Saturday, January 30, 2010

عبدالعلی بازرگان : اطلاع رسانی و تعاون مردم، دیکتاتوری را ناچار به تسلیم می کند


شبکه جنبش راه سبز(جرس): مهندس عبدالعلی بازرگان، عضو نهضت آزادی ایران و فرزند مرحوم مهندس مهدی بازرگان تاکید دارد که میدان مبارزه ملتها در دنیای امروز ،عرصه افکار عمومی است زیرا نیروی افکار عمومی از زور اسلحه و خشونت بیشتر است. او از فروپاشی شوروی و شکست انگلیس در برابر گاندی به عنوان نمونه های روشن برتری نیروی افکار عمومی – داخلی و خارجی – بر اسلحه و خشونت یاد می کند.


مهندس عبدالعلی بازرگان 66 ساله است و سردبیری روزنامه ی میزان – ارگان توقیف شده ی نهضت آزادی ایران- و تالیف شانزده جلد کتاب را در کارنامه ی فرهنگی خود دارد: (در بستر اصلاحات و نوگرایی دینی، دستی از دور بر آتش مطبوعات، خاطراتی از پیشگامان،اخلاق اسلامی در روابط سیاسی و...). عضویت در سازمان جوانان جبهه ی ملی ، عضویت در شورای مرکزی و دفتر سیاسی نهضت آزادی و همکاری با دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد از جمله فعالیتهای سیاسی او ست که چهار ماه محکومیت زندان در دوران شاه و دو سال محکومیت زندان از سوی دادگاه انقلاب اسلامی و زندگی در تبعید را برای او به دنبال داشته است.



از او بیشتر در باره ی مرحوم بازرگان و اخلاق سیاسی پرسیدم اما پرداختن به این دو، بدون اشارات مکرر به شرایط امروز کشور ، محال بود. او آفت انقلاب را جاه طلبی ها و تمامیت خواهی های عده ای از روحانیون و شخصیت پرستی و انحراف آنان از اصل توحید می داند و می گوید تمام محدودیتها و فشارها یی که به نهضت آزادی وارد شده و می شود به خاطر ابراز مخالفت صریح با اصل ولایت فقیه و ادامه ی جنگ بعد از فتح خرمشهراست.



او می گوید:قرآن بارها از ما خواهان صبر و تقوا شده است. صبر یعنی ایستادگی و مقاومت و تقوا نیز به معنای خویشتنداری و کنترل احساسات است تا دست به خشونت واعمال غیر اخلاقی نزنیم.در این صورت پیروزی قطعی است. در طول تاریخ هیچ نظام سرکوبگر و مستبدی نتوانسته برای همیشه بر سرکار بماند.



او می گوید مرحوم مهندس بازرگان و نهضت آزادی به طور بنیادی و ریشه ای با ولایت فقیه مخالف بودند واعطای چنین قدرتی به یک فرد را شرک می دانستند. او در توضیح رابطه ی نهضت آزادی با قانون اساسی جمهوری اسلامی می گوید: ما به قانون اساسی التزام داریم و معنای "التزام"،"اعتقاد" نیست. امروز نهضت آزادی بر اجرای حقوق مردم در این قانون اساسی پافشاری می کند. ولایت فقیه، اصلی از قانون اساسی است که تناقض آشکاری با بخش حقوق مردم درهمان قانون دارد. به گفته ی او مرحوم بازرگان بر این باور بود که آزادی بر دین مقدم است واعتقاد داشت که استبداد، هم دین را از بین می برد و هم دنیا را.به این معنا که باید آزادی باشد تا دین و راه خدا انتخاب شود. مشروح گفت و گو با مهندس بازرگان را در ادامه می خوانید:







نیروی محرکه انقلاب ایران، احیای اخلاق و به قدرت رساندن پاکان بود. اما امروز، اخلاق گمشده ی بزرگ جمهوری اسلامی است. به عقیده شما کدام اشتباهات ما را به اینجا رساند؟





مهندس عبدالعلی بازرگان: من در پیش فرض شما تردید دارم. نیروی محرکه انقلاب سال 1357 بیش از هر چیز دیگری ، آزادی وعدالت اجتماعی بود. البته این نیاز،ابتدا در بین طبقات روشنفکر و دانشجویان پدید آمد.سپس به دلیل سرکوب خونین مردم در میدان شهدا و سرچشمه تهران و شهرهای دیگر، ناگهان دامنه نارضایتی گسترش یافت و به توده های مردم در سراسر کشور سرایت کرد و ظرف شش ماه راهپیمایی های میلیونی راه افتاد و کار به انقلاب کشید. به نظر من، این شخص شاه بود که به آتش انقلاب دامن زد و از جهت منفی انقلاب را رهبری کرد. مردم در دوران شاه برای احیای اخلاق و دینداری- منظورم دینداری سنتی است - مشکلی با حکومت نداشتند. چه بسا حکومت از آن نوع دینداری ،استقبال هم می کرد. مگر آنکه منظورتان از اخلاق، اخلاق سیاسی باشد.



منظور من از اخلاق، صرفا گرایش به دین نبود، در ابتدای نهضت، اگر گرایشی به دین بود در واقع واکنش به بی اخلاقی(سیاسی و غیر سیاسی) حاکم بر رفتار شاه و دولتمردان او بود.



این اخلاق، نیازمند آزادی و امنیت برای دگر اندیشان است تا بتوانند برعملکرد حاکمان نظارت کنند و نسبت به خطاها و خلافها انتقاد داشته باشند. بله، مردم واقعا چنین اخلاقی را قبل از انقلاب مطالبه می کردند. به نظر من انتقاد اصلی متوجه توده های مردم از یکطرف، و متولیان انقلاب، از طرف دیگر است. به این معنا که مردم پنداشتند همین که انقلاب کردند، کار تمام شده و باید برگردند به خانه هایشان. در حالی که حفظ انقلاب معمولا مشکل تر از اصل و انجام آن است. حاکمان نیز دست آورد های انقلاب را به مثابه مائده ای آسمانی برای روحانیت تلقی نمودند و همه ی موجودی انقلاب را به حساب جاری و پس اندازخود واریز کردند. در واقع به نظر من آفت انقلاب، جاه طلبی ها و تمامیت خواهی های عده ای از روحانیون و شخصیت پرستی و انحراف از اصل توحید بود. البته باید این نکته را نیز متذکر شوم که تمایل به فرد پرستی، مشکلی است که در تاریخ و فرهنگ ما ریشه دارد.



بهایی که نهضت آزادی برای دو موضعگیری سیاسی پرداخت کرد

این روزها مصادف است با سالگرد بزرگداشت مرحوم مهندس بازرگان، نخست وزیر دولت موقت و از موسسان نهضت آزادی ایران. مرحوم مهندس بازرگان و نهضت آزادی از اولین قربانیان رویکرد جمهوری اسلامی به خشونت و دیکتاتوری بودند. واکنش مهندس بازرگان به رفتارهای خشونت آمیزو سلب حقوق و آزادیهای قانونی نهضت آزادی چه بود؟


اگر به خاطر داشته باشید، مرحوم مهندس بازرگان معمولا روزهای چهارشنبه هر هفته گفتگوئی تلویزیونی برای گزارش امور و مشکلات انقلاب به مردم داشتند، که مجموعه ی آنها در کتابی به نام "مسائل و مشکلات دو سال اول انقلاب" چاپ و منتشر شده است . ایشان در آن گفتگوها همه مسائل را با مردم در میان می گذاشتند؛ از خشونتهایی که نسبت به وابستگان رژیم گذشته اعمال می شد تا اعدام های بی رویه و بدون وکیل ، از دخالت کمیته ها در امور اجرایی دولت و خودسری ها و امثال آن .مهندس بازرگان مشابه این مسائل را در نهضت ملی شدن نفت و دوران دکتر مصدق در سالهای 1331 و32 تجربه کرده بودند. پس از ملی شدن صنایع نفتی و اخراج انگلیسی ها، خیلی ها به تسویه حساب با کارمندان و مدیران و مهندسین شرکت نفت، که قبلا برای کمپانی انگلیسی کار می کردند، روی آوردند. ایشان دو مقاله در نشریات آن زمان منتشر کردند که عنوان یکی از آنها "قیمتی تر از نفت " بود. در آن مقاله آمده بود که ما نفتمان را ملی کرده ایم، ولی قیمتی تر از نفت، همین مهندسین و کارکنانی هستند که همت کرده اند و بعد از اخراج انگلیسی ها نگذاشته اند که پالایشگاه بخوابد. ما چرا باید این متخصصین را محاکمه و اعدام و یا اخراج کنیم؟ اینها متخصص و کارشناسان فنی ما هستند، در آن رژیم در خدمت آن دستگاه بودند، حالا هم در خدمت شرکت ملی نفت ایران هستند. عنوان مقاله ی دیگر ایشان "بیگانه رفت، بیگانگی رفت، یگانه باشیم " بود. یعنی تمام تاکیدشان به این بود که نباید به تسویه حساب پرداخته و انرژی مان را صرف گذشته کنیم. باید به آینده بیندیشیم. نباید تمام هم و غم ما صرف "افشا باید گردد" یا "اعدام باید گردد" شود. به اعتقاد ایشان این روش ها منجر به هدر رفتن انرژی و سرمایه های مملکت می شد.

در مورد نهضت آزادی هم که پرسیدید، باید بگویم که نهضت از آن سالها تا زمان فوت مرحوم بازرگان، که 15 سال قبل بود، سخت ترین شرایط را تجربه کرده است.در این مدت پنج بار اکثر رهبران نهضت را به طور دسته جمعی بازداشت کرده اند. دهها بار به دفتر نهضت حمله کرده،اشیا و لوازم را شکسته و ویران کرده و اعضا را به گروگان گرفته اند. سه بار حتی خود مهندس بازرگان را ربودند. در یکی از مراسم مربوط به سالگرد تاسیس نهضت، که بر مزار مرحوم آیت الله طالقانی در بهشت زهرا برگزار شده بود، همه ی بزرگان شرکت کننده در مراسم ، از جمله مرحوم بازرگان و مرحوم سحابی و دیگران را دستگیر کرده و پس از ضرب و شتم و توهین و تحقیر، در خرابه ای در بیابان های اطراف کهریزک به صورت نمایشی و در حالی که جشمان آنها را بسته بودند، برای ایجاد رعب و وحشت به جوخه ی اعدام انقلابی سپردند!!. آنها به حمله به مجالس و محافل سیاسی نهضت اکتفا نمی کردند، سفرهای دسته جمعی خانوادگی اعضا و علاقه مندان نهضت در تعطیلات نوروزی یا تابستان نیزمصون از این حملات نبود؛ چندین بار، از جمله در سفرهای گروهی به تبریز، مشهد و چالوس، این جمعیت با تهاجم شبانه به ساختمان و ایجاد رعب و وحشت میان کودکان و زنان ، ضرب و شتم اعضاء مقابل فرزندان و حتی ربودن مهندس بازرگان مواجه می شد. دلیل همه ی این مخالفتها و سخت گیریها ، مواضع اتخاذ شده از سوی نهضت درباره ی اصل ولایت فقیه و مخالفت با ادامه ی جنگ بعد از فتح خرمشهر بود. نهضت آزادی در همان سال ها با انتشارجزوه ای هشتاد صفحه ای مخالفت خود را با اصل ولایت فقیه به گونه ای مستدل بیان کرده بود. همچنین از طریق بیانیه های متعدد مخالفت خود را با ادامه ی جنگ بعد از فتح خرمشهر صراحتا اعلام می کرد. در آن شرایط این موضعگیری ها برای حاکمیت مطلقا غیر قابل تحمل بود. تمام مشکلاتی که برای نهضت آزادی در آن سالها ایجاد شد و اکنون نیز اعضای نهضت در ایران با آن دست و پنجه نرم می کنند، ناشی از عدم تحمل حکومت نسبت به این مواضع می باشد.



نیروی افکار عمومی از اسلحه قویتر است- سقوط شوروی یک نمونه معاصر





مرحوم مهندس بازرگان در برابر این فشارها و حقوقی که حکومت از نهضت آزادی سلب می کرد چه توصیه ها و رهنمود هایی برا ی اعضای نهضت داشتند؟ در برابر فشارها ی حاکمانی که به هیچ اصل و قاعده ی سیاسی پای بند نبودند و نیستند، دستورالعمل ایشان به عنوان رهبر یک حزب سیاسی به اعضای نهضت چه بود وچه شیوه ای را برای پیشبرد اهداف نهضت توصیه می کردند؟





ایشان متقد بودند که ملتها باید به این تشخیص برسند که با یک نظام مستبد و سرکوبگر که بر کشورشان مسلط شده ، در کدام میدان می توانند مبارزه کنند. باید به این بیاندیشند که یک ملت دست خالی چگونه می تواند با یک رژیم تا دندان مسلح بی رحم مبارزه کند. میدان مبارزه ملتها، بخصوص در دنیای امروز، به میدان برخورد خشونت آمیز منحصر نمی شود. در دنیای امروز، نیروی افکار عمومی، چه داخلی و چه خارجی، از نیروی اسلحه قوی تر است. نمونه روشن آن در عصر ما، روسیه شوروی است. چرا این ابر قدرت بدون آنکه تیری به سویش شلیک شود، سقوط کرد؟ تنها دلیل آن، عدم مشارکت مردم و فلج شدن حکومت در اقتصاد و علم و زمینه های دیگربود. نمونه ی دیگر هندوستان است. چگونه ملت ضعیف هند توانست برقدرت بریتانیای کبیر پیروز شود؟ مبارزات منفی ملت هند به رهبری گاندی عمدتا بر محور نافرمانی مدنی استوار بود و در عین حال کاربرد خشونت را نفی می کرد. گاندی به مردم می گفت بروید زندانها را پر کنید. روزه های متعددی که گاندی می گرفت، بیشتر در اعتراض به ملت خودش بود، که چرا در عکس العمل به نیروهای انگلیس خشونت متقابل به خرج می دهند.او بر این اعتقاد بود که ملت هند در میدان خشونت، حریف دولت انگلیس نخواهد شد.اما به ملتش توصیه می کرد اگر کمی از طول لباس سنتی خود بکاهند و پارچه ی کمتری مصرف کنند ، صادرات صنعت نساجی انگلیس متوقف خواهد شد و منافع عظیم اقتصادی آنها ضربه خواهد خورد .او می گفت میدان مقابله و مبارزه ما با انگلیس، خود کفایی و عدم نیاز است.

