توافق دولت و مجلس
مردم نباید از قردادهای
فروش نفت و گاز با خبر شوند
دولت و مجلس با هم توافق کردند که مردم از قراردادهای نفتی و گازی کشور بی خبر نگهداشته شوند. با این توافق، از این پس دولت قراردادهای نفتی و گازی را بصورت محرمانه به مجلس می فرستد تا آنها را بررسی کند!
کاتوزیان، نماینده مجلس گفت: قرار نیست هیچیک از جزییات این قرارداد اعلام رسمی شود. مردم باید نتیجه گیری مجلسی ها را قبول کنند.
همین نماینده درباره قرارداد "کرسنت" و توافق اخیر دولت برسر این قرارداد گفت: مشکل این قرارداد تنها معطوف به قیمت آن نمیشود، بلکه مسایل سیاسی هم دارد.
دراخرین نشست مسوولان دولتی و سازمان بازرسی کشور و وزارت اطلاعات صلاح بر این دیده شده که این قرارداد معلق باقی بماند
Thursday, April 21, 2011
افشاگری ناخواسته یک عضو مجلس درباره "یارانه ها"
افشاگری ناخواسته یک عضو مجلس درباره "یارانه ها"
توافق دولت و مجلس
برای بریدن جیب مردم بی پناه
اگر قیمت حامل های انرژی در بخش تولید و کشاورزی کاهش داده نشود بزودی شاهد تعطیل بسیاری از کارخانه های تولید صنایع و ورشکستگی کشاورزان خواهیم بود و بیکاری فراگیر خواهد شد. علیخانی نماینده مجلس از قزوین در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا، با اشاره به بحران ذکر شده در بالا افزود:
دولت مصوبه مجلس در مورد هدفمند سازی یارانه ها را کامل اجرا نکرده و قیمت ها را بیشتر ازمصوبه های مجلس افزایش داده است. از هم اکنون به دلیل گرانی گاز و سوخت، تنها در بوئین زهرا 5 هزار کارگر کوره پزخانه های آجرپزی بیکارشدهاند. من خبردارم که آب چاه کشاورزان که ساعتی 2 هزار تومان بوده به 11 هزار و 15 هزار تومان رسیده است که دلیل آن افزایش بی رویه قیمت سوخت است.
دولت می خواهد قیمت ها را یکباره و یکجا افزایش دهد، درحالیکه مصوبه مجلس روی 20 در صد افزایش قیمت ها در مرحله اول است.
در قزوین 50 در صد از مصرف نان و آرد کم شد، اما درسایر موارد مثل سوخت اثرات افزایش یکباره قیمت ها مشکل ساز شده و مردم نگرانند.
هیات دولت و رئیس دولت در سفر سوم به قزوین بجای حل بنیادی بحران در صنایع تولیدی به هرکارگر واحدهای بحران زده یک میلیون تومان داده شد و حالا حدود 70 شرکت و کارخانه دراستان قزوین گرفتار بحران هستند. عدم نقدینگی، عدم بازسازی دستگاهها، عدم پرداخت حقوق کارگران و ضعف مدیریت از جمله مشکلات واحد های بحران زده است. حتی کارخانه هایی که درحال حاضر فعال هستند به دلیل گرانی پیش از حد سوخت قادر به ادامه تولید نخواهند بود. خبر دارم که ارقام فیش گاز کارخانه مهرام 5 برابرشده اما محصولات آن با همان قیمت های قبلی به فروش می رسد ومراجعات مکرر مسوولان کارخانه به ادره بازرگانی هم برای افزایش قیمت تولیداتشان بی نتیجه مانده است و مدیریت کارخانه نیز برای جبران خسارت از 350 کارگر 140 کارگر را اخراج کرده است. این موضوع برای سایر واحدهای تولیدی نیزصدق می کند. هم اکنون
بیکاری در قزوین غوغا می کند ،آمارهای دولت مبنی بر کاهش نرخ بیکاری در کشور صحیح نیست.
دولت می گوید 10 درصد بیکاری داریم، اما گزارشات نمایندگان مجلس که از مراجع رسمی هم می باشد حکایت از بیکاری 15.6درصدی دارد که می شود 4 میلیون بیکار در کشور.
وقتی امام جمعه شهری مثل شیراز که منطقه فقیری هم نیست نسبت به بیکاری هشدار میدهد، این یعنی که آمارهای دولت در موردکاهش نرخ بیکاری صحت ندارد.
در سالهای اخیر دولت سالانه 100 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است. اگر مدیریت درست و علمی وجود داشت با این پول ها می شد، آمار بیکاری چنین نبود که هست.
(سخنان علیخانی، علاوه بر اشاره به واقعیاتی که حکومت سعی دارد در پشت شعار و عوامفریبی آن را پنهان کند و بقول علی خامنه ای "مسائل فرعی" است و لازم نیست علنی گفته شود، حامل یک نکته مهم اما غیر مستقیم نیز هست. و آن این که هم دولت و هم مجلس بخوبی میدانستند که هدف از حذف یارانه ها – باصطلاح هدفمند کردن یارانه ها- افزایش قیمت ها و خالی کردن بازهم بیشتر جیب مردم بوده است و اختلاف مجلس و دولت تنها بر سر مرحله ای کردن این افزایش قیمت بوده است. مجلس از ترس شورش مردم می گفته با احتیاط باید جلو رفت و دولت چون نیاز به پول بی حساب د ردست خودش داشته تا خرج انتخابات و تبلیغات کند، بی احتیاط و با عجله جلو رفته است. تمام آن استدلال ها و عوامفریبی ها در باره بهشت شدن ایران با اجرای هدفمند کردن یارانه ها، پوچ بوده و خودشان از پیش آن را میدانسته اند. )
توافق دولت و مجلس
برای بریدن جیب مردم بی پناه
اگر قیمت حامل های انرژی در بخش تولید و کشاورزی کاهش داده نشود بزودی شاهد تعطیل بسیاری از کارخانه های تولید صنایع و ورشکستگی کشاورزان خواهیم بود و بیکاری فراگیر خواهد شد. علیخانی نماینده مجلس از قزوین در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا، با اشاره به بحران ذکر شده در بالا افزود:
دولت مصوبه مجلس در مورد هدفمند سازی یارانه ها را کامل اجرا نکرده و قیمت ها را بیشتر ازمصوبه های مجلس افزایش داده است. از هم اکنون به دلیل گرانی گاز و سوخت، تنها در بوئین زهرا 5 هزار کارگر کوره پزخانه های آجرپزی بیکارشدهاند. من خبردارم که آب چاه کشاورزان که ساعتی 2 هزار تومان بوده به 11 هزار و 15 هزار تومان رسیده است که دلیل آن افزایش بی رویه قیمت سوخت است.
دولت می خواهد قیمت ها را یکباره و یکجا افزایش دهد، درحالیکه مصوبه مجلس روی 20 در صد افزایش قیمت ها در مرحله اول است.
در قزوین 50 در صد از مصرف نان و آرد کم شد، اما درسایر موارد مثل سوخت اثرات افزایش یکباره قیمت ها مشکل ساز شده و مردم نگرانند.
هیات دولت و رئیس دولت در سفر سوم به قزوین بجای حل بنیادی بحران در صنایع تولیدی به هرکارگر واحدهای بحران زده یک میلیون تومان داده شد و حالا حدود 70 شرکت و کارخانه دراستان قزوین گرفتار بحران هستند. عدم نقدینگی، عدم بازسازی دستگاهها، عدم پرداخت حقوق کارگران و ضعف مدیریت از جمله مشکلات واحد های بحران زده است. حتی کارخانه هایی که درحال حاضر فعال هستند به دلیل گرانی پیش از حد سوخت قادر به ادامه تولید نخواهند بود. خبر دارم که ارقام فیش گاز کارخانه مهرام 5 برابرشده اما محصولات آن با همان قیمت های قبلی به فروش می رسد ومراجعات مکرر مسوولان کارخانه به ادره بازرگانی هم برای افزایش قیمت تولیداتشان بی نتیجه مانده است و مدیریت کارخانه نیز برای جبران خسارت از 350 کارگر 140 کارگر را اخراج کرده است. این موضوع برای سایر واحدهای تولیدی نیزصدق می کند. هم اکنون
بیکاری در قزوین غوغا می کند ،آمارهای دولت مبنی بر کاهش نرخ بیکاری در کشور صحیح نیست.
دولت می گوید 10 درصد بیکاری داریم، اما گزارشات نمایندگان مجلس که از مراجع رسمی هم می باشد حکایت از بیکاری 15.6درصدی دارد که می شود 4 میلیون بیکار در کشور.
وقتی امام جمعه شهری مثل شیراز که منطقه فقیری هم نیست نسبت به بیکاری هشدار میدهد، این یعنی که آمارهای دولت در موردکاهش نرخ بیکاری صحت ندارد.
در سالهای اخیر دولت سالانه 100 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است. اگر مدیریت درست و علمی وجود داشت با این پول ها می شد، آمار بیکاری چنین نبود که هست.
(سخنان علیخانی، علاوه بر اشاره به واقعیاتی که حکومت سعی دارد در پشت شعار و عوامفریبی آن را پنهان کند و بقول علی خامنه ای "مسائل فرعی" است و لازم نیست علنی گفته شود، حامل یک نکته مهم اما غیر مستقیم نیز هست. و آن این که هم دولت و هم مجلس بخوبی میدانستند که هدف از حذف یارانه ها – باصطلاح هدفمند کردن یارانه ها- افزایش قیمت ها و خالی کردن بازهم بیشتر جیب مردم بوده است و اختلاف مجلس و دولت تنها بر سر مرحله ای کردن این افزایش قیمت بوده است. مجلس از ترس شورش مردم می گفته با احتیاط باید جلو رفت و دولت چون نیاز به پول بی حساب د ردست خودش داشته تا خرج انتخابات و تبلیغات کند، بی احتیاط و با عجله جلو رفته است. تمام آن استدلال ها و عوامفریبی ها در باره بهشت شدن ایران با اجرای هدفمند کردن یارانه ها، پوچ بوده و خودشان از پیش آن را میدانسته اند. )
آقازاده های خامنه ای
آقازاده های خامنه ای
شجاع تر از پسران حسنی مبارک نیستند!
