محمد سیف زاده وکیل سرشناس دادگستری ناپدید شد
رادیو فردا : گزارش ها از ايران حاکيست که محمد سيف زاده، وکيل مدافع حقوق بشر و عضو موسس کانون مدافعان حقوق بشر، از دو هفته پيش ناپديد شده است و هيچ اطلاعی از وضعيت او در دست نيست.
آقای سيف زاده به اتهام اقدام عليه امنيت ملی به خاطر تأسيس کانون مدافعان حقوق بشر به ۹ سال زندان و۱۰ سال محروميت از شغل وکالت محکوم شده بود.
کانون مدافعان حقوق بشر ايران توسط تعدادی از وکلا و مدافعان حقوق بشر در سال ۱۳۸۱ تأسيس شد که رياست آن را شيرين عبادی بر عهده دارد.
مرضيه نيک آرا، وکيل مدافع محمد سيف زاده، در مورد گزارش های انتشار يافته در مورد او به راديو فردا می گويد:
مرضيه نيک آرا: تقريبا دو هفته می شود که ما از آقای سيف زاده خبری نداريم. خانواده ايشان فکر می کردند احتمال دارد حکم قطعی شده باشد و برای اجرای حکم برده باشند. اما تحقيق کرديم و متوجه شديم اين طور نيست و حکم هنوز قطعی نشده است.
اتهام آقای سيف زاده چه بود و حکم صادر شده برای ايشان چيست؟
آقای سيف زاده دو اتهام داشت؛ اول، تشکيل گروهک غيرقانونی که مربوط به بحث کانون مدافعان حقوق بشر است و دوم، تبليغ عليه نظام که به مصاحبه های ايشان با راديوهای خارجی ارتباط دارد.
نظر شما به عنوان وکيل آقای سيف زاده درباره اتهام ايشان و حکم صادر شده چيست؟
اين حکم کاملا غيرقانونی صادر شده است. البته من با رئيس دادگستری ملاقاتی داشتم و پرونده را به شعبه تجديد نظر ارجاع دادم. به شعبه تجديد نظر هم رفته ام و از آنها تقاضا کرده ام، اما به هيچکدام از دلايل ما رسيدگی نکردند.
اتهام اصلی آقای سيف زاده، تاسيس کانون مدافعان حقوق بشر است. تقاضای تاسيس اين کانون از ماده ۱۰ قانون احزاب انجام شده بود و مراحل رسيدگی به تقاضا طی شده و اساسنامه و مرامنامه آن تاييد شده بود. فقط زمانی که می خواستند پروانه را صادر کنند وزير عوض می شود و اين پرونده مسکوت می ماند.
در واقع، تاسيس کانون مدافعان کاملا قانونی بوده و شهودی در اين رابطه وجود دارد و حتی وزير وقت هم هست. ما از دادگاه تقاضا کرديم شهود را احضار کند و شهادت آنها را بشنود، ولی متاسفانه در دادگاه بدوی به هيچکدام از اين موارد رسيدگی نشد.
به طور مشخص، درمورد موکل خود چه خواسته ای داريد؟
اگر آقای سيف زاده در ايران هستند که البته اين مطلب هنوز تاييد نشده است، بايد وضعيت ايشان را به طور مشخص اعلام کنند. آقای سيف زاده ۶۳ ساله است و از نظر جسمی وضعيت مناسبی ندارد و ما نگران وضعيت جسمی ايشان هستيم.
ما هيچ خبری از وضعيت آقای سيف زاده نداريم و نمی دانيم کجا هستند و اين باعث نگرانی خانواده ايشان است و مستاصل شده ايم که کجا دنبال ايشان بگرديم
Friday, April 22, 2011
اقدام عجیب برخی بانکها / تسویه مطالبات معوق با یارانه نقدی!
اقدام عجیب برخی بانکها / تسویه مطالبات معوق با یارانه نقدی!
برخی بانکها در حالی مطالبات معوق افراد را از حساب یارانههای نقدی آنان برداشت میکنند که بانک مرکزی در بخشنامهای بانکهای عامل را از این کار منع کرده است.
به گزارش خبرنگار مهر، با وجود ابلاغ بخشنامه ای از سوی بانک مرکزی به بانکهای کشور مبنی بر عدم برداشت بدهی های معوق افراد از حساب یارانه های نقدی، برخی از بانکها بدون توجه به این مصوبه، مبالغ یارانه های نقدی افراد را بابت تسویه بدهی های معوق خود برداشت می کنند.
گزارشهای رسیده از برخی شهرهای کشور از جمله اراک نشان می دهد که برخی بانکها به صورت خودسرانه اقدام به برداشت یارانه نقدی برخی شهروندان بابت مطالبات معوق آنان کرده اند.
این در حالی است که بانک مرکزی در ابلاغ بخشنامه ای در دی ماه سال گذشته خطاب به کلیه بانکهای دولتی، خصوصی و موسسه مالی و اعتباری توسعه اعلام کرده بود: بانکها حق هیچگونه برداشتی از محل واریز یارانه ها بابت تسویه بدهی مشتریان را ندارند.
زمانی که بانکها برای افتتاح حساب یارانه های نقدی با یکدیگر در رقابت بودند، برخی از بانکها خودسرانه نسبت به افتتاح حساب یارانه های نقدی برای افراد اقدام کردند، هم اکنون نیز همین بانکها بخشی از مطالبات معوق خود را از محل حسابهای یارانه های نقدی بدون اطلاع مشتری برداشت می کنند.
برخی بانکها در حالی مطالبات معوق افراد را از حساب یارانههای نقدی آنان برداشت میکنند که بانک مرکزی در بخشنامهای بانکهای عامل را از این کار منع کرده است.
به گزارش خبرنگار مهر، با وجود ابلاغ بخشنامه ای از سوی بانک مرکزی به بانکهای کشور مبنی بر عدم برداشت بدهی های معوق افراد از حساب یارانه های نقدی، برخی از بانکها بدون توجه به این مصوبه، مبالغ یارانه های نقدی افراد را بابت تسویه بدهی های معوق خود برداشت می کنند.
گزارشهای رسیده از برخی شهرهای کشور از جمله اراک نشان می دهد که برخی بانکها به صورت خودسرانه اقدام به برداشت یارانه نقدی برخی شهروندان بابت مطالبات معوق آنان کرده اند.
این در حالی است که بانک مرکزی در ابلاغ بخشنامه ای در دی ماه سال گذشته خطاب به کلیه بانکهای دولتی، خصوصی و موسسه مالی و اعتباری توسعه اعلام کرده بود: بانکها حق هیچگونه برداشتی از محل واریز یارانه ها بابت تسویه بدهی مشتریان را ندارند.
زمانی که بانکها برای افتتاح حساب یارانه های نقدی با یکدیگر در رقابت بودند، برخی از بانکها خودسرانه نسبت به افتتاح حساب یارانه های نقدی برای افراد اقدام کردند، هم اکنون نیز همین بانکها بخشی از مطالبات معوق خود را از محل حسابهای یارانه های نقدی بدون اطلاع مشتری برداشت می کنند.
کویت: حلقه جاسوسی ایران قصد خرابکاری داشت
کویت: حلقه جاسوسی ایران قصد خرابکاری داشت
بی بی سی : وزیر خارجه کویت روز پنجشنبه گفت که یک حلقه جاسوسی ایران که سال گذشته در کویت کشف شد برای بمبگذاری در تاسیسات "استراتژیک" کویت مواد منفجره حمل می کرده است.
او همچنین ایران را متهم به تلاش برای ساقط کردن حکومت بحرین کرد.
شیخ محمد السالم الصباح به تلویزیون العربیه که در دوبی مستقر است گفت که این گروه نه تنها حضور نظامی آمریکا را زیر نظر داشت "بلکه از آن فراتر رفت."
او گفت: "آنها مواد منفجره در اختیار داشتند و قصد داشتند تاسیسات حیاتی کویت را منفجر کنند. نام افسران را در اختیار داشتند و اطلاعات خیلی حساسی داشتند. این نشانه نیات بد برای آسیب زدن به امنیت کویت است."
کویت میزبان اردوگاه اریفجان، یک پایگاه گسترده لژستیکی آمریکا در صحرای جنوب پایتخت است، که از عملیات نیروهای آمریکایی در عراق پشتیبانی می کند.
ماه گذشته دادگاهی در کویت دو ایرانی و یک کویتی را به جرم عضویت در آنچه ادعا می شد یک حلقه جاسوسی ایران بود به اعدام محکوم کرد. ایران این اتهامات را بی پایه خوانده است. خبر بازداشت آن افراد در ماه مه 2010 منتشر شده بود.
با این حال وزیر خارجه کویت در مصاحبه با العربیه گفت که کویت همچنان خواهان روابطی خوب با ایران است: "ما قطع رابطه با ایران را کاملا مردود می دانیم."
اما او گفت که ایران باید رفتار بهتری با کشورهای عربی منطقه داشته باشد: "کشورهای خلیج (فارس) علائم زیادی حاکی زا حسن نیت به ایران فرستاده اند... اما ما با دخالت فزاینده ایران در امور داخلی خود مواجه شده ایم."
او افزود: "به نظر می رسد که ایران به ما به عنوان کشورهای اقماری و نه کشورهای مستقل با حاکمیت ملی نگاه می کند. ما از ایران می خواهیم به حاکمیت ملی ما احترام بگذارد."
روابط ایران و شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس از زمان شروع ناآرامی های بحرین به شدت متشنج شده است.
معترضان شیعه در بحرین علیه حکومت سنتی دست به تظاهرات می زنند. اکثریت جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل می دهند.
شیخ محمد گفت ایران به دلیل دخالت شورای همکاری خلیج فارس "از سرنگون کردن حکومت بحرین بازماند".
او گفت کویت سه دیپلمات ایرانی و یک کارمند سفارت ایران را به خاطر ارتباط "اثبات شده" با یک حلقه جاسوسی، که سه عضو آن به مرگ محکوم شده اند، اخراج کرد
پیشتر در ماه جاری ایران سه دیپلمات کویتی را به تلافی اخراج سه دیپلماتش از این کشور بیرون کرد.
ایران اتهام های کویت را رد کرده است.
بی بی سی : وزیر خارجه کویت روز پنجشنبه گفت که یک حلقه جاسوسی ایران که سال گذشته در کویت کشف شد برای بمبگذاری در تاسیسات "استراتژیک" کویت مواد منفجره حمل می کرده است.
او همچنین ایران را متهم به تلاش برای ساقط کردن حکومت بحرین کرد.
شیخ محمد السالم الصباح به تلویزیون العربیه که در دوبی مستقر است گفت که این گروه نه تنها حضور نظامی آمریکا را زیر نظر داشت "بلکه از آن فراتر رفت."
او گفت: "آنها مواد منفجره در اختیار داشتند و قصد داشتند تاسیسات حیاتی کویت را منفجر کنند. نام افسران را در اختیار داشتند و اطلاعات خیلی حساسی داشتند. این نشانه نیات بد برای آسیب زدن به امنیت کویت است."
کویت میزبان اردوگاه اریفجان، یک پایگاه گسترده لژستیکی آمریکا در صحرای جنوب پایتخت است، که از عملیات نیروهای آمریکایی در عراق پشتیبانی می کند.
ماه گذشته دادگاهی در کویت دو ایرانی و یک کویتی را به جرم عضویت در آنچه ادعا می شد یک حلقه جاسوسی ایران بود به اعدام محکوم کرد. ایران این اتهامات را بی پایه خوانده است. خبر بازداشت آن افراد در ماه مه 2010 منتشر شده بود.
با این حال وزیر خارجه کویت در مصاحبه با العربیه گفت که کویت همچنان خواهان روابطی خوب با ایران است: "ما قطع رابطه با ایران را کاملا مردود می دانیم."
اما او گفت که ایران باید رفتار بهتری با کشورهای عربی منطقه داشته باشد: "کشورهای خلیج (فارس) علائم زیادی حاکی زا حسن نیت به ایران فرستاده اند... اما ما با دخالت فزاینده ایران در امور داخلی خود مواجه شده ایم."
او افزود: "به نظر می رسد که ایران به ما به عنوان کشورهای اقماری و نه کشورهای مستقل با حاکمیت ملی نگاه می کند. ما از ایران می خواهیم به حاکمیت ملی ما احترام بگذارد."
روابط ایران و شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس از زمان شروع ناآرامی های بحرین به شدت متشنج شده است.
معترضان شیعه در بحرین علیه حکومت سنتی دست به تظاهرات می زنند. اکثریت جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل می دهند.
شیخ محمد گفت ایران به دلیل دخالت شورای همکاری خلیج فارس "از سرنگون کردن حکومت بحرین بازماند".
او گفت کویت سه دیپلمات ایرانی و یک کارمند سفارت ایران را به خاطر ارتباط "اثبات شده" با یک حلقه جاسوسی، که سه عضو آن به مرگ محکوم شده اند، اخراج کرد
پیشتر در ماه جاری ایران سه دیپلمات کویتی را به تلافی اخراج سه دیپلماتش از این کشور بیرون کرد.
ایران اتهام های کویت را رد کرده است.
تشکیل کمیته 3 نفره برای کنترل مشایی
تشکیل کمیته 3 نفره برای کنترل مشایی
خبر آنلاین : غلامرضا مصباحی مقدم گفت: طیف آقای مشایی و کسانی که با او کار می کنند بر خلاف قانون از منابع عمومی برای انتخابات مجلس هزینه می کنند.
حجت الاسلام غلامرضامصباحی مقدم نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با خبرآنلاین با بیان اینکه معتقدم کمیته سه نفره اصولا حرکتی نمی کند، دلیل این انفعال را فعالیت های طیفی از حامیان دولت دانست و افزود: کمیته سه نفره دنبال این هستند که در میان مجموعه اصولگرایان حرکت واحدی را شکل دهند. در شرایط حاضر، نشانه این حرکت واحد وجود ندارد که دلیل آن هم فعالیت های مستقل هواداران دولت است.
وی با تاکید بر اینکه استفاده از لفظ «هواداران دولت»شاید کمی محافظه کارانه باشد، اظهار داشت: باید صریح تر گفت که طیف آقای مشایی و کسانی که با او کار می کنند و بر خلاف قانون از منابع عمومی برای انتخابات مجلس نهم هزینه می کنند.
مصباحی مقدم در پاسخ به اینکه مصداقهای این هزینه کرد چیست، به استفاده ازمنابع فرهنگی اشاره کرد که با تجمیع آنها به گفته وی این طیف «در حال تعیین کاندیدا هستند.»
عضو جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه این طیف فعالیت های خود را خیلی خیلی جلوتر شروع کردند، گفت: آقایان کمیته سه نفره منتخب آقای رئیس جمهور دنبال این بودند که طیف آقای مشایی را تحت پوشش فعالیت کمیته سه نفره قرار دهند، ولی هیچ نشانی از اینکه آن طیف علاقه داشته باشد به این عرصه بپیوندند وجود ندارد و آنها فعالیت های خودشان را انجام می دهند.
به عقیده مصباحی مقدم این موضوع از جمله دلایلی است که موجب شد که کمیته سه نفره هیچ حرکتی انجام ندهد.
وی در پاسخ به اینکه آیا می توان این امر را نشانه ای برای دو دسته شدن اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم دانست،گفت: اگر این روند استمرار پیدا کند، طبعا به این نتیجه منتهی می شود.
وی درباره دلایل خود برای این دیدگاه تصریح کرد: سازوکاری که به طور معمول در شهرها برای معرفی کاندیداها وجود دارد به طور کلی از سوی این طیف کنار گذاشته شده است، در حالی که براساس این شیوه فعالیت می شود.
مصباحی مقدم نقطه ضعف دوم این جریان را فعالیت «منهای روحانیت» دانست و گفت: این امر در جامعه امروز ما خصوصا بعد از حوادث سال 88 جواب نمی دهد چون نوع حرکت قابل قبول مردم نیست. تلقی مردم این است که هر حرکت سیاسی اگر به نحوی منتصب به روحانیت نشود بدون پشتوانه لازم دینی و مردمی است و تجربه هم نشان داده است حرکت های دولت سالار و دولت محور به نتیجه نمی رسد و مجلس دستپخت دولت نمی تواند به عنوان یک مجلس مستقل عمل کند.
خبر آنلاین : غلامرضا مصباحی مقدم گفت: طیف آقای مشایی و کسانی که با او کار می کنند بر خلاف قانون از منابع عمومی برای انتخابات مجلس هزینه می کنند.
حجت الاسلام غلامرضامصباحی مقدم نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با خبرآنلاین با بیان اینکه معتقدم کمیته سه نفره اصولا حرکتی نمی کند، دلیل این انفعال را فعالیت های طیفی از حامیان دولت دانست و افزود: کمیته سه نفره دنبال این هستند که در میان مجموعه اصولگرایان حرکت واحدی را شکل دهند. در شرایط حاضر، نشانه این حرکت واحد وجود ندارد که دلیل آن هم فعالیت های مستقل هواداران دولت است.
وی با تاکید بر اینکه استفاده از لفظ «هواداران دولت»شاید کمی محافظه کارانه باشد، اظهار داشت: باید صریح تر گفت که طیف آقای مشایی و کسانی که با او کار می کنند و بر خلاف قانون از منابع عمومی برای انتخابات مجلس نهم هزینه می کنند.
مصباحی مقدم در پاسخ به اینکه مصداقهای این هزینه کرد چیست، به استفاده ازمنابع فرهنگی اشاره کرد که با تجمیع آنها به گفته وی این طیف «در حال تعیین کاندیدا هستند.»
