Tuesday, April 20, 2010

محکومیت دوباره معاون سیاسی دفتر رئیس جمهوری ایران به تحمل زندان


محمدجعفر بهداد، مدیرعامل پیشین خبرگزاری رسمی دولت ایران (ایرنا) به دلیل انتشار مطلبی علیه علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران، به همراه نویسنده آن مطلب به تحمل ۴ ماه حبس محکوم شد.

امیر طاهر حسین خان، کارمند پیشین اداره پژوهش ایرنا و نویسنده مطلب مورد اشاره، ضمن تأیید این خبر گفته است که او و آقای بهداد هنوز در مورد تجدیدنظر خواهی از این حکم به جمع بندی نرسیده اند.

آقای حسین خان که علاوه بر حبس، به تحمل ۷۴ ضربه شلاق هم محکوم شده است، گفت که محکومیت آقای بهداد که در حال حاضر معاون سیاسی دفتر رئیس جمهوری ایران است، نشان می دهد که بر خلاف آنچه برخی از منتقدان دولت می گویند، نزدیکان محمود احمدی نژاد از مصونیت برخوردار نیستند و "مظلوم" هستند.

آقای بهداد که پیش از دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد خبرنگار پارلمانی روزنامه کیهان بود، در سال ۱۳۸۶ به معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهوری منصوب شد و از اردیبهشت ۱۳۸۷ تا دی ماه ۱۳۸۸ مدیرعامل خبرگزاری رسمی دولت بود.

او اوایل بهمن ماه سال ۱۳۸۸ هم با شکایت دادستان تهران (به عنوان مدعی العموم) در دادگاهی غیابی به حبس محکوم شده بود، اما به تقاضای او دادگاه دوباره و این بار با حضور متهمان برگزار شد.

با این حال آقای بهداد و آقای حسین خان دوباره محکوم شدند.

آقای حسین خان در بخشی از مقاله مورد شکایت که در اوج اعتراضات انتخاباتی منتشر شد، نوشته بود: "به نظر می رسد یک سامانه جدید سیاسی با مرکزیت علی لاریجانی و بستگان پر نفوذ او در حال شکل گیری است. این سامانه تازه سیاسی به شدت در تلاش است با ساماندهی نیروهای ناکام انتخابات ریاست جمهوری دهم در اردوگاه خویش، سرنخ جریان 'نه احمدی نژاد' را در دست بگیرد".

آقای بهداد گفته است که این مقاله فقط ۵۰ دقیقه بر روی خروجی خبرگزاری رسمی دولت قرار داشته و سپس حذف شده است.

با این حال خود او بعدا در مقاله ای دیگر نوشت که مقصران حوادث پس از انتخابات کسانی هستند که "بعد از ظهر روز رأی گیری در تماس تلفنی با میرحسین موسوی پیروزی وی در انتخابات را تبریک گفته و توقع توهم آمیز او را تشدید و اراده اش را برای تحریک افراد به شورش و اغتشاشکری تقویت کردند".

این جمله اشاره ای به شایعه مربوط به تماس تلفنی آقای لاریجانی با آقای موسوی در روز انتخابات تلقی شد که توسط برخی رسانه های حامی دولت منتشر شده بود.

بهروز جاوید طهرانی، زندانی سیاسی و فعال حقوق بشر ، خواستار بازدید و ملاقات دبیر کل ملل متحد از زندان گوهردشت کرج شدند

خدمت ریاست محترم سازمان ملل متحد جناب آقای بان کی مون،
با درود فراوان
احتراما اینجانب بهروز جاوید طهرانی زندانی سیاسی حکومت ایران بیش از 10 سال است که در یکی از مخوفترین زندانهای این رژیم زندان رجائی شهر کرج (گوهردشت) بدون انجام هیچگونه جرم یا بزه زندانی می باشم . در این مدت گذشته از تمام موارد نقض حقوق بشر در هنگام بازداشت ،بازجوئی و دادگاههای ناعادلانه و نامشروع شاهد هزاران هزار مورد نقض حقوق بشر تنها در این زندان مخوف بوده ام .
بنده شاهدی زنده از 10 سال جنایت ،شکنجه ،بی عدالتی ،اعدام ،فساد اداری موجب ظلم مضاعف ،مرگ بیماران به علت تاخیر در درمان به موقع و خودکشی زندانیان و ... بوده ام. در انفرادی های سالن 2 بند 1 زندانیان را تنها برای گرفتن انتقام و نه به دلیل اجرای عدالت با باتون و چماق و کابل و در مواردی با باتون برقی مورد ضرب و شتم قرار می دهند تا جایی که به خود ادرار کنند . سال گذشته جوانی بر اثر همین ضربات باتون فوت کرد . در این انفرادیها زندانی را با دست بند از پشت و پابند می کنند و چندین روز وی را در آن حالت عذاب آور در سلول خویش رها می کنند و تنها زمانی دست بند و پابند وی را باز می کنند که حاضر شود علیه خود و خانواده اش حرفهای رکیک بزند . در انفرادیهای سالن 2 حمام بصورت یک امتیاز قلمداد می شود و گاها حتی یک ماه طول می کشد تا زندانی را به حمام ببرند. اگر زندانی در مقابل زندانبان تسلیم نباشد حتی از رفتن به دستشوئی نیز محروم می باشد. چیزی بنام هواخوری در این سالن وجود ندارد و در تاریخچه آن بی سابقه است رادیو،تلویزیون،روزنامه،تلفن،ملاقات، هواخوری و کتاب در این انفرادیها ممنوع است .
زندانبانها بصورت تحقیر و توهین زندانیان را خطاب می کنند استفاده از دکتر بصورت امتیازی هست که نصیب هر کسی نمی گردد. بیماری را در انفرادیهای سالن 2 بنام داریوش ارجمند سراغ دارم که مدت 2.5 سال است که در این انفرادیها زندانی است . وی به بیماری ایدز مبتلا است و مدتها است بهداری زندان قرصهای آنتی بیوتیک وی را قطع نموده تا زودتر بمیرد . حتی بتادین و پمادی که برای زخمهای یک بیمار مبتلا به ایدز لازم است به وی داده نمی شود. زندانبانها می ترسند درب سلول وی را باز کرده و وی را به توالت و حمام بفرستند حتی چراغ سلول وی که مدتها سوخته را کسی عوض نمی کند.
بند ما توسط فردی بنام حسن آخریان مدیریت می گردد وی به مواد مخدر و محرک از نوع انفمتان (معروف به شیشه) اعتیاد دارد و غالبا رفتار جنون آمیزی با زندانیان دارد . هر گونه اعتراضی به رفتار غیر معقول وی با انفرادیهای سالن 2 روبرو است. وی به تازگی دوربینهای یکی از اتاقها را کنده و آن را به اتاق شکنجه بدل نموده است .
ریاست زندان رجائی شهر کرج بر عهده شخصی بنام علی حاج کاظم است وی انسانی فاسد و رشوه خوار است که اجازه هر جنایتی را به زیر دستان خود داده است در سال 1384 بیش از 10 مورد شناسائی شده توسط بنده وجود دارد که وی اقدام به فروش اعضای بدن زندانیان بدون اجازه آنها کرده بود . در این مورد بهداری زندان نیز کاملا دست داشت . این زندانیان اغلب از بین کسانی انتخاب می شدند که اجرای حکم اعدام آنها نزدیک بود . از این زندانیان اعضای بدنشان بدون اجازه فروخته شده است 3 زندانی را نام می برم . افشین کریمی ،شروین گودرزی و احمد حنانی .
در این زندان رسیدگی به موقع درمان پزشکی یک امتیاز مهم تلقی می گردد . می گویند زندانی حق ندارد ماهی یکبار بیشتر مریض شود و به نزد پزشک برود . دوست نزدیک من امیر حسین حشمت ساران سال گذشته به علت نرسیدن به موقع درمان پزشکی فوت کرد .
مورد دیگر اینکه کمبود فضای اتاقها وهواخوری و تراکم جمعیت در این زندان به حدی بالا است که تمام زندانیان بشدت عصبی و کلافه شده اند و امکان استفاده از سرویسهای بهداشتی نیز در سالنهای غیر انفرادی محدود است . اینجا تعداد بسیار محدودی از سالنها از امکان تخت بهره مند هستند تنها 4 سالن از 24 سالن زندان و سالنهایی که در آنها تخت وجود ندارد زندانیان حتی برای خوابیدن به علت کمبود فضا با مشکل روبرو هستند. این خود یکی از مصادیق بارز شکنجه در زندان رجائی شهر کرج محسوب می گردد. در سالن 1 و 3 بند 1 بیماران روانی و مجانین با زندانیان سالم نگه داری می شوند که این موضوع باعث سوء رفتار با این بیماران می گردد و هم زندانیان سالم را کلافه می کند.
جناب بان کی مون نمی خواهم سخن به درازا کشد ولی نه تنها از طرف خود بلکه از طرف تمام زندانیان سیاسی و عادی که به محضر شما بزرگوار دسترسی ندارند تقاضا دارم در بازدید خود از کشور زیبای ما از زندان رجائی شهر کرج (گوهردشت ) نیز دیدن فرمایید . بی شک افتخاری برای بنده است اگر اجازه دهید در این بازدید شما و مشاورانتان را همراهی کرده و به عنوان یک راهنما زاویای تاریک شکنجه گاههای این زندان را به همراه تمام موارد نقض حقوق بشر آن به شما و همراهان معرفی نمایم . مسلما بازدید شما از ایران و بخصوص این زندان فضا را اندکی برای 3000 واندی زندانی مستقر در زندان رجائی شهر کرج با زتر خواهد کرد ولی با ز هم شواهد و مدارک و موارد بسیاری برای مشاهده وجود دارد.
بی صبرانه در انتظار مقدم پر خیر و برکت شما یم ،

زندانی سیاسی و فعال حقوق بشر بهروز جاوید طهرانی
زندان رجائی شهر کرج (گوهردشت)،سالن 1 ،بند 1
29 فوردین 1389
گزارش فوق به دفتر آقای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل ارسال شد

انتشار:فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

نظام ملوک الطوایفی

ایلنا: رييس كميسيون آموزش وتحقيقات مجلس شوراي اسلامي گفت: رئیس مجلس هفته گذشته نامه‌ای به مقام رهبری براي تعیین تکلیف در مورد موازي كاري هاي وظایف شورای‌عالی انقلاب فرهنگی با مجلس ارسال کرد.

