Tuesday, March 23, 2010
زندانی سیاسی زهرا اسدپور گرجی در وضعیت خطرناک جسمی بسر می برد
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،وضعیت جسمی زندانی سیاسی زهرا اسدپور گرجی به حدی خطرناک است که پزشکان بهداری خواستار مرخصی استعلاجی فوری برای انجام عمل جراحی وی شده اند
زندانی سیاسی زهرا اسدپور گرجی 51 ساله،از ناراحتی حاد قلبی رنج می برد و ناراحتی قلبی او در روزهای اخیر به مرحلۀ خطرناکی رسیده است که پزشک بهداری زندان گوهردشت خواستار مرخصی استعلاجی اورژانسی برای او شده اند تا بتواند در بیرون از زندان تحت عمل جراحی قرار گیرد.این درخواست پزشکان قبل از عید صورت گرفته است.ولی تا به حال بازجویان وزارت اطلاعات و قاضی ناظر زندان از موافقت با آن خوداری کردند و آن را به بعد از تعطیلات عید موکول کرده اند.وضعیت جسمی خانم زهرا اسدپور گرجی در روزهای اخیر به حدی وخیم شده است که برای انجام کارهای شخصی خود نیاز به کمک همبندیان خود دارد.
خانم زهرا اسدپور گرجی روز 16 آذر ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 8 وزارت اطلاعات در زندان گوهردشت کرج منتقل گردید او چندین هفته تحت بازجوئی و شکنجه فردی بنام محبی سربازجوی وزارت اطلاعات قرار داشت.زندانی سیاسی زهرا اسد پور گرجی و فرزندش پیش از این بدلیل دیدار خانوادگی با فرزندش در قرار گاه اشرف در عراق دستگیر و 16 ماه در زندان گوهردشت کرج بسر بردند و پس از پایان محکومیت غیر انسانی خود آزاد شدند.
در حال حاضر رضا جوشن 25 ساله فرزند خانم اسد پور گرجی که 10 آذر ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 8 زندان گوهردشت معروف به بند سپاه منتقل شد و نزدیک به 2 ماه در سلولهای انفرادی بسر برد سپس او را به بند 4 زندان گوهردشت کرج منتقل کردند.
آنها 19 بهمن ماه 1388 در شعبه 1 دادگاه انقلاب توسط فردی بنام عاصف حسینی رئیس این شعبه به حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال تبعید به زندان زنجان و 4 سال تبعید به روستای قیلار زنجان محکوم شدند.
از طرفی دیگر بدلیل تعمیرات در بند زنان زندان گوهردشت کرج زنان زندانی را به سالن 20 منتقل کرده اند و ظرفیت این سالن را به چند برابر ظرفیت معمول خود افزایش داده اند. زنان زندانی بدلیل کمبود جا باید در راهروها و حتی در نزدیگی سرویسها استراحت کنند. چند برابر شدن ظرفیت این سالن باعث بوجود آمدن مشکلات مختلفی برای زنان زندانی شده است. شرایط ایجاد شده نزدیک به یک ماه است که ادامه دارد.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 10:33:15 توسط بهمن ۵٧
زندانيان سياسي اين رژيم جلاد از هر دسته و گروه كه باشد بايد آزاد گردند. اين خواسته بزرگ و مهم همه ايرانيان است٠بايد از هر راهي كه شده اعتراضات خود را چه در خارج و چه داخل نشان دهيم٠از بروز فجايع سال ٦٠ و ٦٧ بايد جلوگيري كرد چون اين سگان درنده اسلامي براي نجات قايق شكسته اسلام از هيچ پليدي دريغ نميكنند٠سرنگون باد حكومت جمهوري اسلامي- زنده باد حكومت مردم بر مردم٠
زندانی سیاسی زهرا اسدپور گرجی 51 ساله،از ناراحتی حاد قلبی رنج می برد و ناراحتی قلبی او در روزهای اخیر به مرحلۀ خطرناکی رسیده است که پزشک بهداری زندان گوهردشت خواستار مرخصی استعلاجی اورژانسی برای او شده اند تا بتواند در بیرون از زندان تحت عمل جراحی قرار گیرد.این درخواست پزشکان قبل از عید صورت گرفته است.ولی تا به حال بازجویان وزارت اطلاعات و قاضی ناظر زندان از موافقت با آن خوداری کردند و آن را به بعد از تعطیلات عید موکول کرده اند.وضعیت جسمی خانم زهرا اسدپور گرجی در روزهای اخیر به حدی وخیم شده است که برای انجام کارهای شخصی خود نیاز به کمک همبندیان خود دارد.
خانم زهرا اسدپور گرجی روز 16 آذر ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 8 وزارت اطلاعات در زندان گوهردشت کرج منتقل گردید او چندین هفته تحت بازجوئی و شکنجه فردی بنام محبی سربازجوی وزارت اطلاعات قرار داشت.زندانی سیاسی زهرا اسد پور گرجی و فرزندش پیش از این بدلیل دیدار خانوادگی با فرزندش در قرار گاه اشرف در عراق دستگیر و 16 ماه در زندان گوهردشت کرج بسر بردند و پس از پایان محکومیت غیر انسانی خود آزاد شدند.
در حال حاضر رضا جوشن 25 ساله فرزند خانم اسد پور گرجی که 10 آذر ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 8 زندان گوهردشت معروف به بند سپاه منتقل شد و نزدیک به 2 ماه در سلولهای انفرادی بسر برد سپس او را به بند 4 زندان گوهردشت کرج منتقل کردند.
آنها 19 بهمن ماه 1388 در شعبه 1 دادگاه انقلاب توسط فردی بنام عاصف حسینی رئیس این شعبه به حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال تبعید به زندان زنجان و 4 سال تبعید به روستای قیلار زنجان محکوم شدند.
از طرفی دیگر بدلیل تعمیرات در بند زنان زندان گوهردشت کرج زنان زندانی را به سالن 20 منتقل کرده اند و ظرفیت این سالن را به چند برابر ظرفیت معمول خود افزایش داده اند. زنان زندانی بدلیل کمبود جا باید در راهروها و حتی در نزدیگی سرویسها استراحت کنند. چند برابر شدن ظرفیت این سالن باعث بوجود آمدن مشکلات مختلفی برای زنان زندانی شده است. شرایط ایجاد شده نزدیک به یک ماه است که ادامه دارد.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 10:33:15 توسط بهمن ۵٧
زندانيان سياسي اين رژيم جلاد از هر دسته و گروه كه باشد بايد آزاد گردند. اين خواسته بزرگ و مهم همه ايرانيان است٠بايد از هر راهي كه شده اعتراضات خود را چه در خارج و چه داخل نشان دهيم٠از بروز فجايع سال ٦٠ و ٦٧ بايد جلوگيري كرد چون اين سگان درنده اسلامي براي نجات قايق شكسته اسلام از هيچ پليدي دريغ نميكنند٠سرنگون باد حكومت جمهوري اسلامي- زنده باد حكومت مردم بر مردم٠
فراخــوان و نامــۀ سرگشادۀ سينماگرانِ برجستۀ جهان برای آزادی فوری جعفر پناهی
گروه زيادی از سينماگران، هنرمندان و منتقدين برجستۀ سينمای جهان، طی نامه ای سرگشاده به رئيس دستگاه قضائی ايران، خواستارِ آزادیِ فوریِ جعفر پناهی، کارگردان زندانی و آزاديخواه ايرانی شدند.
جعفر پناهی، سينماگر مطرح و بين المللی ايران، در اولين ساعات بامداد سه شنبه ۱۱ اسفندماه با يورشی شبانه به منزل شخصی اش و بازداشت اعضای خانواده و مهمانان وی، تمامی آنان را دستگير کردند؛ که در ميان بازداشت شدگان دو محمد رسول اُف و ابراهيم غفاری (سينماگر فعال کشور) نيز حضور داشتند.
صدها تن از کارگردانان و سينماگران مطرح جهان، طی روزهای اخير پای نامه ای را امضا کرده اند تا ضمن در خواست از آيت الله صادق اردشير لاريجانی، رئيس قوه قضائيه جمهوری اسلامی برای آزادی پناهی، به وی خاطرنشان کنند: "هيچ دليلی برای دستگيری و زندان کردن اين کارگردان مطرح بين المللی وجود ندارد و اين سينماگر جهانی، هم اکنون هزينۀ شجاعت و جراتش در انعکاس صدای مردم ايران و عقايد و مطالبات آنها را پرداخت می کند."
آنها همچنين به دستگيری چند ماه قبلِ جعفر پناهی بر مزار شهيد ندا آقاسلطان (يکی از جانباختگان ماههای اخير) اشاره کرده و خاطرنشان ساختند: اين هنرمند ايرانی امرداد گذشته، همراه با چند سينماگر و شهروندان ديگر، به خاطر شرکت در مراسم ندا، مورد بازداشت واقع شده بود.
سينماگران جهان همچنين از قاضی القضات جمهوری اسلامی خواستار آزادی هرچه سريعترِ جعفر پناهی شده، و دستگيری و بازداشت او را "غيرمنصفانه" و "ناعدالانه" خواندند.
امضا کنندگانِ فراخوانِ هنرمندان و نامۀ فوق الذکر، همچنين خاطرنشان کردند "در يک جامعۀ متمدنِ امروزی، وقتی مرور و بررسی رفتار و اعمال حاکمان و جامعه توسط هنرمندان و سينماگران مورد جلوگيری و انکار قرار می گيرد، عملا تمدن آن جامعه مورد انکار وشک واقع می شود."
از سينماگران و نويسندگان و منتقدان مطرحی که ليست بلند بالای فراخوان و نامه را امضا کرده اند، می توان به نامِ برايان کاکس، ويليام فارلی، والتر ساکس، کارلوس ديگس، نيک جيمز، هری نيومن، جيم اوبرايان، شيرين نشاط، بابک پيامی، حميد دباشی، ژان پیِر، نيک جيمز، تونی گت ليف و راب نيلسون اشاره کرد.
لازم به ذکر است هر کدام از امضا کنندگانِ متنِ فراخوان و نامه به رئيس دستگاه قضائی ايران، نقطه نظر ويژه ای در اين زمينه اعلام کرده اند؛ از جمله ويليام فارلی در اين زمينه خاطرنشان می کند "با نفوذی که پناهی در فيلم و هنر سينمای ايران داشت، وی سعی کرده بود با حاکمان و راس نشينان کشور خود، برای احقاق حقوق جامعه مبارزه کند" و هری نيومن نيز افزوده بود "با نگاهی به فيلمهای پناهی متوجه شدم که ايشان استعدادی ويژۀ سينمای ايران و يک اعتبار بزرگ برای کشورش است و نبايد با وی چنين رفتار شود" و برايان ساکس تصريح کرد "بشدت علاقه مندم اين کمپينِ آزادی پناهی را پيگيری کنم و نسبت به بازداشت غيرمنصفانه و ناعادلانۀ وی اعتراض و موضع گيری کنم و اين مسئله نبايد در يک جامعۀ مدرن و متمدن اتفاق بيافتد."
