Wednesday, June 17, 2015

دبیرکل جبهه مشارکت از زندان آزاد شد محسن میردامادی، دبیرکل "جبهه مشارکت ایران اسلامی" بعد از تحمل ۶ سال حبس آزاد شد. همزمان مینو مرتاضی لنگرودی، از فعالان ملی و مذهبی و فعال جنبش زنان به تحمل ۶سال حبس تعزیری محکوم شد.

دبیرکل جبهه مشارکت از زندان آزاد شد

محسن میردامادی، دبیرکل "جبهه مشارکت ایران اسلامی" بعد از تحمل ۶ سال حبس آزاد شد. همزمان مینو مرتاضی لنگرودی، از فعالان ملی و مذهبی و فعال جنبش زنان به تحمل ۶سال حبس تعزیری محکوم شد.
محسن میردامادی
محسن میردامادی
محسن میردامادی، دبیرکل حزب مشارکت ایران، شامگاه سه‌شنبه(۲۶ خردادماه) بعد از تحمل ۶ سال حبس از زندان آزاد شد.
میردامادی که در مجلس ششم رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بود، در خردادماه ۸۸ در اولین روزهای بعد از انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست‌جمهوری بازداشت شد.
او در سال ۸۹ از سوی شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی به تحمل ۶ سال حبس تعزیری و ۱۰ سال محرومیت از هرگونه فعالیت حزبی، سیاسی و مطبوعاتی محکوم شد. میردامادی در انتخابات سال ۸۸ از حامیان میرحسین موسوی بود.
الهه مجردی، همسر محسن میردامادی، پیش از این در گفت‌وگو با وب‌سایت خبری "کلمه" اعلام کرد که حکم همسرش در پایان اردیبهشت‌ماه جاری به پایان رسیده و مسئولان بدون توضیح روشن، از آزاد کردن میردامادی در تاریخ مقرر سرباز زده‌اند.
مجردی بعد از آزادی همسرش به همین رسانه خبری گفت که مسئولان زندان برای جلوگیری از "استقبال مردمی جلوی زندان" محسن میردامادی را بدون اطلاع قبلی سوار خودرویی کردند و مقابل منزل مسکونی‌اش پیاده و آزاد کردند.
محسن میردامادی یکی از رهبران "دانشجویان مسلمان پیرو خط امام" بود و در بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا در ایران، نقشی مهم داشت. وی همچنین مدیر مسئول روزنامه‌ی "نوروز"، ارگان حزب مشارکت بود. این روزنامه در دوران انتشار خود از روزنامه‌های مهم اصلاح‌طلب محسوب می‌شد.
محسن میردامادی در سال ۹۱ نامه‌ای را از زندان به بیرون فرستاد و در این نامه از این‌که نظامیان در ایران، به تصمیم‌گیرندگان اصلی سیاست تبدیل شدند، انتقاد کرد.

میردامادی همچنین به همراه ۵۴ زندانی سیاسی دیگر در نامه‌ی سرگشاده‌ای به باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، از ادامه‌ی تحریم‌ها علیه ایران انتقاد کرده و سیاست تحریم را تنها موجب رنج بیشتر مردم ایران توصیف کرده بود.او در این نامه از فعالان اصلاح‌طلب نیز خواسته بود تا اختلافات خود را کنار بگذارند و با تاسیس تشکیلاتی فراگیر، بار دیگر به مهره‌ای کلیدی در سیاست ایران تبدیل شوند.
محکومیت مرضیه مرتاضی لنگرودی به ۶ سال حبس
صدور احکام سنگین برای فعالان جامعه مدنی و فعالان سیاسی ایران کماکان ادامه دارد.
در آخرین مورد مرضیه مرتاضی لنگرودی، عضو شورای فعالان ملی و مذهبی و فعال جنبش زنان، از سوی شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به تحمل ۶ سال حبس تعزیری و ۲ سال محرومیت از هرگونه فعالیت سیاسی و اجتماعی محکوم شد.
در رای صادره از دادگاه تاکید شد که پنج سال از این مدت حبس به‌دلیل فعالیت‌های مرتاضی لنگرودی در شورای ملی و مذهبی و اتهام "تبانی و تجمع به قصد براندازی نظام" صادر شده است و یک سال دیگر حبس به دلیل "سیاه‌نمایی و تبلیغ علیه نظام" است.
مرضیه مرتاضی لنگرودی در سال‌های گذشته بارها از سوی نهادهای امنیتی ایران اظهار و بازجویی و مورد تهدید قرار گرفته است.

نقدی اظهاراتش درباره "ماهواره" را تکذیب کرد: من فقط به بسجیان گفتم ماهواره ها را جمع کنید ولی از تفنگ استفاده نکنید! روابط عمومی سازمان بسیج سازندگی انتشار جمله «نباید ماهواره‌ها را با اجبار از بین خانواده‌ها جمع کرد» به نقل از سردار نقدی را تکذیب کرد. پنجشنبه ۲۱ خرداد به اشتباه جمله‌ای را به نقل از سردار نقدی از نشستی که تحت عنوان هیات عاشقان ولایت در شهر زنجان برگزار شد، منتشر کرد که روابط عمومی سازمان بسیج سازندگی با تکذیب این جمله خاطرنشان کرده است که متن صحیح اظهار نظر سردار نقدی به این شرح است: « ... در باران رگبار تهاجم فرهنگی دشمنی، این شبکه‌های اجتماعی که در تلفن‌های همراه اجازه می‌دهد هر عکس و محتوای زشتی بیاید، می‌توان با این‌ها برخورد فیزیکی کرد و این راه را بست یا آنتن ماهواره را جمع کرد ولی باید از درون، انضباط ایجاد کرد، اگر امروز شما (بسیجیان) هم دارید این‌ها را جمع می‌کنید با نصیحت و توجیه و قانع کردن مخاطب خود این کار را انجام می‌دهید، می‌توانید بروید تفنگ بردارید، گشت بگذارید و اینها را از بالای پشت بام‌ها بردارید، ولی با آن‌ها حرف می‌زنید و آن‌ها را قانع می‌کنید، این ، کار درستی است... .»

نقدی اظهاراتش درباره "ماهواره" را تکذیب کرد:
من فقط به بسجیان گفتم ماهواره ها را جمع کنید ولی از تفنگ استفاده نکنید!


روابط عمومی سازمان بسیج سازندگی انتشار جمله «نباید ماهواره‌ها را با اجبار از بین خانواده‌ها جمع کرد» به نقل از سردار نقدی را تکذیب کرد.

پنجشنبه ۲۱ خرداد به اشتباه جمله‌ای را به نقل از سردار نقدی از نشستی که تحت عنوان هیات عاشقان ولایت در شهر زنجان برگزار شد، منتشر کرد که روابط عمومی سازمان بسیج سازندگی با تکذیب این جمله خاطرنشان کرده است که متن صحیح اظهار نظر سردار نقدی به این شرح است: « ... در باران رگبار تهاجم فرهنگی دشمنی، این شبکه‌های اجتماعی که در تلفن‌های همراه اجازه می‌دهد هر عکس و محتوای زشتی بیاید، می‌توان با این‌ها برخورد فیزیکی کرد و این راه را بست یا آنتن ماهواره را جمع کرد ولی باید از درون، انضباط ایجاد کرد، اگر امروز شما (بسیجیان) هم دارید این‌ها را جمع می‌کنید با نصیحت و توجیه و قانع کردن مخاطب خود این کار را انجام می‌دهید، می‌توانید بروید تفنگ بردارید، گشت بگذارید و اینها را از بالای پشت بام‌ها بردارید، ولی با آن‌ها حرف می‌زنید و آن‌ها را قانع می‌کنید، این ، کار درستی است... .»

