Tuesday, November 6, 2012

ELECTION 2012 - 11:23PM - Our projections as they stand: Obama 275, Romney 203. President Barack Obama will win a second term as President of the United States.



ELECTION 2012 - 11:23PM - Our projections as they stand: Obama 275, Romney 203. President Barack Obama will win a second term as President of the United States.
ELECTION 2012 - 11:23PM - Our projections as they stand: Obama 275, Romney 203.  President Barack Obama will win a second term as President of the United States.

چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۱ خانواده ستار بهشتی در مصاحبه با روز: گفتند او را کشتیم، قبر تهیه کنید فرشته قاضی f.ghazi(at)roozonline.com خانواده ستار بهشتی، وبلاگ نویسی که ۷ آبان ماه در منزل مسکونی اش بازداشت و دیروز خبر مرگ وی منتشر شد در مصاحبه با "روز" اعلام کردند پلیس فتا، از آنها خواسته است امروز برای تحویل گرفتن جنازه فرزندشان به پزشکی قانونی کهریزک مراجعه کنند. مادر ستار بهشتی به "روز" گفت: "ساعت ۱۲ ظهر سه شنبه هفته قبل آمدند و ستار را توی خانه بازداشت کردند، هیچ توضیحی هم ندادند تا دیروز که تماس گرفتند و گفتند بیایید جنازه را ببرید". عموی این وبلاگ نویس هم به "روز" گفت: "ما نه میدانیم چه اتفاقی افتاده و نه میدانیم که ستار این مدت کجا زندانی بوده. از موقع بازداشت هیچ تماسی با ما نداشت تا دیروز که خود ماموران زنگ زدند و گفتند امروز صبح هماهنگی کنیم و از پزشکی قانونی کهریزک جنازه ستار را تحویل بگیریم". ستار بهشتی، وبلاگ نویس ۳۵ ساله ۷ آبان ماه در منزل مسکونی اش در رباط کریم بازداشت شد. وب سایت کلمه روز گذشته گزارش داده بود زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین که ستار بهشتی یک شب را در آنجا سپری کرده بود روایت کرده اند که بدن این جوان زیر ضرب و شتم له شده بود و یک جای سالم در بدنش نبود. براساس گزارش وب سایت کلمه، ستاربهشتی که در بازجویی ها تحت فشار برای اعتراف و پذیرفتن خواست بازجویان "فتا" بوده است پس از مقاومت به صندلی بسته می شده و مورد ضرب و شتم قرار می گرفته است. زندانیان اوین در ملاقات با خانواده هایشان،گفته اند وی در بازجویی ها به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته و آثار کبودی و شکنجه بر تن و صورت و سر این زندانی سیاسی مشهود بوده است. مادر ستار بهشتی اما از محل نگهداری فرزندش در ۹ روز گذشته و شرایط نگهداری او ابراز بی‌خبری می‌کند و در حالیکه به شدت متاثر است به "روز" می‌گوید: پسرم را مقابل چشم‌های خودم بازداشت کردند. پرسیدیم کجا می‌برید گفتند خودمان خبر می‌دهیم. ۹ روز تمام از بچه ام بی خبر بودم منتظر خبر آزادی اش بودم که خبر مرگ دادند. می گویند بیا جنازه را بگیر. آخر چرا؟ بچه من چه کرده بود؟ چرا هیچ توضیحی نمیدهند چه بلایی سر بچه من آمده؟ با او چه کردند؟ خانم بهشتی بیش از این توان صحبت کردن ندارد اما عموی ستار بهشتی توضیح میدهد: ما واقعا خودمان هم نمیدانیم قضیه چی است. با ما تماس گرفتند گفتند آمادگی داشته باشیم تا فردا جنازه را تحویل بگیریم. می پرسم چه کسی با شما تماس گرفت؟ آقای بهشتی می گوید: از پلیس فتا تماس گرفتند. پس از این تماس دامادمان برای پی گیری رفت و گفتند که بله تماس از سوی ما بوده و فردا بیایید جنازه را تحویل بگیرید. او پرسیده که قضیه چیست و یعنی چه که جنازه را تحویل بگیریم؟ گفته اند هیچ چیزی نپرس و فقط شنونده باش با خانواده هماهنگ کن و فردا پس از هماهنگی جنازه را از پزشکی قانونی کهریزک تحویل بگیرید. آقای بهشتی در پاسخ به این سئوال که آیا ستار قبل از بازداشت بیماری یا مشکل خاصی داشت؟ می گوید: به هیچ عنوان. او نه بیمار بود نه مریضی ای داشت نه اهل اعتیاد بود. حتی سیگار هم نمی کشید و یک جوان کاملا سالم بود. هیچ وصله ای هم به او نمی چسبد. او را وقتی بازداشت کردند کاملا سالم بود. پس ستار بهشتی به چه دلیلی بازداشت شد؟ آیا فعالیت خاصی داشت؟ اینها سئوالاتی ست که عموی او در پاسخ می گوید: باید از کسانی که او را بازداشت کردند بپرسید که چرا. ستار هیچ فعالیت خاصی نداشت فقط وبلاگ می نوشت و انسان بود. همین. آنها که او را گرفتند و بردند و الان میگویند که بیایید جنازه تحویل بگیرید باید بگویند و توضیح دهند که چرا؟ به چه جرمی او را گرفتند و از خانه سالم بردند و اکنون می خواهند جنازه او را تحویل دهند. علت مرگ چی است؟ عموی ستار بهشتی می افزاید: ما هیچ اطلاعی دراین مدت از ستار نداشتیم. نه میدانستیم کجا است نه میدانستیم در چه شرایطی است تا الان که این گونه شده. الان هم از چه کسی بپرسیم؟ چه کسی اصلا به ما جواب میدهد که جرم ستار چی بود و چرا جنازه؟ الان هم که گفته اند مصاحبه نکنید با هیچ کسی جز اعضای خانواده در این مورد صحبت نکنید و.. اما ما که حرف اضافه ای نمی زنیم همان حرفی که خودشان به ما زدند را می زنیم بیش از آنچه که خودشان به ما گفتند نه چیزی میدانیم نه حرفی میزنیم. آقای بهشتی میگوید: امروز می رویم که به گفته خودشان جنازه ستار را به ما تحویل دهند اما آرزوی قلبی ما این است که دروغ باشد که بگویند فقط میخواستند ما را اذیت کنند و آزارمان دهند و او زنده باشد. آرزوی ما این است که برویم و ستار را سالم ببینیم و بگویند که خبر مرگ تنها برای آزار خانواده بوده و بگویند اینکه از ما خواستند قبر تهیه کنیم یک شوخی بوده...


چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۱
خانواده ستار بهشتی در مصاحبه با روز:

