رادیو فردا : رییس اجرایی شبکه فارسی وان که سریال های تلویزیونی به زبان فارسی پخش می کند در واکنش به ادعاهای دادستان تهران مبنی بر تعطیلی مرکز دوبله این تلویزیون گفت که هیچ قراردادی برای دوبله در تهران نداشته ایم.
زید محسنی در گفت و گو با خبرگزاری رویترز گفت: «ما هرگز هیچ قراردادی برای دوبله در تهران یا کارمند و یا تولیدی که در ایران صورت گیرد، نداشته ایم.»
شبکه تلویزیونی فارسی وان که برنامه های خود را به صورت رایگان از ماهواره پخش می کند توسط شرکت های نیوزکورپ و گروه موبی افغانستان تاسیس شده است.
روز سه شنبه، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، با بیان اینکه مرکز دوبله فیلم های شبکه فارسی وان در تهران پلمب شده است گفت: «این مرکز با هدف کمک به جریان ضدانقلاب وظیفه دوبله فیلم های شبکه فارسی وان را در دفتری واقع در مرکز شهر تهران بر عهده داشت.»
وی با اعلام اینکه در این رابطه پنج نفر بازداشت شده اند، افزود: «در داخل این مرکز دستگاه ها و تجهیزات پیشرفته ای وجود داشته است که برای دادستانی جای سئوال دارد چگونه این تجهیزات پیشرفته وارد کشور شده و در این مرکز نصب شده است.»
این اظهارات در حالی بیان می شود که رییس اجرایی شبکه فارسی وان می گوید این تلویزیون حتی هیچ قرارداد پروژه ای در ایران نداشته است.
آقای محسنی گفت: «اگر قراردادی خارج از شرکت داشته ایم و بعد کار به فردی در تهران واگذار شده است، هیچ اطلاعی در این زمینه نداریم.»
شبکه تلویزیونی فارسی وان از تابستان سال ۲۰۰۹، راه اندازی شده و بیشتر، سريال های تلويزيونی تولید آمریکا، آمریکای لاتین و شرق آسیا را پخش می کند.
اين شبکه اعلام کرده که قصد دارد حدود ۱۰۰ ميليون مخاطب فارسی زبان در ايران، افغانستان و تاجيکستان را جذب کند.
در حال حاضر هیچ شبکه تلویزیوی خصوصی در ایران فعالیت ندارد و انحصار تولید و پخش برنامه های تلویزیونی در اختیار صدا و سیمای جمهوری اسلامی است.
مقام های تندرو جمهوری اسلامی ایران بارها آمریکا و سایر کشورهای غربی را متهم کرده اند که قصد دارند از طریق «جنگ نرم» و «انقلاب مخملی» با کمک به روشنفکران، سایت های اینترنتی و شبکه های ماهواره ای، نظام اسلامی را ساقط کنند.
این تلویزیون همچنین متهم شده که با نمایش «عریان گرایی» و «روابط غیر اخلاقی» میان زن و مرد در صدد فروپاشی نهاد خانواده در ایران و «گسترش فساد» است.
شبکه فارسی وان از یکسال پیش به شدت از سوی رسانه های هوادار دولت جمهوری اسلامی و نمایندگان مجلس مورد حمله قرار گرفته و به دلیل ارسال پارازیت های وسیع بر روی فرکانس های آن، پخش برنامه هایش از ماهواره هاتبرد به یوتل ست منتقل شده است.
Wednesday, December 8, 2010
دفتر متعلق به فارسی1 کشف و پلمب شد
جعفری دولت آبادی، دادستان تهران اعلام کرد که دفتری با تجهیزات زیاد که برای ترجمه فیلمهایی که بر روی شبکه فارسی1 استفاده میشده، شناسایی و پلمب شد.
دادستان تهران در گفتگو با خبرنگاران گفت که این گروه در دفتری در تهران اقدام به ترجمه و دوبله یک سریال ۵۷۰ قسمتی نیز کرده بودند. در حمله روزگذشته به دفتر وابسته به فارسی-۱، تعدادی دستگیر شدهاند.
خبرگزاری مهر نیز دیروز اعلام کرد که پنج نفر در همین رابطه دستگیر شدهاند.
دادستان تهران در گفتگو با خبرنگاران گفت که این گروه در دفتری در تهران اقدام به ترجمه و دوبله یک سریال ۵۷۰ قسمتی نیز کرده بودند. در حمله روزگذشته به دفتر وابسته به فارسی-۱، تعدادی دستگیر شدهاند.
خبرگزاری مهر نیز دیروز اعلام کرد که پنج نفر در همین رابطه دستگیر شدهاند.
ملت شکایت می کند؛ دولت تخلف می کند
در میانه دعوای دولت با مجلس، زمانی که نمایندگان اصولگرای مجلس هشتم به محمود احمدی نژاد نسبت به افزایش موارد فراوان تخلف وعدم اجرای قوانین مصوب مجلس هشدار می دادند، رییس دولت مستقر با بی توجهی مدعی شد که "قانونگرا ترین دولت پس از انقلاب اسلامی" را ریاست می کند. هنوز اما چند ماهی از آن ادعا نگذشته که رییس دیوان عدالت اداری از 63 هزار شکایت صورت گرفته از تخلفات و قانون گریزی های ادارات و دستگاه های دولتی در هشت ماه گذشته خبرمی دهد.
محمد جعفر منتظری، رییس دیوان عدالت اداری روز گذشته در جریان برگزاری همایشی با عنوان "ارتقاء نظام اداری و مبارزه با فساد" اظهار کرد: "مردم جامعه، حاکمیت را در ادارات، وزارتخانهها و سازمانها ملاحظه میکنند. اگر ما در راستای آسیبشناسی و ارائه راهکارهای مناسب به نحو صحیح عمل نکنیم، به نظام اداری و به مردم خیانت کردهایم که نهایتا خیانت به اسلام، ارزشها و خون شهدا خواهد بود."
رییس دیوان عدالت اداری با بیان اینکه "متاسفانه در دیوان عدالت اداری شاهد افزایش شکایات هستیم" اعلام کرد: "در 8 ماهه سال جاری بیش از 63 هزار شکایات وارده داشتیم که این امر شایسته نظام اسلامی نیست. این در شرایطی است که فقط در تهران مستقر هستیم و سال گذشته آمار 8 ماهه موجود 57 هزار پرونده بوده است."
محمدجعفر منتظری که پیش از این نیز به مقامات درباره افزایش شکایات مردمی از دستگاه ها و ادارات دولتی هشدار داده بود، همچنین گفت: "از مجموع حدود 63 هزار پرونده 18 هزار شکایت را وارد دانستهایم. از سوی دیگر 23 هزار شکایت رد شده و برای 14 هزار پرونده نیز قرار رد شکایت صادر شده است که ممکن است این پروندهها بار دیگر در گردونه قرار بگیرند."
وی در ضمن اینکه "قانون گریزی در مجموعه دولت و عدم تسط و آشنایی مسئولان با قوانین و خدمات اداری" را از دلایل افزایش تخلفات دانست، در ادامه اظهاراتش تاکید کرد: "گاهی نیز عدم استفاده از کارشناسان قوی منشاء یک سری از مشکلات و در نهایت شکایت میشود. عامل دیگر درافزایش شکایت این است که دولت و دوایر دولتی وعدههایی را میدهند که این وعدهها خارج از توان آنهاست و در اجرا نمیتوانند به طور کامل به آنها عمل کنند. این وعدهها توقعاتی را در جامعه ایجاد میکند و هنگامی که نتوان توقعات را پاسخ داد منشاء شکایت خواهد شد."
رییس دیوان عدالت اداری با اشاره به اینکه "ما به دنبال ارتقای سلامت نظام اداری هستیم" همچنین خاطرنشان کرد: "متاسفانه فرهنگ نقدپذیری در جامعه ما خصوصا در عرصه مدیریتها بسیار پایین است. در حال حاضر شاهدیم دستگاههایی که به نحوی در جایگاه نقد هستند و یا مقاماتی که با صراحت انتقاد میکنند بهنحوی بایکوت میشوند. این عدم نقدپذیری مدیران و توجیه تخلفاتی که مقامات مسئول این تخلفات را بیان میکنند، یک آسیب است."
لاریجانی: فساد هم هست
همزمان با اظهارات رییس دیوان عدالت اداری، علی لاریجانی ریس مجلس هشتم نیز در این همایش تاکید کرد که " و قوه مقننه و قضاييه وضوح نظارتي خود را بايد چنان حفظ كنند كه در مبارزه با فساد عملكرد واقعگراتري داشته باشند و نسبت به گزارشها و ارزيابيهاي كارشناسان خود اين دو نهاد اهميت قائل شده و آن را اجرايي كنند."
رییس مجلس با اشاره به اینکه نباید "غوغاسالاری باعث بی توجهی به گزارش های کارشناسان در این باره شود" تصریح کرد: "نهادهاي موثر در اين موضوع بايد به گونهاي عمل كنند كه تمامي مشكلات گفته شده را به گونهاي سيتسماتيك حل كرده و به مردم اين اطمينان خاطر را بدهند كه دستگاههاي نظارتي مستقل و بدون هيچگونه دخالتي با فساد مبارزه ميكنند."
علی لاریجانی با تاکید به لزوم "حاكميت قانون" تاکید کرد: "مقوله فساد مقولهاي است كه در تمامي سيستمها ميتواند نفوذ كند لذا انحصارات در بخشهاي دولتي فسادزا است، سيستمهاي متمركز باعث ميشوند كه بخشهاي كوچك نتوانند در در ابعاد مختلف نظام حضور مستمر داشته باشند و همين امر موجب افزايش فساد در اين بخشها ميشود."
وی همچنین با بیان اینکه "فساد، فساد می آورد و در سایر بخش ها نیز تاثیر می گذارد" خواستار سرعت بخشیدن روند رسیدگی به پرونده های فساد و تخلفات قانونی شده و اضافه کرد:"به نظر من قوهقضاييه در اين خصوص مثمر ثمر عمل كرده است ولي برخورد قضايي و كيفري با عوامل فساد قبل از اينكه جنبه تنيهي داشته باشد بايد جنبه بازدارندگي هم داشته باشد و به نظر ميرسد در اين راستا رسيدگي به پروندهها بايد سريعتر انجام شود و همين امر باعث بازدارندگي ميشود."
گسترش فساد و تخلفات دولتی
اظهارات روسای مجلس و دیوان عدالت اداری درباره افزایش فساد و همچنین افزایش چشمگیر شکایات مردمی از دستگاه ها و مدیران متخلف دولتی در شرایطی است که آبان ماه سال جاری "سازمان شفافیت بین المللی" که درباره فساد سیاسی و اقتصادی در کشورهای جهان تحقیق و بررسی می کند، در پانزدهمین گزارش سالانه خود در خصوص فساد اقتصادی در دنیا، ایران را در بین 178 کشور جهان در رتبه 146 و همطراز با کشورهایی همچون هائیتی، کامرون، لیبی در مقامی پایین تر از پاکستان قرار داد.
البته مهرماه سال 88 نیز "سازمان شفافيت بين المللى" در گزارش خود ايران را در سال 2009 از نظر شاخص فساد با 27 پله سقوط نسبت به سال قبل تر در رتبه 168 قرار داده بود.هرچند بنا بر گزارش تازه این سازمان رتبه ایران در میان فاسد ترین کشورها در سیاست و اقتصاد 22 پله صعود داشته اما با این حال ایران همچنان درمیان 25 کشوری قرار گرفته که در آن ها بیشترین فساد اقتصادی وجود دارد.
اعلام این آمار و ارقام درباره افزایش فساد مالی و سیاسی در ایران وقتی در کنار اظهارات اخیر علی لاریجانی و محمدجعفر منتظری قرار می گیرد نشان می دهد که دولت همچنان به هشدارها درباره افزایش فساد و تخلف مدیرانش بی توجه است. این البته در شرایطی که پیش از این نیز بسیاری از مقامات مسئول و برخی از کارشناسان در کشور از افزایش تخلفات دولت انتقاد کرده بودند چنانکه پیش از این عبدالرضا رحمانی فضلی، رییس دیوان محاسبات کل کشور از وجود هزاران پرونده از فساد دولتی و مدیران متخلف در دستگاه قضایی خبرداده و گفته بود: "ما هم اكنون با 4500 پرونده و 13500 مدير متخلف درگير هستيم."
مصطفی پورمحمدی، رییس سازمان بازرسی کل کشور نیز که این روزها سعی می کند کمتر آمار و ارقامی درباره تخلف و فساد مدیران دولتی ارایه کند، سال گذشته (21 آذرماه 88) در یک برنامه تلویزیونی از گسترش تخلفات و فساد در دستگاه های دولتی خبر داده و گفته بود: "تنها در یک مورد این تخلفات سازمان بازرسی 9 هزارو 831 نفر ازافرادی که بیش از یک میلیارد تومان پول گرفته اند را مورد شناسایی قرار داده است که حاضر نیستند این مبالغ را باز پس بدهند."
این اظهارات رییس سازمان بازرسی کل کشور در حالی بود که هفته پیش از آن، درست در نیمه آذرماه، صادق لاریجانی نیز با انتقاد از گسترش تخلفات اداری و فساد در دستگاه های مختلف کشور اعلام کرده بود: "عدهای مدعی و دنیاطلب هستند که با زیادهخواهیهای خود لکه ننگی برای نظام ما به شمار میآیند که قابل تحمل نیست و مسئولان نظام وظیفه دارند این مساله را با جدیت پیگیری کنند."
رییس قوه قضاییه در این انتقادات بی سابقه اش از گسترش فساد در دستگاه های دولتی خاطرنشان كرده بود: "کارمندانی از دولت با پررویی و جسارت تمام اسناد دولتی و مالی را جعل کرده و میلیاردها پول به جیب زدهاند اینها باید خوف داشته باشند و امنیت برای آنها باید به عدم امنیت تبدیل شود."
وی همچنین با استناد به شعارها و سخنان محمود احمدی نژاد در چند سال اخیر درباره مبارزه با فساد با کنایه تاکید کرده بود: "چند سال پیش آقای احمدینژاد گفت به کمک مردم و دستگاهها دست چپاولگران را کوتاه خواهیم کرد. من در اینجا اعلام میکنم که قوه قضائیه در این امر مصمم بوده و در خدمت شما هستیم!"
با تمام این آمارها و ارقام درباره افزایش تخلفات و فساد در دستگاه های دولتی اما 20 مردادماه سال جاری محمود احمدی نژاد پس از اعتراض ها و تذکرات پیاپی نمایندگان مجلس درباره عدم پایبندی به قانون وموارد مکرر تخلف در دولت، با دفاع از عملکرد مجموعه تحت ریاستش مدعی شده بود که: "دولت نهم و دهم قانونگراترین دولت بعد از انقلاب اسلامی است."
محمد جعفر منتظری، رییس دیوان عدالت اداری روز گذشته در جریان برگزاری همایشی با عنوان "ارتقاء نظام اداری و مبارزه با فساد" اظهار کرد: "مردم جامعه، حاکمیت را در ادارات، وزارتخانهها و سازمانها ملاحظه میکنند. اگر ما در راستای آسیبشناسی و ارائه راهکارهای مناسب به نحو صحیح عمل نکنیم، به نظام اداری و به مردم خیانت کردهایم که نهایتا خیانت به اسلام، ارزشها و خون شهدا خواهد بود."
رییس دیوان عدالت اداری با بیان اینکه "متاسفانه در دیوان عدالت اداری شاهد افزایش شکایات هستیم" اعلام کرد: "در 8 ماهه سال جاری بیش از 63 هزار شکایات وارده داشتیم که این امر شایسته نظام اسلامی نیست. این در شرایطی است که فقط در تهران مستقر هستیم و سال گذشته آمار 8 ماهه موجود 57 هزار پرونده بوده است."
محمدجعفر منتظری که پیش از این نیز به مقامات درباره افزایش شکایات مردمی از دستگاه ها و ادارات دولتی هشدار داده بود، همچنین گفت: "از مجموع حدود 63 هزار پرونده 18 هزار شکایت را وارد دانستهایم. از سوی دیگر 23 هزار شکایت رد شده و برای 14 هزار پرونده نیز قرار رد شکایت صادر شده است که ممکن است این پروندهها بار دیگر در گردونه قرار بگیرند."
وی در ضمن اینکه "قانون گریزی در مجموعه دولت و عدم تسط و آشنایی مسئولان با قوانین و خدمات اداری" را از دلایل افزایش تخلفات دانست، در ادامه اظهاراتش تاکید کرد: "گاهی نیز عدم استفاده از کارشناسان قوی منشاء یک سری از مشکلات و در نهایت شکایت میشود. عامل دیگر درافزایش شکایت این است که دولت و دوایر دولتی وعدههایی را میدهند که این وعدهها خارج از توان آنهاست و در اجرا نمیتوانند به طور کامل به آنها عمل کنند. این وعدهها توقعاتی را در جامعه ایجاد میکند و هنگامی که نتوان توقعات را پاسخ داد منشاء شکایت خواهد شد."
رییس دیوان عدالت اداری با اشاره به اینکه "ما به دنبال ارتقای سلامت نظام اداری هستیم" همچنین خاطرنشان کرد: "متاسفانه فرهنگ نقدپذیری در جامعه ما خصوصا در عرصه مدیریتها بسیار پایین است. در حال حاضر شاهدیم دستگاههایی که به نحوی در جایگاه نقد هستند و یا مقاماتی که با صراحت انتقاد میکنند بهنحوی بایکوت میشوند. این عدم نقدپذیری مدیران و توجیه تخلفاتی که مقامات مسئول این تخلفات را بیان میکنند، یک آسیب است."
لاریجانی: فساد هم هست
همزمان با اظهارات رییس دیوان عدالت اداری، علی لاریجانی ریس مجلس هشتم نیز در این همایش تاکید کرد که " و قوه مقننه و قضاييه وضوح نظارتي خود را بايد چنان حفظ كنند كه در مبارزه با فساد عملكرد واقعگراتري داشته باشند و نسبت به گزارشها و ارزيابيهاي كارشناسان خود اين دو نهاد اهميت قائل شده و آن را اجرايي كنند."
رییس مجلس با اشاره به اینکه نباید "غوغاسالاری باعث بی توجهی به گزارش های کارشناسان در این باره شود" تصریح کرد: "نهادهاي موثر در اين موضوع بايد به گونهاي عمل كنند كه تمامي مشكلات گفته شده را به گونهاي سيتسماتيك حل كرده و به مردم اين اطمينان خاطر را بدهند كه دستگاههاي نظارتي مستقل و بدون هيچگونه دخالتي با فساد مبارزه ميكنند."
علی لاریجانی با تاکید به لزوم "حاكميت قانون" تاکید کرد: "مقوله فساد مقولهاي است كه در تمامي سيستمها ميتواند نفوذ كند لذا انحصارات در بخشهاي دولتي فسادزا است، سيستمهاي متمركز باعث ميشوند كه بخشهاي كوچك نتوانند در در ابعاد مختلف نظام حضور مستمر داشته باشند و همين امر موجب افزايش فساد در اين بخشها ميشود."
وی همچنین با بیان اینکه "فساد، فساد می آورد و در سایر بخش ها نیز تاثیر می گذارد" خواستار سرعت بخشیدن روند رسیدگی به پرونده های فساد و تخلفات قانونی شده و اضافه کرد:"به نظر من قوهقضاييه در اين خصوص مثمر ثمر عمل كرده است ولي برخورد قضايي و كيفري با عوامل فساد قبل از اينكه جنبه تنيهي داشته باشد بايد جنبه بازدارندگي هم داشته باشد و به نظر ميرسد در اين راستا رسيدگي به پروندهها بايد سريعتر انجام شود و همين امر باعث بازدارندگي ميشود."
گسترش فساد و تخلفات دولتی
اظهارات روسای مجلس و دیوان عدالت اداری درباره افزایش فساد و همچنین افزایش چشمگیر شکایات مردمی از دستگاه ها و مدیران متخلف دولتی در شرایطی است که آبان ماه سال جاری "سازمان شفافیت بین المللی" که درباره فساد سیاسی و اقتصادی در کشورهای جهان تحقیق و بررسی می کند، در پانزدهمین گزارش سالانه خود در خصوص فساد اقتصادی در دنیا، ایران را در بین 178 کشور جهان در رتبه 146 و همطراز با کشورهایی همچون هائیتی، کامرون، لیبی در مقامی پایین تر از پاکستان قرار داد.
البته مهرماه سال 88 نیز "سازمان شفافيت بين المللى" در گزارش خود ايران را در سال 2009 از نظر شاخص فساد با 27 پله سقوط نسبت به سال قبل تر در رتبه 168 قرار داده بود.هرچند بنا بر گزارش تازه این سازمان رتبه ایران در میان فاسد ترین کشورها در سیاست و اقتصاد 22 پله صعود داشته اما با این حال ایران همچنان درمیان 25 کشوری قرار گرفته که در آن ها بیشترین فساد اقتصادی وجود دارد.
اعلام این آمار و ارقام درباره افزایش فساد مالی و سیاسی در ایران وقتی در کنار اظهارات اخیر علی لاریجانی و محمدجعفر منتظری قرار می گیرد نشان می دهد که دولت همچنان به هشدارها درباره افزایش فساد و تخلف مدیرانش بی توجه است. این البته در شرایطی که پیش از این نیز بسیاری از مقامات مسئول و برخی از کارشناسان در کشور از افزایش تخلفات دولت انتقاد کرده بودند چنانکه پیش از این عبدالرضا رحمانی فضلی، رییس دیوان محاسبات کل کشور از وجود هزاران پرونده از فساد دولتی و مدیران متخلف در دستگاه قضایی خبرداده و گفته بود: "ما هم اكنون با 4500 پرونده و 13500 مدير متخلف درگير هستيم."
مصطفی پورمحمدی، رییس سازمان بازرسی کل کشور نیز که این روزها سعی می کند کمتر آمار و ارقامی درباره تخلف و فساد مدیران دولتی ارایه کند، سال گذشته (21 آذرماه 88) در یک برنامه تلویزیونی از گسترش تخلفات و فساد در دستگاه های دولتی خبر داده و گفته بود: "تنها در یک مورد این تخلفات سازمان بازرسی 9 هزارو 831 نفر ازافرادی که بیش از یک میلیارد تومان پول گرفته اند را مورد شناسایی قرار داده است که حاضر نیستند این مبالغ را باز پس بدهند."
این اظهارات رییس سازمان بازرسی کل کشور در حالی بود که هفته پیش از آن، درست در نیمه آذرماه، صادق لاریجانی نیز با انتقاد از گسترش تخلفات اداری و فساد در دستگاه های مختلف کشور اعلام کرده بود: "عدهای مدعی و دنیاطلب هستند که با زیادهخواهیهای خود لکه ننگی برای نظام ما به شمار میآیند که قابل تحمل نیست و مسئولان نظام وظیفه دارند این مساله را با جدیت پیگیری کنند."
رییس قوه قضاییه در این انتقادات بی سابقه اش از گسترش فساد در دستگاه های دولتی خاطرنشان كرده بود: "کارمندانی از دولت با پررویی و جسارت تمام اسناد دولتی و مالی را جعل کرده و میلیاردها پول به جیب زدهاند اینها باید خوف داشته باشند و امنیت برای آنها باید به عدم امنیت تبدیل شود."
وی همچنین با استناد به شعارها و سخنان محمود احمدی نژاد در چند سال اخیر درباره مبارزه با فساد با کنایه تاکید کرده بود: "چند سال پیش آقای احمدینژاد گفت به کمک مردم و دستگاهها دست چپاولگران را کوتاه خواهیم کرد. من در اینجا اعلام میکنم که قوه قضائیه در این امر مصمم بوده و در خدمت شما هستیم!"
با تمام این آمارها و ارقام درباره افزایش تخلفات و فساد در دستگاه های دولتی اما 20 مردادماه سال جاری محمود احمدی نژاد پس از اعتراض ها و تذکرات پیاپی نمایندگان مجلس درباره عدم پایبندی به قانون وموارد مکرر تخلف در دولت، با دفاع از عملکرد مجموعه تحت ریاستش مدعی شده بود که: "دولت نهم و دهم قانونگراترین دولت بعد از انقلاب اسلامی است."
un"موسوی، کروبی و خاتمی را به جهنم بفرستید"
سایت اصولگرای الف، در یک موضع گیری بی سابقه، با وارد کردن انواع اتهامات و دشنام ها به رهبران جنبش سبز، خواستار محاکمه و فرستادن آنها به "جهنم" شد.
این سایت خبری ـ تحلیلی که متعلق به احمد توکلی، نماینده اصولگرای تهران و رئیس مرکز پژوهش های مجلس است، در مطلبی با عنوان "محرم آمد اما سران فتنه عاشورا هنوز محاکمه نشده اند"، رهبران جنبش اعتراضی ایران را "خائن، وطن فروش، مزدور و بی شرم" خواند.