چند روز پيش نيز حدود ۲۳۰ نفر از سينماگران، هنرمندان و نويسندگانِ اروپا و امريکا، ضمن اعتراض به ادامه بازداشت پناهی، خواهان آزادی وی شده بودند. آنها به مقامات جمهوری اسلامی خاطرنشان کردند "ما امضاء کنندگان (سينماگران و هنرمندان) دراروپا، امريکا و ساير کشورهای جهان، خواهان آزادی فوری جعفر پناهی و محمد رسول اف دو سينماگر برجسته ايرانی هستيم که اخيرا دستگير شده اند."
هم اکنون جعفر پناهی کماکان در سلول انفرادیِ زندانِ اوين به سر می برد و خبری از وضعيت و پرونده وی منتشر نشده است.
جعفر پناهی، سينماگر مطرح و بين المللی ايران، در اولين ساعات بامداد سه شنبه ۱۱ اسفندماه با يورشی شبانه به منزل شخصی اش و بازداشت اعضای خانواده و مهمانان وی، تمامی آنان را دستگير کردند؛ که در ميان بازداشت شدگان دو محمد رسول اُف و ابراهيم غفاری (سينماگر فعال کشور) نيز حضور داشتند.
صدها تن از کارگردانان و سينماگران مطرح جهان، طی روزهای اخير پای نامه ای را امضا کرده اند تا ضمن در خواست از آيت الله صادق اردشير لاريجانی، رئيس قوه قضائيه جمهوری اسلامی برای آزادی پناهی، به وی خاطرنشان کنند: "هيچ دليلی برای دستگيری و زندان کردن اين کارگردان مطرح بين المللی وجود ندارد و اين سينماگر جهانی، هم اکنون هزينۀ شجاعت و جراتش در انعکاس صدای مردم ايران و عقايد و مطالبات آنها را پرداخت می کند."
آنها همچنين به دستگيری چند ماه قبلِ جعفر پناهی بر مزار شهيد ندا آقاسلطان (يکی از جانباختگان ماههای اخير) اشاره کرده و خاطرنشان ساختند: اين هنرمند ايرانی امرداد گذشته، همراه با چند سينماگر و شهروندان ديگر، به خاطر شرکت در مراسم ندا، مورد بازداشت واقع شده بود.
سينماگران جهان همچنين از قاضی القضات جمهوری اسلامی خواستار آزادی هرچه سريعترِ جعفر پناهی شده، و دستگيری و بازداشت او را "غيرمنصفانه" و "ناعدالانه" خواندند.
امضا کنندگانِ فراخوانِ هنرمندان و نامۀ فوق الذکر، همچنين خاطرنشان کردند "در يک جامعۀ متمدنِ امروزی، وقتی مرور و بررسی رفتار و اعمال حاکمان و جامعه توسط هنرمندان و سينماگران مورد جلوگيری و انکار قرار می گيرد، عملا تمدن آن جامعه مورد انکار وشک واقع می شود."
از سينماگران و نويسندگان و منتقدان مطرحی که ليست بلند بالای فراخوان و نامه را امضا کرده اند، می توان به نامِ برايان کاکس، ويليام فارلی، والتر ساکس، کارلوس ديگس، نيک جيمز، هری نيومن، جيم اوبرايان، شيرين نشاط، بابک پيامی، حميد دباشی، ژان پیِر، نيک جيمز، تونی گت ليف و راب نيلسون اشاره کرد.
لازم به ذکر است هر کدام از امضا کنندگانِ متنِ فراخوان و نامه به رئيس دستگاه قضائی ايران، نقطه نظر ويژه ای در اين زمينه اعلام کرده اند؛ از جمله ويليام فارلی در اين زمينه خاطرنشان می کند "با نفوذی که پناهی در فيلم و هنر سينمای ايران داشت، وی سعی کرده بود با حاکمان و راس نشينان کشور خود، برای احقاق حقوق جامعه مبارزه کند" و هری نيومن نيز افزوده بود "با نگاهی به فيلمهای پناهی متوجه شدم که ايشان استعدادی ويژۀ سينمای ايران و يک اعتبار بزرگ برای کشورش است و نبايد با وی چنين رفتار شود" و برايان ساکس تصريح کرد "بشدت علاقه مندم اين کمپينِ آزادی پناهی را پيگيری کنم و نسبت به بازداشت غيرمنصفانه و ناعادلانۀ وی اعتراض و موضع گيری کنم و اين مسئله نبايد در يک جامعۀ مدرن و متمدن اتفاق بيافتد."
چند روز پيش نيز حدود ۲۳۰ نفر از سينماگران، هنرمندان و نويسندگانِ اروپا و امريکا، ضمن اعتراض به ادامه بازداشت پناهی، خواهان آزادی وی شده بودند. آنها به مقامات جمهوری اسلامی خاطرنشان کردند "ما امضاء کنندگان (سينماگران و هنرمندان) دراروپا، امريکا و ساير کشورهای جهان، خواهان آزادی فوری جعفر پناهی و محمد رسول اف دو سينماگر برجسته ايرانی هستيم که اخيرا دستگير شده اند."
هم اکنون جعفر پناهی کماکان در سلول انفرادیِ زندانِ اوين به سر می برد و خبری از وضعيت و پرونده وی منتشر نشده است.
درخواست 45 سینماگر ایرانی برای «آزادی نامشروط» پناهی و نوریزاد
گروه زيادی از سينماگران، هنرمندان و منتقدين سينمای ايران طی نامهای سرگشاده خواستارِ آزادیِ فوریِ جعفر پناهی و محمد نوریزاد شدند :
ما امضاکنندگانِ نامهیسرگشادهی زير، ضمن تاييدِ حقِّ فيلمسازی برای هرکس که درحال و آينده براين امکان دستيابد، و تاييد حقِ آزادیِ بيان و خلاقیّتِ شغلی برای همه، و حقِّ اعتراض به نقضِ حقوقِ اجتماعی و صنفی و شهروندی درحال و آينده برای همگان، خواهانِ آزادی نامشروطِ محمدنوریزاد و جعفرپناهی و همهی کسانیکه بهدلايل بالا بازداشت شدهاند هستيم. آيا شبِ سال نو وقت تجديدنظر درنحوهی رفتار با مَردُم، و دگرگونکردنِ حال به بهترين احوال نيست؟ آيا جز زور و فشار و بند راهی برای ادارهی جامعه نيست؛ و نمیتوان با اصلاحِ امور در راستای خواستههای طبيعی و قانونی و صنفی مَردُم، جای تشديد فضای مرگ و دلهره و دلسردی و نوميدی، جامعهای شاد و خلاق و اميدوار و سرزنده داشت؟ سالِ نومبارک.
بابکاحمدی. مازياراسلامی. محمدرضااصلانی. کمالاطهاری. حميدامجد. رخشانبنیاعتماد. بهرامبيضايی. کيومرثپوراحمد. ساسانپيروز. ناصرتقوايی. پيامجهانمانی. محمدچرمشير. مانیحقيقی. اشکانخطيبی. خشايارديهيمی. محمدرحمانيان. ليلیرشيدی. محمدرضايیراد. علیرفيعی. هماروستا. مونازندی.حميدسمندريان. خسروسينايی. کامرانشيردل. محمدعاقبتی. ترانهعليدوستی. بهزادفراهانی. سپيدهفارسی. مرادفرهادپور. اصغرفرهادی. عليرضاکاوه. حسينکيانی. آيداکیخواهی. مسعودکيميايی. شهلالاهيجی. فاطمهمعتمدآريا. حسنمعجونی. خسرومعصومی. فرهادمهرانفر. مجتبی ميرتهماسب. تهمينهميلانی. عليرضانادری. مهتابنصيرپور. افشينهاشمی. محمداميرياراحمدی. محمديعقوبی
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 13:17:16 توسط شهیدان شهر
جالب است مسعود طلایی یا همان مسعود کیمیای هم بالخره یک جایی بدرد خورد سینماگری که چشمه اش خشکید ودر خشکسالی سوخت درخت پر باری که کیکهو هوس کرد دیگر باری نداشته باشد در چند سال تنها چند سا کوتاه در پیش از انقلاب کارهایی کرد که انقلاب بکند ما جوانها را به گ..زدن بکشاند تا گوزن کشی کنیم امابعد از انقلاب دمخور سعید امامی ها واز خودمان بهتریها نه آن ریشش را مکتبی کرد ونه آن با وبرش ماند ونه بال پری در آورد چند فیلم ننه من دنبال عمه جانم میگردم وننه من پهلوان پنبه ام ساخت وبه حجله رفت حجله ای که دیری نپایید سر از خانه کاسترو درآورد تا فرار دخترش را به ریش اسلام که نه مسیحت ببندد که بعله بچه بیخدا با خدا میشود ودشمن پدر را دوست میپندارد اما این هم ریاکاری بود زیرا او ریاکاری رادرهمنشینی با ریاکاران خوب آموخته است بار وبر دارد اما ظاهرا ندارد خودش میخواهد نداشته باشد ده نمکی ها آدمهایی که اینکاره نیستند نه فرهنگ دان نه هنر دان ونه سنخیتی با ایرانیت دارند از او جلوزدند تا تحول خود را نشان دهند که چماقشان را شکسته اند زیرا دیده اند که بیگناهان را به مسلخ برده اند بخیال کفار ای کاش شهامت داشت
ما امضاکنندگانِ نامهیسرگشادهی زير، ضمن تاييدِ حقِّ فيلمسازی برای هرکس که درحال و آينده براين امکان دستيابد، و تاييد حقِ آزادیِ بيان و خلاقیّتِ شغلی برای همه، و حقِّ اعتراض به نقضِ حقوقِ اجتماعی و صنفی و شهروندی درحال و آينده برای همگان، خواهانِ آزادی نامشروطِ محمدنوریزاد و جعفرپناهی و همهی کسانیکه بهدلايل بالا بازداشت شدهاند هستيم. آيا شبِ سال نو وقت تجديدنظر درنحوهی رفتار با مَردُم، و دگرگونکردنِ حال به بهترين احوال نيست؟ آيا جز زور و فشار و بند راهی برای ادارهی جامعه نيست؛ و نمیتوان با اصلاحِ امور در راستای خواستههای طبيعی و قانونی و صنفی مَردُم، جای تشديد فضای مرگ و دلهره و دلسردی و نوميدی، جامعهای شاد و خلاق و اميدوار و سرزنده داشت؟ سالِ نومبارک.