در واقع رژیم های سرکوبگر همواره با یک پارادکس و تضاد درونی روبرو هستند؛ هر خشونتی، ریزش درونی بیشتری برای آنها به دنبال خواهد داشت. خشونت بیشتر، نارضایتی های مردم را عمیق تر می کند. نمونه ی آن رژیم شاه بود که وقتی به سرکوب روی آورد، در عرض شش ماه نیروی ملت به طور تصاعدی افزایش یافت. حکومت دو راه بیشتر ندارد ؛ اگر آزادی بدهد به نفع مردم است ، سرکوب هم بکند باز به نفع مردم است. البته مشروط بر اینکه مردم در صحنه باشند. این تعبیری قرآنی است که می گوید:" پیامبر به مخالفین بگو: آیا جز یکی از این دو خوبی را برای ما انتظار دارید؛ یا ما در راه حق شهید و یا پیروز می شویم (قل هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین ...) وقتی دولتی که افراد و آحادش را خود ملت تشکیل داده اند به سرکوب دست می زند، چنانچه آگاهی بخشی همگانی انجام شده باشد، کارگزاران آن شروع به ریزش کرده و از آن روی برمی گردانند.نسل قبل هنوز به یاد دارند که در اواخر دوران حکومت شاه، یک سرباز وظیفه در سالن نهار خوری پادگان لویزان اسلحه اش را به روی فرماندهان کشتار17 شهریورگشود و شاه دریافت که حتی در گارد جاویدش هم امنیتی باقی نمانده است!!. قرآن هم به ما می آموزد باید صبر و تقوا داشته باشیم. صبر یعنی ایستادگی و مقاومت، تقوا هم به معنای خویشتنداری و کنترل احساسات است تا دست به خشونت واعمال غیر اخلاقی نزنیم. این دو اصل بارها در قرآن تکرار شده است.قرآن می فرماید که اگر شما صبر و تقوا داشته باشید، چنانچه دشمن بر شما فوران هم بکند خدا شما را امداد خواهد کرد. در جای دیگر آمده است که اگر شما صبر و تقوا داشته باشید، دشمن نمی تواند کوچکترین ضرری به شما برساند و این شیوه دلالت بر عزم و اراده شما می کند. به هر حال وقتی اکثریت ملت ایستادگی جدی بکند، دولت ناچار است که تسلیم شود. مهم این است که ملت باید بهای آن را بپردازد. بهای زیادی هم نیست. تعداد شهیدان اعتراضات هفت ماه گذشته ، ازنظر آماری، به مراتب کمتر ازکسانی است که در این مدت در تصادفات رانندگی جانشان را از دست داده اند. بنابراین همین که ملتی آماده مقابله با این مصیبتها شود، حاکمیت سرکوبگر ناچار به تسلیم می شود.





اطلاع رسانی و تعاون مردم، دیکتاتوری را ناچار به تسلیم می کند

خاطرتان هست که آقای مهندس عزت الله سحابی نامه ای نوشتند و خواستار خویشتنداری در برابر خشونت حاکمان شدند. نهضت آزادی هم همیشه به دنبال راه حلهای مسالمت آمیز برای خروج از بحران بوده و در برابر هر عمل خشونت آمیز حاکمیت، صرفا با صدور بیانیه ای آن را محکوم کرده است. اما با شدت گرفتن میزان خشونتها در جامعه هیچ یک از نیروهای اصلاح طلب به توده معترض حاضر در خیابان توضیح نمی دهند که آنها چگونه می توانند از راه های مسالمت آمیز به مطالباتشان برسند؟ چگونه می شود بدون فشار اجتماعی حکومت را به آزادی زندانیان سیاسی واداشت؟ در حکومتی که هیچ نهادی ناظر بر اعمال صاحبان قدرت نیست، چگونه می شود به آزادی مطبوعات و فعالیت های سیاسی مسالمت آمیز دست پیدا کرد؟ منظور من از این سوال به هیچ وجه تشویق یا تایید خشونت نیست، اما فراموش نکنیم که مردم هنوز تجربه شکست شیوه های کاملا مسالمت جویانه دولت اصلاحات را به یاد دارند و هنوز از یاد نبرده اند که اعتراضات مسالمت آمیزشان به انتخابات ریاست جمهوری دهم با چه واکنشی از سوی حاکمیت روبرو شد.حکایت مردم و حکومت در کشور ما حکایت آن گفته ی معروف است که چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم؟ راههای مسالمت آمیز مورد نظر نهضت آزادی برای اجرای بی کم و کاست اصول بر زمین مانده ی قانون اساسی با توجه به روند ی که سی سال بر قوه عدلیه ایران حاکم بوده و هست، کدام است؟


در طول تاریخ هیچ نظام سرکوبگر و مستبدی نتوانسته برای همیشه بر سرکار بماند. اگرنومیدانه تصور کنیم آنها که مسلح و مجهز هستند روز به روزقوی تر و مردم مظلوم و دست خالی روزبه روز ضعیفتر می شوند، دراین صورت این اصل تاریخی را نادیده گرفته ایم که همیشه ملتهای مقاوم پیروز هستند. همانطور که عرض کردم توازن قوا فقط در اسلحه و تجهیزات نظامی نیست، ملت، قدرت لایزال دارد. ملت، اکثریت است. اعضای دولت را ملت تامین می کند. بنابراین اگر یک ملتی متحول شود، طبیعتا این تحول را به درون نظام و به درون آن سیستم هم منتقل می کند.قرآن می گوید: هیچ ملتی وضعیتش تغییر نمی کند مگرآنکه نفسانیاتش تغییرکرده باشد. همین که یک ملتی تغییر کند، دولت هم ناگزیر از تغییر می شود. حضرت علی (ع) یک تعبیری دارند به این معنا که که ملتها اصلاح نمی شوند مگر با اصلاح رهبرانشان. رهبران و کارگزاران هم اصلاح نمی شوند مگر با استقامت مردم. این دو مانند پای چپ و راست، لازم و ملزوم یکدیگرند. برای اینکه حاکمان اصلاح شوند مردم باید استقامت کنند.استقامت هم به معنای مستقیم بودن است. یعنی نه چپ باشند و نه راست. نه افراط و نه تفریط. وقتی ملتی در موضع حق خویش، مستقیم بایستد، دولت ناگزیر از تغییر خواهد بود. این یک قانون همیشگی است. حضرت علی (ع) می گویند:" علیکم فی ذالک بالتناصح والتعاون". یعنی در شرایطی که رابطه ملت و دولت به هم خورده است ؛ مردم دو وظیفه دارند: وظیفه اول، اطلاع رسانی و گسترش دادن آگاهی هاست. وظیفه ی دوم هم تعاون است.، تعاون یعنی کار تشکیلاتی، کارگروهی و دسته جمعی. ایشان می گویند : " النصیحه بمبلغ جهدهم والتعاون علی اقامه الحق بینهم"، یعنی کار ارشادی و آگاهی رسانی با نهایت جدیت و تلاش از یک طرف، و کار تعاونی و تشکیلاتی از طرف دیگر، برای برپا نگهداشتن حق و جلوگیری از فریب توده های مردم. اگر این کار صورت بگیرد ، پیروزی ملتها قطعی است و تاریخ هم این را ثابت کرده است. این قانونی است که خداوند مقرر کرده و سراسر تعالیم دینی هم دلالت بر همین اصل می کند که هر وقت ملتی بپاخیزد، دیکتاتورها ناچار از تسلیم خواهند بود. البته همه اینها مستلزم تمایل اکثریتی از ملت به تغییر است.







نهضت آزادی اعطای قدرت مطلقه به فرد را شرک می داند





اجازه دهید برگردیم به درس های مرحوم مهندس بازرگان. ایشان از مخالفان جدی گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی بودند. به یاد داریم با آن لحن طنزگونه شان به مرحوم آیت الله خمینی گفته بودند، که این قبا ممکن است برازنده شما باشد اما بر تن خیلی ها گشاد خواهد بود. امروز هم دلایل و نشانه های بسیاری این گفته مرحوم بازرگان را تائید می کند. آیا در شرایط فعلی نهضت آزادی به دنبال اصلاح قانون اساسی است یا اجرای بی کم و کاست همین قانون اساسی فعلی را دنبال می کند؟





هم نهضت آزادی و هم مهندس بازرگان با ولایت فقیه به طور بنیادی و ریشه ای مخالف بودند. نهضت در همان جزوه ی هشتاد صفحه ای که در زمان حیات آیت الله خمینی منتشر کرد، دلایل رد نظریه ی ولایت فقیه را از منظر قرآن و سنت، وهم از منظر عقل و اجماع به تفصیل توضیح داد. نهضت آزادی، اعطای چنین قدرتی به یک فرد را شرک می دانست. اگرهم ایشان در جایی گفتند که ولایت فقیه قبایی است که به تن آقای خمینی دوخته شده، منظورشان این بود که آیت الله خمینی به طور طبیعی و با یک انقلاب به قدرت رسیده است. انقلابی که بیش از98 درصد مردم به جمهوری اسلامی رای داده بودند. بنابراین آن انتخاب در زمان خودش یک انتخاب دموکراتیک بود. در واقع رهبر انقلاب مشروعیتش را از حضور مردم گرفته بود و تمایلات مردم را نمایندگی می کرد. منظورمهندس بازرگان اصلا این نبود که ایشان چنین حقی را به صورت ذاتی داشته اند. نهضت بارها اعلام کرده است که ما به قانون اساسی التزام داریم. معنای "التزام"،"اعتقاد" نیست، نمی توان از مردم خواست که به قانون اعتقاد داشته باشند، اقلیتی همیشه هستند که به همه اجزاء قانون اعتقاد ندارند، ولی اگر قانونی تصویب شده باشد، الزام آور خواهد بود. امروز هم نهضت آزادی بر اجرای حقوق مردم در این قانون اساسی پافشاری می کند. به هر حال اینها حقوقی است که خود قانون اساسی تعیین کرده و نهضت آزادی به طور مسالمت آمیزدر صدد اصلاح آن است. در زمان شاه هم نهضت به قانون اساسی، به عنوان تنها سند موجود استناد می کرد. استناد به قانون اساسی معنایش باور مطلق آن نیست. وقتی سندی موجود است، ملت می تواند به بندهایی از آن که فراموش شده و یا نادیده گرفته شده، استناد کند. ولایت فقیه، اصلی از قانون اساسی است که تناقض آشکاری با بخش حقوق مردم درهمان قانون دارد. حال اگر تحمل مخالفت با آن اصل را ندارند، لااقل باید به حقوق فراموش شده مردم در همین قانون اساسی تن دهند.





استبداد هم دین را از بین می برد و هم دنیا را







یکی از اتهامات جمهوری اسلامی به نهضت آزادی لیبرال بودن آن است، آیا نهضت آزادی لیبرالیسم را به عنوان یک آرمان سیاسی دنبال می کند؟ ویژگی های لیبرالیسم مطلوب نهضت آزادی برای ایران چیست؟





"لیبرال" انگی بود که حزب توده در زبان مردم گذاشت. کیانوری در یکی از سرمقاله های روزنامه "مردم" نوشته بود که این عنوان لیبرال را که امروز تبدیل به یک ناسزا شده، ما درزبان مردم گذاشتیم. در منطق مارکسیسم و درچارچوب تئوری آنها، لیبرالیسم از لوازم بورژوازی محسوب می شود. در نظام مارکسیسم اصولا آزادی فاقد معناست ، نه آزادی سیاسی معنا دارد و نه آزادی اقتصادی و فرهنگی و غیره. نهضت آزادی، همان طور که از نام آن پیداست،جمعیتی آزادیخواه است. به خاطر می آورم در اوایل انقلاب، این بحث در شورای مرکزی نهضت مطرح بود که با پیروزی انقلاب و آزاد شدن مردم، بهتر است کلمه آزادی از عنوان "نهضت آزادی ایران"حذف شود. و نام این گروه را به "نهضت اسلامی ایران" تغییر دهم. اما مرحوم بازرگان اصرار داشتند که حتما این واژه ی "آزادی" باید حفظ شود. ایشان همیشه می گفتند که اگر آزادی نباشد، خدا هم پرستیده نمی شود و بت درست می شود. مهندس بازرگان در دفاعیات خود در در دادگاه نظامی سال 1342 - که متن آن در کتابی با عنوان " چرا ما با استبداد مخالفیم؟" چاپ شده - آثار و آفات استبداد را بیان کردند و شرح دادند که چگونه استبداد یک ملت را نابود می کند.به اعتقاد مهندس بازرگان، استبداد، هم دین را از بین می برد و هم دنیا را. ایشان در آن کتاب توصیح دادند که آزادی بر دین ،مقدم است . نه اینکه از دین مهمتر باشد، بلکه مقدم است. یعنی باید آزادی باشد تا دین و راه خدا انتخاب شود. به هرحال درک آزادی خیلی سخت است.قرآن می گوید که خداوند وقتی ، در سناریوی خلقت انسان، به فرشتگان اعلام کرد که من دست اندر کار آفرینش چنین موجودی هستم، آنها با تعجب گفتند :آیا کسی را به خلیفگی می گماری که فساد می کند و خون می ریزد. و خداوند پاسخ می دهد که من چیزی را می دانم که شما نمی دانید. آنگاه به آنها می فهماند که چگونه در همین آزمون و خطاست که انسان از فرشتگان برتر می آید. پس آزادی، مقدمه ی آگاهی است. واگر امروز خیلی از این آقایان، مفهوم آزادی را نمی فهمند و تاثیرش را درک نمی کنند، خیلی هم جای تعجب نیست ، بسیاری از آنها از فهم مسائل عادی هم عاجزند، چه رسد به فهم چیزی که فرشتگان هم نمی فهمیدند! این خیلی مهم است که آدم بپذیرد دیگران هم می توانند غیرما فکر بکنند و به گونه ای دیگر بیاندیشند. این نکته بسیارمهمی است که درک آن رشد فکری لازم دارد.





