Monday, January 7, 2013

فائزه کوچولو، قربانی شکنجه با «سیخ داغ» +تصویر پدر فائزه که در حال حاضر دارای شغل ثابت و مشخصی نیست، برای آغاز درمان و نجات فائزه از این وضعیت بغرنج نیاز به همت بالای ایرانیان دارد تا شاید فائزه شانس دیگر برای زندگی داشته باشد. فائزه به جرم نداشتن مادر با شکنجه‌های نامادری حدود چهار سال است، به جای رفتن به مدرسه گوشه‌نشین خانه شده و هر روز امیدش برای داشتن زندگی همانند همسالانش رنگ می‌بازد. به گزارش ایسنا، عقربه‌های ساعت وقتی به 9:30 رسید، موبایل «خلیل» (پدر فائزه) به صدا درآمد. «شریفه» (نامادری فائزه) هراسان فریاد می‌کشید: «برگرد خانه، دخترت تشنج کرده، برگرد». وقتی احمد به منزل رسید، قلب فائزه دیگر نمی‌تپید. پدر فائزه درباره آن صبح غم‌انگیز بر اساس نظریه‌پزشکی‌قانونی گفت: نامادری فائزه به طور مستمر و دائم نسبت به کودک‌آزاری و ایراد ضرب و جرح عمدی این کودک اقدام کرده و ضربه‌های وارده به مغز طفل سبب ورود وی به زندگی نباتی شده و قادر به دفع و کنترل ارادی ادرار و مدفوع نیست و هر دو دست و پاهای وی دچار فقدان حرکت ارادی است. پدر فائزه مدعی است که شریفه این طفل را سوزانده است و بارها پرسنل مدرسه به او اطلاع دادند که بدن فائزه کوچولو دارای زخم‌های ناشی از ضربات و شکنجه‌های نامادری‌اش است، اما شریفه این موضوع را تکذیب می‌کرد و منکر هر نوع ورود آسیب به فائزه کوچولو بود. وی گفت: شریفه در روز حادثه طبق روال همیشه شروع به سوزاندن بدن فائزه می‌کند سپس سیخ را بعد از داغ‌کردن، وارد نقاط حساس کودک کرده و وقتی با مقاومت او مواجه می‌شود، قصد خفگی او را داشته که ناگهان بی‌تحرکی فائزه، او را متوجه کارش کرد، اما... خلیل با بیان اینکه وقتی به خانه رسیدم، دخترم با ناخن‌های کبود روی زمین افتاده بود،‌ گفت: پزشکان در معاینه‌های اولیه در یکی از بیمارستان‌های کردستان اعلام کردند که به بچه دارو داده شده است و اجازه ندادند برای ادامه درمان او را به تهران منتقل کنم. بعد از چهار روز فائزه را مرخص کردند، او را به تهران آوردم اما جواب درست و حسابی از پزشکان نگرفتم و به اتفاق گفتند باید نامادری اتفاقات افتاده را برای آنان توضیح بدهد تا درمان را به نحو صحیح انجام دهند. خلیل با بیان اینکه دخترم هیچ مشکلی نداشت، گفت: ساعت 9 صبح 25 اسفند ماه سال 88 (تنها نیم ساعت قبل از حادثه) در حال شستشوی ماشین بودم که فائزه نیز به کمکم آمد بسیار سلامت و خندان بود. وی با بیان اینکه شریفه در جریان رسیدگی به پرونده منکر کودک‌آزاری شد، گفت: متهم انگیزه‌اش از این جنایت غیراخلاقی را بی‌تربیتی فائزه اعلام می‌کند و می‌گوید این بچه در ادرارش کنترل ندارد و خودش را خیس می‌کند. در حالی که این طوری نبود و فائزه شب ادراری ندارد. خلیل با اشاره به اینکه مادر فائزه به محض تولد این کودک از وی جدا شده و او وقتی فائزه سه ساله بود، با شریفه ازدواج کرده است، گفت: چشمان فائزه همیشه باز است اما دیدش خیلی کم است و نور را تشخیص می‌دهد و وقتی صدای کودکان را می‌شنود، بلند می‌خندد و عکس‌العمل‌ها در مقابل پدر و عمه‌اش دارد و آنان را می‌شناسد. وی با بیان اینکه منتظر صدور حکم طلاق شریفه است، گفت: دادگاه با وجود تمام اتفاقات افتاده، مهریه، نفقه و وسایل زندگی را به او داده است و الان وی با فائزه در شرایط بد مالی قرار گرفته است. پدر فائزه که در حال حاضر دارای شغل ثابت و مشخصی نیست، برای آغاز درمان و نجات فائزه از این وضعیت بغرنج نیاز به همت بالای ایرانیان دارد تا شاید فائزه شانس دیگر برای زندگی داشته باشد.


فائزه کوچولو، قربانی شکنجه با «سیخ داغ» +تصویر

پدر فائزه که در حال حاضر دارای شغل ثابت و مشخصی نیست، برای آغاز درمان و نجات فائزه از این وضعیت بغرنج نیاز به همت بالای ایرانیان دارد تا شاید فائزه شانس دیگر برای زندگی داشته باشد.
 فائزه به جرم نداشتن مادر با شکنجه‌های نامادری حدود چهار سال است، به جای رفتن به مدرسه گوشه‌نشین خانه شده و هر روز امیدش برای داشتن زندگی همانند همسالانش رنگ می‌بازد.

به گزارش ایسنا، عقربه‌های ساعت وقتی به 9:30 رسید، موبایل «خلیل» (پدر فائزه) به صدا درآمد. «شریفه» (نامادری فائزه) هراسان فریاد می‌کشید: «برگرد خانه، دخترت تشنج کرده، برگرد». وقتی احمد به منزل رسید، قلب فائزه دیگر نمی‌تپید.


پدر فائزه درباره آن صبح غم‌انگیز بر اساس نظریه‌پزشکی‌قانونی گفت: نامادری فائزه به طور مستمر و دائم نسبت به کودک‌آزاری و ایراد ضرب و جرح عمدی این کودک اقدام کرده و ضربه‌های وارده به مغز طفل سبب ورود وی به زندگی نباتی شده و قادر به دفع و کنترل ارادی ادرار و مدفوع نیست و هر دو دست و پاهای وی دچار فقدان حرکت ارادی است.