تجمع "دلواپسان" در اعتراض به حضور زنان در ورزشگاه‌ها

تجمع "دلواپسان" در اعتراض به حضور زنان در ورزشگاه‌ها

به نوشته رسانه‌های ایران، تعدادی از مخالفان حضور تماشاگران زن در مسابقات ورزشی، در مقابل ساختمان وزارت ورزش و جوانان تجمع کردند. وزیر کشور ایران پیش‌تر گفته بود که با هرگونه تظاهرات بدون مجوز برخورد خواهد شد.
تعدادی از مخالفان حضور زنان در ورزشگاه‌ها روز چهارشنبه ۲۷ خرداد (۱۷ ژوئن) مقابل وزارت ورزش و جوانان در تهران تجمع اعتراضی برگزار کردند. تجمع کنندگان همچنین مقابل درب ورودی این وزارتخانه نماز خواندند.
به گزارش وب‌سایت‌های خبری، تجمع‌کنندگان در شعارهای خود خواستار عزل شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس‌جمهور ایران در امور بانوان و خانواده شدند. برخی رسانه‌های هوادار دولت، از تجمع کنندگان به عنوان "دلواپسان" نام برده‌اند.
پیش از برگزاری این تجمع، عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور ایران، در مورد تجمع مخالفان ورود زنان به ورزشگاه‌ها گفته بود که این تجمع غیر قانونی است و نیروی انتظامی با هر کسی که این تجمع را برگزار کند، برخورد خواهد کرد.
در ۲۲ خرداد ماه نیز تجمعی اعتراضی نسبت به حضور زنان تماشاگر در مسابقات ورزشی مردان برگزار شده بود. در چند روز گذشته نیز بیانیه‌ای با عنوان "انصار حزب‌الله و اساتید و طلاب حوزه علمیه ایروانی" منتشر شد که در آن زنان علاقمند به حضور در مسابقه والیبال میان تیم‌های ملی ایران و ایالات متحده آمریکا تهدید شده بودند.
در بخشی از این بیانه آمده است: «منتظر حضور خونین امت حزب‌الله در ۲۹ خرداد ۹۴ مصادف با دوم رمضان در ورزشگاه آزادی جهت مقابله و رویارویی با حضور زنان و نهی از منکر مسئولین وزارت ارشاد هستیم.»
پلاکارد تبلیغاتی برای برگزاری تجمع "انزجارآمیز" علیه حضور زنان در ورزشگاه‌ها
عدم امکان حضور زنان در مسابقه میان ایران و آمریکا
به نظر می‌رسد حضور زنان در مسابقات جهانی والیبال که روز‌های ۲۹ و ۳۱ خرداد در تهران برگزار خواهد شد، امکان پذیر نیست، گرچه شهیندخت مولاوردی از رفع موانع حضور زنان در ورزشگاه‌هاخبر داده بود.
رباب شهریان، معاون امور ورزش زنان در وزارت ورزش و جوانان روز چهارشنبه ۲۷ خرداد به خبرگزاری دانشجویان ایران گفت که در مورد حضور زنان در ورزشگاه‌ها این وزارتخانه تصمیم گیرنده اصلی نیست.
به گفته او این موضوع نیاز به کار کارشناسی دارد و وزارت ورزش هنوز به نتیجه‌ مثبتی دست پیدا نکرده است. شهریان اضافه می‌کند که نمی‌توان با اطمینان گفت که حضور زنان در ورزشگاه‌ها در آینده قابل پیش‌بینی است یا خیر.
فدراسیون والیبال نیز روز سه‌شنبه اعلام کرد که خرید بلیت برای زنان امکان پذیر نیست. فدراسیون جهانی والیبال پیشتر از مسئولان ورزشی ایران خواسته بود شرایط حضور زنان در ورزشگاه‌ها را فراهم کنند.
عدم امکان حضور زنان در مسابقات ورزشی‌موجب شده است که این کشور نتواند میزبانی برخی رقابت‌های بین‌المللی را عهده‌دار شود. مسئولان فدراسیون والیبال ایران نگران‌اند که ادامه محدودیت‌ها، این فدراسیون را با محدودیت‌هایی در سطح جهانی روبرو کند.
حضور بانوان در مسابقات والیبال ممنوع شد!
هنوز خبری از اعتراض فدراسیون بین المللی والیبال نیست


ورود کلیه تماشاگران خانم‌ به سالن‌های والیبال در دیدار تیم ملی ایران مقابل آمریکا ممنوع شد.

به گزراش ایسنا، ورود کلیه تماشاگران خانم به سالن‌ ۱۲ هزار نفری آزادی در طول مسابقات لیگ جهانی ممنوع شد. یک منبع آگاه در فدراسیون والیبال ضمن تایید این خبر، اعلام کرد که تمهیدات ویژه‌ای برای رفت و آمد و خدمات رفاهی تماشاگران در نظر گرفته شده است و بلیت‌های مسابقات والیبال ایران و آمریکا نیز از طریق اینترنت به فروش رسیده است.

پیش از این گفته شده بود فدراسیون والیبال تدبیری برای ورود تعداد مشخصی از تماشاگران خانم با کارت شناسایی مخصوص اتخاذ کرده است، اما این موضوع با واکنش تندی از سوی برخی جریانات همراه شد به طوری که روز گذشته (سه شنبه) در حاشیه مراسم تشییع پیکر شهدای غواص برخی با در دست داشتن پلاکاردهایی از مردم برای تجمع در مقابل درب وزارت ورزش و جوانان و اعتراض نسبت به حضور بانوان در مسابقات دعوت کردند.

‌البته فدراسیون والیبال روز گذشته اعلام کرده بود که خرید بلیت برای خانم‌ها دیگر امکان پذیر نیست.

این در حالی است که ناظران فدراسیون جهانی والیبال حساسیت ویژه‌ ای روی حضور خانواده‌ها در مسابقات لیگ جهانی والیبال دارند.

فدراسیون جهانی والیبال با تک جنسیتی شدن محیط های ورزشی به شدت مخالف است و مسئولان بلند پایه این فدراسیون قبلا متذکر شده بودند که در صورت تک جنسیتی شدن سالن‌های والیبال در ایران و ممانعت از ورود خانم‌ها به ورزشگاه، ایران از میزبانی در سطح یک لیگ والیبال محروم خواهد شد.

تیم ‌ملی والیبال ایران از ساعت ۲۱ روزهای ۲۹ و ۳۱ خرداد ماه (جمعه و یکشنبه) میزبان تیم ‌ملی والیبال آمریکا خواهد بود.