گفتند او را کشتیم، قبر تهیه کنید

خانواده ستار بهشتی، وبلاگ نویسی که ۷ آبان ماه در منزل مسکونی اش بازداشت و دیروز خبر مرگ وی منتشر شد در مصاحبه با "روز" اعلام کردند پلیس فتا، از آنها خواسته است امروز برای تحویل گرفتن جنازه فرزندشان به پزشکی قانونی کهریزک مراجعه کنند.
مادر ستار بهشتی به "روز" گفت: "ساعت ۱۲ ظهر سه شنبه هفته قبل آمدند و ستار را توی خانه بازداشت کردند، هیچ توضیحی هم ندادند تا دیروز که تماس گرفتند و گفتند بیایید جنازه را ببرید".
 عموی این وبلاگ نویس هم به "روز" گفت: "ما نه میدانیم چه اتفاقی افتاده و نه میدانیم که ستار این مدت کجا زندانی بوده. از موقع بازداشت هیچ تماسی با ما نداشت تا دیروز که خود ماموران زنگ زدند و گفتند امروز صبح هماهنگی کنیم و از پزشکی قانونی کهریزک جنازه ستار را تحویل بگیریم".
ستار بهشتی، وبلاگ نویس ۳۵ ساله ۷ آبان ماه در منزل مسکونی اش در رباط کریم بازداشت شد. وب سایت کلمه روز گذشته گزارش داده بود زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین که ستار بهشتی یک شب را در آنجا سپری کرده بود روایت کرده اند که بدن این جوان زیر ضرب و شتم له شده بود و یک جای سالم در بدنش نبود.
براساس گزارش وب سایت کلمه، ستاربهشتی که در بازجویی ها تحت فشار برای اعتراف و پذیرفتن خواست بازجویان "فتا" بوده است پس از مقاومت به صندلی بسته می شده و مورد ضرب و شتم قرار می گرفته است. زندانیان اوین در ملاقات با خانواده هایشان،گفته اند وی در بازجویی ها به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته و آثار کبودی و شکنجه بر تن و صورت و سر این زندانی سیاسی مشهود بوده است.
مادر ستار بهشتی اما از محل نگهداری فرزندش در ۹ روز گذشته و شرایط نگهداری او ابراز بی‌خبری می‌کند و در حالیکه به شدت متاثر است به "روز" می‌گوید: پسرم را مقابل چشم‌های خودم بازداشت کردند. پرسیدیم کجا می‌برید گفتند خودمان خبر می‌دهیم. ۹ روز تمام از بچه ام بی خبر بودم منتظر خبر آزادی اش بودم که خبر مرگ دادند. می گویند بیا جنازه را بگیر. آخر چرا؟ بچه من چه کرده بود؟ چرا هیچ توضیحی نمیدهند چه بلایی سر بچه من آمده؟ با او چه کردند؟
خانم بهشتی بیش از این توان صحبت کردن ندارد اما عموی ستار بهشتی توضیح میدهد: ما واقعا خودمان هم نمیدانیم قضیه چی است. با ما تماس گرفتند گفتند آمادگی داشته باشیم تا فردا جنازه را تحویل بگیریم.
می پرسم چه کسی با شما تماس گرفت؟ آقای بهشتی می گوید: از پلیس فتا تماس گرفتند. پس از این تماس دامادمان برای پی گیری رفت و گفتند که بله تماس از سوی ما بوده و فردا بیایید جنازه را تحویل بگیرید. او پرسیده که قضیه چیست و یعنی چه که جنازه را تحویل بگیریم؟ گفته اند هیچ چیزی نپرس و فقط شنونده باش با خانواده هماهنگ کن و فردا پس از هماهنگی جنازه را از پزشکی قانونی کهریزک تحویل بگیرید.
آقای بهشتی در پاسخ به این سئوال که آیا ستار قبل از بازداشت بیماری یا مشکل خاصی داشت؟ می گوید: به هیچ عنوان. او نه بیمار بود نه مریضی ای داشت نه اهل اعتیاد بود. حتی سیگار هم نمی کشید و یک جوان کاملا سالم بود. هیچ وصله ای هم به او نمی چسبد. او را وقتی بازداشت کردند کاملا سالم بود.
پس ستار بهشتی به چه دلیلی بازداشت شد؟ آیا فعالیت خاصی داشت؟ اینها سئوالاتی ست که عموی او در پاسخ می گوید: باید از کسانی که او را بازداشت کردند بپرسید که چرا. ستار هیچ فعالیت خاصی نداشت فقط وبلاگ می نوشت و انسان بود. همین. آنها که او را گرفتند و بردند و الان میگویند که بیایید جنازه تحویل بگیرید باید بگویند و توضیح دهند که چرا؟ به چه جرمی او را گرفتند و از خانه سالم بردند و اکنون می خواهند جنازه او را تحویل دهند. علت مرگ چی است؟
عموی ستار بهشتی می افزاید: ما هیچ اطلاعی دراین مدت از ستار نداشتیم. نه میدانستیم کجا است نه میدانستیم در چه شرایطی است تا الان که این گونه شده. الان هم از چه کسی بپرسیم؟ چه کسی اصلا به ما جواب میدهد که جرم ستار چی بود و چرا جنازه؟ الان هم که گفته اند مصاحبه نکنید با هیچ کسی جز اعضای خانواده در این مورد صحبت نکنید و.. اما ما که حرف اضافه ای نمی زنیم همان حرفی که خودشان به ما زدند را می زنیم بیش از آنچه که خودشان به ما گفتند نه چیزی میدانیم نه حرفی میزنیم.
آقای بهشتی میگوید: امروز می رویم که به گفته خودشان جنازه ستار را به ما تحویل دهند اما آرزوی قلبی ما این است که دروغ باشد که بگویند فقط میخواستند ما را اذیت کنند و آزارمان دهند و او زنده باشد. آرزوی ما این است که برویم و ستار را سالم ببینیم و بگویند که خبر مرگ تنها برای آزار خانواده بوده و بگویند اینکه از ما خواستند قبر تهیه کنیم یک شوخی بوده...

نوری زاد می‌گوید اسنادی از پول دادن شهرام جزایری به مجتبی خامنه ای در اختیار دارد محمد نوری زاد مستندساز و نویسنده منتقد آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ايران می گوید اسنادی مبنی بر دریافت پول توسط مجتبی فرزند رهبر ایران از شهرام جزایری دارد. محمد نوری زاد که زمانی از طرفداران آیت الله خامنه ای و از شخصیت های اصولگرا به شمار می آمد، پس از انتخابات ریاست جمهوری سه سال پیش ایران و نا آرامی های پس از آن، به جمع منتقدان پیوست. او چند روز پیش در جشنواره مطبوعات تهران حاضر شد و آن جا در معرض ضرب و شتم شماری از افرادی که گفته می شود از هواداران اصولگرایان بودند قرار گرفت. نوری زاد در مصاحبه با سایت "جرس" در بیان چند و چون ماجرا گفت: ":پس از آنکه وارد سالن نمایشگاه شدم، عده ای از جوانان خبرگزاری ایلنا دوره ام کردند که به غرفه ما بیایید. در همان حال به تقاضای یکی دو جوان برای عکس گرفتن پاسخ مثبت دادم و در کنار آنها ایستادم و عکسی گرفتند. در این زمان جوانی بلند بالا از خبرگزاری فارس آمد و مرا به داخل غرفه خودشان دعوت کرد. گفتم: چشم، اول به غرفه ایلنا می روم و سپس به غرفه شما می آیم." او ادامه داد: "با امضای دفتر ایلنا از غرفه این خبرگزاری خارج شدم. اما در بیرون از غرفه ایلنا بیست نفری احاطه ام کردند. آنان عمدتا جوانانی با چهره های متداول بسیجیان بودند. یکی از آنان از من پرسید: شما پوپولیست هستی یا روشنفکری از جنس لیبرال؟ من در جواب گفتم: تلاش می کنم فارغ از این اصطلاحات، انسان باشم." نوری زاد خاطرنشان کرد که سوال های این افراد ادامه یافت و یکی در آن میان که قد بلندتری داشت با هیجان از او پرسید: "شما برای این ادعا که مجتبی خامنه ای هفتصد میلیون تومان از شهرام جزایری پول گرفته است، سند داری؟ گفتم: هشتصد میلیون تومان پول گرفته و نه هفتصد میلیون تومان. گفت: قبول، سند داری؟ اگر سندت را نشان ما بدهی همه ما در رکاب شما منتشرش می کنیم. پس از این بود که نوری زاد در معرض ضرب و شتم شماری از جوانان مهاجم قرار گرفت. نوری زاد چندین نامه انتقاد آمیز سرگشاده به آیت الله خامنه ای نوشته و به این خاطر متحمل زندان هم شده است. شهرام جزایری فردی است که چند سال پیش به اتهام فساد مالی محکوم و زندانی شده است. دادن پول به شماری از شخصیت ها از جمله مواردی است که در پرونده شهرام جزایری درج شده است.



نوری زاد می‌گوید اسنادی از پول دادن شهرام جزایری به مجتبی خامنه ای در اختیار دارد

محمد نوری زاد مستندساز و نویسنده منتقد آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ايران می گوید اسنادی مبنی بر دریافت پول توسط مجتبی فرزند رهبر ایران از شهرام جزایری دارد.

محمد نوری زاد که زمانی از طرفداران آیت الله خامنه ای و از شخصیت های اصولگرا به شمار می آمد، پس از انتخابات ریاست جمهوری سه سال پیش ایران و نا آرامی های پس از آن، به جمع منتقدان پیوست.

