Thursday, May 6, 2010

دیدار نمایندگان دوره های گذشته مجلس با محمد خاتمی

بازی حکومت کنندگان
بر لبه طاس لعزنده استبداد



تعدادی از نمایندگان ادوار مجلس با محمد خاتمی دیدار کردند. این دیدار بمناسبت روزکارگر و روز معلم انجام شد و در آن خاتمی درباره بحران جاری در ایران گفت:

اگر برنامه چهارم اقتصادی درست اجرا می‌شد یا در مسیر اهداف چشم انداز حرکت می‌کردیم، امروز در همه زمینه‌ها از جمله در مورد معلمان و کارگران وضع بهتری داشتیم. باید سئوال شود چرا برنامه چهارم اجرا نشد؟ اشکال مدیریت ما در کجا بود؟ اگر کسانی به این روند اعتراض داشته باشند اینها را باید دلسوزان تلقی کنیم نه افرادی که تخریب می‌کنند.


استبدادزدگی جامعه ما را بر لبه طاس لغزنده ای قرار داده است که هر آن ممکن است افراد و بخصوص حاکمان به درون آن بلغزند و باید هوشیار بود. استبداد زدگی هم آثار اجتماعی و روانی بدی در جامعه داشته است. در محیط‌های استبداد زده متاسفانه شخصیت انسان ها هم لطمه می‌بیند و چون این مساله تاریخی است رسوباتی در ذهن‌های تاریخی ما می ماند و اگر برای زدوده شدن آن دقت، برنامه‌ریزی و تدبیر درستی صورت نگیرد ممکن است علی‌رغم خواست یک ملت برای رهایی از استبداد، دوباره آن رسوبات اثر منفی بگذارد.

مظهر حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، نفی استبداد، زمینه‌ سازی برای پیشرفت کشور، بهره‌گیری از استعدادهای موجود در کشور و رعایت حق و حرمت مردم، انتخابات است. اگر امروز کسانی می گویند خواست ما انتخابات آزاد و سالم است، یقینا در مسیر این اصول و معیارها حرکت می‌کنند.

وقتی می‌گوییم انتخابات آزاد و سالم و فراگیر باشد، مراد نفی نظارت نیست. نظارت لازم است، نهاد نظارت کننده هم معلوم است ولی نظارت اولا باید برای دفاع از حقوق مردم در برابر کسانی باشد که ممکن است این حقوق را نادیده بگیرند و بخصوص در مقابل آنهایی باشد که قدرت دارند و می‌توانند دخالت کنند و به حقوق مردم لطمه بزنند. در اینجاست که ناظر باید مانع شود.

البته، نظارت غیر از قیمومیت است. ساز و کارهایی که محدود کننده انتخاب کننده و انتخاب شونده باشد نظارت نیست.

شرط انتخابات آزاد این است که فعالیت احزاب و گروه‌ها در چارچوب قانون اساسی آزاد باشد. برای من تعجب‌آور است که نه تنها فعالیت گروه‌ها و احزاب تایید نمی‌شود بلکه برایشان تنگنا ایجاد می‌شود و اخیرا از انحلال احزاب و تشکل‌هایی سخن به میان می‌آید و یا مطبوعات سالم تعطیل می شوند؛ ین رفتارها و برخوردها با کدام معیار قانون اساسی و مصلحت جامعه سازگار است؟
حذف جریانات به معنی آن است که در کشور مشکل وجود دارد. مروز باید به سوی فضایی آرام‌تر و امن تر برویم، می‌توانیم با چشم انداز به آینده فضا را تلطیف کنیم و فضای فعلی که مع الاسف؛ متکی بر توهمات نارواست به فضای زنده و با نشاط سیاسی اجتماعی مبدل کنیم.

در فضای بسته ، سخت و سنگین دلسوزانی که می‌خواهند در چارچوب قانون فعالیت کنند محدود می‌شوند و با محدود شدن آن‌ها، دشمنان ایران و انقلاب تقویت خواهند شد.

تکرار می‌کنیم که گام مهم آزادی زندانیان، پرهیز از برخوردهای ناروا؛ بازشدن فضا طبق قانون اساسی و آزادی فعالیت سیاسی و اجتماعی و تامین آزادی اندیشه است.

