Wednesday, June 10, 2009
دیوان محاسبات: احمدینژاد در برنامه 20دقیقهای باز هم خلاف واقع گفت
دیوان محاسبات پس از برنامه 20دقیقه ای احمدینژاد به تلویزیون نامه نوشت و سخنان وی مبنی بر مختومه شدن پرونده یک میلیارد دلار را تکذیب کرد.
در این نامه آمده است:
به استحضار می رساند آقای محمود احمدی نژاد کاندیدای دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران در برنامه ویزه انتخاباتی روز چهارشنبه مورخ 20/3/88 ساعت 22:45 دقیقه در بخشی از سخنان خود از مختومه شدن موضوع "یک میلیارد دلار" در تفریغ بودجه سال 85 خبر داد.
ضمن تکذیب مختومه شدن پرونده فوق الذکر، همچنان که در گذشته نیز تاکید شده است پرونده مورد اشاره برای رسیدگی و صدور دادخواست در مسیر دادسرای دیوان محاسبات کشور مطرح رسیدگی است و برای صدور رای به هیئت های مستشاری و حسب ضرورت محکمه تجدید نظر ارجاع خواهد شد.
لذا پیش از این نیز معاون محترم دیوان محاسبات با صدور اطلاعیه ای از رسانه ها و نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری درخواست کرده بود نتایج حاصل از رسیدگی ها و گزارشهای حرفه ای دیوان محاسبات کشور را له یا علیه دیگر نامزدها مورد استفاده قرار ندهند، تا دیوان محاسبات کشور در فضای کارشناسی، قانون و فارغ از التهابات سیاسی موضوعات را پیگیری نموده و نتایج حاصل از رسیدگی های نهایی را به اطلاع عموم برساند.
نسخه چاپی نامه سرگشاده هم دانشگاهی احمدینژاد در باره مدرک دکترای او
جناب آقای دکتر احمدی نژاد
رئیس جمهور محترم
بنده هم دانش آموخته دانشگاه علم وصنعت هستم و با شما و اطرافیانتان از دوران داشجویی آشنایی دارم و اتفاقا در گروه بندیهای سیاسی جزو اصولگرایان به حساب می آیم و مطالبی که می خواهم برایتان یاد آوری کنم را اصلا قصد نداشتم بیان کنم و برای خودم به عنوان خاطراتی از دوران تحصیل بایگانی کرده بودم لکن عملکرد 4 ساله حضرتعالی در دولت و مناظرات و سخنرانی های شما مرا بدین فهم رساند که حضرتعالی خود مصداق آیه شریفه " لم تقولون مالا تفعلون " هستید و فکر کردم این حق مردم است که دلیل این مصداق را بدانند لذا جهت یاد آوری و تذکر برای شما و تنها گذاشتن شما با وجدانتان مطالبی را که خود شاهد آن بودم را بیان می کنم .
آقای دکتر با فوق لیسانستان کاری ندارم و معتقدم هر طور که بوده و نبوده نوش جانتان چون شاهد آن نبودم اما دکترایتان را خوب یادم هست که بعد از انتخا ب به استانداری اردبیل دانشجوی دکتری شدید و استاد راهنمایتان هم وزیر فعلی راه آقای دکتر بهبهانی که آنروزها رئیس دانشکده عمران بود ،شد .
آقای دکتر بهبهانی را لااقل همه دانشجویان عمران و معماری می شناسند و از گذشته و نظرات و عقایدشان اطلاع دارند که چقدر سابقه درخشان انقلابی دارند ؟!!!!!!و حتی هنوز دانشجویان عمران کلاسهای ایشان را بخاطر دارند که از خاطراتشان در دورا ن تحصیل در آمریکا را با حسرت و ولع در سر کلاسهای مختلط بیان می کرد و چقدر اخلاق و ادب را مراعات می کرد ؟!! و اتفاقا همان موقع هم جای سوال بود که کسی مثل احمدی نژاد انقلابی چرا استاد راهنمایش بهبهانی است ؟ جواب به این سوال زیاد طول نکشید و در زمانی که حضرتعالی در واپسین روزهای استانداری با عجله از دکتری دفاع نمودید روشن شد که احمدی نژاد با بهبهانی چه سر و سری دارند !هر چند یکی انقلابی و دیگری ملی گرای مطلق است ! اما منافع هر دو حکم می کند که در مسئله دکتری با هم کنار بیایند .
آقای دکتر می شود بفرمائید در طی دوران استانداری اردبیل که اتفاقا لقب استاندار نمونه را هم از سردار سازندگی دریافت کردید و دلیل آن نیز پر کاری و تلاش شما عنوان شد ، چگونه به تحصیل هم رسیدید ؟ آنهم در مقطع دکتری عمران ؟ آیا آن موقع قانون منع تحصیل همزمان کارکنان دولت وجود نداشت ؟ یا برای شما که استاندار نمونه بودید و سابقه عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه را داشتید، استثنا قائل بود ؟!
آقای دکتر از مسئله دکتری که بگذریم عملکرد حضرتعالی در استانداری اردبیل هم جالب است ، من اصلا اشاره ای به پرونده نفت و غیر نفت حضرتعالی یا همراهانتان نمی کنم فقط شاهد مثال از معاون فرهنگی و سیاسی خودتان و شهرداری یکی از شهرهای اردبیل می آورم .
معاون فرهنگی آن زمان شما اکنون کارمند وزارت کشور است و لباس روحانیت را به کناری نهاده است و خودش می گوید که بعد از اردبیل فهمیدم چگونه باید زندگی کنم !!!و به همین دلیل لباس روحانیت را کنار نهاده تا بهتر زندگی کند و معاون سیاسی شما نیز اکنون در نهاد ریاست جمهوری است همو که بارها به دلیل اختلاف نظر با شما در هزینه کرد و جانبداری از کاندیدای خاص ،قهر یا استعفا کرد ! و هردو به فعالیت بی نظیر شما در انتخابات سال 76 و حراج امکانات استانداری به نفع آقای ناطق نوری شهادت می دهند .!
آقای رئیس جمهور یادتان هست شهردار پارس آباد را چگونه بر کنار کردید ؟ همو که با ارسال نمابری از مکه مکرمه به دفتر استانداری عزل شد !آیا دلیل این عزل را بخاطر دارید ؟ آیا خاطرتان هست که به دلیل مقاومتش در برابر خواست شما برای تبلیغ ناطق نوری و استفاده از امکانات شهرداری چنین سزاوار برخورد قاطع شد !
شما حتی تحمل نکردید از آخرین سفر حج عمره ای که به حساب استانداری رفته بودید باز گردید و از همان مکه حکم عزلش را نوشته و به دفتر استانداری فکس کردید ، ما هنوز خوب به خاطر داریم !!
آقای رئیس جمهور یادتان هست کارخانه سیمان اردبیل چقدر پیشرفت فیزیکی داشت و شما برای خوش خدمتی به آقای هاشمی آنرا چگونه افتتاح کردید ؟ یکی از نقد هایی که به دولت آقای هاشمی می شد افتتاح زود هنگام پروژه ها در پایان دوره ریاست جمهوری بود ( همان کاری که اکنون خود حضرتعالی انجام می دهید ) و یکی از این پروژه ها هم کارخانه سیمان اردبیل بود که تنها نوار نقاله انتهایی کارخانه را با آوردن کیسه های سیمان از کارخانجات دیگر افتتاح نمودید ! خاطرتان هست ؟یا آنقدر خاطره دارید که گذشته های نه چندان دور را به خاطر نمی آورید ؟
آقای رئیس جمهور خواستم فقط یاد آوری نمایم که از جیب ملت و بیت المال چه خدماتی برای آقایان ناطق نوری و هاشمی انجام دادید .
راستی آقای رئیس جمهور چرا در انتخابات نهم استان اردبیل کمترین رای را به شما دادند ؟ مگر اولین استاندار اردبیل نبودید ؟و مگر استاندار نمونه نبودید ؟ پس چرا خدمات شما را نادیده گرفتند و کمترین رای را به شما دادند ؟! همه میدانند که مردم فهیم آذربایجان قدر دان مسئولین زحمت کش و خدوم خود هستند و در میهمان نوازی هم زبان زدند اما چگونه شد که رای مردم در این استان اینگونه به کسی غیر از شما تعلق گرفت ؟
آقای رئیس جمهور من یادم نمی آید حضرتعالی در زمانی که آقای مهاجرانی طرح تغییر قانون اساسی و تمدید مدت ریاست جمهوری آقای هاشمی را مطرح کرد در کدام روزنامه یا شبکه تلویزیونی به این پیشنهاد عکس العمل نشان دادید ؟ اگر شما یادتان هست بگویید تا با مراجعه به آن تجدید خاطره کنیم !
آقای دکتر از استانداری اردبیل هم بگذریم .
- یادتان هست بلوا و آشوبی که در سال 77 در دانشگاه علم وصنعت برای جملات سخنرانی که از آقای هاشمی به عنوان سردار چاپندگی یاد کرده بود ،بر پا کردید ؟ من آنروزها فکر می کردم که این حرکت برای جملاتی است که سخنران در مورد فقه گفته بود ولی بعد ها دیدم که شما بیشتر مسئله و مشکلتان با عنوان چاپندگی برای ستون خیمه انقلاب است ( تعبیر خود حضرتعالی در روزهای تحصن ) و فقه فقط برای شما دستاویزی برا تهییج دانشجویان و مردم است .
- یادتان هست حدود 10 روز دانشگاه را به تعطیلی کشاندید ؟
دوستانتان هم بودن آقایان دکتر محمد سلیمانی ، کامران دانشجو، حسین بلندی ،شهرام محمد نژاد ،علی احمدی و نصیری و ....
