Tuesday, June 21, 2011

پیام اعتصابیون را بشنویم





آیت‌الله بیات زنجانی، از مراجع تقلید نیز، با صدور بیانیه‌ای خطاب اعتصاب کنندگان، ضمن اشاره به اینکه اعتصاب غذا "پیامی واضح به بخشی از حاکمیت است که در طول سالهای اخیر، به کرات خواسته های بخش قابل توجهی از مردم را نادیده گرفته" از زندانیان خواست اعتصاب غذای خودر ا بشکنند.



فعالان سیاسی و دانشجویی خارج از کشور، در بیانیه خود، با اشاره به وضعیت کشور، آورده‌اند: "دیر زمانی است که ثابت شده در این دیار هیچ دادرس با وجدان و شریفی بر مسند کار نیست ما بار دیگر از دردها و مصائبی که بر ایران و ایرانیان می رود با شما سخن می گوییم. در شرایطی که همه ازسویی دل نگران سرنوشت رهبران دربند خویش‌ایم و از دیگر سوی عزادار صدها شهید چشم انتظار صدها انسان بی گناهی هستیم که در زندان های مخوف و بدنام ایران گرفتار جهل و عداوت لجوجانه عده ای نو رسیده اند".



در ادامه این بیانیه آمده است: "خبر اعتصاب غذای دوازده تن از زندانیان سیاسی سبز در اعتراض به جان باختن هاله سحابی و هدی صابر بر شدت نگرانی ها و مصائب رفته بر ما در این سالیان سیاه افزوده است. انسانهای آزاده ای که شجاعانه به استقبال مرگ شتافته اند به واقع نمایندگان مردمانی هستند که خواستی جز تعیین حق سرنوشت خود نداشته و ندارند اما در پاسخ به خواست مشروع و قانونی خویش با خشونت عریان عوامل نظامی و شبه نظامی حاکمان که هیچ کم از صحنه‌های نبردهای خونین تاریخ البته در مقابل مردمی بی دفاع نداشت مواجه شدند".



امضا کنندگان این بیانیه با اشاره به اینکه "این اعتصاب همچنین اعتراضی است به حصر و بندها و زندانی کردن تمام کسانی که گناهی جز مبارزه مسالمت آمیز برای آزادی و احقاق حقوق ما نداشته اند، اعتراض به شکنجه ها و اعتراف گیری های اجباری، اعتراض به شرایط غیر انسانی زندان ها و تحقیر زندانیان که هدفش درهم شکستن زندانی و اجبارش به دست برداشتن از آرمان های خویش است" اضافه کرده‌اند: "اعتصاب غذای یاران مبارز و آزادیخواه ما همه ما را به همبستگی در پیکاری فرا می‌خواند که آنان به‌خاطر تلاش برای دستیابی به آن به زندان افتاده‌اند".



نویسندگان این بیانیه نیز خواستارآزادی زندانیان سیاسی، آزادی فعالیت احزاب و تشکل ها، آزادی مطبوعات و رسانه ها و ایجاد شرایط انتخاب آزا د و عادلانه شده اند.



امضاکنندگان این بیانیه با خطاب قرار دادن اعتصابیون آورده‌اند: "بگذار از اراده، استقامت و همبستگی آنان بیاموزیم و تلاش مشترکمان را برای آزادی زندانیان سیاسی و رعایت حقوق زندانیان، هر کجا که هستیم، دوچندان کنیم. دوستان و همرزمان ما! قهرمانان مقاومت و سربلندی ما ! ما پیامتان را شنیدیم؛ در داخل و خارج از میهن ایران، آزادی زندانیان سیاسی را در الویت مبارزه سبزمان قرار خواهیم داد. ما برای پویاتر شدن جنبش سبز و پایان دادن به این فجایع، متحدتر از پیش گام خواهیم برداشت و در این اتحاد، تفاوت ها و تنوعمان را کنار نمی گذاریم بلکه به‌رسمیت می شناسیم".



در پایان این بیانیه آمده است: "ما به حاکمان ایران هشدار می دهیم راهي که در پيش گرفته‌اند جز فساد و تباهي بيش از پيش برايشان ثمري نخواهد داشت. بنگرند که عاقبت عدم تمکين از اراده ملت چيست و چگونه در راه اصرار بر يک اشتباه، تا آنجا پيش رفته‌اند که امروز اندک آبرویی نه در میان ملت خود نه در جامعه بین المللی و نه حتی در میان سنتی ترین حامیان خود برایشان باقی مانده است. حکومت بر مبنای شرع، عرف و قانون موظف است در کوتاه ترین زمان همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را آزاد کند و کار را از آن چه هست برای خود دشوارتر نکند. تا آن زمان نیز باید حقوق اوليه آنها، اعم از مرخصی استحقاقی، مرخصی استعلاجی، ملاقات حضوری، تلفن، رسيدگی به وضعيت جسمانی و بيماری‌هايشان، رعايت شود".



آرش بهمنی، آرش حسینی‌پژوه، آرنوش آزرحیمی، احمد باطبی، ارشاد علیجانی، امیر رشیدی، امیر معماریان، بورگان نظامی نرج‌آباد، پروانه وحیدمنش، پویان فخرایی، پیمان ملاذ، تارا سپهری‌فر، حمیدرضا ظریفی‌نیا، حنیف مزروعی، رحیم همتی، رضا جعفریان، روح‌الله شهسوار، ساجده عرب‌سرخی، سجاد رضایی، سراج میردامادی، سیدکوهزاد اسماعیلی، صادق شجاعی، علی نظری، علی طباطبایی، علی عبدی، علی هنری، فرشاد توماج، فرشید آذرنیوش، کامیار بهرنگ، محمد صادقی، مرتضی اصلاح‌چی، مریم روزبهانی، مصطفی خسروی، مهدی جلالی، نریمان مصطفوی و یحنا نجدی امضا کنندگان این بیانیه هستند.



