داده نمی شود. من حتی وقتی به زندان اوین رفتم می گفتند پرونده در دادسرا است و وقتی به دادسرا می رفتم می گفتند پرونده در زندان اوین است... بعد یک نامه هم نوشته بودم برای دفتر آقای آوایی که ببینم پرونده پسرم کجاست که چهار ماه بعد جواب دادند. در صورتی که یک نگاه به حافظه کامپیوتر کنند می دانند پرونده کجاست، اما جواب ما را این جور می دهند. خلاصه نامه به خیلی جاها نوشتم و مراجعه کردم اما "آنچه به جایی نرسد فریاد است." بارها به من اعتراض شده که چرا با رسانه ها مصاحبه می کنم وقتی می بینم که با بچه هایمان اینگونه برخورد می شود و در حق آنها اجحاف می شود پس حرف هایمان را به کی بزنیم. من یکبار هم گفتم اصلا به روزنامه کیهان بگویید بیاید با من مصاحبه کند.
خانم مخترع جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی نامه ای به اعضای شورای شهر تهران نوشته اند و خواسته اند تا از شرایط نگهداری زندانیان سیاسی بازدید کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
اگر شورای شهر "مستقل" باشد و واقعا نماینده های ما باشند تاثیرگذار است، اگر نباشند که هیچ. اما ما که تا بحال خیری ندیدیم، خانواده های زندانیان سیاسی به نماینده های مجلس حتی به فراکسیون اقلیت هم مراجعه کردند اما می گویند ما جوابی نداریم و کاری نمی توانیم انجام دهیم.
در پایان هر صحبتی که دارید بفرمایید.
سوال من از رئیس قوه قضاییه و دادستان تهران و قاضی پرونده کوهیار این است که چطور در همین برخوردها و دستگیری ها "چند گانه" برخورد می شود؟ حتی دوگانه برخورد نمی شود بلکه چندگانه. چرا مثلا دو نفر با یک اتهام و در یک روز دستگیری، یکی زندانش بیشتر است یکی کمتر است، یکی مرخصی می رود یکی نمی رود، یکی تبعید می شود یکی نمی شود، یکی آزاد می شود یکی نمی شود؟ البته امیدوارم همه کوهیارهای ایران آزاد شوند اما منظورم برخوردهای چندگانه دستگاه قضایی کشور است. اگر می خواهیم قانون اجرا کنیم اگر ادعا می کنیم که می خواهیم قانونی برخورد کنیم خوب باید این قوانین برای همه یکسان اجرا شود. کوهیار نمی تواند با وثیقه آزاد شود اما افرادی که زندان بیشتری دارند با کفالت آزاد می شوند. امیدوارم همه زندانیان آزاد شوند و خانواده ها و پدر و مادرهای آنان از این ناراحتی رها شوند. خلاصه اعتراضم عملکرد چندگانه دستگاه قضایی است. بچه های ما زندانی سیاسی هستند حالا آنها هر چه که می خواهند آنها را خطاب کنند اغتشاشگر یا چیز دیگر، اما بچه های ما به جرم اندیشیدن و نوشتن و عقیده اشان در حبس و فشار هستند. بخدا فقط نگران مادر مجید دری و ضیا نبوی و مادر بچه هایی که زندانی طولانی دارند و یک روز هم مرخصی نرفته اند هستم . ما اصلا نباید زندانی داشته باشیم یکی از شعارهای اساسی ما آن موقعی که دانش آموز و دانشجو بودیم و می خواستیم انقلاب کنیم این بود که "زندانی سیاسی آزاد باید گردد". حالا ببینید چقدر زندانی سیاسی داریم. اگرچه مسئولین می گویند اینها زندانی سیاسی نیستند اغتشاشگر هستند در آن زمان هم به ما که انقلاب کردیم همین لقب ها را می دادند. همیشه تاریخ تکرار می شود.
کوهیار از نظر قانون باید دو سه هفته دیگر آزاد شود. امیدوارم زمانی که او آزاد می شود معجزه ای رخ دهد همه زندانیان سیاسی آزاد شوند.دیگر کسی به جرم اندیشیدن و تفکر زندان نرود و مردم به حق آزادی بیان دست پیدا کنند. اگر قرار باشد که دانشجویان ما فکر نکنند و انتقاد نکنند پس چه کسی انتقاد کند؟ چه جور بود که آن موقع مبارزه برای دانشجویانی که الان در حکومت کاره ای شده اند افتخار بوده است اما الان اگر دانشجویی حرفی بزند باید در نطفه خفه بشود و اسمش بشود اغتشاشگر و ضد انقلاب و عناوینی که به ما و بچه های ما می دهند. ما اگر شرق زده و غرب زده بودیم و ایران را دوست نداشتیم که الان از ایران رفته بودیم. کوهیار با رتبه بالا وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و از پانزده سالگی صاحب درجه و رتبه بود و امکانش هم بود که در دانشگاههای اروپا درس بخواند اما ما می خواستیم در ایران بمانیم و کوهیار از سنت ها و آداب و رسوم ایران دور نماند و به همین کشور خدمت کند. چرا برای این همه مهاجر و فرار مغزها جوابی داده نمی شود؟ چرا باید دانشجویان ترم اول دانشگاه شریف از کشور مهاجرت کنند؟ بچه های ما همه نخبه اند و باید به آنها افتخار کنیم. من مطمئن هستم که به پشتوانه استقامت همین جوانان به حقوق اصلی خودمان دست خواهیم یافت.
جرس: کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و دانشجوی اخراجی دانشگاه صنعتی شریف که چندی پیش از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده بود، در روزهای پایان دوران محکومیتش، توسط بازجوی پرونده اش مورد بازجویی و تهدید قرار گرفته است.
لازم به ذکر است، کوهیار گودرزی، "برنده ی جایزه ملی مطبوعات آمریکا" در تاریخ 29 آذر ماه سال گذشته (1388) بازداشت و در دادگاه تجدید نظر به یک سال حبس تعزیری محکوم گردید.
به همین مناسبت، جرس با پروین مخترع درخصوص بازجویی مجدد و وضعیت فرزندش به گفتگو پرداخته ، که در پی می آید:
خانم مخترع فرزندتان در روزهای پایانی دوران محکومیت خود است اما چند روز قبل مجددا به انفرادی منتقل شده و مورد بازجویی قرار گرفته است. می توانید در این خصوص برای ما صحبت بفرمایید.
بله ایشان را روز چهارشنبه هفته گذشته انفرادی برده اند و بازجوی پرونده اش در آنجا او را مورد بازجویی قرار می دهد. کوهیار در مدت این یکسالی که زندان بوده همیشه تحت فشار بوده است، بعضی ها پنج سال هم در زندان هستند اما هیچ فشاری روی آنها نیست. کوهیار را به خاطر اعتراض به اعدام پنج نفر و بعد اعتراض به شرایط نامناسب زندان و نداشتن حقوق اولیه یک زندانی تحت فشار قرار دادند. بعد هم که به زندان رجایی شهر تبعیدش کردند و پنج روز در قرنطینه نگهش داشتند در صورتی که زندانی را از یک زندان به یک زندان دیگر بردند و از بیرون نیاوردند که نیاز به قرنطینه باشد آن هم طبق قوانین و آئین نامه که در سال 48 تنظیم شده، زندانی چهل و هشت ساعت باید در قرنطینه باشد که قوانین خودشان را هم رعایت نمی کنند. حالا روزهای پایان زندانش هم باید در فشار و اذیت باشد و دوباره آقایان او را ببرند انفرادی و مورد بازجویی قرار دهند.
آخرین دیداری که با کوهیار داشتید مربوط به چه زمانی می شود و وضعیت روحی و جسمی ایشان چطور بود؟
آخرین ملاقاتی که با پسرم داشتم مربوط به دو هفته قبل بوده است. خوب در بند عمومی است و شرایط آنجا بسیار نامناسب است که من به این موضوع اعتراض داشته و دارم. بچه های ما به اتهامات واهی در زندان هستند و تازه آنجا هم تحت این شرایط هستند. یعنی اینکه چهار نفر از این بچه ها مابین دویست نفر زندان عادی هستند. البته زندانیان عادی هم محصول همین جامعه ای است که شکاف طبقاتی در آن وجود دارد و منجر به معضلات اجتماعی می شود. طبق آماری که خودشان داده اند هفتاد و دو میلیون پرونده در دادگستری داریم. جلوی چشم چند تا پلیس کیف من را زدند حالا چهار تا مادر زندانی سیاسی که می رود جلو دادستانی گارد ویژه فرستاده می شود. خوب این همه دزد از کجا آمده؟ وقتی وضع مملکت در عرصه های اقتصادی و اجتماعی خراب باشد و رسیدگی برای برطرف کردن به این معضلات نشود خوب وضعیت زندان ها همین است. من دلم برای زندانیان عادی بیشتر می سوزد، که به علت فقر و نابسامانی های اجتماعی مرتکب خلاف می شوند. حالا تشویق هم می کنیم که تعداد فرزندان بیشتر شود!
اما حرف من این است که بچه های ما زندانی سیاسی هستند ( حالا مسئولین هرنامی که می خواهند به آنها بدهند) نباید مابین زندانیان دیگر و در یک سالن بزرگ نگهداری شوند که نه بتوانند کتاب بخوانند، نه بتوانند بخوابند، نه بتوانند دندان های خود را مسواک کنند و به هیچ امکاناتی دسترسی نداشته باشند. آنوقت آقایان می گویند زندان های ما هتل است، در همین هتل بچه من شب نمی تواند مسواک بزند روز هم که می شود باید از روی پنجاه نفر رد شود مواظب باشد کسی را له نکند.
چرا ایشان از حق طبیعی مرخصی در دوران محکومیت خود نتوانسته اند استفاده کنند؟
هر زندانی چه سیاسی و چه غیر سیاسی حق استفاده از مرخصی را در دوران محکومیت دارد اما به کوهیار حتی یکروز مرخصی داده نمی شود در حالیکه افرادی را می بینیم که زندانی طولانی هم داشته و با کفالت آزاد شده اند. اما فرزندم را نه توانسته ایم با مرخصی و کفالت و نه با وثیقه آزاد کنیم. این در حالی است که در حکم کوهیار بوده است که حتی اگر در مرحله نجدید نظر هم وثیقه آورده شود او را آزاد می کنند اما حکمش هم اجرا نشد.
آیا به این موضوع اعتراض هم کرده اید؟
به هیچکدام از نامه های ما جواب داده نمی شود. من حتی وقتی به زندان اوین رفتم می گفتند پرونده در دادسرا است و وقتی به دادسرا می رفتم می گفتند پرونده در زندان اوین است... بعد یک نامه هم نوشته بودم برای دفتر آقای آوایی که ببینم پرونده پسرم کجاست که چهار ماه بعد جواب دادند. در صورتی که یک نگاه به حافظه کامپیوتر کنند می دانند پرونده کجاست، اما جواب ما را این جور می دهند. خلاصه نامه به خیلی جاها نوشتم و مراجعه کردم اما "آنچه به جایی نرسد فریاد است." بارها به من اعتراض شده که چرا با رسانه ها مصاحبه می کنم وقتی می بینم که با بچه هایمان اینگونه برخورد می شود و در حق آنها اجحاف می شود پس حرف هایمان را به کی بزنیم. من یکبار هم گفتم اصلا به روزنامه کیهان بگویید بیاید با من مصاحبه کند.
خانم مخترع جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی نامه ای به اعضای شورای شهر تهران نوشته اند و خواسته اند تا از شرایط نگهداری زندانیان سیاسی بازدید کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
اگر شورای شهر "مستقل" باشد و واقعا نماینده های ما باشند تاثیرگذار است، اگر نباشند که هیچ. اما ما که تا بحال خیری ندیدیم، خانواده های زندانیان سیاسی به نماینده های مجلس حتی به فراکسیون اقلیت هم مراجعه کردند اما می گویند ما جوابی نداریم و کاری نمی توانیم انجام دهیم.
در پایان هر صحبتی که دارید بفرمایید.
سوال من از رئیس قوه قضاییه و دادستان تهران و قاضی پرونده کوهیار این است که چطور در همین برخوردها و دستگیری ها "چند گانه" برخورد می شود؟ حتی دوگانه برخورد نمی شود بلکه چندگانه. چرا مثلا دو نفر با یک اتهام و در یک روز دستگیری، یکی زندانش بیشتر است یکی کمتر است، یکی مرخصی می رود یکی نمی رود، یکی تبعید می شود یکی نمی شود، یکی آزاد می شود یکی نمی شود؟ البته امیدوارم همه کوهیارهای ایران آزاد شوند اما منظورم برخوردهای چندگانه دستگاه قضایی کشور است. اگر می خواهیم قانون اجرا کنیم اگر ادعا می کنیم که می خواهیم قانونی برخورد کنیم خوب باید این قوانین برای همه یکسان اجرا شود. کوهیار نمی تواند با وثیقه آزاد شود اما افرادی که زندان بیشتری دارند با کفالت آزاد می شوند. امیدوارم همه زندانیان آزاد شوند و خانواده ها و پدر و مادرهای آنان از این ناراحتی رها شوند. خلاصه اعتراضم عملکرد چندگانه دستگاه قضایی است. بچه های ما زندانی سیاسی هستند حالا آنها هر چه که می خواهند آنها را خطاب کنند اغتشاشگر یا چیز دیگر، اما بچه های ما به جرم اندیشیدن و نوشتن و عقیده اشان در حبس و فشار هستند. بخدا فقط نگران مادر مجید دری و ضیا نبوی و مادر بچه هایی که زندانی طولانی دارند و یک روز هم مرخصی نرفته اند هستم . ما اصلا نباید زندانی داشته باشیم یکی از شعارهای اساسی ما آن موقعی که دانش آموز و دانشجو بودیم و می خواستیم انقلاب کنیم این بود که "زندانی سیاسی آزاد باید گردد". حالا ببینید چقدر زندانی سیاسی داریم. اگرچه مسئولین می گویند اینها زندانی سیاسی نیستند اغتشاشگر هستند در آن زمان هم به ما که انقلاب کردیم همین لقب ها را می دادند. همیشه تاریخ تکرار می شود.
کوهیار از نظر قانون باید دو سه هفته دیگر آزاد شود. امیدوارم زمانی که او آزاد می شود معجزه ای رخ دهد همه زندانیان سیاسی آزاد شوند.دیگر کسی به جرم اندیشیدن و تفکر زندان نرود و مردم به حق آزادی بیان دست پیدا کنند. اگر قرار باشد که دانشجویان ما فکر نکنند و انتقاد نکنند پس چه کسی انتقاد کند؟ چه جور بود که آن موقع مبارزه برای دانشجویانی که الان در حکومت کاره ای شده اند افتخار بوده است اما الان اگر دانشجویی حرفی بزند باید در نطفه خفه بشود و اسمش بشود اغتشاشگر و ضد انقلاب و عناوینی که به ما و بچه های ما می دهند. ما اگر شرق زده و غرب زده بودیم و ایران را دوست نداشتیم که الان از ایران رفته بودیم. کوهیار با رتبه بالا وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و از پانزده سالگی صاحب درجه و رتبه بود و امکانش هم بود که در دانشگاههای اروپا درس بخواند اما ما می خواستیم در ایران بمانیم و کوهیار از سنت ها و آداب و رسوم ایران دور نماند و به همین کشور خدمت کند. چرا برای این همه مهاجر و فرار مغزها جوابی داده نمی شود؟ چرا باید دانشجویان ترم اول دانشگاه شریف از کشور مهاجرت کنند؟ بچه های ما همه نخبه اند و باید به آنها افتخار کنیم. من مطمئن هستم که به پشتوانه استقامت همین جوانان به حقوق اصلی خودمان دست خواهیم یافت.
تاکید امین زاده بر ضرورت بازنگری و اصلاح فرایندهای غلط امنیتی ، اطلاعاتی و قضایی کشور
: محسن امین زاده، معاون وزارت امور خارجه در دولت خاتمی، در جدیدترین یادداشتش می نویسد: من امیدوارم نه فقط به خاطر زندانیان بی گناه بلکه برای اصلاح فرایندهای غلط امنیتی ، اطلاعاتی و قضایی کل عملکرد مراجع امنیتی ، اطلاعاتی و قضایی توسط یک مرجع ذیصلاح مورد رسیدگی و بازنگری قرار گیرد.
چندی پیش محسن امین زاده، معاون سابق وزارت خارجه خاطرات دوران حبس خود را منتشر کرد. او در حالی خاطرات دوران حبس و بازجویی هایش را در سایتهای خبری منتشر می کرد که همچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین دوران محکومیت ۵ ساله اش را می گذراند. او در این خاطرات از آنچه که در چهار ماه حبسش در زندان انفرادی و بازجویی ها و سایر ایام زندان بر وی گذشته بود سخن گفت.
محسن امین زاده صبح روز سه شنبه ۲۶ خرداد پس از کودتای انتخاباتی بازداشت شد، او در تاریخ ۲۱ بهمن پس از ۲۳۸ روز زندان با وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی به مرخصی آمد. ۲۳۸ روز از چهار ماه حبس او در سلول انفرادی گذشت.
محسن امین زاده در بخشی از این خاطرات به دادگاه های نمایشی اشاره می کند که او و دوستانش در آن حاضر شدند. او در بخشی از خاطراتش با اشاره به زندانیان عادی که ربطی به حوادث پس از انتخابات نداشتند یا به عنوان آشوبگر در این حوادث دستگیر شده و به دادگاه آمده بودند، از آنها با عنوان اوباش یاد می کند و آرزو می کند کاش در دادگاه در کنار آنها قرار نگیرد.
اما به گفته امین زاده، تجربه حضور در بند ۳۵۰ درسهای دیگری به او می دهد. او در آنجا می فهمد که پرونده سازی ها فقط مربوط به او و یا دیگر شخصیتهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی نبوده و خیلی از زندانیان عادی یا کسانی که گفته می شود در آشوبهای خیابانی دستگیر شده اند نیز دارای پرونده های مشابهی هستند، پرونده هایی خالی از مدرک و سند برای دادن حکمهایی طولانی.
به گزارش کلمه، محسن امین زاده در یادداشت کوتاهی که به تازگی از زندان برای کلمه ارسال کرده، ابتدا اظهار نظر شتاب زده اش را درباره این افراد اصلاح کرده و در پیامی کوتاه از آخرین تجربیاتش در بند ۳۵۰ سخن گفته است.
متن کامل تازه ترین یادداشت محسن امین زاده، معاون وزارت امور خارجه در دولت خاتمی، به این شرح است:
«در دادگاه علنی نمایشی اول متهمان حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ درکنار چهره های سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و فعالان انتخاباتی و دستگیرشدگان در تظاهرات خیابانی یک گروه متهم نیز با ظاهر،لباس و وضعیت کاملا متفاوت با دستبند به صحن دادگاه آورده شدند که شباهتی با متهمان حوادث انتخابات نداشتند . در حدی که به نظرم رسید ممکن است این افراد مرتکبان جرایم واقعی غیر مرتبط با انتخابات باشند که برای تکمیل صحنه نمایش و مخدوش جلوه دادن پرونده حوادث انتخاباتی به دادگاه آورده شده اند . از این افراد در ادامه فرایند دادگاه های نمایشی و غیر علنی متهمان سیاسی – انتخابات حداقل با آن ظاهر و وضعیت اثری نبود.»
در بخشی از خاطرات من اززندان در سال گذشته که اخیرا منتشر شده است از این افراد به عنوان اوباش یاد شده است . مطلع شدم که برخی از خوانندگان این خاطرات به درستی به این عبارت که متضمن قضاوت ماهوی درباره این افراد است اعتراض کرده اند . من ازهمه افرادی که این عبارت به شکلی با آنان ارتباط پیدا می کند قویا پوزش می خواهم و تایید می کنم که قضاوتی نادرست و شتابزده ابراز شده و اگر آنان نیز به خاطر حوادث پس از انتخابات دستگیر شده اند به احتمال زیاد در معرض ظلمی مشابه محکومان سیاسی- انتخاباتی بی گناه این حوادث قرار گرفته اند .
پیش از آنکه در احضار مجدد به اوین به میان متهمان بند ۳۵۰ اوین برده شوم تصور کلی من آن بود که پرونده های ساختگی عمدتا متعلق به چهره های سیاسی ، فرهنگی، اجتماعی و فعالان انتخاباتی است و ممکن است طی حوادث خیابانی افرادی خواسته یا ناخواسته مرتکب خلافهایی شده و توسط ماموران امنیتی و اطلاعاتی دستگیرشده باشند .
متاسفانه وضعیت محکومان انتخاباتی در بند ۳۵۰ اوین به طرز تکان دهنده ای حکایت از آن دارد که کم و بیش کل این پرونده ها خالی از هرگونه سند و مدرک است و غیر واقعی بودن اتهامات و نمایشی بودن اتهامات و نمایشی بودن محاکمات به هیچ وجه محدود به چهره های معروف نبوده و افراد بسیاری در رابطه با حوادث و اعتراضات خیابانی تحت فشار و ارعاب به جرم ناکرده و یا علیه دیگران اعتراف خلاف واقع کرده اند و یا به دلیل اعمالی که تنها در فضای توهمی ممکن است جرم یا جرم سنگین تلقی شود به زندانهای طویل المدت محکوم شده اند .
من امیدوارم نه فقط به خاطر زندانیان بی گناه بلکه برای اصلاح فرایندهای غلط امنیتی ، اطلاعاتی و قضایی کل عملکرد مراجع امنیتی ، اطلاعاتی و قضایی توسط یک مرجع ذیصلاح مورد رسیدگی و بازنگری قرار گیرد.
به خصوص اگر نسبت به دخالت و یا سوء استفاده دشمنان از این حوادث و پیامد های آن نیز واقعا نگرانی وجود داشته باشد ضرورت و اهمیت رسیدگی عمیق و همه جانبه به این عملکرد ها بیشتر خواهد بود.
محسن امین زاده
بند ۳۵۰ اوین
آبان ۱۳۸۹
چندی پیش محسن امین زاده، معاون سابق وزارت خارجه خاطرات دوران حبس خود را منتشر کرد. او در حالی خاطرات دوران حبس و بازجویی هایش را در سایتهای خبری منتشر می کرد که همچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین دوران محکومیت ۵ ساله اش را می گذراند. او در این خاطرات از آنچه که در چهار ماه حبسش در زندان انفرادی و بازجویی ها و سایر ایام زندان بر وی گذشته بود سخن گفت.