- یادتان هست که تغذیه و منابع مالی تحصن از کجا ها می رسید ؟
- یادتان هست حتی در روزهای تحصن به متحصنین مجرد وعده یک میلیون تومان هدیه در صورت ازدواج را می دادید ؟
- یادتان هست که آقایان رامین ،علی احمدی ،برادرتان داوود ، و حاج آقای ثمری مردم را از شهرک شهید محلاتی "که نامبردگان از ساکنین و فعالین مسجد شهرک بودند ، "جلوی درب اصلی دانشگاه می آوردند و تهییجشان میکردند؟
یادتان هست که از این بلوا به انقلاب فرهنگی دوم تعبیر می کردید و در صدد بودید انقلاب فرهنگی دوم را از علم و صنعت شروع و به کل جامعه تعمیم دهید و جامعه را پاکسازی کنید ؟
- یادتان هست چه در گیریهایی بین دانشجویان پدید آمد ؟
- یادتات هست به عنوان عضو شورای متحصنین چه نظراتی داشتید و تحصن را به کدام سو هدایت می کردید ؟
- یادتان هست که در شبهای آخر برخی دوستان دانشجوی شما که اکنون در نهاد ریاست جمهوری مدیر کل روابط عمومی و ...هستند به همرا ه آن دوست غیر دانشجویی که از قم می آمد و اکنون دبیر ستاد راهیان نور است با قیچی آهن بر که دزدان برا ی بریدن قفل از آن استفاده می کنند، سعی در بریدن قفل و زنجیر درب اصلی دانشگاه و هدایت مردم تهییج شده، به داخل دانشگاه، برای ایجاد درگیری داشتند و اینها با اطلاع کامل شما بود ؟
- یادتان هست به دنبال خونریزی و کشتار در دانشگاه بودید ؟ آنهم بخاطر عنوان چاپندگی برای آقای هاشمی ؟!!
امروز مطمئنم که این کارها برای دفاع از فقه نبود که اگر چنین بود در مقابل توهین به پیامبر (ص) در آموزش و پرورش تحت مدیریت دوستان خود ساکت نمی نشستید .
آقای دکتر یادتان هست که اگر درایت و تدبیر حضرت آیت الله حمیدی مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه نبود که در روز آخر اعلام کردند:" ادامه تحصن را حرام میدانند " چه اتفاقی می افتاد ؟ یقینا خیلی بدتر از 18 تیر معروف می شد و من یادم هست که نظر این عالم بزرگوار ابو الشهید را هم قبول نداشتید و چه تلاشی داشتید که حتما انقلاب فرهنگی دوم را با خونریزی آغاز نمایید!
رئیس جمهور عزیز دیگر به ماجرای کتک کاری دکتر صالحی که در زمان ریاست شما بر شهرداری اتفاق افتاد و کتک زنندگان شب قبل با شما دیدار کردند و بعد از کتک کاری هم در شهرداری مشغول شدند نمی پردازم !
جناب رئیس جمهور مطلب دیگری که خاطر مان را آزرد خطاب شما به آقای دکتر محسن رضایی در ایفای نقش نوشاندن جام زهر به حضرت امام بود ! میدانم که محسن رضایی بزرگتر از آن است که در این باب برای شما جوابی بدهد برای همین هم برخودم لازم میدانم که از فرمانده دوران دفاع مقدسمان دفاع کنم .
می دانم که آقا محسن هنوز قصد ندارد برخی نا گفته ها را بگوید و میدانم که از شما نخواهد پرسید در 8 سال جنگ کجا بودید ؟
میدانم که شخصیت آقا محسن اجازه نمی دهد شما را مقابل دوربین 70 میلیونی کنف کند !
اما آقای رئیس جمهور من سوالی دارم
جناب آقای دکتر ممکن است بفرمایئد بین سالهای 59 تا 66 کجا تشریف داشتید ؟ ممکن است بفرمایئد در عملیاتهای ثامن الائمه ،طریق القدس ،فتح المبین ،بیت المقدس ، رمضان ، والفجرهای مقدماتی و یک ، محرم و مسلم ابن عقیل، خیبر و بدر ،والفجر هشت ،کربلای 4و 5 ، بیت المقدس 2و3 و والفجر10 کجا بودید ؟ و فرماندهی کدام یگان را بر عهده داشتید ؟ نگران ریا نباشید که قبلا با انتشار عکسهایتان با لباس بسیج مرتکب این عمل شده اید و یا با انتشار عکسهای بازدید از مناطق عملیاتی جنوب این عمل را بخوبی انجام داده اید !
آقای دکتر می شود احکامی که برای فر ماندهی گردانها یا تیپهایی که بر عهده داشتید را هم منتشر نمایید تا مردم بیشتر با خدمات و زحمات شما آشنا شوند و ارادت ما به شما کاملتر گردد ؟
جناب رئیس جمهور وقاحت دارد از کسی که فقط 6 ماه در سال پایانی جنگ برای گرفتن عکس یادگاری در گردان مهندسی حضور داشته از نوشاندن جام زهر حرف بزند .
آقای دکتر اگر سنتان اجازه حضور در جنگ نمی داد حرفی بود لکن شما در سالهای 59 و 60 دانشجو بودید نمی توانید عذری در عدم حضورتان در نبرد های خرمشهر و سوسنگرد و ... داشته باشید .
جناب رئیس جمهور بنده به خودم جرات می دهم و در این مورد می گویم لطفا ساکت !
چرا که اگر شما و یارانتان که در لباس مقدس پاسداری هم از جبهه گریزان بودند ، در جنگ حضور پیدا می کردید شاید در رمضان یا خیبر و بدر جنگ بامشکل کمبود نیرو و امکانات مواجه نمی شد ، کمر دشمن در قطع ارتباط بصره با بقیه خاک عراق می شکست و امام مجبور به نوشیدن جام زهر نمی شد .
آقای دکتر شما که سنگر پشت میز فرمانداریها و استانداریها را به حضور در جنگ ترجیح دادید حق اظهار نظر در باره جنگ و پایان آنرا ندارید
آقای دکتر ای کاش فقط به عدم حضور اکتفا می کردید اما دوستانتان پا را از این هم فراتر گذاشته و تفرقه و نفاق را هم به جمع لشگرها تزریق می کردند تا مانع موفقیت یاران امام باشند و اکنون وجدانهای سالم قضاوت خواهند کرد که جام زهر دست چه کسانی بود .
جناب دکتر ما سالها به مدرک دانشگاهیمان افتخار می کردیم که در دانشگاهی تحصیل کرده ایم که سردارانی چون احمد متوسلیان ، محمود شهباز ی ،یوسف کابلی و محمد حسن درولی و....در آن تحصیل کرده اند اما اکنون عارمان می آید که بگوئیم علم و صنعتی هستیم برای اینکه رئیس جمهوری چون شما که سراسر تناقض و عوامفریبی است از این دانشگاه سر بلند کرده ، اما نه ما باز هم به علم و صنعتی بودنمان افتخار خواهیم کرد چرا که مردم میدانند حساب شما با مردانی چون متوسلیان و شهبازی و .... جداست و افتخار ماهم به وجود همان مردان مرد است و نه کسی چون شما.
امیر میانجی
فارغ التحصیل علم و صنعت
رئیس جمهور محترم
بنده هم دانش آموخته دانشگاه علم وصنعت هستم و با شما و اطرافیانتان از دوران داشجویی آشنایی دارم و اتفاقا در گروه بندیهای سیاسی جزو اصولگرایان به حساب می آیم و مطالبی که می خواهم برایتان یاد آوری کنم را اصلا قصد نداشتم بیان کنم و برای خودم به عنوان خاطراتی از دوران تحصیل بایگانی کرده بودم لکن عملکرد 4 ساله حضرتعالی در دولت و مناظرات و سخنرانی های شما مرا بدین فهم رساند که حضرتعالی خود مصداق آیه شریفه " لم تقولون مالا تفعلون " هستید و فکر کردم این حق مردم است که دلیل این مصداق را بدانند لذا جهت یاد آوری و تذکر برای شما و تنها گذاشتن شما با وجدانتان مطالبی را که خود شاهد آن بودم را بیان می کنم .
آقای دکتر با فوق لیسانستان کاری ندارم و معتقدم هر طور که بوده و نبوده نوش جانتان چون شاهد آن نبودم اما دکترایتان را خوب یادم هست که بعد از انتخا ب به استانداری اردبیل دانشجوی دکتری شدید و استاد راهنمایتان هم وزیر فعلی راه آقای دکتر بهبهانی که آنروزها رئیس دانشکده عمران بود ،شد .
آقای دکتر بهبهانی را لااقل همه دانشجویان عمران و معماری می شناسند و از گذشته و نظرات و عقایدشان اطلاع دارند که چقدر سابقه درخشان انقلابی دارند ؟!!!!!!و حتی هنوز دانشجویان عمران کلاسهای ایشان را بخاطر دارند که از خاطراتشان در دورا ن تحصیل در آمریکا را با حسرت و ولع در سر کلاسهای مختلط بیان می کرد و چقدر اخلاق و ادب را مراعات می کرد ؟!! و اتفاقا همان موقع هم جای سوال بود که کسی مثل احمدی نژاد انقلابی چرا استاد راهنمایش بهبهانی است ؟ جواب به این سوال زیاد طول نکشید و در زمانی که حضرتعالی در واپسین روزهای استانداری با عجله از دکتری دفاع نمودید روشن شد که احمدی نژاد با بهبهانی چه سر و سری دارند !هر چند یکی انقلابی و دیگری ملی گرای مطلق است ! اما منافع هر دو حکم می کند که در مسئله دکتری با هم کنار بیایند .