الف با متهم کردن جنبش اعتراضی سبز و رهبران آن به دنباله روی از "لشگر عمر سعد" از مقامات قضایی جمهوری اسلامی خواست تا "از نجابت ملت سوءاستفاده نکنند" و در فرستادن رهبران این جنبش به جهنم، تاخیر نکنند.
سایت متعلق به احمد توکلی با فهرست کردن اتهاماتی مانند آتش زدن خیمه های امام حسین، کشیدن چادر از سر یک مادر شهید، بی ناموسی و شهوترانی در یک اتوبوس، حمله به یک جوان به علت ریش داشتن، سنگباران کردن نمازگزاران، آتش زدن اموال عمومی و حمله به مردم در روز عاشورا توسط طرفداران جنبش سبز، افزوده : " جنايات سبزهاي اموي در روز عاشورا چنان بود كه كاسه صبر انقلابي ملت را لبريز كرد."
این سایت اصولگرایان منتقد دولت با اشاره به راهپیمایی طرفداران حکومت در 9 دی و 22 بهمن سال گذشته، خواستار اعدام افرادی که آنها را "مزدوران و متهمان رديف اول كودتاي 88" معرفی کرده شده و آورده: "چه گلهايي كه بخاطر فتنه گري و لجبازي و خيانت اين موجودات شرور پرپر نشدند. خون آن هموطنان نباید پایمال شود."
سایت معتدل خواستار اعدام است
سایت الف این مطلب را به مناسبت نزدیک شدن به روز عاشورا و سالگرد حوادث خونینی که در جریان برگزاری مراسم ویژه آن در سال 1388 رخ داد، منتشر کرده است.
این سایت از جمله رسانه هایی است که به اصولگرایان معتدل و منتقد دولت نسبت داده می شود. احمد توکلی پیش از این با حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی، رسما مسئولیت الف را پذیرفته بود.
توکلی که از شاخص ترین چهره های منتقد محمود احمدی نژاد در جریان حاکم است، در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری که در 22 خرداد 88 برگزار شد، به طور مشخص از نامزد خاصی حمایت نکرد هرچند پس از کاندیداتوری محسن رضایی، تمایل خود به انتخاب او را نمایان کرد.
پس از برگزاری انتخابات و آغاز اعتراضات عمومی به نتایج اعلام شده که با سرکوب معترضان توسط حکومت همراه بود، احمد توکلی و وبسایت الف تلاش کردند موضعی میانه در این خصوص اتخاذ کنند؛ به گونه ای که ضمن رد احتمال تقلب در انتخابات، خواستار توجه مقامات ارشد نظام به اعتراضات و عدم برخورد خشونت بار با آنها شدند.
به دنبال برگزاری دادگاه های دسته جمعی زندانیان سیاسی پس از انتخابات که طی آنها برخی از چهره های شاخص اصلاح طلب به بیان اعترافاتی علیه خود و رهبران معترضان پرداختند، سایت الف از معدود سایت های وابسته به اصولگرایان بود که به شیوه برگزاری آن دادگاه ها انتقاد کرد.
دادگاه هایی که به گفته معترضان به نتایج انتخابات "ننگین" و "نمایشی" بودند و اعترافات بیان شده توسط زندانیان در آنها نیز تحت فشار و شکنجه گرفته شده بود. ادعایی که مدتی بعد توسط افرادی مانند محمدعلی ابطحی، عبدالله مومنی و حمزه کرمی که جزو متهمانی بودند که در این دادگاه ها به اعتراف علیه خود و همفکرانشان پرداخته بودند، تایید شد.
عاشورای تهران
در جریان تظاهرات طرفداران جنبش سبز و معترضان حکومت ایران در روز عاشورای سال گذشته مصادف با 6 دی 1388 در تهران، برابر آمار رسمی حداقل 5 تن از معترضان کشته و تعداد زیادی زخمی شدند. منابع خبری مردمی، بین المللی و رسانه ای نزدیک به جنبش سبز، تعداد کشته شده ها و زخمی های این روز را بسیار بیشتر از این آمار اعلام کرده اند.
به گفته شاهدان عینی و براساس گزارش رسانه ها، حوادث روز عاشورای سال 88 همراه با تظاهرات روز 30 خرداد همان سال، خونین ترین اعتراضات به حکومت جمهوری اسلامی پس از روی کار آمدن آن بوده است.
بر پایه عکس ها و تصاویر فراوانی که از اتفاقات این روز در اینترنت و تلویزیون های ماهواره ای منتشر شده، نیروهای امنیتی و لباس شخصی وابسته به حکومت برای سرکوب معترضان از انواع اسلحه های گرم و سرد استفاده کرده بودند.
به دنبال این اتفاقات، رسانه های حکومتی و بخصوص صدا و سیما و نیز مقامات امنیتی، انتظامی و قضایی جمهوری اسلامی مدعی شدند که معترضان با انجام کارهایی مانند سوت و کف زدن، آتش زدن خیمه های عزاداری و حمله به نمازگزاران حرمت روز عاشورا را شکستند.
این در حالی است که علیرغم پوشش تصویری گسترده اتفاقات آن روز توسط دوربین های تلویزیون دولتی، هیچ تصویری از آتش زدن خیمه های عزاداری توسط معترضان یا حمله به نمازگزاران منتشر نشد.
در مقابل هواداران جنبش سبز می گویند هنگام مورد حمله قرار گرفتن توسط نیروهای حکومتی، مشغول عزاداری برای امام حسین (امام سوم شیعیان) بودند و اتهامات عنوان شده توسط حکومت را رد می کنند. فیلم ها و تصاویر زیادی در اینترنت که موید این ادعای معترضان است وجود دارد.
در جریان اتفاقات این روز بود که سید علی حبیبی موسوی، خواهرزاده میرحسین موسوی به ضرب گلوله افرادی ناشناس به قتل رسید و یک خودروی سنگین نیروی انتظامی در میدان ولیعصر نیز با عبور از روی بدن یکی از معترضان (امیرارشد تاجمیر) که بر زمین افتاده بود، باعث مرگ او شد.
میرحسین موسوی، از رهبران جنبش سبز در بیانیه ای که پس از روز عاشورا صادر کرد، معترضان را "مردم خداجو" نامید و با "غیرقابل باور" توصیف کردن "خشونت ها" توسط حکومت، گفت: "زیر کردن راهپیمایان و تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست."
"گروهی از لشگر عمر سعد"
اما به رغم اسناد و شواهد موجود، حامیان جریان حاکم در جمهوری اسلامی کماکان اصرار دارند که این طرفداران جنبش سبز بوده اند که باید بابت هنجارشکنی در روز عاشورا محاکمه شوند.
سایت الف در مطلب خود با تاکید بر این موضوع نوشت: "همين يكسال پيش بود كه گروهي از لشگر عمر سعد در خيابانهاي غرب و مركز تهران ظاهر شدند و گوشهاي از وحشيگري سبز اموي را به نمايش گذاشتند."
به نوشته الف، این اتفاقات توسط "گروه خبیث لشگر عمر سعد (فرمانده لشگر مقابل امام حسین)" صورت گرفته است.
این وبسایت در ادامه با اشاره به اینکه "سران ميلشياي نفاق سبز از طوفان خشم ملت جان سالم به در بردند" آورده است: "مروز با آغاز دوباره محرم، داغ عاشوراي 88 يكبار ديگر زنده شده و با بخاطر آوردن حوادث سال گذشته، خون مان به جوش ميآيد وقتي مي بينيم مسببان آن همه فاجعه و همدستان مريم رجوي آزادند و يكيشان بازهم بيانيه صادر ميكنند. آن یکی مصاحبه می کند و ديگريشان بيشرمانه از آشتي و بازگشت به حاكميت سخن مي گويد."
اشاره این سایت به میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی است که در روزهای گذشته با صدور بیانیه ها و اظهارنظرهای متعدد، از شرایط موجود در کشور انتقاد کرده و خواستار بازگشت به مردم و برگزاری انتخابات آزاد برای پایان بحران شده اند.
الف با بیان اینکه "ما دستمان فعلاً به مهدي هاشمي و مريم رجوي و فرود فولادوند نمي رسد. اربابانشان در موساد و MI6 وCIA و در لندن و واشنگتن و تل آويو هم فعلاً از دسترس ما خارج اند" نوشت: "اما به سران فتنه كه دسترسي داريم. چرا به طومار بلند اتهامات اين خائنهای وطن فروش رسيدگي نشده است؟ آيا انصاف است در شهري كه شهيد دكتر مجيد شهرياري تنفس ميكرد، آن خائن متوهم یا آن شيخ بيسواد هم نفس بكشند و فضا را آلوده كنند؟"
سایت متعلق به احمد توکلی، رهبران جنبش سبز را "سران شعبه ای از لشگر عمر سعد که جامعه ما را با نكبت حضورشان آلوده ميكنند"، خوانده و افزوده است: "زندگي و نفس كشيدن اين خائنان وطن فروش، فقط و فقط بخاطر احترامي است كه به قانون ميگذاريم و گرنه همان 9 دي و شايد خيلي زودتر از آن می باید هر سه ضلع خيانت و فتنه را پيش عمرسعد ميفرستاديم."
به نوشته الف، "ملت انقلابی ایران به قانون احترام می گذارند اما مقامات قضایی نباید از نجابت ملت سواستفاده کنند و محاکمه و فرستادن آن سه خائن به جهنم را بیش از این به تاخیر اندازند. حضور اینها در جامعه ما ننگ خیانت به کشور و ننگ خدمت به خارجی و ننگ همدستی با مجاهدین و گروه تندر را عادی می کند. بازماندگان و رهروان عمرسعد و هم پیمانان مسعود رجوی و فرود فولاوند امروز نباید اینطور آزاد باشند و خشم انقلابی ملت ایران را به سخره بگیرند."
واکنش منفی کاربران
این مطلب سایت الف، با امضای فردی به نام "لیلی محسنی" نوشته شده که به نظر می آید نام مستعار باشد.
گفتنی است واکنش کاربران و خوانندگان این سایت به مطلب منتشر شده منفی بوده به گونه ای که نسبت آرای منفی به کامنت هایی که مطلب را تایید کرده اند، تقریبا 10 برابر بیشتر از آرای مثبت است.
شخص احمد توکلی هنوز موضعی در برابر این مطلب نگرفته است اما او در اواخر اسفند سال گذشته در گفت و گو با نشریه "مثلث"، گفته بود: "اگر موسوی به عاقبت کارهای خود فکر نکرده بود که چه سیاستمدار خام و بیارزشی و اگر فکر کرده بود که چه خائن نادان و وطن فروشی."
او همچنین در روزهای پایانی تابستان 88 هم در نامه سرگشاده ای خطاب به میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی نوشت: "ادامه معارضه چیزی جز خیانت به امام، انقلاب، اسلام، مردم و ایران نیست."
احمد توکلی در کابینه اول میرحسین موسوی در دهه 60 وزیر کار و امور اجتماعی بود.
این سایت خبری ـ تحلیلی که متعلق به احمد توکلی، نماینده اصولگرای تهران و رئیس مرکز پژوهش های مجلس است، در مطلبی با عنوان "محرم آمد اما سران فتنه عاشورا هنوز محاکمه نشده اند"، رهبران جنبش اعتراضی ایران را "خائن، وطن فروش، مزدور و بی شرم" خواند.
الف با متهم کردن جنبش اعتراضی سبز و رهبران آن به دنباله روی از "لشگر عمر سعد" از مقامات قضایی جمهوری اسلامی خواست تا "از نجابت ملت سوءاستفاده نکنند" و در فرستادن رهبران این جنبش به جهنم، تاخیر نکنند.
سایت متعلق به احمد توکلی با فهرست کردن اتهاماتی مانند آتش زدن خیمه های امام حسین، کشیدن چادر از سر یک مادر شهید، بی ناموسی و شهوترانی در یک اتوبوس، حمله به یک جوان به علت ریش داشتن، سنگباران کردن نمازگزاران، آتش زدن اموال عمومی و حمله به مردم در روز عاشورا توسط طرفداران جنبش سبز، افزوده : " جنايات سبزهاي اموي در روز عاشورا چنان بود كه كاسه صبر انقلابي ملت را لبريز كرد."
این سایت اصولگرایان منتقد دولت با اشاره به راهپیمایی طرفداران حکومت در 9 دی و 22 بهمن سال گذشته، خواستار اعدام افرادی که آنها را "مزدوران و متهمان رديف اول كودتاي 88" معرفی کرده شده و آورده: "چه گلهايي كه بخاطر فتنه گري و لجبازي و خيانت اين موجودات شرور پرپر نشدند. خون آن هموطنان نباید پایمال شود."
سایت معتدل خواستار اعدام است
سایت الف این مطلب را به مناسبت نزدیک شدن به روز عاشورا و سالگرد حوادث خونینی که در جریان برگزاری مراسم ویژه آن در سال 1388 رخ داد، منتشر کرده است.
این سایت از جمله رسانه هایی است که به اصولگرایان معتدل و منتقد دولت نسبت داده می شود. احمد توکلی پیش از این با حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی، رسما مسئولیت الف را پذیرفته بود.
توکلی که از شاخص ترین چهره های منتقد محمود احمدی نژاد در جریان حاکم است، در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری که در 22 خرداد 88 برگزار شد، به طور مشخص از نامزد خاصی حمایت نکرد هرچند پس از کاندیداتوری محسن رضایی، تمایل خود به انتخاب او را نمایان کرد.
پس از برگزاری انتخابات و آغاز اعتراضات عمومی به نتایج اعلام شده که با سرکوب معترضان توسط حکومت همراه بود، احمد توکلی و وبسایت الف تلاش کردند موضعی میانه در این خصوص اتخاذ کنند؛ به گونه ای که ضمن رد احتمال تقلب در انتخابات، خواستار توجه مقامات ارشد نظام به اعتراضات و عدم برخورد خشونت بار با آنها شدند.
به دنبال برگزاری دادگاه های دسته جمعی زندانیان سیاسی پس از انتخابات که طی آنها برخی از چهره های شاخص اصلاح طلب به بیان اعترافاتی علیه خود و رهبران معترضان پرداختند، سایت الف از معدود سایت های وابسته به اصولگرایان بود که به شیوه برگزاری آن دادگاه ها انتقاد کرد.
دادگاه هایی که به گفته معترضان به نتایج انتخابات "ننگین" و "نمایشی" بودند و اعترافات بیان شده توسط زندانیان در آنها نیز تحت فشار و شکنجه گرفته شده بود. ادعایی که مدتی بعد توسط افرادی مانند محمدعلی ابطحی، عبدالله مومنی و حمزه کرمی که جزو متهمانی بودند که در این دادگاه ها به اعتراف علیه خود و همفکرانشان پرداخته بودند، تایید شد.
عاشورای تهران
در جریان تظاهرات طرفداران جنبش سبز و معترضان حکومت ایران در روز عاشورای سال گذشته مصادف با 6 دی 1388 در تهران، برابر آمار رسمی حداقل 5 تن از معترضان کشته و تعداد زیادی زخمی شدند. منابع خبری مردمی، بین المللی و رسانه ای نزدیک به جنبش سبز، تعداد کشته شده ها و زخمی های این روز را بسیار بیشتر از این آمار اعلام کرده اند.
به گفته شاهدان عینی و براساس گزارش رسانه ها، حوادث روز عاشورای سال 88 همراه با تظاهرات روز 30 خرداد همان سال، خونین ترین اعتراضات به حکومت جمهوری اسلامی پس از روی کار آمدن آن بوده است.
بر پایه عکس ها و تصاویر فراوانی که از اتفاقات این روز در اینترنت و تلویزیون های ماهواره ای منتشر شده، نیروهای امنیتی و لباس شخصی وابسته به حکومت برای سرکوب معترضان از انواع اسلحه های گرم و سرد استفاده کرده بودند.
به دنبال این اتفاقات، رسانه های حکومتی و بخصوص صدا و سیما و نیز مقامات امنیتی، انتظامی و قضایی جمهوری اسلامی مدعی شدند که معترضان با انجام کارهایی مانند سوت و کف زدن، آتش زدن خیمه های عزاداری و حمله به نمازگزاران حرمت روز عاشورا را شکستند.
این در حالی است که علیرغم پوشش تصویری گسترده اتفاقات آن روز توسط دوربین های تلویزیون دولتی، هیچ تصویری از آتش زدن خیمه های عزاداری توسط معترضان یا حمله به نمازگزاران منتشر نشد.
در مقابل هواداران جنبش سبز می گویند هنگام مورد حمله قرار گرفتن توسط نیروهای حکومتی، مشغول عزاداری برای امام حسین (امام سوم شیعیان) بودند و اتهامات عنوان شده توسط حکومت را رد می کنند. فیلم ها و تصاویر زیادی در اینترنت که موید این ادعای معترضان است وجود دارد.
در جریان اتفاقات این روز بود که سید علی حبیبی موسوی، خواهرزاده میرحسین موسوی به ضرب گلوله افرادی ناشناس به قتل رسید و یک خودروی سنگین نیروی انتظامی در میدان ولیعصر نیز با عبور از روی بدن یکی از معترضان (امیرارشد تاجمیر) که بر زمین افتاده بود، باعث مرگ او شد.
میرحسین موسوی، از رهبران جنبش سبز در بیانیه ای که پس از روز عاشورا صادر کرد، معترضان را "مردم خداجو" نامید و با "غیرقابل باور" توصیف کردن "خشونت ها" توسط حکومت، گفت: "زیر کردن راهپیمایان و تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست."
"گروهی از لشگر عمر سعد"
اما به رغم اسناد و شواهد موجود، حامیان جریان حاکم در جمهوری اسلامی کماکان اصرار دارند که این طرفداران جنبش سبز بوده اند که باید بابت هنجارشکنی در روز عاشورا محاکمه شوند.
سایت الف در مطلب خود با تاکید بر این موضوع نوشت: "همين يكسال پيش بود كه گروهي از لشگر عمر سعد در خيابانهاي غرب و مركز تهران ظاهر شدند و گوشهاي از وحشيگري سبز اموي را به نمايش گذاشتند."
به نوشته الف، این اتفاقات توسط "گروه خبیث لشگر عمر سعد (فرمانده لشگر مقابل امام حسین)" صورت گرفته است.
این وبسایت در ادامه با اشاره به اینکه "سران ميلشياي نفاق سبز از طوفان خشم ملت جان سالم به در بردند" آورده است: "مروز با آغاز دوباره محرم، داغ عاشوراي 88 يكبار ديگر زنده شده و با بخاطر آوردن حوادث سال گذشته، خون مان به جوش ميآيد وقتي مي بينيم مسببان آن همه فاجعه و همدستان مريم رجوي آزادند و يكيشان بازهم بيانيه صادر ميكنند. آن یکی مصاحبه می کند و ديگريشان بيشرمانه از آشتي و بازگشت به حاكميت سخن مي گويد."
اشاره این سایت به میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی است که در روزهای گذشته با صدور بیانیه ها و اظهارنظرهای متعدد، از شرایط موجود در کشور انتقاد کرده و خواستار بازگشت به مردم و برگزاری انتخابات آزاد برای پایان بحران شده اند.
الف با بیان اینکه "ما دستمان فعلاً به مهدي هاشمي و مريم رجوي و فرود فولادوند نمي رسد. اربابانشان در موساد و MI6 وCIA و در لندن و واشنگتن و تل آويو هم فعلاً از دسترس ما خارج اند" نوشت: "اما به سران فتنه كه دسترسي داريم. چرا به طومار بلند اتهامات اين خائنهای وطن فروش رسيدگي نشده است؟ آيا انصاف است در شهري كه شهيد دكتر مجيد شهرياري تنفس ميكرد، آن خائن متوهم یا آن شيخ بيسواد هم نفس بكشند و فضا را آلوده كنند؟"
سایت متعلق به احمد توکلی، رهبران جنبش سبز را "سران شعبه ای از لشگر عمر سعد که جامعه ما را با نكبت حضورشان آلوده ميكنند"، خوانده و افزوده است: "زندگي و نفس كشيدن اين خائنان وطن فروش، فقط و فقط بخاطر احترامي است كه به قانون ميگذاريم و گرنه همان 9 دي و شايد خيلي زودتر از آن می باید هر سه ضلع خيانت و فتنه را پيش عمرسعد ميفرستاديم."
به نوشته الف، "ملت انقلابی ایران به قانون احترام می گذارند اما مقامات قضایی نباید از نجابت ملت سواستفاده کنند و محاکمه و فرستادن آن سه خائن به جهنم را بیش از این به تاخیر اندازند. حضور اینها در جامعه ما ننگ خیانت به کشور و ننگ خدمت به خارجی و ننگ همدستی با مجاهدین و گروه تندر را عادی می کند. بازماندگان و رهروان عمرسعد و هم پیمانان مسعود رجوی و فرود فولاوند امروز نباید اینطور آزاد باشند و خشم انقلابی ملت ایران را به سخره بگیرند."
واکنش منفی کاربران
این مطلب سایت الف، با امضای فردی به نام "لیلی محسنی" نوشته شده که به نظر می آید نام مستعار باشد.
گفتنی است واکنش کاربران و خوانندگان این سایت به مطلب منتشر شده منفی بوده به گونه ای که نسبت آرای منفی به کامنت هایی که مطلب را تایید کرده اند، تقریبا 10 برابر بیشتر از آرای مثبت است.
شخص احمد توکلی هنوز موضعی در برابر این مطلب نگرفته است اما او در اواخر اسفند سال گذشته در گفت و گو با نشریه "مثلث"، گفته بود: "اگر موسوی به عاقبت کارهای خود فکر نکرده بود که چه سیاستمدار خام و بیارزشی و اگر فکر کرده بود که چه خائن نادان و وطن فروشی."
او همچنین در روزهای پایانی تابستان 88 هم در نامه سرگشاده ای خطاب به میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی نوشت: "ادامه معارضه چیزی جز خیانت به امام، انقلاب، اسلام، مردم و ایران نیست."
احمد توکلی در کابینه اول میرحسین موسوی در دهه 60 وزیر کار و امور اجتماعی بود.
احمدی نژاد یک شبیخون فرهنگی است
مصاحبه با مهدی خزعلی،درخصوص انجمن حجتیه است. با او که تازگی از دومین دور زندانش خلاص شده، در مورد همکاری اش با سعید امامی در نیمه دهه70 هم سخن گفته ایم. این آیت الله زاده از شرایط زندان هم گفته و همچنین از اینکه: "امیدوارم که در ادامه این حرکت عظیم، دولت کریمه از خر شیطان پایین بیاید و دست از ظلم وتعدی بردارد، هر چند امیدی به اصلاح این دولت ندارم." این مصاحبه در پی می آید.
مصاحبه با سئوال در مورد ارتباط مهدی خزعلی با سعید امامی و نقش وی در برنامه "هویت" شروع می شود. او در پاسخ می گوید: "من بارها و بارها در مورد هویت گفته و نوشته ام، اما هربار که موضوعی، مقاله ای یا خبری از من درج می شود، این مسئله را افرادی قلم به مزد با هدایت جناح حاکم مطرح می کنند، هدف آنها تخریب شخصیت و ایجاد شبهه است !اولاً: من هیچ ارتباط تشکیلاتی و کاری با سعید امامی نداشتم، او در همه وزارتخانه ها و گاهی دانشگاهها تحلیل سیاسی ارائه می نمود، حتی برای سفرای جمهوری اسلامی تحلیل روابط خارجی ارائه می کرد و گفتگوی من با او در حوزه تئوری و بحث دینی و فرهنگی بوده است؛ من مخالف ترور و حذف فیزیکی بودم و او در شرایطی با حکم آنرا واجب می دانست. ثانیاً: در برنامه تلویزیونی هویت هیچ دخالتی نداشتم و من هم یک بیننده مثل همه مردم بودم، اما آن برنامه تلویزیونی را بصورت مستند مکتوب منتشرکردم. در آن ایام دگر اندیشانی که نامشان در کتاب آمد نه تنها مخالفتی نکردند، حتی هوشنگ گلشیری از آن دفاع کرد، و مخالف ما همین جناح حاکم امروز بود، من با علی لاریجانی به دادگاه رفتم، او از ما شکایت کرده بود. ثالثاً: من هنوز هم معتقدم که شبیخون فرهنگی برای مقابله با نظام طراحی شد و یکی از عوامل موثر این شبیخون فرهنگی را هم احمدی نژاد می دانم، او ازهمه موفق تر عمل کرد و در دوره کوتاهی توانست مردم را به روحانیت بد بین و از مرجعیت و ولایت فقیه جدا کند. او با دفاع خرافی و افراطی از دین وامام زمان، موجب سستی مردم در باورهای دینی شان شد، جوانان در دوره اوبرای مقدسات دینی و امام زمان روحی له الفداء جوک می گفتند! احمدی نژادبزرگترین چالش مشروعیت در برابر نظام و رهبری است، او همه چیزنظام را زیر سئوال برد، امروز هم من حاضرم متن دادگاه های نمایشی را منتشر و مستند نمایم - اگربگذارند - ولی جناح حاکم دیگر نمی خواهد تجربه "هویت" را تکرار کند و اجازه انتشار این رسوایی را نخواهد داد. رابعاً: موسسه فرهنگی انتشاراتی حیان ( ناشر برگزیده پزشکی) از سال 1372تاسیس و یک انتشارات خصوصی است و در میان 8000 ناشر بارها و بارها رتبه اول از جهت تعداد عناوین چاپ نخست را از آن خود کرد و بارها و بارها ناشربرگزیده شد. هرچند در دولت نهم و دهم در حصر اقتصادی بسر می برد و همه کارهای آن را مسدود کرده اند. امیدوارم که در ادامه این حرکت عظیم، دولت کریمه از خر شیطان پایین بیاید و دست از ظلم وتعدی بردارد، هر چند امیدی به اصلاح این دولت ندارم."
