اون تورور
اتحاديه کارگران اتوبوسرانی تهران يکی از معدود اتحاديه های مستقل در ايران محسوب می شود. اين اتحاديه به طور مستمر با ارعاب مسؤولان روبرو بوده است. رهبران اين اتحاديه شامل منصور اسانلو، ابراهيم مددی و رضا شهابی همچنان در بند حکومت به سر می برند. اين عليرغم اميدی است که به آزادی رضا شهابی در ظرف روزهای گذشته می رفت.
در چند روز گذشته دستگيری های بيشتری صورت گرفته است. مشخص نيست که چرا دولت ايران چنين رفتار می کند. شايد علتش اين باشد که زمزمه آزادی رضا سبب تکرار موضوع دستگيری افراد به فهرست برنامه های مقامات شده باشد و يا اينکه اين دستگيری ها برای پيشدستی بر نا آرامی های احتمالی در برابر قطع يارانه های مواد خوراکی صورت گرفته باشد. اما صرفنظر از آنکه علت چيست، اکنون مشخص شده رژيم ايران به هيچ وجه دست از ارعاب نمايندگان کارگری برنداشته است.
سعيد ترابيان مدير روابط عمومی اتحاديه کارگران اتوبوسرانی نيز پيش تر دستگير شده بود، اما به دنبال اعتراضات بين المللی از بند آزاد شد. همکار وی، غلامرضا غلامحسينی، هنگام حضور در مراسم روز زن دستگير شده بود اما دو سال پيش به قيد وثيقه از زندان اوين آزاد شد.
اين دو نفر در روز 3 نوامبر در يک اينترنت کافه ملاقات می کنند اما مدت کوتاهی پس از ورودشان به محل، سر و کله شش مرد پيدا می شود و در حاليکه آن دو را با صدای بلند دزد خطاب می کردند و کتک می زدند، با خود برده و به زندان انداختند. پس از بازجويی، تهديد و دشواری های فراوان، سرانجام سعيد ترابيان به قيد ضمانت آزاد شد اما هيچ خبری جز در بند بودن غلامرضا غلامحسينی در دست نيست.
سه شنبه گذشته نيز همايون جباری، عضو ديگر اتحاديه، بازداشت شد. اين اتفاق در حالی رخ داد که وی به همراه همسر غلامرضا غلامحسينی برای کسب اطلاع درباره مکان نگهداری آقای غلامحسينی، به وزارت اطلاعات مراجعه کرده بود. پس از آن، مأموران امنيتی به منزل جباری رفتند و رايانه شخصی و کتاب های وی را با خود بردند. آنها به همسر آقای جباری هشدار دادند در صورت عدم همکاری، جباری را برای مدت طولانی در زندان نگاه خواهند داشت.
منبع: سايت عفو بين الملل- 13 نوامبر
Wednesday, November 17, 2010
با آمدن احمدينژاد خواستههاي رهبر عملي شد
مرتضي آقا تهراني هنوز آنقدر "شکرگزار و قدرشناس" احمدينژاد هست كه به راحتي از ميدان حمايت او پا بيرون نكشد. آقاتهراني كه تا قبل از رسيدن احمدينژاد به قدرت تنها به واسطه پخش مراسم موعظهاش از سیمای جمهوری اسلامی شناخته ميشد، حالا تبديل به يك مهره با اهميت در مجلس شوراي اسلامي شده است. بی جهت نیست که وي در مصاحبه اخير خود با روزنامه خبر، با تمام توان به دفاع از عملكرد رييس دولت پرداخته و او را يك فرصت براي ايران برشمرده است. به اعتقاد وي، احمدينژاد "با مردم و در مردم" است.
آقا تهراني ولايتمداري رييس دولت را مهمترين شاخصه او می داند. شاخصهاي كه از آن به عنوان "اصیلترین شاخص" نام ميبرد و توضيح ميدهد: " رکن جدّی و اساسی که باید روی آن حساب کنیم ولایت است. هر اصل دیگری را زیر این مجموعه اصل میدانم، حتّی قانون اساسی را، چراکه آن هم به امضا ایشان قطعی شده و مشروعیّت یافته است. بیشک اگر ولایت را از رأس نظام بردارید حاکمیّت از مصادیق طاغوت خواهد شد."
او تاكيد ميكند که "بر اساس همين شاخص به حمايت از احمدينژاد" برخاسته است نه به دليل دستهبنديهاي سياسي.
وي در اين باره ميگويد: "بنده وقتی شعارهای ایشان را شنیدم دیدم شعارهای خوبی است. یک عدّه بودند که شعارهای ناسیونالیستی، ایرانیّت، توسعه و... میدادند امّا آقای احمدینژاد شعارهای اسلامی دادند. به برخی از آرمانهای امام (اعلیالله مقامهالشریف) که به طور کلّی در دوران قبل تغییر کرده بود؛ مثل حمایت از محرومین، مردمی بودن، عدالت و... اعتقاد داشت. خب این فرق میکرد با اشرافی بودن، هر روز به غریبهها چراغ سبز نشان دادن، وادادن در مقابل بیگانگان و.... خیلی از گفتههای آقای احمدینژاد را احساس میکردم با بیان، مشی، مرام و صحیفه حضرت امام(ره) همخوانی دارد. وقتی صحبت میکردند شما احساس میکردید حرف دل شما را بیان میکنند و عجیب بود گاهی اوقات ایشان سختترین مباحث اعتقادی، الهی و عرفانی را برای توده مردم به سادگی بیان میکردند و آنها هم آن را درک کرده و با جان و دل میگرفتند."
آقاتهراني البته در كنار اين معتقد است كه: "مردم نيزخود را با ولیّ فقیه تنظیم میکنند و کسانی را که با این شاخص همراه نشدند، کنار گذاشتند چراکه مردم الان میفهمند و خود دارای بصیرت هستند و زیر بار حرف هر کسی نمیروند."
او البته نميتواند اقبال مردم را به دولت اصلاحات انكار كند، اما براي آن توجيه ميآورد كه: "نباید گول دو روز اقبال و ادبار دیگران را خورد چراکه آنها از حمایتهای الهی برخوردار نخواهند بود. ندیدید اصحاب فتنه به چه روزی افتادند و چگونه حضور مردم در9 دی برای آنها چیزی باقی نگذاشت؟"
اين نماينده مجلس از قول رهبر جمهوری اسلامی ميگويد: "کسانی در دولت قبلی بودند یک لحظه برای اسلام کار نکردهاند."
وي ادامه می دهد: "مقام ولایت این کسان و این چنین وضعی را تحمّل کردند تا این کشتی را به سلامت به ساحل نجات برسانند. با آدمهایی که هیچ تعهدی نداشتند...بنده آن زمان دغدغه جدیام این بود که ما به کدام سمت میرویم؟ دوستان ما در مجلس ششم و دولتهای مستقر چه اندازه در حال تثبیت این اصل (ولایت فقیه) هستند. چون اگر ولایت برداشته شود دیگر چیزی از اسلامیت نظام نخواهیم داشت. تنها چیزی که نظام را اسلامی میکند این است که جایگاه مقام ولایت معلوم شود. خب، با حضور آقای احمدینژاد احساس کردم این اصل خیلی پررونق و پررنگ شد و حرکت در چارچوب اسلامیّت شتاب گرفت."
معلم اخلاق دولت نهم همراهي رهبر جمهوری اسلامی با احمدينژاد را مربوط به شكل عمل دولت مي داند؛ عملي كه "مصلحت نظام اقتضا میکند." او توضيح ميدهد كه روشن است که اگر "راه کج شد و دولت اشتباه رفت دیگر حمایتی نخواهد بود. هنر ولایت بیتعلّقی او نسبت به همه و وابستگی تامّ به خداوند و رضای اوست که آن را در اسلامی بودن نظام دنبال میکند."
آقا تهراني قسمتي از سخنان خود را به بحث نحوه انتقاد از دولت مورد حمايت خود اختصاص ميدهد؛ انتقادي كه تاكنون در عمل شكلي جدي به خود نگرفته است، حتي وقتي كه در مباحث داغي چون جريانات متعدد رحيم مشايي، موج انتقادات از سوي خودي و غير خودي به سمت احمدينژاد و رييس دفترش روانه شد. زماني كه احمدينژاد، مشايي را اوليا الله خوانده بود، جمعي از اعضاي ستاد حاميان او در استان خراسان رضوي با وساطت مرتضي آقاتهراني با وي ديدار كردند. ديداري سه ساعته كه در نهايت با اين جمله احمدينژاد به پايان رسيد. "من معتقدم آقاي مشايي از اولياي خداست." پس از رفتن احمدينژاد از اين جلسه، مرتضي آقاتهراني تنها كاري كه كرد اين بود كه به حضار دلداري بدهد و بگويد: "من به شما گفتم احمدينژاد در نظرات خود نسبت به مشايي تغييراتي نخواهد داد. قصه احمدينژاد و مشايي قصه مريد و مرادي است."
وي ميگويد احمدينژاد "در بحث و و استدلال کم نمیآورد، امّا با بنده این جور نیست که بحث کند." او همچنين توضيح ميدهد: "شیوه افرادی را هم که مدام نق میزنند، دوست نمیدارم ولی بالاخره گاهی اوقات ممکن است آقای احمدینژاد چیزی بگویند یا کاری بکنند که نیاز به مشاوره و تذکر داشته باشند که در این گونه موارد، بنده در خلوت مسائل را با ایشان مطرح میکنم. اگر بنده به چیزی برسم که لازم باشد؛ در تذکر دادن به ایشان و وزرای محترمشان دریغ ندارم. بنده وظیفه خود را این طور نمیدانم که با صدای بلند اعلام کنم چراکه میدانم نه برای آخرتم خوب است و نه برای دنیایم! برخی فکر میکنند که اگر انتقادی دارند باید با صدای بلند اعلام کرده و در هر تریبون فریاد بکشند و یا آن را رسانهای کنند که بنده معتقدم وظیفه افراد فرق میکند و انتقاد بنده به شکل صحبت حضوری و تذکر به فردی که دسترسی به ایشان دارم و او هم دو گوش برای شنیدن دارد و میتوانم به ایشان آهسته گوشزد کنم، چرا چنین نکنم؟"
آقاتهراني در قسمت دیگري از سخنان خود ميگويد: "با آمدن احمدينژاد در این دو دوره حضرت آقا نفس راحتی کشیدند و احساس کردند که خیلی از خواستههایشان عملیّاتی شده است."
شايد از همين رو است كه او باور دارد دولت احمدينژاد دولتي "ولایتمدار، خدّوم، فعّال، کارآمد، مردمی، متدیّن و... است و در بسیاری از صفات با بسیاری قابل قیاس نیست."
به اعتقاد وي خسارتهاي فرهنگي دولتهاي قبل "کم نبوده و به این زودی هم جبرانپذیر نیست." بنابراين زمان را براي قضاوت در مورد دستاوردهاي فرهنگي دولت احمدينژاد زود ارزيابي ميكند.
اين روحاني اصولگرا از ميان تمام مقولههاي فرهنگي تنها به موضوع حجاب اشاره می کند و ميگويد: "درباره حجاب با ایشان صحبت کردم و تردیدی نیست که بخش عظیم بحث حجاب، موضوعی فرهنگی است امّا بخش دیگر کار این است که اگر کسی اشتباه کرد شما چه میکنید؟ در این جهت قانون اسلام روشن است. درباره حجاب هم حکم داریم و هم باید دولت محترم برنامه داشته باشد؛ و البته چندین بار وزیر کشور برای پاسخ به همین مسائل به کمیسیونهای مجلس و فراکسیون روحانیون و مجمع نمایندگان تهران آمدهاند و بالاخره اینها از مسائلی است که با حساسیّت مناسب باید حل شود."
نماینده رایحه خوش خدمت
مرتضي آقا تهراني را ميتوان در كنار حميد رسايي به عنوان شاخصترين نمايندگان جريان رايحه خوش خدمت عنوان كرد؛ جرياني كه در ميان طيفهاي موسوم به اصولگرا بيشترين نزديكي را با رييس دولت و سياستهاي او دارد. وي مهر ماه سال گذشته رقابت براي رياست فراكسيون اصولگرايان مجلس را با 7 راي در مقابل 24 راي به علي لاريجاني واگذار كرد. همان زمان حميدرضا کاتوزيان عضو فراکسيون اصولگرايان مجلس "حرکات افراطي و برخوردهاي نامتعادل" طيف رايحه خوش خدمت را عامل اين نتيجه دانست. پس از اين اتفاق آقا تهراني مصر بود كه لاريجاني باید بين رياست فراكسيون اصولگرايان و رياست مجلس يكي را قبول كند.