آقای دکتر می شود بفرمائید در طی دوران استانداری اردبیل که اتفاقا لقب استاندار نمونه را هم از سردار سازندگی دریافت کردید و دلیل آن نیز پر کاری و تلاش شما عنوان شد ، چگونه به تحصیل هم رسیدید ؟ آنهم در مقطع دکتری عمران ؟ آیا آن موقع قانون منع تحصیل همزمان کارکنان دولت وجود نداشت ؟ یا برای شما که استاندار نمونه بودید و سابقه عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه را داشتید، استثنا قائل بود ؟!
آقای دکتر از مسئله دکتری که بگذریم عملکرد حضرتعالی در استانداری اردبیل هم جالب است ، من اصلا اشاره ای به پرونده نفت و غیر نفت حضرتعالی یا همراهانتان نمی کنم فقط شاهد مثال از معاون فرهنگی و سیاسی خودتان و شهرداری یکی از شهرهای اردبیل می آورم .
معاون فرهنگی آن زمان شما اکنون کارمند وزارت کشور است و لباس روحانیت را به کناری نهاده است و خودش می گوید که بعد از اردبیل فهمیدم چگونه باید زندگی کنم !!!و به همین دلیل لباس روحانیت را کنار نهاده تا بهتر زندگی کند و معاون سیاسی شما نیز اکنون در نهاد ریاست جمهوری است همو که بارها به دلیل اختلاف نظر با شما در هزینه کرد و جانبداری از کاندیدای خاص ،قهر یا استعفا کرد ! و هردو به فعالیت بی نظیر شما در انتخابات سال 76 و حراج امکانات استانداری به نفع آقای ناطق نوری شهادت می دهند .!
آقای رئیس جمهور یادتان هست شهردار پارس آباد را چگونه بر کنار کردید ؟ همو که با ارسال نمابری از مکه مکرمه به دفتر استانداری عزل شد !آیا دلیل این عزل را بخاطر دارید ؟ آیا خاطرتان هست که به دلیل مقاومتش در برابر خواست شما برای تبلیغ ناطق نوری و استفاده از امکانات شهرداری چنین سزاوار برخورد قاطع شد !
شما حتی تحمل نکردید از آخرین سفر حج عمره ای که به حساب استانداری رفته بودید باز گردید و از همان مکه حکم عزلش را نوشته و به دفتر استانداری فکس کردید ، ما هنوز خوب به خاطر داریم !!
آقای رئیس جمهور یادتان هست کارخانه سیمان اردبیل چقدر پیشرفت فیزیکی داشت و شما برای خوش خدمتی به آقای هاشمی آنرا چگونه افتتاح کردید ؟ یکی از نقد هایی که به دولت آقای هاشمی می شد افتتاح زود هنگام پروژه ها در پایان دوره ریاست جمهوری بود ( همان کاری که اکنون خود حضرتعالی انجام می دهید ) و یکی از این پروژه ها هم کارخانه سیمان اردبیل بود که تنها نوار نقاله انتهایی کارخانه را با آوردن کیسه های سیمان از کارخانجات دیگر افتتاح نمودید ! خاطرتان هست ؟یا آنقدر خاطره دارید که گذشته های نه چندان دور را به خاطر نمی آورید ؟
آقای رئیس جمهور خواستم فقط یاد آوری نمایم که از جیب ملت و بیت المال چه خدماتی برای آقایان ناطق نوری و هاشمی انجام دادید .
راستی آقای رئیس جمهور چرا در انتخابات نهم استان اردبیل کمترین رای را به شما دادند ؟ مگر اولین استاندار اردبیل نبودید ؟و مگر استاندار نمونه نبودید ؟ پس چرا خدمات شما را نادیده گرفتند و کمترین رای را به شما دادند ؟! همه میدانند که مردم فهیم آذربایجان قدر دان مسئولین زحمت کش و خدوم خود هستند و در میهمان نوازی هم زبان زدند اما چگونه شد که رای مردم در این استان اینگونه به کسی غیر از شما تعلق گرفت ؟
آقای رئیس جمهور من یادم نمی آید حضرتعالی در زمانی که آقای مهاجرانی طرح تغییر قانون اساسی و تمدید مدت ریاست جمهوری آقای هاشمی را مطرح کرد در کدام روزنامه یا شبکه تلویزیونی به این پیشنهاد عکس العمل نشان دادید ؟ اگر شما یادتان هست بگویید تا با مراجعه به آن تجدید خاطره کنیم !
آقای دکتر از استانداری اردبیل هم بگذریم .
- یادتان هست بلوا و آشوبی که در سال 77 در دانشگاه علم وصنعت برای جملات سخنرانی که از آقای هاشمی به عنوان سردار چاپندگی یاد کرده بود ،بر پا کردید ؟ من آنروزها فکر می کردم که این حرکت برای جملاتی است که سخنران در مورد فقه گفته بود ولی بعد ها دیدم که شما بیشتر مسئله و مشکلتان با عنوان چاپندگی برای ستون خیمه انقلاب است ( تعبیر خود حضرتعالی در روزهای تحصن ) و فقه فقط برای شما دستاویزی برا تهییج دانشجویان و مردم است .
- یادتان هست حدود 10 روز دانشگاه را به تعطیلی کشاندید ؟
دوستانتان هم بودن آقایان دکتر محمد سلیمانی ، کامران دانشجو، حسین بلندی ،شهرام محمد نژاد ،علی احمدی و نصیری و ....
- یادتان هست که تغذیه و منابع مالی تحصن از کجا ها می رسید ؟
- یادتان هست حتی در روزهای تحصن به متحصنین مجرد وعده یک میلیون تومان هدیه در صورت ازدواج را می دادید ؟
- یادتان هست که آقایان رامین ،علی احمدی ،برادرتان داوود ، و حاج آقای ثمری مردم را از شهرک شهید محلاتی "که نامبردگان از ساکنین و فعالین مسجد شهرک بودند ، "جلوی درب اصلی دانشگاه می آوردند و تهییجشان میکردند؟
یادتان هست که از این بلوا به انقلاب فرهنگی دوم تعبیر می کردید و در صدد بودید انقلاب فرهنگی دوم را از علم و صنعت شروع و به کل جامعه تعمیم دهید و جامعه را پاکسازی کنید ؟
- یادتان هست چه در گیریهایی بین دانشجویان پدید آمد ؟
- یادتات هست به عنوان عضو شورای متحصنین چه نظراتی داشتید و تحصن را به کدام سو هدایت می کردید ؟
- یادتان هست که در شبهای آخر برخی دوستان دانشجوی شما که اکنون در نهاد ریاست جمهوری مدیر کل روابط عمومی و ...هستند به همرا ه آن دوست غیر دانشجویی که از قم می آمد و اکنون دبیر ستاد راهیان نور است با قیچی آهن بر که دزدان برا ی بریدن قفل از آن استفاده می کنند، سعی در بریدن قفل و زنجیر درب اصلی دانشگاه و هدایت مردم تهییج شده، به داخل دانشگاه، برای ایجاد درگیری داشتند و اینها با اطلاع کامل شما بود ؟
- یادتان هست به دنبال خونریزی و کشتار در دانشگاه بودید ؟ آنهم بخاطر عنوان چاپندگی برای آقای هاشمی ؟!!
امروز مطمئنم که این کارها برای دفاع از فقه نبود که اگر چنین بود در مقابل توهین به پیامبر (ص) در آموزش و پرورش تحت مدیریت دوستان خود ساکت نمی نشستید .
آقای دکتر یادتان هست که اگر درایت و تدبیر حضرت آیت الله حمیدی مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه نبود که در روز آخر اعلام کردند:" ادامه تحصن را حرام میدانند " چه اتفاقی می افتاد ؟ یقینا خیلی بدتر از 18 تیر معروف می شد و من یادم هست که نظر این عالم بزرگوار ابو الشهید را هم قبول نداشتید و چه تلاشی داشتید که حتما انقلاب فرهنگی دوم را با خونریزی آغاز نمایید!
رئیس جمهور عزیز دیگر به ماجرای کتک کاری دکتر صالحی که در زمان ریاست شما بر شهرداری اتفاق افتاد و کتک زنندگان شب قبل با شما دیدار کردند و بعد از کتک کاری هم در شهرداری مشغول شدند نمی پردازم !
جناب رئیس جمهور مطلب دیگری که خاطر مان را آزرد خطاب شما به آقای دکتر محسن رضایی در ایفای نقش نوشاندن جام زهر به حضرت امام بود ! میدانم که محسن رضایی بزرگتر از آن است که در این باب برای شما جوابی بدهد برای همین هم برخودم لازم میدانم که از فرمانده دوران دفاع مقدسمان دفاع کنم .
می دانم که آقا محسن هنوز قصد ندارد برخی نا گفته ها را بگوید و میدانم که از شما نخواهد پرسید در 8 سال جنگ کجا بودید ؟
میدانم که شخصیت آقا محسن اجازه نمی دهد شما را مقابل دوربین 70 میلیونی کنف کند !
