رفسنجانی با کمک رعایای رسانهایاش در داخل و خارج، تلاش کرده در صدر بماند تا در این سن، از ستونهای نظام باقی بماند. روحانی اما به دنبال تقویت پایههای خودش است.
بخش تحلیل خودنویس: انتشار توجیههای مختلف از سوی منتقدان و حتی دشمنان سابق هاشمی رفسنجانی به نفع او و به نفع رای آوردن او در انتخابات مجلس خبرگان، ثابت کرد که سفر اخیر فائزه هاشمی به آمریکا، چندان بیدلیل نبوده است. لا اقل دختر هاشمی رفسنجانی میتوانسته با خیال راحت و بدون نگرانی از شنود دستگاههای اطلاعاتی، با کسانی که میخواسته، حرف بزند. گرچه نیازی هم نبوده تا فائزه با بسیاری لابی کند، چرا که برخی از کسانی که چند سالی از بودجههای غربی دور ماندهاند، نیک دریافتهاند که قرار گرفتن در فهرست دریافت کنندگان «فاند»های مختلف، میتواند همراهی با برخی سیاستهای جدید کشورهای ۵+۱ باشد، که یکی از این سیاستها، همراهی بیشتر با جناح روحانی است و یکی از نشانههای این همراهی، برداشتن تحریمهای هستهای پیش از انتخابات مجلس بوده است.
هاشمی رفسنجانی اما در همین موقعیت خطیر تاریخی و سیاسی، روحانی را وامدار خود خواند و مدعی شد که حمایتش از دستیار قدیمیاش، باعث کسب محبوبیت و انتخاب او در خرداد ۱۳۹۲ شده است.
حسن روحانی اما در موقعیت ویژهای قرار گرفته است. از طرفی، نگاهی به مجلس خبرگان دارد و در مجلش شورای اسلامی، نیازمند اکثریتی است تا از شر مزاحمتهای جبهه پایداری راحت شود. در هفتههای اخیر، علی لاریجانی نیز از جبهه اصولگرایان چنان فاصله گرفته که در فهرست اصلاحطلبان قرارش دادهاند. وزیر کشور روحانی که سالها زیر دست لاریجانی کار کرده و مقام وزارتش را هم از او دارد، تا حدی که بتواند جلوی جریانهای تاثیرگذارنده علیه دولت و لاریجانی قرار خواهد گرفت، اما بدون تردید تایید نهایی آرا با شورای نگهبانی است که سابقه باطل کردن صندوقهای رای، و آرای مردم در شهرستانهای مختلف و حتی چند صد هزار رای تهرانیها در انتخابات مجلس ششم را هم داشته است.
روحانی، اما مجلس چهارم را هم به یاد دارد که گرچه منتقدان هاشمی حذف شدند، اما هاشمی سختیهای بسیاری را بعد از چرخش نمایندگان به سمت ناطق نوری و رهبری کشید و چشید. روحانی میداند که میزان اعتماد به رای آورندگان نمیتواند از حد بگذرد، چون بادسنج بسیاری از نمایندگان، درست عین بادسنج برخی از نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور است که مسیر منفعت را بسیار خوب میشناسد.
رحمانی فضلی به خوبی با روشهای تقلب ویژه جناح خودش آشنا است. روشی که در سالهای پیش به «مهندسی انتخابات» سردار ذوالقدر معروف شده بود. روشی که در انتخابات شورای شهر ۱۳۸۱، با آوردن تعداد زیادی سرباز وظیفه به تهران عملی شد و هسته مجلس آبادگران و اصولگرایان و دولت احمدینژاد به همین ترتیب شکل گرفت. وزیر کشور اما، این بار نسبت به آمدن رایدهندگان اتوبوسی به تهران از پیش واکنش نشان داد که میتواند تا حدی برای اصولگرایان تلخ باشد، چرا که نگران اکثریتشان در برابر روحانی هستند.
همدلان رسانهای خارج از کشور چه کردهاند؟
در هفتههای اخیر، بسیاری از خبرنگاران اصلاحطلبی که برای همکاری با رسانههای جریان اصلی و یا از ترس جان و زندان از کشور خارج شده بودند، فعالیتشان به نفع جناحی از حکومت جمهوری اسلامی را از نو آغاز کردند. حساسیت این افراد را میتوان در تبلیغ غیر مستقیم یک دیدگاه و یا حذف دیدگاههای منتقدان از یک سو، و یا حمله به منتقدان کاندیداهایی با سابقه جنایت و یا نقض حقوق بشر مشاهده کرد. همدلی فعالان حامی روحانی در خارج از کشور با این روزنامهنگاران حامی دولت و لیستهای انتخاباتی را میتوان نشانه نوعی فعالیت همزمان به نفع جناح غیر اصولگرا در جمهوری اسلامی ارزیابی کرد. برخی از خبرنگاران مورد نظر، هیچگاه به بررسی پروندههای فساد مالی اصلاحطلبان نپرداختهاند و معمولا چشمان خود را بر پروندههای فساد مرتبط با خاندان هاشمی، شرکتهای نفتی، سدسازان و لابیهای سیاسی میبندند.
از سوی دیگر، کسانی که سالها منتقد نظرسنجیهای خارج از کشور بودهاند، اینک بر اساس نظرسنجیهای تلفنی، میزان مشارکت را بالای ۷۰٪ اعلام کردهاند. صدای آمریکا که گفته میشود پرهیز از جانبداری را مدتها است از دست داده، زمان کافی برای نمایش این نظرسنجیها را در برنامه افق (که مدتها است سیامک دهقانپور را از برنامه خودش حذف کرده) را در اختیار حامیان اصلاحطلبان داده است.
به هر تقدیر، هاشمی و روحانی و تا حدی هم اصلاحطلبان، امیدوارند با کشاندن بخش بزرگی از اقلیت خاموش، نتیجه را به نفع خود برای کسب قراردادهای بیشتر در دوران بعد از تحریم، رقم بزنند. باید دید آیا رای دهندگان به این بخش از قدرت بیشتر نفع خواهند برد یا دلالان قراردادهای بزرگ نفتی و صنعتی و تجاری نزدیک به حسین فریدون و هاشمی رفسنجانی؟ دست آخر، آیا اصولگرایان معتدلتر نزدیک به لاریجانی و قالیباف، سهم خود را خواهند برد یا نه؟