بابکاحمدی. مازياراسلامی. محمدرضااصلانی. کمالاطهاری. حميدامجد. رخشانبنیاعتماد. بهرامبيضايی. کيومرثپوراحمد. ساسانپيروز. ناصرتقوايی. پيامجهانمانی. محمدچرمشير. مانیحقيقی. اشکانخطيبی. خشايارديهيمی. محمدرحمانيان. ليلیرشيدی. محمدرضايیراد. علیرفيعی. هماروستا. مونازندی.حميدسمندريان. خسروسينايی. کامرانشيردل. محمدعاقبتی. ترانهعليدوستی. بهزادفراهانی. سپيدهفارسی. مرادفرهادپور. اصغرفرهادی. عليرضاکاوه. حسينکيانی. آيداکیخواهی. مسعودکيميايی. شهلالاهيجی. فاطمهمعتمدآريا. حسنمعجونی. خسرومعصومی. فرهادمهرانفر. مجتبی ميرتهماسب. تهمينهميلانی. عليرضانادری. مهتابنصيرپور. افشينهاشمی. محمداميرياراحمدی. محمديعقوبی
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 13:17:16 توسط شهیدان شهر
جالب است مسعود طلایی یا همان مسعود کیمیای هم بالخره یک جایی بدرد خورد سینماگری که چشمه اش خشکید ودر خشکسالی سوخت درخت پر باری که کیکهو هوس کرد دیگر باری نداشته باشد در چند سال تنها چند سا کوتاه در پیش از انقلاب کارهایی کرد که انقلاب بکند ما جوانها را به گ..زدن بکشاند تا گوزن کشی کنیم امابعد از انقلاب دمخور سعید امامی ها واز خودمان بهتریها نه آن ریشش را مکتبی کرد ونه آن با وبرش ماند ونه بال پری در آورد چند فیلم ننه من دنبال عمه جانم میگردم وننه من پهلوان پنبه ام ساخت وبه حجله رفت حجله ای که دیری نپایید سر از خانه کاسترو درآورد تا فرار دخترش را به ریش اسلام که نه مسیحت ببندد که بعله بچه بیخدا با خدا میشود ودشمن پدر را دوست میپندارد اما این هم ریاکاری بود زیرا او ریاکاری رادرهمنشینی با ریاکاران خوب آموخته است بار وبر دارد اما ظاهرا ندارد خودش میخواهد نداشته باشد ده نمکی ها آدمهایی که اینکاره نیستند نه فرهنگ دان نه هنر دان ونه سنخیتی با ایرانیت دارند از او جلوزدند تا تحول خود را نشان دهند که چماقشان را شکسته اند زیرا دیده اند که بیگناهان را به مسلخ برده اند بخیال کفار ای کاش شهامت داشت
آشكار شدن تخلفات علي آبادي در راه اندازي يك بانك خصوصي
جهان نيوز: هيئت تحقيق و تفحص مجلس از سازمان تربيت بدني، محمد علي آبادي را به دست اندازي در بودجه قهرمانان ملي به نفع بانك تات متهم كرد.
به گزارش جهان، هيئت تحقيق و تفحص مجلس از سازمان تربيت بدني در جريان تحقيق و تفحص خود از اين سازمان به اسنادي دست يافته كه نشان مي دهد بخش عمده سرمايه گذاري بانك تات از محل بودجه فدراسيون هاي ورزشي صورت گرفته است.
اين هيئت همچنين رئيس سابق سازمان تربيت بدني را به دست اندازي به بودجه حمايتي از قهرمانان ملي و هزينه اعزام آنها به خارج كشور به نفع بانك تات متهم كرده است.
بانك تات هشتمين بانك خصوصي ايراني است كه توسط جمعي از فعالان حوزه بانكي در قالب سهامي عام و با شعار تجربه، اعتماد و توسعه (تات) تأسيس شده است
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 08:01:13 توسط naser
اين هم يكي ديگر از نور چشمي هاي محمود مشنگ دزد كه دست كثيفش با دست رهبر دزد تر از خودش دريك كاسه است ٠ ملا خامنه ي بهتر بود اسم امسال را ميگذاشتي بي شرفي مضاعف دزدي مضاعف البته براي همان خودي هايت كه همگي در يك قايق بنام قايق عمامه به سران دزد تمرگيده ايد٠چطور رو به قبله ميايستي ونماز ميخواني در حاليكه بند بند وجودت از مال حرام وبه خون بي گناهان موج ميزند ٠اگر از مردم خجالت نمي كشي از خدا خجالت بكش ٠ از آه ونفرين مردم بترس٠ روزهاي بدي را در پيش داري سيد كه اميدوارم بحق خون ريخته جوانان بي گناه همان حضرت محمد چنان به كمرت بزند كه روزي هزار بار بميري وزنده شوي٠
به گزارش جهان، هيئت تحقيق و تفحص مجلس از سازمان تربيت بدني در جريان تحقيق و تفحص خود از اين سازمان به اسنادي دست يافته كه نشان مي دهد بخش عمده سرمايه گذاري بانك تات از محل بودجه فدراسيون هاي ورزشي صورت گرفته است.
اين هيئت همچنين رئيس سابق سازمان تربيت بدني را به دست اندازي به بودجه حمايتي از قهرمانان ملي و هزينه اعزام آنها به خارج كشور به نفع بانك تات متهم كرده است.
بانك تات هشتمين بانك خصوصي ايراني است كه توسط جمعي از فعالان حوزه بانكي در قالب سهامي عام و با شعار تجربه، اعتماد و توسعه (تات) تأسيس شده است
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 08:01:13 توسط naser
اين هم يكي ديگر از نور چشمي هاي محمود مشنگ دزد كه دست كثيفش با دست رهبر دزد تر از خودش دريك كاسه است ٠ ملا خامنه ي بهتر بود اسم امسال را ميگذاشتي بي شرفي مضاعف دزدي مضاعف البته براي همان خودي هايت كه همگي در يك قايق بنام قايق عمامه به سران دزد تمرگيده ايد٠چطور رو به قبله ميايستي ونماز ميخواني در حاليكه بند بند وجودت از مال حرام وبه خون بي گناهان موج ميزند ٠اگر از مردم خجالت نمي كشي از خدا خجالت بكش ٠ از آه ونفرين مردم بترس٠ روزهاي بدي را در پيش داري سيد كه اميدوارم بحق خون ريخته جوانان بي گناه همان حضرت محمد چنان به كمرت بزند كه روزي هزار بار بميري وزنده شوي٠
حمله به محسن برزگر دانشجوی زندانی در زندان بابل و انتقال وی به بهداری زندان
محسن برزگر دانشجوی دانشگاه نوشیروانی بابل که از هفته ی گذشته دوره ی محکومیت تعزیری خود را در زندان بابل می گذراند، توسط زندانیان این زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
این دانشجو که دو هفته ی گذشته را در بند مجرمین قتل این زندان به سر برده، روز گذشته مورد ضرب و شتم دو تن از زندانیان خطرناک این زندان قرار گرفته است. بنا بر این گزارش این اتفاق در حالی روی می دهد که افسر نگهبان بند و جمعی از زندانبانان ناظر این صحنه بوده و بدون هرگونه عکس العملی اجازه ی ضرب و شتم این دانشجو را داده اند. بنا به گفته ی فعالین دانشجویی این شهر این امر تائید کننده ی دستور اداره ی اطلاعات شهرستان بابل مبنی بر آزار و اذیت این دانشجویان در زندان می باشد. ادره ی اطلاعات بابل در گذشته نیز با ضرب و شتم شدید دانشجویان سعی در فشار و اعتراف گیری از دانشجویان دانشگاه بابل و دانشگاه مازندران را داشته است. دانشجویانی که در ماه های گذشته توسط این اداره بازداشت شده اند از تشابه بازجویان خود با دانشجویان و افرادی خبر داده اند که توسط سپاه و اداره اطلاعات سپاه پاسداران این شهر بازداشت شده بودند. به نقل از فعالین سیاسی بابل کنترل اداره اطلاعات سپاه بابل و بویژه کارشناسان دانشجویی این اداره در اختیار سپاه پاسداران بابل و مازندران می باشد و اداره اطلاعات مازندران (ساری) کنرل خاصی بر عملکرد آنها ندارد.
بنا بر گزارش فعالین شهر بابل محسن برزگر اکنون در بهداری زندان بابل بستری می باشد و مسئولین زندان اجازه ی مرخصی به او نداده اند.
محسن برزگر و ایمان صدیقی دو دانشجوی دانشگاه نوشیروانی بابل به همراه محمد اسماعیل زاده وبلاگ نویس بابلی اکنون دوره ی محکومیت خود را در زندان بابل در بند زندانیان خطرناک می گذرانند.
این دانشجو که دو هفته ی گذشته را در بند مجرمین قتل این زندان به سر برده، روز گذشته مورد ضرب و شتم دو تن از زندانیان خطرناک این زندان قرار گرفته است. بنا بر این گزارش این اتفاق در حالی روی می دهد که افسر نگهبان بند و جمعی از زندانبانان ناظر این صحنه بوده و بدون هرگونه عکس العملی اجازه ی ضرب و شتم این دانشجو را داده اند. بنا به گفته ی فعالین دانشجویی این شهر این امر تائید کننده ی دستور اداره ی اطلاعات شهرستان بابل مبنی بر آزار و اذیت این دانشجویان در زندان می باشد. ادره ی اطلاعات بابل در گذشته نیز با ضرب و شتم شدید دانشجویان سعی در فشار و اعتراف گیری از دانشجویان دانشگاه بابل و دانشگاه مازندران را داشته است. دانشجویانی که در ماه های گذشته توسط این اداره بازداشت شده اند از تشابه بازجویان خود با دانشجویان و افرادی خبر داده اند که توسط سپاه و اداره اطلاعات سپاه پاسداران این شهر بازداشت شده بودند. به نقل از فعالین سیاسی بابل کنترل اداره اطلاعات سپاه بابل و بویژه کارشناسان دانشجویی این اداره در اختیار سپاه پاسداران بابل و مازندران می باشد و اداره اطلاعات مازندران (ساری) کنرل خاصی بر عملکرد آنها ندارد.
بنا بر گزارش فعالین شهر بابل محسن برزگر اکنون در بهداری زندان بابل بستری می باشد و مسئولین زندان اجازه ی مرخصی به او نداده اند.
محسن برزگر و ایمان صدیقی دو دانشجوی دانشگاه نوشیروانی بابل به همراه محمد اسماعیل زاده وبلاگ نویس بابلی اکنون دوره ی محکومیت خود را در زندان بابل در بند زندانیان خطرناک می گذرانند.
وضعیت جسمی مریم ضیاء فعال کودکان رو به وخامت گذاشته
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،وضعیت جسمی خانم مریم ضیاء فعال کودکان در ششمین روز اعتصاب غذا به وخامت گراییده ولی بازجویان وزارت اطلاعات از تن دادن به خواسته به حق او خوداری می کنند.
خانم مریم ضیاء از فعالین کودکان کار و خیابانی در ششمین روز اعتصاب غذای خود در اعتراض به ادامه بازداشت غیر قانونی و غیر انسانی توسط بازجویان وزارت اطلاعات وضعیت جسمی اش به وخامت گراییده. او از ضعف شدید،سر درد و سایر عوارض اعتصاب غذا رنج می برد .
خانم ضیاء به خاطر بیماری که دارند ناچار به استفاده از دارو هستند و این داروها بدلیل در اعتصاب غذا بودنش تاثیراتی خطرناکی بر سلامتی وی باقی خواهد گذاشت.
