Thursday, May 13, 2010

صندلي خالي جعفر پناهي در کن

پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹
مقاله اي از کوریره دلا سرا از سینماگران جهان و وضعیت فیلمساز ایرانی
صندلي خالي جعفر پناهي در کن

هفت سال پیش جعفر پناهي در مصاحبه اي گفت: "کار کردن در ایران براي کسي که مي خواهد مستقل بماند و فیام دلخواهش را بسازد کار بسیار دشواري است. من تلاش کردم که مستقل بمانم و بهایش را هم مي پردازم. امیدوارم بتوانم به کارم ادامه بدهم". جعفر پناهي بهاي کارش که همان انتخاب آزادي بود، پرداخت.

کارگردان فیلم "دایره" برنده جایزه شیر طلائي جشنواره ونیز در سال 2000 از اول ماه مارس در زندان است. او متهم به حمایت از مخالفان حکومت شده است و او را در زماني که مشغول ساختن مستندي درباره اعتراضات خیاباني به نتیجه انتخابات اخیر ایران بود، دستگیر کردند. امروز قرار بود جعفر پناهي بعنوان داور در جشنواره کن حضور پیدا کند و شنیده شده است که در گوشه و کنار دنیا براي آزادي او و دوستان و سایر زندانیان سیاسي ایران تجمعاتي برگزار شده است.

شبکه رچیدیوي، یک شبکه سینمایي متعلق به استان پولیا و بازیلیکاتا، با نمایش فیلم و نمایشگاه هاي مختلف در این اعتراض شرکت کرده است. آنها از همه خواسته اند تا زیر نامه درخواست آزادي پناهي را که توسط آدولفو پرز اسکویول، برنده جایزه صلح نوبل تهیه شده است را امضا کنند. آنها قرار است فیلم "آفساید" جعفر پناهي، برنده خرس نقره اي جشنواره برلین در سال 2006 را تا کنون در ایتالیا پخش نشده است، را نمایش بدهند. شبکه رچیدیوي، قرار است فیلم "آفساید" را در دانشکده علوم سیاسي به مناسبت روز حمایت از حقوق بشر که توسط دانشجویان برگزار مي شود، به نمایش در آورند.

قرار است آنتون جولیو مانچینو، منتقد سینما، فیلم را که توسط رچیدیوي زیرنویس گذاري شده است، معرفي کند. فیلم درباره مشکل بزرگ تبعیض حقوق زنان در ایران است و اینکه زنان در ایران اجازه ندارند تماشاچي مسابقات ورزشي مردان باشند. پناهي در زمان به نمایش در آمدن فیلم که درباره مسابقه سرنوشت ساز ایران براي حضور در جام جهاني 2006 آلملن است، گفته بود: "زنان ایراني بخوبي از تبعیض هایي که در موردشان بکار مي رود، آگاهند. روایت کردن سختگیري هایي که در مورد زنان بکار گرفته مي شود، کار و وظیفه ما کارگردانان است. سانسور، دشمني است که تا زمان آزادي سینما با آن مبارزه خواهیم کرد. این یک نبرد نفس گیر است".

نبرد جعفر پناهي ادامه دارد و همدردي روشنفکران، هنرمندان و همکارانش در سرتاسر جهان را بر انگیخته است که با امضاي نامه سرگشاده اي خواستار آزادي وي از بند 209 زندان اوین شده اند. در حالي که ایران تلاش مي کند نا در شوراي حقوق بشر سازمان ملل کرسي بدست بیاورد، صندلي خالي جعفر چناهي در جشنواره کن، بهترین راوي داستان حقوق بشر در ایران خواهد بود.



منبع: کوریره دلاسرا 12 مه

رقابت سوز نباشيد!

پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹
توصيه هاي لاريجانی به قرار گاه خاتم
رقابت سوز نباشيد!
اردلان صیامی

رييس مجلس جمهوری اسلامی ضمن توصیه به فرماندهان قرارگاه خاتم، مبنی بر اینکه "رقابت سوز" نباشند، با ذكر خاطره اي از بنيانگذار جمهوري اسلامي گفته است: "اگر سپاه كودتا كند خوب است."

رئیس مجلس که حمايت از سپاه را "افتخار" خود مي داند، افزوده: "اين گفته ها در حالي است كه فضاي اقتصادي ايران از صنعت نفت گرفته تا مخابرات وراه سازي وسد سازي، در طول چهار سال گذشته به زير سيطره نهاد هاي وابسته به سپاه در آمده كه مهم ترين آنها همين قرارگاه خاتم است كه در سال 68 بعد از جنگ تو سط رهبر ايران راه اندازي وتاسيس شد.لطفا دست ديگران را بگيريد."

رئيس مجلس که در ديدار با فرماندهان و مسئولين قرارگاه خاتم‌الانبيا سخن می گفت، همچنین به آنان توصيه كرد كه: "فعاليت‌هاي سپاه پاسداران رقابت‌سوز نباشد بلكه به دنبال رقابت‌سازي باشد."

به گزارش ايلنا علي لاريجاني در جمع فرماندهان و مسئولان قرارگاه خاتم‌الانبيا افزود: "نام سپاه در هر عرصه‌اي كه وارد شده با فداكاري و از خودگذشتگي عجين بوده است و در سخت‌ترين شرايط شاهد بوديم كه سپاه پاسداران ورود پيدا كرده و جلودار مبارزه بوده است."

. وي همچنين لازم دانست اينگونه ادامه دهد که: "مخالفت ما با اقتصاد دولتي و شركت‌هاي بزرگ دولتي كه براساس اصل 44 مي‌بايست رفع شود، كه هنوز نشده، به اين دليل است كه ديگر مجالي براي استعدادهايي كه مي‌خواهند رويش پيدا كنند وجود نخواهد داشت".

پس از اين جمله، رئيس مجلس خطاب به فر ماندهان حاضر در جلسه گفت: "شما به دنبال بسترسازي هستيد و قصد داريد زيرساخت‌ها را در اقتصاد فراهم كنيد و در مواقعي كه قدرت ريسك وجود ندارد حضور پيدا كرده و آرام آرام ديگران را به كار دعوت كنيد و با روحيه جهادي كه در قرارگاه وجود دارد گام‌هايتان بلند خواهد بود." لذا "قرارگاه سازندگي براي توسعه كشور بسترساز است تا ديگر استعدادها در آن رشد كند و شما دست ديگران را بگيريد نه اينكه مانع آنها شويد."

لاريجاني در این دیدار همچنین از حساسيت برخي خارجيان، و حتي نيروهاي داخلي نسبت به سپاه خبر داد و گفت: "چندي پيش افرادي گفتند سپاه علاوه بر قوه دفاعي و فرهنگي در اقتصاد نيز حضور پيدا كرده و اين نوعي بلوكه كردن است و من همانجا به ياد سخن امام خميني افتادم كه هنگامي كه برخي به ايشان گفتند سپاه به دنبال كودتا است، گفتند اگر سپاه كودتا كند خوب است."

لاريجاني افزود: "چرا بايد نسبت به قرارگاه سازندگي كه از امكانات سپاه براي آباداني كشور كمك مي‌گيرد حساس شويم؟ آنها تصور مي‌كنند شما جايگزين چيزي شده‌ايد كه البته هم اين حرف‌ها را كج‌انديشي و ندانستن موضوع مي‌دانم؛ چراكه شما برادران عاشقي هستيد كه مي‌خواهيد در هر عرصه‌اي كار را پيش ببريد و منفعتي نيز براي خود نمي‌طلبيد."

با این حال لاریجانی در ادامه خاطرنشان كرد:" شما بايد نشان دهيد كه راه را باز مي‌كنيد و به دنبال آن نيستيد كه با شركت‌هاي كوچك اقتصادي رقابت كنيد و لازم است اين توضيح را به جامعه ارائه دهيم تا ديگر اين نگراني در جامعه وجود نداشته باشد."

لاريجاني در پايان لازم دانست از كمك مجلس به قرارگاه خاتم‌الانبيا هم خبر دهد: "ما حمايت از شما را افتخار مي‌دانيم."



برندگان پروژه هاي بدون مناقصه

گفته هاي لاريجاني در حالي است كه در دوران احمدی‌نژاد، بخش عمده ای از پروژه‌های مهم گازی و نفتی کشور، بعضاَ بدون انجام روال قانونی مربوط به مناقصه‌ها، به سپاه پاسداران و شرکت‌های وابسته و خصوصا قرار گاه مهندسی خاتم الا نبیاء، واگذار شده اند. طرح توسعه فازهای ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی در مرداد ۱۳۸۵ به صورت ترک تشریفات مناقصه به قرارگاه خاتم‌الانبیا واگذار شد. اين در حالي بود كه اين قرار داد در دولت خاتمي قرار بود به يك شركت نروژي و شركت "صدرا" از ايران داده شود كه با ترك تشريفات مناقصه، رقيب از ميدان به در شد وپروژه به خاتم رسيد كه در آن موقع هيچ تجربه حضوري در صنعت نفت نداشت. جليل خبره، مدير عامل صدرا نسبت به اين موضوع اعتراض كرد، اما نتيجه آن اين شد كه در طول چهار سال دولت احمدي نژاد، هیچ پروژه ای به اين شركت واگذار نشد، سهامش به شدت در بورس افت كرد، جليل خبره از آن شركت رفت وپس از چندي در ارديبهشت 88قرارگاه خاتم اين شركت "افت كرده" را خريد.

در ترک تشریفات مناقصه، مناقصه گذار به تشخیص خود از اجرای مناقصه صرف نظر و بر اساس منافع خود با طرف دلخواه معامله می‌کند. اما قرارگاه خاتم چندين پروژه رابه اين شكل كه رقابت را كامل از بين ميبرد از دولت نهم ودهم دريافت كرده است.به عنوان نمونه قرار داد ساخت لوله گاز از عسلويه به پاكستان، تنها چند ماه پس از روي كار آمدن دولت نهم در سال 84 به اين قرارگاه داده شد.چند ماه بعد از استقرار دولت دهم هم پروژه يك ميليارد دلاري خط لوله گاز به اروپا، كه در واقع تنها تا جلفاي ايران است بدون تشريفات مناقصه به اين نهاد نظامي داده شد.همچنين اين قرارگاه اسفند 88 تفاهم‌نامه‌ای به ارزش تقریبی 850 میلیون دلار با شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی برای ساخت سه رشته خط لوله انتقال به طول هزار و 810 کیلومتر امضا کرد.



22تا 24 براي قابليت هاي بسيار شما

در واقع دولت احمدي نژاد با واگذاری پروژه‌های بزرگ کشور به نهادهای نظامی، قرارگاه خاتم‌الانبیا را به یکی از بزرگترین کارفرمایان کشور بدل کرده است. اين در حالي است كه بسياري از شركت هاي خصوصي در اين عرصه به شدت ناله وفغان دارند واز عدم تامين اعتبار به موقع دولت، نپرداختن به موقع هزينه ها وندادن كار وپروژه دارند؛ به طوري كه به گزارش خبر آن لاين، انصاري مديرعامل شركت "كيسون" از شناخته شده ترين پيمانكاران خصوصي هفته پيش گفته بود: "حضور ورقابت در صنعت نفت براي شركت هاي خصوصي انتحار است."

اينها در حالي رقم ميخورد که به گزارش فارس، يدالله جوانی، رئيس اداره سياسی سپاه، اوايل ارديبهشت ماه سال جاری گفته بود سپاه پاسداران به چنان قابليت‌ها و توانمندی‌هايی رسيده که به راحتی می‌تواند جايگزين شرکت‌های خارجی در ايران شود.از همين رو توسعه فازهای ۲۲ تا ۲۴ پارس جنوبی هم، ۱۷ ماه پس از واگذاری آن به ترکيه، در اختيار قرارگاه خاتم الانبيا قرار گرفت.

با توجه به اعمال تحریم‌های اقتصادی جدی از سوی آمریکا و متحدانش از یک سو، وخريد شركتهاي مطرح توسط نهادهاي نظامي، از سوی دیگر، گفته می شود قرارست نظامي ها تنها پيمانكاران نفتي ايران باشند.در همین راستا چندي پيش بخشی از سهام شركت تاسيسات دريايي كه مهدي هاشمي براي ساخت سكوها ولوله گذاري هاي نفتي در دريا، آن را در سال 74 تاسيس كرده بود، به بنياد تعاون نيروي انتظامي واگذار شد. اين شركت يكي از پركارترين شركت هاي نفتي در سالهاي اخير بود كه مانند "صدرا" به يك نهاد نظامي واگذار شد.

موسوی منحط شد، رهنورد مرتد

پس از اعدام پنج تن از شهروندان کرد،از جمله فرزاد کمانگر، معلم و روزنامه نگار، که با واکنش گسترده ایرانیان در داخل و خارج از کشور مواجه شد، رسانه های وابسته به جریان افراطی حامی دولت، بیانیه میر حسین موسوی درباره این اتفاق را "نشانه انحطاط وی و همکاری سبزها با تروریسم" دانستند و یادداشت زهرا رهنورد را نیز "مصداق محاربه با خدا و ارتداد" خواندند.

