Wednesday, June 10, 2009

علیرضا بهشتی: خاتمی،‌ موسوی و کروبی در نهایت به اجماع خواهند رسید


علیرضا بهشتی، فرزند شهید دکتر بهشتی و از نزدیکان میرحسین موسوی و مدیر سایت کلمه گفت: «به نظر می‌رسد خاتمی، موسوی و کروبی در نهایت با رایزنی به یک اجماع خواهد رسید و من به این مساله امیدوارم. خیلی نباید نگران شکسته شدن آرا بود چراکه راهکارهایی برای این مساله وجود دارد. البته طبیعی است که از یک طیف خاص چند کاندیدا برای شرکت در انتخابات اعلام حضور کنند؛ با آرایش آرا در جامعه و شکل‌گیری آن و با ابزارهایی مانند نظرسنجی می‌توان به یک جمع‌بندی رسید و تشخیص داد که می‌توان به اجماع رسید.»


یافتن فرصتی برای گفت‌و‌گو با علیرضا بهشتی شاید بیش از دو هفته به طول انجامید. یکی از بهانه‌های مهمی که این گفت‌و‌گو را از همه مباحث سیاسی روز مهم‌تر جلوه می‌داد، سوالاتی در مورد واژه‌هایی است که شاید هنوز در قرابت هم غریب می‌نمایند... "الگوی زیست مسلمانی".

علیرضا بهشتی در این گفت و گو سعی دارد از این واژه‌ها در کنار هم، یک گفتمان اجتماعی نشان دهد. همچنین این عضو جمعیت "توحید و تعاون" در پیرامون مسایل روز و نامزدهای انتخاباتی نیز سخن می‌گوید. متن این گفت‌و‌گو پیش روی شماست.

* مهندس میرحسین موسوی در سخنان اخیر خود پس از سال‌ها روزه‌داری سیاسی، سخن از هم‌نشینی "اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی" به میان می‌آورند. ایشان در نامه خود به نمایندگان ادوار مجلس آورده‌اند "جامعه ما در بطن خود به اصول‌گرا و اصلاح‌طلب تقسیم نمی‌شوند و اصرار نیروهای سیاسی به سرایت دادن تفرقه خویش به جامعه کمکی به حفظ وحدت و پایداری مردم در شرایط سخت نمی‌کند." بسیاری از افراد و گروه‌های سیاسی و فعالان اجتماعی با این ادبیات ارتباطی برقرار نکرده‌اند. این سخنان به چه معناست؟

طرح این سخنان به این معنا نیست که ما هیچ موضعی در جامعه نداریم. بی‌شک ما نیز مواضعی داریم اما واقعیت این است که گاهی اسامی، تبدیل به کلیشه‌هایی می‌شوند و کلیشه‌ها افراد را محدود می‌کند که حتما از میان این دو نام باید یکی را برگزینند و این مشکل‌ساز است و به نفع مردم هم نخواهد بود. بسیاری افراد هستند که خود را در هیچ کدام از این دو غالب جای نمی‌دهند به خصوص این‌که این گروه‌ها بر اساس یک مبانی روشن و شفاف و مواضع تبیین‌شده نیز دور هم نیستند تا افراد بتوانند تصمیم شفافی در قبال آنان اتخاذ نمایند.

مهندس موسوی اشاره دارد که در شرایط کنونی منافع ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی ایران نیاز به حرکت فراگیر دارد. در این شرایط باید از تمام نیروهایی که دغدغه وضع کنونی کشور را دارند صرف نظر از برچسب‌ها و عناوین استفاده کرد و با نوعی تعامل سازنده به سامان بخشیدن وضعیت منونی اهتمام بخشید.

من معتقد نیستم که در شرایط کنونی اصول‌گرایان با تکیه بر آن‌چه به آن "اصول‌گرایی" می‌گویند می‌توانند کشور از وضعیت کنونی نجات دهند و البته اصلاح‌طلبان نیز به همین نحو نخواهند توانست چنین کاری را انجام دهند. ما نیازمند دولتی هستیم که این دولت از همه نیروهای مجرب و دلسوز که شرایط بحرانی کنونی و اهمیت کاری را که پیش رو دارند استفاده کند و البته همه شهروندان نیز در طول دوره ریاست جمهوری همراه و همدل دولت باشند.