او چند روز پیش در جشنواره مطبوعات تهران حاضر شد و آن جا در معرض ضرب و شتم شماری از افرادی که گفته می شود از هواداران اصولگرایان بودند قرار گرفت.

نوری زاد در مصاحبه با سایت "جرس" در بیان چند و چون ماجرا گفت: ":پس از آنکه وارد سالن نمایشگاه شدم، عده ای از جوانان خبرگزاری ایلنا دوره ام کردند که به غرفه ما بیایید. در همان حال به تقاضای یکی دو جوان برای عکس گرفتن پاسخ مثبت دادم و در کنار آنها ایستادم و عکسی گرفتند. در این زمان جوانی بلند بالا از خبرگزاری فارس آمد و مرا به داخل غرفه خودشان دعوت کرد. گفتم: چشم، اول به غرفه ایلنا می روم و سپس به غرفه شما می آیم."

او ادامه داد: "با امضای دفتر ایلنا از غرفه این خبرگزاری خارج شدم. اما در بیرون از غرفه ایلنا بیست نفری احاطه ام کردند. آنان عمدتا جوانانی با چهره های متداول بسیجیان بودند. یکی از آنان از من پرسید: شما پوپولیست هستی یا روشنفکری از جنس لیبرال؟ من در جواب گفتم: تلاش می کنم فارغ از این اصطلاحات، انسان باشم."

نوری زاد خاطرنشان کرد که سوال های این افراد ادامه یافت و یکی در آن میان که قد بلندتری داشت با هیجان از او پرسید: "شما برای این ادعا که مجتبی خامنه ای هفتصد میلیون تومان از شهرام جزایری پول گرفته است، سند داری؟ گفتم: هشتصد میلیون تومان پول گرفته و نه هفتصد میلیون تومان. گفت: قبول، سند داری؟ اگر سندت را نشان ما بدهی همه ما در رکاب شما منتشرش می کنیم.

پس از این بود که نوری زاد در معرض ضرب و شتم شماری از جوانان مهاجم قرار گرفت.

نوری زاد چندین نامه انتقاد آمیز سرگشاده به آیت الله خامنه ای نوشته و به این خاطر متحمل زندان هم شده است.

شهرام جزایری فردی است که چند سال پیش به اتهام فساد مالی محکوم و زندانی شده است. دادن پول به شماری از شخصیت ها از جمله مواردی است که در پرونده شهرام جزایری درج شده است.
نوری زاد می‌گوید اسنادی از پول دادن شهرام جزایری به مجتبی خامنه ای در اختیار دارد

محمد نوری زاد مستندساز و نویسنده منتقد آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ايران می گوید اسنادی مبنی بر دریافت پول توسط مجتبی فرزند رهبر ایران از شهرام جزایری دارد.

محمد نوری زاد که زمانی از طرفداران آیت الله خامنه ای و از شخصیت های اصولگرا به شمار می آمد، پس از انتخابات ریاست جمهوری سه سال پیش ایران و نا آرامی های پس از آن، به جمع منتقدان پیوست.

او چند روز پیش در جشنواره مطبوعات تهران حاضر شد و آن جا در معرض ضرب و شتم شماری از افرادی که گفته می شود از هواداران اصولگرایان بودند قرار گرفت.

نوری زاد در مصاحبه با سایت "جرس" در بیان چند و چون ماجرا گفت: ":پس از آنکه وارد سالن نمایشگاه شدم، عده ای از جوانان خبرگزاری ایلنا دوره ام کردند که به غرفه ما بیایید. در همان حال به تقاضای یکی دو جوان برای عکس گرفتن پاسخ مثبت دادم و در کنار آنها ایستادم و عکسی گرفتند. در این زمان جوانی بلند بالا از خبرگزاری فارس آمد و مرا به داخل غرفه خودشان دعوت کرد. گفتم: چشم، اول به غرفه ایلنا می روم و سپس به غرفه شما می آیم."

او ادامه داد: "با امضای دفتر ایلنا از غرفه این خبرگزاری خارج شدم. اما در بیرون از غرفه ایلنا بیست نفری احاطه ام کردند. آنان عمدتا جوانانی با چهره های متداول بسیجیان بودند. یکی از آنان از من پرسید: شما پوپولیست هستی یا روشنفکری از جنس لیبرال؟ من در جواب گفتم: تلاش می کنم فارغ از این اصطلاحات، انسان باشم."

نوری زاد خاطرنشان کرد که سوال های این افراد ادامه یافت و یکی در آن میان که قد بلندتری داشت با هیجان از او پرسید: "شما برای این ادعا که مجتبی خامنه ای هفتصد میلیون تومان از شهرام جزایری پول گرفته است، سند داری؟ گفتم: هشتصد میلیون تومان پول گرفته و نه هفتصد میلیون تومان. گفت: قبول، سند داری؟ اگر سندت را نشان ما بدهی همه ما در رکاب شما منتشرش می کنیم.

پس از این بود که نوری زاد در معرض ضرب و شتم شماری از جوانان مهاجم قرار گرفت.

نوری زاد چندین نامه انتقاد آمیز سرگشاده به آیت الله خامنه ای نوشته و به این خاطر متحمل زندان هم شده است.

شهرام جزایری فردی است که چند سال پیش به اتهام فساد مالی محکوم و زندانی شده است. دادن پول به شماری از شخصیت ها از جمله مواردی است که در پرونده شهرام جزایری درج شده است.

According to the last polls before Americans cast their votes on election Day, the odds seem to favor Barack Obama. Be sure to visit our Election Dashboard for real-time results as they come in: http://huff.to/VRmGxu



According to the last polls before Americans cast their votes on election Day, the odds seem to favor Barack Obama.

Be sure to visit our Election Dashboard for real-time results as they come in: http://huff.to/VRmGxu
According to the last polls before Americans cast their votes on election Day, the odds seem to favor Barack Obama.

Be sure to visit our Election Dashboard for real-time results as they come in: http://huff.to/VRmGxu

Reformists takes advantage of the hunger strike of 8 female political prisoners, says the husband of one of the prisoners.And changing the fact to their on benefit! • این یادداشت را کیوان امیر الیاسی همسر نسیم سلطان بیگی که در زندان اوین در اعتصاب غذا به سر می برد نوشته و به سوءاستفاده ی سایت های اصلاح طلب از این اعتصاب اعتراض کرده است ... ... Continue Reading




Reformists takes advantage of the hunger strike of 8 female political prisoners, says the husband of one of the prisoners.And changing the fact to their on benefit!

• این یادداشت را کیوان امیر الیاسی همسر نسیم سلطان بیگی که در زندان اوین در اعتصاب غذا به سر می برد نوشته و به سوءاستفاده ی سایت های اصلاح طلب از این اعتصاب اعتراض کرده است ...
...
Continue Reading
اصلاح طلب ها، واقعیت اعتصاب زندانیان زن را وارونه می کنند

Reformists takes advantage of the hunger strike of 8 female political prisoners, says the husband of one of the prisoners.And changing the fact to their on benefit!

• این یادداشت را کیوان امیر الیاسی همسر نسیم سلطان بیگی که در زندان اوین در اعتصاب غذا به سر می برد نوشته و به سوءاستفاده ی سایت های اصلاح طلب از این اعتصاب اعتراض کرده است ...

