Wednesday, March 10, 2010
پدر رامین پوراندرجانی در گفتگو با روز :
چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۸
پدر رامین پوراندرجانی در گفتگو با روز :
قاتل فرزندم را معرفی و محاکمه کنید
فرشته قاضی
اولین جلسه رسیدگی به پرونده متهمان بازداشتگاه کهریزک روز گذشته در حالی پشت درهای بسته و به دور از نظارت افکار عمومی برگزار شد که متهمان اصلی فجایع کهریزک در پست های دولتی، نظامی و قضایی همچنان مشغول به کار هستند.همزمان خانواده رامین پوراندرجانی، پزشک وظیفه ای که دو روز قبل از جان باختن قربانیان کهریزک آنها را مورد معاینه قرار داده بود و به نحو مشکوکی کشته شد، به "روز" گفتند که خواهان شناسایی و محاکمه قاتل فرزندشان هستند.
دادگاهی برای هیچ!
روز گذشته روابط عمومی سازمان قضایی نیروهای مسلح از برگزاری دادگاه غیرعلنی متهمان کهریزک خبر داد اما هیچ اشاره ای به اسامی متهمان و اتهامات آنها نکرد و هیچ توضیحی در این زمینه نداد.
این روابط عمومی اعلام کرد: "کیفرخواست برای تمام متهمان این پرونده که تعداد آنها ۱۲ نفر اعلام شده است، خوانده شد و موضوع اتهام ها و دلایل آن به وسیله رئیس دادگاه به کلیه متهمان تفهیم شد".
پیشتر سایت تابناک که متعلق به محسن رضایی است متهمان پرونده کهریزک را، چند مامور ارشد نیروی انتظامی معرفی کرده بود. با توجه به اطلاعیه سازمان قضایی نیروهای مسلح هم کلیه متهمان پرونده، همان 12 نفری هستند که دیروز در دادگاه حضور داشتند و سعید مرتضوی که از سوی کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی به عنوان متهم اصلی پرونده کهریزک معرفی شده بود، جزو متهمان پرونده کهریزک نیست.
سردار رادان و سردار احمدی مقدم، دیگر مسئولانی هستند که از سوی افکار عمومی به عنوان متهمان پرونده کهریزک شناخته می شوند. برخی از آزاد شدگان از این بازداشتگاه مخوف اعلام کرده اند که سردار رادان در برخی موارد از شکنجه ها در این بازداشتگاه حضور داشته و نقش مستقیمی در فجایع رخ داده در این بازداشتگاه داشته است؛ اما این دو سردار نظامی نیز در سمت های نظامی خود مشغول به خدمت به جمهوری اسلامی هستند و نامی از آنها در پرونده متهمان کهریزک نیست.
حیدری فرد ، بازپرس شعبه سوم دادسرای امنیت دادگاه انقلاب نیز همچنان در سمت خود مشغول به کار است و نام او نیز در پرونده متهمان کهریزک نیست. این در حالیست که بسیاری از بازداشت شدگان بعد از انتخابات با دستور او به بازداشتگاه کهریزک منتقل شده بودند.
چنین است که افکار عمومی نگران آن است که نتیجه پرونده کهریزک نیز همانند پرونده کوی دانشگاه تهران شود که فقط یک سرباز به دلیل سرقت یک ریش تراش در آن مجرم شناخته شد!
ابهام در نظریه پزشکی قانونی
از سوی دیگر شکایت خانواده رامین پوراندرجانی ، پزشکی که به نحوی مشکوک جان باخت و ابتدا مقامات مسئول مرگ او را سکته قلبی و سپس خودکشی اعلام کردند و در نهایت پزشکی قانونی اعلام کرد که مرگ این پزشک جوان به علت مسمومیت بوده، جزو پرونده کهریزک نیست و با وجود شکایت خانواده پوراندرجانی ، به پرونده این پزشک جوان در این پرونده رسیدگی نخواهد شد.
رضا قلی پوراندرجانی، پدر رامین پوراندرجانی در گفتگو با "روز" اعلام کرد آخرین پاسخی که به شکایت او داده اند پاسخ پزشکی قانونی بوده اما خانواده پوراندرجانی این پاسخ را مبهم میدانند.
وی توضیح داد: ما شکایت کرده ایم و خواهان شناسایی و محاکمه قاتل هستیم و شکایت خود را پی گیری خواهیم کرد.
آقای پوراندرجانی که برای پی گیری شکایت خود و خانواده اش ناچار است به طور مرتب بین تبریزو تهران رفت و آمد کند همچنین خبرداد که پرونده شکایت او برای شناسایی قاتل، در دادسرای جنایی تهران مفتوح است.
پدر رامین پوراندر جانی تصریح کرد: پزشکی قانونی گفته است که رامین بر اثر مسمومیت جان باخته اما این نظر پزشکی قانونی خیلی مبهم است و ما نمیتوانیم این نظریه را بپذیریم . توضیح دهند چگونه مسموم شده و چه کسی یا کسانی او را مسموم کرده اند.
وی در عین حال یادآور شد: من شکایت را پی گیری میکنم اما به دور از حاشیه های سیاسی و چون پسرجوان دیگری دارم سعی میکنم شکایتم را از طریق حقوقی پی گیری کنم و وارد حاشیه های سیاسی نشوم.
آقای پوراندرجانی پیشتر و در 25 آذر به "روز" گفته بود : "تاکنون هیچ مسئولی برای پی گیری موضوع به ما مراجعه نکرده و در مراجعه به دادسرای جنایی و ثبت شکایت، توانستیم یکبار قاضی پرونده را ببینیم و با قاضی حرف بزنیم اما بعد از آن کسی سراغی از ما نگرفت و هیچ جوابی هم تاکنون به ما نداده اند".
او از به کار بردن عنوان "پزشک کهریزک" برای فرزندش به شدت گله کرده و گفته بود: "مادر رامین و ما از این موضوع واقعا ناراحت هستیم. چرا می گویید پزشک کهریزک؟ پسر من یک سرباز وظیفه بود و برای خدمت به میهنش، به خدمت سربازی رفته بود؛ او نه کادر رسمی ناجا بود و نه کادر کهریزک و خواهش ما این است که این عنوان را برای فرزند ما به کار نبرید".
دادگاهی برای خودی ها
دادسرای نظامی اعلام کرده است که جلسه دیروز با حضور "اولیای دم و سایر شکات و وکلای آنها" برگزار شده است. این دادسرا پیشتر اعلام کرده بود که "۹۸ نفر از بازداشت شدگان کهریزک از نحوه رفتار ماموران شکایت کرده اند ولی با تدبیر دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و پرداخت خسارت و دلجویی از شاکیان، تعداد ۵۱ نفر از آنان رضایت داده اند".
در این جلسه دادگاه، محمد مصدق که بعنوان قاضی رسیدگی کننده به پرونده معرفی شده، با بیان اینکه "بخشی از محتویات پرونده دارای اطلاعات و مطالبی است که انتشار آن منافی نظم عمومی جامعه و مخل انتظام مملکتی است" انتشار محتویات جلسات دادگاه را ممنوع اعلام کرده است.
براساس اعلام روابط عمومی سازمان قضایی نیروهای مسلح، "پدر محمد کامرانی و اکثر شکات پرونده" در جلسه دیروز شکایت خود را مطرح کرده اند.
محمد کامرانی ، محسن روحالامینی، امیر جوادیفر، و رامین آقازاده قهرمانی ، چهار نفری هستند که براثر شکنجه های وارده در بازداشتگاه کهریزک، جان باخته اند.
رامین آقازاده قهرمانی، پس از آزادی از این بازداشتگاه و به علت شکنجه های وارده در بیمارستان جان باخت اما سه نفر دیگر در بازداشتگاه کهریزک جان خود را از دست دادند.