خبرگزاری ها، گزارش هائی در باره بازجوئی و مقدمه محاکمه پسران حسنی مبارک، رئیس جمهور مخلوع مصر مخابره کرده اند. این که بازجوئی ها و دادگاهی که برای این محاکمه تشکیل خواه شد، از کدام مرزها حق عبور ندارد و حکمی که صادر خواهد شد چه خواهد بود و یا چه نخواهد بود، باندازه آنچه که اکنون در این بازجوئی های شبه محاکمه می گذرد اهمیت ندارد. احکام رهبران رژیم حسنی مبارک و پسران او را مردم مصر صادر کرده اند!
اهمیت این بازجوئی ها و دادگاه مقدماتی که برای پسران حسنی مبارک جریان دارد از آن نظر برای مردم مصر و بویژه مردم ایران جالب و با اهمیت است، که شاهد زبونی و ضعف کسانی اند که تا پیش از سقوط مبارک، از موضع قدرت سنگدلانه و با شجاعت فرمان تیراندازی به مردم معترض، بگیر و زندانی کن و شکنجه و اعدام کن صادر می کردند. آقا زاده های رهبر مصر که خواب جانشینی پدر را در سر داشتند، حالا در دادگاه مقدماتی که تازه ماموریت یک نمایش را دارد تا رسیدگی به جنایات دوران مبارک و نقش پسران او در این جنایات، به التماس افتاده اند. آنها که از قصر مبارک دستور نابودی صادر می کردند، ببینیم در دادگاه چه می گویند:
جمال مبارك – که مانند آقا مجتبی خیال جانشینی پدر را داشت- در بازجویی و دادگاه مقدماتی به التماس افتاده و دستور تیراندازی به تظاهر كنندگان را رد كرد.
او گفت که به هیچ وزیری برای تجاوز و حمله به تظاهركنندگان دستور نداده است.
علاء پسر دیگر مبارك نیز، منکر دستور تیراندازی و کشتار تظاهر کنندگان و راهپیمایان شد و زمانی که اسناد نشست جمال با مبارک برای رهبری سرکوب مردم را در برابرش گذاشتند گفت: من از نشستهای پدر و برادرم حضور نداشتم و نمی دانم در نشست های آنها چه مسائلی مطرح می شده است. من، حتی از نحوه مقابله با تظاهرکنندگان عصبانی بودم.
از آنجا که هیچ فرضی ناممکن نیست، تصور کنید آقا زاده های آقای خامنه ای نیز یک روز در دادگاه حاضر شوند و در برای سئوالاتی مشابه قرار بگیرند. برادرها، منکر اطلاع از نشست مجتبی و پدرشان نخواهد شد و مدعی نخواهد شد که با سیاست سرکوب مردم موافق نبوده اند؟
شجاع تر از پسران حسنی مبارک نیستند!
خبرگزاری ها، گزارش هائی در باره بازجوئی و مقدمه محاکمه پسران حسنی مبارک، رئیس جمهور مخلوع مصر مخابره کرده اند. این که بازجوئی ها و دادگاهی که برای این محاکمه تشکیل خواه شد، از کدام مرزها حق عبور ندارد و حکمی که صادر خواهد شد چه خواهد بود و یا چه نخواهد بود، باندازه آنچه که اکنون در این بازجوئی های شبه محاکمه می گذرد اهمیت ندارد. احکام رهبران رژیم حسنی مبارک و پسران او را مردم مصر صادر کرده اند!
اهمیت این بازجوئی ها و دادگاه مقدماتی که برای پسران حسنی مبارک جریان دارد از آن نظر برای مردم مصر و بویژه مردم ایران جالب و با اهمیت است، که شاهد زبونی و ضعف کسانی اند که تا پیش از سقوط مبارک، از موضع قدرت سنگدلانه و با شجاعت فرمان تیراندازی به مردم معترض، بگیر و زندانی کن و شکنجه و اعدام کن صادر می کردند. آقا زاده های رهبر مصر که خواب جانشینی پدر را در سر داشتند، حالا در دادگاه مقدماتی که تازه ماموریت یک نمایش را دارد تا رسیدگی به جنایات دوران مبارک و نقش پسران او در این جنایات، به التماس افتاده اند. آنها که از قصر مبارک دستور نابودی صادر می کردند، ببینیم در دادگاه چه می گویند:
جمال مبارك – که مانند آقا مجتبی خیال جانشینی پدر را داشت- در بازجویی و دادگاه مقدماتی به التماس افتاده و دستور تیراندازی به تظاهر كنندگان را رد كرد.
او گفت که به هیچ وزیری برای تجاوز و حمله به تظاهركنندگان دستور نداده است.
علاء پسر دیگر مبارك نیز، منکر دستور تیراندازی و کشتار تظاهر کنندگان و راهپیمایان شد و زمانی که اسناد نشست جمال با مبارک برای رهبری سرکوب مردم را در برابرش گذاشتند گفت: من از نشستهای پدر و برادرم حضور نداشتم و نمی دانم در نشست های آنها چه مسائلی مطرح می شده است. من، حتی از نحوه مقابله با تظاهرکنندگان عصبانی بودم.
از آنجا که هیچ فرضی ناممکن نیست، تصور کنید آقا زاده های آقای خامنه ای نیز یک روز در دادگاه حاضر شوند و در برای سئوالاتی مشابه قرار بگیرند. برادرها، منکر اطلاع از نشست مجتبی و پدرشان نخواهد شد و مدعی نخواهد شد که با سیاست سرکوب مردم موافق نبوده اند؟
آقازاده های خامنه ای
آقازاده های خامنه ای
شجاع تر از پسران حسنی مبارک نیستند!
خبرگزاری ها، گزارش هائی در باره بازجوئی و مقدمه محاکمه پسران حسنی مبارک، رئیس جمهور مخلوع مصر مخابره کرده اند. این که بازجوئی ها و دادگاهی که برای این محاکمه تشکیل خواه شد، از کدام مرزها حق عبور ندارد و حکمی که صادر خواهد شد چه خواهد بود و یا چه نخواهد بود، باندازه آنچه که اکنون در این بازجوئی های شبه محاکمه می گذرد اهمیت ندارد. احکام رهبران رژیم حسنی مبارک و پسران او را مردم مصر صادر کرده اند!
اهمیت این بازجوئی ها و دادگاه مقدماتی که برای پسران حسنی مبارک جریان دارد از آن نظر برای مردم مصر و بویژه مردم ایران جالب و با اهمیت است، که شاهد زبونی و ضعف کسانی اند که تا پیش از سقوط مبارک، از موضع قدرت سنگدلانه و با شجاعت فرمان تیراندازی به مردم معترض، بگیر و زندانی کن و شکنجه و اعدام کن صادر می کردند. آقا زاده های رهبر مصر که خواب جانشینی پدر را در سر داشتند، حالا در دادگاه مقدماتی که تازه ماموریت یک نمایش را دارد تا رسیدگی به جنایات دوران مبارک و نقش پسران او در این جنایات، به التماس افتاده اند. آنها که از قصر مبارک دستور نابودی صادر می کردند، ببینیم در دادگاه چه می گویند:
جمال مبارك – که مانند آقا مجتبی خیال جانشینی پدر را داشت- در بازجویی و دادگاه مقدماتی به التماس افتاده و دستور تیراندازی به تظاهر كنندگان را رد كرد.
او گفت که به هیچ وزیری برای تجاوز و حمله به تظاهركنندگان دستور نداده است.
علاء پسر دیگر مبارك نیز، منکر دستور تیراندازی و کشتار تظاهر کنندگان و راهپیمایان شد و زمانی که اسناد نشست جمال با مبارک برای رهبری سرکوب مردم را در برابرش گذاشتند گفت: من از نشستهای پدر و برادرم حضور نداشتم و نمی دانم در نشست های آنها چه مسائلی مطرح می شده است. من، حتی از نحوه مقابله با تظاهرکنندگان عصبانی بودم.
از آنجا که هیچ فرضی ناممکن نیست، تصور کنید آقا زاده های آقای خامنه ای نیز یک روز در دادگاه حاضر شوند و در برای سئوالاتی مشابه قرار بگیرند. برادرها، منکر اطلاع از نشست مجتبی و پدرشان نخواهد شد و مدعی نخواهد شد که با سیاست سرکوب مردم موافق نبوده اند؟
شجاع تر از پسران حسنی مبارک نیستند!
خبرگزاری ها، گزارش هائی در باره بازجوئی و مقدمه محاکمه پسران حسنی مبارک، رئیس جمهور مخلوع مصر مخابره کرده اند. این که بازجوئی ها و دادگاهی که برای این محاکمه تشکیل خواه شد، از کدام مرزها حق عبور ندارد و حکمی که صادر خواهد شد چه خواهد بود و یا چه نخواهد بود، باندازه آنچه که اکنون در این بازجوئی های شبه محاکمه می گذرد اهمیت ندارد. احکام رهبران رژیم حسنی مبارک و پسران او را مردم مصر صادر کرده اند!
اهمیت این بازجوئی ها و دادگاه مقدماتی که برای پسران حسنی مبارک جریان دارد از آن نظر برای مردم مصر و بویژه مردم ایران جالب و با اهمیت است، که شاهد زبونی و ضعف کسانی اند که تا پیش از سقوط مبارک، از موضع قدرت سنگدلانه و با شجاعت فرمان تیراندازی به مردم معترض، بگیر و زندانی کن و شکنجه و اعدام کن صادر می کردند. آقا زاده های رهبر مصر که خواب جانشینی پدر را در سر داشتند، حالا در دادگاه مقدماتی که تازه ماموریت یک نمایش را دارد تا رسیدگی به جنایات دوران مبارک و نقش پسران او در این جنایات، به التماس افتاده اند. آنها که از قصر مبارک دستور نابودی صادر می کردند، ببینیم در دادگاه چه می گویند:
جمال مبارك – که مانند آقا مجتبی خیال جانشینی پدر را داشت- در بازجویی و دادگاه مقدماتی به التماس افتاده و دستور تیراندازی به تظاهر كنندگان را رد كرد.
