| |||
|
مجتبی واحدی با یادآوری جنایتهای وزارت اطلاعات دوران هاشمی، او را بازیگر بازی انتخاباتی ۲۴ خرداد خواند: «شما با ایجاد انتظار در میلیونها ایرانیِ دردکشیده، بازیگری در نمایش بیست و چهارم خرداد را پذیرفتهاید.»
بر اساس آنچه در گویا نیوز منتشر شده، تن کامل نامه سرگشاده مجتبی واحدی به شرح زیر است:
جناب آقای اکبر هاشمی بهرمانی بازیگر احتمالیِ نمایش بیست وچهارم خرداد
قبل از هر چیز توضیح دهم که عنوان انتخابی برای شما، به هیچ وجه جنبه توهین یا تحقیر ندارد. من مانند بسیاری از مردم ایران و حتی گروهی از حامیان فعلی شما، آنچه را که قرار است روز بیست و چهارم خرداد ماه در ایران برگزار شود نه «انتخابات» که تنها یک نمایش حکومتی میدانم. پس حق دارم کسانی را که در این عرصه، نقش آفرینی می کنند «بازیگر» بنامم. از سوی دیگر، چون هنوز تکلیف «تعیین صلاحیت شما» توسط کسانی که شیخ کروبی آنها را«دزد آرای مردم» نامید روشن نشده و در اراده قطعی شما برای ادامه راه تا پایان بازی نیز تردید دارم ناچارم برای شما نام بازیگر احتمالی را برگزینم. البته حق ندارم اقدام همراه با ریسک شما در کاندیداتوری را بیارزش بدانم. همچنین امیدوارم تحلیل من و دوستان همفکرم در خصوص «مهندسی انتخابات» و «هیچ کاره بودن رئیس جمهور منصوب» اشتباه باشد و شما بتوانید نقشی قابل قبول برای حل بخشی از مشکلات روزافزون مردم ایران بردارید.
آقای هاشمی رفسنجانی!بسیاری از «حامیان کاندیداتوری آقای خاتمی» در ماههای گذشته بر این نکته پای میفشردند که کاندیداتوری ایشان در انتحابات سال ۱۳۹۲، در هر صورت یک «بُرد» برای جنبش آزادیخواهی ایران خواهد بود. اگر حکومت تن به کاندیداتوری و پیروزی او بدهد استقرار دولت خاتمی، یک شکست برای اقتدارگرایان خواهد بود و چنانچه او را رد صلاحیت نمایند هزینهای سنگین به نظام و دیکتاتور وارد خواهدشد که این هزینه سازی، تضعیف حاکمیت غیر دموکراتیک و تقویت جنبش دموکراسی خواهی را به دنبال خواهد داشت. آقای خاتمی با عدم کاندیداتوری خویش ثابت کرد حاضر به هزینهسازی برای نظام نیست و او در تعامل با نظام، راهی متفاوت از «اغلب حامیان خویش» برگزیده است. این قصه به نوعی دیگر در حال تکرار برای شماست. اکنون حامیان شما به سه گروه تقسیم شدهاند. گروهی در سخنان خود همه چیز میگویند جز گرفتاری های مردم و اقتصاد روبه فروپاشی کشور. آنها دغدغه حفظ نظام را دارند و بر این گمانند شما تنها کسی هستید که میتوانید کشتی در حال غرق نظام و کشتیبان خودخواه آن را نجات دهید. گروه دوم، به درستی تشخیص دادهاند که تنها راه بازگشت ایشان به حاکمیت، حضور شما یا خاتمی در رأس قوه مجریه است. این دوگروه در میان حامیان شما از لحاظ تعداد اقلیت هستند اما صدایی بلندتر از دیگران دارند. در مقابل، اکثریت حامیان مردمی شما، کسانی هستند که از نابسامانی ها در اداره کشور خسته شدهاند و گمان می کنند بازگشت شما به کاخ ریاست جمهوری، حلال مشکلات آنهاست. راستش را بخواهید بسیاری از اصلاحطلبان حکومتی هم برای آنکه تغییر موضع خویش و حمایت از کاندیداتوری شما را توجیه نمایند به این توقع، دامن زده و میزنند. در واقع بسیاری از افرادی که تصمیم گرفتهاند در روز بیست و چهارم خرداد ماه رأی خود را به نام شما به صندوق بیندازند باور کردهاند که شما میتوانید تحریمهای اقتصادی علیه ایران را متوقف نمایید، از ایجاد جنگ جلوگیری کنید، اقصاد از هم پاشیده کشور را در مسیر سامان قرار دهید،از افزایش تنش با جهان جلوگیری کنید و به فضای امنیتی موجود درکشور خاتمه دهید.