به دنبال انتشار بیانیه میرحسین موسوی و یادداشت زهرا رهنورد در ارتباط با اعدام 5 نفر در هفته جاری،رسانه های وابسته به دولت و سپاه، از جمله خبرگزاری فارس، سایت های جوان، رجا نیوز و جهان، و نیز روزنامه های رسالت، کیهان و وطن امروز با انتشار مطالب و گزارش های هماهنگی، بر شدت حملات خود به موسوی و همسرش افزوده و آنان را به حمایت از "تروریسم" متهم کرده اند.این در حالیست که بر اساس گفته های خلیل بهرامیان، وکیل مدافع فرزاد کمانگر و شیرین علم هولی، هیچ مدرکی دال بر اقدام مسلحانه این افراد در دادگاه های محرمانه برگزار شده از سوی مدعی العموم ارائه نشده،تا جایی که حتی مراحل کاهش حکم برخی از قربانیان، به دلیل عدم وجود مستندات کافی در روزهای قبل از اعدام طی شده بود.
در همین ارتباط روزنامه کیهان در "گزارش ویژه" روز چهارشنبه این نشریه که آنرا با تیتر "گزارش مستند كيهان از همكاري سران فتنه با تروريست ها" منتشر کرد، نوشت: "البته بيانيه اخير موسوي، نخستين نشانه از پيوند جريان فتنه و گروهك نفاق نيست. اطلاعات افشا شده در مورد اغتشاشات پس از انتخابات نشان داد منافقين با برخي از ستادهاي تبليغاتي ارتباط ارگانيك داشته اند و اساساً محورهايي مانند تقلب، جنايت و تجاوز از سوي منافقين به سران داخلي فتنه القا شده بود. اطلاعات موثق روزنامه كيهان حاكي است در برخي موارد خاص مانند ماجراي سعيده پورآقايي، موضوع مستقيماً از سوي قرارگاه اشرف- پايگاه منافقين در عراق- به جريان فتنه انتقال داده شده است".
این روزنامه افزوده است: "نكته قابل توجه ديگر در مورد جنجال سازي منافقين خارج نشين و جريان داخلي فتنه، سكوت آنها در مورد پرونده و سوابق تروريست هاي اعدامي است. فتنه گران منافقانه اين تروريست ها را فعالان سياسي مي نامند و به راحتي از كنار جنايت هاي آنها كه منجر به شهادت و مجروح شدن ده ها شهروند بي گناه شده، گذشته اند. اين 5 نفر با نام هاي فرزاد كمانگر، علي حيدريان، فرهاد وكيلي، شيرين علم هولي و مهدي اسلاميان به جرم بمب گذاري و ارتباط با گروههاي تروريستي اعدام شدند".
روزنامه کیهان اما درگزارش ویژه خود هیچ مستندی در مورد تروریست بودن این 5 نفر ارائه نکرده است.
اما سایت جوان، ارگان نزدیک به سپاه پاسداران هم در حمله ای مشابه و در قالب سه مطلب جداگانه به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد حمله کرده است. این سایت در مطلب اصلی خود با عنوان "همدردی با تروریست‌ها، ‌آخرین گام در مسیر انحطاط" ضمن معرفی میرحسین موسوی به عنوان "فردی آگاه به مسائل گروهک ها و آشنا با تاریخچه انقلاب" نوشته است: "بیانیه اخیر موسوی اگر چنانچه از سوی یک فرد ناآگاه به مسائل گروهک‌ها صادر می‌شد تعجبی دربر نداشت. اما برای آقای موسوی که 8 سال نخست‌وزیری آن را برعهده داشته، این تعجب دوچندان است. موسوی از دهه 60 بی‌شک با فعالیت‌های مخرب گروهک‌هایی چون مجاهدین خلق، فدائیان خلق، کوموله، دموکرات، خلق عرب، خلق ترکمن و... به خوبی آشناست و می‌داند چگونه این تروریست‌ها در بدترین شرایط این کشور که تحت تهاجم دشمن خارجی بود تمام سعی خود را در انتقام از این مردم به کار بردند و هزاران نفر را به کام مرگ کشاندند تا آنکه با هوشیاری مردم و نظام و ریشه آنان تقریباً خشکیده شد. سابقه این گروهک‌ها آن‌قدر سیاه است که هیچ شخص و حزبی حتی اگر با نظام زاویه داشته باشد و در مقابل آن ایستاده باشد، تاکنون این اجازه را به خود نداده که سنگ گروهک‌ها را به سینه بزند چرا که با این موضع اندک وجهه خود را در نزد مردم از بین خواهد برد.تعجب آنجاست شخصی این موضع را می‌گیرد که بزرگترین مشکل سد راه دولت او در زمان حیات امام، همین گروهک‌ها بوده‌اند، البته در آن زمان به پیروی از منویات امام سعی می‌کرد شر این گروهک‌ها را از دامان ملت پاک کند حال چگونه است پس از 20 سال ایشان بدون تحقیق و بررسی سنگ اعضای اعدام شده پژاک با سیاه‌ترین کارنامه ممکن را به سینه می‌زند".
این سایت در مطلبی دیگر با عنوان "اظهارات در حد ارتداد همسر میرحسین"، به یادداشت زهرا رهنورد اشاره کرده و آورده است: "رهنورد در حمایت از اظهارات وقیح همسرش در خصوص حق جو بودن بمب گذاران تهرانی و حسینیه شیراز ،قانون شرعی قصاص را زیر سئوال برد. لازم به یادآوری است که سالهای ابتدای انقلاب که جبهه ملی قانون شرعی قصاص را زیر سئوال برده بود از سوی حضرت امام مرتد شناخته شدند".

همزمان جوان آنلاین هم در مطلبی به مقایسه میرحسین موسوی و رضاپهلوی پرداخته، و روایتی متفاوت از فرزاد کمانگر را منتشر کرده که با مطالب ادعا شده از سوی دادستانی تهران تفاوت دارد.
این سایت فرزاد کمانگر را "فردی که در سال 85 مواد منفجره و اسلحه در منزل شخصی اش در تهران کشف شده" معرفی کرده، حال آنکه بر اساس اطلاعیه دادستانی، فرزاد کمانگر در "خیابان و به همراه خودرویی حامل 5 کیلو مواد منفجره" دستگیر شده است.
این در حالیست که به گفته مادر این قربانی در مصاحبه با رادیو اروپای آزاد ، فرزاد کمانگر هرگز مقیم تهران نبوده و در کامیاران، در استان کردستان معلمی و زندگی می کرده است.
روزنامه افراطی وطن امروز نیز که عنوان "همکاری میرحسن با تروریست ها" را به عنوان تیتر اول خود برگزیده ، در گزارشی چنین نوشته است: "میرحسین موسوی با صدور بیانیه‌ای عجیب، بی‌سابقه‌ترین اقدام در چند دهه اخیر را مرتکب شد و رسما از تروریست‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران که طی 4 سال اخیر برخی هموطنان زن، مرد و کودک کشورمان را به خاک و خون کشیدند، حمایت کرد. اگرچه در ماه‌های اخیر اخبار مختلفی از حمایت‌های محافل ضدانقلاب و گروهک‌های تروریستی از سران فتنه و پاسخ‌های متقابل میرحسین موسوی و مهدی کروبی به این گروهک‌ها منتشر شده اما بیانیه‌ای که موسوی در حمایت از 5 تروریست و بمبگذار اعدامی که صبح روز یکشنبه به دار مجازات آویخته شدند، صادر کرده، همگان را به تعجب واداشته است و گوشه‌ای دیگر از چهره فتنه نفاق را در معرض دید قرار داده است."
سایت جهان نیز در راستای حمله هماهنگ تریبون های حامی دولت و سپاه، به یادداشت زهرا رهنورد پرداخته و با عنوان "آیا زهرا رهنورد مرتد نیست؟"، نوشته است: "مخالفت تلویحی زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی با حکم اعدام، موجب شد گوشه‌ای دیگر از چهره او و همسرش نمایان شود. در پی اعدام 5 تروریست که اقدام به کشتار مردم کرده و درصدد ایجاد ناامنی در کشور بودند، همسر میرحسین در بیانیه‌ای، حکم الهی و قرآنی "قصاص" را در لفافه زیر سوال برده و نسبت به آن لقب "بدترین مجازات در حق انسان‌ها" را داد! اما منظور وي از بدترین مجازات در حق انسان‌ها چیست؟ اولا: کسانی که رهنورد درباره اعدام آنها، مویه می‌کند، طبق اعترافات صریح‌شان، اقدام به کشتار مردم بی‌گناه کرده و امنیت عمومی را به خطر می‌انداختند. آیا کسانی که توسط تروریست‌ها کشته و مجروح می‌شوند، انسان نیستند؟ و فقط افرادی انسانند که در برابر نظام اسلامی بایستند و به تروریسم رو آورند؟ ثانیا:این حکم – حکم قصاص یا اعدام – نص صریح قرآن مجید است و نفی به آن یعنی ارتداد".
رسالت،نشریه وابسته به حزب موتلفه نیز ضمن حمله به موسوی نوشت: "بیانیه اخیر موسوی در محکومیت اعدام بمب گذاران شیراز و تهران، بی سابقه ترین و شقی ترین موضع گیری غیر انسانی در تاریخ انقلاب به شمار می رود به گونه ای که تاکنون هیچ گاه هیچ جریان سیاسی از تروریست ها حمایت علنی نکرده است".
این حملات هماهنگ باعث شده تا ناظران سیاسی با استناد به سوابق قبلی این سئوال را مطرح کنند که: آیا این حملات مقدمه چینی برای اجرای یک سناریوی سرکوب تازه نیست؟

قوه قضائیه، ابزار عناصری واپس گراست

پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۹
اعدام فعالان کرد در مصاحبه با محمود سعید زاده
قوه قضائیه، ابزار عناصری واپس گراست
آکام مکری
محمود سعید زاده، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه وعضو شورای سیاستگذاری ادوار تحکیم وحدت در مصاحبه با روز، ضمن تحلیل انگیزه ها و پیامدهای اعدام پنج فعال سیاسی، گفته است: "حاکمیت تصور می کند با ارعاب وتهدید توانسته است رهبران جنبش سبز را در درون یک گفتمان محدود محصور کند؛ به این معنا که توانسته خودی وغیر خودی سازی در درون جنبش را نهادینه کند".

این مصاحبه در پی می آید:



آقای سعیدزاده! با توجه به شرایط کنونی و فضای سیاسی ایران اعدام فرزاد کمانگر و دیگر زندانیان سیاسی را در چه راستایی تحلیل می کنید؟

به نظر من می توان این موضوع را در درون تئوری سیستمی تحلیل کرد؛ از نگاه تئوری سیستمی کل کشور دارای محیط داخلی وخارجی است و اقدامات یک دولت متاثر از عوامل داخلی وخارجی است. شما می دانید از بعد بین المللی، ایران در شرایط ویژه ای قرار دارد با نگاهی گذرا به اقدامات دولت ایران در دستگاه دیپلماسی می توان با قاطعیت گفت که این سیاستها به شدت پوپولیستی وغیر کاربردی است و علاوه بر اینکه ابتدای ترین دانش بین المللی بکار گرفته نمی شود ملاحظه می شود حتی شئوون دیپلماتیک هم در آنها رعایت نمی شود. عرصه بین الملل عرصه اقدامات در چارچوب مقدورات ومعذورات و توان عملیاتی نمودن ایده هاست. سخن گفتن از آرزوها مجالی دیگر و جایی دیگر را می طلبد. خطاب قرار دادن رئیس جمهور یک کشور در دیدار خبرنگاران و توهین به همان شخصیت در تریبون های داخلی در عین حال طرح مباحث تتولوژیک و غیر عملیاتی در نشست های تخصصی نشان از یک انتحار سیاسی در دستگاه سیاست خارجی می دهد. ما می دانیم که پرونده ایران تحت نام تهدید صلح وامنیت جهانی در شورای امنیت در دست بررسی است. از طرف دیگر دیدارهای غیر اعلامی در دستور کار کشورهای منطقه قرار دارد. از نگاه من اقدامات داخلی نمی تواند بدون نگاه به سیاست خارجی ایران باشد و گمان می کنم ایران می خواهد این سیگنال را به دنیای خارج وبخصوص نهادهای مدافع حقوق بشری بدهد که اگردر عرصه بین المللی منزوی شود اقدامات سختگیرانه تری در قبال اپوزیسیون در پیش خواهد گرفت.

از بعد داخلی من سه فرضیه را مطرح می کنم که هرکدام در جای خود جای بحث دارد.فرضیه اول که می تواند خوشبینانه ترین حالت ممکن باشد این است که قوه قضائیه ایران ابزار دست عناصری واپس گرا شده است که با بهره گیری از ابزارهای دولتی به واپس زنی لایه های متفاوت جامعه مبادرت می ورزند. در نگاه خوشبینانه این عناصر واپس گرا فهم درک ویا شعور ترس از نارضایتی مردم را ندارند ویا به عبارت دیگر اینها سیستم مطمئنی ندارند تا بازخورد اقدامات آنها را به درون سیستم منتقل نمایند وبه تبع آن، صاحبان قدرت تحلیل درک درست از فید بک اقدامات وعملکرد خود را از دست داده اند و راهبردها وراهکارهای خود را در چارچوب این داده های مغلوط و معوج تنظیم می کنند.فرضیه دوم این است که با توجه به اقدامات عینی و مانوری دولت ایران وتعارض این اقدامات با منافع کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای و فوبیای بوجود آمده از ایران و موفقیت آمریکا در پروژه ایران هراسی قطعا کشورهای در صدد برآمده اند در امور داخلی ایران دخالت نمایند وحتی هزینه های گزافی پرداخت نمایند.در این راستا مقامات دولتی هم بارها به چمدان های پول از خارج اشاره کرده اند من این اقدام را هم محتمل می دانم ودر عرصه بین الملل اقدامی معمول می دانم؛ اما تحلیل من این است که این پولها در هرصورت در درون لایه های قدرت ونهادهای امنیتی هزینه می شود. هیچ عقل سالمی نمی پذیرد نهادهای امنیتی و سیستم های جاسوسی خارج از کشور با تحمل ریسک و هزینه در صدد ارتباط با یک معلم ساده روستایی به نام فرزاد کمانگر برآیند که نه دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده دارد و نه خصوصیات عامل دسته چندمی را دارد و اگر محکوم به اعدام نمی شد تا ابد ناشناخته می ماند. به نظر من دلارها جایی باید خرج شود که نتیجه بخش باشد. به عنوان مثال این پولهای کثیف می تواند صرف کشتن "شوانه قادری" و گرداندن جنازه این جوان در شهر و تحریک احساسات مردم و ایجاد بلوا در کردستان شود.یا می تواند صرف هزینه اعدام فرزاد کمانگر شده باشد تا مستمسکی بوجود آید که جمهوری اسلامی در جهان به عنوان اعدام کننده یک معلم انگشت نما شود؟

شما بررسی کنید چند نفر از مقامات امنیتی و نظامی ایران به کشورهای دیگر پناهنده شده اند و چند نفر از مقامات کلیدی اداره امنیت در پروژه های قتل عام درمانی دست داشتند؟ و درنهایت معلوم شد که بیگانگان توانسته بودند تا حیات خلوت دستگاه امنیتی نفوذ کنند واین خود می تواند این فرضیه را تقویت نماید. فرضیه سوم که فرضیه بدبینانه تری است و می تواند فرضیه محتملی هم باشد این است که حکومت دریافته است که با این سبک و سیاق نمی تواند در مقابل جنبش دمکراسی خواهی مردم دوام داشته باشد و به اصطلاح دارد از مردم انتقام می گیرد. این انتقام می تواند هم در راستای تهدید وارعاب به عنوان تاکتیک باشد وهم می تواند به عنوان استراتژی ناپایداری در آینده بعد ازپایان جمهوری اسلامی باشد. البته این فرضیه مبتنی بر یک پیش فرض است و آن پیش فرض این است که حاکمیت تصور می کند که با ارعاب وتهدید توانسته است رهبران جنبش سبز را در درون یک گفتمان محدود محصور کند به این معنا که توانسته باشد خودی وغیر خودی سازی در درون جنبش را باز تولید نموده باشد.به عنوان یک مثال عینی می توان این پیش فرض را اینگونه راستی آزمایی کرد که رهبران جنبش نسبت به این اعدامهای غالبا بیرون از گفتمان حساسیت جدی نشان نخواهند داد واین خود در آستانه سالگرد انتخابات می تواند اثرگذاری جنبش را تقلیل دهد.

اگر رهبران جنبش سبز در برابر این اقدام واکنش شایسته نشان ندهند ادامه اینگونه اقدامات از جانب حاکمیت وسکوت رهبران در چارچوب این فرضیه می تواند تمامیت ارضی ایران را در آینده به خطر بیندازد ومقدمه جنگ داخلی در آینده را فراهم نماید. زیرا این اقدام می تواند بخش بزرگی از لایه های اجتماعی را که دل به این جنبش بسته اند را نا امید نماید.