پس برسیم به بازداشت آخرتان. موضوع چه بود؟
من روز 21 مهر ماه در دفتر کارم بودم که سروان شایسته از پلیس امنیت تماس گرفت و مرا به آنجا دعوت ـ احضارـ کرد. پس از حضور در بازپرسی شعبه چهارم امنیت، قرار بازداشت موقت برایم صادر کردند تا به قول بازپرس قدری فکر کنم. 30 روز در اتاق فکر ـ همان سلول سابق! ـ بودم و بعد با قرار وثیقه دومیلیارد ریالی آزاد شدم. وثیقه توسط فردی که او را نمی شناختم و خواننده مقالات من بود تودیع شد. 25 روز در اعتصاب غذا بودم و از روز 16 ام اعتصاب إذا، خونریزی معده داشتم، از روز بیستم اعتصاب غذا هم به عنوان تنبیه،داروهای مرا قطع کردند و روز 25 ام اعتصاب غذا، آزاد شدم.
انجمن حجتیه
انجمن حجتیه در ابتدای فعالیتش قبل از انقلاب،مقبول مراجع،حتی آیت الله خمینی بود اما بعد از یک برهه ای این داستان معکوس شد. علت این از نظر یاران آیت اله خمینی دور بودن انجمن از مبارزه علیه شاه وعدم اعتقاد به این موضوع بود اما از منظری دیگر برخی معتقدند ایت الله خمینی ودیگر مراجع سازمان منسجم مذهبی شیخ محمود حلبی را برخلاف منافع خود میدیدند. شما کدام یک از این دو را تایید میکنید؟
حوزه و مراجع نسبت به انجمن و تلاش فرهنگی او در رد بهاییت خوش بین بودند، اما در جریان انقلاب، روحانیون و مراجع انقلابی از آنها دلخور شدند. مشی انجمن دوری از تنش های سیاسی بوده وهست، آنها به تلاش فرهنگی و آدم سازی فکر می کنند. آنها با ظهورانقلاب به این نتیجه رسیدند که در سایه حکومت اسلامی، راه آنها باز تروهموارتر می شود پس به انقلاب پیوستند. بعدها حزب توده و چپی ها با ایجاد فضای چپ مسئولین رانسبت به انجمن بد بین کردندو لذا من تاثیرترس از تشکیلات منسجم را موثر میدانم، در واقع از نظر آنها هر کسی که مرید داشته باشد یک خطر بالقوه است و انجمن مریدانی پر و پا قرص داشت که از نظر سواد هم برتر بودند. حکایت ترس قاضی بی سواد از وکیل با سواد است.
انجمن به مرجعیت آیت الله خویی اعتقاد داشت ومرجعیت ایت الله خمینی را برنمی تافت. این مساله ساز نبود؟
میتوان گفت بله. تقلید از آیت الله خویی هم بود و قصه انگشتری هدیه آیت الله خویی به شاه مزید بر علت شد.
در آن زمان، جلسات سخنرانی مذهبی انجمن در تهران دائر بود ولی در مقابل اقبال جوانان به حسینیه ارشاد، رونق در جلسات انجمن حجتیه کمتر دیده شد. این نشان از ان ندارد که انجمن با روح زمان در تضاد بود؟ واکنش انجمنی ها نسبت به دکتر شریعتی در ان برهه چه بود؟
انجمن با توجه به مشی اسلام سنتی و تبعیت از مرجعیت و روحانیت، نمیتوانست با افکار و نقدهای تند شریعتی کنار بیاید، همانطور که مطهری و خزعلی و مصباح با شریعتی کنار نیامدند. علی ایحال مسیر انجمن از کنار حسینیه ارشاد هم رد نمی شود، کما اینکه مطهری هم نتوانست در حسینیه دوام بیاورد و وقتی امر دایر شد که یا شریعتی یا مطهری، مسئولین حسینیه ارشاد به خواست جوانان آن روز شریعتی را انتخاب کردند. انجمن ریشه های دینی شریعتی را سست می دانست. او را نویسنده ای توانا اما اسلام شناس نمی دانست.
یک تحلیل وجود دارد که با اینکه حجتیه قبل از انقلاب رابطه خوبی با روحانیت داشت ولی بیشتر از اینکه متعهد به ایمان از س تعبد باشند به تخصص وتعقل نظر داشت؛ ازاین رو ست که دانشگاهیان انجمن بیشتر ازروحانیون است. میتوان گفت انجمن قبل از انقلاب دنبال اسلام بدون روحانیت بود؟
آیت الله حلبی معتقد بود که ما به طور تخصصی روی بهاییت کار می کنیم، وطبیعی است کادری که می خواهد تحت پوشش در محافل بهاییت نفوذ کند، نمی تواند فردای آن روز در مسجد شاه بالای منبر رود و روضه بخواند. این مشی و سیاست ایجاب می کرد که افراد در کسوت روحانی نباشند، هر چند اساتید روحانی هم در انجمن به تدریس مشغول بودند. در واقع نوع کار و استراتژی انجمن به گونه ای بود که یک روحانی نمی توانست با لباس آنرا انجام دهد، نفوذ در محافل بهاییت و حتی بعضی محافل را انجمنی های نفوذی انجام می دادند.
بعد از حادثه 17شهریور 57 چه شد که به ناگاه نظر شیخ محمود حلبی نسبت به فعالیت انقلابی عوض شد. این را نمی توان نوعی فرصت طلبی سیاسی قلمداد کرد؟
انجمن در اواخر کار به انقلاب پیوست و تا چند سال بعد از انقلاب هم با صدوراطلاعیه از انقلاب حمایت می کرد، که این استفاده از فرصت بود تا بتوانند تشکیلات انجمن را حفظ کنند و توسعه دهند.
منظور فرصت طلبی از نوع منفی آن است.
فرصت طلبی دیگر منفی و مثبت ندارد، خیلی ها از موج انقلاب استفاده کردند برای اهداف خود، این هدف هاست که خوب و بد است، کردان هم در موج انقلاب خود را زندانی سیاسی جا زد! اما انجمن باور نداشت که انقلاب پیروز می شود و از عاشورا به بعد باور کرد.
هنگام انقلاب،بااینکه ایت الله خمینی در بدو ورود به ایران در مدرسه انجمن اقامت میکند وبسیاری از نزدیکان ایشان مانند آقای مطهری به انجمن نظر مثبت داشتند روی بر گردانی یا تلخ شدن ایشان نسبت به انجمن از کجا شکل گرفت؟ واقعا همان مسایل قبل از انقلاب وعدم اعتقاد انجمن به مبارزه بودیا اینکه طیف چپ مذهبی این تحلیل را برای ایت الله به وجود اوردند که انجمن رقیب جدی برای حاکمیت وقت است؟
من معتقدم چپ گراها که حزب توده در راس آنها بود خود را در معرض تلاش منسجم و تشکیلاتی انجمن میدیدند. از سوی دیگر عوامل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دانسته یا ندانسته نقش مهم و کلیدی در کوبیدن انجمن داشتند و نهایتاً سپاه با استفاده از آقای جنتی ( امام جمعه قم ) کار را یکسره کرد و تیرخلاص را بر انجمن زد. البته ذهنیت قبل از انقلاب هم موثر بود.
مثل جشن نیمه شعبان سال 55؟
انجمن در نیمه شعبان 57 هیچ جشنی نگرفت و یک اتهام بی اساس بود.
گفته می شود روزی که ایت الله خمینی ان سخنرانی معروف را علیه انجمن در سال 62 کرد اصلا قرار بر این نبوده واطرافیان ایشان انتظار سخن دیگری داشتند؛ از نظر شما آن سخنان غیر منتظره نبود؟
آن جملاتی که به انجمن نسبت دادند اصلاً مال انجمن نبود، وقتی ما به مهندس سجادی گفتیم: مگر تز شما این است که فساد زیاد شود تا امام زمان بیاید؛ خوب پاسخ می دادید. او می گفت: فضای سال های اول انقلاب جای پاسخ دادن نبود، ما فقط گفتیم که این مطالب از ما نیست و تعطیل کردیم که حملات تمام شود. اما سخنان امام،با سابقه قبلی و حذف نمایندگی قابل یش بینی بود، ذهن امام را مسموم کرده بودند. اما آن جملات در مورد انجمن غیر منتظره بود، و وقتی پدر نزد ایشان رفتند و گفتند: این مطالب مال انجمن نیست و اینها مال آخوندی در خمین است. امام فرمودند: خوب از خودشان دفاع می کردند. پدر به محضر امام عرض کردند: اگر دفاع می کردند، شائبه ایستادن در برابر فرمایش شما بود.
انجمن حجتیه هیچ وقت در منظرعمومی به غیر از خود شیخ محمود حلبی چهره وسخنگویی نداشت. این به عدم تربیت کادر برای رهبری بر میگردد یا میل انجمنی ها به فعالیت مخفی؟
اساساً شیوه انجمن شناسایی و نفوذ در محافل بهاییت بود، چون رقیب با این شیوه مخفی یارگیری می کرد، در واقع تاکتیک رزمی متناسب با دشمن طراحی شده بود و طبیعتاً افراد انجمن مثل محفل رقیب بسیار محرمانه و زیرکانه عمل می کردند و در نهایت هم با تصمیم خودشان تعطیل کردند؛ حالا هم هر وقت بخواهند بازمی کنند و نیازی به مجوز جدید نیست. آنها یک انجمن خیریه مذهبی دارای مجوز هستند و مجوزشان هم معتبر است.
در مقایسه با نهضت آزادی که انها هم در همان دهه 60 ممنوع شدند ولی اعضای رهبری شان شناخته شده هستند وهیچ وقت ممنوعیت را قبول نکردند وکم وبیش فعالیت خود را داشتند اما انجمن خیلی ساده ممنوعیت وشاید مخفی بودن را پذیرفت. این میل به مخفی شدن در نظربرخی با لژهای فراماسونری مقایسه شده است. چپ هاهم از فعالیت انجمن روایتی دارند که این سازمان را جز تشکیلاتی مخفی وبسیار پر نفوذ در لایه های مدیریتی کشور حتی در سطوح بالا بر میشمرند. این نظر برای افکار عمومی هم جا افتاده است.
آنها یک تشکیلات سیاسی نیستند و جلسات آنها در قالب جلسات مذهبی و بحث های دینی و علمی است، اگر دولتیها بخواهند این جلسات مذهبی را هم تعطیل کنند که روی رضا شاه را سفید کرده اند. در مورد نفوذ انجمن، با توجه به تربیت افراد با سواد بالای دینی و علمی و از سوی دیگر غیرسیاسی بودن، نفوذ این افراد تکنوکرات در نهادها و وزارتخانه ها بدیهی است، علی رغم حذف و گزینش سنگین، انجمن در همه ادارات نیرو دارد.
با رهبر شدن آیت الله خامنه ای وقرابت برخی از اعضای انجمن با او این نظر قوت گرفت که فعالیت های انجمن را آزاد میکند اما این اتفاق رخ نداد چرا؟
ایشان شناخت بیشتری نسبت به انجمن داشتند، مهندس مادرشاهی مشاور ایشان بود، اما فضای مسموم اجازه این کار را به ایشان نداد، در واقع همان کسانی که گزارش منفی به امام می دادند و سئوالات کذایی را در اختیار آقای جنتی قرار دادند تا در نماز جمعه قم بخواند، امروز فضا را سنگین می کنند و ابایی ندارند که به رهبری هم انگ انجمنی بزنند.
پدر شما نماینده آیت الله خمینی دراین انجمن بود؛ هم اکنون رابطه اش با این انجمن چگونه است؟ افکار انجمن در بنیاد غدیر پی گیری میشود؟
پدر از ابتدای انقلاب تا سال 60 نماینده امام در انجمن بودند (پس از جلسه ای که به اتفاق شهید مطهری برای موضوع انجمن خدمت امام رسیدند)، هنوز هم به این ها خوش بین هستند و آنها را امام زمانی می داند، همیشه هم برای کاهش فشار بر این ها تلاش کرده اند که اگر جایی ظلمی شده است رفع شود، اما بنیاد بین المللی غدیر هیچ ربطی به انجمن ندارد و هیچ انجمنی در آن عضو نیست و در این بنیاد فقط و فقط برای ترویج غدیر تلاش می شود.
در واکنش به مصاحبه حسین شریعتمداری در خصوص انجمن،[همشهری جوان شهریور ماه] این نظر ازسوی شما مطرح شد که انجمنی ها با امام وانقلاب هیچ مشکلی ندارند. واقعا معتقدید مخاطب سخنرانی تیرماه 62ایت الله خمینی انجمن نبوده است؟ نمی توان واکنش شما به این گفته ها را نوعی تلاش برای بازگرداندن انجمن به صحنه عمومی دانست؟
من معتقدم مردانه باید با رقیب هم سخن گفت، آقای شریعتمداری مغرضانه وبدور از انصاف سخن گفته بود، باید جواب میدادم. می دانم که مخاطب سخنان امام در سال 62 انجمن بود، اما آن مطالب ربطی به تفکر انجمن نداشت و ذهن امام را مسموم کرده بودند. اگرانجمن معتقد به ازدیاد فساد برای ظهور حضرت بود، چرا با بهاییت مبارزه کند؟ خوب از نظر انجمن بهاییت بزرگترین فساد بود.
شاید بشود این تلقی را کرد که سخنان شما زمینه بازگشت دوباره انجمن است.
من هم به انجمن انتقاد دارم، به جای خود، اما اینکه این دفاع بازگرداندن انجمن به صحنه است یا خیر، مهم نیست، باید حق را گفت ولو به نفع رقیب و به زیان ما باشد.
این روزها انجمن به چند گروه تقسیم شده است. هم مکتب تفکیک است وهم گروه پیرامون مهندس سجادی وپدر اقای ابطحی وافتخار زاده. رهبری میراث شیخ محمود الان با کیست؟ چه دسته وگروهی بودند که در مرداد ماه برای رسمی شدن به وزارت کشور مراجعه کرده بودند؟
اولاً کسی برای رسمی شدن مراجعه نکرده است، آقای ابطحی هم با انجمن ارتباط ندارد، سیاست های انجمن بعد ازآقای حلبی با مهندس سجادی است و افرادی چون افتخارزاده و حسینی و مادر شاهی و... نیز با انجمن همراهند و از کلاس های درسشان استفاده می شود.
این سجادی همان سجادی است که کتاب دهه ظهور رانوشته وشهبازی به آن اشاره میکند؟
این مهندس سجادی با نویسنده آن کتاب ( دکتر سجادی) فرق دارد، اما او از تشابه نام و فامیلی سوءاستفاده کرده است تا کتابش بهتر بفروش برسد!
نظریات سیاسی انجمن امروز دوری دین از سیاست است یا ترویج موعد گرایی به شکلی که دولت احمدی نژاد میکند؟ تفکر انجمن با دولت امروز هماهنگ است؟ دوستی ها ورفاقت های قدیمی اعضای رده بالا با ایت الله خامنه ای هنوزادامه دارد؟
سیاست انجمن جدایی دین و سیاست نیست، اما اگر در سیاست دخالت نمی کنند چون نتیجه بخش نمی دانند، حتی اگر به اندازه علی ابن یقطین خود را موثربدانند. در حکومت جور هم ورود می کنند تا کار مومنی را راه بیاندازند، اما ترسی عجیب انجمن را فرا گرفته است که حتی در مجلس عزا و عروسی هم می ترسند در گوش هم سخن بگویند. بارها و بارها مراسم مذهبی آنها مورد هجوم نیروهای امنیتی واقع شده است و موبایل ها ونت بوک های مهمانان را ضبط کرده اند. روابط بسیاری از بزرگان انجمن با رهبری خوب است، اما با دولت احمدی نژاد هیچ سنخیتی ندارند و آبشان توی یک جوی نمی رود.
بعد از حوادث انتخابات سال گذشته وسرکوب مردم توسط حاکمیت،نظریه دوربودن دین از دولت در جامعه بیشتر تقویت شد. واکنش اعضای انجمن به حوادث بعد از انتخابات چه گونه است؟ ایا حفظ حکومت به هر شکل وسیاقی را قبول دارند؟ نسبت به حقوق تضییع شده ملت چه واکنشی دارند؟ این حوادث تغییری درنگرش انجمن ایجاد نکرده است؟
بعد از انتخابات و سر کوب، انجمن قبل از همه در لاک فرو رفت؛ انجمن جنبش سبزرا تایید نکرده و نمی کند، ومعتقدست بهاییها هم در جنبش سبز هستند. من فکر می کنم انجمن به روایت معروف امیر مومنان (ع) عمل می کند که فرمود: "در فتنه چون بچه شتر باش، نه پشتی دارد تا سوارش شوند و نه شیری دارد تا بدوشند." انجمن مراقب است که به اطراف دعوا سواری ندهد، کسی آن را ندوشد، و شاخ کسی هم به آن نگیرد. در حاشیه دعوا را نظاره می کند و صد البته با طرف پیروز وارد مذاکره برای کار خودش می شود. من باور ندارم که انجمن هیچ یک از طرفین دعوای حاضر را حق بداند، کما اینکه من دعوای چپ و راست را سر لحاف ملا می دانم و هرگز جنگ حق و باطل یا حسین و یزید نمی دانم، اگر بخواهم مقطع کنونی را با مقطعی از تاریخ مقایسه کنم، می گویم: جنگ بنی امیه و بنی عباس است
مصاحبه با سئوال در مورد ارتباط مهدی خزعلی با سعید امامی و نقش وی در برنامه "هویت" شروع می شود. او در پاسخ می گوید: "من بارها و بارها در مورد هویت گفته و نوشته ام، اما هربار که موضوعی، مقاله ای یا خبری از من درج می شود، این مسئله را افرادی قلم به مزد با هدایت جناح حاکم مطرح می کنند، هدف آنها تخریب شخصیت و ایجاد شبهه است !اولاً: من هیچ ارتباط تشکیلاتی و کاری با سعید امامی نداشتم، او در همه وزارتخانه ها و گاهی دانشگاهها تحلیل سیاسی ارائه می نمود، حتی برای سفرای جمهوری اسلامی تحلیل روابط خارجی ارائه می کرد و گفتگوی من با او در حوزه تئوری و بحث دینی و فرهنگی بوده است؛ من مخالف ترور و حذف فیزیکی بودم و او در شرایطی با حکم آنرا واجب می دانست. ثانیاً: در برنامه تلویزیونی هویت هیچ دخالتی نداشتم و من هم یک بیننده مثل همه مردم بودم، اما آن برنامه تلویزیونی را بصورت مستند مکتوب منتشرکردم. در آن ایام دگر اندیشانی که نامشان در کتاب آمد نه تنها مخالفتی نکردند، حتی هوشنگ گلشیری از آن دفاع کرد، و مخالف ما همین جناح حاکم امروز بود، من با علی لاریجانی به دادگاه رفتم، او از ما شکایت کرده بود. ثالثاً: من هنوز هم معتقدم که شبیخون فرهنگی برای مقابله با نظام طراحی شد و یکی از عوامل موثر این شبیخون فرهنگی را هم احمدی نژاد می دانم، او ازهمه موفق تر عمل کرد و در دوره کوتاهی توانست مردم را به روحانیت بد بین و از مرجعیت و ولایت فقیه جدا کند. او با دفاع خرافی و افراطی از دین وامام زمان، موجب سستی مردم در باورهای دینی شان شد، جوانان در دوره اوبرای مقدسات دینی و امام زمان روحی له الفداء جوک می گفتند! احمدی نژادبزرگترین چالش مشروعیت در برابر نظام و رهبری است، او همه چیزنظام را زیر سئوال برد، امروز هم من حاضرم متن دادگاه های نمایشی را منتشر و مستند نمایم - اگربگذارند - ولی جناح حاکم دیگر نمی خواهد تجربه "هویت" را تکرار کند و اجازه انتشار این رسوایی را نخواهد داد. رابعاً: موسسه فرهنگی انتشاراتی حیان ( ناشر برگزیده پزشکی) از سال 1372تاسیس و یک انتشارات خصوصی است و در میان 8000 ناشر بارها و بارها رتبه اول از جهت تعداد عناوین چاپ نخست را از آن خود کرد و بارها و بارها ناشربرگزیده شد. هرچند در دولت نهم و دهم در حصر اقتصادی بسر می برد و همه کارهای آن را مسدود کرده اند. امیدوارم که در ادامه این حرکت عظیم، دولت کریمه از خر شیطان پایین بیاید و دست از ظلم وتعدی بردارد، هر چند امیدی به اصلاح این دولت ندارم."
پس برسیم به بازداشت آخرتان. موضوع چه بود؟
من روز 21 مهر ماه در دفتر کارم بودم که سروان شایسته از پلیس امنیت تماس گرفت و مرا به آنجا دعوت ـ احضارـ کرد. پس از حضور در بازپرسی شعبه چهارم امنیت، قرار بازداشت موقت برایم صادر کردند تا به قول بازپرس قدری فکر کنم. 30 روز در اتاق فکر ـ همان سلول سابق! ـ بودم و بعد با قرار وثیقه دومیلیارد ریالی آزاد شدم. وثیقه توسط فردی که او را نمی شناختم و خواننده مقالات من بود تودیع شد. 25 روز در اعتصاب غذا بودم و از روز 16 ام اعتصاب إذا، خونریزی معده داشتم، از روز بیستم اعتصاب غذا هم به عنوان تنبیه،داروهای مرا قطع کردند و روز 25 ام اعتصاب غذا، آزاد شدم.
انجمن حجتیه
انجمن حجتیه در ابتدای فعالیتش قبل از انقلاب،مقبول مراجع،حتی آیت الله خمینی بود اما بعد از یک برهه ای این داستان معکوس شد. علت این از نظر یاران آیت اله خمینی دور بودن انجمن از مبارزه علیه شاه وعدم اعتقاد به این موضوع بود اما از منظری دیگر برخی معتقدند ایت الله خمینی ودیگر مراجع سازمان منسجم مذهبی شیخ محمود حلبی را برخلاف منافع خود میدیدند. شما کدام یک از این دو را تایید میکنید؟
حوزه و مراجع نسبت به انجمن و تلاش فرهنگی او در رد بهاییت خوش بین بودند، اما در جریان انقلاب، روحانیون و مراجع انقلابی از آنها دلخور شدند. مشی انجمن دوری از تنش های سیاسی بوده وهست، آنها به تلاش فرهنگی و آدم سازی فکر می کنند. آنها با ظهورانقلاب به این نتیجه رسیدند که در سایه حکومت اسلامی، راه آنها باز تروهموارتر می شود پس به انقلاب پیوستند. بعدها حزب توده و چپی ها با ایجاد فضای چپ مسئولین رانسبت به انجمن بد بین کردندو لذا من تاثیرترس از تشکیلات منسجم را موثر میدانم، در واقع از نظر آنها هر کسی که مرید داشته باشد یک خطر بالقوه است و انجمن مریدانی پر و پا قرص داشت که از نظر سواد هم برتر بودند. حکایت ترس قاضی بی سواد از وکیل با سواد است.
انجمن به مرجعیت آیت الله خویی اعتقاد داشت ومرجعیت ایت الله خمینی را برنمی تافت. این مساله ساز نبود؟
میتوان گفت بله. تقلید از آیت الله خویی هم بود و قصه انگشتری هدیه آیت الله خویی به شاه مزید بر علت شد.
در آن زمان، جلسات سخنرانی مذهبی انجمن در تهران دائر بود ولی در مقابل اقبال جوانان به حسینیه ارشاد، رونق در جلسات انجمن حجتیه کمتر دیده شد. این نشان از ان ندارد که انجمن با روح زمان در تضاد بود؟ واکنش انجمنی ها نسبت به دکتر شریعتی در ان برهه چه بود؟
انجمن با توجه به مشی اسلام سنتی و تبعیت از مرجعیت و روحانیت، نمیتوانست با افکار و نقدهای تند شریعتی کنار بیاید، همانطور که مطهری و خزعلی و مصباح با شریعتی کنار نیامدند. علی ایحال مسیر انجمن از کنار حسینیه ارشاد هم رد نمی شود، کما اینکه مطهری هم نتوانست در حسینیه دوام بیاورد و وقتی امر دایر شد که یا شریعتی یا مطهری، مسئولین حسینیه ارشاد به خواست جوانان آن روز شریعتی را انتخاب کردند. انجمن ریشه های دینی شریعتی را سست می دانست. او را نویسنده ای توانا اما اسلام شناس نمی دانست.