محسن امین زاده صبح روز سه شنبه ۲۶ خرداد پس از کودتای انتخاباتی بازداشت شد، او در تاریخ ۲۱ بهمن پس از ۲۳۸ روز زندان با وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی به مرخصی آمد. ۲۳۸ روز از چهار ماه حبس او در سلول انفرادی گذشت.
محسن امین زاده در بخشی از این خاطرات به دادگاه های نمایشی اشاره می کند که او و دوستانش در آن حاضر شدند. او در بخشی از خاطراتش با اشاره به زندانیان عادی که ربطی به حوادث پس از انتخابات نداشتند یا به عنوان آشوبگر در این حوادث دستگیر شده و به دادگاه آمده بودند، از آنها با عنوان اوباش یاد می کند و آرزو می کند کاش در دادگاه در کنار آنها قرار نگیرد.
اما به گفته امین زاده، تجربه حضور در بند ۳۵۰ درسهای دیگری به او می دهد. او در آنجا می فهمد که پرونده سازی ها فقط مربوط به او و یا دیگر شخصیتهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی نبوده و خیلی از زندانیان عادی یا کسانی که گفته می شود در آشوبهای خیابانی دستگیر شده اند نیز دارای پرونده های مشابهی هستند، پرونده هایی خالی از مدرک و سند برای دادن حکمهایی طولانی.
به گزارش کلمه، محسن امین زاده در یادداشت کوتاهی که به تازگی از زندان برای کلمه ارسال کرده، ابتدا اظهار نظر شتاب زده اش را درباره این افراد اصلاح کرده و در پیامی کوتاه از آخرین تجربیاتش در بند ۳۵۰ سخن گفته است.
متن کامل تازه ترین یادداشت محسن امین زاده، معاون وزارت امور خارجه در دولت خاتمی، به این شرح است:
«در دادگاه علنی نمایشی اول متهمان حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ درکنار چهره های سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و فعالان انتخاباتی و دستگیرشدگان در تظاهرات خیابانی یک گروه متهم نیز با ظاهر،لباس و وضعیت کاملا متفاوت با دستبند به صحن دادگاه آورده شدند که شباهتی با متهمان حوادث انتخابات نداشتند . در حدی که به نظرم رسید ممکن است این افراد مرتکبان جرایم واقعی غیر مرتبط با انتخابات باشند که برای تکمیل صحنه نمایش و مخدوش جلوه دادن پرونده حوادث انتخاباتی به دادگاه آورده شده اند . از این افراد در ادامه فرایند دادگاه های نمایشی و غیر علنی متهمان سیاسی – انتخابات حداقل با آن ظاهر و وضعیت اثری نبود.»
در بخشی از خاطرات من اززندان در سال گذشته که اخیرا منتشر شده است از این افراد به عنوان اوباش یاد شده است . مطلع شدم که برخی از خوانندگان این خاطرات به درستی به این عبارت که متضمن قضاوت ماهوی درباره این افراد است اعتراض کرده اند . من ازهمه افرادی که این عبارت به شکلی با آنان ارتباط پیدا می کند قویا پوزش می خواهم و تایید می کنم که قضاوتی نادرست و شتابزده ابراز شده و اگر آنان نیز به خاطر حوادث پس از انتخابات دستگیر شده اند به احتمال زیاد در معرض ظلمی مشابه محکومان سیاسی- انتخاباتی بی گناه این حوادث قرار گرفته اند .
پیش از آنکه در احضار مجدد به اوین به میان متهمان بند ۳۵۰ اوین برده شوم تصور کلی من آن بود که پرونده های ساختگی عمدتا متعلق به چهره های سیاسی ، فرهنگی، اجتماعی و فعالان انتخاباتی است و ممکن است طی حوادث خیابانی افرادی خواسته یا ناخواسته مرتکب خلافهایی شده و توسط ماموران امنیتی و اطلاعاتی دستگیرشده باشند .
متاسفانه وضعیت محکومان انتخاباتی در بند ۳۵۰ اوین به طرز تکان دهنده ای حکایت از آن دارد که کم و بیش کل این پرونده ها خالی از هرگونه سند و مدرک است و غیر واقعی بودن اتهامات و نمایشی بودن اتهامات و نمایشی بودن محاکمات به هیچ وجه محدود به چهره های معروف نبوده و افراد بسیاری در رابطه با حوادث و اعتراضات خیابانی تحت فشار و ارعاب به جرم ناکرده و یا علیه دیگران اعتراف خلاف واقع کرده اند و یا به دلیل اعمالی که تنها در فضای توهمی ممکن است جرم یا جرم سنگین تلقی شود به زندانهای طویل المدت محکوم شده اند .
من امیدوارم نه فقط به خاطر زندانیان بی گناه بلکه برای اصلاح فرایندهای غلط امنیتی ، اطلاعاتی و قضایی کل عملکرد مراجع امنیتی ، اطلاعاتی و قضایی توسط یک مرجع ذیصلاح مورد رسیدگی و بازنگری قرار گیرد.
به خصوص اگر نسبت به دخالت و یا سوء استفاده دشمنان از این حوادث و پیامد های آن نیز واقعا نگرانی وجود داشته باشد ضرورت و اهمیت رسیدگی عمیق و همه جانبه به این عملکرد ها بیشتر خواهد بود.
محسن امین زاده
بند ۳۵۰ اوین
آبان ۱۳۸۹
بازداشت و ادامه حبس ابراهیم یزدی غیر قابل توجیه و غیر قانونی است
ابراز نگرانی و هشدار جمعی از فعالان سیاسی و خانواده زندانیان سیاسی
جرس: در ادامه واکنش ها نسبت به ادامه بازداشت دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، و همچنین وضعیت وخیم جسمانی این فعال ملی- مذهبی، جمعی دیگر از فعالان و کنشگران سیاسی و مدنی و همچنین خانواده زندانیان سیاسی، با صدور بیانیه ای، ضمن "غیر قابل توجیه" و "غیر قانونی" دانستن دستگیری و تداوم بازداشت این شخصیت سیاسی باسابقۀ ملی، خواستار آزادی هرچه سریع تر وی شدند.
به گزارش منابع خبری جرس، محمدرضا خاتمی، زهرا رهنورد، عبدالله رمضانزاده، عزت الله سحابی، حسین شاه حسینی، احمد صدر حاج سید جوادی، هادی کحال زاده، فخرالسادات محتشمیپور، الهه مجردی و مصطفی معین، در شصتمین روز از بازداشت مجدد دکتر ابراهیم یزدی، ضمن ابراز نگرانی از تداوم بازداشت وی، خاطرنشان کرده اند که این اقدام، "افزون بر فقدان هرگونه توجیه قانونی و عدم رعایت مصالح ملی، با اصول اخلاق سیاسی نیز مباینت داشته و از این رو، صاحبان قدرتِ مدعیِ دینمداری و اخلاقگرایی را به پیامدهای این اقدام غیرموجه هشدار داده و به آزادی هرچه سریعتر این آزادیخواه دربند توصیه میكنند."
بنابر اخباری که از سوی خانواده برخی از زندانیان سیاسی بند 209 در اختیار جرس قرار گرفت، دکتر ابراهیم یزدی در حال حاضر در سلول شماره 43 بند 209 زندانی است. وی به کرات به دلیل نواسانات فشارخون و مشکلات پزشکی در وضعیت اورژانسی قرار گرفته است تاجایی که مسوولان زندان علیرغم نظر بازجو مبنی بر حبس ایشان در سلول انفرادی یک متهم مالی را نیز با وی هم سلول نموده اند تا در زمان وخامت حال وی و بروز مشکلات قلبی مسوولان زندان را خبر نماید.
اما علیرغم این موضوع و نظریه پزشکان بهداری بند 209 و بهداری اوین مبنی بر لزوم خروج دکتر یزدی از زندان و تحت درمان قرار گرفتن در بیمارستانی مجهز ، تیم بازجویی با این امر مخالفت نموده است.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
حدود دو ماه از بازداشت دكتر ابراهیم یزدی یكی از شناختهشدهترین و دیرپاترین شخصیتهای سیاسی ملی ایران میگذرد. دبیركل نهضت آزادی ایران در سن ٨۰ سالگی، برای سومین بار طی دوران پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران بازداشت شده و از نهم مهر ماه گذشته در حبس به سر میبرد.
صرفنظر از دلایل ظاهری مطرح شده در مورد بازداشت مجدد این فعال سیاسی پرسابقه (كه بنا به اظهارات دادستان تهران، به خروج ایشان از تهران و شركت در مراسم ختم و یا نماز جمعه غیرقانونی معطوف میشود)، بازداشت دكتر ابراهیم یزدی و تداوم این وضعیت، در تعارض با قواعد عمومی حقوق كیفری بوده و نشان از بیتوجهی مسوولان قضایی به وضعیت سنی و جسمی متهم و ماهیت سیاسی اتهامات وی دارد و ضمن نقض آشكار اصول ٢٣، ٢۴، ٢۶، ٣٢، ٣۶ و ٣٧ قانون اساسی، خلاف بارز مواد ٣٢ و ٣٣ آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور كیفری و مواد ۱، ۴ و ۵ قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی محسوب شده و هیچ توجیه قابل قبول قانونی، عقلی و عرفی برای ادامه بازداشت این كنشگر سیاسی وطندوست كه عمری در جهت تحقق حاكمیت ملت و همسویی با منافع ملی كوشیده، وجود ندارد.
نگاهی به كارنامه سیاسی دكتر ابراهیم یزدی و مهمترین مطالبات وی به ویژه در سالیان اخیر، یعنی تلاش در راستای تحقق حاكمیت قانون و محدود و پاسخگو ساختن قدرت مقامات رسمی در چارچوب حقوق ملت و تعمد حكومتگران در آشكارسازی ابعاد غیرقانونی بازداشت ایشان از سوی دیگر، حكایت از آن دارد كه چنین اموری، افزون بر کینه شخصی برخی مقامات و ماموران امنیتی، تنها به خواست و در راستای منافع فردی و گروهی كسانی میتواند انجام پذیرد كه این روزها بیهیچ واهمهای از ابراز دشمنی با مردمسالاری و حكومت قانون، عنان امور را به كف دارند.
متاسفانه، امروزه مسوولان كشور به جای آن كه انرژی و هم خویش را برای مدیریت علمی و بهسامان كشور و كاستن از درد و رنج شهروندان بیپناه بهكار بندند، با نگاهی امنیتی و دشمنمحور، به سركوب صداهای مخالف و بستن دهان دگراندیشان و تلاش برای ایجاد فضای سركوب همت گماردهاند.
امضاكنندگان بیانیه حاضر، ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به جان و تضمین سلامت یكی از شخصیتهای كمنظیر ملی در عرصه سیاست، با توجه به وضع جسمی و بیماریهای متعدد و كهولت سنی دكتر ابراهیم یزدی و با توجه به ممانعت ماموران امنیتی ومقامات زندان از تحویل داروهای مورد نیاز ایشان و عدم امكان انجام معاینات پزشكی توسط پزشك معتمد خانواده و دوستان این زندانی سیاسی، اعلام میدارند كه تداوم بازداشت دكتر ابراهیم یزدی، افزون بر فقدان هرگونه توجیه قانونی و عدم رعایت مصالح ملی، با اصول اخلاق سیاسی نیز مباینت داشته و از این رو، صاحبان قدرت مدعی دینمداری و اخلاقگرایی را به پیامدهای این اقدام غیرموجه هشدار داده و به آزادی هرچه سریعتر این آزادیخواه دربند توصیه میكنند.
محمدرضا خاتمی، زهرا رهنورد، عبدالله رمضانزاده، عزت الله سحابی، حسین شاه حسینی، احمد صدر حاج سید جوادی، هادی کحال زاده فخرالسادات محتشمیپور، الهه مجردی و مصطفی معین.
گفتنی است در ادامه اعتراضات و واکنش ها نسبت به دستگیری و ادامه بازداشت دکتر یزدی، طی روزهای اخیر کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران نیز، خواستار آزادی فوری و انجام سریع معالجات پزشکی وی شده بود.
پیش از آن نیز، دهها تن از فعالین سیاسی، مطبوعاتی، دانشگاهی و حقوق بشری با صدور اطلاعیه ای، ضمن ابراز نگرانی از سلامت دکتر یزدی، خواستار آزادی سریع وی شدند و در راستای همین واکنش ها، هشت فعال، نویسنده و روشنفکر ایرانی(شیرین عبادی، عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، احمد صدری، محمود صدری، محسن کدیور، عطاء الله مهاجرانی، و حسن یوسفی اشکوری)، طی نامه ای به دبیرکل سازمان ملل، از وی خواسته بودند تا از همه اهرم های بین المللی برای آزادی زندانیان سیاسی بیگناه ایران - به ویژه كهنسال ترین آنان دكتر ابراهیم یزدی- استفاده کند.
جرس: در ادامه واکنش ها نسبت به ادامه بازداشت دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، و همچنین وضعیت وخیم جسمانی این فعال ملی- مذهبی، جمعی دیگر از فعالان و کنشگران سیاسی و مدنی و همچنین خانواده زندانیان سیاسی، با صدور بیانیه ای، ضمن "غیر قابل توجیه" و "غیر قانونی" دانستن دستگیری و تداوم بازداشت این شخصیت سیاسی باسابقۀ ملی، خواستار آزادی هرچه سریع تر وی شدند.
به گزارش منابع خبری جرس، محمدرضا خاتمی، زهرا رهنورد، عبدالله رمضانزاده، عزت الله سحابی، حسین شاه حسینی، احمد صدر حاج سید جوادی، هادی کحال زاده، فخرالسادات محتشمیپور، الهه مجردی و مصطفی معین، در شصتمین روز از بازداشت مجدد دکتر ابراهیم یزدی، ضمن ابراز نگرانی از تداوم بازداشت وی، خاطرنشان کرده اند که این اقدام، "افزون بر فقدان هرگونه توجیه قانونی و عدم رعایت مصالح ملی، با اصول اخلاق سیاسی نیز مباینت داشته و از این رو، صاحبان قدرتِ مدعیِ دینمداری و اخلاقگرایی را به پیامدهای این اقدام غیرموجه هشدار داده و به آزادی هرچه سریعتر این آزادیخواه دربند توصیه میكنند."
بنابر اخباری که از سوی خانواده برخی از زندانیان سیاسی بند 209 در اختیار جرس قرار گرفت، دکتر ابراهیم یزدی در حال حاضر در سلول شماره 43 بند 209 زندانی است. وی به کرات به دلیل نواسانات فشارخون و مشکلات پزشکی در وضعیت اورژانسی قرار گرفته است تاجایی که مسوولان زندان علیرغم نظر بازجو مبنی بر حبس ایشان در سلول انفرادی یک متهم مالی را نیز با وی هم سلول نموده اند تا در زمان وخامت حال وی و بروز مشکلات قلبی مسوولان زندان را خبر نماید.
اما علیرغم این موضوع و نظریه پزشکان بهداری بند 209 و بهداری اوین مبنی بر لزوم خروج دکتر یزدی از زندان و تحت درمان قرار گرفتن در بیمارستانی مجهز ، تیم بازجویی با این امر مخالفت نموده است.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
حدود دو ماه از بازداشت دكتر ابراهیم یزدی یكی از شناختهشدهترین و دیرپاترین شخصیتهای سیاسی ملی ایران میگذرد. دبیركل نهضت آزادی ایران در سن ٨۰ سالگی، برای سومین بار طی دوران پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران بازداشت شده و از نهم مهر ماه گذشته در حبس به سر میبرد.
صرفنظر از دلایل ظاهری مطرح شده در مورد بازداشت مجدد این فعال سیاسی پرسابقه (كه بنا به اظهارات دادستان تهران، به خروج ایشان از تهران و شركت در مراسم ختم و یا نماز جمعه غیرقانونی معطوف میشود)، بازداشت دكتر ابراهیم یزدی و تداوم این وضعیت، در تعارض با قواعد عمومی حقوق كیفری بوده و نشان از بیتوجهی مسوولان قضایی به وضعیت سنی و جسمی متهم و ماهیت سیاسی اتهامات وی دارد و ضمن نقض آشكار اصول ٢٣، ٢۴، ٢۶، ٣٢، ٣۶ و ٣٧ قانون اساسی، خلاف بارز مواد ٣٢ و ٣٣ آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور كیفری و مواد ۱، ۴ و ۵ قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی محسوب شده و هیچ توجیه قابل قبول قانونی، عقلی و عرفی برای ادامه بازداشت این كنشگر سیاسی وطندوست كه عمری در جهت تحقق حاكمیت ملت و همسویی با منافع ملی كوشیده، وجود ندارد.
نگاهی به كارنامه سیاسی دكتر ابراهیم یزدی و مهمترین مطالبات وی به ویژه در سالیان اخیر، یعنی تلاش در راستای تحقق حاكمیت قانون و محدود و پاسخگو ساختن قدرت مقامات رسمی در چارچوب حقوق ملت و تعمد حكومتگران در آشكارسازی ابعاد غیرقانونی بازداشت ایشان از سوی دیگر، حكایت از آن دارد كه چنین اموری، افزون بر کینه شخصی برخی مقامات و ماموران امنیتی، تنها به خواست و در راستای منافع فردی و گروهی كسانی میتواند انجام پذیرد كه این روزها بیهیچ واهمهای از ابراز دشمنی با مردمسالاری و حكومت قانون، عنان امور را به كف دارند.
متاسفانه، امروزه مسوولان كشور به جای آن كه انرژی و هم خویش را برای مدیریت علمی و بهسامان كشور و كاستن از درد و رنج شهروندان بیپناه بهكار بندند، با نگاهی امنیتی و دشمنمحور، به سركوب صداهای مخالف و بستن دهان دگراندیشان و تلاش برای ایجاد فضای سركوب همت گماردهاند.
امضاكنندگان بیانیه حاضر، ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به جان و تضمین سلامت یكی از شخصیتهای كمنظیر ملی در عرصه سیاست، با توجه به وضع جسمی و بیماریهای متعدد و كهولت سنی دكتر ابراهیم یزدی و با توجه به ممانعت ماموران امنیتی ومقامات زندان از تحویل داروهای مورد نیاز ایشان و عدم امكان انجام معاینات پزشكی توسط پزشك معتمد خانواده و دوستان این زندانی سیاسی، اعلام میدارند كه تداوم بازداشت دكتر ابراهیم یزدی، افزون بر فقدان هرگونه توجیه قانونی و عدم رعایت مصالح ملی، با اصول اخلاق سیاسی نیز مباینت داشته و از این رو، صاحبان قدرت مدعی دینمداری و اخلاقگرایی را به پیامدهای این اقدام غیرموجه هشدار داده و به آزادی هرچه سریعتر این آزادیخواه دربند توصیه میكنند.
محمدرضا خاتمی، زهرا رهنورد، عبدالله رمضانزاده، عزت الله سحابی، حسین شاه حسینی، احمد صدر حاج سید جوادی، هادی کحال زاده فخرالسادات محتشمیپور، الهه مجردی و مصطفی معین.
گفتنی است در ادامه اعتراضات و واکنش ها نسبت به دستگیری و ادامه بازداشت دکتر یزدی، طی روزهای اخیر کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران نیز، خواستار آزادی فوری و انجام سریع معالجات پزشکی وی شده بود.
پیش از آن نیز، دهها تن از فعالین سیاسی، مطبوعاتی، دانشگاهی و حقوق بشری با صدور اطلاعیه ای، ضمن ابراز نگرانی از سلامت دکتر یزدی، خواستار آزادی سریع وی شدند و در راستای همین واکنش ها، هشت فعال، نویسنده و روشنفکر ایرانی(شیرین عبادی، عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، احمد صدری، محمود صدری، محسن کدیور، عطاء الله مهاجرانی، و حسن یوسفی اشکوری)، طی نامه ای به دبیرکل سازمان ملل، از وی خواسته بودند تا از همه اهرم های بین المللی برای آزادی زندانیان سیاسی بیگناه ایران - به ویژه كهنسال ترین آنان دكتر ابراهیم یزدی- استفاده کند.
عکس / اینجا هتل نیست، بیمارستانه!
عکس / اینجا هتل نیست، بیمارستانه!
دادنا: رئیس دولت امارات متحدۀ عربی و حاکم ابوظبی در جریان طرح های ساخت دو بیمارستان تازه "العین" و "المرفق" قرار گرفتند. از آنجا که ساخت این دو بیمارستان جدید، سطح درمان پزشکی تخصصی و خانوادگی را در ابوظبی بالا می برد، این بیمارستان ها جایگزین بیمارستان های کنونی العین و المفرق خواهند شد. بیمارستان تازه ساز المرفق که 690 تخت خوابی بوده و مساحت آن 245 هزار متر مربع است، جایگزین بیمارستان کنونی 431 تخت خوابی المرفق خواهد شد. همچنین پارکینگ این بیمارستان گنجایش هزار و 300 خودرو را خواهد داشت و ساختمان تازه برای درمان بیماری های خارجی نیز از 147 اتاق و 60 اتاق معاینه تشکیل شده است.
به گزارش دادنا، بنا بر اعلام شرکت خدمات پزشکی ابوظبی، بیمارستان تازه العین نیز مجتمعی است با فضایی دوستانه که در آن امکانات نوین پزشکی ارائه میشود. این بیمارستان 688 تخت خوابه در زمینی به مساحت 358 هزار متر مربع با 30 دپارتمان پزشکی ساخته شده و افزون بر برخورداری از نخستین واحد تخصصی درمان سکته های مغزی در کشور، دارای بخش هایی خاص در حوزه زیست پزشکی از جمله حوادث، استخوان پزشکی، و طب ورزشی است. این بیمارستان در همکاری با دانشگاه امارات، به مرکزی برای پژوهش، آموزش، و کارورزی متخصصان تبدیل خواهد شد. همانطور که در تصاویر زیر می بینید بیمارستان العین در کشور امارات، یکی از بزرگترین و شکیل ترین بیمارستان ها است که طراحی محیطی و داخلی، تجهیزات و امکانات عالی با رنگ های شاد و متنوع آن بی شباهت به هتل نیست.