آزادی را باید همچون علوم دیگر یاد گرفت





این گفته ی شما در مورد آزمون و خطا مرا به یاد جمله ی معروفی از مرحوم مهندس بازرگان انداخت مبنی بر اینکه "آزادی نه دادنی است و نه گرفتنی، بلکه یاد گرفتنی است". این گفته به نظر من بیشتر خطاب به مردم است تا حاکمان. آیا به نظر شما باید منتظر ماند تا مردم به سطح معینی از شعور سیاسی برسند بعد به آنها آزادی داد یا اینکه مردم می توانند با آزمون و خطا آن را یاد بگیرند؟ این سوال را از این بابت مطرح کردم که حاکمان در ایران از آزادی، یک هیولای ترسناک ساخته اند که می تواند ویرانگر بسیاری بنیادها شود.







منظور ایشان این بود که آزادی هم مانند بقیه ی علوم و معارف، یک امر یادگرفتنی است. یک دانشجو به محض ورود به دانشگاه، عالم و دانشمند نخواهد شد. باید به تدریج و تانی و تمرین و تکرار هر رشته ای را تا به آخر فرا بگیرد. آزادی هم همینطور است . نمی توان آن را به جامعه ای تزریق کرد. مهندس بازرگان معتقد به این اصل قرآنی بود که : خداوند وضع هیچ ملتی را تغییر نخواهد داد مگر آنکه خودشان عمیقا تغییر کنند (ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم) یعنی تا مردم به صورت بنیادین تغییر نکنند سرنوشتشان تغییر نخواهد کرد. ایشان معتقد بودند که مردم با برخورداری از آزادی می توانند به رشدی که لازمه ی تغییر است برسند. اگر آزادی نباشد، هیچ وقت تغییری بوجود نمی آید. این خیلی موضوع مهمی است. مرحوم دکتر شریعتی با اتکاء به تجربیات کشورهای انقلاب کرده در دنیای سوم و مصوبات کنفرانس "باندونگ"(متشکل از سران انقلابی) معتقد بود که وقتی هنوز آثار نظام استعماری و ریشه های آن در میان طبقات مردم، که به راحتی آراء بی سوادان را می خرند زائل نشده نباید نظام اکثریت را حاکم کرد . شریعتی می گفت تا موقعی که مردم حاضرند رایشان را به پنج تومان بفروشند، دموکراسی معنی نخواهد داشت و مجددا همان "دوله" ها و "سلطنه" ها و وابستگان رژیم گذشته که هنوز از نفوذ برخوردارند، آرای دهات و روستاها را می خرند.

ایشان می گفت درست است که قرآن به شورا اشاره دارد، ولی یک دوران "وصایت" (امامت رهبران دینی) باید طی شود تا مردم به رشد سیاسی برسند و بتوانند شورا را پیاده کنند. اما مرحوم طالقانی نظری خلاف این داشت و می گفت اصل شورا مهمتر از نتیجه ای است که از شورا حاصل می شود. می گفت هر کاری باید با شورا انجام شود، حتی اگر به شکست بینجامد. ایشان معتقد بود که شکست مهم نیست، مردم در شورا ها به رشد سیاسی می رسند. ایشان به شکست مسلمانان در جنگ احد اشاره می کرد که بعد از شورایی که پیامبر با یارانش انجام داد اتفاق افتاد. می گفت خداوند برای اینکه این تردید برای پیامبر و دیگران حاصل نشود وچنین تلقی پیش نیاید که علت شکست، بجای سرسپاری به ولایت پیامبر، مراجعه به شورا بوده، قرآن تاکید می کند :"وشاورهم فی الامر" یعنی بازهم با همان هایی که موجبات شکست را فراهم کردند، مشورت کن . آقای طالقانی می گفت وقتی قرآن برای از شیر گرفتن بچه می گوید زن و شوهر باید با هم مشورت کنند، چطور ممکن است برای اداره جامعه شورا را توصیه نکرده باشد. بنابراین ایشان معتقد بود که تنها راه رشد سیاسی مردم، شورا است.نه آنکه هرگاه به رشد سیاسی رسیدند، نظام شورائی و دموکراسی را حاکم کنند.









شما به دفاعیات مهنس بازرگان در سال 1341 اشاره داشتید. گفته مهمی از ایشان موجود است که فکر می کنم متعلق به همان دفاعیات باشد. ایشان خطاب به حکومت شاه گفتند که ما آخرین گروهی هستیم که در چارچوب قانون اساسی فعالیت می کنیم. نسل جوانتر آن دوران که از یاران ایشان هم بودند این گفته را به معنای پایان یک دوره تاریخی و تایید مبارزات مسلحانه و استفاده از خشونت در مبارزه سیاسی تفسیر کردند. البته آن تفسیر نتایج تاریخی خاص خودش راهم به دنبال داشت. سوال من از شما به عنوان میراثدار فکری مرحوم مهندس بازرگان این است که آیا ما یک بار دیگر درآستانه ی چنین وضعی قرار گرفته ایم؟چه درسهایی که از آن نوع تفسیر از تاریخ گرفته ایم؟ اگر شما را مهندس بازرگان امروز تاریخ ایران فرض کنیم، به حکومت و نسل جوان امروز چه خواهید گفت؟





این سخن ایشان بیشتر خطاب به رئیس و دادرسان دادگاه بود. نهضت آزادی متشکل ازعده ای استاد دانشگاه یا روحانیون ممتازی مانند مرحوم طالقانی و دیگران بود. یعنی وقتی دولتی مخالفت معقول و منطقی و مسالمت آمیز چنین افرادی را بر نمی تابد و تحمل نمی کند و محکومیت های سنگین 10 ساله برای آنها صادر می کند، طبعا باید منتظر تشدید نارضایتی های مردم و ظهور مخالفان متفاوتی باشد.یک ملت را نمی شود برای همیشه خاموش کرد. سخن ایشان این بود که ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما مبارزه می کنیم. می گفتند مطمئن باشید که این صدا خاموش نخواهد شد و بعد از ما گروههای دیگری پدید می آیند و با زبان دیگری با شما سخن خواهند گفت. اتفاقا این پیش بینی دقیقا تحقق پیدا کرد. بعد از محکومیت آنها ، ما شاهد قیام 15 خرداد سال 42 بودیم. حدود سالهای 43 نیز از طرف گروههای چپ حمله به بانک ها آغازشد . در سال 46 حزب ملل اسلامی با حدود سی یا چهل عضو در کوههای شاه آباد شمال تهران تمرینات نظامی را به رهبری آقای بجنوردی شروع کردند و البته همگی آنها هم دستگیر شدند. در سال 1349 جنگ های چریکی در جنگلهای سیاهکل شروع شد و به دنبال آن جنگهای مسلحانه شهری از ناحیه گروههای چپ و مجاهدین خلق گسترش یافت. پیام ایشان این بود که شما مردم را در بن بست قرار می دهید و به این نتیجه می رسانید که مبارزات پارلمانی دیگر فایده ای ندارد وهیچ راهی جز خشونت باقی نمانده است. این، قانون و اصلی است که در همه جا وجود دارد و فقط مربوط به آن دوران هم نیست. وقتی همه راهها به روی یک ملت بسته می شود، مردم نا چار می شوند به راههای خشن متوسل شوند. حداقلش این است که ملت از مشارکت در اداره ی جامعه قهر می کند. همانطور که روسیه شوروی سقوط کرد. وقتی مردم کنار زده شوند یا حاضر نباشند در اداره کشورمشارکت کنند، نظام نمی تواند در رقابت با کشورهای دیگرو پا به پای آنها پیش برود. این یک امرقطعی است و تجربیات متعدد تاریخی آن را اثبات کرده است.



نگرانی از سلامتی دکتر یزدی در زندان



اخیرا نسبت به سلامتی دکتر ابراهیم یزدی ، دبیر کل بازداشت شده ی نهضت آزادی ابراز نگرانی هایی شده است. ایشان از کی در بازداشت به سر می برند و اتهامشان چیست؟



دکتر ابراهیم یزدی درساعت سه نیمه شب عاشورا ( ششم دیماه)در سن ۷۸ سالگی در حالی که در منزل تحت مراقبت های شدید پزشکی مربوط به پس از عمل سرطان مثانه قرار داشتند دستگیر و به زندان منتقل شد ند. ایشان که به دلیل بیماری سرطان و عمل جراحی مجبور به استفاده دائمی از سوند می باشد، در وضعیت بسیار خطرناکی از نظر بهداشتی در محیط آلوده زندان قرار دارند. پزشکان معالج ایشان تقاضا و قبول مسئولیت کرده اند تا دکتریزدی در بیمارستان یا تحت نظرماموران در خانه خودش تحت مداوا قرار گیرد، اما متاسفانه دستگاه چنین پیشنهادی را نپذیرفته است. گناه دکتریزدی ، مثل بقیه معترضین، چیزی جز حقگوئی و مستقل اندیشیدن وزیر بار زور نرفتن و نوشتن حقایق نیست که همین موضوع به نظر حاکمان ما بزرگترین جرم است.





به غیر از دکتر یزدی چه کسان دیگری از اعضای نهضت آزادی بازداشت شده اند؟



ازاعضاء و علاقه مندان نهضت یا بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان که فعلا در زندان هستند، می توان به این اسامی اشاره کرد:مهندس محسن محققی (داماد مهندس بازرگان) مهندس محمود نعیم پور(خواهرزاده مهندس بازرگان)، مهندس امیر خرم، مهندس فرید طاهری ، مهدی معتمدی مهر ، مهدی قلیزاده، مهندس لیلا توسلی، دکتر سارا توسلی، مرتضی کاظمیان، رضا تاجیک، محمد جواد مظفر و کیوان مهرگان.



در باره ی موضعگیری اخیر آقای کروبی



تازه ترین رویدادی که در ایران اتفاق افتاده و اخبار و تفاسیر فراوانی به دنبال داشته،سخنان اخیر آقای کروبی مبنی بر به رسمیت شناختن دولت آقای احمدی نژاد است .از بیانیه ی شماره ی 17 آقای مهندس موسوی هم تفسیراتی شد مبنی بر به رسمیت شناختن دولت احمدی نژاد. سوال من این است که آیا این مواضع اخیررا باید تسلیم شدن در برابر فشارهای حاکمیت بنامیم یا آنکه نوعی بازگشت به اصول اعلام شده ی اصلاح طلبان مبنی بر حرکت در چارچوب قانون اساسی است و یا آنکه اقدامی است هوشمندانه برای خلع سلاح افراطیون تمامیت خواه در جبهه حاکمیت به منظور پرهیز از گرایش جنبش سبز به خشونت؟





شنیدم که آقای کروبی این خبر را تکذیب کرده اند. گفته می شود آقای خاتمی نیز مکاتبه با آقای خامنه ای را با چنان شرایطی غیرواقعی شمرده اند. سخنان خانم زهرا رهنورد هم، که لابد بدون توافق با آقای مهندس موسوی نبوده، تماما حکایت از این می کند که نباید موضوع به این سادگی ها بوده باشد. اما اگر این شایعات رگه هائی از واقعیت داشته باشد، مجموعه ی این علائم نشان می دهد که در بین رهبران جنبش سبز در داخل تمایلی وجود دارد تا در شرایط فعلی، دولت آقای احمدی نژاد را ازسر اضطرار بپذیرند تا بتوانند برای مردم امتیازاتی از حکومت بگیرند. به اعتقاد من، اگر چنین تمایلاتی هم در رهبران جنبش سبز پدید آمده باشد، به دو دلیل نباید با آن مخالفت کرد؛ اول آنکه منطقی نیست وقتی رهبران جنبش در داخل - که زیر پتک و سندان آهنگران سیاست و قدرت قرار دارند - به چنین جمع بندی رسیده اند، کسانی که در بیرون ازگود قرار دارند شعارهای تندتری سر دهند. دوم آنکه مذاکره و توافق با جبهه ی مخالف و صرف نظر کردن از برخی مطالبات به خاطر مصلحت ملت، خرید زمان و یا بدست آوردن زمینه ی تجدید قوا، هم از نظر دینی دلایل تاریخی در سنت پیامبر اکرم (ص) دارد – نظیر صلح حدیبیه – و هم درسیره ی ائمه نمونه های آن را داریم – مثل صلح امام حسن (ع) با معاویه – و هم از نظر عقلی کاملا منطقی و مقبول است و نباید عقب نشینی تلقی شود.