ناقوس فقر در شهر + عکس

ناقوس فقر در شهر + عکس

ایلنا : متوسط خرید نان یک خانواده 5 نفره 15 عدد است؛ برنج هم که در این منطقه مصرف ندارد، .همین طور که حرف می زند پیش خودم حساب می کنم،"یک خانواده 5 نفره با 15 عدد نان لواش برای سه وعده."
می پرسم"مردم این منطقه چگونه هزینه زندگی را تامین می کنند؟ بدون مکث می گوید:" مواد"؛ می پرسم چرا به جای دیگری نقل مکان نمی کنید؟ می گوید:" با این پول هرجا برم همینه."
برای یک خبرنگار بهترین راهنما برای تهیه  گزارشی با موضوع مردم، در جهت ارائه تصویری روشن از وضعیت معیشتی آن ها خود مردم است؛ چهره های مختلفی از فقر و ثروت در شهر وجود دارد؛ کما اینکه بارها شده در نقطه ای ضعیف از شهر ایستاده باشی و در همان زمان ماشینی لوکس از کنارت رد شود، تعداد نقاطی که زیر خط فقر است بی شمار و  انتخاب بین مناطق محروم و محروم تر هم سخت است؛ نکته این است" فقر چهره های مختلفی دارد". به همین خاطر 10 منطقه از تهران با جمع آوری اطلاعات و کمک و همراهی آن ها انتخاب شده تا درمراجعه و ثبت تصاویر، مورد بررسی قرار گیرد.
برای نوشتن از وضعیت معیشتی مردم شهر؛ٰ بررسی و یا تحلیل آمار رسمی و غیر رسمی کافی نیست؛ برای نوشتن باید در نقاط مختلف شهر قدم زد، با مردم همکلام شد، به درستی نگاه کرد تا تصویری روشن و اطلاعات کامل ارائه نمود.
نقاطی مختلف با شکاف طبقاتی عمیق که یک شهر هم توان پرکردنش را ندارد؛ ویژگی‌ها و مردمی متفاوت که حیرت انگیز است؛ قلعه مرغی، آب منگل، دروازه غار، شمیران نو، یافت آباد، شوش، عباس آباد، فاطمی، سعادت آباد و سعد آباد.
شمیران نو
41
به همراه عکاس خبرگزاری، با دو دوربین در دست‌هایمان٬ به آنها زل می‌زنیم، می‌بینند؛ اما برایشان مهم نیست، مهمتر از حضور ما چیزی است که در دست یکی از آن دو نفر است و سر می خورد به دست آن یکی که روی موتور نشسته، بوی فاضلاب با خانه های آجری که متراژش به 50 متر هم نمی رسد؛ اما خانواده‌های 6،5 نفری را در خود جای داده؛ مهمترین ویژگی این نقطه از شهر است که بعد از ظهرها میدان اصلی اش مکانی است برای خرید و فروش مواد از نوع صنعتی.
در منطقه شمیران نو هرچه از میدان اصلی آن دور شوی خانه ها کوچک‌تر می شود؛ خانه هایی آجری که به طور متوسط بهای اجاره آن 10 میلیون تومان رهن با ماهی 300،400 هزار تومان اجاره است؛ خانه هایی که به گفته اهالی محل با یک تکان کوچک زلزله خراب می شود.
خیابانی قدیمی به میدان سنجاق شده که علی رغم تصورم پر ازدکان های قدیمی با فروشندگانی مهربان و با حوصله است."از سال 58 در این محله زندگی می کنم و پاک موندم"، مردی حدودا 60 ساله است که میوه فروش قدیمی این منطقه هم به حساب می آید؛ بین صحبت هایمان وقفه هایی کوتاه می افتد، رهگذرها گاه سلام می کنند و گاه قیمت می پرسند؛ با حوصله جواب تک تک آن ها را می دهد. با لبخند می گوید:"  مردم این منطقه از نظر درآمدی خیلی ضعیف هستند،  آدم های خوبی هم در این منطقه زندگی می کنند؛ اما واقعیت اینه که درصد بالایی از مردم اینجا با مواد  فروشی هزینه زندگی را تامین می کنند، منطقه شمران نو مملو از مواد فروش هاست و مراقبت از بچه ها در همچین جایی سخته."
81
زنی می آید وبه زبانی که برایم نا آشناست، صحبت می کند؛ فقط اشاره دستش را می بینم که به سمت زردآلوهاست؛ از نوع درجه دو یا حتی درجه سه. علی رغم رعایت تمامی نکات مهم برای پنهان ماندن حرفه‌ام برای دریافت اطلاعات درست وجلوگیری از ایجاد حساسیت ، متوجه شده و می گوید:«سری به انتهای خیابون بزنید، هم سوژه ها زیاده هم فقیر ها فراوان‌تر.»
قیمت میوه‌های موجود در مغازه؛ موز 5 هزار تومان، توت فرنگی 10 هزار تومان هندوانه 2 هزار تومان، زردآلو 10 هزار تومان، کیوی 4 هزار تومان پیاز و سیب زمینی 1500 تومان و گوجه 1500فرنگی  2 هزار تومان است.
قصاب محل چندان تمایلی به حرف زدن ندارد؛ فقط می‌گوید:«مردم اغلب کارگرند و به صورت روزانه خرید می کنند، گوشت مرغ کیلویی 6 هزار تومان است و مصرف آن با گوشت قرمز قابل مقایسه نیست؛ چون گوشت قرمز گرونه، اگر هم گوشت قرمز بخوان گوشت گوساله خریداری می کنند؛ چون گوشت گوسفند با استخوان 35 هزار تومان و گوشت گوساله بدون استخوان کیلویی 27 هزار تومان است.»
مردی می آید و سفارش یک کیلو گردن مرغ می دهد، در اینجا به دنیا آمده بزرگ شده ازدواج کرده و حالا پسری 10 ساله دارد؛ از وضعیت نامناسبی که در این منطقه وجود دارد ناراحت است و در پاسخ به سوالم که چرا به محله دیگری نقل مکان نمی کند، می گوید:" با این پول هر جا برم همینه." کیسه خرید را بر می دارد که برود بعد انگار یادش آمده باشد، می گوید:" از کجا معلوم امروز که خانه را فروختم فردا قیمتش بالا نره؟ این کارها ریسک داره،  برای ما که از دار دنیا همین یه وجب جا را داریم این کارا خوب نیست."
قلعه مرغی
51
 در تیرماه ۱۳۰۱ انگلیسی‌ها درخواست اعزام دو فروند هواپیما به تهران نمودند و دولت وقت به فکر اختصاص زمین مناسب و مسطحی برای فرود آنها افتاد که همین امر زمین قلعه مرغی را به اولین  فرودگاه تهران تبدیل کرد؛ فرودگاهی که الان جایش را به بوستان بزرگ ولایت داده؛ جایی برای خواب روزانه مردها و تزریق و خرید و فروش مواد و گاه٬ مامنی برای زن‌های بی خانه در شب.
اولین نکته ای که در بدو ورود به منطقه قلعه مرغی جلب توجه می کند، شکل و شمایل ساختمان ها است که هیچ  تناسبی با هم ندارد، ساختمانی کوتاه و آجری در کنار ساختمانی نوساز و نسبتا مناسب.
قدیمی های محله، تاریخ دقیق تاسیس فرودگاه را به خاطر ندارند؛ اما من که پیش از ورودم به لطف ویکی‌پدیا تاریخچه دقیق منطقه را بررسی کرده‌ام اطلاعاتم را در اختیارشان گذاشته و همین مسئله سر صحبت را با آنها که نسبت به شمیران نو  تمایل کمتری به حرف زدن دارند، باز می‌کند.
بنگاه دار اصلی این منطقه مردی حدودا 50 ساله است که در طول مصاحبه کلمات را کامل و رسمی ادا می کند، گویی با یک دوربین فیلمبرداری روبرویش نشسته ام و قصد دارم همین امشب چهره اش را از تلویزیون پخش کنم؛ نکته با نمکی است که هنوز هم معنی کلمه خبرنگار برای اغلب مردم به این شکل است.