علي عباسپورتهراني گفت: طبق قانون، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی نمی تواند قانونگذاری کند، بلکه تنها قادر به سیاستگذاری است و این سیاستگذاری پس از بررسی و تصویب در مجلس به صورت قانون درآید كه ورود این شورا به بحث قانونگذاری بحث تداخل در قواست و دخالت در وظایف و اختیارات مجلس محسوب می شود که ما آن را درست نمی‌دانیم.

وی تاکيد كرد: در این مورد ازمقام‌معظم رهبری کسب تکلیف شد و آنچه نقطه نظر ایشان باشد سرلوحه کار خواهد بود.

علي عباسپور تهراني در كسوت رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي در حالي خبر از نامه رئيس مجلس شوراي اسلامي به مقام معظم رهبري در باره موازي كاري كاري‌هاي شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي مي‌دهد، كه وي نيز پيش نيز با نگارش دو نامه به حاجي‌بابايي وزير آموزش و پرورش و احمدي‌نژاد رئيس شوراي‌عالي انقالاب فرهنگي، از ارسال و بررسي طرح تغيير ساختار آموزشي كشور انتقاد كرده بود.

بر اين اساس گفته مي‌شود اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد نقطه آغاز فصل جديدي از ماموريت هاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي دولت بود كه با واكنش نمايندگان مجلس روبه رو شد. در ادامه ارسال طرح اصلاح ساختار آموزشي كه نمايندگان مجلس انتقاداتي به اين طرح وارد كردند ديگر طرحي بود كه به جاي مجلس سر از شوراي عالي انقلاب فرهنگي درآورد. با توجه به اينكه معمولاً برآيند نظرات شوراي عالي انقلاب فرهنگي نزديك به دولت است، برخي اقدام دولت را براي ارجاع طرح هاي خود به شورا، نوعي دور زدن مجلس تعبير و تلقي مي كنند.

کاریکاتور



سرتیپ ذوالقدر معاون قوه قضائیه شد

بی بی سی : سرتیپ محمد باقر ذوالقدر معاون پیشین فرمانده سپاه پاسداران که مدتی نیز معاون وزیر کشور بود، از سوی صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه به عنوان معاون حفاظت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم منصوب شده است.

آقای ذوالقدر دی ماه سال گذشته به عنوان مشاور رئیس قوه قضائیه منصوب شده بود.

آقای ذوالقدر در سال 1384 و بعد از ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد سمت معاونت امنیتی و انتظامی وزارت کشور را در دست گرفته ولی پائیز سال 1386 از این مقام کناره گیری کرد.

در آن زمان گفته شد که علت استعفای آقای ذوالقدر ناخرسندی آقای احمدی نژاد از وی بوده است.

وی بعد از کناره گیری از وزارت کشور با حکم آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی به سمت معاونت ستاد کل نیروهای مسلح در امور بسیج منصوب شد.

آقای ذوالقدر که پیش از پیوستن به وزارت کشور، هشت سال جانشین فرمانده سپاه و هشت سال نیز رئیس ستاد مشترک سپاه بود، به همین دلیل به نظر بسیاری سمتی که در ستاد کل نیروهای مسلح به وی داده شد به نوعی تنزل رتبه به حساب می آمد.

در زمان قائم مقامی آقای ذوالقدر، یحیی رحیم صفوی فرمانده کل سپاه پاسداران بود که بعدها جایش را به محمدعلی جعفری داد.

فرماندهی نظامی یا سیاسی

محمدباقر ذوالقدر در اوایل پیروزی انقلاب ایران از اعضای شاخص شاخه راستگرای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود و مانند بسیاری از رهبران این سازمان در سپاه پاسداران انقلاب فعالیت می کرد.

پس از آن که آیت الله خمینی، بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، فعالیت سیاسی در نهادهای نظامی را ممنوع اعلام کرد، سران شاخه چپگرای سازمان مجاهدین از رده های مختلف سپاه کناره گیری کردند، اما آقای ذوالقدر که به علت روابط نزدیکش با روحانیون سنتی و محافظه کار به ویژه آیت الله حسین راستی کاشانی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به صورت دشمن شماره یک طیف چپگرای سازمان متبوع خود در آمده بود، به کار خود در سپاه پاسداران ادامه داد و از همین رو از سوی همکاران سابقش به ادامه فعالیت سیاسی جناحی در یک نهاد نظامی متهم شد.

آقای ذوالقدر در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق به رده های ارشد فرماندهی سپاه پاسداران رسید، اما گفته می شود که به علت تمایلات سیاسی راستگرایانه‌ و نیز سمت ستادی اش که او را عملا از صحنه عملیات جنگی دور نگه می داشت، در بین نیروهای سپاه از محبوبیت چندانی برخوردار نبود.

با این حال، در طول دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، آقای ذوالقدر در سمت قائم مقامی فرمانده کل سپاه پاسداران متهم بود که علیه دولت و برنامه اصلاحات آن فعالیت می کند و به همین جهت، تهیه نامه هشدارآمیز جمعی از فرماندهان سپاه به آقای خاتمی تا اندازه ای به فعالیت های او نسبت داده شد.


نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 08:30:05 توسط شورا
به راستی چه شرایط ویژه ای برای جمهوری جهل وجنايت اسلامی پیش آمده است، که دست اندرکاران نظام را اینگونه سراسیمه کرده است؟جمهوری اسلامی که در طی سه دهه، کوشش می کرده تا به جامعه و توده های مردم بقبولاند که سیستم قضائی و دستگاه عریض و طویل بی دادگاه هایش، مستقل از نظامیان و قوه قهریه می باشد، اکنون در چه گردابی فرو رفته است که یکی از فرماندهان سرکوبگر سپاه را، با چنین پیشینه نظامی و سرکوبگری، در لباس معاون رئیس قوه قضائیه به نمایش توده های خشمگین بگذارد؟آیا بحران فروپاشی نظام، برای هیئت حاکمه ایران، آنچنان جدی شده است که مسئولان نظام را به آخرین خط سرکوب رسانده است؟ یا با تعمیق بیشترجنبش انقلابی مردم ایران، باز هم حلقه های دیگری از سرکوب و ارعاب، به این زنجیره کشتار و آدم کشی رژیم اضافه خواهد شد؟

طرح های جنجالی؛ جایگزینی بحران اجتماعی به جای بحران سیاسی

جرس، نیلوفر زارع : اول، ترساندن مردم از وقوع زلزله، بعد توصیه برای خروج 5 میلیون نفر از تهران، سپس ارایه طرحی برای انتقال دانشگاه ها و حالا تصویب طرحی در هیات دولت برای ارایه تسهیلات به کارمندانی که مایل به ترک پایتخت باشند. آیا احمدی نژاد قصد دارد با طرح هایش تهران را از انفجار جمعیتی نجات دهد یا این که صرفا می خواهد از ماجرای جنجالی زلزله و کاهش جمعیت تهران نوعی بازی تبلیغاتی را برای منحرف کردن اذهان عمومی از بحران ناکارآمدی حکومت به راه بیاندازد؟

او طی ماه های گذشته سکوتی پرمعنا پیرامون تحولات سیاسی کشور پیش گرفته بود و حالا با طرح ادعاهایی خبرساز سوژه های فراوانی برای رواج شایعه در جامعه ایجاد کرده است. گفته او درباره حتمی بودن وقوع زلزله در تهران چنان شایعه ساز شده که در محاوره های کوچه و بازاری طی چند روز اخیر مدام به آن اشاره می شود.

شایعات به حدی است که گروهی از شهروندان تصور می کنند سخن احمدی نژاد درباره وقوع زلزله زمینه سازی برای انجام آزمایش اتمی است. پذیرش چنین تصوری نزد برخی شهروندان بیش از هر چیز نشان دهنده عمق بی اعتمادی مردم به نظام سیاسی است اما از طرف دیگر نشان می دهد که احمدی نژاد نیز توانسته به لطف ایجاد یک جنجال خبری تازه نبض محاوره های کوچه و بازاری را ولو برای چند روز هم که شده در دست بگیرد.

فرصت برابر یا تبعیض مضاعف

شواهدی وجود ندارد که نشان دهد اظهارات احمدی نژاد درباره ضرورت کاهش جمعیت تهران بر مبنای یک استراتژی از پیش مشخص عنوان شده است. او طی سالهای گذشته هیچ گاه این موضوع را مطرح نکرده بود و برنامه ای برای آن نداشت. از همین رو بسیاری از تحلیلگران سخنان وی در این زمینه را جدی نگرفته و طرح های کاهش جمعیت تهران را در زمره طرح های غیرعملی و تبلیغی می دانند که پس از مدتی از یاد می رود. با این حال تردیدی وجود ندارد که حتی چنین طرح های تبلیغی و غیرعملی هم اعتباراتی از بودجه سالیانه را به خود اختصاص خواهند داد.