پدر فائزه مدعی است که شریفه این طفل را سوزانده است و بارها پرسنل مدرسه به او اطلاع دادند که بدن فائزه کوچولو دارای زخم‌های ناشی از ضربات و شکنجه‌های نامادری‌اش است، اما شریفه این موضوع را تکذیب می‌کرد و منکر هر نوع ورود آسیب به فائزه کوچولو بود.

وی گفت: شریفه در روز حادثه طبق روال همیشه شروع به سوزاندن بدن فائزه می‌کند سپس سیخ را بعد از داغ‌کردن، وارد نقاط حساس کودک کرده و وقتی با مقاومت او مواجه می‌شود، قصد خفگی او را داشته که ناگهان بی‌تحرکی فائزه، او را متوجه کارش کرد، اما...

خلیل با بیان اینکه وقتی به خانه رسیدم، دخترم با ناخن‌های کبود روی زمین افتاده بود،‌ گفت: پزشکان در معاینه‌های اولیه در یکی از بیمارستان‌های کردستان اعلام کردند که به بچه دارو داده شده است و اجازه ندادند برای ادامه درمان او را به تهران منتقل کنم. بعد از چهار روز فائزه را مرخص کردند، او را به تهران آوردم اما جواب درست و حسابی از پزشکان نگرفتم و به اتفاق گفتند باید نامادری اتفاقات افتاده را برای آنان توضیح بدهد تا درمان را به نحو صحیح انجام دهند.

خلیل با بیان اینکه دخترم هیچ مشکلی نداشت، گفت: ساعت 9 صبح 25 اسفند ماه سال 88 (تنها نیم ساعت قبل از حادثه) در حال شستشوی ماشین بودم که فائزه نیز به کمکم آمد بسیار سلامت و خندان بود.

وی با بیان اینکه شریفه در جریان رسیدگی به پرونده منکر کودک‌آزاری شد، گفت: متهم انگیزه‌اش از این جنایت غیراخلاقی را بی‌تربیتی فائزه اعلام می‌کند و می‌گوید این بچه در ادرارش کنترل ندارد و خودش را خیس می‌کند. در حالی که این طوری نبود و فائزه شب ادراری ندارد.

خلیل با اشاره به اینکه مادر فائزه به محض تولد این کودک از وی جدا شده و او وقتی فائزه سه ساله بود، با شریفه ازدواج کرده است، گفت: چشمان فائزه همیشه باز است اما دیدش خیلی کم است و نور را تشخیص می‌دهد و وقتی صدای کودکان را می‌شنود، بلند می‌خندد و عکس‌العمل‌ها در مقابل پدر و عمه‌اش دارد و آنان را می‌شناسد.

وی با بیان اینکه منتظر صدور حکم طلاق شریفه است، گفت: دادگاه با وجود تمام اتفاقات افتاده، مهریه، نفقه و وسایل زندگی را به او داده است و الان وی با فائزه در شرایط بد مالی قرار گرفته است.

پدر فائزه که در حال حاضر دارای شغل ثابت و مشخصی نیست، برای آغاز درمان و نجات فائزه از این وضعیت بغرنج نیاز به همت بالای ایرانیان دارد تا شاید فائزه شانس دیگر برای زندگی داشته باشد.

دختر هند سوده راد در آخرین روزهای سال ۲۰۱۲، در حالیکه تنها چند روزی به جشن‌های سال نو میلادی باقی مانده بود، سرنوشت تلخ زنی جوان در هند جهانیان را متأثر کرد. تجاوز گروهی ۶ مرد به این زن ۲۳ ساله هندی در اتوبوسی در شهر دهلی نو و ضرب و شتم او و مرد همراهش تا سرحد مرگ، موجی از خشم و اعتراضات عمومی را در این کشور پهناور و در میان اقشار مختلف جامعه هند برانگیخت و پس از مرگ او، هزاران شمع در سرتاسر جهان برای «دختر هند» روشن شد. دفتر ملی ثبت جرایم هند، تعداد تجاوزهای جنسی را که در سال ۲۰۱۱ و تنها در شهر دهلی رخ داده است را ۵۷۲ مورد اعلام کرده است. این مرکز از ثبت ۶۳۵ مورد تجاوز جنسی درسال ۲۰۱۲ تا نیمه اول ماه دسامبر – بطور میانگین روزانه ۱/۸۱ مورد – تنها در همین کلان شهر خبر می‌دهد. این در حالیست که طبق آمار جهانی، از هر ۵ زن، یک زن در طول زندگی‌اش، حد اقل یک بار قربانی تجاوز جنسی و یا تلاش برای آن می‌شود و نمی توان از آن به عنوان پدیده ای نادر یاد کرد. بر خلاف تصور عمومی، تجاوز در ۸۰ درصد موارد، فرد متجاوز یکی از آشنایان زن است و در نیمی از موارد این فرد آشنا یکی از اعضا خانواده یا از نزدیکان زن است. در بسیاری از کشورها تجاوز جنسی شوهر به همسرش هم تعریف حقوقی دارد و مردی که بدون رضایت همسرش او را به برقراری هر نوع رابطه جنسی وادارد، متجاوز خوانده می شود. در ایران امروز، همچنان زن مجبور است به حکم تمکین در هر شرایطی و بی توجه به رضایت یا عدم رضایت به رابطه با همسرش تن دهد. در حالیکه تجاوز جنسی به «دختر هند» منجر به چنان اعتراضات گسترده ای شد که سیاستمداران هندی را مجبور به وضع قوانینی برای مجازات افردا متجاوز کرد، سردمداران جمهوری اسلامی همچنان بدحجابی را دلیل وقوع چنین جنایتی می دانند، بی آنکه به سرنوشت زنانی که در یک میهمانی خصوصی در خمینی شهر مورد تجاوز قرار گرفته بودند اشاره ای کنند. آنها با اعدام مردانی که وارد آن میهمانی شده بودند، نقطه پایانی بر این فاجعه و فجایع مشابه می گذارند، بی آنکه تلاش کنند از زنان طعمه و از مردان حیواناتی گرسنه جنسی نسازند. در کنار آنچه در مورد هورمون های مردانه و ناگزیری مردان از ارضای جنسی به هر قیمتی بر افکار عمومی تحمیل می شود، مقصر اصلی در وقوع تجاوز زنی نشان داده می شود که در زمان نامناسب، در مکانی نامناسب و احتمالاً با پوششی نامناسب حضور داشته است. این تصویر جامعه ای وحشی که زن را صید مردان صیاد می داند، حتی در این مورد هم استثنا قائل نمی شود و تنها با محدود کردن زن، مصونیتش را از این شکار عمومی نوید می دهد. مکانیزمی که از یک سو استانداردهای زیبایی را بر زنان تحمیل می کند تا «مردپسند» تر شوند و از سویی همان معیارهای زیبایی شناسی را بر مردان تحمیل می کند، موجب می شود ذهنیتی غلط پدید آید که گویی تنها زنان جوان و زیبا هستند که طعمه متجاوزین هستند. این در حالیست که زنان، فارغ از سن، ملیت، قومیت، زبان و محل زندگی و حتی تطابق ظاهری با معیارهای تحمیل شده زیبایی مورد تجاوز قرار می گیرند. در واقع هر زنی، می تواند در هر جای دنیا، به سرنوشت «دختر هند» دچار شود. در فرانسه هر ساله ۷۵هزار زن بین ۱۸ تا ۷۵ سال قربانی تجاوز می شوند و تنها ۲% از آنها شکایت نامه ای تنظیم می کنند. عدم ثبت شکایت در سنین کمتر و سنین بالا رایج تر است و هر دو این گروه از زنان از ترس و واهمه از نگاه جامعه به آنها، به عنوان کسانی که خود مقصر این جرم بوده اند، تن به سکوتی دردناک می دهند.در دنیای وحشی که قدر و شأن انسان به کالایی قابل داد و ستد کاهش داده شده است، این تنها زنان جوان و زیبا و یا با نوع خاصی از پوشش نیستند که مورد تجاوز قرار می گیرند و تنها مردانی از قشر ویژه اجتماعی نیستند که تجاوز را حق خود می دانند. مبارزه و حرکت برای تغییر در این فرهنگ، با آموزش از سنین کودکی ممکن است. تغییر باید از جایی شروع شود که پسران دبستانی وقتی از جلوی مدرسه دخترانه رد می شوند، احساس غلیان نکنند؛ از جایی که دختر بچه ها و پسر بچه ها، داماد و عروس خوانده نشوند و عقد های آسمانی از کودکی در ذهنشان نقش نبندد؛ از جایی که آموزش ها در عین در نظر گرفتن تفاوت های جنسی دختران و پسران، تبعیض جنسیتی را رد کند. تغییر از همان جایی شروع می شود که مردان و زنان از کودکی شأن یکدیگر را به یک اندازه و برابر به رسمیت بشناسند و با هم، دست در دست هم، جهانی زیباتر بسازند.