عضو جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه این طیف فعالیت های خود را خیلی خیلی جلوتر شروع کردند، گفت: آقایان کمیته سه نفره منتخب آقای رئیس جمهور دنبال این بودند که طیف آقای مشایی را تحت پوشش فعالیت کمیته سه نفره قرار دهند، ولی هیچ نشانی از اینکه آن طیف علاقه داشته باشد به این عرصه بپیوندند وجود ندارد و آنها فعالیت های خودشان را انجام می دهند.
به عقیده مصباحی مقدم این موضوع از جمله دلایلی است که موجب شد که کمیته سه نفره هیچ حرکتی انجام ندهد.
وی در پاسخ به اینکه آیا می توان این امر را نشانه ای برای دو دسته شدن اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم دانست،گفت: اگر این روند استمرار پیدا کند، طبعا به این نتیجه منتهی می شود.
وی درباره دلایل خود برای این دیدگاه تصریح کرد: سازوکاری که به طور معمول در شهرها برای معرفی کاندیداها وجود دارد به طور کلی از سوی این طیف کنار گذاشته شده است، در حالی که براساس این شیوه فعالیت می شود.
مصباحی مقدم نقطه ضعف دوم این جریان را فعالیت «منهای روحانیت» دانست و گفت: این امر در جامعه امروز ما خصوصا بعد از حوادث سال 88 جواب نمی دهد چون نوع حرکت قابل قبول مردم نیست. تلقی مردم این است که هر حرکت سیاسی اگر به نحوی منتصب به روحانیت نشود بدون پشتوانه لازم دینی و مردمی است و تجربه هم نشان داده است حرکت های دولت سالار و دولت محور به نتیجه نمی رسد و مجلس دستپخت دولت نمی تواند به عنوان یک مجلس مستقل عمل کند.
چهار کشته در درگیریهای دیروز در حوالی سنندج
چهار کشته در درگیریهای دیروز در حوالی سنندج
آژانس خبری موکریان : در درگیریهای روی داده در روستای حسن آباد در حوالی سنندج 4 نفر کشته شدند. به گزارش منابع آگاه در سنندج در درگیریهای روی داده بین افراد ناشناس و نیروهای حکومتی در روستای حسن آباد در 5 کیلومتری شهر سنندج چهار نفراز افراد ناشناس کشته شده اند. از هویت کشته شدگان این درگیریها که بعد از ظهر روز گذشته آغاز و تا پاسی از شب ادامه داشت تاکنون خبری در دست نیست.
آژانس خبری موکریان : در درگیریهای روی داده در روستای حسن آباد در حوالی سنندج 4 نفر کشته شدند. به گزارش منابع آگاه در سنندج در درگیریهای روی داده بین افراد ناشناس و نیروهای حکومتی در روستای حسن آباد در 5 کیلومتری شهر سنندج چهار نفراز افراد ناشناس کشته شده اند. از هویت کشته شدگان این درگیریها که بعد از ظهر روز گذشته آغاز و تا پاسی از شب ادامه داشت تاکنون خبری در دست نیست.
در باب آن «جریان انحرافی» که حکم «آقا» را بر زمین گذاشت
در باب آن «جریان انحرافی» که حکم «آقا» را بر زمین گذاشت
رادیو فردا، مجید مجیدی : اعلام استعفا یا عزل وزیر اطلاعات توسط احمدینژاد، مداخلهٔ خامنهای برای بازگرداندن وی، نادیده گرفته شدن حکم حکومتی خامنهای توسط تیم احمدینژاد پس از سه روز از صدور آن، و رفت و برگشتها میان دولت و منتقدان آن نقطهٔ عطفی در تنازع قدرت میان جناحهای سیاسی اقتدارگرا و درون حکومت به شمار میرود.
این تحول ظرفیت آن را دارد که به روابط قدرت در رژیم واقعی (و نه حقوقی) ولایت فقیه و نهادهای تحت آن شکلی تازه ببخشد. طلایهٔ این تحول، عنوان تازهٔ دولت احمدینژاد و حامیان آن است که به طور هماهنگ توسط رسانههای سنتگرایان اقتدارگرا به آنها داده شده است: جریان انحرافی.
برچسبی تازه
رسانههای شبهدولتی و دولتی نزدیک به سنتگرایان در پی ماجراهای مربوط به استعفا و بازگشت حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، عنوان «منحرف» را که قبلا به مشایی و تلویحا به همراهان رئیس دولت نسبت داده میشد آشکارا به کلیت طرفداران دولت بسط دادند و با هماهنگی قابل توجه از این عنوان برای اشاره به جریان مقابل خود استفاده کردند.
ظاهرا احمدینژاد و همراهان در شش سال گذشته با بیتوجهی به تصمیمگیری جمعی در میان خودیها و نیز بهرهگیری از قدرت قاهره برای حل و فصل اختلافات درونی، دشمنان بسیاری برای خود از میان همپیمانانشان تراشیدهاند.
این تحول از مدتها پیش در جریان بود (با انحرافی خوانده شدن مکتب ایرانی، مستند «ظهور نزدیک است» و معرفی احمدینژاد به عنوان شعیب بن صالح، همایش ایرانیان خارج از کشور، و جشن نوروزی)، اما ایستادگی حامیان دولت در برابر حکم حکومتی رهبری این فرصت را به سنتگرایان داد که عنوان «جریان انحرافی» را به راحتی و آشکارا به کلیت جریان حامی دولت نسبت دهند. در قاموس سنتگرایان مطالب فوق در تشخیص انحراف جنبهٔ فرعی و ثانوی دارند. مهمترین انحراف از نظر آنان، انحراف و فاصلهگیری از روحانیت است.
این عنوان آن چنان برای رسانههای سنتگرایان و تریبونهای رهبری هضم و جذب شده که پایگاههای اینترنتی و روزنامههای حامی دولت را «تشکیلات رسانهای جریان انحرافی» نام نهادهاند.
سنتگرایان که نقشی عمده در روی کار آمدن دولت احمدینژاد داشتند پس از شکلگیری دولت به تدریج از آن کنار گذاشته شدند. برخی از آنها تا آن حد با دولت احمدینژاد مشکل داشتند که به میرحسین موسوی در شب انتخابات تبریک گفتند. اما در دوران اعتراضات سکوت پیشه کرده یا به اصلاحطلبان تاختند تا در فرصتی دیگر دولت احمدینژاد را مورد تاخت و تاز قرار دهند. از ویژگیهای جریان محافظهکار در ایران صبر پیشه کردن در برابر رقبا تا زمان قرار گرفتن در ضعیفترین شرایط و سپس وارد کردن ضربات است.
از دولت امام زمان تا دولت منحرف
جریان انحرافی همان جریانی است که خوابهای امام زمانی روحانیت حاکم را تعبیر میکرد. همین جریان است که پس از شش سال و بعد از خروج بسیاری از نمایندگان جریان سنتگرا در دولت مانده است. «جریان انحرافی» دیگر «بخشی» از دولت نیست، بلکه چنان که از آن در رسانههای سنتگرا سخن گفته میشود همهٔ دولت احمدینژاد است. انحرافی بودن دولت (و به نحوی آغاز بسته شدن پروندهٔ آن) تا آن حد برای منتقدان آن مفروض گرفته شده که بخشی از روحانیتگرایان از این که اقتدارگرایان نتوانستهاند جریان احمدینژاد را در این کمپ نگاه دارند غبطه میخورند: «احمدینژاد در دو انتخابات قبلی بهترین گزینه بود، اما در این که ما به وظایف خودمان برای حفظ این گزینه عمل کردیم یا نه، جای بحث دارد. شما به هر کسی که رای بدهید، باید از او مراقبت هم بکنید.» (سلیمی نمین، خبر آنلاین، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰)
تصفیهٔ دائمی
انقلابیون به انقلاب دائمی باور دارند، اما در شرایطی که انقلابیون قدرت را به چنگ میآورند انقلاب دائمی به «تصفیهٔ دائمی» ترجمه میشود. نگاهی به ۳۲ سال تجربهٔ جمهوری اسلامی گواهی بر تصفیه بعد از تصفیه است. تصفیهشدگان به نوبت عناوینی مثل فاسد، طاغوتی، لیبرال، لائیک، مرتد، منافق، محارب، اسلام آمریکایی، منافق جدید، سکولار، جاسوس، وابسته، و جریان فتنه را دریافت کردهاند. در نزاع تازه، دو طرف با برچسبهای اشرافی و انحرافی/فاسد در برابر هم قرار گرفتهاند. دو طرف این نزاع که سه دهه به تصفیههای خونین اشتغال داشتهاند ابایی از تصفیههای خونین تازه ندارند.
تاریخ مصرف و چالشهایش
آنها که با زدن برچسب به مخالفان خود آنها را روانهٔ زندان و قبرستان میکردهاند اکنون خود برچسبی برای حذف شدن در آیندهٔ نزدیک دریافت داشتهاند و در واکنش به این اتفاق به مظلومنمایی و به رخ کشیدن خدمات خود به نظام مشغول شدهاند. جریان حامی دولت اکنون به خوبی میبیند که صرفا ابزاری برای حذف جریان اصلاحطلبان از حکومت بوده و تاریخ مصرف آن برای روحانیت حاکم و هواداران آن به پایان رسیده است: «برای آنها احمدینژاد تا وقتی خوب و مطلوب [بود] که گوشبهفرمان آنها و فقط رودرروی کارگزاران سابق و افسادطلبها قرار بگیرد، شبانهروز کار کند تا آنها پز اصولگرایی بدهند.» (دولت یار، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰) اما این جریان با نفوذی که در مراکز قدرت یافته است برخلاف جریان اصلاحطلبی به آرامی و بدون مبارزهٔ جدی قدرت را ترک نخواهد کرد.
این جریان همهٔ ویژگیهای جریان اقتدارگرا و تمامیتطلب روحانی (رهیافت هجومی و حذفی به مخالفان، تکیه بر اراذل و اوباش، اتکا بر قوای قهریه، آتشافروزی در منطقه، امتیازجویی، و تمرکز بر اسطورههای مذهبی) را داراست، به استثنای عدم باور به حق ابدی و ذاتی روحانیت برای حکومت.
این نزدیکی و شباهت کار طرفداران روحانیت را برای به خانه فرستادن اعضای این جریان بسیار دشوار میکند. از همین جهت است که دو طرف نزاع به رویارویی سهمگینی میاندیشند: «در فتنه بعدی شرایط بسیار غبارآلود و تشخیص حق از باطل بسیار دشوارتر خواهد بود و ممکن است با عدهای مواجه شویم که با نام قرآن و نماز و علاقه ظاهری به عدالت و مهدویت، به مبارزه با ولایت برخیزند و چه بسا منحرفان با نام صالحین رو در روی انقلاب بایستند... پیچیدگی فتنههای آینده و شباهت بسیار زیاد آنها با جریان حق، قدرت بصیرت بسیار بیشتری میخواهد.» (محمدرضا نقدی، فرمانده سازمان بسیج، ایسنا، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰)
انحرافی، اما هنوز قدرتمند
اما «جریان انحرافی» آن قدر قدرتمند است که علی خامنهای را مجبور میکند برای ابقای مصلحی دو پیام کتبی، یکی به احمدینژاد و دیگری به مصلحی، بفرستد و رسانهها نیز برای عدم بهانهجویی «جریان انحرافی» اصل نامهٔ رهبر به مصلحی (و نه احمدینژاد، بدون ذکری از رئیس دولت در متن نامه) را منتشر میکنند.
احمدینژاد وقعی به حکم حکومتی خامنهای در نامهٔ اول وی ننهاده و آن را مسکوت گذارده بود. (احمد توکلی، جهاننیوز، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰؛ کیهان، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۰) تریبون رهبری نیز برای اشارهٔ ضمنی به این نادیده گرفته شدن یا تاکید بر قدرت مطلقهٔ رهبری، پس از دو روز از صدور نامهٔ خامنهای به مصلحی، آن را همراه با عکسی که خامنهای و مصلحی را در کنار هم نشان میدهد در صفحهٔ اول به چاپ میرساند (کیهان، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۰).
بنا به گزارش کیهان، تا پایان روز سوم از صدور حکم حکومتی خامنهای، احمدینژاد عکسالعملی به آن نشان نداده است. به همین دلیل نیز نامهٔ دوم خامنهای خطاب به مصلحی نوشته شده است. بدین ترتیب پس از نادیده گرفته شدن حکم حکومتی خامنهای برای عزل مشایی از معاونت اول به مدت یک هفته در مرداد ۱۳۸۸، این دومین بار است که احمدینژاد به دستور ولی فقیه بیتوجهی میکند. پیش از این مقامی در جمهوری اسلامی چنین مواجههای با خامنهای نداشته است.
تصویری که رسانههای جریان سنتگرا از «جریان انحرافی» به دست میدهند موید قدرت و بلندپروازی و جاهطلبی آن برای پیشروی است: «تحرکات جریان انحرافی که طبق یک برنامه هدفمند تنظیم شده و در حال اجرا میباشد بیش از هر چیز تغییر ساختارهای موجود را هدف خود قرار داده و در این مسیر تزریق بحرانها و تنشهای موضوعی و موضعی را در دستور کار خود قرار داده است.» (جوان آنلاین، ۳۱ فروردین، ۱۳۹۰)
«جریان انحرافی» آن چنان قدرت مطلقهٔ ولایت فقیه را به چالش کشیده است که اعضای مجلس احساس میکنند نهاد رهبری تضعیف شده و باید با ارسال نامه به تقویت آن بپردازند. مشکل اصلی اعضای مجلس یا نگهبانان قدرت استبداد دینی آن است که به تبعیت رئیس دولت از رهبری اطمینان ندارند و از وی به صراحت میخواهند به تردیدها در مورد اطاعتپذیری خود از رهبری خاتمه دهد: «انتظار آن است که حضرتعالی در تبعیت از رهبر معظم انقلاب با موضعگیری صریح و حمایت از وزیر اطلاعات به شائبهسازی دشمنان خاتمه دهید.» (تابناک، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰)
مدیران سایتهای اینترنتی این جریان به دادگاه احضار نمیشوند یا سایتهای آنان (جز چند ساعت) بسته یا فیلتر نمیشود، بلکه کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس آنها را برای گفتوگو فرا میخواند. (مدیران سایتهای جریان انحرافی احضار میشوند، الف، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰) در سی و دو سال گذشته هیچ عضوی از «جریانهای انحرافی» برای مذاکره به کمیسیون مجلس دعوت نشده است.
نحوهٔ رویارویی دو طرف بیانگر این نکته است که حذف «جریان انحرافی» برای طبقهٔ حاکم روحانی و همراهانشان علیرغم صف عوض کردن برخی از نیروهای نظامی و تبلیغاتی در چند ماه اخیر بسیار پرهزینه است. حذف یک گروه روشنفکر یا نویسنده و استاد دانشگاه یا تکنوکرات برای حکومتهای استبدادی در کوتاهمدت چندان پرهزینه نیست، اما بیرون ریختن کسانی که در دستگاههای امنیتی و نظامی و انتظامی مشغول به کار هستند به این آسانی نیست.
رادیو فردا، مجید مجیدی : اعلام استعفا یا عزل وزیر اطلاعات توسط احمدینژاد، مداخلهٔ خامنهای برای بازگرداندن وی، نادیده گرفته شدن حکم حکومتی خامنهای توسط تیم احمدینژاد پس از سه روز از صدور آن، و رفت و برگشتها میان دولت و منتقدان آن نقطهٔ عطفی در تنازع قدرت میان جناحهای سیاسی اقتدارگرا و درون حکومت به شمار میرود.
این تحول ظرفیت آن را دارد که به روابط قدرت در رژیم واقعی (و نه حقوقی) ولایت فقیه و نهادهای تحت آن شکلی تازه ببخشد. طلایهٔ این تحول، عنوان تازهٔ دولت احمدینژاد و حامیان آن است که به طور هماهنگ توسط رسانههای سنتگرایان اقتدارگرا به آنها داده شده است: جریان انحرافی.
برچسبی تازه
رسانههای شبهدولتی و دولتی نزدیک به سنتگرایان در پی ماجراهای مربوط به استعفا و بازگشت حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، عنوان «منحرف» را که قبلا به مشایی و تلویحا به همراهان رئیس دولت نسبت داده میشد آشکارا به کلیت طرفداران دولت بسط دادند و با هماهنگی قابل توجه از این عنوان برای اشاره به جریان مقابل خود استفاده کردند.
ظاهرا احمدینژاد و همراهان در شش سال گذشته با بیتوجهی به تصمیمگیری جمعی در میان خودیها و نیز بهرهگیری از قدرت قاهره برای حل و فصل اختلافات درونی، دشمنان بسیاری برای خود از میان همپیمانانشان تراشیدهاند.
این تحول از مدتها پیش در جریان بود (با انحرافی خوانده شدن مکتب ایرانی، مستند «ظهور نزدیک است» و معرفی احمدینژاد به عنوان شعیب بن صالح، همایش ایرانیان خارج از کشور، و جشن نوروزی)، اما ایستادگی حامیان دولت در برابر حکم حکومتی رهبری این فرصت را به سنتگرایان داد که عنوان «جریان انحرافی» را به راحتی و آشکارا به کلیت جریان حامی دولت نسبت دهند. در قاموس سنتگرایان مطالب فوق در تشخیص انحراف جنبهٔ فرعی و ثانوی دارند. مهمترین انحراف از نظر آنان، انحراف و فاصلهگیری از روحانیت است.
این عنوان آن چنان برای رسانههای سنتگرایان و تریبونهای رهبری هضم و جذب شده که پایگاههای اینترنتی و روزنامههای حامی دولت را «تشکیلات رسانهای جریان انحرافی» نام نهادهاند.