طرح ارایه تسهیلات دولت برای انتقال کارمندان از تهرانکه به تازگی جزییات آن در رسانه ها مطرح شده است نمونه کاملی از هزینه کرد بودجه عمومی برای انجام پروژه تبلیغی خلوت سازی پایتخت است. دولت در اجرای این طرح به کارمندان وعده داده در صورتی که مایل به ترک تهران باشند تسهیلات بی سابقه ای مانند " دریافت وام با شرایط آسان"، " هدیه ازدواج"، " امکانات بهداشتی و ورزشی رایگان"، " سقف امتیاز برای متقاضیان مناطق محروم" ، " افزایش تسهیلات تشویقی" و " برداشتن سقف اضافه کار " را در اختیار خواهند گرفت. در این طرح البته مشخص نشده است که چه تعداد از کارکنان دولت باید در اجرای پروژه کاهش جمعیت تهران به جایی دیگر نقل مکان کنند. مسایل کلیدی دیگری مانند این که آیا اجرای این طرح شامل کارمندان دولت در همه رده ها می شود یا صرفا کارمندان رده پایین را دربر می گیرد نیز بدون توضیح باقی مانده است با این حال آن طور که در سرلوحه طرح آمده است ارایه تسهیلات به کارمندان مایل به ترک تهران از ابتدای سال 89 اجرایی است و دولت موظف است سرویس های ویژه تعیین شده را به آنها ارایه دهد. در طرح مذکور آمده است که ارایه تسهیلات به کارمندان مایل به ترک تهران در راستای اصل برابری فرصت ها برای همه تصویب شده است اما معلوم نیست که منظور از فرصت برابر در این طرح چیست.

برخی تحلیل گران با اشاره به این که کارمندان بهره مند از این طرح مزایایی را در اختیار می گیرند که همکاران هم رده آنها در شهرستان از داشتن آن محروم هستند اعتقاد دارند که اعطای این امتیازات نه تنها به برابری فرصت ها نمی انجامند بلکه باعث می شود کارمندان شاغل در شهرستانها نسبت به کارمندانی که از تهران مهاجرت می کنند و به محیط های کار آنان می پیوندند حس تبعیض و نابرابری پیدا کنند. با این حال نمی توان تخمین زد که اصولا چه تعداد از کارمندان تهرانی راضی می شوند با قبول وعده دولت برای دراختیار قرار دادن مزایای شغلی بیشتر، خانه و کاشانه خود را ترک کرده و به شهرستان بروند. پذیرش ریسک مهاجرت به ویژه برای خانواده هایی که اقوام و دوستانشان در تهران هستند به مراتب دشوارتر خواهد بود و از طرفی غالب خانواده هایی هم که فرزند دارند ترجیح می دهند در تهران بمانند تا فرزندانشان از مزایا و فرصت های موجود در پایتخت برای پیشرفت استفاده کنند. با در نظر گرفتن این ملاحظات تعداد کسانی که مایل خواهند بود تهران را در سودای تسهیلات شغلی دولتی ترک کنند انگشت شمار خواهد بود و این تعداد اندک کمکی به پیشبرد برنامه ادعایی دولت برای مهاجرت 5 میلیون شهروند تهرانی نخواهد کرد.

طرح انتقال دانشگاه ها از تهران نیز به عنوان یکی دیگر از راهکارهای دولت برای کاهش جمعیت تهران حتی بیش از طرح اعطای تسهیلات به کارمندان غیرعملی به نظر می رسد . دولت در این طرح مدعی شده که قصد دارد 20 هزار دانشجوی مقیم تهران را به بیرون از این شهر منتقل کند اما مشخص نکرده که این دانشجویان پس از خروج از تهران در کدام دانشگاه های جایگزین مشغول تحصیل خواهند شد. با توجه به این که تمام مناطق همجوار تهران فاقد امکانات کافی برای تبدیل شدن به شهرهای دانشگاهی هستند و در حال حاضر حتی تلاشی هم برای ایجاد زیرساخت های فنی- عمرانی ساخت مراکز آکادمیک جایگزین صورت نگرفته است عنوان کردن طرح انتقال دانشگاه ها را تنها می توان از جنبه ایجاد جنجال مورد ارزیابی قرار داد. تحلیل گرانی هم هستند که معتقدند طرح انتقال دانشگاه ها با انگیزه های امنیتی کلید خورده و محصول نگرانی حکومت از شدت یافتن اعتراض های دانشجویی در آینده است. این تحلیل گران اعتقاد دارند که موج اعتراض های دانشجویی به ویژه در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری باعث شده که حکومت در چاره اندیشی برای مواجهه با این اعتراض ها تصمیم به انتقال دانشگاه ها بگیرد. حتی اگر چنین تحلیلی درست باشد بعید است که حکومت بتواند لااقل در آینده ای نزدیک قدمی برای انتقال دانشگاه ها بردارد.هزینه های هنگفت و سرسام آور انتقال دانشگاه ها به خارج از تهران و احتمال بروز مخالفت های دانشجویی نسبت به اجرای این طرح از جمله موانعی است که به راحتی می تواند دولت را در گام اول متوقف کند.

استراتژی در کار نیست

اگر دولت احمدی نژاد استراتژی خاصی را برای کاهش جمعیت تهران تدارک دیده بود دیگر نمی بایست مردم را دعوت به زاد و ولد بیشتر کند. احمدی نژاد از یک طرف خواهان کاهش 5 میلیونی جمعیت پایتخت شده و از طرف دیگر به مخالفت آشکار با سیاست بیست ساله نظام برای کنترل جمعیت پرداخته و گفته است که " بنده با اینکه دو بچه کافی است مخالفم." او حتی از این هم پا فراتر گذاشته و اعلام کرده به هر نوزادی که در سال 89 به دنیا بیاید یک میلیون تومان از سوی دولت تعلق خواهد گرفت. وی سیاست های کنترل جمعیت را یک سیاست غربی خوانده و از این که علما مردم را دعوت به ازیاد اولاد نمی کنند اظهار تعجب کرده است. فارغ از تمام پیامدهایی که ایراد چنین سخنانی از زبان رییس دولت می تواند داشته باشد این سخنان در تعارض آشکار با سیاست ادعایی برای کاهش جمعیت پایتخت قرار دارد. اگر دولت قصد سبک سازی تهران را به دلیل نگرانی از انفجار جمعیتی دارد چطور هم زمان از مردم دعوت می کند که زاد و ولد را بیشتر کنند؟ طبیعی است که در صورت زاد و ولد بیشتر نه تنها تهران بلکه بسیاری دیگر از شهرهای کشور نیز در معرض خطر انفجار جمعیتی قرار خواهند گرفت. اظهارات او در زمینه توسعه زاد و ولد چنان انتقاد برانگیز بوده است که حتی برخی از سرسخت ترین هواداران دولت مانند "محمد تقی رهبر" نماینده اصفهان در مجلس شورای اسلامی نیز بر آن خرده گرفته و گفته است: " در شرایط فعلی که ما همزمان نتوانسته ایم برای اشتغال و مسکن جوانان برنامه ریزی کنیم، ازدیاد جمعیت برای ما مشکل ساز خواهد بود و اگرمساله مدیریت نشود، این توسعه خطرناک است."

حتی بدون لحاظ کردن فشارهای روزافزون اقتصادی نیز به نظر نمی آید که نسل جوان زوج های ایرانی مایل به داشتن فرزندان زیاد باشند. ساخت فرهنگی نسل جدید و اقتضائات زندگی شهری آنها را از داشتن فرزندان زیاد برحذر می دارد و حکم حکومتی و توصیه های دولتی نیز به هیچ وجه نظر شهروندان را تغییر نخواهد داد. تجربه شکست خورده دعوت از خانواده ها برای پذیرش فرهنگ صیغه که تاکنون بارها از سوی مقام های حکومتی مطرح شده است نمونه روشنی از بی اعتنایی شهروندان به صدور چنین توصیه هایی از سوی حکومت است.

ماشین فرسوده و سر پر سودا

رشد نیم درصدی اقتصاد ایران در سال 88 گویاترین سند از بحران ناکارآمدی حکومت است. بحرانی که به عقیده اغلب کارشناسان در سال جاری چشمگیرتر و همه گیرتر خواهد شد. شوک ناشی از تشدید تحریم های بین المللی بر بازار سرمایه و صنعت ایران به همراه طرح های نگران کننده دولت برای حذف یارانه ها اصلی ترین عواملی است که خبر از شدت یافتن بحران ناکارآمدی در آینده نزدیک می دهد. در چنین شرایطی ارایه طرح های بلندپروازانه برای کاهش جمعیت تهران و از طرفی دعوت مردم برای ازدیاد فرزندان بیش از هر زمان دیگری غیرکارشناسانه و بی پشتوانه جلوه می کند. ماشین فرسوده دولت در ایران و بوروکراسی ناکارآمد حاکم بر آن،بدون آن که قادر به برآورده کردن نیازهای روزمره شهروندان باشد سودای به ثمر رساندن آرزوهای دور و دراز را در سر دارد و این آرزوهای محال هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی بازتاب یافته اند. دولت همان طور که بدون فراهم کردن زمینه های اولیه تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای،سودای ابرقدرتی و مدیریت جهان را در سر می پروراند همان طور هم در داخل بدون توزیع عادلانه امکانات و فرصت ها در تمامی کشور خواهان خروج پایتخت نشینان و مهاجرت آنها به شهرستانها شده و از طرف دیگر در یک سیاست متناقض،علیرغم فشارهای شدید اقتصادی مردم را دعوت به زاد و ولد بیشتر می کند. طرح هایی تا این حد سودایی و غیرعملی واکنش شدید رهبران مخالف دولت را نیز به همراه داشته چنان که میرحسین موسوی در تازه ترین اظهارات خود با اشاره به بحران ناکارآمدی حکومت گفته "در حالی که دولت مدیریت و قدرت جابه‌جایی حتی چند هزار نفر در تهران را ندارد، نباید با لفظ آمرانه از خروج پنج ملیون نفر از مردم تهران صحبت کند."

موسوی با اشاره به آماده نبودن زیرساخت های لازم برای کاهش جمعیت تهران و در عین حال دعوت دولت از مردم برای افزایش جمعیت با لحنی استعاری خطاب به دولت گفته است که " شما اول نم نم ببارید و سپس غرش رعد و برق را داشته باشید. شما یک رشد معقول را برای رفاه و آموزش و بهداشت مردم داشته باشید و سپس تبلیغ افزایش نرخ جمعیت کشور را بکنید."