صادق شجاعی از امضاکنندگان این بیانیه، در این رابطه به "روز" گفته است: "بايد در نظر داشت كه اولا حاكميت قدرت مطلق و بي شكست نيست و بارها ثابت شده امكان "اجبار" حاكميت در شرايطي وجود دارد در ثاني اعتصاب كننده ها بهره بالايی از تجربه سياسي دارند و به نتايج و تاثيرات احتمالي عمل خود واقفند".



علی هنری، یکی از فعالان دانشجویی، نیز درباره اعتصاب غذای زندانیان به "روز" گفته است: "تصور من از کنش ها و بیانیه های زندانیان سیاسی این است که آن ها به تغییر رفتار حکومت بدون فشار جامعه امیدی ندارند، و به جنبش سبز و موفقیتش در پیشبرد اهدافش دل بسته اند. در واقع چشم اندازی که جنبش سبز می دهد جز وضعیتی نیست که دیگر زندانی سیاسی نداشته باشیم و حقوق همه شهروندان به ویژه دگراندیشان رعایت شود".



وی اضافه کرده است: "واقعیت این است که باید کنش اعتراضی زندانیان سیاسی در این موقعیت را در چارچوب دیگری ارزیابی کنیم. هدف مستقیم این کنش تغییر وضعیت زندانی ها نیست. نگاه آنها نه به واکنش حکومت در محقق کردن خواسته هایشان است بلکه آنها تاثیر کنش خودشان را در جنبش سبز و جامعه می جویند. به باور من زندانیان اعتصاب کننده بدنبال راهی بوده اند که جنبش سبز و جامعه را نسبت به ظلم و فجایعی که در جریان است آگاه کنند و به همبستگی و کنش وادارند. بدین ترتیب این حرکت یک نوع از جان گذشتگی و یک پایداری قابل تقدیر ارزیابی می شود".



صادق شجاعی اما درباره این اعتصاب و پیام‌های آن می‌گوید: "اعتصاب غذا در ذات خود مفهوم اعتراض را حمل ميكند و در عين حال پيام رسا به توده وسيعي از افراد است. قطعا اينگونه نيست كه مطالباتي وجود نداشته باشد، اين اعتصاب احتمالا به جز پيگيري حقوق حقه زندانيان حامل پيام مستتري نيز به كوشندگان و مبارزان آزادي در خارج زندان است."



علی هنری اما، درباره پیام این اعتصاب برای کنش‌گران جنبش سبز می‌گوید: "بر اساس برداشتی که من از اعتصاب غذای اسرای سبز دارم، روی سخن و پیامشان ناظر بر ما همراهان جنبش سبز و جامعه است. اینکه ما درخواست شکستن اعتصاب غذا را طرح کنیم بدون آنکه کوششی درخور در راستای خواست آنان داشته باشیم، نقض غرض است. زمانی می توانیم از آنان بخواهیم دست از تلاشش ارزشمندشان بکشند که مسلم بدانیم هیچگونه تغییر و واکنشی در جنبش سبز، جامعه و به تبع آن شرایط سیاسی اجتماعی ما اتفاق نخواهد افتاد. وقتی که ما می دانیم با حضور و مشارکتمان بار دیگر خونی بر پیکره جنبش اعتراضی جریان پیدا میکند، تا محقق نشدن این اتفاق درخواست شکستن اعتصاب بی معنی است. ما باید تلاش کنیم هرچه سریعتر برای پایان سختی های اعتصاب غذای آنها نمایشی از همبستگی و حضور و حساسیتمان را نشان دهیم و جامعه را آگاه کنیم و به این میزان حساسیت برسانیم. در این صورت است که می توانیم به پشتیبانی این کنترل اجتماعی امیدوار باشیم فجایع اینچنینی چون مرگ هاله سحابی و هدا صابر و ظلم به زندانیان سیاسی تکرار نمی شود، یعنی خواست مشخص اعتصاب کنندگان".



وی با اشاره به لزوم انعکاس این اعتصاب در مجامع مختلف اضافه می‌کند: "این دراختیار ما و کنش های ماست. اینکه چقدر اطلاع رسانی کنیم. چقدر با همبستگی پیام ظلم حکومت جائر را به مردم و جامعه بین الملل برسانیم. اینکه چگونه حقانیت خواست هایمان در این دوسال و شیوه مسالمت امیز مان را دوباره برملا کنیم".



وی درباره حضور طیف‌های مختلف سیاسی در میان اعتصاب کنندگان نیز می‌گوید: "این تنوع پیام دیگری برای ما داشت که اسرای سبز در آن شرایط نه تنها بر سر حداقل اشتراکات بلکه بر سر پرهزینه ترین کنش ها هم ائتلاف حداکثری دارند. این برخلاف آنچه است که در خارج از زندان ها به ویژه خارج از کشور می گذرد و کنش های هماهنگی صورت نمی پذیرد. ترکیب متنوع امضا کنندگان این نامه هم یک نوع پاسخ به این پیام است. کنشگران سیاسی اجتماعی و دانشجویی امضا کننده از طیف های مختلف فکری و سیاسی هستند که در این نامه بار دیگر بر خواست های جنبش سبز آزادی رسانه ها و احزاب و آزادی زندانیان و انتخابات آزاد تاکید کرده و این پیام را رسانده اند که تلاش خواهند کرد حداکثر همبستگی و اتحاد را برای پویایی جنبش حفظ کنند".



