بادامچیان: بازرگان گفت امام عقلش به سیاست نمیرسد
سهم خواهی احمدینژاد از قدرت/ مهندس موسوی، نخست وزیر تحمیلی امام
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی معتقد است اعضای نهضت آزادی در اوایل انقلاب اعتقادی به حضور انقلابیون و روحانیت در سیاست نداشتند و پس از پیروزی انقلاب، مهدی بازرگان مخالف ورود خمینی به سیاست بود.
اسدالله بادامچیان در گفتوگو با خبرآنلاین اظهار داشت: «سال ۵۸ نهضت آزادی جزوهای منتشر کردند و گفتند: امام باید برود قم مرجعیت را اداره کند وکاری به سیاست نداشته باشد. روحانیت باید در منبر و محراب مشغول باشد. چون آنها کسانی هستند که باید دین را حفظ کنند و ورودشان به سیاست موجب میشود دین آسیب ببیند. درباره انقلابیون هم گفتند که کسانی که انقلاب کردند برای انقلاب مفید بودند، اما بعد از انقلاب کشور نیازمند متخصصان است و بهتر است آنها کنار بروند و کار را به متخصصان- منظورشان نهضت آزادی و ملی گراها- بسپارند.»
بادامچیان ضمن انتقاد از نگاه سیاسی اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی گفت: «بازرگان در گفتوگویش با حامد الگار جمله دارد که از اعتقادات سیاسی او نشات می گیرد. آنجا می گوید:«من رفتم نوفل لوشاتو و به امام گفتم که آمریکا قدرت بزرگی است، اما دیدم امام عقلش به سیاست نمیرسد.» در گفت وگو با فالاچی هم همین را می گوید. بعد فالاچی به بازرگان می گوید: پس تو چرا قبول کردی که نخست وزیر انقلاب بشوی؟ میگوید:چون دیدم امام مصمم بود. گفتم ریسک می کنیم و انقلاب می کنیم.»
وی در بخش دیگر صحبتهایش، به برنامهریزی اصلاح طلبان برای انتخابات آتی مجلس خبرگان رهبری اشاره کرد و اظهار داشت: «کسانی که در اصلاحطلبان حرف از تلاش برای خبرگان میزنند هدفشان «مزاحمت ایجاد کردن» برای رهبری از طریق نفوذ در مجلس خبرگان رهبری است. آنها به دنبال بزرگ نمایی نقاط ضعف، کوچک نمایی نقاط قوتاند و میخواهند به سلطه برسند. متاسفانه مقام طلب هستند و با خطوط امام فاصله دارند، اما میگویند ما در خط امام هم هستیم.»
بادامچیان در پاسخ به این سؤال که آیا دلواپس عملکرد دولت تدبیروامید هستید، گفت: «نه، برای انقلاب که دلواپسی نداریم. تا وقتی نوح کشتی بان را داریم، ما از این مسائل و فتنهها نگرانی نداریم. مساله این است که به خاطر انقلاب با این گروهها مدارا شد، اما هر وقت اینها سر کار آمدند به انقلاب آسیب زدند.»
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه در ادامه با بیان اینکه اصولگرایان ۲۰ سال است که سکوت و مدارا کردهاند، در خصوص دوران نخست وزیری مهندس موسوی اظهار داشت: «میرحسین موسوی خلافهای زیادی داشت. ما ۲۰سال سکوت و مدارا کردیم. علی رغم اینکه آنها همه نوع تهمت و افترا به ما زدند. همین مرحوم عسگر اولادی را موسوی آنقدر اذیت کرد که حد و حصر نداشت و در نهایت هم مرحوم عسگر اولادی استعفا داد. در عین اینکه میدانست امام به آقای عسگر اولادی گفته است استعفا ندهد. این مطلب را میدانست. اما خلاف نظر امام رفتار میکرد. در نهایت دید از عهده عسگر اولادی بر نمیآید و آقای عسگر اولادی تابع امام است، مدیر کل بازرگانی تهران را روبروی وزارت بازرگانی به شلاق گرفت. عسگر اولادی پیش امام رفت و گفت: «امام کار به جایی رسیده است که مسوولان اقتصادی این مملکت را دارند به جای من میزنند. شلاق زدن آن مدیر در واقع زدن من است. به نظر شما ماندن من در این شرایط جایز است؟» امام فرمودند: تا آنجایی که میتوانی بمان، اما اگر نشد برو. اینها را میر حسین میدانست.»
بادامچیان نخست وزیری میر حسین موسوی را تحمیلی خواند و افزود: «وقتی در سال ۸۸ موسوی نامزد انتخابات شد. جالب است که گفتد او نخست وزیر امام بود، اما واقعیت این است که او نخست وزیر تحمیلی بر امام بود. اما ما این حرفها را نمیگفتیم. چرا؟ چون نمیخواستیم در کشورحاشیه سیاسی درست کنیم. وقتی سال ۸۸ وارد صحنه انتخابات شد برای احتیاط، برخی اشکالهایش را گفتیم. وقتی ایشان پا به فتنه گذاشت، روشنگری کردیم.»
وی در آخر، رئیس دولت نهم و دهم را قدرت طلب توصیف کرد و گفت: «بدون رودربایستی بخواهیم صحبت کنیم، او(احمدینژاد) قدرت میخواست؛ ابقا در قدرت. منتها مساله این است که ما سهم نداریم؟ ما چه سهمی از انقلاب میتوانیم داشته باشیم؟ مگر آقای احمدی نژاد کی بود؟ یک جوانی که رئیس جمهور ایران شد. اگر قرار بر گرفتن سهم بود، باید عسگر اولادی سهم میگرفت. ابوالفضل حاج حیدری باید سهم میگرفت. ۱۴ سال زندان شاه را کشید.»
No comments:
Post a Comment