تحصن خانواده های زندانیان گمنام اوین و آزادی چند جوان بازداشتی + عکس


كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها: خانواده هاي زندانيان سياسي شب 14 ارديبشهت مثل شب هاي ديگر جلوي زندان اوين در انتظار آزادي عزيزانشان لحظه شماري ميكردند . خانواده هاي زندانيان با انداختن زير انداز همگي بر روي زمين سرد ، يك شب ديگر را به انتظار مي گذراندند . يك زنداني 20 ساله كه 10 تير به اتهام واهي در بازداشت بسر ميبرد قرار بود كه آزاد شود , آثار تحمل فشار روحي در چهره پدر و مادر اين جوان به خوبي مشهود بود .
علت تاخير آزادي اين جوان تنها بدليل شركت نكردن او دراعترافات تلويزيوني بودكه با شجاعت آنرا نپذيرفته بود .
وقتی اين زنداني از درب اوین خارج شد چنان شور وشادی حاکم شد که وصف ناپذیر بود و,پایین پله ها این حامیان مادران عزادار بودند که با کف وسوت زدن به خانواده ها انرژی میدادند وحسام را همراهی میکردند.
بعد از او جوان ديگري حدودا 22 ساله آزاد شد که اتهام او داشتن چند عکس از تظاهرات بود که حدود 10 ماه در بازداشت به سر برد.

دخترجوان ديگر زنداني سوم بود كه از بند آزاد شد ,مادر پا به سن گذاشته اش به همراه برادرش برای آزادیش لحظه شماری میکردند وقتی او آزاد شد اشک در چشمان برادر ومادرش جاری شد و مادرش بسیار خوشحال بود.
صحنه ها براي حاضرين بسيار منقلب كننده بود ,با آزادي آنها همه حاضران بهمراه خانواده زندانيان آزاده شده غرق شادي مي شدند ، گويي كه عضو خانواده خودشان آزاد شده است ،و بدين گونه خانواده هاي زندانيان در درد و غم و شادي يكديگر شريك ميشوند. به اميد فرا رسيدن روزي كه تمامي زندانيان دربند به آغوش خانواده هاي خود بازگردند.

خلاصه ای از چند مصاحبه احمدی نژاد در امریکا

خلاصه ای از چند مصاحبه احمدی نژاد در امریکا
دستمال سفید را احمدی نژاد
در امریکا بالای سرش گرفت!



مصاحبه احمدی‌نژاد با روزنامه "بوستون گلوب"،

تصویب قطعنامه جدید در شورای امنیت علیه ایران راه روابط آمریکا و ایران را برای همیشه می بندد. درحالیکه اگرآقای اوباما بتواند در برقراری رابطه با ایران تغییر ایجاد کند، مسایل دیگر هم اصلاح خواهد شد.

عده‌ای در داخل آمریکا و برخی اعضای شورای امنیت، اوباما را به سرعت به سمت یک موضع‌گیری تند علیه ایران سوق می‌دهند که این موضوع به نفع دولت آقای اوباما نیست. ما نشانه‌های خوبی را برای بهبود روابط با آمریکا فرستادیم، اما پاسخ طرف مقابل مناسب نبود.

برای رسیدن به یک توافق بر سر مبادله سوخت، آنها 50 درصد سوخت مورد معامله را آماده کنند و ما نیز 50 درصد آن سوخت کم غنی شده را دراختیار آژانس می‌گذاریم. وقتی زمان آماده شد، کل 100 درصد را مبادله می‌کنیم . ما 100 کیلو سوخت 20 درصدی نیاز داریم.

مصاحبه با شبکه تلویزیونی "ای بی سی":

موضع‌گیری و تلاش‌های خانم کلینتون در جهت تضییع حق ملت ایران است. البته ما بین اوباما و خانم کلینتون فرق قائل هستیم .خانم کلینتون علاقه‌مند هست به سرعت رابطه با ایران را به نقطه درگیری برسانند و بنابر اطلاعاتی که ما داریم، اوباما چنین نظری ندارد.