رئيس سازمان ملي جوانان : اگر پسري به خواستگاري دختري رفت دخترخانم به شرطي جواب بدهد كه خواستگار دورهه تخصصي ازدواج را گذرانده باشد و گواهي مربوطه را
ایلنا: رئيس سازمان ملي جوانان استان تهران ديروز از صدور گواهينامه تخصصي ازدواج براي خواستگاري خبر داد.او گفت: به دنبال اين هستيم كه تا دو سال آينده اگر پسري به خواستگاري دختري رفت دخترخانم به شرطي جواب بدهد كه خواستگار اين دورهها را گذرانده باشد و گواهي مربوطه را دريافت كرده باشداما شهلا اعزازي معتقد است اين گواهينامهها نميتواند هيچ كمكي به زندگي مشترك جوانان كند.
شهلا اعزازي در گفتوگو با خبرنگار ايلنا گفت:براي آماده كردن جوانان براي ازدواج راهاندازي كلاسها و كارگاههاي آموزشي نميتواند چندان فايدهاي داشته باشد زيرا با برگزاري چند كلاس آموزشي، جوانان مهارتهاي ازدواج را نميآموزند.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه برگزاري كلاسهاي آموزش مهارت ازدواج كه با ديدگاه مسئولان دولتي بر گزار ميشود نميتوان هيچ كمكي به رفع مشكل ازدواج جوانان كرد، تصريح كرد: يادگيري مهارتهاي زندگي و ازدواج بايد از دورههاي ابتدايي در مدارس به دانشآموزان آموزش داده شود و در عين حال بايد شرايط اجتماعي نيز برابريخواه باشد تا افراد در حين تحصيل و زندگي و در طول مدت طولاني مهارتهاي ازدواج را بياموزند.
اين استاد دانشگاه تصريح كرد: در حال حاضر شرايط اجتماعي در ايران به گونهاي است كه خانوادههاي سنتي و پدرسالار نيز سعي ميكنند تا حد امكان در زمينه ازدواج فرزندان خود دخالت نكنند اما با شنيدن خبرهايي مانند ارائه گواهينامه تخصصي ازدواج به جوانان توسط سازمان ملي جوانان متوجه ميشويم كه گويا قرار است شاهد پدرسالاري دولتي در امر ازدواج باشيم.
اعزازي گفت: تجربه نشان داده است كه ازدواج، طلاق و تشكيل خانواده بدون توجه به سياستهاي دولتها راه خود را ادامه ميدهند و اگر در دورههاي مختلف دولتها سياستگذاري خاص يا مزيت خاصي در زمينه ازدواج در نظر گرفتهاند در مدت زمان كوتاهي نرخ ازدواج در جوامع بالا رفته و پس از مدت زمان كوتاهي وضعيت به حالت عادي برگشته است.
اين استاد دانشگاه گفت: دولتها اگر وظيفهاي در زمينه ازدواج داشته باشند، در زمينه فراهم كردن زيرساختهاي ازدواج است يعني دولتها بايد سعي كنند در زمينه فراهم كردن شرايط اشتغال براي جوانان، خانه يا ارائه وام اقدامات لازم را انجام دهند نه اينكه در حيطه خصوصي افراد وارد شوند و تصميمات خرد مربوط به ازدواج را كه هيچ ربطي به دولتها ندارد، اتخاذ كنند و آنگاه مسائل زيرساختي مانند مسكن و اشتغال را به جوانان و خانوادههاي آنها واگذار كنند.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ نوزدهم اسفند ۱۳۸۸ برابر با دهم مارس ۲۰۱۰ ، 12:37:19 توسط گل آفتابگردان
به نظر من این دوره ها در صورتی که خوب تدوین شده باشند میتوانند تاثیر قابل ملاحظه ای در یک ازدواج موفق داشته باشند. به هر حال موضوع جالبی به نظر میرسد اما فکر میکنم پسرها و هم دخترها باید هردو یک چنین دوره هایی را بگذرانند.
نوشته شده در تاريخ نوزدهم اسفند ۱۳۸۸ برابر با دهم مارس ۲۰۱۰ ، 11:13:12 توسط مهدی پلنگ
به این میگن قانون سکسیست. چرا فقط پسرها باید این دوره رو بگذرونن؟ سربازی کم بود حالا باید دورۀ عروس/دامادبازی هم گذراند؟ آیا دوره ای هم برای دخترهای ایرانی هست که بهشون یاد بده زندگی فقط سریال نگاه کردن و مو رنگ زدن و آرایش کردن و روزی شش ساعت با تلفن حرف زدن نیست؟
شهلا اعزازي در گفتوگو با خبرنگار ايلنا گفت:براي آماده كردن جوانان براي ازدواج راهاندازي كلاسها و كارگاههاي آموزشي نميتواند چندان فايدهاي داشته باشد زيرا با برگزاري چند كلاس آموزشي، جوانان مهارتهاي ازدواج را نميآموزند.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه برگزاري كلاسهاي آموزش مهارت ازدواج كه با ديدگاه مسئولان دولتي بر گزار ميشود نميتوان هيچ كمكي به رفع مشكل ازدواج جوانان كرد، تصريح كرد: يادگيري مهارتهاي زندگي و ازدواج بايد از دورههاي ابتدايي در مدارس به دانشآموزان آموزش داده شود و در عين حال بايد شرايط اجتماعي نيز برابريخواه باشد تا افراد در حين تحصيل و زندگي و در طول مدت طولاني مهارتهاي ازدواج را بياموزند.
اين استاد دانشگاه تصريح كرد: در حال حاضر شرايط اجتماعي در ايران به گونهاي است كه خانوادههاي سنتي و پدرسالار نيز سعي ميكنند تا حد امكان در زمينه ازدواج فرزندان خود دخالت نكنند اما با شنيدن خبرهايي مانند ارائه گواهينامه تخصصي ازدواج به جوانان توسط سازمان ملي جوانان متوجه ميشويم كه گويا قرار است شاهد پدرسالاري دولتي در امر ازدواج باشيم.
اعزازي گفت: تجربه نشان داده است كه ازدواج، طلاق و تشكيل خانواده بدون توجه به سياستهاي دولتها راه خود را ادامه ميدهند و اگر در دورههاي مختلف دولتها سياستگذاري خاص يا مزيت خاصي در زمينه ازدواج در نظر گرفتهاند در مدت زمان كوتاهي نرخ ازدواج در جوامع بالا رفته و پس از مدت زمان كوتاهي وضعيت به حالت عادي برگشته است.
اين استاد دانشگاه گفت: دولتها اگر وظيفهاي در زمينه ازدواج داشته باشند، در زمينه فراهم كردن زيرساختهاي ازدواج است يعني دولتها بايد سعي كنند در زمينه فراهم كردن شرايط اشتغال براي جوانان، خانه يا ارائه وام اقدامات لازم را انجام دهند نه اينكه در حيطه خصوصي افراد وارد شوند و تصميمات خرد مربوط به ازدواج را كه هيچ ربطي به دولتها ندارد، اتخاذ كنند و آنگاه مسائل زيرساختي مانند مسكن و اشتغال را به جوانان و خانوادههاي آنها واگذار كنند.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ نوزدهم اسفند ۱۳۸۸ برابر با دهم مارس ۲۰۱۰ ، 12:37:19 توسط گل آفتابگردان
به نظر من این دوره ها در صورتی که خوب تدوین شده باشند میتوانند تاثیر قابل ملاحظه ای در یک ازدواج موفق داشته باشند. به هر حال موضوع جالبی به نظر میرسد اما فکر میکنم پسرها و هم دخترها باید هردو یک چنین دوره هایی را بگذرانند.
نوشته شده در تاريخ نوزدهم اسفند ۱۳۸۸ برابر با دهم مارس ۲۰۱۰ ، 11:13:12 توسط مهدی پلنگ
به این میگن قانون سکسیست. چرا فقط پسرها باید این دوره رو بگذرونن؟ سربازی کم بود حالا باید دورۀ عروس/دامادبازی هم گذراند؟ آیا دوره ای هم برای دخترهای ایرانی هست که بهشون یاد بده زندگی فقط سریال نگاه کردن و مو رنگ زدن و آرایش کردن و روزی شش ساعت با تلفن حرف زدن نیست؟
احمدی نژاد و دولت کودتا؛ از تقلب تا اختلاس
خبرگزاریها در چند روز گذشته از اتهام اختلاس یک شرکت بیمهای پرده برداشتند و از نقش یک
مقام ارشد دولتی در این فساد مالی بزرگ خبر دادهاند.
