Friday, November 20, 2009

رسوائی بزرگ دیگر برای صفار هرندی این بار در دانشگاه تربیت معلم تهران

درپی حضور صفارهرندی در دانشگاه تربیت معلم تهران ، دانشجویان حامی جنبش سبز مانع از انجام سخنرانی وی در این دانشگاه شدند .

به گزارش خبرنامه امیرکبیر این برنامه که در تاریخ 26 آبان ماه 88 توسط انجمن جعلی و موازی این دانشگاه ملقب به انجمن اسلامی 68 برگزار شده بود با حضور گسترده دانشجویان مخالف دولت کودتا مواجه شد.

در ابتدا، قرار بود این برنامه در سالن مرکزی دانشگاه تربیت معلم برگزار شود ولی برگزارکنندگان برنامه به دلیل هراس از حضور دانشجویان معترض مکان برگزاری جلسه را به سالن دانشکده ی ادبیات منتقل کردند.

لازم به ذکر است که این سالن با ظرفیت محدود از چند ساعت قبل از شروع برگزاری جلسه توسط شبه نیروهای بسیجی دانشگاه و نیروهای لباس شخصی خارج از دانشگاه اشغال شده بود. اما این ترفند نیز با حضور گسترده دانشجویان معترض خنثی شد.

از همان ابتدا برنامه درهای سالن به روی دانشجویان معترض بسته شده بود ولی دانشجویان توانستد با فشار به مسئولین دانشگاه و نیروهای بسیج وارد سالن شوند.دانشجویان به محض حضور در سالن شروع به خواندن سرود یار دبستانی و سردادن شعار مرگ بر دیکتاتور کردند. این حرکت دانشجویان با واکنش شدید نیروهای وابسته به بسیج و در مواردی به ضرب و جرح دانشجویان از جمله دبیر شورای صنفی این دانشگاه منجر شد.

با ورود صفار هرندی به سالن برگزاری جلسه دانشجویان با سر دادن شعار، هو کردن و بالا بردن پلاکاردها و روبان های سبز به استقبال او رفتند.

"مرگ بر دیکتاتور"، "نه شرقی نه غربی دولت سبز ملی"، "یا حسین میرحسین"، "کروبی زنده باد موسوی پاینده باد"، "مجتهد واقعی منتظری صانعی" و ... از جمله شعارهای دانشجویان بود. همچنین دانشجویان سرود های یار دبستانی و محمود خائن آواره گردی را نیز به صورت دسته جمعی خواندند.

حرکات اعتراضی دانشجویان به مدت 5/2 ساعت بدون توقف ادامه داشت و در نهایت باعث لغو سخنرانی صفار هرندی شد. در این بین اشیائی از قبیل :بطری آب ،لنگه کفش و ... به سوی صفار هرندی پرتاب شد. این اقدام دانشجویان با واکنش شدید بسیج و محافظین صفار هرندی مواجه شد که به ضرب و شتم عده ای از دانشجویان پرداختند.

در بین دانشجویان عده ای از نیروهای لباس شخصی حضور داشتد که دانشجویان را به برخورد و احضار به کمیته انضباطی و دادگاه تهدید می کردند. دانشجویان در واکنش به این عده شعار "توپ،تانک بسیجی دیگر اثر ندارد" و "بسیجی واقعی همت بود و باکری" سر دادند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر در پایان جلسه، صفار هرندی که موفق به سخنرانی در دانشگاه تربیت معلم نشده بود با عصبانیت و در حالی که دانشجویان شعار می دادند "صفار برو گمشو" جلسه را ترک کرد.

در نهایت دانشجویان در اعلام همبستگی با جنبش سبز ، شهدای راه آزادی و دانشجویان در بند با سرود یار دبستانی جلسه را ترک کردند.

شنیده حاکی است که حراست دانشگاه از چند روز قبل از برگزاری جلسه نسبت به حضور و شعار علیه دولت کودتا هشدار داده بود و دانشجویان را تهدید به برخورد در کمیته انضباطی کرده بود.