تضاد منافع میان قوم-قوم، مذهب ـ مذهب که از اول انقلاب وجود داشته است اکنون به سطح طبقه شهری وغیر شهری، تحصیلکرده وغیر تحصیکرده رسیده است وزمینه این تضاد در میان مذهبی وغیر مذهبی هم به عینه به چشم می خورد شکل گیری تضادها وشکافها می تواند برای ایران بعد از جمهوری اسلامی هزینه بر باشد.شما می توانید شبیه این اقدامات را در زمان مذاکره برای انتقال قدرت در آفریقای جنوبی مشاهده نمایید مثلا در خلال مذاکرات از سال 1990 تا 1993 نزدیک 3600 نفر فعال سیاسی به قتل رسیدند یا اینکه چماق بدستان زولویی توسط حکومت تحریک می شدند تا به شهروندان حمله کنند و در سال 1991 در مرکز سبوکینگ 30 نفر را با حمایت پلیس بطور فجیعی به قتل رساندند که اگر نبود رواداری ومدارای نلسون ماندلا آفریقا تا همین امروز هم در این آتشی که حکومت آپارتاید روشن کرده بود می سوخت. متاسفم بگویم در ایران بعد از جمهوری اسلامی نه شخصیت صاحب کاریزمایی مانند ماندلا وجود دارد و نه سازمانی فراگیر که تنازعات را رهبری نماید؛ به همین دلیل عملکرد رهبران جنبش از هم اکنون می توانند ترمز محکمی در مقابل واگرایی های هویتی که ماهیتا دیگر ستیزند شوند.



با این اوصاف می توان نتیجه گرفت شما اعدام این افراد را مغایر با منافع ملی تعریف می کنید؟

حقیقتا من از شنیدن اعدام این افراد شوکه شدم. خوب من در حوزه حقوق اظهار نظر نمی توانم داشته باشم اما این اقدام با هیچ توجیه منطقی وسیاسی همخوانی ندارد. شما نمی توانید کسی را به عنوان تروریست اعدام کنید که جامعه درک مشترکی با شما ندارد و او را به عنوان الگوی صلح می شناسد.

اصرار بر اینگونه اقدامات و سکوت لایه های به ظاهر مردمی حاکمیت مانند مجلس برای من جای تعجب دارد. قاضی محمد بینانگذار جمهوری مهاباد بود نه جمهوری کردستان تقریبا 70 سال پیش اعدام شد.اعدام قاضی محمد او را از رئیس جمهوری مهاباد به سطح پیشوا و رهبر بلامنازع همه جنبش های کردی در 4 کشور همجوار ارتقاع داد. عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دمکرات کردستان ایران در جریان مذاکرات با نمایندگان ایران ترور شد، به دنبال او صادق شرافکندی در رستوران میکونوس به قتل رسید. نتیجه عینی این اقدام مگر غیر از این است که مساله کرد از سطح مذاکرات داخلی به سطح بین المللی ارتقا یافت ورابطه ایران واتحادیه اروپا برای مدتی قطع شد؟

ما به عنوان کارشناس این حوزه به خود حق می دهیم بپرسیم این اقدامات چه نتایجی داشته است؟ حزب دمکرات کردستان در سال 58 تقریبا 450 کادر حزبی داشته است. این حزب حتی نتوانست در انتخابات شورای سنندج پیروز شود اکنون بعد از 30 سال که هم قدرت رسانه وقدرت اقتصادی ونظامی در خدمت دولت بوده وهم این حزب هیچ گونه فعالیت علنی در کردستان نداشته است نهادهای دولتی یک تحقیق علمی در کردستان انجام بدهند ببینند میزان محبوبیت این حزب رو به افزایش بوده یا خیر؛اگر غیر از این است چه اصراری وجود دارد این سناریوهای نخ نما مدام تکرار شود؟ نتایج عینی وملموس بیانگر این مساله هستند که تمام هنر جمهوری اسلامی و مدیران امنیتی اطلاعاتی او در کردستان به دامنگیر کردن فعالیت فعالان سیاسی تا درون خانواده ها وروستاها تبدیل شده است.امروز هم شک نکنید فرزاد کمانگر یک معلم ساده که درد انسان وآزادی داشت و دامنه فعالیتهایش نمی توانست گستره شهر کامیاران را هم پوشش دهد، به نماد دیگری برای هویت خواهان کرد تبدیل خواهد شد. من به ضرس قاطع می گویم اگر در کردستان آقای جنتی، به عنوان نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی ومادر فرزاد کمانگر به عنوان مادر به اصطلاح یک تروریست خود را کاندیدای یک انتخابات نمایند، شما شک نکنید که میزان آرای آنها غیر قابل مقایسه خواهد بود و مردم مادر فرزاد کمانگر را برخواهند گزید. از همین فردای اعدام آقای فرزاد کمانگر شما منتظر باشید تا منزل این اعدامی مظلوم به مکانی برای تظلم خواهی تبدیل شود ومطمئن باشید هیچ قدرتی نمی تواند کسی را از دل مردم بیرون نماید.



تبعات این اقدام در کردستان را چگونه ارزیابی می کنید ؟

معمولایک اقدام قضایی انجام می گیرد تا عدالت برقرار شود، آرامش به درون جامعه برگردد ونظم حکم فرما شود. اعدام فرزاد کمانگر نتوانسته زمینه هیچ کدام از موارد فوق را فراهم کند در درجه اول مردم این اقدام را مغایر با عدالت وقانون می دانند مردم کامیاران و نماینده ولی فقیه در کامیاران درخواست آزادی کمانگر را به قوه قضاییه داده بودند. آرامشی به جامعه برنگشته چون اصلا کمانگر عامل هراس نبوده کما اینکه آرامش نسبی هم الان به هم خورده ومردم احساس می کنند مورد تحقیر قرار گرفته اند؛ حکومت حتی حاضر نشده در مورد اقناع مردم و مشروعیت اقدام خودش تلاش کند.

گروگان گرفتن جنازه این افراد هم که خود حدیث دیگریست. کمانگر از صدام حسین که جنایتکار تر نبود؛ مقامات عراق با اقتدار جسد او را تحویل بازماندگان صدام دادند بالاخره در تمام آیین ها و فرهنگ ها وحتی معاهدات مرتبط با حقوق بشر احترام به اجساد انسانها مورد تاکید قرار گرفته است. من نمی دانم این چه نوع مدیریتی است یک نفر را اعدام می کنند بعد فکری به حال جسد او نکرده اند؟ الان دارند فکر می کنند که تحویل بدهند یا نه و اگر تحویل بدهند کجا مناسب تر وکم هزینه تر است؟ و مورد دیگر اینکه الان شهرهای کردستان کاملا امنیتی شده است؛ من نمی توانم درک کنم که این چه اقدامی است که انجام آن هم با موازین عرفی وشرعی مغایر است وهم ناقض کنوانسیون های بین المللی است و در عین حال حکومت از آن حمایت می کند. قطعا تبعات این اقدام در کردستان زیانبار خواهد بود؛ کشتن انسانی که مردم درک متفاوتی از آن با حاکمیت دارند نوعی تحقیر مردم است و مردم تن به این تحقیر ها نخواهند داد.



اما کردستان در جریان جنبش سبز هم تقریبا آنطور که باید فعالانه شرکت نداشته است؛ شما هم همین برداشت را دارید؟

من از اساس با این برداشت مخالفم. ببینید از نگاه یک کرد اتفاق عجیبی نیفتاده است جنبش سبز می گوید رای ما جابجا شده است وخواهان استرداد رای خود است. مردم کردستان سالهاست با این موضوع دست به گریبان هستند. کردها شهروند درجه دوم وناخودی هستند. بخصوص اگر اهل سنت هم باشند اصلا حق ندارند کاندیدای ریاست جمهوری شوند. بنابر این آنها از اساس مشکل دارند وخواسته های جنبش را سطحی و تقلیل داده شده می دانند. انجام بدون تنازل قانون اساسی یعنی مشروعیت اصل تبعیض مذهبی وقومیتی. 30 سال از عمر نظام سیاسی گذشته است؛ بعد از این مدت هنوز عدم تمکین به قانون امری عادی ومعمول است. چرا نباید در باره این قوانین تجدید نظری صورت بگیرد؟ نصف جمعیت جامعه که زنان باشند در شرایط برابری نیستند. اقلیت های قومی ومذهبی خواهان حقوق مشروع خود هستند. این کمبودها در قانون اساسی به چشم می خورد. چگونه انتظار دارید کردها بخاطر مشروعیت به این تبعیض هزینه بدهند. به نظر من اگر اقدامی در کردستان صورت نمی گیرد، اتفاقا جای نگرانی دارد چون احساس می کنم مردم از شدت درد کرخت شده اند و اگر روزی این کرختی از بدن جامعه بیرون برود و تا آن موقع علاجی اندیشیده نشود قطعا نتایجش ناخوشایند خواهد بود و ناخواسته ما را به سمت تنازع خواهد کشاند.

ایران، عراق یا سوریه نمی شود

امروز، پنج شنبه سیزده می، طی مراسمی رسمی در هتل هیلتون شهر واشنگتن، جایزه ی میلتون فریدمن سال 2010 بنیاد کی تو به اکبرگنجی اهدا می شود. گنجی در مصاحبه با "روز" از موضوع سخنرانی خود در این جلسه و آینده جمهوری اسلامی و جنبش سبز سخن گفته است. به گفته گنجی "ایران عراق و لیبی و سوریه نیست و نخواهد شد".

در مراسم امروز که با حضور نهصد نفر از چهره های سرشناس فرهنگی و سیاسی آمریکا برپا می شود ابتدا پیامی از فرید زکریا پخش خواهد شد و پس از نمایش چند فیلم، مراسم با اهدای جایزه به گنجی ادامه می یابد که به سخنرانی وی ختم می شود. جنبش سبز، وضعیت حقوق بشر در ایران، و فضای بین المللی مساعد و نامساعد برای جنبش سبز، محور سخنان گنجی را تشکیل می دهند. سیاست خارجی آمریکا، مسأله ی اسرائیل و فلسطین و پرونده هسته ای، دیگر محورهای سخنرانی این روزنامه نگارست.

اکبر گنجی درباره ی این جایزه به روز گفت: "این نوع جوایز را باید حمایت اخلاقی- معنوی از جنبش آزادیخواهی ایرانیان به شمار آورد. جنبشی که در بسط تاریخی اش، اینک خود را در جنبش سبز مردم ایران ظاهر کرده است. هیچ کس مالک یا سخنگوی خاص این جنبش نیست. در عین حال همانگونه که میر حسین موسوی گفته است، تک تک ایرانیان عضو این جنبش پلورالیستی و سخنگوی آنند. از این رو، هر کس می تواند تفسیر خود را از این جنبش، آزادانه بیان نماید".

گنجی در مورد نگاه خود به جنبش سبز می گوید: "این جنبش معطوف به نظام دموکراتیک و مستلزم به آزادی و حقوق بشر است. به همین دلیل، به طور طبیعی در برابر ولایت فقیه، بنیادگرایی دینی، اسلام فقاهتی و نظام موجود قرار می گیرد. جنبش اگر هم بخواهد نمی تواند از رویارویی با ولی فقیه پرهیز کند. برای اینکه خود را در برابر جنبش، رهبرانش، اهداف و آرمان هایش قرار داده و به طور علنی به میدان آمده تا این به قول خود "فتنه" را خاموش سازد. فقیهان بنیادگرا مدعی بودند که اگر احکام فقهی به اجرا درآید، ایران بهشت خواهد شد. سی و یک سال است که از طریق خشونت و رعب، احکام فقهی را به اجرا در آورده اند، اما نتیجه ی آن، جامعه ای است که میزان فقر، فساد، فحشا، اعتیاد، قتل و جنایت، و دیگر انواع و اقسام مسائل اجتماعی، از کشورهای همجوار- خصوصاً ترکیه ای که در عین حکومت اسلام گرایان همچنان قوانین سکولار را به اجرا در می آورد- بسیار بیشتر و بالاتر است. ایران در زمینه ی فساد سیاسی در بالاترین رتبه ی جهانی قرار دارد. بدترین و بزرگترین اهانت به پیامبر گرامی اسلام آن است که ادعا شود این رژیم مجری اوامر اوست و این رهبری، تداوم رهبری اوست. اسلام فقاهتی بنیادگرایانه شکست خورد و در عمل نشان داد که قادر به حل مسأله ای و رفع مشکلی نیست".

گنجی می افزاید: "جنبش سبز مدافع دموکراسی، آزادی، حقوق بشر، برابری و رفع تبعیض است. حال آنکه اسلام فقاهتی، انواع و اقسام تبعیض های غیر قابل قبول را به زور به همه تحمیل کرده و می کند. اینک وقت آن فرارسیده است که این نکته را زمامداران حاکم بر ایران بفهمند که حکومت مولف از برنامه ریزی، مدیریت، حقوق و ارزشهاست. دو امر اول(برنامه ریزی و مدیریت) متعلق به علم اند و هیچ ارتباطی با دین ندارند. از دل دین هم نمی توان حقوق مدرن را استنتاج کرد و احکام فقهی هم با حقوق بشر تعارض بنیادین دارند. ارزش های آدمیان کنونی هم ، با ارزش های جوامع کهن تفاوت های اساسی دارند".

گنجی در پاسخ به این پرسش که "چه باید کرد" می گوید: "هیچ کس قادر نیست با یک نسخه تکلیف همه چیز را روشن سازد. باید دعا کرد تا جنبش به سرعت پیروز نشود. باید مواضع و خواست ها روشن شوند و نیروهای دموکرات ملتزم به رواداری و پلورالیسم خود را تثبیت کنند. بدون جامعه ی قدرتمند، دموکراسی ای در کار نخواهد بود. سازمان یابی علائق، منافع، ترجیحات و هویات؛ ضروری تر از هر چیز دیگر است. جنبش رفته رفته به رهبری تثبیت شده خواهد رسید. استفاده ی از یک تاکتیک خاص و تأکید بر آن، نادرست و ناکارآمد است. رهبران جنبش سبز(موسوی و کروبی و... ) باید مجموعه ای از تاکتیک ها را در مقابل عاملان و حاملان آن قرار دهند. یک چیز را نباید فراموش کرد، در هر صورت رهبری جنبش در داخل کشور قرار دارد و رهبری از خارج، به طنز و شوخی بیشتر شباهت دارد تا واقعیت. هر کس بخواهد در خارج از کشور به گونه ای خود را نماینده ی جنبش یا رهبر آن قلمداد کند، به سرعت تمام بی آبرو و غیر قابل اعتماد خواهد شد. فضای نسبتاً آزاد رسانه ای خارج کشور، به سرعت این نوع پدرخواندگی را بی اعتبار می سازد".

