Saturday, June 27, 2009

دو شرط موسوی: 1- وقت تلویزیونی،2- تجمع با مجوز دیدارهای خامنه ای، هاشمی موسوی، و آیت الله شاهرودی

کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس که در راس آن علاء الدین بروجردی قرار دارد، همچنان مشغول رایزنی با موسوی و هاشمی است و از قول "سبحانی" سخنگوی این کمیسیون اخبار مهمی در لابلای مصاحبه های وی منتشر شده است. این اخبار را استخراج کرده ایم که می خوانید:

هاشمی رفسنجانی به ما اطلاع داد که مطالبی را یادداشت کرده و به خدمت رهبری برده است. رهبر نیز نظراتی داشته که قرار است این نظرات نیز لحاظ شود و سپس به نحو مناسبی منتشر شود.

آقای هاشمی با آقای میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی نیز ملاقات کرده است، اما به گفته ایشان کاندیداها نظرات و پیشنهادهای ایشان را قبول نکرده اند.

همچنین دیداری میان میرحسین موسوی، هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه و هاشمی رفسنجانی انجام شده است. دراین دیدار میرحسین موسوی خواهان فراهم شدن زمینه صحبت در صدا و سیما و همچنین موافقت با برگزاری تجمع با مجوز های قانونی شده است.
هنوز با این خواسته ایشان موافقت نشده و ما نمی دانیم چه مطالبی را می خواهد در صدا و سیما با مردم در میان بگذارد. ما نمی دانیم مسائل با صحبت موسوی در رسانه ملی حل و فصل خواه شد؟

اسامی دستگیرشدگان جبهه مشارکت ایران اسلامی ۰

اسامی دستگیرشدگان جبهه مشارکت ایران اسلامی تا این لحظه 1- دکتر محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی، نماینده مردم تهران و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم 2- دکتر عبدالله رمضان زاده قائم مقام دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی، سخنگوی دولت دوم سیدمحمد خاتمی 3- دکتر سیدمصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، معاون سیاسی وزیر کشور در دولت خاتمی 4- دکتر سعید حجاریان عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی، منتخب مردم تهران در شورای شهر اول و مشاور ارشد سیدمحمد خاتمی 5- مهندس محسن صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی و رئیس هیات اجرایی جبهه مشارکت ایران اسلامی 6- دکتر محسن امین زاده عضو موسس جبهه مشارکت ایران اسلامی، معاون وزیر امور خارجه در دولت سیدمحمد خاتمی 7- دکتر علی تاجرنیا عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی، نماینده مردم مشهد در مجلس ششم 8- دکتر سعید شیرکوند عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی، معاون وزیر اقتصاد در دولت سیدمحمد خاتمی 9- مهندس شهاب الدین طباطبایی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی، رئیس ستاد 88 کل کشور 10- دکتر علی اصغر خدایاری عضو سابق شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و استاد دانشگاه 11- محمد رضا شمس آبادی 12- سعید نورمحمدی 13- حمزه غالبی 14- روح الله شهسوار 15- رضا همایی اسامی دیگر بازداشت شدگان سیاسی و مطبوعاتی مهندس بهزاد نبوی، محمد جواد امام و امیر حسین مهدوی(از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی)، محمد عطریانفر و جهان بخش خانجاني(از حزب کارگزاران سازندگی)، محمدعلی ابطحی(عضو مجمع روحانیون مبارز)، عبدالفتاح سلطانی(عضو کانون مدافعان حقوق بشر)، محمدرضا جلایی پور(سخنگوی کمپین موج سوم حمایت از خاتمی و موسوی)، احمد زیدآبادی(دبیرکل سازمان دانش آموختگان دفتر تحکیم)، هدی صابر(عضو نیروهای ملی - مذهبی)، رضا علیجانی(عضو نیروهای ملی - مذهبی)، سعید لیلاز(روزنامه نگار)، سمیه توحیدلو(فعال جامعه مجازی)، محمد قوچانی(سردبیر روزنامه اعتماد ملی)، عماد بهاور(فعال سیاسی)، عبدالله مومنی(عضو سازمان دانش آموختگان دفتر تحکیم)، امیرحسین مهدوی (عضو ستاد 88)، ژیلا بنی یعقوب(روزنامه نگار)، بهمن احمدی امویی(روزنامه نگار)، کیوان صمیمی(روزنامه نگ...

اانتقاد شدید مجید انصاری از عملکرد صداوسیما؛ از کرامات رسانه ملی


پس از آن نيز در جريان برگزاري مناظره‌ها شاهد زير پا گذاشتن قانون و حتي بدتر از آن اصول اخلاقي بوديم. يكي از كانديداها با ايجاد فضاي كاذب تبليغاتي در جريان يكي از مناظره‌ها اقدام به ايراد تهمت و اتهام نسبت به چهره‌هاي برجسته نظام كرد و صداوسيما به‌عنوان مجري اين برنامه از قراردادن فرصتي در اختيار اين چهره‌ها امتناع ورزيد. همان روزها رسانه ملي به راحتي از قرار دادن فرصتي در اختيار هاشمي‌رفسنجاني، ناطق نوري و ميرحسين موسوي سرباز زد و نگذاشت پاسخ تخريب‌ها داده شود. چندي بعد هم همگان شاهد اعطاي فرصت 22 دقيقه‌اي صداوسيما به محمود احمدي‌نژاد بوديم تا پروژه اتهام‌زني به كمال برسد. همان زمان صداوسيما آب پاكي را روي دست همگان ريخت. پس از انتخابات هم ديگر يكسويه‌نگري به حد اعلا رسيد، صداوسيما در چند روز اخير در زمينه اطلاع‌رساني و اخبار همچنان با تكيه بر سياست يك‌جانبه‌گرايي و حتي وارونه جلوه دادن ، مسير خود را ادامه مي‌دهد و اين همان نكته‌اي است كه به ماهيت رسانه ملي آسيب مي‌زند و آن را زير سوال مي‌برد. در واقع صداوسيما اكنون ديگر به شكل واضح و عيان تبديل به تريبون رسمي يك جريان خاص شده است.
در 12 روز اخير بمباران تبليغاتي و تهمت‌زني به بخشي از جامعه ايران و برخي كانديداها با شدت ادامه دارد. هر شب در برنامه گفت‌وگوي ويژه خبري شبكه دوم، درست راس ساعت 22:30 شاهد حضور چهره‌هايي هستيم كه بي‌وقفه به عده‌اي كه هيچ تريبوني براي دفاع از خود در اختيار ندارد، مي‌تازند. چهره‌هايي مانند غلامعلي حدادعادل و چهره‌هايي از اين طيف كه ميرحسين موسوي را مورد آماج حملات قرار مي‌دهند و يك‌سويه به مطرح كردن مسائلي مي‌پردازند كه هيچ كس در مقابلشان قرار ندارد تا پاسخ اين افتراها را بدهد.
آخرين مورد هم حضور صادق محصولي وزير كشور دولت محمود احمدي‌نژاد بود كه در رسانه ملي حاضر شد و بدون اينكه سوالي از او پرسيده شود، شروع به پاسخ دادن به سوال‌هاي مطرح نشده كرد.
اين در حالي است كه به هر محكمه‌اي كه اين ماجرا را ببريد، خواهد گفت عدل و انصاف اين است كه فرصتي در اختيار ميرحسين موسوي و مهدي كروبي قرار مي‌گرفت تا آنها هم اشكالات خود را بر اين مدعاهاي بي‌پايان مطرح كنند، يا حداقل مناظره‌اي ترتيب داده مي‌شد با حضور مسوولان كميته‌هاي صيانت از آراي منتقدان به نتيجه انتخابات و مسوولان وزارت كشور و شوراي نگهبان و شايد به اين ترتب صداوسيما تا اندازه‌اي خود را از مظان اين بي‌عدالتي بيرون مي‌كشيد.
اما در 12 روز گذشته، رسانه‌اي كه ديگر ملي نيست با سياست‌هاي يكسويه محض به تحليل مسائل مي‌رود، بسياري از اشكالات و جرائمي را كه اين روزها اتفاق افتاده است و همگان مي‌دانند مسبب آنها ديگران هستند، به ملت ايران نسبت داده مي‌شود اين در حالي است كه كانديداهاي محترم انتخابات، طرفداران و اعضاي ستادهاي ايشان هيچ رسانه و تريبوني براي دفاع از خود ندارند، آنها كه مدت‌ها بود چشم اميد از صداوسيما برداشته بودند، داشته‌هاي خود براي اطلاع‌رساني را هم از دست داده‌اند. صداوسيما پا را از اين حد هم فراتر گذاشته است و با تمام قوا در سطح جهاني به پخش اين اخبار غيرمنصفانه مي‌پردازد. اما به ياد داشته باشيم كه اين سياست كه هيچ بويي از عدالت نبرده است، جز سلب اعتماد ملي نتيجه‌اي ندارد. چنانكه مردم ايران را پاي رسانه‌هاي خارجي مي‌نشاند و تا امروز حاصلي جز سلب اعتماد نه براي مسوولان و نه براي ملت ايران نداشته است. اطلاعات موثق از جامعه ايران حكايت از آن دارد كه اكنون بسياري از مردم حداقل چند برابر 12 روز پيش، مشتري رسانه‌هاي خارجي همچون تلويزيون صداي آمريكا شده‌اند، حتي قيمت ابزار و وسايلي كه امكان در اختيار داشتن رسانه‌هاي ديگر را فراهم مي‌كند، 300 درصد رشد داشته است. اين مسائل ما را به اين نتيجه مي‌رساند كه رسانه ملي اين روزها بيش از هر چيز مشغول مشتري درست كردن براي رسانه‌هاي بيگانه است لطفي كه ناخودآگاه كرده و به اين راحتي نمي‌توان جلوي آن را گرفت، واقعيت آن است كه ملت در خلاي اطلاعاتي باقي نمي‌ماند مردم هر روز در شهري كه در آن نفس مي‌كشند، نكته‌هايي را به چشم مي‌بينند و هنگام شب درست 180 درجه خلاف آنچه را ديده‌اند در صفحه تلويزيون مشاهده مي‌كنند و اين خطر بزرگي براي نظام است و تنها آسيب‌هاي آن دامن رسانه‌ملي را نخواهد گرفت. به ياد داشته باشيم كه رسانه‌ملي، پديده‌اي يك بار مصرف آن هم فقط براي انتخابات دهم نبود، بلكه بايد هر وقت سخن و خبري و فراخواني داشت، مردم آن را بي‌هيچ شك و شبهه‌اي بپذيرند. اما وقتي مردم چيزي را كه با وجدان خود لمس كرده‌اند را از تريبون دولتي به‌گونه‌اي ديگر مي‌شنوند، مسلم است كه به رسانه‌هاي ديگر روي مي‌آورند. بعد هم متاسفانه نتيجه اين سياست‌ها و رويكرد صداوسيما را به عنوان عاملي عليه مظلومان انتخابات به كار مي‌برند و مي‌گويند رسانه‌هاي خارجي به دفاع از شما مي‌پردازد و از شما تعريف مي‌كند. پس جمله امام راحل را نقل مي‌كنند كه فرموده بودند اگر رسانه‌هاي بيگانه از چيزي تعريف كردند، شما خلاف آن عمل كنيد. امام خميني، اين فرموده را براي چنين رويكردي نفرموده بودند، سال 57 به دليل سياست‌هاي نادرست رسانه‌ها در داخل كشور، همه مردم ايران راديو بي‌بي‌سي را دنبال مي‌كردند. ساعت يك ربع مانده به هشت، همه كشور به نوعي تعطيل مي‌شد و مردم پاي راديو انگليس مي‌نشستند. اين حركت و اتفاق ناشي از اين نبود كه بي‌بي‌سي الزاما ضدشاه است يا اينكه طرفدار امام خميني (ره)؛ اما به هر حال يك سري واقعيت‌ها را مطرح مي‌كرد كه رسانه‌هاي داخلي آنها را ناديده مي‌گرفتند. به هر حال يادآوري آن هر چند كه گوش شنوايي نيست، خالي از ضرر نيست. صداوسيما بايد در سياست‌هاي اخير خود بازنگري جدي داشته باشد، حكم عقل، شرع، انصاف و عدالت را رعايت كند و در برنامه‌ها همچون گفت‌وگوي ويژه خبري فرصتي در اختيار ميرحسين موسوي و مهدي كروبي قرار بدهد تا به اين هجمه‌ها پاسخ بدهند، حتي اين فرصت بايد در اختيار آنهايي كه به ناحق بازداشت شده‌اند هم قرار بگيرد. به عنوان كسي كه اطلاعات كافي از قوانين و روش‌هاي انتخاباتي دارم، 10 بار كانديدا بودم و در مجلس هم در جريان ريز قوانين قرار داشتم و عضو كميته صيانت از آراي مهندس ميرحسين موسوي بودم براي شركت در مناظره‌اي با حضور نمايندگان وزارت كشور و شوراي نگهبان اعلام آمادگي مي‌كنم. انتظار دارم شبكه دو سيما كه تا امروز بيش از 8 نفر از طرفداران و هم طيفان دولت را كه جانبدارانه به ديگران تاخته‌اند را به اين برنامه دعوت كرده، براي تنوير افكار عمومي از چهره‌هايي كه تا امروز تريبون آنها ضبط شده‌است هم دعوت به عمل بياورند.

