مرادخانی: جنتی و نوریهمدانی آمران فاجعه سینما رکس بودند
دکتر محمود مرادخانی، خواهرزاده آیتالله خامنهای که از فعالان سیاسی معتقد به براندازی نظام محسوب میشود، در گفتگو با روبهرو میگوید که آیتالله جنتی و آیتالله نوریهمدانی در کشتار سینما رکس آبادان نقش داشتهاند.
۳۷ سال از فاجعه ۲۸ مرداد، یعنی آتشسوزی سینما رکس آبادان و کشته شدن ۶۰۰ نفر در این فاجعه میگذرد. تبلیغات آن زمان بر این استوار بود که این کشتار، کار حکومت شاه است. کمتر کسی آن زمان میتوانست این ادعا را به چالش بکشد و بعد از انقلاب نیز بسیاری از واقعیتها در این باره به خاک سپرده شد.
کسی که در اوایل انقلاب مامور بررسی این فاجعه شد، شیخ علی تهرانی بود که نهایتا به خاطر مشاهده دخالتهایی از طرف کسانی در راس قدرت، از ماجرا کنار کشید. فرزند شیخ علی تهرانیا اما، کسی است که این روزها تلاش زیادی برای زنده کردن ماجرا میکند.
دکتر محمود مرادخانی، خواهرزاده سید علی خامنهای نیز هست. نیک آهنگ کوثر، روزنامهنگار با این فعال سیاسی ساکن فرانسه در باره ماجرای سینما رکس آبادان گفتگو کرده است.
روبهرو: آقای دکتر مرادخانی، به نظر شما چرا واقعیتها در بارهی سینما رکس پنهان مانده و همه چیز در حد یک گزارش کوتاه در بارهی واقعهای در تابستان ۵۷ است؟
دکتر مرادخانی: این فاجعه در ۲۸ مرداد ۵۷ اتفاق افتاد و بعدها بسیاری در بارهاش نوشتند و ۶ ماه پیش، یکی از محققان، آقای مجید احمدیان، کتابی۲۰۰ صفحهای در این باره نوشت که ما آن را در سایتی اینترنتی پخش کردهایم.
این فاجعه به دستور مستقیم جمع کوچکی از آخوندهای قم به نام «شورای اسلامی» انجام شد، برای اینکه مردم آبادان که هنوز وارد جریان اعتراضهای انقلاب نشده بودند، تشویق تهییج شوند به شرکتن کردن و تظاهرات، مخصوصا کارگران شرکت نفت.
در همان آغاز [انقلاب] وقتی از جانب خمینی، پدرم مامور شد که به خوزستان برود و ریاست دادگاه انقلاب را در دست بگیرد، نگذاشتند که به درستی تحقیقاتی که مقدار زیادی در زمان قدیم انجام شده بود را افشا کند. آنها میخواستند افرادی را اعدام کنند که به هیچ وجه مجرم نبودند، منجمله، مدیر و صاحب سینما، و همان موقع سردمداران انقلاب در روزهای آغازی که حزب جمهوری اسلامی بود و شورای انقلاب، یعنی مثلث رفسنجانی، خامنهای و بهشتی نگذاشتند دادگاه عادلانه برگزار شود، و شخص خمینی هم خبر داشت. پدر من شرکت نداشت و استعفا کرد و کس دیگری را به جای او به عنوان قاضی گذاشتند و افراد دیگری را به جای مجرمین اعدام کردند و خانواده قربانیان را هم بی جواب گذاشتند. بسیاری تحصن کرده بودند و بسیاری اعتراض کرده بودند. همه این جریانها در کتاب هست و من دعوت می کنم که کتاب را بخوانند.
اگر میگذاشتند در عرض این ۳۷ سال در باره اینکه این فاجعه به دست چه کسی انجام شده بوده و هدف چه بوده، و فریبی که زده بودند که بگویند رژیم وقت(پهلوی) این را انجام داده، به ضرر این گروه تمام میشد و به همین خاطر همواره نگذاشتهاند کسی تحقیق کند و همانطوری که گفتید، یادبود کوچک بوده و بسیاری از این واقعه بیاطلاع بودهاند و مناسب است که این آگاهی به آنها برسد.
