جمهوری اسلامی ایران باید در شورای حقوق بشر محکوم شود
گزارشگران بدون مرز : دوشنبه ٢٦ بهمن ماه در نشست دورهای شورای حقوق بشر وضعیت حقوق بشر در ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت. از زمان تاسیس این نهاد در سال ٢٠٠٦ جمهوری اسلامی ایران علیرغم نقض فاحش و مستمر حقوق بشر اما هر بار از محکوم شدن نجات یافته است. تصمیم قاطع کشورهای عضو شورا و به وِیژه کشورهایی چون چین و اعضای کنفرانس اسلامی در محکومیت نقض حقوق بشر در ایران میتواند کمکی موثر در وادار کردن این کشور به محترم شمردن تعهدات بینالمللی و موازین حقوق بشر باشد.
در اسفند ماه ١٣٨٦ پرونده وضعیت حقوق بشر در ایران برای اولین بار در این نهاد طرح اما در پشت درهای بسته بایگانی شد و به نشست عمومی راه نیافت. در فروردين ماه ١٣٨٧ از ٤٧ کشور عضو شورای حقوق بشر ٢٥ کشور به عدم بررسي وضعيت ايران رای دادند و جمهوری اسلامی با سواستفاده از نزدیکیهای مذهبی و جغرافیایی با برخی کشورها و زد و بند با " دوستان و همسایگان" بازهم از "مصونیت" بهره مند شد.
از ٢٢ خرداد و در پی انتخاب مجدد و مورد اعتراض محمود احمدینژاد در ایران ٢٩ نشریه در توقیف و تعطیل، بیش از ١٣٠ روزنامهنگار بازداشت و بیش از ٦٠ خبرنگار مجبور به ترک کشور شدهاند. امروز ایران با بیش از ٨٠ روزنامهنگار و وبنگار زندانی بزرگترین زندان جهان برای روزنامهنگاران در جهان است. این آمار در ٣١ سال پس از انقلاب در کشور بیسابقه است.
گزارشگران بدون مرز در این باره اعلام میکند " کشورهایی که در برابر سرکوب خونین هشت ماه گذشته در ایران سکوت میکنند در ارتکاب این جنایات شریک هستند. شورای حقوق بشر سازمان ملل به هنگام بررسی پرونده ایران باید به مسئولیت خود عمل کند و نباید اعتبار این نهاد بار دیگر خدشهدار شود. شورای حقوق بشر باید خواهان آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی و از جمله روزنامهنگاران دربند شود. باید بر تعهدات جمهوری اسلامی ایران به رعایت حقوق بشر و قانونمداری دولت نظارت شود. "
از سال ١٣٧٩ چندین گزارشگر ویژه سازمان ملل در گزارشات متعدد، موارد نقض حقوق بشر را مورد انتقاد قرار دادهاند و توصیههایی مهم برای بهبود وضعیت به جمهوری اسلامی ابلاغ کردهاند.
آمبي ليگابو گزارشگر ویژه حق آزادی بيان و عقيده کميسيون حقوق بشر سازمان ملل که از ١٣ تا ١٩ آبان ١٣٨٣ از ايران بازدید کرده بود، در گزارش خود، وضعيت آزادی بيان در ايران را با افزايش تعداد توقيف مطبوعات و روزنامهنگاران زندانی، که "اغلب مدت بازداشت موقت شان از حدود قانوني فراتر است، بدتر از گذشته" توصيف کرده بود. وی بر "اعمال رويههای خودسرانه توسط نهادهای قضايي که ابتدايي ترين حقوق متهم را زير پا میگذارند، به مانند محاکمه بدون حضور وکيل مدافع در دادگاههای غير علنی، نگاهداری طولاني مدت زندانيان در سلولهای انفرادی و شرايط دشوار بازداشت موقت که مصداق اعمال شکنجه است"، تاکيد کرده بود.
