Saturday, July 31, 2010

بیانیه جبهه مشارکت

بیانیه جبهه مشارکت


پشت صحنه را حدس بزنید

آقای جنتی، بلندگوی آنهاست!







آقای جنتی عضو فقها و دبیر شورای نگهبان و نیز امام جمعه تهران در سخنانی مدعی شده اند کسانی که به زعم ایشان از سران فتنه هستند به واسطه دولت سعودی مبلغ یك ملیارد دلار از دولت امریکا پول دریافت کرده اند و قرار بوده در صورت انقراض جمهوری اسلامی مبلغ پنجاه میلیارد دلار دیگر نیز بگیرند. ایشان ادعا كرده اند كه برای این ادعا سند هم دارند. آیا كسی كه قدری عدد و رقم بداند و بفهمد سند یعنی چه به این ادعا نمی خندد؟ متاسفانه ایشان با همین اندازه فهم و درایت صحت انتخاباتی را كه تقلب و تخلف در آن موج می زد تأیید كرده اند.



سابقه ایشان در بیان مطالبی که مردم ایران را مبتهج می کند طولانی است اما به نظر می رسد که این بار آخرین فرصت ایشان برای ایراد مطالبی است که در اثر القائات کودکانه عده ای شناخته شده واگو می شود. این بار زمان آن است تا ملت ایران بی هیچ شبهه ای کاملا دریابند چگونه فردی که کوچکترین پرهیزی از ارتکاب بزرگترین گناهان ندارد متصدی دو منصبی شده است که شرط اول آن عدالت است.



ایشان باید مشخص کنند چگونه و در چه زمانی به این اطلاعات دست یافته اند؟ افرادی را که ایشان مدعی هستند پول دریافت کرده اند کیستند؟



ایشان باید صریحا اعلام کنند چنانچه ادعای ایشان ثابت نشد آیا همچنان به غصب مناصب شورای نگهبان و امامت جمعه تهران اصرار خواهند داشت؟



قوه قضاییه باید صریحا مشخص کند آیا خبری از اطلاعات مورد ادعای آقای جنتی دارد یا خیر؟ در صورتی که آقای جنتی نتواند ادعای خود را ثابت کند به عنوان مفتری چه مجازاتی در انتظار ایشان است؟



اگر به شکایتهای قبلی از آقای جنتی و از جمله شکایت آقای تاج زاده از ایشان رسیدگی می شد و برای ایشان مصونیت آهنین قائل نمی شدند و عدالت در حق ایشان جاری می شد اینک ایشان به خود اجازه نمی داد چنین بدون پروا جایگاه فقاهت و عدالت را به ورطه سقوط و دنائت بکشاند.

آیت الله دستغیب

آیت الله دستغیب


بیائید من را هم شهید کنید

می گفتند شاه "ظل الله" است

و اکنون هم وضع همان شده!







آیت الله دستغیب عضو مجلس خبرگان از شیراز، که در آخرین نشست خبرگان خواستار حضور موسوی و کروبی درمجلس و شنیدن گزارش آنها از انتخابات شده و روحانیون کودتاچی حاضر در همین مجلس علیه او بسیج شدند، در آخرین ابراز نظر خود، بر مواضع انتقادی خود پای فشرد. وی در درس تفسیر قرآن خود در حسینیه ای که پس از اجلاس مجلس خبرگان، پیاده نظام بی لباس سپاه – معروف به لباس شخصی- برای تخریب به آن یورش بردند، گفت:



بنده به تکلیف خود عمل می کنم، حال می خواهد کسی از سخنان من خوشحال شود یا ناراحت. شهادت در راه خدایتعالی چیز بدی نیست. هر وقت خواستید بیایید و من را هم شهید کنید.