یک تحلیل وجود دارد که با اینکه حجتیه قبل از انقلاب رابطه خوبی با روحانیت داشت ولی بیشتر از اینکه متعهد به ایمان از س تعبد باشند به تخصص وتعقل نظر داشت؛ ازاین رو ست که دانشگاهیان انجمن بیشتر ازروحانیون است. میتوان گفت انجمن قبل از انقلاب دنبال اسلام بدون روحانیت بود؟
آیت الله حلبی معتقد بود که ما به طور تخصصی روی بهاییت کار می کنیم، وطبیعی است کادری که می خواهد تحت پوشش در محافل بهاییت نفوذ کند، نمی تواند فردای آن روز در مسجد شاه بالای منبر رود و روضه بخواند. این مشی و سیاست ایجاب می کرد که افراد در کسوت روحانی نباشند، هر چند اساتید روحانی هم در انجمن به تدریس مشغول بودند. در واقع نوع کار و استراتژی انجمن به گونه ای بود که یک روحانی نمی توانست با لباس آنرا انجام دهد، نفوذ در محافل بهاییت و حتی بعضی محافل را انجمنی های نفوذی انجام می دادند.
بعد از حادثه 17شهریور 57 چه شد که به ناگاه نظر شیخ محمود حلبی نسبت به فعالیت انقلابی عوض شد. این را نمی توان نوعی فرصت طلبی سیاسی قلمداد کرد؟
انجمن در اواخر کار به انقلاب پیوست و تا چند سال بعد از انقلاب هم با صدوراطلاعیه از انقلاب حمایت می کرد، که این استفاده از فرصت بود تا بتوانند تشکیلات انجمن را حفظ کنند و توسعه دهند.
منظور فرصت طلبی از نوع منفی آن است.
فرصت طلبی دیگر منفی و مثبت ندارد، خیلی ها از موج انقلاب استفاده کردند برای اهداف خود، این هدف هاست که خوب و بد است، کردان هم در موج انقلاب خود را زندانی سیاسی جا زد! اما انجمن باور نداشت که انقلاب پیروز می شود و از عاشورا به بعد باور کرد.
هنگام انقلاب،بااینکه ایت الله خمینی در بدو ورود به ایران در مدرسه انجمن اقامت میکند وبسیاری از نزدیکان ایشان مانند آقای مطهری به انجمن نظر مثبت داشتند روی بر گردانی یا تلخ شدن ایشان نسبت به انجمن از کجا شکل گرفت؟ واقعا همان مسایل قبل از انقلاب وعدم اعتقاد انجمن به مبارزه بودیا اینکه طیف چپ مذهبی این تحلیل را برای ایت الله به وجود اوردند که انجمن رقیب جدی برای حاکمیت وقت است؟
من معتقدم چپ گراها که حزب توده در راس آنها بود خود را در معرض تلاش منسجم و تشکیلاتی انجمن میدیدند. از سوی دیگر عوامل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دانسته یا ندانسته نقش مهم و کلیدی در کوبیدن انجمن داشتند و نهایتاً سپاه با استفاده از آقای جنتی ( امام جمعه قم ) کار را یکسره کرد و تیرخلاص را بر انجمن زد. البته ذهنیت قبل از انقلاب هم موثر بود.
مثل جشن نیمه شعبان سال 55؟
انجمن در نیمه شعبان 57 هیچ جشنی نگرفت و یک اتهام بی اساس بود.
گفته می شود روزی که ایت الله خمینی ان سخنرانی معروف را علیه انجمن در سال 62 کرد اصلا قرار بر این نبوده واطرافیان ایشان انتظار سخن دیگری داشتند؛ از نظر شما آن سخنان غیر منتظره نبود؟
آن جملاتی که به انجمن نسبت دادند اصلاً مال انجمن نبود، وقتی ما به مهندس سجادی گفتیم: مگر تز شما این است که فساد زیاد شود تا امام زمان بیاید؛ خوب پاسخ می دادید. او می گفت: فضای سال های اول انقلاب جای پاسخ دادن نبود، ما فقط گفتیم که این مطالب از ما نیست و تعطیل کردیم که حملات تمام شود. اما سخنان امام،با سابقه قبلی و حذف نمایندگی قابل یش بینی بود، ذهن امام را مسموم کرده بودند. اما آن جملات در مورد انجمن غیر منتظره بود، و وقتی پدر نزد ایشان رفتند و گفتند: این مطالب مال انجمن نیست و اینها مال آخوندی در خمین است. امام فرمودند: خوب از خودشان دفاع می کردند. پدر به محضر امام عرض کردند: اگر دفاع می کردند، شائبه ایستادن در برابر فرمایش شما بود.
انجمن حجتیه هیچ وقت در منظرعمومی به غیر از خود شیخ محمود حلبی چهره وسخنگویی نداشت. این به عدم تربیت کادر برای رهبری بر میگردد یا میل انجمنی ها به فعالیت مخفی؟
اساساً شیوه انجمن شناسایی و نفوذ در محافل بهاییت بود، چون رقیب با این شیوه مخفی یارگیری می کرد، در واقع تاکتیک رزمی متناسب با دشمن طراحی شده بود و طبیعتاً افراد انجمن مثل محفل رقیب بسیار محرمانه و زیرکانه عمل می کردند و در نهایت هم با تصمیم خودشان تعطیل کردند؛ حالا هم هر وقت بخواهند بازمی کنند و نیازی به مجوز جدید نیست. آنها یک انجمن خیریه مذهبی دارای مجوز هستند و مجوزشان هم معتبر است.
در مقایسه با نهضت آزادی که انها هم در همان دهه 60 ممنوع شدند ولی اعضای رهبری شان شناخته شده هستند وهیچ وقت ممنوعیت را قبول نکردند وکم وبیش فعالیت خود را داشتند اما انجمن خیلی ساده ممنوعیت وشاید مخفی بودن را پذیرفت. این میل به مخفی شدن در نظربرخی با لژهای فراماسونری مقایسه شده است. چپ هاهم از فعالیت انجمن روایتی دارند که این سازمان را جز تشکیلاتی مخفی وبسیار پر نفوذ در لایه های مدیریتی کشور حتی در سطوح بالا بر میشمرند. این نظر برای افکار عمومی هم جا افتاده است.
آنها یک تشکیلات سیاسی نیستند و جلسات آنها در قالب جلسات مذهبی و بحث های دینی و علمی است، اگر دولتیها بخواهند این جلسات مذهبی را هم تعطیل کنند که روی رضا شاه را سفید کرده اند. در مورد نفوذ انجمن، با توجه به تربیت افراد با سواد بالای دینی و علمی و از سوی دیگر غیرسیاسی بودن، نفوذ این افراد تکنوکرات در نهادها و وزارتخانه ها بدیهی است، علی رغم حذف و گزینش سنگین، انجمن در همه ادارات نیرو دارد.
با رهبر شدن آیت الله خامنه ای وقرابت برخی از اعضای انجمن با او این نظر قوت گرفت که فعالیت های انجمن را آزاد میکند اما این اتفاق رخ نداد چرا؟
ایشان شناخت بیشتری نسبت به انجمن داشتند، مهندس مادرشاهی مشاور ایشان بود، اما فضای مسموم اجازه این کار را به ایشان نداد، در واقع همان کسانی که گزارش منفی به امام می دادند و سئوالات کذایی را در اختیار آقای جنتی قرار دادند تا در نماز جمعه قم بخواند، امروز فضا را سنگین می کنند و ابایی ندارند که به رهبری هم انگ انجمنی بزنند.
پدر شما نماینده آیت الله خمینی دراین انجمن بود؛ هم اکنون رابطه اش با این انجمن چگونه است؟ افکار انجمن در بنیاد غدیر پی گیری میشود؟
پدر از ابتدای انقلاب تا سال 60 نماینده امام در انجمن بودند (پس از جلسه ای که به اتفاق شهید مطهری برای موضوع انجمن خدمت امام رسیدند)، هنوز هم به این ها خوش بین هستند و آنها را امام زمانی می داند، همیشه هم برای کاهش فشار بر این ها تلاش کرده اند که اگر جایی ظلمی شده است رفع شود، اما بنیاد بین المللی غدیر هیچ ربطی به انجمن ندارد و هیچ انجمنی در آن عضو نیست و در این بنیاد فقط و فقط برای ترویج غدیر تلاش می شود.
در واکنش به مصاحبه حسین شریعتمداری در خصوص انجمن،[همشهری جوان شهریور ماه] این نظر ازسوی شما مطرح شد که انجمنی ها با امام وانقلاب هیچ مشکلی ندارند. واقعا معتقدید مخاطب سخنرانی تیرماه 62ایت الله خمینی انجمن نبوده است؟ نمی توان واکنش شما به این گفته ها را نوعی تلاش برای بازگرداندن انجمن به صحنه عمومی دانست؟
من معتقدم مردانه باید با رقیب هم سخن گفت، آقای شریعتمداری مغرضانه وبدور از انصاف سخن گفته بود، باید جواب میدادم. می دانم که مخاطب سخنان امام در سال 62 انجمن بود، اما آن مطالب ربطی به تفکر انجمن نداشت و ذهن امام را مسموم کرده بودند. اگرانجمن معتقد به ازدیاد فساد برای ظهور حضرت بود، چرا با بهاییت مبارزه کند؟ خوب از نظر انجمن بهاییت بزرگترین فساد بود.
شاید بشود این تلقی را کرد که سخنان شما زمینه بازگشت دوباره انجمن است.
من هم به انجمن انتقاد دارم، به جای خود، اما اینکه این دفاع بازگرداندن انجمن به صحنه است یا خیر، مهم نیست، باید حق را گفت ولو به نفع رقیب و به زیان ما باشد.
این روزها انجمن به چند گروه تقسیم شده است. هم مکتب تفکیک است وهم گروه پیرامون مهندس سجادی وپدر اقای ابطحی وافتخار زاده. رهبری میراث شیخ محمود الان با کیست؟ چه دسته وگروهی بودند که در مرداد ماه برای رسمی شدن به وزارت کشور مراجعه کرده بودند؟
اولاً کسی برای رسمی شدن مراجعه نکرده است، آقای ابطحی هم با انجمن ارتباط ندارد، سیاست های انجمن بعد ازآقای حلبی با مهندس سجادی است و افرادی چون افتخارزاده و حسینی و مادر شاهی و... نیز با انجمن همراهند و از کلاس های درسشان استفاده می شود.
این سجادی همان سجادی است که کتاب دهه ظهور رانوشته وشهبازی به آن اشاره میکند؟
این مهندس سجادی با نویسنده آن کتاب ( دکتر سجادی) فرق دارد، اما او از تشابه نام و فامیلی سوءاستفاده کرده است تا کتابش بهتر بفروش برسد!
نظریات سیاسی انجمن امروز دوری دین از سیاست است یا ترویج موعد گرایی به شکلی که دولت احمدی نژاد میکند؟ تفکر انجمن با دولت امروز هماهنگ است؟ دوستی ها ورفاقت های قدیمی اعضای رده بالا با ایت الله خامنه ای هنوزادامه دارد؟
سیاست انجمن جدایی دین و سیاست نیست، اما اگر در سیاست دخالت نمی کنند چون نتیجه بخش نمی دانند، حتی اگر به اندازه علی ابن یقطین خود را موثربدانند. در حکومت جور هم ورود می کنند تا کار مومنی را راه بیاندازند، اما ترسی عجیب انجمن را فرا گرفته است که حتی در مجلس عزا و عروسی هم می ترسند در گوش هم سخن بگویند. بارها و بارها مراسم مذهبی آنها مورد هجوم نیروهای امنیتی واقع شده است و موبایل ها ونت بوک های مهمانان را ضبط کرده اند. روابط بسیاری از بزرگان انجمن با رهبری خوب است، اما با دولت احمدی نژاد هیچ سنخیتی ندارند و آبشان توی یک جوی نمی رود.
بعد از حوادث انتخابات سال گذشته وسرکوب مردم توسط حاکمیت،نظریه دوربودن دین از دولت در جامعه بیشتر تقویت شد. واکنش اعضای انجمن به حوادث بعد از انتخابات چه گونه است؟ ایا حفظ حکومت به هر شکل وسیاقی را قبول دارند؟ نسبت به حقوق تضییع شده ملت چه واکنشی دارند؟ این حوادث تغییری درنگرش انجمن ایجاد نکرده است؟
بعد از انتخابات و سر کوب، انجمن قبل از همه در لاک فرو رفت؛ انجمن جنبش سبزرا تایید نکرده و نمی کند، ومعتقدست بهاییها هم در جنبش سبز هستند. من فکر می کنم انجمن به روایت معروف امیر مومنان (ع) عمل می کند که فرمود: "در فتنه چون بچه شتر باش، نه پشتی دارد تا سوارش شوند و نه شیری دارد تا بدوشند." انجمن مراقب است که به اطراف دعوا سواری ندهد، کسی آن را ندوشد، و شاخ کسی هم به آن نگیرد. در حاشیه دعوا را نظاره می کند و صد البته با طرف پیروز وارد مذاکره برای کار خودش می شود. من باور ندارم که انجمن هیچ یک از طرفین دعوای حاضر را حق بداند، کما اینکه من دعوای چپ و راست را سر لحاف ملا می دانم و هرگز جنگ حق و باطل یا حسین و یزید نمی دانم، اگر بخواهم مقطع کنونی را با مقطعی از تاریخ مقایسه کنم، می گویم: جنگ بنی امیه و بنی عباس است
از مرده آیت الله منتظری هم می ترسند
آیت الله منتظری اعلام کرده است به دلیل عدم امنیت و همچنین نیافتن مکانی مناسب، از برگزاری مراسم سالگرد رحلت این مرجع تقلید شیعه صرف نظر کرده اند. احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری در همین زمینه به "روز" می گویدبا برگزاری مراسم اولین سالگرد رحلت آیت الله منتظری در مسجد اعظم قم که مراسم های مربوط به مراجع تقلید در آن برگزار می شود، موافقت نشد و با توجه به پلمپ بودن دفتر این روحانی، خانواده او هیچ مکان مناسبی برای برگزاری مراسم در اختیار نداشته اند. او همچنین نبودامنیت و احتمال بازداشت و ضرب و شتم مردم از طرف نیروهای لباس شخصی و امنیتی را دیگر علت عدم برگزاری مراسم سالگرد برای آیت الله منتظری عنوان میکند.
آنچه آقای منتظری اشاره دارد در اطلاعیه ای که از سوی بیت ایت الله منتظری منتشر شده نیز اعلام شده اما دلیل واقعی عدم برگزاری مراسم سالگرد برای یک مرجع شیعه در جمهوری اسلامی چیست؟
احمد منتظری به محبوبیت پدرش در افکار عمومی و شکست تلاش های 20 ساله حکومت برای محو یاد و نام او در میان مردم اشاره می کند و می گوید همین شکست باعث شده است برخی حتی از مزار آیت الله منتظری و مرده او نیز هراس داشته باشند.
سعیده منتظری، فرزند دیگر آیت الله منتظری نیز در مطلبی با عنوان "در فقدان پدر" دروبلاگ شخصی اش خطاب به پدر مرحومش نوشته است: "پدر جان! اکنون بیا و بنگر که پس از تو، نام و یاد تو را هم تاب نیاوردند؛ آن شبه حقیقت ها که با شعار «یا حسین» به جنگ آرمانهای حسینی که همانا «هیهات منا الذلة» است برخاسته اند بر دفتر تو که کانونی برای حفظ و نشر آثار توست و مأمنی برای ستمدیدگان، و بر هر کس و هر کجا که نشانی از حق جویی و حق گویی و حق پویی دارد هجوم آوردند بیشتر از گذشته، به این خیال واهی که نام و یاد و راه تو را از تاریخ محو نمایند. اما زهی خیال باطل! جایگاه منتظری قلوب انسانهای آزاده است و این جایگاه را با زدن و بستن و شکستن و بردن نمی توان به دست آورد. و نیز بدانند که مظلومیت منتظری باعث محبوبیت افزونتر او خواهد گردید، و نیز باعث رسوایی بیشتر بدخواهان".
آیت الله حسینعلی منتظری، سرشناس ترین روحانی منتقد حکومت و مرجع تقلید شیعه، آذر ماه سال گذشته در سن هشتاد و هفت سالگی در شهر قم درحالی درگذشت که رسما اعلام کرده بود دولت محمود احمدی نژاد مشروعیت ندارد.
او با انتشار بیانیه های مختلف نسبت به برخوردهای صورت گرفته با مردم اعتراض کرده و به حاکمان جمهوری اسلامی هشدار داده بود و از همین رو بود که از او به عنوان "پدر معنوی جنبش سبز" یاد می شود.
مصاحبه "روز" با احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری را در ذیل بخوانید:
آقای منتظری، خانواده شما با انتشار اطلاعیه ای اعلام کرده اند به دلیل در اختیار نداشتن مکان مناسب، مراسم سالگرد برگزار نخواهید کرد. آیا به شما گفته اند مکانی برای مراسم در اختیارتان نمی گذارند؟
آیت الله منتظری از مراجع بزرگوار شیعه بوده و برای مراجع اعظم قم در مسجد اعظم این شهر مراسم برگزار میکنند. ما هم اقدام کردیم اما موافقت نکردند. سایر مساجد شهر هم وحشت داشتند که مسجد را برای مراسم در اختیار ما قرار دهند. از طرفی می خواستیم همچون مراسم چهلم درگذشت حاج آقا، مراسم سالگرد را در دفتر ایشان بگیریم که متاسفانه دفتر ایشان نیز از 6 ماه پیش پلمپ است و لذا واقعا هیچ مکان مناسبی برای برگزاری مراسم وجود ندارد.
نکته دیگری که در اطلاعیه اشاره شده فقدان امنیت برای شرکت کنندگان است، آیا شما اخباری مبنی بر برهم زدن مراسم دریافت کرده اید؟
اصل قضیه این است که ما برای برگزاری مراسم امنیت نداریم ولو اینکه امنیت توسط دیگران شکسته می شود ولی واقعا برای ما قابل قبول نیست که ما مردم را دعوت کنیم و بیایند و کتک بخورند و یا بازداشت شوند. ما تجربه چهلم حاج آقا را داریم که در دفتر ایشان برگزار کردیم؛ در سکوت و بدون اینکه شعاری سرداده شود برگزار شد اما ریختند و مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند و عده ای را بازداشت کردند و ما واقعا شرمنده شدیم که این بچه ها تا ماهها بعد از مراسم در بازداشت بودند. در حالیکه بسیاری از مردمی که امده بودند اصلا سیاسی نبودند فقط آمده بودند که در مراسم ترحیم مرجع تقلیدشان شرکت کنند. ما تجربه سال گذشته را داریم و روح آیت الله منتظری هم راضی نیست مردم بیایند و آزار ببینند.
با این حال گفته می شود که طرفداران آیت الله منتظری قصد برگزاری مراسم بر مزار ایشان را دارند آیا شما در جریان این مساله هستید؟
گزارشی بود که گویا مردم می خواهند تجمع کنند؛ ما تاجایی که توانستیم حتی در مصاحبه با یکی از رادیو ها خواهش کردیم مراقب باشند هیچ نوع تشنجی صورت نگیرد. گفتیم و باز تاکید میکنیم که تنها فاتحه خوانی و قران خوانی و تجمع آرام مطلوب است و و روح حاج آقا هم واقعا راضی نیست از اینکه مردم اذیت شوند.
آقای منتظری؛ نه مکان مناسبی برای مراسم در اختیار شما قرار میدهند و نه امینت مراسم را تامین می کنند. ممکن است بفرمایید این به چه معناست؟ آیا پیام خاصی در آن نهفته؟
بله در اصل به صورت غیر رسمی می گویند که هیچ مراسمی برای آیت الله منتظری نباید برگزار شود. در اصل رفتارشان به همین منتهی می شود. این گونه به مردم پیام میدهند که شرکت نکنند؛ البته نه اینکه ما به این پیام ترتیب اثر داده باشیم اینطور نیست ما صرفا به خاطر مردم و اینکه مورد آزار قرار نگیرند مراسم را برگزار نمیکنیم. حالا ممکن است آقایان از این قضیه احساس قدرت کنند اما واقعیت این است که با زور خیلی کارها می توان کرد اما هنر حکومت در این است که بر قلب ها حکومت کند نه اینکه با زور و بازداشت بخواهد از چیزی جلو گیری کند.
ممکن است صریح تر بگویید که چرا حکومت نمی خواهد مراسمی برای آیت الله منتظری برگزار شود و مردم شرکت کنند؟ آیت الله منتظری که فوت کرده اند چه خطری برای حکومت دارند؟
آقایان فکر میکردند تبلیغاتشان اینقدر موثر بوده که هیچ کس رغبتی به حضور در مراسم آیت الله منتظری ندارد اما وقتی مردم برای تشییع پیکر ایشان آمدند، آنها هم شوکه شدند. در اصل خودشان تبلیغاتشان را باور کرده بودند و تصور داشتند آیت الله منتظری محبوبیتی بین مردم ندارد، لذا وقتی آن همه مردم برای تشییع آمدند آنها هم آمادگی مقابله با جمعیت را پیدا نکردند و تازه به خود آمدند و باز اشتباه دیگری مرتکب شدند، مردم را زدند و بازداشت کردند و این گونه خواستند از مردم انتقام بگیرند.
اگر به گذشته برگردیم آیت الله منتظری را از قائم مقامی برکنار کردند و شروع کردند به کوبیدن بر طبل تبلیغات که او ساده لوح بوده و بسیاری بحث های دیگر را مطرح کردند. 20 سال مدام همین ها را تکرار کردند اما پارسال به چشم خود دیدند که این تبلیغات فایده ای نداشته و مردم نپذیرفته اند. در اصل تصور میکنند اگر این رویه را ادامه ندهند باید پاسخگو باشند که چرا آیت الله منتظری را از قائم مقامی برکنار کردند؛ تصورشان این است که اگر بر حجم تبلیغات و برخوردهایشان نیفزایند بین مردم سئوال پیش می آید و لذا همچنان ادامه میدهند. آیت الله منتظری به لطف رشد تکنولوژی به خیلی از سئوالات توانست پاسخ بدهد. خاطراتش را نوشت و مردم هم در جریان قرار گرفتند. مدام بحث مهدی هاشمی را مطرح میکنند، در حالیکه قضیه مهدی هاشمی سه سال قبل از برکناری حاج آقا بوده و سه سال بعد از آن قضیه، بازهم آیت الله منتظری، قائم مقام بوده و هیچ ربطی به این مساله نداشته. بسیاری مسائل دیگر را مطرح میکنند که باز همه این مسائل پاسخ دارد و آیت الله منتظری هم پاسخ داده است لذا به فحاشی روی آورده اند و راه دیگری ندارند. شما ببینید رهبری در پیام تسلیت اش از آیت الله منتظری به عنوان "فقیه متبحر" یاد میکند اما کیهان هر روز به این فقیه متبحر فحش میدهد. در اصل برخی دوستان رهبری هم گوش به فرمان او نیستند ؛وقتی رهبر پیام داد باید جور دیگری برخورد میکردند نه اینکه با آن شدت با مردم تشییع کننده برخورد کردند در اصل برخوردهایی که با مردم کردند متناسب با پیام رهبری نبود و همین زنگ خطری است برای رهبری که باید بررسی کنند و ببینند چرا کسانی زیر نظر ایشان هستند اما کاری میکنند که خلاف پیام ایشان است. آیا با یک فقیه متبحر به گفته ایشان، اینطور برخورد می کنند؟
آقای منتظری، آقای عمادالدین باقی به دلیل مصاحبه با پدر شما به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده؛نظر شما درباره این حکم چیست آن هم با توجه به اینکه پدر شما ممنوع المصاحبه و ممنوع التصویر نبوده است؟
من متاسف ام از این حکمی که برای آقای باقی داده اند. در اصل دیدند که 20 سال زحماتشان برای محو کردن آیت الله منتظری بر باد رفته و هیچ ثمری برایشان نداشته است و آیت الله منتظری در قلب مردم جا دارد. همین شکست باعث شده است برخی حتی از مزار آیت الله منتظری و مرده او نیز هراس داشته باشند. 20 سال تبلیغات کردند و از هر تریبونی استفاده کردند و علیه آیت الله منتظری حرف زدند در حالیکه ایشان را کاملا بایکوت کرده بودند و ایشان قدرت دفاع از خود نداشت اما نتیجه عکس گرفتند. باید از همین درس عبرت بگیرند و فکر کنند چرا تمام تلاش هایشان بی اثر بوده است. آیت الله منتظری تا آخر عمر امیدوار بود که این آقایان به سوی مردم برگردند و اصلاح شوند. می گفت "کسی نمیخواهد اینها را نابود کند رویه درست نیست و باید اصلاح شود". امروز هم در حالی برای آقای باقی حکم زندان داده اند که در دین اسلام بر آزادی بیان و آزادی عقیده تاکید شده، در قانون اساسی هم بر آزادی بیان تصریح شده و ما واقعا امیدواریم کمی به خود بیایند و دست از این روش ها بردارند.