او گفت که به هیچ وزیری برای تجاوز و حمله به تظاهركنندگان دستور نداده است.
علاء پسر دیگر مبارك نیز، منکر دستور تیراندازی و کشتار تظاهر کنندگان و راهپیمایان شد و زمانی که اسناد نشست جمال با مبارک برای رهبری سرکوب مردم را در برابرش گذاشتند گفت: من از نشستهای پدر و برادرم حضور نداشتم و نمی دانم در نشست های آنها چه مسائلی مطرح می شده است. من، حتی از نحوه مقابله با تظاهرکنندگان عصبانی بودم.
از آنجا که هیچ فرضی ناممکن نیست، تصور کنید آقا زاده های آقای خامنه ای نیز یک روز در دادگاه حاضر شوند و در برای سئوالاتی مشابه قرار بگیرند. برادرها، منکر اطلاع از نشست مجتبی و پدرشان نخواهد شد و مدعی نخواهد شد که با سیاست سرکوب مردم موافق نبوده اند؟
آمار بیکاران کشور
آمار بیکاران کشور
از مرز 5ر7 میلیون گذشته است
عبدالرضا ترابی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی:
وزیر کار و امور اجتماعی جمعیت فعال ایران را حدود 25 میلیون ذکر کردهاست. نرخ واقعی بیکاری در کشور( به گفته حجت الاسلام حسن روحانی عضو مرکز تحقیقات مجمع مصلحت نظام) 30 در صد است. یعنی، دست کم 5ر7 میلیون بیکار در کشور داریم.
از مرز 5ر7 میلیون گذشته است
عبدالرضا ترابی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی:
وزیر کار و امور اجتماعی جمعیت فعال ایران را حدود 25 میلیون ذکر کردهاست. نرخ واقعی بیکاری در کشور( به گفته حجت الاسلام حسن روحانی عضو مرکز تحقیقات مجمع مصلحت نظام) 30 در صد است. یعنی، دست کم 5ر7 میلیون بیکار در کشور داریم.
هاشمی رفسنجانی:
هاشمی رفسنجانی:
من کوتاه می آمدم
مهدوی کنی کوتاه نخواهد آمد
پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی درتاریخ 29 فروردین متن سخنان هاشمی رفسنجانی با شماری از اعضای مجلس خبرگان رهبری که پس از کناره گیری وی و جانشینی آیت الله مهدوی کنی انجام شده بود را منتشر کرد. تاکنون بخش هائی از این سخنرانی بصورت پراکنده منتشر شده بود اما این بار متن کامل آن انتشار یافت. رفسنجانی در این دیدار نقطه نظرات خود را هم در باره برگماری آیت الله مهدوی کنی به جای خویش و هم درباره مسائل داخلی و خارجی مطرح کرد. خلاصه ای از سخنان وی را، با تلاش برای پرهیزی از تکرار آنچه تاکنون منتشر شده بود برگزیده ایم که می خوانید:
اولاً باید از محبتهایی که شما ابراز کردید تشکر کنم، ولی بدانید بر من سخت گذشت و عرق کرده بودم. آقایان یک مسئله کوچک و معمولی را بزرگ کردند و بزرگ دیدند. من فکر نمیکنم کار بزرگی کرده باشم.(اشاره به کنار رفتن از ریاست خبرگان)
نقطه مقابلش این است که باید از آیتالله مهدویکنی تشکر کنید که با این حالشان که امروز دیدیم چگونه به صندلی منتقل شدند، این مسئولیت را پذیرفتند. آقای مهدوی را کاملاً میشناسم. چند سال با هم در زندان بودیم. در زندان انسان افراد را خوب میشناسد و خیلی خوب میتواند تشخیص بدهد. واقعاً ایشان را شخصیتی عالم، عادل، متقی و آمر به آنچه که تکلیف تشخیص میدهند، یافتم. در تمام عمرشان به همین صورت عمل کردند. جزو افتخارات روحانیت هستند. انشاءالله که ایشان در خبرگان تأثیرات بیشتری داشته باشند. ایشان در مسائلی از من بیشتر قاطعیت دارند. من کوتاه میآیم، ولی به نظرم ایشان در مسائلی که تشخیص میدهند، جدیتر برخورد میکنند. انشاءالله برای ارتقای کار خبرگان مفید باشند که من چنین امیدی دارم. قبلاً هم این حرف را در جاهای دیگر گفتم. بعد از انتخاب ایشان نمیگویم. قبلاً گفتم که ایشان این مزیت را دارند.
می خواهم خبر خوبی به شما بدهم. دو سه حادثه بدی در روزهای اخیر اتفاق افتاد. همین دیروز رونوشت نامهای را که از طرف رهبری به رئیس قوه قضائیه ارسال شده، برای من فرستادند. ایشان دستور دادند عواملی که این کار را کردند ( حمله به فائزه هاشمی به سردستگی سعید تاجیک فرمانده بسیج شاه عبدالعظیم، که اخیرا مصاحبه کرده و ضمن اعلام آزادی اش پس از 9 روز بازداشت در اوین، رئیس قوه قضائیه را به باد ناسزا گرفته و گفته برای هاشمی حیثیت نمی گذارم. من فدائی رهبرم!) تعقیب کنید، مجازات کنید و نتیجه کار را به من گزارش بدهید. بعد که من از کار ایشان تشکر کردم، آقای حجازی (منشی مخصوص خامنه ای) گفتند: همان زمان ایشان به من دستور دادند و من تلفنی با رئیس قوه قضائیه صحبت کردم و گفتم حتماً برخورد کنید و ایشان هم کارشان را شروع کردند و الان داریم پیگیری میکنیم.
فکر میکنم باید چنین مشکلاتی که برای شما و ائمه جمعه دیگر و ائمه جماعات اتفاق میافتد، به دفتر آقا منتقل کنید. الان ایشان میتوانند این مسائل را حل کنند. ما که نمیتوانیم. آنها به گونهای هستند که همین کارهای بد را که میکنند، در گزارشها به گونهای مینویسند که اتهام میزنند و میگویند فلانی فلان کار را کرده بود و ما از ولایت دفاع کردیم.
یکی از مسئولان مرکز رسیدگی به امور مساجد به من گفت: از ده پروندهای که برای ما میآید، هشت پرونده مربوط به نیروهایی است که در مساجد هستند. یا امام جماعت از آنها شکایت میکند و یا آنها اتهاماتی به امام جماعت میزنند و ما رسیدگی میکنیم.
درخارج حسابی برای ما برنامهریزی کردند. تا به حال موفق نشدند. ولی الان عجیب است.
همین الان که در اینجا نشستیم، یعنی امروز رئیس آژانس هستهای در شورای حکام هستهای اعلام کرده است: «نمیتوانیم نظر بدهیم که ایران انحراف نظامی ندارد. ایران اصلاً با ما همکاری نمیکند. اطلاعاتی کشف و اطلاعات جدیدی پیدا کردیم که انحراف نظامی ایران را تقویت میکند، البته مطمئن نیستیم.»
دروغ میگوید. ما که در عمق قضیه هستیم، میدانیم چنین برنامهای در ایران نیست.
همین الان شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو مشغول کار است و برنامه جدّی آنها این است که ایران را بسیار قوی به نقض حقوق بشر متهم کنند که این رشته خیلی بدی است و عواقبی دارد. میخواهند گزارشگر دیگری برای ما بگذارند که گزارشهای نوبهای بدهد و شرایط ایران را بگوید.
در داخل هم کارهای عجیب و غریبی میشود. همین قضیه نیروگاه بوشهر، مسئله کوچکی نیست که اتفاق افتاد.(اشاره به ویروس استای نگس) ۳۴ سال است که از عمر شروع این کار گذشته و دارد کار میشود. نزدیک ۲۰ سال است که روسها آمدند و پولهای زیادی از ما گرفتند. هر وقت بعد از مدتی بهانهای میآورند و مقداری پول میگیرند و به بهانههایی تأخیر میاندازند.
آخرین کارشان این بود که سوختی که در قلب رآکتور گذاشته بودند و آب گرم شده بود، گفتند: این خطرناک است و برگردانید. شاید خطرناک باشد و نمیگوییم دروغ میگویند، ولی به هر حال آنها مسئول هستند. برای این کار خیلی از ما پول گرفتند.
همین جا به جای اینکه بیایند عذرخواهی کنند، با الفاظ رکیکی طلبکار میشوند. مسئولش میگوید: «ما مثلی در روسیه داریم که آدم خسیس باید دو بار پول بدهد.» منظورش این است که ایرن در پول دادن خسّت به خرج داده است. با اینکه نزدیک دو برابر آنچه که قرار داد ما بود، تا به حال پول گرفتند.
بهانهگیری کردند که باید سوخت را بعد از تمام شدن برگردانید. چارهای نبود. نظام پذیرفت که برگرداند. بابت همین هم پول میخواهند و میگویند باید از این نگهداری کنیم.
برنامه تحریم بیشتر دارند. ۸۰ نفر از شخصیتهای نظامی، امنیتی، سیاسی و غیره کشور را در تحریم گذاشتند. این لیست جدید و غیر از کسانی است که قبلاً گذاشته بودند که شخصیتهای قضائی، سیاسی و دولتی هستند.
باید برای خودمان برنامه داشته باشیم تا فاصلهها را در جامعه کم کنیم. اگرچه از بعضی از کارهایی که میکنند، ناراضی هستیم و قابل قبول نیست، ولی باید نوع برخورد به گونهای باشد که جامعه اداره شود و عقلای قوم اداره کنند و دست انسانهای افراطی ندهند تا این اتفاقات بیفتد.