یادداشت زیر را کیوان امیر الیاسی همسر نسیم سلطان بیگی که در زندان اوین در اعتصاب غذا به سر می برد نوشته است. در این یادداشت او ضمن ارائه ی گزارشی از جریان اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زن در زندان اوین، به برخورد ابزاری و تبلیغاتی سایت های اصلاح طلب در جهت مصادره ی این حرکت اعتراض می کند. عنوان نوشته «تقدیم به دوست زندانی ام نسیم سلطان بیگی، یک اعتصاب غذا، چند تعبیر ساده اما مسئولانه» است:


این نوشته را تقدیم می کنم به نسیم سلطان بیگی، نه از رو که همسر و شور و شوق زندگی ام بوده و هست، بلکه از آن رو که بهترین دوست و همراهم و نماد شور و شوق برای رهایی و آزادی در زندگی من بوده است.
صبح روز سه شنبه (۹ آبان ماه ۱٣۹۱) حدود ۲۰ نفر از نیروهای زن گارد یگان حفاظت زندان اوین که گمان می کردند زندانیان زن سیاسی و عقیدتی بند ٣۵۰ زندان اوین از موبایل برای خبر رسانی به بیرون از زندان استفاده می کرده اند، در جستجوی موبایل به این بند یورش می برند. موضوع بازرسی بند زندانیان سیاسی، موضوعی است که هراز چند گاهی اتفاق می افتد و بند نسوان ٣۵۰ اوین پیش از این نیز بارها مورد بازرسی مامورین یگان حفاظت زندان اوین قرار گرفته است. اما این بار روش بازرسی و به خصوص بازرسی بدنی زندانیان زن سیاسی به قدری توهین آمیز بوده است که با توجه به برخوردهای یگان حفاظت زندان اوین در سال های اخیر نیز، برخوردی غیرمتعارف و بر خلاف موازین و مقررات سازمان زندان ها بوده است. با توجه به اخبار موجود، ماموران حفاظت زندانیان سیاسی و عقیدتی را به محوطه ی کوچک باشگاه بند هدایت کرده و برای ساعتی همه زندانیان سیاسی را در فضای کوچک و نامناسب محبوس کرده و شروع به تفتیش وسایل شخصی آنان کرده اند، سپس هر یک از زندانیان را به طور جداگانه از باشگاه بند خارج کرده و به بازرسی بدنی آن ها پرداخته اند. متاسفانه مامورین حفاظت ضمن برخورد توهین آمیز و فحاشی به این زندانیان، نه تنها به برهنه کردن آن ها و بازرسی لباس زیر این زندانیان اکتفا نمی کنند، بلکه در چند مورد مشخص دست به اعمالی می زنند که مصداق بارز آزار جنسی بوده است.
این اقدام به اعتراض کلیه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی بند نسوان ٣۵۰، با هدف مشخص عذرخواهی مسئولان زندان و ارایه ضمانت هایی از سوی آنان مبنی بر عدم تکرار چنین رفتارهایی، می انجامد که متاسفانه مسئولین زندان به این درخواست زندانیان ترتیب اثر نمی دهند. به دنبال آن تعدادی از زندانیان این بند در یک اقدام متحدانه و پس از تصمیم گیری جمعی، از روز سه شنبه دست به اعتصاب غذای گروهی می زنند. با توجه به اخبار موجود تعداد زندانیانی که اعتصاب غذا کرده اند ۹ نفر بوده است که نسیم سلطان بیگی نیز در میان این زندانیان بوده است. (لیست زندانیان سیاسی ای که اقدام به اعتصاب غذا کرده اند عبارت است از: بهاره هدایت، شیوا نظرآهاری، ژیلا کرم زاده مکوندی، نسیم سلطان بیگی، نازنین دیهیمی، مهسا امرآبادی، حکیمه شکری، ژیلا بنی یعقوب و راحله زکایی.)
به دنبال این اعتصاب غذا، در روز پنج شنبه (۱۱ آبان ماه ۱٣۹۱) ٣٣ نفر از زندانیان سیاسی و عقیدتی بند نسوان ٣۵۰ اوین با ارسال نامه ای به آقای علی اشرف رشیدی، رئیس زندان اوین، ضمن اعتراض به برخورد خشن و توهین آمیز مامورین گارد حفاظت زندان حمایت خود را از اقدام زندانیانی اعتصابی اعلام می کنند. اعتراض دسته جمعی کلیه ی زندانیان این بند، نشانه ی درایت این زندانیان در اعتراض متحدانه ی جمعی به امر مشترک صنفی شان، و نیز دلیلی بر اثبات کارآمدی سیستم تصمیم گیری شورایی این زندانیان است. این نامه همچنین خواسته های مشخص این زندانیان را به بهترین شکل ممکن منعکس می سازد. در بخش مهمی از این نامه آمده است: "اما چیزی که قابل گذشت نیست رفتار وحشیانه بعضی از ماموران در بازرسی بدنی است که دور از شان و مصداق بارز تعرض و هتک حرمت به شمار می‌آید و قلم از بیان صریح آن شرم دارد. باتوجه به انواع دوربین‌های امنیتی و سختگیری در رفت آمد‌ها و نقل و انتقال وسایل و غیره و با توجه به وجود ابزار الکترونیکی مناسب که می‌توانست برای بازرسی بدنی بکار رود و یا دست کم محترمانه باشد بر ما معلوم نیست که چرا چنین رفتار توهین آمیزی صورت گرفته است. بدیهی است که زنان زندانی سیاسی از این پس اجازه چنین بازرسی‌های نا‌معمول و توهین آمیزی را نخواهند داد و مصرانه خواستار عذرخواهی مقامات مسوول، تعهد ایشان درباره ی عدم تکرار چنین رفتاری با زنان زندانی و عودت وسایل بازداشت شده به زندانیان یا به خانواده ی آن‌ها هستیم."
متاسفانه در حالی که این زندانیان زن در طول هفته ی گذشته مضطربِ نگرانی های خانواده های خود بوده اند و به فرصت کوتاه نیم ساعته ی ملاقات به عنوان تنها راه حل برای کمی آرام شدن و آرام کردن نگاه کرده اند؛ در پنجمین روز اعتصاب غذا؛ مقامات زندان اوین از جمله معاون، رییس حفاظت زندان و معاون قضایی، زندانیان اعتصاب کننده را به دفتر بند زنان احضار کرده و از آنها در خواست کردند که تا به اعتصاب غذای خود پایان دهند، در غیر این صورت ممنوع الملاقات شده و به سلول انفرادی منتقل خواهند شد. زندانیان اعتصاب کننده نیز ضمن اعتراض دوباره به رفتار توهین آمیز ماموران یگان حفاظت زندان، از مسوولان زندان خواسته اند به جای تهدیدها ماموران خاطی بازرسی را مورد مواخذه و تنبیه قرار دهند. در پایان به جز راحله ذکایی، ٨ زندانی دیگر علی رغم این تهدید همچنان به اعتصاب غذای خود ادامه داده اند. (توضیح مختصر آن که علی رغم هیاهوی رسانه ای سایت به اصلاح خبری – تحلیلی کلمه؛ محبوبه کرمی که با تاکید از او به عنوان عضو محبوس جبهه مشارکت ایران اسلامی! یاد شده است از آغاز نیز در اعتصاب غذا نبوده و خبر اعتصاب غذای ایشان کذب محض است.) خوشبختانه علی رغم تهدید اولیه، در پایان مسئولان زندان به این زندانیان اعلام کرده اند که به درخواست آن ها رسیدگی خواهد شد. بعد از ظهر همان روز مسئولان زندان در مذاکره ای با نمایندگان خانواده های زندانیانی که دست به اعتصاب غذا زده اند موارد مشابهی را مطرح نموده اند که بدین ترتیب همه ی ما امیدوار هستیم با رسیدگی به خواسته ی صنفی و بر حق این زندانیان، زمینه برای پایان اعتصاب غذای آن ها فراهم گردد.
همه ی کسانی که از وضعیت زندانیان سیاسی بند ٣۵۰ زندان اوین اطلاع دارند، به روشنی می دانند که این زندانیان از حقوق اولیه ی انسانی خود نظیر حق صحبت تلفنی با خانواده هایشان و یا اعزام به موقع برای درمان به بیرون از زندان محروم هستند. همچنین همه می دانند که زندانی ای که دست به اعتصاب غذا می زند آخرین داشته اش، بدن خود، را به ابزاری برای مبارزه تبدیل می کند. در واقع زندانی با دست زدن به اعتصاب غذا لطمات جسمی ای را که چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت به جسمش وارد می شود به جان می خرد چنان که مهسا امر آبادی، شیوا نظر آبادی، نسیم سلطان بیگی و ژیلا بنی یعقوب طی روزهای گذشته چندین بار به دلیل افت شدید فشار به بهداری زندان منتقل شده اند. علاوه بر این آن چه که روشن است و نامه ی زندانیان زن سیاسی به رئیس زندان و صحبت های زندانیان اعتصابی با خانواده هایشان در جریان ملاقات، شاهدی بر این مدعاست که این زندانیان خواسته ای مشخص را در زمینه ی مسائل صنفی و امور روزمره ی زندگی روزمره ی خویش دنبال می کنند و به دنبال هیاهوی رسانه ای برای تبلیغ علیه حاکمیت جمهوری اسلامی نیستند. آن ها خواستار برخورد محترمانه و انسانی هستند. علی رغم آن که آن ها محکومیت های خویش را ناعادلانه می دانند اما در عین حال می خواهند که طی دوران محکومیت خویش از حقوق اولیه ی انسانی برخوردار باشند. اعتصاب زندانیان سیاسی زن بند ٣۵۰ به مسئولان زندان گوشزد می کند که دست به اقدامات مشابهی نزنند. این اعتصاب می کوشد بر این نکته پافشاری کند که علی رغم آن که رفتار توهین آمیز و غیرانسانی با هر زندانی چه سیاسی و چه غیر سیاسی، نبایستی مشاهده شود اما فراتر از آن مسئولین و ماموران زندان باید بدانند که نمی توانند با زندانیان سیاسی دست به رفتارهایی بزنند که با دیگر زندانیان به شکل هر روزه معمول می دارند (و به هر دلیلی، دیگر زندانیان در برابر آن سکوت می کنند.) مهم ترین دستاورد چنین اقدامات اعتراضی ارتقاء استانداردهای برخورد با زندانیان سیاسی است.