گنجی در مورد ارزیابی خود از وضعیت رژیم هم، می گوید: "شکاف در میان زمامداران جدی و آشکار است. امروز بسیاری از کسانی که طی سی سال گذشته از ارکان این رژیم بوده اند، یا در برابر رژیم قرار گرفته اند، یا با سکوت خود، عدم حمایت از آقای خامنه ای را نشان می دهند. اخیراً یکی از مهمترین ارکان این رژیم در طی سه دهه ی گذشته، به یکی از مدیران دوران خود گفته است: "دست زن و بچه ات را بگیر و از ایران برو، این سید تا سر همه ی ما را زیر خاک نکند، آرام نخواهد گرفت". آن مدیر هم از این دستورالعمل تبعیت کرده و به خارج از کشور آمده است. مصاحبه ی مرتضی نبوی وضعیت آقای خامنه ای را بخوبی برملا کرد. آقای خامنه ای بدنبال افرادی است که صددرصد مطیع او باشند. این نوع افراد، کسانی جز حسین شریعتمداری، ذوالنور، احمدی نژاد، روح الله حسینیان، فاطمه ی رجبی، الهام، حسین طائب، مصباح یزدی، شیخ محمد یزدی، احمد جنتی و غیره نخواهند بود. آقای خامنه ای که آیت الله منتظری را سالها در بیت خود زندانی کرد، اینک آیت الله صانعی را از مرجعیت خلع کرده است. گویی وی قادر است به کسی دانش و اعتبار ببخشد یا از او سلب کند. وضعیت ناطق نوری و افرادی چون او هم چندان تعریفی ندارد. اصول گرایان سنتی هم یا باید مطیع محض اوامر ملوکانه شوند، یا از ساختار سیاسی حذف خواهند شد. آقای خامنه ای بدنبال آن است که رژیم سلطانی کنونی را به رژیمی چون رژیم صدام حسین، حافظ اسد و سرهنگ قذافی تبدیل کند. یعنی به رژیمی که هیچ گونه ظرفیت داخلی برای تغییر آن موجود نباشد. اعدام جنایت کارانه ی پنج تن از شهروندان ایران زمین، بخشی از فرایند گذار به حکومتی از نوع صدام حسین است. آیت الله خامنه ای ابتدا این پنج تن را به "تروریست" تبدیل می کند، سپس جوانان برومندی را که "تروریست" قلمداد کرده اعدام می کند، و بدین ترتیب رهبران جنبش سبز را در موقعیتی دشوار قرار می دهد تا اگر از اعدام شدگان دفاع کنند، حامی تروریسم قلمداد شوند. محکومیت شجاعانه ی این جنایت از سوی میر حسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد نشان داد که دوران این نوع فریب کاری ها گذشته است. ایران هم عراق و لیبی و سوریه نیست و نخواهد شد که چنان روش هایی زنان و جوانان و روشنفکران و کارگران را بترساند و به کنج "تنهایی" بکشاند. آیت الله علی خامنه ای باید بداند که رژیمی که او در رأس آن قرار گرفته است، با بحران ناکارآمدی(ناتوانی از حل مشکلاتی چون رکود تورمی، بیکاری، فقر گسترده، و... )، بحران مشروعیت و بحران های بین المللی دست به گریبان است. رژیمی که فاقد مشروعیت زمینی(آفریده ی مردم و کسب رضایت آنان) است، مدعی است که دارای مشروعیت آسمانی(حکومت دینی) است. اما قرآن نه مدلی برای حکومت ارائه کرده است، نه زمامداری سیاسی را به ائمه ی شیعیان واگذار کرده است، نه مدعی وجود موجود مقدسی است که قرن هاست به حیات انسانی ادامه می دهد، نه دولت را به فقیهان سپرده است، نه به مدعیاتی از این نوع راه می دهد که جباری چون آیت الله خامنه ای نائب امام زمان است. به دلیل وجود انواع بحران ها، همیشه زمینه ی اعتراض موجود خواهد بود و جنبش دموکراسی خواهی محو نخواهد شد.

گفتنی است که مجله ی فارن پالیسی [سیاست خارجی] در تازه ترین شماره ی خود مشهورترین ناراضیان سیاسی جهان را معرفی کرده است که از ایران شیرین عبادی و اکبر گنجی انتخاب شده اند. فارن پالیسی در همین زمینه متن گفت و گوی اکبر گنجی با چارلز تیلور ، یکی از سرشناس ترین متفکران جهان معاصر، در خصوص سکولاریسم و دیگر آرای او را انتشار داده است.



به مجله سیاست خارجی و سایت قاعده ماندگار مراجعه شود.

شهرهای کردستان ایران در اعتراض و اعتصاب است. پیامد اعدام 4 تن از زندانیان سیاسی کرد، به همراه یک زندانی غیر کرد در اوین. این عکس امروز(پنجشنبه) از باز


شهرهای کردستان ایران در اعتراض و اعتصاب است. پیامد اعدام 4 تن از زندانیان سیاسی کرد، به همراه یک زندانی غیر کرد در اوین. این عکس امروز(پنجشنبه) از بازار سنندج گرفته شده

میرحسین موسوی

مردم اگر به خیابان نیآمده بودن
پی به عمق مشکلات نمی بردند


ما نه اسلحه داریم و نه می‌خواهیم که داشته باشیم. تروریست‌ها را هم متعلق به هر گروه و قوم و قبیله‌ و فرهنگی باشند محکوم می‌کنیم. ما با کلام به میدان آمدیم. با شعار "رای من کجاست؟". ما با منطق آمده‌ایم و هر چقدر روی منطق بایستیم وزنه را به سمت جنبش سنگین‌تر می‌کنیم. سرمایه‌ای که ما داریم ایستادگی روی همین مطالبات با تمام قدرت است.

اهداف 22 خرداد اهداف ناشی از مسئله‌ای بود که در آن زمان اتفاق افتاد و مردم برای پس گرفتن رای خود به صحنه آمدند. وقتی با آن‌ها برخورد شد و مردم مساله را شکافتند و بررسی کردند، مطالباتشان، نه به حالت تصادفی و یا عصبانیت، بلکه به دلیل تجزیه و تحلیل‌هایی که در جامعه اتفاق افتاد، گسترش پیدا کرد. مردم متوجه شدند که اشکالاتی در جامعه وجود دارد که یکی از این اشکالات،(تقلب انتخاباتی) باعث شده تا به خیابان‌ها بیایند. هر نوع آزادی در کشور در گرو آزادی رسانه‌ها است؛ حتی اصلاح کوچکترین نهادها و حتی اخلاقیات جامعه. چطور است که در کشوری اسلامی که داعیه انقلاب فرهنگی دارد و در آن از معنویت و نورانیت حرف می‌زنیم بالاترین آمار اعدام وجود دارد؟ مشکل از افراد نیست؛ مشکل این‌جا است که کشور را طوری اداره کرده‌ایم که به این آمار رسیده ایم. برادران و عزیزان شما بی‌گناه در زندان‌ هستند. ادعاهایی نامعقولی نداشته اند، اما بازداشت شدند. مساله در این جا خاتمه پیدا نمی‌کند. چرا که رفتار با آن‌ها حتی در چارچوب اتهامی که بر آن‌ها وارد می‌کنند هم نیست. شکنجه هست، اعتراف گیری هست و در بیرون هم تعرض به خانواده‌ها هست.

احمدی نژاد رفتنی است

احمدی نژاد رفتنی است
اما هرچه دیرتر برود، زیانش بیشتر است


مهندس عزت الله سحابی، بزودی 80 ساله می شود. از شاداب ترین، خوش فکر ترین و استوارترین چهره های ملی مذهبی ایران در زندان های شاه بود. قامت استوارش خم شده و تلخی روزگاری که بر امثال او در جمهوری اسلامی رفت تبدیل به عصائی شده که حالا بخشی از وجود او برای گام برداشتن است. آرمان های اسلامی امثال او که در زندان های شاه به پای آن ایستاده بودند به سراب ختم شد. شلاق و زندان طولانی سهم آنها بود و حکومت سهم امثال ذوالنور و مصباح یزدی و لاریجانی ها و خامنه ای که جمع زندان زمان شاهش به سه ماه هم نمی رسد.

سحابی، پیرانه سر نگران آینده ایران است. دراین هفته ها و ماه ها بارها مصاحبه کرده و این نگرانی خود را بر زبان آورده است. از جمله در آخرین گفتگوئی از وی در سایت جرس منتشر شده است. او در این مصاحبه، که ما فشرده ای از مهم ترین نکات آن را تهیه کرده ایم، می گوید:

«احمدی‌نژاد در حال تخریب ایران است و ایران دارد رو به سراشیبی انهدام می‌رود. به این جهت است که، بنده فکر می‌کنم و خطابم در اینجا هم به مردم ایران است و هم به مسئولان جمهوری اسلامی و به خصوص مقام رهبری، که اگر ایران وجود نداشته باشد یا روز به روز توانش تحلیل و رو به نابودی برود، طبیعی است که دشمنان شما تشجیع می‌شوند که به این موجود نحیف و ضعیف ضربه بزنند. بنابراین در مصاف با آمریکا هم شما موفق نخواهید شد.

شکوه‌ها و ناله‌های پنهان مردم به فریاد اعتراض تبدیل می‌شود. زمان سابق هم این طوری بود. شاه اجازه کمترین نقد یا اعتراضی نه تنها به مردم بلکه به اعوان و انصار خود هم نمی‌داد. نتیجه آن چه شد؟ ناگهان در سال 57 مردم شورش کردند. ما نمی‌توانیم بگوییم فقط مخالفان و آقای خمینی مردم را به صحنه کشیدند. مردم اصلا دلشان پر بود، مخالفان هم یک تلنگر به آن زدند و سرش باز شد.

من از روی تجربه و تحلیل و دلسوزی که برای ایران دارم فروپاشی امروزه حاکمیت یا ساختارشکنی را منجر به فروپاشی ایران می‌بینم و با آن موافق نیستم.

بنده به آقای خامنه‌ای در کمال دلسوزی و احترام می‌گویم: شما ممکن است نظریاتی داشته باشید که با نظرات امثال بنده مخالف باشد، اما سعی کنید که توصیه‌های دلسوزانه را، که حداقل نه دلسوزی برای خود بلکه دلسوزی برای ایران می‌بینید، بشنوید.

خودرأیی هر فرد و هر نظامی را، حتی شخص الهی هم باشد، اگر استبدادورزی کند به هلاکت می‌اندازد. ایشان مسائل را مقداری معتدل‌تر و متعادل‌تر و همه‌جانبه‌تر ببینند و همه چیز را به «دشمن» نسبت ندهند. نمی‌گویم مملکت ایران و یا جمهوری اسلامی دشمن ندارد، اما دیگر نباید هر حرف و هر رفتار هر کسی را – ولو نزدیک‌ترین دوستان و هم‌پیمانان و مسئولان گذشته – را به دشمن منسوب کرد.

به عنوان کسی که هشتاد سال از عمرش می‌گذرد و داعیه هیچ پست و مقامی ندارد، حق ملی و دینی و حقوقی خود می‌داند که مقامات را مؤدبانه، دلسوزانه و مسئولانه نقد کند و انتظار دارم مقامات نیز به خصوص مقام رهبری اجازه دهند که چنین فضای نقدی برای اصلاح امور ایجاد شود والا چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. ما در این مسئله اخیر نیز می‌بینیم که اگر آقای خامنه‌ای از آقای احمدی‌نژاد حمایت نکند واقعا آقای احمدی‌نژاد در همین مجلس اصول‌گرای هشتم، رفتنی است.

دربحث انرژی هسته ای و سیاست دولت، مسئله غنی‌سازی اورانیوم بر یک فرض اولیه استوار است و آن اینکه ما اینقدر ذخایر اورانیوم داریم که تا بی‌نهایت یا سال‌های سال بتوانیم از آن استفاده کنیم؟ بنده اطلاع دارم که سازمان انرژی اتمی چندین بار درباره ذخایر اورانیوم در کشورمان تحقیقات کرده و آخرین تحقیقات صورت گرفته در معادن ساقند کرمان هم نشان می‌دهد که ذخایر اورانیوم ما به اندازه خوراک 5 سال نیروگاه 1000 مگاواتی بوشهر است. بعد از پنج سال ما اصلا اورانیومی نداریم که بخواهیم آن را غنی‌سازی کنیم یا نکنیم. آن موقع ما ناچاریم که خود سنگ اورانیوم را از خارج بخریم. آن موقع هم در مقابل دنیایی که در مقابل غنی‌سازی اورانیوم ما یک بلوک متحد شده قرار داریم.

بنابراین برای مسئله‌ای که 5 سال بیشتر عمر ندارد این همه هزینه پرداختن واقعا عقلانی نیست. ما تا به حال سه تحریم آمریکا را تحمل کرده‌ایم. IMF، صندوق بین‌المللی پول برآورد کرده بود که این سه تحریم 35 میلیارد دلار در سال به درآمد ملی ایران زیان زده است. اگر تحریم بعدی هم بیاید به این زیان افزوده می‌شود. ما این زیان را از جیب چه کسی می‌پردازیم و به امید این که چه موقع جبران شود؟ در یک کار تحقیقاتی که یک مرکز تحقیقاتی غربی انجام داده بود زیان سالانه تحریم‌های قبلی را نیز معادل یک سوم تولید ناخالص ملی ایران - یعنی حدود 130 میلیارد دلار – برآورد کرده است.

آقای احمدی‌نژاد برای مصاف با آمریکا راحت قیمت گاز و قیمت نفت را برای برخی کشورها که می‌خواهد دوستی‌شان را جلب کند تخفیف می‌دهد. قیمت گاز جنوب را به پاکستان و هندوستان تا 60% زیر قیمت بین‌المللی تخفیف داده، تا آنجا که معاون بین‌المللی وزارت نفت بر سر این موضوع استعفا داد. برای اینکه با آن قیمت هزینه تأسیسات هم مستهلک نمی‌شود.

