Thursday, February 17, 2011
حمله شدید دفتر هاشمی رفسنجانی به صدا و سیما برای پخش "مرگ بر هاشمی"
حمله شدید دفتر هاشمی رفسنجانی به صدا و سیما برای پخش "مرگ بر هاشمی"
سایت هاشمی رفسنجانی : وقتی می توان در صدا و سیمای جمهوری اسلامی اعترافاتی را که صراحتا رهبر معظم انقلاب نامشروع دانستند بی کسب تکلیف از ایشان پخش کرد و احساس تقصیر و گناه نکرد ؛ وقتی می توان بی اذن روسای ارشد این سازمان در مهم ترین برنامه های سیاسی پخش زنده آدم برد و آورد و آب هم از آب تکان نخورد ؛ وقتی می توان در صدا و سیما را برای اتهام زنی به اشخاص غایب دو لنگه باز کرد و بر دفاع غایبان سه قفله کرد ؛ وقتی می توان در همین صدا و سیما قبح مقدس پخش شعار « مرگ بر ولایت فقیه » و تقدس نمایش آتش زدن عکس امام راحل ( ره) را شکست ولی در عین حال با تمام توان از قبح پخش هر نوع شعاری علیه شخص رئیس جمهور و شخص بانی مکتب ایران حراست و صیانت کرد ؛ به راستی آیا انتظار اجابت یکی دیگر از آرزوهای دیرین صداو سیمای قطب زاده و بنی صدر را در پخش شعار مرگ بر هاشمی به صورت زنده و مسقیم باید جایی برای تعجب داشته باشد؟ شعاری که پخش آن هر چند هم آن آرزوی دیرین را برآورده کرد و هم ایام را به کام دل یاران اسلام ایرانی حاضر در واحد مرکزی خبر ولی به یقین قلب مبارک رهبر معظم انقلاب را اندوهگین ساخت . رو سفیدی اسلام ایرانی مبارکتان باد !
سایت هاشمی رفسنجانی : وقتی می توان در صدا و سیمای جمهوری اسلامی اعترافاتی را که صراحتا رهبر معظم انقلاب نامشروع دانستند بی کسب تکلیف از ایشان پخش کرد و احساس تقصیر و گناه نکرد ؛ وقتی می توان بی اذن روسای ارشد این سازمان در مهم ترین برنامه های سیاسی پخش زنده آدم برد و آورد و آب هم از آب تکان نخورد ؛ وقتی می توان در صدا و سیما را برای اتهام زنی به اشخاص غایب دو لنگه باز کرد و بر دفاع غایبان سه قفله کرد ؛ وقتی می توان در همین صدا و سیما قبح مقدس پخش شعار « مرگ بر ولایت فقیه » و تقدس نمایش آتش زدن عکس امام راحل ( ره) را شکست ولی در عین حال با تمام توان از قبح پخش هر نوع شعاری علیه شخص رئیس جمهور و شخص بانی مکتب ایران حراست و صیانت کرد ؛ به راستی آیا انتظار اجابت یکی دیگر از آرزوهای دیرین صداو سیمای قطب زاده و بنی صدر را در پخش شعار مرگ بر هاشمی به صورت زنده و مسقیم باید جایی برای تعجب داشته باشد؟ شعاری که پخش آن هر چند هم آن آرزوی دیرین را برآورده کرد و هم ایام را به کام دل یاران اسلام ایرانی حاضر در واحد مرکزی خبر ولی به یقین قلب مبارک رهبر معظم انقلاب را اندوهگین ساخت . رو سفیدی اسلام ایرانی مبارکتان باد !
پشت عربده کشی های پس از 25 بهمن
پشت عربده کشی های پس از 25 بهمن
نشانه های وحشت بزرگ
در صفوف حاکمیت کودتا
نمایش هائی که حاکمیت کودتائی و سخنگویان آن روز گذشته در تهران و قم به روی صحنه آوردند و سیمای جمهوری اسلامی وسیعا آن را پوشش تصویری و خبری داد، یک ارزیابی را بیشتر بدست نمی دهد. این که تظاهرات 25 بهمن درتهران و چند شهر بزرگ کشور، ضربه ای کمرشکن به کودتا بود. حاکمیت، اشتباه پشت اشتباه را مرتکب می شود و بر سرعت برانگیختگی مردم و حوادث بعدی می افزاید. باصطلاح مصاحبه تلویزیونی احمدی نژاد که گرداننده اش نقش مترسک سر خرمن را هم نداشت و با چاپلوسی بخشی از ادعاهای وی را تائید می کرد تا ایشان روغن آب آن ادعا را بیشتر کند، به همان اندازه مضحک و مشمئز کننده بود؛ که عربده کشی اوباش در مجلس و سخنرانی آب نکشیده و نسنجیده رئیس مجلس. از آنجا که دوران حاکمیت عده ای اوباش و بیماران روانی است، احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران هم رفت قم تا نقشی که 10 سال پیش بعنوان رهبر کفن پوشان حرفه ای ایفاء می کرد ادامه بدهد. عربده های او علیه موسوی و کروبی همان عربده هائی بود که روح الله حسینیان و حسین فدائی و کوچک زاده و بقیه فراکسیون آدم کشان در مجلس سر دادند. همان ها که عقبه آنها تابوت دو قربانی تظاهرات 25 بهمن را که به ضرب گلوله همکاران خودشان کشته شده بودند و شاید قاتلین آن دو نیز خود در میان آنها بودند، روی دست بلند کردند تا شهید مصادره کنند!