به اعتقاد من در منازعات بین المللی ویا ملی برای حفظ منافع ملت و جلوگیری از جنگ و خونریزی، راهی به غیر از بده بستان وجود ندارد. اما استدلالی که فرزند آقای کروبی از قول پدرشان در این مورد اعلام کرده اند – اگر صحت داشته باشد – جای تامل دارد. از قول ایشان نقل شده است که گفته اند: " من کاملا بر این عقیده که در انتخابات تقلب روی داده و شبهه انگیز بوده ، محکم ایستاده ام و اعتقاد دارم در شمارش آرا کاملا دخالت شده است لیکن چون آقای خامنه ای حکم آقای احمدی نژاد را تنفیذ کرده اند به همین خاطر ایشان را رئیس دولت این نظام می دانم". این استدلال از دو زاویه قابل بررسی است: اول آنکه می توان اینگونه برداشت کرد که منظور ایشان بیان یک واقعیت است، نه یک حقیقت. در صورت پذیرش این استدلال، باید بگوییم که آقای کروبی در اظهارات اخیر خود، وضع موجود را شرح داده اند، بدون آنکه مهر تاییدی بر صحت آن زده باشند. در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی نیزهنگامی که نمایندگان جناح اکثریت، لایحه ی اصلاح قانون مطبوعات را در دستورکار مجلس قرار دادند و آقای خامنه ای خواستارخارج کردن آن از دستور شد، آقای کروبی به عنوان رئیس وقت مجلس شورای اسلامی گفتند که این یک "حکم حکومتی" است وچاره ای جز پذیرش آن نیست. دوم، اگرایشان با این سخنان خواسته باشند اعلام کنند که مشروعیت دولت را به دلیل تنفیذ رهبری نظام می پذیرند، این سخن با اشکالات عدیده ای روبروست. اول آنکه با مقاومت و ایستادگی مردانه ی ایشان در برابر خیانت به آرای مردم در تعارض است . دوم آنکه این گفته با حقوق و خواسته مردم در تعارض است.. سوم اینکه با حکم خدا در تعارض است. پبامبر اکرم (ص) فرموده اند که " لا طاعته لمخلوق فی معصیه الخالق"- یعنی درکاری که نافرمانی خالق محسوب شود، نمی توان ازهیچ مخلوقی اطاعت کرد..

اگر شایعات درست باشد، من تصور می کنم آقای کروبی مصلحت جنبش سبز را در این دیده اند که از روی اضطرار، رسمیت دولت احمدی نژاد را بپذیرند. درست مثل حکم خوردن گوشت مرده ،"اکل میته"، که در شریعت اسلام به آن اشاره شده است. به موجب این حکم اگر کسی به دلیل گرسنگی درمعرض خطر مرگ قرار داشته باشد، خوردن گوشت بدن مرده ، بلا اشکال است. این اضطرار و اجباری موقتی است به امید رسیدن به منافعی درازمدت.

محکومیت‌اعدامهای اخیر؛دعوت از مردم برای حضور گسترده در راهپیمایی ۲۲بهمن


کلمه:مهدی کروبی و میرحسین موسوی ضمن اعتراض به تداوم وضعیت موجود نسبت به احکامی که بدون رعایت مراحل دادرسی برای اعدام برخی از شهروندان صادر شده اعتراض کرده و نسبت به اجرای عجولانه آن نیز ابراز تاسف کردند .

به گزارش کلمه در این دیدار که صبح شنبه در منزل مهدی کروبی برگزار شد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی با ابراز تاسف نسبت به اعدام برخی از شهروندان خواستار رسیدگی قانونی به وضعیت بازداشت شدگان اخیر شدند .

سحام نیوز سایت رسمی حزب اعتماد ملی گزارش داده است که موسوی و کروبی با اشاره به پرونده کسانی که اعدام شدند گفتند : ” به نظر می رسد کسانی که اقدام به اعدام آنها شد ماهها قبل از جریان برگزاری انتخابات دستگیر شده و پرونده آنها نیز ارتباطی با حوادث انتخابات اخیر نداشته است و به گفته وکلایشان آنها تنها توانسته اند دیداری کوتاه با موکلان خود داشته اند و مراحل دادرسی برای آنها انجام نشده است . به نظر می رسد که چنین اقدامی برای ایجاد خوف در مردم جهت عدم حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن است .”

موسوی و کروبی تاکید کردند :” بازداشت های گسترده فعالان سیاسی ، مطبوعاتی و دانشگاهی به اتهام اعتراض جهت دفاع از حقوق خودشان غیرقانونی است و این در حالی است که روند اعتراف گیری از این زندانیان نیز مغایر با مبانی اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می باشد . ”

کروبی و موسوی با اشاره به خطبه های احمد جنتی در نماز جمعه این هفته ضمن ابراز تاسف از بیان چنین مسائلی از زبان امام جمعه موقت تهران گفتند : “متاسفانه به جای آنکه از تریبون نماز جمعه برای دعوت مردم به تقوا استفاده شود خطیب نماز جمعه با توصیه به قوه قضائیه مبنی بر اینکه اگر در ۱۸ تیر ضعف نشان نداده بودید و دستگاه قضایی چند نفر را اعدام کرده بود حادثه روز عاشورا به وجود نمی آمد ، مسئولان را به برخورد و کشتار مردم و ترغیب می کند و عملکرد برخی مسئولان برای اعدام شهروندان به اتهاماتی مبهم و واهی را تبرئه می کند . و این جای بسی تاسف است که تریبون نماز جمعه به جایگاهی برای تشویق به خشونت گرایی و ترغیب مسئولان برای اعدام شهروندان تبدیل شده است . ”

موسوی و کروبی تنها راه خروج از بحران و بازگشت آرامش به کشور را آزادی زندانیان سیاسی و رفع توقیف مطبوعات ، رفع پلمپ احزاب و برگزاری انتخابات آزاد دانستند و تاکید کردند : “اکنون اکثریت مردم برای احقاق حقوق خود بدون هیچ گونه واهمه ای در میدان حضور دارند و خواست آنها نیز برگزاری انتخابات آزاد می باشد که متاسفانه گویا صدای اکثریت مردم شنیده نمی شود .

” کروبی و موسوی تداوم وضع موجود را موجب وارد شدن ضربه به اصل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی که حاصل رنج و فداکاری ملت ایرات است دانستند و افزودند : ” به نظر می رسد که در میان برخی از مسئولان کشور توهم توطئه نسبت به تغییر ساختاری در نظام شکل گرفته است که این تفکر کشور را به سقوط می کشاند و اصل نظام را با خطر رو به رو می سازد .”

کروبی و موسوی تاکید کردند : “اکثریت مردم تنها حق خود را می خواهند و به دنبال تغییرات ساختاری در اصل نظام نیستند ولیکن به نظر می رسد که حاکمیت نسبت به همین صدای حق خواهی مردم نیز احساس خطر می کند در حالیکه شنیدن این صدای اکثریت و پاسخ به آن تنها راهکار خروج از بحران است .”

گفتنی است کروبی و موسوی از مردم دعوت کردند که در راهپیمایی ۲۲ بهمن حضوری گسترده داشته باشند .

کمیته پزشکی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: برای معاینه بالینی قدیانی و نبوی توسط نماینده کمیته، دستور لازم را صادر کنید/ حوادث بازداشتگاه کهریزک ناشی ا


پارلمان‌نیوز: کمیته پزشکی ارگان اقشار سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در نامه‌ای به دادستان تهران تاکید کرد:«با اطلاع از وضعیت نابسامان سلامتی برادران قدیانی و نبوی، از جنابعالی انتظار دارد در خصوص انجام معاینات بالینی و درمان های مورد نیاز آنان برای نمایندگان این کمیته و یا پزشکان خانوادگی این برادران اجازه لازم صادر و به ویژه دستور فرمایید نظریه پزشکی محترم قانونی کشور در مورد برادر نبوی مبنی بر ادامه درمان وی در خارج از زندان در اسرع وقت اجرا گردد.»

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، متن این نامه بدین شرح است:

دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران

سلام علیکم

با احترام، همانگونه که مستحضر می باشید، دو تن از برادران عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، آقایان بهزاد نبوی و ابوالفضل قدیانی، به ترتیب با حکـم دادسـتان سابق و حکم حـضرتعالی در زندان به سر می برند. هر دوی این برادران آزاده، در سنین کهولت بوده و بار مبارزات و شکنجه های دوران ستم شاهی و مسئولیت های سنگین و متعدد دوران دفاع مقدس و سال های تثبیت نظام و... را به دوش دارند كه موجب ابتلاء آنان به بیماری های متعدد حاد و مزمن از جمله بیماری های قلبی و عروقی گردیده و به انجام جراحی قلب باز در هر دوی آنان منتهی شده است. افزون بر آن، همان گونه که در نظریه همکاران متعهد ما در سازمان پزشکی قانونی کشور (به اتفاق آراء) در خصوص برادر آزاده آقای نبوی اعلام گردیده است، هرگونه فشار و تنش عصبی و روانی برای ایشان بسیار خطرناک و تهدید کننده بوده و مشارالیه باید در خارج از زندان تحت معاینات منظم پزشکی و درمان های لازم قرار گیرند.

با عنایت به مطالب پیش گفته و اذعان به این مهم که در همة وضعیت های ویژه از جمله دعاوی قضایی، کادر پزشکی صرفاً سلامت بیماران و نجات جان آنها را با نگاه انسانی و حرفه ای مد نظر دارند، اعضای کمیته پزشکی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با اطلاع از وضعیت نابسامان سلامتی این دو عزیز، در آستانة سی و یکمین سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی، از جنابعالی انتظار دارد در خصوص انجام معاینات بالینی و درمان های مورد نیاز آنان برای نمایندگان این کمیته و یا پزشکان خانوادگی این برادران اجازه لازم صادر و به ویژه دستور فرمایید نظریه پزشکی محترم قانونی کشور در مورد برادر نبوی مبنی بر ادامه درمان وی در خارج از زندان در اسرع وقت اجرا گردد.

ضرورتاً خاطر نشان می سازد همانطور كه در گزارش مراجع رسمی كشور نیز اعلام شده است بسیاری از وقایع ناگوار چند ماه اخیر در بازداشتگاه ها كه متأسفانه به فوت چند تن از بازداشت شدگان منتهی شده است ناشی از فقدان توجه لازم به وضعیت پزشكی زندانیان و جدی نگرفتن مشكلات درمانی آنان بوده است.

ما به حكم مسئولیت حرفه ای و تخصصی خود و برای سومین بار، هشدار در این مورد را اعلام و انتظار داریم دستور مساعدی كه حضرتعالی در مورد این درخواست صادر می فرمائید، امكان رخ دادن وقایع تلخ مشابه را كه هر لحظه احتمال وقوع آن متصور است به كلی مرتفع سازد.

با تجدید احترام
کمیته پزشکی ارگان اقشار

رونوشت:
- رئیس محترم قوة قضائیه، حضرت آیت الله لاریجانی، پیرو نامه های شمارة 101 مورخ 11/5/1388 و 103 مورخ 19/7/1388 ، برای استحضار.
- رئیس محترم مجلس شورای اسلامی، جناب آقای دكتر لاریجانی، برای استحضار.
- دبیركل محترم سازمان، پیرو مذاكرات حضوری، برای استحضار.
- مسئول محترم ارگان اقشار، برای استحضار.
- دبیرخانة كمیته.
- دبیرخانة مركزی.

قنبری: احمدی‌نژاد گویی در این جامعه زندگی نمی‌کند/ممنوع الورود شدن خبرنگار پارلمان‌نیوز را به اطلاع رییس مجلس رسانده‌ایم


پارلمان‌نیوز: سخنگوی فراکسیون خط امام(ره)مجلس با اعتراض به ممنوع الورود کردن خبرنگار ارگان رسمی رسمی فراکسیون متبوعش به مجلس و برخی فشارها بر این سایت خبری گفت:«آقای احمدی‌نژاد در حالی ژست روشنفکری دربرابر آزادی انتقاد و رسانه‌ها می‌گیرند که گویی در این جامعه زندگی نمی‌کنند و خبر از آنچه بر رسانه‌های مستقل و منتقد در این کشور می‌رود، ندارند.»

داریوش قنبری در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، در خصوص وضعیت سایت پارلمان‌نیوز گفت:«در هفته جاری خبرنگار سایت رسمی فراکسیون خط امام را ممنوع الورود کردند و اجازه حضور خبرنگار برای فعالیت خبری درمجلس را ندادند.»

وی با اشاره به فیلتر سایت پارلمان‌نیوز، اظهار داشت:«در جلسه شورای مرکزی فراکسیون مباحثی درباره پیگیری‌های برخی از نمایندگان درمورد علت فیلترینگ سایت مطرح شد که در نتیجه آن دروغ بودن برخی خبرها و پیغام‌ها درباره فیلترینگ سایت توسط شورای عالی امنیت ملی مشخص شد.»

نماینده اصلاح‌طلب مردم ایلام گفت:« به نظر می‌رسد اعمال محدودیت‌ها برای سایت پارلمان‌نیوز از سوی دولت و معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و معاون پارلمانی این وزارتخانه صورت گرفته است.»

سخنگوی فراکسیون خط امام(ره)مجلس با بیان اینکه اعمال فشار بر سایت و ممنوع الورود شدن خبرنگار پارلمان‌نیوز را به اطلاع رییس مجلس رسانده‌ایم، گفت:«با فراخواندن وزیر ارشاد به مجلس درباره علت محدودیت برای سایت پارلمان‌نیوز و سایر مطبوعات و رسانه‌های مستقل و منتقد سئوال خواهیم کرد.»