دختر هند

47_412514551_   سوده راد  Soudeh RAD
در آخرین روزهای سال ۲۰۱۲، در حالیکه تنها چند روزی به جشن‌های سال نو میلادی باقی مانده بود، سرنوشت تلخ زنی جوان در هند جهانیان را متأثر کرد. تجاوز گروهی ۶ مرد به این زن ۲۳ ساله هندی در اتوبوسی در شهر دهلی نو و ضرب و شتم او و مرد همراهش تا سرحد مرگ، موجی از خشم و اعتراضات عمومی را در این کشور پهناور و در میان اقشار مختلف جامعه هند برانگیخت و پس از مرگ او، هزاران شمع در سرتاسر جهان برای «دختر هند» روشن شد. دفتر ملی ثبت جرایم هند، تعداد تجاوزهای جنسی را که در سال ۲۰۱۱ و تنها در شهر دهلی رخ داده است را ۵۷۲ مورد اعلام کرده است. این مرکز از ثبت ۶۳۵ مورد تجاوز جنسی درسال ۲۰۱۲ تا نیمه اول ماه دسامبر – بطور میانگین روزانه ۱/۸۱ مورد – تنها در همین کلان شهر خبر می‌دهد. این در حالیست که طبق آمار جهانی، از هر ۵ زن، یک زن در طول زندگی‌اش، حد اقل یک بار قربانی تجاوز جنسی و یا تلاش برای آن می‌شود و نمی توان از آن به عنوان پدیده ای نادر یاد کرد.
بر خلاف تصور عمومی، تجاوز در ۸۰ درصد موارد، فرد متجاوز یکی از آشنایان زن است و در نیمی از موارد این فرد آشنا یکی از اعضا خانواده یا از نزدیکان زن است. در بسیاری از کشورها تجاوز جنسی شوهر به همسرش هم تعریف حقوقی دارد و مردی که بدون رضایت همسرش او را به برقراری هر نوع رابطه جنسی وادارد، متجاوز خوانده می شود. در ایران امروز، همچنان زن مجبور است به حکم تمکین در هر شرایطی و بی توجه به رضایت یا عدم رضایت به رابطه با همسرش تن دهد.
در حالیکه تجاوز جنسی به «دختر هند» منجر به چنان اعتراضات گسترده ای شد که سیاستمداران هندی را مجبور به وضع قوانینی برای مجازات افردا متجاوز کرد، سردمداران جمهوری اسلامی همچنان بدحجابی را دلیل وقوع چنین جنایتی می دانند، بی آنکه به سرنوشت زنانی که در یک میهمانی خصوصی در خمینی شهر مورد تجاوز قرار گرفته بودند اشاره ای کنند. آنها با اعدام مردانی که وارد آن میهمانی شده بودند، نقطه پایانی بر این فاجعه و فجایع مشابه می گذارند، بی آنکه تلاش کنند از زنان طعمه و از مردان حیواناتی گرسنه جنسی نسازند.
در کنار آنچه در مورد هورمون های مردانه و ناگزیری مردان از ارضای جنسی به هر قیمتی بر افکار عمومی تحمیل می شود، مقصر اصلی در وقوع تجاوز زنی نشان داده می شود که در زمان نامناسب، در مکانی نامناسب و احتمالاً با پوششی نامناسب حضور داشته است. این تصویر جامعه ای وحشی که زن را صید مردان صیاد می داند، حتی در این مورد هم استثنا قائل نمی شود و تنها با محدود کردن زن، مصونیتش را از این شکار عمومی نوید می دهد. مکانیزمی که از یک سو استانداردهای زیبایی را بر زنان تحمیل می کند تا «مردپسند» تر شوند و از سویی همان معیارهای زیبایی شناسی را بر مردان تحمیل می کند، موجب می شود ذهنیتی غلط پدید آید که گویی تنها زنان جوان و زیبا هستند که طعمه متجاوزین هستند. این در حالیست که زنان، فارغ از سن، ملیت، قومیت، زبان و محل زندگی و حتی تطابق ظاهری با معیارهای تحمیل شده زیبایی مورد تجاوز قرار می گیرند. در واقع هر زنی، می تواند در هر جای دنیا، به سرنوشت «دختر هند» دچار شود.
در فرانسه هر ساله ۷۵هزار زن بین ۱۸ تا ۷۵ سال قربانی تجاوز می شوند و تنها ۲% از آنها شکایت نامه ای تنظیم می کنند. عدم ثبت شکایت در سنین کمتر و سنین بالا رایج تر است و هر دو این گروه از زنان از ترس و واهمه از نگاه جامعه به آنها، به عنوان کسانی که خود مقصر این جرم بوده اند، تن به سکوتی دردناک می دهند.در دنیای وحشی که قدر و شأن انسان به کالایی قابل داد و ستد کاهش داده شده است، این تنها زنان جوان و زیبا و یا با نوع خاصی از پوشش نیستند که مورد تجاوز قرار می گیرند و تنها مردانی از قشر ویژه اجتماعی نیستند که تجاوز را حق خود می دانند.
مبارزه و حرکت برای تغییر در این فرهنگ، با آموزش از سنین کودکی ممکن است. تغییر باید از جایی شروع شود که پسران دبستانی وقتی از جلوی مدرسه دخترانه رد می شوند، احساس غلیان نکنند؛ از جایی که دختر بچه ها و پسر بچه ها، داماد و عروس خوانده نشوند و عقد های آسمانی از کودکی در ذهنشان نقش نبندد؛ از جایی که آموزش ها در عین در نظر گرفتن تفاوت های جنسی دختران و پسران، تبعیض جنسیتی را رد کند. تغییر از همان جایی شروع می شود که مردان و زنان از کودکی شأن یکدیگر را به یک اندازه و برابر به رسمیت بشناسند و با هم، دست در دست هم، جهانی زیباتر بسازند.