کیهان نوشته بود روز 25 بهمن 300 نفر آشغال آمده بودند به خیابان. صدا و سیما و خبرگزاری های حکومتی نیز آنها را انگشت شماری ضد انقلاب معرفی کردند. عربده کش های مجلس نیز که خوب میدانند اگر بنا بر کوتاه شدن دست شورای نگهبان از انتخابات و آزاد شدن مردم برای انتخاب باشد، از ترس مردم جرات نخواهند داشت در حوزه های انتخابیه کنونی آفتابی شوند، نام خود را روی مردم تظاهر کننده 25 بهمن گذاشتند و گفتند مشتی اوباش تظاهرات کردند.
بنابراین، باید پرسید این چگونه 300 نفر اشغال و عده ای اوباش و ضد انقلاب اند که اینگونه لرزه به اندام حاکمیت انداخته اند؟ از مجلس خبرگان تا مجلس اسلامی، از کیهان تا صدا و سیما و از بهشت زهرا تا حوزه علمیه قم. شاید طلبه های مواجب بگیری که در قم مقابل احمد خاتمی به خط کرده بودند و یا امثال روح الله حسینیان و دست پرورده اش "رحیمیان" که چماقداران مصادره کننده تابوت صانع ژاله را دیروز رهبری می کردند، ندانند و عقلشان پاره سنگ برداشته باشد، اما بعید است بزرگترهای آنها ندانند نه آن جمعیتی که 25 بهمن به خیابان ها آمد 300 نفر بودند و نه آن دو دانشجوی قربانی که در جمع همین باصطلاح 300 نفر بودند اوباش! ماجرا عمیق تر و مسئله کشدارتر از اینهاست!
آنها که روز 25 بهمن به استقبال گلوله و باطوم و دستگیری و زندان و شکنجه به خیابان آمدند و شمارشان در گزارش های محرمانه حداقل در تهران چند صد هزار نفر تخمین زده شده، از قماش آنها نیستند که پول می گیرند و با اتوبوس به میدان انقلاب یا میدان آزادی منتقل می شوند و بعد از یک راهپیمائی به سبک 13 بدر، یک کیسه هدیه غدائی مجانی هم می گیرند و بر میگردند خانه هایشان. و روزی که نیاز به این کیسه مجانی نداشته باشند و یا این کیسه مجانی را ندهند و بر خشم و آگاهی شان افزوده شود به جمع گروه اول می پیوندند.
وحشت بزرگ، از همینجا در حاکمیت شکل گرفته است. پس از 22 ماه سرکوب مردم – به لفظ مبارک احمد خاتمی در سخنرانی روز گذشته اش در قم- و 22 ماه دروغ پخش کنی از صدا و سیما و انواع تهدید ها و ادعاها در نماز جمعه ها و ابرو در هم کشیدن فرماندهان کودتاچی بسیج و سپاه، حالا مردم نه با شعار رای من کو؟ بلکه با شعار "300تومان یک بربری- لعنت به بیت رهبری" و "سید علی باید بره" ریختند به خیابان. پوسترهای "بصیرت" را در خیابان ها آتش زدند. معنای آن 300 نفری که حسین شریعتمداری مدعی شده، جز آن نیست که 30 میلیون در تهران و اصفهان و شیراز و کرمانشاه و قم و مشهد آماده ریختن به خیابان اند و در گام بعدی آن 50 میلیونی که شریعتمداری مدعی شده بود واقعا تحقق پیدا خواهد کرد. یعنی 50 میلیون در خیابان ها به حرکت در خواهند آمد اما نه با شعار "جانم فدای ولایت" ، بلکه با شعار "لعنت به بیت رهبری"!