در حالی که رییس قوه قضاییه از شناسایی و دستگیری یک باند بزرگ مفاسد اقتصادی در یکی از شرکتهای دولتی خبر داد و گفت: «افراد این باند توانستهاند با جعل اسناد دولتی و قضایی، میلیاردها تومان به حقوق مردم و بیتالمال خسارت وارد کنند که فقط اختلاس یک نفر از آنان ۶ میلیارد تومان است.»
همچنین این خبرگزاریها اعلام کردند که یک مقام ارشد دولتی نزدیک به محمود احمدی نژاد در راس این شبکه اختلاس بزرگ میلیاردی قرار دارد و علاوه بر این مقام عالیرتبه، مدیر یک شرکت بیمهای و تعدادی از مدیران و کارکنان دولتی حضور دارند.
گرچه به نظر میرسد این مسئول دولتی کنارهگیری کرده تا مقدمات بررسی پرونده فراهم شود اما برخی منابع مطلع از دخالت احمدی نژاد برای جلوگیری از دستگیری وی خبر میدهند. گفته میشود این شبکه با اختلاس میلیاردها تومان منابع پولی کشور آن را در برخی پروژهها و در بین برخی افراد هزینه نمودهاند.
در همین حال سایت جهان نیوز وابسته به زاکانی نماینده مجلس حامی دولت کودتا که با برخی از همکاران و نزدیکان احمدی نژاد اختلاف و درگیری دارد در خبری به شکل تلویحی حمایت احمدی نژاد از فرد متخلف را تایید و نسبت به آن انتقاد کرد.
این سایت در گزارش خود نوشته است: «اخبار نگران کننده ای از سنگ اندازی برخی ارکان قدرت به گوش می رسد. شنیده ها حاکی از آنست که تا کنون تمام اعضای این باند به غیر از یک نفر دستگیر شده اند. اما ظاهراً احضار یک مقام دولتی با مشکل مواجه شده است که بررسی و رسیدگی به پرونده وی برای پیشرفت این حرکت قاطع نکته ابهامی باقی گذاشته است. اینک امیدها به سوی رئیس جمهور عدالت خواه و مکتبی است تا با رفع این نقطه ابهام، مقدمات رسیدگی به این پرونده را فراهم سازد و با تلاش خود راه رای برای احقاق حق مردم هموار نماید».
این سایت همچنین پیش از این مدعی شده بود « تعدادی از نمایندگان مجلس نیز طی چند ماه گذشته پی گیر تخلفات اقتصادی و مالی فرد یادشده در دولت بودند. » چندی پیش سایت فرارو از اقدامات الیاس نادران نماینده مجلس در خصوص محمدرضا رحیمی خبر داده بود و نامهای را منتشر کرده بود که در آن علاوه بر مبهم بودن مدرک دکترای رحیمی، معاون اول احمدی نژاد، برخی مسائل مالی نیز مورد پرسش قرار گرفته بود.
سابقه حمایت احمدی نژاد از نزدیکان متقلب
پیش از این نیز در رخدادی متفاوت و در آستانه معرفی اعضای دولت دهم به مجلس برای کسب رای اعتماد سایت خبری رویداد از تلاش های احمدی نزاد برای تبرئه یکی از نزدیکان و اعضای دولتش خبر داده بود.
فرزاد سلیمی که بیش از 75 نفر از بستگان نزدیک خود را در زلزله رودبار از دست داده بود، از سالها قبل به راهکاری اجرایی برای کاهش تلفات زلزله فکر میکند. اندیشههای او سرانجام در اوایل سال 82 نتیجه میدهد و طرح اتاق امن زلزله به ذهن این کارشناس تربیتبدنی میرسد.
طرح اتاق امن به دست علی اکبر محرابیان در شهرداری تهران می رسد. محرابیان نیز این طرح را در اداره ثبت شرکتها به نام خود و موسی مظلوم با عنوان جدید «ایمنسازی ساختمانهای با بافت فرسوده» به ثبت میرساند. او البته تغییر چندانی در طرح اولیه به عمل نمیآورد و در عین حال با همان اعتماد به نفسی که فعالان صنعتی بارها دیدهاند، از بین دو گزینه «اختراع» و «تکمیل اختراع» گزینه اول را انتخاب میکند.
چند هفته پس از این تخلف علمی، آقای احمدینژاد شهردار وقت تهران در 22 اسفند 83 در مصاحبهای، اتاق امن را طرح ابتکاری کارشناسان شهرداری مینامد. این مصاحبه آغاز انفجار تبلیغاتی پیرامون طرح اتاق امن است که بهانه خوبی برای چاپ عکسهایی با چهره اندیشمندان و مخترعان را در اختیار محمود احمدینژاد و علیاکبر محرابیان قرار میدهد. نکته جالب آن که احمدینژاد، در یکی از مصاحبههای خود با اعلام اینکه طرح اتاق امن با 31 هزار ساعت کار کارشناسی در شهرداری تهران به نتیجه رسیده است، از صنف آهنگران خواست این طرح را بدون نگرش سودآوری اجرا کنند.
او همچنین در آخرین روزهای حضورش در ساختمان بهشت، از اقدام گسترده تحقیقاتی برای طراحی اتاق امن، به عنوان یکی از افتخارات 19 ماه خدمت خود در شهرداری تهران یاد میکند.
فرزاد سلیمی نیز وقتی متوجه میشود محرابیان و فردی به نام موسی مظلوم اختراع او را به نام خود ثبت کردهاند، چارهای جز شکایت به دادگستری نمیبیند. شکایتی که منجر به محکومیت محرابیان شد.
پس از این محکومیت حیدر مصلحی که آن زمان وزیر پیشنهادی برای وزارت اطلاعات بود به دستور احمدی نژاد دیدارهایی را با سعید مرتضوی و صادق لاریجانی انجام داد.
در این دیدارها مصلحی مدعی شده بود که با توجه به نسبت فامیلی محرابیان با رئیس دولت این پرونده برای بی اعتبار کردن احمدی نژاد برنامه ریزی شده است. مصلحی به صادق لاریجانی گفت که صدور هر حکمی به جز تبرئه محرابیان ضربه شدید به دولت در این شرایط حساس بوده و آقای احمدی نژد اصرار دارد پیش از جلسه رای اعتماد حکم قطعی تبرئه صادر گردد.
علیاکبر محرابیان و موسی مظلوم، محکومان تخلف علمی مربوط به اتاق امن زلزله، در سال 85 کتابی با عنوان «اتاق امن» را نیز توسط انتشارات دانشگاه علم و صنعت و با حمایت شهرداری تهران منتشر کردند. سومین نویسنده این کتاب محمود احمدینژاد شهردار وقت تهران و رئیسجمهور کنونی است. در مقدمه کتاب اتاق امن، همچنین از مهندس زریبافان، علیآبادی، اللهوردی، ترابی و علیمظلوم به دلیل همراهی در این راه، تشکر شده است.
انتقال امید منتظری به بند ۳۵۰ اوین
امید منتظری دانشجو و نویسنده دربند، از سلولهای چند نفره ۲۰۹ به بند عمومی ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.
کمیته گزارشگران حقوق بشر می نویسد وضعیت بند ۳۵۰ زندان اوین پیشتر به دلیل تراکم زندانیان نامناسب گزارش شده بوده و برخی به عدم رسیدگی پزشکی و شرایط نامناسب این بند اعتراض کرده بودند.
روز ۸ اسفند حکم شش سال حبس تعزیری به امید منتظری در زندان ابلاغ شد. این فعال دانشجویی تا کنون از دیدار وکیل خود محروم بوده است.
امید منتظری از روز ۷ دی ماه در بازداشت به سر می برد، وی دانشجوی سال آخر حقوق در دانشگاه علامه طباطبایی در مقطع لیسانس و شاعر و روزنامهنگار است.
مقالات او در حوزههای فرهنگ و اندیشه در روزنامههای رسمی داخل کشور نظیر فرهنگ آشتی و خبر تاکنون چاپ شده است.