وي پيش از انتخابات رياست جمهوري عبور از احمدينژاد را از اصل بي پايه و بي مبنا دانسته و تاكيد كرده بود: "چنين صداهايي از جبهه اصلاحات بلند مي شود نه جبهه اصولگرايان."
او در جريان رقابتهاي انتخاباتي هم راي دادن به احمدينژاد را "نوعي شکرگزاری و قدرشناسی" دانسته بود.
گفته ميشود آقا تهراني با دريافت وام 200 میلیارد توماني از موسسه مالي و اعتباري قوامين براي ساخت مسجد ولي عصر متهم رديف اول تخريب ساختمان تئاتر شهر است.
او در سال 1382 و با موافقت محمود احمدينژاد ـ شهردار آن زمان- پروژه ساخت مسجد ولي عصر را در ضلع جنوبي تئاتر شهر آغاز كرد. وام ساخت اين مسجد را نيز موسسه مالي و اعتباري قوامين با موافقت محمدباقر قاليباف ـ فرمانده وقت نيروي انتظامي- به حجت الاسلام مرتضي آقاتهراني پرداخت كرد. علت ساخت اين مسجد در ضلع جنوبي تئاتر شهر نيز درخواست مردم محله و نياز آنها به مسجد اعلام شده بود. در آغاز مراحل گودبرداري مسجد ولي عصر ديوار و سقف سالن قشقايي كه جنوبيترين سالن نمايش تئاتر شهر بود ترك برداشت. دعواي دولت و شهرداري از يك سو و نفوذ و جايگاه مرتضي آقاتهراني و حمايت رييس جمهور از وي از ديگر سو باعث شده بود تا مقصر اصلي ترك خوردن ديوار و سقف سالن قشقايي، تونل متروي تهران اعلام شود.
وي در اكثر سياستهاي بحث بر انگيز احمدينژاد با او همسو بوده است. او معتقد است: "مديريت جهاني متعلق به اسلام است و به دست صاحب اصلي اش، امام زمان (عج) خواهد رسيد."
چيزي كه طي 5 سال گذشته بارها از زبان رييس دولت شنيده شده است. او در مورد نظر بحث برانگيز احمدينژاد در خصوص كنترل جمعيت هم گفته است: "اسلام با اينكه نسل مسلمانان ممتد باشد، نه تنها موافق است بلكه آن را تشويق مي كند. شعار "دو بچه كافي نيست" احمدي نژاد با اصول اسلامي همخواني دارد."
وي خيلي پيشتر از آنكه احمدينژاد در سازمان ملل متحد جريان 11 سپتامبر را ساختگي بخواند به اين مساله اشاره كرده بود. وي تير ماه سال 1386 گفته بود: "درباره11 سپتامبر برنامه ساختند و ماکت يک هواپيما را از بالاي ساختمان نشان دادند؛ در صورتي که آن ساختمان ها با مواد منفجره يي که در پايه هاي آن کار گذاشته شده بود، تخريب شدند، ولي گفتند کار مسلمانان است و مسلمان ها تروريست هستند، مگر دروغ گفتن چه کاري دارد؟ خود کلينتون گفته بود اين طور که دارد پيش مي رود تا ده سال آينده جمعيت مسلمانان در امريکا در دنيا اول خواهد بود و گفته بود من صاحب دو دختر هستم که هر دو نفرشان قرآن مي خوانند."
در جريان حملههاي سال گذشته لباس شخصيها به بيوت مراجع تقليد و علما و ضرب و شتم مردم، بسياري از شاگردان مرتضي آقاتهراني، كه اغلب طلاب مدرسه معصومیه قم را تشکیل می دادند، حضور داشتند.
اين همه در حالي است كه برخي منابع خبري در مرداد ماه امسال گزارش دادند كه بر اساس شنيدهها معلم سابق اخلاق کابینه، پس از عزل از اين سمت در یکی از مجالس گفته :"بر من مسجل شده که محمود احمدی نژاد به دنبال برکناری آقای خامنه ای از رهبری است." اين خبر پس از آن هيچگاه به طور جدي رد يا تاييد نشد.
آقا تهراني ولايتمداري رييس دولت را مهمترين شاخصه او می داند. شاخصهاي كه از آن به عنوان "اصیلترین شاخص" نام ميبرد و توضيح ميدهد: " رکن جدّی و اساسی که باید روی آن حساب کنیم ولایت است. هر اصل دیگری را زیر این مجموعه اصل میدانم، حتّی قانون اساسی را، چراکه آن هم به امضا ایشان قطعی شده و مشروعیّت یافته است. بیشک اگر ولایت را از رأس نظام بردارید حاکمیّت از مصادیق طاغوت خواهد شد."
او تاكيد ميكند که "بر اساس همين شاخص به حمايت از احمدينژاد" برخاسته است نه به دليل دستهبنديهاي سياسي.
وي در اين باره ميگويد: "بنده وقتی شعارهای ایشان را شنیدم دیدم شعارهای خوبی است. یک عدّه بودند که شعارهای ناسیونالیستی، ایرانیّت، توسعه و... میدادند امّا آقای احمدینژاد شعارهای اسلامی دادند. به برخی از آرمانهای امام (اعلیالله مقامهالشریف) که به طور کلّی در دوران قبل تغییر کرده بود؛ مثل حمایت از محرومین، مردمی بودن، عدالت و... اعتقاد داشت. خب این فرق میکرد با اشرافی بودن، هر روز به غریبهها چراغ سبز نشان دادن، وادادن در مقابل بیگانگان و.... خیلی از گفتههای آقای احمدینژاد را احساس میکردم با بیان، مشی، مرام و صحیفه حضرت امام(ره) همخوانی دارد. وقتی صحبت میکردند شما احساس میکردید حرف دل شما را بیان میکنند و عجیب بود گاهی اوقات ایشان سختترین مباحث اعتقادی، الهی و عرفانی را برای توده مردم به سادگی بیان میکردند و آنها هم آن را درک کرده و با جان و دل میگرفتند."
آقاتهراني البته در كنار اين معتقد است كه: "مردم نيزخود را با ولیّ فقیه تنظیم میکنند و کسانی را که با این شاخص همراه نشدند، کنار گذاشتند چراکه مردم الان میفهمند و خود دارای بصیرت هستند و زیر بار حرف هر کسی نمیروند."
او البته نميتواند اقبال مردم را به دولت اصلاحات انكار كند، اما براي آن توجيه ميآورد كه: "نباید گول دو روز اقبال و ادبار دیگران را خورد چراکه آنها از حمایتهای الهی برخوردار نخواهند بود. ندیدید اصحاب فتنه به چه روزی افتادند و چگونه حضور مردم در9 دی برای آنها چیزی باقی نگذاشت؟"
اين نماينده مجلس از قول رهبر جمهوری اسلامی ميگويد: "کسانی در دولت قبلی بودند یک لحظه برای اسلام کار نکردهاند."
وي ادامه می دهد: "مقام ولایت این کسان و این چنین وضعی را تحمّل کردند تا این کشتی را به سلامت به ساحل نجات برسانند. با آدمهایی که هیچ تعهدی نداشتند...بنده آن زمان دغدغه جدیام این بود که ما به کدام سمت میرویم؟ دوستان ما در مجلس ششم و دولتهای مستقر چه اندازه در حال تثبیت این اصل (ولایت فقیه) هستند. چون اگر ولایت برداشته شود دیگر چیزی از اسلامیت نظام نخواهیم داشت. تنها چیزی که نظام را اسلامی میکند این است که جایگاه مقام ولایت معلوم شود. خب، با حضور آقای احمدینژاد احساس کردم این اصل خیلی پررونق و پررنگ شد و حرکت در چارچوب اسلامیّت شتاب گرفت."
معلم اخلاق دولت نهم همراهي رهبر جمهوری اسلامی با احمدينژاد را مربوط به شكل عمل دولت مي داند؛ عملي كه "مصلحت نظام اقتضا میکند." او توضيح ميدهد كه روشن است که اگر "راه کج شد و دولت اشتباه رفت دیگر حمایتی نخواهد بود. هنر ولایت بیتعلّقی او نسبت به همه و وابستگی تامّ به خداوند و رضای اوست که آن را در اسلامی بودن نظام دنبال میکند."
آقا تهراني قسمتي از سخنان خود را به بحث نحوه انتقاد از دولت مورد حمايت خود اختصاص ميدهد؛ انتقادي كه تاكنون در عمل شكلي جدي به خود نگرفته است، حتي وقتي كه در مباحث داغي چون جريانات متعدد رحيم مشايي، موج انتقادات از سوي خودي و غير خودي به سمت احمدينژاد و رييس دفترش روانه شد. زماني كه احمدينژاد، مشايي را اوليا الله خوانده بود، جمعي از اعضاي ستاد حاميان او در استان خراسان رضوي با وساطت مرتضي آقاتهراني با وي ديدار كردند. ديداري سه ساعته كه در نهايت با اين جمله احمدينژاد به پايان رسيد. "من معتقدم آقاي مشايي از اولياي خداست." پس از رفتن احمدينژاد از اين جلسه، مرتضي آقاتهراني تنها كاري كه كرد اين بود كه به حضار دلداري بدهد و بگويد: "من به شما گفتم احمدينژاد در نظرات خود نسبت به مشايي تغييراتي نخواهد داد. قصه احمدينژاد و مشايي قصه مريد و مرادي است."
وي ميگويد احمدينژاد "در بحث و و استدلال کم نمیآورد، امّا با بنده این جور نیست که بحث کند." او همچنين توضيح ميدهد: "شیوه افرادی را هم که مدام نق میزنند، دوست نمیدارم ولی بالاخره گاهی اوقات ممکن است آقای احمدینژاد چیزی بگویند یا کاری بکنند که نیاز به مشاوره و تذکر داشته باشند که در این گونه موارد، بنده در خلوت مسائل را با ایشان مطرح میکنم. اگر بنده به چیزی برسم که لازم باشد؛ در تذکر دادن به ایشان و وزرای محترمشان دریغ ندارم. بنده وظیفه خود را این طور نمیدانم که با صدای بلند اعلام کنم چراکه میدانم نه برای آخرتم خوب است و نه برای دنیایم! برخی فکر میکنند که اگر انتقادی دارند باید با صدای بلند اعلام کرده و در هر تریبون فریاد بکشند و یا آن را رسانهای کنند که بنده معتقدم وظیفه افراد فرق میکند و انتقاد بنده به شکل صحبت حضوری و تذکر به فردی که دسترسی به ایشان دارم و او هم دو گوش برای شنیدن دارد و میتوانم به ایشان آهسته گوشزد کنم، چرا چنین نکنم؟"
آقاتهراني در قسمت دیگري از سخنان خود ميگويد: "با آمدن احمدينژاد در این دو دوره حضرت آقا نفس راحتی کشیدند و احساس کردند که خیلی از خواستههایشان عملیّاتی شده است."
شايد از همين رو است كه او باور دارد دولت احمدينژاد دولتي "ولایتمدار، خدّوم، فعّال، کارآمد، مردمی، متدیّن و... است و در بسیاری از صفات با بسیاری قابل قیاس نیست."
به اعتقاد وي خسارتهاي فرهنگي دولتهاي قبل "کم نبوده و به این زودی هم جبرانپذیر نیست." بنابراين زمان را براي قضاوت در مورد دستاوردهاي فرهنگي دولت احمدينژاد زود ارزيابي ميكند.
اين روحاني اصولگرا از ميان تمام مقولههاي فرهنگي تنها به موضوع حجاب اشاره می کند و ميگويد: "درباره حجاب با ایشان صحبت کردم و تردیدی نیست که بخش عظیم بحث حجاب، موضوعی فرهنگی است امّا بخش دیگر کار این است که اگر کسی اشتباه کرد شما چه میکنید؟ در این جهت قانون اسلام روشن است. درباره حجاب هم حکم داریم و هم باید دولت محترم برنامه داشته باشد؛ و البته چندین بار وزیر کشور برای پاسخ به همین مسائل به کمیسیونهای مجلس و فراکسیون روحانیون و مجمع نمایندگان تهران آمدهاند و بالاخره اینها از مسائلی است که با حساسیّت مناسب باید حل شود."