شیرزاد: زعمای ممکلت به این نتیجه رسیدند که هر چه احمدی نژاد کمتر صحبت کند، به صلاح است


دقت کرده اید که یکی دو هفته است صدای احمدی نژاد خاموش شده است؟ ظاهراً بعد از آن سخنرانی مشعشع 24 خرداد که مخالفان خود را خس و خاشاک نامید، برخی زعمای ممکلت به این نتیجه رسیدند که هر چه این آقا کمتر وسط میدان باشد به صلاح نزدیک تر است. این شد که خودشان آمدند وسط و ترجیح دادند در این برهه ی حساس، سرنوشت نظام را به دست ماجراجویی های کلامی احمدی نژاد ندهند.

تا وقتی این جناب پشت میکروفن می رفت و در مورد سقوط عنقریب نظام جهانی و شنیده شدن صدای فرو ریختن ستون های اقتصاد و سیاست دنیا سخن می گفت و تا وقتی هر بار یک اظهار نظر نسنجیده مثل موضوع هولوکاست و یا رفتار نامربوط کار دست کشور و مردم می داد، ظاهراً کسی پیدا نمی شد کلام مهار ناپذیر او را کنترل کند و یا لااقل از پخش و اشاعه ی آن جلوگیری کند. برعکس، صدا و سیما مأموریت می یافت قربان صدقه "لحن مردمی" و "شفاف گویی" ایشان در عرصه ی سیاست (بخوانید حرف زدن های بی در و پیکر) برود و مردم از همه جا بی خبر نیز تصور کنند که لحن کلام احمدی نژاد به زودی صحنه ی سیاست جهانی را دگرگون خواهد کرد و استکبار جهانی را به زانو در خواهد آورد! گویی خواست خدا بود که یک بار هم که شده صابون زبان بی ملاحظه و کلام دردسر ساز، سبک، بی تقوا و سرشار از تحقیر و تمسخر آقای رئیس جمهور فعلی به تن خود آقایان بخورد و دریابند که وقتی کسی بر گفتارش هیچ معیاری جز جلب نظر دسته ای خاص از مخاطبین اش حکمرفا نباشد چه مشکلاتی که نمی آفریند.

اما نکته دیگری که در همین ارتباط قابل توجه است آن است که آقای احمدی نژاد در شرایطی دچار سانسور نسبتاً کامل خبری می شود که کارگردانان انتخابات مدعی اند وی 63 درصد از آراء رأی دهندگان را تصاحب کرده است. چگونه می توان تصور کرد رئیس جمهور منتخبی در اوج محبوبیت خویش قرار داشته باشد و در انتخابات کم نظیری که 85 درصد مردم در آن شرکت داشته اند واقعاً 63 در از آراء آنها را به خود جلب کرده باشد، اما بلافاصله پس از موفقیت، قادر به مدیریت افکار عمومی نباشد و بزرگان قوم یا به صراحت از او بخواهند که فعلاً دهان نگشاید و یا به صدا و سیما دستور سانسور خبری و سکوت در مورد سخنان وی بدهند!

معمولاً حرکت نامزدهای انتخابات به سمت قله ی محبوبیت به تدریج و آرام آرام از چند ماه مانده به انتخابات شروع می شود، در هفته های آخر شدت می یابد و سرانجام در روزهای منتهی به انتخابات به نقطه ی اوج خود می رسد. بنابراین ادعای گزافی نیست که توقع داشته باشیم کاندیدای پیروز، آن هم با چنین درصدی، حاکم مطلق قلب ها باشد و در طلایی ترین روزهای زندگی سیاسی خویش قرار داشته باشد. برعکس، کاندیدای بازنده معمولاً هر چه به روزهای رأی گیری نزدیک می شود ستاره ی بخت اش افول می کند و به مرور از توجه افکار عمومی به وی کاسته می شود. بنابراین دور از انتظار نیست که کسی که با نزدیک شدن به زمان انتخابات به تدریج افکار عمومی را از دست داده پس از انتخابات و با اعلام نتایجی که بیانگر همان واقعیت باشد، شاهد رویگردانی بیشتر مردم باشد و حتی تا مدتی چندان رغبتی به ظهور در انظار عمومی و گفتگوی علنی با مردم و رسانه ها نداشته باشد.

اگر در هر کشور دمکراتیک دنیا رئیس جمهور منتخبی توانسته باشد در یک انتخابات 85 درصدی 63 درصد آرا را کسب کرده باشد، یعنی حدود 54 درصد آراء خالص مردم را به دنبال خود داشته باشد، از آن چنان محبوبیتی برخوردار خواهد بود که هر شخصیت سیاسی در جهان حسرت آن را می خورد. چنین شرایطی در صورتی رخ خواهد داد که فرد منتخب با یک گفتمان کاملاً مقبول و گیرا و با عملکردی قاطع و در راستای منافع عموم طبقات مردم و یا لااقل بخش های اجتماعی عمده کشور، توانسته باشد به چنین محبوبیت فراگیری دست یابد. در چنین صورتی چرا چنین فردی نتواند در به میدان کشیدن فوج عظیم طرفدارانش در خیابان ها توفقیق داشته باشد؟

واقعیت این است که اساساً آقای احمدی نژاد در شرایط فعلی فاقد چنین سیمایی است. جناب ایشان چندین تجربه ناموفق را نیز در این زمینه تجربه کرده است. خوب است هم اکنون همین ها را مرور کنیم چون بعد از گذشت مدتی جعبه ی جادویی صدا و سیما آن چنان تصاویر گذشته و حال و آینده را کنار هم خواهد چید که بعد از آن، اصحاب احمدی نژاد به 63 درصد آراء هم راضی نخواهد شد! و دیوار حاشا و کتمان نیز آنچنان فرا خواهد شد که مردم چیزی هم بدهکار شوند.

در هفته های آخر مانده به انتخابات، آقای احمدی نژاد با استفاده از امکانات ویژه هواپیمای اختصاصی، روزی 2 یا 3 مرکز استان را سفر می کرد و تلاش داشت تا با برگزاری اجتماعات عظیم فضا را به دست گیرد. گزارش ها حاکی است که هر چند در این راه بسیج بی امان فرمانداران و بخشداران وزارت کشور و سایر مدیران برای گرد آوردن مستمعان از شهرهای دور و نزدیک همگام ایشان بود، اما اجتماعات برگزار شده از استقبال های معمولی که در دوران ریاست جمهوری از ایشان می شد ضعیف تر بود.

در اصفهان ما با وجود آن که آقای احمدی نژاد دو ماه قبل از انتخابات سفر رسمی به آنجا داشت، اما جمعه قبل از انتخابات (15/3/88) با توجه به اطلاعاتی که از ترکیب آرای اصفهان به دستشان رسیده بود وی مجدداً به این شهر سفر کرد تا اجتماع باشکوهی را در میدان نقش جهان این شهر ترتیب دهد. اما چند روز نگذشته بود که با سفر تاریخی آقای خاتمی در روز چهارشنبه 20/3/88 به این شهر اجتماعی به مراتب با شکوه تر در همان میدان و تمام خیابان های اطراف برگزار شد که به اعتراف پیر و جوان تعداد شرکت کنندگان آن حداقل سه برابر اجتماع قبلی بود. کسانی که با روان شناسی مردم شهرها سر و کار دارند می دانند که چنین رخدادی در یک انتخابات، تیر خلاص به طرف مقابل است. چنین وضعیتی در شیراز نیز تجربه شد و در بسیاری از شهرهای دیگر نیز کم و بیش برقرار بود. من خود در ایام انتخابات عمدتاً در شهرهای کوچک سخنرانی داشتم و به جرأت می توانم شهادت دهم در اغلب آن ها شور و نشاط حامیان موسوی به مراتب گسترده تر از شهرهای بزرگ بود و در آن سو ستادهای احمدی نژاد معمولاً سوت و کور بود و چند نفری از جهت انجام وظیفه، چراغ را روشن نگه داشته بودند.

اما شاید نقطه اوج داستان بر می گردد به برنامه های روز دوشنبه 18/3/88 در تهران بزرگ. در این روز جوانان حامی موسوی مانور بسیار عظیمی داشتند که طی آن کمربند سبزی از تجریش تا راه آهن در تمام طول 18 کیلومتری خیابان ولیعصر برقرار کردند. در این مانور عظیم آن چنان جمعیت جوانان سبزپوش گستردگی داشت که در بسیاری از نقاط سطح خیابان را پوشانده بود. در همان روز هواداران احمدی نژاد در مصلای تهران جمع شده بودند. تصور برنامه ریزان ستاد احمدی نژاد این بود که ابتدا افواج عظیم انسانی را در مصلا گرد آورند و سپس آن ها را در تمام شهر تهران به راه اندازند و به اصطلاح پایتخت را به تسخیر نفوذ و جلوه ی خویش درآورند. این اتفاق نیفتاد و جمعیت در آن حدی نبود که قادر به رویارویی با موج عظیم مقابل باشد. علاوه بر آن، بی رغبتی و بی انگیزگی آنان که شاهد شکست عنقریب خود بودند مزید بر علت شده بود. در آن اجتماع، احمدی نژاد سخنرانی نکرد و برنامه شکست خورد. آن شب تمام خیابان های تهران در تسخیر موج سبز بود و هواداران احمدی نژاد در کنار برخی از ستادها حرکتی به مراتب ضعیف تر و کم رونق تر داشتند. این وضعیت تا پایان زمان رسمی تبلیغات کم و بیش برقرار بود.