طلا فروشی پاساژ فردیس کرج را خالی کردند
سارقین مسلح
در لباس و نقاب سیاه انتظامی
شش سارق مسلح به يك پاساژ طلا فروشی در فرديس كرج حمله کرده و 14 کیلو طلا را به سرقت بردند. سرقت ساعت 7 و نیم بعداز ظهر روی داد و سارقین ملبس به همان لباس های سیاه و نقابی بودند که ماموران امنیتی و انتظامی هنگام پیاده کردن عبدالمالک ریگی به تن داشتند!
آنها با 3 دستگاه سواري ماكسيما، زانتيا و مزدا به محل سرقت رسیدند و با دو اتومبیل دیگر راههای منتهی به پردیس را بسته بودند. معلوم نیست آن گشت بسیج محلات که فرماندهان نیروی انتظامی برای ترساندن مردم از شرکت در مراسم چهارشنبه سوری آنها را بعنوان ضابطین امنیت محلات اعلام کرده بودند، همین سارقین بودند و یا افراد دیگری بودند. و منظور از آن اقتدار امنیتی که وزیر اطلاعات پس از دستگیری ریگی مدعی آن شده بود و نمایندگان مجلس درنامه به مقام معظم بخاطر این اقتدار امنیتی از وی تشکر کرده بودند، همان مذاکرات و معامله با امریکائی های مستقر در افغانستان بوده و یا اقتدار در بازداشت های بی وقفه وبی امان زن و مرد و دانشجو و کارگر و کاسب به جرم قبول نداشتن نتیجه انتخابات؟
گفته می شود در چند صد متری محلی که سرقت صورت گرفت، یک پایگاه نیروی انتظامی قرار دارد. درجریان سرقت و شلیک تیرهای هوائی و زمینی سارقین تاکنون تیرخوردن دو عابر گزارش شده است.
تیم عملیات سرقت مسلحانه یک ساعت پیش از شروع عملیات با پلیس 110 تماس گرفته و به آنها گفته بودند که چند تظاهرات خیابانی در چهار نقطه کرج شروع شده و ضمنا دراین مناطق قتل و تجاوز صورت گرفته است. و با این خبر نیروی انتظامی و پلیس 110 را فرستاده بودند دنبال نخود سیاه!
دو هفته پیش در پاساژی مشابه همین پاساز در شهر آمل سرقت مسلحانه صورت گرفت که خبر آن را مردم محلی برای پیک نت فرستاده بودند و منتشر شد.
اما درباره سرقت مسلحانه پردیس کرج، هم یک فیلم از لحظات سرقت دراختیار است و هم مصاحبه ای فرمانده پلیس انتظامی محل صورت گرفته که شنیدنی است.
خبرنگار از این فرمانده می پرسد: این خبر واقعیت دارد که سارقان قبلا تلفن کرده و خبرهای گمراه کننده قتل و تجاوز در محلات دیگر داده بودند و پلیس را پی نخود سیاه فرستاده بودند؟
فرمانده جواب می دهد: ما سرقت و تجاوری را تاکنون ثبت نکرده ایم!
معنای این پاسخ جز این نیست که نیروی پلیس و انتظامی رفته بودند دنبال نخود سیاه و چیزی پیدا نکرده بودند!
و البته خبرنگار صدا و سیما هم جرات نکرده به او بگوید: سردار! سئوال من چیز دیگری بود، جواب شما یک چیز دیگر است!
فیلم را از اینجا ببینید!
در لباس و نقاب سیاه انتظامی
شش سارق مسلح به يك پاساژ طلا فروشی در فرديس كرج حمله کرده و 14 کیلو طلا را به سرقت بردند. سرقت ساعت 7 و نیم بعداز ظهر روی داد و سارقین ملبس به همان لباس های سیاه و نقابی بودند که ماموران امنیتی و انتظامی هنگام پیاده کردن عبدالمالک ریگی به تن داشتند!
آنها با 3 دستگاه سواري ماكسيما، زانتيا و مزدا به محل سرقت رسیدند و با دو اتومبیل دیگر راههای منتهی به پردیس را بسته بودند. معلوم نیست آن گشت بسیج محلات که فرماندهان نیروی انتظامی برای ترساندن مردم از شرکت در مراسم چهارشنبه سوری آنها را بعنوان ضابطین امنیت محلات اعلام کرده بودند، همین سارقین بودند و یا افراد دیگری بودند. و منظور از آن اقتدار امنیتی که وزیر اطلاعات پس از دستگیری ریگی مدعی آن شده بود و نمایندگان مجلس درنامه به مقام معظم بخاطر این اقتدار امنیتی از وی تشکر کرده بودند، همان مذاکرات و معامله با امریکائی های مستقر در افغانستان بوده و یا اقتدار در بازداشت های بی وقفه وبی امان زن و مرد و دانشجو و کارگر و کاسب به جرم قبول نداشتن نتیجه انتخابات؟
گفته می شود در چند صد متری محلی که سرقت صورت گرفت، یک پایگاه نیروی انتظامی قرار دارد. درجریان سرقت و شلیک تیرهای هوائی و زمینی سارقین تاکنون تیرخوردن دو عابر گزارش شده است.
تیم عملیات سرقت مسلحانه یک ساعت پیش از شروع عملیات با پلیس 110 تماس گرفته و به آنها گفته بودند که چند تظاهرات خیابانی در چهار نقطه کرج شروع شده و ضمنا دراین مناطق قتل و تجاوز صورت گرفته است. و با این خبر نیروی انتظامی و پلیس 110 را فرستاده بودند دنبال نخود سیاه!
دو هفته پیش در پاساژی مشابه همین پاساز در شهر آمل سرقت مسلحانه صورت گرفت که خبر آن را مردم محلی برای پیک نت فرستاده بودند و منتشر شد.
اما درباره سرقت مسلحانه پردیس کرج، هم یک فیلم از لحظات سرقت دراختیار است و هم مصاحبه ای فرمانده پلیس انتظامی محل صورت گرفته که شنیدنی است.
خبرنگار از این فرمانده می پرسد: این خبر واقعیت دارد که سارقان قبلا تلفن کرده و خبرهای گمراه کننده قتل و تجاوز در محلات دیگر داده بودند و پلیس را پی نخود سیاه فرستاده بودند؟
فرمانده جواب می دهد: ما سرقت و تجاوری را تاکنون ثبت نکرده ایم!
معنای این پاسخ جز این نیست که نیروی پلیس و انتظامی رفته بودند دنبال نخود سیاه و چیزی پیدا نکرده بودند!
و البته خبرنگار صدا و سیما هم جرات نکرده به او بگوید: سردار! سئوال من چیز دیگری بود، جواب شما یک چیز دیگر است!
فیلم را از اینجا ببینید!
با لغو تحریم نرم افزارهای اینترنتی
جدال مردم با مخابرات ایران
وارد مرحله جدیدی می شود
آمریکا، تحریم نرم افزارهای اینترنتی ایران را لغو کرد. با لغو این تحریم، از این پس شرکت های مایکروسافت، گوگل و دیگر شرکت های امریکائی خواهند توانست محصولات خود را بدون پیگرد دولتی به ایران بفروشند. پیش بینی می شود با فروش و ورود نرم افزارهائی که کاربرد اینترنتی دارند و برای استفاده جهت وبلاگ نویسی، ارسال ای میل و پیامک از آنها استفاده می شود، مردم بتوانند به جنگ سانسور و فیلتر و پارازیتی بروند که سپاه پاسداران در سراسر ایران برقرار کرده است. البته این یک روی این تصمیم است. روی دیگر آن فراهم شدن امکانات آزاد تر برای شرکت های وابسته به سپاه پاسداران برای واردات تکنیک های جدید سانسور و فیلترینگ و پارازیت است.