مسئله مهمی که در پیش داریم و شما وارد این بحث نشدید و من عرض میکنم، هدفمند کردن یارانه هاست . داریم کاری را انجام میدهیم که یک ضرورت است. ولی خطرش موقعی بروز میکند که صنایع و کشاورزی برای صاحبانشان صرف نکند و ضرر بدهد که الان کم و بیش آثارش دارد پیدا میشود. خیلی از کارگاهها با این قیمتها نمیتوانند کار کنند. به ضررشان است. به علاوه دولت هم برای تأمین نیازهای مردم وارد میکند. واردات هم از کشورهایی مثل چین است که کالاهایشان ارزانتر است. این واردات باعث میشود که دامداری، کشاورزی و صیادی ما برای صاحبان این حرفهها به صرفه نباشد. امروز در روزنامهها خواندم که بوشهریها دیگر صیادی نمیکنند و ماهی وارداتی را مصرف میکنند. اگر این خبر درست باشد، خیلی جای غصه است. چون بوشهر یکی از جاهای بسیار مستعد و صیادان بوشهری از افراد ماهر برای صیادی بودند. درست است که قبلاً مازاد گازوئیل خود را در آن طرف میفروختند که الان نیست، ولی مسئله مهم ما تولید است.
دو سه روز پیش اعضای شورای مرکزی خانه کشاورز پیش من آمده بودند. درد دلهایی کردند که انسان را خیلی ناراحت میکند که در این مدت کوتاه چه بر سرشان آمد!! میگفتند کشاورزی برای کشاورزان صرف نمیکند. قطعاً باید به کشاورزی و صنعت توجه داشت.
اگر در این شرایط منطقه که از جهتی خوب و از جهتی به هم ریخته است، کارگران و کشاورزان مشکل داشته باشند و روستائیان و مردم بخواهند کاری کنند، مشکل میشود. آقایان در شهرهایی که هستید، چشم نظام باشید. آنچه را که میبینید، واقعاً منتقل کنید. حداقل به آقا منتقل کنید تا ایشان در جریان باشند.
چند روز پیش مدیران صنایع غذایی پیش من آمده بودند که میگفتند: از ۱۲ هزار صنعت غذایی الان ۶ هزارش کار نمیکنند و کارشان را کنار گذاشتند. یا مواد ندارند و یا نمیتوانند حقوق کارگرانشان را بدهند.
بنابراین باید خیلی خیلی مواظب باشیم تا نتیجه این کار مهم و ضروری و این جراحی که باید انجام شود، منجر به خونریزی نشود
من کوتاه می آمدم
مهدوی کنی کوتاه نخواهد آمد
پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی درتاریخ 29 فروردین متن سخنان هاشمی رفسنجانی با شماری از اعضای مجلس خبرگان رهبری که پس از کناره گیری وی و جانشینی آیت الله مهدوی کنی انجام شده بود را منتشر کرد. تاکنون بخش هائی از این سخنرانی بصورت پراکنده منتشر شده بود اما این بار متن کامل آن انتشار یافت. رفسنجانی در این دیدار نقطه نظرات خود را هم در باره برگماری آیت الله مهدوی کنی به جای خویش و هم درباره مسائل داخلی و خارجی مطرح کرد. خلاصه ای از سخنان وی را، با تلاش برای پرهیزی از تکرار آنچه تاکنون منتشر شده بود برگزیده ایم که می خوانید:
اولاً باید از محبتهایی که شما ابراز کردید تشکر کنم، ولی بدانید بر من سخت گذشت و عرق کرده بودم. آقایان یک مسئله کوچک و معمولی را بزرگ کردند و بزرگ دیدند. من فکر نمیکنم کار بزرگی کرده باشم.(اشاره به کنار رفتن از ریاست خبرگان)
نقطه مقابلش این است که باید از آیتالله مهدویکنی تشکر کنید که با این حالشان که امروز دیدیم چگونه به صندلی منتقل شدند، این مسئولیت را پذیرفتند. آقای مهدوی را کاملاً میشناسم. چند سال با هم در زندان بودیم. در زندان انسان افراد را خوب میشناسد و خیلی خوب میتواند تشخیص بدهد. واقعاً ایشان را شخصیتی عالم، عادل، متقی و آمر به آنچه که تکلیف تشخیص میدهند، یافتم. در تمام عمرشان به همین صورت عمل کردند. جزو افتخارات روحانیت هستند. انشاءالله که ایشان در خبرگان تأثیرات بیشتری داشته باشند. ایشان در مسائلی از من بیشتر قاطعیت دارند. من کوتاه میآیم، ولی به نظرم ایشان در مسائلی که تشخیص میدهند، جدیتر برخورد میکنند. انشاءالله برای ارتقای کار خبرگان مفید باشند که من چنین امیدی دارم. قبلاً هم این حرف را در جاهای دیگر گفتم. بعد از انتخاب ایشان نمیگویم. قبلاً گفتم که ایشان این مزیت را دارند.
می خواهم خبر خوبی به شما بدهم. دو سه حادثه بدی در روزهای اخیر اتفاق افتاد. همین دیروز رونوشت نامهای را که از طرف رهبری به رئیس قوه قضائیه ارسال شده، برای من فرستادند. ایشان دستور دادند عواملی که این کار را کردند ( حمله به فائزه هاشمی به سردستگی سعید تاجیک فرمانده بسیج شاه عبدالعظیم، که اخیرا مصاحبه کرده و ضمن اعلام آزادی اش پس از 9 روز بازداشت در اوین، رئیس قوه قضائیه را به باد ناسزا گرفته و گفته برای هاشمی حیثیت نمی گذارم. من فدائی رهبرم!) تعقیب کنید، مجازات کنید و نتیجه کار را به من گزارش بدهید. بعد که من از کار ایشان تشکر کردم، آقای حجازی (منشی مخصوص خامنه ای) گفتند: همان زمان ایشان به من دستور دادند و من تلفنی با رئیس قوه قضائیه صحبت کردم و گفتم حتماً برخورد کنید و ایشان هم کارشان را شروع کردند و الان داریم پیگیری میکنیم.
فکر میکنم باید چنین مشکلاتی که برای شما و ائمه جمعه دیگر و ائمه جماعات اتفاق میافتد، به دفتر آقا منتقل کنید. الان ایشان میتوانند این مسائل را حل کنند. ما که نمیتوانیم. آنها به گونهای هستند که همین کارهای بد را که میکنند، در گزارشها به گونهای مینویسند که اتهام میزنند و میگویند فلانی فلان کار را کرده بود و ما از ولایت دفاع کردیم.
یکی از مسئولان مرکز رسیدگی به امور مساجد به من گفت: از ده پروندهای که برای ما میآید، هشت پرونده مربوط به نیروهایی است که در مساجد هستند. یا امام جماعت از آنها شکایت میکند و یا آنها اتهاماتی به امام جماعت میزنند و ما رسیدگی میکنیم.
درخارج حسابی برای ما برنامهریزی کردند. تا به حال موفق نشدند. ولی الان عجیب است.
همین الان که در اینجا نشستیم، یعنی امروز رئیس آژانس هستهای در شورای حکام هستهای اعلام کرده است: «نمیتوانیم نظر بدهیم که ایران انحراف نظامی ندارد. ایران اصلاً با ما همکاری نمیکند. اطلاعاتی کشف و اطلاعات جدیدی پیدا کردیم که انحراف نظامی ایران را تقویت میکند، البته مطمئن نیستیم.»
دروغ میگوید. ما که در عمق قضیه هستیم، میدانیم چنین برنامهای در ایران نیست.
همین الان شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو مشغول کار است و برنامه جدّی آنها این است که ایران را بسیار قوی به نقض حقوق بشر متهم کنند که این رشته خیلی بدی است و عواقبی دارد. میخواهند گزارشگر دیگری برای ما بگذارند که گزارشهای نوبهای بدهد و شرایط ایران را بگوید.
در داخل هم کارهای عجیب و غریبی میشود. همین قضیه نیروگاه بوشهر، مسئله کوچکی نیست که اتفاق افتاد.(اشاره به ویروس استای نگس) ۳۴ سال است که از عمر شروع این کار گذشته و دارد کار میشود. نزدیک ۲۰ سال است که روسها آمدند و پولهای زیادی از ما گرفتند. هر وقت بعد از مدتی بهانهای میآورند و مقداری پول میگیرند و به بهانههایی تأخیر میاندازند.
آخرین کارشان این بود که سوختی که در قلب رآکتور گذاشته بودند و آب گرم شده بود، گفتند: این خطرناک است و برگردانید. شاید خطرناک باشد و نمیگوییم دروغ میگویند، ولی به هر حال آنها مسئول هستند. برای این کار خیلی از ما پول گرفتند.
همین جا به جای اینکه بیایند عذرخواهی کنند، با الفاظ رکیکی طلبکار میشوند. مسئولش میگوید: «ما مثلی در روسیه داریم که آدم خسیس باید دو بار پول بدهد.» منظورش این است که ایرن در پول دادن خسّت به خرج داده است. با اینکه نزدیک دو برابر آنچه که قرار داد ما بود، تا به حال پول گرفتند.
بهانهگیری کردند که باید سوخت را بعد از تمام شدن برگردانید. چارهای نبود. نظام پذیرفت که برگرداند. بابت همین هم پول میخواهند و میگویند باید از این نگهداری کنیم.
برنامه تحریم بیشتر دارند. ۸۰ نفر از شخصیتهای نظامی، امنیتی، سیاسی و غیره کشور را در تحریم گذاشتند. این لیست جدید و غیر از کسانی است که قبلاً گذاشته بودند که شخصیتهای قضائی، سیاسی و دولتی هستند.
باید برای خودمان برنامه داشته باشیم تا فاصلهها را در جامعه کم کنیم. اگرچه از بعضی از کارهایی که میکنند، ناراضی هستیم و قابل قبول نیست، ولی باید نوع برخورد به گونهای باشد که جامعه اداره شود و عقلای قوم اداره کنند و دست انسانهای افراطی ندهند تا این اتفاقات بیفتد.