برخورد با موضوع اما همیشه از سوی جریانات سیاسی مختلف منطبق بر خواست و اراده ی زندانیان سیاسی دربند نیست. به عنوان مثال سایت های زنجیره ای اصلاح طلبان دو خردادی به گونه ای زننده می کوشند از آب گل آلود ماهی بگیرند و از این اعتصاب غذا به عنوان تبلیغی علیه جناح حاکم استفاده نموده، و بر کوس انحصار طلبی خویش بکوشند. به عنوان مثال سایت به اصطلاح خبری- تحلیلی کلمه در خصوص اخبار مربوط به این اعتصاب غذا می نویسد: "این اقدام ]منظور یورش نیروهای یگان حفاظت زندان به بند ٣۵۰ نسوان است.[ با واکنش اعتراضی فائزه هاشمی که در حال حاضر نماینده و وکیل بند زندانیان و سایر زندانیان سیاسی زن است، مواجه شد." از این موضوع می گذریم که سرکار خانم فائزه هاشمی و برادرشان به چه دلائل مشخص یا نامشخصی! در مقطع فعلی می کوشند زندانی بودن خود را به یک حربه ی تبلیغاتی تبدیل کنند، حال آن که در طول سه دهه ی گذشته ایشان و دیگر اعضای خانواده شان ضمن تصدی مناسب حساس حکومتی هرگز لب به اعتراض علیه ستم به زندانیان سیاسی و فعالین جنبش های اجتماعی نگشودند. در این جا فقط بر واقعیات ساده ای تاکید می کنیم. نخست این که اعتراض ایشان هیچ وجه تمایزی با اعتراض دیگر زندانیان سیاسی بند نداشته است و اگر ایشان این قدر شجاعانه بیشتر از بقیه معترض بوده اند چرا در اعتصاب غذای زندانیان شرکت نکرده اند؟ اگر ایشان، سایت کلمه یا هر رسانه ی دیگری که به اصلاح طلبان دو خردادی وابسته است، برای ایشان شاید به سبب موقعیت خانوادگی! نوعی اشرافیت و تمایز طبقاتی، و در یک کلام، جایگاه منحصر به فردی قائل هستند، در این مورد مشخص نام ایشان در نامه ی زندانیان به رئیس زندان نامی است در کنار ٣۲ امضای دیگر. دوم آن که وکیلان بند نسوان ٣۵۰، در مقطع فعلی دو نفر هستند و ایشان به نوعی به خانم منیژه نجم عراقی (زندانی سیاسی زن و عضو کانون نویسندگان ایران) در انجام امور کمک می کنند و همین جایگاه را هم به یمن مرخصی یک هفته ای خانم نجم عراقی به دست آورده اند. افزون بر همه ی این ها جایگاه وکیل بند، فارغ از این که چه کسی به انجام امور مربوطه مشغول است، در چنین اعتراضات صنفی و یا در موضع گیری سیاسی زندانیان در بند به هیچ وجه به معنی نمایندگی این زندانیان نیست. زندانیان سیاسی زن بند ٣۵۰ به زیباترین شکل ممکن به ما آموخته اند که چنین تصمیماتی به صورت جمعی و از مسیر تصمیم گیری شورایی اتخاذ می شوند. سایت کلمه در جای دیگری از خبر خویش می نویسد که زندانیان "برای نشان دادن اعتراض خود به ماموران امنیتی و حفاظتی زندان اقدام به سر دادن شعار “یا حسین میر حسین”، “مرگ بر دیکتاتور”، “موسوی زنده باد کروبی پاینده باد” و سرودهای “ای ایران”، “یار دبستانی” و “نه خارم نه خاشاک” کردند." داده اند. هر کسی که از اصول اولیه ی ارتباطات و رسانه ای اندک اطلاعی داشته باشد متوجه می شود که این خبر به گونه ای کاملاً ناشیانه و صرفاً با هدف مصادره ی این حرکت اعتراضی به نفع جریان اصلاح طلبان دو خردادی تنظیم شده است. بر عکس حضور ۹ زندانی زن با عقاید متنوع سیاسی و نیز حضور گسترده ی ٣٣ نفره (تقریباً تمام زندانیان بند، فارغ از عقاید و موضع گیری های سیاسی) در نامه ی اعتراضی به روشن ترین شکل ممکن، آشکار می سازد که این حرکت صنفی با یک خواسته ی مشخص صنفی آغاز شده است و حضور زندانیان با عقاید مختلف نه به معنی تائید افکار و عقاید یکدیگر که به معنی تائید این حرکت متحدانه ی جمعی است. این شاید مهم ترین درس این اعتصاب برای تمامی فعالین جنبش های اجتماعی در ایران باشد.
به خصوص ضروری است که فعالین چپ این نکته را به درستی درک کنند که هویت یابی مستقل سیاسی و طبقاتی آن ها، صرفاً از طریق نقادی های برج عاج نشینانه ی روشنفکران چپ گرا از دیگر جریانات سیاسی به دست نمی آید. فعالین چپ نباید هیچ وحشتی از اقدام متحدانه ی محدود (با چارچوب و خواسته ی مشخص) با دیگر جریانات سیاسی داشته باشند. البته نگرانی در خصوص حفظ استقلال سیاسی و طبقاتی دغدغه ی مهمی است که چاره ی آن را باید در سازماندهی و سازمان یابی مستقل جست. اگرچه ادبیات سوسیالیستی بارها بر مساله ی استقلال سیاسی و تشکیلاتی طبقه ی کارگر تاکید نموده است اما در عین حال اتحاد عمل با دیگر نیروهای سیاسی نیز بارها مورد اشاره قرار گرفته است. فعالین چپ نمی توانند از نظر دور دارند که وظیفه ی آن ها در جنبش های اجتماعی علاوه بر تاکید بر تضاد کار و سرمایه در کلیه ی جنبش های اجتماعی و تلاش برای استقلال هر چه بیشتر سیاسی و تشکیلاتی طبقه ی کارگر، باید مصروف نیل به اتحاد و توافق احزاب دموکراتیک همه ی کشورها شود. برای شکل دادن به یک هویت مستقل سیاسی و در هم شکستن هژمونی لیبرالی، در عین درگیر شدن در یک مبارزه ی ایدئولوژیک مستمر، منظم و هدفمند، باید نقش ویژه ی کنشگری اجتماعی را درک کرد. بخشی از این کنشگری ها، همین اقدامات متحدانه و مشترک با دیگر نیروهای سیاسی است.
اما اگر اصلاح طلبان دو خردادی می کوشند با فرصت طلبی مثال زدنی خود چنین اقدامات صنفی را به دستاویزی برای هیاهوی رسانه ای خویش تبدیل کنند وظیفه ی آن ها که این گونه نمی اندیشند و این گونه دست به عمل نمی زنند (و شاید شبیه به نسیم سلطان بیگی می اندیشند و عمل می کنند) چیست؟
گام نخست برخورد مسئولانه به موضوع است. به جای به اشتراک گذاشتن خبر یا زدن لایک در فیسبوک و یا انتشار خبر از هر منبعی که دریافت نموده اند، باید کوشید در وهله ی نخست اطلاعات درست و دقیقی در خصوص موضوع کسب نمود. به عنوان مثال حدود یک ماه پیش که نسیم برای تحمل دوران محکومیت خود را به زندان اوین معرفی نمود در عرض چند ساعت خبر ۶ سال محکومیت او در فضای مجازی منتشر شد. حال آن که محکومیت نسیم سه سال حبس تعزیری است. جای شگفتی و شرمساری است که دوستان و همفکران نسیم نیز به انتشار همین خبر یاری دادند. مایه ی سر افکندگی است که تا به این اندازه از وضعیت همدیگر بی خبر هستیم که خبر فلان سایتی را که عمل و اندیشه ی گردانندگانش هیچ ربطی به عمل و اندیشه ی نسیم ندارد ملاک آگاهی خود از موضوع قرار دهیم. اگر سایت های نزدیک به جنبش سبز این قدر فرصت طلب هستند که با انتشار اخبار کذب می کوشند تبلیغ خود علیه جناح حاکم را شدیدتر کنند، ما به شیوه ای دیگرگونه، بر واقعیات درست آن گونه که هستند تاکید می کنیم. واقعیات خود گویای همه چیز هستند. این که حبس نسیم ۶ سال باشد یا ٣ سال، فرقی در غیرعادلانه و غیرانسانی بودن محکومیت او ندارد. ما نیازی به بزرگ نمایی، دروغ پردازی و هوچی گری نداشته و نداریم.
گام دوم، شناخت، نوشتن و صحبت کردن از عمل و اندیشه ی نسیم و دیگر زندانیان دربند همچون سروش ثابت، وحید علی قلی پور، فریبرز رئیس دانا، منیژه نجم عراقی و .... است. آن ها برای چه به زندان افتاده اند؟ باید در این خصوص نوشت و دوباره نوشت. گفت و دوباره گفت. از دوران حبس ٣ ساله ی نسیم، دو سال مربوط به بازداشت او در تجمع اعتراضی زنان در ۲۲ خرداد ماه سال ۱٣٨۵ در میدان هفت تیر است. تلاش نسیم برای رفع ستم، خشونت و تبعیض علیه زنان، برای حقوق و موقعیت برابر زنان، برای حقوق و موقعیت برابر در محیط کار، در محیط خانه و خانواده، در فضای شهری، در کلیت مناسبات و قوانین حاکم بر جامعه و به طور کلی در تمامی عرصه ها زیست اجتماعی انسان ها و نیز البته برای در هم شکستن سرمایه داری مردسالار که شکل ویژه ای به ستم علیه زنان و کالا انگاری آنان داده است. هر بار که می خواهیم از اعتصاب غذای نسیم یا هر خبر مربوط به هر زندانی سوسیال فمینیست دیگری بگوئیم، باید دوباره و دوباره این نکات را تکرار کنیم. یک سال دیگر حبس او نیز مربوط است به فعالیت های دانشجویی اش در طیف دانشجویان چپ. برای تلاش برای ایجاد تشکل های مستقل دانشجویی که گروه فشار جناح های حاکمیت و وسیله ی تبلیغاتی آن ها نباشند. برای ترویج و تبلیغ این مساله که جنبش دانشجویی باید با دیگر جنبش های اجتماعی و علی الخصوص جنبش های کارگری و زنان متحدانه عمل کند. برای نه گفتن به سایه ی شوم جنگ و تحریم، فقر و بیکاری. برای نه گفتن به جهانی که در آن میلیاردها دلار صرف تولید جنگ افزار می شود و در عین حال میلیاردها انسان در فقر و بیچارگی زندگی می کنند. برای نه گفتن به جهانی که در آن روابط انسان ها به صورت روابط شیء واره ی کالاها با یکدیگر تجلی می کند. برای نه گفتن به جهانی که انسان از محصول کارش، از خودش، از دیگر انسان ها، از نوع انسان و از طبیعت بیگانه است. هر بار که می خواهیم از اعتصاب غذای نسیم یا هر خبر مربوط به هر زندانی سوسیالیست دیگری بگوئیم، باید دوباره و دوباره این نکات را تکرار کنیم.
گام بعدی، تاکید و نوشتن درباره ی مشخصه های مترقی چنین اقدامات اعتراضی است. در این مورد مشخص تاکید بر تصمیم گیری شورایی و جمعی و نیز اقدام صنفی متحدانه و مشترک زندانیان فارغ از اعتقاداتشان برای خواسته ای مشخص است.
آن چه که مهم است آن است که نباید به جای برخورد مسئولانه و آگاهانه با موضوع، وجدان خود را با انتشار یک خبر ساده و پیش و پا افتاده راحت بگذاریم. نباید خودمان را پشت لفاظی های پرطمطراق در خصوص وظائف سوسیالیست ها در مقطع فعلی پنهان کنیم. نباید خصلتی بت واره به عقاید خودمان بدهیم و چشم مان را روی حرکت های مشخص اجتماعی ببندیم. باید از آن ها که بدن خود را به ابزاری برای اعتراض خویش تبدیل کرده اند دفاع کنیم. 