اقبال ماهوری ۱۵ دی ۱۳۹۱


اقبال ماهوری
۱۵ دی ۱۳۹۱

    شکایت از روح‌الله حسینیان به خاطر ارتباط با یک زن شوهردار روح‌الله حسینیان یا همان خسرو خوبان، از چهره‌های امنیتی و از نماینده‌های فعلی مجلس در پی یک شکایت در رابطه با ارتباط با یک زن شوهردار پرونده‌ی جدیدی در دادگستری برای او باز شده است. به نوشته‌ی وب‌سایت «ملی مذهبی» روح الله حسینیان با یک زن شوهردار ارتباط غیراخلاقی داشته است و شوهر این خانم به ریخت و پاش‌های مالی همسرش مشکوک می‌شود و او را زیر نظر می‌گیرد و یک بار در میان وسایل کیف خانمش یک قطعه چک به نام روح الله حسینیان می‌بیند. این خانم بعد از اینکه مساله لو میرود موضوع را به حسینیان اطلاع می‌دهد و آن‌طور که این سایت نوشته است براثر این شوک حسینیان به هم می‌ریزد و بیمار می‌شود. در همین حال همسر این خانم هم شکایتی به دادگستری می‌برد و هم اکنون این پرونده به صورت بی سروصدا در دادگستری در جریان است.


    شکایت از روح‌الله حسینیان به خاطر ارتباط با یک زن شوهردار

    image
    روح‌الله حسینیان یا همان خسرو خوبان، از چهره‌های امنیتی و از نماینده‌های فعلی مجلس در پی یک شکایت در رابطه با ارتباط با یک زن شوهردار پرونده‌ی جدیدی در دادگستری برای او باز شده است.
    به نوشته‌ی وب‌سایت «ملی مذهبی» روح الله حسینیان با یک زن شوهردار ارتباط غیراخلاقی داشته است و شوهر این خانم به ریخت و پاش‌های مالی همسرش مشکوک می‌شود و او را زیر نظر می‌گیرد و یک بار در میان وسایل کیف خانمش یک قطعه چک به نام روح الله حسینیان می‌بیند.

    این خانم بعد از اینکه مساله لو میرود موضوع را به حسینیان اطلاع می‌دهد و آن‌طور که این سایت نوشته است براثر این شوک حسینیان به هم می‌ریزد و بیمار می‌شود.

    در همین حال همسر این خانم هم شکایتی به دادگستری می‌برد و هم اکنون این پرونده به صورت بی سروصدا در دادگستری در جریان است.