وارد مرحله جدیدی می شود
آمریکا، تحریم نرم افزارهای اینترنتی ایران را لغو کرد. با لغو این تحریم، از این پس شرکت های مایکروسافت، گوگل و دیگر شرکت های امریکائی خواهند توانست محصولات خود را بدون پیگرد دولتی به ایران بفروشند. پیش بینی می شود با فروش و ورود نرم افزارهائی که کاربرد اینترنتی دارند و برای استفاده جهت وبلاگ نویسی، ارسال ای میل و پیامک از آنها استفاده می شود، مردم بتوانند به جنگ سانسور و فیلتر و پارازیتی بروند که سپاه پاسداران در سراسر ایران برقرار کرده است. البته این یک روی این تصمیم است. روی دیگر آن فراهم شدن امکانات آزاد تر برای شرکت های وابسته به سپاه پاسداران برای واردات تکنیک های جدید سانسور و فیلترینگ و پارازیت است.
بسیجی ها!
بسیجی ها!
با چشم و گوش باز قضاوت کنید
محارب کیست؟
مهدی خزعلی
تازه از زندان آزاد شده بودم، فکر می کنم مرداد ماه بود، در محضر یکی از فقها و علمای جناح حاکم بودم ( همان جناحی که خود را به غلط اصولگرا می نامند! همان جناحی که تمام اصول را فدای حکومت می کند! همان جناحی که همه چیز را برای حفظ حکومت حلال می کند! همان جناحی که می گوید برای حفظ نظام اگر نبود حاکم عادل باید از حاکم فاسق حمایت کرد! همان جناحی که همه چیز را ، خدارا، پیامبر را، علی را، فاطمه را، حسن و حسین را، اولاد حسین را، مهدی را، قرآن را، نهج البلاغه را، نهج الفصاحه را، صحیفه سجادیه را، مفاتیح الجنان را، کتب اربعه را، قانون را به نفع خود مصادره به مطلوب می کند، همان جناحی که فقط یک اصل دارد و آن حکومت است. حاشیه نروم!)
کجا بودم ؟
در محضر یکی از علمای این جناح بودم، استناد می کرد به آیه 33 سوره مائده و می گفت: "آقایان خاتمی، موسوی و کروبی محاربند و باید کشته شوند یا به دار آویخته شوند و یا دست راست و پای چپ آنها قطع شود!
نگاهی به آیه بیاندازیم و سپس شان نزول آیه را بررسی کنیم:
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
" جزای کسانی که با خدا و پیامبرش می جنگند و در زمین فساد می کنند، آن است که کشته شوند، یا به دار آویخته شوند یا دست و پایشان( یکی از چپ یکی از راست) قطع شود یا از بلادشان تبعید شوند..."
آیا آقایان خاتمی، موسوی و کروبی سلاح برداشته اند؟ آیا به سوی مردم تیراندازی کرده اند؟ آیا با اتومبیل و موتور بر مردم تاخته اند و دست و پایشان را شکسته اند؟ آیا با گاز اشک آور و فلفل مردم را کور کرده اند؟ آیا دست و پایی قطع کرده اند؟ آیا کسی را کشته اند و بعد گفته اند مننژیت گرفت و مرد؟ آیا به مسلمانی تجاوز کرده اند؟ سلاح گرم و سرد که هیچ آیا باطوم و تسمه و کابل و سیم گارو در دست این بزرگواران دیده اید؟ آیا از پنجه بوکس ها و سنگ اندازهای وارداتی در نزد آنان دیده اید؟ آیا دشنه و قمه و شمشیر که مردم دیدند نزد آنان بود؟
منصف باشیم، کدام محاربند، کدام طرف زدند و کشتند و شکستند و بریدند و دریدند، و کدام یک خوردند و مردند و دم بر نیاوردند! کدام محاربند، قاتل ندا یا ندا؟ آنان که به کوی حمله کردند، یا آنان که در کوی جان باختند؟ کدام یک را باید به دار آویخت؟ روح سبز سهراب را یا قاتلین او را؟ کدام دست را باید برید؟ دست قلم شده دخترکان جوان سبز پوش را یا دست قضات وطن فروش را؟ کدام پا را باید شکست؟ پای شکسته شهید روح الامینی را یا پای دژخیمان کهریزک را؟ کدام را باید کشت؟ سید روحانی که شب عاشورا در جماران ذکر مصیبت علی اکبر حسین (علیه السلام) می خواند؟ یا چماق بدستانی که شیشه بیت امام و سر و سینه دختران جوان را می شکنند! کدام محاربند؟
بسیجیان عزیز، بخود آیید. من نیز یک بسیجی ام، همه این اعمال زشت و قبیح است، اما شما خود را با یک مسئله توجیه می کنید، آیا حکومت اسلامی می تواند توجیه همه بدیها باشد، کدام نظام را می خواهید حفظ کنید؟ نظام ارزشی اسلام یا نظامی که بویی از ارزشهای اسلامی نداشته باشد؟ انتخاب با شماست!
با چشم و گوش باز قضاوت کنید
محارب کیست؟
مهدی خزعلی
تازه از زندان آزاد شده بودم، فکر می کنم مرداد ماه بود، در محضر یکی از فقها و علمای جناح حاکم بودم ( همان جناحی که خود را به غلط اصولگرا می نامند! همان جناحی که تمام اصول را فدای حکومت می کند! همان جناحی که همه چیز را برای حفظ حکومت حلال می کند! همان جناحی که می گوید برای حفظ نظام اگر نبود حاکم عادل باید از حاکم فاسق حمایت کرد! همان جناحی که همه چیز را ، خدارا، پیامبر را، علی را، فاطمه را، حسن و حسین را، اولاد حسین را، مهدی را، قرآن را، نهج البلاغه را، نهج الفصاحه را، صحیفه سجادیه را، مفاتیح الجنان را، کتب اربعه را، قانون را به نفع خود مصادره به مطلوب می کند، همان جناحی که فقط یک اصل دارد و آن حکومت است. حاشیه نروم!)
کجا بودم ؟
در محضر یکی از علمای این جناح بودم، استناد می کرد به آیه 33 سوره مائده و می گفت: "آقایان خاتمی، موسوی و کروبی محاربند و باید کشته شوند یا به دار آویخته شوند و یا دست راست و پای چپ آنها قطع شود!
نگاهی به آیه بیاندازیم و سپس شان نزول آیه را بررسی کنیم:
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
" جزای کسانی که با خدا و پیامبرش می جنگند و در زمین فساد می کنند، آن است که کشته شوند، یا به دار آویخته شوند یا دست و پایشان( یکی از چپ یکی از راست) قطع شود یا از بلادشان تبعید شوند..."
آیا آقایان خاتمی، موسوی و کروبی سلاح برداشته اند؟ آیا به سوی مردم تیراندازی کرده اند؟ آیا با اتومبیل و موتور بر مردم تاخته اند و دست و پایشان را شکسته اند؟ آیا با گاز اشک آور و فلفل مردم را کور کرده اند؟ آیا دست و پایی قطع کرده اند؟ آیا کسی را کشته اند و بعد گفته اند مننژیت گرفت و مرد؟ آیا به مسلمانی تجاوز کرده اند؟ سلاح گرم و سرد که هیچ آیا باطوم و تسمه و کابل و سیم گارو در دست این بزرگواران دیده اید؟ آیا از پنجه بوکس ها و سنگ اندازهای وارداتی در نزد آنان دیده اید؟ آیا دشنه و قمه و شمشیر که مردم دیدند نزد آنان بود؟
منصف باشیم، کدام محاربند، کدام طرف زدند و کشتند و شکستند و بریدند و دریدند، و کدام یک خوردند و مردند و دم بر نیاوردند! کدام محاربند، قاتل ندا یا ندا؟ آنان که به کوی حمله کردند، یا آنان که در کوی جان باختند؟ کدام یک را باید به دار آویخت؟ روح سبز سهراب را یا قاتلین او را؟ کدام دست را باید برید؟ دست قلم شده دخترکان جوان سبز پوش را یا دست قضات وطن فروش را؟ کدام پا را باید شکست؟ پای شکسته شهید روح الامینی را یا پای دژخیمان کهریزک را؟ کدام را باید کشت؟ سید روحانی که شب عاشورا در جماران ذکر مصیبت علی اکبر حسین (علیه السلام) می خواند؟ یا چماق بدستانی که شیشه بیت امام و سر و سینه دختران جوان را می شکنند! کدام محاربند؟
بسیجیان عزیز، بخود آیید. من نیز یک بسیجی ام، همه این اعمال زشت و قبیح است، اما شما خود را با یک مسئله توجیه می کنید، آیا حکومت اسلامی می تواند توجیه همه بدیها باشد، کدام نظام را می خواهید حفظ کنید؟ نظام ارزشی اسلام یا نظامی که بویی از ارزشهای اسلامی نداشته باشد؟ انتخاب با شماست!