وی سپس بار اشاره به اظهارات روز گذشته احمدی‌نژاد در مراسم تودیع و معارفه مدیرعامل خبرگزاری رسمی دولت، ایرنا، یادآور شد:« آقای احمدی نژاد عنوان کرده است با فضای بگیر و ببند علیه رسانه‌ها مخالف هستم.گویی ایشان در این جامعه زندگی نمی‌کند و یا از عملکرد وزارتخانه خودش خبر ندارد.»

قنبری تاکید کرد:« احمدی نژاد به قوه قضائیه حمله می‌کند در صورتی‌که اغلب برخوردها با رسانه‌ها از سوی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد است.»

وی با بیان اینکه اظهارات احمدی‌نژاد صرفا برای دفاع از رسانه‌های حامی از او و دولت دهم مانند ایرنا و احتمالا نشریه همت بوده است، گفت:« خوب است که آقایان نگاهی به دور و بر خود بندازند و ببینند سرنوشت رسانه‌ها و نشریات مستقل و منتقد دراین کشور چیست.»

سخنگوی فراکسیون خط امام در پایان خاطر نشان کرد:« فراکسیون اقلیت موضوع ممنوع الورود شدن خبرنگار خود و اعمال فشار بر سایت پارلمان‌نیوز و همه رسانه‌های مستقل و منتقد را پیگیری خواهد کرد.»

برای دومین بار؛ تجمع اعتراض خانواده‌های شهدای هفتم نیز در اعتراض به تدوام بازداشت علیرضا بهشتی


پارلمان‌نیوز: جمعی از خانواده‌های شهدای 7تیر در اعتراض به تداوم بازداشت دكتر علیرضا بهشتی، بار دیگر در بهشت زهرا و مزار شهید آیت‌الله بهشتی گرد هم آمدند.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، در این جمع پس از فاتحه‌خوانی و قرائت دعای ندبه، فرزند یكی از شهدا ضمن انتقاد نسبت به تداوم بازداشت فرزند شهید آیت‌الله بهشتی، گفت:«پرسش ما امروز این است كه چرا فرزند معمار دستگاه قضایی، باید بدون ارائه هیچ گونه مدرك و سندی همچنان در زندان و بازداشت باشد.»

وی با بیان اینكه نسبت به وضعیت سلامت فرزند شهید بهشتی بسیار نگرانیم، تاكید كرد:«متاسفانه تاكنون وكیل وی نیز نتوانسته دیداری با او داشته باشد. در حالی كه باید زمینه انجام این دیدار هرچه زودتر فراهم شود. دادستان تهران باید نسبت به این مسئله و وضعیت سلامتی دكتر بهشتی پاسخگو باشد.»

او ادامه داد:«زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست كه فرزند معمار انقلاب مدت‌ها بدون هیچ اطلاعی به خانواده او در زندان و بازداشت به سر برد. همان‌گونه كه حضرت امام(ره) فرمودند بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، مظلومیت شهید بهشتی فقط مختص به دوره زندگی‌اش نبود، بلكه پس از او نیز و او و خانواده‌اش مظلوم زیستند و مظلومانه به دفاع از انقلاب برخاستند.»

این جمع از خانواده های شهدای 7 تیر تاكید كردند كه این برخوردها با فرزند شهید بهشتی، وجهه نظام جمهوری اسلامی را مخدوش می‌كند و موجب دلسردی دلسوزان واقعی انقلاب اسلامی می‌شود.

گفتنی است این جمع از خانواده های شهدا 7تیر در نامه ای به دادستان تهران ضمن اعتراض به تداوم بازداشت فرزند شهید آیت الله بهشتی، نگرانی خود از وضعیت سلامت وی اعلام كردند و خواستار رسیدگی به وضعیت وی بدون شائبه فشارهای سیاسی و آزادی هر چه سریع تر وی شدند.

این جمع از خانواده های شهدای 7 تیر هفته گذشته نیز در اقدامی اعتراضی در بهشت زهرا جمع شدند.

دیدار سیدمحمد خاتمی با خانواده ابوالفضل قدیانی+عکس




پارلمان‌نیوز: رییس دولت اصلاحات ساعتی پیش با حضور در منزل ابوالفضل قدیانی عضو بازداشت‌شده‌ شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، با خانواده‌ی وی دیدار و گفتگو کرد.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام مجلس «پارلمان‌نیوز»، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی در این دیدار ضمن دلجویی از همسر و فرزندان این زندانی سیاسی و اظهار تأسف از دستگیری افرادی با سابقه‌ روشن انقلابی و اسلامی نظیر او، از خدمات و مبارزات او در قبل و بعد از انقلاب تجلیل کرد. خاتمی اظهار امیدواری کرد که هرچه زودتر مشکلات برطرف و زمینه‌ی آزادی زندانیان سیاسی فراهم شود.

در این دیدار همسر و فرزندان قدیانی از نحوه‌ی بازداشت و وضعیت جسمی او گزارشی ارائه کردند. همسر ابوالفضل قدیانی نیز در این دیدار با اعتراض به بازداشت غیرقانونی وی، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط همسرش شد.

ابوالفضل قدیانی که قبل از انقلاب مدت چهار سال را در زندان‌های رژیم طاغوت به سر برده، هم اکنون از بیماری قلبی و داخلی رنج می‌برد.

وی بعد از گذشت بیش از یک ماه از بازداشت، تنها دو تماس کوتاه تلفنی با خانه داشته و علی‌رغم پیگیری‌های خانواده ، هنوز اجازه‌ هیچ‌گونه ملاقاتی به ایشان داده نشده است.

نویسنده وبلاگ تورجان بازداشت شد


کلمه:علی اشرف فتحی شب گذشته مقابل بیت‌ مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری دستگیر شد.

بر اساس گزارش‌های رسیده به«پارلمان‌نیوز»، ساعت ۲۰ روز جمعه، همزمان با برپایی مراسم چهلمین روز رحلت آیت‌الله منتظری علی اشرف فتحی به همراه چند نفر دیگر مقابل بیت آیت‌الله منتظری دستگیر می‌شود.

فتحی که از سال ۱۳۷۸ در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل است به جهت ارائه تصویری متفاوت از حوزه و طلبه‌ها و نیز تحلیل موشکافانه مسائل سیاسی و اجتماعی روز و نیز تاریخی با وبلاگ «تورجان» که نام آن برگرفته از محل شهادت پدرش زمانی که فرماندهی عملیات سپاه سقز را بر عهده داشت است، در بین اهالی وبلاگستان شناخته شد و مورد توجه قرار گرفت.

پست‌های این وبلاگ در برخی موارد مورد استناد خبری و تصویری سایت‌های مختلف خبری قرار می‌گرفته است.

این طلبه اصلاح‌طلب که شب گذشته در حالی که ملبس به لباس روحانیت نبود به همراه چند نفر دیگر بازداشت شد که بر اساس اطلاعات رسیده آن افراد آزاد اما نویسنده وبلاگ تورجان آزاد نشد.

از صبح امروز مادر این طلبه وبلاگ‌نویس به مراجع مختلفی از جمله بنیاد شهید برای پیگیری و کمک برای اطلاع از فرزندش مراجعه کرده اما پاسخی نیافته است.

گفتنی است آخرین پست این وبلاگ را که فتحی ۲۶ ساله و سیدمرتضی ابطحی می‌نوشتند، با عنوان با دکتر غلامعباس توسلی درباره «امام خمینی و روشنفکران دینی» بوده است.

سردار نائینی: بسیج سال آینده فضای مجازی را به تسخیر نیروهای حزب اللهی در می‌آورد

پارلمان‌نیوز: معاون فرهنگی اجتماعی سازمان بسیج مستضعفین خبر داد: بسیج به عنوان متولی مقابله با جنگ نرم راه کارهایی را در دست انجام دارد که در سال آینده فضای مجازی را به تسخیر نیرو های حزب اللهی در آورد.

سردار سرتیپ پاسدار محمد علی نائینی در پاسخ به سئوال مهر مبنی بر این که بسیج به عنوان متولی مقابله با جنگ نرم دشمنان انقلاب برای انعکاس حساسیت این برهه زمانی به مردم چه برنامه ای دارد، گفت : حماسه 9 دی در زمان بسیار کوتاه و تبلیغات اندک شکل گرفت ، ما نگران حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن و دفاع از انقلاب نیستیم زیرا مردم در حماسه 9 دی نشان دادند که هر لحظه احساس نیاز کنند حضور پر شوری خواهند داشت.

وی در عین حال گفت: موثر ترین اقدام در این شرایط آگاه سازی جامعه از ابعاد جنگ نرم دشمن و تقویت قدرت نرم انقلاب بدین وسیله است که عملا توسط همه دلسوزان انقلاب در جریان است ولی با این وجود نیاز به این احساس می شود که همه خواص و نخبگان حساسیت بیشتری داشته باشند.

معاون فرهنگی اجتماعی سازمان بسیج مستضعفین درباره برنامه های این سازمان در فضای مجازی و اینترنت نیز گفت: دشمن برای تصاحب فضای مجازی و بهره برداری از آن در جنگ نرم علیه ایران سرمایه گذاری بسیاری کرده است و بسیج نیز به عنوان متولی مقابله با جنگ نرم راه کارهایی را در دست انجام دارد که در سال آینده فضای مجازی را به تسخیر نیرو های حزب اللهی در آورد.

وی از برقراری ارتباط با سرشاخه های وبلاگ نویسان طرفدار انقلاب در سراسر کشور خبر داد و گفت: روند تولید سوژه و محتوی در بسیج در حال پیگیری است و تلاش برای مهیا کردن زمینه حضور جدی حامیان انقلاب در محیط مجازی از سوی سازمان بسیج آغاز شده است.

نائینی در ادامه قدرت نرم جمهوری اسلامی را در همه زمینه ها فوق العاده دانست و گفت: برای این که بتوانیم در مقابله با جنگ نرم دشمنان علیه انقلاب موفق ظاهر شویم باید صحنه جنگ را خوب بشناسیم و از ظرفیتهای خود به نحو احسن بهره برداری کنیم.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 11:46:03 توسط مملي ف
كي گفته كه جنگ نرم در كاره !؟ .. اتفاقا چنان جنگ سفت و سختي براي نابودي شما دجالان قرن در نظر گرفته ايم كه تار و پودتان را در مدت كوتاهي بهم بريزد و تو جلاد را در شهر بگردانيم كه رهگذران و مردم عادي همينطور خبرنگاران خارجي و داخلي , پس مانده هاي هيولاهاي دورانهاي گذشته ي اسلام را ملاحظه كرده و اگر مايل بودند , تف آبداري به آن چهره ي كريه و منفور بيندازند. چنان جنگ نرمي نشانتان بدهيم خودتان حظ كنيد. شما زالوهاي كثيف و عفوني ارتجاع سياهيد و رحم و شفقت در مورد شما اشتباه محض بوده و حكم خودكشي است. اينبار نسل منحوستان را براي هميشه از ايران عزيز ريشه كن خواهيم كرد. ننگ ابدي بر شما ...

نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 11:42:21 توسط ضد آخوند
سردار در خواب بيند و پنبه دانه. سال ديگر بسيجی وجود ندار. و خو وی در پيش صدام است.

نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 11:40:15 توسط فرياد
خدا به همه شما رواني ها شفا بده .

نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 11:29:45 توسط ناصر
درود بر رادیو زمانه چند ساعته از کار افتاده البته منظورم سایت رادیو زمانه است حیف شد خدا کند زودتر راه بیقتد

نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 11:06:44 توسط بابک جان
حماسه 2 خرداد, 22 بهمن, 9 دی اینقده این حماسه بسیارنند که والا بیاد آوریشون سخته اما اگه سردار مزدور و دیگر ایادی این قوم اشغالگر لطف کنند و مثلا در بیاد آوری این روزهای حماسی از کلمات کلیدی مانند: ساندیس یاد کنند آنهم با 2 هفته برنامه ریزی قبلی زحمت خود و ما را کم خواهند کرد.

نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 10:53:52 توسط اشکا
تا سال اینده به امید خدا در فضای مجازی بهشت زهرا دست و پا می زنید و در جهنم بوی سوختن تنتان به دماغ ما ملت ایران می رسد

نامه جمعی از مردم آذربایجان غربی به علی لاریجانی :

شبکه جنبش راه سبز (جرس): جمعی از مردم آذرباییجان غربی در نامه ای سرگشاده خطاب به علی لاریجانی از برخوردهای صورت گرفته با هواداران جنبش سبز و رهبران آن حمایت کردند.

به گزارش جرس ، در بخشی از این نامه آمده است: حدودهشت ماه است که بر همه ما آن میرود که میدانید. انتخاباتی پر مسئله و تبعاتی خونین و ستم آلود را از سر گذرانده ایم و هنوز هم معلوم نیست که چه در پیش رو خواهیم داشت.

در این نامه تاکید شده است: ما عده ای از رای دهندگان به مهندس میرحسین موسوی هستیم که به انتخاب خود افتخار می کنیم و همچنان بر رای خود هستیم. و به دلایل زیر تا کنون در تجمعاتی که تمایل به ایجاد و شرکت در آنها داشته ایم - با حسرت و دریغ – حاضر نشده ایم و از شرکت کنندگان و آسیب دیدگان نیز برائت نمی جوییم و خود را در کنار آنها می دانیم: اعتقاد به محوریت قانون و عدم صدور مجوز برای تجمع قانونی . ترس از کتک خوردن و زندان رفتن و هتک حرمت و بدرفتاری. پرهیز از واداشتن هموطنان عزیزمان که در لباس سپاه یا نیروی انتظامی یا بسیج و حتی افراد موسوم به لباس شخصی بر اینکه ما را ضرب و شتم نمایند یا حتی بر سرمان فریاد بزنند . به نمایندگان شهرهای خود امید نداریم زیرا که با شناختی که از ایشان داریم هیچیک در پی احقاق حق مردم نیستند . و با اینکه آمار رسمی وزارت کشور اعلام میکند بیشترین رای را در استان ما به مهندس موسوی داده اند چگونه است که نمایندگان ما در مجلس بازتاب چنین سلیقه ای نیستند.