ذکر این جزئیات را از آن جهت جالب می دانم که امروز بزرگان نظام می گویند زورآزمایی های خیابانی باید برچیده شود. در تمام سال های دوران اصلاحات به دلیل شرایط خاص آن دوران، تحلیلی که اصلاح طلبان برای پرهیز از مقابله خیابانی داشتند، فقدان ساز و کار لازم برای کنترل جمعیت ها و امکان عمل گسترده گروه های فشار و عوامل خود سر و دلایل دیگری که این جا مجال بحث آن نیست، طرفداران اصلاحات هرگز به فکر برگزاری تجمع های وسیع خیابانی نبودند. بر عکس، طرف مقابل با هر رویداد کوچک و بزرگی هزاران نفر را به خیابان می آورد و با شعار های آتشین و انعکاس گسترده تلویزیونی سعی می کرد فضا را به دست گیرد. علاوه بر این، آن ها با ابزارهای رسانه ای و امکانات حکومتی، راهپیمایی های ملی نظیر راهپیمایی 22 بهمن و روز قدس را نیز به نفع خود مصادره می کردند.

عجب است که اکنون بعد از یک دهه، ناگهان وقتی اصحاب جناح راست در این عرصه نیز کم آورده اند، به صحنه آمدن مردم در خیابان ها و بیان اعتراضات به شیوه قانونی و استفاده از حق مسلمی که اصل 27 قانون اساسی در برقراری تجمعات و راهپیمایی ها به آنان داده، تبدیل به امری مذموم و ناپسند شد که باید تعطیل شود؟! این در شرایطی است که بعد از اعلام نتایج دور از انتظار انتخابات که همراه با هجوم و تعطیلی ستادهای موسوی و کروبی بود، طرفداران احمدی نژاد آن چه در توان داشتند صرف کردند تا اجتماعات باشکوهی تشکیل دهند اما در این کار توفیق نداشتند. اجتماع کم رمقی که روز یکشنبه 24//3/88 از سوی طرفداران احمدی نژاد در میدان ولی عصر تهران برگزار شد هیچ شباهتی به جشن پیروزی کاندیدایی که مسیر اوج گیری محبوبیت خویش تا کسب 63 درصد آراء از 85 درصد مردم را طی کرده، نداشت و گافهای متعدد احمدی نژاد در این برنامه نیز هیچ شباهتی به اعتماد به نفس یک کاندیدای محبوب و پیروز نداشت بلکه به دهن کجی عنصر لجوجی می مانست که می خواست به طرف مقابلش حالی کند که دیدی هر چه ما خواستیم شد!

و اما برگردم به سخنی که از آن آغاز کردم. اگر هیچ دلیل دیگری بر مخدوش بودن نتیجه اعلام شده انتخابات 22 خرداد ماه ایران نتوان یافت، باز هم همین سکوت اجباری تحمیل شده به احمدی نژاد گواه است بر آن که واقعیت مسئله با ادعای برگزار کنندگان انتخابات متفاوت است. نکته ای که من بارها در نوشته هایم متذکر شده ام این است که این آقایان از کم و کیف اعداد و ارقامی که ذکر می کنند هیچ احساسی ندارند و فکر می کنند اگر مثل تمام اعداد و ارقامی که از خدماتشان در ایام تبلیغات به شکل متورم و باد کرده تحویل مردم دادند، در این جا هم تا هر جا که جا داشته باشد اعداد را بزرگتر بگویند، به نفعشان است. آن ها هیچ تصوری از 5/24 میلیون رأی ندارند و نمی فهمند که این عدد چقدر بزرگ است. آن ها متوجه این نکته ساده نیستند که ادعای حایز شدن 63 درصد آراء مردم چه ادعای بزرگی است. مردی که چنین درصدی از حامیان اجتماعی دنبال خود داشته باشد بدون شک باید اصلی ترین عنصری باشد که در شرایط بحران اجتماعی بتواند ابعاد بحران را جمع کند و با ابزار محبوبیت کم نظیر خویش جامعه را آرام کند، نه این که خود به عنوان ابزار تشدید بحران اجتماعی کنار زده شود و سخنانش به دلیل دامن زدن به احساس انزجار عمومی از عرصه رسانه ها حذف شود!

اکنون نامزد به اصطلاح منتخبی که مدعی اند کم نظیر ترین رأی در تاریخ کشور را آورده به دلیل آن که هر بار دهان می گشاید کار را خراب تر می کند از صحنه حذف شده است و به جای او دیگران به صحنه آمده اند! یک شب حداد عادل را می آورند به تلویزیون، یک شب فالیباف را و شب دیگر ولایتی را تا به اصطلاح با سخنانی عاقلانه تر بحران را جمع کنند! و در کنار همه این ها به جای آن که محبوبیت دور از تصور 63 درصدی رئیس جمهور آرامش را بر جامعه حاکم کند، استقرار بی سابقه و کم نظیر نیروهای نظامی و شبه نظامی در خیابان ها عامل ایجاد آرامش، البته از نوعی دیگر، شده است.

ای کاش حسادت ها به کنار می رفت و آقایان می پذیرفتند که همه با هم ایران را اداره کنیم. امروز جا دارد مقایسه کنند میان محبوبیت واقعی رئیس جمهوری که یک بار 20 میلیون و بار دیگر 22 میلیون رأی واقعی آورد و با همه ی تهاجم ها و بحران آفرینی ها به یمن محبوبیت واقعی خویش 8 سال ایران را آرام نگه داشت با فردی که به هزار زحمت باید از خلال انتخاباتی با هزاران حرف و حدیث بیرون کشیده شود، اما5/24 میلیون رأی ادعایی اش قادر نیست در طلایی ترین روزهای اوج محبوبیت اش کشور را برای دو هفته آرام نگه دارد، به گونه ای که برای آرام ماندن کشور ناچار شوند به او بگویند فعلاً ساکت باش تا ما خودمان بحران را آرام کنیم!

محاکمه پزشکان در دادگاه ویژه روحانیت! شنبه, 06 تیر 1388


امروز مرا به دادگاه ویژه روحانیت احضار کرده اند ، نمی دانم در من چه روحانیتی دیده اند! هرچه می گویم جسمانی ام باور نمی کنند! گیرم که روحانی باشم ، "آخوند" نیستم و هرگز ملبس به جامه روحانیت نبوده ام ، حتی برای لحظه ای این لباس را به تن نکرده ام ، علی ای حال فردا 8صبح بایستی به داسرای ویژه روحانیت بروم.

اگر فردا برایم قرار وثیقه صادر کنند ، خانه و محل کارم اجاره ایست ، سندی ندارم که بسپارم ، از پدر و خواهران هم به دلایلی تقاضا نخواهم کرد (شاید دلیل آن را روزی بگویم!) فقط می مانند مردمی که برای آزادی آنان سخن گفته ام.

هرکس می تواند سندی به عنوان ضمانت این سرباز کوچک ملت بیاورد ، فردا در دادسرای ویژه روحانیت چشم انتظار اویم.

آدرس: مقدس اردبیلی - جنب فرماندهی شمیرانات - دادسرای ویژه روحانیت ساعت 8 صبح

88/4/6 دکتر مهدی خزعلی

فتوای آیت‌الله بیات زنجانی: سربازان وظیفه توبیخ را بپذیرند اما با مردم بی‌دفاع برخورد نکنند


یک مرجع تقلید در پاسخ به استفتاء یک سرباز وظیفه نیروی انتظامی تصریح کرده که برخورد با مردم بی دفاع مشروع نیست و اگر امر دایر شود بین برخورد فیزیکی با مردم و توبیخ، مطمئناً تکلیف در پذیرفتن تنبیه و توبیخ است. به گزارش «موج سوم» به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله اسدالله بیات زنجانی، متن استفتاء شرعی یک سرباز وظیفه و پاسخ این مرجع تقلید به شرح زیر است:

با سلام و درود خدمت مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی بیات زنجانی ایجانب سرباز وظیفه ای هستم که در این حوادث اخیر مجبور به رویارویی با راهپیمایان شده ام پرسش اینجانب این است که رویارویی و برخورد با راهپیمایان و ضرب و شتم آنان و در برخی موارد برخورد فیزیکی و خشونت بار جایز است یا خیر ؟ و اگر جایز بود تا چه حدی میتوانیم آنها را تنبیه کنیم ؟ و اگر امر دایر شد بین برخورد فیزیکی با مردم و تنبیه اینجانب توسط مافوق وظیفه چیست ؟ اردتمند حسن سرباز - 05/04/1388

جواب: وظیفه شما ملایمت و عدم برخورد با مردم است و اگر امر دایر شود بین برخورد فیزیکی با مردم و توبیخ، مطمئناً تکلیف در پذیرفتن تنبیه و توبیخ است. مطمئناً در هر حال برخورد با مردم بی دفاع مشروع نیست.

آيت الله موسوی اردبیلی: نبايد با استفاده از قوه قهريه اعتراضات مردم را ساکت کرد


آيت الله عبدالکريم موسوی اردبيلی در ديدار با برخی از اعضای شورای نگهبان از رويکرد به کار گرفته شده برای پاسخ به معترضان به انتخابات انتقاد کرده و گفته است:« نبايد با استفاده از قوه قهريه اعتراضات مردم را ساکت کرد».

به گزارش وب سايت آيت الله موسوی اردبيلی در اين ديدار که روز پنجشنبه با حضور حجت الاسلام عبدالله کعبی و آقايان عباسعلی کدخدايی و مغيثه نيز حضور داشته اند، اين روحانی بلند پايه در قم «ضمن ابراز ناراحتی از خشونت‌های رخ داده» تاکيد کرده است:« پاسخ‌ها بايد به گونه‎ای باشد که مردم را قانع سازد نه اين که بدون تفاهم و با قوه قهريه بخواهيم اعتراض را ساکت نماييم.»

پس از آن که وزارت کشور ايران در روز شنبه ۲۳ خرداد ماه محمود احمدی نژاد را پيروز انتخابات رياست جمهوری اعلام کرد. تجمع های اعتراضی در تهران و برخی شهر های ايران رخ داد. به گفته مقام های دولتی ايران تاکنون ۱۷ نفر دراين تجمع های اعتراضی کشته شده اند.
ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد اصلاح طلب در انتخابات رياست جمهوری، می گويند شورای نگهبان در انتخابات بی طرف نيست و خواهان ابطال نتيجه اين انتخابات شده اند.

آيت الله موسوی اردبيلی همچنين در ديدار با اعضای شورای نگهبان گفته است: «اتفاقاتی که در اين انتخابات رخ داد متأسفانه موجب تضعيف نظام شد در حالی که به راحتی امکان آن وجود داشت که قضايا حل شده و در يک مسير منطقی قرار گيرد.»

آيت الله موسوی اردبيلی همچنين گفته است:« «راه جلوگيری از کشانده شدن اعتراضات به خيابانها اين است که مجرايی جهت بيان اعتراضات معترضين قرار داده شود. بايد اجازه داد که مطالب از طريق صدا و سيما يا اجتماعات قانونی مطرح شود و پاسخ آنها نيز از طريق وسائط ارتباط جمعی به سمع و نظر مردم رسانده شود. مطمئن باشيد که کلام منطقی از جانب مردم مقبول واقع خواهد شد و کسی که بدون منطق صحبت کند مقبوليت نخواهد يافت.»

ستادهای ميرحسين موسوی و مهدی کروبی از روز های پس از انتخابات خواهان دريافت مجوز راهپيمايی از وزارت کشور شده اند، ولی تاکنون با هيچ کدام از اين در خواست ها موافقت نشده است.

در همين زمينه دفتر ارتباطات مردمی ستاد مير حسين موسوی در روزهای اخير در نامه ای به وزارت کشور جمهوری اسلامی خواستار صدور مجوز تجمعی برای «پاسداشت ياد شهيدان روزهای گذشته و تأکيد بر حقوق قانونی مردم» شده بود، ولی اين ستاد می گويد که هنوز چنين مجوزی صادر نشده است.

بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران، « تشکيل اجتماعات و راهپيمايی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.»

موسوی: ابطال انتخابات یا تشکیل شورای حکمیت مستقل


میرحسین موسوی، نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران که به نتایج اعلام شده این انتخابات اعتراض دارد، تأکید کرده که بازشماری آرا راه چاره نیست و تنها راه جلب اعتماد عمومی ابطال انتخابات است.

آقای موسوی روز شنبه ۶ تیر (۲۷ ژوئن) با انتشار نامه ای خطاب به شورای نگهبان، 'هیأت ویژه' پیشنهادی این شورا را رد کرد اما گفت که آماده پذیرش حکمیتی مستقل است.

سخنگوی شورای نگهبان یک روز پیش تر گفته بود که این شورا 'هیأتی ویژه' را برای بررسی انتخابات و بازشماری ده درصد آرا تشکیل می دهد و از نامزدهای معترض خواسته بود نمایندگان خود را برای حضور در بازشماری معرفی کنند.

اما آقای موسوی عقیده دارد: "منحصر کردن رسیدگی به شکایات مربوط به تخلفات انتخاباتی به بازشماری ده درصد صندوق های رأی نمی تواند به جلب اعتماد و اطمینان مردم کمک کند و افکار عمومی را در خصوص نتایج اعلام شده اقناع نماید".

او نوشته است که "حجم تخلفات و اقدامات مغایر قانون" به حدی است که چاره ای جز "ابطال انتخابات و برگزاری مجدد آن" وجود ندارد
او با اشاره به ماده ۳۳ قانون انتخابات ریاست جمهوری ایران نوشته است که تخلفات صورت گرفته در این انتخابات از مصادیق "تأثیر در نتیجه کلی انتخابات" است.

آقای موسوی نوشته است از آنجا که بخشی از تخلفات صورت گرفته "بنابر اعلام شورای نگهبان" خارج از "دایره صلاحیت بررسی" این شورا است و بخشی از اعتراضات به عملکرد تعدادی از اعضای این شورا مربوط می شود، شورای نگهبان یا هیأت منتخب این شورا نمی توانند "داوری منصفانه" داشته باشند.

او افزوده است: "برخی از افراد این هیأت در انتخابات موضع بی طرف نداشته اند و نسبت به نتایج آن، پیش از بررسی، اعلام موضع کرده اند".

با این وجود آقای موسوی نوشته است: "برای اینکه راهی جهت رسیدگی از طریق یک هیأت حکمیت ملی گشوده بماند... پیشنهاد می کنم که موضوع به حکمتی شرعی و قانونی و مستقل که مورد اتفاق نامزدها و حمایت آن دسته از حضرات آیات و مراجع عظام تقلید که حل و فصل موضوع را پیگیری نموده اند باشد، ارجاع داده شود".

تخلفاتی که 'مصداق تأثیر در نتیجه کلی انتخابات' است
آقای موسوی در نامه خود به شورای نگهبان، مواردی را برشمرده که به گفته او در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران واقع شده و ابطال انتخابات را "اجتناب ناپذیر" می کند.

او استفاده وسیع از امکانات دولتی و منابع عمومی و همچنین دخالت اعضای دولت به نفع "نامزد حاکم" را از جمله این تخلفات دانسته است.

آقای موسوی همچنین "خرید رأی از طریق توزیع سود سهام عدالت و پرداخت های نقدی به خانواده های تحت پوشش نهادهای حمایتی"، "پرداخت پول به اعضای شوراهای اسلامی و افراد ذی نفوذ"، "عدم اخذ رأی از بخش قابل توجهی از واجدان شرایط با محدود کردن زمان انتخابات و تخلفات متعدد"، "چاپ حدود ۲.۵ میلیون تعرفه جدید بدون شماره سریال و با مجوز یکی از اعضای شورای نگهبان"، "توصیه به رأی دادن به نامزد مشخص توصط اعضای شعبه و ناظران"، "ایجاد رعب و وحشت برای رأی دهندگان در هفته منتهی به روز اخذ رأی"، "حمله به ستادها و هواداران و تجمعات قانونی تبلیغاتی"، "ایجاد محدودیت های متعدد برای نمایندگان ناظر ستادها" و "قطع سرویس پیام کوتاه در روز رأی گیری به عنوان ابزار پیش بینی شده برای نظارت" را از جمله دیگر موارد تخلف برشمرده است.

او همچنین به آنچه "طراحی ساز و کار غیر قابل نظارت و مغایر قانون برای تجمیع آرای شمارش شده و اعلام نتایج آرا" خوانده، اعتراض کرده است.

آقای موسوی "بخش هایی از نیروی مسلح" را به "مداخله گسترده" در قبل و حین انتخابات متهم کرده و نوشته است که این کار "خلاف نص صریح" نظر آیت الله خمینی بوده است.

او همچنین نوشته است: "حمله به ستادهای انتخاباتی در شهرستان ها و تهران و پلمپ ستاد مرکزی اینجانب و دستگیری رئیس و اعضای فعال آن موجب اخلال در گردآوری کامل اسناد و مدارک تخلفات انتخاباتی گردید".

این در حالی است که شورای نگهبان و وزارت کشور نامزدها را به طرح "ادعاهای کلی" و عدم ارائه "شواهد و مدارک مستند" در مورد شکایات خود متهم می کنند.


مواردی که در ماده ۳۳ قانون انتخابات جرم تلقی شده است
خرید و فروش رأی
تقلب و تزویر در اوراق و تعرفه یا برگ رأی یا صورت جلسات
تهدید و تطمیع در امر انتخابات
رأی دادن با شناسنامه جعلی
رأی دادن با شناسنامه دیگری
رأی دادن بیش از یک بار
اخلال در امر انتخابات
کم و زیاد کردن آرا یا تعرفه ها
تقلب در رأی گیری و شمارش آرا
رأی گرفتن با شناسنامه کسی که حضور ندارد
توصیه به انتخاب کاندیدای معین از طرف اعضای شعبه اخذ رأی یا هر فرد دیگر در محل صندوق رأی به رأی دهنده
تغییر و تبدیل یا جعل و یا ربودن یا معدوم نمودن اوراق و اسناد انتخاباتی از قبیل تعرفه و برگ رأی و صورت جلسات و تلکس و تلفنگرام ها و تلگراف ها
باز کردن و یا شکستن قفل محل نگهداری و لاک و مهر صندوق های رأی بدون مجوز قانونی
جابجایی، دخل و تصرف و یا معدوم نمودن اسناد انتخاباتی بدون مجوز قانونی
دخالت در امر انتخابات با سند مجعول
ایجاد رعب و وحشت برای رأی دهندگان یا اعضای شعب ثبت نام و اخذ رأی با اسلحه یا بدون اسلحه در امر انتخابات
دخالت در امر انتخابات با سمت مجعول و یا به هر نحو غیرقانونی

مطهری: نقض بی طرفی شورای نگهبان اشتباه بود


علی مطهری، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، "نقض بی‌طرفی" برخی از اعضای شورای نگهبان به دلیل اعلام حمایت آنها از نامزدی محمود احمدی‌نژاد، را "اشتباه" خوانده است.

آقای مطهری در گفت و گو با خبرگزاری "ایلنا" گفته است: "به نظر من برخی از اعضای این شورا همچون محمد یزدی، احمد جنتی و محمد مومن و همچنین غلامحسین الهام به دلیل موضع‌گیری‌های انتخاباتیشان، مرتکب اشتباه شدند.

به گفته نماینده تهران در مجلس، "از آنجا که شورای نگهبان در مقام داور است، داور نباید به طرفداری از یکی از طرفین دعوا اظهار نظر کند. اما متاسفانه آنها از نامزدی محمود احمدی‌نژاد حمایت کردند."

آقای مطهری گفته است: "وقتی داور قبل از برگزاری یک بازی از تیم خاصی طرفداری کند، طبیعی است که تماشاگران این بازی دچار ابهام شوند."

به اعتقاد آقای مطهری، اعضای نامبرده شورای نگهبان گرچه به آقای احمدی‌نژاد رای دادند، اما در داوری "جانب انصاف را رعایت کرده‌اند."

نماینده تهران در مجلس همچنین از برگزاری "چشن پیروزی" محمود احمدی نژاد در خیابان انتقاد کرده و گفته است لحن سخنان رئیس‌جمهوری در این تجمع نیز مناسب نبود و باعث تحریک طرف مقابل شد.

شنبه ۶ تير ۱۳۸۸ دکتر وجیهه مرسوسی در گفت و گوی اختصاصی با روز سعید حجاریان در شرایط بسیار نگران کننده ایست


به دنبال پخش شایعه درگذشت سعید حجاریان در زندان با همسر وی تماس گرفتیم. وی ضمن رد این شایعه از ملاقات با حجاریان خبر داد،هر چند تاکید کرد که او در شرایط بسیار نگران کننده ای قرار دارد.



خانم حجاریان که در صدایش اندوه سنگینی موج می زد،از ملاقات با همسرش در زندان اوین خبر داد و گفت:من امروز ایشان را دیدم



کجا بودند؟

بازداشتگاه اوین



چی شد که ملاقات دادند؟

نمی دانم چرا ملاقات دادند و علت موافقت شان با ملاقات چه بود؛ولی هر چه بود وضعیتشان اصلا خوب نبود.به هر حال می دانید که ایشان از ترور ده سال پیش به شدت آسیب دیدند.در واقع زنده ماندن ایشان یک معجزه بود ولی بعد از آن بسیار ناتوانند و در واقع به لحاظ فیزیکی مثل یک کودک شیرخوار هستند.اصلا بازداشت و نگهداری ایشان، فشار زیادی بر وی وارد می آورد.فشار خون او همیشه پایین بود ولی امروزکه فشارش را گرفتم بسیار بالا بود. برای همین به شدت نگران سلامتی او هستم.الان فشار سنگینی روی اوست. او الان فقط نگران خودش نیست، نگران وضعیت جامعه و انقلاب هم هست. در واقع آقای حجاریان زندگیش را در این راه گذاشته است.



توانستید صبحتی هم بکنید؟

نه؛ صحبت ها در حد سلام و احوالپرسی بود ولی صورتش مرتب از اشگ خیس می شد.یعنی قیافه نشان می داد که به شدت از وضعیت پیش آمده متاثر و نگران است که خدای ناکرده اتفاقی برای ایران بیفتد.



ملاقات پشت شیشه بود؟

نه؛حضوری بود.



تنها بودید؟

نه با برادرشان و پسرم رفته بودیم.



مامورین هم بودند؟

بله؛بودند و دوربین گذاشته بودند. البته به نظر نمی رسید ضرب و جرحی شده باشند، ولی وضعیت شان اصلا خوب نبود. من نگران هستم که سکته بکنند. یعنی اگر خدای ناکرده مشکلی برایشان پیش بیاید اینها می خواهند چطور جوابگو باشند.



ایشان وقتی بیرون بودند خودشان می توانستند به تنهایی از عهده کارهای روزمره شان بربیایند؟

او با واکر راه می رود و با کوچکترین حرکتی زمین می خورد. این اتفاق بارها در خانه افتاده بود ولی حالا اگر این اتفاق در آنجا بیفتد بسیار سنگین تمام خواهد شد؛فرض کنید سرش به جایی بخورد؛آقایان چطور می خواهند جوابگو باشند. یا به هر حال با توجه به اینکه فشارش بالا رفته وغذای زندان هم غذای مناسبی نیست، اگر چربی خونش بالا برود بسیار خطرناک است.برایش آسپیرین گذاشته اند ولی آسپیرین می تواند باعث خونریزی معده شود،و اگر این اتفاق بیفتد معلوم نیست چه عواقبی به دنبال داشته باشد.حالا اگر بیرون باشند این چیزها قابل کنترل است ولی در آنجا نمی دانم چه خواهد شد.