این‌طور نیست که مردم فکر کنند تا روز رای‌گیری باید مشارکت داشته باشند و بعد از اعلام نتایج بلافاصله از مطالباتشان سخن بگویند. این‌ها شعار نیست. در کشوری که در مسیر توسعه گام برمی‌دارد باید اعتماد و پیوندی میان دولت و مردم شکل بگیرد و دولت بتواند از سرمایه‌های اجتماعی استفاده کند و البته این همراهی تنها به معنای تایید نیست.

مردم باید در صحنه حضور داشته باشند و "حضور در صحنه" تنها به شرکت مردم در راهپیمایی‌ها و تکبیر گفتن ختم نمی‌شود. حضور مردم در صحنه یعنی این‌که همه بخش‌ها درگیر مسایل کشور شوند. به این ترتیب است که در بحث مهم اقتصاد مهندس موسوی از اقتصاد ملی سخن می‌گوید. در این نوع اقتصاد بخش خصوصی باید دغدغه‌های ملی داشته باشد و نه دغدغه‌های فردی. این مساله باید شکل بگیرد تا اتفاقاتی در حوزه توسعه کشور پیش بیاید. فعالین بخش خصوصی باید منافع ملی را نیز در اقتصاد در نظر بگیرند و به این ترتیب می‌توانیم سرمایه‌دار ملی داشته باشیم.

* شنیده شده که مهندس موسوی بر لزوم "استقلال روحانیت از دولت" تاکید داشته‌اند. روحانیتی که تحت تاثیر دولت نباشد. این مساله در جامعه امروز ایران به چه معناست؟

روحانیت به طور سنتی و از ابتدا از دل مردم برخواسته است. تفاوت مهم روحانیت شیعه و سازمان روحانیت در مذهب کاتولیزم هم همین بوده است. چنانچه برای تعیین کشیش برای یک کلیسای کاتولیک این واتیکان و یا نمایندگان آن هستند که باید اعمال نظر کنند و نماینده‌ای را به عنوان کشیش معرفی کنند اما در روحانیت ما وضعیت به این شکل نبوده است.

روحانیت شیعه همیشه از حکومت‌ها مستقل بوده است. اگر مردم فرد مناسبی را پیدا می‌کردند خود، راسا وی را به امامت مسجد محل خود انتخاب می‌کردند و یا در نهایت از مراجع سوال می‌کردند و کمک می‌خواستند. مراجعی که همواره مستقل از حکومت‌ها بوده‌اند.

این مساله همواره نقطه قوت مرجعیت و روحانیت شیعه بوده و باید آن را حفظ کرد. سازمان‌دار بودن، انظباط داشتن، سامان‌دار بودن، نظم مالی و اداری داشتن در حوزه‌های علمیه یک حرف است و دولتی شدن روحانیت حرفی دیگر.

از قضا نه‌تنها این نهاد، بلکه همه نهادهای اجتماعی باید مستقل باشند تا بتوانند به نقد مشفقانه اجتماعی بپردازند. جامعه‌ای که این مساله مهم را تعطیل کند به حیات خویش پایان داده است. این بحث در مورد روحانیت به هیچ عنوان جدید نیست، چنانچه شیوه عملی و نظری شهید مطهری نیز همین‌طور بوده است. مرحوم مطهری در زمان مرجعیت آیت‌الله‌العظمی بروجردی با برخی مسایل موافقت نداشتند و اصولا به همین دلیل در یک مهاجرت اعتراض‌آمیز به تهران می‌آیند.

از دیگر مسایل مهم و در خور توجه در مورد روحانیت، مساله ارتزاق روحانیت از راه دین است. تحقق نیافتن این مساله از دغدغه‌های دکتر بهشتی بود و ایشان معتقد بود که این مساله باید به تریج نهادینه شود که دین نباید محل ارتزاق روحانیت باشد. بسیاری از روحانیت شیعه بوده‌اند که کشاورز بوده‌اند و پس از پایان کار کشاورزی به مساجد برای ادای فرایض و وظایف خود می‌رفته‌اند.