زوایه نگاه موسوی به طرح های دولت برای کاهش جمعیت تهران و در عین حال افزایش جمعیت کشور، نگاهی است که میلیونها شهروند ایرانی با آن همراه هستند. طرح های دولت به حدی غیرعملی به نظر می رسد که حتی خوشبین ترین تحلیل گران هم امیدی به برآورده شدنشان ندارند. از آنجا که احمدی نژاد در تجربه 5 ساله ریاستش بر کابینه به جنجال سازی های خبری زودگذر علاقه زیادی نشان داده بعید نیست که اظهارات او درباره زلزله و مهاجرت تهرانی ها و افزایش جمعیت هم بدون هیچ برنامه از پیش تعیین شده و صرفا برای منحرف کردن افکارعمومی ایراد شده باشد. او که در کوران حوادث پس از انتخابات سال گذشته به شکل معنی داری درباره بحران های سیاسی کشور سکوت پیشه کرده بود با سخنان جنجالی اخیرش به فضای بحران و شایعه در جامعه دامن زده است.تنها استراتژی او از طرح این سخنان شاید این باشد که قصد دارد یک بحران اجتماعی تمام عیار را جایگزین بحران سیاسی کشور کند.

نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 14:16:16 توسط سعید
دلیلش مشخص است. 90 درصد اعتراضات مردمی در تهران صورت گرفته است. حکومت هم میداند که اکثریت مردم تهران مخالف این نظام هستند. با ایجاد هراس و وعده امتیاز بیشتر (سیاست هویج و چاق) میخواهند تهران را از مخالفان خالی کنند. جای خوبی هم دست گذاشته اند. دانشگاه ها را منتقل میکنند تا دانشجویان را که اکثرشان مخالف نظام هستند از تهران دور کنند. با انتقال کارمندان و خانواده هایشان به شهرستانها فقط در تهران مردم پایین شهر و بسیج و سپاهی باقی خواهند ماند که بیشترشان مزدور حکومتند . در نتیجه پایتخت امن و امان خواهد شد و دیگر اعتراضات مردمی در پایتخت دیده نخواهد شد. مسئله زلزله را هم بخاطر سابقه قبلی موضوع از طرف آن ملا خوشوقت مطرح کرده اند و احمقی نژاد هم آن را توی بوق کرده تا ملت را از تهران فراری دهد.

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 10:26:17 توسط پا برهنه ها
در حماقت ان و ناکارآمدی حکومت شکی نیست اما حتی دزدان و دیوانگان هم برای انجام کارهایشان برنامه ریزی میکنند. طرح زلزله و ازدیاد جمعیت من را به یاد طرح سهمیه بندی بنزین میاندازد. قبل از سهمیه بندی بنزین طرح مقابله با ارازل و اوباش را پیاده کردند که زهر چشمی از مردم بگیرند. حالا هم که میخواهند یارانه ها را به اصطلاح هدفمند و قیمتها را آزاد کنند مسلما با اعتراضاتی روبرو خواهند شد که عمدتا از طرف مردم فقیر و پا برهنه ها خواهد بود که تحمل این حد از گرانی را ندارند. مطرح کردن زلزله و ... نشانه نداشتن یک برنامه اصولی برای معضلات جامعه و ترس حکومت از حوادث آینده است

چرا وکیل شیرین عبادی جلسه دادگاه کیهان را ترک کرد؟



دويجه وله : حسین شریعتمداری، نماینده ولی فقیه در کیهان، از جلسه رسیدگی به شکایت خانم شیرین عبادی برای زدن اتهامات بیشتر به او استفاده کرد. نسرین ستوده می‌گوید که دادگاه بی‌طرف نبوده است. گفت‌‌وگو با او و صالح نیکبخت.

بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی معتقدند روزنامه کیهان در پرونده‌سازی برای افراد و گروه‌ها مقام اول را دارد. پیش از این و در پی شکایت محمد خاتمی، میرحسین موسوی و علیرضا بهشتی از روزنامه کیهان، قاضی پرونده حکم توقیف این روزنامه را صادر کرد و آن را برای سعید مرتضوی دادستان سابق تهران ارسال نمود. حسین شریعتمداری، مدیر مسئول کیهان در دادگاه مدعی شد که برای مطالب انتشاریافته علیه این افراد، اسنادی در اختیار دارد و مهلت خواست تا آنها را بیاورد، ولی تاکنون آنها را ارائه نکرده است.

داستان باز تکرار می‌شود: شاکی جدید "کیهان"، شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل است. صالح نیکبخت ، وکیل انجمن دفاع از حقوق زندانیان در جلسه دادگاه کیهان، که در روز یکشنبه، ۲۹ فروردین برگزار شد، گفت: «شریعتمداری هم بازجوست و بازجویی کرده و می‌کند و هم دادستان است و مسئول تعقیب متهمان ، هم قاضی تحقیق که استنطاق نکرده برای افراد قرار مجرمیت صادر می‌کند.»

نیکبخت در مورد اتهام‌زنی‌های مدیر مسئول کیهان، این توضیح‌ها را می‌دهد: «ادعای بی اساس حسین شریعتمداری در این چهار اتهام سنگین ولی بدون دلیل خلاصه می شود : ۱- انجمن دفاع با عوامل موساد ارتباط دارد ۲- حمایت مطلق از تروریستها ۳- انجمن از دریافت کنندگان بودجه رسمی از آمریکاست ۴- ارتباط تشکیلاتی با تروریستها. اگرچه از قدیم گفته اند، کافر همه را به کیش خود پندارد و نباید از گفته او آزرده خاطر بود و ما همیشه نوشته های حاج حسین آقا را در حد جوک های خنک تلقی میکردیم ، ولی این اتهامات سنگین و بی اساس که هر بار هم تکرار می شود ، نباید بی پاسخ بماند حتی اگر در گذشته خاموشی را بهترین جواب می دانستیم.»

این دادگاه بی‌طرفانه نیست

در جلسه دادگاه روزنامه کیهان، نسرین ستوده یکی از وکلای شیرین عبادی، به نشانه اعتراض جلسه دادگاه را ترک کرده است.

نسرین ستوده در گفت و گو با دویچه‌وله در مورد جلسه ۲۹ فرودین دادگاه کیهان می‌گوید : «قرار بود، متهم پرونده مدیر مسئول روزنامه کیهان در قبال شکایت موکلم از افترائاتی که در این روزنامه علیه ایشان زده شده بود دفاع کند. آنچه وکلای پرونده در شکوائیه اولیه درخواست کرده بودند این بود که در قبال اتهاماتی که روزنامه کیهان به موکل من زده بود درخواست ارائه دلیل و مدرک جهت حمایت موکلم خانم عبادی از رژیم سابق و حمایت از سرکوب مردم در انقلاب سال ۵۷ بود. متهم پرونده مدیرمسئول روزنامه کیهان در پاسخ به اتهامات مطرح شده به جای ارائه مدارک و دلیل برای رفع اتهام در واقع اتهامات جدیدی را علیه موکل من مطرح کرد و افترا و توهین‌های جدیدی علیه موکل من خانم عبادی مطرح کرد که قطعا بنده به اتفاق دیگر وکلای این پرونده شکایت مجدد خودمان را و اعلام جرم علیه متهم فعلی پرونده را حتما انجام خواهیم داد.»

خانم ستوده در ادامه در مورد اینکه چه شد که جلسه دادگاه را ترک کردند، چنین توضیح می‌دهد:

«در این دادگاه در حالی که مداوما متهم پرونده اعلام می‌کرد که دلایل فراوانی برای وابستگی موکلم به اسرائیل دارد و هزاران دلیل و مدرک در این زمینه وجود دارد، علی‌رغم اصرار وکلا برای ارائه این دلایل و مدارک تا آخرین لحظه که حدود ۵ ساعت جلسه دادگاه به طول انجامید از ارائه حتی یک برگ دلیل و مدرک هم خودداری کرد، به این دلیل این که هیچ دلیل و مدرکی در زمینه توهین‌ها و افتراهایی که علیه ایشان مطرح کرده بودند وجود نداشت. چون مدیر مسئول کیهان تریبون دادگاه را به تریبونی برای حتاکی و فحاشی مجدد تبدیل کرده بودند و چون دادگاه به تذکرات مکرر وکلا برای پایان دادن به این توهین و افترا توجهی نکرد بنده به عنوان وکیل خانم عبادی و برای جلوگیری از تضعیع حقوق بیشتر ایشان اعلام کردم که در اعتراض به این عمل دادگاه تا پایان دفاعیات آقای شریعتمداری جلسه دادگاه را ترک می‌کنم.»

اتهامات بی‌پایه

خبرگزاری "ایسنا" در مورد جلسه‌ی دادگاه کیهان نوشته است:

«نسرین ستوده یکی از وکلای مدافع شیرین عبادی با بیان این‌که درخواست ما این بوده که آقای حسین شریعتمداری به بیان دلایل و مدارک خود بپردازند و با توجه به این‌که اعضای هیات منصفه و مستشاران دادگاه اعتنایی به حقوق بنده و موکلم نمی‌کنند، بنده جلسه‌ی دادگاه را ترک می‌کنم.»

"ایسنا"، واکنش شریعتمداری به اقدام خانم ستوده به ترک جلسه دادگاه را به این صورت توصیف کرده است:

«پس از ترک جلسه‌ی یکی از وکلای مدافع شیرین عبادی، حسین شریعتمداری گفت: می‌دانم برای چه جلسه را ترک می‌کنند؛ چون طاقت شنیدن چنین سخنانی را ندارند.»