رئیس دولت امارات بر افزایش سطح مراقبت های بهداشتی و پزشکی ارائه شده به شهروندان اماراتی و خارجیان مقیم این کشور، تأکید کرده است و اعلام شده که این دو بیمارستان در سال 2013 وارد عرصه خدمت رسانی خواهند شد.
دادنا: رئیس دولت امارات متحدۀ عربی و حاکم ابوظبی در جریان طرح های ساخت دو بیمارستان تازه "العین" و "المرفق" قرار گرفتند. از آنجا که ساخت این دو بیمارستان جدید، سطح درمان پزشکی تخصصی و خانوادگی را در ابوظبی بالا می برد، این بیمارستان ها جایگزین بیمارستان های کنونی العین و المفرق خواهند شد. بیمارستان تازه ساز المرفق که 690 تخت خوابی بوده و مساحت آن 245 هزار متر مربع است، جایگزین بیمارستان کنونی 431 تخت خوابی المرفق خواهد شد. همچنین پارکینگ این بیمارستان گنجایش هزار و 300 خودرو را خواهد داشت و ساختمان تازه برای درمان بیماری های خارجی نیز از 147 اتاق و 60 اتاق معاینه تشکیل شده است.
به گزارش دادنا، بنا بر اعلام شرکت خدمات پزشکی ابوظبی، بیمارستان تازه العین نیز مجتمعی است با فضایی دوستانه که در آن امکانات نوین پزشکی ارائه میشود. این بیمارستان 688 تخت خوابه در زمینی به مساحت 358 هزار متر مربع با 30 دپارتمان پزشکی ساخته شده و افزون بر برخورداری از نخستین واحد تخصصی درمان سکته های مغزی در کشور، دارای بخش هایی خاص در حوزه زیست پزشکی از جمله حوادث، استخوان پزشکی، و طب ورزشی است. این بیمارستان در همکاری با دانشگاه امارات، به مرکزی برای پژوهش، آموزش، و کارورزی متخصصان تبدیل خواهد شد. همانطور که در تصاویر زیر می بینید بیمارستان العین در کشور امارات، یکی از بزرگترین و شکیل ترین بیمارستان ها است که طراحی محیطی و داخلی، تجهیزات و امکانات عالی با رنگ های شاد و متنوع آن بی شباهت به هتل نیست.
رئیس دولت امارات بر افزایش سطح مراقبت های بهداشتی و پزشکی ارائه شده به شهروندان اماراتی و خارجیان مقیم این کشور، تأکید کرده است و اعلام شده که این دو بیمارستان در سال 2013 وارد عرصه خدمت رسانی خواهند شد.
یوکیا آمانو: ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری نکرده است
یوکیا آمانو: ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری نکرده است
رادیو فردا : مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز پنجشنبه در آغاز نشست دو روزه شورای حکام، ضمن ابراز خرسندی از آغاز مذاکرات هستهای میان ایران و گروه ۱+۵، بار دیگر بر عدم همکاری تهران با آژانس درباره راستی آزمایی فعالیت های اتمی خود تاکید کرد.
یوکیا آمانو، روز پنجشنبه، ۱۱ آذر، از دیدار هفته آینده سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد هستهای ایران و کاترین اشتون به نمایندگی از گروه ۵+۱ استقبال کرد ولی گفت که ایران تا کنون همکاری لازم را با آژانس نداشته است و به همین جهت این نهاد قادر نیست تأیید کند که تمامی فعالیتهای هستهای ایران صلحآمیز است.
وی تأکید کرد که آژانس برای رفع نگرانیهای موجود در مورد «امکان وجود جنبه های نظامی» در برنامه هسته ای ایران، به همکاری جمهوری اسلامی که شامل دسترسی به «تمامی مراکز (هستهای)، تجهیزات، افراد و اسناد مورد نیاز آژانس» است، نیاز دارد.
دیدار دو روزه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، روز پنجشنبه در حالی با حضور ۳۵ عضو این شورا آغاز شد که طبق آخرین گزارش آژانس که هفته گذشته در اختیار اعضا قرار گرفت، با وجود توقف موقت غنیسازی اورانیوم در ایران به دلیل مشکلات فنی، ایران بر تعداد سانتریفوژهای خود افزوده و ذخیره اورانیوم غنی شده اش را افزایش داده است.
به دنبال انتشار این گزارش که نشان از عدم پیشرفت آژانس در بررسی برنامه اتمی ایران دارد، روز پنجشنبه، بسیاری از اعضای حاضر در جلسه خواستار ارائه نظر در مورد برنامه اتمی ایران به شورای حکام شدند.
رادیو فردا : مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز پنجشنبه در آغاز نشست دو روزه شورای حکام، ضمن ابراز خرسندی از آغاز مذاکرات هستهای میان ایران و گروه ۱+۵، بار دیگر بر عدم همکاری تهران با آژانس درباره راستی آزمایی فعالیت های اتمی خود تاکید کرد.
یوکیا آمانو، روز پنجشنبه، ۱۱ آذر، از دیدار هفته آینده سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد هستهای ایران و کاترین اشتون به نمایندگی از گروه ۵+۱ استقبال کرد ولی گفت که ایران تا کنون همکاری لازم را با آژانس نداشته است و به همین جهت این نهاد قادر نیست تأیید کند که تمامی فعالیتهای هستهای ایران صلحآمیز است.
وی تأکید کرد که آژانس برای رفع نگرانیهای موجود در مورد «امکان وجود جنبه های نظامی» در برنامه هسته ای ایران، به همکاری جمهوری اسلامی که شامل دسترسی به «تمامی مراکز (هستهای)، تجهیزات، افراد و اسناد مورد نیاز آژانس» است، نیاز دارد.
دیدار دو روزه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، روز پنجشنبه در حالی با حضور ۳۵ عضو این شورا آغاز شد که طبق آخرین گزارش آژانس که هفته گذشته در اختیار اعضا قرار گرفت، با وجود توقف موقت غنیسازی اورانیوم در ایران به دلیل مشکلات فنی، ایران بر تعداد سانتریفوژهای خود افزوده و ذخیره اورانیوم غنی شده اش را افزایش داده است.
به دنبال انتشار این گزارش که نشان از عدم پیشرفت آژانس در بررسی برنامه اتمی ایران دارد، روز پنجشنبه، بسیاری از اعضای حاضر در جلسه خواستار ارائه نظر در مورد برنامه اتمی ایران به شورای حکام شدند.
درخواست علاوی برای بررسی فوری اسناد ویکیلیکس در مورد دخالت ایران در عراق
درخواست علاوی برای بررسی فوری اسناد ویکیلیکس در مورد دخالت ایران در عراق
دویچه وله : ایاد علاوی رهبر حزب العراقیه با تأیید بخشی از اسناد منتشر شده در ویکیلیکس درباره دخالتهای ایران در عراق، از سازگاری این اسناد با تجربهها و خاطرات خود پرده برداشت و خواستار رسیدگی حقوقی و فوری به این اسناد شد.
علاوی در گفتگو با روزنامه فرامنطقهای الشرقالاوسط (۲ دسامبر/۱۱آذر) با تأکید بر دخالتهای سیاسی و نظامی ایران در عراق گفت: "آنچه در ویکیلیکس آمده باید مبنای یک تحقیق و بررسی قانونی، حقوقی و فوری قرار گیرد".
وی با اشاره به مسلّح شدن گروههای عراقی توسط نظامیان ایران افزود: "ما در کره مریخ زندگی نمیکنیم و هر روز، حجم و اندازه این دخالت را میبینیم".
رهبر تشکل العراقیه حزب متبوع خود و دیدگاههایش در انتخابات ماه آوریل عراق را "خط قرمز ایران" توصیف کرد و گفت: "مسئولان ایرانی از من خواستند تا به تهران بروم و با قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس صحبت کنم، اما من پاسخ دادم که چرا باید با یک مسئول اطلاعاتی-امنیتی شما بنشینم؟ اگر قرار است دیداری کنیم، در هر کشور عربی که شما میخواهید، آشکارا درباره مشکلات و نگرانیهای دو طرف سخن میگوییم".
علاوی پیشتر نیز از پاسخ منفیاش به خواست ایران خبر داده بود اما این نخستین باری است که محتوای این دعوت را فاش میکند.
وی در ۱۷ اکتبر سال جاری در گفتگو با تلویزیون العربیة گفته بود: "آنها شرط کردند به شکل مستقیم با من گفتگو کنند ولی من این خواست را رد کردم؛ ضمن اینکه ما آمادگی داریم با ایران در یک کشور عربی یا اسلامی گفتگو کنیم اما نمیخواهیم مثل گدا با ما رفتار کنند".
علاوی در همان گفتگو تاکید کرد که در دیدار با بشار اسد رئیس جمهور سوریه، از وی خواسته است این پیام را به ایران برساند که محافظت از استقلال عراق برای او بسیار مهم است و امید دارد که ایران " به شکل شفاف " با عراق همکاری کند تا این کشور مشکلات جاری را پشت سر بگذارد.
سخنان ایاد علاوی در الشرقالاوسط در حالی منتشر میشود که وی به تازگی در مصاحبه با رادیوی آلمانی دویچلندفونک سهشنبه (۳۰ نوامبر/ ۹ آذر) انتشار اطلاعات محرمانه توسط وبسایت ویکیلیکس را محکوم کرده است. وی همچنین ادعای مطرح شده در این اسناد مبنی بر تقاضای عراق از آمریکا برای حمله نظامی به ایران را رد کرده و گفته است که دستکم در دوران نخستوزیری او در فاصله سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵ دولت عراق، چنین تقاضایی از آمریکا نکرده است. وی تصریح کرده که دقیقأ اطلاع ندارد آیا دولتهای دیگر چنین درخواستی از آمریکا داشته اند یا نه؟
ویکیلیکس و اسناد دخالت ایران در عراق
هنوز اطلاعات گستردهای درباره ادعای علاوی منتشر نشده است اما آنچه که تا کنون در رسانههای مختلف عرب و فارسی زبان انتشار یافته حکایت از سازگاری اظهارات نخستوزیر پیشین عراق با پارهای از اسناد منتشر شده دارد.
به نوشته رسانههای عربی به نقل از روزنامه گاردین، ویکیلیکس از جمله تحلیلی از سفارت آمریکا در بغداد را در این مورد منتشر کرده است. بر اساس این تحلیل از سال ۲۰۰۳ سرتیپ پاسدار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه پاسداران در نیروی قدس با کمک حسن کاظمی قمی، دستیار سپاه قدس و سفیر شناخته شده ایران در عراق و همچنین عوامل عراقی وابسته به ایران در این کشور، در بخشهای وسیعی از دیپلماسی، امنیت، اطلاعات و ابزار اقتصادی نفوذ کردهاند.
بنابراین گزارش، افسران نیروی قدس سپاه پاسداران ایران در عراق در فعالیتهایی از قبیل کنترل و هدایت جاسوسان و حمایت از افراطیون خشونتگرا در عراق فعال هستند. در ادامه این گزارش آمده است، با توجه به اینکه مردم عراق تمایل بسیار زیادی برای مقاومت در برابر نفوذ ایران از خود نشان دادهاند اما اولویت ایران در عراق، یک دولت هوادار ایران، تحت کنترل شیعه و ترجیحاً دولتی اسلامی است که توسط یک ائتلاف شیعه رهبری شود.
در این اسناد گفته شده که دولت ایران احساس میکند تقلیل نیروهای نظامی آمریکا در عراق فرصتی برای آن است که فعالیتهای نیروی قدس را افزایش دهد.
حتی روزنامه دولتی "جام جم" ارگان رادیو تلوزیون ایران نیز در قالب یک گزارش انتقادی، بخشهایی از اسناد را منتشر کرده است.
به نوشته جام جم چاپ تهران، بخش مهمی از اسناد تازهای كه ويكی ليكس منتشر كرده به ارزيابي دولت آمريكا از دخالت ايران در عراق طی اين سالها مربوط میشود. براساس این اسناد ادعا شده كه سپاه پاسداران ايران حمايتهای زيادی از شبهنظاميان شيعه عراقی كرده است. این اسناد شامل گزارشهای متعدد و مواردی است كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ايران و بهويژه نيروی قدس، متهم به آموزش شبهنظاميان شيعه عراقی، ارسال سلاح، راكت و بمبهای دستساز پيشرفته میشود.
به نوشته جام جم، اين مدارك ادعا میكنند که نيروی قدس با حزبالله لبنان، شبهنظاميان شيعه عراقی را در اردوگاهی در نزديكی قم آموزش میدادند تا برخی مقامهای عراقی و همينطور سربازان آمريكايی را گروگان گرفته يا به قتل برسانند.
جام جم به نقل از ويكیليكس میگوید: "در اسناد منتشر شده آمده است كه ۳ آمريكايی كه سال گذشته در خاك ايران دستگير شدهاند، در قسمتي از خاك عراق دستگیر شده و به زور به خاك ايران منتقل شدهاند".
تأثیر درخواست علاوی بر افکار عمومی
طی ۴ سال گذشته نهادها و مطبوعات عراق و رسانههای عربی منطقه نوری المالکی را به شدت مورد انتقاد قرار داده و از ناکارآمدی سیاسی، امنیتی و اقتصادی وی سخن گفتهاند. این روند بستر لازم را فراهم آورده است تا طیف وسیعی از جمعیت ۶۵ درصدی شیعه در عراق را در کنار سایر گروهها و طیفهای مذهبی سیاسی این کشور به سوی حزب العراقیه به رهبری علاوی هدایت کند و این که آنها بیش از سایر دولتمردان شیعی مانند ابراهیم جعفری، احمد چلبی و نوری المالکی به ایاد علاوی امیدوار باشند.
اگرچه در انتخابات ماه آوریل در عراق، ایاد علاوی با شعار سکولاریسم و دوری جستن از اسلام سیاسی و نزاعهای شیعه و سنی رأی مردم را به دست آورد ، اما هم زمان توانست نظر مهمترین تشکل شیعی در عراق را نیز به خود جلب کند. در عین حال ویژگی مشترک چهرههای پیرامون وی مخالفت با نفوذ ایران در عراق بود.
مجلس اعلای شیعیان عراق با محوریت عمار حکیم و با حمایت روحانیون بلندپایه نجف از موافقان به قدرت رسیدن ایاد علاوی بود. در حالی که نیروهای تندروی نزدیک به مقتدی صدر، اعتماد و ارتباط مناسبی نسبت به مراجع تقلید در نجف ندارند، مجلس اعلا، تشکلی نزدیک به مراجع و بهویژه آیت الله سیستانی، بلندپایه ترین مرجع شیعه در عراق محسوب می شود.
علیرغم اعتراضهای هواداران نوری المالکی به نتیجه انتخابات پارلمانی عراق، بر اساس نتایج رسمی پس از شمارش آراء، ائتلاف العراقیه ۹۱ کرسی را از آن خود کرده است. با توجه به جایگاه کنونی علاوی در جامعه سیاسی عراق میتوان درخواست وی نسبت به رسیدگی به اسناد دخالت ایران و تأثیر آن بر افکار عمومی عراق را مهم ارزیابی کرد.
دویچه وله : ایاد علاوی رهبر حزب العراقیه با تأیید بخشی از اسناد منتشر شده در ویکیلیکس درباره دخالتهای ایران در عراق، از سازگاری این اسناد با تجربهها و خاطرات خود پرده برداشت و خواستار رسیدگی حقوقی و فوری به این اسناد شد.
علاوی در گفتگو با روزنامه فرامنطقهای الشرقالاوسط (۲ دسامبر/۱۱آذر) با تأکید بر دخالتهای سیاسی و نظامی ایران در عراق گفت: "آنچه در ویکیلیکس آمده باید مبنای یک تحقیق و بررسی قانونی، حقوقی و فوری قرار گیرد".
وی با اشاره به مسلّح شدن گروههای عراقی توسط نظامیان ایران افزود: "ما در کره مریخ زندگی نمیکنیم و هر روز، حجم و اندازه این دخالت را میبینیم".
رهبر تشکل العراقیه حزب متبوع خود و دیدگاههایش در انتخابات ماه آوریل عراق را "خط قرمز ایران" توصیف کرد و گفت: "مسئولان ایرانی از من خواستند تا به تهران بروم و با قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس صحبت کنم، اما من پاسخ دادم که چرا باید با یک مسئول اطلاعاتی-امنیتی شما بنشینم؟ اگر قرار است دیداری کنیم، در هر کشور عربی که شما میخواهید، آشکارا درباره مشکلات و نگرانیهای دو طرف سخن میگوییم".
علاوی پیشتر نیز از پاسخ منفیاش به خواست ایران خبر داده بود اما این نخستین باری است که محتوای این دعوت را فاش میکند.
وی در ۱۷ اکتبر سال جاری در گفتگو با تلویزیون العربیة گفته بود: "آنها شرط کردند به شکل مستقیم با من گفتگو کنند ولی من این خواست را رد کردم؛ ضمن اینکه ما آمادگی داریم با ایران در یک کشور عربی یا اسلامی گفتگو کنیم اما نمیخواهیم مثل گدا با ما رفتار کنند".
علاوی در همان گفتگو تاکید کرد که در دیدار با بشار اسد رئیس جمهور سوریه، از وی خواسته است این پیام را به ایران برساند که محافظت از استقلال عراق برای او بسیار مهم است و امید دارد که ایران " به شکل شفاف " با عراق همکاری کند تا این کشور مشکلات جاری را پشت سر بگذارد.
سخنان ایاد علاوی در الشرقالاوسط در حالی منتشر میشود که وی به تازگی در مصاحبه با رادیوی آلمانی دویچلندفونک سهشنبه (۳۰ نوامبر/ ۹ آذر) انتشار اطلاعات محرمانه توسط وبسایت ویکیلیکس را محکوم کرده است. وی همچنین ادعای مطرح شده در این اسناد مبنی بر تقاضای عراق از آمریکا برای حمله نظامی به ایران را رد کرده و گفته است که دستکم در دوران نخستوزیری او در فاصله سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵ دولت عراق، چنین تقاضایی از آمریکا نکرده است. وی تصریح کرده که دقیقأ اطلاع ندارد آیا دولتهای دیگر چنین درخواستی از آمریکا داشته اند یا نه؟
ویکیلیکس و اسناد دخالت ایران در عراق
هنوز اطلاعات گستردهای درباره ادعای علاوی منتشر نشده است اما آنچه که تا کنون در رسانههای مختلف عرب و فارسی زبان انتشار یافته حکایت از سازگاری اظهارات نخستوزیر پیشین عراق با پارهای از اسناد منتشر شده دارد.
به نوشته رسانههای عربی به نقل از روزنامه گاردین، ویکیلیکس از جمله تحلیلی از سفارت آمریکا در بغداد را در این مورد منتشر کرده است. بر اساس این تحلیل از سال ۲۰۰۳ سرتیپ پاسدار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه پاسداران در نیروی قدس با کمک حسن کاظمی قمی، دستیار سپاه قدس و سفیر شناخته شده ایران در عراق و همچنین عوامل عراقی وابسته به ایران در این کشور، در بخشهای وسیعی از دیپلماسی، امنیت، اطلاعات و ابزار اقتصادی نفوذ کردهاند.
بنابراین گزارش، افسران نیروی قدس سپاه پاسداران ایران در عراق در فعالیتهایی از قبیل کنترل و هدایت جاسوسان و حمایت از افراطیون خشونتگرا در عراق فعال هستند. در ادامه این گزارش آمده است، با توجه به اینکه مردم عراق تمایل بسیار زیادی برای مقاومت در برابر نفوذ ایران از خود نشان دادهاند اما اولویت ایران در عراق، یک دولت هوادار ایران، تحت کنترل شیعه و ترجیحاً دولتی اسلامی است که توسط یک ائتلاف شیعه رهبری شود.
در این اسناد گفته شده که دولت ایران احساس میکند تقلیل نیروهای نظامی آمریکا در عراق فرصتی برای آن است که فعالیتهای نیروی قدس را افزایش دهد.
حتی روزنامه دولتی "جام جم" ارگان رادیو تلوزیون ایران نیز در قالب یک گزارش انتقادی، بخشهایی از اسناد را منتشر کرده است.
به نوشته جام جم چاپ تهران، بخش مهمی از اسناد تازهای كه ويكی ليكس منتشر كرده به ارزيابي دولت آمريكا از دخالت ايران در عراق طی اين سالها مربوط میشود. براساس این اسناد ادعا شده كه سپاه پاسداران ايران حمايتهای زيادی از شبهنظاميان شيعه عراقی كرده است. این اسناد شامل گزارشهای متعدد و مواردی است كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ايران و بهويژه نيروی قدس، متهم به آموزش شبهنظاميان شيعه عراقی، ارسال سلاح، راكت و بمبهای دستساز پيشرفته میشود.
به نوشته جام جم، اين مدارك ادعا میكنند که نيروی قدس با حزبالله لبنان، شبهنظاميان شيعه عراقی را در اردوگاهی در نزديكی قم آموزش میدادند تا برخی مقامهای عراقی و همينطور سربازان آمريكايی را گروگان گرفته يا به قتل برسانند.
جام جم به نقل از ويكیليكس میگوید: "در اسناد منتشر شده آمده است كه ۳ آمريكايی كه سال گذشته در خاك ايران دستگير شدهاند، در قسمتي از خاك عراق دستگیر شده و به زور به خاك ايران منتقل شدهاند".
تأثیر درخواست علاوی بر افکار عمومی
طی ۴ سال گذشته نهادها و مطبوعات عراق و رسانههای عربی منطقه نوری المالکی را به شدت مورد انتقاد قرار داده و از ناکارآمدی سیاسی، امنیتی و اقتصادی وی سخن گفتهاند. این روند بستر لازم را فراهم آورده است تا طیف وسیعی از جمعیت ۶۵ درصدی شیعه در عراق را در کنار سایر گروهها و طیفهای مذهبی سیاسی این کشور به سوی حزب العراقیه به رهبری علاوی هدایت کند و این که آنها بیش از سایر دولتمردان شیعی مانند ابراهیم جعفری، احمد چلبی و نوری المالکی به ایاد علاوی امیدوار باشند.