در سال‌های اخیر گرایش به سمت دولتی شدن مساجد و روحانیت به وجود آمده و البته تشدید شده است. شاید برخی افراد اهتمام ورزیده‌اند که منابع مالی مراجع وابسته به افراد خاص نباشد، چراکه این مساله خود معضل است اما به هر شکل به نظر می‌رسد سامان بخشیدن به حوزه‌ها باید با نوعی ظرافت انجام شود که استقلال روحانیت شیعه از حکومت را از بین نبرد.

روحانی نباید تحت نفوذ افراد خاصی باشد و نباید به عنوان یک حقوق‌بگیر دولت تلقی شود. این مساله و پرداختن به آن نیاز به مباحث طولانی دارد و هیچ گونه وهن و توهین به روحانیت هم محسوب نمی‌شود. به عکس باعث ارزش گذاشتن به روحانیت می‌شود و پایگاه اجتماعی روحانیت را تقویت می‌کند.

* با توجه به اعلام نامزدی آقایان خاتمی، کروبی و موسوی برای شرکت در انتخابات دهمین دوره یاست جمهوری، ارزیابی شما از این سه‌گانه چیست؟

رایزنی‌ها و مباحثی در حال انجام شدن است و البته نمی‌توان در مورد نتایج آن با شفافیت سخن گفت اما به نظر می‌رسد این کاندیداها در نهایت با رایزنی به یک اجماع خواهد رسید و من به این مساله امیدوارم. خیلی نباید نگران شکسته شدن آرا بود چراکه راهکارهایی برای این مساله وجود دارد. البته طبیعی است که از یک طیف خاص چند کاندیدا برای شرکت در انتخابات اعلام حضور کنند؛ با آرایش آرا در جامعه و شکل‌گیری آن و با ابزارهایی مانند نظرسنجی می‌توان به یک جمع‌بندی رسید و تشخیص داد که می‌توان به اجماع رسید.

هر سه نفر آقایان محترم و بزرگوارند و فکر می‌کنم که ایشان در نهایت به یک کاندیدای واحد خواهند رسید. این آقایان عقلای قوم هستند و این‌که برخی زیرمجموعه‌ها بخواهند ابراز دغدغه کنند و یا ایجاد دغدغه نمایند خیلی به نفع حرکتی که هدف نهایی آقایان است نخواهد بود. نباید برای مردم تعیین تکلیف کرد و در نهایت این مردم هستند که پس از شنیدن آرا و نظرات افراد، تصمیم می‌گیرند. هیچ کس، اعم از دولت و یا هر کاندیدای دیگری حق تعیین تکلیف برای مردم را ندارد.

* به مساله‌ای که چندی است از سوی شما و جمعیت توحید و تعاون مطرح شده است باز می‌گردیم. "الگوی زیست مسلمانی". برای بسیاری از مردم و گروه‌های سیاسی ناشناخته است. این مساله به چه معناست؟

الگوی زیست مسلمانی را باید در فضای گفتمانی دید. گفتمان‌ها هیچ‌کدام بی‌سابقه نیستند و نمی‌خواهند الگویی را از صفر ارایه دهند بلکه معمولا بازخوانی و تفسیر جدیدی را از باورها و ارزش‌های فکری که جامعه آن‌ها را پذیرفته است ارایه می‌کنند. یک الگوی جدید سعی می‌کند خوانش متفاوتی را طرح کند و الگوی زیست مسلمانی نیز چنین خواسته‌ای دارد. مخاطبین این الگو کسانی هستند که به چند مورد اعتقاد دارند البته این باورها جزمی نیست و می‌تواند در یک کاوش عقلی به وجود بیاید.