"او"  قیمت خانه های این منطقه را نسبتا مناسب ارزیابی کرده و می گوید: «بستگی دارد که چه کسی برای اجاره خانه مراجعه کند؛ کارگران افغان که در این منطقه زندگی می کنند اغلب خانه های قدیمی با اتاق های بیشتر را به صورت گروهی اجاره می کنند چون برایشان به صرفه تر است؛ قیمت خانه های قدیمی با اتاق های تعدا بالا معمولا 20 میلیون رهن است که اغلب تمایل به رهن کامل دارند؛ اما متوسط قیمت اجاره برای خانه های نوساز  با متراژ 75 تا 100 متری معمولا 20 میلیون تومان رهن با 500 تومان اجاره است، خریداران برای خرید خانه های نوساز هم باید متری 2 میلیون تومان پرداخت کنند.»
در این منطقه هم مثل دروازه شمیران استقبال از خرید گردن مرغ قابل توجه است، کیلویی1500 تومان.
"قیمت هر کیلو مرغ کامل 5800 تومان و هر کیلو ران هم 4700 است" فروشنده مغازه قیمت را می گوید و افرادی که در این منطقه زندگی می کنند را متفاوت از هم توصیف می کند،درستی حرف فروشنده از شکل خانه ها و ماشین های در حال عبور مشهود است؛ برخی کارگر برخی کارمندان مستاجر و برخی تولیدکننده مواد صنعتی هستند؛ همان هایی که نگاه متعجبم را به دنبال ماشین های چند صد میلیونی خود به دنبال می کشند.
52
نکته جالب میوه فروشی های این منطقه این است که قیمت درج شده بر روی میوه ها بر حسب کیلو نیست؛ مثلا بر روی یک تکه مقوا قیمت هر نیم کیلو زرد آلو درج شده 4 هزار تومان. میوه فروش خیابان  قلعه مرغی، با حوصله میوه های موجود در مغازه را نشان می دهد و می گوید:" میوه درجه یک مشتری زیادی ندارد و اغلب میوه ها درجه دو هستند؛ خرید مردم هم نسبت به سال گذشته کمتر شده، الان حتی سیب زمینی و پیاز را هم به اندازه مصرف روزانه خریداری می کنند.
"میزان مصرف لبنیات پایین اومده،مثلا یه مشتری که تا قبل عید روزانه شیر می خرید الان هفته ای 3 باز شیر می خره" صاحب سوپرمارکتی یکی از کوچه های قلعه مرغی است و بیشتر خرید مردم را تن ماهی عنوان می کند؛ به دلیل قیمت مناسب و طعم بهتر آن نسبت به تخم مرغ.
یافت آباد
به تنوع مبل و ساختمان های تجاری اش شهره است؛ اما نکته این است که همیشه در حاشیه مراکز خرید و فروش لوکس، محله هایی با ویژگی های بارز فقیر نشینی وجود دارد؛ بوی فاضلاب، گوشت فروشی های اندک، میوه فروشی هایی مملو از میوه درجه دو و ساختمان هایی کوچک و چسبیده به هم؛ غول های عظیم و لوکس کارشان همین است، ساخته می شوند تا زشتی را پنهان کنند.
سر ظهر است و نانوایی خلوت. مرد نانوا هم راحت حرف می زند:"متوسط خرید نان یک خانواده 5 نفره  15 عدد است؛ برنج هم که در این منطقه مصرف نداره، از وقتی قیمت نان سنگگ آزاد شد هم که کلا مردم یا لواش می خرند یا بربری. همین طور که حرف می زند پیش خودم حساب می کنم،"یک خانواده 5 نفره با 15 عدد نان لواش برای سه وعده."
عکس العمل مرد سوپرمارکتی بعد از اینکه می فهمد خبرنگارم در خاطرم می ماند؛ سریع دفتر نسیه را بازمی کند و برگه های سیاه شده از بدهی محلی ها را نشانم می دهد.
جوان است شاید 30 ساله و می گوید:" اغلب نسیه خرید می کنند؛ نمی شه بهشون جنس نداد، بالاخره مشتری های دائمند، خرید روزانه را از مامی خواهند، لوازم مصرفی ضروری، هرزمانی پول بیاد دستشون بدهی را پرداخت می کنند.؛ اما از بعد از عید تا حالا درخواست مشتری برای خرید نسیه خیلی بیشتر شده."
قیمت میوه،گوشت و مرغ و حتی اجاره بها با شمیران نو تفاوت چندانی ندارد و ظاهر منطقه به شمیران نو نزدیک تر است.
حوالی میدان شوش
1
برای اطلاع از وضعیت زندگی در منطقه شوش بیشتر با کارگرانی که در این مناطق مشغول به کارند صحبت می کنم؛ چون اغلب آن ها در همین منطقه زندگی می کنند، از شهرهایی دیگر به تهران مهاجرت  کرده اند برای زندگی بهتر، شاید حمل بارهای سنگین تر. مردم میدانی که پر از همهمه و رفت و آمد است با صحنه هایی که تکلیفت را برای عکس العمل روشن نمی کند، بخندی یا گریه کنی!
3
باربرهایی که  خانواده آن ها در تهران نیستند؛ اغلب به صورت گروهی و با هم زندگی می کنند. "اجاره ها تقسیم می شود  و هزینه زندگی پایین می آید" این جمله مشترک اغلب باربرهای ساکن در حوالی میدان شوش است که بیشترشان اتاقی را به صورت پرداخت 3،2 میلیون تومان رهن کرده اند. مصرف میوه و گوشت مشخصی ندارند و می گویند:"هر چه باشد، می خوریم تا بتوانیم کار کنیم، مثل سیب زمینی و تخم مرغ و تن ماهی.کارشان زیاد است و فرصت برای صحبت اندک؛ اما ما را از مراجعه به کوچه پس کوچه ها منع می کنند؛ می گویند:" امنیت کوچه ها با وجود مواد فروش ها و مالخر ها پایینه، آشنا ندارید نرید."
دروازه غار
26
یکی از قدیمی ترین دروازه های شهر تهران است و برای نوشتن از دیده ها و شنیده های  این منطقه نیازی به روده درازی نیست؛ عکس های گرفته شده از این منطقه خود گواه وضعیت اسفبار زندگی مردم در این منطقه است، برای یک خبرنگار مهمترین کار عدم موضع گیری در رابطه با گزارشی است که می نویسد؛ اما دروازه غار به تنهایی می تواند تمام معادلات را بر هم زند؛ به همین خاطر است که می توانم به جرات بگویم زندگی در این نقطه از شهر مرده است یا اگر هم وجود دارد سیاه است.
دروازه غار را می توان نقطه ای فراموش شده از شهر نامید با آدم های خمیده، کودکانی که اغلب اعتیاد را از پدر و مادر به ارث برده اند و به راحتی بین مواد فروش ها و مهم تر از آن معتادان تزریقی که مشخص نیست آلوده به چه بیماری هایی هستند بازی می کنند.
به دلیل شرایط نامناسب این منطقه با یکی از محلی های قدیمی که به گفته خودش مردم دروازه غار از او حساب می برند،  وارد مرکز  اصلی منطقه می شویم؛ دور تا دورمان یا تزریق می کنند و یا مواد می فروشند؛ مشکلی هم با حضور ما و دوربین هایمان ندارند؛ بهت زده ایم و دستپاچه، نمی توانیم با آن ها صحبت کنیم؛ مرد همراهمان مارا از هرگونه صحبت با مردم این منطقه منع کرده و به همین خاطر تنها دکمه شاتر دوربین را فشار می دهیم برای ثبت وضعیت منطقه.
6
اصرارم برای صحبت با فروشندگان مرغ و گوشت و میوه در دروازه غار جواب می دهد؛ اما برای صحبت با قصاب و میوه فروش باید اول مغازه ها را پیدا کرد؛ تعداد مراکز عرضه محصولات و مواد غذایی از انگشتان یک دست هم تجاوز نمی کند.
از خیابانی می گذریم که عصرها فروشندگان در آن به ترتیب می نشینند و مواد می فروشند؛ مرد همراهمان می گوید" بورس مواد اینجاست."
مردی با لباس... از کنارمان رد می شود، صندل پوشیده و ساکی بر دوش دارد، مرد همراهمان که نگاهم را متعجب می بیند با خنده می گوید:" از لباس سو استفاده می کنند برای جا به جایی مواد مخدر.
19