یا قراردادی هست به نام نابوکو که برای صدور گاز به اروپاست (به عنوان یک رقیبی در مقابل روسیه). چون الان صادرکننده گاز به اروپا فقط روسیه است و چون صادرکننده انحصاری است، اروپایی‌ها ناراضی هستند. آنها از ترکمنستان و قرقیزستان می‌خواهند گاز صادر کنند. این دو کشور با هم حتی 10% نیازهای اروپا را نمی‌توانند تأمین کنند، بلکه ایران است که می‌تواند به اندازه کافی گاز صادر کند، معذلک ایران را از قرارداد نابوکو که در ترکیه منعقد شده است کنار گذاشته‌اند. این همه زیان را برای چگونه باید بپردازیم؟

آقای احمدی‌نژاد در سفری که نخست‌وزیر ترکیه به ایران داشت قیمت صدور گاز جنوب کشور ما را به ترکیه نسبت به قیمت بین‌المللی 50% تخفیف داده است. این تخفیف از جیب چه کسی پرداخت می‌شود؟ از جیب آقای احمدی‌نژاد که نمی‌رود. از جیب ملت ایران می‌رود. خوب با این تخفیف هزینه تأسیسات و خط لوله‌ای که باید به ترکیه کشیده شود و به صادرات اروپا کمک کند چه می‌شود؟ آیا مستهلک می‌شود؟

مهندس سحابی در بخش دیگری از این مصاحبه مشروح، در باره جنبش سبز و راهپیمائی های دولتی 9 دیماه و 22 بهمن سال گذشته گفت:

درباره راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن، دستگاه حاکمه خیلی تبلیغات کرد ولیکن هم خودمان دیدیم و هم آقای موسوی هم تأکید کرد که تظاهرات 22 بهمن مهندسی شده بود و یک تظاهرات خودجوش متن مردم نبود. این کارها به نظر من عاقبت ندارد. در رژیم شاه هم از این کارها خیلی می‌کردند. در سال 1340، اوایل حکومت امینی، سران جبهه ملی و نهضت آزادی و... همه در زندان بودند. شاه برای واکنش نسبت به اینها در روز 28 مرداد سال 1340 مراسم عظیمی در دوشان تپه برگزار کرد. او هم تا جایی که توانست در آنجا به مصدق بد گفت که کاسه گدایی دست گرفته بودند و یک کاسه نفت نمی‌توانستند بفروشند. البته دروغ می‌گفت ... اما عاقبت او چه شد. نتیجه آن شد که در سال 57 با افتضاح بیشتری، مردم میلیونی علیه او به خیابان‌ها آمدند. من می‌گویم اینکه شما آمدید روز 22 بهمن را مهندسی کردید و جمعیت به تهران آوردید و همه هم فهمیدند مصنوعی بود و خود به خودی نبود... این رویه‌ها را تا کی می‌خواهید ادامه دهید. از آینده بترسید.

حالا هم این‌ها از یک طرف از این لشکرکشی‌های مهندسی‌شده می‌کنند و از طرفی می‌خواهند به ضرب و زور هر صدایی را قطع کنند. تا کی اعتراف گیری های بی‌حاصل را می‌خواهند ادامه بدهند؟

توصیه‌ام به این طرف آن است که شیب را کم کنند. ابراز انتقادات و اعتراضات را آرام‌تر کنند و فکر پیروزی کوتاه‌مدت نباشند. ولی آنقدر روحیه داشته باشند که هر چه طرف مقابل ضربه می‌زند کوتاه نیایند. تندروی و عجله نکنند. تغییر در راه است. هدف باید عقب نشینی حاکمیت غالب باشد. برای اصلاح شدن مواضع و بینش‌ها و روش‌ها، نه براندازی. من به تغییر 100% اطمینان دارم. کدام رژیم توانسته با ضرب زور دوام پیدا کند. سیاست کنونی آنها چقدر می‌تواند دوام داشته باشد؟ یک ضرب‌المثل قدیمی هندی می‌گوید به سرنیزه می‌توان تکیه داد، اما روی سرنیزه نمی‌توان نشست.»

دیدار با مهدی کروبی

فاصله مردم و حکومت به اوج رسیده!
مردم را در خیابان به گلوله می بندند، زندانی را هم در زندان به دار می کشند



مهدی کروبی در جریان دیدار با خانواده علی ملیحی عضو تحریریه روزنامه اعتمادملی، با اشاره به اعدام 5 زندانی سیاسی در اوین گفت:

ما از مرگ افراد و اعدام افراد متاثر می شویم و اصولا مخالف رواج یافتن چنین برخوردهایی هستیم. اعدام این افراد در شرایطی صورت گرفته است که هیچکس از چند وچون پرونده آنها باخبر نیست و جرم آنها به دلیل علنی نبودن دادگاه و عدم رعایت آیین دادرسی و قانون، برای هیچکس محرز نشده است. معلوم نیست آقایان خود را درچه جایگاهی می بینند که به راحتی و بدون درنظرگرفتن عاقبت کار حکم اعدام می دهند. البته وقتی جان آدمیزاد چنان ارزان شود که عده ای را به صرف یک اعتراض مدنی در خیابان به گلوله ببندند چنین رفتارهای خارج از رویه ای نیز رواج می یابد.

از کشورداری آقایان بیش از این نباید انتظاری داشت. وقتی اجنه در مملکت به آقایان خبر می دهند که زلزله در راه است و وقتی که یکباره دو روزرا تعطیل اعلام می کنند و با این تعطیلی کشور را در یک تعطیلی ۵ روزه فرو می برند، بی آنکه بفهمند این تصمیم چه ضررهایی می تواند برای اقتصاد خانواده ها داشته باشد، شاید گمان می کنند که بدون رعایت قوانین حقوقی و آیین دادرسی و اطلاع وکیل می توان جوانانی را اعدام کرد.

شرایط به آنجا رسیده که مردم یک حرف می زنند و دولت و حکومت یعنی قوه مجریه و قوه قضاییه یک حرف دیگر می زنند. بی اعتمادی به نقطه اوج خود رسیده است. رفتارهای حکومت به گونه ای است که گسستی بی سابقه میان مردم و دولت بوجود آمده است. مسبب این بی اعتمادی نیز البته رواج دروغ و سخنان نسنجیده در کشور است. آنچنانکه می بینیم چه ادعاهایی در باب مسائل هسته ای می کنند، حال آنکه ما می دانیم این ادعاها چقدر بزرگ و غیرقابل باور است. والله که ما هیچگاه فکر نمی کردیم چنین سرنوشتی در این مملکت حاکم شود و آداب کشورداری به اینجا یرسد که مردم به یکسو بروند و دولت به سوی دیگر.

کروبی در پاسخ به پرسشی درباره سخنان غلامحسین الهام که میرحسین موسوی را محارب نامیده است، گفت: از بلندگوی اسلامی که فقیه اش آقای الهام باشد باید چنین سخنانی گفته شود. باید گریست به حال اسلام که الهام و حواریون اش بلندگوی آن شده اند. البته همان طور که گفتم وقتی اجنه سکان کشورداری را به دست بگیرند نباید از رواج چنین سخنان بی مایه ای متعجب شد.

کنفرانسی که محل آن را

کنفرانسی که محل آن را

از مردم پنهان کرده اند!

اعضای گروه 15 عبارتند از هند، ایران، اندونزی، مالزی، سریلانکا، الجزایر، مصر، کنیا، نیجریه، زیمبابوه، ونزوئلا، برزیل، مکزیک، آرژانتین، شیلی، کلمبیا، پرو و جامائیکا. از این گروه، 8 رئیس جمهور، چند معاون رئیس جمهور و وزرای خارجه آنها قرار است در کنفرانسی که روزهای شنبه و یکشنبه و دوشنبه درتهران تشکیل می شود شرکت کنند. از 170 خبرنگار رسانه های این کشورها و همچنین برخی خبرنگاران بین المللی برای پوشش خبری کنفرانس به ایران دعوت شده است. نمایشی برای آرام نشان دادن کشور و مشروعیت طلبی برای دولتی که نه تنها مردم ایران، بلکه مردم جهان می دانند که با کودتای نظامی سپاه برسر کار است و زندان های کشور را پر از زندانیان سیاسی کرده است. نه در زمان رضاشاه و نه در زمان پسرش- حتی پس از کودتای 28 مرداد- جز سالهای نخستین دهه 60 ، زندان های ایران چنین لبریز از زندانی سیاسی نبوده و حقوق اولیه مردم چنین نقض نشده است. نمایش مشروعیت و کنترل بحران، چنان برای حاکمیت اهمیت دارد که مملکت را برای 5 روز تعطیل کرده، محل کنفرانس را از بیم حرکت مردم به طرف آن اعلام نکرده و تیم های دیده بان و کنترل را در خیابان های مرکزی تهران مستقر ساخته است. صدا و سیما در برنامه های مختلف، مستقیم و غیر مستقیم مردم را تشویق به سفر 5 روزه به شمال ایران می کند. از دل سیاست نظامی- اتمی انواع مانورهای بین المللی و جنایات داخلی بیرون آمده است. و این تازه آغاز است!

تصمیم جدید دولت برای تعطیل 5 روزه تهران

ادارات و بانک ها
تعطیل نیست، تق و لق است



انگیزه اعلام تعطیل 5 روزه تهران، بر همه آشکار شده است: ترس از تظاهرات مردم در روزهائی که دولت می خواهد یک کنفرانس؛ به بهانه تدارک کار کنفرانس سران گروه 15 در تهران برگزار کند.

مهم ترین منتقد این تعطیلات اهل بازار و کسبه اند که دولت جان آنها را هم به لبشان رسانده است. مجلس نیز صحنه انتقاد از این تعطیلات شد. نتیجه بحث ها و انتقاد ها این شد که گفتند بانک ها که کسبه و مردم با آن ها کار روزانه دارند تعطیل نیست، بلکه تق و لق است. درباره مدارس هم ابتدا گفتند تعطیل اعلام نکنید، چون ممکن است بچه ها نه در مدرسه باشند و نه در خانه بمانند. بلکه بیایند به خیابان و بروند به سمت دانشگاه ها و همه پیش بینی ها برای جلوگیری از تظاهرات خیابانی نقش برآب شود. بنابراین بهتر است مدارس هم در روزهای شنبه و یکشنبه نه باز باشند و نه بسته. برای این کار هم بهتر است یک وزیر بگوید باز است و وزیر دیگر بگوید تعطیل است. مجلس بگوید باید باز باشد، دولت بگوید "نیمه باز باشد"! یعنی دانش آموزان بین ماندن در خانه و رفتن به مدرسه سرگردان باشند تا هوس نکنند راه بیفتند در خیابان ها!

اما دانشگاه و دانشجویان، که اگر به خیابان هم نیآیند، در همان صحن دانشگاه می توانند تظاهرات راه بیاندازند و خبرنگاران فضول خارجی هم به جای پوشش خبری کنفرانس تبلیغاتی تهران، حواسشان پرت شده و بروند بدنبال آن تظاهرات. بنابراین، در اینجا دیگر نمی شود بازی "تق و لق" را پیش برد. به همین دلیل وزیر علوم شتابزده مصاحبه کرد و گفت هر جا در روزهای کنفرانس تهران تق و لق باشد، دانشگاه نه تق است و نه لق، بلکه حتما تعطیل است و دستور داده شده درهای آن را به روی دانشجویان ببنندند!

خیمه موتور سوارها هم از دیشب، بتدریج در میدان انقلاب و حوالی دانشگاه تهران برپا شده تا از تعطیل دانشگاه تهران حفاظت کنند!

مصاحبه تلویزیونی وزیر علوم

تعطیل دانشگاه های تهران
را روی دست دولت گذاشتند!



خبرگزاری فارس که هنوز جلسه هیات دولت تمام نشده، خبر تعطیل 5 روزه تهران را از شکم شورای عالی امنیت ملی بیرون کشیده و منتشر کرده بود، دیروز برای تلقیق – بر وزن تلطیف برای "تق و لقی"- مصوبه دولت و شورای امنیت، با کامران دانشجو وزیر علوم مصاحبه کرد.

آقای دانشجو که خودش یکپا آن کاره (وارد به امور کودتا و مطلع از پشت صحنه 22 خرداد) است، دراین مصاحبه با شبکه ۲ تلویزیون گفت:

واقعیت اینست که دولت تصمیم گرفت با توجه به اجلاس سران گروه ۱۵ در تهران و اینکه رفت و آمد سران کشورهای پانزده‌گانه و هیأت‌های همراه در تهران ترافیک زیادی ایجاد می‌کند، مدارس کلیه مقاطع در شهر تهران را تعطیل اعلام کند. در این مقطع بحث تعطیلی دانشگاه‌ها مطرح نبود اما متأسفانه بعضی از سایت‌ها و نیز منابع غیرمرتبط (خبرگزاری فارس وابسته به سپاه اولین سایتی بود که این تعیطلات را اعلام کرد) عجله کردند و قبل از اطلاع‌رسانی دولت خبری را بدون هماهنگی با دفتر دولت اشتباهاً‌ اطلاع‌رسانی کردند که باعث بلاتکلیفی دانشگاهیان شد. برای خروج دانشگاهیان از این بلاتکلیفی اعلام می‌کنم که کلیه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در تهران بزرگ روزهای شنبه و یکشنبه ۲۵ و ۲۶ اردیبهشت ماه تعطیل است و این تصمیم نهایی است.

افشای هویت یکی دیگر از شهدای عاشورای تهران


رای ما کجاست : هویت یکی دیگر از شهدای عاشورای تهران مشخص شد. شهید شبنم سهرابی ، 34 ساله از کشته شدگان روز عاشورا، توسط خودروی نیروی انتظامی زیر گرفته شد .

ششم دی ماه سال گذشته مصادف با روز عاشورا بیش از 14 نفر در اعتراضات خیابانی کشته شدند. برخی هاشان با گلوله ،برخی را از روی پل پرتاب کردند و برخی توسط خودروهای نیروی انتظامی به زیر گرفته شدند.

سید علی موسوی ، خواهر زاده میرحسین موسوی،مهدی فرهادی نیا،محمدعلی راسخی نیا،امیر ارشدی ،شهرام فرجی از جمله شهدای عاشورای پس از انتخابات هستند. شبنم هم از آن دسته قربانیانی است که توسط ماشین نیروی انتظامی زیر گرفته و کشته شد.

مادر میانسال شبنم ، به خاطر ترس ، تا کنون درباره ماجرای کشته شدن دخترش سکوت کرده و این درد را ماهها در سینه حبس کرده است.

گریه امانش را بریده است. هنوز لباس سیاه بر تن دارد و با گوشه روسری سیاه، اشک ها یش را پاک می کند:" او ظهر عاشورا برای گرفتن نذری از خانه اش خارج شد و نمی دانست چنین سرنوشتی آن هم روز عاشورا در انتظارش باشد. "

روز عاشورا شبنم با چند تن از دوستانش در منزل خود در خیابان شادمان بوده، او برای گرفتن نذری ،ظهر عاشورا از منزل خارج می شود . تا ساعت پنج بعدازظهر دوست شبنم منتظر می ماند و وقتی می بیند خبری از شبنم نیست ،به سر خیابان می رود و با پرس و جو متوجه می شود که خوردروی نیروی انتظامی زنی چاق و درشت هیکل را که نشانه های شبنم بوده ، به زیر گرفته است و با مراجعه به کلانتری محل مطمئن می شود که آن قربانی، شبنم بوده است.

اما دوست شبنم هیچ نشانه و شماره ای از خانواده شبنم نداشت .او با همراهی نگین دختر شش ساله شبنم خانه مادربزگ را پیدا می کند و خبر کشته شدن شبنم را به مادرش می دهد.

مادر شبنم می گوید:" هر روز با خودم می گویم چطور ممکن است ماشین نیروی انتظامی دختر مرا زیر کرده باشد؟ شبنم هیکل درشتی داشت و چاق بود و نمی توانم آن هیکل را تصور کنم که زیر چرخ های ماشین نیروی انتظامی له شده باشد. "

شاهدان عینی می گویند ماشین نیروی انتظامی با سرعت به شبنم برخورد می کند وبعد از چندین بار رد شدن از شکم شبنم ، او را زیر چرخ هایش له می کند.

