این روزها در رسانههای خبری نظرات مختلفی در واکنش به حرکت اعتراضی شاهین نجفی صورت گرفته است. گروههای مخالف و موافق ارزیابیهای متفاوتی داشتند از
جام نیوز سایت وابسته به جمهوری اسلامی که شاهین نجفی را خواننده هتاک و خود فروخته خوانده و معتقد است که نتوانست حیوانیت خود را ابراز کند و با رفتن به خارج از کشور توانست خود را آنگونه که هست نشان دهد. تا طیفی از زندانیان سیاسی سابق بند۳۵۰ که عموما با این حرکت ساختارشکنانهی نجفی مخالف بودند. میلاد فدایی اصل از زندانیان سابق این بند در گفت وگو با
پیام نو در واکنش به حرکت شاهین نجفی، با اشاره به این که هر کسی به عنوان یک انسان میتواند در راستای اعتقادش عمل کند گفته که روش اعتراض شاهین نجفی شأن افراد زندانی را زیر سوال برده است.
داوریِ ناممکن
فتاح سبحانی، زندانی سیاسی سابق بند ۳۵۰، اما در گفتوگو با «خودنویس»، نظری مخالف میلاد فدایی اصل دارد. وی میگوید: «طبعا نمیتوانیم در مورد اتفاقاتی که برای بچههای بند ۳۵۰ افتاده است از موضع آنها صحبت کنیم. آنها باید خود نظراتشان را در مورد این مساله بیان کنند که آیا از این حرکت شاهین نجفی خوششان آمده است، یاخیر؟»
او تجربهی تلخ بازرسی بدنی هنگام ورود به زندان را چنین تشریح میکند: «با یکی از دوستهایم به مرخصی رفته بودیم و برگشتیم زندان! در همان اتاق انتظار ورودی، با حالت بسیار فجیعی با ما برخورد کردند و تمام لباسها اعم از لباسهای رو و زیر ما را درآوردند.»
سبحانی معتقد است هر حرکت اعتراضی نتایج خودش را دارد و شاید این اعتراض یا نحوه و شکل این اعتراض مورد تایید من یا دوستم نباشد اما باز این از ماهیت اعتراض چیزی کم نمیکند.
به گفته این زندانی سیاسی سابق؛ «شاهین نجفی درحمایت از کسانی دست به این اعتراض (بدون هیچگونه ارزش داوری پیشینی در مورد فرم اعتراض) زده است که الان در زندان هستند؛ بنابراین ما در مقامی نیستیم که بخواهیم در مورد این قضیه در مقام داوری آن را تایید یا رد کنیم.»
وی میافزاید: «من در حیطهی عقیدهی شخصیام اعتقادی به این شکل از اعتراضات ندارم، ولی فکر میکنم این نوع حرکات در جامعهی سنتی که ما هستیم خیلی نتیجهی مثبتی نداشته باشد. اما پرسش این است که ما میتوانیم یک زندان و امر حقوق زندانیان را ملک طلق خودمان بدانیم؟ هنرمند به خاطر ذات آزاد هنری میتواند به لطایفالحیلی به نابرابریها اعتراض کند.»
سبحانی درواکنش به ایرادات کسانی که معتقدند این شکل از اعتراض در شأن زندانیان سیاسی ایران نیست میگوید: «نمیدانم در اعتراض شاهین نجفی به شان زندانیان سیاسی چه لطمهای وارد شده است؟ فرض بگیرید من الان بخواهم اعتراض بکنم ولی با ادبیات بدی صحبت بکنم به عنوان یک زندانی سابق سیاسی حرفهای من و ادبیات بد من چرا باید شأن زندانیان سیاسی را پایین بیاورد؟»
او برخلاف دیگر زندانیان آزاد شدهای که معتفدند حرکت شاهین نجفی شأن زندانیان سیاسی را نادیده گرفته است ضمن طرح این سوال که بر اساس چه منطقی میتوان گفت که اعتراض عریان نجفی، شأن زندانیان سیاسی را پایین آورده است؟ روی این باور خود پافشاری میکند که «شکل، نحوه و فرم اعتراض هیچ ارتباطی به شأن زندانیان سیاسی ندارد تا بخواهد آن را بالا و پایین کند.»