نماینده رایحه خوش خدمت
مرتضي آقا تهراني را ميتوان در كنار حميد رسايي به عنوان شاخصترين نمايندگان جريان رايحه خوش خدمت عنوان كرد؛ جرياني كه در ميان طيفهاي موسوم به اصولگرا بيشترين نزديكي را با رييس دولت و سياستهاي او دارد. وي مهر ماه سال گذشته رقابت براي رياست فراكسيون اصولگرايان مجلس را با 7 راي در مقابل 24 راي به علي لاريجاني واگذار كرد. همان زمان حميدرضا کاتوزيان عضو فراکسيون اصولگرايان مجلس "حرکات افراطي و برخوردهاي نامتعادل" طيف رايحه خوش خدمت را عامل اين نتيجه دانست. پس از اين اتفاق آقا تهراني مصر بود كه لاريجاني باید بين رياست فراكسيون اصولگرايان و رياست مجلس يكي را قبول كند.
وي پيش از انتخابات رياست جمهوري عبور از احمدينژاد را از اصل بي پايه و بي مبنا دانسته و تاكيد كرده بود: "چنين صداهايي از جبهه اصلاحات بلند مي شود نه جبهه اصولگرايان."
او در جريان رقابتهاي انتخاباتي هم راي دادن به احمدينژاد را "نوعي شکرگزاری و قدرشناسی" دانسته بود.
گفته ميشود آقا تهراني با دريافت وام 200 میلیارد توماني از موسسه مالي و اعتباري قوامين براي ساخت مسجد ولي عصر متهم رديف اول تخريب ساختمان تئاتر شهر است.
او در سال 1382 و با موافقت محمود احمدينژاد ـ شهردار آن زمان- پروژه ساخت مسجد ولي عصر را در ضلع جنوبي تئاتر شهر آغاز كرد. وام ساخت اين مسجد را نيز موسسه مالي و اعتباري قوامين با موافقت محمدباقر قاليباف ـ فرمانده وقت نيروي انتظامي- به حجت الاسلام مرتضي آقاتهراني پرداخت كرد. علت ساخت اين مسجد در ضلع جنوبي تئاتر شهر نيز درخواست مردم محله و نياز آنها به مسجد اعلام شده بود. در آغاز مراحل گودبرداري مسجد ولي عصر ديوار و سقف سالن قشقايي كه جنوبيترين سالن نمايش تئاتر شهر بود ترك برداشت. دعواي دولت و شهرداري از يك سو و نفوذ و جايگاه مرتضي آقاتهراني و حمايت رييس جمهور از وي از ديگر سو باعث شده بود تا مقصر اصلي ترك خوردن ديوار و سقف سالن قشقايي، تونل متروي تهران اعلام شود.
وي در اكثر سياستهاي بحث بر انگيز احمدينژاد با او همسو بوده است. او معتقد است: "مديريت جهاني متعلق به اسلام است و به دست صاحب اصلي اش، امام زمان (عج) خواهد رسيد."
چيزي كه طي 5 سال گذشته بارها از زبان رييس دولت شنيده شده است. او در مورد نظر بحث برانگيز احمدينژاد در خصوص كنترل جمعيت هم گفته است: "اسلام با اينكه نسل مسلمانان ممتد باشد، نه تنها موافق است بلكه آن را تشويق مي كند. شعار "دو بچه كافي نيست" احمدي نژاد با اصول اسلامي همخواني دارد."
وي خيلي پيشتر از آنكه احمدينژاد در سازمان ملل متحد جريان 11 سپتامبر را ساختگي بخواند به اين مساله اشاره كرده بود. وي تير ماه سال 1386 گفته بود: "درباره11 سپتامبر برنامه ساختند و ماکت يک هواپيما را از بالاي ساختمان نشان دادند؛ در صورتي که آن ساختمان ها با مواد منفجره يي که در پايه هاي آن کار گذاشته شده بود، تخريب شدند، ولي گفتند کار مسلمانان است و مسلمان ها تروريست هستند، مگر دروغ گفتن چه کاري دارد؟ خود کلينتون گفته بود اين طور که دارد پيش مي رود تا ده سال آينده جمعيت مسلمانان در امريکا در دنيا اول خواهد بود و گفته بود من صاحب دو دختر هستم که هر دو نفرشان قرآن مي خوانند."
در جريان حملههاي سال گذشته لباس شخصيها به بيوت مراجع تقليد و علما و ضرب و شتم مردم، بسياري از شاگردان مرتضي آقاتهراني، كه اغلب طلاب مدرسه معصومیه قم را تشکیل می دادند، حضور داشتند.
اين همه در حالي است كه برخي منابع خبري در مرداد ماه امسال گزارش دادند كه بر اساس شنيدهها معلم سابق اخلاق کابینه، پس از عزل از اين سمت در یکی از مجالس گفته :"بر من مسجل شده که محمود احمدی نژاد به دنبال برکناری آقای خامنه ای از رهبری است." اين خبر پس از آن هيچگاه به طور جدي رد يا تاييد نشد.
ماموران کتک خوردند کسی را هم نکشتند
پس از گذشت بیش از یک سال از برخورد نیروهای انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی با معترضان پس از انتخابات ریاست جمهوری و کشته شدن تعدادی از شهروندان، مقامات نظامی امنیتی همچنان هر گونه نقشی در این کشتارها را انکار می کنند. در تازه ترین نمونه، سردار احمدیمقدم، فرمانده نیروی انتظامی، اعلام کرده است که نیروهای پلیس، در جریان تظاهرات بعد از انتخابات، از سلاح گرم استفاده نکردند و هیچکس به ضرب گلوله پلیس، کشته نشد.
احمدی مقدم، که با یکی از روزنامه های عربی مصاحبه کرده، علاوه بر انکار نقش پلیس در سرکوب معترضان بعد از انتخابات، تاکید می کند که نیروهای انتظامی از خود خویشتنداری نشان می دادند و تحمل می کردند تا به مردم آسیبی نرسد یا آنها اذیت نشوند. این تاکید در شرایطی صورت می گیرد که برخی از نمایندگان مجلس، اخیرا از "افراطگریها و رفتارهای ناشایست از طرف بخش امنیتی نیروی انتظامی" در جریان اعتراضات خیابانی سال گذشته انتقاد کرده و آن را نشانه ندیدن آموزش کافی ماموران تربیت شده این نهاد نظامی دانسته اند.
واکنش پلیس صحیح بود
سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در تازه ترین اظهارات خود، همچنین اعتراضات سال گذشته را به مناطق شمالی تهران محدود کرد و گفت: "اتفاقات سال گذشته تنها در یک سوم تهران رخ داد و بقیه ایران خبری نبود."
آنطور که سایت آفتاب، نزدیک به اصولگرایان منتشر کرده، احمدی مقدم، در مصاحبه با روزنامه الشرق چاپ دوحه در قطر، به سؤالاتی درباره رویارویی پلیس با حاضران در تظاهرات پس از انتخابات و نوع پوشش دختران در ایران و همچنین وضعیت موسیقی در کشور پاسخ گفته است.
فرمانده ناجا، در پاسخ به سئوال خبرنگار این روزنامه در مورد دخالت نیروی انتظامی در حوادث سال گذشته ایران، گفته است: "واکنش پلیس در برابر مخالفین در خیابانهای تهران، مناسب و صحیح بود و هیچ اقدام خلاف قانونی از سوی ماموران پلیس رخ نداد. آنها از سلاح گرم استفاده نکردند و هیچکس به ضرب گلوله پلیس، کشته نشد."
او مدعی شده که نیروی انتظامی همزمان با طرفداران دولت نیز مقابله کرده و گفته است: "پلیس در تظاهراتهای تهران تنها با یک طرف منازعه مقابله نکرد بلکه در آن واحد، با چند طرف مقابله میکرد. همزمان با ورود مخالفان احمدینژاد به خیابانها، حامیان وی نیز به خیابانها آمدند و شمار آنها نیز زیاد بود."
این اولین بار نیست که سردار احمدی مقدم و دیگر فرماندهان نیروی انتظامی، نقش پلیس را در کشته شدن تظاهر کنندگان بعد از انتخابات و به ضرب گلوله رد می کند. پیشتر نیز فرمانده ناجا و جانشین وی نه تنها موضوع ندا آقا سلطان - که روز شنبه30 خرداد ماه 88 در محلهٔ امیر آباد تهران به ضرب گلوله کشته شد- را انکار، بلکه بعدها به دفعات هر گونه نقش نیروی انتظامی در کشته شدن معترضین بعد از انتخابات را رد کردند.
احمدی مقدم بعد از حوادث خرداد ماه سال گذشته هم، با وجود اعلام اینکه در جریان اتفاقات رخ داده حدود بیست تن کشته و ١٠٣٢ نفر دستگیر شده اند، قتل ندا آقا سلطان را نتیجه سناریویی از پیش تعیین شده دانست که به وسیله شخصی به اسم آرش حجازی اجرا شده است.
گذشته از ندا آقا سلطان، شمار دیگری از معترضان به انتخابات ریاست جمهوری ایران به ضرب گلوله کشته شدند که از جمله می توان به کشته شدن کیانوش آسا و سهراب اعرابی اشاره کرد.
کیانوش آسا در جریان تظاهرات روز دوشنبه 25 خرداد 88 در میدان آزادی تهران، ناپدید و روز ۳ تیر ماه ۱۳۸۸ در سردخانهٔ پزشکی قانونی توسط خانوادهاش شناسایی شد. به گفته خانواده، آسا در اثر اصابت دو گلوله کشته شده است. سهراب اعرابی نیز یکی دیگر از جانباختگان ناآرامی های پس از اعلام نتیجه انتخابات در ایران است که به ضرب گلوله از پای درآمد.
کشته شدگان بازداشت کهریزک نیز یکی دیگر از نمونه های بارز عملکرد نیروی انتظامی بعد از انتخابات سال گذشته است. نام کهریزک با کشته شدن محسن روحالامینی، فرزند یکی از فرماندهان پیشین سپاه، بر زبانها افتاد. دو جوان دیگر به نامهای امیرجوادیفر و محمد کامرانی نیز در همینجا کشته شدند. بعد از آن کمیته ویژهای در مجلس مامور بررسی وضعیت زندانیان و بازداشتگاه کهریزک و دیگر بازداشت گاه های نیروی انتظامی شد.این کمیته در گزارش خود که روز ۱۶ دیماه به مجلس ارائه شد، سعید مرتضوی را متهم ردیف اول پرونده کهریزک معرفی کرد. پیش از این، سازمان قضایی نیروهای مسلح، از ارسال پرونده بازداشتگاه کهریزک با صدور کیفرخواست علیه ۱۲ متهم به دادگاه خبر داده بود که 11 نفر آنها از ماموران نیروی انتظامی بودند. پیشتر نیز روابط عمومی سازمان قضایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی روز چهارشنبه ۹ تیر با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد که دادگاه نظامی این ماموران را مسئول قتل امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی شناخته و آنها را علاوه بر "قصاص نفس"، به تحمل حبس، انفصال موقت از خدمت، پرداخت جزای نقدی، تحمل شلاق تعزیری و پرداخت دیه هم محکوم کرده است.
احمدی مقدم در شرایطی به انکار نقش نیروی انتظامی در کشته شدن معترضان به انتخابات پرداخته که پیشتر تنها خود و جانشینش را از مسئولیت حوادث کهریزک تبرئه کرده بود نه کلیه پرسنل نیروی انتظامی را. او در مصاحبه با "خلیج فارس" در استان بوشهر، گفته بود: "بنده به عنوان مسئول ارشد پلیس و یا جانشین من (سردار رادان) در این پرونده متهم نیست و دلیلی هم ندارد، ابعاد مساله معلوم است، گزارش مجلس هم داده شد یک تخلفی بوده درسطح یک واحد صورت گرفته است."
این در حالیست که محمد دهقان، عضو هیات رئیسه مجلس، در مهر ماه جاری، با انتقاد از عملکرد نیروی انتظامی در قبال اعتراضات خیابانی سال گذشته، تاکید کرده بود: "شاهد برخی افراط گریها و رفتارهای ناشایست از طرف بخش امنیتی نیروی انتظامی بودیم که نشان داد برخی از مامورینی که نیروی انتظامی تربیت کرده توان کافی ندارند یا آموزش کافی ندیدهاند."
بیا ایران ببین دختران جین می پوشند یا نه!
فرمانده ناجا اما در ادامه مصاحبه اخیر خود با نشریه "الشرق"، یک بار دیگر با برشمردن ویژگی های نیروهای پلیس، آنها را به عنوان قربانیان حوادث سال گذشته جلوه داده است.