آیت الله بیات زنجانی، از مراجع تقلیدهم در پیامی خطاب به ۱۲ زندانی اعتصاب کننده در بند ۳۵۰ زندان اوین با بیان اینکه "بارها ندای آزادی خواهانۀ زندانیان مظلوم، به بیرون از دیوارهای زندان رسیده است و این موضوع تکلیف را بر دوش همۀ افرادی که دل در گرو اسلام علوی و محمدی(ص) دارند و برای آزادی خواهی تلاش می کنند سنگین تر می کند"، تاکید کرده است "تکلیف این عزیزان، شکستن اعتصاب غذا و خارج نمودن خانواده ها و نزدیکان و صد البته جامعه نگران و ملتهب امروز از این نگرانی هاست".



این مرجع تقلید همچنین اضافه کرده است: "اعتصاب غذای اخیر زندانیان سیاسی، پیامی واضح به بخشی از حاکمیت است که در طول سالهای اخیر، به کرات خواسته های بخش قابل توجهی از مردم را نادیده گرفته و بالعکس با جریحه دار نمودن احساسات مؤمنین، اهدافی را در سر می پروراند که باید از آنها به درگاه خدای متعال پناه برد".





--------------------------------------------------------------------------------




تجاوز گروهی در «ولایت»

تجاوز گروهی در «ولایت»


نامه صالحی به رئیس مجلس درباره ملک زاده : ملک زاده استعفا داد و تمام شد

نامه صالحی به رئیس مجلس درباره ملک زاده : ملک زاده استعفا داد و تمام شد


نماينده اراك : هنوز بحث استيضاح منتقي نيست





وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران طی نامه ای به رئیس مجلس شورای اسلامی استعفای محمد شریف ملک زاده معاون اداری مالی این وزارت خانه را به اطلاع نمایندگان رساند.





به گزارش مهر، متن نامه علی اکبر صالحی به علی لاریجانی به این شرح است:



جناب آقای دکتر علی لاریجانی



ریاست محترم مجلس شورای اسلامی



با سلام



احتراما به پیوست تصویرنامه موافقت اینجانب با استعفای جناب آقای محمد شریف ملک زاده جهت اسنحضار جنابعالی و نمایندگان محترم و صدور دستور مقتضی ایفاد می گردد.



متن موافقت صالحی با استعفای ملک زاده:



جناب آقای محمد شریف ملک زاده



با سلام



بدینوسیله موافقت خود را با درخواست استعفای جنابعالی اعلام می دارم.



مزید توفیقات شما را در خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از خداوند متعال خواستارم.

------------------------------------------

نماينده اراك : هنوز بحث استيضاح منتقي نيست



عباس رجايي نماينده مردم اراك و از امضاءكنندگان طرح استيظاح وزير امور خارجه در گفت‌وگو با فارس، با اشاره به قبول استعفاي ملك‌زاده از سوي صالحي، گفت: هنوز بحث استيضاح منتقي نيست چرا كه بحث من قبل از اينكه بركنار آقاي ملك‌زاده باشد، بحث چرايي اين انتخاب است.



وي با بيان اينكه انتصاب ملك‌زاده در معاونت وزارت خارجه اشكال حقوقي داشت، افزود: آقاي صالحي بايد در باره اين انتصاب به مجلس پاسخگو باشد.



رجايي همچنين گفت: بايد سند استعفاي ملك‌زاده در مجلس مورد بررسي قرار بگيرد و آقاي صالحي تضمين كند كه پست ديگري به ملك‌زاده نخواهد داد البته حتي اگر ملك‌زاده در وزات‌خانه ديگر هم سمت معاونت بگيرد سرنوشتي بهتر از وزارت خارجه نخواهد داشت و مجلس وزير آن وزات‌خانه را استيضاح خواهد كرد.



نماينده مردم اراك در مجلس گفت: قرار است جلسه‌اي بين نمايندگان استيضاح كننده وزير خارجه برگزار شود و موارد استيضاح مورد بحث و بررسي قرار بگيرد؛ لذا فعلا كسي نبايد تصور كند كه استيضاح وزير خارجه منتفي شده است.



ذوالنور: احمدی‌نژاد و مشایی مثل لاله و لادن هستند اگر آنها را جدا کنیم میمیرند/ اگر رأی عدم کفایت سیاسی احمدی‌نژاد در این مجلس مطرح می‌شد، بالاترین رأی عدم اعتماد تاریخ را می‌گرفت

ذوالنور: احمدی‌نژاد و مشایی مثل لاله و لادن هستند اگر آنها را جدا کنیم میمیرند/ اگر رأی عدم کفایت سیاسی احمدی‌نژاد در این مجلس مطرح می‌شد، بالاترین رأی عدم اعتماد تاریخ را می‌گرفت




مهر : حجت‌الاسلام مجتبی ذوالنور، جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه شامگاه دوشنبه در همایش بصیرت و جهاد علمی که در سالن همایش‌های نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها برگزار شد با اشاره به ضرب العجل مجلس برای عزل احمدی‌نژاد اظهار داشت: نمایندگان مجلس چند گروه هستند که بعضاً ضدانقلاب هستند که از همان اول علیه دولت بودند.



وی ادامه داد: یک گروه هم جریان محافظه‌کارند که اکثریت کرسی ها را در اختیار دارند و یک عده هم در مجلس نمایندگان بی‌ تاثیری هستند.



وی تصریح کرد: عده‌ای به نماینده شهرشان اعتراض کردند که چرا مثلا در مجلس چنین حرفی را زدی، این نماینده در جواب مردم گفت: بروید نوارهای مجلس را گوش کنید ببینید اصلا من در مجلس حرف زدم.