سه امریکائی بطور غیرقانونی وارد ایران شده‌اند، اما 7 ایرانی هم در آمریکا زندانی هستند و دولت آمریکا آنها را در کشورهای دیگر دستگیر کرده و اکنون دراینجا زندانی هستند. ما از اینکه عده‌ای چه در آمریکا و چه در ایران زندانی باشند خوشحال نیستیم. آیا واقعا دولت آمریکا نگران این سه نفر است؟

مصاحبه با شبكه الجزیره انگلیسی:

شاید کار با آقای اوباما در مقایسه با آقای بوش آسان‌تر باشد. اگر عناصر افراطی در مجبور کردن آقای اوباما به اتخاذ مواضع افراطی ضد ایران موفق شوند، این به معنای پایان یافتن فرصت اوست.

در مصاحبه با تلویزیون بین‌المللی روسیه:

عده زیادی درآمریكا تلاش دارند تا آقای اوباما را در مقابل ایران قرار دهند. ایران از تحریم‌ها نگرانی ندارد، البته از آن استقبال هم نمی‌کنیم و تحریم‌ها را موضوعی ظالمانه و غیرعادلانه می‌دانیم.

پیام های احمدی نژاد

پیام های احمدی نژاد
به امریکائی ها برای معامله



احمدی نژاد از نیویورک به تهران بازگشت. یک سخنرانی و چند مصاحبه تلویزیونی و مطبوعاتی حاصل ظاهری این سفر است. در سخنرانی او که در سازمان ملل ایراد شد، نکات واقعی در ارتباط با امریکا کم نبود و منطق نهفته در آنها شاید در کشورهای دیگر بازتابی مثبت داشته، اما واقعیت اینست که این سخنان وقتی از جانب او طرح می شود، در داخل کشور گوش مردم بدان بدهکار نیست. چهره پرتزویز، ذات متقلب و خونریز و دروغگوئی ذاتی او، اعتبار هر سخن درستی را هم زیر علامت سئوال می برد. از جمله سخنانی که درباره موقعیت اتمی امریکا گفت. او سیاست بازی است با درکی سطحی از جهان، که درعین حال دیگران را هالو تصور می کند. از جمله در مصاحبه هائی که در امریکا کرد و با همین سطحی نگری در شناخت ماهیت نظام حاکم بر امریکا، فکر کرد می تواند دعوای کابینه ای میان اوباما و کلینتون راه بیاندازد.

او بلافاصله پس از آن سخنرانی که در سازمان ملل ایراد کرد، دستمال سفید تسلیم را در مصاحبه هائی که کرد بالا برد. او که قطعنامه های تحریم را در داخل کشور "کاغذپاره" اعلام کرده بود، در همین مصاحبه ها گفت که نگران تحریم های جدید است. درباره تحویل یکجای اورانیوم 5ر3 درصدی ایران و دریافت زمانبندی شده و تحت نظارت بین المللی اورانیوم 20 در صدی به ایران هم عقب نشینی 50 در صدی را اعلام کرد. همچنان که برای معامله و مصالحه با امریکا، تا توانست شاخ در جیب اوباما گذاشت. درواقع حرف ها و پیام های اصلی را احمدی نژاد در مصاحبه هائی که کرد اعلام کرده و در انتظار پاسخ به این پیشنهادها به تهران بازگشت. حتی برای معامله سه امریکائی که در ایران زندانی اند با 7 فرمانده سپاه و کارشناس ارشد اتمی که امریکا بسر می برند. پیشنهادهائی که به چند دلیل امریکا به آنها پاسخ مورد انتظار احمدی نژاد و خط دهنده اصلی "علی خامنه ای" را نخواهد داد:

1- آگاهی از نارضائی عمیق مردم از حکومت

2- نامشروع بودن دولتی که احمدی نژاد آنرا رهبری می کند

3- علم و آگاهی بر بحران اقتصادی و از هم پاشیدگی مدیریت کشور

4- چهره منفور دولت و شخص وی در داخل کشور

5- در انتظار یافتن سخنگوئی مناسب تر از احمدی نژاد از سوی فرماندهان سپاه

از چند مصاحبه احمدی نژاد، آن پیام هائی را بیرون کشیده ایم که در بالا به آنها اشاره کردیم. آنها را با عنوان

"احمدی نژاد دستمال سفید را در امریکا بلند کرد!" در بالا می خوانید.