بیش از 2 هفته پیش به همسر او، آقای منصور حیات غیبی از طرف فردی بنام نو فرصتی بازپرس امنیتی شعبه 11 دادگاه انقلاب شهر ری اطلاع داده شد که با سپردن وثیقه 30 میلیون تومانی همسرش را می تواند آزاد کند. آقای حیات غیبی با صرف هزینه های زیادی و با به توقیف گذاشتن سند منزلش و انجام تمام مراحل اداری آن به شعبه 11 بازپرسی مراجعه کرد. ولی نو فرصتی با آوردن بهانه های واهی تلاش داشت که مانع آزادی خانم ضیاء شود.خانواده اش پیگیر علت عدم آزادی خانم ضیاء از بازپرس امنیتی بود که گفت تحت فشار( یاسری بازجوی وزارت اطلاعات) قرار دارد که خانم ضیاء را آزاد نکند.نو فرصتی در اقدامی غیر معمول و در آخرین لحظات اقدام به تنظیم دادخواست و ارسال پرونده به شعبه 28 دادگاه انقلاب کرد و بدین ترتیب علیرغم در توقیف بودن سند منزل به بازداشت غیر قانونی او ادامه میدهند.
لازم به یادآوری است که خانم مریم ضیاء 40 ساله متاهل و دارای 2 فرزند و از فعالین حقوق کودک می باشد.در تاریخ 10 دی ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به بند مخوف 209 منتقل شد و پس 2 ماه بازداشت در بند 209 به بند زنان زندان اوین منتقل شد او در کنار زندانیان عادی و خطرناک قرار داده شده است .
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 17:58:53 توسط شورا
درود بر مریم ضیاء !...پدیدۀ فرار کودکان از خانه و “پناه”! بردن به خیابان، یا محرومیت کودکان از تحصیل و روی آوری اجباری آنان به کار، به حدی زیاد شده،که رژیم دیگر نمیتواند آن را انکار کند. هرچند که تاکنون از ذکر آمار و ارقام دقیق تعداد کودکان کار و خیابانی و ارائه اطلاعات کافی پیرامون آن امتناع كرده اما بیش از یک دهه است که به وجود کودکان کار و خیابانی اعتراف كرده. وقتی که موضوع کودکان خیابانی حاد شد و بحث آن درابعاد نسبتاً وسیعی به رسانهها و به سطح جامعه کشیده شد،جمهوری جنايت نیز سکوت خود را شکست وچنین ادعا کرد که با اجرای یک طرح، کودکان خیابانی را “جمع آوری” خواهد کرد. ده سال پس از این ماجرا ،ادعاها و تلاشهای نهادهای دولتی،نتیجه چه بوده ؟ آیا رژیم غارت و چپاول قدمی در این راه برداشته و به کودکان کار و خیابانی سر و سامانی داده ؟ بدیهی است که جمهوری اسلامی که خود، حراست کنندۀ سفت و سخت مناسبات سرمایهداری ست، نه میخواست و نه میتوانست برای این معضل اجتماعی که خود، آن را تشدید نموده راه حلی پیدا کند.
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 15:20:47 توسط رنگین , محارب
ای مادر که از فرزندان خود گذشتی بدان و آگاه باش که هر کودک فراموش شده ای که شما برای احقاق حقوقش مبارزه میکنی این بیت را در دل و زبان دارد> تنها تویی تنها تویی در خلوت تنهاییم. تنها تو میخواهی مرا با اون همه بدبختی ام.
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 15:11:30 توسط رنگین , محارب
درود بی پایان بر شما شیرزن دلیر ایرانی که غم فرزندان فراموش شده را داری. به امید روزی که بچه ها در جشن سرنگونی این رژیم سراسر نکبت با پرچم برابری و برادری به خیابانها بیایند.
خانم مریم ضیاء از فعالین کودکان کار و خیابانی در ششمین روز اعتصاب غذای خود در اعتراض به ادامه بازداشت غیر قانونی و غیر انسانی توسط بازجویان وزارت اطلاعات وضعیت جسمی اش به وخامت گراییده. او از ضعف شدید،سر درد و سایر عوارض اعتصاب غذا رنج می برد .
خانم ضیاء به خاطر بیماری که دارند ناچار به استفاده از دارو هستند و این داروها بدلیل در اعتصاب غذا بودنش تاثیراتی خطرناکی بر سلامتی وی باقی خواهد گذاشت.
بیش از 2 هفته پیش به همسر او، آقای منصور حیات غیبی از طرف فردی بنام نو فرصتی بازپرس امنیتی شعبه 11 دادگاه انقلاب شهر ری اطلاع داده شد که با سپردن وثیقه 30 میلیون تومانی همسرش را می تواند آزاد کند. آقای حیات غیبی با صرف هزینه های زیادی و با به توقیف گذاشتن سند منزلش و انجام تمام مراحل اداری آن به شعبه 11 بازپرسی مراجعه کرد. ولی نو فرصتی با آوردن بهانه های واهی تلاش داشت که مانع آزادی خانم ضیاء شود.خانواده اش پیگیر علت عدم آزادی خانم ضیاء از بازپرس امنیتی بود که گفت تحت فشار( یاسری بازجوی وزارت اطلاعات) قرار دارد که خانم ضیاء را آزاد نکند.نو فرصتی در اقدامی غیر معمول و در آخرین لحظات اقدام به تنظیم دادخواست و ارسال پرونده به شعبه 28 دادگاه انقلاب کرد و بدین ترتیب علیرغم در توقیف بودن سند منزل به بازداشت غیر قانونی او ادامه میدهند.
لازم به یادآوری است که خانم مریم ضیاء 40 ساله متاهل و دارای 2 فرزند و از فعالین حقوق کودک می باشد.در تاریخ 10 دی ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به بند مخوف 209 منتقل شد و پس 2 ماه بازداشت در بند 209 به بند زنان زندان اوین منتقل شد او در کنار زندانیان عادی و خطرناک قرار داده شده است .
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 17:58:53 توسط شورا
درود بر مریم ضیاء !...پدیدۀ فرار کودکان از خانه و “پناه”! بردن به خیابان، یا محرومیت کودکان از تحصیل و روی آوری اجباری آنان به کار، به حدی زیاد شده،که رژیم دیگر نمیتواند آن را انکار کند. هرچند که تاکنون از ذکر آمار و ارقام دقیق تعداد کودکان کار و خیابانی و ارائه اطلاعات کافی پیرامون آن امتناع كرده اما بیش از یک دهه است که به وجود کودکان کار و خیابانی اعتراف كرده. وقتی که موضوع کودکان خیابانی حاد شد و بحث آن درابعاد نسبتاً وسیعی به رسانهها و به سطح جامعه کشیده شد،جمهوری جنايت نیز سکوت خود را شکست وچنین ادعا کرد که با اجرای یک طرح، کودکان خیابانی را “جمع آوری” خواهد کرد. ده سال پس از این ماجرا ،ادعاها و تلاشهای نهادهای دولتی،نتیجه چه بوده ؟ آیا رژیم غارت و چپاول قدمی در این راه برداشته و به کودکان کار و خیابانی سر و سامانی داده ؟ بدیهی است که جمهوری اسلامی که خود، حراست کنندۀ سفت و سخت مناسبات سرمایهداری ست، نه میخواست و نه میتوانست برای این معضل اجتماعی که خود، آن را تشدید نموده راه حلی پیدا کند.
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 15:20:47 توسط رنگین , محارب
ای مادر که از فرزندان خود گذشتی بدان و آگاه باش که هر کودک فراموش شده ای که شما برای احقاق حقوقش مبارزه میکنی این بیت را در دل و زبان دارد> تنها تویی تنها تویی در خلوت تنهاییم. تنها تو میخواهی مرا با اون همه بدبختی ام.
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 15:11:30 توسط رنگین , محارب
درود بی پایان بر شما شیرزن دلیر ایرانی که غم فرزندان فراموش شده را داری. به امید روزی که بچه ها در جشن سرنگونی این رژیم سراسر نکبت با پرچم برابری و برادری به خیابانها بیایند.
یک هفته اعتصاب غذای محمد داوری در اعتراض به انتقال به سلول انفرادی
به گزارش خبرنگار ندای سبز آزادی محمد داوری عضو سازمان معلمان ایران و سردبیر سایت سحامنیوز که روز ۱۷ شهریورماه در دفتر مهدی کروبی بازداشت شده است ، در اعتراض به انتقال به سلول انفرادی بیش از یک هفته اعتصاب غذا نموده است.
بنا به این گزارش در روزهای گذشته و در پی حضور معاون وزیر اطلاعات جهت بازدید در بند ایشان ، محمد داوری به همراه مهدی کریمیان نسبت وضعیت زندان اعتراض میکنند و تنها 10 دقیقه پس از رفتن این مقام امنیتی از زندان اوین ، داوری و کریمیان به خاطر اعتراض به وضعیت نامساعد زندان اوین به سلول انفرادی منتقل می شوند.
در اعتراض به این اقدام مسئولان زندان اوین ، آقای داوری بیش از یک هفته اعتصاب غذا نموده است که با بی توجهی مسئولان زندان روبرو شده است. ایشان پس از یک هفته به طور موقت اعتصاب غذای خود را شکسته است.
بنا به این گزارش هر گونه حقوق قانونی یک زندانی از قبیل حق استفاده از کتاب ، تلویزیون ، روزنامه و حتی رفتن به هواخوری روزانه از آقایان داوری . کریمیان سلب شده است. تنها در هفته یک روز هواخوری به آن ها داده می شود. ضمن آن که با اصرار فراوان آن دو فقط روزنامه کیهان در اختیار آن ها قرار گرفته است.
گفتنی است در هفتههای اخیر مسئولان زندان اوین، این عضو دربند سازمان معلمان ایران را از تماس تلفنی محروم و او را به سلول ۲ نفره منتقل نمودهاند. فشار بر این فعال مدنی در حالی صورت میپذیرد که بیش از سه ماه از برگزاری دادگاه وی میگذرد و مراجعه وکلای او مینا جعفری و ژینوس شریف به دادگاه انقلاب بینتیجه بوده است.
شایان ذکر است محمد داوری، معلم يكي از مدارس منطقه ۱۱ تهران بوده و از زمان بازداشت قادر به حضور در كلاس درس نبوده است که اين امر وی را دچار مشكلات كاری نموده و حتی ممکن است باعث اخراج به علت غيبت طولانی مدت شود. از جمله اتهامات این روزنامهنگار فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی عنوان شده است.
محمد داوری در روز ۱۷ شهریورماه در پی حمله نیروهای امنیتی به دفتر شخصی مهدی كروبی و دفتر حزب اعتماد ملی با حكم جلب صادره از سوي دادستاني تهران بازداشت شد. دادگاه این فعال مدنی در روز اول آذرماه برگزار گردید اما تاکنون رای دادگاه بدوی صادر نشده است.
بنا به این گزارش در روزهای گذشته و در پی حضور معاون وزیر اطلاعات جهت بازدید در بند ایشان ، محمد داوری به همراه مهدی کریمیان نسبت وضعیت زندان اعتراض میکنند و تنها 10 دقیقه پس از رفتن این مقام امنیتی از زندان اوین ، داوری و کریمیان به خاطر اعتراض به وضعیت نامساعد زندان اوین به سلول انفرادی منتقل می شوند.
در اعتراض به این اقدام مسئولان زندان اوین ، آقای داوری بیش از یک هفته اعتصاب غذا نموده است که با بی توجهی مسئولان زندان روبرو شده است. ایشان پس از یک هفته به طور موقت اعتصاب غذای خود را شکسته است.
