Saturday, July 31, 2010

زمزمه های جانسوز

می روند به اوین و روبرو می شوند با بازجوهای سپاه پاسداران و باز می گردند. از این دیدار که با یک سینه سخن باز می گردند، جز برای چند تن دهان نمی گشایند که رازدار فجایع پیش و پس از کودتای 22 خردادند. از جمله محمد خاتمی که به سنگ صبور تبدیل شده است. این بار محسن آرمین که از اوین و زندان سپاه بازگشته زیر گوش خاتمی از آنچه دیده و شنیده و گفته می گوید. آنها خود از نخستین پاسداران بودند و مطابق قانون اساسی و توصیه آیت الله خمینی، برای کار سیاسی از سپاه – بویژه پس از جنگ- بیرون آمدند و فعالیت سیاسی را یا آغاز کردند ( جبهه مشارکت) و یا همه جانبه تر دنبال کردند ( مجاهدین انقلاب اسلامی).




این صداقت توام با سادگی را رقبای آنها نکردند. امثال سرتیپ ذوالقدر که درابتدای جمهوری اسلامی در سازمان مجاهدین انقلاب زانو به زانوی امثال نبوی و آرمین و ... می نشست، در سپاه ماندند و ارتباط های تشکیلاتی خود را برای رسیدن به قدرت، با محافل مافیائی حاکمیت تقویت کردند. حالا، آنها که خط سیاسی داشتند و فعالیت سیاسی پنهانی نیز کردند و در سپاه ماندند، بازداشت کننده و محاکمه کننده یاران گذشته خویش شده اند. سرتیپ ذوالقدر بعنوان معاون قوه قضائیه، پشت تمام احکامی که دادگاه های کودتا صادر می کنند قرار دارد و البته حکم را برای ابلاغ از محفلی می گیرد که امثال احمد جنتی در آن حاکم شرع اند! محفلی که بند نافش به بیت رهبری وصل است.

No comments:

Post a Comment