نسرین ستوده گوشه‌هایی از سخنان مدیر مسئول روزنامه کیهان را این گونه شرح می‌دهد:

«از آن‌جا که کلیه اظهارات متهم پرونده غیرواقعی و کذب محض بوده است، در اظهارات خودشان در واقع به نوعی اشتباهات فاحشی را مرتکب شدند که دروغ ایشان را کاملا فاش می‌ساخت. از جمله، ایشان اعلام کردند که سخنگوی کمیته نوبل سوئد گفتند خانم عبادی به دلیل حمایت از همجنس‌گرایان برنده جایزه نوبل شدند در حالی که همگان می‌دانند که کمیته نوبل مال سوئد نیست، کمیته نوبل مال نروژ هست و همچنین متهم پرونده در ابتدای دفاعیات خودش اعلام کرد که خانم عبادی پانزده هزار یورو از دولت آمریکا دریافت کرده است. من همان‌جا از دادگاه درخواست کردم که دلایل و مدارک دریافت این پانزده هزار دلار را اعلام کنند. گفتند نه این به دلار نیست به یورو است. بنده ناگزیر شدم که به ایشان گوشزد کنم که اساسا واحد پول آمریکا دلار است و نه یورو این مورد دیگری بود که کاملا دروغ‌گویی‌های این آدم را فاش می‌ساخت. این‌ها مواردی بود که در دادگاه گذشت و بنده هم در اعتراض به عدم رعایت بی‌طرفی، دادگاه را ترک کردم.»


نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 14:20:40 توسط سعید
مگر کسی هم انتظار داشت دادگاهی عادلانه برگزار شود؟ از ظلم قاضی و حاکم شکایت به قاضی میبرید؟ از ظلم ظالم به ظالم پناه آوردن مسخره است. اگر قرار باشد این حکو.مت مزدورانی چون حسین بازجو را که به یمن کثافت وجود آنها حک.مت پابرجاست را مجازات کند که دیگر کسی از آن حمایت نخواهد کرد. درست مثل حریان دانشگاه زنجانو سردار زارعی و نقدی و رادان و...که جرمشان محرز است ولی هیچگاه مجازات نمیشوند تا به زیردستان و مزدورانشان نشان دهند نظام همیشه هوایشان را دارد و ولشان نمیکند حتی اگر دادگاه به ضررشان حکم دهد قابل اجرا نخواهد بود. این خانم وکیل هم کارش قابل تقدیر است اما فقط برای خودش دردسر درست کرده چون همین دادگاه سبب خواهد شد حسین بازجو و پیام میرفضلی مزدور دست بکار شوند و برایش پرونده سازی کنند. خواهید دید. اگر اذیتش نکردند من مرده شما زنده...

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 13:55:21 توسط دگتر الفی
یکی بیاد اول تعریف کنه دادگاه یعنی چی؟اگر منظور دادگاه و دادستانی ایران است!که هیچ ! مگر شما ازاین الله، رحم و مهربانی توقع دارید؟اخه خداییکه برای مثلا نماز نخواندن ویا افتابه دزدی شما را در جهنم می اندازد وتا اخر زمان که معلوم نیست کی هست !روزی هزار بار میسوزاند و پوست میکند و دوبار همین کار را تکرار میکند و انگاری یک بیمار جنون زده و سادیستی است که افریده خودش را به اتش میکشد ولذت میبرد!و تو این دنیا هم دست و پا قطع میکنند و سر بریده تحویل عزارئیل میدهند. ایا یک ادم عاقل یافت میشود که بچه خودش را بخاطر اینکه خوب درس نخوانده،هر روزصدبار با چوب بزند و پشت دستش را بسوزاند؟پس این عدالت همان عدل علی و جمهوری اسلامیست که فقط برای سیاه بازی،کشتارگاه را دادگاه و سلاخ خانه را دادگستری،و فقط نامش را حفظ کرده.و نیازی به مثل ندارد که همه مردم با تمام وجود این عدل الهی جمهوری اسلامی را فهمیده اند ومیدانند.ایا کم وکیل در زندان داریم و یا کشته شدند که پیگیر موکل خود بودند؟... حاجی Mehrdad نیازی به توضیح برای شما نیست،انگاری خیلی حلیته ها!روسریت یادت نره که زلزله میاد..

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 11:35:00 توسط اشکان بشر زاده
او براستی ام الفساد سیاست ایران امروز است برای او آبروی انسانها اهمیت ندارد بقول بسیاری از معماران انقلاب که اینجا وآنجا \وانده ایم بازجو بوده است بازجو وقتی روزی نامه نگار شود خوب یه بعضی روزی میرساند از بعضی روزی را میگیرد اینها واقعا آدمهای ضعیفی هستند فکر نکنید اگر این نظام برود این آدم اسلحه به دست میگیرد تا پست ومقامش را بازگرداند در زمان نظام قبلی هم آدمهای مجیز گو همین بودند تا سر وصدایی شد از شاه که مریض بود هم زودتر مریض شدند وگریختند هنوز هم صدایشان در نمیاید بسیاری هم در سکوت مردند اما امروز زبان چنان دراز است چنان به ناحق میگردد که گویی رستم دستانی در میان است که میخواهد به جنگ هفت دیو برود وهمه را کتن بسته به خدمت رهبر بیاورد نه باباجان تو از یک شلغم فروش بیشتر ازت نمیاید این قدرت است که به ریشت وزنه بسته است خود چیزی نیستی وباری نداری وقتی آدم ضعیف باشد اتهام بهترین سلاح برای دفاع است اینرا در جنگ بین مردم وکودکان هم میشود دید

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 10:09:42 توسط Mehrdad
یکی میتونه توضیح بده که اون خانم وکیل خوشگل و جوان و تقریبا بی حجاب تو این مملکت مثلا اسلامی و تحت سلطه اوباشان ولی وقیح ... چطوری وکیل برعلیه شریعتمداری انتر شکنجه گر میشه!!!؟ بازم بگید مملکت آزاد نیست!

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 09:09:53 توسط سليماني
اين دادگاه دادگاهاي نازي هاي الماني را به ياد مي اورد

روح الله حسینیان: شعار فرزند کمتر را غربی ها تحمیل کرده اند!

روح الله حسینیان که می گوید «‌ روند کاهش جمعیت یک خطر بالقوه برای کشور است » ،از عقیده رییس جمهور مبنی بر کافی نبودن دو فرزند حمایت کرد و گفت : به نظرم حرف آقای احمدی نژاد از لحاظ تجربی و علمی بسیار منطقی و کارشناسانه بود.
به گزارش خبرآنلاین این نماینده مجلس افزود :‌ بنده هم مثل آقای احمدی نژاد معتقدم فرزند کمتر را غربی ها به ما تحمیل کرده اند و روند کم شدن رشد جمعیت برای کشور یک خطر بالقوه است.

برخی دیگر از سخنان حسینیان از قرار زیر است :

• الان نرخ رشد جمعیت به 2/1 دهم رسیده، یعنی اگر همین روند ادامه پیدا کند در عرض چهار یا پنج سال دیگر این رقم به صفر و بعد رو به منفی خواهد رفت و این صد در صد برای کشور خطرناک است.

• الان بسیاری از کشورهای غربی خودشان به همین درد مبتلا شدند، امروز کشوری همچون آلمان به نرخ رشد منفی 2 دهم رسیده است.

• اگر این روند ادامه پیدا کند کشور با یک پیری و از طرفی با کمبود جمعیتی روبرو می شود که خیلی به مصلحت آینده کشور نیست، چرا که جمعیت وقتی پیر شود و جمعیت جوان جایگزین آن نشود موجب روکود کشور خواهد شد


نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 12:00:51 توسط شيوا
حسينيان بايد تشريف ببره ....كمى كاه و يونجه نوش جان كنه.خارجي ها شب نمى خوابند صبح فرداش براي ٧٠٠٠٠٠٠٠ تصميم بگيرند. خارجي هابه مفهو م واقعي زندگى پى برده اند.البته اگر من جاى حسينان بودم ازاين دستورات چشم گير زياد صادر مي كردم ' مى دانستم كه اين چندين ميليون 'فعلا در قدرت نمائي هاي انفرادي دست به گريبان هستند. ازفرهنگ ٢۵٠٠ ساله دم مى زنيم اما هنوز از تجربه ٣٠ ساله نتوانسته ايم بهره اى ببريم.

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 11:35:31 توسط امید
بله آقا مردم ایران از برکت سر این رژیم منحوس چنان در رفاه و آزادی بسر میبرند که محل سگ‌ هم به اراجیف لجنی مثل اه مدی نمیدهند،فقط میگویند برید بابا گمشید.

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 10:17:26 توسط شهروند-اول
خودکشی خانوادگی به دلیل فقر در استان کرمانشاه -------------------------------------------------------------------------------- آژانس ايران خبر: یک مرد روستائی ساکن یکی از روستاهای شهرستان كنگاور در استان کرمانشاه در یک خودکشی خانوادگی خود را به همراه دختر و پسر نونهالش به گلوله سپرد تا به زعم خودش، خود و فرزندانش را از زندگی فلاکت بار نجات دهد. وي بعد از كشتن دختر 10 ساله و پسرش به خود نيز شليك كرده بود اما وي از اين خودكشي جان سالم به در برده است. این شخص روستائی دلیل این عمل را اینگونه عنوان می‌کند که نمی خواستم فرزندانم به عاقبت من دچار شوند. با استناد به گفته های این شخص، عدم توانائی وی در تهیه مایحتاج اولیه زندگی و فقر شدید اقتصادی، وی را تا سر حد جنون پیش برده که به یک چنین عملی دست زده است.