همچنین لازم به ذکر است که یک خانم خبرنگار که قصد تهیه گزارش از این مراسم را داشت با توهین و هتاکی نیروهای بسیج از سکوی جایگاه به پایین هدایت شد.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 09:49:55 توسط مرجان
جای بسی تاسف است که برخی از دانشجویان بعداز 30 سال کستار اسلامیون هنوز شعار "یا حسین، میر حسین" "کروبی زنده باد؛موسوی پاینده باد"و "مجتهد واقعی منتظری صانعی"و یا "بسیجی واقعی همت بود و باکری" . براستی این دانشجویان مخالف رژیم جنایت پیشه اسلامی هستند؟ آیا اینها نمدانند که سگ زرد برادر شغال هست. ایا جنایات ضانعی زمانی که در سالهای 60 دادستان بود و هر روزه دهها انسان آزاده این سرزمین را اعدام میکرد، فراموش کرده اند؟ همت و یا باکری، مگر بسیجی نبودند، اگر آنها زنده بودند همین وحشی گر را شاید هم بسیار بیشتر میکردند. آخر کی مردم این سرزمین نفرین شده اسلام زده از خواب زمستانی بیدار میشوند؟

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 02:50:12 توسط sohrab
واقعاً جای شعار علیه سرکرده ایدئولژیک نجس‌ها و سر مار فتنه کودتا ، مصباح یزدی خالیه.

فيلم : کوی دانشگاه در آتش - گستردگی حمله وحشيانه بسيحی ها و يگان ويژه در 25 خرداد به کوی دانشگاه تهران (2)

فيلم : کوی دانشگاه در آتش - گستردگی حمله وحشيانه بسيحی ها و يگان ويژه در 25 خرداد به کوی دانشگاه تهران (2)

فيلم : کوی دانشگاه در آتش - گستردگی حمله وحشيانه بسيحی ها و يگان ويژه در 25 خرداد به کوی دانشگاه تهران (1 از 4)

فیلم : شكنجه گران وعوامل مستقيم سركوب قيام سراسري و نزديكان احمدي نژاد را بشناسيم


نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 12:34:56 توسط Morteza
هموطنان عزیز کار از افشاگری و نشان دادن چهره دژخیمان گذشته مردم ایران با تمام وجودشان جنایات اینها تجربه کرده‌اند اکنون زمان آن رسیده که این جنایتکاران هیچ کجا حتی در خانه شخصی خود احساس امنیت نکنند اینها باید بلا فاصله تاوان سنگینی‌ در مقابل جنایات خود بر علیه مردم ایران به پردازند

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 12:28:20 توسط جهانگير از يزد
جدآ كه كت همه سازمانهاى اطلاعاتى را از پشت بستين! فوق العاده جامع و موثق تهيه شده آفرين به نيروهاى مردمى كه بواقع با اين تواتنمندى خواب را برچشمان تمام دژخيمان حرام خواهند كرد٠ اين جلادان حتمآ آرزو ميكنند كه از مادرشان زاده نشده بودند ٠ آرى نيروهاى مردمى دمار از روزگار همه جلادان در خواهند آورد٠ درود بر شجاعتتان و دقتتان٠ باز هم نيروهاى مردمى را با دادن اطلاعات يارى دهيد ما حتمآ اين اطلاعات مردمى را پخش خواهيم كرد٠

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 10:06:42 توسط رامين
براي اينکه اينها را بهتر بشناسيد بهتر است محرم امسال به ميدان ارگ مسجد ارگ بيائيد و اينها را از نزديک ببينيد اين هيات همان هيئتي است که چند سال پيش آتش گرفت و 72 نفر در آن سوختند ولي منصور ارصي نگران تعطيل شدن هياتش بود به همين خاطر يک روزه همه چيز را مرتب کردند. سخنران اين هيئت آخوندي به نام عدالتي است که به شدت از طرفداران کودتاچي ا.ن مي باشد. او حتي در وسط خواندن مقتل يک دفعه يادش مي آيد که مي بايد يک فحشي ناسزائي نثار اصلاح طلبان کند. خدا امسال را به خير کند که او مي خواهد از اين منبر مقدس چه لجن پراکني هائي انجام دهد. همچنين تمامي افراد شرکت کننده در اين هيات از لباس شخصيهائي هستند که در خيابانها مردم را کتک مي زدند اگر مي خواهيد چهره آنها را بشناسيد شبهاي دهه اول محرم يک سري به مسجد ارگ بزنيد.