فتاح سبحانی در مورد تاثیر موسیقی شاهین نجفی بر فضای اعتراضی ایران میگوید: «به نظر من ایشان تنها هنرمندی بوده است که وقتی که تریبون و رسانه در اختیارش قرار گرفته است موسیقی اعتراضیاش را در خدمت جامعه قرار داده است. ما خیلی از هنرمندان نامدارتر از شاهین نجفی داشتیم که حرکاتی با نیت حمایت صورت دادند، اما اندازهی کارهای شاهین نجفی تاثیرگذار نبوده است. نتوانستهاند حرف دل معترضان را به این صراحت بیان کنند.»
البته بخش عمدهای از انتقادات مشمول استدلال نجفی برای اعتراض عریان بود. چه اینکه او ادعا میکند در اعتراض به این که زندانیان سیاسی مورد بیحرمتی قرار میگیرند، عریان میشود.
گستاخی کمرنگ شده زیر سایه برادری بزرگتر
دکتر
اکبر کرمی که خود از زندانیان سیاسی پس خرداد ۱۳۸۸ بوده، با بازخوانی فرهنگ سیاسی ایران و یافتن مصادیقش سعی دارد با طرح چند پرسش کلیدی این موضوع را مورد واشکافی قرار دهد. او در بادی امر میپرسد: «این رفتار (برهنهگی گروهی که با نجفی همراه بودند) تا چه حد میتواند پیام او (اعتراض به عریانیدن زندانیان سیاسی بند ۳۵۰) را برساند؟ این پیام تا چه میزان میتواند در مخاطبان این موسیقی موثر افتد؟ و در نهایت این که چنین برنامهای تا چه پایه واقعبینانه و کارشناسانه و هنرمندانه است؟ و مهمتر از همه اینکه در نهایت چه کسی میتواند و باید داور نهایی باشد؟ آیا به شاهین حق میدهید، داوری کند و متناسب با داوریهای خود عمل کند؟ آیا به او حق میدهید خطا کند؟ یا او باید منتظر دستور برادران بزرگتر بماند؟»
به باور این نویسنده و فعال سیاسی، برهنه نشدن کامل نجفی نشان میدهد که ماشین ترور جنسی تا چه حد در ایران فعال است و قربانی میگیرد. موافقان شاهین نجفی نیز حرف متفاوتی نمیزنند. چراکه طرفداران این موسیقی موافقت خود را پیشتر در واکنش به مخالفان نشان دادهاند. به باور کرمی، این امریست که موافقت آنها را از واقعیت ماجرا دور کرده و به جبههگیریهای غیرواقعی کشانده است.
او معتقد است که نجفی در این شکل از اعتراض، گستاخی لازم برای ایستادن بر روی پاهای خود و ایمان کامل به باور خود را نداشته است؛ در نتیجه تا حدی تسلیم «دلواپسان پهنه سکس» شده است و به خود سانسوری مبادرت ورزیده است؛ چه، جدا از گفتوگوهای کارشناسی هنری، روانشناسی، قانونی و .... و فارغ از داوری ما بر رفتار او، شاهین نجفی اگر برهنهگی را مناسب و موثر میدانست باید خودش هم برهنه میشد و اگر نه از برهنهگی گروهش هم باید دست میشست.
اعتراضی از جنس شوک
شادیار عمرانی، نویسنده، روزنامهنگار و فعال سیاسی، در پاسخ به پرسشی درباره نقد حرکت اعتراضی شاهین نجفی، با اشاره به گستردگی حوزه موسیقی اعتراضی، میگوید: «به نظر من، قبل از هر چیز بررسی کانتکست برهنه شدن مهمتر و ارجح تر از هرگونه جهت گیری موافق و مخالف درباره شاهین نجفی است.»
وی، شاهین نجفی را ورای آنکه از لحاظ موسیقایی چه سبکی از موسیقی را برمیگزیند (هوی متال، رپ، R&B، یا پاپ) تنها بهعنوان یک راکر میبیند.