مخاطبین این الگو کسانی هستند که به اسلام به عنوان دین اجتماعی نگاه می‌کنند. دینی که علاوه بر این‌که در اعتلای زندگی فردی نقش دارد بلکه در ساختار نظام اجتماعی هم می‌تواند جامعه را تنظیم کند. بنابراین طبیعی است کسانی که دین و اسلام را صرفا امری شخصی قلمداد می‌کنند با این متن احساس قرابت نخواهند داشت و مساله بعدی این‌که افراد مخاطب این گفتمان به مبانی انقلاب و اصولی که در رهبری امام خمینی مطرح شده بود در چاچوب کلی و نظام بر خاسته از آن یعنی جمهوری اسلامی باور داشته باشند.

* برخی افراد معتقدند اصول اولیه انقلاب طی گذشت زمان کمی متفاوت شده است. منظور شما از اصول و چارچوب کلی چیست؟

افراد مخاطب این الگو باید گفتمان امام را در چارچوب کلی پذیرفته باشند. این مساله به آن معنا نیست که هیچ نقدی نمی‌توان به آن داشت. ما نه‌تنها گفتمان امام بلکه هر گفتمانی از این دست را نقدپذیر می‌دانیم ولی چاچوب کلی آن را می‌پذیریم، قانون اساسی را نیز برگرفته از این گفتمان می‌دانیم. البته معتقدیم قانون اساسی یک قانون بشری است و طبیعی است که با تغییر شرایط ممکن است نیاز به اصلاح داشته باشد.

* گفتمان‌های زیادی به صورت تئوری در جامعه وجود دارند. چه برنامه‌ای برای ورود این گفتمان به صورت عملی به صحنه‌های اجتماعی و سیاسی دارید؟

گفتمان باید درست فهمیده شود. گفتمان به معنای نوعی پیوند منطقی بین عمل و نظر به وجود می‌آید. گفتمان با نظریه متفاوت است. گفتمان‌ها لزوما معطوف به وضعیت حال نیستند بلکه گاهی به وضعیت مطلوب نگاه می‌کنند؛ برای مثال گفتمان جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی به عنوان یک گفتمان فراگیر در کشور ما مطرح است، گفتمانی که نظریه‌هایی دارد و کارکردهایی که در این ٣٠ سال داشته است نیز جزیی از این گفتمان هستند. حال ممکن است در میان این کارکردها تضادها و تناقضاتی یافت شود، اما این مساله ثانویه است. اصل مساله این است که گفتمان هم کردار اجتماعی و هم نظریات را شامل می‌شود.

* این گفتمان چه نقشی می‌تواند در همبستگی ملی، پیوند دادن اسلامیت و جمهوریت، همبستگی مسلمانان منطقه و در گفت‌وگوی ادیان داشته باشد؟

متن "االگوی زیست مسلمانی" به صورت محدود منتشر شده است و اکنون تنها دو بخش را در بر می‌گیرد. بخش سوم آن در حال شکل‌گیری نهایی است و در این بخش بیشتر به مساله الگوی توسعه سیاسی و عدالت و یا الگوی مدیریت حکیمانه خواهیم پرداخت.

* نگاه جمعیت توحید و تعاون به مسایل سیاسی روز و مواضع گروه‌های سیاسی چیست؟

جمعیت توحید و تعاون اصولا یک حزب نیست، بلکه به عنوان یک دبیرخانه عمل می‌کند؛ دبیرخانه‌ای برای الگوی زیست مسلمانی. اساسا رویکرد ما نسبت به فعالیت اجتماعی نسبت به آن چیزی که در احزاب کلاسیک فهمیده می‌شود متفاوت است...

* این تفاوت و نوع نگاه شما برای جامعه، افراد و گروه‌های سیاسی ملموس نیست. منظور دقیق شما از تفاوتی که از آن سخن می‌گویید چیست؟

ما با تحزب و وجود احزاب سیاسی مخالف نیستیم، هرچند نظراتی در خصوص آن داریم اما جنس کار ما اجتماعی است. ما معتقد به شبکه‌سازی اجتماعی هستیم. شبکه‌سازی اجتماعی حول یک گفتمان شکل می‌گیرد؛ یعنی آنچه در دنیا مطرح است. گروه‌ها و احزاب و موسسات و افرادی که نقاط اشتراکی دارند می‌توانند با حفظ استقلال خود به تعامل با یکدیگر بپردازند. این شیوه و سبکی است که ما پیش روی خود قرار داده‌ایم.