ذوالنور اضافه کرد: یکی از آنها هم گفته بود که من هیچ چیزی نگفتم، فقط گرم بود گفتم کولر را روشن کنید.



جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه با بیان اینکه بعضی‌ها در مجلس بی‌خاصیت ‌هستند، اظهار داشت: یک گروه هم حزب‌اللهی‌های



سینه چاکی بودند که از همان اول حمایت کردند. آنها چون رئیس جمهور را رئیس جمهور ارزش‌ها و ولایتمدار می‌دانستند از او حمایت کردند.



پیش بینی بالاترین رأی عدم کفایت سیاسی تاریخ به احمدی‌نژاد در مجلس هشتم



وی تصریح کرد: در آن 11 روزی که احمدی‌نژاد قهر کرده بود 200 نفر از شخصیت‌های نظام به صورت تلفنی و حضوری با او صحبت کردند ولی فایده‌ای نداشت و به تعبیر بنده احمدی‌نژاد رغبتاً بر سر کارش نیامده است و از روی اکراه و ناچاری و اجبار آمد، چون مجلس ملتهب شده بود و ضرب‌العجل هم تمام شده بود و اگر آن روز سر کارش حاضر نمی‌شود، فردای آن روز استیضاح می‌شد.



ذوالنور اضافه کرد: اگر رأی عدم کفایت سیاسی احمدی‌نژاد در این مجلس مطرح می‌شد، بالاترین رأی عدم اعتماد تاریخ را می‌گرفت.



وی در بخش دیگری از سخنان خود با طرح این سئوال که در حال حاضر بهترین تدبیر در مورد جریان انحرافی چیست، اظهار داشت: بعضی‌ها می‌گویند که اگر احمدی‌نژاد و مشایی را از هم جدا کنیم درست می‌شود.



جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه با ذکر مثالی در این مورد گفت: لاله و لادن دو دختری که به همدیگر چسبیده بودند و وقتی آنها را عمل جراحی کردند هر دو از بین رفتند.



وی ادامه داد: بارها احمدی‌نژاد گفته که من یعنی مشایی و مشایی یعنی من بنابراین الان فضای اینها به گونه‌ای است که اگر عمل شود هر دو از بین می‌روند.



ذوالنور تصریح کرد: فضای جامعه برای برخورد مناسب نیست، بنابراین باید مدارا کرد، به این معنی که نگذاریم باند انحرافی هر کاری که دلش می‌خواهد انجام دهد.



وی با بیان اینکه پر و بال را باید قیچی کرد، اظهار داشت: نباید اجازه داد نغمه‌های شوم پیاده شود و با کمترین هزینه دوران گذر را بگذریم.



جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران تأکید کرد: باید کار به جایی برسد که افکار عمومی کاملا توجیه شود و رئیس جمهور هم پی به باطن این جریان ببرد.



جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: جداسازی احمدی‌نژاد و مشایی از هم ممکن نیست و این جداسازی هزینه‌هایی دارد.



وی اظهار داشت: الان کارکرد ولایت فقیه در این حوادث رنگارنگی که در مسیر انقلاب پیش می‌آید مشخص می‌شود.

درگیری فیریکی ماموران امنیتی با پدر ندا آقا سلطان + فیلم مصاحبه با مادر ندا

درگیری فیریکی ماموران امنیتی با پدر ندا آقا سلطان + فیلم مصاحبه با مادر ندا




همزمان با دومین سالگرد کشته شدن ندا آقاسلطان، که در جریان اعتراض ها به نتیجه انتخابات ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ در محله امیر آباد تهران به ضرب گلوله کشته شد، خانواده ندا آقا سلطان می گویند به دلیل عدم اطمینان از امنیت مراسم، از برگزاری مراسم یادبود برای ندا صرف نظر می کنند.

هاجر رستمی مطلق، مادر ندا آقا سلطان که برای حضور در مراسم بزرگداشت ندا ساعتی پیش بر سر مزار دخترش حاضر شد، در گفت و گویی با صدای آمریکا عنوان نموده که ماموران امنیتی او را از گریه کردن بر سر مزار ندا، منع کرده اند و نیروهای انتظامی با پدر ندا درگیری فیزیکی پیدا کرده اند...

به گفت و گوی کوتاه مادر ندا با صدای آمریکا گوش دهید:



فراخوان تکبیر در حمایت از زندانیان بند ۳۵۰؛ چهارشنبه ۱۰ شب

فراخوان تکبیر در حمایت از زندانیان بند ۳۵۰؛ چهارشنبه ۱۰ شب


* فیلم / پیام مشاور مهدی کروبی برای ۱۲ زندانی در اعتصاب غذا



شورای هماهنگی راه سبز امید در بیانیه ای خطاب به ۱۲ زندانی اعتصاب کننده در اوین با تاکید بر اینکه ندای حق خواهی شما به گوش ملت رسیده است از آنان خواست که به اعتصاب غذای خود خاتمه دهند.



متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:



با سلام به افتخارآفرینان ملت ایران



عزیزان گرانمایه!



اگر خودکامگان صدای اعتراضتان را نشنیدند، مردم شریف و آگاهی که شما به پاس پاسداشت از حقوقشان در بند شده اید، شنیدند. شما سرمایه ها و امیدهای مردم ما هستید، همانطور که هاله و هدی بودند. انسان های شریفی که از آسودگی زندگی ذلت بار چشم پوشیدید و با قامتی استوار در راه احقاق حقوق حقة ملت ایستاده اید. حاکمیت نشان داده که در راه حفظ قدرت خویش حرمت هیچ حریمی را نگه نمی دارد و جان انسان ها را بی مقدار می شمرد.