کودتای22 خرداد، روی کودتای 28 مرداد را سفید کرد

احمد زیدآبادی
از قربانیان احکام خانه دزاشیب



زیدآبادی، دبیر دفترادوار تحکیم وحدت، در اولین روزهای پس از انتخابات 22 خرداد بازداشت شد. اکنون در زندان رجایی شهر کرج دوران تبعید در زندان را در میان مجرمین خطرناک می گذراند. هر دو هفته یکبار 15 دقیقه ملاقات کابینی دارد. او را به شش سال حبس و پنج سال تبعید و محرومیت مادام العمر از هر نوع فعالیت سیاسی محکوم کرده اند.

مهدیه محمدی همسر زیدآبادی می گوید:

او را ساعت 10 شب از در خانه ربودند.141 روز را در انفرادی، همراه با ضرب و شتم گذراند. در جریان یکی از بازجوئی های طولانی، وقتی زیدآبادی حاضر نمی شود آنچه را بازجوها دیکته می کرده اند بنویسد و امضاء کند یک تیر هم در داخل سلول شلیک کرده اند. زیدآبادی در ملاقاتش گفت که در جریان این تیراندازی احساس کردم صورتم بی حس شد. بعد از 141 روز او را از انفرادی به بند350 منتقل می کنند اما از 12 بهمن او را به زندان رجایی شهر منتقل کردند.

امثال قاضی مرتضوی که این همه اتهامات کارهای غیرقانونی تا حتی قتل را یدک می کشد راحت و آزاد برای خودش می چرخد و حتی در کنار رئیس جمهور پست و مقام به او داده اند تا مصونیت داشته باشد، آنوقت یک روزنامه نگار بی پناه چنین شرایطی را می گذراند.

بندی که زیدآبادی در رجائی شهر در آن زندانی است، راهروئی است که دوطرف آن سلول های انفرادی قرار دارد. در این سلول ها را برداشته اند و در هر سلول سه نفر را جای داده اند. بیماری هایی مثل ایدز در رجائی شهر رایج است و به همین دلیل ایشان علیرغم نیازمندی های درمانی به بهداری زندان مراجعه نمی کند زیرا اکثر زندانیان معتاد ایدزی به بهداری مراجعه می کنند و بیم آن می رود که وسائل بهداری آلوده باشد.

در طول دورانی که او در رجائی شهر است، شاهد درگیری های متعدد بین قاتلان و قاچاقچیان و معتادین بوده و در یک مورد خود شاهد قتل یکی از زندانیان به دست هم بندان خود در نزاع جمعی بوده است. این زندانیان قمه دارند و با کوچکترین مشکلی که با هم پیدا می کنند چاقو کشی می کنند. زیدآبادی به دفعات شاهد بوده که زندانیان با چاقو همدیگر را مضروب کرده اند و یک بار یک نفر به هنگام چنین درگیری هایی کشته شده است. بیشتر نزاع ها و چاقوکشی ها بر سر معامله مواد مخدر است.

قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، بارها مانع آزادی زیدآبادی با سپردن وثیقه شده و حتی با مرخصی او هم مخالفت می کند.

مصطفی تاج زاده در بیمارستان:

قرار نبود، سرانجام انقلاب
به اینجا برسد، که رسیده است


فخرالسادات محتشمی‌پور؛ همسر مصطفی تاج زاده در آخرین پست وبلاگ خود نوشت:

همسرم پس از عمل جراحی سنگینی، وضعیت مزاجی چندان خوبی ندارد، اگرچه روحیه اش مثل همیشه عالی است.

اما از شما چه پنهان، آن رقت قلب ذاتی ایشان این روزها در بستر بیماری بیش از همیشه بروز می کند. از وضعیت موجود رنج می برد و رد اشک را بر گونه هایش در دو زمان می بینیم. یکی وقتی که دوستی علیرغم محدودیت های ملاقات در سی. سی. یو بر بالینش حاضر می شود و ناخودآگاه یادی از ناجوانمردی ها و بی مروتی هایی که با بچه های پاک این سرزمین شده و می شود، می کند که او اشک ریزان دست بر پیشانی می کوبد و می نالد: قرار نبود اینطور شود. به والله قرار نبود.