بعد از چند روز بی خبری از وضعیت شبنم و پس از پی گیری های مادر میانسال، جسد او در یکی از سردخانه های کهریزک پیدا می شود. مادر می گوید:" به همه جا سر زدم . تمام بیمارستان ها را زیر و رو کردم و فهمیدم که شبنم را به بیمارستان رسول اکرم منتقل کرده اند اما از او هیچ خبری نبود و هیچ کس هم پاسخگو نبود تا این که بعد از بیست روز بی خبری از وضعیت دخترم به خانه ما تلفن کردند و گفتند که جسد دخترم در سردخانه کهریزک است."

بیست روز بعد از مرگ شبنم ،جسدش تحویل خانواده داده می شود و در میان تدابیر شدید امنیتی و تهدید خانواده در قطعه 86 بهشت زهرا دفن می شود.

مادر می گوید:" موقع مراسم تدفین نیروهای پلیس دورتادور قطعه 86 را محاصره کرده بودند و بارها هم با من تماس گرفته شد که حق ندارم درباره کشته شدن شبنم چیزی بگویم . به همین خاطر هم من هم سکوت کرده بودم."

در پروانه ی دفن شبنم سهرابی نوشته شده که علت مرگ"صدمات متعدد در اثر اصابت جسم سخت و عوارض ناشی از آن" است و ماههاست که تلاش های مادر برای مشخص شدن این جسم سخت بی نتیجه مانده است. او می گوید:" دخترم را با ماشین نیروی انتظامی زیر گرفته اند اما علت مرگش را نوشته اند برخورد با جسم سخت. می خواهم بدانم که آیا این جسم سخت اسمی ندارد؟ "

مادر شبنم مدام می گوید:" خون دخترم را پایمال کرده اند و من حق او را از کسی جز خدا طلب نمی کنم . پی گیری های من برای شناسایی قاتل دخترم بی نتیجه مانده اما خوب می دانم که خدای شبنم روزی به این بی عدالتی ها و ظلم ها پایان می دهد. چگونه است که در روز عاشورا ماهی که خون ریختن حرام است؛ به آسانی خون جوانان وطن را بر زمین می ریزند. یعنی آیا خدا نمی خواهد جواب این ظلم ها را بدهد؟ خوب می دانم که روزی قاتلان دخترم شناسایی می شوند و آن روزی است که شاید کمی از دردهای من کاسته شود."

او به نگین شش ساله که حالا تنها شده نگاهی می اندازد ": این روزها مدام می پرسد چرا مامان بر نمی گرده چه جوابی دارم به او بدهم جز آنکه بگویم مادرت به بهشت رفته است . او با چشمهای غمگینش به من زل می زند و می گوید بهشت چقدر دور است ."

مادربزرگ این روزها خانه خودش را رها کرده تا ازنگین شش ساله تنها یادگار دخترش در خانه او نگهداری کند اما تحمل خانه برایش بسیار سخت است:" شبنم زندگی را دوست داشت. تازه در کلاس های قالی بافی ثبت نام کرده بود. برای زندگی اش برنامه ها داشت اما نگذاشتند دخترم زندگی کند."

پراید سفید رنگ شبنم که بعد از عاشورا در پارکینگ خانه پارک شده است مادر را مدام به یاد دخترش می اندازد:" شبنم عاشق سفر بود و با این ماشین تا به حال بسیاری از شهرهای ایران رابا این پراید گشته بود . هر وقت ماشینش را می بینم دلم به درد می آید.تحمل این خانه برایم سخت است اما به خاطر نگین کوچولو مجبورم بمانم. خانه خودمان در خیابان کارون است و برای دخترهایم سخت است که نگین آنجا بماند چرا که آنها دانشجو هستند و نگین خیلی شیطنت های کودکانه اش زیاد است . برای همین از عاشورا به بعد من در این خانه مانده ام تا از نگین مراقبت کنم."

شبنم سال ها پیش به خاطر اعتیاد از شوهرش جدا شده بود و با نگین در آپارتمان کوچک شان در خیابان شادمان زندگی می کردند.حالا شبنم نیست و نگین با مادربزرگ خود روزها را سپری می کند اما هر روز چند بار از مادر بزرگ می پرسد که مامانش کجا رفته است.

مادر می گوید:" نگین سال بعد به مدرسه می رود اما می ترسم آمادگی مدرسه را نداشته باشد. او به لحاظ روحی بسیار آسیب دیده است." و نگین کوچک با چشمان درشت غمیگنش به دهان مادربزرگ زل زده و دوباره داستان مرگ مادرش را می شنود. روزها و ماهها می گذرند و هر روز خبر جدیدی از قربانیان و شهدای روز عاشورا و جنبش سبز روشن می شود. کسی تا کنون نام شهید شبنم سهرابی 34 ساله را نشنیده بود و لحظه ی مرگ این زن جوان و به زیر گرفته شدنش توسط نیروی انتظامی شاید در دوربین ها و فیلم ها ثبت نشده باشد اما در ذهن شاهدان خیابان شادمان در ظهر عاشورا ثبت شده و شاید روزی آنها این جنایات را باز گو کنند.

نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 11:11:00 توسط ali
هان حالا باید بگم درود بر کسی که مسلسل رو ساخت اینجاست که مسلسل به درد میخوره تا کی تظاهرات مسالمت آمیز اگر چند تا از این قمه کش ها به رگبار بسته بشن یه جورایی بدنیست

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 10:22:44 توسط vatan doust
لعنت به روح پلیدت خامنه ای چطور با جان جوانهای ایران بازی میکنی ننگ بر تو باد

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 09:56:21 توسط شهيدان شهر
اين سوال نگين ٦ ساله را بايد ازجلاد مقدس ايران پرسيد بهشت چقدر دور است براستي براي تو يكي چقدر دور است؟

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 09:25:22 توسط bahman
بغض و اشكم اجازه نميدن كه چيزي بنويسم٠ از خدا براشون طلب صبر ميكنم٠ از ما كه گذشت٠ اميدوارم بتونيم وطن رو براي نسل اينده بسازيم٠

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 07:40:14 توسط maryam az sued
تمام وجودم از خشم داره ميلرزه ٠ ٠٠ به چه جرمي ٠٠٠ اي جلادها٠٠٠ ننگ و نفرين به شما٠٠ چند تا خانواده رو ميخواهيد متلاشي كنيد كه اون حس ساديسم در وجودتون ارضا بشه؟؟؟؟؟ا

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 06:39:11 توسط پويان
تنها يك قيام سراسرى /با غرش مسلسل هاى خلق ميتواند به حيات ننگين اين حاكميت فاسد/ددمنش وخونخوار كه ٣١ سال بجز تباهى/سياهى ودرد واندوه ارمغان ديگرى به مردم ايران نداشته است پايان دهد٠

* برافروختن آتش بر فراز كوه به نشانه تجليل از 5 زنداني سياسي اعدام شده

برافروختن آتش بر فراز كوه به نشانه تجليل از 5 زنداني سياسي اعدام شده

بعدازظهر روز سه شنبه 21 اردیبهشت، شماری از مردم سنندج بر فراز کوه "آویه‌ر" به نشانه‌ی تجلیل از 5 زندانی سیاسی اعدام شده در زندان اوین، اقدام به برافروختن آتش نمودند.
به گزارش آژانس ايران خبر ، مردم سنندج همچنین با سردادن شعارهای انقلابی، این اقدام جنایتکارانه‌ی را به شدت محکوم نمودند.
گفتنيست بعد از اين اقدام مردم مامورين انتظامي و امنيتي به طور سراسيمه به كوه سرازير شده و به دنبال تجمع كنندگان مي گشتند.

وحشت نيروهاي رژيم از تحصن مردم شهر سنندج در ساعت 5 عصر در پارك استقلال

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی بنا به گزارش رسيده به ستاد خبري كمپين ،باتوجه به استقبال بي سابقه مردم مناطق كردنشين بخصوص شهر سنندج از اعتصاب سراسري در محكوميت اعدام زندانيان سياسي .نيروهاي سركوبگر رژيم با وحشت نظاره گر اوضاع در شهر سنندج ميباشند .از اينرو با هجوم به مغازه ها بخصوص پاساژ آشنا واقع در خيابان فردوسي شهر سنندج خواستار باز شدن مغازه ميباشند .همچنين رانندگان شهر با ايجاد ترافيك در سه راه شريف آباد همزمان با بوقهاي مكرر از اعتصاب سراسري پشتيباني ميكردند .كه موجب وحشت نيروهاي رژيم شد.از طرفي مردم شهر سنندج خود را براي تحصن در ساعت 5 عصر در پارك استقلال اماده ميكنند كه باعث ايجاد جوي كاملا غير عادي در شهر شده ..لازم به ذكر است جمعي از فعالان مدني وسياسي از مردم شهر سنندج خواسته اند كه امروز 5 شنبه براي پشتيباني از خانواده هاي داغدار راس ساعت 5 عصر در پارك استقلال واقع در خيابان 6 بهمن حضور بهم رسانده.

نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 10:44:40 توسط morgh shab
کسی میدونه چرا احزاب کمونیست روسیه و ونزوئلا و کوبا و برزیل و ... این اعدام ها را محکوم نکردند ؟ ولی کارگران فرانسه و کانادا و حزب کمونیست فرانسه و اتحادیه اروپا و امریکا و ... ان را محکوم کردند ؟ پوتین چرا محکوم نکرد ؟ آنوقت عده ای مارکسیست روسی در سایت اخبار روز دم از جهان وطنی و روس محوری میزنند .

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 08:30:56 توسط كاوشگر
از مردم درهم كوبيده ولى پا برجاى كرد التماس دارم كه براى اعتراض فردا جمعه در هيچ نمازى شركت نكنيد و حتى وارد مسجدها هم نشيد و تضعيف اين حرامزادگانرا از لانه اشان شروع كنيد٠

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 07:49:57 توسط تهمتن
با درود به مبارزين كورد; جاي دارد كه كوردكان مبارز فراخواني همه گير در سراسر ايران داده كه قطعا مردم ايران از آن پشتيباني كرده و جرقه ي اعتصابات عمومي را باعث خواهد شد. بهترين زمان هم هم اكنون است كه مردم ايران داغ كشتار مظلومانه ي جانباختگان اخير را بر دل داشته وبطور حتم از اعلام فراخوان اعتصابات پيروي خواهند كرد.. امروز همه مردم ايران برعليه جنايات نظام اسلامي متحد بوده كه اين وظيفه ي نيروهاي مبارز و ضدحكومتي ست كه اين اتحاد را مواظبت كرده و آن را گسترش دهند.. زنده باد اتحاد اقوام ايراني برعليه نظام خونريز و ضد ايراني ملايان جنايتكار.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 07:11:25 توسط Mehran
درود بر كردستان قهرمان٠اگر ديگر شهر ها و استانها نمي پيوندند آيا رهبري ضعيف رهبران جنبش سبز دليل آن نيست؟اين وحوش را ميتوان با همان چماقي راند كه باعث به قدرت رسيدنشان شد يعني وحدت ملي٠امروزه تقليل دادن مبارزات مردم ايران بر عليه يك مشت اوباش ضد ايراني و نوكران هم غرب و هم شرق وهم جنوب وشمال به مبارزات طبقاتي يك اشتباه نابخشودنيست

محکوميت اعدام 5 جانباخته اخير از سوی چند تن از سعید ماسوری

در اوضاع به شدت بحرانی کشور، خبر اعدام دوستان دیر یافته‌ام را که در زندان آشنا شده و سالها را با آنها در سلولهای ۲۰۹ گذرانده بودم را شنیدم. شاید تصور میکنند که با اعدام آنها ما و مردمانمان را مرعوب و وحشت زده کرده اند.‌ای وای بر ما اگر اعدام دوستان و هموطنانمان بجای انگیزش بیشتر ما را مرعوب سازد... راستی‌ در شرایطی که تنها برای انسان بودن راهی‌ جز تحمل زندان و شکنجه و اعدام باقی‌ نگذاشته اند و سزای یک قطره آزادگی و انسانیت، زندان و شلاق و اعدام است چه باید کرد؟ و کسانی‌ که بر سر چنین جنایتی سکوت میکنند مرز انسان بودن و نبودن را در کجا ترسیم میکنند؟ هیتلر صدها هزار کشته و مجروح بر جای گذشته بود که تازه آنهایی که می‌‌بایستی بفهمند متوجه شدند که هیتلر آقا نیست و مذاکره بی‌ فایده است. آیا باز هم همان قدر هزینه لازم است؟ به هرحال من به سهم خودم برای اینکه بگویم چقدر مرعوب این اعدامها شده‌ام آماده‌ام که بعد از این ۵ نفر، نفر ! ششم و آماده اعدام بشوم . یاد همه آنها و کسانی‌ که اینچنین خونشان در رگهای تاریخ جاری شد گرامی‌ باد... ز پا ننشست آتش تا نشد خاکستر اجزایش به سعی‌ زیستن هم، غیرت کار اینچنین باید.

دکتر سعید ماسوری (زندان گوهردشت) اردیبهشت 1389

دستگیری پانزده تن از فعالین دانشجویی مریوان/ به همراه اسامی پنج تن از ایشان

خبرگزاری هرانا - پس از تجمعات اعتراضی دانشجویان دانشگاه پیام نور مریوان در اعتراض به اعدام های نوزده اردی بهشت، طی روزهای دوشنبه و سه شنبه و دعوت مردم مریوان به شرکت در اعتصاب عمومی، حداقل 15 تن از فعالین دانشجویی این شهر بازداشت و به مکان های نامعلومی منتقل شده اند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، آرام ویسی، فواد مرادی، توفیق پرتوی، دانا لنجاوایی و سامان زندی 5 تن از دانشجویان بازداشت شده ی مریوانی هستند.

هم چنین اداره ی اطلاعات مریوان طی چند روز اخیر با اکثر فعالین شهر به صورت تلفنی تماس برقرار نموده و آنها را تهدید کرده است که در صورت تلاش برای برپایی اعتصاب و همراهی با آن عواقب بسیاری بدی در انتظارشان خواهد بود.

شایان ذکر است در حال حاضر جو امنیتی بر فضای شهر مریوان حاکم است و شهر توسط یگانهای ضد شورش به کنترل کامل در آمده است.

خانواده ی فرزاد کمانگر حبس خانگی شدند

خبرگزاری هرانا - نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در پی بازگشت خانواده ی فرزاد کمانگر به شهرستان کامیاران با تهدید و ارعاب ایشان را در حبس خانگی قرار داده اند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، با کارشکنی قوه قضائیه و عدم تحویل اجساد 5 زندانی سیاسی اعدام شده در 19 اردی بهشت ماه خانواده فرزاد کمانگر که شب گذشته به شهرستان کامیاران بازگشته اند از سوی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی مورد تهدید و ارعاب قرار گرفته و اکنون در حبس خانگی بسر می برند.