دوشنبه  ۱۵ آبان ۱٣۹۱ -  ۵ نوامبر ۲۰۱۲

آخرین نوشته شهید راه آزادی، ستار بهشتی در وبلاگش: تهدید می کنند اطلاع رسانی نکنید وگرنه دهانتان را می بندیم مدتی است نظام جمهوری اسلامی به هر طریقی شده فعالان وایرانیان مستقل را تحت فشار شدید قرارداده که حق اظهار نظر در مورد مسائل کشور را ندارید، از تحدید، بازداشت شکنجه گرفته ...تا اعدام راانجام می دهد برای ترساندن افراد! هرروز یک مشکل را در جلو پای افراد قرار می دهد. ایمیل، مسیج و ضرب وشتم در خیابان کمترین کاری است که انجام می دهند! دیروز بنده را تحدید می کنند به مادرت بگو به زودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمی بندی می گویم کاری انجام نمی دهم که لازم به بستن دهانم باشد می گویند وراجی زیاد می کنی، می گویم چیزی که می بینم ومیشنوم می نویسم، می گویند هرکاری بخواهیم می کنیم هررفتاری را انجام میدهیم شما باید خفه شوید و اطلاع رسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد بدون نام ونشان! بدون اینکه کسی بداند چه برسر شما آمده! می گویند مردم فلسطین وبحرین در عذاب هستند و کسی نیست یادی از آنها کند شما وطن فروش هستید! بنده وامثال من وطن فروش نیستیم عاشق ملت خ... Continue Reading



آخرین نوشته شهید راه آزادی، ستار بهشتی در وبلاگش: تهدید می کنند اطلاع رسانی نکنید وگرنه دهانتان را می بندیم

مدتی است نظام جمهوری اسلامی به هر طریقی شده فعالان وایرانیان مستقل را تحت فشار شدید قرارداده که حق اظهار نظر در مورد مسائل کشور را ندارید، از تحدید، بازداشت شکنجه گرفته ...تا اعدام راانجام می دهد برای ترساندن افراد! هرروز یک مشکل را در جلو پای افراد قرار می دهد. ایمیل، مسیج و ضرب وشتم در خیابان کمترین کاری است که انجام می دهند! دیروز بنده را تحدید می کنند به مادرت بگو به زودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمی بندی می گویم کاری انجام نمی دهم که لازم به بستن دهانم باشد می گویند وراجی زیاد می کنی، می گویم چیزی که می بینم ومیشنوم می نویسم، می گویند هرکاری بخواهیم می کنیم هررفتاری را انجام میدهیم شما باید خفه شوید و اطلاع رسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد بدون نام ونشان! بدون اینکه کسی بداند چه برسر شما آمده! می گویند مردم فلسطین وبحرین در عذاب هستند و کسی نیست یادی از آنها کند شما وطن فروش هستید! بنده وامثال من وطن فروش نیستیم عاشق ملت خ...
Continue Reading
آخرین نوشته شهید راه آزادی، ستار بهشتی در وبلاگش: تهدید می کنند اطلاع رسانی نکنید وگرنه دهانتان را می بندیم 