حقیقت آنست که من هم امیدوار بودم شما بتوانید همه این کارها را انجام دهید اما بر این باورم که رئیس جمهور، نه بر اساس آرای دهها میلیون ایرانی بلکه با «تک رأی» همان کس که میگوید «من تنها یک رأی دارم» انتخاب میشود. از سوی دیگر، تحولات سالهای اخیر نشان داد رئیس جمهور هر کس که باشد تنها مجری دستورات رهبر و «ماله کش» بر روی اقدامات تعفن انگیز اوست. لذا خود را با توقع از شما دلخوش نخواهم کرد. در عین حال به عنوان یک فعال رسانهای، مایلم از شما سؤال کنم که «آیا شما هم مانند آقای خاتمی راهتان از حامیانتان جداست؟» در بالا توضیح دادم که آقای خاتمی حاضر نشد با اجرای خواسته اغلب سیاسیون حامی خود، هزینهای بر دوش سید علی خامنهای بگذارد. شما چه؟ آیا اولویت شما، تحقق انتظارات کسانی است که به شما امید بستهاند؟ شما در آخرین برنامه تلویزیونی خود در انتخابات سال ۱۳۸۴ ـ برنامه شبکه دو با مجری گری مرتضی حیدری ـ گفتید «اقای خامنهای صاحب کشور است» . ایا شما همچنان این غاصب را صاحب کشور میدانید؟ اگر اینگونه باشد قاعدتاً موفق نخواهید شد برای تحقق انتظارات حامیان خویش، بر خلاف نظر صاحب خانه، کاری انجام دهید. آنچه این سؤال آزار دهنده را در ذهن من قرارداده، اظهارات منتسب به شماست که قبل از اعلام کاندیداتوری اعلام کردید: «من بدون موافقت رهبری وارد عرصه نخواهم شد. اگر بخواهد شرایطی به وجود بیاید که بین من و رهبری حالت نزاع واختلاف به وجود بیاید همه ما ضرر خواهیم کرد».
روزی که شما این سخن را بر زبان آوردید بسیاری از حامیان شما، می گفتند شما با علم به «عدم موافقت رهبر با کاندیداتوری خود» این مطلب را بیان کرده اید تا توپ را به زمین رهبر بیندازید. اما امروز با کاندیداتوری شما، شرایط فرق کرده است. در شرایط جدید می توانید توپ را درزمین رهبر بیندازید یا اجازه دهید توپ باشدت فراوان به زمین خودتان برگردد. شما بهتر از من میدانید کاندیداتوری در هر انتخاباتی، یک حق شهروندی است و رهبر حق ندارد کسی را به کاندیداتوری وادار یا او را از نامزدی در انتخابات منع کند. در عین حال شما اعلام کردید بدون موافقت رهبر، کاندیدا نخواهید شد. اما اگر به فرض قریب به محال به ریاست جمهوری برسید دیگر یک شهروند عادی نیستید. زیرا بر اساس اصل ۵۷ قانون اساسی ، موظف خواهید بود «زیر نظر ولایت مطلقه امر» فعالیت کنید. ایا در آن شرایط هم کماکان معتقد خواهید بود«اگر بخواهد شرایطی به وجود بیاید که بین من و رهبری حالت نزاع واختلاف به وجود بیاید همه ما ضرر خواهیم کرد»؟
شما با ایجاد انتظار در میلیونها ایرانیِ دردکشیده، بازیگری در نمایش بیست و چهارم خرداد را پذیرفتهاید. اما آیا میتوانید بدون نزاع و اختلاف با رهبر، مشکلات را حل کنید؟ شما در هشت سال گذشته بارها سیاست های داخلی و خارجی دولت احمدینژاد را به چالش کشیدهاید اما خودتان بهتر از هرکس می دانید اطمینان رهبر از «حلقه به گوش بودن» احمدینژاد او را به گزینه مطلوب حاکمیت تبدیل کرد و بسیاری از اقدامات احمدینژاد، اجرای بی چون وچرای اوامر و طرحهای رهبر بود. به عبارت دیگر، تغییر بسیاری از سیاست ها جز در نزاعی جدی با رهبر، امکان پذیر نیست. آیا شما در آن عرصه ها، در کنار حامیان امروزین خود قرار خواهید گرفت یا حق صاحب خانه فرضی خویش ـ غاصب واقعی کشورـ را؟ پاس خواهید داشت؟