داروی مخصوصی می خورند؟

بله، او داروهای زیادی می خورد از جمله داروی آرامبخش.روزانه ده تا قرص می خورند که حرکت های اضافه را کنترل کند. هر کدام از این قرص ها می تواند مصرف کننده را تا دو روز بخواباند.



الان این داروها را دارند؟

بله برایشان بردیم.



از کسانی که آنجا بودند نپرسیدید بردن کسی مثل ایشان برای چیست؟

آنها کاره ای نبودند؛مامورانی بودند که فقط آنجا بودند؛ بنده خداها آن هم مثل بقیه مردم.



با مسئولین تماسی گرفته اید؟مثلا با آقای مرتضوی که ظاهرا اداره این امور به ایشان محول شده؟

بله ؛آقای مرتضوی می گوید ایشان در حزب فعال بوده.خب این حزب که غیرقانونی نبوده.قانونی فعالیت می کرده.همه چیز شفاف بوده.ایشان هم در سال دو سه تا مقاله بیشتر نمی نوشتند که این مقاله هم در روزنامه هایی چاپ می شده که مجاز بوده.کار خاصی انجام نداده.



الان مهم ترین نگرانی شما در مورد آقای حجاریان چیست؟

من بیشتر نگران سلامتی ایشان هستم.یعنی از یک طرف مظلومیت ایشان خیلی من را متاثر می کند.یعنی اینکه چنین موجودی را ببرند باز جویی کنند و تحت فشار قرار دهند برای من خیلی خیلی رقت آوراست. نمی توانم تحمل کنم.من دلم نمی خواهد چهره کشورم را چیزی شبیه اسراییل ببینم که یکی از رهبران فلسطین را با وضعیت جسمی مشابه در زندان نگاه داشتند و وقتی هم بیرون آمد دوباره ترورش کردند.کشور من از این نظر کشور خوشنامی بود؛ من دلم نمی خواهد این چیزها را ببینم.یعنی اصلا این چیزها برای من باورکردنی نیست؛ برای این انقلاب همه ما زحمت کشیدیم؛ همه مردم زحمت کشیدند؛خود من یکی از این مردم. زندان رفتم. شکنجه شدم و زجر کشیدیم تا این سیستم آمد. سال های سال احساس خوشبختی می کردم.دلم نمی خواهد این چهره برای من مغشوش بشود.



آقای حجاریان می دانستند بیرون چه خبر است؟از درگیری ها و کشتارها خبر داشتند؟

صدای الله اکبرها را می شنوند؛ ولی در جریان چیزهای دیگر فکر نمی کنم باشند. گفتند یک قران و یک مفاتیح دارند؛فکر نمی کنم در جریان چیز دیگری باشند. فقط از ما خواستند برایشان حافظ ببریم.



با شناختی که از آقای حجاریان دارید فکر می کنید اگر می فهمیدند که بچه های مردم اینطور در خیابان ها کشته می شوند چه حالی می شدند؟

من البته چیزی نگفتم تا حالش بدتر نشود ولی فکر می کنم گریه هایی که می کرد به خاطر همین چیزها بود. ایشان متاثرند نظامی که در ایجاد، تقویت و بقایش نقش داشتند،و می خواستند زوایایی را که در آن دچار مشکل بود اصلاح کنند،حالا دچار این وضع شده. این برایش خیلی دردناک است.



آقای حجاریان پیش از این ماجراها،به این انتخابات چه امیدی داشتند؟

ببینید این اتفاقات خیلی غیرمنتظره بود.او بیشتر منزل بود. دوستانش که سرگرم انتخابات بودند و او هم که نمی توانست این طرف و آن طرف برود.وقتی من از سرکاربه خانه بر می گشتم می گفت چه خبر؛می گفتم من که خبر خاصی ندارم ؛روزنامه ها را بخوان.می گفتم: چه می شود؟جواب می دادند:نگران نباش.درست می شود.حالا اینطور شد.من الان تنم از هر طرف زخم خورده. یکی وضعیت شوهرم؛یکی وضعیت جامعه. یکی وضعیت جوان ها را می بینم. واقعا دلم می خواهدببینم که این نظام به صراط مستقیم برگردد.



چطوری ممکن است؟

اگر عقل ها جمع بشود،عملی است. بارها از این اتفاقات افتاده ولی با تدبیر جمعی حل شده.





ولی الان خون بچه ها این وسط است

آن بچه ها همگی آرزی اصلاح امور را داشتند واگر این اصلاح اتفاق بیفتد خون آنها پایمال نخواهد شد.

--------------------------------------------------------------------------------

هشدار در مورد 'پروژه اعتراف گیری' در ایران



جبهه مشارکت ایران اسلامی نسبت به احتمال "تسویه حساب گسترده" با "مخالفان سیاسی قانونی" توسط جریان حاکم بر ایران هشدار داد و انتشار بعضی مطالب مربوط به "اعترافات" بازداشت شدگان را تقویت کننده این احتمال دانست.

در بیانیه جبهه مشارکت که روز شنبه ۶ تیر (۲۷ ژوئن) منتشر شد، آمده است: "آنها (جریان حاکم) در پی این هستند که حالا که اتهام کودتای انتخاباتی را به جان خریده اند، به سان بی آبرویی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، یکباره خود را از شر هرگونه رقیب و مخالف قانونی و دیده بان مدنی و هر شخص حقیقی و حقوقی دست و پاگیر دیگری راحت کنند".

جبهه مشارکت که از حامیان اصلی نامزدی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری ایران بود، در بیانیه خود نوشته است که طرح اتهام "کودتای مخملی"، بدون سند مطرح شده است و حالا قصد دارند آن را "به هر نحوی" اثبات کنند.

این حزب سیاسی از مراجع تقلید، مقامات مستقل قضایی و رئیس قوه قضائیه، احزاب و گروه ها خواسته است نسبت به وارد کردن "اتهامات سنگین با استفاده از اهرم های فشار غیرقانونی" به "فرزندان صادق نظام و انقلاب" واکنش نشان دهند.

در بیانیه جبهه مشارکت آمده است: "هرگونه اعترافی که در زندان و تحت فشار از بازداشت شدگان گرفته شود، قانونی و قابل استناد نبوده و این شیوه نخ نما تنها در این وضعیت گرهی به گره های کور خودساخته اقتدارگرایان برای نظام خواهد افزود".

اظهارات غیرمنتظره
همزمان، اظهارات غیرمنتظره یکی از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب در رسانه های ایران منتشر شده است.
بر اساس گزارش خبرگزاری های داخلی ایران، امیرحسین مهدوی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و عضو ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی روز شنبه ۶ تیر (۲۷ ژوئن) در یک کنفرانس مطبوعاتی در محل خبرگزاری دانشجویان ایران حاضر شده و به تندی از آقای موسوی و سازمان مجاهدین انقلاب انتقاد کرده است.

آقای مهدوی که سردبیری روزنامه "اندیشه نو" را در ستاد مرکزی میرحسین موسوی به عهده داشته، در اظهارات خود از عملکرد اخیر آقای موسوی انتقاد کرده و گفته است که "القای نگرانی در مورد سلامت انتخابات" در حالی صورت می گرفت که ناظران آقای موسوی "در قریب به اتفاق صندوق ها" حضور داشتند و "نگرانی در مورد سلامت انتخابات وجود نداشت".

این در حالی است که آقای موسوی می گوید برگزار کنندگان انتخابات برای حضور ناظران نامزدها در شعبه های اخذ رأی مشکلات بسیار ایجاد کرده و در بسیاری موارد جلوی کار آنها را گرفته اند.

امیرحسین مهدوی در اظهارات روز شنبه خود همچنین از نحوه تصمیم گیری در سازمان مجاهدین انقلاب انتقاد کرده و گفته که "حلقه بسته" تصمیم گیری در این سازمان باعث یأس اعضای آن می شده است.

سایت اینترنتی نوروز نام آقای مهدوی را در فهرست بازداشت شدگان حوادث اخیر آورده است.

انتقاد صریح سایت دکتر توکلی از اقدام صداوسیما: اعترافات تلویزیونی: هم‌بی‌اعتبار ،هم خلاف قانون


اقرارهایی که-در آزادانه بودن آنها تردید جدی وجود دارد- پیش از کامل شدن تحقیقات از تلویزیون پخش و مقام‌های قضاییمانع از انجام آن نمی‌گردند؟ جواز قانونی پخش چنین اقرارهای تلویزیونی- که مجازاتی افزون بر مجازات اصلی جرم برای افراد متهم می‌باشد- چیست؟
سایت الف متعلق به دکتر احمد توکلی رییس مرکز پژوهش های مجلس در مطلبی با عنوان "اقرارهای تلویزیونی: قانونی یا غیر قانونی؟" با نام جواد کارگزاری نوشت:

ظاهرا قرار نیست صدا و سیما از اقدام‌های خودسرانه و غیر قانونی خویش در نمایش اقرارهای تلویزیونی دست بردارد. هفته گذشته اقرارهای تلویزیونی چند نفر از کسانی که از طرف صدا و سیما به عنوان «اغتشاش‌گر» معرفی شدند در رسانه به اصطلاح ملی پخش گردید. این در حالی بود که با توجه به زمان دستگیری این افراد و زمان پخش اقرارهای تلویزیونی به هیچ عنوان امکان رسیدگی قانونی به اتهام‌های افراد مزبور و صدور حکم قطعی درباره آنها وجود نداشته است.