شاید با علم و آگاهی از همین واقعیت باشد که علی خامنه ای روز گذشته در دیدار و سخنرانی خود، نخواست بیش از این خود را در تیررس خشم مردم قرار بدهد و کلامی در باره 25 بهمن بر زبان نیآورد. آیا بیدار شده و یا به نقل از آن گزارشی که از جلسه غروب 25 بهمن در پیک نت شماره دیروز منتشر شد (و همچنان در صفحه اول امروز نیز قابل دسترسی است) احتمالا هاشمی رفسنجانی وی را قانع کرده که "شما را پیش انداختند و حالا تبدیل شده ای به یگانه "سیبل"ی که همه به آن شلیک می کنند"!؟
نشانه های وحشت بزرگ
در صفوف حاکمیت کودتا
نمایش هائی که حاکمیت کودتائی و سخنگویان آن روز گذشته در تهران و قم به روی صحنه آوردند و سیمای جمهوری اسلامی وسیعا آن را پوشش تصویری و خبری داد، یک ارزیابی را بیشتر بدست نمی دهد. این که تظاهرات 25 بهمن درتهران و چند شهر بزرگ کشور، ضربه ای کمرشکن به کودتا بود. حاکمیت، اشتباه پشت اشتباه را مرتکب می شود و بر سرعت برانگیختگی مردم و حوادث بعدی می افزاید. باصطلاح مصاحبه تلویزیونی احمدی نژاد که گرداننده اش نقش مترسک سر خرمن را هم نداشت و با چاپلوسی بخشی از ادعاهای وی را تائید می کرد تا ایشان روغن آب آن ادعا را بیشتر کند، به همان اندازه مضحک و مشمئز کننده بود؛ که عربده کشی اوباش در مجلس و سخنرانی آب نکشیده و نسنجیده رئیس مجلس. از آنجا که دوران حاکمیت عده ای اوباش و بیماران روانی است، احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران هم رفت قم تا نقشی که 10 سال پیش بعنوان رهبر کفن پوشان حرفه ای ایفاء می کرد ادامه بدهد. عربده های او علیه موسوی و کروبی همان عربده هائی بود که روح الله حسینیان و حسین فدائی و کوچک زاده و بقیه فراکسیون آدم کشان در مجلس سر دادند. همان ها که عقبه آنها تابوت دو قربانی تظاهرات 25 بهمن را که به ضرب گلوله همکاران خودشان کشته شده بودند و شاید قاتلین آن دو نیز خود در میان آنها بودند، روی دست بلند کردند تا شهید مصادره کنند!
کیهان نوشته بود روز 25 بهمن 300 نفر آشغال آمده بودند به خیابان. صدا و سیما و خبرگزاری های حکومتی نیز آنها را انگشت شماری ضد انقلاب معرفی کردند. عربده کش های مجلس نیز که خوب میدانند اگر بنا بر کوتاه شدن دست شورای نگهبان از انتخابات و آزاد شدن مردم برای انتخاب باشد، از ترس مردم جرات نخواهند داشت در حوزه های انتخابیه کنونی آفتابی شوند، نام خود را روی مردم تظاهر کننده 25 بهمن گذاشتند و گفتند مشتی اوباش تظاهرات کردند.
بنابراین، باید پرسید این چگونه 300 نفر اشغال و عده ای اوباش و ضد انقلاب اند که اینگونه لرزه به اندام حاکمیت انداخته اند؟ از مجلس خبرگان تا مجلس اسلامی، از کیهان تا صدا و سیما و از بهشت زهرا تا حوزه علمیه قم. شاید طلبه های مواجب بگیری که در قم مقابل احمد خاتمی به خط کرده بودند و یا امثال روح الله حسینیان و دست پرورده اش "رحیمیان" که چماقداران مصادره کننده تابوت صانع ژاله را دیروز رهبری می کردند، ندانند و عقلشان پاره سنگ برداشته باشد، اما بعید است بزرگترهای آنها ندانند نه آن جمعیتی که 25 بهمن به خیابان ها آمد 300 نفر بودند و نه آن دو دانشجوی قربانی که در جمع همین باصطلاح 300 نفر بودند اوباش! ماجرا عمیق تر و مسئله کشدارتر از اینهاست!
آنها که روز 25 بهمن به استقبال گلوله و باطوم و دستگیری و زندان و شکنجه به خیابان آمدند و شمارشان در گزارش های محرمانه حداقل در تهران چند صد هزار نفر تخمین زده شده، از قماش آنها نیستند که پول می گیرند و با اتوبوس به میدان انقلاب یا میدان آزادی منتقل می شوند و بعد از یک راهپیمائی به سبک 13 بدر، یک کیسه هدیه غدائی مجانی هم می گیرند و بر میگردند خانه هایشان. و روزی که نیاز به این کیسه مجانی نداشته باشند و یا این کیسه مجانی را ندهند و بر خشم و آگاهی شان افزوده شود به جمع گروه اول می پیوندند.