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 10:13:11 توسط اشکان بشر زاده
آقای حسینیان تنها شما را به یک جوک که در بین مردم رایج است حواله میدهم تا بدانی نتوانستن تربیت در ست دادن چه میشود.میگویند همین حال در بین مردم میگویند راننده کامیونی در بین راه دید آخوندی با ساکش کنار جاده ایستاده است عشقش کشید ترمز کرد گفت بیا بلا آخوند آمد بالا وجلوی کامیون نشست وبعد از هزار تملق که آقا این ملت مارا دیگر حیوان هم حساب نمیکنند توی این گرما یک بنده خدایی رحم نکرد مارا سوار کند حالتان خوب است اینشاب اله ماشا اله الحمدواله؟راننده که بد نیست حاج آقا همینطور که میرفتند واز هر جا حرف میزدند آخوند پرسید چند تا بچه داری؟ گفت 7 تا متلا هشتمی هم در راه است آخوند گفت ما ملا ها توی یک چیز مانده ایم آنهم این است که شما راننده که هیچوقت خانه نیستید چطور صاحب اینهمه بچه میشوید بعد هم چطور تربیت میکنید راننده هم گفت ببین حاج آقا ماچون بعلت زیادی نمیتوانیم خوب تربیتشان کنیم آنهایی را که شک نداریم مال خودمانند سعی میکنیم درس بخوانند وچیزی بشوند بقه را هم که شک نداریم میفرستیم قم تا آخوند بشوند. این جوک شاید یک ذره به شما بفهماند که غربیها شعور دارند که فرزند کمتر را لایق زندگی بهتر می

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 09:48:04 توسط یک خواننده
محمد نبی حبیبی دبیر کل حزب موتلفه دلیل واقعی شعار افزایش جمعیت کشور توسط دولت احمدی نژاد رااشکار ساخت وگفت: شعار فرزند کمتر زندگی بهتر وحی منزل نيست، به نظر میرسد ما در چشم انداز 1404 که میخواهيم در مقام اول قدرت منطقه باشيم يکی از فاکتورهای قدرت؛ جمعيت کارآمد است. البته او نگفت که پس چطور شد که ایران احمدی نژاد که طی سال جاری به قدرت اول دنیا تبدیل شده است، چرا باید تا سال 1404 به سطح قدرت اول منطقه نزول کند.

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 09:06:16 توسط cyrus-
Thank God that nobody lives forever. Either Ahmady will die and I enjoy seeing him dead or I will die and still enjoy not to see him again

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 08:37:19 توسط زنبور گاوی
این احمدی نژاد آدم زرنگی است . هر روز با یک چرت و پرت گویی ,اذهان مردم را از موضوعات اصلی جامعه و کشور دور می سازد. بحث بچه و تعداد آن به فرهنگ و اقتصاد کشور باز می گردد و دستوری نیست چرا که اگر دستوری بود در کشورهای بدبخت بیچاره ,رعایت تعداد بچه ها را می کردند و در کشورهای پیشرفته هم به قول آقای حسینیان با رشد منفی جمعیت مواجه نبودند. در عصر حجر که آقای حسینیان و رییسش در آن مانده اند, اگر مرد چند تا زن نداشته باشد و یک لشگر بچه گرسنه و بی لباس و بی تحصیل دور و بر آن جست و خیز نکنند , آن فرد اصلا مرد نیست. ایرانیان می گویند از کوزه همان تراوش کند که درون او است و ضرب المثل بهتر اینکه ,پسته تهی چون دهان باز کند رسوا شود. اگر احمدی نژاد و دوستانش از شب تا صبح هم این اراجیف را تکرار کنند زوج هایی که از صبح تا شب کار می کنند تا فقط اجاره خانه خود را بدهند, به فکر بچه دار شدن نمی افتند . متاسفانه احمدی نژاد و امثال او به تنها کسی که فکر نمی کنند همان بچه و آینده مبهم او در خانواده های پرجمعیت, آن هم در کشوری بدبخت و فاقد خدمات ویژه تامین اجتماعی و قوانین حمایت از خانواده و کودکان است.

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 08:24:26 توسط maryam
همين مونده بود كه اين اخوند مزدور و مفت خور براي ما تعيين تكليف كنه!!

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 08:13:59 توسط یک خواننده
آخه ای آقایی که همیشه به قاتل بودن خودتون افتخار میکنید، اگرداشتن فرزند کمتر را غربیها به شما تحمیل کرده اند تا کشور را دچارپیری خطرناک بکنند، خوب پس چرا خود این کشورها به قول شما دچار رشد منفی هستن. شما قاتلان در واقع فکر میکنید با زاد وولد بیشتر مسلمین آنهم در ایران که طبق گفته وزیر امور خارجه اش از مرز چین تا مرز فلسطین تحت فرماندهی ایران فقاهتی است، گوشت دم توپ بیشتری برای ادامه ماجراجوییهای کشور بر باد ده یک مشت اوباش و آخوندتولید خواهد شد. شما در واقع به دنبال افزودن طول وعرض لشگریان اسلام ورشکسته ای هستید که جز سرکوب وکشتار وماجراجویی های بیشتر وبیشتر راهی برای نجات خود نمی یابد.

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 07:32:38 توسط بابک
فعلا امکانات لازم برای همین جمعیت را فراهم کنید بقیه پیشکش در ضمن مردم منتظر پیام شما نیستند که چه بکنند یا نکنند هر چقدر عو عو کنید صداشو فقط خودتون می شنوید

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 06:45:44 توسط آرش
از قدیم گفتن دیگی که برای من نجوشه ،میخوام سر سگ توش بجوشه.

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 06:26:43 توسط 000
بنده که فکر میکنم حرف این احمقی نژاد مثل باد درکردن در پیت حلبی خالی بود حالا این از کجای حرف اون منطق یا کار کارشناسی را برداشت کرده من نمی دانم.

وزیر امور خارجه ترکیه وارد ایران شد

حسینیان: انحلال جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب به جا و به موقع بود

در واکنش به اعلام توقیف دو حزبِ بزرگِ اصلاح طلبِ مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت، روح اللح حسینیان، رییس کمیسیون سیاست داخلی و امور شوراهای مجلس شورای اسلامی، انحلال این دو حزب را، با توجه به "عملکرد آنها در ماههای پس از انتخابات، "اقدامی به جا" ذکر کرد.
به گزارش ایسنا، این نمایندۀ افراطیِ حامیِ دولت، طی گفتگویی با این خبرگزاری، ضمن بیان اینکه "نظام جمهوری اسلامی یک نظام نوپا است"، خاطرنشان کرد: "بر همین اساس، سیاست‌زدگی‌ها در آن یک واقعیت است که باید آن را پذیرفت و علی‌رغم تبعات منفی آن، امری طبیعی است."
وی در ادامه سخنان خود، اعلام انحلال سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت را، بدلیل اینکه "این دو حزب در فتنه‌های انتخابات بسیار نقش داشتند"، "بسیار مفید و به‌جا" ذکر کرد و توجیه نمود: "نظام برای اثبات اقتدار خود باید با متخلفین به طور جدی برخورد کند. امیدوارم که سایر احزاب از این مساله درس بگیرند و قانون‌مندی و حزب‌داری را رعایت کنند."


نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 14:52:13 توسط shadi saghary
هر بچه ای میداند که تحریم کارساز نیست حتا تحریم بنزین و نفت . برای اینکه لاشخورهای روسی و چینی و قاچاق چیهای بین المللی و مرزهای گسترده ابی و خاکی آنرا بی اثر میکند . آخر تحریم حمله نظامی است . حمله نظامی نمیتواند محدود بماند پس نهایتا پس از واکنش ج ا و مسلمانان رادیکال به زدن با اتم منتهی میشود . تنها راه این است که اپوزیسیون با بخشی از رژیم که خواهان رابطه با امریکا است همصدا شود و پس از برقراری رابطه و به رسمیت شناختن اسرائیل رژیم لزومی نمیبیند که دنبال قدرت اتمی برود . آنوقت مساله دیکتاتوری و حقوق بشر داخلی میشود و مارکسیست های روسی نقابدار کنترل سیاست تهاجمی خارجی را از دست میدهند . اعراب و مسلمانان افراطی به ایران بدبین میشوند و اتحاد رادیکال ها به شکست می انجامد . آنوقت مردم ایران خودشان را به طور طبیعی از شر اینها خلاص میکنند . اما لابی روسها در ایران که ظاهرا مخالف رژیم است عملا مانع نزدیکی احمدی نژاد و مشایی و حتا فیروز آبادی به آمریکاست . سایت پیک نت به همین دلیل اصرار دارد که فیروز آبادی و مشایی اسرائیلی و احمدی نژاد یهودی است و رژیم آمریکایی -اسرائیلی است !

نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 09:55:09 توسط اشکان بشرزاده
وقتی که یک آخوند که بقول خودش آدمکش بوده است مسول سیاست گذاری داخلی مجلس میشود تکلیف ملت روشن است اما باید بگویم آقای حسینیان شما تازه واردی هایی که نه سرو کاری با انقلاب داشتید ونه خاری بر پایتان خلید آمدید وبر سر سفره نشستید وخوردید وباد کردید والان هم چنان دولپی میخورید که گاهی میترکید و خواهید ترکید وحاصاش گند شما بر سروروی ملت پاشیدن است عده ای آدم کش ادم فروش آدم خور بنام سیاستمدار وارد عرصه قدرت ایران شده اید ورهبر هم که تاب وتحمل مبارزین قبل ومعماران این نظام را ندارد از شما به نحو احستن استفاده میکند تا نظام استالینی و کیم ایل سونگی ومابویی برپادارید وحتا یک تفکر مخالف را هم نداشته باشید خوابتان بس آشفته است زیادی خورده اید این ملت گوش از سر تاپایینتان را خواهد گرفت وسر جایش خواهد نشاند که همان به دامن حسن نصراله ها گریختن است اتفاقا نشان داده اید که سیاست نه نه نه میدانید چیست امروز زمان محمد وعلی وعمر وابوبکر که نیست امروز عصر دو سرعت بشر به سوی آینده است شما لاک پشت وار به کجا میرسید؟این چیزی است که شما نمیبینید تنها لوله های تفنگ این چند ده هزار پاسدار را میبینید

فیلم / انفجار امروز در ایلام قربانی گرفت + 15



نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيستم آوريل ۲۰۱۰ ، 12:54:34 توسط fozool
چشم سربازان امام زمان روشن ،پس این این ها کجا بودند ؟ دنبال نویسنده ها و خبرنگاران و فعالان حقوق زنان و کودکان؟ اینطور که معلوم است موج نا امنی مدل عراقی و افغانی کم کم وارد ایران میشود . این تفی بود سر بالا که دولتمردان جمهوری اسلامی انداختند ، حالا افتاد تو صورت خودشون

روزنامه یونگه ولت- برگردان رضا نافعی

هیچ کنفرانس جهانی نیست
که در آن مسئله ایران طرح نشود!
روزنامه یونگه ولت- برگردان رضا نافعی


روز پنجشنبه سران کشور های موسوم به "بریک": برزیل، روسیه، هند(ایندیا)، و چین ، در برزیل با یکدیگر دیدار کردند. این دیدار یک روز زودتر از تاریخ موعود آغاز گشت و چون پرزیدنت هو جین تائو، بدلیل وقوع زلزله در چین، مجبور به بازگشت هرچه سریعتر به میهنش بود، اجلاس زودتر از موقع مقرر پایان یافت. همچنین دیدار هو از ونزوئلا که قرار بود در پایان هفته گذشته صورت گیرد به بعد موکول گشت.