اگرچه در انتخابات ماه آوریل در عراق، ایاد علاوی با شعار سکولاریسم و دوری جستن از اسلام سیاسی و نزاعهای شیعه و سنی رأی مردم را به دست آورد ، اما هم زمان توانست نظر مهمترین تشکل شیعی در عراق را نیز به خود جلب کند. در عین حال ویژگی مشترک چهرههای پیرامون وی مخالفت با نفوذ ایران در عراق بود.
مجلس اعلای شیعیان عراق با محوریت عمار حکیم و با حمایت روحانیون بلندپایه نجف از موافقان به قدرت رسیدن ایاد علاوی بود. در حالی که نیروهای تندروی نزدیک به مقتدی صدر، اعتماد و ارتباط مناسبی نسبت به مراجع تقلید در نجف ندارند، مجلس اعلا، تشکلی نزدیک به مراجع و بهویژه آیت الله سیستانی، بلندپایه ترین مرجع شیعه در عراق محسوب می شود.
علیرغم اعتراضهای هواداران نوری المالکی به نتیجه انتخابات پارلمانی عراق، بر اساس نتایج رسمی پس از شمارش آراء، ائتلاف العراقیه ۹۱ کرسی را از آن خود کرده است. با توجه به جایگاه کنونی علاوی در جامعه سیاسی عراق میتوان درخواست وی نسبت به رسیدگی به اسناد دخالت ایران و تأثیر آن بر افکار عمومی عراق را مهم ارزیابی کرد.
جرس، نیما رایین : خبرگزاری فارس (6/9/89): آلودگي هوا سال گذشته جان 4 هزار نفر را در تهران گرفت
جرس، نیما رایین : خبرگزاری فارس (6/9/89): آلودگي هوا سال گذشته جان 4 هزار نفر را در تهران گرفت
از مواردی که در سال های اخیر به عنوان یکی از ضرورت های حقوق بشر مطرح شده است حق داشتن محیط زیست سالم است. دولتها موظفند که شرایطی را فراهم آورند که شهروندان ازاستانداردهای حداقلی سلامت محیط زیست برخوردار باشند. ساز وکارهای تامین این نیازهای حداقلی به صورت جدی و گسترده در قوانین داخلی کشورها در نظر گرفته شده و نهادهای دولتی و غیر دولتی داخلی و بین المللی بسیاری بر این امور نظارت می کنند. در ایران ما نیز چنین سازو کارهای در قوانین تعیین شده است، اما متاسفانه به دلیل عدم توجه کافی نشانه ای از عمل به آن دیده نمی شود. در سطح سازمان های مردم نهاد (NGO) به دلیل دیدگاه های منفی دو دولت اخیر که آنان را ابزار دست بیگانه می پندارد،عملا این سازمان ها از گردونه تاثیر گزاری خارج شده اند و نمی توان از آنان انتظاری در جهت تحقق این حق مسلم مردم داشت. اگرچه حداقل انتظار از این سازمان ها این است که اخطارهای لازم و یا حداقل دستورالعمل های چگونگی مواجهه با شرایط خطرناک و مرگبار را در اختیار شهروندان در معرض خطر مرگ قرار دهند. انتظار از رسانه های غیر دولتی نیز این است که آمارهای مرگ و میر ناشی از این وضعیت ها را در اختیار مردم بگذارند و هشدارهای لازم را بدهند زیرا که ظاهرا نهادهای رسمی از اعلام آمارمنفی ناشی ازسوی عملکرد دولت منع شده اند.
با این حال اخبار خبرگزاری فارس که از برخی مصونیتها برخوردار و قادر به انتشار برخی اخبار ممنوعه برای دیگران است، نشان از خسارت های جانی تا حد چهار هزارمرگ در سال و میلیاردها تومان زیان اقتصادی روزانه است. حال سوال جدی و اساسی این است که چرا چنین شده است و آیا دست اندرکاران تمشیت امور کشور به راستی در این فاجعه و در این تجاوز به حقوق اولیه شهروندان نقشی دارند؟ در این نوشتار فقط به ذکر چند نمونه از انچه مستقیما به سوء تدبیر و تخلف آشکار متولیان امور می پردازم:
1- وظیفه اصلی تصمیم گیری و تدبیر امر سلامت محیط زیست در کشور با شورایی است تحت عنوان شورای عالی محیط زیست کشور که ریاست آن با رییس جمهور و دبیری آن با رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست کشور است. در دو دولت اخیر ظاهرا فقط یک جلسه این شورا تشکیل شده و یا خبر تشکیل آن منتشر شده است، لذا شاید بتوان ادعا کرد که در پنج سال اخیر تصمیم خاصی در سطح کلان کشور برای حفاظت از محیط زیست گرفته نشده است.
2- سازمان حفاظت از محیط زیست کشور متولی امور اجرایی و ممانعت از تجاوز به محیط زیست است. این سازمان در دولت نهم به فردی سپرده شد که کوچکترین سابقه مدیریتی نداشت و در دولت دهم به فردی سپرده شد که ظاهرا رشته تحصیلی او امور تربیتی است.
3- دولت به عنوان متولی امر حسن اداره کشور در چند سال اخیر در اقدامی حیرت برانگیز مصوبه مهم منع احداث واحدهای آلاینده در محدوده شعاع 120 کیلومتری تهران را لغو و احداث واحدهای صنعتی را در این محدوده مجاز اعلام کرد. این امر بدون کمترین پیشینه مطالعاتی جدید و تنها بر اساس درک فردی انجام شده است و تا کنون نیز هیچ یک از متولیان امر از آن دفاع نکرده بلکه فقط آن را اجرا کرده اند. تاثیر این تصمیم بر افزایش جمعیت تهران و همچنین عوارض آن برای محیط زیست بر هیچکس پوشیده نیست.
4- در چند ماهه اخیر با تغییر سریع خط تولید واحدهای پتروشیمی تولید بنزین آغاز شده است. مطابق اظهارات برخی نمایندگان در مجلس این تولیدات جدید به شدت فاقد کیفیت و آلاینده بوده و خطرات آلودگی انها بسیار مرگ آور است. با توجه به میزان مصرف بنزین فاقد استاندارد در تهران می توان به اثرات آن بر آلودگی هوا پی برد.
5- در مناقشه میان شهردار و رییس دولت بر سر قدرت سیاسی دولت، بر خلاف قوانین صریح مصوب مجلس از تامین منابع مالی لازم برای متروی تهران خودداری کرده است و در نتیجه شهروندان مجبور به استفاده روزمره از اتومبیل های شخصی هستند که به دلیل کیفیت پایین بنزین به شدت آلوده کننده هستند.
6- شهردار تهران نیز اندک بودجه تهران را که می بایست به صورت کارشناسی ودر موارد دارای اولویت یعنی گسترش فضای سبز و امر بهبود ترافیک مصرف کند، را صرف نقاشی دیوارها و هزینه های تبلیغاتی بی مصرف خیابانی می کند که شاید در تاریخ شهر داری های دنیا چنین مصارفی با این حجم سابقه نداشته باشد.
حال این سوال مطرح می شود که نقش نهادهای نظارتی چیست و چگونه است که هیچ نهادی اعتراضی نمی کند؟ واقعیت این است که مهمترین نهاد نظارتی کشور یعنی مجلس به دلیل نوع تایید صلاحیت نمایندگان از یک سو و بی اعتنایی کامل رییس دولت به نهاد قانونگذار ناظر، کاملا از صحنه سیاستگزاری و نظارتی کشور خارج شده است تا حدی که رییس دولت اعلام تخلفات دولت را تلویحا مانعی درانجام کارها می داند. نهاد دیگری که در دنیا متولی نظارت و جلو گیری از چنین فجایعی است قوه قضاییه است که از دو مجرای سازمان های بازرسی و مخصوصا دادستانی ها به این امور رسیدگی می کنند که در کشور ما مسئولین هردو از وزرای سابق رییس دولت هستند و طبیعتا با او برخوردی نخواهند داشت. شورای شهر تهران نیز که کاملا در اختیار منویات جناب شهردار است و حتی توان نظارت بر چگونگی دخل و خرج شهرداری را نیز ندارد.
با این وصف گویا تنها راه، نخست تعطیلی تهران و پس از آن کشور است.
اسناد"ویکی لیکس": پایگاه قطر به آمریکا علیه ایران.
با ادامه افشای اسناد دیپلماتیک ایالات متحده توسط تارنمای اینترنتی "ویکی لیکس"، که شامل گزارش های دیپلمات های آمریکائی از سراسر جهان به وزارت خارجه در واشنگتن و همچنین دستورات و مکاتبات آن وزارتخانه با سفیران و نمایندگان دیپلماتیک آمریکائی در جهان است، معلوم می شود که امیرنشین قطر ابراز آمادگی کرده در راه کمک رسانی به نیروی هوائی ایالات متحده به هدف بمباران کردن تاسیسات اتمی ایران، پایگاه لازم را در اختیار آمریکائیان قرار دهد و در مقابل، آزادنه بتواند به استخراج گاز مشترک با ایران بپردازد.
در اسنادی که روزهای اخیر انتشار یافت نیز گفته شده بود که کشورهای عرب از اتم ایران بسیار نگران هستند. به موجب یکی از این اسناد، پرزیدنت بشار اسد به آمریکائیان قول داده است که ایران بمب اتمی خود را علیه اسرائیل به کار نخواهد برد، زیرا نمی خواهد فلسطینیان (که در کنار اسرائیلی ها زندگی می کنند) آسیب ببینند.
در یک سند دیگر گفته شده که در جریان یک جدال و مباحثه در شورای عالی امنیت ملی ایران، محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران به گوش محمود احمدی نژاد سیلی زده است.
در این میان اعلام شد که علیه ژولین آسانژ پایه گذار وبسایت "ویکی لیکس" قرار توقیف بین المللی صادر شده، زیرا او از جانب سوئد به تجاوز جنسی متهم گردیده و تحت تعقیب است. برخی از آمریکائیان نیز خواستار تعقیب و مجازات این فرد به اتهام افشای اسناد محرمانه آمریکائی گردیده اند.
امیر قطر: پایگاه برای بمباران ایران، در مقابل گاز طبیعی
در یکی از اسنادی که امروز (چهارشنبه 10 آذرماه – اول دسامبر) روی اینترنت قرار گرفت، گفته شده که در دیدار سال گذشته (دسامبر 2009) بین امیر قطر و معاون وزیر انرژی ایالات متحده، حامد بن خلیفه آل ثانی به میهمان آمریکائی خود گفته است که قطر حاضر است برای بمباران کردن تاسیسات اتمی ایران، پایگاه هوائی "العدید" را در اختیار ایالات متحده بگذارد، به شرط آن که آمریکائیان متقابلا به آن امیر نشین تضمین بدهند که همچنان بتواند به استخراج گاز از حوزه مشترک با ایران در خلیج فارس ادامه دهد.
به موجب این سند، امیر قطر حتی حاضر شد 60 درصد از هزینه بازسازی پایگاه هوائی را رأسا تامین کند. سخن از پایگاهی است که قطر در سال های اخیر به نیروی هوائی آمریکا امکان داده بود از آن برای بمباران در عراق و افغانستان استفاده کند. قطر همچنین از یک گروه از امیران ارتش آمریکا پذیرائی کرده بود.
به موجب اسناد دیگری که در روزهای اخیر توسط "ویکی لیکس" افشاء گردیده، سران بسیاری از کشورهای عرب و به ویژه عربستان سعودی، خواهان اقدام نظامی ایالات متحده به هدف متوقف ساختن برنامه های اتمی ایران و جلوگیری از تولید بمب هسته ای در آن کشور بوده اند.
در یکی دیگر از اسنادی که در روزهای اخیر انتشار یافت آمده بود که مئیر داگان رئیس موساد (سرویس امنیت خارجی اسرائیل) در دیدار محرمانه ای با آمریکائیان، امیر قطر را متهم ساخته بود که "یک مشکل اساسی" است، زیرا می خواهد با همگان رابطه و همکاری داشته باشد – خواه سوریه، یا ایران و یا حتی حماس. داگان که دیروز دوران خدمت او به عنوان رئیس موساد پایان گرفت (و همه رهبران اسرائیل توانائی های حرفه ای او را بسیار ستودند) به موجب این سند گفته بود که هدف امیرقطر از این ترفندها آن است که استقلال آن امیرنشین حفظ شود و قطر از امنیت برخوردار باشد. به موجب این سند، داگان به آمریکائیان توصیه کرده بود که پایگاه هوائی خود در قطر را برچینند، زیرا امنیت آن امیرنشین، تنها به خاطر حضور آمریکائیان است.
در یک سند دیگر که امروز انتشار یافت گفته شده که امیر قطر در دیدار با سناتور جون کری (نامزد پیشین انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده) گفت بود "نمی توان از اسرائیل انتقاد کرد که چرا به سخنان رهبران عرب اعتماد ندارد، زیرا در طول سال ها، اسرائیل همیشه در معرض تهدیدهای آنان بوده است".
در این دیدار که در 14 فوریه امسال صورت گرفت و سفیر ایالات متحده در امیرنشین قطر نیز در آن حضور داشت، حامد بن خلیفه آل ثانی بر لزوم برقراری صلح بین کشورهای عرب و اسرائیل انگشت گذاشت.
اسد: «بمب اتم ایران علیه اسرائیل نیست»
در سند دیگری که توسط "ویکی لیکس" افشاء گردیده آمده است که یکی از مقامات جمهوری آذربایجان به دیپلمات های آمریکائی گفته است که در جریان نشست شورای عالی امنیت ملی ایران، یک جدال لفظی بین احمدی نژاد و فرمانده سپاه پاسداران روی داد، که در جریان آن محمد علی (عزیز) جعفری از جا بلند شد و یک سیلی آبدار به گوش احمدی نژاد زد.
به موجب این سند، جدال لفظی بین طرفین، در رابطه با مساله آزادی مطبوعات بود.
در سند دیگری که پیشتر انتشار یافت از قول یک بازرگان خارجی ادعا شده بود که رفسنجانی برای او فاش ساخته که سید علی خامنه ای به سرطان خون مبتلاء می باشد و بیشتر از چند ماه زنده نخواهد بود و رفسنجانی در انتظار مرگ او، ترجیح داده سکوت پیشه کند و با احمدی نژاد و دیگران درگیر نشود.
در یک سند دیگر که بروس لینگن سرپرست وقت سفارت آمریکا در تهران، کوتاه مدتی پیش از اشغال سفارت توسط "دانشجویان خط امام"، برای وزارت خارجه در واشنگتن نگاشته شده، او ایرانیان را افرادی "خود خواه" توصیه کرد و یک "راهنمای شیوه مذاکرات با ایرانیان" تهیه دیده است و می نویسد "ریشه این خودخواهی را باید در تاریخ طولانی ایران جستجو کرد که سرشار از بی ثباتی و فقدان امنیت بوده است".
لینگن در این "راهنما" که هدفش آموزش دادن شیوه مذاکره با جمهوری اسلامی ایران توسط مقامات آمریکائی بوده، از جمله می نویسد که ایرانیان به سبک چانه زدن های بازار مذاکره می کنند و به استفاده از فرصت های کوتاه مدت توجه دارند – حتی اگر در دراز مدت به زیان آن ها تمام شود.
این دیپلمات ارشد آمریکائی، پیش از آن که طعم گروگان گیری را بچسد، در سند سی سال پیش خود در مورد شیوه مذاکره با سران جمهوری اسلامی ایران می نویسد "تلاش برای رسیدن به تفاهم و دوستی با حکومت ایران اتلاف وقت خواهد بود و نتیجه ای نخواهد داشت. باید در هر مرحله، برای رویاروئی با احتمال شکست مذاکرات آماده بود و از آن بیمناک نشد".
او نوشت که در طول تاریخ ایرانیان همیشه در خطر تهاجم بیگانگان بوده اند و ثبات و امنیتی وجود نداشته و از این رو ایرانیان همیشه باید هشیار باشند تا در برابر "نیروهای شر" بتوانند از خود دفاع کنند.
در یک سند که به دیدار سناتور آمریکائی بنجامین کاردین با پرزیدنت بشار اسد در 18 فوریه 2009 مربوط می شود، سفیر ایالات متحده در دمشق به وزارت خارجه در واشنگتن گزارش می دهد که رئیس جمهوری سوریه ادعا کرده می گوید "هیچ اطمینانی وجود ندارد که ایران در پی تولید بمب هسته ای باشد" و ادعا می کند که "ایران قصد ندارد از بمب اتمی برای ترساندن اسرائیل استفاده کند، زیرا حمله اتمی موجب کشته شدن فلسطینیان نیز می گردد و جمهوری اسلامی ایران مایل نیست به جان آنان آسیبی برسد".
قرارتوقیف بین المللی اینترپول علیه صاحب"ویکیلیکس"
در اسنادی که روزهای اخیر انتشار یافت نیز گفته شده بود که کشورهای عرب از اتم ایران بسیار نگران هستند. به موجب یکی از این اسناد، پرزیدنت بشار اسد به آمریکائیان قول داده است که ایران بمب اتمی خود را علیه اسرائیل به کار نخواهد برد، زیرا نمی خواهد فلسطینیان (که در کنار اسرائیلی ها زندگی می کنند) آسیب ببینند.
در یک سند دیگر گفته شده که در جریان یک جدال و مباحثه در شورای عالی امنیت ملی ایران، محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران به گوش محمود احمدی نژاد سیلی زده است.
در این میان اعلام شد که علیه ژولین آسانژ پایه گذار وبسایت "ویکی لیکس" قرار توقیف بین المللی صادر شده، زیرا او از جانب سوئد به تجاوز جنسی متهم گردیده و تحت تعقیب است. برخی از آمریکائیان نیز خواستار تعقیب و مجازات این فرد به اتهام افشای اسناد محرمانه آمریکائی گردیده اند.
امیر قطر: پایگاه برای بمباران ایران، در مقابل گاز طبیعی
در یکی از اسنادی که امروز (چهارشنبه 10 آذرماه – اول دسامبر) روی اینترنت قرار گرفت، گفته شده که در دیدار سال گذشته (دسامبر 2009) بین امیر قطر و معاون وزیر انرژی ایالات متحده، حامد بن خلیفه آل ثانی به میهمان آمریکائی خود گفته است که قطر حاضر است برای بمباران کردن تاسیسات اتمی ایران، پایگاه هوائی "العدید" را در اختیار ایالات متحده بگذارد، به شرط آن که آمریکائیان متقابلا به آن امیر نشین تضمین بدهند که همچنان بتواند به استخراج گاز از حوزه مشترک با ایران در خلیج فارس ادامه دهد.
به موجب این سند، امیر قطر حتی حاضر شد 60 درصد از هزینه بازسازی پایگاه هوائی را رأسا تامین کند. سخن از پایگاهی است که قطر در سال های اخیر به نیروی هوائی آمریکا امکان داده بود از آن برای بمباران در عراق و افغانستان استفاده کند. قطر همچنین از یک گروه از امیران ارتش آمریکا پذیرائی کرده بود.
به موجب اسناد دیگری که در روزهای اخیر توسط "ویکی لیکس" افشاء گردیده، سران بسیاری از کشورهای عرب و به ویژه عربستان سعودی، خواهان اقدام نظامی ایالات متحده به هدف متوقف ساختن برنامه های اتمی ایران و جلوگیری از تولید بمب هسته ای در آن کشور بوده اند.
در یکی دیگر از اسنادی که در روزهای اخیر انتشار یافت آمده بود که مئیر داگان رئیس موساد (سرویس امنیت خارجی اسرائیل) در دیدار محرمانه ای با آمریکائیان، امیر قطر را متهم ساخته بود که "یک مشکل اساسی" است، زیرا می خواهد با همگان رابطه و همکاری داشته باشد – خواه سوریه، یا ایران و یا حتی حماس. داگان که دیروز دوران خدمت او به عنوان رئیس موساد پایان گرفت (و همه رهبران اسرائیل توانائی های حرفه ای او را بسیار ستودند) به موجب این سند گفته بود که هدف امیرقطر از این ترفندها آن است که استقلال آن امیرنشین حفظ شود و قطر از امنیت برخوردار باشد. به موجب این سند، داگان به آمریکائیان توصیه کرده بود که پایگاه هوائی خود در قطر را برچینند، زیرا امنیت آن امیرنشین، تنها به خاطر حضور آمریکائیان است.
در یک سند دیگر که امروز انتشار یافت گفته شده که امیر قطر در دیدار با سناتور جون کری (نامزد پیشین انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده) گفت بود "نمی توان از اسرائیل انتقاد کرد که چرا به سخنان رهبران عرب اعتماد ندارد، زیرا در طول سال ها، اسرائیل همیشه در معرض تهدیدهای آنان بوده است".
در این دیدار که در 14 فوریه امسال صورت گرفت و سفیر ایالات متحده در امیرنشین قطر نیز در آن حضور داشت، حامد بن خلیفه آل ثانی بر لزوم برقراری صلح بین کشورهای عرب و اسرائیل انگشت گذاشت.
اسد: «بمب اتم ایران علیه اسرائیل نیست»
در سند دیگری که توسط "ویکی لیکس" افشاء گردیده آمده است که یکی از مقامات جمهوری آذربایجان به دیپلمات های آمریکائی گفته است که در جریان نشست شورای عالی امنیت ملی ایران، یک جدال لفظی بین احمدی نژاد و فرمانده سپاه پاسداران روی داد، که در جریان آن محمد علی (عزیز) جعفری از جا بلند شد و یک سیلی آبدار به گوش احمدی نژاد زد.
به موجب این سند، جدال لفظی بین طرفین، در رابطه با مساله آزادی مطبوعات بود.
در سند دیگری که پیشتر انتشار یافت از قول یک بازرگان خارجی ادعا شده بود که رفسنجانی برای او فاش ساخته که سید علی خامنه ای به سرطان خون مبتلاء می باشد و بیشتر از چند ماه زنده نخواهد بود و رفسنجانی در انتظار مرگ او، ترجیح داده سکوت پیشه کند و با احمدی نژاد و دیگران درگیر نشود.