اما آقای رئیس جمهور من سوالی دارم
جناب آقای دکتر ممکن است بفرمایئد بین سالهای 59 تا 66 کجا تشریف داشتید ؟ ممکن است بفرمایئد در عملیاتهای ثامن الائمه ،طریق القدس ،فتح المبین ،بیت المقدس ، رمضان ، والفجرهای مقدماتی و یک ، محرم و مسلم ابن عقیل، خیبر و بدر ،والفجر هشت ،کربلای 4و 5 ، بیت المقدس 2و3 و والفجر10 کجا بودید ؟ و فرماندهی کدام یگان را بر عهده داشتید ؟ نگران ریا نباشید که قبلا با انتشار عکسهایتان با لباس بسیج مرتکب این عمل شده اید و یا با انتشار عکسهای بازدید از مناطق عملیاتی جنوب این عمل را بخوبی انجام داده اید !
آقای دکتر می شود احکامی که برای فر ماندهی گردانها یا تیپهایی که بر عهده داشتید را هم منتشر نمایید تا مردم بیشتر با خدمات و زحمات شما آشنا شوند و ارادت ما به شما کاملتر گردد ؟
جناب رئیس جمهور وقاحت دارد از کسی که فقط 6 ماه در سال پایانی جنگ برای گرفتن عکس یادگاری در گردان مهندسی حضور داشته از نوشاندن جام زهر حرف بزند .
آقای دکتر اگر سنتان اجازه حضور در جنگ نمی داد حرفی بود لکن شما در سالهای 59 و 60 دانشجو بودید نمی توانید عذری در عدم حضورتان در نبرد های خرمشهر و سوسنگرد و ... داشته باشید .
جناب رئیس جمهور بنده به خودم جرات می دهم و در این مورد می گویم لطفا ساکت !
چرا که اگر شما و یارانتان که در لباس مقدس پاسداری هم از جبهه گریزان بودند ، در جنگ حضور پیدا می کردید شاید در رمضان یا خیبر و بدر جنگ بامشکل کمبود نیرو و امکانات مواجه نمی شد ، کمر دشمن در قطع ارتباط بصره با بقیه خاک عراق می شکست و امام مجبور به نوشیدن جام زهر نمی شد .
آقای دکتر شما که سنگر پشت میز فرمانداریها و استانداریها را به حضور در جنگ ترجیح دادید حق اظهار نظر در باره جنگ و پایان آنرا ندارید
آقای دکتر ای کاش فقط به عدم حضور اکتفا می کردید اما دوستانتان پا را از این هم فراتر گذاشته و تفرقه و نفاق را هم به جمع لشگرها تزریق می کردند تا مانع موفقیت یاران امام باشند و اکنون وجدانهای سالم قضاوت خواهند کرد که جام زهر دست چه کسانی بود .
جناب دکتر ما سالها به مدرک دانشگاهیمان افتخار می کردیم که در دانشگاهی تحصیل کرده ایم که سردارانی چون احمد متوسلیان ، محمود شهباز ی ،یوسف کابلی و محمد حسن درولی و....در آن تحصیل کرده اند اما اکنون عارمان می آید که بگوئیم علم و صنعتی هستیم برای اینکه رئیس جمهوری چون شما که سراسر تناقض و عوامفریبی است از این دانشگاه سر بلند کرده ، اما نه ما باز هم به علم و صنعتی بودنمان افتخار خواهیم کرد چرا که مردم میدانند حساب شما با مردانی چون متوسلیان و شهبازی و .... جداست و افتخار ماهم به وجود همان مردان مرد است و نه کسی چون شما.
امیر میانجی
فارغ التحصیل علم و صنعت
علیرضا بهشتی: خاتمی، موسوی و کروبی در نهایت به اجماع خواهند رسید
علیرضا بهشتی، فرزند شهید دکتر بهشتی و از نزدیکان میرحسین موسوی و مدیر سایت کلمه گفت: «به نظر میرسد خاتمی، موسوی و کروبی در نهایت با رایزنی به یک اجماع خواهد رسید و من به این مساله امیدوارم. خیلی نباید نگران شکسته شدن آرا بود چراکه راهکارهایی برای این مساله وجود دارد. البته طبیعی است که از یک طیف خاص چند کاندیدا برای شرکت در انتخابات اعلام حضور کنند؛ با آرایش آرا در جامعه و شکلگیری آن و با ابزارهایی مانند نظرسنجی میتوان به یک جمعبندی رسید و تشخیص داد که میتوان به اجماع رسید.»
یافتن فرصتی برای گفتوگو با علیرضا بهشتی شاید بیش از دو هفته به طول انجامید. یکی از بهانههای مهمی که این گفتوگو را از همه مباحث سیاسی روز مهمتر جلوه میداد، سوالاتی در مورد واژههایی است که شاید هنوز در قرابت هم غریب مینمایند... "الگوی زیست مسلمانی".
علیرضا بهشتی در این گفت و گو سعی دارد از این واژهها در کنار هم، یک گفتمان اجتماعی نشان دهد. همچنین این عضو جمعیت "توحید و تعاون" در پیرامون مسایل روز و نامزدهای انتخاباتی نیز سخن میگوید. متن این گفتوگو پیش روی شماست.
* مهندس میرحسین موسوی در سخنان اخیر خود پس از سالها روزهداری سیاسی، سخن از همنشینی "اصولگرایی و اصلاحطلبی" به میان میآورند. ایشان در نامه خود به نمایندگان ادوار مجلس آوردهاند "جامعه ما در بطن خود به اصولگرا و اصلاحطلب تقسیم نمیشوند و اصرار نیروهای سیاسی به سرایت دادن تفرقه خویش به جامعه کمکی به حفظ وحدت و پایداری مردم در شرایط سخت نمیکند." بسیاری از افراد و گروههای سیاسی و فعالان اجتماعی با این ادبیات ارتباطی برقرار نکردهاند. این سخنان به چه معناست؟
طرح این سخنان به این معنا نیست که ما هیچ موضعی در جامعه نداریم. بیشک ما نیز مواضعی داریم اما واقعیت این است که گاهی اسامی، تبدیل به کلیشههایی میشوند و کلیشهها افراد را محدود میکند که حتما از میان این دو نام باید یکی را برگزینند و این مشکلساز است و به نفع مردم هم نخواهد بود. بسیاری افراد هستند که خود را در هیچ کدام از این دو غالب جای نمیدهند به خصوص اینکه این گروهها بر اساس یک مبانی روشن و شفاف و مواضع تبیینشده نیز دور هم نیستند تا افراد بتوانند تصمیم شفافی در قبال آنان اتخاذ نمایند.
مهندس موسوی اشاره دارد که در شرایط کنونی منافع ملی، منطقهای و بینالمللی ایران نیاز به حرکت فراگیر دارد. در این شرایط باید از تمام نیروهایی که دغدغه وضع کنونی کشور را دارند صرف نظر از برچسبها و عناوین استفاده کرد و با نوعی تعامل سازنده به سامان بخشیدن وضعیت منونی اهتمام بخشید.
من معتقد نیستم که در شرایط کنونی اصولگرایان با تکیه بر آنچه به آن "اصولگرایی" میگویند میتوانند کشور از وضعیت کنونی نجات دهند و البته اصلاحطلبان نیز به همین نحو نخواهند توانست چنین کاری را انجام دهند. ما نیازمند دولتی هستیم که این دولت از همه نیروهای مجرب و دلسوز که شرایط بحرانی کنونی و اهمیت کاری را که پیش رو دارند استفاده کند و البته همه شهروندان نیز در طول دوره ریاست جمهوری همراه و همدل دولت باشند.
اینطور نیست که مردم فکر کنند تا روز رایگیری باید مشارکت داشته باشند و بعد از اعلام نتایج بلافاصله از مطالباتشان سخن بگویند. اینها شعار نیست. در کشوری که در مسیر توسعه گام برمیدارد باید اعتماد و پیوندی میان دولت و مردم شکل بگیرد و دولت بتواند از سرمایههای اجتماعی استفاده کند و البته این همراهی تنها به معنای تایید نیست.
مردم باید در صحنه حضور داشته باشند و "حضور در صحنه" تنها به شرکت مردم در راهپیماییها و تکبیر گفتن ختم نمیشود. حضور مردم در صحنه یعنی اینکه همه بخشها درگیر مسایل کشور شوند. به این ترتیب است که در بحث مهم اقتصاد مهندس موسوی از اقتصاد ملی سخن میگوید. در این نوع اقتصاد بخش خصوصی باید دغدغههای ملی داشته باشد و نه دغدغههای فردی. این مساله باید شکل بگیرد تا اتفاقاتی در حوزه توسعه کشور پیش بیاید. فعالین بخش خصوصی باید منافع ملی را نیز در اقتصاد در نظر بگیرند و به این ترتیب میتوانیم سرمایهدار ملی داشته باشیم.
* شنیده شده که مهندس موسوی بر لزوم "استقلال روحانیت از دولت" تاکید داشتهاند. روحانیتی که تحت تاثیر دولت نباشد. این مساله در جامعه امروز ایران به چه معناست؟
روحانیت به طور سنتی و از ابتدا از دل مردم برخواسته است. تفاوت مهم روحانیت شیعه و سازمان روحانیت در مذهب کاتولیزم هم همین بوده است. چنانچه برای تعیین کشیش برای یک کلیسای کاتولیک این واتیکان و یا نمایندگان آن هستند که باید اعمال نظر کنند و نمایندهای را به عنوان کشیش معرفی کنند اما در روحانیت ما وضعیت به این شکل نبوده است.
روحانیت شیعه همیشه از حکومتها مستقل بوده است. اگر مردم فرد مناسبی را پیدا میکردند خود، راسا وی را به امامت مسجد محل خود انتخاب میکردند و یا در نهایت از مراجع سوال میکردند و کمک میخواستند. مراجعی که همواره مستقل از حکومتها بودهاند.