و زمانی که محبت بی حصر عزیزان بخصوص، ایثارگران و خانواده معظم شهدا شامل حالش می شود که اختیار از دست داده های های می گرید و می گوید: مگر من چه کردم که لایق این همه مهر و لطف این آدم های شریف باشم که خود حق بسیار بر گردن ما دارند

این صحنه ها اشک ما را هم در می آورد. از جمله وقتی پس از عیادت حاج آقا شاه حسینی پدر سه شهید و مؤسس بیت الشهداء که در همین بیمارستان بستری است و هنگام عمل جراحی مصطفی با یگانه دخترش دعای توسل به نیت شفای او خواندند. پیام ایشان را رساندم که « شرمنده ام که بیماری مجال نداد که بیایم و پای این سید خدا را ببوسم» که بلافاصله با تغییر حال مصطفی پشیمان شدم از ابلاغ این پیام متأثرکننده و سعی کردم حال و هوایش را عوض کنم.

حالا حتی مخالفان دیدگاه های سیاسی تاج زاده می دانند کسانی که با دروغ پراکنی زمینه را برای بازداشت غیرقانونی ایشان و دوستان هم فکرش فراهم کردند بازنده این داستان خودساخته هستند و حالا که ادعای دستگیری ایشان در خانه تیمی پر از سلاح به گفته آقایان به ظاهر متدین دروغ‌پرداز، نزد همه مسخره و بیش از آن تهوع آور است، زمزمه بازداشت مجدد وی را علیرغم وخامت حالش را شروع کرده اند.

نامه سرگشاده دبیرکل سابق جبهه مشارکت

نامه سرگشاده دبیرکل سابق جبهه مشارکت
خطاب به سید احمد خاتمی
آماده محاکمه ای شوید
که درهمین دنیا تشکیل خواهد شد


سیداحمدی خاتمی، امام جمعه موقت تهران، راه چند ساله را چند شبه طی کرده است. تا پیش از پایان دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، از جمله رهبران کفن پوشان حرفه ای در شهر قم بود. سخنرانی هایش علیه اصلاحات و علیه محمد خاتمی سرمایه ای بود که برای فروش به بازار ولایت آورده بود. ابتدا روزنامه های رسالت و کیهان، سخنرانی های او را، با درشت کردن اسمش "خاتمی" با آب و تاب پخش می کردند تا محمد خاتمی در سایه قرار گیرد. پایان دوران اصلاحات، آغاز دوران او بود. با آنکه سن و سال و سابقه ای نداشت، ناگهان به فرمان خامنه ای عضو شورای نگهبان شد، سپس با یک فرمان دیگر ایشان عضو مجلس خبرگان رهبری شد و باز، با یک فرمان دیگر مقام معظم امام جمعه موقت تهران شد و سپس شد مشاور ویژه مقام معظم و درجمع سه نفره شیخ محمدیزدی و شیخ احمد جنتی، این ضلع سوم عمامه اش سیاه بود.

او نیز مانند احمد جنتی و محمد یزدی و مصباح یزدی، از پدیده های عجیب جمهوری اسلامی است. در دروغگوئی، تحریک مردم، بسیج کفن پوشان، اشاره به قتل و شاید هم فتوای قتل و ... هیچ دست کمی از احمدی جنتی و محمد یزدی و مصباح یزدی ندارد. خطبه های نماز جمعه پس از کودتای 22 خرداد او، شناسنامه آدمکشی اوست.

او در نماز جمعه تهران تیغ را برای رهبران زندانی جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب تیز کرد. گفت که آنها می خواسته اند براندازی کنند و معنای براندازی محاربه است و جزای محاربه اعدام!

دکترمحمدرضا خاتمی، دبیرکل سابق جبهه مشارکت در نامه سرگشاده ای پاسخ او را داد. او در نامه سرگشاده خود، از جمله نوشت:

« جناب آقای سید احمد خاتمی- سلام علیکم!

آنها که در سر سودای دیگری دارند چنان ذهن شما را پرکرده اند که جز آنچه دیکته می کنند ، بازگو نمی کنید .

مدعی شده اید جبهه مشارکت قصد براندازی داشته است، با چه سند و دلیلی اینگونه ادعا می کنید؟

امیدواریم به اندازه کافی مدرک و سند برای پاسخگویی در آینده ای نه چندان دور در محکمه همین دنیا که باید حاضر شوید داشته باشید. البته محکمه عدل الهی که جای خود دارد .

ای کاش حاضر می شدید سوابق شما در دفاع از نظام اسلامی با سابقه یکی از صدها جانباز و ایثارگری که در جبهه مشارکت صادقانه و بدون توقع نام و نان در حمایت از امام خمینی و راه او از همه چیز خود گذشتند و در اوج جنگ و ترور و فشار لحظه ای امام را تنها نگذاشتند مقایسه شود.