در یک سند دیگر که بروس لینگن سرپرست وقت سفارت آمریکا در تهران، کوتاه مدتی پیش از اشغال سفارت توسط "دانشجویان خط امام"، برای وزارت خارجه در واشنگتن نگاشته شده، او ایرانیان را افرادی "خود خواه" توصیه کرد و یک "راهنمای شیوه مذاکرات با ایرانیان" تهیه دیده است و می نویسد "ریشه این خودخواهی را باید در تاریخ طولانی ایران جستجو کرد که سرشار از بی ثباتی و فقدان امنیت بوده است".
لینگن در این "راهنما" که هدفش آموزش دادن شیوه مذاکره با جمهوری اسلامی ایران توسط مقامات آمریکائی بوده، از جمله می نویسد که ایرانیان به سبک چانه زدن های بازار مذاکره می کنند و به استفاده از فرصت های کوتاه مدت توجه دارند – حتی اگر در دراز مدت به زیان آن ها تمام شود.
این دیپلمات ارشد آمریکائی، پیش از آن که طعم گروگان گیری را بچسد، در سند سی سال پیش خود در مورد شیوه مذاکره با سران جمهوری اسلامی ایران می نویسد "تلاش برای رسیدن به تفاهم و دوستی با حکومت ایران اتلاف وقت خواهد بود و نتیجه ای نخواهد داشت. باید در هر مرحله، برای رویاروئی با احتمال شکست مذاکرات آماده بود و از آن بیمناک نشد".
او نوشت که در طول تاریخ ایرانیان همیشه در خطر تهاجم بیگانگان بوده اند و ثبات و امنیتی وجود نداشته و از این رو ایرانیان همیشه باید هشیار باشند تا در برابر "نیروهای شر" بتوانند از خود دفاع کنند.
در یک سند که به دیدار سناتور آمریکائی بنجامین کاردین با پرزیدنت بشار اسد در 18 فوریه 2009 مربوط می شود، سفیر ایالات متحده در دمشق به وزارت خارجه در واشنگتن گزارش می دهد که رئیس جمهوری سوریه ادعا کرده می گوید "هیچ اطمینانی وجود ندارد که ایران در پی تولید بمب هسته ای باشد" و ادعا می کند که "ایران قصد ندارد از بمب اتمی برای ترساندن اسرائیل استفاده کند، زیرا حمله اتمی موجب کشته شدن فلسطینیان نیز می گردد و جمهوری اسلامی ایران مایل نیست به جان آنان آسیبی برسد".
قرارتوقیف بین المللی اینترپول علیه صاحب"ویکیلیکس"
چه کشورها یا نهادها و یا افرادی واقعا مسؤول
در حالی که مقامات جمهوری اسلامی ایران خود را برای خاکسپاری جسد دانشمند ترور شده آماده می سازند و کارمندان و استادان دانشگاه شهید بهشتی در تهران در اعتراض به این موج سوءقصدها علیه فرهیختگان ایرانی به یک اعتصاب چند ساعته دست زدند،
سران رژیم و میان پایگان می کوشند مسؤولیت قتل دکتر مجید شهریاری و سوء قصد به جان دکتر فریدون عباسی را "یک توطئه خارجی" قلمداد کنند و آن را به بیگانانی نسبت دهند که می خواهند برنامه های اتمی جمهوری اسلامی را به بن بست بکشانند.
ولی آگاهان امور ایران دو احتمال دیگر را نیز بعید نمی دانند: سوءقصد به جان این دو استاد امور اتمی ایران توسط سازمان های مخالف رژیم انجام گرفته، و احتمال دوم آن که گروه های "خودسر" در داخل حکومت مرتکب این قتل شده اند – که احتمال آن ضعیف است.
آن چه موجب شگفتی می باشد این است که از همان نخستین ساعت انتشار خبر سوءقصد به جان شهریاری و عباسی، به صراحت اعلام گردید که آنان با برنامه های اتمی ایران همکاری نزدیک داشته اند – امری که معمولا از اسرار امنیتی محسوب می شود و حکومت باید آن را پوشیده نگاه دارد. در موارد پیشین که افراد وابسته به برنامه های اتمی ایران در نتیجه سوءقصد و به وضع مشکوک جان داده بودند، حکومت یا وابستگی آنان به امور اتمی را تکذیب کرده و یا با گذشت مدت زمانی به آن اعتراف کرده بود.
صراحت رفتار حکومت ایران، این بار به حدی رسید که علی اکبر صالحی (رئیس اژانس اتمی ایران) با انتشار بیانیه ویژه ای، نوشت که مجید شهریاری شاگرد او بوده و "یکی از استادان بی مثال و پژوهشگران فرید و یگانه ایرانی، و قرة العین رژیم" بوده است.
صالحی در سخنان روز گذشته خود در واکنش به قتل از جمله گفت: «بدانند که شکیبائی ما حدی دارد و خشم ما منفجر خواهد شد».
«شیوه های غیرجنگی برای ممانعت از اتمی شدن ایران»
آیا واقعا کشتن شهریاری و زخمی ساختن فریدون عباسی یک توطئه خارجی بوده است؟ برخی سران حکومت ایران صریحا به این پرسش پاسخ مثبت می دهند و همه عالم را به مسؤولیت طراحی و اجرای این قتل متهم می سازند:
مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران، امروز (سه شنبه 9 اذرماه – 30 نوامبر) گفت: «این ترورها نشان دهنده این است که موساد، انگلیس، آمریکا و رژیم صهیونیستی! برنامه حذف دانشمندان هسته ای ایران را تنظیم کرده اند».
نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز با امضای طومار مشترکی نوشتند: «این ترور در تداوم اقدامات رژیم صهیونیستی و دشمنان انقلاب اسلامی علیه ملت ایران صورت گرفته است».
در این بیانیه که 262 نماینده مجلس آن را امضا کرده اند همچنین آمده است: «از مسؤولان اطلاعاتی و امنیتی کشور خواسته می شود که عاملان این جنایات را شناسائی و مجازات کند و نمایندگان ایران در گفتگو با کشورهای 1+5 با جدیت بیشتری از حقوق مسلم ملت ایران دفاع کنند».
محمود احمدی نژاد نیز در کنفرانس مطبوعاتی روز گذشته خود به طور تلویحی عوامل خارجی و به ویژه اسرائیل و ایالات متحده و بریتانیا را مسؤول این سوءقصدها دانسته بود.
برخی مسؤولان حکومت و از جمله مهدی چمران به صراحت گفتند که سوءقصد به جان این دو دانشمند اتمی نشان آن است که مخالفان برنامه های اتمی ایران شیوه تازه ای در پیش گرفته و با قتل دانشمندان اتمی می خواهند اجرای برنامه های ایران را به تعویق اندازند.
این احتمال از جانب علی اکبر صالحی نیز عنوان شد.
در گزارش های پیشین گفته شده بود که مخالفان اتمی شدن ایران در صحنه جهانی بدافزار "استاکس نت" را نیز در کامپیوترهای اتمی و تکنولوژی ایران کاشته بودند که برنامه غنی سازی اورانیوم و ساخت بمب اتمی را دچار اخلال کنند.
علی رغم همه تکذیب های مقامات رژیم، معلوم می شود که این کرم کامپیوتری (که به گفته مقامات رسمی به 35 هزار کامپیوتر امور صنعتی ایران آسیب رسانده بود) به برنامه های اتمی و تاسیسات نطنز و نیروگاه اتمی بوشهر نیز سرایت کرده و کار آن را مختل ساخته بود.
احمدی نژاد در کنفرانس مطبوعاتی روز گذشته خود عملا تائید کرد که استاکس نت به کامپیوترهای اتمی ایران نیز آسیب رسانده بود – ولی ادعا کرد که همه کامپیوترها پاکسازی شده و به برنامه های اتمی آسیبی نرسیده است.
در برخی ارزیابی ها گفته شده: از آن جا که کشورهای جهان اشتیاق چندانی به بمباران تاسیسات اتمی ایران ندارند، و بسیار بعید است که ایالات متحده به چنین اقدامی دست بزند، می کوشند با شیوه های غیرجنگی به هدف خود، که همانا جلوگیری از اتمی شدن ایران است برسند. منظور تحریم های اقتصادی فزاینده نیز رسیدن به همین هدف است، که هنوز نتایج مورد انتظار را نداده است.
«سوءقصد نشان ناتوانی های امنیتی و انتظامی رژیم»
در گزارش اخیر رئیس اژانس بین المللی گفته شده بود که حکومت ایران برخی سانتریفوژها را خوابانده و از شمار دستگاه های فعال به میزان چشمگیر کاسته شده است. در این گزارش حتی آمده بود که غنی سازی اورانیوم به مدت چندین روز کاملا متوقف شده و در مورد ازسرگیری آن هنوز خبری نرسیده است.
آگاهان سیاسی ارزیابی می کنند که اگر سوءقصد به جان شهریاری و عباسی واقعا توسط کشورهای خارجی طراحی و اجرا شده باشد، نشان آن است که آن ها برای آن که ناچار به انجام حملات نظامی نشوند، راهکارهای دیگری جستجو کرده اند که آسیب به دست اندرکاران امور هسته ای و دستگاه های آن می تواند لزوم حمله نظامی را منتفی سازد.
احتمال دیگر آن است که تلاش برای کشتن آن دو استاد دانشگاه بهشتی، توسط یکی از گروه های اوپوزیسیون داخل ایران صورت گرفته باشد که خواسته اند به رژیم هشدار دهند.
روز گذشته از هر دو فرد مورد سوءقصد به عنوان "استادان بسیجی دانشگاه شهید بهشتی" نام برده شد که نشان وابستگی آن ها به رژیم است.
یک احتمال در مورد گروه تروریستی "جند الله" مطرح گردیده که اخیرا اعلام داشت یکی از کارمندان مرکز اتمی ایران در حومه اصفهان را به گروگان گرفته است. این فرد در یک "اعترافات تلویزیونی" که از شبکه العربیة پخش شد، اطلاعات دقیقی از محل کار خود داد. افراد بلوچ در تهران نیز حضور دارند و در دانشگاه ها و موسسات دولتی و خصوصی نیز فعال می باشند و می توانند به گردآوری اطلاعات لازم بپردازند.
این احتمال نیز مطرح است که عوامل داخلی با کمک عوامل اطلاعاتی خارجی به صورت مشترک به این اقدام دست زده باشند.
ولی هرچه باشد، سوءقصد دیروز تهران از سستی و لرزان شدن امکانات امنیتی و حفاظتی حکومت حکایت دارد که در روز روشن افراد موتور سوار دو تن از افراد مهم را که از پیش شناسائی کرده و از جزئیات تحرکات آن ها آگاهی دقیق داشته اند، در دو خیابان پر رفت و آمد تهران و در یک فاصله زمانی کوتاه هدف سوءقصد قرار می دهند، که یک تن کشته می شود و دیگری زخمی می گردد.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز امروز به این ناتوانی حکومت در دفاع از افراد خود اعتراف کردند و در طوماری که به امضای 262 نماینده مجلس رسید "از مسؤولان" خواستند "از دانشمندان کشورمان حفاظت بیشتری کنند".
مهدی چمران نیز در سخنان امروز خود گفت: «مسؤولان باید به مقابله با چنین مواردی برخیزند، چرا که نمی توان این مساله را به همین صورت رها کرد».
گروهی که خود را "بسیج دانشجوئی دانشگاه تبریز" می نامد، در بیانیه امروز خود، ضمن آن که تلاش کرد همه کشورها و نهادهای خارجی را از آمریکا و اسرائیل تا سی آی ای و ام – آی -6 و حتی بی بی سی و صدای آمریکا و صدای اسرائیل مسؤول این سوءقصد ها معرفی کند، یاد آور گردید که در سال های نخست انقلاب، مقامات ارشد سیاسی و نظامی حکومت نیز به آسانی ترور می شدند.
یک تحلیلگر در تهران امروز (سه شنبه) به خبرنگار آزاد گفت: در واقع بیشترین دل نگرانی حکومت آن است که ترور دست اندرکاران امور هسته ای، مقدمه ای برای سوءقصد به جان فرماندهان انتظامی حکومت و همچنین مقامات میان پایه و بلندپایه رژیم باشد که به دوام حکومت به شدت آسیب خواهد رساند.
(سپیده دم امروز – سه شنبه – نیز در یک زد و خورد مسلحانه در تهران، یکی از ماموران امنیتی کشته شد که درباره جزئیات آن هنوز خبر مشروحی منتشر نشده است).
برخی گروه های اوپوزیسیون در داخل ایران به گردآوری و انتشارات اطلاعات درباره عوامل سرکوبگر رژیم پرداخته اند و از مردم خواسته اند این گونه افراد را هرچه بیشتر شناسائی کنند و جزئیات آن ها را انتشار دهند، تا بدانند که خشم ملت به زودی گریبان آنان را خواهد گرفت و بهتر است از سرکوب و همکاری با رژیم دست بردارند.
سران رژیم و میان پایگان می کوشند مسؤولیت قتل دکتر مجید شهریاری و سوء قصد به جان دکتر فریدون عباسی را "یک توطئه خارجی" قلمداد کنند و آن را به بیگانانی نسبت دهند که می خواهند برنامه های اتمی جمهوری اسلامی را به بن بست بکشانند.
ولی آگاهان امور ایران دو احتمال دیگر را نیز بعید نمی دانند: سوءقصد به جان این دو استاد امور اتمی ایران توسط سازمان های مخالف رژیم انجام گرفته، و احتمال دوم آن که گروه های "خودسر" در داخل حکومت مرتکب این قتل شده اند – که احتمال آن ضعیف است.
آن چه موجب شگفتی می باشد این است که از همان نخستین ساعت انتشار خبر سوءقصد به جان شهریاری و عباسی، به صراحت اعلام گردید که آنان با برنامه های اتمی ایران همکاری نزدیک داشته اند – امری که معمولا از اسرار امنیتی محسوب می شود و حکومت باید آن را پوشیده نگاه دارد. در موارد پیشین که افراد وابسته به برنامه های اتمی ایران در نتیجه سوءقصد و به وضع مشکوک جان داده بودند، حکومت یا وابستگی آنان به امور اتمی را تکذیب کرده و یا با گذشت مدت زمانی به آن اعتراف کرده بود.
صراحت رفتار حکومت ایران، این بار به حدی رسید که علی اکبر صالحی (رئیس اژانس اتمی ایران) با انتشار بیانیه ویژه ای، نوشت که مجید شهریاری شاگرد او بوده و "یکی از استادان بی مثال و پژوهشگران فرید و یگانه ایرانی، و قرة العین رژیم" بوده است.
صالحی در سخنان روز گذشته خود در واکنش به قتل از جمله گفت: «بدانند که شکیبائی ما حدی دارد و خشم ما منفجر خواهد شد».
«شیوه های غیرجنگی برای ممانعت از اتمی شدن ایران»
آیا واقعا کشتن شهریاری و زخمی ساختن فریدون عباسی یک توطئه خارجی بوده است؟ برخی سران حکومت ایران صریحا به این پرسش پاسخ مثبت می دهند و همه عالم را به مسؤولیت طراحی و اجرای این قتل متهم می سازند:
مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران، امروز (سه شنبه 9 اذرماه – 30 نوامبر) گفت: «این ترورها نشان دهنده این است که موساد، انگلیس، آمریکا و رژیم صهیونیستی! برنامه حذف دانشمندان هسته ای ایران را تنظیم کرده اند».
نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز با امضای طومار مشترکی نوشتند: «این ترور در تداوم اقدامات رژیم صهیونیستی و دشمنان انقلاب اسلامی علیه ملت ایران صورت گرفته است».
در این بیانیه که 262 نماینده مجلس آن را امضا کرده اند همچنین آمده است: «از مسؤولان اطلاعاتی و امنیتی کشور خواسته می شود که عاملان این جنایات را شناسائی و مجازات کند و نمایندگان ایران در گفتگو با کشورهای 1+5 با جدیت بیشتری از حقوق مسلم ملت ایران دفاع کنند».
محمود احمدی نژاد نیز در کنفرانس مطبوعاتی روز گذشته خود به طور تلویحی عوامل خارجی و به ویژه اسرائیل و ایالات متحده و بریتانیا را مسؤول این سوءقصدها دانسته بود.
برخی مسؤولان حکومت و از جمله مهدی چمران به صراحت گفتند که سوءقصد به جان این دو دانشمند اتمی نشان آن است که مخالفان برنامه های اتمی ایران شیوه تازه ای در پیش گرفته و با قتل دانشمندان اتمی می خواهند اجرای برنامه های ایران را به تعویق اندازند.
این احتمال از جانب علی اکبر صالحی نیز عنوان شد.
در گزارش های پیشین گفته شده بود که مخالفان اتمی شدن ایران در صحنه جهانی بدافزار "استاکس نت" را نیز در کامپیوترهای اتمی و تکنولوژی ایران کاشته بودند که برنامه غنی سازی اورانیوم و ساخت بمب اتمی را دچار اخلال کنند.
علی رغم همه تکذیب های مقامات رژیم، معلوم می شود که این کرم کامپیوتری (که به گفته مقامات رسمی به 35 هزار کامپیوتر امور صنعتی ایران آسیب رسانده بود) به برنامه های اتمی و تاسیسات نطنز و نیروگاه اتمی بوشهر نیز سرایت کرده و کار آن را مختل ساخته بود.
احمدی نژاد در کنفرانس مطبوعاتی روز گذشته خود عملا تائید کرد که استاکس نت به کامپیوترهای اتمی ایران نیز آسیب رسانده بود – ولی ادعا کرد که همه کامپیوترها پاکسازی شده و به برنامه های اتمی آسیبی نرسیده است.
در برخی ارزیابی ها گفته شده: از آن جا که کشورهای جهان اشتیاق چندانی به بمباران تاسیسات اتمی ایران ندارند، و بسیار بعید است که ایالات متحده به چنین اقدامی دست بزند، می کوشند با شیوه های غیرجنگی به هدف خود، که همانا جلوگیری از اتمی شدن ایران است برسند. منظور تحریم های اقتصادی فزاینده نیز رسیدن به همین هدف است، که هنوز نتایج مورد انتظار را نداده است.
«سوءقصد نشان ناتوانی های امنیتی و انتظامی رژیم»
در گزارش اخیر رئیس اژانس بین المللی گفته شده بود که حکومت ایران برخی سانتریفوژها را خوابانده و از شمار دستگاه های فعال به میزان چشمگیر کاسته شده است. در این گزارش حتی آمده بود که غنی سازی اورانیوم به مدت چندین روز کاملا متوقف شده و در مورد ازسرگیری آن هنوز خبری نرسیده است.
آگاهان سیاسی ارزیابی می کنند که اگر سوءقصد به جان شهریاری و عباسی واقعا توسط کشورهای خارجی طراحی و اجرا شده باشد، نشان آن است که آن ها برای آن که ناچار به انجام حملات نظامی نشوند، راهکارهای دیگری جستجو کرده اند که آسیب به دست اندرکاران امور هسته ای و دستگاه های آن می تواند لزوم حمله نظامی را منتفی سازد.
احتمال دیگر آن است که تلاش برای کشتن آن دو استاد دانشگاه بهشتی، توسط یکی از گروه های اوپوزیسیون داخل ایران صورت گرفته باشد که خواسته اند به رژیم هشدار دهند.
روز گذشته از هر دو فرد مورد سوءقصد به عنوان "استادان بسیجی دانشگاه شهید بهشتی" نام برده شد که نشان وابستگی آن ها به رژیم است.
یک احتمال در مورد گروه تروریستی "جند الله" مطرح گردیده که اخیرا اعلام داشت یکی از کارمندان مرکز اتمی ایران در حومه اصفهان را به گروگان گرفته است. این فرد در یک "اعترافات تلویزیونی" که از شبکه العربیة پخش شد، اطلاعات دقیقی از محل کار خود داد. افراد بلوچ در تهران نیز حضور دارند و در دانشگاه ها و موسسات دولتی و خصوصی نیز فعال می باشند و می توانند به گردآوری اطلاعات لازم بپردازند.
این احتمال نیز مطرح است که عوامل داخلی با کمک عوامل اطلاعاتی خارجی به صورت مشترک به این اقدام دست زده باشند.
ولی هرچه باشد، سوءقصد دیروز تهران از سستی و لرزان شدن امکانات امنیتی و حفاظتی حکومت حکایت دارد که در روز روشن افراد موتور سوار دو تن از افراد مهم را که از پیش شناسائی کرده و از جزئیات تحرکات آن ها آگاهی دقیق داشته اند، در دو خیابان پر رفت و آمد تهران و در یک فاصله زمانی کوتاه هدف سوءقصد قرار می دهند، که یک تن کشته می شود و دیگری زخمی می گردد.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز امروز به این ناتوانی حکومت در دفاع از افراد خود اعتراف کردند و در طوماری که به امضای 262 نماینده مجلس رسید "از مسؤولان" خواستند "از دانشمندان کشورمان حفاظت بیشتری کنند".
مهدی چمران نیز در سخنان امروز خود گفت: «مسؤولان باید به مقابله با چنین مواردی برخیزند، چرا که نمی توان این مساله را به همین صورت رها کرد».
گروهی که خود را "بسیج دانشجوئی دانشگاه تبریز" می نامد، در بیانیه امروز خود، ضمن آن که تلاش کرد همه کشورها و نهادهای خارجی را از آمریکا و اسرائیل تا سی آی ای و ام – آی -6 و حتی بی بی سی و صدای آمریکا و صدای اسرائیل مسؤول این سوءقصد ها معرفی کند، یاد آور گردید که در سال های نخست انقلاب، مقامات ارشد سیاسی و نظامی حکومت نیز به آسانی ترور می شدند.
یک تحلیلگر در تهران امروز (سه شنبه) به خبرنگار آزاد گفت: در واقع بیشترین دل نگرانی حکومت آن است که ترور دست اندرکاران امور هسته ای، مقدمه ای برای سوءقصد به جان فرماندهان انتظامی حکومت و همچنین مقامات میان پایه و بلندپایه رژیم باشد که به دوام حکومت به شدت آسیب خواهد رساند.
(سپیده دم امروز – سه شنبه – نیز در یک زد و خورد مسلحانه در تهران، یکی از ماموران امنیتی کشته شد که درباره جزئیات آن هنوز خبر مشروحی منتشر نشده است).