او به خبرنگار این روزنامه عربی گفته است: "شما در اینترنت و یوتیوپ فیلم هایی از کتک خوردن نیروهای پلیس توسط شرکت کنندگان در تظاهرات را دیده اید. این نتیجه ضعف پلیس نبود بلکه آنها از خود خویشتنداری نشان می دادند و تحمل می کردند تا به مردم آسیبی نرسد یا آنها اذیت نشوند."
احمدی مقدم، در پاسخ به این سئوال که "اگر از پلیس ایران سخن بگوییم درگیری با شرکت کنندگان در تظاهرات و مخالفان به ذهن خطور می کند، شما چگونه میان حق بیان نظرات و اخلال در امنیت فرق قائل می شوید؟" نیز گفته است: "آزادی ها در چارچوب نظام تعریف می شود. دولت دارای سعه صدر و تحمل بسیاری در این زمینه است اما اگر گروهی بخواهد قانون را نقض کند و در خیابان ها تظاهرات کند هیچ دولتی نمی تواند این موضوع را بپذیرد."
فرمانده ناجا، در ادامه این مصاحبه که خلاصه ای از آن روز گذشته بر خروجی سایت آفتاب قرار گرفت، با تاکید بر اینکه "اتفاقات سال گذشته تنها در یک سوم تهران رخ داد و بقیه ایران خبری نبود"، گفته است: "ساکنان مناطق شمالی تهران از کاندیدای معینی حمایت می کردند؛ هنگامی که کاندیدای آنها اکثریت آرا را به دست نیاورد مدعی بروز تقلب در انتخابات شدند و کردند آنچه را که می خواستند انجام دهند. این در حالی است که شیوه قانونی برای اعلام اعتراض وجود دارد ولی آنها از این شیوه استفاده نکردند."
انتخابات سال گذشته و نقش نیروی انتظامی اما تنها محور مصاحبه این روزنامه عربی با احمدی مقدم نبود. خبرنگار این روزنامه او را در برابر پرسش هایی در مورد وضعیت موسیقی جوانان و نحوه پوشش زنان در ایران نیز قرار داده است.
فرمانده ناجااز جمله گفته: "ما با موسیقی مخالف نیستیم اما محفل های شبانه موسیقی برگزار می شود که در آنها مصرف مواد مخدر و قرصهای روان گردان و فساد اخلاقی روی میدهد و قانون برگرفته شده از شریعت اسلامی نقض میشود. ما تلاش میکنیم قانون را اجرا کنیم. کنسرتها و نشستهای موسیقی در ایران برگزار می شود. ایران، هنر را تشویق میکند و مخالفتی با آن ندارد اما فساد اخلاقی یا مشروبات الکلی را تایید نمیکند".
وی در پاسخ به سئوالی درباره "برخورد با پوشیدن لباس جین توسط دختران در ایران" نیز خطاب به خبرنگار قطری گفته است: "بیا ایران تا ببینی! براساس قانون، همه میبایست به ضوابط شرع اسلامی ملتزم باشند. دختران میتوانند هر آنچه را که دوست دارند بپوشند به شرط اینکه لباسشان مخالفتی با شرع اسلامی نداشته باشد".
احمدی مقدم، که با یکی از روزنامه های عربی مصاحبه کرده، علاوه بر انکار نقش پلیس در سرکوب معترضان بعد از انتخابات، تاکید می کند که نیروهای انتظامی از خود خویشتنداری نشان می دادند و تحمل می کردند تا به مردم آسیبی نرسد یا آنها اذیت نشوند. این تاکید در شرایطی صورت می گیرد که برخی از نمایندگان مجلس، اخیرا از "افراطگریها و رفتارهای ناشایست از طرف بخش امنیتی نیروی انتظامی" در جریان اعتراضات خیابانی سال گذشته انتقاد کرده و آن را نشانه ندیدن آموزش کافی ماموران تربیت شده این نهاد نظامی دانسته اند.
واکنش پلیس صحیح بود
سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در تازه ترین اظهارات خود، همچنین اعتراضات سال گذشته را به مناطق شمالی تهران محدود کرد و گفت: "اتفاقات سال گذشته تنها در یک سوم تهران رخ داد و بقیه ایران خبری نبود."
آنطور که سایت آفتاب، نزدیک به اصولگرایان منتشر کرده، احمدی مقدم، در مصاحبه با روزنامه الشرق چاپ دوحه در قطر، به سؤالاتی درباره رویارویی پلیس با حاضران در تظاهرات پس از انتخابات و نوع پوشش دختران در ایران و همچنین وضعیت موسیقی در کشور پاسخ گفته است.
فرمانده ناجا، در پاسخ به سئوال خبرنگار این روزنامه در مورد دخالت نیروی انتظامی در حوادث سال گذشته ایران، گفته است: "واکنش پلیس در برابر مخالفین در خیابانهای تهران، مناسب و صحیح بود و هیچ اقدام خلاف قانونی از سوی ماموران پلیس رخ نداد. آنها از سلاح گرم استفاده نکردند و هیچکس به ضرب گلوله پلیس، کشته نشد."
او مدعی شده که نیروی انتظامی همزمان با طرفداران دولت نیز مقابله کرده و گفته است: "پلیس در تظاهراتهای تهران تنها با یک طرف منازعه مقابله نکرد بلکه در آن واحد، با چند طرف مقابله میکرد. همزمان با ورود مخالفان احمدینژاد به خیابانها، حامیان وی نیز به خیابانها آمدند و شمار آنها نیز زیاد بود."
این اولین بار نیست که سردار احمدی مقدم و دیگر فرماندهان نیروی انتظامی، نقش پلیس را در کشته شدن تظاهر کنندگان بعد از انتخابات و به ضرب گلوله رد می کند. پیشتر نیز فرمانده ناجا و جانشین وی نه تنها موضوع ندا آقا سلطان - که روز شنبه30 خرداد ماه 88 در محلهٔ امیر آباد تهران به ضرب گلوله کشته شد- را انکار، بلکه بعدها به دفعات هر گونه نقش نیروی انتظامی در کشته شدن معترضین بعد از انتخابات را رد کردند.
احمدی مقدم بعد از حوادث خرداد ماه سال گذشته هم، با وجود اعلام اینکه در جریان اتفاقات رخ داده حدود بیست تن کشته و ١٠٣٢ نفر دستگیر شده اند، قتل ندا آقا سلطان را نتیجه سناریویی از پیش تعیین شده دانست که به وسیله شخصی به اسم آرش حجازی اجرا شده است.
گذشته از ندا آقا سلطان، شمار دیگری از معترضان به انتخابات ریاست جمهوری ایران به ضرب گلوله کشته شدند که از جمله می توان به کشته شدن کیانوش آسا و سهراب اعرابی اشاره کرد.
کیانوش آسا در جریان تظاهرات روز دوشنبه 25 خرداد 88 در میدان آزادی تهران، ناپدید و روز ۳ تیر ماه ۱۳۸۸ در سردخانهٔ پزشکی قانونی توسط خانوادهاش شناسایی شد. به گفته خانواده، آسا در اثر اصابت دو گلوله کشته شده است. سهراب اعرابی نیز یکی دیگر از جانباختگان ناآرامی های پس از اعلام نتیجه انتخابات در ایران است که به ضرب گلوله از پای درآمد.
کشته شدگان بازداشت کهریزک نیز یکی دیگر از نمونه های بارز عملکرد نیروی انتظامی بعد از انتخابات سال گذشته است. نام کهریزک با کشته شدن محسن روحالامینی، فرزند یکی از فرماندهان پیشین سپاه، بر زبانها افتاد. دو جوان دیگر به نامهای امیرجوادیفر و محمد کامرانی نیز در همینجا کشته شدند. بعد از آن کمیته ویژهای در مجلس مامور بررسی وضعیت زندانیان و بازداشتگاه کهریزک و دیگر بازداشت گاه های نیروی انتظامی شد.این کمیته در گزارش خود که روز ۱۶ دیماه به مجلس ارائه شد، سعید مرتضوی را متهم ردیف اول پرونده کهریزک معرفی کرد. پیش از این، سازمان قضایی نیروهای مسلح، از ارسال پرونده بازداشتگاه کهریزک با صدور کیفرخواست علیه ۱۲ متهم به دادگاه خبر داده بود که 11 نفر آنها از ماموران نیروی انتظامی بودند. پیشتر نیز روابط عمومی سازمان قضایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی روز چهارشنبه ۹ تیر با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد که دادگاه نظامی این ماموران را مسئول قتل امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی شناخته و آنها را علاوه بر "قصاص نفس"، به تحمل حبس، انفصال موقت از خدمت، پرداخت جزای نقدی، تحمل شلاق تعزیری و پرداخت دیه هم محکوم کرده است.
احمدی مقدم در شرایطی به انکار نقش نیروی انتظامی در کشته شدن معترضان به انتخابات پرداخته که پیشتر تنها خود و جانشینش را از مسئولیت حوادث کهریزک تبرئه کرده بود نه کلیه پرسنل نیروی انتظامی را. او در مصاحبه با "خلیج فارس" در استان بوشهر، گفته بود: "بنده به عنوان مسئول ارشد پلیس و یا جانشین من (سردار رادان) در این پرونده متهم نیست و دلیلی هم ندارد، ابعاد مساله معلوم است، گزارش مجلس هم داده شد یک تخلفی بوده درسطح یک واحد صورت گرفته است."
این در حالیست که محمد دهقان، عضو هیات رئیسه مجلس، در مهر ماه جاری، با انتقاد از عملکرد نیروی انتظامی در قبال اعتراضات خیابانی سال گذشته، تاکید کرده بود: "شاهد برخی افراط گریها و رفتارهای ناشایست از طرف بخش امنیتی نیروی انتظامی بودیم که نشان داد برخی از مامورینی که نیروی انتظامی تربیت کرده توان کافی ندارند یا آموزش کافی ندیدهاند."
بیا ایران ببین دختران جین می پوشند یا نه!
فرمانده ناجا اما در ادامه مصاحبه اخیر خود با نشریه "الشرق"، یک بار دیگر با برشمردن ویژگی های نیروهای پلیس، آنها را به عنوان قربانیان حوادث سال گذشته جلوه داده است.
او به خبرنگار این روزنامه عربی گفته است: "شما در اینترنت و یوتیوپ فیلم هایی از کتک خوردن نیروهای پلیس توسط شرکت کنندگان در تظاهرات را دیده اید. این نتیجه ضعف پلیس نبود بلکه آنها از خود خویشتنداری نشان می دادند و تحمل می کردند تا به مردم آسیبی نرسد یا آنها اذیت نشوند."
احمدی مقدم، در پاسخ به این سئوال که "اگر از پلیس ایران سخن بگوییم درگیری با شرکت کنندگان در تظاهرات و مخالفان به ذهن خطور می کند، شما چگونه میان حق بیان نظرات و اخلال در امنیت فرق قائل می شوید؟" نیز گفته است: "آزادی ها در چارچوب نظام تعریف می شود. دولت دارای سعه صدر و تحمل بسیاری در این زمینه است اما اگر گروهی بخواهد قانون را نقض کند و در خیابان ها تظاهرات کند هیچ دولتی نمی تواند این موضوع را بپذیرد."
فرمانده ناجا، در ادامه این مصاحبه که خلاصه ای از آن روز گذشته بر خروجی سایت آفتاب قرار گرفت، با تاکید بر اینکه "اتفاقات سال گذشته تنها در یک سوم تهران رخ داد و بقیه ایران خبری نبود"، گفته است: "ساکنان مناطق شمالی تهران از کاندیدای معینی حمایت می کردند؛ هنگامی که کاندیدای آنها اکثریت آرا را به دست نیاورد مدعی بروز تقلب در انتخابات شدند و کردند آنچه را که می خواستند انجام دهند. این در حالی است که شیوه قانونی برای اعلام اعتراض وجود دارد ولی آنها از این شیوه استفاده نکردند."
انتخابات سال گذشته و نقش نیروی انتظامی اما تنها محور مصاحبه این روزنامه عربی با احمدی مقدم نبود. خبرنگار این روزنامه او را در برابر پرسش هایی در مورد وضعیت موسیقی جوانان و نحوه پوشش زنان در ایران نیز قرار داده است.