اکنون چند ماهی است دفتر آیت الله منتظری پلمپ شده؛ آیا شما برای فک پلمپ این دفتر اقدام کرده اید؟
ما هیچ اقدامی نکرده ایم. چون هیچ امیدی نداشتیم. اگر حتی یک درصد امید داشتیم قطعا اقدام می کردیم اما ما باید به دادگاه ویژه روحانیت شکایت ببریم که خود این دادگاه دفتر را پلمپ کرده، شکستن وسایل دفتر در حضور برخی مسئولان اش صورت گرفته و در حضور نیروی انتظامی و ماموران امنیتی بوده، حدود 12 ساعت شعار دادند و تخریب کردند و برخی مسئولین شهر هم در بین آنها بودند و نظاره می کردند. در نهایت هم دادگاه ویژه روحانیت دفتر را پلمپ کرد؛ چگونه از انها دادخواهی کنیم؟
سپاسگزارم از وقتی که دادید اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.
من امیدوارم تجدید نظر اساسی در روش آقایان حاصل شود. الان میان مردم هم بروید کسی برانداز نیست. با هر کسی که صحبت میکنیم حتی کسانی که شدید ترین انتقادات را دارند خواستار اصلاح هستند و مسئولان باید همین را قدر بدانند و از این فرصت استفاده کنند. ممکن است به جایی برسد مثل 32 سال قبل که دیگر هیچ راه بازگشتی نباشد. بهتر است در اولین فرصت زندانیان سیاسی را آزاد کنند و کسانی را که فجایع یک سال و نیم گذشته و جنایات کهریزک و سایر جنایات را رقم زدند را مجازات کنند.
آنچه آقای منتظری اشاره دارد در اطلاعیه ای که از سوی بیت ایت الله منتظری منتشر شده نیز اعلام شده اما دلیل واقعی عدم برگزاری مراسم سالگرد برای یک مرجع شیعه در جمهوری اسلامی چیست؟
احمد منتظری به محبوبیت پدرش در افکار عمومی و شکست تلاش های 20 ساله حکومت برای محو یاد و نام او در میان مردم اشاره می کند و می گوید همین شکست باعث شده است برخی حتی از مزار آیت الله منتظری و مرده او نیز هراس داشته باشند.
سعیده منتظری، فرزند دیگر آیت الله منتظری نیز در مطلبی با عنوان "در فقدان پدر" دروبلاگ شخصی اش خطاب به پدر مرحومش نوشته است: "پدر جان! اکنون بیا و بنگر که پس از تو، نام و یاد تو را هم تاب نیاوردند؛ آن شبه حقیقت ها که با شعار «یا حسین» به جنگ آرمانهای حسینی که همانا «هیهات منا الذلة» است برخاسته اند بر دفتر تو که کانونی برای حفظ و نشر آثار توست و مأمنی برای ستمدیدگان، و بر هر کس و هر کجا که نشانی از حق جویی و حق گویی و حق پویی دارد هجوم آوردند بیشتر از گذشته، به این خیال واهی که نام و یاد و راه تو را از تاریخ محو نمایند. اما زهی خیال باطل! جایگاه منتظری قلوب انسانهای آزاده است و این جایگاه را با زدن و بستن و شکستن و بردن نمی توان به دست آورد. و نیز بدانند که مظلومیت منتظری باعث محبوبیت افزونتر او خواهد گردید، و نیز باعث رسوایی بیشتر بدخواهان".
آیت الله حسینعلی منتظری، سرشناس ترین روحانی منتقد حکومت و مرجع تقلید شیعه، آذر ماه سال گذشته در سن هشتاد و هفت سالگی در شهر قم درحالی درگذشت که رسما اعلام کرده بود دولت محمود احمدی نژاد مشروعیت ندارد.
او با انتشار بیانیه های مختلف نسبت به برخوردهای صورت گرفته با مردم اعتراض کرده و به حاکمان جمهوری اسلامی هشدار داده بود و از همین رو بود که از او به عنوان "پدر معنوی جنبش سبز" یاد می شود.
مصاحبه "روز" با احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری را در ذیل بخوانید:
آقای منتظری، خانواده شما با انتشار اطلاعیه ای اعلام کرده اند به دلیل در اختیار نداشتن مکان مناسب، مراسم سالگرد برگزار نخواهید کرد. آیا به شما گفته اند مکانی برای مراسم در اختیارتان نمی گذارند؟
آیت الله منتظری از مراجع بزرگوار شیعه بوده و برای مراجع اعظم قم در مسجد اعظم این شهر مراسم برگزار میکنند. ما هم اقدام کردیم اما موافقت نکردند. سایر مساجد شهر هم وحشت داشتند که مسجد را برای مراسم در اختیار ما قرار دهند. از طرفی می خواستیم همچون مراسم چهلم درگذشت حاج آقا، مراسم سالگرد را در دفتر ایشان بگیریم که متاسفانه دفتر ایشان نیز از 6 ماه پیش پلمپ است و لذا واقعا هیچ مکان مناسبی برای برگزاری مراسم وجود ندارد.
نکته دیگری که در اطلاعیه اشاره شده فقدان امنیت برای شرکت کنندگان است، آیا شما اخباری مبنی بر برهم زدن مراسم دریافت کرده اید؟
اصل قضیه این است که ما برای برگزاری مراسم امنیت نداریم ولو اینکه امنیت توسط دیگران شکسته می شود ولی واقعا برای ما قابل قبول نیست که ما مردم را دعوت کنیم و بیایند و کتک بخورند و یا بازداشت شوند. ما تجربه چهلم حاج آقا را داریم که در دفتر ایشان برگزار کردیم؛ در سکوت و بدون اینکه شعاری سرداده شود برگزار شد اما ریختند و مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند و عده ای را بازداشت کردند و ما واقعا شرمنده شدیم که این بچه ها تا ماهها بعد از مراسم در بازداشت بودند. در حالیکه بسیاری از مردمی که امده بودند اصلا سیاسی نبودند فقط آمده بودند که در مراسم ترحیم مرجع تقلیدشان شرکت کنند. ما تجربه سال گذشته را داریم و روح آیت الله منتظری هم راضی نیست مردم بیایند و آزار ببینند.
با این حال گفته می شود که طرفداران آیت الله منتظری قصد برگزاری مراسم بر مزار ایشان را دارند آیا شما در جریان این مساله هستید؟
گزارشی بود که گویا مردم می خواهند تجمع کنند؛ ما تاجایی که توانستیم حتی در مصاحبه با یکی از رادیو ها خواهش کردیم مراقب باشند هیچ نوع تشنجی صورت نگیرد. گفتیم و باز تاکید میکنیم که تنها فاتحه خوانی و قران خوانی و تجمع آرام مطلوب است و و روح حاج آقا هم واقعا راضی نیست از اینکه مردم اذیت شوند.
آقای منتظری؛ نه مکان مناسبی برای مراسم در اختیار شما قرار میدهند و نه امینت مراسم را تامین می کنند. ممکن است بفرمایید این به چه معناست؟ آیا پیام خاصی در آن نهفته؟
بله در اصل به صورت غیر رسمی می گویند که هیچ مراسمی برای آیت الله منتظری نباید برگزار شود. در اصل رفتارشان به همین منتهی می شود. این گونه به مردم پیام میدهند که شرکت نکنند؛ البته نه اینکه ما به این پیام ترتیب اثر داده باشیم اینطور نیست ما صرفا به خاطر مردم و اینکه مورد آزار قرار نگیرند مراسم را برگزار نمیکنیم. حالا ممکن است آقایان از این قضیه احساس قدرت کنند اما واقعیت این است که با زور خیلی کارها می توان کرد اما هنر حکومت در این است که بر قلب ها حکومت کند نه اینکه با زور و بازداشت بخواهد از چیزی جلو گیری کند.
ممکن است صریح تر بگویید که چرا حکومت نمی خواهد مراسمی برای آیت الله منتظری برگزار شود و مردم شرکت کنند؟ آیت الله منتظری که فوت کرده اند چه خطری برای حکومت دارند؟
آقایان فکر میکردند تبلیغاتشان اینقدر موثر بوده که هیچ کس رغبتی به حضور در مراسم آیت الله منتظری ندارد اما وقتی مردم برای تشییع پیکر ایشان آمدند، آنها هم شوکه شدند. در اصل خودشان تبلیغاتشان را باور کرده بودند و تصور داشتند آیت الله منتظری محبوبیتی بین مردم ندارد، لذا وقتی آن همه مردم برای تشییع آمدند آنها هم آمادگی مقابله با جمعیت را پیدا نکردند و تازه به خود آمدند و باز اشتباه دیگری مرتکب شدند، مردم را زدند و بازداشت کردند و این گونه خواستند از مردم انتقام بگیرند.
اگر به گذشته برگردیم آیت الله منتظری را از قائم مقامی برکنار کردند و شروع کردند به کوبیدن بر طبل تبلیغات که او ساده لوح بوده و بسیاری بحث های دیگر را مطرح کردند. 20 سال مدام همین ها را تکرار کردند اما پارسال به چشم خود دیدند که این تبلیغات فایده ای نداشته و مردم نپذیرفته اند. در اصل تصور میکنند اگر این رویه را ادامه ندهند باید پاسخگو باشند که چرا آیت الله منتظری را از قائم مقامی برکنار کردند؛ تصورشان این است که اگر بر حجم تبلیغات و برخوردهایشان نیفزایند بین مردم سئوال پیش می آید و لذا همچنان ادامه میدهند. آیت الله منتظری به لطف رشد تکنولوژی به خیلی از سئوالات توانست پاسخ بدهد. خاطراتش را نوشت و مردم هم در جریان قرار گرفتند. مدام بحث مهدی هاشمی را مطرح میکنند، در حالیکه قضیه مهدی هاشمی سه سال قبل از برکناری حاج آقا بوده و سه سال بعد از آن قضیه، بازهم آیت الله منتظری، قائم مقام بوده و هیچ ربطی به این مساله نداشته. بسیاری مسائل دیگر را مطرح میکنند که باز همه این مسائل پاسخ دارد و آیت الله منتظری هم پاسخ داده است لذا به فحاشی روی آورده اند و راه دیگری ندارند. شما ببینید رهبری در پیام تسلیت اش از آیت الله منتظری به عنوان "فقیه متبحر" یاد میکند اما کیهان هر روز به این فقیه متبحر فحش میدهد. در اصل برخی دوستان رهبری هم گوش به فرمان او نیستند ؛وقتی رهبر پیام داد باید جور دیگری برخورد میکردند نه اینکه با آن شدت با مردم تشییع کننده برخورد کردند در اصل برخوردهایی که با مردم کردند متناسب با پیام رهبری نبود و همین زنگ خطری است برای رهبری که باید بررسی کنند و ببینند چرا کسانی زیر نظر ایشان هستند اما کاری میکنند که خلاف پیام ایشان است. آیا با یک فقیه متبحر به گفته ایشان، اینطور برخورد می کنند؟
آقای منتظری، آقای عمادالدین باقی به دلیل مصاحبه با پدر شما به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده؛نظر شما درباره این حکم چیست آن هم با توجه به اینکه پدر شما ممنوع المصاحبه و ممنوع التصویر نبوده است؟
من متاسف ام از این حکمی که برای آقای باقی داده اند. در اصل دیدند که 20 سال زحماتشان برای محو کردن آیت الله منتظری بر باد رفته و هیچ ثمری برایشان نداشته است و آیت الله منتظری در قلب مردم جا دارد. همین شکست باعث شده است برخی حتی از مزار آیت الله منتظری و مرده او نیز هراس داشته باشند. 20 سال تبلیغات کردند و از هر تریبونی استفاده کردند و علیه آیت الله منتظری حرف زدند در حالیکه ایشان را کاملا بایکوت کرده بودند و ایشان قدرت دفاع از خود نداشت اما نتیجه عکس گرفتند. باید از همین درس عبرت بگیرند و فکر کنند چرا تمام تلاش هایشان بی اثر بوده است. آیت الله منتظری تا آخر عمر امیدوار بود که این آقایان به سوی مردم برگردند و اصلاح شوند. می گفت "کسی نمیخواهد اینها را نابود کند رویه درست نیست و باید اصلاح شود". امروز هم در حالی برای آقای باقی حکم زندان داده اند که در دین اسلام بر آزادی بیان و آزادی عقیده تاکید شده، در قانون اساسی هم بر آزادی بیان تصریح شده و ما واقعا امیدواریم کمی به خود بیایند و دست از این روش ها بردارند.
اکنون چند ماهی است دفتر آیت الله منتظری پلمپ شده؛ آیا شما برای فک پلمپ این دفتر اقدام کرده اید؟
ما هیچ اقدامی نکرده ایم. چون هیچ امیدی نداشتیم. اگر حتی یک درصد امید داشتیم قطعا اقدام می کردیم اما ما باید به دادگاه ویژه روحانیت شکایت ببریم که خود این دادگاه دفتر را پلمپ کرده، شکستن وسایل دفتر در حضور برخی مسئولان اش صورت گرفته و در حضور نیروی انتظامی و ماموران امنیتی بوده، حدود 12 ساعت شعار دادند و تخریب کردند و برخی مسئولین شهر هم در بین آنها بودند و نظاره می کردند. در نهایت هم دادگاه ویژه روحانیت دفتر را پلمپ کرد؛ چگونه از انها دادخواهی کنیم؟
سپاسگزارم از وقتی که دادید اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.
من امیدوارم تجدید نظر اساسی در روش آقایان حاصل شود. الان میان مردم هم بروید کسی برانداز نیست. با هر کسی که صحبت میکنیم حتی کسانی که شدید ترین انتقادات را دارند خواستار اصلاح هستند و مسئولان باید همین را قدر بدانند و از این فرصت استفاده کنند. ممکن است به جایی برسد مثل 32 سال قبل که دیگر هیچ راه بازگشتی نباشد. بهتر است در اولین فرصت زندانیان سیاسی را آزاد کنند و کسانی را که فجایع یک سال و نیم گذشته و جنایات کهریزک و سایر جنایات را رقم زدند را مجازات کنند.
هفته حریق پر دامنه4
هفته حریق پر دامنه4
در جنگل های گلستان و سمنان
جنگلهای استان گلستان از سه هفته پیش در آتش می سوزد و دولت ناتوان از مهار این حریق است. گفته می شود سپاه پاسداران برای دریافت هواپیماها و هلیکوپترهای ویژه مهار حریق های جنگی با روسیه وارد مذاکره شده اما روسیه به دلیل تحریم های بین المللی حاضر به تحویل این هلیکوپترها و هواپیماها به ایران نشده اما خود اعلام آمادگی برای اقدام مستقل کرده است. یعنی اعزام هلیکوپترهای ویژه با خلبان های روسی!
سپاه پاسداران این پیشنهاد را نپذیرفته و با سه هلیکوپتر معمولی که آنها را موقتا به آبپاش تبدیل کرده اند و موادی شیمیائی اقدام به مهار آتش کرده که این تلاش با ناکامی همراه بوده است. نه تنها حریق را نتوانسته اند مهار کنند، بلکه گفته می شود پخش مواد شیمیائی همزمان شده با وزش باد به سمت تهران و در نتیجه این ذرات شیمیائی نیز به آسمان تهران رسیده و هوا را آلوده تر کرده است.
با گسترش حریق در جنگل های گلستان، روز گذشته معلوم شد که آتش، ۳۰ هکتار از جنگلهای “ابر” در شاهرود را نیز دربر گرفته و به گفته استانداری سمنان وزش باد بر میزان نگرانیها افزوده و بیم آن میرود که آتش، پهنه بیشتری از جنگلهای گلستان و سمنان را دربر میگیرد.
جنگلهای شمال اسرائیل اخیر دچار حریق شد و دولت این کشور حتی به کمک ارتش نتوانست این حریق را مهار کند. به همین دلیل از روسیه تقاضای کمک کردند و هواپیماهای غول پیکر روسی که در هر سورتی پرواز ۸۰ هزار لیتر آب و مواد خاموش کننده حمل میکنند، توانستند آتش را بهطور کامل مهار کنند.
هر هلیکوپتر اطفای حریق سپاه در هر پرواز، تنها ۳ هزار لیتر آب می تواند حمل کند که ۲۷ برابر کمتر از هواپیمای روسی است
در جنگل های گلستان و سمنان
جنگلهای استان گلستان از سه هفته پیش در آتش می سوزد و دولت ناتوان از مهار این حریق است. گفته می شود سپاه پاسداران برای دریافت هواپیماها و هلیکوپترهای ویژه مهار حریق های جنگی با روسیه وارد مذاکره شده اما روسیه به دلیل تحریم های بین المللی حاضر به تحویل این هلیکوپترها و هواپیماها به ایران نشده اما خود اعلام آمادگی برای اقدام مستقل کرده است. یعنی اعزام هلیکوپترهای ویژه با خلبان های روسی!
سپاه پاسداران این پیشنهاد را نپذیرفته و با سه هلیکوپتر معمولی که آنها را موقتا به آبپاش تبدیل کرده اند و موادی شیمیائی اقدام به مهار آتش کرده که این تلاش با ناکامی همراه بوده است. نه تنها حریق را نتوانسته اند مهار کنند، بلکه گفته می شود پخش مواد شیمیائی همزمان شده با وزش باد به سمت تهران و در نتیجه این ذرات شیمیائی نیز به آسمان تهران رسیده و هوا را آلوده تر کرده است.
با گسترش حریق در جنگل های گلستان، روز گذشته معلوم شد که آتش، ۳۰ هکتار از جنگلهای “ابر” در شاهرود را نیز دربر گرفته و به گفته استانداری سمنان وزش باد بر میزان نگرانیها افزوده و بیم آن میرود که آتش، پهنه بیشتری از جنگلهای گلستان و سمنان را دربر میگیرد.
جنگلهای شمال اسرائیل اخیر دچار حریق شد و دولت این کشور حتی به کمک ارتش نتوانست این حریق را مهار کند. به همین دلیل از روسیه تقاضای کمک کردند و هواپیماهای غول پیکر روسی که در هر سورتی پرواز ۸۰ هزار لیتر آب و مواد خاموش کننده حمل میکنند، توانستند آتش را بهطور کامل مهار کنند.
هر هلیکوپتر اطفای حریق سپاه در هر پرواز، تنها ۳ هزار لیتر آب می تواند حمل کند که ۲۷ برابر کمتر از هواپیمای روسی است
با مصرف بنزین تولید داخلی
با مصرف بنزین تولید داخلی
3 میلیون خودرو تهران
گاز خفه کن پخش می کنند!
در محافل صنعتی شنیده شده که بنزین تولیدی در مجتمعهای پتروشیمی یکی از مهمترین عوامل تشدید آلودگی و تولید ریز آلایندهها است. این موضوعی است که روابط عمومیهای سازمانهای مسوول نیز آن را طی دو سه روز اخیر شنیدهاند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از دنیای اقتصاد، در شرایطی که همچنان موضوع تداوم تعطیلیها به دلیل وضعیت هشدار هوای تهران در دست بررسی قرار دارد، گفته میشود که بنزین تولیدی پتروشیمیها عامل تشدید آلودگی است.
بنزین تولید داخل از اواسط تابستان امسال با اجرای طرح ضربتی تولید بنزین اقدام در حد 17 تا 20 میلیون لیتر بنزین (معادل 30 درصد نیاز داخلی) در 6 مجتمع پتروشیمی شروع شد.
مدیرعامل پتروشیمی جم که یکی از مجتمعهای تولیدکننده بنزین است، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» گفت: ما تنها خوراک تولید بنزین را به پالایشگاهها تحویل میدهیم و پتروشیمیها مسوول تحویل بنزین به خودروها نیستند. مواد اولیه تولیدی در مجتمعهای پتروشیمی پس از تحویل در پالایشگاهها تبدیل به بنزین میشوند. بنابراین تولیدکنندگان بنزین باید به این موضوع پاسخ بدهند. مجتمعهای پتروشیمی که خوراک مایع مصرف میکنند یک محصول جانبی به نام «بنزین پیرولیز» را در اختیار پالایشگاهها برای تولید بنزین قرار میدهد. همچنین «لایتاند» و «رافینیت» نیز از دیگر محصولاتی است که برای تولید بنزین به پالایشگاهها داده میشود.
در حال حاضر در تهران حدود 3 میلیون خودرو تردد میکند.
3 میلیون خودرو تهران
گاز خفه کن پخش می کنند!
در محافل صنعتی شنیده شده که بنزین تولیدی در مجتمعهای پتروشیمی یکی از مهمترین عوامل تشدید آلودگی و تولید ریز آلایندهها است. این موضوعی است که روابط عمومیهای سازمانهای مسوول نیز آن را طی دو سه روز اخیر شنیدهاند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از دنیای اقتصاد، در شرایطی که همچنان موضوع تداوم تعطیلیها به دلیل وضعیت هشدار هوای تهران در دست بررسی قرار دارد، گفته میشود که بنزین تولیدی پتروشیمیها عامل تشدید آلودگی است.
بنزین تولید داخل از اواسط تابستان امسال با اجرای طرح ضربتی تولید بنزین اقدام در حد 17 تا 20 میلیون لیتر بنزین (معادل 30 درصد نیاز داخلی) در 6 مجتمع پتروشیمی شروع شد.
مدیرعامل پتروشیمی جم که یکی از مجتمعهای تولیدکننده بنزین است، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» گفت: ما تنها خوراک تولید بنزین را به پالایشگاهها تحویل میدهیم و پتروشیمیها مسوول تحویل بنزین به خودروها نیستند. مواد اولیه تولیدی در مجتمعهای پتروشیمی پس از تحویل در پالایشگاهها تبدیل به بنزین میشوند. بنابراین تولیدکنندگان بنزین باید به این موضوع پاسخ بدهند. مجتمعهای پتروشیمی که خوراک مایع مصرف میکنند یک محصول جانبی به نام «بنزین پیرولیز» را در اختیار پالایشگاهها برای تولید بنزین قرار میدهد. همچنین «لایتاند» و «رافینیت» نیز از دیگر محصولاتی است که برای تولید بنزین به پالایشگاهها داده میشود.
در حال حاضر در تهران حدود 3 میلیون خودرو تردد میکند.
بیانیه عاشورائی مجمع روحانیون مبارز
بیانیه عاشورائی مجمع روحانیون مبارز
عاشورا زمانی حسینی است
که علیه ظلم و استبداد باشد
مجمع روحانیون مبارز بمناسبت فرارسیدن ماه محرم بیانیه ای صادر كرد. در این بیانیه آمده است:
با الهام از عاشورا باید ظلم وستم و استیلا طلبی و خود خواهی و مردم ستیزی در هر شکل و نحوه آن محکوم شود. و اینک بار دیگر محرم و عاشورا دلدادگان پیشوای آزادگان و سرور جوانان اهل بهشت امام حسین(ع) در تاریخی که همیشه اش عاشورا و در جغرافیایش که همه جایش کربلا است، یاد بزرگترین حماسه تاریخ بشر را پاس دارند و با امامی پیمانی دوباره ببندند که نه برای استیلای بر انسان و به بند کشیدن او بلکه برای تداوم رسالت جدش و برداشتن زنجیرهای اسارت و فرومایگی از پای و جان بندگان خدا به پا خاسته بود.
از یکسو دشمنان قسم خورده اسلام و ایران که نوعاً سلطه طلبان فزون خواهند انقلاب رهایی بخش ما و عزت و آزادی ملت شریف و پیشرفت کشور ما را نمی خواهند و با حمله نظامی، ترور، تحریم و فشارهای گوناگون در صدد مقابله با نظام و انقلاب و مردم ما بوده و هستند. از سوی دیگر هستند کسانی که به نام انقلاب و اسلام چهره نظام و حتی شخصیت والای امام را زشت جلوه می دهند و آشکارا به تحریف حقایق و ترویج دروغ و تهمت به نام دفاع از اسلام و انقلاب می پردازند و با رفتارهایی که نه با موازین اسلامی و نه با معیارهای قانون اساسی سازگار است مسبب پایمالی حقوق مسلم مردم و دادن بهانه به دست کسانی می شوند که می خواهند با هزینه کمتر نظام ما را از میان بردارند.
عاشورا زمانی حسینی است
که علیه ظلم و استبداد باشد
مجمع روحانیون مبارز بمناسبت فرارسیدن ماه محرم بیانیه ای صادر كرد. در این بیانیه آمده است:
با الهام از عاشورا باید ظلم وستم و استیلا طلبی و خود خواهی و مردم ستیزی در هر شکل و نحوه آن محکوم شود. و اینک بار دیگر محرم و عاشورا دلدادگان پیشوای آزادگان و سرور جوانان اهل بهشت امام حسین(ع) در تاریخی که همیشه اش عاشورا و در جغرافیایش که همه جایش کربلا است، یاد بزرگترین حماسه تاریخ بشر را پاس دارند و با امامی پیمانی دوباره ببندند که نه برای استیلای بر انسان و به بند کشیدن او بلکه برای تداوم رسالت جدش و برداشتن زنجیرهای اسارت و فرومایگی از پای و جان بندگان خدا به پا خاسته بود.