برخی گروه های اوپوزیسیون در داخل ایران به گردآوری و انتشارات اطلاعات درباره عوامل سرکوبگر رژیم پرداخته اند و از مردم خواسته اند این گونه افراد را هرچه بیشتر شناسائی کنند و جزئیات آن ها را انتشار دهند، تا بدانند که خشم ملت به زودی گریبان آنان را خواهد گرفت و بهتر است از سرکوب و همکاری با رژیم دست بردارند.
فرمانده ناجا : پلیس سایبری ایجاد می شود/ کاهش جمعیت تهدید دیگر بشر در دهه های آینده است
فرمانده ناجا : پلیس سایبری ایجاد می شود/ کاهش جمعیت تهدید دیگر بشر در دهه های آینده است
فرمانده نیروی انتظامی گفت: تشکیل پلیس سایبری در دستور کار نیروی انتظامی قرار گرفته است و به زودی شاهد استقرار پلیس سایبری در کنار سایر یگان های انتظامی خواهیم بود.
به گزارش خبرگزاری مهر، سردار اسماعیل احمدی مقدم درهمایش علمی - کاربردی تبلیغ که در سالن همایش های دفتر تبلیغات اسلامی قم برگزار شد، افزود: توسعه رسانه های جدید، سرعت ارتباطات و تولید اخبار، چند سویه شدن جریان اطلاعات و اخبار جریانی را ایجاد کرده که در شرایط متفاوتی نسبت به گذشته به سر می بریم .
احمدی مقدم کاهش جمعیت را تهدید بشر در دهه های آینده عنوان کرد و گفت: امروز کشورهای پیشرفته مانند روسیه با کاهش شدید جمعیت مواجه هستند که خود به دلیل وجود نداشتن نیروهای مولد است . وی با اشاره به کاهش ازدواج، زاد و ولد افزود: علاوه بر این دین در اروپا در متن زندگی نیست، بلکه آن را تنها عامل آرامش پس از پشت سر گذاشتن مشغله های فراوان می دانند .
وی تصریح کرد: جهانی سازی فرهنگی در دستور کار غرب قرارگرفته است به طوری که امروز 70 کانال فارسی زبان ماهواره ای با بمباران فرهنگی همه باورهای دینی ما را هدف قرار داده اند که در این شرایط بدون خود باوری فرهنگی و اجتماعی مقصد ما به ناکجا آباد ختم خواهد شد.
احمدی مقدم در ادامه سخنان خود بر رعایت عفاف و حجاب تاکید کرد و گفت: کار فرهنگی باید توام با کار انتظامی باشد، لیکن از کار انتظامی نباید گذشت و ما مصمم به اجرای ارزش های ناب اسلامی در غالب طرح های مختلف در جامعه هستیم .
فرمانده نیروی انتظامی گفت: تشکیل پلیس سایبری در دستور کار نیروی انتظامی قرار گرفته است و به زودی شاهد استقرار پلیس سایبری در کنار سایر یگان های انتظامی خواهیم بود.
به گزارش خبرگزاری مهر، سردار اسماعیل احمدی مقدم درهمایش علمی - کاربردی تبلیغ که در سالن همایش های دفتر تبلیغات اسلامی قم برگزار شد، افزود: توسعه رسانه های جدید، سرعت ارتباطات و تولید اخبار، چند سویه شدن جریان اطلاعات و اخبار جریانی را ایجاد کرده که در شرایط متفاوتی نسبت به گذشته به سر می بریم .
احمدی مقدم کاهش جمعیت را تهدید بشر در دهه های آینده عنوان کرد و گفت: امروز کشورهای پیشرفته مانند روسیه با کاهش شدید جمعیت مواجه هستند که خود به دلیل وجود نداشتن نیروهای مولد است . وی با اشاره به کاهش ازدواج، زاد و ولد افزود: علاوه بر این دین در اروپا در متن زندگی نیست، بلکه آن را تنها عامل آرامش پس از پشت سر گذاشتن مشغله های فراوان می دانند .
وی تصریح کرد: جهانی سازی فرهنگی در دستور کار غرب قرارگرفته است به طوری که امروز 70 کانال فارسی زبان ماهواره ای با بمباران فرهنگی همه باورهای دینی ما را هدف قرار داده اند که در این شرایط بدون خود باوری فرهنگی و اجتماعی مقصد ما به ناکجا آباد ختم خواهد شد.
احمدی مقدم در ادامه سخنان خود بر رعایت عفاف و حجاب تاکید کرد و گفت: کار فرهنگی باید توام با کار انتظامی باشد، لیکن از کار انتظامی نباید گذشت و ما مصمم به اجرای ارزش های ناب اسلامی در غالب طرح های مختلف در جامعه هستیم .
محمدخاني: مگر امكان دارد 32 قاضي اشتباه حكم بدهند/ منتظرم تا اين پرونده تمام شود و بتوانم دوباره به فوتبال برگردم!
این مصاحبه در 10 نوامبر سال جاری در سايت گل منتشر شده است.
سايت گل ـ پرونده قتل لاله سحرخيزان همسر ناصر محمدخاني بازيكن اسبق تيم ملي و پرسپوليس، سرانجام بسته شد و قاضي در نهايت شهلا جاهد را محكوم به اعدام كرد. البته نكته جالب توجه اين است كه شهلا جاهد در مصاحبههاي اخير خود اعلام كرده كه مرتكب قتلي شده است.
ناصر محمدخاني در گفتوگويي اختصاصي با خبرنگار سايت گل در مورد صدور حكم نهايي اين پرونده ميگويد:«فكر ميكنم ديگر همه چيز تمام شده و حالا من و خانواده همسرم در انتظار اجراي حكم هستيم. ما بايد امضا بزنيم تا اين پرونده براي اجراي حكم در نوبت قرار بگيرد و مراحل اداري را طي كند. حكم اعدام قاتل همسرم داده شد و خوشحالم كه در نهايت تكليف همه چيز مشخص شد. »
محمدخاني در پاسخ به اين سوال كه آيا خبر داريد شهلا جاهد اعلام كرده كه قاتل نيست؟ تأكيد ميكند:«اين نظر خودش است ولي مگر ميشود 32 قاضي حكم اشتباه بدهند. ايشان حتما چيزهايي گفته كه خودش هم متوجه نيست، در حالي كه در صحنه قتل حضور داشته است. قاتل همسرم قبلا اعترافاتي داشت كه اصلا قابل انكار نيست و حالا حكم اعدامش صادر شده است.»
محمدخاني تأكيد ميكند:«8 سال شبها قدم زدم و فكر كردم و سختيهاي زيادي كشيدم. خانواده همسرم خصوصا مادر همسرم سختيهاي زيادي كشيد و حالا همه ما در انتظار قصاص هستيم. اميدوارم اين پرونده تمام شود تا من و خانواده همسرم كمي آرامش داشته باشيم.»
محمدخاني در پايان حرفهايش در مورد بازگشت به فوتبال ميگويد:«من 32 سال در اين فوتبال بودم و جدايي از فوتبال سخت است. خيليها به من ميگويند كه بايد به فوتبال برگردم تا روحيهام عوض شود. من هم منتظرم تا اين پرونده تمام شود و بتوانم دوباره به فوتبال برگردم.»
سايت گل ـ پرونده قتل لاله سحرخيزان همسر ناصر محمدخاني بازيكن اسبق تيم ملي و پرسپوليس، سرانجام بسته شد و قاضي در نهايت شهلا جاهد را محكوم به اعدام كرد. البته نكته جالب توجه اين است كه شهلا جاهد در مصاحبههاي اخير خود اعلام كرده كه مرتكب قتلي شده است.
ناصر محمدخاني در گفتوگويي اختصاصي با خبرنگار سايت گل در مورد صدور حكم نهايي اين پرونده ميگويد:«فكر ميكنم ديگر همه چيز تمام شده و حالا من و خانواده همسرم در انتظار اجراي حكم هستيم. ما بايد امضا بزنيم تا اين پرونده براي اجراي حكم در نوبت قرار بگيرد و مراحل اداري را طي كند. حكم اعدام قاتل همسرم داده شد و خوشحالم كه در نهايت تكليف همه چيز مشخص شد. »
محمدخاني در پاسخ به اين سوال كه آيا خبر داريد شهلا جاهد اعلام كرده كه قاتل نيست؟ تأكيد ميكند:«اين نظر خودش است ولي مگر ميشود 32 قاضي حكم اشتباه بدهند. ايشان حتما چيزهايي گفته كه خودش هم متوجه نيست، در حالي كه در صحنه قتل حضور داشته است. قاتل همسرم قبلا اعترافاتي داشت كه اصلا قابل انكار نيست و حالا حكم اعدامش صادر شده است.»
محمدخاني تأكيد ميكند:«8 سال شبها قدم زدم و فكر كردم و سختيهاي زيادي كشيدم. خانواده همسرم خصوصا مادر همسرم سختيهاي زيادي كشيد و حالا همه ما در انتظار قصاص هستيم. اميدوارم اين پرونده تمام شود تا من و خانواده همسرم كمي آرامش داشته باشيم.»
محمدخاني در پايان حرفهايش در مورد بازگشت به فوتبال ميگويد:«من 32 سال در اين فوتبال بودم و جدايي از فوتبال سخت است. خيليها به من ميگويند كه بايد به فوتبال برگردم تا روحيهام عوض شود. من هم منتظرم تا اين پرونده تمام شود و بتوانم دوباره به فوتبال برگردم.»
تایید اختلاس ۱۰۰ میلیاردی یک مدیر دولتی
تایید اختلاس ۱۰۰ میلیاردی یک مدیر دولتی
معاون اجتماعی فرمانده انتظامی ایلام از دستگیری یکی از مدیران پتروشیمی ایلام به اتهام اختلاس هزار میلیارد ریالی خبرداد.
سرهنگ درویشی در گفتوگو با ایسنا، با تایید این خبر اظهار کرد: چندی پیش یکی از مدیران پتروشیمی ایلام به اتهام اختلاس صد میلیارد تومانی دستگیر شد.
وی افزود: در حال حاضر متهم دستگیر شده در زندان بسر میبرد و بررسیهای بیشتر در رابطه با این پرونده همچنان ادامه دارد.
معاون اجتماعی فرمانده انتظامی ایلام از دستگیری یکی از مدیران پتروشیمی ایلام به اتهام اختلاس هزار میلیارد ریالی خبرداد.
سرهنگ درویشی در گفتوگو با ایسنا، با تایید این خبر اظهار کرد: چندی پیش یکی از مدیران پتروشیمی ایلام به اتهام اختلاس صد میلیارد تومانی دستگیر شد.
وی افزود: در حال حاضر متهم دستگیر شده در زندان بسر میبرد و بررسیهای بیشتر در رابطه با این پرونده همچنان ادامه دارد.
ویکی لیکس: مذاکرات محرمانه آمریکا و اسرائیل درباره ایران
ویکی لیکس: مذاکرات محرمانه آمریکا و اسرائیل درباره ایران
بی بی سی : یکی از پیام های دیپلماتیک آمریکا که توسط ویکی لیکس افشا شده، جزئیات گفتگوی محرمانه سه سال پیش مقام های ایالات متحده و اسرائیل درباره چگونگی برخورد با ایران را تشریح می کند.
ویکی لیکس سندی را درباره تبادل نظر ایالات متحده و اسرائیل درباره ایران منتشر کرده است.
براساس این سند، ریچارد جونز، سفیر پیشین آمریکا در اسرائیل، در ۳۱ اوت سال ۲۰۰۷ درباره دیدار مئیر داگان، رئیس سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد)، با نیکولاس برنز، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری جورج بوش، پیامی سری به واشنگتن ارسال کرد.
براساس محتوای این پیام، ایران و برنامه اتمی این کشور از موضوع های مورد گفتگوی هیات آمریکایی و اسرائیلی در ملاقاتی در روز ۱۷ اوت در تل آویو بود.
در پیام مذکور، سخنان رئیس موساد نقل شده که اظهار کرده بود برای "حل و فصل" بحران اتمی ایران هنوز وقت وجود دارد، هرچند به گفته وی، ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای به شدت در تلاش است.
البته در همان زمان هم ایران صلح آمیز بودن برنامه های اتمی خود را مورد تاکید قرار می داد.
به گفته سفیر آمریکا در اسرائیل، مئیر داگان با اشاره به ارزیابی های متفاوت از طول زمان دستیابی ایران به اسلحه اتمی، به نیکولاس برنز گفته بود: "خطر آشکار است، حتی اگر ما جدول زمان بندی متفاوتی درباره آن داشته باشیم. اگر بخواهیم دستیابی آنها به سلاح هسته ای را به تاخیر بیاندازیم خودمان باید وقت و اقدامات لازم را صرف این کار کنیم."
نیکولاس برنز، در اوایل سال ۲۰۰۸ میلادی وزارت امور خارجه را ترک کرد و بازنشسته شد و جای خود را به ویلیام برنز، سفیر پیشین آمریکا در روسیه، داد که البته با وجود تشابه نام خانوادگی، این دو با هم نسبتی ندارند.
بر اساس پیام سفیر وقت آمریکا در اسرائیل، رئیس موساد در دیدار با آقای برنز خواهان بهره برداری از نارضایتی اقلیت قومی در ایران برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی و "تحریک به تغییر رژیم" شده بود.
قرار است آقای داگان پس از هشت سال خدمت در مقام ریاست موساد در ماه ژانویه ۲۰۱۱ رسما از این سمت کناره گیری کند و دولت اسرائیل تمیر پاردو، یکی از کارمندان با سابقه موساد را برای جانشینی او برگزیده است.
در سند منتشر شده توسط ویکی لیکس، در ادامه گزارش سفیر وقت آمریکا از ملاقات مئیر داگان با هیات آمریکایی آمده است: "داگان گفت باید اقداماتی برای تحریک به تغییر رژیم در ایران انجام شود، احتمالا با کمک جنبش های دانشجویی طرفدار دموکراسی و گروه های قومی (مانند آذری ها، کردها، بلوچ ها) که مخالف رژیم حاکم هستند."
بنا بر این پیام، نیکولاس برنز بدون آنکه صراحتا درباره مساله گروه های قومی یا موضوع "تغییر رژیم" اظهار نظر کند، به طرف اسرائیلی گفته بود: "خط مشی آمریکا بر پیگیری مسیر دیپلماتیک و افزایش فشارها بر ایران از طریق تحریم ها متمرکز است" و به این ترتیب، موضوع تغییر رژیم از جمله از طریق تحریک گروه های مختلف قومی و سیاسی را قابل طرح ندانسته بود.
البته در آن زمان نیز کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت، بارها تاکید کرد که ایالات متحده در پی تغییر حکومت در ایران نیست، بلکه تلاش می کند از طریق مذاکره و تحریم "رفتار" جمهوری اسلامی را تغییر دهد.
در مقابل، مقام های ارشد ایران همیشه آمریکا و اسرائیل و گاه کشورهای دیگر را به حمایت از گروه های مخالف حکومت مانند جندالله یا پژاک متهم کرده اند.
ایالات متحده هر نوع ارتباط خود با این گروه ها را تکذیب کرده و آنها را در فهرست سازمان های تروریستی قرار داده که به معنی تحریم و منع قانونی هرنوع حمایتی از آنهاست.
همچنین، اکثر مخالفان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور بر مخالفت با دخالت کشورهای دیگر در تلاش خود برای اصلاح یا تغییر نظام جمهوری اسلامی تاکید نهاده و آن را موضوعی داخلی دانسته اند هر چند برخی از گروه های مخالف در مواردی عدم حمایت کشورهای غربی از خود را نشانه طرفداری آنها از این نظام قلمداد کرده اند.
بی بی سی : یکی از پیام های دیپلماتیک آمریکا که توسط ویکی لیکس افشا شده، جزئیات گفتگوی محرمانه سه سال پیش مقام های ایالات متحده و اسرائیل درباره چگونگی برخورد با ایران را تشریح می کند.
ویکی لیکس سندی را درباره تبادل نظر ایالات متحده و اسرائیل درباره ایران منتشر کرده است.
براساس این سند، ریچارد جونز، سفیر پیشین آمریکا در اسرائیل، در ۳۱ اوت سال ۲۰۰۷ درباره دیدار مئیر داگان، رئیس سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد)، با نیکولاس برنز، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری جورج بوش، پیامی سری به واشنگتن ارسال کرد.
براساس محتوای این پیام، ایران و برنامه اتمی این کشور از موضوع های مورد گفتگوی هیات آمریکایی و اسرائیلی در ملاقاتی در روز ۱۷ اوت در تل آویو بود.
در پیام مذکور، سخنان رئیس موساد نقل شده که اظهار کرده بود برای "حل و فصل" بحران اتمی ایران هنوز وقت وجود دارد، هرچند به گفته وی، ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای به شدت در تلاش است.
البته در همان زمان هم ایران صلح آمیز بودن برنامه های اتمی خود را مورد تاکید قرار می داد.
به گفته سفیر آمریکا در اسرائیل، مئیر داگان با اشاره به ارزیابی های متفاوت از طول زمان دستیابی ایران به اسلحه اتمی، به نیکولاس برنز گفته بود: "خطر آشکار است، حتی اگر ما جدول زمان بندی متفاوتی درباره آن داشته باشیم. اگر بخواهیم دستیابی آنها به سلاح هسته ای را به تاخیر بیاندازیم خودمان باید وقت و اقدامات لازم را صرف این کار کنیم."
نیکولاس برنز، در اوایل سال ۲۰۰۸ میلادی وزارت امور خارجه را ترک کرد و بازنشسته شد و جای خود را به ویلیام برنز، سفیر پیشین آمریکا در روسیه، داد که البته با وجود تشابه نام خانوادگی، این دو با هم نسبتی ندارند.
بر اساس پیام سفیر وقت آمریکا در اسرائیل، رئیس موساد در دیدار با آقای برنز خواهان بهره برداری از نارضایتی اقلیت قومی در ایران برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی و "تحریک به تغییر رژیم" شده بود.
قرار است آقای داگان پس از هشت سال خدمت در مقام ریاست موساد در ماه ژانویه ۲۰۱۱ رسما از این سمت کناره گیری کند و دولت اسرائیل تمیر پاردو، یکی از کارمندان با سابقه موساد را برای جانشینی او برگزیده است.
در سند منتشر شده توسط ویکی لیکس، در ادامه گزارش سفیر وقت آمریکا از ملاقات مئیر داگان با هیات آمریکایی آمده است: "داگان گفت باید اقداماتی برای تحریک به تغییر رژیم در ایران انجام شود، احتمالا با کمک جنبش های دانشجویی طرفدار دموکراسی و گروه های قومی (مانند آذری ها، کردها، بلوچ ها) که مخالف رژیم حاکم هستند."
بنا بر این پیام، نیکولاس برنز بدون آنکه صراحتا درباره مساله گروه های قومی یا موضوع "تغییر رژیم" اظهار نظر کند، به طرف اسرائیلی گفته بود: "خط مشی آمریکا بر پیگیری مسیر دیپلماتیک و افزایش فشارها بر ایران از طریق تحریم ها متمرکز است" و به این ترتیب، موضوع تغییر رژیم از جمله از طریق تحریک گروه های مختلف قومی و سیاسی را قابل طرح ندانسته بود.
البته در آن زمان نیز کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت، بارها تاکید کرد که ایالات متحده در پی تغییر حکومت در ایران نیست، بلکه تلاش می کند از طریق مذاکره و تحریم "رفتار" جمهوری اسلامی را تغییر دهد.
در مقابل، مقام های ارشد ایران همیشه آمریکا و اسرائیل و گاه کشورهای دیگر را به حمایت از گروه های مخالف حکومت مانند جندالله یا پژاک متهم کرده اند.
ایالات متحده هر نوع ارتباط خود با این گروه ها را تکذیب کرده و آنها را در فهرست سازمان های تروریستی قرار داده که به معنی تحریم و منع قانونی هرنوع حمایتی از آنهاست.
همچنین، اکثر مخالفان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور بر مخالفت با دخالت کشورهای دیگر در تلاش خود برای اصلاح یا تغییر نظام جمهوری اسلامی تاکید نهاده و آن را موضوعی داخلی دانسته اند هر چند برخی از گروه های مخالف در مواردی عدم حمایت کشورهای غربی از خود را نشانه طرفداری آنها از این نظام قلمداد کرده اند.
آتشسوزی به جنگلهای گلوگاه مازندران رسید
آتشسوزی به جنگلهای گلوگاه مازندران رسید
مهر : شعاع دود و زبانههای آتش پس از گلستان و گیلان، دامنگیر جنگلهای گلوگاه در شرق مازندران شده است.
دامنه شمالی جنگل شهرستان گلوگاه طعمه حریق شده است.
این دامنه در منطقه صعبالعبور و صخرهای جنگل غیرقابل تردد گلوگاه بوده و امکان تردد را برای خودرویهای آتشنشانی سخت کرده است.
محدوده صخرهای و صعب العبور دامنه شمالی جنگل مملو از درختان خشک و افتاده و حضور فعال نیروهای مردمی در منطقه آتشسوزی برای پاکسازی، جمعآوری خار، خاشاک و درختان خشک و افتاده در محدوده آتشسوزی مانع از گسترش آتش و خسارات احتمالی شده است.
شعاع دود و زبانههای آتش نیز تا شعاع 20 کیلومتر در طول روز گذشته در قسمت شمالی و غربی شهرستان گلوگاه بهصورت عینی با چشم غیر مسلح قابل دید و رویت بوده است.
عباس علی نوبخت، مدیرکل منابع طبیعی مازندران منطقه ساری نیز با اشاره به اینکه میزان آتش سوزی صورت گرفته در منطقه در دست بررسی است اظهار داشت: به واسطه صعب العبور بودن جاده و تاریکی شب، امکان مهار آتش از سوی ماموران با سختی مواجه است.
وی با بیان اینکه اداره کل مدیریت بحران مازندران قول اعزام نیروهای امدادی برای اطفای کامل حریق را تا صبح امروز(پنج شنبه) داده اند افزود: مقرر شد دو فروند بالگرد مازندران که برای اطفای حریق جنگلهای گلستان به منطقه اعزام می شود نسبت به اطفای حریق مناطق جنگلی گلوگاه اقدام کنند.
گرمای بیش از حد هوا و وزش بادهای گرم چهره بخشهای شرقی و مرکزی مازندران را تابستانی کرده که سبب وقوع آتشسوزی در جنگلهای مازندران شد.