سنتگرایان که نقشی عمده در روی کار آمدن دولت احمدینژاد داشتند پس از شکلگیری دولت به تدریج از آن کنار گذاشته شدند. برخی از آنها تا آن حد با دولت احمدینژاد مشکل داشتند که به میرحسین موسوی در شب انتخابات تبریک گفتند. اما در دوران اعتراضات سکوت پیشه کرده یا به اصلاحطلبان تاختند تا در فرصتی دیگر دولت احمدینژاد را مورد تاخت و تاز قرار دهند. از ویژگیهای جریان محافظهکار در ایران صبر پیشه کردن در برابر رقبا تا زمان قرار گرفتن در ضعیفترین شرایط و سپس وارد کردن ضربات است.
از دولت امام زمان تا دولت منحرف
جریان انحرافی همان جریانی است که خوابهای امام زمانی روحانیت حاکم را تعبیر میکرد. همین جریان است که پس از شش سال و بعد از خروج بسیاری از نمایندگان جریان سنتگرا در دولت مانده است. «جریان انحرافی» دیگر «بخشی» از دولت نیست، بلکه چنان که از آن در رسانههای سنتگرا سخن گفته میشود همهٔ دولت احمدینژاد است. انحرافی بودن دولت (و به نحوی آغاز بسته شدن پروندهٔ آن) تا آن حد برای منتقدان آن مفروض گرفته شده که بخشی از روحانیتگرایان از این که اقتدارگرایان نتوانستهاند جریان احمدینژاد را در این کمپ نگاه دارند غبطه میخورند: «احمدینژاد در دو انتخابات قبلی بهترین گزینه بود، اما در این که ما به وظایف خودمان برای حفظ این گزینه عمل کردیم یا نه، جای بحث دارد. شما به هر کسی که رای بدهید، باید از او مراقبت هم بکنید.» (سلیمی نمین، خبر آنلاین، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰)
تصفیهٔ دائمی
انقلابیون به انقلاب دائمی باور دارند، اما در شرایطی که انقلابیون قدرت را به چنگ میآورند انقلاب دائمی به «تصفیهٔ دائمی» ترجمه میشود. نگاهی به ۳۲ سال تجربهٔ جمهوری اسلامی گواهی بر تصفیه بعد از تصفیه است. تصفیهشدگان به نوبت عناوینی مثل فاسد، طاغوتی، لیبرال، لائیک، مرتد، منافق، محارب، اسلام آمریکایی، منافق جدید، سکولار، جاسوس، وابسته، و جریان فتنه را دریافت کردهاند. در نزاع تازه، دو طرف با برچسبهای اشرافی و انحرافی/فاسد در برابر هم قرار گرفتهاند. دو طرف این نزاع که سه دهه به تصفیههای خونین اشتغال داشتهاند ابایی از تصفیههای خونین تازه ندارند.
تاریخ مصرف و چالشهایش
آنها که با زدن برچسب به مخالفان خود آنها را روانهٔ زندان و قبرستان میکردهاند اکنون خود برچسبی برای حذف شدن در آیندهٔ نزدیک دریافت داشتهاند و در واکنش به این اتفاق به مظلومنمایی و به رخ کشیدن خدمات خود به نظام مشغول شدهاند. جریان حامی دولت اکنون به خوبی میبیند که صرفا ابزاری برای حذف جریان اصلاحطلبان از حکومت بوده و تاریخ مصرف آن برای روحانیت حاکم و هواداران آن به پایان رسیده است: «برای آنها احمدینژاد تا وقتی خوب و مطلوب [بود] که گوشبهفرمان آنها و فقط رودرروی کارگزاران سابق و افسادطلبها قرار بگیرد، شبانهروز کار کند تا آنها پز اصولگرایی بدهند.» (دولت یار، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰) اما این جریان با نفوذی که در مراکز قدرت یافته است برخلاف جریان اصلاحطلبی به آرامی و بدون مبارزهٔ جدی قدرت را ترک نخواهد کرد.
این جریان همهٔ ویژگیهای جریان اقتدارگرا و تمامیتطلب روحانی (رهیافت هجومی و حذفی به مخالفان، تکیه بر اراذل و اوباش، اتکا بر قوای قهریه، آتشافروزی در منطقه، امتیازجویی، و تمرکز بر اسطورههای مذهبی) را داراست، به استثنای عدم باور به حق ابدی و ذاتی روحانیت برای حکومت.
این نزدیکی و شباهت کار طرفداران روحانیت را برای به خانه فرستادن اعضای این جریان بسیار دشوار میکند. از همین جهت است که دو طرف نزاع به رویارویی سهمگینی میاندیشند: «در فتنه بعدی شرایط بسیار غبارآلود و تشخیص حق از باطل بسیار دشوارتر خواهد بود و ممکن است با عدهای مواجه شویم که با نام قرآن و نماز و علاقه ظاهری به عدالت و مهدویت، به مبارزه با ولایت برخیزند و چه بسا منحرفان با نام صالحین رو در روی انقلاب بایستند... پیچیدگی فتنههای آینده و شباهت بسیار زیاد آنها با جریان حق، قدرت بصیرت بسیار بیشتری میخواهد.» (محمدرضا نقدی، فرمانده سازمان بسیج، ایسنا، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰)
انحرافی، اما هنوز قدرتمند
اما «جریان انحرافی» آن قدر قدرتمند است که علی خامنهای را مجبور میکند برای ابقای مصلحی دو پیام کتبی، یکی به احمدینژاد و دیگری به مصلحی، بفرستد و رسانهها نیز برای عدم بهانهجویی «جریان انحرافی» اصل نامهٔ رهبر به مصلحی (و نه احمدینژاد، بدون ذکری از رئیس دولت در متن نامه) را منتشر میکنند.
احمدینژاد وقعی به حکم حکومتی خامنهای در نامهٔ اول وی ننهاده و آن را مسکوت گذارده بود. (احمد توکلی، جهاننیوز، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰؛ کیهان، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۰) تریبون رهبری نیز برای اشارهٔ ضمنی به این نادیده گرفته شدن یا تاکید بر قدرت مطلقهٔ رهبری، پس از دو روز از صدور نامهٔ خامنهای به مصلحی، آن را همراه با عکسی که خامنهای و مصلحی را در کنار هم نشان میدهد در صفحهٔ اول به چاپ میرساند (کیهان، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۰).
بنا به گزارش کیهان، تا پایان روز سوم از صدور حکم حکومتی خامنهای، احمدینژاد عکسالعملی به آن نشان نداده است. به همین دلیل نیز نامهٔ دوم خامنهای خطاب به مصلحی نوشته شده است. بدین ترتیب پس از نادیده گرفته شدن حکم حکومتی خامنهای برای عزل مشایی از معاونت اول به مدت یک هفته در مرداد ۱۳۸۸، این دومین بار است که احمدینژاد به دستور ولی فقیه بیتوجهی میکند. پیش از این مقامی در جمهوری اسلامی چنین مواجههای با خامنهای نداشته است.
تصویری که رسانههای جریان سنتگرا از «جریان انحرافی» به دست میدهند موید قدرت و بلندپروازی و جاهطلبی آن برای پیشروی است: «تحرکات جریان انحرافی که طبق یک برنامه هدفمند تنظیم شده و در حال اجرا میباشد بیش از هر چیز تغییر ساختارهای موجود را هدف خود قرار داده و در این مسیر تزریق بحرانها و تنشهای موضوعی و موضعی را در دستور کار خود قرار داده است.» (جوان آنلاین، ۳۱ فروردین، ۱۳۹۰)
«جریان انحرافی» آن چنان قدرت مطلقهٔ ولایت فقیه را به چالش کشیده است که اعضای مجلس احساس میکنند نهاد رهبری تضعیف شده و باید با ارسال نامه به تقویت آن بپردازند. مشکل اصلی اعضای مجلس یا نگهبانان قدرت استبداد دینی آن است که به تبعیت رئیس دولت از رهبری اطمینان ندارند و از وی به صراحت میخواهند به تردیدها در مورد اطاعتپذیری خود از رهبری خاتمه دهد: «انتظار آن است که حضرتعالی در تبعیت از رهبر معظم انقلاب با موضعگیری صریح و حمایت از وزیر اطلاعات به شائبهسازی دشمنان خاتمه دهید.» (تابناک، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰)
مدیران سایتهای اینترنتی این جریان به دادگاه احضار نمیشوند یا سایتهای آنان (جز چند ساعت) بسته یا فیلتر نمیشود، بلکه کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس آنها را برای گفتوگو فرا میخواند. (مدیران سایتهای جریان انحرافی احضار میشوند، الف، ۳۱ فروردین ۱۳۹۰) در سی و دو سال گذشته هیچ عضوی از «جریانهای انحرافی» برای مذاکره به کمیسیون مجلس دعوت نشده است.
نحوهٔ رویارویی دو طرف بیانگر این نکته است که حذف «جریان انحرافی» برای طبقهٔ حاکم روحانی و همراهانشان علیرغم صف عوض کردن برخی از نیروهای نظامی و تبلیغاتی در چند ماه اخیر بسیار پرهزینه است. حذف یک گروه روشنفکر یا نویسنده و استاد دانشگاه یا تکنوکرات برای حکومتهای استبدادی در کوتاهمدت چندان پرهزینه نیست، اما بیرون ریختن کسانی که در دستگاههای امنیتی و نظامی و انتظامی مشغول به کار هستند به این آسانی نیست.
رئيس شوراي فرهنگي احمدی نژاد : مشايي رئيسجمهور آينده ايران است؛ مشايي هيچ كاري و هيچ حرفي بدون هماهنگي با احمدی نژاد نميكند و نميزند
رئيس شوراي فرهنگي احمدی نژاد : مشايي رئيسجمهور آينده ايران است؛ مشايي هيچ كاري و هيچ حرفي بدون هماهنگي با احمدی نژاد نميكند و نميزند
فارس : اميريفر با بيان اينكه اصولگرايان خاصيت سياسي خود را از داست دادهاند، مشايي را صاحب تفكراتي ناب، زلال و خالص دانست و گفت كه اگر او در انتخابات رياست جمهوري كانديدا شود، قطعاً رئيسجمهور بعدي ايران خواهد شد.
به گزارش فارس، عباس اميريفر رئيس شوراي فرهنگي نهاد رياستجمهوري و حامي سرسخت مشايي در گفتوگويي تفصيلي با خبرنگار سياسي این خبرگزاری، با اشاره به استعفا و ادامه فعاليت وزير اطلاعات به دستور ی، گفت: “مقام معظم رهبري نامهاي براي فعاليت وزير اطلاعات صادر فرمودند و رئيس جمهور هم تمكين كرد”.
وي افزود: “اما اين نكته همچنان جاي بررسي دارد كه آيا دستور مقام معظم رهبري حكم حكومتي بوده است يا نه، ممكن است وليفقيه در يك مورد توصيه كنند اما تكليف نفرمايند نميتوان نظرات رهبري را حكم حكومتي توصيف كرد. به نظر من اين موضوع بايد بررسي شود چرا كه برخي رسانههاي اصولگرا نوشتند كه اين حكم حكومتي است”.
مشايي، زلال، پاك و ناب است
رئيس شوراي فرهنگي نهاد رياست جمهوري با بيان اينكه اختلاف نظر بين رئيس جمهور و وزير اطلاعات به مشايي ربطي ندارد، گفت كه مشايي تفكري زلال، پاك و ناب دارد و حاميان وي به اين موضوع اذعان دارند.
اميريفر با بيان اينكه مشايي هيچ كاري و هيچ حرفي بدون هماهنگي با رئيس جمهور نميكند و نميزند، خاطرنشان كرد: بنده كه از نزديك با آقاي مشايي كار كردهام معتقدم كه ايشان شخصيتي خاص دارند. نماز شب آقاي مشايي هيچگاه ترك نميشود و در شبانهروز يك يا دو ساعت بيشتر نميخوابد.
پيشنماز مسجد نهاد رياستجمهوري با بيان اينكه رئيس جمهور اعتقاد خاصي به مشايي دارد و مشايي نيز متقابلاً رئيسجمهور را قبول دارد، تصريح كرد: يكي از خوبيهاي مشايي اين است كه از هيچكس شكايت نميكند در حالي كه خيليها به وي فحاشي و اهانت ميكنند.
دبيركل تشكل موسوم به “جامعه وعاظ ولايي ” در پاسخ به اين سؤال كه چرا مشايي از آقاي ارضي شكايت كرده است در حالي كه شما ميگوييد ايشان از هيچكس شكايت نميكند، گفت: خب آقاي ارضي مطالبي را مطرح كردند كه حد دارد و اين مداح رسما به رئيس دفتر رئيس جمهور اهانت كردهاند.
اميريفر در پاسخ به اين سؤال كه چرا جريان اصولگرايي مشايي را به عنوان يك فرد منحرف در جامعه مطرح ميكند، گفت: در جلسهاي اين سؤال را از آقاي احمدينژاد پرسيديم ايشان گفتند هدف كساني كه به مشايي حمله ميكنند و ميخواهند او را تحقير كنند خود من هستم. پس بايد گفت مشخص است كه چرا اصولگرايان به احمدينژاد حمله ميكنند.
جريان اصولگرا خاصيت سياسي خود را از دست داده است
وي با بيان اينكه جريان اصولگرا و جريان راست سنتي خاصيت سياسي خود را از دست داده است، گفت: علت تخريب دولت توسط جريان اصولگرا كاملا مشخص است و قطعا هر چقدر انتخابات مجلس نهم نزديكتر خواهيم شد، شكاف بيشتري را مشاهده خواهيم كرد.
شريعتمداري، زاكاني، رسايي و توكلي از ابتدا حامي احمدينژاد نبودهاند
رئيس شوراي فرهنگي نهاد رياست جمهوري با طرح اين ادعا كه افرادي چون حسين شريعتمداري، حميد رسايي، زاكاني، توكلي، مطهري و ديگر كساني كه مشايي را مورد تخريب قرار ميدهند، به هيچ عنوان از ابتدا طرفدار رئيس جمهور نبودهاند، گفت: اگر كسي بگويد طرفدار احمدينژاد است اما مشايي را قبول نكند،قطعا دروغ ميگويد چرا كه مشايي و احمدينژاد تفاوتي با يكديگر ندارند هر چه مشايي ميگويد مورد تائيد احمدينژاد است و هر چه احمدينژاد ميگويد مشايي آن را قبول دارد. با اهانتهاي كه كيهان به رئيس دفتر رئيسجمهور ميكند چطور ميتوان گفت كه شريعتمداري حامي دولت است؛ اظهارات رسايي را بررسي كنيد تا مشخص شود كه او حامي دولت نيست.
ياران احمدينژاد در انتخابات آتي مجلس با اصولگرايان رقابت خواهند كرد
اميريفر با اشاره به انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي كه قرار است اسفند ماه سال جاري برگزار شود، خاطر نشان كرد: دولت يعني رئيس جمهور و يارانش كه آقاي مشايي هم جزو آن است، برنامه مدوني براي انتخابات آتي دارند و قطعا در رقابت با اصولگرايان، اين جريان را شكست خواهند داد.
پيشنماز مسجد نهاد رياستجمهوري افزود: جريان اصولگرايي با كانديداي مورد حمايت دولت در انتخابات آتي رقابت خواهند كرد و با توجه به شناختي كه بنده از فضاي سياسي كشور دارم، انتظار جز اين نيست كه حاميان دولت اكثريت مجلس نهم را تشكيل بدهند.
عضو اصلي تجديد نظر تخلفات كاركنان رياست جمهوري در پاسخ به اين سؤال كه رقابت بين آنچه شما ميگوييد حاميان دولت با جريان اصولگرايي درون گفتماني خواهد بود يا بيرون گفتماني، گفت: رقابت قطعا شكل خواهد گرفت و علت اين تخريبها و اهانتهايي كه از سوي روزنامههاي اصولگرا و سايتهاي اين جريان عليه دولت ميشود، خود يك رقابت انتخاباتي را آغاز كرده است.
تخريب مشايي به محبوبيت دولت ميافزايد
اميريفر با بيان اينكه جرياني كه در انتخابات آتي با حمايت افرادي چون علي لاريجاني، رسايي، زاكاني و شريعتمداري در انتخابات آتي به صحنه خواهد آمد در ذيل حاميان دولت تعريف نخواهند شد چرا كه اين افراد تناسبي با دولت ندارند، اظهار داشت: متاسفانه جريان اصولگرا براي رقابت با جريان حامي دولت اقدام به تخريب آقاي مشايي كرده است و اين خود به محبوبيت جريان حامي دولت اضافه خواهد كرد.
كيهان و مشرق من را جهاني كردند
وي همچنين افزود: به طور مثال بايد بگويم چه كسي اميريفر را ميشناخت اما امروز به دليل اهانتها و تخريبهاي روزنامه كيهان و سايت مشرق بنده مشهور شدم و شهرت جهاني پيدا كردم. اين موضوع در مورد افراد ديگر نيز صدق ميكند اصولگرايان هر كسي را بيشتر تخريب كند، آن فرد محبوبتر خواهد شد.
اين حامي سرسخت مشايي در پاسخ به اين سؤال كه اگر جريان انحرافي در مقابل انقلاب بايستد، شما چه تصميمي خواهيد گرفت، گفت: جريان انحرافي چه كساني هستند. ما اين جريان را نميشناسيم.
اميريفر افزود: ما تابع ولي فقيه هستيم و از دولت و يارانش حمايت ميكنيم. شخص بنده اگر رهبر انقلاب حكم دهند كه همسرم بر من حرام است، عليرغم تمامي علاقهاي كه به همسرم دارم، از ولي فقيه اطاعت ميكنم.
وي در توضيح گفتههای رهبری مبني بر اصلي و فرعي كردن مسائل گفت: ما بايد مسائل را اصلي فرعي كنيم و به مسئله اصلي بپردازيم. مسئله اصلي جريان فتنه و خواص بيبصيرت است.