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 09:42:23 توسط مرجان
هموطن، کار از اقشا گری و یا رسوا کزدن این موجودات خونخوار اسلامی گذشته. واقعا فکر میکنید این لجن های پس مانده دوران بادیه نشینی ضحرای عربستان اصلا معنای افشا گری و رسوایی را میدانند؟ آنها در 1400 سال گذشته به خونخواری، کشت و کشتار خود افتخار کرده اند چرا که از دستورات اللهی پیروی میکنند و با فکر رفتن به بهشت و نشستن با حوریان آنجا به جنایت دست میزنند. تنها چاره کار و جلوگیری از کشتار بیشتر آنها، دست برداشتن از شعار های خقت و خوار کننده انسانها (مبارزه مسالمت آمیز و عدم خشونت!!!!!) است که وایسته گان رژیم شب و روز در بوق کرده اند. کافی است چند راس از این حیوانات درنده را بسزایی اعمالشان برسانیم و متوجه شوید که چگونه لشگریان اسلام رو به نجف و کربلا، مکه و مدینه رفته و "مجاور" میشوند.

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 06:32:46 توسط رنگین کمان 1
سپهر عزیز, چه کار خوبی میکنید. این فیلم یک جمعبندی برای این 30 سال حکومت جهل و سرکوب هست. بگذار مردم دشمنان خود را بشناسند. بگذار ساده گی مردم جای خود را به خبرگی و دانایی بدهد. بگذار خواب از سر این جانیان بپرد, بگذار در خصوصی ترین مکان زندگی خود هم احساس امنیت نکنند.ما مردیم و در هر کوجه و برزنی حضور داریم و با حضور خود در همه جا آسایش را از این جانیان خواهیم گرفت. زنده باد قدرت ما مردم.

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 06:20:01 توسط جهانگیر
سی دی این افشاگزی زا بین مردم باید توزیع و همه مردم را آگاه نمود

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 06:03:13 توسط سپهر
دمتان گرم این فیلم خیلی خوبه. به همه می دیم و همه جا تکثیرش می کنیم.

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 04:33:10 توسط رنگین کمان1
گل سرسبد همه افشاگریها. بسیار بجا و همه جانبه بود. به بسیاری از پرسشها جواب داده شد. متشکریم. به امید دیدار در ایرانی دمکراتیک.

نوشته شده در تاريخ بيست و نهم آبان ۱۳۸۸ برابر با بيستم نوامبر ۲۰۰۹ ، 04:19:33 توسط امجد
بسیار افشاگری خوبی بود این جنایتکاران را باید افشا ء ورسوا باید کرد/با تشکر از پیک ایران در درج این فیلم واقعی وتکاندهنده.

سه متهم به قتل پوراندرجانی


سه متهم به قتل پوراندرجانی
دو سردار انتظامی و معروف ترین قاضی


گزارش سایت نوروز:

فرمانده نیروی انتظامی مدعی شد "رامین پوراندرجانی"، پزشك وظیفه بازداشتگاه كهریزك، خودكشی كرده است.

مادر رامین پوراندرجانی، قبل از شهادت پسرش با دكتر روح الامینی، پدر محسن روح الامینی یکی از قربانیان کهریزک تماس گرفته و می گوید: محسن توسط رامین پیش از شهادت مورد معاینه قرار گرفته بود. جان پسر من به علت بیان حقایقی در مورد شكنجه و شهادت پسر شما در خطر است."