بنده می خواهم بگویم که یک عده ای در زمان رژیم سابق اطراف شاه را گرفتند و از او تعریف و تمجید کردند تا به حدی که او را ظل الله، یعنی سایه خدا قلمداد کردند و از مردم هم توقع تعریف و تمجید داشتند. بعضا در بین آنها افراد مجتهدی هم دیده می شدند. الان نیز وضع به همین منوال است. عده ای از مردم توقع تعریف و تمجید دارند. مردم چنین نمی کنند زیرا واقعیات را آنطور که هست می دانند.



اینطور نیست که مردم ایران حق را از باطل تشخیص ندهند. واقعا اکثریت مردم وقتی به درونشان رجوع می کنند متوجه می شوند که فلان شخص چطور است. آیا حق است یا باطل؟ آنوقت عده ای که در پی کتمان حق و واقعیات هستند از مردم انتظار تعریف و تمجید دارند!



وضع شخص عالم باید اینطور باشد که احکام دین را برای مردم بیان کند و در بیان احکام بدنبال مصلحت اندیشی نباشد که عده ای از سخن او خوشحال شوند و عده دیگر ناراحت، بلکه بین خودش و خدای تعالی آنچه را تکلیف و وظیفه خود می داند انجام دهد.



بنده هر آنچه را که تا به حال گفته ام از روی علم بوده است و ذره ای در آن شک و تردید نداشته ام و بعد از این هم وظیفه خود می دانم که آن حقایق و واقعیاتی را که از قرآن و سنت متوجه شده ام برای مردم بازگو کنم و تکلیف خود را در این مسجد و در مجلس خبرگان انجام دهم که پناه بر خدا اگر بخاطر مصالحی در صدد توجیه باشم، زیرا در پیشگاه خدایتعالی مسئول هستم. بنده به تکلیف خودم عمل می کنم.

آن که باید بر صندلی جنایت قتل عام 67 بنشیند کیست؟

آن که باید بر صندلی جنایت قتل عام 67 بنشیند کیست؟


انتشار متن استعفای موسوی

شاید بی خبرانی را بیدار کند







بدنبال اشاره میرحسین موسوی در آخرین سخنرانی اش بمناسب سالروز تولد امام زمان که در آن اشاره به مشکلات دوران آخر نخست وزیری اش کرده و وعده شرح این اختلافات را که منجر به استعفای او شد داده بود، نشریه انقلاب اسلامی که زیر نظر ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران منتشر می شود، متن استعفای میرحسین موسوی را منتشر کرد. در این متن که سپس از سوی بسیاری از سایت های خبری خارج از کشور انتتشار یافت، اشاراتی به اختلافات موسوی و خامنه ای که منجر به استعفای موسوی شد و آیت الله خمینی آن را نپذیرفت و به موسوی تکلیف کرد که به نخست وزیری اش ادامه بدهد وجود دارد، اما این متن با آن وعده ای که موسوی داده است بسیار فاصله دارد. موسوی به اختلاف بر سر جنگ، ایجاد تضاد میان ارتش و سپاه و نکات دیگری کرده بود که در متن این استعفانامه از آنها صحبتی نیست. بنابراین، دامنه آنچه را موسوی گفته به استعفانامه ای که انقلاب اسلامی منتشر کرده نباید محدود فرض کرد. گرچه، با این همه، در همین استعفانامه نیز مشخص می شود که خامنه ای – بویژه در سالهای آخر حیات آیت الله خمینی که او توان رهبری نداشت و احمد خمینی وارد دسته بندی ها شده و با امضای پدرش حکم صادر می کرد!- توسط علی اکبر ولایتی که بعنوان وزیر خارجه به کابینه موسوی تحمیل شده بود، عملا سیاست خارجی را بدست گرفته بود. خامنه ای می خواست ولایتی را نخست وزیر و جانشین موسوی کند اما مجلس به این پیشنهاد او رای نداد و موسوی را تائید کرد، اما خامنه ای توانست ولایتی را بعنوان وزیر خارجه تحمیلی در کابینه موسوی نگهدارد. کسی که اکنون وزیر خارجه بیت رهبری است!