وحشت بزرگ، از همینجا در حاکمیت شکل گرفته است. پس از 22 ماه سرکوب مردم – به لفظ مبارک احمد خاتمی در سخنرانی روز گذشته اش در قم- و 22 ماه دروغ پخش کنی از صدا و سیما و انواع تهدید ها و ادعاها در نماز جمعه ها و ابرو در هم کشیدن فرماندهان کودتاچی بسیج و سپاه، حالا مردم نه با شعار رای من کو؟ بلکه با شعار "300تومان یک بربری- لعنت به بیت رهبری" و "سید علی باید بره" ریختند به خیابان. پوسترهای "بصیرت" را در خیابان ها آتش زدند. معنای آن 300 نفری که حسین شریعتمداری مدعی شده، جز آن نیست که 30 میلیون در تهران و اصفهان و شیراز و کرمانشاه و قم و مشهد آماده ریختن به خیابان اند و در گام بعدی آن 50 میلیونی که شریعتمداری مدعی شده بود واقعا تحقق پیدا خواهد کرد. یعنی 50 میلیون در خیابان ها به حرکت در خواهند آمد اما نه با شعار "جانم فدای ولایت" ، بلکه با شعار "لعنت به بیت رهبری"!
شاید با علم و آگاهی از همین واقعیت باشد که علی خامنه ای روز گذشته در دیدار و سخنرانی خود، نخواست بیش از این خود را در تیررس خشم مردم قرار بدهد و کلامی در باره 25 بهمن بر زبان نیآورد. آیا بیدار شده و یا به نقل از آن گزارشی که از جلسه غروب 25 بهمن در پیک نت شماره دیروز منتشر شد (و همچنان در صفحه اول امروز نیز قابل دسترسی است) احتمالا هاشمی رفسنجانی وی را قانع کرده که "شما را پیش انداختند و حالا تبدیل شده ای به یگانه "سیبل"ی که همه به آن شلیک می کنند"!؟
با اعزام دوکشی نظامی به کانال سوئز
با اعزام دوکشی نظامی به کانال سوئز
عوامل اسرائیل در ج. اسلامی
علیه قیام اعراب وارد عمل شدند
سپاه پاسداران با اعزام دو کشتی حامل تسلیحات نظامی به قصد سوریه که اکنون برای عبور به کانال سوئز مصر رسیده است، بزرگترین پشت پا را به جنبش انقلابی مردم مصر زد. اعزام این دو کشتی اگر در زمان و موقعیت دیگری صورت می گرفت، ارتباط مستقیم با تبلیغات اسرائیل، امریکا و اروپا پیدا نمی کرد، اما اکنون مستندی شده است برای تبلیغات اروپا و امریکا و اسرائیل علیه انقلاب مصر و این که قیام مردم مصر به نفع جمهوری اسلامی تمام خواهد شد! بنابراین، رفتن مبارک کافی است و نظام و رژیم او با اندک اصلاحاتی با نقش آفرینی ژنرال های رژیم باید بماند. این همان خواستی است که اسرائیل دارد و جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران و یا دست های پنهان اسرائیل در حاکمیت و در سپاه پاسداران به یاری اسرائیل شتافت!
حتی اگر این اقدام با هدف ایجاد یک جنجال خارجی و تحت الشعاع قرار دادن رویدادهای داخلی ایران نیز باشد، درعمل خیانت است به جنبش انقلابی مصر و کشورهای عربی.
عوامل اسرائیل در ج. اسلامی
علیه قیام اعراب وارد عمل شدند
سپاه پاسداران با اعزام دو کشتی حامل تسلیحات نظامی به قصد سوریه که اکنون برای عبور به کانال سوئز مصر رسیده است، بزرگترین پشت پا را به جنبش انقلابی مردم مصر زد. اعزام این دو کشتی اگر در زمان و موقعیت دیگری صورت می گرفت، ارتباط مستقیم با تبلیغات اسرائیل، امریکا و اروپا پیدا نمی کرد، اما اکنون مستندی شده است برای تبلیغات اروپا و امریکا و اسرائیل علیه انقلاب مصر و این که قیام مردم مصر به نفع جمهوری اسلامی تمام خواهد شد! بنابراین، رفتن مبارک کافی است و نظام و رژیم او با اندک اصلاحاتی با نقش آفرینی ژنرال های رژیم باید بماند. این همان خواستی است که اسرائیل دارد و جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران و یا دست های پنهان اسرائیل در حاکمیت و در سپاه پاسداران به یاری اسرائیل شتافت!
حتی اگر این اقدام با هدف ایجاد یک جنجال خارجی و تحت الشعاع قرار دادن رویدادهای داخلی ایران نیز باشد، درعمل خیانت است به جنبش انقلابی مصر و کشورهای عربی.
Subscribe to:
Posts (Atom)