"کسی که بچه سالم داشته باشه نمی آد اینجا خونه بگیره"، اولین جمله مرد قصاب است.مغازه ای که حجم قابل توجهی از یخچالش خالی  و گوشه ای از آن پر از چربی و دمبه است، 65 ساله است، با خیالی آسوده جلوی مغازه نشسته و با حوصله به سوال هایم جواب می دهد. از کسادی بازار ناراحت است و می گوید:" مردم دروازه غار گوشت را کیلویی نمی خرند؛ مثلا یک ران مرغ می خرند برای غذای کل خانواده.همین جواب کافی است تا در مورد میزان خرید گوشت قرمز چیزی نپرسم. یخ مرد قصاب که آب می شود از زمانی می گوید" که خیابان های دروازه غار خاکی بود و گوشت ها را با درشکه به مغازه ها می آوردند."قیمت مرغ درسته را کیلویی 5700 و متوسط بهای اجاره خانه در این منطقه را هم 3 میلیون رهن با ماهی 200 تا 300 هزار تومان اجاره عنوان می کند.".
11
در این نقطه از شهر میوه فروشی مجزایی وجود ندارد، یک سوپرمارکت تاریک و کوچک که مقداری میوه هم برای عرضه دارد. فروشنده اغلب خرید مردم را تن ماهی و تخم مرغ  و میزان خرید در سال 94 را نصف سال 93 عنوان می کند؛ هندوانه کیلویی 1800، موز 5000، سیب 4500 سیب زمینی و پیاز هم 1000 تومان است که هرچند وقت یکباردر صورت نیاز  و  امکان پرداخت مبلغ آن خریداری می شود.
مرد همراهمان پیشنهاد می دهد که سری به تنها پارک دروازه غار بزنیم تا متوجه شرایط عمومی زندگی مردم شویم؛ فضای پارک شلوغ است و زنان و مردان و کودکان در محوطه پارک به صورت گروهی و یا جمع های دو سه نفره نشسته اند،سرنگ ها دست به دست می شود،نگاه ها مات است، سبز درخت ها سبز نیست، صحنه های پیش رو دردناک است.دوربین ثبت می کند و ما سکوت.
18
دروازه غار را با اندوه ترک می کنیم؛ فقر و نابرابری در این منطقه به شکل عجیبی خود را نشان داده است؛ به هر طرف که نگاه کنی کسی درحال استعمال مواد مخدر از نوع صنعتی است، در هر خانه ای که باز می شود با این صحنه مواجه می شوی" عده ای در حال مصرف مواد". در تمام ساعت های حضور در این منطقه نه پلیسی دیده شد و نه برخوردی؛ شاید برای همین است که اسم این منطقه را جزیره فراموش شده شهر می گذارم. جزیره ای که فقیر است، فقری که موجب شده زن و شوهر ها با موتور و یا پای پیاده با چشم های خود دنبال مشتری باشند برای گرسنه نماندن.
آب منگل
78
واقع درشمال میدان قیام که نام جدید آن خیابان شهید رضوی است. شهرت آن به خاطر فیلم قیصر و برادران آ ب منگل است. محله ای نسبتا مرفه با خانه های قدیمی که برخی از بازاری ها،نمایندگان مجلس و ورزشکاران را در خود جای داده است.
بنگاهی در خیابان اصلی با خوشرویی در مورد اجاره بها می گوید:" اغلب در این منطقه مالک خانه هستند و قیمت خرید و فروش خانه در این منطقه به نوساز و یا کلنگی بودن خانه بستگی دارد، خرید و فروش خانه های نوساز در این منطقه  در حدود متری 3 میلیون و اجاره بها نیز از 20 میلیون رهن با ماهی 850 هزار تومان اجاره شروع می شود.
فروشنده سوپرمارکت هم از کاهش خرید  مواد غذایی می گوید و علت آن را "فعالیت هایپرمارکت هایی می داند که کالاها را با قیمتی مناسب تر از سوپرمارکت ها عرضه می کنند."هایپر مارکت هایی که خود به خود موجب کاهش فعالیت و حتی از بین رفتن مغازه های خرد و کوچک می شوند.
فاطمی/عباس آباد/سعادت آباد
تت
میدان فاطمی یکی از قدیمی ترین میدان های شهر است, عباس آباد و یوسف آباد هم مانند میدان فاطمی جزو محله های قدیمی تهران با حفظ نسبی ظاهر قدیمی خود به حساب می آیند, اجاره بها, قیمت میوه, سبزیجات و گوشت و مرغ هم در این مناطق یکسان است که این نکته را می توان به مناطق واقع شده در غرب تهران مثل منطقه سعادت آباد و حتی شهرک غرب منهای چند خیابان این مناطق که خانه های لوکس و ویلایی در آن واقع شده, تعمیم داد.
طبقه متوسط در این مناطق زندگی می کنند, درمناطق فوق انواع و اقسام محصولات با بسته بندی های مختلف عرضه می شود؛ از مراکز خرید متنوع تا کافه و کتاب فروشی و سینما که در مناطقی که در ابتدای گزارش آورده شد وجود خارجی ندارد تا مردمی با ماشین های 10 میلیونی تا چند صد میلیونی که در این مناطق زندگی می کنند و به جرات می توان گفت سطح زندگی آن ها تفاوت بسیار زیادی بامناطق فقیرنشین دارد.متوسط قیمت  در این مناطق برای میوه های درجه یک از قبیل خیار 3000,موز 5500,پیاز 1500,گوجه فرنگی 2000,توت فرنگی 10 هزار تومان است.
اجاره بها و قیمت خرید و فروش هم در اغلب مناطق ذکر شده نزدیک به هم و در برخی نقاط کمی بالاتر است؛ مثلا برای اجاره یک خانه 75 متری در فاطمی باید 30 میلیون تومان رهن با اجاره ماهیانه 1200 پرداخت شود که این مبلغ با یک خانه 60 متری در سعادت آباد و یک خانه 80 متری در عباس آباد و یک سوئیت 50 متری در شهرک غرب  برابری می کند.
میانگین قیمت برای گوشت گوساله 35000 تومان,گوشت گوسفندی بدون استخوان 37000 تومان و مرغ 6000 تومان است.
 گفتگو های من  با مردم و فروشندگان این مناطق برای دانستن وضعیت معیشتی مردم در سال 94 به طور میانگین کاهش تقاضا را برای خرید و فروش خانه,ماشین و حتی اقلام مصرفی نشان می دهد.
سعد آباد
75
 برای نوشتن از این منطقه هم مثل دروازه غار باید به عکس اکتفا کرد, مردم در خیابان اندک و به هیچ عنوان تمایلی به صحبت با یک خبرنگار ندارند؛ اما به جاذبه های گردشگری این خیابان قدیمی و پردرخت باید خانه های لوکس با سردرهای اعجاب انگیزش را هم اضافه کرد؛ باید در یک روز هم یافت آباد را دیده باشی و هم سعد آباد را تا نتوانی به سادگی ازتفاوت فاحش طبقاتی بگذری.
آرام است؛ شبیه به دروازه و غار و پیچ شمیران نیست,خانه هایش از هم دورند و به راحتی نفس می کشند. افراد اندکی در این خیابان و خیابان های منتهی به آن زندگی می کنند؛ اما با یک حساب سرانگشتی از ظاهر خانه ها می توان متوجه انباشت سرمایه بسیار زیادی در این مناطق شد.
زمین تنیس و استخردر اغلب خانه ها وجود دارد. بنگاه دار این منطقه بدون وقت قبلی پذیرای ما نیست؛ اما یک کارشناس خرید و فروش خانه و زمین خبر از قیمت های نجومی می دهد و اجاره هایی به ارزش دلار و یورو.در خیابان های منتهی به سعد آباد خانه هایی برای اجاره هست که متوسط قیمت آن مثلا برای یک خانه با متراژ 300 تا 400 متر ماهی 6تا 9 هزار دلاراست.تاکید کارشناس خرید و فروش خانه این است که "قیمت خانه و زمین  و اجاره بها دراین خیابان و چند خیابان منتهی به آن با هیچ کجای تهران قابل مقایسه نیست."