درهمین استعفانامه اشاره به حوادثی در عراق و لبنان و افغانستان و عربستان سعودی می شود و عملیاتی که در چارچوب سیاست و وزارت خارجه نیست اما خامنه ای آنها را هدایت میکرده است. همگان به یاد دارند که در آن سالها در بیروت انواع ترورها و آدم ربائی ها و انفجارها رخ داد و یا در اروپا ترورهای خارج از کشور سازمان داده و اجرا شد و ...



حتی همین استعفانامه نشان میدهد که خامنه ای دستش از همان سالها به چه حوادث خونینی آلوده است و آن شوراهائی که موسوی اشاره می کند و یکی از آنها شورای تبلیغات اسلامی به رهبری احمد جنتی است چه نقشی در این حوادث داشته اند.



شاید میرحسین موسوی زبان بگشاید و آنچه را با تهدید مطرح کرده، بیان کند، اما تا آن زمان، حتی همین استعفانامه نیز نشان میدهد که عده ای در داخل و خارج از کشور تا چه حد از پشت پرده حاکمیت در جمهوری اسلامی بی خبرند. همین عده در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری موسوی را بر صندلی قتل عام سال 67 نشانده بودند و تیم های امنیتی روی شبکه اینترنتی به آن دامن می زدند! حتی دادستان کنونی تهران نیز بصورت غیر مستقیم همین اتهام را مطرح کرد تا بی خبران خارج و داخل کشور را تشویق به این بحث کند!



ما انتشار استعفانامه ای که متن آن را در ادامه می خوانید را بدون مقدمه اقدامی ناکامل می دانستیم!







سمه تعالی



مقام محترم ریاست جمهوری



برای آنکه دشمنان اسلام و کشور نتوانند سوء استفاده نمایند، اینجانب در استعفانامه خود که برای رسانه ها نیز ارسال گردیده است، دلایل را ذکر نکردم. با این نیت که ذکر آنها انشالله در آینده برای کشورمان و دولتهای بعدی مفید باشد، بصورت خیلی خلاصه به بیان آنها می پردازم:



۱ ـ مسلوب الختیار شدن دولت در سیاست خارجی. امروز امور افغانستان و عراق و لبنان در دست جنابعالی است. نامه هائی به عنوان کشورهای مختلف نوشته میشود بی آنکه دولت از آنها خبری داشته باشد. (اینجانب به عنوان نخست وزیر از این نامه ها جز در موارد استثنائی و آنهم بطور اتفاقی بیخبرم).



نخست وزیر ژاپن برای ریاست محترم مجلس و ریاست محترم مجلس برای نخست وزیر ژاپن نامه مینویسد و اینجانب در یک مراسم عمومی و مردمی از این ماجرا و متن نامه با خبر میشود.



آقای لاریجانی در جایی میگیود از پنج کانال با آمریکا تماس گرفته میشود و بنده بعنوان رئیس هیئت وزیران از این کانالها اطلاعی ندارم.



همه جا صحبت از سیاستهای خارجی دولت جمهوری اسلامی است. بدون آنکه دولت از این سیاستها که در همه جای کشور و جهان بیان میشود، خبر داشته باشد.



۲ ـ عملیات برون مرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت میگیرد. شما بهتر میدانید که تاکنون فاجعه آفرینی و اثر نامطلوب آنها برای کشور چقدر بوده است. بعد از آنکه هواپیمایی ربوده میشود، از آن باخبر میشویم. وقتی مسلسلی در یکی از خیابانهای لبنان گشوده میشود و صدای آن در همه جا میپیچد، متوجه قضیه میشویم. پس از کشف مواد منفجره از حجاج ما در جده، اینجانب از این امر آگاه میشوم. متاسفانه و علیرغم همه ضرر و زیانی که این حرکت متوجه کشور کرده است، هنوز نظیر این عملیات میتواند هر لحظه و هر ساعت بنام دولت صورت گیرد.