ملت قدردان ایران، ندای حق خواهی شما را شنید و از شما می خواهد به اعتصاب غذای خود خاتمه دهید. مردم ما به پاس حرکت قهرمانانه ی شما دوازده قهرمان و به یاد هاله و هدی چهارشنبه اول تیرماه از ساعت ۱۰ تا ۱۱ شب ندای تکبیر خود را بام ها سرخواهند داد تا همراهی شان را به گوش شما و شهیدان راه آزادی برسانند.



شورای هماهنگی راه سبز امید



۳۱ خرداد ۱۳۹۰

----------------------------------------------------------

پیام مجتبی واحدی مشاور مهدی کروبی برای ۱۲ زندانی در اعتصاب غذا





همراهی با روزنامه‌نگاران در بند

همراهی با روزنامه‌نگاران در بند


کارنامه کمیته حقوق بشر مجلس

کارنامه کمیته حقوق بشر مجلس


مخالفت نمایندگان مدافع چند همسری

با سفر نماینده حقوق بشر به ایران





زهره الهیان رئیس کمیته حقوق بشر مجلس روز گذشته مخالفت این کمیته با سفر نماینده ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر به ایران را بیان کرد و گفت "تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران به هیچ وجه پذیرفتنی نیست".



خانم الهیان که شاید جوان ترین زن نماینده مجلس باشد، از مدافعان چند همسری مردان و همچنین مدافع لایحه جنجالی حمایت از خانواده در مجلس هشتم است.



در ارتباط با مخالفت با سفر نماینده حقوق بشر سازمان ملل به ایران محمد کریم عابدی، معاون کمیته حقوق بشر مجلس هم روز گذشته به خبرگزاری دولتی ایرنا گفت: آمریکا، انگلیس و اسرائیل بزرگترین نقض کنندگان حقوق بشر در جهان هستند و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد باید به جای ایران به نقض حقوق بشر در آن کشور ها رسیدگی کند.



آقای عابدی هم از مدافعان چند همسری مردان است. نه تنها مدافع بلکه از عمل کنندگان به آنست. یعنی به اعتراف خودش در جریان کارزار انتخاباتی مجلس هشتم از طبس و فردوس ساریان گفت که سه زن عقدی دارد و حقوق آن را مراعات می کند.



ظاهرا حقوق بشر از همین چارچوب تنگی که خانم الهیان و آقای عابدی گفته اند فراتر نمی رود و چون در امریکا و انگلیس و اسرائیل حقوق بشر نقض می شود، چرا باید نقض حقوق بشر در ایران بررسی شود؟



از جمله دستورات شورای نگهبان با هیات رئیس مجلسین هفتم هشتم، صرفنظر کردن از قرائت اعتبارنامه های نمایندگان به مجلس راه یافته در صحنه علنی مجلس بود. درحالیکه طبق قانون باید اعتبارنامه ها قرائت شده و توسط نمایندگان حاضر در مجلس تصویب شود. حتی در زمان شاه هم رسم چنین بود. در دو دوره هفتم و هشتم مجلس، از قرائت اعتبار نامه ها جلوگیری شد تا مردم از سوابق نظامی و امنیتی و تروریستی نمایندگان با اطلاع نشوند.





وحشت حاکمیت ج. اسلامی


وحشت حاکمیت ج. اسلامی

از سقوط در چاهی که شاه در آن افتاد



این استدلال اگر مستقیم نیز بیان نشود و یا به روی کاغذ آورده نشود، در ذهن و اندیشه برخی روشنفکران سیاسی – اعم از مذهبی و غیر مذهبی- وجود دارد که چون حکومت انگیزه و توان سرکوب مخالفان را دارد، جنبش سبز به جایی نمی‌رسد.



این ذهنیت را باید بیشتر شکافت زیرا وارونه بینی در آن بسیار است و گاه آن را متکی می کنند به تجربه شاه و ادعای اینکه تزلزل شاه در سرکوب موجب سقوط آن شد٬ تزلزلی که مدعی‌اند در جمهوری اسلامی وجود ندارد.



نخست یادمان باشد که هنوز شمار همه کشتگان دو سال جنبش سبز به شمار کشته‌های یک روز هفده شهریور 1357 نرسیده است. بنابراین بهتر است چندان در ادعای اینکه شاه حمام خون به راه نیاندخت زیاده روی نکرد. ارزیابی رژیم شاه در شهریور 57 آن بود که مردم عزم مقاومت نخواهند داشت و با یک کشتار می توان به جنبش آنان خاتمه داد.



جمهوری اسلامی عزم مردم را در مقاومت می بیند ولی می‌انگارد که با روش‌های دیگری غیر از کشتارهای هفده شهریوری می‌توان آن را مهار کرد.



حکومت شاه هم حمام خون به راه انداخت و هم در آن افراط کرد. اشتباه شاه نه در تزلزل در سرکوب، بلکه ارزیابی نادرست از عزم مردم در مقاومت و قدرت رهبری آیت‌الله خمینی و در نتیجه تزلزل در عقب نشینی بموقع بود. اما چرا شاه نتوانست حمام خونی را که در هفده شهریور و کشتار میدان ژاله به راه انداخته بود ادامه دهد؟ چه عواملی مانع آن شد؟ چه تفاوت‌هایی میان ماهیت و روش‌های جمهوری اسلامی و رژیم شاه وجود دارد؟



این‌ها مسایلی است که باید بیشتر باز شود زیرا تشخیص راه و بیراهه در جنبش سبز به دریافت درست این مسایل بستگی دارد.