جنبش سبز ایران
جنبش سبز ایران
منطقه را دگرگون کرده
درحالیکه در ایران سه قوه قضائیه و مقننه و مجریه که بر هر سه آنها سپاه اشراف و نظارت دارد، مقابله با رنگ سبز و جنبش سبز را در صدر برنامه های خود قرار داده اند، در منطقه خاورمیانه موج بزرگ سبز برخاسته است.
رئیس جمهور مادام العمر مصر به آخر خط رسیده است. حسنی مبارک در میانه 80 سالگی و 90 سالگی در یکی از بیمارستان های آلمان تحت عمل جراحی قرار گرفته است. در مصر یگانه جانشینی که مردم او را انتخاب خواهند کرد "محمد البرادعی" رئیس مصری و پیشین آژانس انرژی اتمی است. در هفته های اخیر در هیچ مراسمی بدون کراوات سبز ظاهر نشده است و طرفدارانش از هم اکنون رنگ سبز را برای انتخابات آینده انتخاب کرده اند. این رنگ می رود تا در برابر اخوان المسلمین قرار گیرد که تا دو سال پیش بسیاری از محافل سیاسی پیش بینی می کردند در صورت انتخابات در مصر، آنها برنده خواهند بود. اکنون گردش به سمت "سبز" در مصر از اخوالمسلمین پیشی گرفته است و این یعنی اسلام اصلاح طلب و مخالف خشونت و خرافات.
در افغانستان، کرزای می کوشد با سلطه بر انتخابات پارلمانی این کشور، پایگاه خود را در مجلس این کشور تثبیت کند. طالبان رقیب نظامی دولت است، درحالیکه مردم از جنگ نفرت پیدا کرده اند. در میانه این تضاد میان خواست مردم و دولتی که به ارتش ناتو متکی است و طالبانی که به ارتش پاکستان و پول عربستان سعود اتکاء دارد، دکتر عبدالله عبدالله قرار گرفته است. او با زیرکی از مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان کنار کشید و منتظر ماند تا چهره کرزای بیش از پیش برای مردم آشکار شود. حالا او با لیست کاندیداهای انتخابات پارلمانی در صحنه ظاهر شده است. البته او نیز با کراوات سبزی که از انتخابات ریاست جمهوری تاکنون آن را از خود جدا نمی کند. از سر اتفاق نیست که جنبش طرفدار او نیز رنگ سبز را انتخاب کرده است.
عکس هائی که از روز رای گیری در انتخابات اخیر عراق منتشر شده، نشانه های انکار ناپذیری از رنگ سبز را به نمایش می گذارند. مردم پشت اتومبیل ها پرچم سبز نصب کرده اند، پوسترهای تبلیغاتی اگر کاملا به رنگ سبز نباشند، علامتی از رنگ سبز دارند. در منطقه کردستان عراق، جبهه "تغییر" که متشکل از نیروهای پیشرو است و روشنفکران از آن حمایت می کنند، رنگ سبز را درانتخابات پارلمانی انتخاب کرده است. این ائتلاف آنچنان در میان مردم کرد عراق برای خود جای باز کرده که جلال طالبانی رئیس جمهور کرد عراق، تبلیغات انتخاباتی در کردستان را طی بخشنامه ای محدود کرد، زیرا ادامه تبلیغات انتخاباتی به سود جبهه "تغییر" بود! این جبهه طرفدار عراقی فدرال و مستقل، با سمت گیری عدالت اقتصادی و دفاع از آزادی هاست.
درترکیه تحولات مهمی در جریان است. این تحولات صرفا در تلاش برای خنثی سازی نقش ارتش در امور سیاسی این کشور خلاصه نمی شود. نخست وزیر ترکیه "اردوغان" برای اصلاحات دراین کشور، یک طرح اصلاحی را به پارلمان برده است. در این طرح نیمه مذهبی حاکمیت و جامعه تقویت می شود، اما مذهب سبز. بموجب این طرح اصلاحی جنگ در کردستان ترکیه باید خاتمه یابد، حقوق مدنی و قومی و مذهبی و فرهنگی – از جمله زبان کردی- کردها به آنها باز گردانده شود و فعالیت سیاسی غیر مسلحانه احزاب کرد آزاد شود. این طرح اگر با موفقیت پیش برده شود، پارلمان آینده ترکیه فراکسیونی رسمی از کردهای این کشور خواهد داشت. احزاب چپ و از جمله حزب کمونیست ترکیه با تنگناهای کمتری فعالیت خواهند کرد. و حالا اگر به عکس های اخیر "اردوغان" در تلویزیون ها نگاه کنید، کراوات سبز را بر گردن او می بینید. همچنان که پرچم و رنگ سبز در حزب عدالت و توسعه رو به تسلط است!
بحث بر سر کراوات و پرچم نیست، بحث بر سر تحول بزرگی است که جنبش سبز مردم ایران در منطقه بوجود آورده و در واقع منطقه خاورمیانه و برخی کشورهای اسلامی همجوار ایران را تکان داده است. اسلام سبز بعلامت رویش و زندگی، در برابر اسلام سیاه بعلامت طرفدارای از زندان، اعدام، ترور، قتل، استبداد، حکومت فردی و سرکوب.
رنگ سبز در لبنان نیز جانشین رنگ زرد حزب الله خواهد شد؟ هنوز تاثیر شگرفت جنبش سبز مردم ایران بر منطقه در پیش است!
منطقه را دگرگون کرده
درحالیکه در ایران سه قوه قضائیه و مقننه و مجریه که بر هر سه آنها سپاه اشراف و نظارت دارد، مقابله با رنگ سبز و جنبش سبز را در صدر برنامه های خود قرار داده اند، در منطقه خاورمیانه موج بزرگ سبز برخاسته است.
رئیس جمهور مادام العمر مصر به آخر خط رسیده است. حسنی مبارک در میانه 80 سالگی و 90 سالگی در یکی از بیمارستان های آلمان تحت عمل جراحی قرار گرفته است. در مصر یگانه جانشینی که مردم او را انتخاب خواهند کرد "محمد البرادعی" رئیس مصری و پیشین آژانس انرژی اتمی است. در هفته های اخیر در هیچ مراسمی بدون کراوات سبز ظاهر نشده است و طرفدارانش از هم اکنون رنگ سبز را برای انتخابات آینده انتخاب کرده اند. این رنگ می رود تا در برابر اخوان المسلمین قرار گیرد که تا دو سال پیش بسیاری از محافل سیاسی پیش بینی می کردند در صورت انتخابات در مصر، آنها برنده خواهند بود. اکنون گردش به سمت "سبز" در مصر از اخوالمسلمین پیشی گرفته است و این یعنی اسلام اصلاح طلب و مخالف خشونت و خرافات.
در افغانستان، کرزای می کوشد با سلطه بر انتخابات پارلمانی این کشور، پایگاه خود را در مجلس این کشور تثبیت کند. طالبان رقیب نظامی دولت است، درحالیکه مردم از جنگ نفرت پیدا کرده اند. در میانه این تضاد میان خواست مردم و دولتی که به ارتش ناتو متکی است و طالبانی که به ارتش پاکستان و پول عربستان سعود اتکاء دارد، دکتر عبدالله عبدالله قرار گرفته است. او با زیرکی از مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان کنار کشید و منتظر ماند تا چهره کرزای بیش از پیش برای مردم آشکار شود. حالا او با لیست کاندیداهای انتخابات پارلمانی در صحنه ظاهر شده است. البته او نیز با کراوات سبزی که از انتخابات ریاست جمهوری تاکنون آن را از خود جدا نمی کند. از سر اتفاق نیست که جنبش طرفدار او نیز رنگ سبز را انتخاب کرده است.