مشايي اصلاً مسئله نيست كه فرعي باشد
دبيركل تشكل موسوم به “جامعه وعاظ ولايي ” در پاسخ به اين سؤال كه آيا شما قبول داريد كه بحث مشايي به عنوان يك مسئله و آن هم مسئله فرعي از سوي رهبري مطرح شده است، گفت:اين تحليل و نظر شماست. اصلا بحث مشايي براي كشور مسئله نيست.
اميريفر در پاسخ به سؤالي درباره احتمال كانديداتوري اسفنديار مشايي براي رياست جمهوري دوره بعدي،گفت: خود ايشان گفتهاند 6 ماه مانده به انتخابات اظهار نظر ميكنم اما به نظر من كانديداي مورد حمايت شخص احمدينژاد اگر آقاي مشايي باشد، قطعا ايشان رئيس جمهور بعدي ايران خواهد بود.
* شوراي نگهبان چرا بايد مشايي را رد صلاحيت كند
وي در پاسخ به اين سؤال كه اگر مشايي ميخواهد رئيسجمهور شود بايد مورد تائيد شوراي نگهبان باشد به نظر شما ايشان ميتواند از شوراي نگهبان صلاحيت بگيرد، گفت: مگر آقاي مشايي چه كار كرده كه شوراي نگهبان صلاحيت ايشان را رد كند. برخيها كه صلاحيت نگرفته بودند، از طريق حكم حكومتي صلاحيت گرفتهاند. اينكه آقاي جنتي گفته نظرش بوده و شوراي نگهبان رد صلاحيت مشايي را تائيد نكرده است.
* كرسيهاي مجلس نهم مهم هستند
اين حامي مشايي در پاسخ به اين سؤال كه آيا ضرورت حفظ كرسيهاي مجلس نهم را براي رياست جمهوري مشايي در دور دهم احساس ميكند يا نه، توضيح داد: قطعا اين موضوع مهم است اگر مجلس نهم حامي دولت باشد قطعا رئيسجمهور دهم شخص مورد حمايت احمدينژاد خواهد بود.
* قرار نيست آيتالله مصباح هرچه گفت درست باشد
اميريفر با اشاره به هشدار آيتالله مصباح يزدي مبني بر نفوذ جريان انحرافي در بين خوديها و تشكل جريان فراماسونر ي در كشور گفت: آيتالله مصباح كه رهبر انقلاب ايشان را مطهري زمان ناميدهاست براي ما محترم هستند. اما بايد گفت كه ايشان به لحاظ اعتقادي مورد تاييد قرار گرفتهاند نه اينكه در همه امور مورد تاييد باشند.
وي ادامه داد: نبايد اينگونه تصور شود كه هرچه آيتالله مصباح در امور سياسي ميگويد پس درست است؛ ما مرجع تقليد داريم و در امور سياسي از مراجع خودمان تقليد ميكنيم؛ اگر يك روزي هشدار آيتالله مصباح را مقام معظم رهبري ارائه كردند ميتوان به آن استناد كرد؛ مشخص است كه آقاي مصباح نظرمنفي به آقاي مشايي دارد و حرف من اين است نميشود كسي حامي رئيس جمهوري باشد كه دنيا را متحوال كرده اما با مشايي مخالف باشد.
* احمدينژاد يعني مشايي؛ مشايي يعني احمدينژاد
اين فعال سياسي با بيان اينكه جريانهاي سياسي هموراه بايد فعاليت سياسي منطمي داشته باشند، اظهار داشت: وقتي ميگويم، احمدينژاد يعني مشايي و زماني كه ميگويم مشايي يعني احمدينژاد. پس اين دو فرد خالص و زلال از يكديگر جدا شدني نيستند.
اميريفر كه دبير كل جامعه وعاظ ولايي نيز هست، در پاسخ به سؤال ديگري مبني بر اينكه تشكل متبوعش چه برنامهاي براي انتخابات آتي مجلس دارد، گفت: ما براي كمك به احمدينژاد و يارانش قطعا براي مجلس برنامه خواهيم داشت. اما اينكه چه برنامه و چگونه فعلا در مورد آن اظهار نظر نميكنيم.
* تكليف شود در انتخابات مجلس شركت ميكنم
وي افزود: اينكه گفته ميشود بنده در ليست حاميان دولت قرار خواهم گرفت، مشروط به اين است كه بنده در انتخابات شركت كنم؛هنوز تصميم براي حضور در انتخابات نگرفتهام اما اگر تكليف شود چنين كاري را خواهم كرد.
پيشنماز مسجد نهاد رياست جمهوري گفت: ممكن است از اعضاي جامعه وعاظ ولايي برخيها براي انتخابات آتي مجلس كانديدا شوند و قطعا اين افراد در ليست حاميان دولت قرار خواهند گرفت. ما با حاميان دولت رقابت نخواهيم كرد رقابت ما با جرياني خواهد بود كه نام خود را اصولگرا گذاشته است.
اميريفر همچنين گفت: كساني كه با فعاليت جامعه وعاظ ولايي مخالفت ميكنند و آنرا غيرقانوني ميدانند بهتر است بدانند كه جامعه مدرسين و جامعه روحانيت مبارز فاقد مجوز قانوني براي فعاليت هستد؛ اگر اين احزاب ميتواند بدون مجوز فعاليت كنند چرا ما نبايد بكنيم.
* هراس اصولگرايان از مشايي!
اميريفر در پايان گفت كه مشايي مورد تائيد احمدينژاد است و علت اصلي مخالفت و اهانت اصولگرايان به وي، هراس از رئيسجمهور شدن آقاي مشايي است؛ اصولگرايان به جاي اهانتهاي پياپي به مشايي بهتر است بيايند و حرفهاي او را بشنود و اگر حرفهاي مشايي قابل نقد بود به نقد آن بپردازند.
فارس : اميريفر با بيان اينكه اصولگرايان خاصيت سياسي خود را از داست دادهاند، مشايي را صاحب تفكراتي ناب، زلال و خالص دانست و گفت كه اگر او در انتخابات رياست جمهوري كانديدا شود، قطعاً رئيسجمهور بعدي ايران خواهد شد.
به گزارش فارس، عباس اميريفر رئيس شوراي فرهنگي نهاد رياستجمهوري و حامي سرسخت مشايي در گفتوگويي تفصيلي با خبرنگار سياسي این خبرگزاری، با اشاره به استعفا و ادامه فعاليت وزير اطلاعات به دستور ی، گفت: “مقام معظم رهبري نامهاي براي فعاليت وزير اطلاعات صادر فرمودند و رئيس جمهور هم تمكين كرد”.
وي افزود: “اما اين نكته همچنان جاي بررسي دارد كه آيا دستور مقام معظم رهبري حكم حكومتي بوده است يا نه، ممكن است وليفقيه در يك مورد توصيه كنند اما تكليف نفرمايند نميتوان نظرات رهبري را حكم حكومتي توصيف كرد. به نظر من اين موضوع بايد بررسي شود چرا كه برخي رسانههاي اصولگرا نوشتند كه اين حكم حكومتي است”.
مشايي، زلال، پاك و ناب است
رئيس شوراي فرهنگي نهاد رياست جمهوري با بيان اينكه اختلاف نظر بين رئيس جمهور و وزير اطلاعات به مشايي ربطي ندارد، گفت كه مشايي تفكري زلال، پاك و ناب دارد و حاميان وي به اين موضوع اذعان دارند.
اميريفر با بيان اينكه مشايي هيچ كاري و هيچ حرفي بدون هماهنگي با رئيس جمهور نميكند و نميزند، خاطرنشان كرد: بنده كه از نزديك با آقاي مشايي كار كردهام معتقدم كه ايشان شخصيتي خاص دارند. نماز شب آقاي مشايي هيچگاه ترك نميشود و در شبانهروز يك يا دو ساعت بيشتر نميخوابد.
پيشنماز مسجد نهاد رياستجمهوري با بيان اينكه رئيس جمهور اعتقاد خاصي به مشايي دارد و مشايي نيز متقابلاً رئيسجمهور را قبول دارد، تصريح كرد: يكي از خوبيهاي مشايي اين است كه از هيچكس شكايت نميكند در حالي كه خيليها به وي فحاشي و اهانت ميكنند.
دبيركل تشكل موسوم به “جامعه وعاظ ولايي ” در پاسخ به اين سؤال كه چرا مشايي از آقاي ارضي شكايت كرده است در حالي كه شما ميگوييد ايشان از هيچكس شكايت نميكند، گفت: خب آقاي ارضي مطالبي را مطرح كردند كه حد دارد و اين مداح رسما به رئيس دفتر رئيس جمهور اهانت كردهاند.
اميريفر در پاسخ به اين سؤال كه چرا جريان اصولگرايي مشايي را به عنوان يك فرد منحرف در جامعه مطرح ميكند، گفت: در جلسهاي اين سؤال را از آقاي احمدينژاد پرسيديم ايشان گفتند هدف كساني كه به مشايي حمله ميكنند و ميخواهند او را تحقير كنند خود من هستم. پس بايد گفت مشخص است كه چرا اصولگرايان به احمدينژاد حمله ميكنند.
جريان اصولگرا خاصيت سياسي خود را از دست داده است
وي با بيان اينكه جريان اصولگرا و جريان راست سنتي خاصيت سياسي خود را از دست داده است، گفت: علت تخريب دولت توسط جريان اصولگرا كاملا مشخص است و قطعا هر چقدر انتخابات مجلس نهم نزديكتر خواهيم شد، شكاف بيشتري را مشاهده خواهيم كرد.
شريعتمداري، زاكاني، رسايي و توكلي از ابتدا حامي احمدينژاد نبودهاند
رئيس شوراي فرهنگي نهاد رياست جمهوري با طرح اين ادعا كه افرادي چون حسين شريعتمداري، حميد رسايي، زاكاني، توكلي، مطهري و ديگر كساني كه مشايي را مورد تخريب قرار ميدهند، به هيچ عنوان از ابتدا طرفدار رئيس جمهور نبودهاند، گفت: اگر كسي بگويد طرفدار احمدينژاد است اما مشايي را قبول نكند،قطعا دروغ ميگويد چرا كه مشايي و احمدينژاد تفاوتي با يكديگر ندارند هر چه مشايي ميگويد مورد تائيد احمدينژاد است و هر چه احمدينژاد ميگويد مشايي آن را قبول دارد. با اهانتهاي كه كيهان به رئيس دفتر رئيسجمهور ميكند چطور ميتوان گفت كه شريعتمداري حامي دولت است؛ اظهارات رسايي را بررسي كنيد تا مشخص شود كه او حامي دولت نيست.
ياران احمدينژاد در انتخابات آتي مجلس با اصولگرايان رقابت خواهند كرد
اميريفر با اشاره به انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي كه قرار است اسفند ماه سال جاري برگزار شود، خاطر نشان كرد: دولت يعني رئيس جمهور و يارانش كه آقاي مشايي هم جزو آن است، برنامه مدوني براي انتخابات آتي دارند و قطعا در رقابت با اصولگرايان، اين جريان را شكست خواهند داد.
پيشنماز مسجد نهاد رياستجمهوري افزود: جريان اصولگرايي با كانديداي مورد حمايت دولت در انتخابات آتي رقابت خواهند كرد و با توجه به شناختي كه بنده از فضاي سياسي كشور دارم، انتظار جز اين نيست كه حاميان دولت اكثريت مجلس نهم را تشكيل بدهند.
عضو اصلي تجديد نظر تخلفات كاركنان رياست جمهوري در پاسخ به اين سؤال كه رقابت بين آنچه شما ميگوييد حاميان دولت با جريان اصولگرايي درون گفتماني خواهد بود يا بيرون گفتماني، گفت: رقابت قطعا شكل خواهد گرفت و علت اين تخريبها و اهانتهايي كه از سوي روزنامههاي اصولگرا و سايتهاي اين جريان عليه دولت ميشود، خود يك رقابت انتخاباتي را آغاز كرده است.
تخريب مشايي به محبوبيت دولت ميافزايد
اميريفر با بيان اينكه جرياني كه در انتخابات آتي با حمايت افرادي چون علي لاريجاني، رسايي، زاكاني و شريعتمداري در انتخابات آتي به صحنه خواهد آمد در ذيل حاميان دولت تعريف نخواهند شد چرا كه اين افراد تناسبي با دولت ندارند، اظهار داشت: متاسفانه جريان اصولگرا براي رقابت با جريان حامي دولت اقدام به تخريب آقاي مشايي كرده است و اين خود به محبوبيت جريان حامي دولت اضافه خواهد كرد.
كيهان و مشرق من را جهاني كردند
وي همچنين افزود: به طور مثال بايد بگويم چه كسي اميريفر را ميشناخت اما امروز به دليل اهانتها و تخريبهاي روزنامه كيهان و سايت مشرق بنده مشهور شدم و شهرت جهاني پيدا كردم. اين موضوع در مورد افراد ديگر نيز صدق ميكند اصولگرايان هر كسي را بيشتر تخريب كند، آن فرد محبوبتر خواهد شد.
اين حامي سرسخت مشايي در پاسخ به اين سؤال كه اگر جريان انحرافي در مقابل انقلاب بايستد، شما چه تصميمي خواهيد گرفت، گفت: جريان انحرافي چه كساني هستند. ما اين جريان را نميشناسيم.
اميريفر افزود: ما تابع ولي فقيه هستيم و از دولت و يارانش حمايت ميكنيم. شخص بنده اگر رهبر انقلاب حكم دهند كه همسرم بر من حرام است، عليرغم تمامي علاقهاي كه به همسرم دارم، از ولي فقيه اطاعت ميكنم.
وي در توضيح گفتههای رهبری مبني بر اصلي و فرعي كردن مسائل گفت: ما بايد مسائل را اصلي فرعي كنيم و به مسئله اصلي بپردازيم. مسئله اصلي جريان فتنه و خواص بيبصيرت است.
مشايي اصلاً مسئله نيست كه فرعي باشد
دبيركل تشكل موسوم به “جامعه وعاظ ولايي ” در پاسخ به اين سؤال كه آيا شما قبول داريد كه بحث مشايي به عنوان يك مسئله و آن هم مسئله فرعي از سوي رهبري مطرح شده است، گفت:اين تحليل و نظر شماست. اصلا بحث مشايي براي كشور مسئله نيست.
اميريفر در پاسخ به سؤالي درباره احتمال كانديداتوري اسفنديار مشايي براي رياست جمهوري دوره بعدي،گفت: خود ايشان گفتهاند 6 ماه مانده به انتخابات اظهار نظر ميكنم اما به نظر من كانديداي مورد حمايت شخص احمدينژاد اگر آقاي مشايي باشد، قطعا ايشان رئيس جمهور بعدي ايران خواهد بود.
* شوراي نگهبان چرا بايد مشايي را رد صلاحيت كند
وي در پاسخ به اين سؤال كه اگر مشايي ميخواهد رئيسجمهور شود بايد مورد تائيد شوراي نگهبان باشد به نظر شما ايشان ميتواند از شوراي نگهبان صلاحيت بگيرد، گفت: مگر آقاي مشايي چه كار كرده كه شوراي نگهبان صلاحيت ايشان را رد كند. برخيها كه صلاحيت نگرفته بودند، از طريق حكم حكومتي صلاحيت گرفتهاند. اينكه آقاي جنتي گفته نظرش بوده و شوراي نگهبان رد صلاحيت مشايي را تائيد نكرده است.
* كرسيهاي مجلس نهم مهم هستند
اين حامي مشايي در پاسخ به اين سؤال كه آيا ضرورت حفظ كرسيهاي مجلس نهم را براي رياست جمهوري مشايي در دور دهم احساس ميكند يا نه، توضيح داد: قطعا اين موضوع مهم است اگر مجلس نهم حامي دولت باشد قطعا رئيسجمهور دهم شخص مورد حمايت احمدينژاد خواهد بود.
* قرار نيست آيتالله مصباح هرچه گفت درست باشد
اميريفر با اشاره به هشدار آيتالله مصباح يزدي مبني بر نفوذ جريان انحرافي در بين خوديها و تشكل جريان فراماسونر ي در كشور گفت: آيتالله مصباح كه رهبر انقلاب ايشان را مطهري زمان ناميدهاست براي ما محترم هستند. اما بايد گفت كه ايشان به لحاظ اعتقادي مورد تاييد قرار گرفتهاند نه اينكه در همه امور مورد تاييد باشند.
وي ادامه داد: نبايد اينگونه تصور شود كه هرچه آيتالله مصباح در امور سياسي ميگويد پس درست است؛ ما مرجع تقليد داريم و در امور سياسي از مراجع خودمان تقليد ميكنيم؛ اگر يك روزي هشدار آيتالله مصباح را مقام معظم رهبري ارائه كردند ميتوان به آن استناد كرد؛ مشخص است كه آقاي مصباح نظرمنفي به آقاي مشايي دارد و حرف من اين است نميشود كسي حامي رئيس جمهوري باشد كه دنيا را متحوال كرده اما با مشايي مخالف باشد.
* احمدينژاد يعني مشايي؛ مشايي يعني احمدينژاد
اين فعال سياسي با بيان اينكه جريانهاي سياسي هموراه بايد فعاليت سياسي منطمي داشته باشند، اظهار داشت: وقتي ميگويم، احمدينژاد يعني مشايي و زماني كه ميگويم مشايي يعني احمدينژاد. پس اين دو فرد خالص و زلال از يكديگر جدا شدني نيستند.
اميريفر كه دبير كل جامعه وعاظ ولايي نيز هست، در پاسخ به سؤال ديگري مبني بر اينكه تشكل متبوعش چه برنامهاي براي انتخابات آتي مجلس دارد، گفت: ما براي كمك به احمدينژاد و يارانش قطعا براي مجلس برنامه خواهيم داشت. اما اينكه چه برنامه و چگونه فعلا در مورد آن اظهار نظر نميكنيم.