1- شاه تنها راهی که برای مقابله با مردم در اختیار داشت استفاده از ارتش بود. بدلیل ماهیت بشدت استبدای و غیردموکراتیک حکومت٬ هیچ فضایی برای بروز نارضایتی‌ها و تخمین ابعاد آنها وجود نداشت. در نتیجه رژیم شاه انتظار روبرو شدن با یک جنبش بزرگ را نداشت و خود را برای چنین شرایطی آماده نکرده بود. در حالی که جمهوری اسلامی بدلیل ساخت متکثر قدرت٬ نظام پارلمانی٬ مراکز مختلف تصمیم گیری٬ وجود جناح‌های مختلف و اصلاح طلب و ... سالها و بویژه پس از پیدایش جنبش دوم خرداد منتظر یک جنبش بزرگ اجتماعی در ایران بود و خود را برای آن آماده می‌کرد. همچنان که در همین یکسال اخیر شاهدیم و حتی رسما رهبر و فرماندهان سپاه و مقامات امنیتی و امام جمعه ها... بر زبان می آورند که باید آماده جنبش و یا بقول خودشان "فتنه" بزرگتر باشند.



تا پیش از انتخابات 22 خرداد 88 و از سال‌ها پیش از آن٬ برگزاری انواع مانورهای ضد شورش و جمع کردن ارازل و اوباش و گرداندن آنها در خیابان‌ها و ایجاد نفرت از مردم در میان این ارازل به قصد بهره گیری بعدی٬ تمرین و تدارک شده بود. در نتیجه جمهوری اسلامی توانست خود را از حضور آشکار و مستقیم سپاه و استقرار آن با توپ و تانک و لباس رسمی سپاه در خیابان ها پرهیز کند. بحث درباره تشکیل ستاد بحران و سپردن بازجوئی ها و شکنجه و یا بُر زدن واحدهائی از سپاه در میان نیروهای انتظامی نیست، بلکه بحث بر سر مقایسه استقرار ارتش شاه در خیابان ها و مستقر نشدن واحدهای سپاه به همان شیوه ارتش شاه برای هفته ها و ماه ها در خیابانهاست.



2 – پیاده نظام ارتش شاهنشاهی که باید در خیابان‌ها مردم را می‌کشت و حمام خون به راه می‌انداخت از جوانان روستایی تشکیل شده بود. این جوانان که بسیاری از آنان با وجود سن کم دارای همسر و حتی فرزند بودند٬ علاوه بر اینکه از بودن در ارتش و دوری از خانواده و همسر و کار و روستا به طور سنتی ناراضی و از ارتش گریزان بودند٬ هیچ انگیزه و دلیلی برای کشتن مردم نداشتند. ضمن اینکه روستاهای کشور و خانواده‌های روستائی نیز خود به‌ سرعت به انقلاب می‌پیوستند. شیوه انسانی و آگاهانه مردم در تقدیم گل به سربازان و سخنرانی‌های حساب شده آیت‌الله خمینی خطاب به ارتش و تلاش در جذب آنها و جدا کردنشان از رژیم٬ همه و همه در این ارگان اصلی سرکوب حکومت شکاف انداخت. نه تنها رژیم شاه بتدریج و بسرعت امکان به راه انداختن حمام خون را از دست داد بلکه فرار و تمرد و احتمال اینکه این سربازان تفنگ‌های خود را به سوی فرماندهان خود برگردانند روز بروز بیشتر شد و بیشتر روشن گشت که تکیه به ارتش برای سرکوب ناممکن و ادامه آن خطرناک است. چنانکه در روزهای 21 و 22 بهمن معلوم شد که ارتش از درون فروپاشیده و قادر به سرکوب نیست. حرف های تبلیغاتی حکومتیان را هرگز نباید جدی تلقی کرد. اگر بدنه ارتش به انقلاب نپیوسته بود٬ مردم دست خالی هرگز نمی‌توانستند در ظرف دو روز آن ارتش عظیم را مضمحل کنند.



حال بازگردیم به جمهوری اسلامی.



پیاده نظام سرکوب جمهوری اسلامی لشكر ارازل و اوباش و لباس شخصی‌ها و گاردهای ضد شورش هستند و نه ارتش و یا حتی سپاه. اگر قرار به ابزار سرکوب باشد جمهوری اسلامی نیز ارتش و سرباز وظیفه هم در ارتش و هم در سپاه در اختیار دارد ولی آنها را به خیابان نمی‌کشاند و بدان متوسل نمی‌شود زیرا تجربه شاه را دارد و می‌داند با به خیابان کشیدن آنها به سرعت به همان سرنوشتی دچار می‌شود که شاه دچار شد. جمهوری اسلامی از سرنگونی سریع شاه این درس را گرفته که به بدنه ارتش و سپاه – سربازان وظیفه- برای کشتار متکی نشود و از نیروهای رسمی نیز کمتر بهره گیرد و لشکر ارازل و اوباش را به میدان بفرستد. پس اینکه جمهوری اسلامی به جای به خیابان کشاندن سپاه و ارتش از ارازل و اوباش بهره می‌گیرد نشاندهنده قدرقدرت بودن آن نیست. برعکس یک پیروزی برای مردم ماست و نشاندهنده آن است که جمهوری اسلامی در شرایطی است که نمی‌تواند از همه ابزارهای سرکوبی که در اختیار دارد استفاده کند و از تزلزل این نیرو برای سرکوب مردم آگاه است.