فرمانده ناجااز جمله گفته: "ما با موسیقی مخالف نیستیم اما محفل های شبانه موسیقی برگزار می شود که در آنها مصرف مواد مخدر و قرصهای روان گردان و فساد اخلاقی روی میدهد و قانون برگرفته شده از شریعت اسلامی نقض میشود. ما تلاش میکنیم قانون را اجرا کنیم. کنسرتها و نشستهای موسیقی در ایران برگزار می شود. ایران، هنر را تشویق میکند و مخالفتی با آن ندارد اما فساد اخلاقی یا مشروبات الکلی را تایید نمیکند".
وی در پاسخ به سئوالی درباره "برخورد با پوشیدن لباس جین توسط دختران در ایران" نیز خطاب به خبرنگار قطری گفته است: "بیا ایران تا ببینی! براساس قانون، همه میبایست به ضوابط شرع اسلامی ملتزم باشند. دختران میتوانند هر آنچه را که دوست دارند بپوشند به شرط اینکه لباسشان مخالفتی با شرع اسلامی نداشته باشد".
ملاقات حضوری نداریم؛ تلفن ها قطع است
حسن اسدی زیدآبادی و علی جمالی، دو تن از فعالان سیاسی هستند که در حوادث پس از انتخابات بازداشت شده اند. این دو عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوارتحکیم وحدت) در دادگاه به ترتیب به 5 و 4 سال زندان محکوم شده اند. حکم حسن اسدی زیدآبادی در دادگاه تجدیدنظر مورد تایید قرار گرفته اما برای علی جمالی، هنوز دادگاه تجدیدنظر تشکیل نشده است.درباره وضعیت این دو عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم، که روز 31 مرداد ماه سال جاری، بازداشت شده اند، با همسران آن ها گفتگویی انجام داده ایم.
عاطفه خلفی: تایید حکم آقای اسدی، مرا شوکه کرد
عاطفه خلفی، همسر حسن اسدی زیدابادی، درباره آخرین وضعیت همسر خود، به "روز" چنین می گوید: "نکته ای که در روزهای اخیر، مرا دچار بهت کرده است، تایید حکم حسن است. متاسفانه حکم حسن که شعبه 28 صادر شده بود، عینا توسط شعبه 54 دادگاه تجدیدنظر نیز تایید شد. این در حالی است که با توجه به دفاعیات مطرح شده و لایحه وکلا، امید ما این بود که حکم 5 سال زندان حسن شکسته شود، اما این اتفاق رخ نداد."
وی می افزاید: "سازمان ادوار، سازمانی قانونی است و هنوز توسط هیچ مرجعی غیرقانونی اعلام نشده است. طبیعتا درباره فعالیت در چنین سازمانی، نمی توان حکم به فعالیت تبلیغی علیه نظام داد، چون اساسا این سازمان، و فعالیت در آن مشمول ماده 310 قانون مجازات اسلامی، که مادون محاربه است، نمی شود."
خلفی با اشاره به وضعیت همسر خود، می گوید: "حسن دانش آموخته رشته حقوق و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد حقوق بشر است. به هر حال او مسیر خود را انتخاب کرده است که در این راه به کشورخود خدمت کند. من فکر می کنم در صدور حکم باید کمی انگیزه های افراد، برای فعالیت نیز در نظر گرفته شود."
خلفی در مورد وضعیت حسن اسدی زیدابادی در زندان می گوید: "روحیه حسن در زندان خوب است، گرچه زندان است و مشکلات خاص خودش را دارد، اما بزرگ ترین مشکل ما در حال حاضر این است که تنها می توانیم هفته ای یک بار حسن را ببینیم. این ملاقات هم به صورت کابینی است. با توجه به قطع بودن تلفن ها بند 350، مشکلات زیادی هم داریم. پدر و مادر حسن هر بار مجبورند با من به ملاقات بیایند و سه طبقه را طی کنند تا فرزند خود را ملاقات کنند. این مساله هم برای آن ها سخت است؛ به هر حال دیدن فرزندشان در زندان با آن وضعیت، آن ها را از نظر روحی به شدت آزرده می کند. از طرف دیگر، یک هفته بی خبری، واقعا وحشتناک است."
وی همچنین با اشاره به نداشتن ملاقات حضوری با همسرش می گوید: "از 31 مرداد تاکنون که حسن بازداشت شده است، هنوز موفق نشده ام با او ملاقات حضوری داشته باشم. از طرف دیگر، هیچ خبری هم از مرخصی حسن نیست."
گفتنی است حسن اسدی زیدآبادی پکه س از بازداشت مدتی را در سلول های انفرادی بند 240 به سر برد، چندی پیش به بند 350 زندان اوین و نزد 3 عضو دیگر این سازمان منتقل شد.
حسن اسدی پیش از این، در ابان ماه سال 88 نیز بازداشت و بعد از 40 روز با قرار ضمانت از زندان، آزاد شده بود. وی در خصوص این پرونده 17 مرداد ماه در شعبه 28 دادگاه به ریاست قاضی مقیسه به 5 سال حبس محکوم شده بود که این پرونده در مرحله تجدید نظر نیز مورد تایید قرار گرفته بود.
سمیرا صدری: پذیرش جمالی در دانشگاه
سمیرا صدری، همسر علی جمالی، در مصاحبه با "روز" خبر داد که علی جمالی در رشته علوم سیاسی دانشگاه پیام نور پذیرفته شده است: "خبر پذیرش علی به ما رسید و من کتاب های دانشگاه را برایش فرستادم، امیدوارم که به دستش رسیده باشد."
وی درباره آخرین وضعیت همسر خود در زندان می گوید: "وضعیت علی تفاوت چندانی نکرده. همچنان در بند 350 زندان اوین است، هنوز تلفن ها قطع است و بعد از گذشت حدود سه ماه، هنوز موفق نشده ام با او ملاقات حضوری داشته باشم. امیدوارم به من اجازه ملاقات با همسرم را بدهند. او بعد از بازداشت، هنوز موفق نشده است فرزند هفت ماهه مان را در آغوش بگیرد."
وی درباره حکم صادر شده، برای همسر خود می گوید: "حکم 4 سال علی به وی ابلاغ شده، اما هنوز تاریخ دادگاه تجددنظر مشخص نیست. من برای دادستانی نامه نوشته ام که در فاصله تشکیل دو دادگاه به علی مرخصی بدهند، اما متاسفانه هیچ خبری نیست. بعضی ها هم گفته بودند که می ترسیم اگر به وی مرخصی بدهیم، فرار کند."
سمیرا صدری همچینن با اشاره به عدم امکان ملاقات با دادستان تهران می گوید: "بارها برای آقای دادستان نامه نوشته و درخواست ملاقات حضوری کرده ام. اما متاسفانه هنوز خبری از ملاقات نشده است. هیچ جواب مشخصی هم به من نمی دهند. خود علی هم می گفت انگار در زندان، دادستان با همه زندانیان ملاقات کرده، اما با وی دیداری نکرده است."
صدری همچنین اعلام کرد ک با وجود آنکه لایحه دفاعیه به دادگاه تقدیم شده است، هنوز هیچ خبری از تشکیل دادگاه تجدیدنظر و مشخص شدن وضعیت همسرش ندارد.
علی جمالی، عضو شورای مرکزی و مسوول کمیته سیاسی سازمان ادوار، مرداد ماه و در حالی که عازم منزل احمدی زیدآبادی، برای برگزاری مراسم افطار بود، در خیابان بازداشت شد. وی چندی پیش به بند 350 زندان اوین منتقل شده است. حدود سه هفته پیش، با احضار جمالی به شعبه 28 دادگاه انقلاب، حکم 4 سال زندان وی، به او ابلاغ شده است.
اتهامات وی در دادگاه توهین به رهبری، توهین به رییس جمهور، تبلیغ علیه نظام و همچنین تجمع و تبانی برای بر هم زدن نظم عمومی اعلام شده بود.
عاطفه خلفی: تایید حکم آقای اسدی، مرا شوکه کرد
عاطفه خلفی، همسر حسن اسدی زیدابادی، درباره آخرین وضعیت همسر خود، به "روز" چنین می گوید: "نکته ای که در روزهای اخیر، مرا دچار بهت کرده است، تایید حکم حسن است. متاسفانه حکم حسن که شعبه 28 صادر شده بود، عینا توسط شعبه 54 دادگاه تجدیدنظر نیز تایید شد. این در حالی است که با توجه به دفاعیات مطرح شده و لایحه وکلا، امید ما این بود که حکم 5 سال زندان حسن شکسته شود، اما این اتفاق رخ نداد."
وی می افزاید: "سازمان ادوار، سازمانی قانونی است و هنوز توسط هیچ مرجعی غیرقانونی اعلام نشده است. طبیعتا درباره فعالیت در چنین سازمانی، نمی توان حکم به فعالیت تبلیغی علیه نظام داد، چون اساسا این سازمان، و فعالیت در آن مشمول ماده 310 قانون مجازات اسلامی، که مادون محاربه است، نمی شود."
خلفی با اشاره به وضعیت همسر خود، می گوید: "حسن دانش آموخته رشته حقوق و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد حقوق بشر است. به هر حال او مسیر خود را انتخاب کرده است که در این راه به کشورخود خدمت کند. من فکر می کنم در صدور حکم باید کمی انگیزه های افراد، برای فعالیت نیز در نظر گرفته شود."
خلفی در مورد وضعیت حسن اسدی زیدابادی در زندان می گوید: "روحیه حسن در زندان خوب است، گرچه زندان است و مشکلات خاص خودش را دارد، اما بزرگ ترین مشکل ما در حال حاضر این است که تنها می توانیم هفته ای یک بار حسن را ببینیم. این ملاقات هم به صورت کابینی است. با توجه به قطع بودن تلفن ها بند 350، مشکلات زیادی هم داریم. پدر و مادر حسن هر بار مجبورند با من به ملاقات بیایند و سه طبقه را طی کنند تا فرزند خود را ملاقات کنند. این مساله هم برای آن ها سخت است؛ به هر حال دیدن فرزندشان در زندان با آن وضعیت، آن ها را از نظر روحی به شدت آزرده می کند. از طرف دیگر، یک هفته بی خبری، واقعا وحشتناک است."
وی همچنین با اشاره به نداشتن ملاقات حضوری با همسرش می گوید: "از 31 مرداد تاکنون که حسن بازداشت شده است، هنوز موفق نشده ام با او ملاقات حضوری داشته باشم. از طرف دیگر، هیچ خبری هم از مرخصی حسن نیست."
گفتنی است حسن اسدی زیدآبادی پکه س از بازداشت مدتی را در سلول های انفرادی بند 240 به سر برد، چندی پیش به بند 350 زندان اوین و نزد 3 عضو دیگر این سازمان منتقل شد.
حسن اسدی پیش از این، در ابان ماه سال 88 نیز بازداشت و بعد از 40 روز با قرار ضمانت از زندان، آزاد شده بود. وی در خصوص این پرونده 17 مرداد ماه در شعبه 28 دادگاه به ریاست قاضی مقیسه به 5 سال حبس محکوم شده بود که این پرونده در مرحله تجدید نظر نیز مورد تایید قرار گرفته بود.
سمیرا صدری: پذیرش جمالی در دانشگاه
سمیرا صدری، همسر علی جمالی، در مصاحبه با "روز" خبر داد که علی جمالی در رشته علوم سیاسی دانشگاه پیام نور پذیرفته شده است: "خبر پذیرش علی به ما رسید و من کتاب های دانشگاه را برایش فرستادم، امیدوارم که به دستش رسیده باشد."
وی درباره آخرین وضعیت همسر خود در زندان می گوید: "وضعیت علی تفاوت چندانی نکرده. همچنان در بند 350 زندان اوین است، هنوز تلفن ها قطع است و بعد از گذشت حدود سه ماه، هنوز موفق نشده ام با او ملاقات حضوری داشته باشم. امیدوارم به من اجازه ملاقات با همسرم را بدهند. او بعد از بازداشت، هنوز موفق نشده است فرزند هفت ماهه مان را در آغوش بگیرد."
وی درباره حکم صادر شده، برای همسر خود می گوید: "حکم 4 سال علی به وی ابلاغ شده، اما هنوز تاریخ دادگاه تجددنظر مشخص نیست. من برای دادستانی نامه نوشته ام که در فاصله تشکیل دو دادگاه به علی مرخصی بدهند، اما متاسفانه هیچ خبری نیست. بعضی ها هم گفته بودند که می ترسیم اگر به وی مرخصی بدهیم، فرار کند."