فقر و نابرابری به شکل قابل توجهی افزایش یافته است، چهره های متفاوتی از فقر در شهر وجود دارد، قدرت خرید طبقه کارگر و حقوق بگیران از سال 1390، سقوطی آزاد را تجربه کرده و نرخ تورم در سال 1390 ، 22 درصد ، در سال 1391 به31 درصد و در سال 1392 از 40 درصد عبور کرد که این معنایی جز کاهش فزاینده قدرت خرید مزد بگیران در سالهای اخیر ندارد، کشور با بحران رشد اقتصادی منفی دست و پنجه نرم می کند و آثار آن را به راحتی می توان در شهر مشاهده کرد، مردم تا کمر خم شده در سطل های زباله شهر، کودکان کار، افزایش چشمگیر دستفروشی و فالفروشی در خیابان ها خود گواه این است" وضعیت معیشتی مردم در شهر مناسب نیست."

در اعتصاب کارگران معدن در زرند یک کارگر کشته شد

در اعتصاب کارگران معدن در زرند یک کارگر کشته شد

یک کارگر شرکت معدن "معدن‌جو" در جریان اعتصاب کارگران این شرکت در شهرستان زرند کشته شد. وی به علت شلیک گاز اشک‌آور از سوی پلیس دچار اختلال بینایی شد و در برخورد با تریلر حامل زغال سنگ درگذشت.
خبرگزاری ایلنا گزارش داده که محمد علی میرزایی از نمایندگان کارگران اعتصاب کننده در زرند صبح روز سه‌شنبه (۲۶ خرداد، ۱۶ ژوئن) در جریان اعتصاب کارگران شرکت "معد‌ن‌جو" کشته شده است.
پایگاه اینترنتی فرمانداری شهرستان زرند حادثه مرگ این کارگر را ابتدا تکذیب کرده بود اما فرماندار این شهرستان ساعتی بعد با حضور در میان اعتصاب کنندگان مرگ این کارگر را تائید کرد.
به ادعای این خبرگزاری و به نقل از شاهدان عینی، ۶۰ نفر از کارگران شرکت معدن‌جو در اعتراض به توقف فعالیت این معدن و اعتراض به ۳ ماه بلاتکلیفی ۳۵۰ کارگر این کارخانه در ابتدای جاده پابدانا دست به اعتصاب زده بودند.
به نوشته ایلنا پلیس برای باز کردن جاده مسدود شده توسط کارگران و متفرق کردن آنان از گاز اشک‌آور استفاده کرده و در همین هنگام چشم‌های محمد علی میرزایی در اثر گاز اشک‌آور آسیب می‌بیند. او که دید خوبی نداشته متوجه عبور تریلر زغال سنگ از میان جمعیت نمی‌شود و در اثر برخورد با تریلر جانش را از دست می‌دهد.

میرزایی کارگری ۴۰ ساله و دارای دو فرزند بود و به گفته یکی از بستگانش که او هم جز کارگران اعتصاب کننده همین شرکت بوده است، از نمایندگان اعتصاب کنندگان محسوب می‌شده است.
عتصاب کارگران با وجود مرگ یکی از اعتصاب کنندگان تا ظهر ادامه پیدا کرده و سپس با حضور نمایندگانی از دادگستری و فرمانداری و وعده آنان مبنی بر رسیدگی به وضعیت آنان، این اعتصاب به پایان می‌رسد.
به گزارش ایلنا، ۳۵۰ کارگر این شرکت در اثر توقف فعالیت یک‌باره این شرکت بیکار شده‌اند و تلاش‌های آنان برای بازگشایی معدن و یا قرار گرفتن تحت پوشش بیمه بیکاری، بی‌نتیجه مانده است.

فحاشی سخنران تشییع جانباختگان جنگ به روحانی و لاریجانی: (خطاب به روخانی)بیعرضه، توافق هسته‌ای و آب را به تحریم ربط می‌دهی (خطاب به لاریجانی) خاک بر سرت بی غیرت یکی از سخنرانان مراسم تشییع پیکر 275 کشته جنگ ایران و عراق به روسای قوای مجریه و مقننه توهین کرد. به گزارش ایلنا، یکی از سخنرانان مراسم تشییع پیکر 275 جانباخته جنگ، گفت: مردمی که در وسط جنجال هسته‌ای در این مراسم حاضر شده‌اند آمده‌اند به کسی (روحانی) که می‌رود و می‌نشیند و می‌گوید توافق هسته‌ای کمتر از شهادت نیست، بگویند که اگر مردی یک ساعت بیا در شلمچه، اگر مردی یک ساعت بیا در هور،‌ اگر مردی یک ساعت بیا در بید مجنون. اینجا می‌نشینی و توافق هسته‌ای و آب این مملکت را به تحریم ربط می‌دهی. اگر عرضه نداری برو کنار. این اظهارات مورد اعتراض حاضران قرار گرفت. این سخنران دقایقی بعد نیز در سخنان خود نسبت به دیدار علی لاریجانی با هیات اروپایی واکنش نشان داد. وی گفت: این جوانان آزاده ما، آن جوان 16 ساله ما،‌وقتی اسیر شد و در اسارت بود وقتی آن خانم خبرنگار با سر باز رفت جلو تا با او مصاحبه کند، گفت بسم‌ا... الرحمن الرحیم. روح‌ا... به ما یاد نداده با آدم بی‌حجاب مصاحبه کنیم. برو هر وقت حجاب بر سر کردی برگرد. این سخنران ادامه داد: مسئولان ما چگونه به خود اجازه می‌دهید در نظام جمهوری اسلامی، حالا در بیرون هرکاری می‌کنید خودتان می‌دانید و خدای خودتان، آن هم اجازه نمی‌دهیم بهتان. مسئولی (علی لاریجانی) که در جمهوری اسلامی به خاطر پز دادن مقابل یک دیپلمات با هزار قلم آرایش و سر باز و فقط یک کلاه نمادین بر روی سر می‌روی و با او حال و احوال و مذاکره می‌کنی، خاک بر سرت بی‌غیرت.