عکس هائی که از روز رای گیری در انتخابات اخیر عراق منتشر شده، نشانه های انکار ناپذیری از رنگ سبز را به نمایش می گذارند. مردم پشت اتومبیل ها پرچم سبز نصب کرده اند، پوسترهای تبلیغاتی اگر کاملا به رنگ سبز نباشند، علامتی از رنگ سبز دارند. در منطقه کردستان عراق، جبهه "تغییر" که متشکل از نیروهای پیشرو است و روشنفکران از آن حمایت می کنند، رنگ سبز را درانتخابات پارلمانی انتخاب کرده است. این ائتلاف آنچنان در میان مردم کرد عراق برای خود جای باز کرده که جلال طالبانی رئیس جمهور کرد عراق، تبلیغات انتخاباتی در کردستان را طی بخشنامه ای محدود کرد، زیرا ادامه تبلیغات انتخاباتی به سود جبهه "تغییر" بود! این جبهه طرفدار عراقی فدرال و مستقل، با سمت گیری عدالت اقتصادی و دفاع از آزادی هاست.
درترکیه تحولات مهمی در جریان است. این تحولات صرفا در تلاش برای خنثی سازی نقش ارتش در امور سیاسی این کشور خلاصه نمی شود. نخست وزیر ترکیه "اردوغان" برای اصلاحات دراین کشور، یک طرح اصلاحی را به پارلمان برده است. در این طرح نیمه مذهبی حاکمیت و جامعه تقویت می شود، اما مذهب سبز. بموجب این طرح اصلاحی جنگ در کردستان ترکیه باید خاتمه یابد، حقوق مدنی و قومی و مذهبی و فرهنگی – از جمله زبان کردی- کردها به آنها باز گردانده شود و فعالیت سیاسی غیر مسلحانه احزاب کرد آزاد شود. این طرح اگر با موفقیت پیش برده شود، پارلمان آینده ترکیه فراکسیونی رسمی از کردهای این کشور خواهد داشت. احزاب چپ و از جمله حزب کمونیست ترکیه با تنگناهای کمتری فعالیت خواهند کرد. و حالا اگر به عکس های اخیر "اردوغان" در تلویزیون ها نگاه کنید، کراوات سبز را بر گردن او می بینید. همچنان که پرچم و رنگ سبز در حزب عدالت و توسعه رو به تسلط است!
بحث بر سر کراوات و پرچم نیست، بحث بر سر تحول بزرگی است که جنبش سبز مردم ایران در منطقه بوجود آورده و در واقع منطقه خاورمیانه و برخی کشورهای اسلامی همجوار ایران را تکان داده است. اسلام سبز بعلامت رویش و زندگی، در برابر اسلام سیاه بعلامت طرفدارای از زندان، اعدام، ترور، قتل، استبداد، حکومت فردی و سرکوب.
رنگ سبز در لبنان نیز جانشین رنگ زرد حزب الله خواهد شد؟ هنوز تاثیر شگرفت جنبش سبز مردم ایران بر منطقه در پیش است!
اعتراف وزیر اطلاعات
شکاف در صفوف
نظامی و اطلاعاتی
روز عاشورا آشکار شد
در میان اظهارنظرهای کودتائی پیرامون تظاهرات عاشورای خونین، شاید اظهار نظرحجت الاسلام "مصلحی" وزیر اطلاعات و امنیت کابینه احمدی نژاد یکی از ماندگار ترین و مستندترین اظهار نظرها باشد. او خواسته و یا ناخواسته در این اظهار نظر که آن را می توانید مستقیم نیز بخوانید گفت :
«حضور عناصر با سابقه اطلاعاتی و نظامی در جریان فتنه و ایفای نقش در روز عاشورا قابل توجه است. روز عاشورا وقتی از مانیتورها حركت ضدانقلاب و اغتشاشگران را مشاهده میكردم به خوبی حركت اطلاعاتی و نظامی را فهمیدم.»
از آنجا که روده راست در شکم هیچیک از اعضای دولت از صدر "احمدی نژاد" تا ذیل "مستخدمین اتاق آقایان" نیست، می توان حدس زد که پشت مونیتور نشستن وزیر اطلاعات در ساعاتی که تظاهرات خونین در تهران در جریان بود یک دروغ باشد. ادعای رهبری تظاهرات خونین عاشورا توسط اطلاعاتی ها و نظامی ها نیز قطعا در ادامه رقابت های درونی این نهادها طرح شده است.
اگر دروغگوئی و رقابت را از این اظهار نظر وزیر اطلاعات حذف کنیم و آن را غلّوی که در آن بکار رفته نیز جدا کنیم، یک نکته مهم باقی می ماند که به آن باید عمیقا اندیشید. یعنی حضور بسیاری از جانبازان دوران جنگ با عراق که اکنون از نقش نیروهای نظامی و سپاهی ناراضی اند و به جنبش سبز پیوسته اند. همچنین است پیوستن شماری از دوره دیده های جنگ های نامتقارن (نامنظم) در چند سال اخیر توسط سپاه پاسداران که آنها نیز ناراضی از وضع موجود و مخالف با کودتای خونین 22 خرداد در صفوف جنبش اعتراضی – خیابانی حضور دارند. این که عناصری از کارمندان و کارکنان اطلاعات و امنیت سپاه و یا وزارت اطلاعات نیز به جنبش اعتراضی پیوسته باشند نیز چندان بعید و عجیب نیست.
این اعتراض وزیراطلاعات، وسعت جنبش اعتراضی در میهن ما را می رساند و رخنه و شکافی که در بدنه سپاه و بسیج و حتی بخش های امنیتی نظام ایجاد شده است.
ما یقین داریم که با تداوم جنبش و حرکت سنجیده آن، این شکاف عمیق تر نیز خواهد شد و درسرانجام خود، بخشی از سپاه نیز آشکارا به جنبش مردم خواهد پیوست. کافی است شکست سیاست نظامی و اتمی حاکم بر جمهوری اسلامی که علی خامنه ای سکانداری آن را برعهده دارد قطعی و عوارض وخیم آن آشکار شود تا انتقادها از پشت صحنه به روی صحنه بیآید.
این ادعا که در تظاهرات روز عاشورا تاکتیک های نظامی جنگ های شهری برای محاصره نیروهای انتظامی به کار رفت یا مردم خود در عمل و بدون هیچ تاکتیک و دیدن دوره ای توانستند با از جان گذشتگی و دادن تلفات جانی این نیروها را محاصره کنند، آنقدر اهمیت ندارد، که اعتراض وزیر اطلاعات اهمیت دارد. یعنی قبول شکاف در نیروهای نظامی و اطلاعاتی به سود جنبش سبز!
راه توده 259 08.03.2010
نظامی و اطلاعاتی
روز عاشورا آشکار شد
در میان اظهارنظرهای کودتائی پیرامون تظاهرات عاشورای خونین، شاید اظهار نظرحجت الاسلام "مصلحی" وزیر اطلاعات و امنیت کابینه احمدی نژاد یکی از ماندگار ترین و مستندترین اظهار نظرها باشد. او خواسته و یا ناخواسته در این اظهار نظر که آن را می توانید مستقیم نیز بخوانید گفت :
«حضور عناصر با سابقه اطلاعاتی و نظامی در جریان فتنه و ایفای نقش در روز عاشورا قابل توجه است. روز عاشورا وقتی از مانیتورها حركت ضدانقلاب و اغتشاشگران را مشاهده میكردم به خوبی حركت اطلاعاتی و نظامی را فهمیدم.»
از آنجا که روده راست در شکم هیچیک از اعضای دولت از صدر "احمدی نژاد" تا ذیل "مستخدمین اتاق آقایان" نیست، می توان حدس زد که پشت مونیتور نشستن وزیر اطلاعات در ساعاتی که تظاهرات خونین در تهران در جریان بود یک دروغ باشد. ادعای رهبری تظاهرات خونین عاشورا توسط اطلاعاتی ها و نظامی ها نیز قطعا در ادامه رقابت های درونی این نهادها طرح شده است.