بنا به این گزارش هر گونه حقوق قانونی یک زندانی از قبیل حق استفاده از کتاب ، تلویزیون ، روزنامه و حتی رفتن به هواخوری روزانه از آقایان داوری . کریمیان سلب شده است. تنها در هفته یک روز هواخوری به آن ها داده می شود. ضمن آن که با اصرار فراوان آن دو فقط روزنامه کیهان در اختیار آن ها قرار گرفته است.
گفتنی است در هفتههای اخیر مسئولان زندان اوین، این عضو دربند سازمان معلمان ایران را از تماس تلفنی محروم و او را به سلول ۲ نفره منتقل نمودهاند. فشار بر این فعال مدنی در حالی صورت میپذیرد که بیش از سه ماه از برگزاری دادگاه وی میگذرد و مراجعه وکلای او مینا جعفری و ژینوس شریف به دادگاه انقلاب بینتیجه بوده است.
شایان ذکر است محمد داوری، معلم يكي از مدارس منطقه ۱۱ تهران بوده و از زمان بازداشت قادر به حضور در كلاس درس نبوده است که اين امر وی را دچار مشكلات كاری نموده و حتی ممکن است باعث اخراج به علت غيبت طولانی مدت شود. از جمله اتهامات این روزنامهنگار فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی عنوان شده است.
محمد داوری در روز ۱۷ شهریورماه در پی حمله نیروهای امنیتی به دفتر شخصی مهدی كروبی و دفتر حزب اعتماد ملی با حكم جلب صادره از سوي دادستاني تهران بازداشت شد. دادگاه این فعال مدنی در روز اول آذرماه برگزار گردید اما تاکنون رای دادگاه بدوی صادر نشده است.
فیلم : مصاحبۀ سی ان ان با پدرومادر جانباخته رامین رمضانی
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 06:17:00 توسط حامد
درود به رامین و شما درد کشیدگان ، من هیچوقت شما و رامینو فراموش نمیکنم ، به امیده اجرای عدالت ، آرزوی صبر براتون دارم ، مرگ بار ظلم
عکس/ هفت سین مادر سهراب
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 03:33:11 توسط ساسان اول
به گل گشت جوانان یاد ما را زنده دارید ای رفیقان....که ما در ظلمت شب، زیر بال وحشی خفاش خون آشام، نشاندیم این نگین سرخ روشن را به روی انگشتری صبح فردا.. .و خون ما به سرخی گل لاله ، به پاکی گل ژاله ، به گرمی لب تب دار عاشق ، ریخت بر دیوار هر برزن و نقشی زد به سنگ فرش خیابان ها.../ دست تو را می بوسم مادر گرامی سهراب ...غمگین مباش مادر عزیزم که رستم ها در راهند و لشکر شب اسلام تاراج گر را طاقت پایداری نیست در برابر تهمینه ها ، گردآفرید ها و آرش ها ....ایران زنده بمان تا زندگی هست . ما می رویم و ایران می ماند سر افراز .
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 03:27:48 توسط سامان
مادر عزیزم ما همه فرزندان تو هستیم ، دوستت داریم !
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 02:21:14 توسط azadi
با عرض تسليت براي همه مادران و پدران داغدار و نفرين ابدي به جانيان ديني
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 00:54:00 توسط morteza
مادر عزیزم ...ایران ما به شیر زنانی مانند شما نیاز دارد که پیوسته در میدان رزم حضور دارند ...مادر عزیزم دست و پایت را می بوسم ...
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 00:23:44 توسط الکس
این بار سهراب به دست دیوان گلگونه پیراهن شد و بازهم سهرابی دیگر جانباخته راه میهن شد رستم نکشت فرزند دلبندش را دیو سیاه و سفید کشت فرزندش را سهراب و سرزمین ایران برای همیشه میمانند آنانی که می روند و نابود میشوند دیوانند
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 00:00:04 توسط Neda
درود بر شجاعت و پایداریت ای مادر سهراب! تو براستی یک شیرزن ایرانی هستی. من خازانه و متوزانه بر بزرگیه روحت و همت والایت سرفرو میاورم. تو براستی الگوی مبارزه با استبداد آخوندی و استبداد دینی هستی. میلیونها درود بیپایان بر شرفت!!! تو مادر واقعی فرزندان ایرانزمین هستی. دست تورا همچون دست مادرم با افتخار میبوسم. ما همگی سهراب هستیم. یاد سهراب ۱۹ ساله ما همیشه جاودان و راهش پر را ه رو باد. هزاران درود بر تو و فرزند پاک سرشتت باد. بیاری خداوند دودمان خامنه ای و ا.ن بزودی برچیده خواهد شد. به امید آنروز که دیر نیست.
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 20:39:56 توسط دگتر الفی
که چندان امانم ده از روزگار--کزین نحس ظالم براید دمار..اگر من نبینم مر اورا هلاک--شب گور چشمم نخسبد بخاک(سعدی) شیر زن آزاده تو با گرانبها ترین گل به پیشواز نوروزمان امدی و با جان فرزندجوانت و شیره وجودت بر پیکر زخمی و بیمار استبداد زده ایران جان دمیدید و من و ما هویت و حیات ایران زمین را مدیون شما مادران غیور و سلحشور ایران زمین میدانیم..در بلندای تاریخ، این شما بودید که مردان و زنان نامدار و آزاده را در پیشرفت مدنیت به جهانیان شناساندید تا اینک با افتخار بگوییم ،من ایرانیم .. و این خون به ناحق ریخته فرزندان ایرانزمین هست که ننگ شرم اور حکومت الهی جمهوری اسلامی را از دامن ایرانزمین پاک کرده . ای شیر زن رشید ما با افتخار خود را فرزند شما میدانیم و افریده شما. نه افریده خدای خون اشام و ادمخوار ضد زیبایی مدینه با ان بهشت و جهنم ساخت و پرداخته یک مشت بادیه نشین ملخ خوار.ای مام وطن،خالق ما،مادرسهرابها،ونداها.... بهاران بر شما خجسته باد
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 19:46:27 توسط آرش*
سلام از دور میدارم ، پیام از دور میدارم،دلم آکنده از خون است و دنیا را تفاوت نیست،نمیدانم چه باید گفت ،نمیدانم چه باید کرد که ره بسیار و دشوار است و لکن نیک میدانم زمستان را بهاری هست و شب هنگام را صبحی...و این باور به دستان توانمندان ایران است...من و تو ما همه از پای برخیزیم و دیوان،اهرمن دشمن، ز خاک خویش بر داریم و گل در باوران کاریم...تو أی مام وطن ایران،هزاران لاله بر داری ، و حالا هم در این گلزار آزادی ، گل سهراب در بر دار...درود بر جاودان سهرابها و درود برّ جاودان ترانههای راه آزادی ایران...
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 19:19:05 توسط روزبه
درود بر تو شیر زن پر استقامت که چنین پسری زائیدی و به بهترین شکل تربیت و با تقدیم ان در راه آزادی ایران سهراب را در تاریخ ایران زنده و جاویدان کردی و تاریخ و مردم ایران هرگز مادرانی مثل شما را و ظلمی را که به شما ها شد واستقامتی که شما ها کردید را فراموش نخواهد کرد به امید پیروزی شب ستیزان بر شب پرستان
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 19:02:41 توسط parviz
درود به روح پاك وبي گناه اين جوان كه فرزند از دست رفته تمام مردان وزنان آزاده ايران زمين است٠ ونفرين ابد براي قاتلين چنين گلهاي پاك٠
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 18:48:55 توسط داود
ای حکومت اسلامي بی ...در این سال جدید بيچاره ات خواهيم کرد... انتقام قطره قطره خون عزيزانمان، و ذره ذره اشک هايمان را از تو خواهيم گرفت ايراني نباشم من اگر لحظه اي در راه نابودي تو قدم بر ندارم
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 18:47:00 توسط فرزانه
مادرم ! من سرخم ! صورت زجر كشيده ات را ميبوسم !
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 18:40:45 توسط حجت
من برای این بانوی سرفراز و مبارز بزرگ و افتخار زنان و مردان ایران احترام بی نهایت قائلم و بر او درود میفرستم و برای بزرگواریش ارج قائلم و افتخار میکنم که هموطن این نمونه انسانیت باشم: خوهرم عیدت مبارک و برایت هر آنچه خوب در دنیا وجود دارد طلب میکنم و انشاء الله انتقام خون آن مرد بزرگی که تقدیم ایران کردی گرفته خواهد شدو درود بر شزفت ای بانوی سرفراز.
اخبار زندانیان سیاسی: سرنوشت عبرت آمیز یک دانشجو پس از اعتماد به بازجوها
ندای سبز آزادی : سينا گلچين، بيست ساله، دانشجوی رشته ی عمران در تاريخ ۱۷/۱۰/۸۸ در منزلش توسط ماموران اطلاعات و امنيت کشور بازداشت شد.
وی ۲۳ روز در بندهای انفرادی زندان اوين توسط ماموران اطلاعات مورد بازجويی قرار گرفت. در اين زمان به صورت مداوم قول آزادی به شرط همکاری کامل سينا به وی داده می شد. در تمام اين مدت خانواده وی از طريق بازجوهای پرونده با او امکان ارتباط داشتند و وعده و وعيدهای آزادی قريب الوقوع او مانع از هر گونه ارتباط خانواده با رسانه ها می شد.
سينا گلچين در تاريخ ۷/۱۱/۸۸ در تفهيم اتهام نهايی با کيفر خواست محاربه و مفسد فی الارض مواجه شد که در همان روز و پس از انجام اعمال نمایشی توسط بازجوی وی لغو شد. سينا گلچين در تاريخ ۹/۱۱/۸۸ در دادگاه تمرينی دادگاه انقلاب حضور يافت و به وی اطلاع داده نشد که اين يک دادگاه رسمی است يا خير. پس از دفاعيات وی ، معاون دادستان نارضايتی خود را از دفاعيات او اعلام کرد و به او گفت که اگر فردا در دادگاه علنی اين گونه دفاع کند، بی فايده است و آرامش به جامعه باز نخواهد گشت، بلکه بايد اقرار کند که هدف اصلی او براندازی نرم بوده است، در غير اين صورت افساد فی الارض را به کيفرخواست او برمی گرداند و تبعيد و حبس را نيز اضافه می کند.
در دادگاه علنی تاريخ ۱۰/۱۱/۸۸ سينا گلچين به عنوان متهم رديف اول يا پرونده اول با اقرار به کارهای ناکرده به محکوم کردن خود پرداخت.
بازجوی پرونده تا ساعاتی قبل از ابلاغ حکم به سينا و خانواده اش اعلام می کرد که: "حکم سينا با توجه به همکاری و گردش کار مثبت پرونده در حد تعليق ، جريمه نقدی و يا نهايتا شش ماه حبس تعزيری خواهد بود و او با احتمال زياد نيازی به وکيل نخواهد داشت و به زودی به آغوش خانواده بر خواهد گشت" .