* نمونه عینی و ملموس سبک و روش شما را در کجا می‌توان دید؟

مثلا NGOهایی که در مورد محیط زیست فعالیت می‌کنند و یا فعلان حقوق زنان. این گروه‌ها تحت یک سری نقاط مشترک همکاری می‌کنند و در عین حال هویت مستقل خود را نیز حفظ می‌کنند.

این با آن معنا نیست که یک تشکیلات بخواهد مابقی گروه‌ها را به خود جذب کند و یا آن‌ها را مصادره نماید. ما الگوی زیست مسلمانی را برای گروه‌های مختلفی ارسال کرده‌ایم و از آنان برای همکاری دعوت به عمل آورده‌ایم. اعتقاد داریم این الگو حرف آخر نیست و تنها حرف اولی است که می‌توان آن را به بحث گذاشت. جمعیت توحید و تعاون هم در این میان نقش دبیرخانه‌ای برای این گفت‌وگوها را اجرا خواهد کرد.

باید توجه داشته باشیم که کار اجتماعی گفتمانی و درازمدت است. در چند دوره اخیر، در دوره سازندگی، اصلاحات و دوره اخیر ثابت شده است که تصمیمات از بالا به پایین در جامعه تسری نمی‌یابد و با وضع قانون از بالا، نمی‌توان در شیوه زندگی افراد تغییر ایجاد کرد. جامعه باید با یک نوع همزمانی اصول، ملاک‌ها و معیارها شکل بگیرد.

* و این یعنی همان شبکه‌سازی اجتماعی که از آن یاد کردید؟

شبکه‌سازی باید شروع شود و تفسیر مختلفی از نوع الگوی زیست مسلمانی باید ارایه شود تا نتایج شکل بگیرند.

* اگر قرار باشد گفتمانی در جامعه شکل بگیرد و در نهایت به قانون تبدیل شود، شما به یک قدرت رسمی و سیاسی و بازوی اجرایی برای نیل به اهداف خود نیاز دارید. ورود به قدرت هم ابزار خاص خود را می‌طلبد و مسیری مشخص دارد. شما باید وارد عمل سیاسی شوید. برنامه شما در این رابطه چیست؟

گویا درک مساله گفتمان کمی مشکل است. چراکه این حرت در جامعه ما به طور سنتی انجام نشده است. تغییرات اجتماعی منوط به کسب قدرت سیاسی نیست، هرچند همراهی و همسویی قدرت رسمی و سیاسی با یک رویکرد اجتماعی نهادینه آن را تسهیل می‌کند.
هیچ‌گونه تغییر در قدرت سیاسی تا با یک پشتوانه اجتماعی همراه نباشد موفق نخواهد بود.

* با توجه به بافت سنتی جامعه ایران و نهادینه نشدن نهادهای غیردولتی، احزاب و حتی سندیکاها چطور می‌توان شبکه‌سازی کرد؟ آنچه شما از آن سخن می‌گویید در جامعه ایران در حتی در میان‌مدت دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد.

قدرت سیاسی می‌تواند به نهادینه شدن یک گفتمان کمک کند. اگر دولتی نسبت به فعالیت سازمان‌های غیردولتی خوش‌بین باشد می‌تواند به رشد آنان و ایجاد شبکه‌های اجتماعی کمک کند.

نمونه شبکه اجتماعی در ایران در هیات‌های مذهبی بروز و ظهور دارد. این مساله و گفتمان بی‌سابقه نیست. این‌که مردم در انتظار تغییرات از بالا به پایین هستند و فکر می‌کنند دولت‌ها باید در تغییرات اجتماعی نقش‌آفرینی کنند واقع‌بینانه نیست.