دكتر اندرجانی یك روز قبل از مرگش برای استمداد به مجلس رفته و از دكتر صدر رئیس كمیسیون بهداشت و درمان و رئیس سازمان نظام پزشكی درخواست كمك كرده بود كه وی حاضر به كمك و حتی شنیدن حرف‌های او نشده بود.

پس از انتشار خبر مرگ ناگهانی دكتر پوراندرجانی نیروی انتظامی و قوه قضائیه در مورد این خبر بسیار منفعلانه برخورد کردند و غیر از تكرار ادعاهای قدیمی در مورد برخورد با حوادث كهریزك صحبت های جدیدی مطرح نکردند .سردار احمدی مقدم- فرمانده نیروی انتظامی-، سردار رادان- جانشین وی- و سعید مرتضوی در این قتل متهم اند، زیرا پوراندرجانی دارای اطلاعاتی علیه آنها بود.

ادعای فرمانده نیروی انتظامی مبنی بر كشف وصیت نامه پوراندرجانی و طرح ادعای خودكشی وی عمدتا برای کاهش فشارهائی است كه این روزها به نیروی انتظامی كشور دراین مورد وارد می آید. بویژه در باره دخالت مستقیم فرمانده نیروی انتظامی و جانشینش در این پرونده.

پوراندرجانی پیش از مرگ طی صحبت تلفنی با یكی از دوستانش به او گفته بود كه سه شنبه به تبریز خواهد رفت. برای اثبات دروغین بودن ادعاهای فرمانده نیروی انتظامی می توان به دریافت پذیرش از یكی از دانشگاه ها آلمانی توسط رامین پوراندرجانی هم اشاره كرد. او قصد داشت جهت ادامه تحصیل و گرفتن تخصص به این كشور برود.

سردار محصولی وزیر رفاه شد!




مردم شریف و معترض!
لطفا برای سردار محصولی گلریزان کنید و یکدست مبلمان آبرومندانه برای خانه اش بخرید!



سردار محصولی وزیر رفاه شد




زیر زمین وزارت رفاه
تبدیل به بازداشتگاه کارگران خواهد شد؟

این دو عکس مربوط به جلسه رای اعتماد به سردار محصولی برای وزارت رفاه است. سرداری که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم وزیر کشور شد و انتخاباتی را برگزار کرد که به کودتای 22 خرداد شهرت یافت.

سردار محصولی برای گرفتن رای اعتماد از مجلس هشتم در رد شهرت میلیاردر بودنش گفت که مبلمان خانه اش را اگر بگذارد توی کوچه گدا هم نمی برد! آن خانه ای که چنین مبلمانی در آنست، ظاهرا باید همچنان همان خانه ای باشد که در آغاز رئیس جمهور شدن احمدی نژاد تصاویر آن فاش شد. حتی اگر سردار محصولی هنوز در همین خانه زندگی کند و به خانه بزرگتر و مدرن تری کوچ نکرده باشد، بعید است مبلمان این خانه، همان مبلمانی باشد که ایشان در مجلس ادعای بی ارزشی آن را کرد.