اما این هنوز همه مسئله نیست. جمهوری اسلامی درون یک پیوند تاریخی با انقلاب 57 نیز قرار گرفته که دست و بال آن را از جهات دیگر نیز بسته است. می‌گویند جمهوری اسلامی هنوز می‌تواند "بسیج توده‌ای" کند، بنابراین جنبش سبز نمی‌تواند پیروز شود. در حالیکه مسئله برعکس است. ما باید خوشحال باشیم و حتی ناگزیر کنیم حکومت را که برای بقای خود از بسیج توده‌‌ای استفاده کند و نه از سپاه و ارتش و توپ و نفربر. در عرصه بسیج توده‌‌ای است که جنبش سبز می‌تواند قدرت بالقوه خود را نشان دهد و ده برابر حکومت را بسیج کند. چنان که درجریان تظاهرات حکومتی دیماه 88 این بخت ناکام خود را با صرف همه امکاناتش آزمود و چنان که می بینیم در تمام دو سال گذشته جرات موافقت با یک تظاهرات خودجوش مردمی را ندارد.



چرا توسل حکومت به بسیج توده‌ای همچون یک شیوه پاسخ به اعتراض‌ها بسود جنبش سبز است و نه به زیان آن؟



زمانی که حکومت می‌خواهد بسیج توده‌‌ای کند اولا باید به بخشی از مطالبات توده پاسخ دهد که بتواند آنها را بسیج کند و این خود یعنی ناگزیری از تن دادن به بخشی از تحول. ثانیا باید به احساسات و خواست‌های این توده احترام بگذارد.



رژیم شاه روز هفده شهریور دست به کشتار وسیع زد و در مجموع دوران انقلاب نیز از کشتار مردم غفلت نکرد و هرگز در پی انکار و توجیه آن نیز بر نیآمد. در حالیکه در مورد ندا آقا سلطان و چند تن دیگر که در جریان اعتراض‌های خیابانی مردم کشته شدند دهها فیلم و برنامه در جمهوری اسلامی ساخته شد که اثبات کند رژیم در آن دست نداشته است. چرا؟ چرا رژیم نمی‌ایستد و نمی‌گوید این عده را معترض تشخیص داده و کشته است؟ برای آنکه امیدوار است بتوان بسیج توده‌‌ای کند و می‌داند که مردم در پشتیبانی از یک حکومت جنایتکار به خیابان نمی‌آیند. بنابراین توسل به بسیج توده‌‌ای تضادهای درون خود را دارد. حکومتی که به بسیج توده‌‌ای متوسل می‌شود یعنی مدعی است که دارای اکثریت است. بنابراین باید ‌‌ترسی از پذیرش قواعد دمکراتیک و انتخابات نداشته باشد. جنبش سبز درست از همین ضعف حکومت و نیاز آن به بسیج توده‌‌ای است که وارد می‌شود و شعار اجرای بدون تنازل قانون اساسی را می‌دهد.



یکی دیگر از دلایلی که رژیم شاه نتوانست حمام خون هفدهم شهریور را برای مدت طولانی ادامه دهد آن بود که پس از این کشتار شیوه اصلی مبارزه از حضور خیابانی به اعتصابات سیاسی تبدیل شد. حضور خیابانی تنها آن بخش جلوی چشم آن جنبشی بود که در عمق جامعه و دستگاه دولتی و اقتصادی کشور جریان داشت و همه چیز را از ادارات و کارخانه‌ها گرفته تا صنعت و نفت کشور را فلج کرده بود. رژیم حتی دستگاه تبلیغاتی خود را نیز بدلیل اعتصاب در رادیو و تلویزیون از دست داده بود. این عامل نیز تداوم حمام خون حکومت نظامی و دولت نظامی را در خیابان‌ها روزبروز بیشتر بی معنا و بی چشم انداز می‌کرد. ما اکنون این جنبش اعتصابی را در جمهوری اسلامی نداریم به دلایل مختلف. نخست بدین دلیل که جنبش اعتصابی انقلاب 57 درست از فردای کشتار هفدهم شهریور و اعلام حکومت نظامی آغاز شد. یعنی درست از زمانی که همه دیگر راه‌های مسالمت آمیز بیان اعتراضات بسته شد و امید مردم به عقب نشینی حکومت از میان رفت. ما در جمهوری اسلامی هنوز به این نقطه نرسیده ایم. نه در ساختار حکومت. نه در مناسبات حکومت با مردم و نه در آگاهی مردم. هنوز مردم به طور مبهم این آگاهی و این امید را دارند که می‌توان حکومت را به طور عادی به عقب نشینی وادار کرد و نیاز به توسل به آخرین حربه‌ها و از جمله اعتصاب سیاسی نیست. ضمن اینکه هنوز به نیروی کار کشور ما اثبات نشده که اعتصاب سیاسی٬ آن شرط اولیه پیروزی یعنی سراسری بودن و یکپارچگی را خواهد داشت. این تجربه نیز جلوی چشم حکومت است و عامل دیگری است که دست آن را در سرکوب به شیوه شاه می‌بندد. حکومت می‌داند که تمام تجربه انقلاب 57 و شیوه‌های مبارزه آن در حافظه مردم ما ثبت است و جنبش در لحظه معین می‌تواند از آنها بهره گیرد. تمام اشکال مشترک مبارزاتی و حتی شعارها و سرودها و ترانه‌های انقلابی سال 57 درجریان جنبش سبز براساس خواست‌های این جنبش بازتولید شد و حکومت همه این پدیده‌ها را در برابر چشم خود دید. بنابراین توسل به ارازل و اوباش و نیاز حکومت به بسیج توده‌‌ای بخشی هم برای پیشگیری از تبدیل شدن اعتصاب سیاسی به شیوه اصلی مبارزه است. رویارویی مستقیم با مردم و کشاندن کار به تکرار 17 شهریورها٬ هم به معنای از دست رفتن آخرین امیدهای مردم به اصلاح و هم به معنای از دست رفتن توسل به بسیج توده‌‌ای است و با از دست رفتن ایندو٬‌ ‌تردیدهای نیروی کار در اینکه اعتصاب سیاسی او هم دیگر ناگزیر است و هم یکپارچه و سراسری خواهد بود از میان خواهد فت.