ماموران امنیتی تلفن منزل خانواده ی کمانگر را مسدود کرده و ایشان را تهدید کرده اند که در صورت وجود هرگونه ارتباط تلفنی (تلفن همراه) بازداشت خواهند شد.

گفتنی است، روز گذشته و در پی مراجعت خانواده ی کمانگر به زندان اوین، ماموران برای بازداشت تمام خانواده تلاش کرده که با کمک مردم موفق به دستگیری ایشان نشدند.

ورود هيئت كنترل بحران وزارت کشور رژیم به سنندج

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ، در پى شرايط بحرانى کردستان و فراخوان عمومى براى اعتصاب و اعتراض در تمامى مناطق کردنشین، هيئت کنترل بحران وزارت کشور رژيم امروز وارد سنندج شد.

این در حالیست که فعالین در سنندج گزارش داده‌اند که‌ در خیابان کمربندی این شهر میان نیروهای حکومتی و جوانان خشمگین درگیری روی داده است.

درگیری زمانی آغاز شد ‌که‌ نیروهای ضد شورش برای متفرق کردن تظاهرکنندگان بسوی آنها آتش گشودند‌ و دستکم دو نفر را زخمی کردند.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 08:31:13 توسط abadan
با اینکار خودشون گوره خودشونه کندند مردم گوش به فرمان همساله موسوی نباسید همه با هم متحد شويد این سیاستها قدیمی شده که از خودشون بر الیهیه خودشون قیام کنن تا مردمه منحرف کنن همه با هم باشیم از این که ایرانو دو قسمت میخوان بکنن طرفدارهای سبز یا محمود اینها دارن مارو گل میزان همونجوری که خاتمی گول زد گوله این انگلیسیهای روباه را نخورین با هم بشیم که بتونیم نسل آخوندو آخوند زاده رو از ایران محو کنیم

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 08:14:11 توسط xxx
اين آن فرصت طلايي است كه انتظارش را داشتيم كه بقيمت جان شيرين اين پنج قرباني اخير بكف آورده ايم كه ميتوانيم از آن براي رهايي وشوريدن بر آخوند هرزه و رژيم از نفس افتاده اش مورد استفاده قراردهيم.با سنگ و چماق بخيابانها بريزيم و هر پاسدار و بسيجي را كه برسرراهمان سبز ميشود زير پا نابود كنيم.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 08:10:19 توسط امید
زنده باد مردم کردستان و نیروهای اتقلابی آن هموطنان کردستان این پیشتاز مبارزات رهایی بخش مردم ایران همیشه و در همه حال با رژیم فاشیستی اسلامی نه گفته است.کردستان قهرمان راه مبارزه با رزیم ضد بشری اسلامی را به همه ما نشان داده ، می دهد و خواهد داد. ظرف کمتر از سه روز از دعوت به اعتصاب توسط کو مه له ، با توجه به آنکه کمترین ابزاز اطلاع رسانی در دسترس بود ، مردم آگاه ، فهیم م ودلاور کردستان چکونه پوزه رژیم و جناح های سیاه و سبز آن را به خاک مالیدند. این مردم آگاه و فهیم بار دیگر قدرت اتحاد و یکپارچگی مردم را به همه نشان دادند. به همه نشان دادند فقط یک راه وجود دارد و آن هم تلاش برای سرنگونی رژیم ضد بشری اسلامی می باشد جاودان باد یاد و خاطره شیرین ، فرزاد ، فرهاد ، علی و مهدی و دیگر جان باختگان که با خون خود پیشروی انقلاب نوین مردم ایران را تحکیم نمودند. زنده باد مردم کردستان - پاینده باد کو مه له و دیگر نیروهای انقلابی ایران و کردستان سر نگون باد جمهوری جنایت و کشتار اسلامی ننگ و نفرت بر فریب کاران سبز و به اصطلاح "جنبش" ارتجاعی سبز

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 07:38:48 توسط اسد ازيزد
ميبايست تمام ايران يكپارچه برعليه اين رژيم جنايتكار اعتصاب وتحصن بكنند

ادامه اعتصاب سراسری در کردستان و دستگیری جوانان در شهرها

بر اساس گزارش "كمپين دفاع از زندانيان سياسي و مدني" ، تاکنون شهرهای کرمانشاه، سنندج،مریوان، سقز، بوکان، دهگلان، مهاباد، قروە، بیجار، کرند، سرپل ذهاب، ایلام، گیلان غرب در اعتصاب به سر میبرند
و از طرف ديگر تير اندازي در شهر دهگلان تا يك ساعات به طول انجاميده و جمعي از جوانان و مردم اين شهر دستگير شده اند و فضاي اين شهر كاملا نظامي شده است.
جوانان سنندج در بسياري از نقاط شهر از جمله شهرك كشاورز در حمايت از اعتصاب پيروزمند سراسري مردم كردستان دست به شعار نويسي زده اند.
نيروهاي سركوبگر رژيم با هجوم به مغازه ها بخصوص پاساژ آشنا واقع در خيابان فردوسي شهر سنندج خواستار باز شدن مغازه ميباشند .همچنين رانندگان شهر با ايجاد ترافيك در سه راه شريف آباد همزمان با بوقهاي مكرر از اعتصاب سراسري پشتيباني ميكردند .كه موجب وحشت نيروهاي رژيم شد
گفتني است كه مردم شهر سنندج خود را براي تحصن در ساعت 5 عصر در پارك استقلال اماده ميكنند كه باعث ايجاد جوي كاملا غير عادي كه رژيم نيروهاي زيادي را به اين نقاط از شهر آورده و قصد سركوب مردم را دارد.لازم به ذكر است جمعي از فعالان مدني وسياسي از مردم شهر سنندج خواسته اند كه امروز 5 شنبه براي پشتيباني از خانواده هاي داغدار راس ساعت 5 عصر در پارك استقلال واقع در خيابان 6 بهمن حضور يابند.

مدیر بلاگفا بازداشت شد

تابناک : به دنبال انتشار مطلبی در یکی از وبلاگ‌های «بلاگفا»، قاضی دادگاه کرمان رئیس شرکت بلاگفا که سرویس‌دهنده و ارایه‌دهنده خدمات وبلاگ است را محکوم کرده است و به دنبال این حکم، مدیر بلاگفا در منزلش بازداشت و به دادسرای نیابت منتقل شده است.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، به دنبال انتشار یک مطلب و شکایت شخص حقیقی در شهر کرمان از سایت بلاگفا که خدمات وبلاگ را ارایه می‌دهد، قاضی پرونده که در دادگستری کرمان است، با رأی عجیب، مدیر بلاگفا را مجرم شناخته و حکم محکومیت برای وی صادر کرده است و گذشته از روند حقوقی پرونده که مستلزم مطالعه کل پرونده و بررسی فنی پرونده و استفاده از نظر کارشناسان مربوطه و متخصصان در این زمینه است، این حکم از لحاظ فنی و عرفی دارای مشکلاتی است که خلأهای قانونی کشور و به ویژه قانون جرایم رایانه‌ای که به تازگی تصویب شده و اجرایی نیز بر این مشکلات افزوده است.

حال مشخص نیست که قاضی پرونده که احتمالا موفق به کشف مجرم اصلی (وبلاگ‌نویس) نشده چرا مدیر بلاگفا را که از لحاظ فنی تنها خدمات سرویس وبلاگ را ارایه می‌دهد، مجرم شناخته است؟!

حال این‌که مدیریت و نظارت بر مطالب منتشره در تک تک وبلاگ‌ها آن هم با حجم انبوهی از وبلاگ‌ها که در سایت‌های گوناگون ارایه‌دهنده خدمات وبلاگ ثبت شده و مشغول کار است نشدنی بوده کنترل آن میسر نیست نه تنها در ایران بلکه در سایر چراکه در این صورت باید برای هر وبلاگ موجود، یک نفر را برای کنترل گمارند.

البته اکنون نیز شاهد هستیم که به جای برخورد با مجرم اصلی (وبلاگ‌نویس) و دستگیری این مجرم اینترنتی، برخی وبلاگ‌ها فیلتر می‌شوند و وبلاگ‌نویسان متعدد در حاشیه امن قرار می‌گیرند.

البته ناگفته نماند در دستگاه قضائی بحث آموزش قضات و بحث و بررسی درباره تکنولوژی‌های روز دنیا و مصادیق جرم‌ها به فراموشی سپرده شده و توجه چندانی در این‌باره صورت نمی‌گیرد و لزوم توجیه کامل و آموزش‌های فنی و تخصصی به قضات محترم روشن است و این آموزش‌ها به ویژه در حوزه جرایم سایبری و اینترنتی باید به صورت کامل و تخصصی مورد توجه قرار گیرد.

گفتنی است، در خبری که در خود سایت بلاگفا منتشر شده، بازداشت علیرضا شیرازی مدیر شرکت بلاگفا و پارسیک را تأیید کرده است.

اطلاعات تازه خبرنگار ما حاکی است، علیرضا شیرازی موقتا با قید وثیقه آزاد شده است.

شعر منتشرنشده از سیمین بهبهانی در اعتراض به اعدام ۵ نفر در ایران


بی بی سی : در پی انتشار خبر اعدام پنج زندانی ایرانی در زندان اوین، اعتراض هایی از سوی فعالان حقوق بشر، گروه های سیاسی و شهروندان کرد و ایرانی صورت گرفته است.

دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل، و میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از رهبران مخالف دولت ایران، در واکنش هایی جداگانه، این اعدام ها را محکوم کردند.

سیمین بهبهانی، شاعر ایرانی، در این باره شعری سروده و آن را در اختیار بخش فارسی بی بی سی قرار داده است:


بگو چگونه بنویسم یکی نه پنج تن بودند

نه پنج، بلکه پنجاهان به خاطرات من بودند

بگو چگونه بنویسم که دار از درخت آمد

درخت آن درختانی که خود تبر شکن بودند

بگو چگونه بنویسم که چوب دارها روزی

فشرده پای آزادی به فرق هر چمن بودند

نسیم در درختستان به شاخه ها چو می پیوست

پیام هاش دست افشان به سوی مرد و زن بودند

کنون سری به هر داری شکسته گردنی دارد

که روز و روزگارانی یلان تهمتن بودند

چه پای در هوا مانده چه لال و بی صدا مانده

معطل اند این سرها که دفتری سخن بودند

مگر ببارد از ابری بر این جنازه ها اشکی

که مادران جدا مانده ز پاره های تن بودند

ز داوران بی ایمان چه جای شکوه ام کاینان

نه خصم ظلم و ظلمت ها که خصم ذوالمنن بودند

خبرهای کوتاه از کردستان -

در گيري در خيابان كمربندي 25 سنندج و زخمي شدن دو نفر

بنا به گزارش رسيده به ستاد خبري كمپين ، در پي اعتراضات مردمي در سنندج و اعتصاب عمومي در كل شهرهاي كردستان در شهر سنندج و در خيابان كمر بندي سنندج در پي درگيري مردم با نيروهاي سركوبگر تير اندازي اين نيروها دو نفر از تضاهرات كنندگان زخمي شده اند كه رژيم در پي اين اقدام مردمي با توسل به زور و افزايش نيرو مردم را وادر به عقب نشيني ساخته است .

اکثریت چشمگیری از دانش آموزان و دانشجویان بر سر کلاسهای درس نرفته‌اند

پارت آزادی کوردستان : مهاباد، امروز در اعتراض به‌ اعدام فرزندان مردم کرد، یکپارچه‌ در اعتصاب است.
امروز کسبه‌، بازاریان، کارگران و دست فروشان شهر مهاباد، علیرغم هشدارهای نهادهای مربوطه‌ دولتی، مغازه‌ها و دکانهای خود را باز نکرده‌ و بر سرکار نرفته‌اند همچنین اکثریت چشمگیری از دانش آموزان و دانشجویان بر سر کلاسهای درس نرفته‌اند. در سراسر شهر تنها چند میوه‌ فروشی، نانوایی و قصابی ساعتی دایر بوده‌ و سپس تعطیل شدند.
مردم مهاباد در حالی دست به‌ اعتصاب و اعتراض علیه‌ رژیم زده‌اند که‌ نیروهای نظامی و انتظامی، ضد شورش و اطلاعاتی بطور گسترده‌ای در همه‌ء خیابانها و نقاط حساس شهر مستقر شده‌اند. همچنین واحدهایی از آنها با خودروهای نظامی در خیابانها و کوچه‌های شهر درحال گشت زنی هستند.

درگيري در نوسود

بدنبال ضرب و شتم يک مرد مسن در محله شوشمي در شهرستان نوسود ٬ درگيري گسترده اي بين مردم و مزدوران حکومتي آغاز شد. اين درگيري و اعتراض دو ساعت ادامه داشت.
در نوسود نيز مردم به اعتصاب عمومي پيوسته و خبر حاکي است که چون ترخيص گمرگ مرزي فقط در روزهاي پنجشنبه است کسبه بازار مرزي فقط ده دقيقه اجناس را تحويل گرفته و سپس کرکره ها را در حمايت از اعتصاب عمومي پايين کشيدند. نيروهاي مزدور حکومتي به مردم يورش برده و پس از ضرب و شتم يک پيرمرد درگيري شديدي بين مردم و مزدوران آغاز شد که هم اکنون نيز ادامه دارد. در نوسود صداي تيراندازي بگوش ميرسد و جنگ و گريز با مزدوران ادامه دارد.

نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 08:02:57 توسط دالاهو کرد
حالا شد،دمتون گرم،الان دیگه میگم درود بر فرزندان کورش و دیاکو که روزی آتش خشمشان گریبان همه جلادان و اهریمنان ایران زمین را خواهد گرفت.درود بر ایران مظلوم من.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 07:39:11 توسط دالاهو کرد
زنده باد کردستان،زنده باد کرد،زنده باد همه احزاب کرد که پیشگام این حرکت ستودنی بودند.مرگ بر جمهوری اسلامی.مرگ بر دشمن فرزندان ماد و دیاکو که شما هم با سانسور کامنت من جز آنها هستید.دست بردارید تا به کی میخواهید نژاد پرست و فاشیست باشید،صدها سال است که همه شماها شریک در آزار،شکنجه و کشتن این مردم با شرف بوده اید.مگر میشود بگویم من فرزند داریوش یا کورشم،بابا شما از ما میخواهید خودمان را انکار کنیم.پس فرق شما با جمهوری اسلامی چیه؟؟؟؟

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 07:21:14 توسط دالاهو
زنده باد کردستان،زنده باد کرد،زنده باد همه احزاب کرد که پیشگام این حرکت ستودنی بودند.مرگ بر جمهوری اسلامی.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 06:26:43 توسط Irani
جاوید باد مردمه غیور کردستان مرگ بر اجنبی پرست مرگ بر دشمنانه جوانان ما مرگ بر اسلام آخوندی مرگ بر سپاه و بسیجیها و همه جیرخوارها رژیم مردمه ایران اعتصاب اعتصاب اعتصاب عمومی این تنها راهه سرنگونی رژیم خونخوار اسلامی است

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 06:26:00 توسط shomali
زنده باد کردستان. مرگ بر جمهوری اسلامی. ایکاش ما باقی کشور هم به کردستان بپیوندند ، بازار سراسر کشور باید با هم میهنان عزیز کرد همدلی کنند.