فحاشی سخنران تشییع جانباختگان جنگ به روحانی و لاریجانی:
(خطاب به روخانی)بیعرضه، توافق هسته‌ای و آب را به تحریم ربط می‌دهی
(خطاب به لاریجانی) خاک بر سرت بی غیرت


یکی از سخنرانان مراسم تشییع پیکر 275 کشته جنگ ایران و عراق به روسای قوای مجریه و مقننه توهین کرد.

به گزارش ایلنا، یکی از سخنرانان مراسم تشییع پیکر 275 جانباخته جنگ، گفت: مردمی که در وسط جنجال هسته‌ای در این مراسم حاضر شده‌اند آمده‌اند به کسی (روحانی) که  می‌رود و می‌نشیند و می‌گوید توافق هسته‌ای کمتر از شهادت نیست، بگویند که اگر مردی یک ساعت بیا در شلمچه، اگر مردی یک ساعت بیا در هور،‌ اگر مردی یک ساعت بیا در بید مجنون. اینجا می‌نشینی و توافق هسته‌ای و آب این مملکت را به تحریم ربط می‌دهی. اگر عرضه نداری برو کنار.

این اظهارات مورد اعتراض حاضران قرار گرفت.

این سخنران دقایقی بعد نیز در سخنان خود نسبت به دیدار علی لاریجانی با هیات اروپایی واکنش نشان داد.

وی گفت: این جوانان آزاده ما، آن جوان 16 ساله ما،‌وقتی اسیر شد و در اسارت بود وقتی آن خانم خبرنگار با سر باز رفت جلو تا با او مصاحبه کند، گفت بسم‌ا... الرحمن الرحیم. روح‌ا... به ما یاد نداده با آدم بی‌حجاب مصاحبه کنیم. برو هر وقت حجاب بر سر کردی برگرد.

این سخنران ادامه داد: مسئولان ما چگونه به خود اجازه می‌دهید در نظام جمهوری اسلامی، حالا در بیرون هرکاری می‌کنید خودتان می‌دانید و خدای خودتان، آن هم اجازه نمی‌دهیم بهتان.  مسئولی (علی لاریجانی) که در جمهوری اسلامی به خاطر پز دادن مقابل یک دیپلمات با هزار قلم آرایش و سر باز و فقط یک کلاه نمادین بر روی سر می‌روی و با او حال و احوال  و مذاکره می‌کنی، خاک بر سرت بی‌غیرت.

تلاش تیم رؤیت هلال رمضان برای دیدن ماه آسمانی یا ماهروی زمینی

تلاش تیم رؤیت هلال رمضان برای دیدن ماه آسمانی یا ماهروی زمینی

کارتون کاوه - تونستان

عوضی‌ها عوض نمی‌شوند، به‌ویژه هاشمی رفسنجانی! کارتون «مشتی ماشاءالله» - تونستان

عوضی‌ها عوض نمی‌شوند، به‌ویژه هاشمی رفسنجانی!

کارتون «مشتی ماشاءالله» - تونستان

 عوضی‌ها عوض نمی‌شوند، به‌ویژه هاشمی رفسنجانی!

آیا هاشمی واقعا مخالف تحریم و نگران آثار تحریم است؟ وقتی سال ۸۹ هر کسی وظیفه خودش را انجام می‌داد و سال ۹۴، هاشمی مخالف تحریم می‌شود

آیا هاشمی واقعا مخالف تحریم و نگران آثار تحریم است؟

وقتی سال ۸۹ هر کسی وظیفه خودش را انجام می‌داد و سال ۹۴، هاشمی مخالف تحریم می‌شود

مهدی هاشمی فراموش نکرده به چند نفر در واشینگتن تماس تلفنی گرفته تا بتواند رابطی پیدا کند تا اطلاعاتی به مقام‌های خزانه‌داری برای افزایش تحریم‌ها علیه ایران بدهد. مطمئنا یادش هم هست وقتی از او پرسیده شد که وقتی پدرش در آن سال(۱۳۸۹)، رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت بوده و یکی از «استوانه‌های نظام»، چه پاسخی در باره ارتباط پدرش و خودش با ماجرای تحریم داده است؟ حالا در نظر بگیرید هاشمی رفسنجانی را که امروز دارد در باره اثر تحریم‌ها حرف می‌زند.
مهدی هاشمی فراموش نکرده وقتی در باره تقسیم وظایف بعد از سال ۸۸ حرف می‌زد. او یک وظیفه داشت، پدرش یک وظیفه، و فائزه هاشمی وظیفه‌ای دیگر. خوشبختانه یا متاسفانه، این حرف او مستند شده است وقتی می‌گوید: «ما تقسیم کار کرده‌ایم هر کسی کار خودش رو می‌کند. بابا کار خودش رو می‌کند. اینها به من گیر داده‌اند چون می‌خواهند وظیفه اصلی‌ام را انجام ندهم. وظیفه من به عنوان مهدی هاشمی این نیست که رسانه‌های خبری را کنترل کنم. من وظیفه‌ای برایم تعریف شده که آن را انجام می‌دهم.»
مهدی هاشمی به عبارتی می‌گوید که بر اساس وظیفه‌ای که برایش تعریف شده کار می‌کند و خارج از آن محدوده نمی‌رود. آیا تلاش برای افزایش تحریم‌ها علیه کشور خودش، بر پایه همین تقسیم وظیفه خانوادگی است؟
مهدی هاشمی حتما به یاد دارد که در روز ۱۳ اکتبر ۲۰۱۰، بعد از بحث مبسوطی در باره متابولیزم و اهمیت خوردن دارو(احتمالا تحریم نشده) در باره تشدید تحریم‌ها چه گفته؟ لابد وکیل محترمش که منتظر روزهای خوبی است، چنین چیزی را هم «دروغین» می‌خواند.
این سوال برای من به‌وجود می‌آید که ارزش افزوده‌ی این خانواده برای ایران چیست؟ و ضررهای این خاندان چقدر است؟ فقط به منابع طبیعی بیاندیشیم! 
- میزان آسیب ایران از قراردادهای نفتی و گازی
- میزان آسیب دشت‌ها و رودخانه‌ها و منابع طبیعی آب به خاطر سدسازی بی‌رویه
- از بین رفتن نزدیک به ۸۰ میلیارد دلار آب برای باغ‌های پسته
- فرسایش شدید خاک
- تحمیل توسعه‌ی ناپایدار
- ...
به اعتراف وزیر ارشاد، ایران باید خسارتی ۱۴ میلیارد دلاری به شرکت اماراتی کرسنت بپردازد، ولی احتمالا کسی که ضرری از این بابت نخواهد خورد، جور کننده‌ی قرارداد یعنی آقا مهدی است.
پیدا کنید یابنده‌ی پرتقال فروش را. پرتقال فروش و یابنده هردو مفقود شده‌اند.

«کارزار گل» آغاز به کار کرد هم‌زمان با روز جهانی مبارزه با بیابان‌زایی

«کارزار گل» آغاز به کار کرد

هم‌زمان با روز جهانی مبارزه با بیابان‌زایی

«ما، در فهرست کشورهای رودر رو با فاجعه‌ی فرسایش خاک، و همچنین در بیابان‌زایی، رده‌ی نخست جهان را داریم برای نجات ایران باید از جایی شروع کنیم...از کارزار گل آغاز می‌کنیم... نه گل بخرید و نه هدیه بدهید.»