آنها همچنین در این نامه دولت محمود احمدی نژاد را فاقد کفایت معرفی کردند و نوشتند: آیا دولتی چنین ضعیف که از مدیریت کابینه خود هم عاجز است و ادعای مدیریت جهان را هم دارد ، در شان این ملت با پیشینه تاریخی و فرهنگی است؟ آیا در این مملکت قحط الرجال است که کودک لجبازی هر چه خواست ، یکه تازی کند و عقلای قوم با سکوت و حیرت بر آن بنگرند؟ آن وقت چگونه انتظار هست که مردم برای تغییر دولت به خیابانها نریزند؟ در حالیکه از خردمندان و صاحب منصبان تحرک جدی مشاهده نمی کنند . و بر عکس، آنچه شاهدند گسترده شدن دامنه نابخردی هاست آنهم با اعدام جوانانی که به ماجرای عاشورا ربطی نداشتند .

نامه همچنین تصریح می کند: آیا چهره آرمانی ام القرای جهان اسلام این بود؟ میوه انقلاب اسلامی در سی و یکمین سالگردش قرار بود اینگونه به بار بنشیند و این طعم و رنگ را داشته باشد؟ : بی ادبی – خشونت – بی ثباتی اقتصادی – بی اعتمادی – تهدید خارجی – بی تعهدی و بی سوادی مسئولان - استرس و نگرانی درباره آینده و...

در این نامه همچنین از ریاست قوه قضائیه درخواست شده است: عدم کفایت دولت فعلی را در اداره امور کشور مورد بررسی قرار دهید . درخواست ما از شما این است که با بررسی کفایت یا عدم کفایت آقای احمدی نژاد برای تصدی ریاست قوه مجریه کاری کنید که بیش از این مورد فروپاشی درونی از نظر اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی نگردیم. آیا برای اثبات بی کفایتی ایشان و کابینه اشان شواهد بیشتری مورد نیاز است؟ مقدمات تجدید انتخابات ریاست جمهوری را پس از بهبود قوانین انتخاباتی ، فراهم نمایید.

نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 11:46:43 توسط ضد کودتا
مهم نیست که به چه کسی خطاب شده است. اما درود بر این مردم شجاع که نمی خواهند دست از مطالبات خود بردارند.

نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 11:24:03 توسط همشهری
با احترام به همشهریهای خودم. اشکال کار این است که وقتی شما نمایندگان مردم رضائیه را در پارلمان به زیر سوال میبرید (که با شما 100% موافقم)؛ چطور است که برای شکایت از آنها و شخص کودک لجباز (احمدنژاد) به رئیس پارلمان که او هم از جمله منتخب همان نماینده اوباشان و اوباش خامنه ای میباشد؛ به لاریجانی مراجعه میکنید. خود لاریجانی هم عنصر نامطلوب است. ما نه تنها نباید به احمدینژاد؛ بلکه به کل نظام نباید مراجعه کرده و به آنان اعتبار بدهیم. شکایت از این جانی به رئیس جانیان ره به جائی نخواهد برد. مرقوم فرموده اید که احمدی نژاد فاقد کفایت است؛ دوستان مگر بقیِه از ریز و درشت رژیم این رژیم کفایت لازم را دارند؟ این هم مترسک آنهاست. در ضمن بخاطر دهن کجی به این جانیان پیشنهاد میکنم که از اسم سابق این شهر یعنی رضائیه در سایت ها استفاده شود. این شهر اسامی دیگری مثل چی چست هم داشته که میتوان ابراز عقیده کرد. کلاً دهن کجی و خلاف آنچه آنان میگویند انجام دهیم تا خواب را از چشم آنان بربائیم.

نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 11:12:15 توسط نازنین
ایا هومن و کامران ایرانی نیستند و نمیدانند که 22 بهمنی در راه هست ایا انها با ابروی خود و یا با ابروی ایران بازی میکنند..امیدوارم که شایعه کذب باشد و کنسرتی اصلا در کار نباشد و خودشان اعلام کنند چون از ابتدا قرارداد چنین کنسرتی برای چنین روزی بعید به نظر میرسد ضمن اینکه این دو هنرمند همیشه به عشق به ایران و ایران اذعان داشتند و خود دو جوان ایرانی هستند که مسائل جوانان ایران را دنبال میکنند.....ضمنا میخواستم اشاره کنم به خبر و نامه مردم غیور اذربایجان ..اتفاقا چتی داشتم با یکی از هموطنان اذری مان ساکن داخل ایران و ایشان اظهار میکردند که دولت خیلی خرج میکند که قومیتها را با هم بد نگه دارد که متحد نشوند و اینرا اخیرا اذری ها دارند بررسی میکنند و این نامه حرف دوستمان را تائید کرد ...و ایشان معتقد بودند اصلا مردم نه کرد و نه اذریش و نه گیلانیش هیچ کدام تمایلی به جدائی ندارند و برای این منطقه روسیه دندان تیز کرده ولی ما نباید تهران را تنها بگذاریم و باید متحد کار را تمام کنیم ......و من به تمامشان درود میفرستم بامید بیروزی..

نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 10:14:50 توسط مش قلی
مردی که ادعاي ولایت و فقاهت دارد هنوز نمی داند که در فقه اسلامی فتنه معنی آزمایش دارد ( ....اولادکم فتنه اموالکم فتنه ) بلی این مردم همه فتنه و منشا آزمایش برای کسی هستند که خود را ولی فقيه میداند ( إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ و همانا ولي شما خداوند است )

نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 10:12:27 توسط jahrim
تحریم کنسرت کامران و هومن در شب ۲۲ بهمن ـ۶۸ کلیک کامران و هومن در شب 22 بهمن در میدیا سیتی شهر دبی کنسرت برگزار میکنند . در روزی که ممکن است هموطنانمان در ایران به خاک و خون کشیده شوند رفتن به کنسرت کامران و هومن در روز 22 بهمن بمانند همکاری با رژیم جنایتکار آخوندی در کشتار هموطنانمان است. کنسرت را تحریم کنیم

نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 09:43:24 توسط پرویز
درود بر مردم شجاع آذربایجان. تمام مردم ایران با پیام این نامه موافقند. هنگام آن رسیده که خردمندان سکوت خود را بشکنند و برای خروج از بتن بست چاره اندیشی‌ کنند. امیدوارم مردم سایر استانها هم شهامت نشان دهند و نامه‌های مشابه‌ای بنویسند تا دولتیان از عمق نارضایتی‌ مردم آگاه شوند. روز ۲۲ بهمن فرصت بسیار مهمّی برای تمام مردم ما است تا اتحاد و اقتدار مردمی را به دولت نشان دهیم و خواستار اطاعت دولت از ارادهٔ مردم بشویم. تنها نظام مناسب برای ایران یک نظام دمکراتیک است که به حقوق اجتماعی و سیاسی مردم احترام بگذارد. اگر میخواهیم به چنین حکومتی برسیم باید فداکاری کنیم و شهامت داشته باشیم. پرویز در کرج

نوشته شده در تاريخ دهم بهمن ۱۳۸۸ برابر با سی ام ژانويه ۲۰۱۰ ، 09:11:40 توسط تنها
هر چند متن نامه کاملا منطقی و زیبا تنظیم شده اما چون مورد خطابش وطن فروشی و برادر قاتل جوانان ایرانزمین لاریجانی است متاسفانه باید گفت که حکم آب در هاون کوبیدن دارد و بی فایده است. 22 بهمن نزدیک است و ما بیشماریم. از مردم آذربایجان هم که همیشه دیار دلیران ایرانزمین بوده تقاضای حضور گسترده در 22 بهمن داریم. نامه نگاری به این جانیان تنها اتلاف وقت است. ما همه با هم هستیم.

آن "یار دل انگیز" با یاوران نظامی

آن "یار دل انگیز" با یاوران نظامی
آن استقبال محترم، با تهدید نظامی






این اتوبوس از جمله اتوبوس هائی است که از شهر شاهی، که شده "قائم شهر" عده ای نظرکرده را جمع کرده و برای دیدار با "یار" که همان علی خامنه ای باشد به تهران آورده بود. آنها را به تهران آوردند تا آن "یار" بگوید "بنام این ملت، بنده باج نمی دهم". البته باج که در جنبش کنونی معنائی جز "حق" ندارد گرفتنی است نه دادنی. ملت ها همیشه حق خود را از حکومت ها گرفته اند و در جمهوری اسلامی هم دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. از همان گروههائی که به دیدار "یار" می برند، در شهر ماشهر هم مطابق پارچه نویسی که می بینید، مردم برای استقبال از احمدی نژاد جمع کرده اند. با امضای "مقاومت بسیج" نوشته اند ثبت نام می کنند، که معنای تهدید آمیز آن جز این نیست که به ثبت نامی ها یک رانتی می رسد که به غیر ثبت نامی ها نمی رسد! و اگر هم برسد شناسائی توسط حراست ها و توبیخ اداری و اخراج است! ضلع شرقی بانك ملي شعبه مركزی ناحيه صنعتی ماهشهر.



آن که میگوید حکومت مشروعیت مردمی دارد، مگر خودش را بخواهد گول بزند، والا مردم که میدانند و این نشان ها هم که مهرتائیدی است بر نداشتن مشروعیت حاکمیت!

قصه رنگ پریده


این عکس را خبرگزاری "ایرنا" از جلسه معارفه رئیس جدید این خبرگزاری که با حضور و سخنرانی احمدی نژاد برگزار شد منتشر کرده است. این که خبرگزاری ایرنا چقدر اهمیت خبری دارد و مردم در داخل و رسانه های بین المللی در خارج چقدر برای آن بعنوان یک خبرگزاری رسمی اعتبار قائل اند، باز می گردد به خط مشی این خبرگزاری. این خط مشی در دولت احمدی نژاد تقلید از روزنامه کیهان بوده است و رئیس جدیدی که احمدی نژاد بر آن گمارده، یعنی فردی بنام "جوانفکر"، از همان قوطی در آمده که "محمد علی رامین" در آمده است. دومی معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد شده و پشت سر هم روزنامه و مجله توقیف می کند و اولی رفته خبرگزاری ایرنا تا پشت سر هم دروغ جعل کند.

اما، حاشیه این مراسم مهم تر از متن آن بود. این حاشیه برمی گردد به تصویری که پشت سر احمدی نژاد، هنگام سخنرانی دیده می شود. در روی پرده بزرگی که پشت سر او دیده می شود، رنگ سبز نقشه ایران را به رنگ آبی تیره تبدیل کرده اند تا نشانه ای از جنبش سبز نباشد!

حجتیه در پشت تمام حوادث کشور است

کودتاچی ها،اعدام را به ترور
و به کشتار خیابان افزودند



اعدام محمد رضا علی زمانی و آرش رحمانی پور، که هیچ سایت و رسانه فارسی زبان خارج کشور نیست که آن را اقدامی برای ایجاد ترس در مردم معترض به کودتای 22 خرداد ارزیابی نکرده باشد (حتی رادیوها و تلویزیون های شناخته شده فارسی زبان مانند بی بی سی و رادیو آلمان و رادیو فرانسه)، برگ دیگری بر پرونده کودتای 22 خرداد افزود.

این اعدام ها، ادامه ترور خواهر زاده موسوی و استاد فیزیک "علیمحمدی" بود. آن که در نماز جمعه تهران (احمدجنتی)، علنی و آشکار برای این اعدام به رئیس قوه قضائیه "مرحبا" گفت، همان است که بی خفا به عاملین ترور خواهر زاده موسوی و استاد فیزیک که هر دو تقریبا در در برابر خانه هایشان ترور شدند "مرحبا" و "دست مریزاد" گفته است. و آن که اعدام و ترور را "تبریک" می گوید، همان است که دستش در کودتای خونین 22 خرداد آلوده است، چماقداران و نارنجک اندازان را در خیابان ها به جان مردم می اندازد، از فراز بام پایگاه بسیج به روی مردم آتش می گشاید، زندان اوین را از زندانیان سیاسی پر کرده و برای دستگیری موسوی و کروبی، به بند کشیدن خاتمی و به زیر کشیدن هاشمی رفسنجانی در کمین فرصت است. فرصتی که با مایوس شدن مردم برای مقابله با حاکمیت کودتاچی ها فراهم می آید.

دو اعدامی روزهای اخیر، به گفته وکیل آنها، هیچ ارتباطی با حوادث انتخابات و پس از انتخابات نداشته اند و در اردیبهشت ماه سال گذشته و در ارتباط با انفجار حسینیه شهدای شیراز دستگیر شده بودند.

آن حسینیه از جمله زیر مجموعه های "کانون ره پویان وصال" شیراز بود و این کانون نام مستعار انجمن حجتیه در فارس است. آن انفجار نتیجه رقابت ها و اختلافات درونی وابستگاه به حجتیه و برخی بسیجی ها و رزمندگان جنگ باعراق بود که با هم رویاروئی دارند. یکی مدعی دوران جنگ است و دومی را رزمندگان دوران پس از جنگ میداند که به قصد نزدیکی به قدرت رزمنده و بسیجی شده است. معنای "کانون ره پویان وصال" نیز اینست که اعضای آن در راه وصال امام زمان تلاش می کنند. یعنی همان شعار احمدی نژاد و رحیم مشائی و در واقع شعار استراتژیک انجمن حجتیه، که با همین هدف، از بعد از کودتای 28 مرداد، دربار شاهنشاهی و فساد آن و دیکتاتوری شاه را رها کرده و در پی مقابله با بهائیان ایران بود! جرم بهائیان نیز از نظر حجتیه و وابستگان کانون هائی نظیر کانون ره پویان وصال آنست که می گویند امام زمان، همان محمدعلی باب بوده که ظهور کرده و تمام شده است.