روبهرو: برخی، گناه این فاجعه را به گردن سید احمد خمینی انداختهاند. این مساله واقعیت دارد یا نه؟
دکتر مرادخانی: اینجوری که از پدر من در کتاب نقل شده، آن موقع، احمد خمینی نقشی نداشته و افرادی که در قم بودند، به نام نوری همدانی و یادم میآید که از جنتی هم یاد میشد که در شورا بوده است که به طور خودسرانه این کار را انجام داده بودند. نوری همدانی با پدر من در تبعید بود به پدر من گفته بود که این کار را آنها انجام داده بودند که پدر من باورش نشده بود.
من فکر میکنم به مقدار زیادی این کار خودسرانه بود و از سوی آخوندههایی که در حکومت هم وارد شدند، از جمله نوری همدانی و احمد جنتی و نفر سوم هم به روایتی، منتظری بوده است.
روبهرو: آن زمان مسوولان رژیم شاه تلاش زیادی کرده بودند که واقعیت را بیان کنند و مسوولیت را ازگردن خودشان بردارند. در کتاب چیزی در این مورد گفته شده است؟
دکتر مرادخانی: آقای احمدیان در کتاب توضیحاتی دادهاند. در آن موقع خود رژیم در وضعیتی نبود که از خودش دفاع کند. تباستان ۵۷ بود، فراموش نکنید که در آن موقع حرکتهای اعتراضی شروع شده بود و سینما و کاباره آتش زده بودند که البته چون حمله در شب بود، کشته و قربانی نداشت.
رژیم و فرمانداران و استانداران در وضعیتی نبودند که از خودشان دفاع کنند و بسیاریسان هم تحت تاثیر قرار گرفته بودند.
وقتی همان عاملان به قدرت رسیدند(آخوندها) به فریبدادنها ادامه دادند به دروغ گفتن. اینها فلسفه ماکیاول را قبول دارند که هدف، وسیله را توجیه میکند و هر کاری را که برای رسیدن به هدف مفید است را انجام میدهند، از جمله کشتار انسانها...و اینها ترسی از فریب دادن نداشتند و شناساندن این فریب بسیار بسیار مفید است چون هنوز هم به همان روش، در حال فریب دادن هستند.
روبهرو: آیا پدر شما میتوانست با توجه به جو آن زمان میتوانست روی فزای جو گرفته اثری بگذارد؟
دکتر مرادخانی: این کار پدر من انجام داد. بعد از سال ۵۷ بعد از پیروزی انقلاب، برای مدتی در یک سری از کارهای دادگاه انقلاب خراسان و خوزستان شرکت داشت و عضو مجلس خبرگان شد، البته تمایلی نداشت و نهایتا کنار کشید. همان موقع هم همین قضیه را پدر من افشا کرد و البته همانطور که گفتید، متاسفانه تاثیر نداشت و آنگونه که باید، بازتاب نداشت، و به نظر من روشنفکران آن موقع که حمایت نکردند و تشکل لازم را ایجاد نکردند، مقصر هستند.
روبهو: اگر روزی روزگاری، موقعیتی برای محاکمه مسوولان وجود داشته باشد، با توجه به مستندها، فکر می کنید دادگاه بتواند واقعیتها را به مردم نشان بدهد؟
دکتر مرادخانی: به اندازه کافی سند و مدرک وجود دارد، و امیدوارم وضعیتی بهوجود بیاید که دادگاهی تشکیل بدهیم، البته در مورد سردمداران جمهوری اسلامی، جنایتهای زیادی مرتکب شدهاند اما در مورد سینما رکس، دلیل و مدرک و سند فراوان است.
بقیه گفتگو را میتونید در لینک یوتیوب ببینید و بشنوید