۳ ـ تجزیه سازمان برنامه و بودجه از نخست وزیری که به دلایل سیاسی صورت گرفت، از همان اول ضایعه آفرین بوده و ادامه آن در شرایط نوسازی کشور فاجعه بار خواهد بود. متاسفانه این مشکل و مشکل وزرای مشاور، علیرغم طرح در شورای تشخیص مصلحت، به تاخیر افکنده شده و حل نگردیده است هر چند که بهرحال حق شورای تشخیص مصلحت است و اینجانب انتظاری در این خصوص ندارم.



۴ ـ تجزیه اقتدار مشروع و قانونی دولت و مسئولیت دولت و وزرا توسط شوراهای گوناگون.



۵ ـ عدم قدرت اینجانب به پاسخگویی در مقابل اعضا هیات دولت و نمایندگان محترم مجلس در مورد کارهائی که بدون اطلاع دولت، ولی بنام دولت، صورت میگیرد.



۶ ـ در خاتمه لازم میدانم بار دیگر یادآور شوم که این استعفا، العیاذ بالله، بمعنای قهر اینجانب از نظام و دولت جمهوری اسلامی و مسئولین انقلابی آن نیست که اگر هم بود، با توجه به عظمت انقلاب و ناچیزی اینجانب، یقینا نمیتوانست هیچ تاثیری در روند رشد و توسعه انقلاب اسلامی داشته باشد. این استعفا دلیل ناتوانی اینجانب برای کار بدلیل همین ناتوانی است و درست بدلیل همین ناتوانی است که اینجانب مسئولیت را از خود ساقط می بینم.



میرحسین موسوی



۱۴ شهریور ۱۳۶۷


شعیب بن صالح، قسمت ایران شده

شعیب بن صالح، قسمت ایران شده


این فاجعه را آقای خامنه ای

در دامن مردم ایران گذاشت!







دهها وبلاگ و وبسایت، با مضمون و هدفی که در زیر می خوانید راه اندازی شده است. این کارزار تبلیغاتی مقدمه جنگی است که احمدی نژاد می خواهد سردار آن شود و جاده را برای ظهور امام زمان هموار سازد. بحث از خامنه ای و ولایت فقیه گذشته است. ماجرا، می رود که سمت و سوی دیگری به خود بگیرد و ایران را برباد بدهد. آنچه را می خوانید شوخی فرض نکرده و با پوزخندی از کنار آن رد نشوید. همانگونه که از کنار سخنرانی احمدی نژاد در کنار چاه جمکران و خطاب به امام زمان نباید عبور می کردید. آن مرتاض هندی که رحیم مشائی هر سه ماه یکبار برای دیدار او به هندوستان می رود، نان را برای زدن به تنور آماده کرده است. 30 سال پس از انقلابی که با شعار آزادی و عدالت و جمهوری و استقلال پیروز شد و سه دهه پس از آنکه خمینی گفت "زجری که من از مرتجعین مذهبی کشیدم از رژیم شاه نکشیدم" امروز آقای خامنه ای جاده صاف کن این فاجعه شده است.