کارزار گل برای نجات ایران امروز آغاز به کار کرد.
  بیانیه‌ی آغازین این کمپین به شرح زیر است:
منتظر نباشیم.
یاوری در راه نیست.
برای نجات طبیعت ایران باید خودمان آستین بالا ‌زنیم؛ همین جا و همین امروز. این دورانی تازه است: می‌دانیم کشاورزی ایران هم اکنون با مکیدن شیره‌ی جان زادبوم ما و مصرف بی‌ملاحظه‌ی ته مانده‌ی منابع آب کشور تداوم دارد. در این دوران تازه شاید لازم باشد برای واداشتن دولت و خودمان به حفاظت از منابع آب ایران محصولاتی را که به بهای خشکاندن و میراندن زیستبوم‌های ایران تولید می‌شود، مصرف نکنیم یا کمتر مصرف کنیم. در این مرحله می خواهیم از گل شروع کنیم.
البته که سهم باغ‌های گل در مصرف منابع آب ایران بسیار کمتر از دیگر باغ‌ها و کشتزارهای ایران است. اما گل کالایی زینتی است که در شرایط خشکسالی می‌توان از مصرف آن خودداری کرد. با ممانعت از خریدن و هدیه دادن و حتی پذیرفتن گل، به همگان یادآور شویم که ایران در لبه‌ی پرتگاه خشکیدگی است. شاید بگویند شماری از هم‌میهنان که به کار پرورش و فروش گل مشغول اند، دچار مشکل خواهند شد.
اما این مشقت دیر یا زود دامان میلیون‌ها ایرانی دیگر را نیز خواهد گرفت. دولت باید از جایی آغاز کند و هزینه های خشکسالی را بین همه سرشکن کند و برای نخستین زیان‌دیدگان، یعنی کشاورزانی که شغل خود را از دست می دهند، تسهیلات معیشتی جایگزین فراهم کند. در گام اول برای کاستن از فشار بر منابع رو به نابودی آب، دولت می‌تواند از گل‌کاران و گل فروشان شروع کند. اما تا ما نخواهیم، دولت وارد چنین کارزار پرمشقتی نخواهد شد. هم میهنان! برای نجات ایران از خشکیدگی هیچ راه حل آسان و بی هزینه‌ای وجود ندارد. «کارزار گل» نقطه‌ی آغازی است برای انجام مسئولیت میهنی‌مان در این زمینه و البته سهیم شدن در هزینه های مرتبط با آن. باید الگوی مصرف خود و بسیاری از عادت‌های روزانه‌ را تغییر دهیم. از گل شروع می‌کنیم؛ نه می‌خریم و نه هدیه می‌دهیم. هدیه‌دهندگان را نیز با بحران خشکیدگی کشور آشنا می‌کنیم و پذیرش گل را منوط می‌کنیم به این‌که قول بدهند دیگر گل نخرند.
امروز ۲۷ خرداد، روز جهانی مبارزه با بیابان‌زایی است. ما، در فهرست کشورهای رودرور با فاجعه‌ی فرسایش خاک، و همچنین در بیابان‌زایی، رده‌ی نخست جهان را داریم، اما در این باره فقط حرف می‌زنیم. برای نجات ایران باید از جایی شروع کنیم؛ از کارزار گل آغاز می‌کنیم. به ما بپیوندید، و نه گل بخرید و نه هدیه بدهید. در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت.
منتظر بیانیه‌های بعدی ما باشید. دبیرخانه‌ی ستاد کارزار (کمپین) گل
علاقه‌مندان به این کمپین می‌توانند به صفحه‌ی این کمپین در فیسبوک بپیوندند.

سایت دولتی «همسان گزینی» رونمایی شد

سایت دولتی «همسان گزینی» رونمایی شد 

سایت همسریابی دولتی دختران و پسران  در ایران به نام سایت «همسان گزینی»  به آدرس Hamsan.tebyan.net امروز رونمایی شد. هدف از آن «احیای سنت ازدواج و بهره گیری از ظرفیت‌های فضای مجازی و نیز افزایش وساطت خانواده‌ها» در امر همسرگزینی عنوان شده است.
به گزارش خبرگزاری ایسنا در مراسمی به این مناسبت که در آکادمی ملی المپیک برگزار شده، گلزاری، معاون ساماندهی امور جوانان و وزارت ورزش و جوانان گفته که سایت همسان گزینی، دختران و پسران را به یکدیگر معرفی نمی‌کند، بلکه واسطه‌های ازدواج که افراد مورد اعتماد مردم و خانواده‌ها هستند در این سایت فعالیت می‌کنند. 
به گفته حسینی، مدیر این سایت نیز «پروژه همسان گزینی احیای سنت ازدواج و بهره گیری از ظرفیت‌های فضای مجازی برای تسهیل و افزایش کیفیت امر وساطت با محوریت خانواده‌ها و با همکاری مشاوران متخصص و خبره است.»
همچنین وی یادآوری کرده که این پروژه شامل چهار شبکه شامل شبکه‌های معرفین، مشاوران، راستی آزمایان و امنا و ارزیابان است.
حسینی تاکید کرده است: «روش‌های گوناگونی برای همسریابی وجود دارد که یکی از آنها آشنایی‌های گذرا و اتفاقی در تفرج‌گاه‌ها، مجالس دوستانه و... است. بیش از ۹۰ درصد از اینگونه آشنایی‌ها به ازدواج ختم نمی‌شود و در صورت ازدواج دو نفر، بی‌اعتمادی زوجین به هم عامل مهمی در طلاق آنان است.»
به گفته وی تاکنون ۳۰۰۰ نفر از طرف معرفان به طرح ملی همسان‌گزینی معرفی شده‌اند. ۱۳۰ معرف در تهران ثبت‌نام کرده‌اند که شامل ۵ موسسه خیریه، ۸۴ شخصیت حقوقی و ۲۵ نفر حوزوی و شش مدارس می‌شود.
گفتنی است سایت همسان گزینی از همکاری وزارت ورزش و جوانان و سایت تبیان ایجاد شده است. 
پیش از این اعلام شده بود که این سایت راه اندازی می‌شود «تا دیگر شاهد به تأخیر افتادن ازدواج و ازدواج‌هایی نامناسب نباشیم.»
مدیر این سایت اعلام کرده بود که در این طرح متقاضیان ازدواج هیچ گونه ارتباطی با یکدیگر از طریق فضای مجازی برقرار نمی‌کنند بلکه تنها متقاضیان از طریق پورتال ثبت نام اقدام به ثبت نام خود می‌کنند و پس از آن تمامی امور به صورت حضوری و از طریق خانواده افراد با کمک مشاوران و واسطان ازدواج صورت می‌گیرد.
وی تاکید کرده بود که «به همین دلیل آسیب‌هایی که در سایت‌های همسریابی غیرمجاز مشاهده شده است را ندارد. برهمین اساس این طرح به طور کلی با سایت‌های همسریابی تفاوت دارد.»
در حالی که پیش از این محمود گلزاری، معاون ساماندهی امور جوانان در وزارت ورزش از فعالیت ۳۰۰ سایت غیراخلاقی و غیرقانونی همسریابی در کشور ابراز نگرانی کرده بود.
 همچنین اعلام شده بود که تعدادی از سایت‌های همسریابی «غیرقانونی» فیلتر شده‌اند.