دعوائی که برای مردم ایران نه نان می شود و نه آب. اما هم در دوران شاه و هم در دوران رهبری علی خامنه ای به دکانی برای به انحراف کشاندن مبارزه واقعی مردم با استبداد و غارت و وابستگی به شرکت های نفتی تبدیل شده است.

آن انفجار در حسینیه شهدای شیراز ناشی از همین اختلافات و بحث هائی بود که حالا به نارنجک و مین های باقی مانده از زمان جنگ با عراق و مواد انفجاری نیز آلوده شده است.

آن دو تنی که برای ترساندن مردم و به بهانه شرکت در حوادث عاشورا اعدام شدند، به بهانه دست داشتن در آن انفجار دستگیر شده بودند و حالا قربانی کودتای نظامی حجتیه در 22 خرداد شدند. بهائی بودند و یا نبودند؟ را نه ما میدانیم و نه اعلام شده است. که تازه اگر هم بودند، نه جرم است و نه به کسی مربوط. آنچه آشکار است اینست که آنها در جریان حوادث پس از انتخابات زندانی بوده اند و نقشی در آن نداشته اند. درباره انفجار حسینیه شهدای شیراز نیز، تمام شواهد نشان میدهد که آن انفجار نمی توانسته کار این افراد باشد، زیرا آن انفجار توسط گروه از بسیجی ها و رزمندگان دوران جنگ، صورت گرفت، نه این دو نفری که احتمالا قربانی وابستگی مذهبی خود شدند.

دراین میان انجمنی بنام انجمن پادشاهی را هم حسین شریعتمداری از چنگ مرد خُل و چلِی بنام "فرود فولادوند" در آورده و با سربرگ های اطلاعیه های قبول انفجار و ترور صادر می کند. فردی که گفته می شود در جریان یک سفر جنون آمیز به عراق، همانجا توسط عوامل اطلاعاتی – امنیتی جمهوری اسلامی دستگیر شده و در تهران تحویل حسین شریعتمداری اش داده اند تا برای چنین روزی از او استفاده کند.



سوابق انفجار در حسینیه شهدای شیراز را در پیک نت از اینجا و گزارش حادثه را از اینجا بخوانید!

22 بهمن

22 بهمن
چون خودشان می ترسند
مردم را می ترسانند!



علی خامنه ای در دیدار با کسانی که گفتند از مازندران به تهران آورده شده اند تا ایشان برایشان سخنرانی کند، از آرزوی خود برای برگزاری راهپیمائی 22 بهمن حکومتی گفت. تظاهراتی با عکس های ایشان در دست اوباش رویش یافته در زمان رهبری وی و پارچه نویسی هائی علیه جنبش سبز و رهبران آن در دست لباس شخصی ها.

همین آرزو را دادستان تهران نیز در سخنانی بیانیه گونه بمناسبت آغاز اعدام های جدید بر زبان آورد. همچنان که احمد جنتی که معلوم نیست چقدر خون در ایران باید ریخته شود تا او از این دنیا و یا از مصدر امور آلوده به جنایت برود، بر زبان آورد. علی خامنه ای گفت که از طرف ملت باج به کسی نمی دهد. اما، آنکه نمی خواهد باج به ایشان بدهد ملت است. خواست برپائی یک 22 بهمن حکومتی که در آن نوچه احمد جنتی و علی خامنه ای، یعنی احمدی نژاد بی نگرانی از حضور راهپیمایان واقعی سخنرانی کند، تحقق نیافتنی است. حداقل تا اینجای کار که کمتر از دو هفته به 22 بهمن مانده، دست نیافتنی است. اگر خلاف این بود و اطمینان داشتند چنین راهپیمائی برگزار خواهد شد،؛ نیاز به این همه تهدید و ترساندن مردم و حتی اعدام های تازه نداشتند و پیه رسوائی داخلی و جهانی را با اعدام های اخیر به تن نمی مالیدند. جان کلام اینست: چون بشدت می ترسند، می کوشند مردم را بترسانند!

هیچکس – حتی اطرافیان احمدی نژاد و حامیان حکومتی و نظامی او- دیگر برای حرف هائی که احمدی نژاد می زند تره هم خُرد نمی کند. نه پایگاهی در میان مردم دارد و نه اعتباری در داخل حاکمیت. نه رای دارد و طرح و نظر. مردی گرفتار بیماری روانی، که یک بیمار روانی دیگر بنام احمد جنتی او را رئیس جمهور کرد! چه کسی با خواندن این جمله او که روز 5 شنبه گذشته در جمع اعضای ستاد دهه فجر بر زبان آورد، تردید می کند که او فقط یک دروغگو و لاف زن نیست، یک بیمار روانی است؟ بخوانید:

"غربی ها مردم ایران برای اغتشاشات پس از انتخابات تحریک کردند. سران کشورهای استکباری با همه توان در ماجراهای اخیر کشور ما وارد شدند، شبکه های تلویزیونی راه اندازی کردند و هر چه در توان داشتند انجام دادند اما در برابر اراده و انتخاب ملت ما شکست خوردند. دشمنان ملت ایران با ترفند ها و وعده و وعید های مختلف و یکسال تلاش، نتوانستند حتی ۵۰۰ نفر را برای مخالفت با نظام اسلامی دور هم جمع کنند. راهپیمایی های شکوهمند انقلاب با تلاش مردمی و به صورت خودجوش با حضور میلیونها نفر برگزار می شود."

درد آنجاست که با دراختیار داشتن صدا و سیمای سراسر و همه امکانات تبلیغاتی برای وارونه نشان دادن واقعیاتی که درخیابانها مردم خود شاهد آن بوده اند، به زانو در آمده اند. نه تنها در هفته دوم بعد از انتخابات بیش از 4 هزار نفر در راهپیمائی ها دستگیر شدند، نه تنها اکنون صدها فعال سیاسی و مدنی و روزنامه نگار و مقاله نویس و وبلاگ نویس و اس ام اس فرست در زندان اند ، بلکه شمار دستگیری های بعد از عاشورا به 5 هزار نفر رسیده است. این چه 500 نفری است که از روی آن هزار هزار بر میدارند و هنوز 500 نفر برجای خود باقی است!

بار اصلی بر دوش تهرانی هاست

شهرستان ها یکسره سبز اند
اما حرف آخر با تهران است



نویسنده وبلاگ سهرابستان، پس از چند روز وبلاگ خود را با یک گزارش سفر به روز کرد. این گزارش سفر، از حال و هوای شهرستانها و جنبش سراسری مردم ایران علیه حاکمیت کودتائی احمدی نژاد- علی خامنه ای سخن می گوید. او می نویسد:



تیرماه سال 1357 شگفت ترین سفر عمرم را به شهرهای نیمی از میهنم انجام دادم، در حالی که نوجوانی بیش نبودم. سفری تلخ و شیرین بود. شیرینی سفر در این بود که شهرهای زیادی را برای اولین بار می دیدم و با مردمانی مختلف و فرهنگهایی متفاوت برخورد می کردم، و تلخ بود بخاطر اینکه سرخورده و مأیوس به تهران بازگشتم. در آن ایام تازه جرقه های اولیه تظاهرات در قم و تبریز زده شده بود و در تهران نیز حرکتهایی صورت پذیرفته بود ولی سرکوب شدید حکومت، اوضاع را مجدداً عادی ساخته بود. در سفری طولانی که به شهرهای ایران زمین داشتم با این واقعیت تلخ مواجه شدن که نه تنها اثری از اعتراضات و نارضایتی ضد حکومتی نیست بلکه اکثریت مردم از رژیم پهلوی تمجید می کردند. برای رشد و پیدایش یک انقلاب، کویری بیش ندیدم.

دوستان همکلاسی ام در تهران، یک جمع مهربان چهار رفیق صمیمی، مشتاقانه منتظر خبرهای من از این سفر بودند و من خبرهای خوشی برایشان نداشتم. آنچه من در سفرم دیده بودم، امید به هرگونه انقلاب و خیزشی را در حد یک رؤیا پائین می آورد. ولی در ماههای بعد و بخصوص در نیمه دوم سال 57 آن اتفاقات باور نکردنی افتاد که همه می دانیم، همه چیز بسرعت عوض شد و تحولاتی غیرمنتظره رخ داد.

اینک 31 سال پس از آن ایرانگردی تاریخی، بار دیگر از سفری طولانی باز می گردم که در آن شهرهای زیادی را دیدم و با مردمان بسیاری به صحبت نشستم. اینبار دیگر آن نوجوان احساساتی و کم حوصله و عجول، جایش را به فردی میانسال داده بود که کمترین عجله و شتابی برای انقلاب نداشت. آن 3 دوست عزیز و دوست داشتنی ام هم دیگر در این دنیا نیستند که در تهران بانتظارم نشسته باشند، ولی در عوض، نجوایم را هزاران هزار ایرانی آزادیخواه خواهند شنید.

این سفر برایم شگفتی کامل بود، دور از انتظار و غافلگیرکننده. آنچنان نفرتی از رفتار حکومت در سراسر ایران پراکنده شده که قابل تصور نیست. باور من این بود که نقطه ثقل جنبش در تهران و برخی شهرهای بزرگ است و در شهرستانها و شهرهای دیگر، جنبش اعتراضی هنوز بقدر کافی فراگیر نشده است، باوری که با واقعیت موجود تفاوتی بسیار داشت. در بندرعباس و جزیره هرمز و میناب، همان مردمی را دیدم که در یزد و جیرفت دیده بودم. مردم آباده و کازرون و برازجان همان حرفی را می زدند که در شیراز و بوشهر شنیده بودم. در بهبهان و ماهشهر و شوشتر مردم همان اطلاعاتی را داشتند که در دزفول می توان شنید. با وجود اینکه دسترسی به اینترنت در شهرستانها بشدت دشوار و محدود است، برایم عجیب بود که مردم اطلاعاتشان به روز بود و بسیاری از فیلمهای مربوط به جنایات حکومت را دیده بودند.

روحیات مردم و اعتراضاتشان، اعتقاد عمیق آنها به تقلب درانتخابات و از همه چشمگیرتر، نفرتشان از حاکمیت، همسنگ و همتراز نفرت مردم پایتخت از جنایتکاران حاکم بود. ادعا ندارم که با همه مردم صحبت کرده باشم، ولی اعتقاد دارم باندازه کافی و با تعدادی قابل ملاحظه همصحبت بودم، آنقدر کافی که بتواند سبب تحیرم شود. می توان با قطعیت گفت که حماقت حکومت در روز عاشورا در حقیقت بمثابه تیر خلاصی بوده که به خودش زده و آخرین بقایای تردیدهای مردم نسبت به خباثت این رژیم را از بین برده است. مقابله مردم با جانیان و قاتلان روز عاشورا و بزانو درآمدن نیروهای گارد نیز ابهت پوشالی حکومت را در هم شکسته است.

اما نکته ای که بارها و بارها در این سفر از افراد مختلف پرسیدم این بود که با وجود گسترده بودن نارضایتی، چرا حرکتهای اساسی و عمیقی در شهرستانها دیده نمی شود؟ پاسخ همواره قانع کننده و عاقلانه بود، می گفتند که بدون فعالیت نیستیم ولی سرنوشت کار در پایتخت تعیین خواهد شد، همانگونه که در نبردهای خیابانی بهمن 57 در تهران، در شهرهای دیگر حتی یک گلوله هم شلیک نشد.

زیباترین تحلیل را یکی از دوستان قدیمی در دزفول بیان کرد، وی می گفت در زمان جنگ هم این بچه های تهران بودند که خط شکن بودند و سرنوشت جنگ را نیز همانها تغییر دادند. هنگامی هم که به روند جنگ و سیاسی کاری مسئولین معترض شدند و از خط شکنی کنار کشیدند، حکومت ناچار به پذیرش قطعنامه شد و خونریزی ها بپایان رسید. امروز هم چشم همه به خط شکنهای تهران است تا همانگونه که خرمشهر را آزاد کردند، تهران را نیز آزاد کنند.

تب سنگینی که ایران فرا گرفته جز با سقوط اشغالگران فروکش نمی کند. مردم در روز عاشورا نشان دادند که اجازه اعمال خشونت از سوی حکومت را نمی دهند، متقابلاً جنایتکاران حاکم نیز در حال بکار بستن همه رذالتهای ممکن تا قبل از 22 بهمن هستند و می خواهند نیروهایشان را از سراسر کشور به تهران بکشانند تا روز 22 بهمن روزی فراموش نشدنی و تاریخی در این سرزمین شود. خط شکنها بار دیگر در 22 بهمن در برابر قاتلین و متجاوزین صف خواهند بست!

تفسیر رادیو "صدای روسیه"

ادامه تظاهرات مردم
قطعی ترین گزینه درایران است



رادیو "صدای روسیه" گزارشی از موقعیت دولت در جمهوری اسلامی منتشر کرده است. "آرمن گاسپاریان" در این گزارش که از این رادیو پخش شد از عزم مخالفان دولت احمدی نژاد برای سرنگونی وی سخن گفت. او تاکید کرد:

اپوزیسیون ایران برای استعفای "محمود احمدی نژاد" مصمم است. دورنمای کوتاه مدت ثبات سیاست داخلی دور از انتظار است.