سمیرا صدری همچینن با اشاره به عدم امکان ملاقات با دادستان تهران می گوید: "بارها برای آقای دادستان نامه نوشته و درخواست ملاقات حضوری کرده ام. اما متاسفانه هنوز خبری از ملاقات نشده است. هیچ جواب مشخصی هم به من نمی دهند. خود علی هم می گفت انگار در زندان، دادستان با همه زندانیان ملاقات کرده، اما با وی دیداری نکرده است."
صدری همچنین اعلام کرد ک با وجود آنکه لایحه دفاعیه به دادگاه تقدیم شده است، هنوز هیچ خبری از تشکیل دادگاه تجدیدنظر و مشخص شدن وضعیت همسرش ندارد.
علی جمالی، عضو شورای مرکزی و مسوول کمیته سیاسی سازمان ادوار، مرداد ماه و در حالی که عازم منزل احمدی زیدآبادی، برای برگزاری مراسم افطار بود، در خیابان بازداشت شد. وی چندی پیش به بند 350 زندان اوین منتقل شده است. حدود سه هفته پیش، با احضار جمالی به شعبه 28 دادگاه انقلاب، حکم 4 سال زندان وی، به او ابلاغ شده است.
اتهامات وی در دادگاه توهین به رهبری، توهین به رییس جمهور، تبلیغ علیه نظام و همچنین تجمع و تبانی برای بر هم زدن نظم عمومی اعلام شده بود.
کودتا چیان مقاومت بیهوده نکنند
جبهه مشارکت ایران اسلامی با صدور اطلاعیه ای خطاب به "همه کودتاچیان، متقلبان و اقتدارگرایان" به آنها متذکر شد که از "مقاومت بیهوده دست بردارند" و "در برابر آرا و اراده ملتهای خود تسلیم و سر تعظیم فرود آورند."
جبهه مشارکت این اطلاعیه را به مناسبت آزادی آنگ سان سوچی، رهبر جنبش مدنی برمه صادر کرده است. خانم سوچی روز شنبه 13 نوامبر برابر با 22 آبان پس از تحمل 15 سال زندان و حبس خانگی، آزاد شد.
این حزب سیاسی اصلاح طلب که اخیرا توسط حکومت جمهوری اسلامی منحل اعلام شده، در اطلاعیه خود ضمن ابراز خشنودی از آزادی رهبر مخالفان حکومت نظامیان در برمه آن را نشانه "پیروزی دمکراسی و سقوط دیکتاتوری" دانسته است.
در اطلاعیه جبهه مشارکت آمده است: "آزادی خانم آنگ سان سوچی مبارز جنبش مدنی برمه پس از 15 سال حبس خانگی و پس از 20 سال دزدیده شدن آرای مردم در انتخابات آن کشور نشانه پیروزی نهایی دموکراسی و سقوط قطعی دیکتاتوری است."
این حزب سیاسی در ادامه این حادثه مهم را نشاندهنده آن دانسته که: "در عصر اگاهی و خرد و در دوران رسانه های مدرن و ارتباطات، تلاش مستبدان برای بستن راههای دسترسی ملتها به حقایق از پیش شکست خورده و پیروزی مردم قطعی است."
جبهه مشارکت با تبریک این پیروزی به مردم برمه و خانم آنگ سان سوچی، "پیروزی عدالت خواهان و مظلومان" را "سنت قطعی الهی" عنوان کرده است.
این حزب سپس از "همه کودتاچیان، متقلبان و اقتدارگرایان" خواسته تا "به جای سرکوب نداهای عدالت طلبانه، آزادی خواهانه و حقیقت جویانه در برابر آرا و اراده ملتهای خود تسلیم و سر تعظیم فرود آورند."
نماد امید
آزادی آنگ سان سوچی، رهبر مخالفان دولت نظامی برمه، با موجی از واکنش های مثبت و استقبال نهادهای حقوق بشری و کشورهای جهان روبرو شده است.
آزاد کردن خانم سوچی از حبس خانگی، شش روز پس از برگزاری اولین انتخابات برمه پس از بیست سال، صورت گرفت. در این انتخابات، احزاب و گروه های مرتبط با دولت نظامی برمه پیروز شدند. جامعه جهانی صحت و سلامت این انتخابات را رد کرده است.
رهبر طرفدار دموکراسی برمه، در سال ۱۹۹۰ در انتخابات عمومی این کشور پیروز شد ولی رهبران نظامی برمه این انتخابات را باطل اعلام کردند.
آنگ سن سو چی که برنده جایزه صلح نوبل است، از آن هنگام تا روز آزادیش در سیزده نوامبر، به خاطر اتهامات مختلف زندانی یا در بازداشت خانگی بوده است.
به گزارش بی بی سی، آنگ سان سوچی برای بسیاری نمایانگر تلاش و تقلا برای برقراری دموکراسی در برمه است.او با ثابت قدمی و وقار خود چنان نفوذی را رقم زده که باعث حمایت آرام ولی خللناپذیر مردم کشورش از او شده؛ مردمی که او همواره برای آنها نمادی از امید بوده است.امتناع او از ترک برمه آن هم در حالی که بیش از بیست سال توسط دولت نظامی برمه در بازداشت بوده، باعث شده که مشکلات مردم این کشور مورد توجه مجامع بینالمللی قرار بگیرد.او که جایزه صلح نوبل را از آن خود کرده، برای پایبندی همیشگی خود به داشتن برمهای مردم سالار، بارها توسط روسای جمهور و رهبران مذهبی دنیا مورد تقدیر قرار گرفته است.
امید خود را از دست ندهید
رهبر جنبش دموکراسی خواهی برمه یک روز پس از آزادی، در اولین سخنرانی خود در جمع هوادارانش از آنها خواست که "امید خود را از دست ندهند."
خانم سوچی تاکید کرد که: "به حاکمیت قانون و حقوق بشر باور دارد و به مبارزه در این راه ادامه می دهد."
او خطاب به هوادارانش گفت که "اگر آنها خواهان تغییر هستند، باید راه درست و صحیح را برای رسیدن به آن انتخاب کنند."
خانم سوچی در مورد هفت سال گذشته که در بازداشت خانگی بوده نیز اظهار کرد "نسبت به افرادی که او را بازداشت کردند، احساس خصومت ندارد."
وی افزود که با او خوب رفتار شده و گفت: "کاش با مردم نیز این گونه رفتار می شد."
مشارکت؛ از تاسیس تا انحلال
اطلاعیه جبهه مشارکت در استقبال از آزادی رهبر جنبش دموکراسی خواهی برمه در شرایطی منتشر شد که تعدادی از مسئولان و اعضای این حزب، پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری بازداشت و در دادگاه به زندان های طولانی مدت محکوم شده اند.اکثر این افراد هم اکنون یا در حال گذراندن دوران حبس خود هستند و یا به قید وثیقه به مرخصی آمده اند.
این حزب همچنین توسط قوه قضائیه و دولت منحل اعلام شده؛ موضوعی که توسط اعضای آن پذیرفته نشده است.به گفته مسئولان جبهه مشارکت اساسا هیچ دادگاهی برای بررسی اتهامات این حزب تشکیل نشده و نماینده و وکیل آن هم در هیچ محکمه ای حاضر نبوده که حکم انحلال آن صادر شده باشد.
با وجود این، مقامات حکومت اسلامی تاکید کرده اند که از نظر آنها جبهه مشارکت منحل شده است.
جبهه مشارکت ایران اسلامی با امضای اعضا و مسئولان ستادهای انتخاباتی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد 1376 بلافاصله پس از آن انتخابات تشکیل و به یکی از تشکل های سیاسی ایران تبدیل شد.این حزب توانست اکثریت نسبی کرسی های دوره ششم مجلس شورای اسلامی را از آن خود کند و بخشی از کابینه محمد خاتمی را نیز در اختیار بگیرد.
اما این تنها یک طرف سکه بود. در اوج قدرت اصلاح طلبان و جبهه مشارکت، سعید حجاریان نظریه پرداز و عضو شاخص این حزب در برابر شورای شهر تهران ترور شد، بسیاری از هواداران و اعضای آن مانند عباس عبدی به زندان افتادند، روزنامه های متعلق یا نزدیک به این حزب توقیف شدند و در نهایت دفتر آن پس از انتخابات 22 خرداد 1388 با حمله ماموران امنیتی پلمب شد و مسئولان و اعضای اصلی آن در تهران و شهرهای دیگر کشور دستگیر شدند و مورد شکنجه قرار گرفتند.
به گفته مسئولان جبهه مشارکت، قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مسئول برخورد با این حزب و اعضای آن بوده و بازجویی از اعضای آن در دوران زندان نیز تحت نظر این قرارگاه فوق امنیتی سپاه صورت گرفته است.
جبهه مشارکت ایران اسلامی، در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران از احزاب اصلی حامی میرحسین موسوی بود و پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات فوق را "حاصل کودتای سپاه پاسداران و دیگر ارکان قدرت علیه آرای سبز مردم" خواند.
جبهه مشارکت به صورت رسمی اعلام کرده است که علیرغم اصرار مقامات جمهوری اسلامی بر انحلال آن، به فعالیت های خود ادامه می دهد.
جبهه مشارکت این اطلاعیه را به مناسبت آزادی آنگ سان سوچی، رهبر جنبش مدنی برمه صادر کرده است. خانم سوچی روز شنبه 13 نوامبر برابر با 22 آبان پس از تحمل 15 سال زندان و حبس خانگی، آزاد شد.
این حزب سیاسی اصلاح طلب که اخیرا توسط حکومت جمهوری اسلامی منحل اعلام شده، در اطلاعیه خود ضمن ابراز خشنودی از آزادی رهبر مخالفان حکومت نظامیان در برمه آن را نشانه "پیروزی دمکراسی و سقوط دیکتاتوری" دانسته است.
در اطلاعیه جبهه مشارکت آمده است: "آزادی خانم آنگ سان سوچی مبارز جنبش مدنی برمه پس از 15 سال حبس خانگی و پس از 20 سال دزدیده شدن آرای مردم در انتخابات آن کشور نشانه پیروزی نهایی دموکراسی و سقوط قطعی دیکتاتوری است."
این حزب سیاسی در ادامه این حادثه مهم را نشاندهنده آن دانسته که: "در عصر اگاهی و خرد و در دوران رسانه های مدرن و ارتباطات، تلاش مستبدان برای بستن راههای دسترسی ملتها به حقایق از پیش شکست خورده و پیروزی مردم قطعی است."
جبهه مشارکت با تبریک این پیروزی به مردم برمه و خانم آنگ سان سوچی، "پیروزی عدالت خواهان و مظلومان" را "سنت قطعی الهی" عنوان کرده است.
این حزب سپس از "همه کودتاچیان، متقلبان و اقتدارگرایان" خواسته تا "به جای سرکوب نداهای عدالت طلبانه، آزادی خواهانه و حقیقت جویانه در برابر آرا و اراده ملتهای خود تسلیم و سر تعظیم فرود آورند."
نماد امید
آزادی آنگ سان سوچی، رهبر مخالفان دولت نظامی برمه، با موجی از واکنش های مثبت و استقبال نهادهای حقوق بشری و کشورهای جهان روبرو شده است.
آزاد کردن خانم سوچی از حبس خانگی، شش روز پس از برگزاری اولین انتخابات برمه پس از بیست سال، صورت گرفت. در این انتخابات، احزاب و گروه های مرتبط با دولت نظامی برمه پیروز شدند. جامعه جهانی صحت و سلامت این انتخابات را رد کرده است.
رهبر طرفدار دموکراسی برمه، در سال ۱۹۹۰ در انتخابات عمومی این کشور پیروز شد ولی رهبران نظامی برمه این انتخابات را باطل اعلام کردند.
آنگ سن سو چی که برنده جایزه صلح نوبل است، از آن هنگام تا روز آزادیش در سیزده نوامبر، به خاطر اتهامات مختلف زندانی یا در بازداشت خانگی بوده است.
به گزارش بی بی سی، آنگ سان سوچی برای بسیاری نمایانگر تلاش و تقلا برای برقراری دموکراسی در برمه است.او با ثابت قدمی و وقار خود چنان نفوذی را رقم زده که باعث حمایت آرام ولی خللناپذیر مردم کشورش از او شده؛ مردمی که او همواره برای آنها نمادی از امید بوده است.امتناع او از ترک برمه آن هم در حالی که بیش از بیست سال توسط دولت نظامی برمه در بازداشت بوده، باعث شده که مشکلات مردم این کشور مورد توجه مجامع بینالمللی قرار بگیرد.او که جایزه صلح نوبل را از آن خود کرده، برای پایبندی همیشگی خود به داشتن برمهای مردم سالار، بارها توسط روسای جمهور و رهبران مذهبی دنیا مورد تقدیر قرار گرفته است.