در این مقاله ثابت خواهیم كرد كه احمدی نژاد همان سردار بزرگ امام زمان و سید خراسانی می باشد. ما با انطباق نشانه های روایی "شعیب بن صالح" بر خصوصیات احمدی نژاد ثابت خواهیم كرد كه تاثیرات فوق العاده احمدی نژاد بر فضای سیاسی ایران و جهان امری عادی نیست و او همان سردار بزرگ مهدی فاطمه(عج) می باشد كه بنا بر روایات، چند سال پیش از ظهور در میان ایرانیان زمینه ساز ظهور آشكار خواهد شد. ما ثابت می كنیم اقبال شگفت انگیز مستضعفان و محرومان به این شخصیت بزرگ بدون دلیل و پشتوانه نیست. ما نشان خواهیم داد كه ذلت روز افزون استكبار و صهیونیسم در برابر این شخصیت خارق العاده توسط روایات عصر ظهور بشارت داده شده است. ما راز ایجاد موج قدرتمند مهدویت توسط احمدی نژاد و بشارتهای مكرر او به نزدیكی ظهور را برای شما بیان خواهیم كرد. در این مقاله انطباق صفات 12 گانه شعیب بن صالح را بر احمدی نژاد خواهیم دید. امیدواریم كه در این لحظات نورانی و در آستانه نیمه شعبان ، این اقدام ناچیز ما در معرفی و رفع غربت از سردار بزرگ سید خراسانی و امام عصر(عج) مقبول آن یار پنهان باشد.



ادامه مطلب را از اینجا پی بگیرید.

زمزمه های جانسوز

می روند به اوین و روبرو می شوند با بازجوهای سپاه پاسداران و باز می گردند. از این دیدار که با یک سینه سخن باز می گردند، جز برای چند تن دهان نمی گشایند که رازدار فجایع پیش و پس از کودتای 22 خردادند. از جمله محمد خاتمی که به سنگ صبور تبدیل شده است. این بار محسن آرمین که از اوین و زندان سپاه بازگشته زیر گوش خاتمی از آنچه دیده و شنیده و گفته می گوید. آنها خود از نخستین پاسداران بودند و مطابق قانون اساسی و توصیه آیت الله خمینی، برای کار سیاسی از سپاه – بویژه پس از جنگ- بیرون آمدند و فعالیت سیاسی را یا آغاز کردند ( جبهه مشارکت) و یا همه جانبه تر دنبال کردند ( مجاهدین انقلاب اسلامی).




این صداقت توام با سادگی را رقبای آنها نکردند. امثال سرتیپ ذوالقدر که درابتدای جمهوری اسلامی در سازمان مجاهدین انقلاب زانو به زانوی امثال نبوی و آرمین و ... می نشست، در سپاه ماندند و ارتباط های تشکیلاتی خود را برای رسیدن به قدرت، با محافل مافیائی حاکمیت تقویت کردند. حالا، آنها که خط سیاسی داشتند و فعالیت سیاسی پنهانی نیز کردند و در سپاه ماندند، بازداشت کننده و محاکمه کننده یاران گذشته خویش شده اند. سرتیپ ذوالقدر بعنوان معاون قوه قضائیه، پشت تمام احکامی که دادگاه های کودتا صادر می کنند قرار دارد و البته حکم را برای ابلاغ از محفلی می گیرد که امثال احمد جنتی در آن حاکم شرع اند! محفلی که بند نافش به بیت رهبری وصل است.

آقایانی در تهران

آقایانی در تهران


از ویکی لیکس هم رودست خوردند

و بازهم در خواب خرگوشی اند

رضا نافعی







"ویکی لیکس" برای ما ایرانی ها – لااقل برای من- از وقتی مشهور شد که فیلم مربوط به شکار چند خبرنگار توسط هلیکوپترهای امریکائی در بغداد را پخش کرد. بویژه صحنه ای که می خواستند با آمبولانس مجروحان و تیرخوردگان را به بیمارستان منتقل کنند و این آمبولانس نیز از هوا زده شد!



در این شهرت، سهم جمهوری اسلامی نه تنها کم نیست، بلکه خیلی هم زیاد است. برای یک هفته و شاید هم بیشتر، سیل ای میل روانه وبلاگ ها و سایت ها و ... شد که حامل این فیلم بود. و البته، اغلب نیز با توضیحاتی که ادبیات و نوع نگاه و مقابله امثال حسین شریعتمداری با امریکاست.