    فرزاد جمشیدی به شلاق محکوم شد مجری حزب‌اللهی تلویزیون و فریب زنان نیما فرح آبادی فرزاد جمشیدی، مجری حزب اللهی صدا و سیما که اجرای برنامه های ویژه مذهبی در تلویزیون و رادیو را بر عهده دارد، به علت فریب یک دختر و برقراری رابطه جنسی با او به شلاق محکوم شده است. بر اساس گزارش رسانه ها، مجری معروف صدا و سیما که با شکایت دختری جوان به "زنای به عنف و با اکراه" متهم شده بود، پس از برگزاری جلسات دادگاه و اخذ اظهارات شاکی و دفاعیات متهم، در نهایت به جهت ایجاد شبهه برای دادگاه در موضوع اتهامی زنای به عنف و با اکراه و بر اساس مصداق قاعده درء و به استناد به مواد ۵۴ و ۱۷۷ قانون آیین‌دادرسی کیفری از اتهام زنای به عنف با شرایط احصان تبرئه شده است. شعبه ۷۸ دادگاه کیفری استان تهران‌، همچنین اعلام کرده است که متهم بر اساس احراز بزهکاری در ملاقات با شاکیه پیش از اجرای صیغه عقد موقت و با استناد به ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی به تحمل ۸۰ ضربه شلاق تعزیری محکوم می‌شود. بر اساس اعلام دادگاه، رای صادره حضوری بوده و ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در دیوان عالی کشور است. اما وکیل فرزاد جمشیدی با این تاکید که موکلش از از ادعاهای شاکی پرونده تبرئه شده افزوده است که "درباره رابطه جنسی و حکم شلاق، ما تابع قانون هستیم و به این حکم هم طبق روال قانونی اعتراض می کنیم و هرچه پیش آید آن را می پذیریم". فرزاد جمشیدی مجری برنامه "ماه خدا"، از برنامه های صدا و سیما برای ماه رمضان، به حمایت از محمود احمدی نژاد، علی خامنه ای و اجرای برنامه های مذهبی مشهور است. او در آخرین ماه رمضان به نقل یکی از فرماندهان نیروی انتظامی آرزو کرد که کاش اعضای این نیرو در زمان حضرت زهرا حضور داشتند و مانع شهادت وی می شدند. مهر در این ارتباط نوشت که فرزاد جمشیدی مجری برنامه سحرگاهی "ماه خدا"، سحرگاه گذشته پیش از دعای سحر، به تقدیر از نیروی انتظامی پرداخت. وی در این برنامه گفت: "من یادم می آد یه سالی در سفر به مدینه مصطفی(ص) با یکی از فرماندهان نیروی انتظامی، همسفر بودم و شبانه ای در خلوت و در همسایگی با آرام گاه فریادهای خاموش- جنت بقیع- می شنیدم که به مادر سادات فاطمه ی زهرا(س) عرض می کرد: بانو! ای کاش وقتی اراذل در خانه ات را می شکستند بچه های نیروی انتظامی بودند اگه حضور داشتیم نمی‌ذاشتیم به شما بی احترامی کنند! نمی ذاشتیم همسرتان علی بن ابیطالب(ع) رو به مسجد بکشانند! نمی‌ذاشتیم محسنتان را سقط کنند." مجری متأهل و اغفال دختران شاکی فرزاد جمشیدی در نخستین جلسه دادگاه که اوایل آبان برگزار شده بود گفت: "این مجری می گفت مجرد است و به من علاقه مند شده است اما مدتی بعد پدرم مجله ای را دید که در آن با این مجری و همسر و فرزندانش مصاحبه شده بود. بعد از آن بود که فهمیدم فریب خورده ام و همه حرف های این مرد دروغ است. به دنبال ثبت این شکایت این مجری به دادگاه احضار شد." پدر این دختر نیز در حاشیه برگزاری دادگاه به روزنامه خراسان گفت: "حدود ۲ سال قبل زمانی که این مجری در حال اجرای برنامه زنده بود دخترم از طریق شماره اعلام شده از تلویزیون پیامکی به این برنامه فرستاد. بعد از این ارتباط این مجری از دخترم می خواهد با او تماس بگیرد. بعد از اولین تماس او به دخترم می گوید صدایش شباهت زیادی به صدای نامزد سابقش دارد....بعد از سفر وی از دخترم خواست به استقبالش به فرودگاه برود. او وقتی دخترم را در فرودگاه دید با ظاهرسازی به زمین افتاد و خدا را شکر کرد و گفت: چهره دخترم هم شبیه چهره نامزد سابقش است. به این ترتیب طولی نکشید که از دخترم خواستگاری کرد و رابطه آن ها با یکدیگر ادامه پیدا کرد." او افزود: "در این بین یک روز او مدعی شد مشکلات شدید مالی دارد و در چنین وضعیتی دخترم از یک موسسه مالی ـ– اعتباری برایش صد میلیون تومان وام گرفت و حتی ۴۰ میلیون تومان هم سفته از دخترم گرفت. از سوی دیگر این مجری دخترم را همراه با خودش به مسافرت می برد و چند بار با او رابطه برقرار کرد." پدر دختر شاکی در ادامه گفت: "این ماجرا ادامه داشت تا اینکه مدتی قبل مجله ای را دیدم که در آن مصاحبه ای از او و همسر و فرزندانش چاپ شده بود. از دیدن این مصاحبه شوکه شدم. وقتی این مجری فهمید دستش برایمان رو شده است تهدید کرد که سفته ها را به اجرا می گذارد. آن زمان بود که ما از وی شکایت کردیم." از سفر حج شروع شد خود این دختر نیز در مصاحبه جداگانه ای گفته است: "سال ۸۸ بود که این مجری گزارشی زنده از صحرای عرفات در یکی از شبکه‌های تلویزیون داشت. در ارتباط زنده با تلویزیون اعلام کرد که شماره موبایلش را از طریق زیرنویس اعلام کنند تا هرکس التماس دعا دارد، نامش را بر صحرای عرفات بنویسد. من هم مانند این همه افراد دیگری که آن روز با او تماس گرفتند، تماس گرفتم و گفتم که نام مرا هم بر خاک صحرای عرفات بنویسید. اما چون اسم و فامیلم کمی سخت بود، گفت که برایش پیامک بزنم و من هم زدم و دیگر مساله برایم در آن مقطع تمام شد. منتها از سه روز بعد تلفن‌ها و پیام‌های او تمامی نداشت. مدام پیام می‌داد که گفته بودی دعایت کنم در فلان‌جا دعایت کردم. یا اینکه شب‌ها تماس می‌گرفت و می‌گفت فلان برنامه‌ام فلان ساعت روی آنتن می‌رود، نگاه کنید، شب سوم بعد از اینکه برنامه‌اش تمام شد تماس گرفت و گفت نمی‌دانم چرا با شما تماس گرفتم، من معمولا عادت ندارم با کسی تماس بگیرم. ولی به شما زنگ زدم." او افزوده که "این رابطه ادامه داشت تا زمانی که فرزاد جمشیدی از مکه برگشت و آن موقع از من خواست که برای استقبال از او به فرودگاه مهرآباد بروم. به محض اینکه از گیت رد شد، کیف از دستش افتاد". به گفته شاکی، "سه الی چهار روز بعد از آمدن فرزاد جمشیدی از حج بود که دو بلیط کیش گرفته بود و گفت که برای اجرای یک برنامه به کیش می‌روم. من به برگزارکنندگان مراسم گفته‌ام که با خواهرزاده‌ام می‌آیم و برایت یک اتاق جدا در هتل در نظر گرفته‌اند. آن مقطع به او گفتم که اگر برای من جایی در نظر نگرفته‌اید، من کلید آپارتمان خودمان را از مادرم بگیرم و من به آنجا بروم. ولی او به من گفت که نه، برای تو اتاق مجزا گرفته‌اند." او گفته که "شب در کیش یک سوئیت برای ماندن پیدا کردیم که یک هال و یک اتاق خواب داشت. قرار شد من در اتاق بخوابم و او هم در هال. شب خواب بودم که دیدم او بالای سرم است و اتفاقی که نباید، افتاد." سایت بازتاب نیز با اشاره به این اتفاق نوشت: "در حالی که بخش های خبری صداوسیما با آب و تاب به رسوایی های اخلاقی واقعی و جعلی در مورد مجریان شبکه های ماهواره ای می پردازند، با وجود صدور حکم دادگاه درباره رسوایی اخلاقی مجری مشهور صداوسیما، همچنان به وی آنتن زنده، آن هم در برنامه های مذهبی داده می شود." به نوشته این سایت، "اغفال دختران جوان با استفاده از وجهه مذهبی فرد، اگر در یک مورد اتفاق می افتاد و مجرم اقدام به توبه می کرد، شاید قابل صرف نظر کردن بود. اما زمانی که این موضوع به چند مورد می رسد که دست کم سه مورد آن در محاکم قضایی در حال پیگیری است، دیگر نمی توان از آن صرف نظر کرد و همچنان این فرد را به عنوان سمبل مراسم دینی، در رسانه ملی طرح کرد، به ویژه آنکه این موضوع به چند مورد ضرب و جرح میان خانمهای قربانی این مجری در فرودگاه و منزل منجر گردیده است."