لويي ژوانه گزارشگر ویژه دستگيریهای خودسرانه کميسيون حقوق بشر در بهمن ماه سال ١٣٨٢ از ايران بازديد کرد. گزارش تکان دهنده وی از بازداشت های خودسرانه و محاکمات غیر قضایی، عدم انطباق بسیاری از قوانین جاری در ایران با قوانین بینالمللی، همراه با پیشنهادهای برای بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران در تير ماه ١٣٨٣ انتشار يافت. اين دو گزارشگر بر نکات مشترک بسیاری در نقض حقوق بشر و آزادی مطبوعات و بیان در ايران تاکيد داشتند. اما گزارشات انها با بی اعتنایی مقامات مسوول ایران روبرو شد.
بیلان جمهوری اسلامی در سی و یکمین سالگرد تاسیساش در یک کلام اسفباری وضعیت حقوق بشر و آزادی بیان و مطبوعات است. از بهمن ١٣٥٧ تا امروز هزاران نشریه در ایران توقیف و تعطیل شدهاند، صدها روزنامهنگار زندانی و صدها حرفهکار مطبوعات به حبسهای طولانی مدت محکوم شدهاند، متاسفانه ار فردای انقلاب تا امروز دهها روزنامهنگار اعدام و یا به قتل رسیدهاند.
از خرداد ماه سال جاری بازداشتهای خودسرانه و غیر قانونی روزنامهنگاران افزایش بی سابقهای یافته است. جمهوری اسلامی ایران با برقراری حکومت ترور هر انتقاد به نهادهای سیاسی و مذهبی را سرکوب میکند. نگاهداری زندانیان در شرایط دشوار و انفرادیهای طولانی مدت و در زندانهای مخفی پایمال کردن حقوق اولیه و بینادین انهاست. این نوع زندانی کردن مخفیانه شکلی از " ناپدید کردن اجباری" و شکنجه و نقض حقوق بینالمللی است. این اعمال میتواند از مصادیق جنایت علیه بشریت بشمار آید.
گزارشگران بدون مرز یادآور می شودجامعه جهانی باید بر اساس اصول ناظر بر حقوق انسانی به محکومیت ایران رای دهد.
گزارشگران بدون مرز خواهان تعیین گزارشگر ویژهای از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران و اعزام فوری وی به این کشور است.
Sunday, February 14, 2010
* افزایش فشار بر شیوا نظرآهاری و انتقال وی به سلولی شبیه قفس
افزایش فشار بر شیوا نظرآهاری و انتقال وی به سلولی شبیه قفس
کمیته گزارشگران حقوق بشر - روز پنجشنبه 22 بهمن ماه، شیوا نظرآهاری عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر طی تماس تلفنی 30 ثانیه ای با خانواده اش از وضعیت وخیم خود در سلول انفرادی خبر داد.
در حالی که حدود 60 روز از نگهداری این فعال حقوق بشر در سلول انفرادی می گذرد، او در تماس خود از ادامه بازجویی ها و افزایش فشار برای پذیرفتن اتهاماتش خبر داد. همچنین گزارش های دریافتی حاکی از انتقال وی به یک انفرادی بسیار کوچک و قفس مانند است که وی در آن حتی از حرکت دادن دست ها و پاهایش محروم شده است.
شیوا نظرآهاری فعال برجسته حقوق بشر در 29 آذرماه به همراه کوهیار گودرزی و سعید حائری دو عضو دیگر کمیته گزارشگران حقوق بشر بازداشت شد. وی در اول مهرماه پس از بیش از 100 روز بازداشت با وثیقه دویست میلیون تومانی آزاد شده بود. تا امروز، شیوا نظرآهاری در سال جاری حدود 100 روز انفرادی و بیش از 160 روز حبس را تحمل نموده است.
بی خبری مطلق از وضعیت تارا سپهری فر
در حالی که 5 روز از بازداشت تارا سپهری فر، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه شریف می گذرد وی هیچگونه تماسی با خانواده خود نداشته و از محل نگهداری و وضعیت وی اطلاعی در دسترس نیست. این امر نگرانی در مورد وضعیت این فعال دانشجویی را افزایش داده است.