سينا از زمان اتمام بازجويی تا دادگاه علنی هيچ گونه وکيل مدافعی نداشته و هيچ ارتباطی با هيچ فردی غير از بازجوی وزارت اطلاعات دولت کودتا نداشته است و تماما در انفرادی به سر می برده است. حکم سينا با توجه به کيفرخواست، هشت سال حبس تعزيری تعيين شده که اکنون در مرحله تجديد نظر است.
کيفرخواست او اجتماع و تبانی در جهت طرح براندازی نرم، توهين به علی خامنه ای از طريق تنظيم و امضای شکواييه و ارتباط با رساته های معاند، يعنی محسن سازگارا و عليرضا نوری زاده عنوان شده. حال آنکه هيچ سند و مدرکی دال بر حضور وی در هيچ اجتماعی موجود نبوده است.
در پی اعتراض خانواده متهم به چنين حکم سنگينی که مغاير وعده و وعيد های بازجوی وی بود، به آنان گفته شد که حکم سينا در واقع اعدام بوده و اين رأفت اسلامی است که به ۸ سال حبس ختم شده!
سينا با وثيقه ۸۰۰ ميليون تومانی برای ۱۰ روز مرخصی از زندان آزاد شد و در اين مدت مجددا از طرف وزارت اطلاعات تحت فشار برای اقرار مجدد به کارهای نکرده در راديو و همکاری با وزارت اطلاعات قرار گرفت و چون اين درخواست از طرف سينا گلچين پذيرفته نشد، به وی دستور داده شد که مجددا خود را به زندان معرفی کند.
سينا اکنون در زندان اوين در بند عمومی ۳۵۰ به سر می برد و تلاش خانواده وی برای گرفتن مرخصی مجدد از قاضی صلواتی، بدون نتيجه است.
به گفته این قاضی، که در جریان محاکمه های نمایشی، نقش سابق سعید مرتضوی را ایفا می کند، مرخصی تنها با نظر کارشناس (بازجو) تائيد می شود. سينا گلچين فردی ۲۰ ساله، بدون سابقه کيفری، با روابط اجتماعی محدود بوده و در واقع بی گناه ديگری است که قربانی روش های غیر انسانی و غیر اخلاقی تشکيلات امنيتی و قضایی در جمهوری اسلامی شده است.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 01:32:28 توسط عاشق ايران
الأ لعنت الله علي قوم الظالمين-به اميد ايراني ازاد و غير وابسته بههيچ گونه حزب و رنگي نه سبز نه سفيد نه قرمز همه براي ايران ايران براي همه نصر من الله و فتح قريب
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 20:17:09 توسط شاهرخ
من از تمام خانوادهها و بستگان این عزیزان درخواست میکنم، بهیچ عنوان به این رژیم دجال اعتماد نکنید، سکوت کردن به ضرر این عزیزان در بند خواهد بود. به امید آزادی تمام زندانیان سیاسی.
وی ۲۳ روز در بندهای انفرادی زندان اوين توسط ماموران اطلاعات مورد بازجويی قرار گرفت. در اين زمان به صورت مداوم قول آزادی به شرط همکاری کامل سينا به وی داده می شد. در تمام اين مدت خانواده وی از طريق بازجوهای پرونده با او امکان ارتباط داشتند و وعده و وعيدهای آزادی قريب الوقوع او مانع از هر گونه ارتباط خانواده با رسانه ها می شد.
سينا گلچين در تاريخ ۷/۱۱/۸۸ در تفهيم اتهام نهايی با کيفر خواست محاربه و مفسد فی الارض مواجه شد که در همان روز و پس از انجام اعمال نمایشی توسط بازجوی وی لغو شد. سينا گلچين در تاريخ ۹/۱۱/۸۸ در دادگاه تمرينی دادگاه انقلاب حضور يافت و به وی اطلاع داده نشد که اين يک دادگاه رسمی است يا خير. پس از دفاعيات وی ، معاون دادستان نارضايتی خود را از دفاعيات او اعلام کرد و به او گفت که اگر فردا در دادگاه علنی اين گونه دفاع کند، بی فايده است و آرامش به جامعه باز نخواهد گشت، بلکه بايد اقرار کند که هدف اصلی او براندازی نرم بوده است، در غير اين صورت افساد فی الارض را به کيفرخواست او برمی گرداند و تبعيد و حبس را نيز اضافه می کند.
در دادگاه علنی تاريخ ۱۰/۱۱/۸۸ سينا گلچين به عنوان متهم رديف اول يا پرونده اول با اقرار به کارهای ناکرده به محکوم کردن خود پرداخت.
بازجوی پرونده تا ساعاتی قبل از ابلاغ حکم به سينا و خانواده اش اعلام می کرد که: "حکم سينا با توجه به همکاری و گردش کار مثبت پرونده در حد تعليق ، جريمه نقدی و يا نهايتا شش ماه حبس تعزيری خواهد بود و او با احتمال زياد نيازی به وکيل نخواهد داشت و به زودی به آغوش خانواده بر خواهد گشت" .
سينا از زمان اتمام بازجويی تا دادگاه علنی هيچ گونه وکيل مدافعی نداشته و هيچ ارتباطی با هيچ فردی غير از بازجوی وزارت اطلاعات دولت کودتا نداشته است و تماما در انفرادی به سر می برده است. حکم سينا با توجه به کيفرخواست، هشت سال حبس تعزيری تعيين شده که اکنون در مرحله تجديد نظر است.
کيفرخواست او اجتماع و تبانی در جهت طرح براندازی نرم، توهين به علی خامنه ای از طريق تنظيم و امضای شکواييه و ارتباط با رساته های معاند، يعنی محسن سازگارا و عليرضا نوری زاده عنوان شده. حال آنکه هيچ سند و مدرکی دال بر حضور وی در هيچ اجتماعی موجود نبوده است.
در پی اعتراض خانواده متهم به چنين حکم سنگينی که مغاير وعده و وعيد های بازجوی وی بود، به آنان گفته شد که حکم سينا در واقع اعدام بوده و اين رأفت اسلامی است که به ۸ سال حبس ختم شده!
سينا با وثيقه ۸۰۰ ميليون تومانی برای ۱۰ روز مرخصی از زندان آزاد شد و در اين مدت مجددا از طرف وزارت اطلاعات تحت فشار برای اقرار مجدد به کارهای نکرده در راديو و همکاری با وزارت اطلاعات قرار گرفت و چون اين درخواست از طرف سينا گلچين پذيرفته نشد، به وی دستور داده شد که مجددا خود را به زندان معرفی کند.
سينا اکنون در زندان اوين در بند عمومی ۳۵۰ به سر می برد و تلاش خانواده وی برای گرفتن مرخصی مجدد از قاضی صلواتی، بدون نتيجه است.
به گفته این قاضی، که در جریان محاکمه های نمایشی، نقش سابق سعید مرتضوی را ایفا می کند، مرخصی تنها با نظر کارشناس (بازجو) تائيد می شود. سينا گلچين فردی ۲۰ ساله، بدون سابقه کيفری، با روابط اجتماعی محدود بوده و در واقع بی گناه ديگری است که قربانی روش های غیر انسانی و غیر اخلاقی تشکيلات امنيتی و قضایی در جمهوری اسلامی شده است.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 01:32:28 توسط عاشق ايران
الأ لعنت الله علي قوم الظالمين-به اميد ايراني ازاد و غير وابسته بههيچ گونه حزب و رنگي نه سبز نه سفيد نه قرمز همه براي ايران ايران براي همه نصر من الله و فتح قريب
نوشته شده در تاريخ دوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و دوم مارس ۲۰۱۰ ، 20:17:09 توسط شاهرخ
من از تمام خانوادهها و بستگان این عزیزان درخواست میکنم، بهیچ عنوان به این رژیم دجال اعتماد نکنید، سکوت کردن به ضرر این عزیزان در بند خواهد بود. به امید آزادی تمام زندانیان سیاسی.
چهارماه بی خبری از وضعیت دکتر اکبر کرمی پزشک و پژوهشگر دینی در قم
ادوار نیوز - دکتر اکبر کرمی، پزشک و پژوهشگر مسائل دینی، حدود چهار ماه است که در قم بازداشته شده ولی همچنان بلاتکلیف است و بازپرس او میگوید هنوز فرصت نکرده پرونده او را بخواند.
دکتر محمد سیفزاده وکیل مدافع او میگوید مشخص نیست که چرا پروندهی زندانیدار مطالعه نمیشود. شیرین فیروزی همسر این پژوهشگر هم، نامه سرگشادهای به مقامات قضایی نوشته و خواهان رسیدگی به وضعیت همسرش شده است. محمد سیفزاده در این باره به زمانه میگوید:
آقای دکتر اکبر کرمی از پزشکان بسیار محبوب و مورد اعتماد شهر قم هستند که در تاریخ ۳/۹/۸۸ از طرف دادسرای قم تحت تعقیب قرار میگیرند و از طرف بازپرس شعبهی دهم دادسرای انقلاب، با صدور قرار بازداشت، به زندان فرستاده و ممنوع الملاقات میشوند. از همان جا برای من پیغام داده بودند که به عنوان وکیلشان وارد پرونده شوم، من روی پروندهی ایشان وکالت گذاشتم ولی به هر حال در مرحلهی تحقیقات مقدماتی، معمولا پرونده در اختیار وکیل قرار نمیگیرد تا ببیند داخل پرونده چه اتفاقاتی افتاده است.
متاسفانه از روزی که بنده وکالت روی پروندهی ایشان گذاشتم، بارها به آقای بازپرس مراجعه کردم و معلوم نیست با چه توجیهی میگویند من هنوز پرونده را مطالعه نکردهام، مشخص نیست چرا پروندهی زندانیدار مطالعه نميشود و همینطور ایشان ممنوعالملاقات هم بودند. من در زندان با ایشان ملاقات کردم، با توجه به صحبتهایی که با موکلم کردم و تحقیقاتی که از ایشان شده بود و پرینت مقالات ایشان را که بعضا وب رفته بود و بعضیها هم اصلا منتشر نشده بود، هیچکدام حاوی جرم نبود، بنابراین ایشان بدون ارتکاب جرم از 3 آذرماه در بازداشت موقت هستند.
دکتر محمد سیفزاده وکیل مدافع او میگوید مشخص نیست که چرا پروندهی زندانیدار مطالعه نمیشود. شیرین فیروزی همسر این پژوهشگر هم، نامه سرگشادهای به مقامات قضایی نوشته و خواهان رسیدگی به وضعیت همسرش شده است. محمد سیفزاده در این باره به زمانه میگوید:
آقای دکتر اکبر کرمی از پزشکان بسیار محبوب و مورد اعتماد شهر قم هستند که در تاریخ ۳/۹/۸۸ از طرف دادسرای قم تحت تعقیب قرار میگیرند و از طرف بازپرس شعبهی دهم دادسرای انقلاب، با صدور قرار بازداشت، به زندان فرستاده و ممنوع الملاقات میشوند. از همان جا برای من پیغام داده بودند که به عنوان وکیلشان وارد پرونده شوم، من روی پروندهی ایشان وکالت گذاشتم ولی به هر حال در مرحلهی تحقیقات مقدماتی، معمولا پرونده در اختیار وکیل قرار نمیگیرد تا ببیند داخل پرونده چه اتفاقاتی افتاده است.