اگر دروغگوئی و رقابت را از این اظهار نظر وزیر اطلاعات حذف کنیم و آن را غلّوی که در آن بکار رفته نیز جدا کنیم، یک نکته مهم باقی می ماند که به آن باید عمیقا اندیشید. یعنی حضور بسیاری از جانبازان دوران جنگ با عراق که اکنون از نقش نیروهای نظامی و سپاهی ناراضی اند و به جنبش سبز پیوسته اند. همچنین است پیوستن شماری از دوره دیده های جنگ های نامتقارن (نامنظم) در چند سال اخیر توسط سپاه پاسداران که آنها نیز ناراضی از وضع موجود و مخالف با کودتای خونین 22 خرداد در صفوف جنبش اعتراضی – خیابانی حضور دارند. این که عناصری از کارمندان و کارکنان اطلاعات و امنیت سپاه و یا وزارت اطلاعات نیز به جنبش اعتراضی پیوسته باشند نیز چندان بعید و عجیب نیست.
این اعتراض وزیراطلاعات، وسعت جنبش اعتراضی در میهن ما را می رساند و رخنه و شکافی که در بدنه سپاه و بسیج و حتی بخش های امنیتی نظام ایجاد شده است.
ما یقین داریم که با تداوم جنبش و حرکت سنجیده آن، این شکاف عمیق تر نیز خواهد شد و درسرانجام خود، بخشی از سپاه نیز آشکارا به جنبش مردم خواهد پیوست. کافی است شکست سیاست نظامی و اتمی حاکم بر جمهوری اسلامی که علی خامنه ای سکانداری آن را برعهده دارد قطعی و عوارض وخیم آن آشکار شود تا انتقادها از پشت صحنه به روی صحنه بیآید.
این ادعا که در تظاهرات روز عاشورا تاکتیک های نظامی جنگ های شهری برای محاصره نیروهای انتظامی به کار رفت یا مردم خود در عمل و بدون هیچ تاکتیک و دیدن دوره ای توانستند با از جان گذشتگی و دادن تلفات جانی این نیروها را محاصره کنند، آنقدر اهمیت ندارد، که اعتراض وزیر اطلاعات اهمیت دارد. یعنی قبول شکاف در نیروهای نظامی و اطلاعاتی به سود جنبش سبز!
راه توده 259 08.03.2010
ج.اسلامی میان طالبان و دولت کابل مانور می کند
خبر روز گذشته پیک نت در باره سفراحمدی نژاد را می توانید از اینجا بخوانید
وزیر دفاع امریکا و احمدی نژاد
پیش بینی یک ملاقات در کابل
"رابرت گیتس" وزیر دفاع آمریکا روزگذشته وارد افغانستان شد و در بدو ورود، طی سخنانی مدعی شد که جمهوری اسلامی از طالبان پشتیبانی نظامی ومالی می کند.
گیتس گفت جمهوری اسلامی از یکسو با حکومت افغانستان همکاری می کند و از سوی دیگر از طالبان پشتیبانی مالی و نظامی. ایران هم می خواهد با دولت افغانستان روابط دوستانه داشته باشد و هم نمی خواهند این دولت ثبات پیدا کند. به همین دلیل سیاست دوطرفه را دنبال می کند.
گیتس اضافه کرد: نیروهای چند ملیتی (ناتو) بزودی وارد "نبرد سختی" با طالبان خواهند شد. روزهای سخت در پیش است. عملیات در بهار آغاز می شود و در تابستان پایان خواهد یافت.
همزمان با سفر گیتس به افغانستان، در تهران نیز اعلام شد که احمدی نژاد به افغانستان می رود!
وزیر دفاع امریکا و احمدی نژاد
پیش بینی یک ملاقات در کابل
"رابرت گیتس" وزیر دفاع آمریکا روزگذشته وارد افغانستان شد و در بدو ورود، طی سخنانی مدعی شد که جمهوری اسلامی از طالبان پشتیبانی نظامی ومالی می کند.
گیتس گفت جمهوری اسلامی از یکسو با حکومت افغانستان همکاری می کند و از سوی دیگر از طالبان پشتیبانی مالی و نظامی. ایران هم می خواهد با دولت افغانستان روابط دوستانه داشته باشد و هم نمی خواهند این دولت ثبات پیدا کند. به همین دلیل سیاست دوطرفه را دنبال می کند.
گیتس اضافه کرد: نیروهای چند ملیتی (ناتو) بزودی وارد "نبرد سختی" با طالبان خواهند شد. روزهای سخت در پیش است. عملیات در بهار آغاز می شود و در تابستان پایان خواهد یافت.
همزمان با سفر گیتس به افغانستان، در تهران نیز اعلام شد که احمدی نژاد به افغانستان می رود!
وزیر دفاع امریکا در کابل
جلوی سفر احمدی نژاد به کابل
دیروز در تهران گرفته شد!
سفر احمدی نژاد به کابل، پایتخت افغانستان بصورت ناگهانی قطع شد. قرار بود وی همزمان با حضور وزیر دفاع امریکا در افغانستان به این کشور سفر کند. اگر جلوگیری از این سفر بموجب یک دستور حکومتی برای جلوگیری از تماس های پنهان و آشکار احمدی نژاد با با وزیر دفاع امریکا بوده باشد، آنگاه باید منتظر محدود شدن بازهم بیشتر احمدی نژاد در هفته ها و ماه های آینده بود. گرچه او ممکن است بخواهد با اظهار نظرها و تصمیمات جنجالی خود مانع از رفتن خود به حاشیه شود، اما باید دید به این جنجال ها پوشش خبری داده خواهد شد؟
رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا که روز گذشته دوشنبه وارد افغانستان شد،مدافع رقیب انتخاباتی اوباما بود و احمدی نژاد در جریان کارزای انتخاباتی امریکا، بارها ناممکن بودن انتخاب اوباما را مطرح کرد که عملا به معنای دفاع از گیتس بود.
سفر گیتس به افغانستان از چند هفته پیش تدارک دیده شده بود و بنابراین احمدی نژاد می دانست تاریخ حضور گیتس در افغانستان چه روزی است. به همین دلیل تنظیم تاریخ سفر وی به کابل در حاکمیت ایران با یک سئوال بزرگ همراه شد!
خبرگزاری ها از قول گیتس، هنگام جای گرفتن در هواپیما برای سفر به افغانستان نقل کرده اند که وی در برابر این سئوال که چرا تاریخ سفر وی و احمدی نژاد به کابل همزمان شده است؟ با خنده به خبرنگاران گفت: این یک واقعه غیر منتظره ای بود!
دیروز در تهران گرفته شد!
سفر احمدی نژاد به کابل، پایتخت افغانستان بصورت ناگهانی قطع شد. قرار بود وی همزمان با حضور وزیر دفاع امریکا در افغانستان به این کشور سفر کند. اگر جلوگیری از این سفر بموجب یک دستور حکومتی برای جلوگیری از تماس های پنهان و آشکار احمدی نژاد با با وزیر دفاع امریکا بوده باشد، آنگاه باید منتظر محدود شدن بازهم بیشتر احمدی نژاد در هفته ها و ماه های آینده بود. گرچه او ممکن است بخواهد با اظهار نظرها و تصمیمات جنجالی خود مانع از رفتن خود به حاشیه شود، اما باید دید به این جنجال ها پوشش خبری داده خواهد شد؟
رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا که روز گذشته دوشنبه وارد افغانستان شد،مدافع رقیب انتخاباتی اوباما بود و احمدی نژاد در جریان کارزای انتخاباتی امریکا، بارها ناممکن بودن انتخاب اوباما را مطرح کرد که عملا به معنای دفاع از گیتس بود.
سفر گیتس به افغانستان از چند هفته پیش تدارک دیده شده بود و بنابراین احمدی نژاد می دانست تاریخ حضور گیتس در افغانستان چه روزی است. به همین دلیل تنظیم تاریخ سفر وی به کابل در حاکمیت ایران با یک سئوال بزرگ همراه شد!
خبرگزاری ها از قول گیتس، هنگام جای گرفتن در هواپیما برای سفر به افغانستان نقل کرده اند که وی در برابر این سئوال که چرا تاریخ سفر وی و احمدی نژاد به کابل همزمان شده است؟ با خنده به خبرنگاران گفت: این یک واقعه غیر منتظره ای بود!
Subscribe to:
Posts (Atom)