تارا سپهری فر، دانشجوی مهندسی شیمی و دبیر انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف 21 بهمن ماه طی یورش نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد و از آن تاریخ خانواده وی در بی خبری کامل از وی به سر می برند. این فعال دانشجویی در 9 تیرماه سال جاری نیز بازداشت شده بود.
از دیگر دانشجویان بازداشت شده دانشگاه شریف در ماه های اخیر می توان به کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر و همچنین محمد کلاری و فرهاد فرنود اشاره نمود که به ترتیب در 29 آذر و 16 آذرماه بازداشت شدند.
فیلم : همسر علی کروبی در گفتگوی تلفنی با صدای آمریکا ، از چگونگی دستگیری و وضعیت سلامت همسرش خبر ميدهد
فاطمه کروبى، همسر مهدى کروبى از نامزدهاى معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهورى در ایران با ارسال نامهاى به خامنه ای ميگويد خشونتطلبان و اوباش پس از بازداشت پسرش على، وى را در یک مسجد شکنجه و تهدید به تجاوز کردهاند. وی در اين نامه به رهبر جمهوری اسلامی ميگويد تا دیر نشده به داد جوانان بازداشت شده برسيد. نفیسه پناهی همسر علی کروبی در گفتگوی تلفنی با پیام یزدیان، از چگونگی دستگیری و وضعیت سلامت همسرش خبر ميدهد
علی کروبی: دست همسرم ترک برداشته و سرش شکافته شده است!
دویچه وله : همسر علی کروبی در گفتوگو با دویچه وله از دیگر جزییات دستگیری، تهدید و آزار شوهرش پرده برداشت. فرمانده یگان ویژه، علی کروبی را پشت یک وانت انداخته و در طول مسیر، با کلماتی رکیک اعلام کرده که فرزند کروبی در اختیار اوست.
علی کروبی علاوه بر تهدید به تجاوز، رکیکترین دشنامها را در چند ساعت بازداشت خود شنیده و با دست ترکخورده، سرشکافته، بدن متورم و شلوار خونین به خانه بازگشته است. همسر او، لطیفه پناهی، از احساس عدم امنیت جانی و نگرانی برای جوانان بینام و نشان میگوید.
دویچهوله: شما هم روز ۲۲ بهمن همراه همسرتان بودید؟
لطیفه پناهی: خیر. ایشان همراه پدرشان بودند. معمولا برای راهپیماییها با حاجآقا که می روند، ازدحام شدید میشود. من قبلا دوبار رفته بودم و جا میماندم. آن روز علی با حاجآقا و دوستانش رفته بود.
چطور محافظان آقای کروبی نتوانستند ایشان را از حمله مهاجمان نجات دهند؟
یکباره عده زیادی به حاجآقا با گاز فلفل حمله میکنند. فیلماش هم هست. آنقدر اسپری زده بودند که دیگر چیزی در قوطیها نمانده بوده. موقعیت طوری میشود که چشمها به شدت میسوخته و دید همه هم خیلی کم میشود. در نتیجه همدیگر را گم میکنند و از هم دور میافتند. محافظان هم بیشتر دور حاج آقا را گرفته بودند.
کی این خبر را شنیدید؟
یکی از همراهان میبیند که یگان ویژه علی را گرفته و دارد میبرد. او بود که فورا خبر داد. شاید اگر او را ندیده بودند، اصلا متوجه نمیشدیم که علی دستگیر شده است.
کی فهمیدید که ایشان را به مسجد بردهاند؟
جزئیات را وقتی آزاد شد فهمیدیم. من بلافاصله پس از شنیدن خبر دستگیری علی، رفتم جلوی اوین و پرسوجو کردم. آنجا به من گفتند که همه دستگیریهای امروز را به اوین منتقل کردهاند. راستش خیالم راحت شد، چون میدانیم که اوین قانونمندتر از بازداشتگاههای دیگر است. شب که آمد و شرح ماجرا را داد، آن موقع فهمیدیم کجا بوده است.