می بینیم این ادعا که شاه سرکوب نکرد و برای همین سرنگون شد و جمهوری اسلامی می‌ماند چون سرکوب می‌کند تا چه اندازه بی معنی است. جمهوری اسلامی اگر توانسته دو سال دربرابر جنبش سبز دوام آورد برای این است که اتفاقا روش سرکوبی خلاف شاه را در پیش گرفت و برخلاف وی بجای استفاده از تیراندازی مستقیم سربازان وظیفه ارتش به روی مردم٬ از ابزار ارازل و اوباش و بسیج توده‌‌ای بهره گرفت. این ضمنا ناشی از تاریخچه جمهوری اسلامی و ریشه تاریخی آن در انقلاب و وجود جناح‌های مختلف در ساخت قدرت و جنبش اصلاحات و نوعی نظام پارلمانی و بالاخره خرد و آگاهی بسیار بالای جنبش سبز است که با پیشروی‌ها و عقب نشینی‌های خود حکومت را مدام در یک چارچوب تنگ و معین در برخورد با مردم نگاه داشته و هزینه سرکوب را روزبه روز برای آن بیشتر می‌کند.



در این وضع حکومت دو راه بیشتر ندارد. یا توسل آشکار و خونین نظامی- خیابانی و کشتار در زندان‌ها که در اینصورت فروافتادن و سقوط خود را نزدیک‌‌تر می‌کند؛ یا ادامه ادعای داشتن اکثریت که در آنصورت باید تن بدهد به انتخابات و قواعد دمکراسی، یعنی وابسته شدن دوباره به مردم و شرکت یا عدم شرکت آنان در انتخابات.



دراین میان برای برخی روشنفکران سیاسی و بویژه مذهبی که از حکومت و حاشیه آن کنده شده و در عموما در امریکا و اروپا مستقر شده اند یک "راه" سوم هم پیدا شده است. یعنی روی کار آمدن یک حکومت دیکتاتوری عریان سرمایه‌داری از درون خود جناح‌های حاکم کنونی، که دراین استدلال حتی اگر مستقیم هم بیان نکنند و ننویسند، چشم به احمدی نژاد و اطرافیانش- امروز مشائی و فردا یکنفر دیگر بعنوان پرچمدار این دیکتاتوری- دارند


راه توده 320 30 خرداد ماه 1390

مصاحبه معاون اول قوه قضائیه

مصاحبه معاون اول قوه قضائیه


احمدی نژاد را می خواهند

بفرستند ته چاه جمکران!







حجت اسلام ابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضائیه، که از او بعنوان چهره اصلی پشت احکام صادره در دادگاه های کودتای 22 خرداد نام برده می شود و علاوه بر نقش آفرینی در کودتای 22 خرداد، یکی از قضات شرع قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 است، دیروز یک نشست خبری تشکیل داد. هدف از این نشست نشان دادن دندان به احمدی نژاد بود. او در این نشست خبری گفت: "ساز و کار قانونی انتخابات را قوانین موضوعه و قانون اساسی کاملا مشخص کرده است و اجرای این قوانین، تضمین کننده رای ملت خواهد بود. باید دولت در عمل نشان دهد هیچگونه دخالتی در انتخابات ندارد و روند انتخابات کاملا قانونمند و بر اساس ضوابط خواهد بود."



هیچکس به یاد ندارد که ابراهیم رئیسی و یا دیگرانی که اکنون نسبت به تقلب دولت در انتخابات مجلس نگرانند، در انتخابات 22 خرداد نگرانی خود را نسبت به چنین دخالتی ابراز داشته باشند. درحالیکه همگی می دانند احمدی نژاد سردار میلیارد "محصولی" را با هدف کودتا علیه رای واقعی مردم در انتخابات 22 خرداد، با دلالی سرداران عضو فراکسیون سپاهی ها در مجلس، وزیر کشور کرد و کامران دانشجو که بعدا وزیر علوم شده، در آن زمان رئیس ستاد انتخاباتی در وزارت کشور شد. هر دو برای همین هدف، یعنی تقلب انتخاباتی و کودتا بصورت موقت در راس وزرات کشور و ستاد انتخابات قرار گرفتند و پس از پایان ماموریتشان به پست های دیگری در کابینه رسیدند. (البته محصولی پس از مدتی از راس وزارت تامین اجتماعی هم کنار رفت و به سایه خزید تا درباره ثروت میلیاردی او بیش از این سئوال نکنند.) در همان دوران زیر زمین وزارت کشور تبدیل به بازداشتگاه شد و چند تن از معترضان به کودتا در همین زیر زمین به قتل رسیدند. این بازداشتگاه نیز زیر نظر وزیر وقت کشور، سردار محصولی بود.



چرا آقای رئیسی در آن دوران نگران دخالت دولت در انتخابات نبود؟ پاسخ روشن است: همه با هم دست به کودتا زدند و حالا یکی از آن "همه" این بار می خواهد سهم شیر را از شکار بعدی – انتخابات مجلس و سپس انتخابات ریاست جمهوری- به خانه ببرد. آقای رئیسی به صحنه آمده تا به احمدی نژاد یادآوری کند سهم شیر متعلق به فرمانده کل نیروهای مسلح و فرماندهان تحت فرمان ایشان است و چند لقمه ای هم سهم امام جمعه ها و اعضای شورای نگهبان است. این دولت و فراکسیون پارلمانی اش باید بروند لای دست امام زمان! شکاف در فراکسیون طرفداردولت و سینه خیز روح الله حسینیان به سمت مخالفان دولت در مجلس نیز همین معنا را دارد.