نامه مهدی خزعلی به رئیس قوه قضائیه

نامه مهدی خزعلی به رئیس قوه قضائیه
"خر" حفظ شده
فقط پالانش را عوض کرده اند


دکتر مهدی خزعلی روز 11 اردیبهشت، نامه ای درباره بازگشائی زندان کهریزک خطاب به رئیس قوه قضائیه (لاریجانی) نوشت که در وبسایت وی نیز منتشر شد. خزعلی دراین نامه نوشت:

«اخیراً به نقل از منبعی موثق (یکی از مسئولین عالی رتبه قضایی) شنیدم که بازداشتگاه کهریزک با نام " سروش 111" بازگشایی شده است. بازداشتگاهی که جوانان ما در آن جان باختند، چرا باید با نامی جدید افتتاح شود؟ مگر مشکل ما نام بازداشتگاه بود؟ یادش بخیر، شعار دوران انقلاب: "ما می گیم خر نمی خوام، پالون خر عوض می شه!" در واقع خر همان خر است، پالونش عوض شده است!

هنوز پرونده متهمان جنایت کهریزک مفتوح و بلاتکلیف است. عجیب است حکم اعدام نوجوانی سنگ به دست چه زود صادر می شود و پرونده قاتلین کهریزک چه دیر بررسی می شود.»

بدنبال انتشار این نامه، "مسیح علی نژاد" مصاحبه ای با مهدی خزعلی کرده که درهمین شماره می خوانید.

گفتکوی علی نژاد با مهدی خزعلی
نه من و نه هیچکس دیگر
در ایران احساس امنیت نداریم



خلاصه ای از سئوالات مسیح علی نژاد و پاسخ های دکتر مهدی خزعلی در باره بازگشائی کهریزک.

ـ شما در نامه خودتان به رئیس قوه قضائیه گفته اید منابع موثق، خبر آغاز به کار دوباره بازداشتگاه کهریزک را در اختیارتان قرار داده اند. ممکن است بفرمایید این منابع موثق مشخصا چه کسانی بوده اند؟
ـ یکی از مقامات عالی رتبه دستگاه قضایی به عنوان دردل نکاتی از بازگشایی مجدد این بازداشتگاه به من خبر داد و گفت که نام جدید کهریزک شده "سروش ۱۱۱". ایشان یکی از مسولین مستقیم قوه قضاییه استان تهران است. البته موضوع جدیدی نیست و در واقع اوایل فروردین، خبرهای جسته گریخته ای از آغاز به کار مجدد کهریزک به گوشمان رسید که با پیگیری های بعدی مشخص شد که این خبر متاسفانه واقعیت دارد. به دنبال دریافت چنین اخبار نگران کننده ای تصمیم گرفتم مراتب را از طریق نامه سرگشاده ای به اطلاع آقای لاریجانی ریاست محترم قوه قضایی برسانم تا ایشان پیگیر ماجرا باشند.

- این بازداشتگاه زیر نظر چه کسانی مدیریت می شود؟

گفته شده، آقای سردار رادان با هلی کوپتر به محل این بازداشتگاه تردد دارد و ....

ـ با سردار رادان تماس گرفته اید تا صحت و سقم اخباری که در اختیارتان قرار گرفته را جویا شوید؟
ـ از دیدگاه ما که عزیزان مان را زیر شکنجه از دست داده ایم، سردار رادان و سعید مرتضوی به عنوان متهمان اصلی پرونده کهریزک محسوب می شوند و طبیعی است که هیچ ضرورتی برای تماس و نامه نوشتن به متهم وجود ندارد. به این دلیل به آقای لاریجانی نامه نوشته ام

- از طریق های نهادهای دیگر هم پیگیر این موضوع شده اید؟

مجلس شورای اسلامی به عنوان یک قوه بر عملکرد دستگاه های اجرایی و قضایی پس از ارسال نامه به رییس قوه قضایی در جریان این مسئله قرار دارد و همانطور که آقای داریوش قنبری، سخنگوی فراکسون اقلیت مجلس گفته اند، در صورت فعالیت مجدد این بازداشتگاه باید با متخلفان و کسانی که برخلاف نظر مسئولین عمل کرده اند با شدت و قاطعانه برخورد شود. اما متاسفانه در سیستم مدیریت کشور فعلا پاسخگویی تعطیل است و عملا کسی خودش را مسوول پاسخگویی به اخبار نگران کننده ای که در مورد مسال جاری می رسد نمی داند. به هر حال بازگشایی مجدد کهریزک تحت پوشش یک نام دیگر، به نوعی اعلام خطر محسوب می شود .