این مساله همواره نقطه قوت مرجعیت و روحانیت شیعه بوده و باید آن را حفظ کرد. سازماندار بودن، انظباط داشتن، ساماندار بودن، نظم مالی و اداری داشتن در حوزههای علمیه یک حرف است و دولتی شدن روحانیت حرفی دیگر.
از قضا نهتنها این نهاد، بلکه همه نهادهای اجتماعی باید مستقل باشند تا بتوانند به نقد مشفقانه اجتماعی بپردازند. جامعهای که این مساله مهم را تعطیل کند به حیات خویش پایان داده است. این بحث در مورد روحانیت به هیچ عنوان جدید نیست، چنانچه شیوه عملی و نظری شهید مطهری نیز همینطور بوده است. مرحوم مطهری در زمان مرجعیت آیتاللهالعظمی بروجردی با برخی مسایل موافقت نداشتند و اصولا به همین دلیل در یک مهاجرت اعتراضآمیز به تهران میآیند.
از دیگر مسایل مهم و در خور توجه در مورد روحانیت، مساله ارتزاق روحانیت از راه دین است. تحقق نیافتن این مساله از دغدغههای دکتر بهشتی بود و ایشان معتقد بود که این مساله باید به تریج نهادینه شود که دین نباید محل ارتزاق روحانیت باشد. بسیاری از روحانیت شیعه بودهاند که کشاورز بودهاند و پس از پایان کار کشاورزی به مساجد برای ادای فرایض و وظایف خود میرفتهاند.
در سالهای اخیر گرایش به سمت دولتی شدن مساجد و روحانیت به وجود آمده و البته تشدید شده است. شاید برخی افراد اهتمام ورزیدهاند که منابع مالی مراجع وابسته به افراد خاص نباشد، چراکه این مساله خود معضل است اما به هر شکل به نظر میرسد سامان بخشیدن به حوزهها باید با نوعی ظرافت انجام شود که استقلال روحانیت شیعه از حکومت را از بین نبرد.
روحانی نباید تحت نفوذ افراد خاصی باشد و نباید به عنوان یک حقوقبگیر دولت تلقی شود. این مساله و پرداختن به آن نیاز به مباحث طولانی دارد و هیچ گونه وهن و توهین به روحانیت هم محسوب نمیشود. به عکس باعث ارزش گذاشتن به روحانیت میشود و پایگاه اجتماعی روحانیت را تقویت میکند.
* با توجه به اعلام نامزدی آقایان خاتمی، کروبی و موسوی برای شرکت در انتخابات دهمین دوره یاست جمهوری، ارزیابی شما از این سهگانه چیست؟
رایزنیها و مباحثی در حال انجام شدن است و البته نمیتوان در مورد نتایج آن با شفافیت سخن گفت اما به نظر میرسد این کاندیداها در نهایت با رایزنی به یک اجماع خواهد رسید و من به این مساله امیدوارم. خیلی نباید نگران شکسته شدن آرا بود چراکه راهکارهایی برای این مساله وجود دارد. البته طبیعی است که از یک طیف خاص چند کاندیدا برای شرکت در انتخابات اعلام حضور کنند؛ با آرایش آرا در جامعه و شکلگیری آن و با ابزارهایی مانند نظرسنجی میتوان به یک جمعبندی رسید و تشخیص داد که میتوان به اجماع رسید.
هر سه نفر آقایان محترم و بزرگوارند و فکر میکنم که ایشان در نهایت به یک کاندیدای واحد خواهند رسید. این آقایان عقلای قوم هستند و اینکه برخی زیرمجموعهها بخواهند ابراز دغدغه کنند و یا ایجاد دغدغه نمایند خیلی به نفع حرکتی که هدف نهایی آقایان است نخواهد بود. نباید برای مردم تعیین تکلیف کرد و در نهایت این مردم هستند که پس از شنیدن آرا و نظرات افراد، تصمیم میگیرند. هیچ کس، اعم از دولت و یا هر کاندیدای دیگری حق تعیین تکلیف برای مردم را ندارد.
* به مسالهای که چندی است از سوی شما و جمعیت توحید و تعاون مطرح شده است باز میگردیم. "الگوی زیست مسلمانی". برای بسیاری از مردم و گروههای سیاسی ناشناخته است. این مساله به چه معناست؟
الگوی زیست مسلمانی را باید در فضای گفتمانی دید. گفتمانها هیچکدام بیسابقه نیستند و نمیخواهند الگویی را از صفر ارایه دهند بلکه معمولا بازخوانی و تفسیر جدیدی را از باورها و ارزشهای فکری که جامعه آنها را پذیرفته است ارایه میکنند. یک الگوی جدید سعی میکند خوانش متفاوتی را طرح کند و الگوی زیست مسلمانی نیز چنین خواستهای دارد. مخاطبین این الگو کسانی هستند که به چند مورد اعتقاد دارند البته این باورها جزمی نیست و میتواند در یک کاوش عقلی به وجود بیاید.
مخاطبین این الگو کسانی هستند که به اسلام به عنوان دین اجتماعی نگاه میکنند. دینی که علاوه بر اینکه در اعتلای زندگی فردی نقش دارد بلکه در ساختار نظام اجتماعی هم میتواند جامعه را تنظیم کند. بنابراین طبیعی است کسانی که دین و اسلام را صرفا امری شخصی قلمداد میکنند با این متن احساس قرابت نخواهند داشت و مساله بعدی اینکه افراد مخاطب این گفتمان به مبانی انقلاب و اصولی که در رهبری امام خمینی مطرح شده بود در چاچوب کلی و نظام بر خاسته از آن یعنی جمهوری اسلامی باور داشته باشند.
* برخی افراد معتقدند اصول اولیه انقلاب طی گذشت زمان کمی متفاوت شده است. منظور شما از اصول و چارچوب کلی چیست؟
افراد مخاطب این الگو باید گفتمان امام را در چارچوب کلی پذیرفته باشند. این مساله به آن معنا نیست که هیچ نقدی نمیتوان به آن داشت. ما نهتنها گفتمان امام بلکه هر گفتمانی از این دست را نقدپذیر میدانیم ولی چاچوب کلی آن را میپذیریم، قانون اساسی را نیز برگرفته از این گفتمان میدانیم. البته معتقدیم قانون اساسی یک قانون بشری است و طبیعی است که با تغییر شرایط ممکن است نیاز به اصلاح داشته باشد.
* گفتمانهای زیادی به صورت تئوری در جامعه وجود دارند. چه برنامهای برای ورود این گفتمان به صورت عملی به صحنههای اجتماعی و سیاسی دارید؟
گفتمان باید درست فهمیده شود. گفتمان به معنای نوعی پیوند منطقی بین عمل و نظر به وجود میآید. گفتمان با نظریه متفاوت است. گفتمانها لزوما معطوف به وضعیت حال نیستند بلکه گاهی به وضعیت مطلوب نگاه میکنند؛ برای مثال گفتمان جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی به عنوان یک گفتمان فراگیر در کشور ما مطرح است، گفتمانی که نظریههایی دارد و کارکردهایی که در این ٣٠ سال داشته است نیز جزیی از این گفتمان هستند. حال ممکن است در میان این کارکردها تضادها و تناقضاتی یافت شود، اما این مساله ثانویه است. اصل مساله این است که گفتمان هم کردار اجتماعی و هم نظریات را شامل میشود.
* این گفتمان چه نقشی میتواند در همبستگی ملی، پیوند دادن اسلامیت و جمهوریت، همبستگی مسلمانان منطقه و در گفتوگوی ادیان داشته باشد؟
متن "االگوی زیست مسلمانی" به صورت محدود منتشر شده است و اکنون تنها دو بخش را در بر میگیرد. بخش سوم آن در حال شکلگیری نهایی است و در این بخش بیشتر به مساله الگوی توسعه سیاسی و عدالت و یا الگوی مدیریت حکیمانه خواهیم پرداخت.
* نگاه جمعیت توحید و تعاون به مسایل سیاسی روز و مواضع گروههای سیاسی چیست؟
جمعیت توحید و تعاون اصولا یک حزب نیست، بلکه به عنوان یک دبیرخانه عمل میکند؛ دبیرخانهای برای الگوی زیست مسلمانی. اساسا رویکرد ما نسبت به فعالیت اجتماعی نسبت به آن چیزی که در احزاب کلاسیک فهمیده میشود متفاوت است...
* این تفاوت و نوع نگاه شما برای جامعه، افراد و گروههای سیاسی ملموس نیست. منظور دقیق شما از تفاوتی که از آن سخن میگویید چیست؟
ما با تحزب و وجود احزاب سیاسی مخالف نیستیم، هرچند نظراتی در خصوص آن داریم اما جنس کار ما اجتماعی است. ما معتقد به شبکهسازی اجتماعی هستیم. شبکهسازی اجتماعی حول یک گفتمان شکل میگیرد؛ یعنی آنچه در دنیا مطرح است. گروهها و احزاب و موسسات و افرادی که نقاط اشتراکی دارند میتوانند با حفظ استقلال خود به تعامل با یکدیگر بپردازند. این شیوه و سبکی است که ما پیش روی خود قرار دادهایم.
* نمونه عینی و ملموس سبک و روش شما را در کجا میتوان دید؟
مثلا NGOهایی که در مورد محیط زیست فعالیت میکنند و یا فعلان حقوق زنان. این گروهها تحت یک سری نقاط مشترک همکاری میکنند و در عین حال هویت مستقل خود را نیز حفظ میکنند.