در خلال همین گزارش، از "یوگنی ساتانوفسکی" مدیر انستیتوی خاور نزدیک نیز گفته شد که تظاهرات درایران ادامه خواهد یافت و تحرکات اعتراض حتی بصورت غیر علنی توسعه خواهد یافت. ادعای مقامات ایرانی مبنی بر اینکه مامورین امنیتی خارجی مسبب اغتشاشات هستند، صحیح نیست.

درعین حال، با وخیم شدن اوضاع سیاست خارجی ایران، این کشور با دشوار شدن اقتصادی روبرو خواهد شد. عوامل بسیاری هست که بموجب آنها باید منتظر وخامت اوضاع داخلی ایران باشیم.

امروز سه گزینه وجود دارد.

گزینه اول- محتمل ترین آنها ادامه مقابله اپوزیسیون با حکومت (دولت) فعلی است. بعبارت دیگر رییس جمهور استعفا نخواهد داد و اپوزیسیون از خواست خود عقب نشینی نخواهد کرد. در این صورت حل مسالمت آمیز جریان غیر ممکن است.

گزینه دوم –رقبای سیاسی در برابر تحریم اتی که قرار است در آینده علیه ایران اتخاذ شوند، زبان مشترکی خواهند یافت. اما این حالت فقط در صورتی رخ خواهد داد که اسراییل به تاسیسات هسته ای ایران حمله کند. البته هنوز تا این اتفاق راه زیادی مانده در پیش است.

گزینه سوم- خود اپوزیسیون از برگزاری تظاهرات خودداری کند، که از نظر کارشناسان احتمال چنین گزینه ای بسیار کم است.

طرفداران میرحسین موسوی دائما از آشتی ناپذیری با احمدی نژاد سخن می گویند. به همین دلیل ناظران معتقدند که در دورنمای نزدیک باید در انتظار تظاهرات گسترده و برخورد با پلیس را بود. امروز زمینه واقعی ثبیت اوضاع سیاسی داخلی ایران وجود ندارد.

خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 8 دیماه(ویراستاری شده پیک نت)

حاشیه‌های مراسم چهلم آیت‌الله منتظری

کلمه:بعد از ظهر دیروز چهلمین روز درگذشت آیت الله منتظری درشهر قم برگزار شد و حضور چشمگیر مردم باعث شد که دفتر مملو از جمعیت شود و پس از آن کوچه منتهی به بیت توسط اعضای دفتر فرش شد ولی با این حال تعدادی در بلوار شهید محمد منتظری و تعدادی کنار رودخانه حضور یافته بودند.

به گزارش آینده و براساس گزارش منابع اینترنتی در این مراسم ، علاوه بر قرائت قرآن ، گوشه هایی از اندیشه ها و دیدگاه های آیت الله منتظری توسط مجری قرائت و در بین مراسم چند بار صدای ایشان با موضوعات لزوم امر به معروف و نهی از منکر ، لزوم آزادی زندانیان سیاسی، سفارش امام علی (ع) به مالک اشتر درباره رعایت حقوق انسانها با هر ایده و اعتقادی و شعارهای اول انقلاب از بلندگو پخش شد.

سخنران این مراسم، حجه الاسلام دکتر ادیب عضو هیأت علمی دانشگاه مفید بود که به فضایل اخلاقی و مبارزاتی آیت الله منتظری اشاره داشت. وی آیت الله منتظری را یار عسرت و تنهایی و غربت امام خمینی دانست. وی کسانی را که پس از پیروزی و پایان سختی‌ها خود را انقلابی قلمداد کردند فرصت‌طلب خواند و از کسانی که از عمق زحمات آیت الله منتظری برای ترویج مرجعیت امام خمینی و حفظ جان و یاری ایشان در فرایند انقلاب اطلاعی ندارند خواست نه تنها خاطرات آیت الله منتظری بلکه به خاطرات دیگران مراجعه کنند تا حوادث تاریخی برایشان آشکار گردد. وی ضمن اشاره به شکنجه‌های آیت الله منتظری و شهید محمد منتظری توسط ساواک به شجاعت و استقامت ایشان در قبل و پس از انقلاب پرداخت.

اما این مراسم دارای حاشیه هایی نیز بود:

روز قبل از مراسم نمایندگانی با احمد منتظری دیدار کرده بودند. آنها درخواست عدم تشنج کرده بودند که احمد منتظری از آنها درخواست کردند که نیروهای خودسر را کنترل کنند.

از برپایی چادر و سقف بر روی کوچه منتهی به دفتر به دلیل این که امکان آتش سوزی دارد! جلوگیری شد.

نیروهای انتظامی مبادی منتهی به مراسم را کنترل می‌کردند و از تجمع مردم در خیابان جلوگیری می‌کردند.

نیروهای لباس شخصی در برخی مکان‌های متعلق به سپاه و بسیج در اطراف محل مراسم مستقر شده بودند و تعداد زیادی از آنها در اطراف مکان برگزاری تجمع کرده بودند اما متانت و هوشمندی برگزار کنندگان و مردم عزادار سوژه‌ای به دست آنها نداد.

قبل از آغاز مراسم و پایان آن پیام و سفارش احمد منتظری مبنی بر حفظ آرامش و سکوت و متانت قرائت شد، که با این درخواست تجمع نیروهای لباس شخصی کاملا خلع سلاح شده و محل را ترک کردند .

تعدادی از شخصیت‌های حوزوی، دانشگاهی و سیاسی که در این مراسم حضور یافتند: آیت الله العظمی صانعی، آیت الله مدنی تبریزی، آیت الله امینی، آیت الله محقق داماد، آیت الله بیات زنجانی ، آیت الله جواد فاضل لنکرانی، آیت الله مروارید، آیت الله گرامی، آیت الله صادقی تهرانی و بیوت آیات عظام صافی گلپایگانی، سیستانی، شیرازی، شبیری زنجانی، وحید خراسانی، وحیدی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و آقایان عبدالله نوری، کرباسچی، سراج الدین موسوی، حجتی، اشرفی اصفهانی، هاشمی نژاد، ابراهیمی، مهندس بدیعی، مهندس طاهری، خانم اعظم طالقانی و جمعی از اعضای دفتر حضرت امام خمینی در جماران.

گفتنی است روز پنجشنبه گذشته به مناسبت فرا رسیدن چهلم آیت الله منتظری بازار شهر نجف آباد تعطیل شد. بازاریان این شهر در کنار سایر مردم در مراسم چهلم این مرجع تقلید صبح و بعدازظهر حضور به هم رساندند.مردم شهر برغم محدودیتهای اعمال شده مراسم سوگواری مرجع خود را در اندوه فراوان برگزار کردند. خبرهای رسیده از نجف آباد حاکی است که بر سر در مغازه ها پلاکاردها و پارچه هایی از تمثال آیت الله نصب شده بود.

درگیری های گسترده در مسجد قبا شیراز

کلمه:پنج شنبه شب مطابق معمول برنامه گذشته مسجد قبا، حجت الاسلام و المسلمین ترابیان پس از اقامه نماز مغرب و عشا به جماعت، از مردم حاضر در مسجد خواست تا شبستان مسجد را به علت برنامه مطالعه طلاب ترک کنند. در همین حین چند نفر از بسیجیان حاضر در جمع، بلند شده و به این سخنان اعتراض کردند که مسجد جای نماز خواندن است و طلاب اگر می خواهند مطالعه کنند به حوزه بروند، ما می خواهیم اینجا نماز بخوانیم.

به گزارش سایت مرجع سبز، حجت الاسلام و المسلمین ترابیان که از شاگردان آیت الله دستغیب می باشد، در پاسخ این عده گفت که برنامه امشب مسجد تمام شده است و اگر کسی می خواهد نماز بخواند، به حرم حضرت شاهچراغ که در چندمتری این مسجد واقع است، برود.

بسیجیان اما نه تنها توجهی به این سخنان نکردند، بلکه به مانند شب های گذشته در شبستان مسجد تجمع کرده و کسی از میان شان به سخنرانی برایشان پرداخت.

سخنران جمع موسوم به بحر ولایت، در سخنان خود بارها به اهانت به آیت الله دستغیب و طلاب ایشان پرداخت و ادعاهایی را مطرح کرد که تا کنون صحت آن توسط هیچ مرجع صالحی تایید نشده است.

در میان برنامه بود که سخن از شهدای مسجد به میان آمد و یکی از افراد بسیجی حاضر، با لحنی تمسخر آمیز گفت: “شهدای این مسجد؟ وامصیبت!” همین اهانت به شهدای مسجد کافی بود تا یکی از برادران شهید مسجد قبا، ناراحت شده و به قصد اعتراض به سمت بسیجیان برود که دیگر اصحاب مسجد، او را مانع شدند.

اما این پایان ماجرا نبود. برادر شهید که با شنیدن این اهانت ها، حالش بد شده بود، شروع به گریه کردن کرد و فضای مسجد را برای دقایقی تحت تاثیر قرار داد.

بنا به گزارش چند شاهد، جمعیت بسیجی اما، امشب به همین نیز بسنده نکردند و چندین بار تلاش نمودند تا درگیری هایی را در مسجد ایجاد کنند که این تلاش با ممانعت و دعوت به آرامش مردم حاضر در مسجد از سوی طلاب و روحانیون، به نتیجه ای نرسید.

بسیجیان، که امشب به مسجد آمده بودند تا به هر بهانه ای قدرت خود را در این مسجد جا بیندازند و اقتدارشان را اثبات کنند، در اقدام دیگر خود (در حالی که چند نفری از خودشان در حال فیلم برداری از جمعیت بودند)، به سمت کسانی که از ایشان فیلم می گرفتند حمله کردند و زمانی که دیگر دست شان نمی رسید، مهرهای مسجد قبا را که تربت کربلاست، به سمت دوربین های فیلم برداری و موبایل و فیلم برداران پرتاب کردند که در اثر این اقدام، مهرها بعضا به دیوارهای مسجد برخورد کرد و خرد شد و به زیر پای مردم ریخت.

پس از اتمام مراسم جمعیت موسوم به بحر ولایت، ایشان به سمت حیاط مسجد رفته و با تجمع در حیاط نیز، شعارهایی را با مضمون “مرگ بر آخوند آمریکایی” و “آخوند بی بصیرت، مایه ننگ ملت” سر دادند و سپس به بیرون مسجد رفته و با بستن راه عبور و مرور ماشین ها در بولوار شهید دستغیب، در ابتدای این بلوار تجمع کرده و با بلندگویی که در اختیار داشتند، شعارهای گذشته خود را تکرار نمودند.

گفتنی است وزیر شعار و هدایت کننده این تجمع غیر قانونی، فردی شناخته شده و از مسئولین دفتر امام جمعه سابق شیراز بود که تصاویر و مستندات نقش آفرینی او در تجمعات اخیر مسجد قبا موجود می باشد.

گزارش برخی عابران از اطراف مسجد قبا، حکایت از این دارد که حتی پس از پایان تجمع نیز، برخی موتورسوارها در حال تردد در آن اطراف بوده اند.

بی خبری از اتهام دکتر عرب مازار پس از گذشت یک ماه از بازداشت وی


کلمه:با وجود یک ماه از بازداشت دکتر عرب مازار، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و مشاور ارشد میرحسین موسوی هنوز از جزییات پرونده اش اطلاعی در دست نیست.

خانواده این استاد دانشگاه نسبت به این موضوع و بی خبری از وضعیت وی اظهار نگرانی می کنند.

به گزارش خبرنگار “کلمه”وی در تاریخ هفتم دی ماه سال جاری و در موج بازداشتهای پس از عاشورا در منزلش بازداشت شده است.

این اقتصاد دان برجسته در مدت بازداشتش هر هفته تماس تلفنی داشته است .اوهمواره در این تماسها خواستار صحبت با زهرا دختر هفت ساله خود می شود که برای بازگشت پدر بی قراری می کند.

زهرای هفت ساله وابستگی زیادی به پدرش دارد و از دوری او بیقرار است. اونمی تواند قول و قرار بین خود و پدرش را از خاطر ببرد، اینکه اگر روزی توانست اسم پدرش را بنویسد از او جایزه بگیرد. اما اکنون روزهای متوالی از این قرار بین پدر و دختر می گذرد و او نام پدر را به خوبی می نویسد اما پدرش در خانه نیست که او این نوشته را به او نشان دهد و جایزه اش را بگیرد موضوعی که هر بار اشک بر چشمان زهرای کوچک می آورد.

عرب مازار،اقتصاد دان تاکنون هیچگونه پست دولتی را نپذیرفته است و همواره مشغول کارهای علمی بوده است .اودر سالهای جنگ ایران و عراق بارها به جبهه رفته است.

این استاد دانشگاه به بیماری قلبی و دیسک کمر نیز مبتلاست که این مساله خانواده اش را بیشتر نگران سلامت او کرده است .

چندی پیش جمعی از استادان اقتصاد دانشگاه های سراسر کشور در نامه ای خطاب با قوه قضاییه خواستار آزادی وی شدند .

تاکنون مراجعه های متعدد علیزاده طباطبایی ،وکیل مدافع عرب مازار نیز برای دسترسی به پرونده و اطلاع از اتهامات موکلش به نتیجه ای نرسیده است.

عکس: تقدیر نخست وزیر از میردامادی


کلمه:این عکس مربوط به تقدیر نخست وزیر از استانداران شایسته در زمان پایان کار دولت در سال ۱۳۶۸ است .محسن میردامادی از جمله استاندارنی بود که مورد تقدیر میر حسین موسوی قرار گرفت.بیش از هفت ماه از بازداشت محسن میردامادی می گذرد…