در نگاه این پژوهشگر موسیقی ملل، راک با آلات و نتهای موسیقی اینهمانی ندارد، بلکه به مفهوم سبک اعتراضی موسیقی، همان معنای لغوی تکان دادن و شوکه کردن تعریف میشود. یک راک-آرتیست پیام دارد و هدفش نابودی تابوهایی «سخت و استوار» است.
او برای این تابوشکنی مصادیق بسیاری دارد و در محدوده جغرافیایی ایران در خلال نیم قرن اخیر چند نمونه ذکر میکند: در دههی پنجاه و شصت مذهب بود و در دههی هفتاد مصرفگرایی، طی دو دههی هشتاد و نود سعی در شکستن تابویی بهنام سکس بود و امروزه نظام سرمایهداری را نشانه رفته است.
عمرانی این تابوشکنی را از زاویه دیگری مورد بحث قرار میدهد. او بر این باور است که پیش از این اگر نگوییم همه، باید به اکثریت قاطبه گروههای راک( از راک اند رول
الویس پریسلی گرفته تا بلک متال
رامشتاین که نظام صنعتی مصرفگرا را نقد میکند) اشاره کرد که از سر اعتراض برهنه شده بودند. این برهنگی لزوما در راستای حرکت و یا جنبشی اجتماعی نبوده است.
عمرانی معتقد است که اساسا راکر بودن به معنای جنبشی بودن نیست بلکه شکستن و شوک دادن به جنبشهای اجتماعی است و لزوما هم سیاسی یا به زعم بعضیها کمونیستی نبوده است. حتا
جان لنون وقتی با یوکو که آن زمان همسرش نبود برهنه شد و عکسهای برهنهی خود را روی آلبوم بسیار پرهیاهوی خود منتشر کرد با آنکه خودش جزو مدافعان تروتسکی بهشمار میرفت اما این حرکتش را سیاسی نمیدانست و تنها تابوشکنی و حرکتی نودیستی در راستای نمایاندن انسانیت بیان کرد.
در این میان پرسش عمده مطرح این است که آیا این برخواسته از سنتی تاریخیست؟ این پژوهشگر موسیقی اعتراضی میگوید «من به خاطر نمیآورم گروه راکی را که برهنه نشده باشند. و این حتا مختص به راک استارها هم نمیشود. از این حرکات خوانندگان پاپ و رپ هم مثل
امینم و
لیدی گاگا هم انجام دادهاند.»
بهنظر وی «شاهین نجفی از اولین کارهای خود بیش از این که خط سیاسی خاصی را ترویج کند سعی بر تابوشکنی داشته و تا به امروز هم همین روش را بدون کوچکترین وقفهای ادامه داده است، حال گاهی به سکسیست بودن متمایل شده، ولی در بسیاری از کارهایش از مقولهی تابوی همجنسگرایی گرفته تا ضدیت با مذهب با شدت و جرات و بیاغماض همان کرده که از یک راکر توقع میرود.»
این روزنامهنگار در ادامه به مقولهی راک و نقش اجتماعی آن اشاره میکند. او ضمن ریشهشناسی واژه راک(ROCK) در انگلیسی (به معنای تکان دادن کسی یا چیزی، با شدت تکان دادن و کسی را شوکه کردن) یادآوری میکند که واژه راک در سبک موسیقی بیشتر به معنی سوم یعنی «کسی را شوکه کردن و تهییج کردن» به کار می رود.
بهگفته عمرانی دههی۶۰ را به عنوان دههی طلایی راک در غرب میشناسند، دههای که در آن سبکهای مختلفی از راک خلق شد. از خیل سبکهای مشتق از راک میتوان به سبک گلم راک اشاره کرد که با دیوید بوی آغاز شد و شاهین نجفی نیز به این سبک نزدیک است. اصالت این فرم از موسیقی نه به ضربآهنگ و ساز بلکه به پرفورمنس و حرکات راک آرتیست است. پیش از آنکه موسیقی در این سبک غنا داشته باشد، پرفرمنس مهم است.