* تكليف شود در انتخابات مجلس شركت ميكنم
وي افزود: اينكه گفته ميشود بنده در ليست حاميان دولت قرار خواهم گرفت، مشروط به اين است كه بنده در انتخابات شركت كنم؛هنوز تصميم براي حضور در انتخابات نگرفتهام اما اگر تكليف شود چنين كاري را خواهم كرد.
پيشنماز مسجد نهاد رياست جمهوري گفت: ممكن است از اعضاي جامعه وعاظ ولايي برخيها براي انتخابات آتي مجلس كانديدا شوند و قطعا اين افراد در ليست حاميان دولت قرار خواهند گرفت. ما با حاميان دولت رقابت نخواهيم كرد رقابت ما با جرياني خواهد بود كه نام خود را اصولگرا گذاشته است.
اميريفر همچنين گفت: كساني كه با فعاليت جامعه وعاظ ولايي مخالفت ميكنند و آنرا غيرقانوني ميدانند بهتر است بدانند كه جامعه مدرسين و جامعه روحانيت مبارز فاقد مجوز قانوني براي فعاليت هستد؛ اگر اين احزاب ميتواند بدون مجوز فعاليت كنند چرا ما نبايد بكنيم.
* هراس اصولگرايان از مشايي!
اميريفر در پايان گفت كه مشايي مورد تائيد احمدينژاد است و علت اصلي مخالفت و اهانت اصولگرايان به وي، هراس از رئيسجمهور شدن آقاي مشايي است؛ اصولگرايان به جاي اهانتهاي پياپي به مشايي بهتر است بيايند و حرفهاي او را بشنود و اگر حرفهاي مشايي قابل نقد بود به نقد آن بپردازند.
سخنان چنگ طلبانه فرمانده سپاه : ناوهاي جنگي دشمن در اقيانوس هند هم در امان نخواهند بود / به فرموده رهبری ما در تمام حوزه های امنیتی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی حضور داریم
سخنان چنگ طلبانه فرمانده سپاه : ناوهاي جنگي دشمن در اقيانوس هند هم در امان نخواهند بود / به فرموده رهبری ما در تمام حوزه های امنیتی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی حضور داریم
فرمانده كل سپاه با بيان اينكه مقابله با تهديدات دشمن در دوردست بر عهده سپاه نيز گذاشته شده، از برنامهريزي سپاه براي مقابله با شناورهاي جنگي دشمن در نقاط دوري مانند اقيانوس هند خبر داد.
به گزارش جهان سردار جعفري با اشاره به وظيفه سپاه پاسداران بنا بر اصل ۱۵۰ قانون اساسي به فارس گفت: آنچه در قانون به عنوان وظيفه و رسالت سپاه آمده را ميتوان جامع، كلي و در واقع همه جانبه قملداد كرد.
جعفري با اشاره به جملهاي از خامنه ای درباره سپاه تصريح كرد: حضرت آقا فرمودند درست است كه ماهيت سازماني سپاه يك ماهيت نظامي است، اما سپاه صرفاً نظامي نيست بلكه يك سازمان امنيتي، فرهنگي، عقيدتي، سياسي و نظامي است يعني همه جنبههاي كاركردي از سازمان سپاه مورد انتظار است تا بتواند آن نقش خود را كه حفاظت از انقلاب و دستاوردهاي آن است در همه عرصههاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي، امنيتي و اطلاعاتي ايفا كند.
جعفري در خصوص توان موشكي سپاه به عنوان يكي از مولفههاي قدرت در منطقه نيز خاطر نشان كرد: در مورد توانمنديهاي موشكي يا حتي پدافند هوايي و دريايي كه موضوعات مهمي محسوب ميشوند، بايد گفت وقتي يك مجموعه با تهديدات جدي روبرو ميشود، سرعت بيشتري به ايجاد آمادگيها و توسعه توانمنديهاي خود خواهد داد.
وي افزود: در همين راستا با توجه به اينكه در ۸، ۷ سال اخير، تهديد به ما نزديك شده بود، ما سرعت و شتاب خوبي در افزايش توان و آمادگي در ابعاد مختلف داشتيم كه با همان انگيزه دفع خطر و مقابله و افزايش آمادگيها صورت گرفت.
فرمانده كل سپاه با بيان اينكه اين چند سال مدت زمان زيادي بود كه ما در چنين حالتي قرار داشتيم، گفت: الان در پايان ۸ سال به نقطهاي رسيدهايم كه خيلي از مردم و حتي دشمنان ما فهميدهاند كه ديگر تهديد نظامي عليه ايران اثرگذار نخواهد بود.
جعفري با اشاره به سخنان مقامات اسرائیل كه گفتهاند "ديگر زمان تهديد نظامي عليه ايران گذشته است " تصريح كرد: دليل اين بازدارندگي همان رشد و سرعت در افزايش توانمنديها از جمله توانمنديهاي موشكي است.
* اسراييل و تمامي پايگاههاي امريكا در منطقه تحت برد موشكي ماست
وي درخصوص برد موشكهاي سپاه پاسداران براي مقابله با دشمن فرامنطقهاي تاكيد كرد: هرچند ما توان افزايش برد موشكهاي خود را داريم اما نيازي به اين موضوع احساس نميكنيم چراكه امروز دشمن فرامنطقهاي ما يعني رژيم اشغالگر قدس در برد موشكي ما قرار دارد و نيروهاي عمده آمريكايي هم اگر قرار باشد از تهديدات اسراييل حمايت كنند، از آنها به ما نزديك تر هستند و آنها نيز در برد كامل آتش ما قرار دارند.
* تاكتيك جنگ نامتقارن سپاه در زير درياها
جعفري درباره ورود نيروي دريايي سپاه به عرصه زيرسطحيها نيز تصريح كرد: محيط زير سطح دريا فضاي خوبي است كه نيروهاي ما هم از آن استفاده ميكنند اما اين استفاده به شكل نامتقارن و كوچك است و اين طور نيست كه ما به دنبال ساخت زيردرياييهاي بزرگ و حجيمي باشيم كه اينها آسيبپذير هستند.
وي ادامه داد: از آنجا كه نگاه سپاه در بحث افزايش توانمنديها و مقابله با دشمن در زمينه جنگ نامتقارن تعريف شده است، بنابر اين ما بايد در ساخت تجهيزات و حتي تعريف تاكتيكها نيز از همين روشهاي نامتقارن استفاده كنيم.
فرمانده كل سپاه افزود: اين تجهيزات جديد با سرعت بالا و حجم كوچكتر در زير دريا عملكردي مشابه قايقهاي كوچك و تندرو بر روي سطح دارند كه دشمن از آن وحشت دارد.
جعفري با بيان اينكه اين موضوع به عنوان يك استراتژي عملياتي براي ما درحال پيگيري و انجام است، خاطرنشان كرد: در گذشته شايد اين علم و فناوري در اختيار ما نبود اما امروز كه به اين توان دست پيدا كرديم و بايد به دنبال توليد انبوه و مجهز شدن به اين سامانهها در كنار ديگر تجهيزات باشيم.
* ناوهاي جنگي دشمن در اقيانوس هند هم در امان نخواهند بود
جعفري در خصوص حضور ناوهاي هواپيمابر نيروهاي فرامنطقهاي در خليج فارس نيز گفت: دشمن خيلي وقت است كه به آسيبپذير بودن حضور ناوهاي جنگياش در خليج فارس پي برده و ظاهرا از راهبردهاي نظامي و عملياتي آنها اين است كه اگر بخواهند عليه ما دست به اقدام نظامي بزنند، اين ناوها را از خليجفارس خارج كرده و در نزديكي درياي عمان و اقيانوس هند مستقر شوند و از آنجا عليه ما عمليات كنند.
وي تصريح كرد: ما به دنبال اين هستيم كه بتوانيم برد عملياتي خود را افزايش داده و در آنجا هم به شناورهاي دشمن دسترسي پيدا كنيم.
فرمانده كل سپاه با بيان اينكه مقابله با تهديدات دشمن در دوردست بر عهده سپاه نيز گذاشته شده، از برنامهريزي سپاه براي مقابله با شناورهاي جنگي دشمن در نقاط دوري مانند اقيانوس هند خبر داد.
به گزارش جهان سردار جعفري با اشاره به وظيفه سپاه پاسداران بنا بر اصل ۱۵۰ قانون اساسي به فارس گفت: آنچه در قانون به عنوان وظيفه و رسالت سپاه آمده را ميتوان جامع، كلي و در واقع همه جانبه قملداد كرد.
جعفري با اشاره به جملهاي از خامنه ای درباره سپاه تصريح كرد: حضرت آقا فرمودند درست است كه ماهيت سازماني سپاه يك ماهيت نظامي است، اما سپاه صرفاً نظامي نيست بلكه يك سازمان امنيتي، فرهنگي، عقيدتي، سياسي و نظامي است يعني همه جنبههاي كاركردي از سازمان سپاه مورد انتظار است تا بتواند آن نقش خود را كه حفاظت از انقلاب و دستاوردهاي آن است در همه عرصههاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي، امنيتي و اطلاعاتي ايفا كند.
جعفري در خصوص توان موشكي سپاه به عنوان يكي از مولفههاي قدرت در منطقه نيز خاطر نشان كرد: در مورد توانمنديهاي موشكي يا حتي پدافند هوايي و دريايي كه موضوعات مهمي محسوب ميشوند، بايد گفت وقتي يك مجموعه با تهديدات جدي روبرو ميشود، سرعت بيشتري به ايجاد آمادگيها و توسعه توانمنديهاي خود خواهد داد.
وي افزود: در همين راستا با توجه به اينكه در ۸، ۷ سال اخير، تهديد به ما نزديك شده بود، ما سرعت و شتاب خوبي در افزايش توان و آمادگي در ابعاد مختلف داشتيم كه با همان انگيزه دفع خطر و مقابله و افزايش آمادگيها صورت گرفت.
فرمانده كل سپاه با بيان اينكه اين چند سال مدت زمان زيادي بود كه ما در چنين حالتي قرار داشتيم، گفت: الان در پايان ۸ سال به نقطهاي رسيدهايم كه خيلي از مردم و حتي دشمنان ما فهميدهاند كه ديگر تهديد نظامي عليه ايران اثرگذار نخواهد بود.
جعفري با اشاره به سخنان مقامات اسرائیل كه گفتهاند "ديگر زمان تهديد نظامي عليه ايران گذشته است " تصريح كرد: دليل اين بازدارندگي همان رشد و سرعت در افزايش توانمنديها از جمله توانمنديهاي موشكي است.
* اسراييل و تمامي پايگاههاي امريكا در منطقه تحت برد موشكي ماست
وي درخصوص برد موشكهاي سپاه پاسداران براي مقابله با دشمن فرامنطقهاي تاكيد كرد: هرچند ما توان افزايش برد موشكهاي خود را داريم اما نيازي به اين موضوع احساس نميكنيم چراكه امروز دشمن فرامنطقهاي ما يعني رژيم اشغالگر قدس در برد موشكي ما قرار دارد و نيروهاي عمده آمريكايي هم اگر قرار باشد از تهديدات اسراييل حمايت كنند، از آنها به ما نزديك تر هستند و آنها نيز در برد كامل آتش ما قرار دارند.
* تاكتيك جنگ نامتقارن سپاه در زير درياها
جعفري درباره ورود نيروي دريايي سپاه به عرصه زيرسطحيها نيز تصريح كرد: محيط زير سطح دريا فضاي خوبي است كه نيروهاي ما هم از آن استفاده ميكنند اما اين استفاده به شكل نامتقارن و كوچك است و اين طور نيست كه ما به دنبال ساخت زيردرياييهاي بزرگ و حجيمي باشيم كه اينها آسيبپذير هستند.
وي ادامه داد: از آنجا كه نگاه سپاه در بحث افزايش توانمنديها و مقابله با دشمن در زمينه جنگ نامتقارن تعريف شده است، بنابر اين ما بايد در ساخت تجهيزات و حتي تعريف تاكتيكها نيز از همين روشهاي نامتقارن استفاده كنيم.
فرمانده كل سپاه افزود: اين تجهيزات جديد با سرعت بالا و حجم كوچكتر در زير دريا عملكردي مشابه قايقهاي كوچك و تندرو بر روي سطح دارند كه دشمن از آن وحشت دارد.
جعفري با بيان اينكه اين موضوع به عنوان يك استراتژي عملياتي براي ما درحال پيگيري و انجام است، خاطرنشان كرد: در گذشته شايد اين علم و فناوري در اختيار ما نبود اما امروز كه به اين توان دست پيدا كرديم و بايد به دنبال توليد انبوه و مجهز شدن به اين سامانهها در كنار ديگر تجهيزات باشيم.
* ناوهاي جنگي دشمن در اقيانوس هند هم در امان نخواهند بود
جعفري در خصوص حضور ناوهاي هواپيمابر نيروهاي فرامنطقهاي در خليج فارس نيز گفت: دشمن خيلي وقت است كه به آسيبپذير بودن حضور ناوهاي جنگياش در خليج فارس پي برده و ظاهرا از راهبردهاي نظامي و عملياتي آنها اين است كه اگر بخواهند عليه ما دست به اقدام نظامي بزنند، اين ناوها را از خليجفارس خارج كرده و در نزديكي درياي عمان و اقيانوس هند مستقر شوند و از آنجا عليه ما عمليات كنند.
وي تصريح كرد: ما به دنبال اين هستيم كه بتوانيم برد عملياتي خود را افزايش داده و در آنجا هم به شناورهاي دشمن دسترسي پيدا كنيم.
بازگشت هر 2 لنج دانشجويان بسیجی متحصن !
بازگشت هر 2 لنج دانشجويان بسیجی متحصن !
فارس: هر 2 لنج دانشجويان (بسیجی) متحصن دانشگاههاي سراسر كشور كه ساعتي پيش به سمت بحرين حركت كرده بودند، دقايقي پيش به ساحل ایران بازگشتند.
برپايه اين گزارش، در هر يك از اين 2 لنج 70 دانشجو به نمايندگي از اكثر دانشگاههاي سراسر كشور حضور داشتند.
به گزارش فارس، اين دانشجويان در اعتراض به كشتار مردم بيدفاع بحرين توسط آلسعود و آلخليفه تحصن كرده بودند و هدف از حركت خود به سوي بحرين را حضور در كنار مردم بيدفاع اين كشور عنوان ميكنند.
فارس: هر 2 لنج دانشجويان (بسیجی) متحصن دانشگاههاي سراسر كشور كه ساعتي پيش به سمت بحرين حركت كرده بودند، دقايقي پيش به ساحل ایران بازگشتند.
برپايه اين گزارش، در هر يك از اين 2 لنج 70 دانشجو به نمايندگي از اكثر دانشگاههاي سراسر كشور حضور داشتند.
به گزارش فارس، اين دانشجويان در اعتراض به كشتار مردم بيدفاع بحرين توسط آلسعود و آلخليفه تحصن كرده بودند و هدف از حركت خود به سوي بحرين را حضور در كنار مردم بيدفاع اين كشور عنوان ميكنند.
حرکت 200 دانشجوی بسیجی با دو کشتی به سمت بحرین در حمایت از مردم این کشور
حرکت 200 دانشجوی بسیجی با دو کشتی به سمت بحرین در حمایت از مردم این کشور
خبر انلاین : دیپلماسی - 200 تن از دانشجویان متحصن جنوب کشور با دو کشتی از بندر بوشهر به سمت بحرین حرکت کردند.
عباس عالیزاده مدیر روابط عمومی دانشجویان متحصن جنوب کشور از حرکت 200 دانشجو با دو فروند کشتی از بندر بوشهر به سمت بحرین خبر داد.
وی به ایسنا گفت: این حرکت به صورت خودجوش بوده و ما از هیچکس مجوزی دریافت نکردیم و کشتیها نیز شخصی میباشند.
وی خاطرنشان کرد: ما بر تصمیم خود استوار هستیم و تا جایی که بتوانیم به راه خود ادامه خواهیم داد.
خبر انلاین : دیپلماسی - 200 تن از دانشجویان متحصن جنوب کشور با دو کشتی از بندر بوشهر به سمت بحرین حرکت کردند.
عباس عالیزاده مدیر روابط عمومی دانشجویان متحصن جنوب کشور از حرکت 200 دانشجو با دو فروند کشتی از بندر بوشهر به سمت بحرین خبر داد.
وی به ایسنا گفت: این حرکت به صورت خودجوش بوده و ما از هیچکس مجوزی دریافت نکردیم و کشتیها نیز شخصی میباشند.
وی خاطرنشان کرد: ما بر تصمیم خود استوار هستیم و تا جایی که بتوانیم به راه خود ادامه خواهیم داد.
گزارشگران بدون مرز ممنوعیت اطلاع رسانی در باره سرکوب اعتراضات مردم عرب زبان خوزستان را محکوم کرد
گزارشگران بدون مرز ممنوعیت اطلاع رسانی در باره سرکوب اعتراضات مردم عرب زبان خوزستان را محکوم کرد
گزارشگران بدون مرز سرکوب تظاهرات و ممنوع کردن اطلاع رسانی در باره رویداهای خوزستان را از سوی مقامات ایران محکوم میکند. مقامات ایرانی از پوشش خبری این حوادث از سوی مطبوعات داخلی و خارجی ممانعت میکنند. یک هفته پس از درگیری میان معترضان و نیروهای انتظامی و امنیتی، سرکوب همچنان ادامه دارد. تعداد زیادی از شهروند وبنگاران و همکاران رسانهها بازداشت شدهاند.