مسئله مهمی که در پیش داریم و شما وارد این بحث نشدید و من عرض میکنم، هدفمند کردن یارانه هاست . داریم کاری را انجام میدهیم که یک ضرورت است. ولی خطرش موقعی بروز میکند که صنایع و کشاورزی برای صاحبانشان صرف نکند و ضرر بدهد که الان کم و بیش آثارش دارد پیدا میشود. خیلی از کارگاهها با این قیمتها نمیتوانند کار کنند. به ضررشان است. به علاوه دولت هم برای تأمین نیازهای مردم وارد میکند. واردات هم از کشورهایی مثل چین است که کالاهایشان ارزانتر است. این واردات باعث میشود که دامداری، کشاورزی و صیادی ما برای صاحبان این حرفهها به صرفه نباشد. امروز در روزنامهها خواندم که بوشهریها دیگر صیادی نمیکنند و ماهی وارداتی را مصرف میکنند. اگر این خبر درست باشد، خیلی جای غصه است. چون بوشهر یکی از جاهای بسیار مستعد و صیادان بوشهری از افراد ماهر برای صیادی بودند. درست است که قبلاً مازاد گازوئیل خود را در آن طرف میفروختند که الان نیست، ولی مسئله مهم ما تولید است.
دو سه روز پیش اعضای شورای مرکزی خانه کشاورز پیش من آمده بودند. درد دلهایی کردند که انسان را خیلی ناراحت میکند که در این مدت کوتاه چه بر سرشان آمد!! میگفتند کشاورزی برای کشاورزان صرف نمیکند. قطعاً باید به کشاورزی و صنعت توجه داشت.
اگر در این شرایط منطقه که از جهتی خوب و از جهتی به هم ریخته است، کارگران و کشاورزان مشکل داشته باشند و روستائیان و مردم بخواهند کاری کنند، مشکل میشود. آقایان در شهرهایی که هستید، چشم نظام باشید. آنچه را که میبینید، واقعاً منتقل کنید. حداقل به آقا منتقل کنید تا ایشان در جریان باشند.
چند روز پیش مدیران صنایع غذایی پیش من آمده بودند که میگفتند: از ۱۲ هزار صنعت غذایی الان ۶ هزارش کار نمیکنند و کارشان را کنار گذاشتند. یا مواد ندارند و یا نمیتوانند حقوق کارگرانشان را بدهند.
بنابراین باید خیلی خیلی مواظب باشیم تا نتیجه این کار مهم و ضروری و این جراحی که باید انجام شود، منجر به خونریزی نشود
با انگشت، دریچه خروجی اسکناس را کنترل کنید
با انگشت، دریچه خروجی اسکناس را کنترل کنید
جیب بری تازه، با دستکاری
خروجی دستگاه های عابر بانک
پنجشنبه به یکی از دستگاه های عابر بانک مراجعه کردم. بعد از گذاشتن کارت و وارد کردن رمز مبلغ برداشتی 200000 تومان را وارد و دریافت رسید را هم زدم که بعد از چند لحظه کارت خارج شد و روی مانیتور نوشت درخواست شما قابل اجرا نیست. قبلا هم آن دستگاه سابقه این چنینی داشت. کارت را برداشتم و رفتم. امروز جمعه مجددا به همان دستگاه ای. تی. ام مراجعه کردم و داستان روز قبل تکرار شد. اینبار با انگشت دریچه خروج اسکناس را چک کردم که باز شد و مبلغ درخواستی آنجا بود که بلافاصله رسید هم بیرون آمد ولی بادیدن موجودی تازه متوجه شدم که چه کلاهی سرم رفته است.
ظاهرا فرد یا افرادی به قسمت خروج پول از دستگاه چسب مالیده بودن و آن دریچه بعد ازشمارش پول باز نمیشد و به همین دلیل دستگاه بعد از خروج پول از محل نگهداری آن، دیگر قادر به برگرداندن آن به محفظه نبوده و از طرفی هم شاید درسیستمش تعریف نشده که در چنین مواقعی چکار کند. فقط می تواند بنویسد درخواست شما قابل اجرا نیست و مسلما بعد از رفتن شخص دزد حرفه ای از راه رسیده و براحتی با باز کردن دریچه اسکناس ها را بر میدارد تا طعمه بعدی از راه برسد. ما که الکی 200 هزار تومن از دست دادیم، لطفا اطلاع رسانی کنید که دیگران ضرر نکنند.
توجه: اگر دستگاه درست كار كند و پول داشته باشد, بعد از درخواست شما مي نويسد: "دستگاه در حال شمارش وجه" و شما صداي شمارش اسكناس را هم مي شنويد و آنوقت بايد منتظر دريافت پول باشيد. اگر پول نيامد، احتمالا دچار همين مشكلی شده كه در بالا برایتان نوشتم. اما اگر دستگاه مشكل سيستمي داشته باشد، بلافاصله پس از درخواست و تايپ رقم توسط شما, مينويسد: "درخواست قابل اجرا نيست" يا " ارتباط با مركز برقرار نشد" يا ......
بنابراين بايد به كليه جملات دستگاه دقت نمود
جیب بری تازه، با دستکاری
خروجی دستگاه های عابر بانک
پنجشنبه به یکی از دستگاه های عابر بانک مراجعه کردم. بعد از گذاشتن کارت و وارد کردن رمز مبلغ برداشتی 200000 تومان را وارد و دریافت رسید را هم زدم که بعد از چند لحظه کارت خارج شد و روی مانیتور نوشت درخواست شما قابل اجرا نیست. قبلا هم آن دستگاه سابقه این چنینی داشت. کارت را برداشتم و رفتم. امروز جمعه مجددا به همان دستگاه ای. تی. ام مراجعه کردم و داستان روز قبل تکرار شد. اینبار با انگشت دریچه خروج اسکناس را چک کردم که باز شد و مبلغ درخواستی آنجا بود که بلافاصله رسید هم بیرون آمد ولی بادیدن موجودی تازه متوجه شدم که چه کلاهی سرم رفته است.
ظاهرا فرد یا افرادی به قسمت خروج پول از دستگاه چسب مالیده بودن و آن دریچه بعد ازشمارش پول باز نمیشد و به همین دلیل دستگاه بعد از خروج پول از محل نگهداری آن، دیگر قادر به برگرداندن آن به محفظه نبوده و از طرفی هم شاید درسیستمش تعریف نشده که در چنین مواقعی چکار کند. فقط می تواند بنویسد درخواست شما قابل اجرا نیست و مسلما بعد از رفتن شخص دزد حرفه ای از راه رسیده و براحتی با باز کردن دریچه اسکناس ها را بر میدارد تا طعمه بعدی از راه برسد. ما که الکی 200 هزار تومن از دست دادیم، لطفا اطلاع رسانی کنید که دیگران ضرر نکنند.
توجه: اگر دستگاه درست كار كند و پول داشته باشد, بعد از درخواست شما مي نويسد: "دستگاه در حال شمارش وجه" و شما صداي شمارش اسكناس را هم مي شنويد و آنوقت بايد منتظر دريافت پول باشيد. اگر پول نيامد، احتمالا دچار همين مشكلی شده كه در بالا برایتان نوشتم. اما اگر دستگاه مشكل سيستمي داشته باشد، بلافاصله پس از درخواست و تايپ رقم توسط شما, مينويسد: "درخواست قابل اجرا نيست" يا " ارتباط با مركز برقرار نشد" يا ......
بنابراين بايد به كليه جملات دستگاه دقت نمود
«فارين پاليسی» : آیا روش غير خشونت آميز می تواند در ايران به نتیجه برسد؟
«فارين پاليسی» : آیا روش غير خشونت آميز می تواند در ايران به نتیجه برسد؟
رادیو فردا : هفته نامه «فارين پاليسی» متن مصاحبه مفصلی را به چاپ رسانده که اخيرا کريم سجاد پور کارشناس امور ايران در مرکز پژوهشی «کارنگی» با «رامين جهانبگلو» از متفکران سرشناس ايرانی و مروجان عدم خشونت و «روبرتو توسکانو» ديپلمات و نويسنده ايتاليايی و مورخ جنبش های سياسی – مدنی صلح آميز در دوران معاصر انجام داده است.
محور اصلی اين گفت و گو نگاهی به مختصات جنبش سياسی در ايران و آينده نيروهای اپوزيسيون است. کريم سجادپور در مقدمه اين مصاحبه اشاره می کند که بسياری به آينده تحولات سياسی در ايران و موفقيت جنبش دمکراسی خواهی اين کشور خوشبين هستند. اما بحث بر سر روش و راهکارهای اين مبارزه بسيار جدی است و سئوال محوری آن است که بدون توسل به روش های خشونت آميز می توان در ايران سيستم سياسی موجود را تغيير داد؟
شايد در کشوری مثل ايران با سابقه انقلاب خشونت آميز عليه رژيم شاه و جنگ طولانی با عراق که بيش از نيم ميليون قربانی به جا گذاشت اشتهای چندانی برای دست بردن به اسلحه و خشونت وجود نداشته باشد.
نمونه های اخير در کشورهای خاورميانه نيز نشان می دهد که در برخی موارد مثل مصر و يا تونس نافرمانی مدنی و پيشبرد يک جنبش سياسی ضمن پرهيز از خشونت در صورتی که از سوی جامعه بين المللی حمايت شود می تواند به پيروزی برسد.
ولی در عين حال نمونه های ديگری مثل بحرين و سوريه نشان می دهد که حکومت های خودکامه از هر ابزاری برای تداوم سرکوب خشونت آميز معترضان استفاده می کنند و در مورد ليبی شاهد هستيم که رژيم قذافی برای حفظ قدرت خود از کشتار غير نظاميان و کشاندن کشور به ورطه يک جنگ داخلی ابایی ندارد.
کريم سجاد پور در سئوال اول خود می پرسد که برخی از مردم و نيروهای اپوزسيون ايران در مورد موفقيت روش های غير خشونت آميز ترديد دارند.
رامين جهانبگلو در پاسخ به دو نکته اشاره می کند. اول اينکه روی آوردن حکومت ايران به سرکوب خشن دليل روشنی است حاکی از آنکه بازيگران عرصه های مدنی در ايران برای پايه های ايدئولوژيک اين رژيم يک خطر جدی هستند.