از یکسو دشمنان قسم خورده اسلام و ایران که نوعاً سلطه طلبان فزون خواهند انقلاب رهایی بخش ما و عزت و آزادی ملت شریف و پیشرفت کشور ما را نمی خواهند و با حمله نظامی، ترور، تحریم و فشارهای گوناگون در صدد مقابله با نظام و انقلاب و مردم ما بوده و هستند. از سوی دیگر هستند کسانی که به نام انقلاب و اسلام چهره نظام و حتی شخصیت والای امام را زشت جلوه می دهند و آشکارا به تحریف حقایق و ترویج دروغ و تهمت به نام دفاع از اسلام و انقلاب می پردازند و با رفتارهایی که نه با موازین اسلامی و نه با معیارهای قانون اساسی سازگار است مسبب پایمالی حقوق مسلم مردم و دادن بهانه به دست کسانی می شوند که می خواهند با هزینه کمتر نظام ما را از میان بردارند.
گزارش دکتر شکوری راد
از مراسم 16 آذر دانشگاه تهران
شاهد به نمایش در آمدن
بصیرت حقیقی بودم!
به دعوت “انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی” در مراسمی که این انجمن به پاس سالگرد 16 آذر در تالار شهید چمران دانشکده فنی برگزار کرده بود شر کت کردم. فوق العاده بود. جمعیت و شور و شوق آنها در تمام مدت بیش از چهار ساعت برنامه، حاضر و بارز بود. ابتدا از در اصلی دانشکده وارد شدم ولی نه تنها سالن اصلی بلکه سالن شهید رجب بیگی و کریدور پشت سالن هم پر از جمعیت مشتاق بود و من ناگزیر به سمت در پشتی رفتم.
از سال 57 که وارد دانشگاه شدم، تاکنون خاطرات بسیاری از این تالار دارم. از اولین آنها که برنامه مناظره شهید بهشتی با یک دانشجوی مخالف و فکر می کنم مارکسیست ناشناخته بود تا برنامه های مجمع عمومی انجمن که گاهی خودم برگزار کننده یا سخنران آن بوده ام، تا سخنرانی های خاتمی که بعضا مجری آن بوده ام و تا سالهای اخیر و بخصوص روز گذشته که بچه های انجمن، بصیرت حقیقی را در آن به نمایش گذاشتند.
دیروز دوباره دانشجو شده بودم و از شکوه مراسم چنان به وجد آمده بودم که گاهی از خود بی خود می شدم. وقتی نماینده انجمن بیانیه آنان را که گویی قلم فرشتگان الهی آن را نوشته بود و در واژه واژه و جمله جمله آن درد، فهم، مسئولیت، صراحت و شجاعت به کمال رسیده بود را خواند و پائین آمد، خود را یافتم که ایستاده بودم و با همان نشاط جوانی که در گذشته داشتم و دوباره در من پیدا شده بود برایش کف می زدم. دیدم که در اطرافم بقیه نیز ایستاده اند و تشویق می کنند. کاش همه می توانستند این بیانیه را بخوانند و یا بشنوند. پس از آن آقای مجید انصاری سخن گفت. او نیز که همچون سایرین تحت تأثیر بیانیه انجمن قرار گرفته بود احساسات خود را پنهان نکرد و بیانیه انجمن را که جامع و کامل به همه موضوعات روز پرداخته بود، ستود و خود نیز سخنانی بسیار عالی در نقد وضعیت سیاسی، مدیریتی و اقتصادی بر زبان راند و اعلام آمادگی کرد که با مدعیان دفاع از وضعیت جاری در کشور در این زمینه ها مناظره کند. انصاری مدعیان بصیرت را که از آن کاملا بی بهره هستند نیز به نقد کشید و آنها را به باز کردن چشمها بر روی حقایق دعوت کرد. انصاری معمولا خوب و سنجیده سخن می گوید، اما این بار و در چنان جمع پر شوری سخنانش شقشقه ای بود که بر دهان آورد. بعد بچه ها کلیپی را به نمایش گذاشتند که تر کیبی از تصاویر رجال ملی و مذهبی تاریخ معاصر، قطعات کوتاهی از سخنرانی ها یا مصاحبه های آنان و سرودهای اثر گذار چند دهه گذشته بود. گزینش، تلفیق و تدوین آنها فوق العاده جذاب و تأثیر گذار بود. عقلانیت و بلوغ سیاسی درآن به کمال رسیده بود. اختلافات به کنار گذاشته و از فضیلت هر یک از رهبران سیاسی توشه ای برای بهروزی ملت و کشور برگرفته شده بود. در طول نمایش این کلیپ شاید بیست دقیقه ای فرازها و فرودهای تاریخ معاصر از پیش چشم ها می گذشت و غم و شادی مربوط به آنها به تناوب در جان انسان می نشست. کاش همه بتوانند این کلیپ را ببینند. جلایی پور که آخرین سخنران بود. او نیز پس از آن که بیانیه انجمن را ستود، مثل همیشه ساده و روان نتیجه تحقیقات مفصل اجتماعی خود بر روی گفتمان دانشجویی در دهه های اخیر را باز گو کرد و بحث را به جایی رساند که جلسه حاضر شاهد مثال بارز آن بود. مهم ترین وجه گفتمانی دانشجویان به عرصه عمومی آوردن نقد قدرت بوده است و من اضافه می کنم بی هیچ چشم داشتی به کسب قدرت.
فکر می کنم مراسم روز گذشته، به همه، چه موافق و مخالف، این را ثابت کرده باشد که جنبش سبز که امتداد جنبش اصلاحات است در زیر پوست شهر و در رگهای مردمان جاریست. مگر نه این است که دانشجویان بخصوص در دانشگاه بزرگ تهران معیاری از کل جامعه هستند. این جنبش زنده است و به پیروزی خواهد رسید و دور نیست آن روز.
بر پایی این مراسم با شکوه و پر شور را به انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران که با پشتوانه تاریخی خود و با بصیرتی مثال زدنی امتداد خط عدالت جویی، آزادی خواهی و پیشرفت را در یافته و این خط را با صلابت دنبال می کند تبریک و به آنها احسنت می گویم. احسنت بر این بصیرت واقعی.
چهار سفر علنی و محرمانه
چهار سفر علنی و محرمانه
خامنه ای در قم
در پی راه حل چه مشکلی است؟
سفرهای پیاپی علنی و محرمانه علی خامنه ای به قم و دیدار با مراجع دست دوم و حتی سوم حوزه علمیه قم که اکنون به 4 سفر و دیدار در دو ماه گذشته رسیده با کدام انگیزه صورت می گیرد؟ او که به بیت این مراجع می رود، در پی چیست؟
این که او در تلاش تجدید سازمان حوزه و حکومتی تر کردن آنست، یک شوخی است، چرا که برای این امر باید اعلمیت داشته باشد که ندارد و دهها مرجع مذهبی در قم او را مجتهد هم نمی دانند. این که او در پی زمینه سازی برای نشاندن مجتبی به جای خود است نیز چک بی محل است و قطعا قابل برگشت. زیرا در حال حاضر، در صورت فوت خامنه ای، آنها که رهبر تعیین می کنند نه خبرگان، بلکه مافیائی است که کودتا کرده و در میان آنها فرماندهان کودتاچی دست بالا را دارند. این حدس که وی زمینه دستگیری موسوی و کروبی و خاتمی را فراهم می کند نیز بی اعتبار است، زیرا او برای دیدار به در خانه روحانیونی می رود که اساسا سیاسی نیستند و در 30 سال گذشته نیز مانند پیش از انقلاب وارد سیاست نشده و نمی شوند. روحانیونی از سنخ آیت الله "قمی" و یا "شاهرودی" در قم. بنابراین گمانه های زیر قابل طرح تر است:
1- او در تدارک سازماندهی کانون معدودی است که بتواند آن را بعنوان مرکز راهبری روحانیت، بر فراز مجلس خبرگان بنشاند و پایه های تبدیل جمهوری به حکومت اسلامی را تقویت کند.
2- در تدارک یک شورای رهبری است که در آن یک یا دو فرزند خود را هم جای بدهد.
3- یافتن چاره ای برای جلوگیری از پیوند دو حوزه قم و نجف علیه شخص او.
4- زمینه سازی برای واکنش مثبت روحانیون، پس از اولین آزمایش سلاح اتمی و همراهی با وی در صورت آغاز جنگ.
خامنه ای در قم
در پی راه حل چه مشکلی است؟
سفرهای پیاپی علنی و محرمانه علی خامنه ای به قم و دیدار با مراجع دست دوم و حتی سوم حوزه علمیه قم که اکنون به 4 سفر و دیدار در دو ماه گذشته رسیده با کدام انگیزه صورت می گیرد؟ او که به بیت این مراجع می رود، در پی چیست؟
این که او در تلاش تجدید سازمان حوزه و حکومتی تر کردن آنست، یک شوخی است، چرا که برای این امر باید اعلمیت داشته باشد که ندارد و دهها مرجع مذهبی در قم او را مجتهد هم نمی دانند. این که او در پی زمینه سازی برای نشاندن مجتبی به جای خود است نیز چک بی محل است و قطعا قابل برگشت. زیرا در حال حاضر، در صورت فوت خامنه ای، آنها که رهبر تعیین می کنند نه خبرگان، بلکه مافیائی است که کودتا کرده و در میان آنها فرماندهان کودتاچی دست بالا را دارند. این حدس که وی زمینه دستگیری موسوی و کروبی و خاتمی را فراهم می کند نیز بی اعتبار است، زیرا او برای دیدار به در خانه روحانیونی می رود که اساسا سیاسی نیستند و در 30 سال گذشته نیز مانند پیش از انقلاب وارد سیاست نشده و نمی شوند. روحانیونی از سنخ آیت الله "قمی" و یا "شاهرودی" در قم. بنابراین گمانه های زیر قابل طرح تر است:
1- او در تدارک سازماندهی کانون معدودی است که بتواند آن را بعنوان مرکز راهبری روحانیت، بر فراز مجلس خبرگان بنشاند و پایه های تبدیل جمهوری به حکومت اسلامی را تقویت کند.
2- در تدارک یک شورای رهبری است که در آن یک یا دو فرزند خود را هم جای بدهد.
3- یافتن چاره ای برای جلوگیری از پیوند دو حوزه قم و نجف علیه شخص او.
4- زمینه سازی برای واکنش مثبت روحانیون، پس از اولین آزمایش سلاح اتمی و همراهی با وی در صورت آغاز جنگ.
مهدی کروبی:
مهدی کروبی:
اگر جنگ شود، وضع ما
بدتر از افغانستان و عراق می شود
جمعی از فعالان دانشجویی و خانواده دانشجویان زندانی، به دیدار مهدی کروبی رفتند و او طی سخنانی از جمله گفت:
باید بنشینیم و بررسی کنیم که چرا اکنون بیشترین زندانیان سیاسی را داریم؟ چرا باید بیشترین فعال دانشجویی دربند را داشته باشیم؟ چرا اکنون شاهد بیشترین تعداد دانشجویان محروم از تحصیل و همچنین پناه جو هستیم؟ برای انقلاب و جمهوری اسلامی این وضع بسیار غم انگیز است. وقتی توفان سهمگین در کمین است، هیچکس نمی تواند نقشه بهره مندی از این توفان بکشد. قطعا در پی حادث شدن واقعه، با توجه به مساحت و شرایط کشورمان وضع ما به مراتب از افغانستان و عراق اسفناک تر خواهد شد. باید در حفظ نظام بکوشیم و در جهت اصلاح آن نهایت تلاش خود را به کار گیریم و از روی تدبیر و دوراندیشی شرایط جذب حداکثری و دفع حداقلی را فراهم آوریم.
فضای اقتصادی ما و همچنین دنیا ملتهب است، امروز بودجه های مملکت باید صرف اهداف عالی و پیشرفت ایران و ایرانی شود و نه اینکه به صورت کلان در بحث اطلاعاتی در راه نا به جا هزینه شود و در حالیکه ترور برخی از اساتید و پزشکان نه تنها انجام شده بلکه تا کنون موفق به کشف و معرفی عامرین این فاجعات نشده اند.
هر ساله به حرمت آیت الله بروجردی در سالروز فوت ایشان در فروردین ماه مراسم داریم و این حرکت ۴۰ سال است که انجام می شود، برای تمام آیات اعظام سفر کرده بدین گونه بوده وهست، حال میآیند و اوضاع را به سمتی می برند که بیت داغدار آیت الله العظمی منتظری مظلوم خود طی بیانیه اعلام می کند در اولین سالگرد فوت این مرجع گرانقدر برنامه عمومی برگزار نخواهند کرد. قطعا آنان دلچرکین هستند از این بابت و برای جلوگیری از تکرار حوادث تلخ سال گذشته این تصمیم را اتخاذ کرده اند برای اینکه به مردم مجددا آسیب وارد نشود.
الیته مطمئن باشید که این دوران گذراست و همه چیز بزودی به نحو احسن اصلاح خواهد شد.
اگر جنگ شود، وضع ما
بدتر از افغانستان و عراق می شود
جمعی از فعالان دانشجویی و خانواده دانشجویان زندانی، به دیدار مهدی کروبی رفتند و او طی سخنانی از جمله گفت:
باید بنشینیم و بررسی کنیم که چرا اکنون بیشترین زندانیان سیاسی را داریم؟ چرا باید بیشترین فعال دانشجویی دربند را داشته باشیم؟ چرا اکنون شاهد بیشترین تعداد دانشجویان محروم از تحصیل و همچنین پناه جو هستیم؟ برای انقلاب و جمهوری اسلامی این وضع بسیار غم انگیز است. وقتی توفان سهمگین در کمین است، هیچکس نمی تواند نقشه بهره مندی از این توفان بکشد. قطعا در پی حادث شدن واقعه، با توجه به مساحت و شرایط کشورمان وضع ما به مراتب از افغانستان و عراق اسفناک تر خواهد شد. باید در حفظ نظام بکوشیم و در جهت اصلاح آن نهایت تلاش خود را به کار گیریم و از روی تدبیر و دوراندیشی شرایط جذب حداکثری و دفع حداقلی را فراهم آوریم.
فضای اقتصادی ما و همچنین دنیا ملتهب است، امروز بودجه های مملکت باید صرف اهداف عالی و پیشرفت ایران و ایرانی شود و نه اینکه به صورت کلان در بحث اطلاعاتی در راه نا به جا هزینه شود و در حالیکه ترور برخی از اساتید و پزشکان نه تنها انجام شده بلکه تا کنون موفق به کشف و معرفی عامرین این فاجعات نشده اند.
هر ساله به حرمت آیت الله بروجردی در سالروز فوت ایشان در فروردین ماه مراسم داریم و این حرکت ۴۰ سال است که انجام می شود، برای تمام آیات اعظام سفر کرده بدین گونه بوده وهست، حال میآیند و اوضاع را به سمتی می برند که بیت داغدار آیت الله العظمی منتظری مظلوم خود طی بیانیه اعلام می کند در اولین سالگرد فوت این مرجع گرانقدر برنامه عمومی برگزار نخواهند کرد. قطعا آنان دلچرکین هستند از این بابت و برای جلوگیری از تکرار حوادث تلخ سال گذشته این تصمیم را اتخاذ کرده اند برای اینکه به مردم مجددا آسیب وارد نشود.
الیته مطمئن باشید که این دوران گذراست و همه چیز بزودی به نحو احسن اصلاح خواهد شد.
هاشمی رفسنجانی:
هاشمی رفسنجانی:
میدانستم چه تدارکی
برای 22 خرداد دیده اند
در رفت و آمد و اخبار مؤثق شور و اشتیاق مردم را میدیدم
و از برنامههای محافل مجریان انتخابات هم خبر داشتم.
هاشمی رفسنجانی در مرداد ماه گذشته، یعنی حدود 4 ماه پیش مصاحبه ای با ماهنامه ارتباطات کرد که بازتاب گسترده ای نیافت، و این درحالی است که در آن مصاحبه چند نکته مهم خبری وجود داشت. نکاتی که حکایت از آگاهی وی از طرح کودتای 22 خرداد داشت و برای افشای آن و در صورت امکان، خنثی سازی آن، نامه ای به علی خامنه ای نوشت و او را از چنین اقدامی برحذر داشت. او بدرستی پیش بینی کرد که در صورت وقوع چنین کودتائی دودی به آسمان برخواهد خواست که ضربه ای جبران ناپذیر به نظام است.
اشارات هاشمی به آن کودتا و پیش بینی نتیجه انتخابات 22 خرداد، در انطباق است با پیام های تبریک علی لاریجانی رئیس مجلس و صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه به میرحسین موسوی در ساعات پایانی انتخابات و شمارش آراء بعنوان پیروز انتخابات. این درحالی است که همه دست اندرکاران درجه اول حاکمیت جمهوری اسلامی بخوبی از این پیروزی اطلاع دارند و از توصیه علی خامنه ای به وزیر کشور برای اعلام آرام و بدون هیجان پیروزی موسوی در انتخابات نیز مطلع اند. خامنه ای چند ساعت پس از شمارش آراء و گزارش محرمانه پیروزی موسوی به شخص وی؛ به وزیر کشور گفته بود، بدون استفاده از کلمه "پیروزی" که در مقابل "شکست" است، خبر را گام به گام اعلام کنید، اما ساعاتی بعد از این توصیه یورش کودتائی آغاز شد.
تمام این جزئیات را که گام به گام در پیک نت منتشر شد، می توانید در شماره های هفته اول انتخابات 22 خرداد و کودتای 22 خرداد پیگیری کنید.
باز گردیم به مصاحبه هاشمی رفسنجانی و نکات مهمی که ما از آن بیرون کشیده و برای ثبت در تاریخ جمهوری منتشر می کنیم:
- انگیزه شما از نگارش آن نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری چه بود؟
هاشمی- دیدم کار بسیار زشتی انجام شد. در مناظره، آقای احمدینژاد حرفهایی را زده بود که غیر واقعی بود. تأسف بیشتر از این بود که همان حرفهای دروغ را پایه تبلیغات خویش قرار داد و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده میکرد.
انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکسالعمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با من و دیگر مدیران ارشد تاریخ انقلاب، همه دستاوردهای گذشته را به حراج گذاشت و اینگونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد. در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرف های ناقص گفتهاند. ترجیح می دهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامهای تهیه کردم. چون میبایست جواب آن حرفها داده میشد. میگویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سؤال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟
نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سه شنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سه شنبه میدادم، روزنامهها چهارشنبه مینوشتند و اگر چهارشنبه میدادم، پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام میشد. میخواستم جواب آن حرفها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفت و آمد و اخبار مؤثق شور و اشتیاق مردم را میدیدم. از برنامههای محافل مجریان انتخابات هم خبر داشتم.
به هر حال در همان فرصت باقیمانده برای رهبری معظم فرستادم و متأسفانه در آن فاصله ۲ ساعته باقی مانده نامه را به ایشان نداده بودند. چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که میخواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم.
وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از روی کامپیوتر میخواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را به ایشان نداده بودند.
پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظهای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدینژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچههای شما گفت. گفتم: فضا بهگونهای بود که اگرچه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد.
ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظهای روی نامه ندارم. ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر میکردم. گفتم: خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر میخواندید و به من میگفتید، منتشر نمیکردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر میکردم دو حالت داشت: اگر آقای احمدینژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم.
میدانستم چه تدارکی
برای 22 خرداد دیده اند
در رفت و آمد و اخبار مؤثق شور و اشتیاق مردم را میدیدم
و از برنامههای محافل مجریان انتخابات هم خبر داشتم.
هاشمی رفسنجانی در مرداد ماه گذشته، یعنی حدود 4 ماه پیش مصاحبه ای با ماهنامه ارتباطات کرد که بازتاب گسترده ای نیافت، و این درحالی است که در آن مصاحبه چند نکته مهم خبری وجود داشت. نکاتی که حکایت از آگاهی وی از طرح کودتای 22 خرداد داشت و برای افشای آن و در صورت امکان، خنثی سازی آن، نامه ای به علی خامنه ای نوشت و او را از چنین اقدامی برحذر داشت. او بدرستی پیش بینی کرد که در صورت وقوع چنین کودتائی دودی به آسمان برخواهد خواست که ضربه ای جبران ناپذیر به نظام است.
اشارات هاشمی به آن کودتا و پیش بینی نتیجه انتخابات 22 خرداد، در انطباق است با پیام های تبریک علی لاریجانی رئیس مجلس و صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه به میرحسین موسوی در ساعات پایانی انتخابات و شمارش آراء بعنوان پیروز انتخابات. این درحالی است که همه دست اندرکاران درجه اول حاکمیت جمهوری اسلامی بخوبی از این پیروزی اطلاع دارند و از توصیه علی خامنه ای به وزیر کشور برای اعلام آرام و بدون هیجان پیروزی موسوی در انتخابات نیز مطلع اند. خامنه ای چند ساعت پس از شمارش آراء و گزارش محرمانه پیروزی موسوی به شخص وی؛ به وزیر کشور گفته بود، بدون استفاده از کلمه "پیروزی" که در مقابل "شکست" است، خبر را گام به گام اعلام کنید، اما ساعاتی بعد از این توصیه یورش کودتائی آغاز شد.
تمام این جزئیات را که گام به گام در پیک نت منتشر شد، می توانید در شماره های هفته اول انتخابات 22 خرداد و کودتای 22 خرداد پیگیری کنید.
باز گردیم به مصاحبه هاشمی رفسنجانی و نکات مهمی که ما از آن بیرون کشیده و برای ثبت در تاریخ جمهوری منتشر می کنیم:
- انگیزه شما از نگارش آن نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری چه بود؟
هاشمی- دیدم کار بسیار زشتی انجام شد. در مناظره، آقای احمدینژاد حرفهایی را زده بود که غیر واقعی بود. تأسف بیشتر از این بود که همان حرفهای دروغ را پایه تبلیغات خویش قرار داد و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده میکرد.
انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکسالعمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با من و دیگر مدیران ارشد تاریخ انقلاب، همه دستاوردهای گذشته را به حراج گذاشت و اینگونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد. در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرف های ناقص گفتهاند. ترجیح می دهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامهای تهیه کردم. چون میبایست جواب آن حرفها داده میشد. میگویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سؤال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟
نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سه شنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سه شنبه میدادم، روزنامهها چهارشنبه مینوشتند و اگر چهارشنبه میدادم، پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام میشد. میخواستم جواب آن حرفها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفت و آمد و اخبار مؤثق شور و اشتیاق مردم را میدیدم. از برنامههای محافل مجریان انتخابات هم خبر داشتم.
به هر حال در همان فرصت باقیمانده برای رهبری معظم فرستادم و متأسفانه در آن فاصله ۲ ساعته باقی مانده نامه را به ایشان نداده بودند. چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که میخواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم.
وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از روی کامپیوتر میخواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را به ایشان نداده بودند.
پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظهای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدینژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچههای شما گفت. گفتم: فضا بهگونهای بود که اگرچه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد.
ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظهای روی نامه ندارم. ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر میکردم. گفتم: خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر میخواندید و به من میگفتید، منتشر نمیکردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر میکردم دو حالت داشت: اگر آقای احمدینژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم.
شکوری راد: صادق لاریجانی هم به موسوی تبریک گفته بود
شکوری راد: صادق لاریجانی هم به موسوی تبریک گفته بود
بی بی سی : علی شکوری راد، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران گفت که صادق لاریجانی، رئیس فعلی قوه قضائیه و عضو شورای نگهبان در زمان انتخابات ریاست جمهوری دهم، بعد از انتخابات به میرحسین موسوی، کاندیدای اصلاح طلب تبریک گفته بود.
آقای شکوری راد، در مناظره با عبدالرضا داوری، مدیر عامل سابق خبرگزاری دولتی ایرنا، که توسط بسیج دانشجویی دانشگاه لرستان برگزار شد، در دفاع از دیدگاه خود در مورد بروز تخلف در انتخابات اظهار داشت: "رسانه های خود شما گفتند که علی لاریجانی تلفنی به آقای موسوی تبریک گفت... چنین مطالبی راجع به آقای صادق لاریجانی نیز وجود دارد که تاکنون بنا به دلایلی رسانهای نشده است و اگر لازم بود این کار انجام خواهد شد."
اظهارات آقای شکوری راد در مورد "تبریک علی لاریجانی به میرحسین موسوی"، ظاهرا اشاره ای به مطلب منتشر شده در سایت رجا نیوز، از حامیان دولت، در ۱۹ مرداد ۱۳۸۸ بوده است.
در مطلب رجانیوز، از قول یک نماینده مجلس آمده بود: "کاری که ایشان (علی لاریجانی) بعد از ظهر روز اخذ رأی کرد و تلفنی به موسوی، به بهانه حتمی شدن ریاست جمهوریاش تبریک گفت، قابل گذشت نیست؛ زیرا او از جایگاه رئیس یک قوه و به عنوان کسی که قاعدتاً به اطلاعات و اخبار دست اول و محرمانه دسترسی دارد، وقتی به موسوی، آن هم قبل از پایان زمان رأی گیری تبریک گفت، در واقع او را دچار توهم و تشویق کرد تا مواضع فتنه انگیز و تحریک کننده بعدی را داشته باشد."