«مقامات جمهوری اسلامی ایران درحالی خواهان آزادی اطلاع رسانی در بارهی خشونت و به خون کشیده شدن تظاهرات معترضان از سوی دولتها در کشورهای همسایه از جمله بحرین هستند، که خود همزمان اطلاع رسانی در باره سرکوب خونین تظاهرات کنندگان اقلیت عرب ایرانی از سوی نیروهای انتظامی در خوزستان را برای همه رسانههای محلی و ملی و بینالمللی ممنوع کردهاند. با ممنوع کردن اطلاع رسانی در بارهی وقایع خوزستان ارتباط این بخش از کشور با جهان قطع شده است.»
در ششمین سالگرد تظاهراتهای خونین ٢٥ فروردین سال ١٣٨٤ در این استان کشور که اکثریت ساکنان آنرا اقلیت عرب تشکیل میدهند، چندین فراخوان برای تظاهرات بر روی اینترنت و شبکه اجتماعی برای یادمان این حادثه منتشر شد. چهارشنبه ٢٤ فروردین ماموران انتظامی به تجمع خودجوش تعدادی از جوانان در یکی از حومههای اهواز حمله کردند. انتشار خبر کشته شدن سه نفر در این روز باعث شعلهور شدن تظاهرات در روزهای بعد و در بسیاری از محلههای شهر اهواز از جمله کوی علوی و کوت عبدالله و غیره شد.
دستگیریهای گسترده فعالان که پیش از اعلام تظاهرات آغاز شده بود تا امروز ادامه دارد. به گفتهی منابع محلی تاکنون دستکم بیش از ٩٧ نفر بازداشت در زندان بسر میبرند. بازداشت شدگان در زندان های سپیدار و زندان مخفی زیتون ( زندان اداره اطلاعات خوزستان که در محلی میان زیتون کارمندی و فلکه چهار شیر قرار دارد) نگاهداری میشوند. تاکنون گزارشگران بدون مرز از نام های علی بدری مدیر وبلاگ شطالجراحی ،علی طرفی مدیر وبلاگ کارونات و حمیدحیری و شهید عموری شاعر و همکاران بسیاری از مبطوعات مطلع شده است.
بسیاری از روشنفکران و مدافعان حقوق بشر در ایران اعمال خشونت را علیه مردم در خوزستان محکوم کردهاند.
شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل و وکیل مدافع حقوق بشر با ارسال نامهای به ناوی پیلار کمیسر حقوق بشر سازمان ملل متحد خواهان دخالت وی در این باره شده است. در این نامه با هشدار به سرکوب گسترده تاکید شده است " هیچ خبری از بازداشت شدگان نيست و مامورين امنيتی با تهدید خانواده های قربانیان انها را وادار به سکوت کردهاند."
شش سال پیش در تاریخ ٢٥ فروردین ١٣٨٤ انتشار نامهای منتسب به یکی از مسئولان دولتی ایران مبنی بر جابجایی مردم عرب از خوزستان به دیگر مناطق ایران اعتراضات گسترده ای را درپی داشت و در این نامه به شکل روشن بیان شده بود " که با توجه به حساسیت منطقه باید در باره جابجا کردن اقلیت عرب اقدام شود" علیرغم تکذیب و جعلی خواند این نامه از سوی مسوولان دولتی اما به مدت دو روز درگیریهای خونینی در بسیاری از شهرهای این استان میان معترضان و نیروهای انتظامی روی داد. در همان زمان فعالیت شبکه الجزیره به علت پوشش خبری این وقایع و مصاحبه با شهروندان در ایران ممنوع شد.
از سوی دیگر گزارشگران بدون مرز از بازداشت خبرنگار ایرنا در سنندج، مطلع شده است. منوچهر تمری خبرنگار خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ٢٨ فروردین در منزل خود بازداشت شد. ماموران لباس شخصی پس از بازرسی منزل و ضبط کامپیوتر و وسائل شخصی این روزنامهنگار را به همراه خود به محل نامعلومی منتقل کردند.
به گفته ایرنا این خبرنگار یک هفته پیش از بازداشت خود به اداره كل اطلاعات كردستان احضار شده بود. "منوچهر تمري ٥٦ ساله از سال ١٣٧٣ به عنوان خبرنگار ايرنا در سنندج فعاليت دارد و علاوه بر انجام ماموريت هاي متعدد خبري در داخل كشور، چندين ماموريت نيز در كردستان عراق براي پوشش خبري رويدادهاي آن منطقه به عهده داشته است. مديريت ايرنا خواهان آزادی این روزنامهنگار شده است.
گزارشگران بدون مرز سرکوب تظاهرات و ممنوع کردن اطلاع رسانی در باره رویداهای خوزستان را از سوی مقامات ایران محکوم میکند. مقامات ایرانی از پوشش خبری این حوادث از سوی مطبوعات داخلی و خارجی ممانعت میکنند. یک هفته پس از درگیری میان معترضان و نیروهای انتظامی و امنیتی، سرکوب همچنان ادامه دارد. تعداد زیادی از شهروند وبنگاران و همکاران رسانهها بازداشت شدهاند.
«مقامات جمهوری اسلامی ایران درحالی خواهان آزادی اطلاع رسانی در بارهی خشونت و به خون کشیده شدن تظاهرات معترضان از سوی دولتها در کشورهای همسایه از جمله بحرین هستند، که خود همزمان اطلاع رسانی در باره سرکوب خونین تظاهرات کنندگان اقلیت عرب ایرانی از سوی نیروهای انتظامی در خوزستان را برای همه رسانههای محلی و ملی و بینالمللی ممنوع کردهاند. با ممنوع کردن اطلاع رسانی در بارهی وقایع خوزستان ارتباط این بخش از کشور با جهان قطع شده است.»
در ششمین سالگرد تظاهراتهای خونین ٢٥ فروردین سال ١٣٨٤ در این استان کشور که اکثریت ساکنان آنرا اقلیت عرب تشکیل میدهند، چندین فراخوان برای تظاهرات بر روی اینترنت و شبکه اجتماعی برای یادمان این حادثه منتشر شد. چهارشنبه ٢٤ فروردین ماموران انتظامی به تجمع خودجوش تعدادی از جوانان در یکی از حومههای اهواز حمله کردند. انتشار خبر کشته شدن سه نفر در این روز باعث شعلهور شدن تظاهرات در روزهای بعد و در بسیاری از محلههای شهر اهواز از جمله کوی علوی و کوت عبدالله و غیره شد.
دستگیریهای گسترده فعالان که پیش از اعلام تظاهرات آغاز شده بود تا امروز ادامه دارد. به گفتهی منابع محلی تاکنون دستکم بیش از ٩٧ نفر بازداشت در زندان بسر میبرند. بازداشت شدگان در زندان های سپیدار و زندان مخفی زیتون ( زندان اداره اطلاعات خوزستان که در محلی میان زیتون کارمندی و فلکه چهار شیر قرار دارد) نگاهداری میشوند. تاکنون گزارشگران بدون مرز از نام های علی بدری مدیر وبلاگ شطالجراحی ،علی طرفی مدیر وبلاگ کارونات و حمیدحیری و شهید عموری شاعر و همکاران بسیاری از مبطوعات مطلع شده است.
بسیاری از روشنفکران و مدافعان حقوق بشر در ایران اعمال خشونت را علیه مردم در خوزستان محکوم کردهاند.
شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل و وکیل مدافع حقوق بشر با ارسال نامهای به ناوی پیلار کمیسر حقوق بشر سازمان ملل متحد خواهان دخالت وی در این باره شده است. در این نامه با هشدار به سرکوب گسترده تاکید شده است " هیچ خبری از بازداشت شدگان نيست و مامورين امنيتی با تهدید خانواده های قربانیان انها را وادار به سکوت کردهاند."
شش سال پیش در تاریخ ٢٥ فروردین ١٣٨٤ انتشار نامهای منتسب به یکی از مسئولان دولتی ایران مبنی بر جابجایی مردم عرب از خوزستان به دیگر مناطق ایران اعتراضات گسترده ای را درپی داشت و در این نامه به شکل روشن بیان شده بود " که با توجه به حساسیت منطقه باید در باره جابجا کردن اقلیت عرب اقدام شود" علیرغم تکذیب و جعلی خواند این نامه از سوی مسوولان دولتی اما به مدت دو روز درگیریهای خونینی در بسیاری از شهرهای این استان میان معترضان و نیروهای انتظامی روی داد. در همان زمان فعالیت شبکه الجزیره به علت پوشش خبری این وقایع و مصاحبه با شهروندان در ایران ممنوع شد.
از سوی دیگر گزارشگران بدون مرز از بازداشت خبرنگار ایرنا در سنندج، مطلع شده است. منوچهر تمری خبرنگار خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ٢٨ فروردین در منزل خود بازداشت شد. ماموران لباس شخصی پس از بازرسی منزل و ضبط کامپیوتر و وسائل شخصی این روزنامهنگار را به همراه خود به محل نامعلومی منتقل کردند.
به گفته ایرنا این خبرنگار یک هفته پیش از بازداشت خود به اداره كل اطلاعات كردستان احضار شده بود. "منوچهر تمري ٥٦ ساله از سال ١٣٧٣ به عنوان خبرنگار ايرنا در سنندج فعاليت دارد و علاوه بر انجام ماموريت هاي متعدد خبري در داخل كشور، چندين ماموريت نيز در كردستان عراق براي پوشش خبري رويدادهاي آن منطقه به عهده داشته است. مديريت ايرنا خواهان آزادی این روزنامهنگار شده است.
نامه ۲۳ زندانی سیاسی به مراجع تقلید
نامه ۲۳ زندانی سیاسی به مراجع تقلید
۲۳ نفر از زندانیان سیاسی کشور از داخل زندان، پیامی خطاب به مراجع تقلید و بزرگان حوزه های علمیه نوشته اند.
این زندانیان در این نامه ضمن مقایسه دقیق آنچه در ایران می گذرد با آنچه که در کشورهای منطقه در جریان است،نوشته اند که «چگونه است که این جنایات در سایر کشورها فریاد یکپارچه شما را بلند می کند اما همین جنایات در داخل کشور تنها و تنها با واکنش قابل تقدیر معدودی از مراجع عالی قدر و بزرگان حوزه همراه بوده و سایران هیچ واکنش و اعتراضی نسبت به این ظلم ها و جنایات نداشتند.
آیا می توان ستمکاری ستمکاران بیگانه را برنتافت اما همان ستم ها را در حکومتی که به نام اسلام علوی استقرار یافته نادیده گرفت؟ اسلامی که نه تنها ظلم بر مسلمانان و مومنان که ظلم بر غیر مسلمانان را نیز بر نمی تابد؟
آیا واقعا می توان در برابر این همه بی عدالتی و ستم در داخل کشور سکوت کرد و انتظار داشت که اعتراض تنها نسبت به ظلم حاکمان مستبد کشورهای منطقه تاثیر گذار بوده و طنین انداز شود ؟»
امضا کنندگان این نامه، اکنون در زندان اوین ( بند ۳۵۰ ، بند ۲- الف تحت اختیار سپاه پاسداران ، بند ۲۰۹ تحت اختیار وزارت اطلاعات و بازداشتگاه تحت اختیار حفاظت اطلاعات زندان اوین )، زندان رجایی شهرکرج و زندان های استان خوزستان به سر می برند.
این بیانیه توسط بیست و سه نفر از این زندانیان تهیه و امضا شده است اما با توجه به فشارهای سنگین وارده به آنان به خاطر امضای بیانیه های قبلی که منجر به ساعتها بازجویی و سرانجام پرونده سازی های جدید برای جمعی از زندانیان سیاسی شد، فعلا نام امضا کنندگان این بیانیه نزد کلمه محفوظ می ماند و منتشر نمی شود.
متن کامل این نامه که توسط یاران گمنام جنبش سبز در اختیار کلمه قرار گرفته، به این شرح است :
بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی (ع) به امام حسن و امام حسین (ع): حق بگویید و برای ثواب کار کنید و خصم ستمگر و یار ستمدیده باشید. ( بحار الانوار ۱۰۰/۹۰/۷۵
مراجع محترم تقلید و بزرگان حوزه های علمیه
موضع گیری صریح و شجاعانه روحانیت مستقل شیعه در حوزه های علمیه در واکنش به ظلم و بی عدالتی و تعدی نسبت به ستمدیدگان همواره سنت دیر پای آنان بوده است و در شرایط حساس تاریخ این سرزمین پایمردی شخصیت های روحانی آنان را برای همیشه در جایگاه رفیعی در تاریخ این ملت قرار داده است .
بی تردید واکنش اخیر مراجع تقلید و بزرگان حوزه های علمیه در واکنش به جنایات دولت های خاورمیانه از جمله دولت بحرین علیه ملت هایشان در اعتراض به استبداد و فساد و در دفاع از حق و عدالت و آزادی به پا خاسته اند، در همین چارچوب قابل ستایش و احترام است.
اما بر خلاف همیشه به نظر می رسد که این بار فریاد اعتراض روحانیت حوزه های علمیه در جمهوری اسلامی ایران علیه ظالمان طنین خود را از دست داده است و تحت الشعاع پرسشی بنیادین درباره علت عدم اهتمام آنان نسبت به ظلم های مشابه اعمال شده علیه مردم بی گناه و بی دفاع سرزمین خودشان قرار گرفته است .
از دو سال پیش و به دنبال دخالت گسترده نظامیان و ماموران اطلاعاتی و امنیتی در فرایند انتخابات ریاست جمهوری، جنایات، ظلم ها و بی عدالتی های گسترده ای علیه ملت مومن و شریف ایران اعمال شده است.
دو سال پیش گروهی افراطی از نظامیان و ماموران اطلاعاتی و امنیتی به رسواترین شکل در سرنوشت سیاسی کشور دخالت کرده و انتخابات ریاست جمهوری را به انتخاباتی فرمایشی بدل کرده است و به دنبال آن به بهانه های واهی به جان مردم افتادند، عده ای را کشتند، جمعی را مجروح و مصدوم راهی بیمارستان کردند، ده ها هزار تن از شهروندان را به زندان افکندند و صدها تن را با پرونده های جعلی و فاقد هر گونه وجاهت قانونی در دادگاه های فرمایشی به زندان های طویل المدت محکوم کردند و متاسفانه بعد از گذشت دو سال نیز دست از این اعمال خلاف خود بر نداشتند.
اگر نظامیان و پلیس حکومتهای مستبد منطقه به روش های خشونت بار و با سلاح های گرم و سرد به جان مردم می افتند در جمهوری اسلامی ایران نیز در دو سال گذشته هزاران نفر بر اثر حملات نظامیان ، پلیس و ماموران لباس شخصی تحت امر آنان مصدوم و مجروح شده و یا به قتل رسیده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه نظامیان و پلیس به سوی مردم بی دفاع تیر اندازی کرده و آنان را به شهادت می رسانند در جمهوری اسلامی ایران نیز به ضرب گلوله نظامیان، پلیس و لباس شخصی مجروح و شهید شده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، یکی از اقدامات کثیف نظامیان و پلیس ربودن مجروجان تظاهرات از بیمارستان هاست، متاسفانه در جمهوری اسلامی نیز مجروحان از بیمارستان ها ربوده شده و در همان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به زندان افتاده اند که هنوز هم تعدادی از آنها در زندان به سر می برند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه مردم هر روز اسامی بیشتری از قربانیان خود را اعلام می کنند در جمهوری اسلامی آمار واقعی از قربانیان وجود ندارد و بسیاری از شهدا در گورهای مخفی دفن شده اند و افرادی که برای شناسایی مدفن قربانیان تلاش کرده اند تحت تعقیب قرار گرفته اند و عده ای از آنان محکوم گشته و اکنون در زندان به سر می برند.
اگر اعمال شکنجه در کشورهای استبدادی منطقه پدیده ای تلخ و تکان دهنده ای است در ایران صدها نفر زیر شکنجه وادار به اعترافات دروغ شده و فاجعه بارتر آنکه عده ای از آنان تحت فشار و ضرب و شتم و آزار و شکنجه به قتل رسیده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، مردم هر روز به تشییع جنازه قربانیان حوادث اخیر می پردازند در جمهوری اسلامی حتی اجازه تشییع جنازه و مراسم سوگواری برای شهیدان اعتراضات خیابانی و زندانها داده نمی شود و حتی گاه خانواده آنان از برگزاری مراسم سوگواری برای اموات غیر مرتبط با حوادث اعتراضی نیز منع می شوند، حتی برای شخصیتی چون میر اسماعیل موسوی نیز چون پدر مهندس موسوی است اجازه ختم داده نمی شود و شرکت کنندگان در تشییع جنازه وی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت می شوند.
اگر حکومت های ظالم منطقه برای منتقدان و مخالفان خود پرونده سازی می کنند، در جمهوری اسلامی نیز تقریبا تمامی پرونده های محکومان حوادث پس از انتخابات ساختگی، جعلی و فاقد هر گونه وجاهت قانونی است در حدی که اگر امکان انتشار محتوایی پرونده ها، فرایند محاکمات و متن احکام صادره فراهم شود، هیچ حیثیتی برای دستگاه های قضایی ، نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، خانواده های مقتولان و زندانیان، مظلومانه و به حق در پی خونخواهی و تعیین تکلیف عزیزان شان هستند، در جمهوری اسلامی ایران این خانواده ها در مظلومیت مضاعف تحت کنترل دائمی ماموران مخفی حکومت قرار دارند، از فعالیتهای آنان به اشکال مختلف جلوگیری می شود و حتی به خاطر برگزاری مراسم مذهبی قرآن، دعا و نیایش هم تحت فشار قرار می گیرند و برخی از آنان به جرم پی گیری پرونده شهدا و زندانیان بی گناه خود به زندان می افتند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه خانواده های مقتولان و زندانیان تحت حمایت مردم قرار می گیرند و حتی دولتهای مستبد هم سعی می کنند آنها را به لحاظ معیشتی تامین کنند، در جمهوری اسلامی رسیدگی به خانواده های بی گناه شهدای جنبش و زندانیان و کمک به آنان جرم است و بسیاری از اقدام کنندگان به کمک به این خانواده ها در زندان به سر می برند.