عرصههای طبیعی شهرستانهای گلوگاه تا نور در حوزه استحفاظی اداره کل منابع طبیعی مازندران منطقه ساری قرار دارد.
مهر : شعاع دود و زبانههای آتش پس از گلستان و گیلان، دامنگیر جنگلهای گلوگاه در شرق مازندران شده است.
دامنه شمالی جنگل شهرستان گلوگاه طعمه حریق شده است.
این دامنه در منطقه صعبالعبور و صخرهای جنگل غیرقابل تردد گلوگاه بوده و امکان تردد را برای خودرویهای آتشنشانی سخت کرده است.
محدوده صخرهای و صعب العبور دامنه شمالی جنگل مملو از درختان خشک و افتاده و حضور فعال نیروهای مردمی در منطقه آتشسوزی برای پاکسازی، جمعآوری خار، خاشاک و درختان خشک و افتاده در محدوده آتشسوزی مانع از گسترش آتش و خسارات احتمالی شده است.
شعاع دود و زبانههای آتش نیز تا شعاع 20 کیلومتر در طول روز گذشته در قسمت شمالی و غربی شهرستان گلوگاه بهصورت عینی با چشم غیر مسلح قابل دید و رویت بوده است.
عباس علی نوبخت، مدیرکل منابع طبیعی مازندران منطقه ساری نیز با اشاره به اینکه میزان آتش سوزی صورت گرفته در منطقه در دست بررسی است اظهار داشت: به واسطه صعب العبور بودن جاده و تاریکی شب، امکان مهار آتش از سوی ماموران با سختی مواجه است.
وی با بیان اینکه اداره کل مدیریت بحران مازندران قول اعزام نیروهای امدادی برای اطفای کامل حریق را تا صبح امروز(پنج شنبه) داده اند افزود: مقرر شد دو فروند بالگرد مازندران که برای اطفای حریق جنگلهای گلستان به منطقه اعزام می شود نسبت به اطفای حریق مناطق جنگلی گلوگاه اقدام کنند.
گرمای بیش از حد هوا و وزش بادهای گرم چهره بخشهای شرقی و مرکزی مازندران را تابستانی کرده که سبب وقوع آتشسوزی در جنگلهای مازندران شد.
عرصههای طبیعی شهرستانهای گلوگاه تا نور در حوزه استحفاظی اداره کل منابع طبیعی مازندران منطقه ساری قرار دارد.
حکم اعدام کشیش مسیحی یوسف ندرخانی ابلاغ شد
حکم اعدام کشیش مسیحی یوسف ندرخانی ابلاغ شد
رهانا : هفته گذشته حکم اعدام یوسف ندرخانی ، کشیش کلیسای ایران در حالی ابلاغ شد که جریانات امنیتی تا کنون نسبت به ابلاغ این حکم ممانعت به عمل آورده اند.در این راستا و در ادامه پی گیریهای خبرنگار رهانا در مورد آخرین وضعیت این کشیش محکوم به اعدام ،شیرین خانجانی خواهر اسقف بهروز خانجانی در مصاحبه ای اختصاصی با رهانا ، سامانه خبری خانه حقوق بشر ایران به سوالهای این خبرگزاری جواب داد.
ایشان حکمشان را دریافت کرده اند،حکم اعدام ایشان بر مبنای ارتداد صادر و به صورت کتبی نیز به ایشان ابلاغ شده است.
شیرین خانجانی گفت : فعلا ایشان در زندان لاکان رشت بسر میبرند و وکیل ایشان در خواست فرجام داده اند و حکم ایشان برای تایید به دیوان عالی ارجاع داده شده است .ایشان نسبتا از روحیه خوبی برخوردارند که باعث تشویق و دلگرمی همه ما در بیرون هستند.
از همسر ایشان شنیدیم که حالشان خوب است و خدا را شکر که بر هدف خودشان ایستادگی دارند با اینکه حتی از ایشان خواسته بودند که به ظاهر اعتراف کند وبرای حفظ جانش تظاهر به رجوع به اسلام کند اما آقای ندرخانی قبول نکرده اند و بر عقیده خود پا بر جا هستند.و همسر ایشان در این مدت نیز ملاقاتهایی با ایشان داشته اند و باعث تقویت روحیه ایشان در داخل زندان میشوند.
وی در پاسخ به اين سئوال که آیا این اتهامات و احکام صادره در مورد مسیحیان دارای منشا قانونی و شرعی هست گفت :
به هیچ عنوان،چرا که از نظر فقه وشرع اسلامی نیز در این مورد دو دستگی و اختلاف وجود دارد مثلا طبق نظر و جواب کتبی آیت الله منتظری به سوال یکی از مسیحیان در مورد مصادیق ارتداد ایشان در جواب فرمودند:” ایمان به پیامبر یکی از چهار کتاب آسمانی که به یگانگی خداوند ایمان و اذهان دارند بلا مانع است وحکم ارتداد در مورد آنان صدق نمی کند بنابراین حکم ارتداد در مورد کسی که مسیحی میشود مطابقت نمی کند.”
علاوه بر این دلیل،ادله دیگری نیز وجود دارد که گرایش به دین مسیحیت مشمول حکم ارتداد نمیشود،برای مثال نمونه های تاریخی صدر اسلام و گرایش تعدادی از مسلمانان به دین مسیحیت در هنگام هجرت پیامبر اسلام به حبشه،که پیامبر هرگز به آنها حکم ارتداد نداد.
در ضمن آقای یوسف ندرخانی در ۱۹ سالگی مسیحی شده، یعنی سنی که سن قانونی انتخاب دینش بود و هنوز اسلام را به عنوان دین رسمی زندگیش انتخاب نکرده بود که به مسیحیت روی آورده و مسیحی شده اند،یعنی طبق بخش دیگری از قانون شرعی ایشان در سن بلوغ حق داشتند غیر از دین اسلام به هر دین و عقیده دیگری گرایش داشته باشند، پس طرح موضوع ارتداد در مورد ایشان نمیتواند درست باشدو هر طوری که بخواهیم حساب کنیم حکم ایشان کاملا غیر شرعی و غیر قانونی و غیر انسانی است.
رهانا : هفته گذشته حکم اعدام یوسف ندرخانی ، کشیش کلیسای ایران در حالی ابلاغ شد که جریانات امنیتی تا کنون نسبت به ابلاغ این حکم ممانعت به عمل آورده اند.در این راستا و در ادامه پی گیریهای خبرنگار رهانا در مورد آخرین وضعیت این کشیش محکوم به اعدام ،شیرین خانجانی خواهر اسقف بهروز خانجانی در مصاحبه ای اختصاصی با رهانا ، سامانه خبری خانه حقوق بشر ایران به سوالهای این خبرگزاری جواب داد.
ایشان حکمشان را دریافت کرده اند،حکم اعدام ایشان بر مبنای ارتداد صادر و به صورت کتبی نیز به ایشان ابلاغ شده است.
شیرین خانجانی گفت : فعلا ایشان در زندان لاکان رشت بسر میبرند و وکیل ایشان در خواست فرجام داده اند و حکم ایشان برای تایید به دیوان عالی ارجاع داده شده است .ایشان نسبتا از روحیه خوبی برخوردارند که باعث تشویق و دلگرمی همه ما در بیرون هستند.
از همسر ایشان شنیدیم که حالشان خوب است و خدا را شکر که بر هدف خودشان ایستادگی دارند با اینکه حتی از ایشان خواسته بودند که به ظاهر اعتراف کند وبرای حفظ جانش تظاهر به رجوع به اسلام کند اما آقای ندرخانی قبول نکرده اند و بر عقیده خود پا بر جا هستند.و همسر ایشان در این مدت نیز ملاقاتهایی با ایشان داشته اند و باعث تقویت روحیه ایشان در داخل زندان میشوند.
وی در پاسخ به اين سئوال که آیا این اتهامات و احکام صادره در مورد مسیحیان دارای منشا قانونی و شرعی هست گفت :
به هیچ عنوان،چرا که از نظر فقه وشرع اسلامی نیز در این مورد دو دستگی و اختلاف وجود دارد مثلا طبق نظر و جواب کتبی آیت الله منتظری به سوال یکی از مسیحیان در مورد مصادیق ارتداد ایشان در جواب فرمودند:” ایمان به پیامبر یکی از چهار کتاب آسمانی که به یگانگی خداوند ایمان و اذهان دارند بلا مانع است وحکم ارتداد در مورد آنان صدق نمی کند بنابراین حکم ارتداد در مورد کسی که مسیحی میشود مطابقت نمی کند.”
علاوه بر این دلیل،ادله دیگری نیز وجود دارد که گرایش به دین مسیحیت مشمول حکم ارتداد نمیشود،برای مثال نمونه های تاریخی صدر اسلام و گرایش تعدادی از مسلمانان به دین مسیحیت در هنگام هجرت پیامبر اسلام به حبشه،که پیامبر هرگز به آنها حکم ارتداد نداد.
در ضمن آقای یوسف ندرخانی در ۱۹ سالگی مسیحی شده، یعنی سنی که سن قانونی انتخاب دینش بود و هنوز اسلام را به عنوان دین رسمی زندگیش انتخاب نکرده بود که به مسیحیت روی آورده و مسیحی شده اند،یعنی طبق بخش دیگری از قانون شرعی ایشان در سن بلوغ حق داشتند غیر از دین اسلام به هر دین و عقیده دیگری گرایش داشته باشند، پس طرح موضوع ارتداد در مورد ایشان نمیتواند درست باشدو هر طوری که بخواهیم حساب کنیم حکم ایشان کاملا غیر شرعی و غیر قانونی و غیر انسانی است.
احمدی نژاد در واکنش به ترورهای اخیر: بلدیم دشمنان را ادب کنیم
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، دو سوء قصد اخیر به فیزیکدانان ایرانی را نشان دهنده دشمنی قدرت های جهانی با جمهوری اسلامی دانست و گفت: "ملت ایران خوب بلد است که دشمنان خود را طوری ادب کند که برای همیشه پشیمان شوند. "
گزارش خبرگزاری مهر، آقای احمدی نژاد شامگاه سه شنبه ۹ آذر (۳۰ نوامبر) در ساری گفت: "ملت ایران نمی خواهد که در خیلی از کارهای بین المللی وارد شود. به خدا اگر بخواهند کار خلافی کنند و ملت ایران جلویشان بایستد، محال است بتوانند آن کار را انجام دهند."
ساعاتی پس از حمله به دو فیزیکدان ایرانی، محمود احمدی نژاد با قطعیت از نقش داشتن دولتهای غربی و اسرائیل در سوء قصدها سخن گفت و از مسئولان امنیتی خواست تا هرچه سریع تر عوامل این اقدام را معرفی کنند.
به غربی ها نصیحت می کنم جلوی سگ های صهیونیست را بگیرند که اگر این کار را نکنند، ما با نوچه هایشان کاری نداریم اما یقه اربابانشان را می گیریم.
محمود احمدی نژاد
دو روز پیش، در پی حملاتی جداگانه با بمب علیه دو استاد دانشگاه شهید بهشتی، دکتر مجید شهریاری جان باخت و دکتر فریدون عباسی مجروح شد.
رئیس جمهوری ایران، سه شنبه شب با تاکید بر اظهارات قبلی خود در مورد نقش اسرائیل در سوء قصدها اظهار داشت: "دست اعضای ثابت شورای امنیت با صهیونیست ها در یک کاسه است... به غربی ها نصیحت می کنم جلوی سگ های صهیونیست را بگیرند که اگر این کار را نکنند، ما با نوچه هایشان کاری نداریم اما یقه اربابانشان را می گیریم."
محمود احمدی نژاد هشدار داد: "به خدا اگر یک بار دیگر این حرکت تکرار شود، ما تمام پرونده قبل از انقلاب و صدها هزار شهید جنگ تحمیلی را وسط می گذاریم و دانه به دانه اعضای ثابت شورای امنیت را به محاکمه می کشانیم."
آقای احمدی نژاد با تاکید بر اینکه مقصر سوء قصدهای اخیر را "صادر کنندگان قطعنامه علیه ملت ایران" می داند، در توضیح این اتهام گفت که اسامی سوء قصد شوندگان، در قطعنامه های شورای امنیت به عنوان "تحریم شدگان" ذکر شده است.
قطعنامه شماره ۱۷۴۷ شورای امنیت، از "فریدون عباسی دوانی" با عنوان "دانشمند ارشد وزارت دفاع و مرتبط با انستیتو فیزیک کاربردی" ایران نام برده و او را مشمول تحریم قرار داده است.
این در حالی است که نام مجید شهریاری در قطعنامه های شورای امنیت به چشم نمی خورد.
گزارش خبرگزاری مهر، آقای احمدی نژاد شامگاه سه شنبه ۹ آذر (۳۰ نوامبر) در ساری گفت: "ملت ایران نمی خواهد که در خیلی از کارهای بین المللی وارد شود. به خدا اگر بخواهند کار خلافی کنند و ملت ایران جلویشان بایستد، محال است بتوانند آن کار را انجام دهند."
ساعاتی پس از حمله به دو فیزیکدان ایرانی، محمود احمدی نژاد با قطعیت از نقش داشتن دولتهای غربی و اسرائیل در سوء قصدها سخن گفت و از مسئولان امنیتی خواست تا هرچه سریع تر عوامل این اقدام را معرفی کنند.
به غربی ها نصیحت می کنم جلوی سگ های صهیونیست را بگیرند که اگر این کار را نکنند، ما با نوچه هایشان کاری نداریم اما یقه اربابانشان را می گیریم.
محمود احمدی نژاد
دو روز پیش، در پی حملاتی جداگانه با بمب علیه دو استاد دانشگاه شهید بهشتی، دکتر مجید شهریاری جان باخت و دکتر فریدون عباسی مجروح شد.
رئیس جمهوری ایران، سه شنبه شب با تاکید بر اظهارات قبلی خود در مورد نقش اسرائیل در سوء قصدها اظهار داشت: "دست اعضای ثابت شورای امنیت با صهیونیست ها در یک کاسه است... به غربی ها نصیحت می کنم جلوی سگ های صهیونیست را بگیرند که اگر این کار را نکنند، ما با نوچه هایشان کاری نداریم اما یقه اربابانشان را می گیریم."
محمود احمدی نژاد هشدار داد: "به خدا اگر یک بار دیگر این حرکت تکرار شود، ما تمام پرونده قبل از انقلاب و صدها هزار شهید جنگ تحمیلی را وسط می گذاریم و دانه به دانه اعضای ثابت شورای امنیت را به محاکمه می کشانیم."
آقای احمدی نژاد با تاکید بر اینکه مقصر سوء قصدهای اخیر را "صادر کنندگان قطعنامه علیه ملت ایران" می داند، در توضیح این اتهام گفت که اسامی سوء قصد شوندگان، در قطعنامه های شورای امنیت به عنوان "تحریم شدگان" ذکر شده است.
قطعنامه شماره ۱۷۴۷ شورای امنیت، از "فریدون عباسی دوانی" با عنوان "دانشمند ارشد وزارت دفاع و مرتبط با انستیتو فیزیک کاربردی" ایران نام برده و او را مشمول تحریم قرار داده است.
این در حالی است که نام مجید شهریاری در قطعنامه های شورای امنیت به چشم نمی خورد.
آيا موساد در پشت ترورهاست؟
کارشناس هسته ای ايرانی که روز دوشنبه در تهران به قتل رسيد، يک دانشمند برجسته و مدير ارشد فعاليت های هسته ای اين کشور محسوب می شد. به گفته يک کارشناس اطلاعاتی غربی که با اين نحوه عمليات آشناست، مجيد شهرياری در اثر انفجار مواد منفجره کارگذاشته شده در خودروش که با کمک ابزار کنترل از راه دور منفجر شد به قتل رسید.
اين ترور ردپای موساد اسرائيل را به همراه دارد؛ اين سازمان ظرف چند دهه گذشته، عمليات مشابهی را در خاک کشورهای ديگر به اجرا درآورده است. روند معمول اين است که گروهی از عوامل جاسوسی به شناسايی سوژه و برنامه معمول چند ماه اخير شخصی دست می زنند، نقاط ضعف وی و امکان فرار از صحنه پس از پايان عمليات را ارزيابی می کنند. هنگامي که مواد منفجره به دست يکی از عوامل هنگام سوار شدن قربانی به خودروی بمبگذاری شده فعال می شود، ساير عوامل در حال ترک کشور هستند. کارشناس اطلاعاتی ياد شده گفت: "اين مانند يک قطعه موسيقی است. ترور بايد به بر حسب مورد طراحی شود."
از نظر رتبه بندی در تلاش های هسته ای ايران، تنها گماشتگان سياسی در مرحله بالاتری از شهرياری قرار داشتند. مرگ وی باعث وارد آمدن يک ضربه دوگانه به برنامه هسته ای ايران شده است. اولين هزينه اين واقعه، از دست رفتن مهارت عملی و دانش گسترده در باره فعاليت هايی است که به مدت چندين دهه ادامه داشته است. در عين حال، مرگ شهرياری خطر موجود بر سر راه ادامه فعاليت ساير دانشمندان در داخل کشور را به آنها یاد آوری می کند.
به گفته پرويز داوودی، رئيس دانشگاه شهيد بهشتی، که شهرياری در آن جا به تدريس فيزيک مشغول بوده و در عین حال مقامی در دانشکده مهندسی هسته ای داشته "شهرياری نظير ساير دانشمندان هسته ای دارای محافظ بود". رئيس دانشگاه شهید بهشتی که پيش تر معاون اول رئيس جمهور بود در گفتگو با رسانه ها گفت، وضعيت امنيتی بايد بهبود يابد.
يک دانشمند هسته ای ديگر از يک حمله مشابه در همان روز جان سالم به در برد. فريدون عباسی در حال بازگشت به منزلش بود و احتمالاً به اين دليل زنده ماند که محافظش پشت فرمان قرار گرفته بود. عباسی مشاور وزارت دفاع و استاد دانشگاه امام حسين است؛ دانشگاهی که وابسته به سپاه پاسداران انقلاب است.
برخلاف اطلاعات رسيده به تايم، مقامات ايرانی اصرار دارند يک موتورسيکلت در جريان هر دو حادثه به خودروها نزديک شده و مواد منفجره را از بيرون بر روی بدنه خودروها متصل کرده است. به گزارش خبرگزاری فارس، حسين سجادی نيا رئيس پليس تهران گفت: "در حادثه دوم، راننده متوجه نزديک شدن موتورسوار شده و از آن فاصله گرفت. به همين دليل است که انفجار سبب وارد آمدن صدمه جدی به خودرو نشده است."
احمدی نژاد مسؤوليت اين سوء قصدها را متوجه آمريکا و اسرائيل کرد و اسرائيل را "نهاد صهيونيستی" خواند. در اسرائيل که بلندپروازی های هسته ای ايران يک تهديد عليه موجوديت کشور محسوب می شود، رسانه های خبری برداشت مشابهی داشته اند و ضمن اشاره به جريان سوء قصدها، از انتصاب رئيس جديد سازمان موساد نيز خبر داده اند. روزنامه حيوم نوشت مير داگان در حالی اين سازمان را ترک می کند که "موساد بسيار کارآمدتر و گزنده تر از زمان ورود وی به سازمان است و تمامی اتهامات وارد شده در روز گذشته از سوی تهران، نشانه های تأييد کننده خوبی در اين مورد هستند. ايران در کانون توجه مدير بعدی موساد نيز قرار خواهد داشت."
از جمله عمليات موفق شناخته شدۀ داگان، ترور عماد مغنيه مقام ارشد حزب الله و هدايت کننده بسياری از حملات تروريستی در سال 2008 است. از جمله حملات تروريستی مغنيه، حمله سال 1983 به سفارت آمريکا و پايگاه دريايی باراکس در بيروت است که کشته شدن 350 نفر را در پی داشت. مغنيه در اثر انفجار مواد منفجره جاگذاری شده در داخل صندلی سمت رانندۀ خودرويش در دمشق کشته شد. اسرائيل در واکنش به حملات تروريستی عليه ورزشکاران خود در مسابقات المپيک 1972 مونيخ، شماری از شبه نظاميان فلسطينی را در طول سال های بعد ترور کرد. محمد بوضيا يکی از اين قربانيان است که پس از انفجار مواد منفجره کارگذاشته شده در زير صندلی راننده خودروی رنوی وی به کمک ابزار کنترل از راه دور در سال 1973 در پاريس کشته شد.
منبع: تايم- 30 نوامبر
اين ترور ردپای موساد اسرائيل را به همراه دارد؛ اين سازمان ظرف چند دهه گذشته، عمليات مشابهی را در خاک کشورهای ديگر به اجرا درآورده است. روند معمول اين است که گروهی از عوامل جاسوسی به شناسايی سوژه و برنامه معمول چند ماه اخير شخصی دست می زنند، نقاط ضعف وی و امکان فرار از صحنه پس از پايان عمليات را ارزيابی می کنند. هنگامي که مواد منفجره به دست يکی از عوامل هنگام سوار شدن قربانی به خودروی بمبگذاری شده فعال می شود، ساير عوامل در حال ترک کشور هستند. کارشناس اطلاعاتی ياد شده گفت: "اين مانند يک قطعه موسيقی است. ترور بايد به بر حسب مورد طراحی شود."
از نظر رتبه بندی در تلاش های هسته ای ايران، تنها گماشتگان سياسی در مرحله بالاتری از شهرياری قرار داشتند. مرگ وی باعث وارد آمدن يک ضربه دوگانه به برنامه هسته ای ايران شده است. اولين هزينه اين واقعه، از دست رفتن مهارت عملی و دانش گسترده در باره فعاليت هايی است که به مدت چندين دهه ادامه داشته است. در عين حال، مرگ شهرياری خطر موجود بر سر راه ادامه فعاليت ساير دانشمندان در داخل کشور را به آنها یاد آوری می کند.
به گفته پرويز داوودی، رئيس دانشگاه شهيد بهشتی، که شهرياری در آن جا به تدريس فيزيک مشغول بوده و در عین حال مقامی در دانشکده مهندسی هسته ای داشته "شهرياری نظير ساير دانشمندان هسته ای دارای محافظ بود". رئيس دانشگاه شهید بهشتی که پيش تر معاون اول رئيس جمهور بود در گفتگو با رسانه ها گفت، وضعيت امنيتی بايد بهبود يابد.