حدود یک سال پس از چاپ مطلب رجانیوز، خبرگزاری ایلنا از توزیع اطلاعیه ای علیه علی لاریجانی در حاشیه مراسم نمازجمعه ۲ مهر قم، توسط عدهای از هواداران دولت خبر داد.
به گزارش ایلنا، در این اطلاعیه که نویسندگان آن، خود را "جمع کثیری از طلاب، دانشجویان و مردم" نامیده بودند، ضمن انتقاد از موارد ناهمسویی آقای لاریجانی با دولت، خطاب به وی آمده بود: "گفته میشود شما به رقیب آقای احمدینژاد رای دادهاید و پیروزی او را نیز تلفنی تبریک گفتهاید، هنوز تکذیب روشنی از شما در این زمینه شنیده نشده است."
در یک اظهار نظر خبرساز دیگر در مورد نتایج انتخابات ریاست جمهوری، علیرضا زاکانی نماینده اصولگرای مجلس، در سخنرانی خود در ۱ آذر ۱۳۸۸ اظهار داشت که نظرسنجیهای وزارت اطلاعات و وزارت کشور و نیز جمعبندی شورای عالی امنیت ملی پیش از روز رای گیری، حاکی از آن بوده است که انتخابات به دور دوم کشیده میشود.
این اظهارات، که به معنی امکانپذیر نبودن پیروزی محمود احمدی نژاد در روز ۲۲ خرداد بود، از سوی سه دستگاه امنیتی فوق تکذیب نشد.
در مناظره علی شکوری راد و عبدالرضا داوری، مدیرعامل سابق ایرنا در واکنش به اشاره آقای شکوری راد به نظرسنجی وزارت اطلاعات قبل از انتخابات گفت: "من کاری به نظرسنجی وزارت اطلاعات ندارم، زیرا درون آن وزارتخانه طیفهای مختلفی وجود دارد."
وی افزود: "در روز ۲۰ خرداد ۸۸ براساس آخرین نظرسنجی که در ایرنا انجام دادیم بیش از ۶۳ درصد آرا را احمدینژاد کسب کرد و اگر تقلب بخواهد صورت گیرد حد و سقفی دارد."
بی بی سی : علی شکوری راد، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران گفت که صادق لاریجانی، رئیس فعلی قوه قضائیه و عضو شورای نگهبان در زمان انتخابات ریاست جمهوری دهم، بعد از انتخابات به میرحسین موسوی، کاندیدای اصلاح طلب تبریک گفته بود.
آقای شکوری راد، در مناظره با عبدالرضا داوری، مدیر عامل سابق خبرگزاری دولتی ایرنا، که توسط بسیج دانشجویی دانشگاه لرستان برگزار شد، در دفاع از دیدگاه خود در مورد بروز تخلف در انتخابات اظهار داشت: "رسانه های خود شما گفتند که علی لاریجانی تلفنی به آقای موسوی تبریک گفت... چنین مطالبی راجع به آقای صادق لاریجانی نیز وجود دارد که تاکنون بنا به دلایلی رسانهای نشده است و اگر لازم بود این کار انجام خواهد شد."
اظهارات آقای شکوری راد در مورد "تبریک علی لاریجانی به میرحسین موسوی"، ظاهرا اشاره ای به مطلب منتشر شده در سایت رجا نیوز، از حامیان دولت، در ۱۹ مرداد ۱۳۸۸ بوده است.
در مطلب رجانیوز، از قول یک نماینده مجلس آمده بود: "کاری که ایشان (علی لاریجانی) بعد از ظهر روز اخذ رأی کرد و تلفنی به موسوی، به بهانه حتمی شدن ریاست جمهوریاش تبریک گفت، قابل گذشت نیست؛ زیرا او از جایگاه رئیس یک قوه و به عنوان کسی که قاعدتاً به اطلاعات و اخبار دست اول و محرمانه دسترسی دارد، وقتی به موسوی، آن هم قبل از پایان زمان رأی گیری تبریک گفت، در واقع او را دچار توهم و تشویق کرد تا مواضع فتنه انگیز و تحریک کننده بعدی را داشته باشد."
حدود یک سال پس از چاپ مطلب رجانیوز، خبرگزاری ایلنا از توزیع اطلاعیه ای علیه علی لاریجانی در حاشیه مراسم نمازجمعه ۲ مهر قم، توسط عدهای از هواداران دولت خبر داد.
به گزارش ایلنا، در این اطلاعیه که نویسندگان آن، خود را "جمع کثیری از طلاب، دانشجویان و مردم" نامیده بودند، ضمن انتقاد از موارد ناهمسویی آقای لاریجانی با دولت، خطاب به وی آمده بود: "گفته میشود شما به رقیب آقای احمدینژاد رای دادهاید و پیروزی او را نیز تلفنی تبریک گفتهاید، هنوز تکذیب روشنی از شما در این زمینه شنیده نشده است."
در یک اظهار نظر خبرساز دیگر در مورد نتایج انتخابات ریاست جمهوری، علیرضا زاکانی نماینده اصولگرای مجلس، در سخنرانی خود در ۱ آذر ۱۳۸۸ اظهار داشت که نظرسنجیهای وزارت اطلاعات و وزارت کشور و نیز جمعبندی شورای عالی امنیت ملی پیش از روز رای گیری، حاکی از آن بوده است که انتخابات به دور دوم کشیده میشود.
این اظهارات، که به معنی امکانپذیر نبودن پیروزی محمود احمدی نژاد در روز ۲۲ خرداد بود، از سوی سه دستگاه امنیتی فوق تکذیب نشد.
در مناظره علی شکوری راد و عبدالرضا داوری، مدیرعامل سابق ایرنا در واکنش به اشاره آقای شکوری راد به نظرسنجی وزارت اطلاعات قبل از انتخابات گفت: "من کاری به نظرسنجی وزارت اطلاعات ندارم، زیرا درون آن وزارتخانه طیفهای مختلفی وجود دارد."
وی افزود: "در روز ۲۰ خرداد ۸۸ براساس آخرین نظرسنجی که در ایرنا انجام دادیم بیش از ۶۳ درصد آرا را احمدینژاد کسب کرد و اگر تقلب بخواهد صورت گیرد حد و سقفی دارد."
حضور بر مزار آیت الله منتظری
فراخوان خانواده زندانیان سیاسی
جرس: به مناسبت سالگرد درگذشت آیت الله العظمی حسینعلی منتظری "پدر معنوی جنبش سبز"، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی، طی دعوتی عمومی، خواستار حضور بر مزار آن مرحــوم در روز پنجشنبه سوم محـرم (۱٨آذرماه) و ادای احترام به آن اسوۀ اخلاق شدند.
به گزارش جـــرس، در بیانیۀ فراخوان خانواده های زندانیان سیاسی آمده است "در زمانهای که ظلم و جور باعث شده بود طبل ناامیدی صدایی رسا داشته باشد و حتی شاید برخی در پی توجیهی برای سکوت خود بودند و سرخوردگی و فسردگی گلوها را می فشرد، فریادهای حق خواهانه او بود که خون تازهای در شریانهای اخلاقی جامعه تزریق و همگان را دعوت به انسان ماندن کرد."
خانواده های زندانیان سیاسی همچنین خاطرنشان کرده اند "اکنون در آستانه سالگرد رحلت قدسی آن پدر برای ادای احترام، روز پنجشنبه بر مزارش حاضر خواهیم شد و امیدوارانه به نجوایی برای آزادی تمام زندانیان مینشینیم. به امید آن که ملت ما روزی شاهد نتیجه زحمات آن پیر سفرکرده و دیگر تلاشگران عرصه حقوق انسان را باشند و به پایان رنجهای مردم بینجامد."
متن کامل این فراخوان به شرح زیر است:
پنج شنبه سوم محرم، سالروز رحلت مردی است که تنها نام زیبنده او" پدر معنوی ملت ایران" است، چرا که آیت الله العظمی منتظری عینیت دست یاری پروردگار برای ملت ما بود و تجسم رحمت للعالمینی پیامبر. او اشتیاق علی به عدالت را با خود داشت و احترام دین به انسان را نمایان کرد؛ اما گویی تقدیر بر این بودکه تنها پس از ده روز از قدردانی کانون مدافعان حقوق بشر، سایه پدری او از سرمان برگرفته شود.
امید، اخلاق و احترام، هدایای آیت الله منتظری به خانوادههای ما بود. او به دربندان ما امید داد و برای فرزندان ما اسوه اخلاق بود و سبب شد اعضای خانوادههای زندانیان سیاسی در نزد مردم ایران محترم شمرده شوند.
در زمانهای که ظلم و جور باعث شده بود طبل ناامیدی صدایی رسا داشته باشد و حتی شاید برخی در پی توجیهی برای سکوت خود بودند و سرخوردگی و فسردگی گلوها را می فشرد، فریادهای حق خواهانه او بود که خون تازهای در شریانهای اخلاقی جامعه تزریق و همگان را دعوت به انسان ماندن کرد.
اکنون در آستانه سالگرد رحلت قدسی آن پدر برای ادای احترام، روز پنجشنبه بر مزارش حاضر خواهیم شد و امیدوارانه به نجوایی برای آزادی تمام زندانیان مینشینیم. به امید آن که ملت ما روزی شاهد نتیجه زحمات آن پیر سفرکرده و دیگر تلاشگران عرصه حقوق انسان را باشند و به پایان رنجهای مردم بینجامد.
لازم به ذکر است با وجود آنکه نهادها و مقامات امنیتی، امسال نیز همچون سال گذشته از برگزاری هر گونه مراسمی برای بزرگداشت مرحوم منتظری ممانعت کرده و تا کنون نیز اجازۀ برگزاری مراسم را نداده اند، علاقه مندان و شاگردان معظم له تصمیم گرفته اند مراسم بزرگداشت را با حضوری مردمی و قرائت فاتحه و تلاوت قرآن، در روز پنجشنبه ۱٨ آذر ٨٩ (سوم محرم) در همان محل (حرم حضرت معصومه و مزار آن فقیه مجاهد) برگزار نمایند و این حضور سبز از صبح آغاز و تا اذان مغرب ادامه خواهد داشت.
همچنین طبق گزارش ها، مراسمی مردمی نیز در نجف آباد اصفهان برگزار خواهد شد.
جرس: به مناسبت سالگرد درگذشت آیت الله العظمی حسینعلی منتظری "پدر معنوی جنبش سبز"، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی، طی دعوتی عمومی، خواستار حضور بر مزار آن مرحــوم در روز پنجشنبه سوم محـرم (۱٨آذرماه) و ادای احترام به آن اسوۀ اخلاق شدند.
به گزارش جـــرس، در بیانیۀ فراخوان خانواده های زندانیان سیاسی آمده است "در زمانهای که ظلم و جور باعث شده بود طبل ناامیدی صدایی رسا داشته باشد و حتی شاید برخی در پی توجیهی برای سکوت خود بودند و سرخوردگی و فسردگی گلوها را می فشرد، فریادهای حق خواهانه او بود که خون تازهای در شریانهای اخلاقی جامعه تزریق و همگان را دعوت به انسان ماندن کرد."
خانواده های زندانیان سیاسی همچنین خاطرنشان کرده اند "اکنون در آستانه سالگرد رحلت قدسی آن پدر برای ادای احترام، روز پنجشنبه بر مزارش حاضر خواهیم شد و امیدوارانه به نجوایی برای آزادی تمام زندانیان مینشینیم. به امید آن که ملت ما روزی شاهد نتیجه زحمات آن پیر سفرکرده و دیگر تلاشگران عرصه حقوق انسان را باشند و به پایان رنجهای مردم بینجامد."
متن کامل این فراخوان به شرح زیر است:
پنج شنبه سوم محرم، سالروز رحلت مردی است که تنها نام زیبنده او" پدر معنوی ملت ایران" است، چرا که آیت الله العظمی منتظری عینیت دست یاری پروردگار برای ملت ما بود و تجسم رحمت للعالمینی پیامبر. او اشتیاق علی به عدالت را با خود داشت و احترام دین به انسان را نمایان کرد؛ اما گویی تقدیر بر این بودکه تنها پس از ده روز از قدردانی کانون مدافعان حقوق بشر، سایه پدری او از سرمان برگرفته شود.
امید، اخلاق و احترام، هدایای آیت الله منتظری به خانوادههای ما بود. او به دربندان ما امید داد و برای فرزندان ما اسوه اخلاق بود و سبب شد اعضای خانوادههای زندانیان سیاسی در نزد مردم ایران محترم شمرده شوند.
در زمانهای که ظلم و جور باعث شده بود طبل ناامیدی صدایی رسا داشته باشد و حتی شاید برخی در پی توجیهی برای سکوت خود بودند و سرخوردگی و فسردگی گلوها را می فشرد، فریادهای حق خواهانه او بود که خون تازهای در شریانهای اخلاقی جامعه تزریق و همگان را دعوت به انسان ماندن کرد.
اکنون در آستانه سالگرد رحلت قدسی آن پدر برای ادای احترام، روز پنجشنبه بر مزارش حاضر خواهیم شد و امیدوارانه به نجوایی برای آزادی تمام زندانیان مینشینیم. به امید آن که ملت ما روزی شاهد نتیجه زحمات آن پیر سفرکرده و دیگر تلاشگران عرصه حقوق انسان را باشند و به پایان رنجهای مردم بینجامد.
لازم به ذکر است با وجود آنکه نهادها و مقامات امنیتی، امسال نیز همچون سال گذشته از برگزاری هر گونه مراسمی برای بزرگداشت مرحوم منتظری ممانعت کرده و تا کنون نیز اجازۀ برگزاری مراسم را نداده اند، علاقه مندان و شاگردان معظم له تصمیم گرفته اند مراسم بزرگداشت را با حضوری مردمی و قرائت فاتحه و تلاوت قرآن، در روز پنجشنبه ۱٨ آذر ٨٩ (سوم محرم) در همان محل (حرم حضرت معصومه و مزار آن فقیه مجاهد) برگزار نمایند و این حضور سبز از صبح آغاز و تا اذان مغرب ادامه خواهد داشت.
همچنین طبق گزارش ها، مراسمی مردمی نیز در نجف آباد اصفهان برگزار خواهد شد.
ناتوانی شرم آور در خاموش کردن آتش جنگل های گلستان و سمنان + عکس های جدید
نزدیک به سه هفته است که جنگل های استان سرسبز گلستان می سوزند و این آتش سوزی همچنان ادامه دارد. دیروز هم خبر رسید که آتش، جنگل های “ابر” در شاهرود را دربر گرفته و آن طور که دفتر استانداری سمنان اعلام کرده، وضعیت جوی و وزش باد بر میزان نگرانی ها افزوده و بیم آن می رود که آتش، پهنه بیشتری از جنگل های گلستان و سمنان را دربر می گیرد.
به گزارش عصرایران ، متاسفانه مسوولان مربوطه در استان های مذکور نیز اطلاع رسانی درستی در این زمینه نداشته و حتی بعضا شاهد آن بوده ایم که کوشیده اند موضوع را به نوعی کم اهمیت جلوه دهند، کمااینکه صبح روز چهارشنبه، یکی از مقامات استانداری گلستان در گفت و گوی رادیویی، مدعی شد که فقط برگ ها و شاخه های خشک در حال سوختن هستند و درختان آسیبی ندیده اند. وی همچنین گفت که آتش مهار ولی دوباره احیا شده است!
اما فارغ از این قیل و قال ها، متاسفانه باید به تلخی گفت که در همین لحظه ای که شما در حال خواندن این مطلب هستید، بخش های وسیعی از جنگل های زیبای دو استان گلستان و سمنان که به معنای واقعی “سرمایه ملی” اند در حال سوختن هستند و برغم شکست تلاش های انجام شده برای مهار آتش سوزی، مسوولان همچنان بر روش های قدیمی اصرار دارند و البته ابراز امیدواری کرده اند که انشاءالله با بارش باران مناسب آتش نیز خاموش شود!
آتش سوزی در جنگل های گلستان و سمنان نشان داد که مدیریت بحران و نگهداری از جنگل ها و منابع طبیعی در کشور تا چه اندازه فشل و ناکارآمد است والا حجم اولیه آتش آنچنان وسیع و عمیق نبود که نتوان از عهده اش برآمد.
کمبود وسایل هوایی اطفای حریق، با توجه به جنگلی و بعضا مرتفع بودن منطقه را شاید از عمده ترین دلایل ناکامی بزرگ اخیر دانست.
در حالی که در کشور ما، حجم عظیمی از بودجه ها، صرف مسایل غیرضرور مانند برگزاری همایش ها و بریز و بپاش ها می شود، برای حفظ و نگهداری از “جنگل های رو به زوال کشور”، بودجه چندانی در نظر گرفته نمی شود به گونه ای که امکانات هوایی اطفای حریق در همان حد و حدود قدیمی و مستهلک باقی مانده اند و نتیجه اش هم همین می شود که می بینیم: سوختن سرمایه های ملی جلوی چشمان بهت زده ملت؛ همین!
حالا جالب است که در این گیرودار که جنگل ها در حال سوختن اند، بعضی از مسوولان و کارشناسان به جای ارائه راهکارهای فوری و عملی برای نجات باقی مانده درختان، روشنفکرانه سخن از مقوله مهمی به نام فرهنگ سازی می گویند که البته در جای خود سخن درستی است اما در شرایط فعلی به درد جنگل های در حال سوختن نمی خورد و باز صدالبته بعد از اطفای حریق نیز کسی به فکر فرهنگ سازی نخواهد افتاد تا آتش بعدی و پزهای بعدی و مصاحبه های بعدی!
با همه این اوصاف و ناتوانی موجود در اطفای حریق ، به نظر می رسد راهکار فوری برای نجات جنگل های در حال سوختن درخواست کمک از کشور روسیه باشد.
چندی پیش، بخش های وسیعی از جنگل های شمال فلسطین اشغالی طعمه حریق شد. آتش نشانان اسراییلی، برغم تلاش های بی وقفه خود، نتوانستند از عهده حریق برآیند و آتش، تنها هنگامی مهار شد که هواپیماهای غول پیکر روسی در هر سورتی پرواز ۸۰ هزار لیتر آب و مواد خاموش کننده حمل می کنند، به کمک شان رفتند و در کنار یک فروند هواپیمای مشابه آمریکایی، توانستند آتش را به طور کامل مهار نمایند.
برای اینکه تفاوت هواپیماهای روسی با امکانات پروازی ایران مقایسه شود کافی است بدانیم که هر هلی کوپتر اطفای حریق در هر پرواز خود، تنها ۳ هزار لیتر آب حمل می کند که حدود ۲۷ برابر کمتر از هواپیمای روسی است، حال بماند سرعت و دقت عمل پرنده های پهن پیکر روس.
فراموش نکنیم که هر هزینه ای هم که برای اطفای حریق متحمل شویم، قطعا کمتر از هزینه آتش سوزی جنگل هایمان خواهد بود چه آنکه سالهای سال طول می کشد به جای درختی که امروز می سوزد، درختی مشابه قد علم کند.
نکته دیگر آنکه در طول مدتی که آتش در جنگل های کشور افتاده، ما رسانه ها، توجه چندانی بدان نکرده ایم که خود این، هشداری است مبنی بر اینکه مقوله ای به نام محیط زیست در کشور ما همچنان غریب ومهجور است که اگر سکوت خطبا و صاحبان تریبون و مسوولان را هم بدان بیفزاییم، عمق فاجعه بیشتر عیان می شود.
مروری بر سخنان مسوولان دولتی، نمایندگان مجلس، ائمه جمعه، رسانه ها و … طی یک ماه گذشته نشان می دهد که درباره مسایل غیرضروری کشور، مانند دعوای دو شخص سیاسی یا فلان جمله یک مقام مسوول، هزاران بار سخن گفته شده ، موضعگیری های آتشین شده و بگو و مگو برپا گردیده اما برای جنگل هایی که دارند می سوزند و از بین می روند، سکوتی مرگبار با چاشنی چند عکس و تیتر برپا شده است.
این همان موضوعی است که چندی پیش با عنوان “توزیع نامتناسب حساسیت ها” از آن یاد کردیم، آفتی که ایران امروز گرفتار آن است و حساسیت های جامعه بر روی مسایل دست چندم متمرکز است و موضوعات اصلی همچنان در بوته فراموش اند.
بعد از تحریر:
شاعر می فرماید: “گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من … آنچه البته به جایی نرسد فریاد است”؛ بنابراین زیاد امیدوار نباشید که این مطلب یا مطالب دیگر تلنگری باشد برای برخی از مسوولان! بنابراین دعا کنید باران بیاید تا هم جنگل های گلستان و سمنان خاموش شوند و هم آلودگی هوای شهرها از بین برود و هم مسوولان بلافاصله بعد از حل این دو مشکل، کنفرانس مطبوعاتی بگذارند و با اشاره به موفقیت خود در اطفای حریق و پاک سازی هوای شهرها، منتی هم بگذارند و بگویند قابلی نداشت!
راهکارهای تخیلی برای کاهش آلودگی هوا ؛ این یکی را هم بررسی کنید
هر حال این هواپیماها که می خواهند برای آب پاشی شهر ، یک دوری بر سر تهران بزنند ، لطف کنند سر راهشان ، دو تا بمب هم بیندازند روی این “کارخانه های تولید خودروهای آلاینده” تا ملت خلاص شوند!
عصر ایران – اگر فردی برای درمان تومور مغزی راهکار کچ گرفتن ” قوزک پا “ی شما را پیشنهاد دهد لابد تصور می شود که قصد شوخی دارد و البته چه شوخی بی مزه ای خواهد بود!
به نظر می رسد قصه پر غصه آلودگی در حد انفجار تهران و برخی راهکارهای اعلام شده از سوی مسئولان برای کاهش آلودگی این ابر شهر هم مانند مثال “درمان تومور مغزی با گچ کردن قوزک پا ” باشد.
دو روز پیش برخی مسئولان سخن از آب پاشی تهران با استفاده از هواپیماهای کوچک و هلی کوپترها برای کاهش آلودگی هوای تهران دادند . این خبر در نگاه اول به قدری بهت آور و مایه حیرت بود که گمان بر طنز بودن آن رفت ، اما اظهارات بعدی برخی مسئولان درتشریح موضوع و نیز اظهارات برخی دیگر از مسئولان در تشریح موانع عدم اجرایی شدن این پروژه ” شفا بخش “! ، به قول مرحوم جلال آل احمد ” کلاه از سر کودک عقل ” انداخت و تازه دانستیم که با موضوع طنز روبرو نیستیم بلکه این راهکار به طور جدی دارد از سوی مسوولان پیگیری می شود!
این موضوع سوال هایی جدی در ذهن شهروندان و رسانه ها باقی گذاشت :
۱- یک ابهام و سوال اساسی که در ذهن ایجاد می شود این است که مسئولان محترم دخیل در موضوع چرا برای رفع آلودگی هوای تهران همت و عزم خود را به آزمودن راهکارهای عملی و واقعی حل بحران آلودگی نمی گذارند و در عوض ، وقت خود را صرف بررسی راهکارهایی می کنند که حتی به فرض موفقیت تنها می تواند تاثیری بسیار ناچیز داشته باشد ؟ چرا برغم این که ۱۰ سال از تصویب طرح جامع کاهش آلودگی هوا می گذرد ، هنوز بدان عمل نشده است؟! آیا مردم پول نفت و مالیات می دهند که آقایان طرح تصویب کنند و بایگانی اش کنند؟
۲- همانطور که پیش از این نیز بارها اشاره شده است بیش از ۷۰ درصد منبع آلودگی هوای تهران خودروها هستند ، در حالی که این خودروها اغلب استانداردهای واقعی جهانی را ندارند ، چرا کسی ” یقه ” معدود شرکت های سازنده خودرو در کشور را نمی گیرد و آنها را موظف به تولید اتومبیل های استاندارد نمی کند ؟
شاید عده ای بگویند که تبعات هزینه ای موظف سازی شرکت های خودرو سازی برای رعایت استانداردهای تولید بسیار بالاست ، اما باید در جواب گفت که آیا تبعات هزینه ای آن از زیان روزانه ۳۵۰ میلیارد تومانی تعطیلی یک روزه شهری چون تهران یا جان باختن بیش از ۴ هزار نفر شهروند فقط درتهران ( و احتمالا بیش از این رقم در دیگر کلان شهرهای کشور) است ؟
آیا آلودگی هوای تهران و شهرهایی مانند اراک ، اصفهان ، اهواز ، تبریز و … و احساس این آلودگی با پوست و گوشت و استخوان همه شهروندان ساکن در این شهرها بهانه ای مناسب را برای آغاز یک طرح حساب شده ، مطالعه شده و با برنامه ریزی زمان بندی شده برای استاندارد سازی خودرو های تولید داخل به وجود نمی آورد ؟
و آیا مسئولان محترم و سازندگان و تولید کنندگان خودرو، خود و خانواده هایشان در همین هوای آلوده نفس نمی کشند ؟ انتظار حداقلی این است که اگر به مردم تهران و شهروندان ساکن دردیگر کلان شهرهای کشورمان رحم نمی کنند لااقل به وضعیت خود و خانواده خود بیندیشند و برای یک بار هم که شده قدمی جدی برای رفع ریشه ای معضل آلودگی هوای تهران بردارند.