درهمان جلسه رای گیری، نماینده ای که معمولا سپاه و احمدی نژاد در مجلس او را کیش می کنند تا پاچه شلوار مخالفان دولت نظامی و سلطه سپاهی را بگیرد، در دفاع از سردار محصولی فقط جنجال نکرد، بلکه نزدیک بود با علی لاریجانی دست به گریبان هم بشود. یکی از نمایندگان مخالف قرار گرفتن سردار محصولی در راس وزارت رفاه اجتماعی نیز به طنز گفت: ایشان برای وزارت رفاه مناسب ترین گزینه است، زیرا خودش در رفاه زندگی می کند و می داند رفاه یعنی چه! محصولی بالاخره رای را گرفت و رفت سر وزارت رفاه، اما هیچکس نه در مجلس و نه در مطبوعات سئوال نکرده است و دولت هم دیگر سخنگوئی ندارد که لااقل از او بپرسند دلیل عدم ابقای محصولی در وزارت کشور چه بود؟ اگر انتخاباتی به آن باشکوهی را برگزار کرد که رهبر در ستایش از آن مرتکب بزرگترین حمایت از این انتخاب و منتخب آن شد، چرا وزارت ایشان در همان وزارت خانه ادامه پیدا نکرد! و اگر یکی از جرائم محصولی راه اندازی یک بازداشتگاه در زیر زمین وزارت کشور در جریان مقاومت های مردم در برابر کودتای 22 خرداد بوده است و به همین دلیل دیگر صلاح ندانستند او در راس همان وزارتخانه باشد، پس چرا او را در راس وزارتخانه دیگری گذاشتند؟ اگر زیر زمین وزارت رفاه را هم تبدیل به بازداشتگاه جدیدی علیه کارگران ناراضی و اعتصابی کرد، پاسخگو کیست؟ رهبر یا احمدی نژاد و یا کوچک زاده!

دو آیت الله - در دو جبهه!





این روزها دو آیت الله گرفتار بیماری شده اند. آیت الله محمد یزدی رئیس کنونی و حکومتی حوزه علمیه قم و عضو شورای نگهبان، که وقتی رئیس قوه قضائیه بود حمله به خانه آیت الله منتظری و سپس حمله به کوی دانشگاه در سال 1378 را ترتیب داد و با همین کارنامه جزء مقربان درگاه رهبری شد. و آیت الله بیات، که در دوران رهبری آیت الله خمینی حرفش چنان بروبرو داشت که جلوی آیت الله مهدوی کنی هم ایستاد. در آن دوران نایب رئیس مجلس بود.

آیت الله اول که سفت و سخت پشت احمدی نژاد ایستاده و از قدیم قدیم ها چشم دیدن موسوی را نداشته و یک پای کودتای 22 خرداد هم بوده، مدتی در صحنه نبود و حالا با ویلچر به صحنه بازگشته است. نگفته اند و ننوشته اند که چرا ویلچر نشین شده؟ اهل جبهه و جنگ نبوده که قطع نخاعی و یا جانباز شیمیائی باشد، باد بیت رهبری هم که در پرچمش است، بنابراین یا سکته ملیح کرده و یا نقرس گرفته و با این ویلچر در سمینار دادسرای دادگاه ویژه روحانیت که در قم برپا شده شرکت کرده است.

اما آیت الله بیات. از قدیم قدیم ها حامی میرحسین موسوی بود و یکی از مدافعان ادامه نخست وزیری او در زمان ریاست جمهوری علی خامنه ای. علی خامنه ای تا وقتی آقای خمینی زنده بود، عددی نبود که بتواند با امثال مهدی کروبی و آیت الله بیات شاخ به شاخ شود، اما کینه آن دوران را در دل داشت و به همین دلیل تا زیر پایش در مقام رهبری محکم شد و فرماندهان سپاه را جابجا کرد و طرفداران خودش را در راس سپاه گذاشت، تسویه حساب های قدیم و ندیم را شروع کرد. آیت الله بیات حذف شد و رفت به قم و بعد هم به زنجان. یعنی محل تولدش. در انتخابات 22 خرداد محکم پشت موسوی ایستاد و بعد از کودتای 22 خرداد نیز سینه اش را در برابر کودتاچی ها سپر کرد. بدنبال یک سکته غیر ملیح که او را تا آستانه مرگ برد، در بیمارستان بستری شد که همچنان هم بستری است. عیادت کنندگان او که شاید برخلاف انتظار کودتاچی ها زنده ماند، نمایندگان یک جنبش ملی و سراسری در کشورند، و استقبال کنندگان از شیخ محمدیزدی مگسان دور شیرینی قدرت!

گهی پشت به زین و گهی زین به پشت. سیب حوادث هنوز در آسمان ایران می چرخد و معلوم نیست سرانجام چه وقت و درکجا فرود خواهد آمد.