روشن نیست صدا و سیمای - به قول یکی از دوستان میلی و نه ملی - بر اساس چه مجوز قانونی اقدام به چنین کاری نموده است. هیچ کس نمی‌پذیرد که یک فرد تحت بازداشت با میل و خواست خویش اقدام به بیان سخنانی علیه خود نماید که بعدتر به عنوان دلیل اثبات اتهام وی مورد استناد قرار بگیرد چه برسد به این که اندک رضایتی برای پخش تصویر خود در تلویزیون داشته باشد! حال اگر چنین است، صدا و سیما باید پاسخ بدهد بر اساس چه مجوز قانونی اقدام به پخش اقرارهای تلویزیونی مزبور نموده است؟ اقرارهایی که نه اعتبار قانونی دارند و نه قانون اجازه پخش چنین اقرارهایی را از رسانه‌های همگانی داده است. قانون تا آنجا برای حیثیت و آبروی افراد ارزش و احترام قایل گردیده است که تبصره 1 ماده 188 قانون آیین دادرسی در امور کیفری انتشار گزارش محاکمات علنی دادگاه در رسانه‌های گروهی قبل از قطعی شدن حکم را ممنوع اعلام نموده و متخلف از آن را به عنوان مفتری قابل مجازات دانسته است. حال چگونه است که اقرارهایی که-در آزادانه بودن آنها تردید جدی وجود دارد- حتی پیش از کامل شدن تحقیقات مقدماتی و صدور قرار مجرمیت از تلویزیون پخش می‌گردد و مقام‌های قضایی-دادستان کل کشور و دیگر دادستان‌ها- مانع از انجام آن نمی‌گردند؟ جواز قانونی پخش چنین اقرارهای تلویزیونی- که مجازاتی افزون بر مجازات اصلی جرم برای افراد متهم می‌باشد- چیست؟ آیا آموزه‌های اسلامی اجازه چنین کاری را به مقام‌های قضایی می‌دهند؟ اگر پاسخ مثبت است، این آموزه‌ها چه هستند؟

حال چنین وضعیتی را با حمایت‌های قانونی در برخی کشورهای دیگر مقایسه کنید. در بسیاری از کشورها مانند آمریکا، انگلیس،‌ هند، کانادا و … سخن گفتن اجبارآمیز علیه خود تحت عنوان «خود-اتهامی» (self-incrimination) منع شده است. در دعوی «میراندا علیه آریزونا» (1966) دیوان عالی ایالات متحد اعلام نمود امتیاز پیش‌بینی شده در اصلاحیه پنجم قانون اساسی آمریکا علیه خود-اتهامی لازم می‌شمرد که مقام‌های مجری قانون به فرد مظنون تحت بازجویی حق سکوت و استفاده از وکیل را یادآوری نمایند. بدیهی است که در کشورهای مزبور، به طریق اولیٰ،‌ اجازه پخش تلویزیونی سخنان یک مظنون علیه خودش پیش از اثبات جرم در دادگاه به منظور بهره‌براری سیاسی وجود ندارد و در مرحله رسیدگی در دادگاه نیز به طور کلی به دلیل اجبارآمیز تلقی نمودن هر گونه سخن بیان شده از سوی یک فرد مظنون علیه خودش در نزد مقام‌های اجرا‌ء ‌کننده قانون-به طور نوعی پلیس- هر گونه استناد به چنین سخنانی به جای اسناد و مدارک دیگر نشان‌دهنده ناتوانی پلیس در اثبات جرم و بی‌گناهی متهم به شمار می‌آید.

اگر ادعای برتری نظام حقوقی اسلامی بر غرب می‌شود درست نیست هم‌زمان اقدام‌هایی از سوی ادعاکنندگان چنین برتریی انجام گردد که نه تنها دلیلی بر آن ادعا نیست بلکه نقض آشکار آن به شمار می‌آید. جهان امروز با تردید و شک بسیار به ادعاهای مقام‌های عمومی می‌نگرد که شهروندان را به جرایمی مانند اقدام علیه امنیت ملی متهم نموده و دلیلی جز سخنان خود متهم علیه خویش برای اثبات چنین ادعایی ندارند. این شک و تردید نتیجه منطقی تجربه تاریخی سنجش چنین ادعاهایی در بستر دوره‌های متفاوت زمانی بوده است و اکنون نیز دلیلی برای کنار گذاشتن آن وجود ندارد.

توهين انصارحزب‌الله به شجریان: نمک به‌حرامی، کمتر از ام‌کلثوم وساسی مانکن

این نمک به حرامی نیست که طی دو سال اخیر صدای مخملی همایون‌تان از همین آنتن به مردم شناسانده شد...شرم نمی‌کنید صدا و سیما با وجود این همه مداح خوش الحان ،فقط و فقط با پخش ربنای شما، برایتان جایگاهی معنوی و محترم به هم زده است؟
پایگاه انصار نیوز ارگان انصارحزب الله در مطلبی قابل تامل و تعجب برانگیز و موهن خطاب به استاد شجریان نوشت:

مصاحبه محمدرضا شجریان با بی‌بی‌سی فارسی را که شنیدم طاقت از کف دادم .

زمانی او را «استاد» می خواندم، اگر کسی نامش را بدون پیشوند استاد در برابرم می‌برد محترمانه تذکرش می‌دادم که: شجریان نه! استاد شجریان.

من دشمن کراوات و کراواتی‌ها نیستم، اما اینکه کسی با تاختن بر موسیقی پاپ و سخیف‌شمردن موسیقی غربی، خود را علمدار حفظ «سنت» نشان دهد و همچنان با آویختن زنار (کراوات) بر گردن، خود را دلبسته فرهنگ غربی به‌جا مانده از دوره طاغوت بداند نفاق با مردم است .

نمی‌خواهم وارد زندگی خصوصی شجریان شوم که جناب ایشان از اسلام آنچه را که خوشایندشان است، بر می‌تابد مانند تعدد زوجات و آن قضایای ...

شجریان سی‌سال است که مشخص نیست با نظام جمهوری اسلامی قهر است یا آشتی؟ سی‌سال است که با دست پس می‌زند و با پا پیش.

محمدرضا شجریان روی آنتن بی‌بی‌سی با همان حنجره‌یی که برای این ملت «ربنا» خوانده است، در اقدامی خائنانه، سخنان رییس‌جمهور را در «خس و خاشاک» خواندن آشوبگران، به تمسخر و توهین گرفته و خود را تلویحا جزو آشوبگران و فتنه‌گران خیابانی قلمداد کرده و عنوان نمود که در نامه‌یی به ضرغامی درخواست کرده تا صدای «غیرمردمی‌اش» از آنتن صداوسیما پخش نشود. او با این موضع فتنه‌جویانه، به این دروغ دامن زد که منظور احمدی‌نژاد از خس و خاشاک همه 12‌میلیون نفری بوده‌اند که به موسوی رای داده‌اند، و این خیانتی نابخشودنی است. شجریان در ادبیاتی گستاخانه به رسانه جاسوس بی‌بی‌سی گفت که: «با پخش ترانه‌هایم در این روزها تنم می‌لرزد، مردم در بهت و ماتم فرو رفته‌اند.»

او همچنین اضافه کرد که «من در سال 74 هم گفته‌ام که از پخش صدایم از هیچ‌کدام از آنتن‌های صداوسیما راضی نیستم».

این گفته شیطنت‌آمیز شجریان، سعی در القاء این نکته به آشوبگران سبز داشت که «من از سال 74 سبز بوده‌ام»، تا این چنین سابقه‌‌ي طلب «حنجره مزد» خویش را از رسانه ملی پاک کند.

اینکه شجریان نیز مانند معتمد آریا و دیگر «هنرنمامندان» این سرزمین با موج سبز بوی کباب شنیده‌اند و هر کدام از ظن خویش یار این موج فتنه شده‌اند، امری است علی‌حده، اما اگر کسانی مانند محسن مهملباف بدهی «استاد»شدن‌شان را به این نظام فراموش کرده و در آن‌سوی مرزها زنجیر پاره کرده‌اند را به لقای اینکه پرده از چهره برانداخته‌اند و آن‌روی ... خود را نشان می‌دهند و چیزی برای پنهان کردن نگذاشته‌اند ببخشیم، شما (شجریان) را چه کنیم که سی‌سال است از قبل نازی که جمهوری اسلامی از شما خریده، دکان دونبش گلویتان را تبدیل به یک فروشگاه زنجیره‌ای برای خاندان خود نموده و اکنون سر بزنگاه، نمک به حرامی را علنا به حد اعلی رسانده‌اید؟

خدا را گواه می‌گیرم که هیچ‌کدام از این سخنان را به قصد اسائه ادب نمی‌گویم بلکه حقیقتا واجد آنید.

شما نبودید که حاضر نشدید نامه تسلیت هنرمندان به مناسبت فوت مرحوم حاج سید احمد را امضاء کنید؟ و تنها دلیل اینکار را «وارد نشدن به سیاست» عنوان کردید؟ اکنون چه شده که به ناگاه سیاسی شده‌اید؟ راستی آیا در نامه‌تان به ضرغامی نوشتید که صدای شازده پسرتان را نیز از آنتن ملی پخش نکنند؟

به راستی این نمک به حرامی نیست که طی دو سال اخیر صدای مخملی همایون‌تان از همین آنتن به مردم شناسانده شد و خدا می‌داند چه میزان زمان و هزینه لازم داشتید تا پیوستن پسرتان به دکان‌تان را به هفتاد میلیون مخاطب اطلاع‌رسانی کنید؟

من به همه جوانان 18 تا بیست و پنج سال کشور عزیزمان یادآوری می‌کنم و شهادت می‌دهم که :

هیچ‌کس، در زمانی که دشمن کثیف بعثی شمشیر خود را برای جان و مال و ناموس این ملت از روبسته بود و جوانان رشید این کشور، روی خاک گرم جنوب در خون خویش غوطه‌ور بودند، ندید و نشنید که محمدرضا شجریان به درون جبهه‌ها رفته و دل شیرمردان این مرز و بوم را با صدای خویش گرم کند.

همه می‌دانند «ام کلثوم» خواننده زن مصری کیست؟ او در جنگ اعراب و اسراییل برای کمک مالی به جبهه اعراب، «نام خویش» را در بلیط‌های بخت‌آزمایی قرار داد تا هوادارانش به هوای به همسری گرفتن ام‌کلثوم اقدام به خریدن بلیط‌های بخت‌آزمایی نمایند و بدین‌سان یک زن آوازه‌خوان «بینش هنری‌اش» در قیاس کسی مانند شجریان به مراتب بیشتر بود.

جامعه‌شناسی این آوازخوان به اصطلاح مردمی آن قدر پایین است که نمی‌داند، در بستر هجوم انواع موسیقی غربی از راک و جاز گرفته تا پاپ و رپ، ذائقه جوانان در حال فرار از موسیقی سنتی است و امثال شجریان برای دیده شدن و شنیده شدن و ماندگار ماندن صدا و هنرشان سخت نیازمند لطف و همکاری رسانه ملی هستند.

جناب شجریان، شما حقیقتا گمان کرده‌اید که مردم ایران ماه رمضان‌شان سر نمی‌شود، مگر با صدای ربنای شما؟

حقیقتا شرم نمی‌کنید از اینکه سال هاست صدا و سیمای جمهوری اسلامی با وجود این همه مداح خوش الحان در کشور، فقط و فقط با پخش ربنای شما، برایتان جایگاهی معنوی و محترم به هم زده است؟ و این بزرگ‌ترین بدهی «مادی» و معنوی شما به رسانه ملی ایرانیان است.

اینجانب از رییس غیور رسانه ملی عاجزانه درخواست دارم تا صدا و تصویر شجریان و خاندانش را برای همیشه از آنتن (همانگونه که خودش خواسته است) کنار بگذارد تا زمانی که این آوازخوان فرصت‌طلب به خویش آید و بداند که بیشترین شنوندگان صدایش در همان جمعیت 24‌میلیونی که به احمدی‌نژاد رای دادند هستند، نه کسانی که رنگ سادات را به دم سگ بسته و اکثرشان دیوانه موسیقی ساسی‌مانکنی‌اند، نه «نوا»ی شما.

جناب شجریان فراموش کرده اید که :

اگر «حسین فهمیده» پیکرش را فدای من و شما نمی‌کرد، اگر «همت» جانش را به من و شما هدیه نمی‌نمود، اگر «متوسلیان» لشکر محمد رسول الله را به راه نمی‌انداخت، اگر مردم دزفول زمانی که شما در کوه‌های شمال به شکار قوچ مشغول بودید و در تهران آروغ می‌زدید زیر جهنم موشک‌های اسکاد نمی‌ماندند و قطعه قطعه نمی‌شدند و اگر جهان‌آرا آن حماسه را خلق نمی‌کرد، اکنون نه شما با کراوات زیبایتان در کنسرت‌های داخل و خارج صدایتان رابه رخ همه می‌کشیدید، نه دخترتان مژگان شجریان می‌توانست برای کاست‌های شما و همایون عزیزتان طرح جلد کاست بکشد و معروف شود و نه آنتنی بود تا از رانت آن برای پسرتان بهره‌برداری کنید، شاید بگویید که صداوسیما، خود خواسته صدای فرزندنتان را پخش می‌کند که این عشوه‌ای کریه بیش نیست، چرا که از قدیم گفته‌اند سکوت علامت رضایت است.