    فرزاد جمشیدی به شلاق محکوم شد

    مجری حزب‌اللهی تلویزیون و فریب زنان

    فرزاد جمشیدی، مجری حزب اللهی صدا و سیما که اجرای برنامه های ویژه مذهبی در تلویزیون و رادیو را بر عهده دارد، به علت فریب یک دختر و برقراری رابطه جنسی با او به شلاق محکوم شده است.
    بر اساس گزارش رسانه ها، مجری معروف صدا و سیما که با شکایت دختری جوان به "زنای به عنف و با اکراه" متهم شده بود، پس از برگزاری جلسات دادگاه و اخذ اظهارات شاکی و دفاعیات متهم، در نهایت به جهت ایجاد شبهه برای دادگاه در موضوع اتهامی زنای به عنف و با اکراه و بر اساس مصداق قاعده درء و به استناد به مواد ۵۴ و ۱۷۷ قانون آیین‌دادرسی کیفری از اتهام زنای به عنف با شرایط احصان تبرئه شده است.
     شعبه ۷۸ دادگاه کیفری استان تهران‌، همچنین اعلام کرده است که متهم بر اساس احراز بزهکاری در ملاقات با شاکیه پیش از اجرای صیغه عقد موقت و با استناد به ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی به تحمل ۸۰ ضربه شلاق تعزیری محکوم می‌شود.
     بر اساس اعلام دادگاه، رای صادره حضوری بوده و ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در دیوان عالی کشور است.
    اما وکیل فرزاد جمشیدی با این تاکید که موکلش از از ادعاهای شاکی پرونده تبرئه شده افزوده است که "درباره رابطه جنسی و حکم شلاق، ما تابع قانون هستیم و به این حکم هم طبق روال قانونی اعتراض می کنیم و هرچه پیش آید آن را می پذیریم".
    فرزاد جمشیدی مجری برنامه "ماه خدا"، از برنامه های صدا و سیما برای ماه رمضان، به حمایت از محمود احمدی نژاد، علی خامنه ای و اجرای برنامه های مذهبی مشهور است.
    او در آخرین ماه رمضان به نقل یکی از فرماندهان نیروی انتظامی آرزو کرد که کاش اعضای این نیرو در زمان حضرت زهرا حضور داشتند و مانع شهادت وی می شدند. مهر در این ارتباط نوشت که فرزاد جمشیدی مجری برنامه سحرگاهی "ماه خدا"، سحرگاه گذشته پیش از دعای سحر، به تقدیر از نیروی انتظامی پرداخت.
    وی در این برنامه گفت: "من یادم می آد یه سالی در سفر به مدینه مصطفی(ص) با یکی از فرماندهان نیروی انتظامی، همسفر بودم و شبانه ای در خلوت و در همسایگی با آرام گاه فریادهای خاموش- جنت بقیع- می شنیدم که به مادر سادات فاطمه ی زهرا(س) عرض می کرد: بانو! ای کاش وقتی اراذل در خانه ات را می شکستند بچه های نیروی انتظامی بودند اگه حضور داشتیم نمی‌ذاشتیم به شما بی احترامی کنند! نمی ذاشتیم همسرتان علی بن ابیطالب(ع) رو به مسجد بکشانند! نمی‌ذاشتیم محسنتان را سقط کنند."

    مجری متأهل و اغفال دختران
    شاکی فرزاد جمشیدی در نخستین جلسه دادگاه که اوایل آبان برگزار شده بود گفت: "این مجری می گفت مجرد است و به من علاقه مند شده است اما مدتی بعد پدرم مجله ای را دید که در آن با این مجری و همسر و فرزندانش مصاحبه شده بود. بعد از آن بود که فهمیدم فریب خورده ام و همه حرف های این مرد دروغ است. به دنبال ثبت این شکایت این مجری به دادگاه احضار شد."
    پدر این دختر نیز در حاشیه برگزاری دادگاه به روزنامه خراسان گفت: "حدود ۲ سال قبل زمانی که این مجری در حال اجرای برنامه زنده بود دخترم از طریق شماره اعلام شده از تلویزیون پیامکی به این برنامه فرستاد. بعد از این ارتباط این مجری از دخترم می خواهد با او تماس بگیرد. بعد از اولین تماس او به دخترم می گوید صدایش شباهت زیادی به صدای نامزد سابقش دارد....بعد از سفر وی از دخترم خواست به استقبالش به فرودگاه برود. او وقتی دخترم را در فرودگاه دید با ظاهرسازی به زمین افتاد و خدا را شکر کرد و گفت: چهره دخترم هم شبیه چهره نامزد سابقش است. به این ترتیب طولی نکشید که از دخترم خواستگاری کرد و رابطه آن ها با یکدیگر ادامه پیدا کرد."
    او افزود: "در این بین یک روز او مدعی شد مشکلات شدید مالی دارد و در چنین وضعیتی دخترم از یک موسسه مالی ـ– اعتباری برایش صد میلیون تومان وام گرفت و حتی ۴۰ میلیون تومان هم سفته از دخترم گرفت. از سوی دیگر این مجری دخترم را همراه با خودش به مسافرت می برد و چند بار با او رابطه برقرار کرد."
    پدر دختر شاکی در ادامه گفت: "این ماجرا ادامه داشت تا اینکه مدتی قبل مجله ای را دیدم که در آن مصاحبه ای از او و همسر و فرزندانش چاپ شده بود. از دیدن این مصاحبه شوکه شدم. وقتی این مجری فهمید دستش برایمان رو شده است تهدید کرد که سفته ها را به اجرا می گذارد. آن زمان بود که ما از وی شکایت کردیم."