امید خود را از دست ندهید
رهبر جنبش دموکراسی خواهی برمه یک روز پس از آزادی، در اولین سخنرانی خود در جمع هوادارانش از آنها خواست که "امید خود را از دست ندهند."
خانم سوچی تاکید کرد که: "به حاکمیت قانون و حقوق بشر باور دارد و به مبارزه در این راه ادامه می دهد."
او خطاب به هوادارانش گفت که "اگر آنها خواهان تغییر هستند، باید راه درست و صحیح را برای رسیدن به آن انتخاب کنند."
خانم سوچی در مورد هفت سال گذشته که در بازداشت خانگی بوده نیز اظهار کرد "نسبت به افرادی که او را بازداشت کردند، احساس خصومت ندارد."
وی افزود که با او خوب رفتار شده و گفت: "کاش با مردم نیز این گونه رفتار می شد."
مشارکت؛ از تاسیس تا انحلال
اطلاعیه جبهه مشارکت در استقبال از آزادی رهبر جنبش دموکراسی خواهی برمه در شرایطی منتشر شد که تعدادی از مسئولان و اعضای این حزب، پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری بازداشت و در دادگاه به زندان های طولانی مدت محکوم شده اند.اکثر این افراد هم اکنون یا در حال گذراندن دوران حبس خود هستند و یا به قید وثیقه به مرخصی آمده اند.
این حزب همچنین توسط قوه قضائیه و دولت منحل اعلام شده؛ موضوعی که توسط اعضای آن پذیرفته نشده است.به گفته مسئولان جبهه مشارکت اساسا هیچ دادگاهی برای بررسی اتهامات این حزب تشکیل نشده و نماینده و وکیل آن هم در هیچ محکمه ای حاضر نبوده که حکم انحلال آن صادر شده باشد.
با وجود این، مقامات حکومت اسلامی تاکید کرده اند که از نظر آنها جبهه مشارکت منحل شده است.
جبهه مشارکت ایران اسلامی با امضای اعضا و مسئولان ستادهای انتخاباتی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد 1376 بلافاصله پس از آن انتخابات تشکیل و به یکی از تشکل های سیاسی ایران تبدیل شد.این حزب توانست اکثریت نسبی کرسی های دوره ششم مجلس شورای اسلامی را از آن خود کند و بخشی از کابینه محمد خاتمی را نیز در اختیار بگیرد.
اما این تنها یک طرف سکه بود. در اوج قدرت اصلاح طلبان و جبهه مشارکت، سعید حجاریان نظریه پرداز و عضو شاخص این حزب در برابر شورای شهر تهران ترور شد، بسیاری از هواداران و اعضای آن مانند عباس عبدی به زندان افتادند، روزنامه های متعلق یا نزدیک به این حزب توقیف شدند و در نهایت دفتر آن پس از انتخابات 22 خرداد 1388 با حمله ماموران امنیتی پلمب شد و مسئولان و اعضای اصلی آن در تهران و شهرهای دیگر کشور دستگیر شدند و مورد شکنجه قرار گرفتند.
به گفته مسئولان جبهه مشارکت، قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مسئول برخورد با این حزب و اعضای آن بوده و بازجویی از اعضای آن در دوران زندان نیز تحت نظر این قرارگاه فوق امنیتی سپاه صورت گرفته است.
جبهه مشارکت ایران اسلامی، در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران از احزاب اصلی حامی میرحسین موسوی بود و پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات فوق را "حاصل کودتای سپاه پاسداران و دیگر ارکان قدرت علیه آرای سبز مردم" خواند.
جبهه مشارکت به صورت رسمی اعلام کرده است که علیرغم اصرار مقامات جمهوری اسلامی بر انحلال آن، به فعالیت های خود ادامه می دهد.
فرماندهان لشگر جنگ اقتصادی تعیین شدند
پس از اظهارات مختلف فرماندهان نیروی انتظامی درباره "برخورد قاطع با اخلال گران اقتصادی" و با نزدیکتر شدن به زمان اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها و همزمان با ورود رسمی بسیج برای کنترل بازار، سرتیپ پاسدار حسین همدانی در دیدار با فرماندهان بسیج شورای اصناف کشور آنها را "فرماندهان لشگر جنگ اقتصادی" در طرح هدفمند کردن یارانه ها خواند و اعلام کرد که "اگر بعد از اجراي اصل 44 و هدفمندي يارانهها دشمن بتواند مردم را تحريك كرده و به خيابان بكشاند ما مقصر هستيم."
فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران روز گذشته در دیدار با فرماندهان نواحی بسیج شورای اصناف کشور گفت: "دشمن در تهديد نظامي، امنيتي و سياسي ورود پيدا كرد و موفق نشد و امروز به تهديد اقتصادي ورود پيدا كردند كه اينجا نقش اصلي بر عهده اصناف است."
وی که به دلیل نزدیکی زمان اجرای طرح هدفمندی یارانه ها و هفته بسیج در جمع فرماندهان بسیج اصناف کشور سخن می گفت با اشاره به برخی مخالفت های مجلس و کارشناسان با اجرای این طرح اضافه کرد:"دولت ميگويد شوك اجراي هدفمندي بايد يك دفعه و ناگهانی انجام شود و مجلس مخالف آن است پس با اصل اجراي آن مخالفتي وجود ندارد و اختلاف نظرها بر سر روش اجرا است."
حسین همدانی در ادامه فرماندهان بسیج اصناف کشور را فرماندهان "لشگر مقابله با تهديد اقتصادي" خواند و افزود: "دشمنان ما بيش از يكصد شبكه ماهوارهاي را بسيج كردند كه از اين فرصت سوء استفاده كنند و سوار بر جريانها شوند و در ماهواره به جريانها خط ميدهند، پس اشكال ندارد كه ما ماهواره ببينيم تا بفهميم كه دشمن چه ميكند كه مردم را تحريك كند تا مثل سال گذشته به خيابانها بيايند و به همين خاطر بود كه مقام معظم رهبري بحث بصيرت را مطرح كردند. پس اگر بعد از اجراي اصل 44 و هدفمندي يارانهها دشمن بتواند مردم را تحريك كرده و به خيابان كشاند ما مقصر هستيم."
فرمانده سپاه تهران با تاکید بر "پیشگیری" و اشاره به اینکه"نبايد وضعي ايجاد شود كه نيروهاي امنيتي درگير شوند"، گفت:"مقام معظم رهبري فرمودند حاضر نيستند هيچ كسي كشته شود چه آنها كه فريب خورده و به خيابان آمدند و چه ديگران. پس اصناف كه مجاهدين عرصه مقابله با تهديد اقتصادي هستند در اين زمينه نقشي موثر دارند."
حسین همدانی در ادامه همچنین تاکید کرد که: "انشاءالله بازاريان ما حامي ولايت و مردم هستند و هر جا لازم باشد به تمام معنا همانطور كه خداوند متعال خواسته است از جان و مال و آبروي خود ميگذرند چراكه امروز بحث فراتراز آبروست و ديگر شخص مطرح نيست."
این اظهارات حسین همدانی درحالی است که روز شنبه نیز یدالله جوانی، رییس اداره سیاسی سپاه پاسداران طی اظهاراتی در جمع اعضای نیروی زمینی سپاه اعلام کرد: "دشمنان نظام جمهوري اسلامي در شرايط فعلي به دنبال معرفي ناتواني دولت و ايجاد نارضايتي در بين مردم با هدف اپوزيسیون سازي داخلي هستند. لذا بايد مراقب رفتار دشمنان در فضاي اجراي طرح هدفمندي يارانهها باشيم چراكه آنها اين را فرصت طلايي و مناسبي براي معرفي ناتواني دولت و ايجاد نارضايتي در مردم براي اپوزيسيون سازي ميدانند."
رییس اداره سیاسی سپاه در ادامه اظهارات خود در جمع نیروهای زمینی سپاه که قرار است در ماه های آتی در سراسر کشور مانورهای مختلفی تحت عنوان "مدافعان حریم ولایت" برگزار کنند، همچنین تصریح کرد که: "اگر چه دولت آمادگيهاي خوبي براي اجراي طرح هدفمند كردن يارانهها دارد اما طبيعي است اگر هوشياري و همكاري مردم نباشد دشمنان ميتوانند شوكهايي را به جامعه وارد كنند."
بسیج خودش پیشنهاد همکاری داد!
همزمان با این اظهارات فرماندهان سپاه درباره هدفمندی یارانه ها و تاکید آنها بر "جنگ اقتصادی"، "شوک ناگهانی" و یا اینکه "رهبری حاضر نیستند کسی کشته شود"، روز گذشته فرماندهان بسیج هم ضمن امضای تفاهم نامه ای با وزارت بازرگانی، از اعزام 5 هزار نفر از نیروهای تحت امر خود برای کنترل و بازرسی از اصناف مختلف بازار همزمان با اجرای هدفمندی یارانه ها خبر دادند.
بنا بر گزارش سایت خبری بسیج این تفاهم نامه به امضای سرتیپ پاسدار احمدی میانجی، رییس بسیج ادارات، محمدحسن نکویی مهر، رییس سازمان حمایت از مصرف کنندگان و مهدی غضنفری، وزیر بازرگانی رسیده است.
همزمان محمدرضا نقدی، فرمانده کل نیروهای بسیج از جلسه توجیهی بین فرماندهان بسیج و وزارت بازرگانی خبر داده و گفته است: "در بسیج اصناف و ادارات هم همکاری خوبی با دولت برای اجرای هدفمند کردن یارانه ها داریم.شاید اگر با موفقیت کامل از این جراحی بزرگ اقتصادی بگذریم بیشتر می توان در رابطه با اقدامات بسیج در همکاری با دولت برای اجرای این قانون سخن گفت."
همچنین مهدی غضنفری با اشاره به حضور 5 هزار بسیجی برای کنترل و بازرسی بازار در این باره توضیح داد که: "انتظاري غير از اين از بسيج نميرفت كه خودش اعلام همكاري كند اين ما نبوديم كه بسيج را به همكاري ترغيب كنيم بلكه خود آنها از چند ماه قبل براي اين همكاري اعلام آمادگي كرده بودند. بسيج امروز نه به خاطر دعوت وزارت بازرگاني بلكه به خاطر ميثاقي كه با انقلاب اسلامي دارد آماده است كه جانفشاني كند و دنبال پول و كار دنيايي نيست."
اظهارات فرماندهان سپاه پاسداران و امضای تفاهم نامه برای حضور 5 هزار نفر از نیروهای بسیج در بازار، همزمان با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در حالی است که اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی نیز پیش از این طی اظهاراتی رسمی اعلام کرده بود: "نگرانی پلیس این است که در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها مانند طرح سهمیه بندی بنزین، غافلگیر شود".
فرمانده نیروی انتظامی کشور نیز که همچون سرداران سپاه طی چند هفته اخیر با اظهارات خود درباره "فتنه اقتصادی" و "برخورد با اخلالگران درهدفمندی یارانه ها" حضوری پررنگ در رسانه ها دارد همچنین دوهفته پیش از حضور سپاه پاسداران و بسیج در کنار نیروی انتظامی برای مدیریت امنیت داخلی خبر داده و گفته بود: "سپاه پاسداران در عرصه امنیتی وظیفه کمک به نیروی انتظامی را دارد بطوری که در مواردی که پلیس دچار نقص است به همراه بسیج به کمک پلیس میآید."
فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران روز گذشته در دیدار با فرماندهان نواحی بسیج شورای اصناف کشور گفت: "دشمن در تهديد نظامي، امنيتي و سياسي ورود پيدا كرد و موفق نشد و امروز به تهديد اقتصادي ورود پيدا كردند كه اينجا نقش اصلي بر عهده اصناف است."
وی که به دلیل نزدیکی زمان اجرای طرح هدفمندی یارانه ها و هفته بسیج در جمع فرماندهان بسیج اصناف کشور سخن می گفت با اشاره به برخی مخالفت های مجلس و کارشناسان با اجرای این طرح اضافه کرد:"دولت ميگويد شوك اجراي هدفمندي بايد يك دفعه و ناگهانی انجام شود و مجلس مخالف آن است پس با اصل اجراي آن مخالفتي وجود ندارد و اختلاف نظرها بر سر روش اجرا است."