اگر در حکومتهای استبدادی منطقه دادگاه ها فرمایشی هستند قضات و دادستان هایشان ظاهری از یک نظام قضایی را به نمایش می گذراند اما در جمهوری اسلامی ایران افرادی کم دانش، بی هویت و غالبا آسیب پذیر و حتی ناسالم در راس دادگاه های انقلاب قرار می گیرند که عملا در رسیدگی به پرونده های سیاسی جز اطاعت از بازجویان و ماموران مخفی نظامی و امنیتی وظیفه دیگری برای خود نمی شناسند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه رسانه ها تحت کنترل شدید هستند و حقایق تحریف می شود و اطلاعات ما درباره تحولات این کشورها از طریق رسانه های خارجی دریافت می شود در جمهوری اسلامی ایران نیز هر روز کنترل رسانه ای بیشتر شده و اخبار تحریف شده تری منتشر می شود. نه تنها تمامی رسانه های منتقد دولت توقیف شده اند بلکه تقریبا تمام رسانه های مستقل هم بسته شده اند و باقی رسانه ها هم بر اساس دستور العمل های کنترلی امنیتی بی سابقه از انتشار اخبار واقعی و حقایق منع می شوند .
در چنین وضعیتی حکومت به خود اجازه می دهد که بدیهی ترین حقایق را تحت تاثیر بیگانگان قلمداد کند متاسفانه این وضع باعث شده در جمهوری اسلامی ایران نیز پس از انقلاب اسلامی بار دیگر مردم برای کسب اخبار واقعی به رسانه های خارجی تکیه کنند. امروز تعداد کثیری از جوانان کشور به جرم نشر حقایق از طریق اینترنت و پیام کوتاه تلفن همراه در زندان به سر می برند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه حرکتهای مردم به دخالت بیگانگان نسبت داده می شود و مثلا در بحرین مخالفان دولت مرتبط با ایران معرفی می شوند ، در جمهوری اسلامی ایران نیز هر گونه اعتراض مدنی و مخالفت با مسوولان و دولت به بیگانگان نسبت داده شده و صدها جزوه بولتن و گزارش سر تا پا دروغ و تحریف و جعل برای توجیه این ادعاهای واهی منتشر می شود و در ابتکاری که احتمالا مخصوص ایران است زندانیان بریده ی تحت شکنجه و فشار وادار به اعتراف درباره این قصه های ساختگی و حتی خلق قصه های تخیلی مورد نظر بازجو می شوند .
اگر طبق خبرها، در کشورهای استبدادی منطقه تعدادی از مخالفان و منتقدان دولت در محیط های مختلف شناسایی و از کار بر کنار شده اند در جمهوری اسلامی ایران صدها نفر از استادان برجسته و متفکران سرشناس از دانشگاه ها و هزاران نفر از کارکنان و کارمندان به جرم حمایت از اعتراض های مردمی از محل کار خود اخراج شده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه دانشجویان معترض در دانشگاه ها دچار مشکل می شوند در جمهوری اسلامی ایران صدها تن از دانشجویان معترض و منتقد بدون هیچ دلیل قانونی و صرفا به دلیل اندیشه متفاوت برای همیشه ازادامه تحصیل محروم شده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه فعالیت گروه ها و احزاب مخالف همواره دشوار بوده است، در جمهوری اسلامی ایران فشار به گروه ها و احزاب منتقد به اوج خود رسیده است و ظرف مدت کوتاهی معتبر ترین احزاب قانونی منتقد با تصمیم افراطیون نظامی و اطلاعاتی تعطیل شده اند و عضویت در این احزاب قانونی برای افراد به عنوان سو سابقه تلقی شده است. این جریان افراطی و بی پروا فعالیت سیاسی هر جریان منتقد حکومت و حتی منتقد دولت را تحت عنوان اقدام علیه امنیت کشور به شدت سرکوب می کند.
مراجع محترم تقلید و بزرگان محترم حوزه های علمیه
چگونه است که همه این جنایات و یا برخی از آنها در سایر کشورها فریاد یکپارچه شما را بلند می کند اما همین جنایات در داخل کشور تنها و تنها با واکنش قابل تقدیر معدودی از مراجع عالیقدر و بزرگان حوزه همراه بوده و سایران هیچ واکنش و اعتراضی نسبت به این ظلم ها و جنایات نداشتند.
آیا می توان ستمکاری ستمکاران بیگانه را برنتافت اما همان ستم ها را در حکومتی که به نام اسلام علوی استقرار یافته نادیده گرفت؟ اسلامی که نه تنها ظلم بر مسلمانان و مومنان که ظلم بر غیر مسلمانان را نیز بر نمی تابد.
آیا واقعا می توان در برابر این همه بی عدالتی و ستم در داخل کشور سکوت کرد و انتظار داشت که اعتراض تنها نسبت به ظلم حاکمان مستبد کشورهای منطقه تاثیر گذار بوده و طنین انداز شود ؟
آیا واقعا مراجع عالیقدر و روحانیت معظم در این برهه حساس از تاریخ ایران ، اسلام و تشیع رسالت خود را دردفاع از حق و حقیقت و مخالفت با ظلم و بیداد به انجام رسانده اند ؟ آیا نگران نیستند که مصداق کلام امام صادق باشند که می فرمایند :العامل بالظلم ، العلمین له و الراضی به شرکا ثلاثتهم.(ستمگر و یاری دهنده او و کسی که به ستم او راضی باشد هر سه در ستم شریکند .بحارالانوار ۷۷/۳۸۳/۹)
امروز عملکرد این جریان افراطی آنچنان چهره نازیبایی از ایران به نمایش گذاشته که در کشورهای در حال تحول منطقه تمامی رهبران دینی، حتی طرفداران و حامیان سابق انقلاب اسلامی از جمهوری اسلامی تبری می جویند، در حالیکه اگر نظام گرفتار این مفاسد این جریان های انحرافی نمی شد و در مسیر مردم سالاری و اقامه به حق و عدل در کشور گام بر می داشت امروز بهترین الگو و ملجا و ماوای آزادیخواهانی قرار می گرفت که در کشورهای منطقه در جستجوی آزادی و عدالت و مردم سالاری سازگار با اسلام هستند و در مقابل دولتهای ظالم خود قد علم کرده اند.
ما زندانیان سیاسی به عنوان بخشی از قربانیان خودکامگی این جریان افراطی، نظامی، اطلاعاتی ، امنیتی و قضایی در کشور از شما در خواست می کنیم که برای اصلاح امور و زدودن این مفاسد از درون نظام جمهوری اسلامی ایران و برای پاسداری از ارزشهایی که به نام اسلام و تشیع علوی به انقلاب اسلامی ایران به ملتهای مسلمان و مستضعفان جهان نویدش را داده ایم و برای دفاع از حق و عدالت و انسانیت لااقل همزمان با موضع گیریهایتان نسبت به جنایت علیه ملتهای مسلمان منطقه به ایران نیز بازگردید و با بهره گیری از اعتباری که از اسلام و قران و رسول خدا و اهل بیت مطهرش کسب کرده اید به نام خدا و دین خدا به مسوولان در جهت پایان دادن به این فجایع ، ظلم ها و جنایات فشار آورید و در جهت فساد زدایی از دستگاه های نظامی ، امنیتی ، اطلاعاتی کشور قد علم کنید، و در جهت بازسازی و اعتلای ارزشهای معنوی در جمهوری اسلامی اهتمام ورزید و تردید نکنید که اگر جمهوری اسلامی ایران همچنان در دست افراطیون نظامی، امنیتی، اطلاعاتی اداره شود به جای یک کشور ارایه دهنده ارزشهای متعالی اسلامی و علوی تنها یک نظام دیکتاتوری دینی را به جهان عرضه خواهیم کرد که یاد آور نظام های دینی قرون وسطی است که تیشه به ریشه دین می زند و نتیجه عملی آن بدبین و دور کردن هر چه بیشتر نسل جوان از اسلام است.
۲۳ زندانی سیاسی از
زندان اوین ( بند سیاسی۳۵۰)
زندان اوین( بند تحت کنترل سپاه پاسداران – دو الف)
اوین ( بند کنترل تحت حفاظت اطلاعات زندان اوین )
زندان رجایی شهر (بند سیاسی)
زندان های استان خوزستان
۲۳ نفر از زندانیان سیاسی کشور از داخل زندان، پیامی خطاب به مراجع تقلید و بزرگان حوزه های علمیه نوشته اند.
این زندانیان در این نامه ضمن مقایسه دقیق آنچه در ایران می گذرد با آنچه که در کشورهای منطقه در جریان است،نوشته اند که «چگونه است که این جنایات در سایر کشورها فریاد یکپارچه شما را بلند می کند اما همین جنایات در داخل کشور تنها و تنها با واکنش قابل تقدیر معدودی از مراجع عالی قدر و بزرگان حوزه همراه بوده و سایران هیچ واکنش و اعتراضی نسبت به این ظلم ها و جنایات نداشتند.
آیا می توان ستمکاری ستمکاران بیگانه را برنتافت اما همان ستم ها را در حکومتی که به نام اسلام علوی استقرار یافته نادیده گرفت؟ اسلامی که نه تنها ظلم بر مسلمانان و مومنان که ظلم بر غیر مسلمانان را نیز بر نمی تابد؟
آیا واقعا می توان در برابر این همه بی عدالتی و ستم در داخل کشور سکوت کرد و انتظار داشت که اعتراض تنها نسبت به ظلم حاکمان مستبد کشورهای منطقه تاثیر گذار بوده و طنین انداز شود ؟»
امضا کنندگان این نامه، اکنون در زندان اوین ( بند ۳۵۰ ، بند ۲- الف تحت اختیار سپاه پاسداران ، بند ۲۰۹ تحت اختیار وزارت اطلاعات و بازداشتگاه تحت اختیار حفاظت اطلاعات زندان اوین )، زندان رجایی شهرکرج و زندان های استان خوزستان به سر می برند.
این بیانیه توسط بیست و سه نفر از این زندانیان تهیه و امضا شده است اما با توجه به فشارهای سنگین وارده به آنان به خاطر امضای بیانیه های قبلی که منجر به ساعتها بازجویی و سرانجام پرونده سازی های جدید برای جمعی از زندانیان سیاسی شد، فعلا نام امضا کنندگان این بیانیه نزد کلمه محفوظ می ماند و منتشر نمی شود.
متن کامل این نامه که توسط یاران گمنام جنبش سبز در اختیار کلمه قرار گرفته، به این شرح است :
بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی (ع) به امام حسن و امام حسین (ع): حق بگویید و برای ثواب کار کنید و خصم ستمگر و یار ستمدیده باشید. ( بحار الانوار ۱۰۰/۹۰/۷۵
مراجع محترم تقلید و بزرگان حوزه های علمیه
موضع گیری صریح و شجاعانه روحانیت مستقل شیعه در حوزه های علمیه در واکنش به ظلم و بی عدالتی و تعدی نسبت به ستمدیدگان همواره سنت دیر پای آنان بوده است و در شرایط حساس تاریخ این سرزمین پایمردی شخصیت های روحانی آنان را برای همیشه در جایگاه رفیعی در تاریخ این ملت قرار داده است .
بی تردید واکنش اخیر مراجع تقلید و بزرگان حوزه های علمیه در واکنش به جنایات دولت های خاورمیانه از جمله دولت بحرین علیه ملت هایشان در اعتراض به استبداد و فساد و در دفاع از حق و عدالت و آزادی به پا خاسته اند، در همین چارچوب قابل ستایش و احترام است.
اما بر خلاف همیشه به نظر می رسد که این بار فریاد اعتراض روحانیت حوزه های علمیه در جمهوری اسلامی ایران علیه ظالمان طنین خود را از دست داده است و تحت الشعاع پرسشی بنیادین درباره علت عدم اهتمام آنان نسبت به ظلم های مشابه اعمال شده علیه مردم بی گناه و بی دفاع سرزمین خودشان قرار گرفته است .
از دو سال پیش و به دنبال دخالت گسترده نظامیان و ماموران اطلاعاتی و امنیتی در فرایند انتخابات ریاست جمهوری، جنایات، ظلم ها و بی عدالتی های گسترده ای علیه ملت مومن و شریف ایران اعمال شده است.
دو سال پیش گروهی افراطی از نظامیان و ماموران اطلاعاتی و امنیتی به رسواترین شکل در سرنوشت سیاسی کشور دخالت کرده و انتخابات ریاست جمهوری را به انتخاباتی فرمایشی بدل کرده است و به دنبال آن به بهانه های واهی به جان مردم افتادند، عده ای را کشتند، جمعی را مجروح و مصدوم راهی بیمارستان کردند، ده ها هزار تن از شهروندان را به زندان افکندند و صدها تن را با پرونده های جعلی و فاقد هر گونه وجاهت قانونی در دادگاه های فرمایشی به زندان های طویل المدت محکوم کردند و متاسفانه بعد از گذشت دو سال نیز دست از این اعمال خلاف خود بر نداشتند.
اگر نظامیان و پلیس حکومتهای مستبد منطقه به روش های خشونت بار و با سلاح های گرم و سرد به جان مردم می افتند در جمهوری اسلامی ایران نیز در دو سال گذشته هزاران نفر بر اثر حملات نظامیان ، پلیس و ماموران لباس شخصی تحت امر آنان مصدوم و مجروح شده و یا به قتل رسیده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه نظامیان و پلیس به سوی مردم بی دفاع تیر اندازی کرده و آنان را به شهادت می رسانند در جمهوری اسلامی ایران نیز به ضرب گلوله نظامیان، پلیس و لباس شخصی مجروح و شهید شده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، یکی از اقدامات کثیف نظامیان و پلیس ربودن مجروجان تظاهرات از بیمارستان هاست، متاسفانه در جمهوری اسلامی نیز مجروحان از بیمارستان ها ربوده شده و در همان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به زندان افتاده اند که هنوز هم تعدادی از آنها در زندان به سر می برند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه مردم هر روز اسامی بیشتری از قربانیان خود را اعلام می کنند در جمهوری اسلامی آمار واقعی از قربانیان وجود ندارد و بسیاری از شهدا در گورهای مخفی دفن شده اند و افرادی که برای شناسایی مدفن قربانیان تلاش کرده اند تحت تعقیب قرار گرفته اند و عده ای از آنان محکوم گشته و اکنون در زندان به سر می برند.
اگر اعمال شکنجه در کشورهای استبدادی منطقه پدیده ای تلخ و تکان دهنده ای است در ایران صدها نفر زیر شکنجه وادار به اعترافات دروغ شده و فاجعه بارتر آنکه عده ای از آنان تحت فشار و ضرب و شتم و آزار و شکنجه به قتل رسیده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، مردم هر روز به تشییع جنازه قربانیان حوادث اخیر می پردازند در جمهوری اسلامی حتی اجازه تشییع جنازه و مراسم سوگواری برای شهیدان اعتراضات خیابانی و زندانها داده نمی شود و حتی گاه خانواده آنان از برگزاری مراسم سوگواری برای اموات غیر مرتبط با حوادث اعتراضی نیز منع می شوند، حتی برای شخصیتی چون میر اسماعیل موسوی نیز چون پدر مهندس موسوی است اجازه ختم داده نمی شود و شرکت کنندگان در تشییع جنازه وی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت می شوند.
اگر حکومت های ظالم منطقه برای منتقدان و مخالفان خود پرونده سازی می کنند، در جمهوری اسلامی نیز تقریبا تمامی پرونده های محکومان حوادث پس از انتخابات ساختگی، جعلی و فاقد هر گونه وجاهت قانونی است در حدی که اگر امکان انتشار محتوایی پرونده ها، فرایند محاکمات و متن احکام صادره فراهم شود، هیچ حیثیتی برای دستگاه های قضایی ، نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، خانواده های مقتولان و زندانیان، مظلومانه و به حق در پی خونخواهی و تعیین تکلیف عزیزان شان هستند، در جمهوری اسلامی ایران این خانواده ها در مظلومیت مضاعف تحت کنترل دائمی ماموران مخفی حکومت قرار دارند، از فعالیتهای آنان به اشکال مختلف جلوگیری می شود و حتی به خاطر برگزاری مراسم مذهبی قرآن، دعا و نیایش هم تحت فشار قرار می گیرند و برخی از آنان به جرم پی گیری پرونده شهدا و زندانیان بی گناه خود به زندان می افتند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه خانواده های مقتولان و زندانیان تحت حمایت مردم قرار می گیرند و حتی دولتهای مستبد هم سعی می کنند آنها را به لحاظ معیشتی تامین کنند، در جمهوری اسلامی رسیدگی به خانواده های بی گناه شهدای جنبش و زندانیان و کمک به آنان جرم است و بسیاری از اقدام کنندگان به کمک به این خانواده ها در زندان به سر می برند.