    از سفر حج شروع شد
    خود این دختر نیز در مصاحبه جداگانه ای گفته است: "سال ۸۸ بود که این مجری گزارشی زنده از صحرای عرفات در یکی از شبکه‌های تلویزیون داشت. در ارتباط زنده با تلویزیون اعلام کرد که شماره موبایلش را از طریق زیرنویس اعلام کنند تا هرکس التماس دعا دارد، نامش را بر صحرای عرفات بنویسد. من هم مانند این همه افراد دیگری که آن روز با او تماس گرفتند، تماس گرفتم و گفتم که نام مرا هم بر خاک صحرای عرفات بنویسید. اما چون اسم و فامیلم کمی سخت بود، گفت که برایش پیامک بزنم و من هم زدم و دیگر مساله برایم در آن مقطع تمام شد. منتها از سه روز بعد تلفن‌ها و پیام‌های او تمامی نداشت. مدام پیام می‌داد که گفته بودی دعایت کنم در فلان‌جا دعایت کردم. یا اینکه شب‌ها تماس می‌گرفت و می‌گفت فلان برنامه‌ام فلان ساعت روی آنتن می‌رود، نگاه کنید، شب سوم بعد از اینکه برنامه‌اش تمام شد تماس گرفت و گفت نمی‌دانم چرا با شما تماس گرفتم، من معمولا عادت ندارم با کسی تماس بگیرم. ولی به شما زنگ زدم."
    او افزوده که "این رابطه ادامه داشت تا زمانی که فرزاد جمشیدی از مکه برگشت و آن موقع از من خواست که برای استقبال از او به فرودگاه مهرآباد بروم. به محض اینکه از گیت رد شد، کیف از دستش افتاد".
    به گفته شاکی، "سه الی چهار روز بعد از آمدن فرزاد جمشیدی از حج بود که دو بلیط کیش گرفته بود و گفت که برای اجرای یک برنامه به کیش می‌روم. من به برگزارکنندگان مراسم گفته‌ام که با خواهرزاده‌ام می‌آیم و برایت یک اتاق جدا در هتل در نظر گرفته‌اند. آن مقطع به او گفتم که اگر برای من جایی در نظر نگرفته‌اید، من کلید آپارتمان خودمان را از مادرم بگیرم و من به آنجا بروم. ولی او به من گفت که نه، برای تو اتاق مجزا گرفته‌اند."
    او گفته که "شب در کیش یک سوئیت برای ماندن پیدا کردیم که یک هال و یک اتاق خواب داشت. قرار شد من در اتاق بخوابم و او هم در هال. شب خواب بودم که دیدم او بالای سرم است و اتفاقی که نباید، افتاد."
    سایت بازتاب نیز با اشاره به این اتفاق نوشت: "در حالی که بخش های خبری صداوسیما با آب و تاب به رسوایی های اخلاقی واقعی و جعلی در مورد مجریان شبکه های ماهواره ای می پردازند، با وجود صدور حکم دادگاه درباره رسوایی اخلاقی مجری مشهور صداوسیما، همچنان به وی آنتن زنده، آن هم در برنامه های مذهبی داده می شود."
    به نوشته این سایت، "اغفال دختران جوان با استفاده از وجهه مذهبی فرد، اگر در یک مورد اتفاق می افتاد و مجرم اقدام به توبه می کرد، شاید قابل صرف نظر کردن بود. اما زمانی که این موضوع به چند مورد می رسد که دست کم سه مورد آن در محاکم قضایی در حال پیگیری است، دیگر نمی توان از آن صرف نظر کرد و همچنان این فرد را به عنوان سمبل مراسم دینی، در رسانه ملی طرح کرد، به ویژه آنکه این موضوع به چند مورد ضرب و جرح میان خانمهای قربانی این مجری در فرودگاه و منزل منجر گردیده است."

    چگونه می توان در ایران یک شبه مولتی میلیاردر شد؟ بازتاب : در ادامه افشاگری ها درباره دانه درشتهای اقتصادی، «بازتاب» از یکی از بزرگترین و ناشناخته ترین پدرخوانده های اقتصاد ایران، یعنی بابک زنجانی که از معاملات نفتی تا هتلداری، هواپیمایی و صنایع بهداشتی – آرایشی دست دارد، رونمایی می کند. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، نام بابک زنجانی اگرچه در ایران ناشناخته است، اما به جهت گردش هنگفت اموال و حسابهای وی، اتحادیه اروپا نام وی را در فهرست تحریم های خود قرار داده است و به تازگی پلیس دبی گذرنامه وی را توقیف کرده است. پرداختن به همه اموال و فعالیتهای اقتصادی بابک زنجانی در یک گزارش میسر نیست، اما تلاش می شود به برخی از سرفصلهای ارتباطات وی پرداخته شود. بابک زنجانی که تا قبل از به قدرت رسیدن احمدی نژاد فردی معمولی بود، امروز از گردش مالی چند میلیارد دلاری برخوردار است. او با 64 شرکت فعال اقتصادی، برند سورینت در لوازم بهداشتی و آرایشی و هتلداری، برج سازی و معاملات نفتی یکی از کارتل های اقتصادی است که با ارتباطات پشت پرده و غیرشفاف، یک شبه متولد شده اند. وی از یک سو خود را از نزدیکان مشایی معرفی می کند و از سوی دیگر از پشتوانه و حمایتهای امنیتی سود می برد. از نقش آفرینی به عنوان دلال نفتی در فروش محموله های روی آب نفت ایران با شرکت دولتی نیکو تا خرید و فروش هواپیما از طریق دلالی هواپیما برای هواپیمایی قشم، و همچنین مالکیت تعداد زیادی هتل بزرگ در آسیای میانه، از جمله فعالیت های اقتصادی وی می باشد. اما نکته مهم در عملکرد بابک زنجانی آن است که به نظر می رسد وی بیشتر از آن که یک فعال اقتصادی باشد، پوششی است برای برخی فعالیتها و به جهت آن که صلاحیت های وی نیز زیر سوال قرار دارد، احتمال عدم صداقت در معاملات نفتی و همچنین تخلفات مالی وی نیز می رود.

    چگونه می توان در ایران یک شبه مولتی میلیاردر شد؟


    بازتاب : در ادامه افشاگری ها درباره دانه درشتهای اقتصادی، «بازتاب» از یکی از بزرگترین و ناشناخته ترین پدرخوانده های اقتصاد ایران، یعنی بابک زنجانی که از معاملات نفتی تا هتلداری، هواپیمایی و صنایع بهداشتی – آرایشی دست دارد، رونمایی می کند.