آقای شجریان، روراستی را از ساسی‌مانکن بیاموزید.
باور کنید که شما، ام‌کلثوم که چه عرض کنم، ساسی‌مانکن هم نیستید.

بیانیه امروز (6 تیرماه) میر حسین موسوی شورای نگهبان صلاحیت ندارد حکمیت ملی و مورد تائید مراجع عظام را قبول دارم

بیانیه امروز (6 تیرماه) میر حسین موسوی

شورای نگهبان صلاحیت ندارد

حکمیت ملی و مورد تائید

مراجع عظام را قبول دارم



بسمه تعالی

شورای محترم نگهبان

سلام علیكم. بازگشت به نامه شماره 33512/31/88 مورخ 5/4/1388 معاون اجرایی و امور انتخابات آن شورا، همانگونه كه در دو نامه قبلی اعلام گردید گسترة تخلفات و تقلبات انجام شده در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و موارد نقض قوانین از سوی دولت و وزارت كشور كه بخشی از آن در نامه مورخ 28/3/88 رئیس سازمان بازرسی كل كشور مستند و وارد تشخیص داده شده به حدی است كه منحصر كردن رسیدگی به شكایات مربوط به تخلفات انتخاباتی به بازشماری ده درصد صندوق های رأی نمی تواند به جلب اعتماد و اطمینان مردم كمك كند و افكار عمومی را در خصوص نتایج اعلام شده اقناع نماید.

بر اساس آنچه كه قبلاً به آگاهی آن شورا رسید حجم تخلفات و اقدامات مغایر قانون در چهار بخش:

الف. فعالیتها، تبلیغات انتخاباتی و اقدامات تا پیش از روز رأی گیری

ب. عملیات اخذ رأی و شمارش آرا

ج. جمع بندی و اعلام نتایج آرا

د. اقدامات پس از رأی گیری و اعلام نتایج آرا

به گونه ای است كه چاره ای جز ابطال انتخابات و برگزاری مجدد آن باقی نگذاشته است. به عنوان نمونه به برخی از اهم عناوین تخلفات و اقدامات مغایر قانون اشاره می شود كه از مصادیق "تأثیر در نتیجه كلی انتخابات" موضوع تبصره ماده 33 قانون انتخابات ریاست جمهوری است و ابطال این انتخابات را اجتناب ناپذیر می سازد (تفصیل هر یك از این عناوین به پیوست ارسال می شود):

نقض صریح، گسترده و جسورانه ماده 68 قانون انتخابات و استفاده وسیع از امكانات دولتی و منابع عمومی و مداخله آشكار تعدادی از اعضای دولت، مدیران ارشد و استانداران و مدیران اجرایی به نفع نامزد حاكم.

عدم رعایت بی طرفی از جانب صدا و سیما و ایراد اتهامات اثبات نشده كه بخشی از آنها از سوی دادستان كل كشور عمل مجرمانه تلقی شده است و نیز تبلیغ گسترده و جانبدارانه رسانه های متعلق به دولت ( ایرنا، روزنامه های دولتی و سایتهای خبری ) به نفع نامزد حاكم.
وقوع گسترده جرایم موضوع ماده 33 قانون انتخابات ریاست جمهوری در زمینه های زیر كه مخالف نص صریح بندهای ماده مذكور اند:

خرید رأی از طریق توزیع سود سهام عدالت و پرداختهای نقدی به خانواده های تحت پوشش نهادهای حمایتی و روستائیان و عشایر و نظایر آن.

تهدید و تطمیع در امر انتخابات از طریق افراد وابسته به دولت و پرداخت وجوه نقد به اعضای شوراهای اسلامی و افراد ذی نفوذ و ...

عدم اطمینان از خالی بودن صندوقها قبل از لاك و مهر و نیز گم شدن یا خارج شدن تعرفه ها و صندوقها از شعب اخذ رأی با توجه به عدم حضور ناظران و گزارشهای واصله.

عدم اخذ رأی از بخش قابل توجهی از واجدین شرایط با محدود كردن زمان اخذ رأی و تخلفات متعدد در روز رأی گیری از قبیل مدیریت تعرفه ها و ایجاد كمبود تعرفه در شعب اخذ رأی.

تقلب در رأی گیری كه علیرغم چاپ بیش از 12 میلیون تعرفه اضافی و نیز چاپ حدود 2.5 میلیون ( و به قولی بیشتر ) تعرفه جدید بدون شماره سریال با مجوز یكی از اعضای شورای نگهبان در روز قبل از رأی گیری، كمبود تعرفه در حوزه های اخذ رأی را شاهد بودیم و بدون تردید با كنترل ته برگ های تعرفه ها با بانك اطلاعات ثبت احوال حجم عظیم آن قابل اثبات است و نیز تخلفات شمارش و تجمیع آرا.

توصیه به رأی دادن به نامزد مشخص توسط اعضای شعبه و ناظران و اساساً شكل گیری بخش قابل توجهی از شعب اخذ رأی و ناظران شورای نگهبان از میان هواداران نامزد حاكم.

ایجاد رعب و وحشت برای رأی دهندگان و هواداران آنها در یك هفته منتهی به روز اخذ رأی و حمله به ستادها و هواداران در تجمعات قانونی تبلیغاتی در مناطق مختلف كشور.

ایجاد محدودیت های متعدد برای نمایندگان ناظر ستادهای نامزدها برای حضور در جلسات هیأت های اجرایی، مراكز شمارش و تجمیع آرا و بخش قابل توجهی از شعب اخذ رأی.



قطع سرویس پیام كوتاه در روز رأی گیری به عنوان ابزار پیش بینی شده برای نظارت بر شعب اخذ رأی و انعكاس تخلفات از سوی ناظرین ستادهای اینجانب جهت پیگیری قانونی و قطع تلفنهای همراه و ثابت كمیته صیانت از آرا در زمان تجمیع و اعلام نتایج.

طراحی ساز و كاری غیر قابل نظارت و مغایر قانون برای تجمیع آرای شمارش شده و اعلام نتایج آرا به صورت مهندسی شده ( آن هم در حالی كه قبل از شروع اعلام نتایج از سوی ستاد انتخابات وزارت كشور، نتایج انتخابات در سایتهای وابسته به دولت، سپاه و روزنامه كیهان درج شده بود )

مداخله گسترده و غیرقانونی بخش هایی از نیروهای مسلح قبل و حین انتخابات كه خلاف نص صریح نظر حضرت امام (ره) می باشد.

وجود بیش از 170 حوزه اخذ رأی با میزان آرای مأخوذه بین 95 تا 140 درصد.

حمله به ستادهای انتخاباتی در شهرستانها و تهران و پلمپ ستاد مركزی اینجانب و دستگیری رئیس و اعضای فعال آن كه موجب اخلال در گردآوری كامل اسناد و مدارك تخلفات انتخاباتی گردید.

كه همه موارد فوق دال بر وجود تخلفات برنامه ریزی شده و سازمان یافته جدی در امر برگزاری انتخابات است. از آنجا كه بنابر اعلام شورای نگهبان بخشی از تخلفات صورت گرفته در انتخابات دهم ریاست جمهوری بیرون از دایره صلاحیت بررسی آن شورا است و نیز بخش هایی از اعتراضات قانونی علاوه بر شخص وزیر كشور و عوامل و مجریان آن وزارتخانه متوجه نحوه عملكرد تعدادی از اعضای خود شورای نگهبان و تخطی آنها از ضوابط قانونی و نقض بیطرفی است، رسیدن به یك داوری منصفانه در این مورد اساساً نمی تواند در حیطه شورای نگهبان و به طریق اولی در حیطه هیأتی باشد كه منتخب این شوراست، گذشته از اینكه برخی از افراد این هیآت در این انتخابات موضع بیطرف نداشته اند و نسبت به نتایج آن پیش از بررسی، اعلام موضع كرده اند كه این مسأله به رفع ابهامات و اقناع افكار عمومی كمك نمی كند.

لذا اینجانب ضمن تأكید مجدد بر ابطال انتخابات به عنوان مناسب ترین راه برون رفت از معضل ایجاد شده و بازسازی اعتماد عمومی و صرفاً برای اینكه راهی نیز جهت رسیدگی از طریق یك هیأت حكمیت ملی گشوده بماند و اعتراض قانونی مردم در مرجعی مورد رسیدگی قرار گیرد كه بتواند مورد اجماع ملی و وفاق عمومی بوده و رأی آن مورد قبول عموم رأی دهندگان و مایه اطمینان خاطر مردم باشد، پیشنهاد می كنم كه موضوع به حكمیتی شرعی و قانونی و مستقل كه مورد اتفاق نامزدها و حمایت آن دسته از حضرات آیات و مراجع عظام تقلید كه حل و فصل موضوع را پیگیری نموده اند باشد ارجاع داده شود.

میرحسین موسوی

نامه خانواده های زندانیان سیاسی به علمای قم و روسای قوه قضائیه و مجلس

خانواده های زندانیان و بازداشت شدگان ناآرامی های اخیر ایران در نامه های جداگانه ای به رئیس قوه قضاییه، رئیس مجلس و مراجع تقلید و علمای قم ، از وضعیت همسران و فرزندان خود ابراز نگرانی کرده اند.

نویسندگان این نامه ها ضمن ابراز نگرانی شديد نسبت به صحت و سلامت زندانی ها و رعايت حقوق قانونی آنها، خواهان آزادی فوری و رسیدگی هرچه سریع تر به پرونده آنها شده اند.

الهه مجردی، همسر محسن میردامادی، دبیر کل جبهه مشارکت ایران از جمله کسانی است که این نامه را امضا کرده است.

وی در گفت و گو با بخش فارسی بی بی سی گفت که هیچ مرجع قانونی اطلاعی درباره محل نگهداری زندانیان به آنها نداده و این خانواده ها فقط شنیده اند که این افراد در زندان اوین هستند.

خانم مجردی همچنین گفت که تعدادی از بستگان زندانیان هفته گذشته برای پیگیری وضعیت آنها به دفتر دادستانی تهران مراجعه کردند.

نگارندگان، در این سه نامه آورده اند که نسبت به وضعیت زندانیان، در بی خبری محض هستند.

در این نامه ها اشاره شده که جرم بازداشت شدگان، "ایجاد شور و نشاط انتخاباتی از طریق فعالیت در ستادهای انتخاباتی کاندیدای تایید شده توسط شورای نگهبان می باشد. نقش اثر گذار تک تک آنان در به صحنه کشاندن آحاد مردم، برای تعیین سرنوشت سیاسی کشورشان، ایجاد مشارکت حداکثری و مشروعیت بخشیدن به نظام جمهوری اسلامی است."

خانواده های محمد علی ابطحی، محسن امین زاده، علی تاجرنیا، مصطفی تاج زاده، سعید حجاریان، عبدالله رمضانزاده، محسن صفایی فراهانی، محسن میردامادی و بهزاد نبوی از جمله امضا کنندگان این نامه ها هستند.

دو شرط کروبی برای حضور در هیات ویژه رسیدگی به انتخابات


در پی تشکیل هیاتی از سوی شورای نگهبان، سخنگوی حزب اعتماد ملی گفته است که مهدی کروبی نامزد انتخابات ریاست جمهوری به شرطی که دو نفر از اعضای هیات عوض شوند و این هیات به تمامی شکایت های آنها رسیدگی کند، نماینده ای را برای حضور در این هیات معرفی خواهد کرد.