يک دانشمند هسته ای ديگر از يک حمله مشابه در همان روز جان سالم به در برد. فريدون عباسی در حال بازگشت به منزلش بود و احتمالاً به اين دليل زنده ماند که محافظش پشت فرمان قرار گرفته بود. عباسی مشاور وزارت دفاع و استاد دانشگاه امام حسين است؛ دانشگاهی که وابسته به سپاه پاسداران انقلاب است.
برخلاف اطلاعات رسيده به تايم، مقامات ايرانی اصرار دارند يک موتورسيکلت در جريان هر دو حادثه به خودروها نزديک شده و مواد منفجره را از بيرون بر روی بدنه خودروها متصل کرده است. به گزارش خبرگزاری فارس، حسين سجادی نيا رئيس پليس تهران گفت: "در حادثه دوم، راننده متوجه نزديک شدن موتورسوار شده و از آن فاصله گرفت. به همين دليل است که انفجار سبب وارد آمدن صدمه جدی به خودرو نشده است."
احمدی نژاد مسؤوليت اين سوء قصدها را متوجه آمريکا و اسرائيل کرد و اسرائيل را "نهاد صهيونيستی" خواند. در اسرائيل که بلندپروازی های هسته ای ايران يک تهديد عليه موجوديت کشور محسوب می شود، رسانه های خبری برداشت مشابهی داشته اند و ضمن اشاره به جريان سوء قصدها، از انتصاب رئيس جديد سازمان موساد نيز خبر داده اند. روزنامه حيوم نوشت مير داگان در حالی اين سازمان را ترک می کند که "موساد بسيار کارآمدتر و گزنده تر از زمان ورود وی به سازمان است و تمامی اتهامات وارد شده در روز گذشته از سوی تهران، نشانه های تأييد کننده خوبی در اين مورد هستند. ايران در کانون توجه مدير بعدی موساد نيز قرار خواهد داشت."
از جمله عمليات موفق شناخته شدۀ داگان، ترور عماد مغنيه مقام ارشد حزب الله و هدايت کننده بسياری از حملات تروريستی در سال 2008 است. از جمله حملات تروريستی مغنيه، حمله سال 1983 به سفارت آمريکا و پايگاه دريايی باراکس در بيروت است که کشته شدن 350 نفر را در پی داشت. مغنيه در اثر انفجار مواد منفجره جاگذاری شده در داخل صندلی سمت رانندۀ خودرويش در دمشق کشته شد. اسرائيل در واکنش به حملات تروريستی عليه ورزشکاران خود در مسابقات المپيک 1972 مونيخ، شماری از شبه نظاميان فلسطينی را در طول سال های بعد ترور کرد. محمد بوضيا يکی از اين قربانيان است که پس از انفجار مواد منفجره کارگذاشته شده در زير صندلی راننده خودروی رنوی وی به کمک ابزار کنترل از راه دور در سال 1973 در پاريس کشته شد.
منبع: تايم- 30 نوامبر
مطهری: اظهارات احمدی نژاد درباره استيضاح کردان توهين به نمايندگان مجلس است
علی مطهری، نماينده اصولگرای مجلس، اظهارات محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری ايران، درباره کمک «استعمار پير» به استيضاح علی کردان، وزير سابق کشور، را «توهين به نمايندگان مجلس» و «خلاف واقع» دانست.
محمود احمدی نژاد، روز سه شنبه در مراسم سالگرد فوت عوضعلی کردان، وزير اسبق کشور، در ساری درباره جلسه استيضاح وی در مجلس گفته بود:«مگر چند مورد وجود دارد که اين گونه ناجوانمردانه و با کمک استعمار پير به يک شخص خدوم ضربه بزنند و او به خاطر حفظ اسلام چيزی نگويد.»
در واکنش به اين اظهارات، علی مطهری از امضا کنندگان طرح استضاح علی کردان، به «خبر آنلاين» گفته است:«اين که ریيس جمهوری، جريان استيضاح آقای کردان را يک توطئه به کمک استعمار پير معرفی کرده اند علاوه بر توهين به نمايندگان مجلس، خلاف واقع است.»
علی کردان سه ماه پس از گرفتن رای اعتماد از مجلس ايران در آبان ماه سال ۱۳۸۷ به دليل استفاده از مدرک «دکترای جعلی» استيضاح شد و از ۲۴۷ نماينده حاضر ۱۸۸ نفر به علی کردان رای عدم اعتماد دادند.
علی مطهری تاکيد می کند که علی کردان «قربانی لجاجت» محمود احمدی نژاد شد.
علی مطهری سپس به ديدار خود با محمود احمدی نژاد پيش از جلسه استضاح علی کردان اشاره کرده و گفته است: «بعد از به جريان افتادن استيضاح آقای کردان، آقای رییس جمهور از من درخواست ملاقات کرد که من خدمت ايشان رسيدم. ايشان گفت که اين توطئه آقايان هاشمی و توکلی عليه دولت است و می خواهند دولت را زمين بزنند. در پاسخ ايشان گفتم که اين طور نيست و اين دو نفر اصلا از تصميم من مطلع نيستند.»
اين نماينده مجلس اضافه کرده است: «به رييس جمهوری گفتم بهتر است خود شما آقای کردان را از وزارت کشور به معاونت يکی از وزرا و يا رياست يک سازمان و به هر حال جايی که نياز به رای اعتماد نداشته باشد منتقل کنيد تا کار به صحن علنی و ريختن آبروی ايشان نکشد.»
علی مطهری با اشاره به اين که به مدت سه ساعت در اين زمينه با محمود احمدی نژاد مذاکره کرده است، گفته است: «در اين سه ساعت به جايی نرسيديم و بعدا شنيدم که آقای کردان را به «مقاومت» ترغيب کردند.»
وی اضافه کرده است:«حتی زمانی که خودش آماده استعفا شده بود وی را منصرف کردند، تا موضوع به صحن علنی کشيده شد و در آنجا هم آقای احمدی نژاد او را همراهی نکردند.»
«حرفی هايی فاقد ارزش حقوقی»
محمود احمدی نژاد، در مراسم سالگرد فوت عوضعلی کردان از جلسه استيضاح وی در مجلس به عنوان «جلسه کذايی تاريخی» نام برد و گفت: حرف هايی که نمايندگان مطرح کردند «فاقد ارزش حقوقی» بود.
در مراسم سالگرد فوت آقای کردان شامگاه سه شنبه در شهر ساری برگزار شد و در آن علاوه بر محمود احمدی نژاد، محمدرضا رحيمی، معاون اول رييس جمهور، اسفنديار رحيم مشايی، رييس دفتر احمدی نژاد و اعضای هيئت دولت حضور داشتند.
رييس جمهور ايران در اين مراسم علی کردان را «يک بسيجی تمام عيار، مورد اعتماد، باهوش و آگاه به پشت صحنه جريان های فتنه» توصيف کرد و با اشاره به جلسه استيضاح وی در مجلس گفت: «در آن جلسه اصل بحث، سوال و جواب نبود و ادبيات آن جلسه ادبيات کينه و انتقام کشی بود.»
رييس جمهور ايران می گويد: «وقتی کردان به آن جلسه کذايی تاريخی که در آينده معلوم خواهد شد چه دست ها و قشرهايی گردهم آمدند تا برای ضربه زدن به مسير اصلی انقلاب، پاک ترين خادم انقلاب را قربانی کنند دعوت شد، به بنده گفت فلانی خواهش می کنم تو و هيچ يک از اعضای دولت در اين جلسه حضور نداشته باشيد.»
وی با بيان اينکه علی کردان «اسناد فراوانی همراه خود به جلسه استيضاح برده بود» گفت: «زمانی که کردان از آن جلسه برگشت سوال کردند که چرا از آن اسنادی که همراه داشتی استفاده نکردی در جواب گفت اگر اين اسناد را مطرح کنم رکنی از دستگاه های اداره کشور آسيب می بيند.»
آقای احمدی نژاد افزود: «در آينده دوباره جلسه استيضاح کردان مطرح خواهد شد و دوباره بايد مورد بررسی قرار گيرد تا بدانيم چه کسانی حرف زدند و دنبال چه بودند و از کردان چه خواسته بودند و او تسليم نشده بود و الا آن حرف هايی که مطرح کردند فاقد ارزش حقوقی بود.»
نمايندگان مجلس شورای اسلامی در طرح استيضاح خود با «جعلی» خواندن مدرک دکترای افتخاری علی کردان از دانشگاه آکسفورد وی را به «دريافت حقوق و عضويت در هيئت علمی دانشگاه آزاد و همچنين صدا و سيما با مدارک غير معتبر» و «عدم صداقت و اظهارات نادرست در جريان کسب رای اعتماد» از مجلس متهم کردند.
اين نمايندگان از رييس جمهور ايران خواستند تا علی کردان از سمت خود استعفاء داده يا وی را برکنار کند ولی محمود احمدی نژاد با «غير قانونی» خواندن طرح استيضاح از آقای کردان خواست تا به کار خود ادامه دهد.
آقای کردان روز اول آذرماه سال ۱۳۸۸ بر اثر ابتلا به يک بيماری بدخيم خونی در تهران درگذشت.
محمود احمدی نژاد، روز سه شنبه در مراسم سالگرد فوت عوضعلی کردان، وزير اسبق کشور، در ساری درباره جلسه استيضاح وی در مجلس گفته بود:«مگر چند مورد وجود دارد که اين گونه ناجوانمردانه و با کمک استعمار پير به يک شخص خدوم ضربه بزنند و او به خاطر حفظ اسلام چيزی نگويد.»
در واکنش به اين اظهارات، علی مطهری از امضا کنندگان طرح استضاح علی کردان، به «خبر آنلاين» گفته است:«اين که ریيس جمهوری، جريان استيضاح آقای کردان را يک توطئه به کمک استعمار پير معرفی کرده اند علاوه بر توهين به نمايندگان مجلس، خلاف واقع است.»
علی کردان سه ماه پس از گرفتن رای اعتماد از مجلس ايران در آبان ماه سال ۱۳۸۷ به دليل استفاده از مدرک «دکترای جعلی» استيضاح شد و از ۲۴۷ نماينده حاضر ۱۸۸ نفر به علی کردان رای عدم اعتماد دادند.
علی مطهری تاکيد می کند که علی کردان «قربانی لجاجت» محمود احمدی نژاد شد.
علی مطهری سپس به ديدار خود با محمود احمدی نژاد پيش از جلسه استضاح علی کردان اشاره کرده و گفته است: «بعد از به جريان افتادن استيضاح آقای کردان، آقای رییس جمهور از من درخواست ملاقات کرد که من خدمت ايشان رسيدم. ايشان گفت که اين توطئه آقايان هاشمی و توکلی عليه دولت است و می خواهند دولت را زمين بزنند. در پاسخ ايشان گفتم که اين طور نيست و اين دو نفر اصلا از تصميم من مطلع نيستند.»
اين نماينده مجلس اضافه کرده است: «به رييس جمهوری گفتم بهتر است خود شما آقای کردان را از وزارت کشور به معاونت يکی از وزرا و يا رياست يک سازمان و به هر حال جايی که نياز به رای اعتماد نداشته باشد منتقل کنيد تا کار به صحن علنی و ريختن آبروی ايشان نکشد.»
علی مطهری با اشاره به اين که به مدت سه ساعت در اين زمينه با محمود احمدی نژاد مذاکره کرده است، گفته است: «در اين سه ساعت به جايی نرسيديم و بعدا شنيدم که آقای کردان را به «مقاومت» ترغيب کردند.»
وی اضافه کرده است:«حتی زمانی که خودش آماده استعفا شده بود وی را منصرف کردند، تا موضوع به صحن علنی کشيده شد و در آنجا هم آقای احمدی نژاد او را همراهی نکردند.»
«حرفی هايی فاقد ارزش حقوقی»
محمود احمدی نژاد، در مراسم سالگرد فوت عوضعلی کردان از جلسه استيضاح وی در مجلس به عنوان «جلسه کذايی تاريخی» نام برد و گفت: حرف هايی که نمايندگان مطرح کردند «فاقد ارزش حقوقی» بود.
در مراسم سالگرد فوت آقای کردان شامگاه سه شنبه در شهر ساری برگزار شد و در آن علاوه بر محمود احمدی نژاد، محمدرضا رحيمی، معاون اول رييس جمهور، اسفنديار رحيم مشايی، رييس دفتر احمدی نژاد و اعضای هيئت دولت حضور داشتند.
رييس جمهور ايران در اين مراسم علی کردان را «يک بسيجی تمام عيار، مورد اعتماد، باهوش و آگاه به پشت صحنه جريان های فتنه» توصيف کرد و با اشاره به جلسه استيضاح وی در مجلس گفت: «در آن جلسه اصل بحث، سوال و جواب نبود و ادبيات آن جلسه ادبيات کينه و انتقام کشی بود.»
رييس جمهور ايران می گويد: «وقتی کردان به آن جلسه کذايی تاريخی که در آينده معلوم خواهد شد چه دست ها و قشرهايی گردهم آمدند تا برای ضربه زدن به مسير اصلی انقلاب، پاک ترين خادم انقلاب را قربانی کنند دعوت شد، به بنده گفت فلانی خواهش می کنم تو و هيچ يک از اعضای دولت در اين جلسه حضور نداشته باشيد.»
وی با بيان اينکه علی کردان «اسناد فراوانی همراه خود به جلسه استيضاح برده بود» گفت: «زمانی که کردان از آن جلسه برگشت سوال کردند که چرا از آن اسنادی که همراه داشتی استفاده نکردی در جواب گفت اگر اين اسناد را مطرح کنم رکنی از دستگاه های اداره کشور آسيب می بيند.»
آقای احمدی نژاد افزود: «در آينده دوباره جلسه استيضاح کردان مطرح خواهد شد و دوباره بايد مورد بررسی قرار گيرد تا بدانيم چه کسانی حرف زدند و دنبال چه بودند و از کردان چه خواسته بودند و او تسليم نشده بود و الا آن حرف هايی که مطرح کردند فاقد ارزش حقوقی بود.»
نمايندگان مجلس شورای اسلامی در طرح استيضاح خود با «جعلی» خواندن مدرک دکترای افتخاری علی کردان از دانشگاه آکسفورد وی را به «دريافت حقوق و عضويت در هيئت علمی دانشگاه آزاد و همچنين صدا و سيما با مدارک غير معتبر» و «عدم صداقت و اظهارات نادرست در جريان کسب رای اعتماد» از مجلس متهم کردند.
اين نمايندگان از رييس جمهور ايران خواستند تا علی کردان از سمت خود استعفاء داده يا وی را برکنار کند ولی محمود احمدی نژاد با «غير قانونی» خواندن طرح استيضاح از آقای کردان خواست تا به کار خود ادامه دهد.
آقای کردان روز اول آذرماه سال ۱۳۸۸ بر اثر ابتلا به يک بيماری بدخيم خونی در تهران درگذشت.
انتقاد محمد خاتمی از ادامه بازداشت زندانیان سیاسی در ایران
محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران با انتقاد دوباره از بازداشت شمار زیادی از فعالان سیاسی در جریان رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، گفته است، آزادی زندانیان سیاسی میتوانست «فضای آکنده از کین توزی و تهمت و بدبینی را تلطیف کند.»
سایت اینترنتی کلمه، روز چهارشنبه گزارش داده است که محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران در دیدار با شماری از خانوادههای زندانیان سیاسی به مناسبت عید غدیر، یک بار دیگر از بازداشت فعالان سیاسی در جریان رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران انتقاد کرده است.
وی با بیان این که «انتظار داشتیم به مناسبت این عید و با الهام از روش و منش مولی امیرالمومنین، شاهد آزادی همه زندانیان سیاسی حوادث اخیر باشیم»، در این باره گفته است: «این افراد را نوعاً می شناسم؛ علاقمند به انقلاب و ایران و هر کدام در جای خود منشا خدماتی بودهاند که روا نبود با آنان اینگونه رفتار شود.»
به دنبال گسترش اعتراضها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه سال گذشته در ایران شمار زیادی از فعالان سیاسی و معترضان بازداشت شدند که عده زیادی همچنان در زندان به سر میبرند.
در میان بازداشتشدگان شماری از مقامهای عالیرتبه جمهوری اسلامی در سالهای گذشته به چشم میخورند که از آن جمله میتوان به مصطفی تاجزاده، معاون وزارت کشور در دوران دولت اصلاحات و بهزاد نبوی، از نمایندگان پیشین مجلس، که پیشینه وزارت را نیز در جمهوری اسلامی داشته است، اشاره کرد.
از سوی دیگر درخواست آقای خاتمی برای آزادی زندانیان سیاسی در حالی است که روند بازداشت مخالفان همچنان ادامه دارد و در اوایل مهر ماه سال جاری ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران به همراه شمار دیگری از اعضای این گروه توسط نیروهای امنیتی در اصفهان بازداشت شد.
رئیس جمهور پیشین ایران در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این که آزادی زندانیان سیاسی میتوانست «فضای آکنده از کین توزی و تهمت و بدبینی را تلطیف کند»، گفته است: «البته بیش از آن انتظار ما این بوده و هست که از فضای تهدید و محدودیت به فضای امن وآزاد که مبنای رفتار همگان به خصوص حکومت، قانون اساسی باشد، گذر کنیم.»
محمد خاتمی همچنین برگزاری «انتخابات آزاد و سالم» را شرط اصلی فراهم آوردن زمینه مشارکت همه گروهها و آحاد جامعه در عرصه سرنوشت خود دانسته و گفته است: «در این شرایط همگان در برابر تهدیدهای درونی و بیرونی در خدمت جامعه و کشور خواهندبود، زیرا انقلاب متعلق به همه است نه گروه و جریان خاص.»
رئیس دولت اصلاحات همچنین اظهار داشته است: «بشریت با گذر از دورههای هولناک استبداد و ستم و بیعدالتی و تبعیض دست کم به لحاظ نظری و با پرداخت هزینه فراوان به این نتیجه رسید که مردم سالاری و جمهوریت نظام مردمیتر را پدید میآورد و انقلاب ما هم پیشنهاد جمهوری اسلامی را داشت.»
وی همچنین با بیان این که امام علی نیز از «حق مردم و وظیفه حکومت» سخن گفته است، افزوده است: «در ورای هیاهوها، اتهامهای ناروا و بد اخلاقیها از یک سو و ایجاد محدودیتها برای افراد و گروهها از سوی دیگر چندان مشکل نیست که در یابیم چه کسانی در خط امام علی، خط امام خمینی و دلبسته به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی هستند و چه کسانی در خلاف جهت حرکت و اقدام میکنند. قضاوت جامعه و تاریخ هم روشن است.»
سایت اینترنتی کلمه، روز چهارشنبه گزارش داده است که محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران در دیدار با شماری از خانوادههای زندانیان سیاسی به مناسبت عید غدیر، یک بار دیگر از بازداشت فعالان سیاسی در جریان رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران انتقاد کرده است.
وی با بیان این که «انتظار داشتیم به مناسبت این عید و با الهام از روش و منش مولی امیرالمومنین، شاهد آزادی همه زندانیان سیاسی حوادث اخیر باشیم»، در این باره گفته است: «این افراد را نوعاً می شناسم؛ علاقمند به انقلاب و ایران و هر کدام در جای خود منشا خدماتی بودهاند که روا نبود با آنان اینگونه رفتار شود.»
به دنبال گسترش اعتراضها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه سال گذشته در ایران شمار زیادی از فعالان سیاسی و معترضان بازداشت شدند که عده زیادی همچنان در زندان به سر میبرند.
در میان بازداشتشدگان شماری از مقامهای عالیرتبه جمهوری اسلامی در سالهای گذشته به چشم میخورند که از آن جمله میتوان به مصطفی تاجزاده، معاون وزارت کشور در دوران دولت اصلاحات و بهزاد نبوی، از نمایندگان پیشین مجلس، که پیشینه وزارت را نیز در جمهوری اسلامی داشته است، اشاره کرد.
از سوی دیگر درخواست آقای خاتمی برای آزادی زندانیان سیاسی در حالی است که روند بازداشت مخالفان همچنان ادامه دارد و در اوایل مهر ماه سال جاری ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران به همراه شمار دیگری از اعضای این گروه توسط نیروهای امنیتی در اصفهان بازداشت شد.
رئیس جمهور پیشین ایران در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این که آزادی زندانیان سیاسی میتوانست «فضای آکنده از کین توزی و تهمت و بدبینی را تلطیف کند»، گفته است: «البته بیش از آن انتظار ما این بوده و هست که از فضای تهدید و محدودیت به فضای امن وآزاد که مبنای رفتار همگان به خصوص حکومت، قانون اساسی باشد، گذر کنیم.»
محمد خاتمی همچنین برگزاری «انتخابات آزاد و سالم» را شرط اصلی فراهم آوردن زمینه مشارکت همه گروهها و آحاد جامعه در عرصه سرنوشت خود دانسته و گفته است: «در این شرایط همگان در برابر تهدیدهای درونی و بیرونی در خدمت جامعه و کشور خواهندبود، زیرا انقلاب متعلق به همه است نه گروه و جریان خاص.»
رئیس دولت اصلاحات همچنین اظهار داشته است: «بشریت با گذر از دورههای هولناک استبداد و ستم و بیعدالتی و تبعیض دست کم به لحاظ نظری و با پرداخت هزینه فراوان به این نتیجه رسید که مردم سالاری و جمهوریت نظام مردمیتر را پدید میآورد و انقلاب ما هم پیشنهاد جمهوری اسلامی را داشت.»
وی همچنین با بیان این که امام علی نیز از «حق مردم و وظیفه حکومت» سخن گفته است، افزوده است: «در ورای هیاهوها، اتهامهای ناروا و بد اخلاقیها از یک سو و ایجاد محدودیتها برای افراد و گروهها از سوی دیگر چندان مشکل نیست که در یابیم چه کسانی در خط امام علی، خط امام خمینی و دلبسته به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی هستند و چه کسانی در خلاف جهت حرکت و اقدام میکنند. قضاوت جامعه و تاریخ هم روشن است.»
Subscribe to:
Posts (Atom)