برای مثال در دوران پیش از انقلاب و طی مبارزات انقلابی همه به دنبال راه‌های میان‌بر می‌گشتند. اگر از کسی سوال می‌کردی که مدل حکومت اسلامی که قرار است روی کار بیاید چه چیزی است، همه برخورد بدی می‌کردند و می‌گفتند فعلا باید به سرنگونی شاه فکر کرد و الان وقت مناسبی برای این حرف‌ها نیست.

کمتر افرادی بودند که که با یک برنامه‌ریزی می‌دانستند که پس از سقوط رژیم شاه چه می‌خواهند. این‌که چه می‌خواهیم نوعی شعر بافتن تلقی می‌شد و آرمان‌گرایانه به نظر می‌رسید. به همین دلیل نیز بعد از انقلاب کشور دچار یک خلا بزرگ بود چراکه بافت اداری نمی‌توانست پاسخگوی مطالبات مردم باشد و ما مجبور شدیم از راه حل‌های میان‌بری استفاده کنیم که متاسفاه بسیاری از آن‌ها نیز جواب ندادند.

* پس موافقید که پس از شکل‌گیری یک گفتمان اجتماعی و برای تداوم و بقای آن باید به یک قدرت رسمی و سیاسی دست یافت؟

مسلما هین‌طور است. باید هر دو با هم دیده شوند.

* بنابراین باز به سوال پیشین باز می‌گردم. اگر قرار باشد گفتمانی در جامعه شکل بگیرد و در نهایت به قانون تبدیل شود، شما به یک قدرت رسمی و سیاسی و بازوی اجرایی برای نیل به اهداف خود نیاز دارید. ورود به قدرت هم ابزار خاص خود را می‌طلبد و مسیری مشخص دارد. شما باید وارد عمل سیاسی شوید. برنامه شما در این رابطه چیست؟

گفتمان زیست الگوی مسلمانی از سال ٨٤ برنامه‌ریزی شده است و این مساله به مسایل روز و انتخابات مربوط نیست. ادعا نداریم که این متن بی‌نقص است، اما به هر روی ٤ سال به طور متوالی روی آن کار شده است.

ما به دنبال رابطه منطقی و تعاملی با افراد و گروه‌ها هستیم و قصد مصادره کردن هیچ گروهی را نداریم و البته استقلال خود را نیز حفظ خواهیم کرد. ما این متن را به آقایان موسوی، خاتمی و ناطق نوری ارایه کردیم. آقای ناطق نوری در بسیاری از بخش‌ها با متن احساس همدلی کرده‌اند. جنس این کار، سیاسی نیست. البته ما ابایی از این‌که حزب سیاسی تشکیل بدهیم نداریم. اگر حتی کسانی که با این متن ارتباط برقرار کرده‌اند در انتخابات، انتخاب نشوند هم ما به کار خود ادامه می‌دهیم و معتقدیم کار گفتمانی بسیار تاثیرگذارتر از فعالیت سیاسی است.

البته همزمانی این مساله با انتخابات ممکن است ایجاد شبهه کند و طبیعی است و ما کسانی را که چنین شبهه‌ای را در ذهن خود دارند سرزنش نمی‌کنیم. ما باید دو مساله را نشان دهیم. اول این‌که حرکت ما مستقل است و این حرکت تنها تئوریک نیست و می‌تواند نتایج عملی حتی در کوتاه‌مدت در بر داشته باشد.

* برنامه شما برای موجهه با انتخابات چیست؟

جنس کار گفتمانی در جامعه شناخته شده نیست و افراد انتظار دارند کار گفتمانی خود را با زبان عرفی و متداول معرفی کند.

ما متنی درباره الگوی اخلاق انتخاباتی تهیه کرده و آن را به بسیاری از بزرگان نیز ارائه کرده‌ایم. امیدواریم بزرگان قوم فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی از این گفتمان حمایت کنند تا این برنامه جامه عمل بپوشد. ما صرف نظر از نتیجه انتخابات در این الگو بر خود انتخابات متمرکز شده‌ایم. در این منشور انتخاباتی ما قواعد و مبانی را برای انتخابات مطرح کرده‌ایم.
اول مساله رعایت اخلاق انتخاباتی است که به نظر می‌رسد مساله مهم همه کاندیدها است.