عکس / خیابان های سنندج ساعت 10 صبح پنجشنبه






نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 08:32:18 توسط كاوشگر
از مردم درهم كوبيده ولى پا برجاى كرد التماس دارم كه براى اعتراض فردا جمعه در هيچ نمازى شركت نكنيد و حتى وارد مسجدها هم نشيد و تضعيف اين جانيان را از لانه اشان شروع كنيد٠

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 07:40:01 توسط farhad
ميبايست تمام ايران يكپارچه برعليه اين رژيم جنايتكار اعتصاب وتحصن بكنند

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 07:36:48 توسط فرزند کاوه‌ آهنگر
باسلام بر همه‌ مردم آزاده‌ ایران زنده‌باد آزادی و برابری،مرگ بر جمهوری فاشیستی اسلامی،مزدوران وزالو صفتان بدانند که‌ عمرشون بسر رسیده‌ چون مردم سراسر ایران همچون فرزندان کاوه‌ آهنگر در کردستان دست در دست هم به‌یاری هم این رژیم ضد بشریت را درهم می کوبند واین آخوندهای ستمگر را نابود میکنند.یاران مژده‌ ان روز نزدیک است دژخیمان اسلامی بدانند که با اعدام وشکنجه‌جوانان آزادیخواه نمیتوانند به‌عمر سیاه خودادامه‌ بدهند. مرگ بر جمهوری اسلامی،مرگ بر آخوند ،مرگ بر مزدوران ضد آزادی و قمه‌ بدستان رژیم فاشیستی آخوندی، زنده‌ باد آزادی برابری،زنده‌ باد دیموکراسی ،زنده‌ باد مردم آزاده‌ و تمام آزادیخواهان ایران، زنده‌ باد جنبش مقاومت مردم شیردل کردستان فرزندان واقعی کاوه‌ آهنگر

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 06:47:08 توسط سعيد ايران
پس اين جنبش سبز علوي كجاست؟؟؟ در انتظار يا حسين مير حسين؟؟؟ واي بر ما كه تا چه حد در توهم غرق هستيم٠٠٠ درود بر شرف و غيرت كردهاي مبارز كه قلب تپنده آزادي و دمكراسي در ايرانند٠٠٠

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 06:08:23 توسط xxx
درود بر همميهنان دلآور كرد. هميشه در سلحشوري پيش تاز هستيد.قربانيان گرانقدر كردستان در قلب تك تك مردم ايران بگرمي جاي دارند. خون پاكتان همواره درخت تناور موجوديت ايراني آزاد را آبياري كرده.دلاوران آذري و بلوچ و فارس چشم بدنبال پيشمرگان شجاع كرد دارند.پيروزي بر ضحاك را بر ما نويد داديد.

خبرهای کوتاه ار کردستان

تلاش مذبوحانه رژيم براي درهم شكستن اعتصاب مردم قهرمان سنندج:::: خبري كه هم اكنون به دست ما رسيده حاكي است نيروهاي انتظامي و ماموران اداره اماكن رژيم كسبه و مغازه داران سطح شهر سنندج از جمله در خيابان هاي فردوسي و ششم بهمن را زير فشار گذاشته اند تا اماكن كسب خود را بازگشايي نمايند. ماموران رژيم تلاش دارند فضاي را به خشونت كشيده و اعتصاب را با مشکل مواجهه کنند.
friendfeed.com/libertebalatarin

شهر بوکان در اعتصاب سراسری

مردم مبارز بوکان، امروز پنجشنبه‌ 23 اردیبهشت، در اعتراض به‌ اعدام فرزندان ملت کورد، در اعتصاب بسر می‌برند.
بنابه‌ گزارشات دریافتی از فعالین پارت آزادی کوردستان در بوکان، امروز اکثر مغازه‌ها و پاساژها تعطیل و کارگران و کسبه‌ از رفتن سر کار خودداری کرده‌اند. همچنین شماری از دانش آموزان مدارس و دبیرستانهای شهر در کلاسهای خود حاضر نشده‌اند.
نیروهای سپاه‌ پاسداران و نیروی انتظامی در آماده‌باشی کامل بسر می‌برند و واحدهایی از گارد ضد شورش در همه‌ء نقاط حساس و راههای ورودی و خروجی شهر مستقر شده‌اند. سیمای شهر بوکان، وضعیت نظامی به‌خود گرفته‌ است.
بنابر گزارشهای دریافتی، احتمال درگیریهای پراکنده‌ میان جوانان خشمگین و نیروهای دولتی در سنندج وجود دارد.

اوج گيري اعتراضات مردمي و تير اندازي در دهگلان
بنا به گزارشي كه از شهر دهگلان به ستاد خبري كمپين رسيده ، تعداد زيادي از جوانان و مردم شهر دهگلان به خيابانهاي اين شهر ريختنند و در حركتي غرور افرين اعدام جوانان كرد را محكوم نموده اند كه نيروهاي سركوبگر رژيم با تير اندازي و ايجاد فضاي رعب و وحشت با تضاهرات كنندگان درگير شده اند.
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی

نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 05:29:08 توسط kaweh
سبزها کر و کور شوديد فکر کنيد اينها هم ندا بودند

عکس / اعتصاب سراسری در کردستان -بوکان


عکس / اعتصاب عمومی در مهاباد



موج عظيم اعتصاب عمومي در كردستان آغاز شد

روژها لات : طبق تازه ترين خبرهاي رسيده به مركز خبري كومه له، اكثريت شهرهاي كردستان تا لحظه تنظيم اين خبر در اعتصاب عمومي بسر ميبرند. شهرهاي سنندج، سقز، مريوان، كامياران، ديواندره، بوكان و مهاباد، اشنويه و پيرانشهر تاكنون بازار و مراكز كاري خود را تعطيل نموده و به موج عظيم اعتصاب عمومي در كردستان پيوسته اند. مدارس باز هستند اما دانش آموزان از رفتن به مدارس خود داری کرده اند. ادارات به حالت نیمه تعطیل در آمده اند.
در سنندج میدان آزادی کلا تعطیل است . خیابان فردوسی وبازراچه ها وپاساژها همه تعطیل است .خیابان ششم بهمن و شریف اباد تعطیل است . خیابان انقلاب و خیابان شاهپور ( خمینی ) تعطیل است خیابان وکیل خیابان آبیدر تعطیل است ، شهرک صنعتی وفلزکاران یک نفرهم مغازه بازنکرده است. پاساژهای عمومی وتجاری همه تعطیل اند. بازار وگذر قدیمی اصف و براتیان وهمه مغازهای تابعه تعطیل هستند. تنها ادارات دولتی باز کرده اند نیروهای امنیتی وانتظامی با ماشینهایشان آمد ورفت میکنند و کنار بانک ها و ادارات دولتی گروه گروه ایستاده اند. تا این مرحله به شهرم سنندج درود می فرستم که اعتصاب کرده اند.

کامیاران : شهر تعطیل است بغیراز ادارات دولتی که حراست ها ونیروهای انتظامی آمدن سرکار همه جا تعطیل است. نیروهای امنیتی درسطح شهر گشت می زنند. مردم به طرف خانه فرزاد کمانگر راهی هستند تجمع درمقابل خانه فرزاد کمانگر لحظه به لحظه روبه افزایش است.

مریوان : شهر مریوان امروز تعطیل است بغیر از مدارس وادارات دولتی که با کارمندان ونیروهای حراستی اداره می شوند همه مغازها تعطیل است.

طبق گزارش های ارسالی از بانه ، بوکان ، سقز ودیواندره ، مهاباد اکثر مغازه ها وبازاریان تعطیل کرده اند وفضای شهرها کاملا اعتصاب عمومی است .

براساس گزارشها دربرخی شهرها نیروهای اماکن انتظامی به صاحبان پاساژها ومغازه ها اجبار کرده اند که برخی مغازه ها را بازکنند که با مقاومت و درگیری مردم مواجه شده اند. درکامیاران وسنندج نیروهای امنیتی درنقاط مهم شهر مستقر شده اند. دراکثر شهرهای کردستان نیروهای دولتی حالت حکومت نظامی به خود گرفته اند ومیخواهند تشنج آفرینی کنند.
گاردويژه و اطلاعات با آوردن نيروهاي بسيار زيادي از ديگر جاهاي كشور در سراسر شهرهاي كردستان مستقر شده و از ترس هرگونه تنشي فضاي امنيتي مناطق مذكور را تشديد نموده اند. حكومت نظامي اعلام نشده اي در كردستان حاكم شده است. خبرهاي ديگر متعاقباً به اطلاع خوانندگان گرامي خواهد رسيد.

نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 07:40:34 توسط فرزند کاوه‌ آهنگر
پيک ايران : هر نظر فقط يک جا منتشر ميشود.


نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 06:55:24 توسط حجت
ای باران رحمت بر این سرزمین پاک مردم غیور ببار و آنرا آباد تر کن زیرا در اینجا مردمی زندگی میکنند که از زن و مرد در مقابل زور گویان جان میدهند ولی سر خم نمیکنند. آنان رنج محرومیت را بر ننگ اطاعت از کثیف ترین اهریمن ترجیح میدهند. چرا همه ایران نباید امروز مانند کردستان پشت باهریمن خونخوار وجنایتکاران عامل او میکرد؟ امروز روزمبارزه مدنی همه ایران است: چرافقط کردها بایداقدام کنند. این دردمشترک هرگزجداجدادرمان نمیشود. آیا بفکردرمان دردتان نیستید؟ آیا تجاوزسگهای خامنه ای بخواهران ومادران وفرزندانمان و بالا کشیدن دسته جمعی آنان باجرثقیل مارا بحرکت نمی آورد؟ آیا شیرین علم هولی دختر من نبود؟ دختر همه ایرانیان نبود نمونه شهامت وسربلندی نبود؟ آیاما تعدادی "من" هستیم؟ آیا فرزاد پسرمن نبود ونباید ازکشتنش ریشه جان من بسوزد؟ همه این مصیبت ها درد مشترک ماست. آنها به وطیفه خود عمل کردندما چه کردیم؟ بکشید این ترس و منیت ها راوشهامت ذاتی ایرانی رادرخود زنده کنید!!! هیچ ملتی با ترس وخانه نشینی چیزی بدست نیاورده است. تا سختی نکشیم عظمت بدست نمیآید. آیا ننگ وجود احمدی نژاد نباید مرا سرافکنده کند؟ بپا خیزید

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 06:17:44 توسط DIPLOMATE SABEGH
زنده باد مردمه غیور کردستان و ایران، سرنگونی هر رژیم بستگی به اعتصابهاست ،اگه رژیم شاه به زانو درامد و کمر دیکتاتور رو شکست فقط اعتصابهای عمومی سراسری بود ، ملت عزیز رژیم منحوس اسلامی آخوندی قدرت مقابله با همه و تمامه شهرهای ایران رو نداره هیچ دولته خارجی به فکره آزادی ملت ما نیست به جز خود ملت به پا خیزیم رژیم پوشالی اسلامی کوچکتری توان مقابله با همه ملت رو نداره و همشون راهی جز سوراخه موش جایی رو ندارن،

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 04:46:29 توسط دانشجو
اگر تمام ملت به اين بلوغ فكرى نرسيده كه از اين جنبش پشتيبانى كنند قشر روشنفكر ما يعنى دانشجويان سراسر ايران كه مى توانند به اين اعترازات مردمى بپيوندن اين كه مهمتر از آمدن احمق نژاد به دانشگاه است بپا خيزيد تابساط اين جانيان هر چه زدتر از خاك پاك ايران زمين بر چيده شود٠

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 04:45:18 توسط شهاب
مردم شریف اگر میخاهید یکنار برای همیشه از دست این رژیم جنایت پیشه نجات یابید ، اعتصاب عمومی کردستان تا با هر امکاناتی که دارید بگوش همکان برسانید تا این اعتصاب سراسر شود ا تنها اعتصاب عمومی است برای نابودی رژیم مخارج کمتر دارد و رژیم جنایت پیشه کنترول خود را از دست خواهد داد و فلج خواهد شد ، خبر این اعتصاب باید در کوتاهترین مدت بگوش همگان رسید تا زمینه پشتیبانی سراسر در نقاط مختلف آماده شود و یک پس از دیگر عملا' از این اعتصاب پشتیبانی کنند رمز پیروزی بود در اتحاد ، نابودی رژیم جنایت پیشه بر همه مبارک باد ، شهاب گولالان

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 04:15:24 توسط zede din
چرا همچین اعتصابی فقط در کردستان عزیز انجام میشود؟ چرا نه در تمام ایران؟ مگر خون ما رنگین تر از کرد‌های عزیز می‌باشد؟ این دلیل بر این هست که ما هنوز یک صدا نشدهیم. این همان خواسته این رژیم اعدامی ایران می‌باشد. اسلام همیشه از یک دستگی می‌ترسید. اسلام همیشه مخالف یک رنگی‌ ملت میشد. نابود باد اسلام که از دمکراتی شدن ایران ترس داره. برای همین هم اعدام، تجاوز، دروغ میگه. درود بر آزادی که به هماهنگی ما بستگی دارد.

نوشته شده در تاريخ بيست و سوم ارديبهشت ۱۳۸۹ برابر با سيزدهم مه ۲۰۱۰ ، 04:03:58 توسط MajidA
این فرصت خوبی بود(هست) برای حرکتهای اعتراضی در دیگر نقاط کشور. از اینجور موقیتها باید استقبال بشه و موج اعتراض رو باید گسترش داد و نیروهای سرکوبگر رو خسته و فرسوده کرد. باید بیشتر اطلاع رسانی کرد و سازماندهی باید بهتر انجام بگیرد.

اتحادیه‌ی اروپا اعدام های اخير را محکوم کرد

راديو فردا : کاترین اَشتون، رئیس سیاست خارجی اتحادیه‌ی اروپا از ایران خواست تا احکام اعدام دو نفر، که با اتهام محاربه مواجه شده‌اند را لغو کند.

اشاره‌ی خانم اشتون به احکام زینب جلالیان و حسین خضری است که اکنون در انتظار اجرای حکم در زندان به سر می‌برند.

رئیس سیاست خارجی اتحادیه‌ی اروپا با محکوم کردن اعدام‌‌های روز یکشنبه در ایران در بیانیه‌ی خود آورده است: «اتحادیه‌ی اروپا به شدت نگران تکرار احکام اعدام در ایران در مورد افراد متعلق به اقلیت‌ها و نیز کسانی است که در اعتراضات پس از انتخابات شرکت داشتند».

به گزارش خبرگزاری فرانسه در سال جاری میلادی تاکنون دست‌کم ۶۱ نفر در ایران اعدام شده‌اند.