آیا فهم این موضوع آنقدر سخت است که مردم دارند رسماً در این آلودگی می میرند؟
۳- خیلی ها می گویند که آب پاشی شهر تهران راهکاری تخیلی برای کاهش آلودگی آن است و اگر این راهکار می تواند در دفتر چه پیشنهادهای کاهش آلودگی هوای تهران مورد بررسی قرار بگیرد ، حتما راهکارهای پیشنهادی دیگری همچون بمباران کارخانه های تولید خودرو و راحت شدن یکباره از شر خودروهای غیر استاندارد داخلی نیز می تواند گوشه ای از راهکارهای پیشنهادی برای کاهش آلودگی هوای تهران را پر کند !!
به هر حال این هواپیماها که می خواهند برای آب پاشی شهر ، یک دوری بر سر تهران بزنند ، لطف کنند سر راهشان ، دو تا بمب هم بیندازند روی این “کارخانه های تولید خودروهای آلاینده” تا ملت خلاص شوند!
وقتی قرار باشد راهکارهای طنز آمیز مطرح شود ، چرا پیاز داغ طنزها را بیشتر نکنیم و چاشنی اکشن هم به آن نیفزاییم؟!
و بالاخره اینکه ما با نوشتن این مطلب نمی خواهیم گناه تمامی قصورهای پرونده قطور آلودگی هوای تهران و دیگر کلان شهرها را به گردن مسئولان بیندازیم و بر این نکته نیز واقفیم که حل این معضل ریشه دار و پیچیده نیازمند همکاری همه جانبه همه دستگاه ها و مردم در یک فرایند میان مدت و یا دراز مدت است ، اما این انتظار حداقلی نیز وجود دارد که با توجه به آلودگی در حد انفجار شهر تهران و برخی دیگر از کلان شهرهای کشور ، عزمی جدی و برنامه ریزی گسترده و حساب شده از سوی دستگاه های دولتی و غیر دولتی مشاهده شود ، که متاسفانه نگاه اولیه به پرونده قطور مبارزه با آلودگی هوای تهران نشان می دهد که راهکارهای ریشه ای ( همچون اجرای ماده ۶۲ برنامه چهارم توسعه ) مغفول مانده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته و در عوض در شرایط بحرانی تلاش شده تا راهکارهای گذرا مورد توجه قرار گیرد ، و در این میان تمسک جستن به راهکارهای تخیلی همچون آب پاشی شهر تهران نیز ” نمک بر زخم ” شده است.
واقعاً درد دارد که مسوولان دولت و شهرداری و سازمان محیط زیست و پتروشیمی و خودروسازها و متولیان حمل و نقل عمومی و … در طول ۱۰ سالی که از تصویب طرح جامع کاهش آلودگی هوا کار مفیدی در این خصوص انجام نداده اند و حالا بعد از این همه سال رخوت و بی توجهی ، باز هم به جای آن که سراغ راهکارهای اساسی بروند ، فکر می کنند که با پراندن چند هواپیمای کشاورزی که برای سمپاشی مزارع به کار می روند و پاشیدن کمی آب روی تهران با این وسعت ، مشکل حل می شود!
خدایا ! تو خود رحمی کن.
عصر ایران – اگر فردی برای درمان تومور مغزی راهکار کچ گرفتن ” قوزک پا “ی شما را پیشنهاد دهد لابد تصور می شود که قصد شوخی دارد و البته چه شوخی بی مزه ای خواهد بود!
به نظر می رسد قصه پر غصه آلودگی در حد انفجار تهران و برخی راهکارهای اعلام شده از سوی مسئولان برای کاهش آلودگی این ابر شهر هم مانند مثال “درمان تومور مغزی با گچ کردن قوزک پا ” باشد.
دو روز پیش برخی مسئولان سخن از آب پاشی تهران با استفاده از هواپیماهای کوچک و هلی کوپترها برای کاهش آلودگی هوای تهران دادند . این خبر در نگاه اول به قدری بهت آور و مایه حیرت بود که گمان بر طنز بودن آن رفت ، اما اظهارات بعدی برخی مسئولان درتشریح موضوع و نیز اظهارات برخی دیگر از مسئولان در تشریح موانع عدم اجرایی شدن این پروژه ” شفا بخش “! ، به قول مرحوم جلال آل احمد ” کلاه از سر کودک عقل ” انداخت و تازه دانستیم که با موضوع طنز روبرو نیستیم بلکه این راهکار به طور جدی دارد از سوی مسوولان پیگیری می شود!
این موضوع سوال هایی جدی در ذهن شهروندان و رسانه ها باقی گذاشت :
۱- یک ابهام و سوال اساسی که در ذهن ایجاد می شود این است که مسئولان محترم دخیل در موضوع چرا برای رفع آلودگی هوای تهران همت و عزم خود را به آزمودن راهکارهای عملی و واقعی حل بحران آلودگی نمی گذارند و در عوض ، وقت خود را صرف بررسی راهکارهایی می کنند که حتی به فرض موفقیت تنها می تواند تاثیری بسیار ناچیز داشته باشد ؟ چرا برغم این که ۱۰ سال از تصویب طرح جامع کاهش آلودگی هوا می گذرد ، هنوز بدان عمل نشده است؟! آیا مردم پول نفت و مالیات می دهند که آقایان طرح تصویب کنند و بایگانی اش کنند؟
۲- همانطور که پیش از این نیز بارها اشاره شده است بیش از ۷۰ درصد منبع آلودگی هوای تهران خودروها هستند ، در حالی که این خودروها اغلب استانداردهای واقعی جهانی را ندارند ، چرا کسی ” یقه ” معدود شرکت های سازنده خودرو در کشور را نمی گیرد و آنها را موظف به تولید اتومبیل های استاندارد نمی کند ؟
شاید عده ای بگویند که تبعات هزینه ای موظف سازی شرکت های خودرو سازی برای رعایت استانداردهای تولید بسیار بالاست ، اما باید در جواب گفت که آیا تبعات هزینه ای آن از زیان روزانه ۳۵۰ میلیارد تومانی تعطیلی یک روزه شهری چون تهران یا جان باختن بیش از ۴ هزار نفر شهروند فقط درتهران ( و احتمالا بیش از این رقم در دیگر کلان شهرهای کشور) است ؟
آیا آلودگی هوای تهران و شهرهایی مانند اراک ، اصفهان ، اهواز ، تبریز و … و احساس این آلودگی با پوست و گوشت و استخوان همه شهروندان ساکن در این شهرها بهانه ای مناسب را برای آغاز یک طرح حساب شده ، مطالعه شده و با برنامه ریزی زمان بندی شده برای استاندارد سازی خودرو های تولید داخل به وجود نمی آورد ؟
و آیا مسئولان محترم و سازندگان و تولید کنندگان خودرو، خود و خانواده هایشان در همین هوای آلوده نفس نمی کشند ؟ انتظار حداقلی این است که اگر به مردم تهران و شهروندان ساکن دردیگر کلان شهرهای کشورمان رحم نمی کنند لااقل به وضعیت خود و خانواده خود بیندیشند و برای یک بار هم که شده قدمی جدی برای رفع ریشه ای معضل آلودگی هوای تهران بردارند.
آیا فهم این موضوع آنقدر سخت است که مردم دارند رسماً در این آلودگی می میرند؟
۳- خیلی ها می گویند که آب پاشی شهر تهران راهکاری تخیلی برای کاهش آلودگی آن است و اگر این راهکار می تواند در دفتر چه پیشنهادهای کاهش آلودگی هوای تهران مورد بررسی قرار بگیرد ، حتما راهکارهای پیشنهادی دیگری همچون بمباران کارخانه های تولید خودرو و راحت شدن یکباره از شر خودروهای غیر استاندارد داخلی نیز می تواند گوشه ای از راهکارهای پیشنهادی برای کاهش آلودگی هوای تهران را پر کند !!
به هر حال این هواپیماها که می خواهند برای آب پاشی شهر ، یک دوری بر سر تهران بزنند ، لطف کنند سر راهشان ، دو تا بمب هم بیندازند روی این “کارخانه های تولید خودروهای آلاینده” تا ملت خلاص شوند!
وقتی قرار باشد راهکارهای طنز آمیز مطرح شود ، چرا پیاز داغ طنزها را بیشتر نکنیم و چاشنی اکشن هم به آن نیفزاییم؟!
و بالاخره اینکه ما با نوشتن این مطلب نمی خواهیم گناه تمامی قصورهای پرونده قطور آلودگی هوای تهران و دیگر کلان شهرها را به گردن مسئولان بیندازیم و بر این نکته نیز واقفیم که حل این معضل ریشه دار و پیچیده نیازمند همکاری همه جانبه همه دستگاه ها و مردم در یک فرایند میان مدت و یا دراز مدت است ، اما این انتظار حداقلی نیز وجود دارد که با توجه به آلودگی در حد انفجار شهر تهران و برخی دیگر از کلان شهرهای کشور ، عزمی جدی و برنامه ریزی گسترده و حساب شده از سوی دستگاه های دولتی و غیر دولتی مشاهده شود ، که متاسفانه نگاه اولیه به پرونده قطور مبارزه با آلودگی هوای تهران نشان می دهد که راهکارهای ریشه ای ( همچون اجرای ماده ۶۲ برنامه چهارم توسعه ) مغفول مانده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته و در عوض در شرایط بحرانی تلاش شده تا راهکارهای گذرا مورد توجه قرار گیرد ، و در این میان تمسک جستن به راهکارهای تخیلی همچون آب پاشی شهر تهران نیز ” نمک بر زخم ” شده است.
واقعاً درد دارد که مسوولان دولت و شهرداری و سازمان محیط زیست و پتروشیمی و خودروسازها و متولیان حمل و نقل عمومی و … در طول ۱۰ سالی که از تصویب طرح جامع کاهش آلودگی هوا کار مفیدی در این خصوص انجام نداده اند و حالا بعد از این همه سال رخوت و بی توجهی ، باز هم به جای آن که سراغ راهکارهای اساسی بروند ، فکر می کنند که با پراندن چند هواپیمای کشاورزی که برای سمپاشی مزارع به کار می روند و پاشیدن کمی آب روی تهران با این وسعت ، مشکل حل می شود!
خدایا ! تو خود رحمی کن.
دفتر انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
دفتر انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
۲۵ آبان ۱۳۸۹ دیروز برای انجام یکی از ماموریت های بسیج دانشجویی به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران رفته بودم.این عکس رو امروز از درب ورودی دفتر انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گرفتم:
آزادی زندانیان سیاسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
۱۷ آذر ۱۳۸۹ دوستان یادتان هست چند روز پیش عکس های دفتر انجمن دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران را درج کرده بودم که در آن دوستانشان، روز های زندانی بودن دوستانشان را که به دلایل سیاسی دستگیر شده بودند را می شمردند..
حالا ببینید عکس های این انجمن را بعد از آزادی دوستان دربندشان را:
۲۵ آبان ۱۳۸۹ دیروز برای انجام یکی از ماموریت های بسیج دانشجویی به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران رفته بودم.این عکس رو امروز از درب ورودی دفتر انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گرفتم:
آزادی زندانیان سیاسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
۱۷ آذر ۱۳۸۹ دوستان یادتان هست چند روز پیش عکس های دفتر انجمن دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران را درج کرده بودم که در آن دوستانشان، روز های زندانی بودن دوستانشان را که به دلایل سیاسی دستگیر شده بودند را می شمردند..
حالا ببینید عکس های این انجمن را بعد از آزادی دوستان دربندشان را:
فرزندان ۸ مقام كشور و لشكري چه ميكنند؟
فرزندان ۸ مقام كشور و لشكري چه ميكنند؟
هشت تن از فرزندان مقامات كشوري و لشكري در تشكيلات دانشجويي و چه فعاليتي دارند؟ فرزنداني كه نام پدرشان بسيار آشناست: پسران احمدينژاد، صفارهرندي، شريعتمداري، صياد شيرازي، داوودي، روحالاميني، صدر، سروري آيا راه پدرانشان را دنبال خواهند كرد؟
«تهران امروز» در گزارشي مثبت به فعاليت مشروع پسران هفت تن از سياسيون و يك نفر از مقامات كشوري پرداخته است. اين گزارش درست در بحبوحه اخبار مرتبط با مهدي هاشمي، فرزند رييس خبرگان رهبري ذهن مخاطبان را به صورت ناخودآگاه به يك مقايسه ضمني ميكشاند.
تهران امروز درباره مهدي احمدينژاد نوشته است: «هم در ۲۲ مرداد سال ۸۴ یعنی کمتر از دو ماه پس از ریاستجمهوری پدرش وارد گود سیاست شد و به عنوان عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی دانشجویان معرفی گردید. اگر چه حضور او در این تشکل آن چنان که انتظار میرفت نمود بیرونی نداشت اما از رایزنیهای موثر او به راحتی نمیتوان چشمپوشی کرد. چنانچه تنها تشکلهایی که در طی سالهای اخیر فرصت دیدار با رئیسجمهور را یافتند، جامعه اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت (جامعه اسلامی دانشجویان عضو این دفتر است) بودهاند. دیدارهایی که حتی بسیج دانشجویی هم فرصت آن را نیافته است. در دورهای شایعه شد مهدی احمدینژاد که همانند پدر تحصیل در دانشگاه علم و صنعت را انتخاب کرده است، به سمتی در نهاد ریاستجمهوری منصوب شده است. او در سال ۸۷ با دختر اسفندیار رحیممشایی ازدواج کرد.»
اين گزارش درباره سجاد صفارهرندي، پسر وزير سابق ارشاد و سردبير كيهان مينويسد: «در نهم آبانماه سال ۸۶ در انتخاباتی که در میان اعضای بسیج دانشجویی برگزار شد، به عنوان رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه تهران انتخاب گردید. اگر چه او تا پیش از این تاریخ هم با فعالیتهای سیاسی درون دانشگاهی بیگانه نبود اما در این سال بود که بر بالاترین مسند بسیج دانشجویی دانشگاه تهران تکیه زد. رسیدن صفارهرندی به این سمت، حاصل اختلافاتی بود که در آن سالها در بسیج دانشجویی دانشگاه تهران پدید آمده بود. حضور پسر وزیر ارشاد دراین مسند بيش از يك سال دوام نداشت و او با پایان تحصیلاتش در شهریورماه ۸۷ از این جایگاه خداحافظی کرد. در مدتی که صفارهرندی مسئولیت بسیج دانشگاه تهران را بر عهده داشت، احضاریهای از سوی دادسرا دریافت کرد که به گفته خودش برای پاسخ به سوالاتی پیرامون نشریه سپیدار (ارگان بسیج دانشجویی) بود.»
يكي از سوالبرانگیزترین چهرههاي نظام اسلامي شايد حسين شريعتمداري، مدير مسول روزنامه كيهان باشد. در گزارش تهران امروز پيرامون ابوالفضل پسر او آمده است: «هم در زمانی عضو بسیج دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود. او همانند پدرش از صراحت لهجه برخوردار است و در تریبونهایی که سخنرانی کرده است همانند پدرش از جملاتی مانند این استفاده میکند: "ما نمیباریم مگر آنکه سیل به راه اندازیم. نمیوزیم مگر آنکه طوفان به پا کنیم." در فعالیتهای دانشجویی، آنچنان که انتظار میرفت خبری از فعالیتهای او منتشر نشده است و در عین حال برخی بر این باورند که ارتباط او هیچگاه با عمید زنجانی مثبت نبوده است. فرزند حسین شریعتمداری در زمان تحصیل سردبیر نشریه مستضعفین هم بود و در سال ۸۷ در وبلاگ دور پنجمیها به انتشار مواضع خود که البته گاهی طنز هم چاشنی آن میشد، اقدام میکرد.»
اين گزارش درباره احسان، فرزند پرويز داوودي معاون اول دولت نهم مينويسد: «احسان فرزند پرویز داوودی اگرچه رئیس بسیج نشد اما عضوی از این تشکیلات بود و هنوز هم با این مجموعه در ارتباط است. همانند پدرش ترجیح میدهد در حاشیه بماند و کمتر در جنجالهای سیاسی حضور دارد. او اخیرا مصاحبهای انجام داده و طی آن از برخی شایعات که به دلیل سکوت او منتشر شده است، انتقاد کرده بود.»
در گزارش تهران امروز درباره فرزند صياد شيرازي آمده است: «مهدی صیاد شیرازی هم وارد گود سیاست شده است و رئیس بسیج دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات است.»
نام آشناي ديگر روحالاميني است، كسي كه برادرش در جريان كهريزك به قتل رسيد. در اين گزارش آمده است: «محمد روحالامینی هم فرزند عبدالحسین روحالامینی است که فعالیتهای دانشجویی پدر در او هم رسوخ کرده به نحوی که مدتی مسئولیت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران را عهده دار شد. مشی او در دورانی که این مسئولیت را بر عهده داشت، مشی معتدل بود و علاقهای برای اظهارنظرهای جنجالی و حاشیهسازی از خود نشان نداد. پس از فوت برادرش در ماجرای کهریزک هم پاسخ او به هر سوال این بود که به دستور پدرم از پاسخ به هر سوالی معذورم.»
نام كمتر آشنا شايد حامد سروري باشد، فزرند يك نماينده مجلس. بر اساس اين گزارش، او هم از جمله افرادی است که راه پدرنماینده خود را دنبال کرد. او در سالهای ۸۴ یا ۸۵ مسئولیت بسیج دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را بر عهده داشت اما خبری در مورد فعالیتهای او در بسیج دانشجویی دانشکده ادبیات منتشر نشده است. حامد سروری هم دارای ویژگیهایی همانند پدرش است یعنی در اکثر مواقع سکوت میکند و زمانی که از او سوال شود، لب به سخن باز میکند. او اهل جنجالهای سیاسی نیست و ترجیح میدهد در سکوت به فعالیت بپردازد. حامد به دلیل همین روحیه پس از پایان تحصیلاتش به مرکز آیندهپژوهی دانشگاه تهران رفت و به فعالیتهای علمی پرداخت و به عبارتی، دور سیاستورزی را خط قرمز کشید.»
هشت تن از فرزندان مقامات كشوري و لشكري در تشكيلات دانشجويي و چه فعاليتي دارند؟ فرزنداني كه نام پدرشان بسيار آشناست: پسران احمدينژاد، صفارهرندي، شريعتمداري، صياد شيرازي، داوودي، روحالاميني، صدر، سروري آيا راه پدرانشان را دنبال خواهند كرد؟
«تهران امروز» در گزارشي مثبت به فعاليت مشروع پسران هفت تن از سياسيون و يك نفر از مقامات كشوري پرداخته است. اين گزارش درست در بحبوحه اخبار مرتبط با مهدي هاشمي، فرزند رييس خبرگان رهبري ذهن مخاطبان را به صورت ناخودآگاه به يك مقايسه ضمني ميكشاند.
تهران امروز درباره مهدي احمدينژاد نوشته است: «هم در ۲۲ مرداد سال ۸۴ یعنی کمتر از دو ماه پس از ریاستجمهوری پدرش وارد گود سیاست شد و به عنوان عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی دانشجویان معرفی گردید. اگر چه حضور او در این تشکل آن چنان که انتظار میرفت نمود بیرونی نداشت اما از رایزنیهای موثر او به راحتی نمیتوان چشمپوشی کرد. چنانچه تنها تشکلهایی که در طی سالهای اخیر فرصت دیدار با رئیسجمهور را یافتند، جامعه اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت (جامعه اسلامی دانشجویان عضو این دفتر است) بودهاند. دیدارهایی که حتی بسیج دانشجویی هم فرصت آن را نیافته است. در دورهای شایعه شد مهدی احمدینژاد که همانند پدر تحصیل در دانشگاه علم و صنعت را انتخاب کرده است، به سمتی در نهاد ریاستجمهوری منصوب شده است. او در سال ۸۷ با دختر اسفندیار رحیممشایی ازدواج کرد.»
اين گزارش درباره سجاد صفارهرندي، پسر وزير سابق ارشاد و سردبير كيهان مينويسد: «در نهم آبانماه سال ۸۶ در انتخاباتی که در میان اعضای بسیج دانشجویی برگزار شد، به عنوان رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه تهران انتخاب گردید. اگر چه او تا پیش از این تاریخ هم با فعالیتهای سیاسی درون دانشگاهی بیگانه نبود اما در این سال بود که بر بالاترین مسند بسیج دانشجویی دانشگاه تهران تکیه زد. رسیدن صفارهرندی به این سمت، حاصل اختلافاتی بود که در آن سالها در بسیج دانشجویی دانشگاه تهران پدید آمده بود. حضور پسر وزیر ارشاد دراین مسند بيش از يك سال دوام نداشت و او با پایان تحصیلاتش در شهریورماه ۸۷ از این جایگاه خداحافظی کرد. در مدتی که صفارهرندی مسئولیت بسیج دانشگاه تهران را بر عهده داشت، احضاریهای از سوی دادسرا دریافت کرد که به گفته خودش برای پاسخ به سوالاتی پیرامون نشریه سپیدار (ارگان بسیج دانشجویی) بود.»
يكي از سوالبرانگیزترین چهرههاي نظام اسلامي شايد حسين شريعتمداري، مدير مسول روزنامه كيهان باشد. در گزارش تهران امروز پيرامون ابوالفضل پسر او آمده است: «هم در زمانی عضو بسیج دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود. او همانند پدرش از صراحت لهجه برخوردار است و در تریبونهایی که سخنرانی کرده است همانند پدرش از جملاتی مانند این استفاده میکند: "ما نمیباریم مگر آنکه سیل به راه اندازیم. نمیوزیم مگر آنکه طوفان به پا کنیم." در فعالیتهای دانشجویی، آنچنان که انتظار میرفت خبری از فعالیتهای او منتشر نشده است و در عین حال برخی بر این باورند که ارتباط او هیچگاه با عمید زنجانی مثبت نبوده است. فرزند حسین شریعتمداری در زمان تحصیل سردبیر نشریه مستضعفین هم بود و در سال ۸۷ در وبلاگ دور پنجمیها به انتشار مواضع خود که البته گاهی طنز هم چاشنی آن میشد، اقدام میکرد.»
اين گزارش درباره احسان، فرزند پرويز داوودي معاون اول دولت نهم مينويسد: «احسان فرزند پرویز داوودی اگرچه رئیس بسیج نشد اما عضوی از این تشکیلات بود و هنوز هم با این مجموعه در ارتباط است. همانند پدرش ترجیح میدهد در حاشیه بماند و کمتر در جنجالهای سیاسی حضور دارد. او اخیرا مصاحبهای انجام داده و طی آن از برخی شایعات که به دلیل سکوت او منتشر شده است، انتقاد کرده بود.»
در گزارش تهران امروز درباره فرزند صياد شيرازي آمده است: «مهدی صیاد شیرازی هم وارد گود سیاست شده است و رئیس بسیج دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات است.»
نام آشناي ديگر روحالاميني است، كسي كه برادرش در جريان كهريزك به قتل رسيد. در اين گزارش آمده است: «محمد روحالامینی هم فرزند عبدالحسین روحالامینی است که فعالیتهای دانشجویی پدر در او هم رسوخ کرده به نحوی که مدتی مسئولیت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران را عهده دار شد. مشی او در دورانی که این مسئولیت را بر عهده داشت، مشی معتدل بود و علاقهای برای اظهارنظرهای جنجالی و حاشیهسازی از خود نشان نداد. پس از فوت برادرش در ماجرای کهریزک هم پاسخ او به هر سوال این بود که به دستور پدرم از پاسخ به هر سوالی معذورم.»
نام كمتر آشنا شايد حامد سروري باشد، فزرند يك نماينده مجلس. بر اساس اين گزارش، او هم از جمله افرادی است که راه پدرنماینده خود را دنبال کرد. او در سالهای ۸۴ یا ۸۵ مسئولیت بسیج دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را بر عهده داشت اما خبری در مورد فعالیتهای او در بسیج دانشجویی دانشکده ادبیات منتشر نشده است. حامد سروری هم دارای ویژگیهایی همانند پدرش است یعنی در اکثر مواقع سکوت میکند و زمانی که از او سوال شود، لب به سخن باز میکند. او اهل جنجالهای سیاسی نیست و ترجیح میدهد در سکوت به فعالیت بپردازد. حامد به دلیل همین روحیه پس از پایان تحصیلاتش به مرکز آیندهپژوهی دانشگاه تهران رفت و به فعالیتهای علمی پرداخت و به عبارتی، دور سیاستورزی را خط قرمز کشید.»
Subscribe to:
Posts (Atom)