متاسفانه از روزی که بنده وکالت روی پروندهی ایشان گذاشتم، بارها به آقای بازپرس مراجعه کردم و معلوم نیست با چه توجیهی میگویند من هنوز پرونده را مطالعه نکردهام، مشخص نیست چرا پروندهی زندانیدار مطالعه نميشود و همینطور ایشان ممنوعالملاقات هم بودند. من در زندان با ایشان ملاقات کردم، با توجه به صحبتهایی که با موکلم کردم و تحقیقاتی که از ایشان شده بود و پرینت مقالات ایشان را که بعضا وب رفته بود و بعضیها هم اصلا منتشر نشده بود، هیچکدام حاوی جرم نبود، بنابراین ایشان بدون ارتکاب جرم از 3 آذرماه در بازداشت موقت هستند.
تورنتو استار : زنانی از جمع مادران عزادار که هر شنبه در پارک لاله گرد هم می آمدند هنوز در زندان هستند
صدای آمریکا : مادران عزادار موضوع گزارش روزنامۀ کانادايی تورونتو استار دربارۀ گروهی از زنان ايرانی است که در سکوت اعتراض خود را بيان می کنند. تورنتو استار می نويسد «از خردادماه گذشته هر شنبه فرزانه زينعلی با گروهی از مادران در پارک لاله گرد هم می آمدند. آنان لباس های کاملا سياه به تن داشته و با شمعی در دست، و در سکوت، در پارک لاله راه می رفتند. نام اين زنان مادران عزادار است.» به نوشته تورنتو استار اما فرزانه زينعلی ديگر با اين زنان قدم نمی زند. وی حدود دو ماه پيش به همراه سی و يک نفر ديگر توسط سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی دستگير شد. بسياری از دستگير شدگان از آن زمان تاکنون آزاد شده اند اما خانم زينعلی همچنان در بند است و احتمال می رود او در زندان اوين حبس شده باشد. به نوشته تورنتو استار دستگيری فرزانه زينعلی و برخورد با مادران عزادار در ايران تنها نمونه ای از نقض حقوق بشر توسط دولت محمود احمدی نژاد و سپاه پاسداران است. تورنتو استار می نويسد ايران در زندانی کردن ناراضيان سياسی، سرکوب خشونت آميز اعتراضات و اعمال قوانين ناراحت کننده توسط گشت های اخلاقی، يد طولانی دارد. به عقيده گزارشگر اين روزنامه کانادايی سالها نقض حقوق بشر در ايران می تواند بزرگترين تهديد عليه دولت محمود احمدی نژاد باشد.
بیخبری مطلق از وضعیت علی اکبر عجمی، فعال دانشجویی
کمیته گزارشگران حقوق بشر - با گذشت ۴۰ روز از بازداشت علی اکبر عجمی، از فعالان دانشجویی طیف چپ، خانواده و دوستان وی در بیخبری مطلق از وضعیت وی به سر میبرند.
این دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تهران، چند روز پس از بازداشت در سبزوار به زندان اوین منتقل شد و از آن تاریخ هیچگونه تماسی با خانواده و دوستان خود نداشته و از محل دقیق نگهداری او اطلاعی در دسترس نیست.
این در حالی است که در روزهای متنهی به سال نو تعداد زیادی از زندانیان سیاسی آزاد شدند و تعدادی از آنان با خانوادههای خود تماس تلفنی یا ملاقات کابینی داشتهاند.
علی اکبر عجمی، عضو دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب و سردبیر نشریه دانشجویی «دنیای بهتر» است. وی در روز ۲۱ بهمنماه، در منزل پدریاش در روستایی از توابع شهرستان سبزوار بازداشت شد و پس از چند روز به زندان اوین منتقل گشت.
این دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تهران، چند روز پس از بازداشت در سبزوار به زندان اوین منتقل شد و از آن تاریخ هیچگونه تماسی با خانواده و دوستان خود نداشته و از محل دقیق نگهداری او اطلاعی در دسترس نیست.
این در حالی است که در روزهای متنهی به سال نو تعداد زیادی از زندانیان سیاسی آزاد شدند و تعدادی از آنان با خانوادههای خود تماس تلفنی یا ملاقات کابینی داشتهاند.
علی اکبر عجمی، عضو دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب و سردبیر نشریه دانشجویی «دنیای بهتر» است. وی در روز ۲۱ بهمنماه، در منزل پدریاش در روستایی از توابع شهرستان سبزوار بازداشت شد و پس از چند روز به زندان اوین منتقل گشت.
خامنه ای بازنده بزرگ سال 88
خامنه ای بازنده بزرگ سال 88
خامنه ای همان حسین شريعتمداری است
مردمک : مهدی جامی، روزنامهنگار و صاحب وبلاگ سیبستان، در یادداشتی که برای مردمک نوشته، سال هشتاد و هشت را سال شکست و شکسته شدن آقای خامنهای میداند. به عقیده وی در بازی سیاست سال ۸۸ آقای خامنهای هر طور که بازی میکرد باخته بود.
مهدی جامی
سال 88 سال عریانی بود. وقتی به 12 سال پیش از آن و پیشتر برگردیم می بینیم که فضای سیاسی تا چه حد رازآمیز و پوشیده و غیرشفاف بوده است. دوره خاتمی یک مزیت بزرگش شفاف سازی در حوزه سیاسی بود. پیش از آن فقط در دوره کرباسچی تا حدودی اوضاع روشنی گرفته بود و خط ها متمایز شده بود. پس از آن دو دوره، به سال عریانی رسیدیم.
در سال 88 بالاخره آقای رهبر از پشت پرده به جلوی پرده کشیده شد. او در سالهای نخست رهبری اش همیشه هر نوع اختلافی را نفی و انکار میکرد ولی تار و مار چپها را بی سر و صدا از مجلس چهارم شروع کرد. بعد در دوره خاتمی ناچار شد نوعی اختلاف زیرجلی را به صورت دوفاکتو (و بدون پذیرش مسئولیت آن) میدان بدهد تا رقبای قدیم قدرت نگیرند و سر روشنفکران را هم زیر آب کند. ولی اوضاع طوری مدیریت می شد که حتی قتلهای روشنفکران هم رهبر را از پشت پرده بیرون نیاورد. در سال 88 اما او عملا و رسما و پس از 20 سال رهبری به شکاف مواضع خود و نخبگان صدر انقلاب و ایده های آزادیخواهانه «شهروند شدگان» مهر تایید نهاد. کنار احمدی نژاد ایستاد و از دیگران تبری جست و زیر میز بازی برنده اصلاحگران زد. رهبر رسما رهبر مخالفان اصلاحات و رئیس سرکوبگران شد.
بازنده بزرگ
سال 88 سال پایان آقای خامنهای بود. اما این به بازیهای او پایان نداد. آقای خامنهای از چند ماه قبل و تا 9 ماه بعد از انتخابات جنگ نرم و سخت بزرگی را در همه جبهه ها با رهبران با سابقه انقلاب و روزنامه نگاران گرد ایشان آغاز کرد. از این پس بازی فقط به صورت برنده بازنده پیش خواهد رفت. بازنده بزرگ آقای خامنه ای است. او تنها به قدرت نفت و سپاه و صدا-سیما پایان بازی را به عقب میاندازد.
آقای خامنهای معلوم بود که کنار احمدی نژاد میایستد چون کنار دیگری نداشت و نمانده بود. احمدی نژاد هم معلوم بود که به چهار سال دوم ریاست جمهوری امید بسته است. برای اهداف آقای خامنهای و احمدی نژاد بازگشت موسوی و تیم رهبران و نخبگان صدر انقلاب و ایده های شهروندمدار آنها به معنای از دست رفتن همه تلاشها و دستاوردهای سیاسی رعیت پروران بود. خاتمی 8 سال برنامههای آقا را به عقب انداخته بود. آقا قصد میدان دادن به خاتمیها را نداشت. موسوی محکوم به کنار زده شدن بود از همان نخست. اما چپها این سیاستمدار قدر را وارد بازی کردند و بازی را طوری هدایت کردند که همه چیز بر سر خامنهای خراب شد.
88 به زبان ساده
سال 88 را که ساده کنیم سال شکست و شکسته شدن آقای خامنهای بود. اگر موسوی به هر تقدیر به ریاست جمهوری میرسید خامنهای تمام بود. خامنهای میدانست و جلو آن ایستاد. اما حالا هم که موسوی به کرسی ریاست جمهوری نرسیده باز هم خامنهای تمام شده است. خامنهای برگ رقبایی را خورد که به اندازه سی سال او را از درون میشناسند. او هر طور بازی میکرد باخته بود.
استراتژی کلان چپهای کهنه کار در سال 88 این بود. و البته برای آن تاوان هم دادند و همگی از یک کنار، طعم انتقام اقای خامنه ای را چشیدند. از بهزاد نبوی تا تاج زاده. از احمد قابل تا احمد زیدآبادی. از سعید حجاریان تا سعید لیلاز.
خامنهای همان شریعتمداری است
آقای خامنهای در گوشهای گرفتار شد که راهی جز پناه بردن همه جانبه به شایعه سازی و جنگ روانی و دروغ پراکنی نداشت. آقای خامنه ای همان حسین شریعتمداری است. خبرگزاری فارس خبرگزاری بیت رهبری است. جبهه آقا در وضع آچمزی که گرفتار شده بود خطاهای متعدد کرد از کشتن ندا آقاسلطان تا حمله به کوی دانشگاه، از تجاوز در کهریزک تا به صف نشاندن بزرگان انقلاب در دادگاههای نمایشی. استراتژی ضداصلاحاتی آنها رفع و رجوع و وارونه سازی وقایع و تاخیر در رسیدگی بود. ندا کشته نشده بود و آخر سال موسوی و خاتمی هم فراماسون از آب در آمدند و کروبی عامل موساد شد. فارس و شریعتمداری هم جایزه شان را گرفتند.
سال نمایش و شورش
سال 88 سال نمایش های بزرگ دولتی بود و سال استراتژی خیابان برای جنبش سبز. سال رونق یافتن سکه سپاه بود. سالی بود که انتخابات اش یک سال طول کشید. سال شورش بر فتوا بود. چارشنبه سوری شکسته شدن اتوریته اسمی رهبر را هم به روشنی جار زد.
سال 88 سال بلند شدن صدای اکثریت مردم بود و سالی که رهبر-سلطان تصمیم گرفت صدای مردم را نشنود هر قدر بلند باشد. 1388 سال قطبی شدن جامعه ایران بود در دو سوی شهروند مداران و رعیت پروران.
سال 89 چگونه خواهد بود؟
خامنه ای تصمیم بزرگ خود را گرفته است و همان راه را ادامه می دهد. او اینهمه دردسر را برای هیچ و پوچ به جان نخریده است. تصمیم او حذف نخبگانی است که خود را صاحب حق آب و گل می دانند و تکیه بر مدیرانی که آب و گل شان از رهبر ناشی شده باشد. همه نخبگان شهروندمدار باید خانه نشین شوند یا خاکستر نشین. نخبههای تازه به دوران رسیده و فرصت طلب همه کرسیها را را پر میکنند از صنعت تا دانشگاه. از مدیریت سیاسی تا رسانه ای.