افزون بر رئیس جمهور چین و پرزیدنت لوئیز ایناسیو دا سیلوا ، مهماندار اجلاس، پرزیدنت مدودیف، رئیس جمهور روسیه و مانموهان سینگ، نخست وزیر هند، طی سخنانی که بیان کردند خواستار تغییرات اصلاحی بیشتر در سازمان های بین المللی و کسب اعتباری متناسب با بزرگی خود در صحنه سیاست بین المللی گشتند. آنچه بویژه مورد نظر آنها بود ایجاد تغییراتی در سازمان ملل متحد و تغییر ساختار سازمانهای مالی بین المللی بود. این سازمان ها بشدت تحت تسلط آمریکا، اروپا و ژاپن هستند و باید "کار آمد تر، بیشتر معرف واقعی تناسب ها و عینی تر" گردند. مثلا رئیس بانک جهانی علی الاصول آمریکائی است و در رأس صندوق بین المللی پول یک اروپائی قرار دارد. از ازاینرو در همین ماه جاری باید تغییراتی در تناسب آراء بسود کشورهای تنگدست تر صورت پذیرد. لولا، رئیس جمهور برزیل پس از دیدار با سه همتای خود گفت: "برزیل، روسیه، هند و چین خواستار نظم نوینی هستند که عادلانه تر، مطمئن تر و معرف بهتر کشورها باشد." در بیانیه پایانی اجلاس سران چنین آمده: بر اساس تشخیص ما بازیافت سلامت اقتصاد جهانی بهیچوجه دائمی نیست و همراه با نوسانات غیر قابل پیش بینی است. از اینرو ما از تمام کشور ها دعوت می کنیم در عرصه اقتصاد کلان بر همکاری های خود با یکدیگر بیافزایند و مشترکا استحکام دوباره اقتصاد جهانی را تامین کنند و برای رشد موزون و مستمراقتصاد تلاش ورزند". تامین این اهداف مشروط ادامه مذاکرات برای پذیرش پولی دیگراست که در مبادلات بین المللی جایگزینی برای دلار آمریکا باشد . چهار کشور مذکور در مشاورات خود از جمله مطرح ساختند که در مبادلات بازرگانی میان خود برای پرداخت ها ی متقابل نخست پول رایج در هر کشوررا بکار گیرند.

با توجه به برنامه اتمی ایران و فشار واشنگتن برای تشدید محاصره اقتصادی این کشور در این مورد نیز گفتگو شد. لولا ضمن دفاع از حق ایران برای استفاده مسالمت آمیزاز نیروی اتمی گفت: فشار ناشی از محاصره اقتصادی به ناتوان ترین اقشار اجتماعی وارد می آید نه به رهبری کشور. البته ایران باید خصلت مسالمت آمیز برنامه اتمی خود را باثبات برساند و با مقامات اتمی بین المللی همکاری کند. سلو آموریم، وزیر خارجه برزیل گفت بنظر او در این مورد نظر سران کشورهای چین و هند نیز همین بوده است.

علیرغم آنکه چهار کشور پیشگفته در مواردی با هم علائق مشترک دارند در عین حال در عرصه اقتصادی با هم در رقابت نیز هستند. مثلا چین با ورود به بازار آمریکای جنوبی، با برزیل که قدرت فائق اقتصادی در این منطقه است در معارضه قرار می گیرد. ارقامی که سه شنبه گذشته از سوی کمسیون اقتصادی سازمان ملل متحد منتشر شد نمودار آن بود چین در عرصه صادرات به حوزه آمریکای لاتین و کاریبیک از اتحادیه اروپا پیشی گرفته و در دهسال آینده بمرتبه آمریکا نزدیک خواهد شد.

کروبی:

مدیریت کفن و دفن مرده ها
بدست نظامی ها و امنیتی ها افتاده


جمعی از فعالین مدنی، سیاسی، دانشگاهی و خانواده های بازداشت شدگان با مهدی کروبی دیدار کردند. در این دیدار مهدی کروبی درباره تداوم فشارها و نقش مردم گفت: مردم هوشیارتر شده اند.
تداوم و تشدید فشارها، تهدیدها و ایجاد ارعاب در جامعه ناشی از کوته نگری عده ای است که برای بقاء خود راهی جز این متصور نیستند. افراطیون با توقیف روزنامه ها، تذکرات روزمره به آنهائی که حتی تمامی جوانب را رعایت می کنند، تایید احکام سنگین در دادگاه های تجدید نظر، احضارهای پی در پی، ملاقات ندادن به خانواده های بازداشت شدگان، بازگرداندن برخی از زندانیان آزاد شده به زندان حتی با وجود وثیقه های بسیار سنگین و … به زعم خود بر اوضاع مسلط شده و کنترل بحران را به دست گرفته اند. در حالیکه واقعیت های اجتماعی حکایت از اخبار دیگری دارد. خواست های به حق مردم و تفکر آنان بر قوت خویش باقی است. آنچه که تغییر یافته همانا هوشیارتر شدن مردم در مواجهه با اعمال فشارها و تهدیدهاست. استقبال و ابراز محبت مردم در کوچه و خیابان، در بازار و محل کار و در هر موقعیت مناسبی نسبت زندانیان آزاد شده، آیا نشان دهنده کنترل و تسلط بر اوضاع است؟ و یا حکایت از مهر تائید مردم بر اتخاذ چنین شیوه و سیاستی است؟

حرکت هوشمندانه چهره به چهره ی مردم در جهت دستیابی به خواستگاه به حقشان که همان عمل به قانون اساسی است، با افزایش تاثیرگذاری در لایه های اجتماعی و سیاسی وارد مرحله رشد و بلوغ خود شده است. این موضوع عرصه را چنان بر افراطیون دولتی تنگ نموده که کارشان از زنده ها گذشته و سخت در تلاشند تا مدیریت کفن و دفن و مراسم های خاکسپاری و فاتحه ی مرده ها را تحت پوشش مدیریتی خود قرار دهند! در مواردی حق برگزاری مراسم یادبود و فاتحه را از مردم سلب کرده اند! با این عملکردشان چنان عرصه را بر نظام و مردم تنگ کرده اند که مردن هم در نوع خود دردسر شده است! گویا با مردن، فرد جرمی را مرتکب می شود که اینگونه با مراسمش برخورد می کنند! اخیرا مانع برگزاری مراسم های خاکسپاری، سالگرد و فاتحه برای برخی از چهره ها و شخصیتها و بزرگان شده اند! اجازه برگزاری سالگرد دوم آیت ا.. توسلی - رئیس دفتر آقای خمینی- را در مسجد ندادند و خانواده ایشان بدلیل آنکه از برخوردهای خودسر خائف بودند و حسینیه جماران امنیت لازم را نداشت از برگزاری مراسم در حسینیه منصرف و نهایتا در یکی از اتاق های دفتر امام مجلسی محقر برگزار کردند! مراسم تشییع مادر شهیدی بزرگ (محمد منتظری) که عمری را رنج دیده و غم ها تحمل کرده بود را به حوادثی تلخ در قم تبدیل کردند! سالگرد برخی شخصیت ها که همگان حتی با وجود اختلاف سلیقه،(بازرگان و سحابی) بر ایمان و تدین وی شهادت می دهند و معترفند بر عدم ترک نماز شب وی و روزه گرفتن های ایشان از رجب تا رمضان، جلوگیری بعمل آوردند!
همه اینها در حالی است که به یاد داریم رژیم فاسد گذشته مانع برگزاری مراسم سالگرد و فاتحه نمی شد. آیت ا.. سعیدی به سال ۴۹ در زندان شاهنشاهی به شهادت رسید. مجامع فاتحه برگزار گردید که اولین جلسه آن نیز با حضور مرحوم آیت ا.. طالقانی بود. مرگ مشکوک آیت ا.. حاج آقا مصطفی خمینی که امام آنرا از الطاف خفیه الهی برشمردند با وجود حساسیت بسیار بالا، برگزار گردید. برای آیت ا.. غفاری که در زندان به شهادت رسیدند، مرحوم دکتر علی شریعتی که در انگلستان رحلت نمودند، بدون ممانعتی مجامع فاتحه برگزار گردید. در حالیکه جملگی اینان از مخالفین و مبارزین رژیم بودند.

مقاله ای تحت عنوان “غریب وطن” در روزنامه بهار به تاریخ هیجدهم فروردین ۸۹ در ارتباط با پسر شیخ حسنعلی نخودکی خواندم. مرحوم آیت ا.. شیخ حسنعلی نخودکی عالمی بزرگ و عارفی وارسته بود که کرامات ایشان حتی در محافل برخی از روشنفکران دانشگاهی نیز زبانزد است. مردم خراسان با آوازه و نام این عالم ربانی آشنا و به وی ارادت ها دارند. پسر ایشان مرحوم آیت ا… شیخ علی مقدادی که بیش از ۸۰ سال عمر داشته است در اسفند ماه سال گذشته دار فانی را وداع گفته و نزد رحمت ایزدی شتافتند. جمعی از مریدان و دوستداران ایشان طبق وصیت وی جهت دفن در حرم مطهر امام رضا(ع) و یا نزد مقبره پدرشان که در صحن انقلاب حرم مطهر قرار دارند، اقدام می کنند. شرح قسمتی از ماجرا عینا از مقاله روزنامه بهار نقل می شود: “صبح آنروز آقازاده هایش به اتفاق وصی آن مرحوم جهت خرید یک باب غرفه در خواجه ربیع به آستان قدس مراجعه کردند، ابتدا موافقت نشد و گفته شد پیش فروش نداریم. لیکن پس از تماس یکی از بستگان با نزیکان مقام تولیت مقرر شد لیست صاحبان قبور با کپی شناسنامه داده شود تا قرارداد فروش غیرقابل انتقال به دیگری منتقل شود. روز جمعه بود، پول نقد موجود نبود و چک را هم قبول نمی کردند، از خرید غرفه انصراف دادند و جلوی غرفه را خریداری کردند…”صبح روز بعد آمبولانس بدون تابوت مراجعه می کند که پس از آوردن تابوت بنزین تمام می کند !