کمیته‌ای تشکیل داده‌ایم که کار آن در مرحله اول اطلاع‌رسانی به مردم است تا بتواند به این ترتیب مانعی برای شایعه‌سازی‌ها، هتک حرمت‌ها و رعایت نکردن آبروی افراد در رسانه‌ها باشد. ما بسیار امیدواریم که این نوع اطلاع‌رسانی بتواند مانع جدی تخلفات انتخاباتی باشد. این کمیته در مرحله بعد قصد دارد تا در بخش صیانت از آرا نیز نقش‌آفرینی کند، چراکه برخی مردم نگران سلامت انتخابات و نادیده گرفته شدن آرا خود هستند.

برای ورود به این بخش کارهای فنی می‌توان انجام داد که برنامه‌ریزی شده و جای خود را دارد، اما در عمل این‌که این کمیته مردم‌نهاد در خصوص تخلفات احتمالی در شمارش آرا اعلام عمومی می‌کند و همچنین تخلفات احتمالی را از طرق قانونی پیگیری می‌کند و همچنین به رایزنی با مرجعی که تصمیم‌گذار هستند، می‌پردازد.

* اطلاع رسانی در خصوص تخلفات انتخاباتی به عموم مردم نیاز به ابزار و سازوکار جدی و پشتوانه بسیار قوی دارد. در مورد مباحث فنی هم شما به عنوان یک کمیته مردم‌نهاد دسترسی به آرا و صندوق‌های رای نخواهید داشت. این امر چگونه ممکن است؟

به هر حال شیوه‌هایی هست که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد، اما کار کمیته در واقع یک دیده‌بانی انتخاباتی است. در حال حاضر نمی‌توان به صورت کامل موفقیت کمیته را تضمین کرد اما به هر شکل فعالیت این کمیته می‌تواند از بسیاری از تخلفات جلوگیری نماید. نباید مساله اطلاع‌رسانی را دست کم گرفت. در دوره انتخابات مردم در مباحث روز و سیاسی حول محور انتخابات فعالیت می‌کنند و در عرصه مطبوعات نیز فضای باز بیشتری به وجود می‌آید که باید از آن به نحو مطلوب استفاده کرد. البته باید در نظر داشت که جنس این کارها زمان‌بر و تدریجی است و البته این‌که هیچ کس به دنبال موفقیت کامل نیست به خصوص در جوامعی که کار اجتماعی ضعیف است. اما با این همه فعالیت این کمیته بهتر از هیچ کاری نکردن است و می‌تواند تاثیرگذار باشد.

ما امیدواریم این نهاد شکل بگیرد و البته تنها به نفع یک ستاد انتخاباتی خاص نیز فعالیت نخواهد کرد. فعالیت این کمیته در خود انتخابات و نتایج آن متمرکز است.

* واقعیت این است که حتی اگر جمعیت توحید و تعاون بخواهد از همه کاندیداها حمایت کند، نمی‌تواند. به هر حال همانطور که پیشتر گفتید شما مواضعی دارید و به آقایان موسوی و خاتمی نزدیک هستید، پس نخواهید توانست به کاندیدای احتکالی دیگری مانند آقای احمدی‌نژاد نزدیک باشید. کمیته‌ای که شما از آن سخن می‌گوید باید از سوی همه کاندیداها پذیرفته شده باشد، حال آن‌که در عمل چنین نیست.

آقای احمدی‌نژاد وضعیت متمایزی دارد. اما اگر آقایان رضایی و قالیباف بخواهند وارد عرصه انتخابات شوند مسلما از آنان دعوت خواهیم کرد. ما مواضع خود را داریم اما سعی می‌کنیم که کار گفتمانی فراتر از رقابت‌ها سیاسی و سیاست‌ورزی‌های امروز ایران انجام دهیم. تماس‌های ما با افراد و گروه‌های سیاسی منحصر به طیف اصلاح‌طلب نبوده است و ما به فعالیت‌های فراجناحی خود ادامه خواهیم داد.

No comments:

Post a Comment