این با آن معنا نیست که یک تشکیلات بخواهد مابقی گروهها را به خود جذب کند و یا آنها را مصادره نماید. ما الگوی زیست مسلمانی را برای گروههای مختلفی ارسال کردهایم و از آنان برای همکاری دعوت به عمل آوردهایم. اعتقاد داریم این الگو حرف آخر نیست و تنها حرف اولی است که میتوان آن را به بحث گذاشت. جمعیت توحید و تعاون هم در این میان نقش دبیرخانهای برای این گفتوگوها را اجرا خواهد کرد.
باید توجه داشته باشیم که کار اجتماعی گفتمانی و درازمدت است. در چند دوره اخیر، در دوره سازندگی، اصلاحات و دوره اخیر ثابت شده است که تصمیمات از بالا به پایین در جامعه تسری نمییابد و با وضع قانون از بالا، نمیتوان در شیوه زندگی افراد تغییر ایجاد کرد. جامعه باید با یک نوع همزمانی اصول، ملاکها و معیارها شکل بگیرد.
* و این یعنی همان شبکهسازی اجتماعی که از آن یاد کردید؟
شبکهسازی باید شروع شود و تفسیر مختلفی از نوع الگوی زیست مسلمانی باید ارایه شود تا نتایج شکل بگیرند.
* اگر قرار باشد گفتمانی در جامعه شکل بگیرد و در نهایت به قانون تبدیل شود، شما به یک قدرت رسمی و سیاسی و بازوی اجرایی برای نیل به اهداف خود نیاز دارید. ورود به قدرت هم ابزار خاص خود را میطلبد و مسیری مشخص دارد. شما باید وارد عمل سیاسی شوید. برنامه شما در این رابطه چیست؟
گویا درک مساله گفتمان کمی مشکل است. چراکه این حرت در جامعه ما به طور سنتی انجام نشده است. تغییرات اجتماعی منوط به کسب قدرت سیاسی نیست، هرچند همراهی و همسویی قدرت رسمی و سیاسی با یک رویکرد اجتماعی نهادینه آن را تسهیل میکند.
هیچگونه تغییر در قدرت سیاسی تا با یک پشتوانه اجتماعی همراه نباشد موفق نخواهد بود.
* با توجه به بافت سنتی جامعه ایران و نهادینه نشدن نهادهای غیردولتی، احزاب و حتی سندیکاها چطور میتوان شبکهسازی کرد؟ آنچه شما از آن سخن میگویید در جامعه ایران در حتی در میانمدت دستنیافتنی به نظر میرسد.
قدرت سیاسی میتواند به نهادینه شدن یک گفتمان کمک کند. اگر دولتی نسبت به فعالیت سازمانهای غیردولتی خوشبین باشد میتواند به رشد آنان و ایجاد شبکههای اجتماعی کمک کند.
نمونه شبکه اجتماعی در ایران در هیاتهای مذهبی بروز و ظهور دارد. این مساله و گفتمان بیسابقه نیست. اینکه مردم در انتظار تغییرات از بالا به پایین هستند و فکر میکنند دولتها باید در تغییرات اجتماعی نقشآفرینی کنند واقعبینانه نیست.
برای مثال در دوران پیش از انقلاب و طی مبارزات انقلابی همه به دنبال راههای میانبر میگشتند. اگر از کسی سوال میکردی که مدل حکومت اسلامی که قرار است روی کار بیاید چه چیزی است، همه برخورد بدی میکردند و میگفتند فعلا باید به سرنگونی شاه فکر کرد و الان وقت مناسبی برای این حرفها نیست.
کمتر افرادی بودند که که با یک برنامهریزی میدانستند که پس از سقوط رژیم شاه چه میخواهند. اینکه چه میخواهیم نوعی شعر بافتن تلقی میشد و آرمانگرایانه به نظر میرسید. به همین دلیل نیز بعد از انقلاب کشور دچار یک خلا بزرگ بود چراکه بافت اداری نمیتوانست پاسخگوی مطالبات مردم باشد و ما مجبور شدیم از راه حلهای میانبری استفاده کنیم که متاسفاه بسیاری از آنها نیز جواب ندادند.
* پس موافقید که پس از شکلگیری یک گفتمان اجتماعی و برای تداوم و بقای آن باید به یک قدرت رسمی و سیاسی دست یافت؟
مسلما هینطور است. باید هر دو با هم دیده شوند.
* بنابراین باز به سوال پیشین باز میگردم. اگر قرار باشد گفتمانی در جامعه شکل بگیرد و در نهایت به قانون تبدیل شود، شما به یک قدرت رسمی و سیاسی و بازوی اجرایی برای نیل به اهداف خود نیاز دارید. ورود به قدرت هم ابزار خاص خود را میطلبد و مسیری مشخص دارد. شما باید وارد عمل سیاسی شوید. برنامه شما در این رابطه چیست؟
گفتمان زیست الگوی مسلمانی از سال ٨٤ برنامهریزی شده است و این مساله به مسایل روز و انتخابات مربوط نیست. ادعا نداریم که این متن بینقص است، اما به هر روی ٤ سال به طور متوالی روی آن کار شده است.
ما به دنبال رابطه منطقی و تعاملی با افراد و گروهها هستیم و قصد مصادره کردن هیچ گروهی را نداریم و البته استقلال خود را نیز حفظ خواهیم کرد. ما این متن را به آقایان موسوی، خاتمی و ناطق نوری ارایه کردیم. آقای ناطق نوری در بسیاری از بخشها با متن احساس همدلی کردهاند. جنس این کار، سیاسی نیست. البته ما ابایی از اینکه حزب سیاسی تشکیل بدهیم نداریم. اگر حتی کسانی که با این متن ارتباط برقرار کردهاند در انتخابات، انتخاب نشوند هم ما به کار خود ادامه میدهیم و معتقدیم کار گفتمانی بسیار تاثیرگذارتر از فعالیت سیاسی است.
البته همزمانی این مساله با انتخابات ممکن است ایجاد شبهه کند و طبیعی است و ما کسانی را که چنین شبههای را در ذهن خود دارند سرزنش نمیکنیم. ما باید دو مساله را نشان دهیم. اول اینکه حرکت ما مستقل است و این حرکت تنها تئوریک نیست و میتواند نتایج عملی حتی در کوتاهمدت در بر داشته باشد.
* برنامه شما برای موجهه با انتخابات چیست؟
جنس کار گفتمانی در جامعه شناخته شده نیست و افراد انتظار دارند کار گفتمانی خود را با زبان عرفی و متداول معرفی کند.
ما متنی درباره الگوی اخلاق انتخاباتی تهیه کرده و آن را به بسیاری از بزرگان نیز ارائه کردهایم. امیدواریم بزرگان قوم فارغ از جناحبندیهای سیاسی از این گفتمان حمایت کنند تا این برنامه جامه عمل بپوشد. ما صرف نظر از نتیجه انتخابات در این الگو بر خود انتخابات متمرکز شدهایم. در این منشور انتخاباتی ما قواعد و مبانی را برای انتخابات مطرح کردهایم.
اول مساله رعایت اخلاق انتخاباتی است که به نظر میرسد مساله مهم همه کاندیدها است.
کمیتهای تشکیل دادهایم که کار آن در مرحله اول اطلاعرسانی به مردم است تا بتواند به این ترتیب مانعی برای شایعهسازیها، هتک حرمتها و رعایت نکردن آبروی افراد در رسانهها باشد. ما بسیار امیدواریم که این نوع اطلاعرسانی بتواند مانع جدی تخلفات انتخاباتی باشد. این کمیته در مرحله بعد قصد دارد تا در بخش صیانت از آرا نیز نقشآفرینی کند، چراکه برخی مردم نگران سلامت انتخابات و نادیده گرفته شدن آرا خود هستند.
برای ورود به این بخش کارهای فنی میتوان انجام داد که برنامهریزی شده و جای خود را دارد، اما در عمل اینکه این کمیته مردمنهاد در خصوص تخلفات احتمالی در شمارش آرا اعلام عمومی میکند و همچنین تخلفات احتمالی را از طرق قانونی پیگیری میکند و همچنین به رایزنی با مرجعی که تصمیمگذار هستند، میپردازد.
* اطلاع رسانی در خصوص تخلفات انتخاباتی به عموم مردم نیاز به ابزار و سازوکار جدی و پشتوانه بسیار قوی دارد. در مورد مباحث فنی هم شما به عنوان یک کمیته مردمنهاد دسترسی به آرا و صندوقهای رای نخواهید داشت. این امر چگونه ممکن است؟
به هر حال شیوههایی هست که میتوان از آنها استفاده کرد، اما کار کمیته در واقع یک دیدهبانی انتخاباتی است. در حال حاضر نمیتوان به صورت کامل موفقیت کمیته را تضمین کرد اما به هر شکل فعالیت این کمیته میتواند از بسیاری از تخلفات جلوگیری نماید. نباید مساله اطلاعرسانی را دست کم گرفت. در دوره انتخابات مردم در مباحث روز و سیاسی حول محور انتخابات فعالیت میکنند و در عرصه مطبوعات نیز فضای باز بیشتری به وجود میآید که باید از آن به نحو مطلوب استفاده کرد. البته باید در نظر داشت که جنس این کارها زمانبر و تدریجی است و البته اینکه هیچ کس به دنبال موفقیت کامل نیست به خصوص در جوامعی که کار اجتماعی ضعیف است. اما با این همه فعالیت این کمیته بهتر از هیچ کاری نکردن است و میتواند تاثیرگذار باشد.
ما امیدواریم این نهاد شکل بگیرد و البته تنها به نفع یک ستاد انتخاباتی خاص نیز فعالیت نخواهد کرد. فعالیت این کمیته در خود انتخابات و نتایج آن متمرکز است.