در جریان گرمی بازار این فیلم که مدعی بودند یک کانون و مرکز بی طرف و مخالف جنگ و دولت امریکا به این افشاگری ها دست زده و سابقه این افشاگری ها را نیز به دوران جنگ ویتنام می بردند، من هم در وبلاگم آن فیلم را همراه با توضیحاتی درباره ویکی لیکس منتشر کردم که می توانید آن را در ادامه همین یادداشت کوتاه بخوانید.



در پایان این مطلب که البته نوشته من نبود، بلکه ترجمه من بود، به خط خوش نوشتم که آقایان در تهران زیاد ذوق نکنند، چرخ بازیگر از این بازی ها بسیار دارد. چه دیدید که فردا روزی همین ویکی لیکس که چنین معتبر و عزیزش معرفی کرده اید، چیزهائی درباره جمهوری اسلامی منتشر کرد که زیر بار آن کمر خم کنید.



روزی که اسناد محرمانه از سفارت امریکا در کابل بیرون زد و رفت روی ویکی لیکس تا یکی از جنجالی ترین و خبرساز ترین افشاگری ها را نصیب این سایت کند، یاد آن دو خط پایان آن مطلب خودم افتادم و یکبار دیگر به موج سواری و از این ستون تا آن ستون در جمهوری اسلامی خندیدم.











اشپیگل 12.04.2010



“ویکی لیکس” در اینترنت



سدهای سانسور را می شکند!



www.collateralmurder.com



ترجمه رضانافعی



پیش از ظهر 12 ژوئیه 2007 ، نمیر نورالدین و سعید شماغ، دو خبرنگار خبرگزار ی رویتر و ده، دوازه نفر دیگر در یکی از خیابانهای خاکی بغداد به ضرب گلوله هائی که از یک هلیکوپتر” آپاچی” متعلق به ارتش آمریکا، بسوی آنها شلیک شد کشته شدند.



بسیاری پرسش ها درباره این کشتار تا مدت ها بی پاسخ ماند. نه تنها کسانی شاهد این صحنه بودند بلکه حتی یک فیلم ویدئوئی هم وجود داشت که بوسیله یکی از دو هلیکوپتر آپاچی گرفته شده بود. از زمان وقوع این رویداد، خبر گزاری رویتر تلاش کرد تا جریان مرگ دو همکار خود را روشن کند. رویتر از واشنگتن تقاضا کرد فیلم هائی که از بالا گرفته شده بود را در اختیارش قرار داده شود.



پس از دوسال آن ویدئو با آدرس http://wikileaks.orgدر اینترنت در معرض دید تماشاگران قرار گرفته است. این ویدئو تاکنون بیش از 5 میلیون بار فقط از طریق یوتیوب دیده شده و با عناوین بزرگ در جرائد جهان انتشار یافته و خشم بینندگان را برانگیخته است. این ویدئو نشان میدهد که در قرن بیست ویکم راه و رسم افکار عمومی چگونه تغییر می کند.



منتشر کننده و یا در واقع افشاء کننده این فیلم، سایتی است بنام “ویکی لیکس” که وظیفه خود را افشای آن وقایع مهمی میداند که مردم جهان از دیدن و یا آگاهی از آن محروم نگهداشته شده اند. از جمله فیلم کشتار با شلیک گلوله از بالا!



گردانندگان “ویکی لیکس” را کسی نمی شناسد. یعنی تا حالا نتوانسته اند آنها را شناسائی کنند. و این درحالی است که آنها باید دسترسی به منابع بسیار مهمی برای افشای اسناد محرمانه داشته باشند.



چه کسانی در پس پرده ” ویکی لیکس ” هستند؟ “سرور” اینترنتی آنها کجاست؟ اسناد محرمانه چگونه بدست آنها می رسد؟



تنها اطلاعی که تاکنون این سازمان در مورد خود منتشر کرده اینست که “ویکی لیکس” بوسیله دگر اندیشان چینی، روزنامه نگاران، ریاضی دانان و تکنیسین ها تاسیس شده است. آنها در باره مخفی بودن خویش اعلام کرده اند که این یگانه شیوه گریز از قوانین کشورها برای جلوگیری از اسنادی که افشای آنها به آگاهی مردم از آنچه در ورای شبکه های تلویزیونی و خبری رسمی می گذرد می افزاید.