جنبش سبز چه می کند؟ سبزها پیوندهای خود را با نخبگان مطرود محکم می کنند تا چرخه حذف کامل نشود و از نفس بیفتد. سبزها تا اینجا بهترین همبستگی را با زندانیان نشان داده اند. در ماههای آینده این همبستگی گسترش می باید و آثار تازهای از آن نمایان میشود. خامنهای با زندان کردن نخبگان هدف خود را عریان کرده و با انگشت نشان داده است.
سال اتاقهای فکر رسانهای
رسانههای حکومت دروغ با ترفندهای تازهای راه یکساله قبلی را ادامه میدهند. هدف آنها تثبیت اقلیت به عنوان اکثریت است. سبزها باید دست به اوراق سازی دروغها بزنند. موسوی در آخرین صحبت های خود در سال 88 از باطل کردن افسانههای تردیدافکن سخن گفته است. مردم به دروغ حساستر میشوند. رسانه ها خواهند کوشید دروغ را به شیوههای منظم و فکرشده رسوا کنند. این همزمان هوشیاری فوق العادهای را به همراه میآورد و قدرت نقد را عمق می بخشد و سواد رسانه ای را بالا میبرد. از سوی دیگر، حکومت را غرق در خود-ویرانگری می کند. دروغ باعث شده است که دیگر کسی دستاوردهای ادعایی نظام ولایی را حتی اگر واقعی باشد باور نکند. در ماجرای ریگی عبرت ها ست.
رسانه های مردمی سبز در سال 88 غوغا کردند. گاهی یک وبلاگ کل نظام تبلیغاتی رعیت پرور را زمین گیر کرده است. گاه نیز یک فیلم هر چه رشته اند را پنبه کرده است. سال 88 سال رسانه های مردمی و خودمانی بود. سال 89 به سمت رسانه های فراگیر می رود. و به سوی اتاقهای فکر و تحلیل. خبر مهم است اما کافی نیست. بدون تحلیل در موج خبر و انبوه ضدخبر گم می شویم. نسل تازه ای از رسانه ها میداندار می شوند.
تجمع بدون آقا-بالاسر
نظام ولایی در طول سالهای دهه گذشته به طور مرتب با هر نوع گروه و تشکل و تجمع و پاتوق جنگیده است. پاشنه آشیل این نظام تک-محور متشکل شدن است. هر نوع گروه حقیقی و مجازی و آن-لاین و آن-لوکیشن مهم است. به قول موسوی باید از اتهام ها نهراسید و عقب ننشست. نظام هنوز می خواهد هر نوع فعالیت گروهی را به مجاهدین و هواداران سلطنت نسبت دهد یا به گروههای مشکوک خودساخته. سبزها شفاف و روشن اند و گروههای معین و مشخص خود را دارند و باید آن را بگسترانند. گروههای جدید محلی تر و محله ای تر و دوستانه تر خواهند بود و نشاط گروه را از سرزندگی مجدد ایرانی می گیرند که بسادگی می خواهد زندگی کند بدون آقا-بالاسر.
اصل 4
نظام ولایی قانون اساسی را تعطیل کرده است و همه چیز را به اصل 4 فروکاسته و مملکت را به شورای نگهبان تحویل و تقلیل داده است. سبزها باید همه قانون اساسی را طلب کنند. «این میثاق ملی مجموعه و منظومهای بهم پیوسته از اصول است که با هم معنا دارد و مردم به این مجموعه رای دادهاند و همه آنها باید با هم اجرا شود نه اینکه بخشی از آن را برداریم و سوءاستفاده کنیم و به بخشهای دیگر هیچ توجهی نکنیم.» رسانه ها و تشکل ها به عنوان پایگاههای آموزش مردمی باید سواد حقوق اساسی را گسترش دهند. تحلیلها باید مستند به حقوق اساسی باشد. آنها دروغ خود را تکرار و تکرار و تکرار می کنند. سبزها نباید از تکرار و بازتکرار تکیه خود به قانون و حقوق ملت دست بردارند.
مذهب علیه مذهب
نظام ولایی متکی بر انحصارات است. انحصار مذهب و تدین را هم از خود می داند. گویی هر که با آنها ست مذهبی ست و هر که نیست نیست. سال 89 سال شکستن این انحصار است. باید نشان داده شود که آنچه در ایران میگذرد مبارزه مذهب علیه لامذهبی نیست بلکه دعوای مذهب علیه مذهب است. مذهب توپچی ها و مذهب مشروطه چیها.
دولت سبز
بخش بزرگی از ملت ایران در سال 88 بی دولت شد. دولت آشکارا از رسیدگی به حال و روز و درخواست این ملت شانه خالی کرد. فرزندانش و نخبگانش را یا به زندان نشاند یا از هر جا توانست راند. آنها که ماندند یا نتوانست دست شان بزند را تهدید کرد که یا با مایید یا تشریف تان را ببرید. سال 89 باید به فکر دولتی برای این ملت بی دولت بود. دولت سبز.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 04:06:58 توسط Batman
You are an idiot shadmehr az kanada for saying that. Killing is W R O N G
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 03:52:57 توسط Mordad
برو يه فكري براي خودتون بكنيد ما نيازي نداريم كسي برامون فكر كنه اتفاقا ما بايد يه فكري برا شما سبزاللهيا بكنيم يه دوايي يه كوفت زهرماري براتون درست كنيم تا انقدر خميني خميني امام راذل نكنيد ما جمهوري سكولار ايراني ميخوايم نه قانون بي اساس خميني شما هم يه مشت مهره سوخته هستيد كه تاريخ مصرفتون مثل تاريخ مصرف جمهوري اسقاطي تمام شده
نوشته شده در تاريخ سوم فروردين ۱۳۸۹ برابر با بيست و سوم مارس ۲۰۱۰ ، 03:24:53 توسط shadmehr az kanada
سلام بعد از سقو ط این آخوندها میگم اونهارو نباید کشت لکن باید هر یک از آنها را به یک تیری از چراغ برق آویزان کرد و شبها آنها را مثل مشعل روشن کنیم با این کار هم در مصرف برق صرفه جویی میشه و هم عبرتی میشه برای همه انها یی که میخوان طلبه بشن در این کار یک منفعتی نیز هست چون آخوند تنبل و تن پروره استخونهاش بهتر میسوزه و تخمین من حد اقل ۵ سال ما در برق خیابانها در سراسر کشور صرفه جویی میکنیم مرگ بر آخوند
مجلس سنای آمریکا قعطنامه نوروز را تصویب کرد
بی بی سی : سنای آمریکا قطعنامه ای در تجلیل از عید نوروز تصویب کرده است. رکن دیگر کنگره یعنی مجلس نمایندگان، یک هفته پیش، این قعطنامه را تصویب کرده بود.
بدین ترتیب، کنگره آمریکا برای نخستین بار 'اهمیت فرهنگی و تاریخی' مهم ترین عید باستانی ایرانیان را به رسمیت شناخته است.
علاوه بر ایران، نوروز در چند کشور از جمله افغانستان، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان، ازبکستان، قزاقستان، پاکستان و ترکیه نیز جشن گرفته می شود.
سنا دوشنبه، دوم فروردین (۲۲ مارس) نوروز را به ایرانی ها و همه کسانی که آن را جشن می گیرند، تبریک گفت.
سناتور دموکرات رابرت مانندز، از ایالت نیوجرزی، یکی از تدوینگران اصلی این قطعنامه بود.
سناتورهای جمهوریخواه جان مک کین و اورن هچ در کنار سناتورهای دموکرات، جو لیبرمن و کارل لوین از جلمه افرادی بودند که به این قعطنامه رای مثبت دادند.
این قطعنامه از کوروش، پادشاه هخامنشی تمجید می کند و "منشور کوروش" که بعد از فتح بابل به دستور او تدوین شد را تحولی مهم در تاریخ حقوق بشر می داند.
در قطعنامه نوروز آمده: "بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در جهان از جمله در آمریکا، ایران و کشورهای آسیای میانه، جنوب آسیا، قفقاز و مناطق دریای سیاه و بالکان نوروز را جشن می گیرند."
گروه های مدنی ایرانیان از جمله اتحادیه روابط عمومی ایرانیان آمریکایی، پایا، برای تصویب این قطعنامه تلاش زیادی کردند.
در این قطعنامه تاکید شده: "بیش از یک میلیون آمریکایی ایرانی تبار از هر دینی از جمله بهایی، مسیحی، یهودی، مسلمان، زردشتی و کسانی که اعتقاد دینی ندارند، نوروز را جشن می گیرند."
مقام های ارشد آمریکایی از جلمه بارک اوباما- رئیس جمهوری، هیلاری کلینتون- وزیر امور خارجه و سناتور جان کری- رئیس دموکرات کمیته روابط خارجی سنا در پیام های جداگانه فرارسیدن نوروز را تبریک گفته اند.
بدین ترتیب، کنگره آمریکا برای نخستین بار 'اهمیت فرهنگی و تاریخی' مهم ترین عید باستانی ایرانیان را به رسمیت شناخته است.
علاوه بر ایران، نوروز در چند کشور از جمله افغانستان، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان، ازبکستان، قزاقستان، پاکستان و ترکیه نیز جشن گرفته می شود.
سنا دوشنبه، دوم فروردین (۲۲ مارس) نوروز را به ایرانی ها و همه کسانی که آن را جشن می گیرند، تبریک گفت.
سناتور دموکرات رابرت مانندز، از ایالت نیوجرزی، یکی از تدوینگران اصلی این قطعنامه بود.
سناتورهای جمهوریخواه جان مک کین و اورن هچ در کنار سناتورهای دموکرات، جو لیبرمن و کارل لوین از جلمه افرادی بودند که به این قعطنامه رای مثبت دادند.
این قطعنامه از کوروش، پادشاه هخامنشی تمجید می کند و "منشور کوروش" که بعد از فتح بابل به دستور او تدوین شد را تحولی مهم در تاریخ حقوق بشر می داند.
در قطعنامه نوروز آمده: "بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در جهان از جمله در آمریکا، ایران و کشورهای آسیای میانه، جنوب آسیا، قفقاز و مناطق دریای سیاه و بالکان نوروز را جشن می گیرند."
گروه های مدنی ایرانیان از جمله اتحادیه روابط عمومی ایرانیان آمریکایی، پایا، برای تصویب این قطعنامه تلاش زیادی کردند.
در این قطعنامه تاکید شده: "بیش از یک میلیون آمریکایی ایرانی تبار از هر دینی از جمله بهایی، مسیحی، یهودی، مسلمان، زردشتی و کسانی که اعتقاد دینی ندارند، نوروز را جشن می گیرند."
مقام های ارشد آمریکایی از جلمه بارک اوباما- رئیس جمهوری، هیلاری کلینتون- وزیر امور خارجه و سناتور جان کری- رئیس دموکرات کمیته روابط خارجی سنا در پیام های جداگانه فرارسیدن نوروز را تبریک گفته اند.
Subscribe to:
Posts (Atom)