شما می خواهید روابط پر تنش با سایر کشورها را به آرامش بر گردانید. اماآیا می توانید بدون نزاع با کسی که اخیراً مردم دو قاره بزرگ دنیا را « وحشی » نامید وارد تنش زدایی با جهان شوید؟ اگر نخواهیم بی انصافی کنیم باز کننده پای سپاه به اقتصاد کشور، شما بودید که البته در دوره احمدی نژاد، به سطح غیر قابل تحمل رسید. سخنرانی یک ماه قبل شما در جمع عده ای از مدیران دولت موسوم به سازندگی، نشان داد شما اگر چه حاضر نیستید به نقش خود در باز کردن پای « برادران قاچاقچی سپاه به اقتصاد ایران » اعتراف کنید اما ادامه این حضور را غیر قابل قبول می دانید. بسیار خوب . آیا به نظر شما بر سر این موضوع با رهبر دچار اختلاف نخواهید شد؟ در آنصورت، به توقعات حامیان امروز خود خواهید اندیشید یا کماکان بر اصل « بدون موافقت رهبر کاری نمی کنم » پافشاری خواهید کرد؟
آقای رفسنجانی!وزارت اطلاعات در دوره ریاست جمهوری شما، هم در عرصه سیاسی و هم در میدان های اقتصادی، جنایات بسیار کرد. وزیر مربوطه هم کسی بود که در دوره اقتدار شما، برای تصدی آن وزارت خانه انتخاب شده بود. در عین حال فرض می کنم شما در دوره جدید، فرد منزهی را برای تصدی وزارت اطلاعات، کاندیدا خواهید کرد. همچنین قبول میکنم رهبر و مجلس برای استقرار فرد مورد نظر در رأس وزارت اطلاعات با شما همکاری خواهند کرد. اگر در میانه راه، وزیر اطلاعات با هماهنگی بیت رهبر دست به جنایات جدید زد و به شما اجازه عزل او را ندادند آنگاه شما چه خواهید کرد؟ آن روز مهم ترین دغدغه شما ، پاسخ گویی به توقعات حامیان امروزین و شکستن فضای امنیتی کشور خواهد بود یا باز هم به آن خواهید اندیشید که « نزاع شما با رهبر به ضررهمه خواهد بود»؟
آقای هاشمی رفسنجانی!پرسش های مشابهی در سایر عرصه های مدیریتی وجود دارد که من برای جلوگیری از تطویل، از ذکر آنها خودداری می کنم. می دانم بسیاری از «مأموران به حمایت از شما» در گوشه وکنار خواهند گفت: «بگذارید آقای هاشمی رئیس جمهور شود آنگاه از موضع قدرت به تعامل با رهبر خواهد پرداخت». اما هم من میدانم هم شما که دیگر از ابهت وجذبه گذشته شما خبری نیست. شما اکنون نه قادر هستید با تکبر خاص، دانشجویان مخالف و منتقد خود را «سوسولهای ساواکی زاده» بنامید و نه می توانید مانند پاییز سال ۱۳۶۸ در برابر رهبر بایستید و خواستار معذرت خواهی او از دکتر مهاجرانی شوید. شما با آرای ۱۴- ۱۵ میلیونی که اصلاح طلبان برایتان پیش بینی کرده اند به جنگ مجلس بی اراده و فرمایشی هم نمیتوانید بروید چه رسد که بخواهید در برابر رهبر بایستید. به فرض محال که شما رئیس جمهور شوید تنها در صورتی امکان ایستادگی در برابر زورگویی های رایج خامنه ای را خواهید داشت که از آرای بسیار بالا برخوردار باشید و از وحشی گری های رهبر و عوامل او نترسید. شرط دوم ، در اختیار خودتان است اما برای تحقق شرط اول ، باید از هم اکنون به مردم اطمینان دهید اگر لازم باشد برای تحقق انتظارات حامیان ، از هیچ اقدامی فروگذار نخواهید بود. در غیر اینصورت، رأی شما حتی به فرض عدم تقلب در آرای مردم ، چیزی بیش از پیش بینی خوش بینانه حامیان ناگهانی شما نخواهد بود. در آنصورت ،در نزاع ها با رهبر خودخواه و ایران فروش ، چاره ای جزجدا کردن راهتان از « حامیان فعلی »و تمکین در برابر زیاده خواهی های رهبر نخواهید داشت.