چند هفته پیش ویکی لیکس (” لیکس” بمعنی سوراخ یا درز است) گزارش محرمانه یکی از سازمان های اطلاعاتی آمریکا را منتشر کرد. یعنی فیلم به رگبار بستن عده ای را در بغداد با هلیکوپتر.



رسانه های آلمانی بر خلاف آمریکا، آهسته آهسته ویکی لیکس را کشف می کنند. این سازمان اعلام کرده که بزودی اسناد دیگری با همین اهمیت، از جمله فیلم هائی از جنگ افغانستان را منتشر خواهد کرد. از کارهای بعدی که خواهد کرد انتشار کامل 37 هزار نامه الکترونیک از حزب آلمانی راستگرای افراطی ” ان- پی- دی ” است که از جمله شامل مکاتبات داخلی حزب خواهد بود.



ویکی لیکس اعلام کرده که از زمان تاسیس، – نزدیک به سه سال پیش- ، تا کنون بیش ازیک ونیم میلیون سند منتشر کرده است.



از جمله گزارش افسر ارتش آلمان در باره حمله به تانکر نفت در افغانستان یا مقررات مربوط به زندان نظامی آمریکا در گوانتانامو. مدارکی که در اختیار ویکی لیکس نهاده می شود نخست به رمز در می آید و بعد از طریق سرور های مختلف به سراسر جهان فرستاده می شود تا صحت آن مورد بررسی قرار گیرد و سرانجام منتشر می شود.



ویکی لیکس قابل سانسور نیست. نه از لحاظ فنی و نه از لحاظ حقوقی. آنطور که مبتکران این سایت می گویند تاکنون نزدیک به صد بار از آنها شکایت شده که در هیچ موردی موفقیتی نصیب شاکیان نگشته است.



ارنست اورلاو، رئیس بی.ان.دی. سازمان اطلاعاتی آلمان، هنگامی که می خواست ازلحاظ حقوقی مانع انتشار پرونده ای توسط “ویکی لیکس” گردد موفق به اینکار نشد. وکلای ویکی لیکس از این سازمان پرسیدند که بر اساس قانون کدام کشور می خواهد مانع انتشار سند گردد؟ بی.ان.دی سکوت کرد.



بانک خصوصی ” یولیوس بر ” در سوئیس نیز چیزی بیش از این نصیبش نشد. ویکی لیکس در سال 2008 اسنادی را در اینترنت به نمایش گذاشت که نشان می دادند این بانک به چند تن از مشتریان خود برای فرار از پرداخت مالیات کمک کرده است. تنها کاری که بانک توانست بکند این بود که جلوی پخش آنرا از wikiLeaks- Domain.org بگیرد . ولی اسناد از طریق آدرس های دیگر کماکان قابل دسترس بود.



ویکی لیکس فقط به انتشار اسناد محرمانه اکتفا نمی کند، بلکه می خواهد از لحاظ روزنامه نگاری نیز جای مشخصی به این سایت بدهد. ویکی لیکس اعتنائی به حریم خصوصی افراد نیز نمی کند. فهرست اعضای حزب رستگرای افراطی انگلیس را تمام و کمال با آدرس آنها منتشر ساخت.



دو نفر خود را نماینده ویکی لیکس معرفی می کنند. یک استرالیائی بنام آسانگه و یک آلمانی که خود را به اسم دانیل اشمیت معرفی می کند؛ ولی نه اسم واقعی خود را می گوید و نه سنش را.