و نکته دوم اين است که جنبش غير خشونت آميز بهترين راه دستيابی به تغيير و تحولات سياسی و اجتماعی در ايران است. روش های غير خشونت آميز به نسبت مبارزه قهرآميز شانس بيشتری برای پيروزی دارند و در عين حال به نحوه موثرتری می توانند زمينه های لازم برای گذار ايران به سوی دمکراسی را فراهم کنند.
روبرتو توسکانو در پاسخ به اين سئوال می گويد که تحقيقات سياسی و جامعه شناسانه نشان می دهد که در طول تاريخ معاصر جهان درصد بيشتری از جنبش های غير خشونت آميز به موفقيت رسيده اند.
او به دو اصل مهم در شناخت و اعتقاد به جنبش های غير خشونت آميز اشاره می کند.
اول اينکه برخلاف نظريات برخی از مورخان علوم سياسی «جنگ و يا خشونت تداوم همان سياست قبلی نيست». جنگ و خشونت بازگشت انسان معاصر به دوران بربريت است. درست است که خشونت هنوز هم وجود دارد ولی هيچگاه نبايد آن را در کنار راه حل های غير خشونت آميز قرار داده و يا آن دو را با هم مقايسه و برآورد کرد.
نکته دوم اين است که برخلاف اعتقاد رايج در ميان برخی، «هيچ گاه هدف وسيله را توجيه نمی کند»
در حقيقت انسان معاصر بايد درست خلاف اين نظر بيانديشد و بگويد «روش هايی که به کار گرفته می شوند صلاحيت و حقانيت هدف را برملا می کند.» و در نهايت بايد اشاره کرد که يک جنبش خشونت طلب هيچ گاه نمی توانست ميليون ها معترض ايرانی را پس از انتخابات به خيابان ها بياورد.
تاريخ يک درس مهم به ما می دهد و آن اين است که پرهيز از خشونت هميشه ائتلاف و همکاری و بسيج گسترده مردم را ساده تر می کند در حالی که دست بردن به خشونت بدون شک به تجزيه و اختلاف منجر می شود.
کريم سجاد پور در ادامه اين مصاحبه که می پرسد مرز بين عدم خشونت و دفاع از خود چيست؟
رامين جهانبگلو می گويد که پذيرش تداوم سرکوب و خشونت و انجام ندادن کاری برای تغيير اين شرايط يک جرم است اما فلسفه دفاع از خود در چهارچوب عدم خشونت به اين معنا است که از جان افراد به شکلی دفاع شود که خشونت و قتل و قاتلين ديگری توليد نکند.
در شرايط مشخص ايران ما شاهد بوديم که تظاهر کنندگان نه تنها از روش های مشابه پليس و ماموران بسيج استفاده نکردند بلکه حتی در مواردی از جان اين افراد در برابر حملات خشمگينانه و انتقام جويانه ديگران دفاع کردند.
روبرتو توسکانو می گويد خيلی خلاصه می توان چنين گفت که سپر يک ابزار دفاع از خود است ولی شمشير حتی اگر در برابر يک مهاجم سرکوبگر به کاربرده شود دفاع از خود نيست. البته بايد تاکيد کرد که توسل به روش های غير خشونت آميز به معنای دست زدن به خودکشی نيست. پرهيز از صدمه زدن به دشمن به اين معنا نيست که نبايد از امنيت خود محافظت کرد.
در مورد ايران به خوبی می توان ديد که مردم اين کشور با توجه به تجارب دوران انقلاب و تلفات دوران جنگ تمايلی به بروز خشونت و کشتار ندارند. ولی نبايد فراموش کرد که دفاع از خود در چهارچوب روش های غيرخشونت آميز کار ساده ای نيست و مستلزم اعتقاد و وفاداری عميق به يک چنين منشی است. به همين خاطرهميشه اين احتمال وجود دارد که در صورت تداوم و تشديد سرکوب بخش هايی از مردم و يا اپوزيسيون به خشونت روی آورند.
کريم سجادپور سپس می پرسد که کداميک از روندهای انتقال آرام به دمکراسی در کشورهای جهان می تواند برای مبارزات مردم و اپوزسيون ايران الهام بخش و يا يک الگوی مناسب باشد؟
رامين جهانبگلو با اشاره به قيام های اخير در کشورهايی نظير مصر و تونس به خاطر خصلت عدم خشونت، نقش فعال جوانان واستفاده فعال از شبکه های ارتباطی مدرن، آنها را با مبارزات «جنبش سبز» ايران شبيه می داند و در عين حال با اشاره به جنبش های دمکراسی خواهی کشورهای اروپای شرقی می گويد تشابه مورد ايران با اين کشورها در اين است که در تمامی موارد عنصر حقوق شهروندان و فعاليت نهادهای مدنی بسيار مهم بود.
تاکيد بر حقوق شهروندی، آزادی بيان و انتخابات سياسی و پاسخگو بودن نهادهای حکومتی نشان می دهد که جنبش مدنی در ايران بسيار نيرومند است.
روبرتو توسکانو تاکيد می کند که نبايد به فکر مدل سازی و نمونه برداری از تجارب کشورهای ديگر بود. اما می توان گفت که از نظر نقش روشنفکران می توان مورد ايران را با جنبش های دمکراسی خواهی اروپای شرقی مقايسه کرد.
نکته ديگر در مورد ايران اين است که سياست مهار و تضعيف حکومت ايران توسط جامعه بين المللی می تواند نتيجه بدهد ولی تهاجم نظامی خارجی همانطور که در مورد حمله عراق به ايران نشان داد موجب گسترش تسلط رژيم بر جنبه های مختلف زندگی مردم خواهد شد.
نمونه ديگری که می توان به آن اشاره کرد دوران انتقال به دمکراسی در اسپانيای پس از مرگ ژنرال فرانکو است. به اين معنا که اگر ملتی خواستار اصلاحات است بايد بتواند معقول ترين و ميانه روترين عناصر و عوامل از درون يک رژيم خودکامه را به سوی خود جلب کند. در مورد اسپانيا آدولفو سوارز، در مورد اتحاد شوروی ميخائيل گورباچوف اين وظيفه را انجام دادند و در مورد ايران نيز افرادی مثل موسوی و کروبی ممکن است بتوانند چنين نقشی را ايفا کنند.
در سئوال بعدی، کريم سجادپور در مورد نقاط قوت و نقاط ضعف اصلی جنبش اپوزسيون ايرانی می پرسد. رامين جهانبگلو می گويد که بزرگترين نقطه قوت اپوزسيون ايرانی سرمايه معنوی آن است. اپوزسيون ايرانی در طول يک قرن گذشته هيچ گاه از نظر مادی يا نظامی بر حکومت برتری نداشته و به همين خاطر سرمايه يا توانايی معنوی آن بسيار مهم است.
امروزه جنبش اعتراضی ايران به خاطر انتخاب روش های غير خشونت آميز و به خصوص راهکار نافرمانی مدنی توانايی فراوانی دارد ولی برای تقويت اين جنبش جامعه مدنی ايران بايد متحد و يکپارچه تر شود.
روبرتو توسکانو ضمن مقايسه جنبش های ايران و مصر تاکيد می کند که «جنبش سبز» ايران بر خلاف مصر فقط با يک ديکتاتور در راس حکومت مواجه نيست چون رژيم ايران يک مجموعه گسترده از نهادها و مراکز قدرت و دستگاه های نظامی و امنيتی گوناگون است.
مسئله ديگر اين است که اعتراض به نتايج انتخابات يک خواست فراگير ولی بسيار ساده و مشخص بود و شايد تمام نارضايتی ها و مشکلات مردم ايران را در بر نمی گرفت. بنابراين جنبش سياسی ايران هنوز بايد در مورد مشخص کردن مطالبات و بسيج مردم برای دفاع از اين خواسته ها فعاليت کند. و عامل ديگر نقش ارتش يا نيروهای مسلح است.
در مورد مصر ارتش به نوعی استقلال خود را حفظ کرد در صورتی که در مورد ايران سپاه پاسداران هر روز بيش از گذشته به يک بخش بسيار مهم و درهم تنيده ای از حکومت اسلامی بدل می شود.
در پايان اين گفت و گو، رامين جهانبگلو و روبرتو توسکانو در مورد نقش حمايت خارجی از جنبش اعتراضی ايران يادآوری می کنند که تاريخ تحولات سياسی و گذار کشورها به سوی دمکراسی نشان می دهد که يک چنين تحولی را نمی توان از خارج وارد کرد.
جنبش های مدنی – سياسی غير خشونت آميز بيش از هر نوع ديگر از مبارزات سياسی به مردم و فعالان جامعه مدنی خود تکيه دارند.
به اعتقاد اين دو کارشناس، مهم ترين و موثرترين کاری که کشورهای ديگر و جامعه بين المللی می توانند انجام دهند اعمال فشار به حکومت ايران برای پذيرش اصلاحات، تحريم حکومت و دفاع فعال از حقوق بشر در ايران است.
رادیو فردا : هفته نامه «فارين پاليسی» متن مصاحبه مفصلی را به چاپ رسانده که اخيرا کريم سجاد پور کارشناس امور ايران در مرکز پژوهشی «کارنگی» با «رامين جهانبگلو» از متفکران سرشناس ايرانی و مروجان عدم خشونت و «روبرتو توسکانو» ديپلمات و نويسنده ايتاليايی و مورخ جنبش های سياسی – مدنی صلح آميز در دوران معاصر انجام داده است.
محور اصلی اين گفت و گو نگاهی به مختصات جنبش سياسی در ايران و آينده نيروهای اپوزيسيون است. کريم سجادپور در مقدمه اين مصاحبه اشاره می کند که بسياری به آينده تحولات سياسی در ايران و موفقيت جنبش دمکراسی خواهی اين کشور خوشبين هستند. اما بحث بر سر روش و راهکارهای اين مبارزه بسيار جدی است و سئوال محوری آن است که بدون توسل به روش های خشونت آميز می توان در ايران سيستم سياسی موجود را تغيير داد؟
شايد در کشوری مثل ايران با سابقه انقلاب خشونت آميز عليه رژيم شاه و جنگ طولانی با عراق که بيش از نيم ميليون قربانی به جا گذاشت اشتهای چندانی برای دست بردن به اسلحه و خشونت وجود نداشته باشد.