” پس از طواف و ادای نماز میت و مراسم خطبه خوانی بر سر مزار پدرش برده شد که ناگهان خبر رسید جهت دفن در گنبد سبز کنار قبر شیخ مومن موافقت شد. حضار اشک شوق ریختند و جنازه را به گنبد سبز منتقل کردند. پس از دقایقی ماموران و روسای نیروی انتظامی وارد عمل شده و از دفن ایشان ممانعت بعمل آوردند. مجددا تصمیم گرفته شد جنازه به خواجه ربیع منتقل شود..”
در نهایت جنازه آن مرحوم پس از چند روز بلاتکلیفی، با استخاره فرزندانش در روستایی به نام فارمد دفن گردید.!

با این اوصاف، انسان با خود می اندیشد مبادا با فرا رسیدن مرگش موجبات آزار و اذیت مردم را فراهم سازد!

از طرح برخی مباحث جدید سخت متحیرم! طرح خروج ۵ میلیون نفری از پایتخت در ازاء اعطای زمین، افزایش ۵۰ درصدی حقوق و مزایا و ترفیع مقام!

بحثی در مورد کاهش جمعیت در تهران نداریم ولیکن سیاست های دوگانه و متضاد که از یک سو تشویق به رفتن می کنند و از سوی دیگر خواهان افزایش جمعیت هستند، آیا جز راه اندازی یک جنگ روانی است؟ بهتر است بجای طرح شعارهای غیرعملی و بالا بردن سطح توقعات و تحمیل هزینه بر نظام، از طریق توزیع ثروت و عدالت از مهاجرت آنهایی که در شهرستانها و روستاها هستند جلوگیری بعمل آید و طی یک استراتژی بلند مدت نسبت به کاهش جمعیت پایتخت نایل شد.

در حالیکه بدلیل افزایش فقر شاهد افزایش و گسترش حاشیه نشینی کلان شهرها هستیم و نرخ دو رقمی و سنگین تورم بر زندگی مردم سایه افکنده و بی کاری گریبان گیر خانواده ها شده است و برای زندگی بهتر سالها در جهت کنترل جمعیت تلاش گردیده است به یکباره می شنویم که اعلام می کنند ما در این کشور فقر نداریم! کشور ظرفیت پذیرش ۱۵۰ میلیون ایرانی را در رفاه کامل دارد! دو فرزند کم است پس بچه دار شوید و به ازای هر نوزادی هم یک میلیون تومان هدیه بگیرید!
طبق آمارهای رسمی ۱۴ میلیون از ۷۵ میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی می کنند. پیشنهاد می دهم بروید و از کمیته امام و طرح شهید رجایی که خانواده های زیر خط فقر شدید را پوشش می دهند بپرسید که چند میلیون تحت پوشش آنها هستند؟

اداره یک کشور اصول گرایی و اصلاح طلبی ندارد. مدیریت کشور راست و چپ نمی شناسد. در عجبم چرا روزنامه های اصول گرا، مجلس و بزرگان تذکر نمی دهند و اصولا چرا از نشر و پخش این مطالب در جامعه جلوگیری نمی کنند و به تبعات و صدمات روانی و بار مالی شدید این مباحث توجه لازم را نمی کنند! هر کشوری دارای برنامه و بودجه ای است که به تصویب مجلس و تائید شورای نگهبان می رسد. هر ئنوع عملکردی خارج از چارچوب قانونی معین شده جز ایجاد هرج و مرج و تحمیل هزینه های گزاف عایدی دیگر را نخواهد داشت.

بنده از دانشجویان می خواهم که برخواسته های مشروع و قانونی خود مصر باشند و پای فشاری کنند.
اکنون که بر جامعه ی دانشگاهی ما جفا شده است، می بایست برای جبران آن سالها کوشید. اما متاسفانه نه گوشی شنوا هست و نه باوری بر این امر! قطع حقوق، بازنشستگی اجباری و اخراج اساتید، محرومیت از تحصیل، بازداشتهای مکرر، صدور احکامی سنگین، برخورد با صاحبان فکر و اندیشه و هنر و تداوم این شیوه و نگرش افراطی و ناپسند همانا بدلیل ترس و نگرانی از تاثیرگذاری این قشر فرهیخته و عظیم است. امروز شاهدیم دانشجویان بیش از گذشته انسجام خود را بازیافته اید.

وزارت خارجه، بدستور خامنه ای

وزارت خارجه، بدستور خامنه ای
لغو سفر خاتمی را ابلاغ کرد


دلیل اصلی جلوگیری از خروج خاتمی برای سفر به ژاپن،
جلوگیری از تداعی جهانی وجود یک روحانی رقیب در
برابر خامنه ای و با اندیشه هائی مخالف اندیشه های
خامنه ای بود.
آقای خاتمی ممنوع الخروج نشده بلکه به او ابلاغ شد که
از ایران خارج نشود. دستور از طرف بیت خامنه ای
بعنوان حکم حکومتی به اطلاع وزارت خارجه رسیده و
این وزارتخانه آن را طی نامه ای به خاتمی ابلاغ کرد.
به همین دلیل، هیچ مسئولی در وزارت خارجه دهان
نمی گشاید که منبع دستور تهیه چنین نامه چه کس
و یا چه مقامی بوده است. همه از خود سلب مسئولیت
می کنند. حتی وزیر خارجه.
خامنه ای کنفرانس خنده دار سلاح اتمی را از مدت ها
پیش تدارک دیده و متن نامه ای را هم برای قرائت در
این کنفرانس تهیه کرده بود. محتوای این نامه که در
کنفرانس تهران خوانده شد، کاملا در تضاد با
سخنانی بود که خاتمی می خواست در کنفرانس
هیروشیما ایراد کند. بویژه که اشاراتی به اوضاع داخلی
ایران نیز داشت. درصورت شرکت خاتمی در کنفرانس
هیروشیما و انعکاس گسترده سخنان او در مطبوعات
جهان، عملا کنفرانس تهران و پیام خامنه ای به آن
حتی بصورت یک خبر کوچک هم منتشر نمی شد.
ضمنا رهبران و مقامات بلند پایه جهانی که خواه نا خواه
سخنان ایراد شده در کنفرانس تهران را نیز دنبال
می کردند، یکبار دیگر با دو روحانی که هر دو
عمامه ای سیاه بر سر دارند روبرو می شدند.
یکی از آنها فردی متین، آرام، صلح جو و معقول و
دیگری مستبد، جنگ طلب، دیکتاتور و دارای
رفتاری جنون آمیز. این مقایسه، شامل حال جنبش سبز
و حاکمیت کودتائی نیز می شد.
نکته مهم دیگر این که خاتمی متن سخنرانی خود را
بصورت مکتوب دراختیار خامنه ای گذاشته بود
و وی کاملا در جریان این متن بود.
پس از این بالا و پائین کردن ها و هزینه سنجی ها،
سرانجام خامنه ای تصمیم گرفت از سفر خاتمی
جلوگیری کند، تا جهان بداند حرف آخر او در ایران می زند!

بخشی از سخنرانی ایراد نشده خاتمی برای اجلاس هیروشیما


بخشی از سخنرانی ایراد نشده خاتمی برای اجلاس هیروشیما
که با واکنش کودتاچی ها روبرو شد
سرکوب و خودکامگی
نفرت می آورد، نه پایداری!



یری از شرکت خاتمی در اجلاس هیروشیما، همچنان ادامه دارد. درجدید ترین این واکنش ها، توقیف روزنامه "بهار" بدلیل انتشار متن سخنرانی تهیه شده خاتمی برای قرائت در اجلاس هیروشیماست. این متن ابتدا در سایت "یاران" که سایت دفتر خاتمی شناخته می شود منتشر شد و روزنامه بهار و خبرگزاری ایلنا آن را منتشر کردند. انتخاب عنوانی از این سخنرانی ایراد نشده که با اوضاع داخل کشور همخوانی داشت و همچنین تصویری تمام قد از خاتمه در صفحه اول "بهار" موجب توقیف آن شد.

درباره جلوگیری از سفر خاتمی به ژاپن برای شرکت در اجلاس هیروشیما نامه از داخل کشور دریافت داشته ایم که درهمین شماره پیک نت می خوانید. صفحه اول بهار را نیز در همین شماره می بینید.

آنچه در ادامه می خوانید، آن بخش هائی از سخنرانی ایراد نشده اما تهیه شده خاتمی برای هیروشیماست، که اشاراتی غیر مستقیم به اوضاع امروز ایران، سرکوب مردم، دیکتاتوری خامنه ای، مخالفت با سیاست جنگی وی دارد.

« ثبات ظاهری که در اثر ارعاب و سرکوب حکومت‌های خودکامه در یک کشور برقرار می‌شود پایدار نیست و حاصل آن افزایش کینه و نفرت و محروم شدن انسان‌ها از همه حقوق و حرمتی است که در خور آنند و نیز در عرصه بین‌المللی صلحی که متکی بر قدرت ویرانگر سلاح‌های مخرب و سیاست‌های اشغال و سرکوب و تحریم باشد نیز حاصلی جز جدایی هر چه بیشتر ملت‌ها از یکدیگر و زمینه ساز پرورش روش‌های خشونت‌آمیزی چون تروریسم نخواهد داشت.»