    به گزارش خبرنگار «بازتاب»، نام بابک زنجانی اگرچه در ایران ناشناخته است، اما به جهت گردش هنگفت اموال و حسابهای وی، اتحادیه اروپا نام وی را در فهرست تحریم های خود قرار داده است و به تازگی پلیس دبی گذرنامه وی را توقیف کرده است.
    پرداختن به همه اموال و فعالیتهای اقتصادی بابک زنجانی در یک گزارش میسر نیست، اما تلاش می شود به برخی از سرفصلهای ارتباطات وی پرداخته شود.
    بابک زنجانی که تا قبل از به قدرت رسیدن احمدی نژاد فردی معمولی بود، امروز از گردش مالی چند میلیارد دلاری برخوردار است.
    او با 64 شرکت فعال اقتصادی، برند سورینت در لوازم بهداشتی و آرایشی و هتلداری، برج سازی و معاملات نفتی یکی از کارتل های اقتصادی است که با ارتباطات پشت پرده و غیرشفاف، یک شبه متولد شده اند.

    وی از یک سو خود را از نزدیکان مشایی  معرفی می کند و از سوی دیگر از پشتوانه و حمایتهای امنیتی سود می برد. از نقش آفرینی به عنوان دلال نفتی در فروش محموله های روی آب نفت ایران با شرکت دولتی نیکو تا خرید و فروش هواپیما از طریق دلالی هواپیما برای هواپیمایی قشم، و همچنین مالکیت تعداد زیادی هتل بزرگ در آسیای میانه، از جمله فعالیت های اقتصادی وی می باشد.

    اما نکته مهم در عملکرد بابک زنجانی آن است که به نظر می رسد وی بیشتر از آن که یک فعال اقتصادی باشد، پوششی است برای برخی فعالیتها و به جهت آن که صلاحیت های وی نیز زیر سوال قرار دارد، احتمال عدم صداقت در معاملات نفتی و همچنین تخلفات مالی وی نیز می رود.

    چگونه می توان در ایران یک شبه مولتی میلیاردر شد؟ بازتاب : در ادامه افشاگری ها درباره دانه درشتهای اقتصادی، «بازتاب» از یکی از بزرگترین و ناشناخته ترین پدرخوانده های اقتصاد ایران، یعنی بابک زنجانی که از معاملات نفتی تا هتلداری، هواپیمایی و صنایع بهداشتی – آرایشی دست دارد، رونمایی می کند. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، نام بابک زنجانی اگرچه در ایران ناشناخته است، اما به جهت گردش هنگفت اموال و حسابهای وی، اتحادیه اروپا نام وی را در فهرست تحریم های خود قرار داده است و به تازگی پلیس دبی گذرنامه وی را توقیف کرده است. پرداختن به همه اموال و فعالیتهای اقتصادی بابک زنجانی در یک گزارش میسر نیست، اما تلاش می شود به برخی از سرفصلهای ارتباطات وی پرداخته شود. بابک زنجانی که تا قبل از به قدرت رسیدن احمدی نژاد فردی معمولی بود، امروز از گردش مالی چند میلیارد دلاری برخوردار است. او با 64 شرکت فعال اقتصادی، برند سورینت در لوازم بهداشتی و آرایشی و هتلداری، برج سازی و معاملات نفتی یکی از کارتل های اقتصادی است که با ارتباطات پشت پرده و غیرشفاف، یک شبه متولد شده اند. وی از یک سو خود را از نزدیکان مشایی معرفی می کند و از سوی دیگر از پشتوانه و حمایتهای امنیتی سود می برد. از نقش آفرینی به عنوان دلال نفتی در فروش محموله های روی آب نفت ایران با شرکت دولتی نیکو تا خرید و فروش هواپیما از طریق دلالی هواپیما برای هواپیمایی قشم، و همچنین مالکیت تعداد زیادی هتل بزرگ در آسیای میانه، از جمله فعالیت های اقتصادی وی می باشد. اما نکته مهم در عملکرد بابک زنجانی آن است که به نظر می رسد وی بیشتر از آن که یک فعال اقتصادی باشد، پوششی است برای برخی فعالیتها و به جهت آن که صلاحیت های وی نیز زیر سوال قرار دارد، احتمال عدم صداقت در معاملات نفتی و همچنین تخلفات مالی وی نیز می رود.

    چگونه می توان در ایران یک شبه مولتی میلیاردر شد؟


    بازتاب : در ادامه افشاگری ها درباره دانه درشتهای اقتصادی، «بازتاب» از یکی از بزرگترین و ناشناخته ترین پدرخوانده های اقتصاد ایران، یعنی بابک زنجانی که از معاملات نفتی تا هتلداری، هواپیمایی و صنایع بهداشتی – آرایشی دست دارد، رونمایی می کند.

    به گزارش خبرنگار «بازتاب»، نام بابک زنجانی اگرچه در ایران ناشناخته است، اما به جهت گردش هنگفت اموال و حسابهای وی، اتحادیه اروپا نام وی را در فهرست تحریم های خود قرار داده است و به تازگی پلیس دبی گذرنامه وی را توقیف کرده است.
    پرداختن به همه اموال و فعالیتهای اقتصادی بابک زنجانی در یک گزارش میسر نیست، اما تلاش می شود به برخی از سرفصلهای ارتباطات وی پرداخته شود.
    بابک زنجانی که تا قبل از به قدرت رسیدن احمدی نژاد فردی معمولی بود، امروز از گردش مالی چند میلیارد دلاری برخوردار است.
    او با 64 شرکت فعال اقتصادی، برند سورینت در لوازم بهداشتی و آرایشی و هتلداری، برج سازی و معاملات نفتی یکی از کارتل های اقتصادی است که با ارتباطات پشت پرده و غیرشفاف، یک شبه متولد شده اند.

    وی از یک سو خود را از نزدیکان مشایی  معرفی می کند و از سوی دیگر از پشتوانه و حمایتهای امنیتی سود می برد. از نقش آفرینی به عنوان دلال نفتی در فروش محموله های روی آب نفت ایران با شرکت دولتی نیکو تا خرید و فروش هواپیما از طریق دلالی هواپیما برای هواپیمایی قشم، و همچنین مالکیت تعداد زیادی هتل بزرگ در آسیای میانه، از جمله فعالیت های اقتصادی وی می باشد.

    اما نکته مهم در عملکرد بابک زنجانی آن است که به نظر می رسد وی بیشتر از آن که یک فعال اقتصادی باشد، پوششی است برای برخی فعالیتها و به جهت آن که صلاحیت های وی نیز زیر سوال قرار دارد، احتمال عدم صداقت در معاملات نفتی و همچنین تخلفات مالی وی نیز می رود.