نمونه های اخير در کشورهای خاورميانه نيز نشان می دهد که در برخی موارد مثل مصر و يا تونس نافرمانی مدنی و پيشبرد يک جنبش سياسی ضمن پرهيز از خشونت در صورتی که از سوی جامعه بين المللی حمايت شود می تواند به پيروزی برسد.
ولی در عين حال نمونه های ديگری مثل بحرين و سوريه نشان می دهد که حکومت های خودکامه از هر ابزاری برای تداوم سرکوب خشونت آميز معترضان استفاده می کنند و در مورد ليبی شاهد هستيم که رژيم قذافی برای حفظ قدرت خود از کشتار غير نظاميان و کشاندن کشور به ورطه يک جنگ داخلی ابایی ندارد.
کريم سجاد پور در سئوال اول خود می پرسد که برخی از مردم و نيروهای اپوزسيون ايران در مورد موفقيت روش های غير خشونت آميز ترديد دارند.
رامين جهانبگلو در پاسخ به دو نکته اشاره می کند. اول اينکه روی آوردن حکومت ايران به سرکوب خشن دليل روشنی است حاکی از آنکه بازيگران عرصه های مدنی در ايران برای پايه های ايدئولوژيک اين رژيم يک خطر جدی هستند.
و نکته دوم اين است که جنبش غير خشونت آميز بهترين راه دستيابی به تغيير و تحولات سياسی و اجتماعی در ايران است. روش های غير خشونت آميز به نسبت مبارزه قهرآميز شانس بيشتری برای پيروزی دارند و در عين حال به نحوه موثرتری می توانند زمينه های لازم برای گذار ايران به سوی دمکراسی را فراهم کنند.
روبرتو توسکانو در پاسخ به اين سئوال می گويد که تحقيقات سياسی و جامعه شناسانه نشان می دهد که در طول تاريخ معاصر جهان درصد بيشتری از جنبش های غير خشونت آميز به موفقيت رسيده اند.
او به دو اصل مهم در شناخت و اعتقاد به جنبش های غير خشونت آميز اشاره می کند.
اول اينکه برخلاف نظريات برخی از مورخان علوم سياسی «جنگ و يا خشونت تداوم همان سياست قبلی نيست». جنگ و خشونت بازگشت انسان معاصر به دوران بربريت است. درست است که خشونت هنوز هم وجود دارد ولی هيچگاه نبايد آن را در کنار راه حل های غير خشونت آميز قرار داده و يا آن دو را با هم مقايسه و برآورد کرد.
نکته دوم اين است که برخلاف اعتقاد رايج در ميان برخی، «هيچ گاه هدف وسيله را توجيه نمی کند»
در حقيقت انسان معاصر بايد درست خلاف اين نظر بيانديشد و بگويد «روش هايی که به کار گرفته می شوند صلاحيت و حقانيت هدف را برملا می کند.» و در نهايت بايد اشاره کرد که يک جنبش خشونت طلب هيچ گاه نمی توانست ميليون ها معترض ايرانی را پس از انتخابات به خيابان ها بياورد.
تاريخ يک درس مهم به ما می دهد و آن اين است که پرهيز از خشونت هميشه ائتلاف و همکاری و بسيج گسترده مردم را ساده تر می کند در حالی که دست بردن به خشونت بدون شک به تجزيه و اختلاف منجر می شود.
کريم سجاد پور در ادامه اين مصاحبه که می پرسد مرز بين عدم خشونت و دفاع از خود چيست؟
رامين جهانبگلو می گويد که پذيرش تداوم سرکوب و خشونت و انجام ندادن کاری برای تغيير اين شرايط يک جرم است اما فلسفه دفاع از خود در چهارچوب عدم خشونت به اين معنا است که از جان افراد به شکلی دفاع شود که خشونت و قتل و قاتلين ديگری توليد نکند.
در شرايط مشخص ايران ما شاهد بوديم که تظاهر کنندگان نه تنها از روش های مشابه پليس و ماموران بسيج استفاده نکردند بلکه حتی در مواردی از جان اين افراد در برابر حملات خشمگينانه و انتقام جويانه ديگران دفاع کردند.
روبرتو توسکانو می گويد خيلی خلاصه می توان چنين گفت که سپر يک ابزار دفاع از خود است ولی شمشير حتی اگر در برابر يک مهاجم سرکوبگر به کاربرده شود دفاع از خود نيست. البته بايد تاکيد کرد که توسل به روش های غير خشونت آميز به معنای دست زدن به خودکشی نيست. پرهيز از صدمه زدن به دشمن به اين معنا نيست که نبايد از امنيت خود محافظت کرد.
در مورد ايران به خوبی می توان ديد که مردم اين کشور با توجه به تجارب دوران انقلاب و تلفات دوران جنگ تمايلی به بروز خشونت و کشتار ندارند. ولی نبايد فراموش کرد که دفاع از خود در چهارچوب روش های غيرخشونت آميز کار ساده ای نيست و مستلزم اعتقاد و وفاداری عميق به يک چنين منشی است. به همين خاطرهميشه اين احتمال وجود دارد که در صورت تداوم و تشديد سرکوب بخش هايی از مردم و يا اپوزيسيون به خشونت روی آورند.
کريم سجادپور سپس می پرسد که کداميک از روندهای انتقال آرام به دمکراسی در کشورهای جهان می تواند برای مبارزات مردم و اپوزسيون ايران الهام بخش و يا يک الگوی مناسب باشد؟
رامين جهانبگلو با اشاره به قيام های اخير در کشورهايی نظير مصر و تونس به خاطر خصلت عدم خشونت، نقش فعال جوانان واستفاده فعال از شبکه های ارتباطی مدرن، آنها را با مبارزات «جنبش سبز» ايران شبيه می داند و در عين حال با اشاره به جنبش های دمکراسی خواهی کشورهای اروپای شرقی می گويد تشابه مورد ايران با اين کشورها در اين است که در تمامی موارد عنصر حقوق شهروندان و فعاليت نهادهای مدنی بسيار مهم بود.
تاکيد بر حقوق شهروندی، آزادی بيان و انتخابات سياسی و پاسخگو بودن نهادهای حکومتی نشان می دهد که جنبش مدنی در ايران بسيار نيرومند است.
روبرتو توسکانو تاکيد می کند که نبايد به فکر مدل سازی و نمونه برداری از تجارب کشورهای ديگر بود. اما می توان گفت که از نظر نقش روشنفکران می توان مورد ايران را با جنبش های دمکراسی خواهی اروپای شرقی مقايسه کرد.
نکته ديگر در مورد ايران اين است که سياست مهار و تضعيف حکومت ايران توسط جامعه بين المللی می تواند نتيجه بدهد ولی تهاجم نظامی خارجی همانطور که در مورد حمله عراق به ايران نشان داد موجب گسترش تسلط رژيم بر جنبه های مختلف زندگی مردم خواهد شد.
نمونه ديگری که می توان به آن اشاره کرد دوران انتقال به دمکراسی در اسپانيای پس از مرگ ژنرال فرانکو است. به اين معنا که اگر ملتی خواستار اصلاحات است بايد بتواند معقول ترين و ميانه روترين عناصر و عوامل از درون يک رژيم خودکامه را به سوی خود جلب کند. در مورد اسپانيا آدولفو سوارز، در مورد اتحاد شوروی ميخائيل گورباچوف اين وظيفه را انجام دادند و در مورد ايران نيز افرادی مثل موسوی و کروبی ممکن است بتوانند چنين نقشی را ايفا کنند.
در سئوال بعدی، کريم سجادپور در مورد نقاط قوت و نقاط ضعف اصلی جنبش اپوزسيون ايرانی می پرسد. رامين جهانبگلو می گويد که بزرگترين نقطه قوت اپوزسيون ايرانی سرمايه معنوی آن است. اپوزسيون ايرانی در طول يک قرن گذشته هيچ گاه از نظر مادی يا نظامی بر حکومت برتری نداشته و به همين خاطر سرمايه يا توانايی معنوی آن بسيار مهم است.
امروزه جنبش اعتراضی ايران به خاطر انتخاب روش های غير خشونت آميز و به خصوص راهکار نافرمانی مدنی توانايی فراوانی دارد ولی برای تقويت اين جنبش جامعه مدنی ايران بايد متحد و يکپارچه تر شود.
روبرتو توسکانو ضمن مقايسه جنبش های ايران و مصر تاکيد می کند که «جنبش سبز» ايران بر خلاف مصر فقط با يک ديکتاتور در راس حکومت مواجه نيست چون رژيم ايران يک مجموعه گسترده از نهادها و مراکز قدرت و دستگاه های نظامی و امنيتی گوناگون است.
مسئله ديگر اين است که اعتراض به نتايج انتخابات يک خواست فراگير ولی بسيار ساده و مشخص بود و شايد تمام نارضايتی ها و مشکلات مردم ايران را در بر نمی گرفت. بنابراين جنبش سياسی ايران هنوز بايد در مورد مشخص کردن مطالبات و بسيج مردم برای دفاع از اين خواسته ها فعاليت کند. و عامل ديگر نقش ارتش يا نيروهای مسلح است.
در مورد مصر ارتش به نوعی استقلال خود را حفظ کرد در صورتی که در مورد ايران سپاه پاسداران هر روز بيش از گذشته به يک بخش بسيار مهم و درهم تنيده ای از حکومت اسلامی بدل می شود.
در پايان اين گفت و گو، رامين جهانبگلو و روبرتو توسکانو در مورد نقش حمايت خارجی از جنبش اعتراضی ايران يادآوری می کنند که تاريخ تحولات سياسی و گذار کشورها به سوی دمکراسی نشان می دهد که يک چنين تحولی را نمی توان از خارج وارد کرد.
جنبش های مدنی – سياسی غير خشونت آميز بيش از هر نوع ديگر از مبارزات سياسی به مردم و فعالان جامعه مدنی خود تکيه دارند.
