هر حال این هواپیماها که می خواهند برای آب پاشی شهر ، یک دوری بر سر تهران بزنند ، لطف کنند سر راهشان ، دو تا بمب هم بیندازند روی این “کارخانه های تولید خودروهای آلاینده” تا ملت خلاص شوند!
عصر ایران – اگر فردی برای درمان تومور مغزی راهکار کچ گرفتن ” قوزک پا “ی شما را پیشنهاد دهد لابد تصور می شود که قصد شوخی دارد و البته چه شوخی بی مزه ای خواهد بود!
به نظر می رسد قصه پر غصه آلودگی در حد انفجار تهران و برخی راهکارهای اعلام شده از سوی مسئولان برای کاهش آلودگی این ابر شهر هم مانند مثال “درمان تومور مغزی با گچ کردن قوزک پا ” باشد.
دو روز پیش برخی مسئولان سخن از آب پاشی تهران با استفاده از هواپیماهای کوچک و هلی کوپترها برای کاهش آلودگی هوای تهران دادند . این خبر در نگاه اول به قدری بهت آور و مایه حیرت بود که گمان بر طنز بودن آن رفت ، اما اظهارات بعدی برخی مسئولان درتشریح موضوع و نیز اظهارات برخی دیگر از مسئولان در تشریح موانع عدم اجرایی شدن این پروژه ” شفا بخش “! ، به قول مرحوم جلال آل احمد ” کلاه از سر کودک عقل ” انداخت و تازه دانستیم که با موضوع طنز روبرو نیستیم بلکه این راهکار به طور جدی دارد از سوی مسوولان پیگیری می شود!
این موضوع سوال هایی جدی در ذهن شهروندان و رسانه ها باقی گذاشت :
۱- یک ابهام و سوال اساسی که در ذهن ایجاد می شود این است که مسئولان محترم دخیل در موضوع چرا برای رفع آلودگی هوای تهران همت و عزم خود را به آزمودن راهکارهای عملی و واقعی حل بحران آلودگی نمی گذارند و در عوض ، وقت خود را صرف بررسی راهکارهایی می کنند که حتی به فرض موفقیت تنها می تواند تاثیری بسیار ناچیز داشته باشد ؟ چرا برغم این که ۱۰ سال از تصویب طرح جامع کاهش آلودگی هوا می گذرد ، هنوز بدان عمل نشده است؟! آیا مردم پول نفت و مالیات می دهند که آقایان طرح تصویب کنند و بایگانی اش کنند؟
۲- همانطور که پیش از این نیز بارها اشاره شده است بیش از ۷۰ درصد منبع آلودگی هوای تهران خودروها هستند ، در حالی که این خودروها اغلب استانداردهای واقعی جهانی را ندارند ، چرا کسی ” یقه ” معدود شرکت های سازنده خودرو در کشور را نمی گیرد و آنها را موظف به تولید اتومبیل های استاندارد نمی کند ؟
شاید عده ای بگویند که تبعات هزینه ای موظف سازی شرکت های خودرو سازی برای رعایت استانداردهای تولید بسیار بالاست ، اما باید در جواب گفت که آیا تبعات هزینه ای آن از زیان روزانه ۳۵۰ میلیارد تومانی تعطیلی یک روزه شهری چون تهران یا جان باختن بیش از ۴ هزار نفر شهروند فقط درتهران ( و احتمالا بیش از این رقم در دیگر کلان شهرهای کشور) است ؟
آیا آلودگی هوای تهران و شهرهایی مانند اراک ، اصفهان ، اهواز ، تبریز و … و احساس این آلودگی با پوست و گوشت و استخوان همه شهروندان ساکن در این شهرها بهانه ای مناسب را برای آغاز یک طرح حساب شده ، مطالعه شده و با برنامه ریزی زمان بندی شده برای استاندارد سازی خودرو های تولید داخل به وجود نمی آورد ؟
و آیا مسئولان محترم و سازندگان و تولید کنندگان خودرو، خود و خانواده هایشان در همین هوای آلوده نفس نمی کشند ؟ انتظار حداقلی این است که اگر به مردم تهران و شهروندان ساکن دردیگر کلان شهرهای کشورمان رحم نمی کنند لااقل به وضعیت خود و خانواده خود بیندیشند و برای یک بار هم که شده قدمی جدی برای رفع ریشه ای معضل آلودگی هوای تهران بردارند.
آیا فهم این موضوع آنقدر سخت است که مردم دارند رسماً در این آلودگی می میرند؟
۳- خیلی ها می گویند که آب پاشی شهر تهران راهکاری تخیلی برای کاهش آلودگی آن است و اگر این راهکار می تواند در دفتر چه پیشنهادهای کاهش آلودگی هوای تهران مورد بررسی قرار بگیرد ، حتما راهکارهای پیشنهادی دیگری همچون بمباران کارخانه های تولید خودرو و راحت شدن یکباره از شر خودروهای غیر استاندارد داخلی نیز می تواند گوشه ای از راهکارهای پیشنهادی برای کاهش آلودگی هوای تهران را پر کند !!
به هر حال این هواپیماها که می خواهند برای آب پاشی شهر ، یک دوری بر سر تهران بزنند ، لطف کنند سر راهشان ، دو تا بمب هم بیندازند روی این “کارخانه های تولید خودروهای آلاینده” تا ملت خلاص شوند!
وقتی قرار باشد راهکارهای طنز آمیز مطرح شود ، چرا پیاز داغ طنزها را بیشتر نکنیم و چاشنی اکشن هم به آن نیفزاییم؟!
و بالاخره اینکه ما با نوشتن این مطلب نمی خواهیم گناه تمامی قصورهای پرونده قطور آلودگی هوای تهران و دیگر کلان شهرها را به گردن مسئولان بیندازیم و بر این نکته نیز واقفیم که حل این معضل ریشه دار و پیچیده نیازمند همکاری همه جانبه همه دستگاه ها و مردم در یک فرایند میان مدت و یا دراز مدت است ، اما این انتظار حداقلی نیز وجود دارد که با توجه به آلودگی در حد انفجار شهر تهران و برخی دیگر از کلان شهرهای کشور ، عزمی جدی و برنامه ریزی گسترده و حساب شده از سوی دستگاه های دولتی و غیر دولتی مشاهده شود ، که متاسفانه نگاه اولیه به پرونده قطور مبارزه با آلودگی هوای تهران نشان می دهد که راهکارهای ریشه ای ( همچون اجرای ماده ۶۲ برنامه چهارم توسعه ) مغفول مانده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته و در عوض در شرایط بحرانی تلاش شده تا راهکارهای گذرا مورد توجه قرار گیرد ، و در این میان تمسک جستن به راهکارهای تخیلی همچون آب پاشی شهر تهران نیز ” نمک بر زخم ” شده است.
واقعاً درد دارد که مسوولان دولت و شهرداری و سازمان محیط زیست و پتروشیمی و خودروسازها و متولیان حمل و نقل عمومی و … در طول ۱۰ سالی که از تصویب طرح جامع کاهش آلودگی هوا کار مفیدی در این خصوص انجام نداده اند و حالا بعد از این همه سال رخوت و بی توجهی ، باز هم به جای آن که سراغ راهکارهای اساسی بروند ، فکر می کنند که با پراندن چند هواپیمای کشاورزی که برای سمپاشی مزارع به کار می روند و پاشیدن کمی آب روی تهران با این وسعت ، مشکل حل می شود!
خدایا ! تو خود رحمی کن.
No comments:
Post a Comment