 مدتی است نظام جمهوری اسلامی به هر طریقی شده فعالان وایرانیان مستقل را تحت فشار شدید قرارداده که حق اظهار نظر در مورد مسائل کشور را ندارید، از تحدید، بازداشت شکنجه گرفته ...تا اعدام راانجام می دهد برای ترساندن افراد! هرروز یک مشکل را در جلو پای افراد قرار می دهد. ایمیل، مسیج و ضرب وشتم در خیابان کمترین کاری است که انجام می دهند! دیروز بنده را تحدید می کنند به مادرت بگو به زودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمی بندی می گویم کاری انجام نمی دهم که لازم به بستن دهانم باشد می گویند وراجی زیاد می کنی، می گویم چیزی که می بینم ومیشنوم می نویسم،  می گویند هرکاری بخواهیم می کنیم هررفتاری را انجام میدهیم شما باید خفه شوید و اطلاع رسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد بدون نام ونشان! بدون اینکه کسی بداند چه برسر شما آمده! می گویند مردم فلسطین وبحرین در عذاب هستند و کسی نیست یادی از آنها کند شما وطن فروش هستید! بنده وامثال من وطن فروش نیستیم عاشق ملت خود هستیم شما هستید که بیگانه پرست و وطن فروش هستید. روز وشب تلفنهای تحدید آمیز قطع نمی شود گویی قرار است با هر سُخنی دهانمان را ببندیم  بنده به عنوان یک ایرانی می گویم من نمی توانم دربرابر این همه مصیبت سکوت کنم. بنده می گویم آقایان شما زیاد وراجی انجام می دهید و با این اراجیف کشور را به نابودی کشاندید. من سکوت نمی کنم حتی اگر قرار به رسیدن لحظه مرگ من باشد در هرکجای دنیا که باشم وتحدید از طرف هرکسی باشد برای بنده اهمیت ندارد.آقایان دهانتان را ببندید ظلم نکنید تا افشاگری نکنیم.
نظام جمهوری اسلامی، فریاد،وا مصیبتابرای فلسطین، بحرین وبسیاری از کشورها سر میدهدو از نبود آزادی بیان و اطلاع رسانی نشدن از آن کشورها ابراز نگرانی می کند. اما نمی گوید این همه فیلم وعکس که به صورت حرفه ایی گرفته می شوداز کجا می آید؟  نمی گوید چگونه اطلاع رسانی نمی شود،  که گزارشگران، شبکه های تلوزیونی نظام به طور مستقیم از آن کشورها، گزارش زنده تهیه می کنند وبه خوردمردم میدهند. آن هم گزارشاتی یک طرفه و آنقدر این مطالب رابه زور به خورد مردم می دهند، که حالت تهوع وتنفراز دیدن شبکه های جمهوری اسلامی به انسان دست می دهد. اما درمورد وضعیت اسفبارنقض مداوم حقوق بشر در ایران سکوت می کند! ازهر روزبازداشت، شکنجه، زندان واعدام های دسته جمعی سخنی به میان نمی آورد، زندانیان سیاسی رادر بدترین شرایط و بدترین وضعیت قرار می دهدبرای شکسته شدن آنها اما خبری از وضعیت آن عزیزان نه تنهابه وکلا آنها نمی دهند وحتی اجازه داشتن وکیل را به آنها نمی دهند!  بلکه حتی از اطلاع رسانی ازحال آن عزیزان به خانواده هایشان جلوگیری می کند!؟   خانواده های این عزیزان راتهدید می کند، که نه اجازه مصاحبه ونه اطلاع رسانی به هرگونه درباره عزیز خود ندارید؟!  تهدید خود را به این مرحله ختم نمی کنند، و اظهار می دارند، اگراطلاع رسانی کنید خود وجان خانواده خود را به خطرمی اندازید؟! می گویند دختران واعضای خانواده رابازداشت می کنیم.  شعار آنها این است. ما بازداشت می کنیم، شکنجه می دهیم. شما سکوت کنید! شما اطلاع رسانی نکنید!
"آقایان" این چه قانونی است؟  در کجا این قانون اجرای شده؟  واکنون شما این قانون را برای مردم ایران به ارمغان آوردید. این قانون جز درکشورهای دیکتاتوری جای دیگری اجرای شده؟  باور کنید در بدترین کشورهای دیکتاتوری دنیا هم این طور قانون من درآوردی اجرایی نشده! وحتی اگر اجرای هم شده باشد به اسم حکومت تمام شده،  نه به اسم دین، خدا وبدنام کردن دین وخدای آن دین! چرا باید شما بازداشت کنید، شکنجه دهید، اعدام کنید....و خانواده سکوت کنند. چرا شما از حکومت به پایین نمی آیید ودر حکومت دیگری نمی روید که چنین بلایی برسر شما بیاورند، ومعنی ومزه آن را درک کنید؟ درجنگل هم این قانون نیست که درنظام شما هست! اگر از کار و هنر خودکه انجام می دهید مطمئن هستید، قابل قبول است، پس چرا از بازگو شدن آن هراس دارید؟ بگذارید اطلاع رسانی شود تا بقیه حکومت های دنیا یادبگیرند و بدانند، چه نظام مردم سالاری اداره می کنید! اگر خود می دانید کارشما چنان حقیر وزبون است که مورد خنده دردنیا میشویدچرا انجام میدهید؟ چگونه است که خبرنگاران شبکه های تلوزیونی شما، در سراتاسر دنیا هستندو از آنجا از هرچه بخواهند گزارش می دهند؟ اما شبکه های دیگر دنیا درایران یا نیستند ویا مطالبی که شما بخواهید باید انتشار بدهند؟  برای چند روز حکومت کردن بیشتر آیا ارزش این همه ظلم کردن را دارد؟ آیا قانون من درآوردی شما پیش وجدان خود اعتباردارد؟.
حال من نظر دیگری میدهم. شما اگر از اطلاع رسانی هراس دارید؟ یا ازحکومت کناره گیری کنید! و یا ظلم نکنید. شما بازداشت نکنید، شکنجه ندهید، سلاخی نکنید تا اطلاع رسانی هم نشود.  در غیر این صورت نه تنها اطلاع رسانی می شودبلکه به زودی بساط ظلم شما برسرتان فرو خواهد ریخت. اطلاع رسانی از وضعیت هر انسان در حال ظلم وستم کشیدن وظیفه تک تک افراد یک جامعه است، وهرکس در این کار کوتاهی کند به خود وبه وجدان خود خیانت کرده است! هرکس در اطلاع رسانی دریغ کند چاهی برای خود کنده است! چون شما نوبت به نوبت هرکسی که صدای مخالفت بلند کند، قصد ساکت کردن آن را دارید، حتی اگر این ابراز مخالفت در گوشه ای خلوت خانواده گی افراد باشد. پس ما را از تهدیدات خود نه ترسانیدچون ترسی در دل ما نیست، دیگر جای ترسی نمانده، شلاق وشکنجه شدن، ما را از اطلاع رسانی کردن باز نمی دارد. اگر شعار شما این است که
ما بازداشت می کنیم، شکنجه می دهیم. شما سکوت کنید! شما اطلاع رسانی نکنید!
شعار ما هم این است. پابه میدان گذاشتیم در این مبارزه یا از قفس تن رهایی می یابیم یا قفس ظلم شما رادرهم می شکنیم.

زنده وپاینده ایرانی وایران جانم فدای ایران.