اسماعیل گرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی به بخش فارسی بی بی سی گفت: "دو نفر از افرادی که از سوی شورای نگهبان معرفی شده اند، باید تغییر کنند چون مواضع آنها از قبل مشخص است و بی طرف نیستند. در حالی که اعضای هیات بررسی کننده مسائل انتخابات، باید بی طرف باشند."

آقای گرامی مقدم، نامی از این دو عضو هیات ویژه نبرده که از سوی شورای نگهبان معرفی معرفی شده اند.
سخنگوی حزب اعتماد ملی به شرط دیگری هم اشاره می کند و می گوید: "شورای نگهبان دائم تکرار می کند که ما برای شمارش آرا هیات تشکیل می دهیم در حالی که از 28 موردی که ارائه شده یکی هم بازشماری آراست. برای همین اگر به تمامی شکایت های رسیدگی شود، در آن صورت نماینده معرفی می شود."

شورای نگهبان روز جمعه پنجم تیر اعلام کرد برای جلب اعتماد نامزدهای معترض انتخابات ریاست جمهوری، "هیأتی ویژه" را برای بررسی روند انتخابات و بازشماری ده درصد آرا تشکیل داده است و نامزدهای معترض برای این هیات یک نفر نماینده معرفی کنند.

قرار است تا عصر امروز شنبه ششم تیر ماه نمایندگان نامزدها معرفی شوند اما تاکنون میرحسین موسوی و مهدی کروبی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری واکنشی رسمی نسبت به تشکیل این هیات نشان نداده اند.

آقای گرامی مقدم می گوید که چون می خواهیم در مسیر قانونی اعتراض مان را پیگیری کنیم از هر پیشنهادی که باعث شود انتخابات با بی طرفی کامل رسیدگی شود، استقبال می کنیم

سخنگوی حزب اعتماد ملی تاکید می کند که اگر هیات بی طرف که مورد قبول ما باشد و به تمامی اعتراض ها رسیدگی کند به هر نتیجه ای برشد، قبول می کنیم.

هیات ویژه شورای نگهبان
در هیاتی که شورای نگهبان برای بررسی انتخابات تشکیل داده است علی اکبر ولایتی وزیر خارجه سابق ایران، غلامعلی حدادعادل رئیس پیشین مجلس ، گودرز افتخارجهرمی، قربانعلی دری نجف آبادی دادستان کل کشور و وزیر سابق اطلاعات، محمد حسن ابوترابی فرد نایب رئیس مجلس و محمد حسن رحیمیان نماینده آیت الله خامنه ای در بنیاد شهید در آن عضویت دارند.

قرار است این هیات با حضور نمایندگان معترض گزارشی از روند برگزاری انتخابات تهیه کند و ۱۰ درصد از صندوق ها نیز با حضور همین هیأت بازشماری شود.

پیش از این، محسن رضایی نامزد دیگر انتخابات ریاست جمهوری نیز از تشکیل هیات بررسی انتخابات استقبال کرده ولی گفته است که در صورت حضور نمایندگان نامزدهای دیگر، برای این هیات نماینده می فرستد.

آقای رضایی در نامه ای به احمد جنتی دبیر شورای نگهبان تشکیل هیات ویژه را دیرهنگام توصیف کرده و گفته است: "(تشکیل این هیات) اقدامی پسندیده است که این جانب از آن استقبال کرده و نماینده خود را مشروط به حضور دیگران در آن شرکت می دهم."

آقای رضایی ابراز امیدواری کرده که آقایان کروبی و موسوی "با مشارکت و معرفی نماینده خود به هیات ویژه در جهت ابهامات و شبهات انتخابات و ایفای حقوق ملت، فرصت بوجود آمده را مغتنم شمارند."
انتخاب هیات ویژه بررسی انتخابات از سوی شورای نگهبان با واکنش هایی رو به رو شده است و برخی بی طرفی این هیات را زیر سئوال برده اند .

حسین موسوی تبریزی دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم به خبرگزاری کار ایران گفته است: "برخی افراد معرفی شده برای هیات ویژه، بی طرف نیستند."

به گفته آقای موسوی تبریزی، پیشنهاد مجمع محققین و مدرسین هم این بود که "یک گروه بیطرف عادل باید وارد قضیه شود و امکان دارد که آقای موسوی با پیشنهاد اضافه کردن چند نفر به ترکیب هیات فعلی هم با همکاری با این هیات موافقت کند."

محمد رضا تابش نمایده مجلس و دبیر کل فراکسیون خط امام نیز ترکیب هیات ویژه شورای نگهبان را یک طرفه می داند و می گوید:" کاندیداها بر اساس احساس عمومی غالب بر جامعه مبنی بر بروز تقلب در انتخابات، اعتراض حامیانشان را پیگیری می کنند و به دنبال اقناع افکار عمومی هستند.

اعضای انتخاب شده برای این هیأت عمدتا به جناح اصولگرا گرایش دارند و برخی از آنها در روزهای اخیر در برابر وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری موضع گرفته اند.

علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه پیشین ایران و مشاور رهبر این کشور است. او یک روز پیش تر از پیشنهاد آقای موسوی و آقای کروبی برای ابطال انتخابات انتقاد کرده و تلویحا آنها را متهم کرده بود که خلاف تعهدی که در خصوص پایبندی به ولایت فقیه داده اند، عمل می کنند.

غلامعلی حدادعادل، رئیس پیشین مجلس و رئیس فعلی کمیسیون فرهنگی مجلس از حامیان نامزدی محمود احمدی نژاد در انتخابات بود.

گودرز افتخار جهرمی، حقوقدان و استاد دانشگاه و عضو پیشین حقوقدانان شورای نگهبان است.

قربانعلی دری نجف آبادی دادستان کل کشور و وزیر پیشین اطلاعات است. ستاد آقای موسوی هم در پیشنهاد خود برای تشکیل کمیته حقیقت یاب، حضور دادستان کل کشور را پیشنهاد کرده بود.

محمدحسن ابوترابی فرد، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی است. او دو روز پس از انتخابات گفته بود که "سلامت انتخابات برای اهل نظر غیر قابل تردید است".

محمد حسن رحیمیان نماینده آیت الله خامنه ای در بنیاد شهید و امور ایثارگران است. او روز ۳۰ خرداد گفته بود: "افرادی که در انتخابات رأی نیاوردند به جای تمکین به راهکارهای قانونی، راهکارهای دیگری را مطرح کردند که موجب سوءاستفاده دشمنان شد".

محسن رضایی برای معرفی نماینده به هیات ویژه شرط گذاشت


محسن رضایی نامزد انتخابات ریاست جمهوری با استقبال از تشکیل هیات ویژه بررسی انتخابات ریاست جمهوری، اعلام کرده که در صورت حضور نمایندگان نامزدهای دیگر، برای این هیات نماینده می فرستد.

آقای رضایی در نامه ای به احمد جنتی دبیر شورای نگهبان تشکیل هیات ویژه را دیرهنگام توصیف کرده و گفته است: "(تشکیل این هیات) اقدامی پسندیده است که این جانب از آن استقبال کرده و نماینده خود را مشروط به حضور دیگران در آن شرکت می دهم."

این نامه بعد از آن نوشته شده که شورای نگهبان اعلام کرد برای جلب اعتماد نامزدهای معترض انتخابات ریاست جمهوری، "هیأتی ویژه" را برای بررسی روند انتخابات و بازشماری ده درصد آرا تشکیل داده است.

شورای نگهبان برای نامزدها 24 ساعت وقت تعیین کرده بود تا نماینده خود را معرفی کنند.

قرار است تا عصر امروز شنبه ششم تیر ماه نمایندگان نامزدها معرفی شوند اما تاکنون میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو نامزد دیگر انتخابات هنوز هیچ واکنش رسمی نسبت به تشکیل این هیات نشان نداده اند.

آقای رضایی ابراز امیدواری کرده که آقایان کروبی و موسوی "با مشارکت و معرفی نماینده خود به هیات ویژه در جهت ابهامات و شبهات انتخابات و ایفای حقوق ملت، فرصت بوجود آمده را مغتنم شمارند."

در هیاتی که از سوی شورای نگهبان برای بررسی انتخابات تشکیل داده است علی اکبر ولایتی وزیر خارجه سابق ایران، غلامعلی حدادعادل رئیس پیشین مجلس ، گودرز افتخارجهرمی، قربانعلی دری نجف آبادی دادستان کل کشور و وزیر سابق اطلاعات، محمد حسن ابوترابی فرد نایب رئیس مجلس و محمد حسن رحیمیان نماینده آیت الله خامنه ای در بنیاد شهید در آن عضویت دارند.

قرار است این هیات با حضور نمایندگان معترض گزارشی از روند برگزاری انتخابات تهیه کند و ۱۰ درصد از صندوق ها نیز با حضور همین هیأت بازشماری شود.

واکنش به ترکیب هیات
انتخاب این هیات با واکنش هایی رو به رو شده است و برخی بی طرفی این هیات را زیر سئوال برده اند .

حسین موسوی تبریزی دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم به خبرگزاری کار ایران گفته است: "برخی افراد معرفی شده برای هیات ویژه، بی طرف نیستند."

به گفته آقای موسوی تبریزی، پیشنهاد مجمع محققین و مدرسین هم این بود که "یک گروه بیطرف عادل باید وارد قضیه شود و امکان دارد که آقای موسوی با پیشنهاد اضافه کردن چند نفر به ترکیب هیات فعلی هم با همکاری با این هیات موافقت کند."

محمد رضا تابش نمایده مجلس و دبیر کل فراکسیون خط امام نیز ترکیب هیات ویژه شورای نگهبان را یک طرفه می داند و می گوید:" کاندیداها بر اساس احساس عمومی غالب بر جامعه مبنی بر بروز تقلب در انتخابات، اعتراض حامیانشان را پیگیری می کنند و به دنبال اقناع افکار عمومی هستند.

اعضای انتخاب شده برای این هیأت عمدتا به جناح اصولگرا گرایش دارند و برخی از آنها در روزهای اخیر در برابر وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری موضع گرفته اند.

علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه پیشین ایران و مشاور رهبر این کشور است. او یک روز پیش تر از پیشنهاد آقای موسوی و آقای کروبی برای ابطال انتخابات انتقاد کرده و تلویحا آنها را متهم کرده بود که خلاف تعهدی که در خصوص پایبندی به ولایت فقیه داده اند، عمل می کنند.
غلامعلی حدادعادل، رئیس پیشین مجلس و رئیس فعلی کمیسیون فرهنگی مجلس از حامیان نامزدی محمود احمدی نژاد در انتخابات بود.

گودرز افتخار جهرمی، حقوقدان و استاد دانشگاه و عضو پیشین حقوقدانان شورای نگهبان است.

قربانعلی دری نجف آبادی دادستان کل کشور و وزیر پیشین اطلاعات است. ستاد آقای موسوی هم در پیشنهاد خود برای تشکیل کمیته حقیقت یاب، حضور دادستان کل کشور را پیشنهاد کرده بود.

محمدحسن ابوترابی فرد، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی است. او دو روز پس از انتخابات گفته بود که "سلامت انتخابات برای اهل نظر غیر قابل تردید است".

محمد حسن رحیمیان نماینده آیت الله خامنه ای در بنیاد شهید و امور ایثارگران است. او روز ۳۰ خرداد گفته بود: "افرادی که در انتخابات رأی نیاوردند به جای تمکین به راهکارهای قانونی، راهکارهای دیگری را مطرح کردند که موجب سوءاستفاده دشمنان شد".