اگر در حکومتهای استبدادی منطقه دادگاه ها فرمایشی هستند قضات و دادستان هایشان ظاهری از یک نظام قضایی را به نمایش می گذراند اما در جمهوری اسلامی ایران افرادی کم دانش، بی هویت و غالبا آسیب پذیر و حتی ناسالم در راس دادگاه های انقلاب قرار می گیرند که عملا در رسیدگی به پرونده های سیاسی جز اطاعت از بازجویان و ماموران مخفی نظامی و امنیتی وظیفه دیگری برای خود نمی شناسند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه رسانه ها تحت کنترل شدید هستند و حقایق تحریف می شود و اطلاعات ما درباره تحولات این کشورها از طریق رسانه های خارجی دریافت می شود در جمهوری اسلامی ایران نیز هر روز کنترل رسانه ای بیشتر شده و اخبار تحریف شده تری منتشر می شود. نه تنها تمامی رسانه های منتقد دولت توقیف شده اند بلکه تقریبا تمام رسانه های مستقل هم بسته شده اند و باقی رسانه ها هم بر اساس دستور العمل های کنترلی امنیتی بی سابقه از انتشار اخبار واقعی و حقایق منع می شوند .
در چنین وضعیتی حکومت به خود اجازه می دهد که بدیهی ترین حقایق را تحت تاثیر بیگانگان قلمداد کند متاسفانه این وضع باعث شده در جمهوری اسلامی ایران نیز پس از انقلاب اسلامی بار دیگر مردم برای کسب اخبار واقعی به رسانه های خارجی تکیه کنند. امروز تعداد کثیری از جوانان کشور به جرم نشر حقایق از طریق اینترنت و پیام کوتاه تلفن همراه در زندان به سر می برند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه حرکتهای مردم به دخالت بیگانگان نسبت داده می شود و مثلا در بحرین مخالفان دولت مرتبط با ایران معرفی می شوند ، در جمهوری اسلامی ایران نیز هر گونه اعتراض مدنی و مخالفت با مسوولان و دولت به بیگانگان نسبت داده شده و صدها جزوه بولتن و گزارش سر تا پا دروغ و تحریف و جعل برای توجیه این ادعاهای واهی منتشر می شود و در ابتکاری که احتمالا مخصوص ایران است زندانیان بریده ی تحت شکنجه و فشار وادار به اعتراف درباره این قصه های ساختگی و حتی خلق قصه های تخیلی مورد نظر بازجو می شوند .
اگر طبق خبرها، در کشورهای استبدادی منطقه تعدادی از مخالفان و منتقدان دولت در محیط های مختلف شناسایی و از کار بر کنار شده اند در جمهوری اسلامی ایران صدها نفر از استادان برجسته و متفکران سرشناس از دانشگاه ها و هزاران نفر از کارکنان و کارمندان به جرم حمایت از اعتراض های مردمی از محل کار خود اخراج شده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه دانشجویان معترض در دانشگاه ها دچار مشکل می شوند در جمهوری اسلامی ایران صدها تن از دانشجویان معترض و منتقد بدون هیچ دلیل قانونی و صرفا به دلیل اندیشه متفاوت برای همیشه ازادامه تحصیل محروم شده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه فعالیت گروه ها و احزاب مخالف همواره دشوار بوده است، در جمهوری اسلامی ایران فشار به گروه ها و احزاب منتقد به اوج خود رسیده است و ظرف مدت کوتاهی معتبر ترین احزاب قانونی منتقد با تصمیم افراطیون نظامی و اطلاعاتی تعطیل شده اند و عضویت در این احزاب قانونی برای افراد به عنوان سو سابقه تلقی شده است. این جریان افراطی و بی پروا فعالیت سیاسی هر جریان منتقد حکومت و حتی منتقد دولت را تحت عنوان اقدام علیه امنیت کشور به شدت سرکوب می کند.
مراجع محترم تقلید و بزرگان محترم حوزه های علمیه
چگونه است که همه این جنایات و یا برخی از آنها در سایر کشورها فریاد یکپارچه شما را بلند می کند اما همین جنایات در داخل کشور تنها و تنها با واکنش قابل تقدیر معدودی از مراجع عالیقدر و بزرگان حوزه همراه بوده و سایران هیچ واکنش و اعتراضی نسبت به این ظلم ها و جنایات نداشتند.
آیا می توان ستمکاری ستمکاران بیگانه را برنتافت اما همان ستم ها را در حکومتی که به نام اسلام علوی استقرار یافته نادیده گرفت؟ اسلامی که نه تنها ظلم بر مسلمانان و مومنان که ظلم بر غیر مسلمانان را نیز بر نمی تابد.
آیا واقعا می توان در برابر این همه بی عدالتی و ستم در داخل کشور سکوت کرد و انتظار داشت که اعتراض تنها نسبت به ظلم حاکمان مستبد کشورهای منطقه تاثیر گذار بوده و طنین انداز شود ؟
آیا واقعا مراجع عالیقدر و روحانیت معظم در این برهه حساس از تاریخ ایران ، اسلام و تشیع رسالت خود را دردفاع از حق و حقیقت و مخالفت با ظلم و بیداد به انجام رسانده اند ؟ آیا نگران نیستند که مصداق کلام امام صادق باشند که می فرمایند :العامل بالظلم ، العلمین له و الراضی به شرکا ثلاثتهم.(ستمگر و یاری دهنده او و کسی که به ستم او راضی باشد هر سه در ستم شریکند .بحارالانوار ۷۷/۳۸۳/۹)
امروز عملکرد این جریان افراطی آنچنان چهره نازیبایی از ایران به نمایش گذاشته که در کشورهای در حال تحول منطقه تمامی رهبران دینی، حتی طرفداران و حامیان سابق انقلاب اسلامی از جمهوری اسلامی تبری می جویند، در حالیکه اگر نظام گرفتار این مفاسد این جریان های انحرافی نمی شد و در مسیر مردم سالاری و اقامه به حق و عدل در کشور گام بر می داشت امروز بهترین الگو و ملجا و ماوای آزادیخواهانی قرار می گرفت که در کشورهای منطقه در جستجوی آزادی و عدالت و مردم سالاری سازگار با اسلام هستند و در مقابل دولتهای ظالم خود قد علم کرده اند.
ما زندانیان سیاسی به عنوان بخشی از قربانیان خودکامگی این جریان افراطی، نظامی، اطلاعاتی ، امنیتی و قضایی در کشور از شما در خواست می کنیم که برای اصلاح امور و زدودن این مفاسد از درون نظام جمهوری اسلامی ایران و برای پاسداری از ارزشهایی که به نام اسلام و تشیع علوی به انقلاب اسلامی ایران به ملتهای مسلمان و مستضعفان جهان نویدش را داده ایم و برای دفاع از حق و عدالت و انسانیت لااقل همزمان با موضع گیریهایتان نسبت به جنایت علیه ملتهای مسلمان منطقه به ایران نیز بازگردید و با بهره گیری از اعتباری که از اسلام و قران و رسول خدا و اهل بیت مطهرش کسب کرده اید به نام خدا و دین خدا به مسوولان در جهت پایان دادن به این فجایع ، ظلم ها و جنایات فشار آورید و در جهت فساد زدایی از دستگاه های نظامی ، امنیتی ، اطلاعاتی کشور قد علم کنید، و در جهت بازسازی و اعتلای ارزشهای معنوی در جمهوری اسلامی اهتمام ورزید و تردید نکنید که اگر جمهوری اسلامی ایران همچنان در دست افراطیون نظامی، امنیتی، اطلاعاتی اداره شود به جای یک کشور ارایه دهنده ارزشهای متعالی اسلامی و علوی تنها یک نظام دیکتاتوری دینی را به جهان عرضه خواهیم کرد که یاد آور نظام های دینی قرون وسطی است که تیشه به ریشه دین می زند و نتیجه عملی آن بدبین و دور کردن هر چه بیشتر نسل جوان از اسلام است.
۲۳ زندانی سیاسی از
زندان اوین ( بند سیاسی۳۵۰)
زندان اوین( بند تحت کنترل سپاه پاسداران – دو الف)
اوین ( بند کنترل تحت حفاظت اطلاعات زندان اوین )
زندان رجایی شهر (بند سیاسی)
زندان های استان خوزستان
'شصت کشته' در خونینترین روز اعتراضات سوریه
'شصت کشته' در خونینترین روز اعتراضات سوریه
بی بی سی : مخالفان دولت سوریه میگویند که مأموران امنیتی این کشور ۶۰ نفر از شرکتکنندگان در تظاهرات اعتراضی امروز (جمعه ۲۲ آوریل-دوم اردیبهشت) را با گلوله کشتهاند.
گزارش های رسیده از سوریه حاکی است که تیراندازی به معترضان زمانی آغاز شد که آنها پس از نماز جمعه علیه حکومت تظاهرات کردند.
گفته می شود که ده ها هزار تن از مخالفان دولت در این تظاهرات که در شهرهای مختلف سوریه برگزار شد حضور داشتند و گروهی از آنها شعار می دادند "مردم خواهان سقوط حکومت هستند".
بیشتر تلفات از روستای ازرع در نزدیکی درعا و منطقه دوما در حاشیه دمشق، پایتخت گزارش شده است.
همچنین از شاهدان عینی نقل شده است که تعدادی از معترضان در شهرهای دمشق و حمص کشته یا مجروح شده اند.
بی بی سی هنوز نمی تواند این گزارش ها را تأیید کند.
خبرگزاری رسمی سوریه می گوید که مأموران امنیتی برای "جلوگیری از برخورد میان تظاهر کنندگان و حافظت از اموال عمومی" از گاز اشک آور و ماشین های آب پاش استفاده کرده اند.
بر اساس گزارش های رسیده از سوریه، تعداد معترضانی که بعد از نماز جمعه امروز، علیه حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، به خیابان های این کشور سرازیر شده اند، سریعا رو به افزایش بوده است.
گفته می شود که سربازان در خیابان های حمص، از مراکز اصلی مخالفان آقای اسد، مستقرند و ظاهرا هزاران نفر در حاشیه دمشق، پایتخت، و درعا در حال راهپیمایی هستند.
روز پنجشنبه (21 آوریل)، رئیس جمهوری سوریه در جهت کنار آمدن با معترضان و جلب رضایت آنها رسما اعلام کرد که مقررات فوق العاده در این کشور بعد از دهه ها پایان یافته است.
گروه های مدافع حقوق بشر می گویند بیش از دویست نفر در اعتراضات چند هفته گذشته سوریه کشته شده اند.
یکی از سخنگویان دیدبان حقوق بشر، گروه بین المللی مدافع حقوق بشر، گفت آقای اسد این فرصت را داشته است که با مجاز دانستن اعتراضات در مراسم نماز جماعت امروز بدون آن که با سرکوب خشونت بار مواجه شود، قصد و منظور خود را ثابت کند.
جو استورک، معاون اداره خاورمیانه در گروه دیدبان حقوق بشر گفت: "اصلاحات فقط زمانی معنی دارد که سرویس های امنیتی سوریه به تیراندازی، بازداشت و شکنجه معترضان خاتمه دهند."
دولت سوریه می گوید به تقاضاهای معترضان توجه دارد و رئیس جمهوری این کشور در تلاش است برنامه اصلاحات را به تصویب پارلمان این کشور برساند.
از جمله امتیازاتی که روز گذشته اعلام شد منحل شدن دادگاه امنیتی و مجاز بودن برگزاری تظاهرات صلح آمیز بوده است.
اما سایر قوانین به دولت اختیاراتی می دهد که بتواند ناراضیان مخالف دولت را سرکوب و بازداشت کند.
بنا به قوانین جدید سوریه ای ها باید برای برپایی تظاهرات از وزارت کشور مجوز دریافت کنند. برخی از وکلا گفته اند این مقررات باعث خواهد شد که محدودیت در مورد آزادی بیان همچون گذشته که وضعیت فوق العاده وضع بود، ادامه داشته باشد.
بشار اسد هفته گذشته گفت وقتی وضعیت فوق العاده لغو شود، سدی بر سر راه برگزاری تظاهرات وجود نخواهد داشت.
اما تحلیلگران می گویند تعداد فعالان سیاسی که خواستار سقوط رژیم بشار اسد هستند، رو به فزونی گذاشته است.
یکی از فعالان در توییتر نوشته: "کاری کردیم که وضعیت فوق العاده لغو شود. خود به خود لغو نشد. لغو این مقررات نتیجه تظاهرات، اعتراضات و ریخته شدن خون شهدایی بود که خواهان آزادی بیان بودند."
موج کم سابقه ناآرامی ها در سوریه به دنبال قیام مردم تونس و مصر علیه رژیم های استبدادی در این کشورها آغاز شد.
اما، دولت سوریه می گوید شورش مسلحانه توسط گروه های سلفی در حمص و بانیاس در جریان بوده است.
تظاهرات علیه حزب حاکم بعث سوریه از شهر درعا در جنوب و در اواسط ماه مارس آغاز شد و سریعا به شهرهای دیگر این کشو سرایت کرد.
اعتراضات اخیر جدی ترین خطری است که آقای اسد از زمانی که به قدرت رسیده با آن روبرو شده است. بشار اسد یازده سال پیش بعد از مرگ پدرش حافظ اسد به قدرت رسید.
بی بی سی : مخالفان دولت سوریه میگویند که مأموران امنیتی این کشور ۶۰ نفر از شرکتکنندگان در تظاهرات اعتراضی امروز (جمعه ۲۲ آوریل-دوم اردیبهشت) را با گلوله کشتهاند.
گزارش های رسیده از سوریه حاکی است که تیراندازی به معترضان زمانی آغاز شد که آنها پس از نماز جمعه علیه حکومت تظاهرات کردند.
گفته می شود که ده ها هزار تن از مخالفان دولت در این تظاهرات که در شهرهای مختلف سوریه برگزار شد حضور داشتند و گروهی از آنها شعار می دادند "مردم خواهان سقوط حکومت هستند".
بیشتر تلفات از روستای ازرع در نزدیکی درعا و منطقه دوما در حاشیه دمشق، پایتخت گزارش شده است.
همچنین از شاهدان عینی نقل شده است که تعدادی از معترضان در شهرهای دمشق و حمص کشته یا مجروح شده اند.
بی بی سی هنوز نمی تواند این گزارش ها را تأیید کند.
خبرگزاری رسمی سوریه می گوید که مأموران امنیتی برای "جلوگیری از برخورد میان تظاهر کنندگان و حافظت از اموال عمومی" از گاز اشک آور و ماشین های آب پاش استفاده کرده اند.
بر اساس گزارش های رسیده از سوریه، تعداد معترضانی که بعد از نماز جمعه امروز، علیه حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، به خیابان های این کشور سرازیر شده اند، سریعا رو به افزایش بوده است.
گفته می شود که سربازان در خیابان های حمص، از مراکز اصلی مخالفان آقای اسد، مستقرند و ظاهرا هزاران نفر در حاشیه دمشق، پایتخت، و درعا در حال راهپیمایی هستند.
روز پنجشنبه (21 آوریل)، رئیس جمهوری سوریه در جهت کنار آمدن با معترضان و جلب رضایت آنها رسما اعلام کرد که مقررات فوق العاده در این کشور بعد از دهه ها پایان یافته است.
گروه های مدافع حقوق بشر می گویند بیش از دویست نفر در اعتراضات چند هفته گذشته سوریه کشته شده اند.
یکی از سخنگویان دیدبان حقوق بشر، گروه بین المللی مدافع حقوق بشر، گفت آقای اسد این فرصت را داشته است که با مجاز دانستن اعتراضات در مراسم نماز جماعت امروز بدون آن که با سرکوب خشونت بار مواجه شود، قصد و منظور خود را ثابت کند.
جو استورک، معاون اداره خاورمیانه در گروه دیدبان حقوق بشر گفت: "اصلاحات فقط زمانی معنی دارد که سرویس های امنیتی سوریه به تیراندازی، بازداشت و شکنجه معترضان خاتمه دهند."
دولت سوریه می گوید به تقاضاهای معترضان توجه دارد و رئیس جمهوری این کشور در تلاش است برنامه اصلاحات را به تصویب پارلمان این کشور برساند.
از جمله امتیازاتی که روز گذشته اعلام شد منحل شدن دادگاه امنیتی و مجاز بودن برگزاری تظاهرات صلح آمیز بوده است.
اما سایر قوانین به دولت اختیاراتی می دهد که بتواند ناراضیان مخالف دولت را سرکوب و بازداشت کند.
بنا به قوانین جدید سوریه ای ها باید برای برپایی تظاهرات از وزارت کشور مجوز دریافت کنند. برخی از وکلا گفته اند این مقررات باعث خواهد شد که محدودیت در مورد آزادی بیان همچون گذشته که وضعیت فوق العاده وضع بود، ادامه داشته باشد.
بشار اسد هفته گذشته گفت وقتی وضعیت فوق العاده لغو شود، سدی بر سر راه برگزاری تظاهرات وجود نخواهد داشت.
اما تحلیلگران می گویند تعداد فعالان سیاسی که خواستار سقوط رژیم بشار اسد هستند، رو به فزونی گذاشته است.
یکی از فعالان در توییتر نوشته: "کاری کردیم که وضعیت فوق العاده لغو شود. خود به خود لغو نشد. لغو این مقررات نتیجه تظاهرات، اعتراضات و ریخته شدن خون شهدایی بود که خواهان آزادی بیان بودند."
موج کم سابقه ناآرامی ها در سوریه به دنبال قیام مردم تونس و مصر علیه رژیم های استبدادی در این کشورها آغاز شد.
اما، دولت سوریه می گوید شورش مسلحانه توسط گروه های سلفی در حمص و بانیاس در جریان بوده است.
تظاهرات علیه حزب حاکم بعث سوریه از شهر درعا در جنوب و در اواسط ماه مارس آغاز شد و سریعا به شهرهای دیگر این کشو سرایت کرد.
اعتراضات اخیر جدی ترین خطری است که آقای اسد از زمانی که به قدرت رسیده با آن روبرو شده است. بشار اسد یازده سال پیش بعد از مرگ پدرش حافظ اسد به قدرت رسید.
Subscribe to:
Posts (Atom)