* واقعیت این است که حتی اگر جمعیت توحید و تعاون بخواهد از همه کاندیداها حمایت کند، نمیتواند. به هر حال همانطور که پیشتر گفتید شما مواضعی دارید و به آقایان موسوی و خاتمی نزدیک هستید، پس نخواهید توانست به کاندیدای احتکالی دیگری مانند آقای احمدینژاد نزدیک باشید. کمیتهای که شما از آن سخن میگوید باید از سوی همه کاندیداها پذیرفته شده باشد، حال آنکه در عمل چنین نیست.
آقای احمدینژاد وضعیت متمایزی دارد. اما اگر آقایان رضایی و قالیباف بخواهند وارد عرصه انتخابات شوند مسلما از آنان دعوت خواهیم کرد. ما مواضع خود را داریم اما سعی میکنیم که کار گفتمانی فراتر از رقابتها سیاسی و سیاستورزیهای امروز ایران انجام دهیم. تماسهای ما با افراد و گروههای سیاسی منحصر به طیف اصلاحطلب نبوده است و ما به فعالیتهای فراجناحی خود ادامه خواهیم داد.
پدران و پسران پسر آیت الله مطهری کنار رضائی پسر آیت الله بهشتی کنار موسوی
پسر آیت الله مطهری در مجلس هشتم است و در داخل جبهه اصولگراها. درگذشته حامی احمدی نژاد بود و حالا از وی روی برگردانده و در این انتخابات از محسن رضائی حمایت کرده است.
پسران آیت الله بهشتی در جمع اصلاح طلبان هستند و در ستاد میرحسین موسوی فعال اند.
پدران هر دو، یکی در اولین ترور سیاسی- مذهبی در آغاز جمهوری اسلامی کشته شد (مطهری) و یکی در انفجار مهیب مرکز حزب جمهوری اسلامی (آیت الله بهشتی).
همزمان با اعلام حمایت پسر آیت الله مطهری از محسن رضائی در مجلس، علیرضا بهشتی، پسر آیت الله بهشتی نیز در اراک یک سخنرانی انتخاباتی به نفع موسوی کرده و گفت:
با پول نفت همه چیز از خارج وارد می کنند. می خواهند کشور را به کمیته امداد تبدیل کنند و آنوقت می گویند دنیا می خواهد مدیریت ما را تجربه کند. کدام مدیریت؟ همه دنیا در انتظارند که اقتصاد صدقه ای شما را یاد بگیرد؟
برای من و امثال من رسیدن به قدرت می توانست از راههای مطمئن تر و آسان تر باشد ولی در زندگی مقاطعی وجود دارد که انسان باید رسالت خود را به انجام برساند و این مقطع از آن مقاطع است که باید کار بزرگ زندگی خود را انجام دهیم. از همه کسانی که اداره صندوقهای رای را به عهده دارند، از بسیجیان و از تلاشگران می خواهم که با صیانت از آراء برگ درخشانی از خود بر جای بگذارند و صف خود را از مردم جدا نکنند.
پسران آیت الله بهشتی در جمع اصلاح طلبان هستند و در ستاد میرحسین موسوی فعال اند.
پدران هر دو، یکی در اولین ترور سیاسی- مذهبی در آغاز جمهوری اسلامی کشته شد (مطهری) و یکی در انفجار مهیب مرکز حزب جمهوری اسلامی (آیت الله بهشتی).
همزمان با اعلام حمایت پسر آیت الله مطهری از محسن رضائی در مجلس، علیرضا بهشتی، پسر آیت الله بهشتی نیز در اراک یک سخنرانی انتخاباتی به نفع موسوی کرده و گفت:
با پول نفت همه چیز از خارج وارد می کنند. می خواهند کشور را به کمیته امداد تبدیل کنند و آنوقت می گویند دنیا می خواهد مدیریت ما را تجربه کند. کدام مدیریت؟ همه دنیا در انتظارند که اقتصاد صدقه ای شما را یاد بگیرد؟
برای من و امثال من رسیدن به قدرت می توانست از راههای مطمئن تر و آسان تر باشد ولی در زندگی مقاطعی وجود دارد که انسان باید رسالت خود را به انجام برساند و این مقطع از آن مقاطع است که باید کار بزرگ زندگی خود را انجام دهیم. از همه کسانی که اداره صندوقهای رای را به عهده دارند، از بسیجیان و از تلاشگران می خواهم که با صیانت از آراء برگ درخشانی از خود بر جای بگذارند و صف خود را از مردم جدا نکنند.
عبدالله شهبازی: مثلث حامی احمدی نژاد زمینه جنگ داخلی را فراهم می کند
عبدالله شهبازی که او را از جمله افراد با نفوذ و مرتبط با برخی فرماندهان سپاه و مقامات امنیتی می شناسند، در آخرین یادداشتی که در وب سایت خود منتشر کرد نوشت:
شبکه قدرتمند و متنفذ و ثروتمندی حامی احمدینژاد است که فلاحیان و حسینیان و علم الهدی (امام جمعه مشهد) از گردانندگان آناند و روزنامه کیهان و سایت «رجانیوز» سخنگوی آن.
مواضع شریعتمداری، که انتخابات دهم را به جنگهای حق و باطل در صدر اسلام و میرحسین موسوی را به طلحه و زبیر و یزید تشبیه میکند، و سخنان حسینیان که حرکتهای غیراخلاقی و تحریکآمیز احمدینژاد در مناظرههای تلویزیونی را «افشاگری علوی و اباذری» میخواند، بیانگر تلاش این کانون برای خونین کردن اختلافات و تعارضهای سیاسی در ایران و از این طریق برافروختن جنگ داخلی است. آنان مدتی است زمزمه آشوبهای خیابانی را با پیامک تکثیر میکنند. این روش تازه نیست. کانون فوق سالهاست استراتژی تبدیل اختلافات جناحهای سیاسی درون ایران به تعارضات خونین و جنگ داخلی را پیش میبرند. آیا در روزهای آینده این سناریو رقم نخواهد خورد؟... آیا احمدینژاد نمیتوانست بخشی از اوقات خود را، از ابتدای ریاست جمهوری، صرف تحقق شعار مبارزه با فساد کند؛ همان شعاری که او را به قدرت رسانید؟ آیا او نمیتوانست پرونده استات اویل را، که در سراسر جهان شهرت دارد، از مجاری قانونی و کارشناسی پیگیری کند و در طول چهار سال به فرجام رساند؟ چرا ناگهان در شب انتخابات استات اویل و فرزندان هاشمی رفسنجانی را مطرح کرد؟ این ماجرا، و فساد دیوانسالاری در دولتهای هاشمی و خاتمی، چه ربطی به مهندس موسوی داشت؟ آیا در این عملکرد کمترین مایهای از سلامت و صداقت میتوان دید؟... آقای احمدینژاد در مناظره با مهندس موسوی کینهای عمیق از دوران امام را نشان داد. این امر بارز بود. نمیدانم چرا بعضیها ندیدند؟ کانونهای حامی احمدینژاد از چه کسانی انتقام میگیرند؟ از موسوی یا از امام؟ من دیگر به احمدینژاد رأی نخواهم داد. هرگز!...
نامه رفسنجانی، نامه 50 آیت الله و جلسه فوق العاده جامعه روحانیت رهبر و فرماندهان سپاه زیر فشار رو به گسترش روحانیون
بیانیه 50 آیت الله و روحانی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در محکومیت باصطلاح افشاگری های احمدی نژاد در مناطره های تلویزیونی، روز گذشته درایران منتشر شد. این عده با تاکید بر اینکه گرایش سیاسی ندارند، از احمدی نژاد و اتهامات تلویزیونی که به این و آن زده انتقاد کرده اند. در میان این عده، برجسته ترین آنها عبارتند از آیتالله ابراهیم امینی، که مدت ها نایب رئیس مجلس خبرگان و امام جمعه قم بوده است، آیت الله راستی کاشانی، آیت الله طاهری خرمآبادی، مرتضی جوادی آملی و...
با اوج گیری این انتقادها و بویژه مباحثی که در جلسه فوق العاده جامعه روحانیت مبارز گذشته ولی اخبار آن تاکنون انتشار نیافته و شاید نامه رفسنجانی به رهبر نخستین بازتاب آن باشد، گمان نمی رود صدا و سیما وقت فوق العاده ای دراختیاراحمدی نژاد برای پاسخگوئی به اظهارات موسوی در مناظره با کروبی بگذارد. حتی گمان نمی رود که فرماندهان سپاه دراین زمینه فشاری را به سودی احمدی نژاد متوجه سردار ضرغامی فرمانده صدا وسیما کنند و یا رهبر دراین زمینه توصیه ای بکند.
مردم می خواهند از جمعه تا اعلام نتایج آراء در خیابان بمانند
یاسوج- نورآباد- شیراز
مردم می خواهند از جمعه
تا اعلام نتایج آراء در خیابان بمانند
بدنبال مناظره احمدی نژاد با رضایی که بار دیگر دروغ های احمدی نژاد مطرح شد خیلی از حامیان احمدی نژاد در یاسوج به جبهه رضایی رفتند. پیامک ها بسیار رشد کرده است. هیچ قدرتی جلودار پیامک های انتخاباتی نیست و همین طور گفتمان های اینترنتی. زنجیره سبز در کل کشور بود. من از نورآباد هم خبر از آن دارم. در "یاسوج" زنجیره بسیار بزرگی در پارک ساحلی شکل گرفت که حدود 1500 نفر در آن بودند و ترافیک سنگینی را موجب شد. یگان ویژه باز هم به خیابان آمد، اما مردم کاری نمی کنند که آنها دلیلی برای دخالت داشته باشند و البته دستوری هم برای حمله به مردم ندارند. در نورآباد که به کل حامیان موسوی هستند این زنجیره شکل گرفت.