ـ مگر در موارد گذشته که مجلس کمیته تحقیق و تفحص در مورد نحوه بازجویی ها و نگهداری زندانیان در بازداشتگاهها تشکیل داد به نتیجه مشخصی منتهی شد؟

دغدغه اصلی همین است که در موارد گذشته کسانی چون علاءالدین بروجردی به عنوان نماینده ویژه مجلس روانه بازداشتگاهها و زندان ها شده بودند که متاسفانه واقعیت تاسف برانگیز وضعیت زندان ها را کاملا وارونه جلوه دادند. به عنوان مثال آقای بروجردی در همان جریان تحقیق از زندان ها، گفته بودند آقای ابطحی در یک سلول پنجاه متری مجهز نگهداری می شد و همه چیز کاملا منطبق بر قانون بود. در حالی که در همان زمان و پس از آزادی ام از زندان، آقای بروجردی به دیدار پدرم آمده بود که بنده همانجا به ایشان گفتم اگر شما وضعیت و نحوه نگهداری آقای ابطحی را منعکس کرده اید من هم یکی دیگر از زندانیان هستم که گزارش واقعی را در اختیار شما قرار می دهم و شما به عنوان یک نماینده مسوول وظیفه دارید اخبار بنده را هم منعکس کنید که در یک سلول شش متری با وضعیت اسف باری که حتی گردش شب و روز هم در آن سلول مشخص نبود نگهداری می شدم، در مدت بازداشت حتی یک ثانیه هم از هواخوری که جزء شرایط اولیه نگهداری زندانی محسوب می شود بهره مند نبوده ام. آقای بروجردی هیچ جوابی به بنده ندادند. لذا اگر قرار باشد بار دیگر کسانی چون بروجردی در مورد آغاز به کار مجدد کهریزک تحقیق و تفحص کنند نمی توان امید چندانی به گزارش مجلس داشت.

- در مورد کسانی چون سعید مرتضوی که اشاره کردید به عنوان متهمان اصلی کهریزک محسوب می شوند مدتی است هیچ خبری منتشر نمی شود، شما می دانید ایشان در حال حاضر کجا هستند و چه می کنند؟

ایشان پس از آنکه به عنوان معاونت دادستان کل کشور منصوب شدند، در یک اتاق کوچک و تقریبا در انزوا قرار گرفته اند. دیگر از آن اتاق کار بزرگ و سر و صداهای گذشته ایشان خبری نیست، اما ظاهرا خود آقای مرتضوی از این انزوا استقبال می کند تا خیلی سر زبان ها نباشد چرا که می داند با قرار گرفتن در صدر خبرها باید در مورد آنچه در کهریزک بر جوانان این کشور رفته است خود او نیز پاسخگو باشد.

- فکر می کنید دستگاه قضایی به اتهامات سعید مرتضوی هم رسیدگی کند یا پرونده کهریزک به ماجرای اعدام همان چندنفری که اعلام کرده اند ختم شود؟

اگر کسانی در پرونده ایشان اعمال نفوذ نکنند باید خود آقای مرتضوی نیز در کنار سایر متهمان بازخواست و مورد مواخذه قرار گیرد. اما متاسفانه دستگاه قضایی ما یک دستگاه مستقل نیست و بررسی پرونده کسی که پیش از این در جایگاه دادستانی بوده است نیز چندان آسان نیست. قضات تحت فشارهای زیادی هستند تا آنجا که اگر بگویم دادگاه متهمان کهریزک و صدور احکام برای آنها هم فرمایشی است شاید چندان بیراه نگفته باشم.

- احساس امنیت می کنید؟

این روزها احساس نا امنی در همه جای کشور هست. ما ملت طنز پردازی داریم اما مردم ما این روزها در کوچه و خیابان، حتی از یک شوخی ساده هم می ترسند، این فضای ناامنی در زمان شاه هم وجود نداشت اما نمی شود در برابر همه چیز سکوت کرد.