خودش تنها به منزل برگشت؟
بله. پس از تمام شدن بازجوییها گفته بودند برو خدا را شکر کن که گفتند آزادت کنیم، وگرنه اگر امشب اینجا مانده بودی، تو را میکشتیم. تا لحظه آخر چشمهایش را بسته بودند و بعد در را باز کرده و او را در خیابان انداختهاند. در خیابان بلافاصله یک ماشین جلوی پایش میایستد و او را به نزدیکی خانه میرساند. ما احتمال میدهیم که این ماشین هم از خودشان بوده باشد. علی در راه که بود، با موبایل راننده با من تماس گرفت و گفت که دارد برمیگردد. من هم رفتم توی کوچه و جلوی در ایستادم.
پول و وسیله داشت؟
اول کار پولها و موبایلاش را گرفته بودند، ولی موقع آزادی تنها پولش را پس داده بودند. من هم اتفاقا برای همین جلوی در ایستادم، به هوای اینکه حساب کنم. وقتی آمد، تنها کسی که احتمال میداد علی کتک خورده باشد، من بودم. دیگران میگفتند امکان ندارد علی را اذیت کنند. او را که دیدم، متوجه شدم خیلی حالاش بد است. دیدم دستش بسته است. گفتم اذیتات کردند؟ گفت: خیلی خیلی…
وقتی رسید، چه ظاهری داشت؟
شلوارش خونی بود. سرش شکافته بود. دستاش طوری آسیب دیده بود که خودشان چیزی داده بودند برای بستناش. با باتوم زدهاند دستش ترک خورده است.
جراحتهای دیگری هم دارد؟
بالای راناش خیلی زخمی و کبود است. بالای زانویش هم همینطور. وقتی او را گرفتهاند، چشمها و دستهایش را بسته بودند. از روی یک جوی آب ردش کردهاند که افتاده توی آن و آنها هم شروع کردهاند به خندیدن. الان زخمهایش خیلی دردناک هستند. بدناش متورم است و جای ضرب دیدگیها تازه دارد سیاه میشود.
نشنیده که دیگران را هم همینطور بزنند و تهدید کنند و فحش بدهند؟
آنها وقتی علی را گرفتهاند، اصلا نمیدانستند که او کیست. فقط چون دیدهاند اطراف حاجآقاست، روی لباساش علامت گذاشته بودند. یکی دو تا از دوستانش هم میفهمند و میگویند مراقب باش. به لباسهای ما که کنار حاجآقا هستیم، دارند علامت میزنند.
یگان ویژه وقتی اینها را میگیرد، به مسجدی میبرد که مقر لباس شخصیها بوده است. آنجا حدود ۴۰ نفر دستگیر شده بودند که شروع میکنند به پرسیدن اسامیشان. وقتی میگوید علی کروبی، میپرسند نسبت داری با آقای کروبی، میگوید پسرش هستم. اینجا بقیه را رها کرده و تنها به او بند میکنند. به قدری او را همان موقع کتک میزنند که حالش خیلی بد میشود. طوری که حتی یکی از لباس شخصیها برایش آب قند درست میکند.
بعد هم یگان ویژه میآید و دستگیرشدگان را تحویل میگیرد و سوار یک اتوبوس میکند. اینجا یکی از فرماندهان یگان ویژه وارد اتوبوس میشود و میگوید، شنیدم پسر کروبی داخل شماست. کجاست؟ تا علی بلند میشود، میآید دست او را میپیچاند و روی زمین میاندازد و به شیشه اتوبوس میکوبد و فحش میدهد. این فرمانده علی را موقع پیاده شدن از اتوبوس، از دیگران جدا میکند.
این همان ماموری است که فحشهای رکیک به خانواده میداده؟
این مامور خیلی با او بد رفتاری کرده و حرفهای زشت زده، اما فحشهای رکیک را لباسشخصیهای مسجد گفتهاند. چیزهایی گفتهاند که نمیشود بیان کرد. من خودم هم حتی از علی زیاد پرس و جو نکردم، چون میدانم تکرارش او را بیشتر ناراحت میکند.