به اعتقاد اين دو کارشناس، مهم ترين و موثرترين کاری که کشورهای ديگر و جامعه بين المللی می توانند انجام دهند اعمال فشار به حکومت ايران برای پذيرش اصلاحات، تحريم حکومت و دفاع فعال از حقوق بشر در ايران است.
رجانیوز: به ناصر حجازی توصیه میکنیم پا فراتر از حد خود نگذارد!
رجانیوز: به ناصر حجازی توصیه میکنیم پا فراتر از حد خود نگذارد!
آفتاب: سایت رجانیوز در یادداشتی با عنوان "همراهی ناصر حجازی با رسانههای مخالف نظام"، نوشت: ناصر حجازی؛ همان دروازهبان اسطورهای فوتبال ایران که به دلیل بیماری این روزها خانه نشین شده، به تازگی وبسایت خود را راهاندازی کرد تا از این پس هرآنچه دوست دارد را از طریق این درگاه اینترنتی به اطلاع اهالی فوتبال برساند، روزی که وی در مراسمی پرطمطراق با حضور اهالی هنر و ورزش به طور رسمی فعالیت این وبسایت اینترنتی را آغاز کرد، آن دسته از افرادی که ناصر حجازی را به خوبی میشماختند پیشبینی کردند از این پس دروزاهبان خانه نشین استقلال تمام درگیریهای خود با اهالی فوتبال را از طریق این وب سایت منتشر خواهد کرد تا دیگر نگران انتشار مطالب تند و تیزش درباره افراد نباشد.
در ادامه این یاداشت آمده است: ناصر حجازی در تازهترین مصاحبه خود، پا را فراتر از حد خود نهاده و در خصوص مسأله هدفمندی یارانهها اظهارنظر کرده،وی که خود در مقام یک تحلیلگر اقتصادی قرار داده با لحنی کاملا نامتعارف دولت را به دلیل اجرای قانون هدفمندی سرزنش کرده تا همه به این واقعیت پی ببرند که برای ناصر حجازی مهم نیست درباره چه مسألهای اعتراض کند بلکه او فقط به این میاندیشد که ساز مخالف بزند حالا درباره فوتبال باشد یا درباره هر مسائله غیر تخصصی!
عدهای میگویند ناصر حجازی دچار توهم شده است، همانگونه که سالیان پیش متصور بود که میتواند سیاستمداری حاذق باشد اما حقیقت موجود درباره او این گونه است که حجازی در این ایام همانند سالهای قبل تکلیف با خودش روشن نیست، کسی که روزی نیت میکند رئیسجمهور شود اما فردای آن روز برای رسیدن به مربیگری استقلال دستوپا میزند شاخصههای لازم برای اظهارنظر در خصوص مباحث کلیدی این چنینی را ندارد پس باید او را به سکوت دعوت کرد چرا که اگر غیر از این باشد جامعه درباره او فکرهای بدی خواهد کرد. از این رو به دروازهبان اسطورهای سالهای دور استقلال توصیه میکنیم در چارچوب خود حرکت کند و پا فراتر از حد خود نگذارد چون مردم طاقت همراهی او با دشمنان کشورشان را ندارند.
آفتاب: سایت رجانیوز در یادداشتی با عنوان "همراهی ناصر حجازی با رسانههای مخالف نظام"، نوشت: ناصر حجازی؛ همان دروازهبان اسطورهای فوتبال ایران که به دلیل بیماری این روزها خانه نشین شده، به تازگی وبسایت خود را راهاندازی کرد تا از این پس هرآنچه دوست دارد را از طریق این درگاه اینترنتی به اطلاع اهالی فوتبال برساند، روزی که وی در مراسمی پرطمطراق با حضور اهالی هنر و ورزش به طور رسمی فعالیت این وبسایت اینترنتی را آغاز کرد، آن دسته از افرادی که ناصر حجازی را به خوبی میشماختند پیشبینی کردند از این پس دروزاهبان خانه نشین استقلال تمام درگیریهای خود با اهالی فوتبال را از طریق این وب سایت منتشر خواهد کرد تا دیگر نگران انتشار مطالب تند و تیزش درباره افراد نباشد.
در ادامه این یاداشت آمده است: ناصر حجازی در تازهترین مصاحبه خود، پا را فراتر از حد خود نهاده و در خصوص مسأله هدفمندی یارانهها اظهارنظر کرده،وی که خود در مقام یک تحلیلگر اقتصادی قرار داده با لحنی کاملا نامتعارف دولت را به دلیل اجرای قانون هدفمندی سرزنش کرده تا همه به این واقعیت پی ببرند که برای ناصر حجازی مهم نیست درباره چه مسألهای اعتراض کند بلکه او فقط به این میاندیشد که ساز مخالف بزند حالا درباره فوتبال باشد یا درباره هر مسائله غیر تخصصی!
عدهای میگویند ناصر حجازی دچار توهم شده است، همانگونه که سالیان پیش متصور بود که میتواند سیاستمداری حاذق باشد اما حقیقت موجود درباره او این گونه است که حجازی در این ایام همانند سالهای قبل تکلیف با خودش روشن نیست، کسی که روزی نیت میکند رئیسجمهور شود اما فردای آن روز برای رسیدن به مربیگری استقلال دستوپا میزند شاخصههای لازم برای اظهارنظر در خصوص مباحث کلیدی این چنینی را ندارد پس باید او را به سکوت دعوت کرد چرا که اگر غیر از این باشد جامعه درباره او فکرهای بدی خواهد کرد. از این رو به دروازهبان اسطورهای سالهای دور استقلال توصیه میکنیم در چارچوب خود حرکت کند و پا فراتر از حد خود نگذارد چون مردم طاقت همراهی او با دشمنان کشورشان را ندارند.
عصر ایران : خلق واژه «احمدینژادیها» اشتباهی راهبردی بود
عصر ایران : خلق واژه «احمدینژادیها» اشتباهی راهبردی بود
دیگربان : سایت «عصر ایران» در یاددشتی نوشت که خلق واژه «احمدینژادیها» اشتباهی راهبردی از سوی نیروهای معتقد به جمهوری اسلامی بود.
این سایت روز پنجشنبه (اول اردیبهشت) نوشته که «خلق این واژه (احمدینژادی) برای نامگذاری نیروهای پیرو خط رهبری، اشتباه استراتژیکی بود که نیروهای انقلاب مرتکب آن شدند.»
به نوشته این سایت نزدیک به محمدباقر قالیباف «در قاموس واژگان انقلاب، برای نامیدن پیروان خط ولایت، واژه ولایی پیشتر از این وجود داشت و اساساً نیازی به کلمه سازی جدید، آن هم بر مبنای نام یک رئیس جمهور گذرا، نبود.»
«عصر ایران» افزوده که واژه «احمدینژادی»، عرض اندامی بیهوده در برابر واژه «ولایی» به شمار میرود که ابداع آن «یا اشتباهی ناخودآگاه بود که شیوع پیدا کرد و یا برنامهای بود که شیوعش دادند تا این کلمه، رفته رفته استقلال معنایی برای خود پیدا کند.
یادداشت این سایت در واکنش به اعلام یرائت گروهی از محافظهکاران از احمدینژاد منتشر شده است.
در روزهای اخیر برخی وبلاگها و سایتهای محافظهکار با انتشار یادداشتهای اعلام کردهاند که دیگر «احمدینژادی» نبوده و خود را حامی وی نمیدانند.
وبلاگ محافظهکار «آهستان» نخستین وبلاگی بود که با انتشار پستی اعلام کرد که دیگر خود را «احمدینژادی» نمیداند.
پس از انتشار این یادداشت برخی وبلاگنویسان دیگر نیز اعلام کردند که دیگر حامی احمدینژاد نیستند.
نیروهای محافظهکار در شرایطی از جریان حامی دولت ریزش میکنند که در هفتههای اخیر تنشها میان محافظهکاران حامی خامنهای و احمدینژاد افزایش چشمگیری داشته است.
دیگربان : سایت «عصر ایران» در یاددشتی نوشت که خلق واژه «احمدینژادیها» اشتباهی راهبردی از سوی نیروهای معتقد به جمهوری اسلامی بود.
این سایت روز پنجشنبه (اول اردیبهشت) نوشته که «خلق این واژه (احمدینژادی) برای نامگذاری نیروهای پیرو خط رهبری، اشتباه استراتژیکی بود که نیروهای انقلاب مرتکب آن شدند.»
به نوشته این سایت نزدیک به محمدباقر قالیباف «در قاموس واژگان انقلاب، برای نامیدن پیروان خط ولایت، واژه ولایی پیشتر از این وجود داشت و اساساً نیازی به کلمه سازی جدید، آن هم بر مبنای نام یک رئیس جمهور گذرا، نبود.»
«عصر ایران» افزوده که واژه «احمدینژادی»، عرض اندامی بیهوده در برابر واژه «ولایی» به شمار میرود که ابداع آن «یا اشتباهی ناخودآگاه بود که شیوع پیدا کرد و یا برنامهای بود که شیوعش دادند تا این کلمه، رفته رفته استقلال معنایی برای خود پیدا کند.
یادداشت این سایت در واکنش به اعلام یرائت گروهی از محافظهکاران از احمدینژاد منتشر شده است.
در روزهای اخیر برخی وبلاگها و سایتهای محافظهکار با انتشار یادداشتهای اعلام کردهاند که دیگر «احمدینژادی» نبوده و خود را حامی وی نمیدانند.
وبلاگ محافظهکار «آهستان» نخستین وبلاگی بود که با انتشار پستی اعلام کرد که دیگر خود را «احمدینژادی» نمیداند.
پس از انتشار این یادداشت برخی وبلاگنویسان دیگر نیز اعلام کردند که دیگر حامی احمدینژاد نیستند.
نیروهای محافظهکار در شرایطی از جریان حامی دولت ریزش میکنند که در هفتههای اخیر تنشها میان محافظهکاران حامی خامنهای و احمدینژاد افزایش چشمگیری داشته است.
Subscribe to:
Posts (Atom)