در شیراز بیش از یک هفته هست که نزدیک پسین تا شب میدان چمران )میدان تجمع حامیان موسوی) بسته میشود و هیچ ماشینی از آن رد نمیشود.
سی دی دروغ های احمدی نژاد به صورت گسترده در حال پخش است. تا سه هفته پیش هیچکس فکر نمی کرد مردم تا این حد از احمدی نژاد نفرت دارند و او را می شناسند، اما به روی خود نمی آورند.
این روزها کاروان های ماشینی در اینجا که عمده آنها حامیان موسوی هست به خیابان ها می آیند. همان گونه که خودتان هم نوشته بودید در یاسوج طرفداران احمدی نژاد هم هستند.
شرایط بسیار ملتهب است. ترس از تقلب بسیار بالاست. حتی مردم با هم قرار گذاشته اند در نورآباد تا اعلام نتیجه رای گیری در خیابان ها بمانند و از رای خودشان حفاظت کنند. وضع طوری است که ممکن است اگر نتیجه رای با جو حاکم همآهنگی نداشته باشد، کار به شورش بکشد و حتی میان طرفداران احمدی نژاد و موسوی رویاروئی شروع بشود.
مردم می خواهند از جمعه
تا اعلام نتایج آراء در خیابان بمانند
بدنبال مناظره احمدی نژاد با رضایی که بار دیگر دروغ های احمدی نژاد مطرح شد خیلی از حامیان احمدی نژاد در یاسوج به جبهه رضایی رفتند. پیامک ها بسیار رشد کرده است. هیچ قدرتی جلودار پیامک های انتخاباتی نیست و همین طور گفتمان های اینترنتی. زنجیره سبز در کل کشور بود. من از نورآباد هم خبر از آن دارم. در "یاسوج" زنجیره بسیار بزرگی در پارک ساحلی شکل گرفت که حدود 1500 نفر در آن بودند و ترافیک سنگینی را موجب شد. یگان ویژه باز هم به خیابان آمد، اما مردم کاری نمی کنند که آنها دلیلی برای دخالت داشته باشند و البته دستوری هم برای حمله به مردم ندارند. در نورآباد که به کل حامیان موسوی هستند این زنجیره شکل گرفت.
در شیراز بیش از یک هفته هست که نزدیک پسین تا شب میدان چمران )میدان تجمع حامیان موسوی) بسته میشود و هیچ ماشینی از آن رد نمیشود.
سی دی دروغ های احمدی نژاد به صورت گسترده در حال پخش است. تا سه هفته پیش هیچکس فکر نمی کرد مردم تا این حد از احمدی نژاد نفرت دارند و او را می شناسند، اما به روی خود نمی آورند.
این روزها کاروان های ماشینی در اینجا که عمده آنها حامیان موسوی هست به خیابان ها می آیند. همان گونه که خودتان هم نوشته بودید در یاسوج طرفداران احمدی نژاد هم هستند.
شرایط بسیار ملتهب است. ترس از تقلب بسیار بالاست. حتی مردم با هم قرار گذاشته اند در نورآباد تا اعلام نتیجه رای گیری در خیابان ها بمانند و از رای خودشان حفاظت کنند. وضع طوری است که ممکن است اگر نتیجه رای با جو حاکم همآهنگی نداشته باشد، کار به شورش بکشد و حتی میان طرفداران احمدی نژاد و موسوی رویاروئی شروع بشود.
ستادهای احمدی نژاد در شهرستانها درحال فروپاشی است!
انتخابات شده زندگی همه مردم، درست مانند روزهای انقلاب. تا ساعت 3:30 صبح ملت بیداراند وصبح یک توک پا میروند سرکار که باهم راجع به دیشب بحث کنند و بعد شرکت در حضور سبز در خیابان.
در مورد نامه هاشمی تحلیل های زیادی در اینجا مطرح است که فکر میکنم نباید عجله برای قضاوت نهائی کرد.
خبر دقیق داریم که ستادهای احمدی نژاد در شهرستانها یکی بعد از دیگری فرو می ریزند.
واما اس. ام. اس های جدید، که در میان آنها پیام های سیاسی بسیار مهمی وجود دارد. بعضی از آنها واقعا باندازه یک مقاله بلند تحلیلی ارزش و اعتبار دارد. البته در اینجا، در آنجا را نمی دانم. اگر معیار مصاحبه های تلویزیون امریکا و بی بی سی باشد، بقول معروف "ول معطل اند"!
احمدی نژاد چهار سال بعد در سیما:
آقای خامنه ای من به شما علاقمندم! نزنید این حرف ها را ، بگم؟ بگم؟
عمو آمار باف
بله
دروغا تو خوب بافتی؟
بله
به ملت انداختی؟
بله
عمو اومده
چی چی رو برده؟
شرم وحیا
با صدای چی؟
بگم، بگم
در مورد نامه هاشمی تحلیل های زیادی در اینجا مطرح است که فکر میکنم نباید عجله برای قضاوت نهائی کرد.
خبر دقیق داریم که ستادهای احمدی نژاد در شهرستانها یکی بعد از دیگری فرو می ریزند.
واما اس. ام. اس های جدید، که در میان آنها پیام های سیاسی بسیار مهمی وجود دارد. بعضی از آنها واقعا باندازه یک مقاله بلند تحلیلی ارزش و اعتبار دارد. البته در اینجا، در آنجا را نمی دانم. اگر معیار مصاحبه های تلویزیون امریکا و بی بی سی باشد، بقول معروف "ول معطل اند"!
احمدی نژاد چهار سال بعد در سیما:
آقای خامنه ای من به شما علاقمندم! نزنید این حرف ها را ، بگم؟ بگم؟
عمو آمار باف
بله
دروغا تو خوب بافتی؟
بله
به ملت انداختی؟
بله
عمو اومده
چی چی رو برده؟
شرم وحیا
با صدای چی؟
بگم، بگم
موج گرایش به موسوی در بدنه سپاه و بسیج
1- روزهای شنبه و یکشنبه، روزهای بسیار مهم در تشکیلات امنیتی و انتظامی دولت بود. تصمیماتی برای یورش به مردم گرفته بودند و حتی قصد چند ترور مهم داشتند. اطلاعات مربوط به جلساتی که این تصمیمات در آن گرفته شده بود، به میرحسین موسوی انتقال یافت و تصمیم به فراخواندن مردم به آرامش از یکسو و حضور در صحنه از سوی دیگر حاصل این اطلاع بود. در همین ارتباط تصمیم گرفته شد مردم روی بام ها "الله و اکبر" بگویند تا همبستگی ملی تقویت شود.
2- در سپاه و بسیج به شکل حیرت انگیزی گردش به سمت موسوی سرعت گرفته است. در مناطق کارگرنشین و فقیر تهران شماری از مسئولین بسیج آگاهانه به دفاع از موسوی برخاسته اند.
3- ظرفیت جنبشی که به حرکت در آمد چنان است که عملا نیروهای سیاسی را بدنبال خود می کشد.
--------------------------------------------------------------------------------
2- در سپاه و بسیج به شکل حیرت انگیزی گردش به سمت موسوی سرعت گرفته است. در مناطق کارگرنشین و فقیر تهران شماری از مسئولین بسیج آگاهانه به دفاع از موسوی برخاسته اند.
3- ظرفیت جنبشی که به حرکت در آمد چنان است که عملا نیروهای سیاسی را بدنبال خود می کشد.
--------------------------------------------------------------------------------
نتایج نظرسنجی منتشره در ایلنا 69% کارگران و71 % فرهنگیان جمعه به موسوی رای می دهند
خبرگزاری ایلنا نیز روز گذشته نتایج یک نظرسنجی را با عکسی که به دشواری می شد از آن سر در آورد چه شده و چه کرده اند منتشر کرد. خلاصه آن نظرسنجی اینست:
موسوی 54 درصد آرای مردم را در مرحله اول بدست می آورد. 71 درصد این آراء متعلق به فرهنگیان، کارمندان و روشنفکران کشور و خلاصه اهل فرهنگ است و پس از آنها بلافاصله کارگران قرار گرفته اند که 69 درصد آنها به موسوی رای می دهند.
بعد از فرهنگیان و کارمندان و کارگران دانشجویان قرار گرفته اند که 62 درصد آنها به موسوی رای می دهند.
اگر این آمار چنان دقیق باشد که نتایج انتخابات از درون آن بیرون بیآید، آنگاه بیش از پیش مشخص می شود که در این دوره از انتخابات، برخلاف انتخابات دوم خرداد 76، کارگران جای دانشجویان را بعنوان پیشتازان انتخاباتی گرفته اند
موسوی 54 درصد آرای مردم را در مرحله اول بدست می آورد. 71 درصد این آراء متعلق به فرهنگیان، کارمندان و روشنفکران کشور و خلاصه اهل فرهنگ است و پس از آنها بلافاصله کارگران قرار گرفته اند که 69 درصد آنها به موسوی رای می دهند.
بعد از فرهنگیان و کارمندان و کارگران دانشجویان قرار گرفته اند که 62 درصد آنها به موسوی رای می دهند.
اگر این آمار چنان دقیق باشد که نتایج انتخابات از درون آن بیرون بیآید، آنگاه بیش از پیش مشخص می شود که در این دوره از انتخابات، برخلاف انتخابات دوم خرداد 76، کارگران جای دانشجویان را بعنوان پیشتازان انتخاباتی گرفته اند
Subscribe to:
Posts (Atom)