خانم کروبی در نامه خود نوشتهاند که علی گفته در حین شکنجه از او فیلم گرفتهاند. چطوری متوجه شده؟
اصلا از همان خیابان شروع کردهاند به فیلم گرفتن از دستگیرشدگان. در مسجد هم چشمهایش باز بوده و وقتی میفهمند کیست، چند نفری شروع میکنند به فیلمبرداری از او و مدام از او میخواهند که خود را معرفی کند. وقتی هم که آن فرمانده پلیس علی را از دیگران در اتوبوس جدا میکند، او را به وانتی میاندازد؛ از آن وانتها که پشتشان سقف و کنارهی توری دارد و مثل قفس است. علی را در اینجا میاندازند و در به اصطلاح قفس را قفل میکنند و به شکلی تحقیرآمیز شروع میکنند به فیلم گرفتن از او.
توی خیابان؟
بله. آن روز، روز شلوغی بود و خیلیها اعم از مردم و ماموران در خیابانها بودند. فرمانده پلیس هم در طول مسیر، مدام اعلام میکرده که من پسر کروبی را گرفتهام. پسر کروبی در وانت است. البته اینها را به صورت خیلی زشتی بیان میکرده است.
در مقر یگان ویژه هم شروع میکنند به فیلمبرداری از علی. مدام میگفتهاند سرت را بالا بگیر تا چهرهات کامل معلوم شود. حتی خود فیلمبردار هم مرتب به او فحشهای زشت میداده و با مشت توی صورت او میکوبیده که صورتات را بیار بالا.
نخواستهاند حرفی علیه خودش و خانواده و جنبش سبز بزند؟
چیز خاصی در این مورد نگفت. فقط مثل اینکه همراه یکی از دستگیرشدگان یک قمه بوده و به او گفتهاند بگو این قمه مال من است. او هم گفته چرا بگویم. من قمهام کجا بود؟
علیآقا چقدر آسیب روحی دیده از این ماجرا؟
کلا روحیهاش خراب بود و من هم زیاد کنکاش نکردهام و میترسم که بیشتر اذیت شود. بدترین حرفها را به من و مادر و پدرش زدهاند. شب اول حالش خیلی بد بود. حاجآقا هر دو شب آمدند به دیدن ما و خیلی صحبت کردند تا حال علی بهتر شد. کلا ایشان به همه ما خیلی روحیه میدهند.
واکنش اطرافیان و فامیل نسبت به این ماجرا چه بوده؟
هیچکس باور نمیکرد که با علی اینطور رفتار کنند. همه وقتی شنیدند که علی دستگیر شده، به من دلداری میدادند که با او کاری ندارند. وقتی از من شنیدند که ماجرا چیست، کسی باور نمیکرد. تا وقتی عکسها منتشر نشد، بازهم کسی باور نمیکرد.
نگران نیستید بعد از این ماجرا و روشنگریهای شما، امنیت و آرامش زندگیتان به خطر بیفتد؟
ببینید، من خواهر سه شهید هستم. خانواده ما برای انقلاب و این کشور، خونبها داده است. من از بچگی در مشکلات بزرگ شدهام. مادرم از نظر شجاعت و صبوری ضربالمثل فامیل بود. اما الان به ما خیلی سخت میگذرد و با این همه هزینه که دادهایم، احساس میکنیم امنیت جانی نداریم. بدترین حرفها را به ما میزنند.
واکنشی از نامه خانم کروبی به آقای خامنهای ندیدهاید؟
هنوز زود است. مادر خود من هم دارد نامهای مینویسد. علی بد یا خوب، به خانه برگشت، ولی ما نگران بچههای مردم و خانوادههایی هستیم که کسی آنها را نمیشناسد و جایی ندارند که عنوان کنند چه بلایی سرشان آمده است. قصد ما از این نامهها و روشنگریها، این است که دیگران آسیب نبینند و این اتفاقات تکرار نشوند.
شغل ایشان و خود شما چیست؟
علی چاپخانه دارد و کار آزاد میکند. من هم طراح گرافیست هستم.
چند تا بچه دارید؟
ما فرزندی نداریم. نگرانیمان کمتر از برادران علی است. آنها خیلی نگران رفت و آمد و آینده و سرنوشت بچههای خود هستند.
Subscribe to:
Posts (Atom)