این روزنامهنگار در توضیح «راک» به عنوان روشی اعتراضی، به نکتهای مغفول اشاره میکند. او بر این باور است که «موسیقی راک اصالتا در خدمت جنبشهای اجتماعیست. هیپیها و پانکها را در دههی ۶۰ در این رده میتوان قرار داد. سبک موسیقی اعتراضی از سبک راک میآید، سبکی که همیشه با اعتراضهای سیاسی و شکستن هنجارهای اجتماعی، نژادی، جنسی و مصرفگرایی همراه بوده است. و خوانندگان و نوازندگان این سبک موسیقی همیشه در این حرکات ساختار-هنجارشکنانه پیشتاز بودهاند.»
عمرانی در نهایت بر این اعتقاد خود پافشاری میکند که «آنچه از دید هر دو گروه مخالفان و موافقانِ برهنه شدن شاهین نجفی دور میماند، نقشی است که وی برای خود ترسیم کرده است. در حقیقت شاهین نجفی از معدود هنرمندانیست که از همان اولین روزهای کارش باوجود فشار نیروهای خرد کننده، شروع به شکستن هنجارها و تابوها کرده بود و موسیقی تنها ابزار او برای رساندن این پیام خشمگین بوده است.»
شلیکی پوپولیستی به سنتی قیممأبانه
از سوی دیگر
سوگند علیخواه روزنامهنگار و زندانی سیاسی سابق با وجود پوپولیستی خواندن روش اعتراضی شاهین نجفی معتقد است که اساساً این پوپولیسم خصیصهی بخش عمدهای از ستارههای هنری است اما نجفی در ادغام همین رویکرد پوپولیستیک با روش ساختارشکنانهاش سنتها را هدف قرار داده است. البته این زندانی سیاسی بر این باور خود پافشاری میکند که اساساً پدیده شاهین نجفی محصول سیستمیست که استبدادی سنتی(بر اساس ایده خدایگان-بندهای) ساخته و باوجود همه نارساییهایش هنوز به همان حیله دورماندن از مقدسات پایبندی دارد.
این روزنامهنگار در ادامه تأکید میکند که شاهین نجفی بازتولید شدهی همان سنت استبدادیست و این دو (نجفی-سیستم استبدادی در هر گسترهای) لازم و ملزوم همدیگرند.
به باور علیخواه «پدیده نجفی بیش از آن که بخواهد و یا سعی کند که بازگو کنندهی واقعیات باشد، تلاش کرده است که واقعیات را مورد هدف قرار دهد و آنها را در هر سطحی از باور عمومی که هستند بشکند.»
به گفته این زندانی سابق سیاسی، «آنگاه که سخن از شأن و هنجار میآید، نجفی درست همان میکند که جامعه منتظر آن نیست: هنجار میشکند. در «نقی» مذهب را مورد هدف قرار میدهد، در «بعد از تو» دگرجنسگرایی را مستاصل جلوه میدهد، صورتش را آرایش میکند و پا ورای جنسیت میگذارد، و حال روی صحنه برهنه میشود، بهظاهر در اعتراض به برهنه کردن زندانیان بند ۳۵۰ اوین و در واقعیت شکستن هنجار برهنگی. در واقع او میگوید برهنگی ناهنجار نیست که برهنه کردن زندانیان بتواند شأن آنها را به حقارت بکشد، اگر این هدف زندانبانان باشد.»
پرسشهایی که دوباره تکرار میشوند
اما آیا روش ساختارشکنانهی شاهین نجفی محصول و برآیند جنبشی مردمی است یا میتواند حرکت و قدمی برای پیریزی یک جنبش تابوشکن باشد؟ آیا طرفداران بسیار او میتوانند از حرکات او موجی بسازند؟ پاسخ را زمان مشخص میکند. اما آنچه نقد است و به نسیه میارزد این که هدف شاهین نجفی هرچه باشد حرکاتش برآیند سازوکارهایی اجتماعیست که گزیری ازآنها متصور نیست. اما آیا او آمده است که به جنبشهای مردمی شوکی وارد کند و نبایدها را به تصویر بکشد؟
پاسخ به این پرسشها فرصتی دیگر میطلبد...