وظیفه دانیل اشمیت این است که خیال هموطنان بدبین خود را آرام سازد که تصور نکنند یک موجود ناشناس قصد اصلاح جهان را دارد. از اینرو او با روزنامه نگاران دیدار می کند، در تلویزیون حضور می یابد، سخنرانی می کند و جوائز را دریافت می دارد. او کاملا علنی و قانونی زندگی می کند.



فرانک شریتماخر، یکی از ناشران فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ، روزنامه محافظه کار آلمانی ، در مورد اینکه چرا اسناد محرمانه، برای انتشار، در اختیار ویکی لیکس گذاشته می شوند میگوید: دادستانها در سراسر جهان، پیوسته روزنامه نگاران را زیر فشار قرار می دهند که منابع اطلاعاتی خود را معرفی کنند و یا رازداری دبیرخانه نشریات را محترم نمی شمارند، در حالی که ویکی لیکس از اعتماد کامل منابع اطلاعاتی خود برخوردار است، چون نمی توانند به آنها دسترسی پیدا کرد.



یکبار، خانه فردی که آدرس ویکی لیکس wikiliesks.de باو تعلق دارد مورد تفتیش ماموران قرار گرفت، ولی مدرک کارآمدی بدست نیآمد.



( آیا، بزودی شاهد افشای اسنادی عجیب و محرمانه در باره رویدادهای جمهوری اسلامی در ویکی لیکس خواهیم بود؟(

عامل ترور حجاریان

عامل ترور حجاریان


کارمند ایثارگران بنیاد شهید شده





در میان پاسخ هائی که احمد جنتی بخاطر سخنرانی اش در مسجد جمکران داده اند، یک مقاله نسبتا مشروح هم در سایت جرس منتشر شد. نویسنده این مقاله، در لابلای نوشته اش به نکته ای اشاره می کند که جنبه خبری آن مهم تر از نکات دیگری که در مقاله طرح شده جلب توجه می کند. البته در سالهای اول ریاست جمهوری محمدخاتمی و بویژه با ترور حجاریان، اشاراتی در باره دخمه های جنوب تهران و ظهور امثال جنتی و بادامچیان در فضای نیمه تاریک این دخمه ها در نشریات منتشر شده بود. از جمله این که این افراد با حضور دراین دخمه ها و سخنرانی های مذهبی که می کنند عملا فتوای قتل صادر می کنند.



نویسنده مقاله ای که در جرس منتشر شده، به این دخمه ها که قبلا فرشاد ابراهیمی نیز در باره آنها نوشته، اشاره می کند و سپس خبری در باره عامل ترور حجاریان می نویسد که جنبه خبری دارد. او می نویسد:



« آقای جنتی بارها برای مقاصد خاص سیاسی دست به دعا شده است. از جمله با حضور در جمع بچه هیاتی های هیات رزمندگان اسلام، که هنگام قرائت زیارت عاشورا از عبارت "اللهم اللعن سعید الحجاریان و دیگر اصلاح طلبان" استفاده کرد و چند روز پس از آن فردی (سعید عسگر) که اکنون در بخش ایثارگران بنیاد شهید سمت دارد حجاریان را ترور کرد.

برق در ایران قطع می شود

برق در ایران قطع می شود


تا امام زمان در تاریکی ظهور کند





خبرگزاری بی نیاز از توصیف فارس: محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس‌جمهور در مراسم بهره‌برداری از پست برق شهرستان محلا‌ت گفت : امروزه در برخی از شاخص‌های تولید انرژی برق، ایران جزو 6 کشور برتر جهان قرار دارد.



خبرگزاری ایلنا- محمد پارسا رئیس سندیکای صنعت برق ایران گفت: بسیاری از واحدهای تولیدی وابسته به صنعت برق تعطیل شده اند، یا با اندکی از ظرفیت خود کار می کنند. اگر برای این مشکل چاره جویی نشود تمام واحدهای تولید کننده تجهیزات برقی تعطیل و ۹۰۰ هزار نفر بیکار خواهند شد.