نویسنده ستار

 منبع: ایمیل دریافتی به قاصدان آزادی

ELECTION 2012 - 11:23PM - Our projections as they stand: Obama 275, Romney 203. President Barack Obama will win a second term as President of the United States.


ELECTION 2012 - 11:23PM - Our projections as they stand: Obama 275, Romney 203. President Barack Obama will win a second term as President of the United States.
ELECTION 2012 - 11:23PM - Our projections as they stand: Obama 275, Romney 203.  President Barack Obama will win a second term as President of the United States.

According to the last polls before Americans cast their votes on election Day, the odds seem to favor Barack Obama. Be sure to visit our Election Dashboard for real-time results as they come in: http://huff.to/VRmGxu


According to the last polls before Americans cast their votes on election Day, the odds seem to favor Barack Obama.

Be sure to visit our Election Dashboard for real-time results as they come in: http://huff.to/VRmGxu
According to the last polls before Americans cast their votes on election Day, the odds seem to favor Barack Obama.  Be sure to visit our Election Dashboard for real-time results as they come in: http://huff.to/VRmGxu

اعلام فوت ستار بهشتی، وبلاگ نویس در بازداشتگاه پلیس فتا Imprisoned Iranian blogger die in Prison. Most probably due to Torture by the Iranian regime! خبرگزاری هرانا – پلیس فتای تهران در پاسخ به پیگیری های صورت گرفته از سوی خانواده ستار بهشتی برای روشن شدن وضعیت وی فوت وی در بازداشتگاه را به خانواده وی اعلام کرده است. یکی از اقوام نزدیک به خانواده ستار بهشتی در گفتگو با گزارشگر هرانا اعلام داشت در پیگیری های که امروز برادر خانم ستار بهشتی انجام داده است ماموران نیروی انتظامی به وی اعلام داشتند که فردا برای تحویل پیکر این وبلاگ نویس به سردخانه کهریزک مراجعه نمایند. ستار بهشتی وبلاگ نویس و فعال در فضای مجازی ظهر سه شنبه در پی مراجعه مامورین پلیس فتا به منزل پدری اش در رباط کریم بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده بود. عمده فعالیتهای ستار بهشتی در شبکه‌های اجتماعی همچون فیسبوک و وبلاگ نویسی بوده است. این منبع مطلع در گفتگو با هرانا اعلام داشت: «پس از اعلام این موضوع به داماد خانواده مجددا با خانواده ایشان تماس گرفته شده است و ایشان را به پلیس امنیت تهران واقع در خیابان شریعتی احضار کردند و در پاسخ به سوال ما که چه اتفاقی افتاده است گفتند شما حق سوال کردن ندارید و خفه شوید.» وی در پایان خاطر نشان کرد: «ستار بهشتی پیش از بازداشت هیچگونه بیماری نداشته و در زمان بازداشت نیز سالم بوده است.» اعلام فوت ستار بهشتی، وبلاگ نویس در بازداشتگاه پلیس فتا Imprisoned Iranian blogger die in Prison. Most probably due to Torture by the Iranian regime! خبرگزاری هرانا – پلیس فتای تهران در پاسخ به پیگیری های صورت گرفته از سوی خانواده ستار بهشتی برای روشن شدن وضعیت وی فوت وی در بازداشتگاه را به خانواده وی اعلام کرده است. یکی از اقوام نزدیک به خانواده ستار بهشتی در گفتگو با گزارشگر هرانا اعلام داشت در پیگیری های که امروز برادر خانم ستار بهشتی انجام داده است ماموران نیروی انتظامی به وی اعلام داشتند که فردا برای تحویل پیکر این وبلاگ نویس به سردخانه کهریزک مراجعه نمایند. ستار بهشتی وبلاگ نویس و فعال در فضای مجازی ظهر سه شنبه در پی مراجعه مامورین پلیس فتا به منزل پدری اش در رباط کریم بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده بود. عمده فعالیتهای ستار بهشتی در شبکه‌های اجتماعی همچون فیسبوک و وبلاگ نویسی بوده است. این منبع مطلع در گفتگو با هرانا اعلام داشت: «پس از اعلام این موضوع به داماد خانواده مجددا با خانواده ایشان تماس گرفته شده است و ایشان را به پلیس امنیت تهران واقع در خیابان شریعتی احضار کردند و در پاسخ به سوال ما که چه اتفاقی افتاده است گفتند شما حق سوال کردن ندارید و خفه شوید.» وی در پایان خاطر نشان کرد: «ستار بهشتی پیش از بازداشت هیچگونه بیماری نداشته و در زمان بازداشت نیز سالم بوده است.»

اعلام فوت ستار بهشتی، وبلاگ نویس در بازداشتگاه پلیس فتا

Imprisoned Iranian blogger die in Prison. Most probably due to Torture by the Iranian regime!

خبرگزاری هرانا – پلیس فتای تهران در پاسخ به پیگیری های صورت گرفته از سوی خانواده ستار بهشتی برای روشن شدن وضعیت وی فوت وی در بازداشتگاه را به خانواده وی اعلام کرده است.

یکی از اقوام نزدیک به خانواده ستار بهشتی در گفتگو با گزارشگر هرانا اعلام داشت در پیگیری های که امروز برادر خانم ستار بهشتی انجام داده است ماموران نیروی انتظامی به وی
اعلام داشتند که فردا برای تحویل پیکر این وبلاگ نویس به سردخانه کهریزک مراجعه نمایند.

ستار بهشتی وبلاگ نویس و فعال در فضای مجازی ظهر سه شنبه در پی مراجعه مامورین پلیس فتا به منزل پدری اش در رباط کریم بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده بود.

عمده فعالیتهای ستار بهشتی در شبکه‌های اجتماعی همچون فیسبوک و وبلاگ نویسی بوده است.

این منبع مطلع در گفتگو با هرانا اعلام داشت: «پس از اعلام این موضوع به داماد خانواده مجددا با خانواده ایشان تماس گرفته شده است و ایشان را به پلیس امنیت تهران واقع در خیابان شریعتی احضار کردند و در پاسخ به سوال ما که چه اتفاقی افتاده است گفتند شما حق سوال کردن ندارید و خفه شوید.»

وی در پایان خاطر نشان کرد: «ستار بهشتی پیش از بازداشت هیچگونه بیماری نداشته و در زمان بازداشت نیز سالم بوده است.»
اعلام فوت ستار بهشتی، وبلاگ نویس در بازداشتگاه پلیس فتا

Imprisoned Iranian blogger die in Prison. Most probably due to Torture by the Iranian regime! 

خبرگزاری هرانا – پلیس فتای تهران در پاسخ به پیگیری های صورت گرفته از سوی خانواده ستار بهشتی برای روشن شدن وضعیت وی فوت وی در بازداشتگاه را به خانواده وی اعلام کرده است.

یکی از اقوام نزدیک به خانواده ستار بهشتی در گفتگو با گزارشگر هرانا اعلام داشت در پیگیری های که امروز برادر خانم ستار بهشتی انجام داده است ماموران نیروی انتظامی به وی
اعلام داشتند که فردا برای تحویل پیکر این وبلاگ نویس به سردخانه کهریزک مراجعه نمایند.

ستار بهشتی وبلاگ نویس و فعال در فضای مجازی ظهر سه شنبه در پی مراجعه مامورین پلیس فتا به منزل پدری اش در رباط کریم بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده بود.

عمده فعالیتهای ستار بهشتی در شبکه‌های اجتماعی همچون فیسبوک و وبلاگ نویسی بوده است.

این منبع مطلع در گفتگو با هرانا اعلام داشت: «پس از اعلام این موضوع به داماد خانواده مجددا با خانواده ایشان تماس گرفته شده است و ایشان را به پلیس امنیت تهران واقع در خیابان شریعتی احضار کردند و در پاسخ به سوال ما که چه اتفاقی افتاده است گفتند شما حق سوال کردن ندارید و خفه شوید.»

وی در پایان خاطر نشان کرد: «ستار بهشتی پیش از بازداشت هیچگونه بیماری نداشته و در زمان بازداشت نیز سالم بوده است.»