حسین همدانی در ادامه فرماندهان بسیج اصناف کشور را فرماندهان "لشگر مقابله با تهديد اقتصادي" خواند و افزود: "دشمنان ما بيش از يكصد شبكه ماهوارهاي را بسيج كردند كه از اين فرصت سوء استفاده كنند و سوار بر جريانها شوند و در ماهواره به جريانها خط ميدهند، پس اشكال ندارد كه ما ماهواره ببينيم تا بفهميم كه دشمن چه ميكند كه مردم را تحريك كند تا مثل سال گذشته به خيابانها بيايند و به همين خاطر بود كه مقام معظم رهبري بحث بصيرت را مطرح كردند. پس اگر بعد از اجراي اصل 44 و هدفمندي يارانهها دشمن بتواند مردم را تحريك كرده و به خيابان كشاند ما مقصر هستيم."
فرمانده سپاه تهران با تاکید بر "پیشگیری" و اشاره به اینکه"نبايد وضعي ايجاد شود كه نيروهاي امنيتي درگير شوند"، گفت:"مقام معظم رهبري فرمودند حاضر نيستند هيچ كسي كشته شود چه آنها كه فريب خورده و به خيابان آمدند و چه ديگران. پس اصناف كه مجاهدين عرصه مقابله با تهديد اقتصادي هستند در اين زمينه نقشي موثر دارند."
حسین همدانی در ادامه همچنین تاکید کرد که: "انشاءالله بازاريان ما حامي ولايت و مردم هستند و هر جا لازم باشد به تمام معنا همانطور كه خداوند متعال خواسته است از جان و مال و آبروي خود ميگذرند چراكه امروز بحث فراتراز آبروست و ديگر شخص مطرح نيست."
این اظهارات حسین همدانی درحالی است که روز شنبه نیز یدالله جوانی، رییس اداره سیاسی سپاه پاسداران طی اظهاراتی در جمع اعضای نیروی زمینی سپاه اعلام کرد: "دشمنان نظام جمهوري اسلامي در شرايط فعلي به دنبال معرفي ناتواني دولت و ايجاد نارضايتي در بين مردم با هدف اپوزيسیون سازي داخلي هستند. لذا بايد مراقب رفتار دشمنان در فضاي اجراي طرح هدفمندي يارانهها باشيم چراكه آنها اين را فرصت طلايي و مناسبي براي معرفي ناتواني دولت و ايجاد نارضايتي در مردم براي اپوزيسيون سازي ميدانند."
رییس اداره سیاسی سپاه در ادامه اظهارات خود در جمع نیروهای زمینی سپاه که قرار است در ماه های آتی در سراسر کشور مانورهای مختلفی تحت عنوان "مدافعان حریم ولایت" برگزار کنند، همچنین تصریح کرد که: "اگر چه دولت آمادگيهاي خوبي براي اجراي طرح هدفمند كردن يارانهها دارد اما طبيعي است اگر هوشياري و همكاري مردم نباشد دشمنان ميتوانند شوكهايي را به جامعه وارد كنند."
بسیج خودش پیشنهاد همکاری داد!
همزمان با این اظهارات فرماندهان سپاه درباره هدفمندی یارانه ها و تاکید آنها بر "جنگ اقتصادی"، "شوک ناگهانی" و یا اینکه "رهبری حاضر نیستند کسی کشته شود"، روز گذشته فرماندهان بسیج هم ضمن امضای تفاهم نامه ای با وزارت بازرگانی، از اعزام 5 هزار نفر از نیروهای تحت امر خود برای کنترل و بازرسی از اصناف مختلف بازار همزمان با اجرای هدفمندی یارانه ها خبر دادند.
بنا بر گزارش سایت خبری بسیج این تفاهم نامه به امضای سرتیپ پاسدار احمدی میانجی، رییس بسیج ادارات، محمدحسن نکویی مهر، رییس سازمان حمایت از مصرف کنندگان و مهدی غضنفری، وزیر بازرگانی رسیده است.
همزمان محمدرضا نقدی، فرمانده کل نیروهای بسیج از جلسه توجیهی بین فرماندهان بسیج و وزارت بازرگانی خبر داده و گفته است: "در بسیج اصناف و ادارات هم همکاری خوبی با دولت برای اجرای هدفمند کردن یارانه ها داریم.شاید اگر با موفقیت کامل از این جراحی بزرگ اقتصادی بگذریم بیشتر می توان در رابطه با اقدامات بسیج در همکاری با دولت برای اجرای این قانون سخن گفت."
همچنین مهدی غضنفری با اشاره به حضور 5 هزار بسیجی برای کنترل و بازرسی بازار در این باره توضیح داد که: "انتظاري غير از اين از بسيج نميرفت كه خودش اعلام همكاري كند اين ما نبوديم كه بسيج را به همكاري ترغيب كنيم بلكه خود آنها از چند ماه قبل براي اين همكاري اعلام آمادگي كرده بودند. بسيج امروز نه به خاطر دعوت وزارت بازرگاني بلكه به خاطر ميثاقي كه با انقلاب اسلامي دارد آماده است كه جانفشاني كند و دنبال پول و كار دنيايي نيست."
اظهارات فرماندهان سپاه پاسداران و امضای تفاهم نامه برای حضور 5 هزار نفر از نیروهای بسیج در بازار، همزمان با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در حالی است که اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی نیز پیش از این طی اظهاراتی رسمی اعلام کرده بود: "نگرانی پلیس این است که در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها مانند طرح سهمیه بندی بنزین، غافلگیر شود".
فرمانده نیروی انتظامی کشور نیز که همچون سرداران سپاه طی چند هفته اخیر با اظهارات خود درباره "فتنه اقتصادی" و "برخورد با اخلالگران درهدفمندی یارانه ها" حضوری پررنگ در رسانه ها دارد همچنین دوهفته پیش از حضور سپاه پاسداران و بسیج در کنار نیروی انتظامی برای مدیریت امنیت داخلی خبر داده و گفته بود: "سپاه پاسداران در عرصه امنیتی وظیفه کمک به نیروی انتظامی را دارد بطوری که در مواردی که پلیس دچار نقص است به همراه بسیج به کمک پلیس میآید."
دستگیری های تازه و بی خبری از بازداشت شدگان
بازداشت 5 وکیل دادگستری و رئیس کمیته ایثارگران ورئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی از مهمترین خبرهای زندانیان سیاسی و مدنی در روز گذشته بود. همزمان هنگامه شهیدی به زندان بازگشت و دادگاه نسرین ستوده که روز گذشته به اعتصاب غذایش پایان داد، برگزار شد.مادر نازنین خسروانی نیز در گفتگو با "روز" از ادامه بی خبری از این روزنامه نگار سخن گفته و از وضعیت دخترش ابراز نگرانی کرده است.
بازداشت ها
زینب بحرینی، رئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی در شیراز در حالی بازداشت شده که طی ماههای اخیر هیچ نوع فعالیت سیاسی نداشته است. خانم بحرینی که مدتهاست درگیر نگارش پایان نامه اش است روز یکشنبه بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات شیراز که به پلاک صد و ده معروف است منتقل شده.
براساس گزارش های رسیده به "روز" ماموران امنیتی همزمان با بازداشت خانم بحرینی، منزل او را تفتیش کرده و دست نوشته ها، سی دی ها، لپ تاب مسعود رهبری، همسر او و مادرش را به همراه کیس کامپیوتر برادرش با خود برده اند.
رئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی از زمان بازداشت تاکنون هیچ تماسی با خانواده نداشته و ماموران هنگام بازداشت او گفته اند وی را به بازداشتگاه اطلاعات شیراز منتقل می کنند.
روز گذشته نیز سایت کلمه از بازداشت محمد عزلتی مقدم، رئیس کمیته ایثارگران ستاد میرحسین موسوی خبر داد. براساس این گزارش عزلتی مقدم روز چهارشنبه و در پی دیدار جمعی از سرداران جنگ باموسوی بازداشت شده است. پیشتر حمید محسنی، رئیس دفتر میرحسین موسوی نیز بازداشت شده بود؛او بیش از دو ماه است که در بازداشت به سر می برد.
تشدید فشارها بر وکلا
همزمان با ادامه روند بازداشت فعالان سیاسی، 5 وکیل دادگستری نیز بازداشت شدند.
سارا صباغیان، مریم کیان ارثی و مریم کرباسی، سه وکیلی هستند که هنگام بازگشت از ترکیه و در فرودگاه و محمدحسین نیری و رزا قراچالو دو وکیل دیگری هستند که همزمان در منازل خود بازداشت شده اند.
منازل و دفاتر این وکلا پس از بازداشت مورد تفتیش قرار گرفته و ماموران امنیتی مدارک و برخی پرونده های آنها را با خود برده اند.
دادستان تهران، اتهام وکلای بازداشت شده در فرودگاه را ارتکاب جرایم امنیتی و انجام اعمال خلاف شئونات جمهوری اسلامی در خارج از کشور ذکر کرده و به خبرگزاری فارس گفته است که دو وکیل دیگر نیز در ارتباط با این افراد بازداشت شده اند.
محمدعلی دادخواه، وکیل دادگستری و از همکاران وکلای بازداشت شده ضمن تایید خبر بازداشت این وکلا به "روز" می گوید که با توجه به صراحت قانون استقلال وکلا، این تکلیف رئیس کانون وکلا که برابر قانون در شان دادستان کل کشور است که نسبت به این امر واکنش نشان دهد و اقدام کند.
او می گوید: خانم صباغیان چهل روز کمتر است که ازدواج کرده و اکنون به اتفاق خانم کرباسی و خانم کیان ارثی در حالی بازداشت شده اند که نه از اتهام آنها خبری است و نه خبری از دادگاه و بازداشت موقت آنها.بازداشت آنها که پروانه رسمی کانون وکلای مرکز را دارند دور از ضوابطی است که قانونگذار تعریف کرده؛ در نظام حقوقی ما، وکیل دادبان حقوق مردم است و دفاع از وکیل، دفاع از حقوق مردم است و باید توجه داشت که وکیل دادگستری هم شان قاضی است.
این وکیل دادگستری با اشاره به پیوستن ایران به کنوانسیون های بین المللی که حقوق وکیل را محترم می شمارند می افزاید: برابر ماده 27 کنوانسیون وین هیچ دولتی نمی تواند به بهانه قوانین داخلی خود، قوانین بین المللی را نادیده بگیرد ؛ هر موضوعی که مطرح است باید از طریق کانون وکلا و دادسرای انتظامی کانون وکلا مورد پیگیری قرار گیرد نه اینکه به یکباره وکلا را بازداشت کنند.
آقای دادخواه ضمن تقاضای آزادی همکاران خود، می گوید: به هیچ عنوان شایسته نیست سه وکیلی که هیچ گونه سابقه خلاف ندارند در زندان بمانند. بازداشت موقت در مواردی است که متهم از دسترس دستگاه قضایی دور باشد اما این وکلا در دسترس هستند و این رفتارها نادرست است.
نسرین ستوده و جاوید هوتن کیان دو وکیل دیگری هستند که در بازداشت به سر می برند؛همزمان محمد سیف زاده نیز از سوی دادگاه به 9 سال زندان و 10 سال محرومیت از وکالت محروم شده است.
آقای دادخواه نیز که بعد از انتخابات بازداشت شده بود و حدود یک ماه پیش دادگاه او برگزار شد در انتظار صدور حکم است و به "روز" می گوید هنوز حکم دادگاه او صادر نشده است.
این وکیل دادگستری همچنین درخصوص اظهارات اخیر رئیس قوه قضائیه که مصاحبه وکلا با "رسانه های بیگانه" را موجب وهن جامعه وکالت دانسته بود می گوید: اعتبار دادستان، دادیار، بازپرس و هر یک از مسئولین قضایی در رعایت قانون است. کدام قانون مصاحبه را موجب وهن دانسته است؟
عضو کانون مدافعان حقوق بشر می افزاید: ضرب المثل خوبی در فارسی داریم که می گوید "نگاه کن چه می گوید منگر چه کسی می گوید" و وقتی به ذات گفته رئیس دستگاه قضا توجه میکنیم می بینیم که چنین امری با موازین، معیارها و ضوابط کاملا مغایر است.
پایان اعتصاب غذا
نسرین ستوده، وکیل دادگستری، روز گذشته همزمان با برگزاری دادگاه اش به اعتصاب غذای خود پایان داد.دادگاه خانم ستوده در حالی برگزار شد که از ورود خانواده او به دادگاه جلوگیری کردند. دومین جلسه دادگاه این وکیل دادگستری هفته آینده برگزار خواهد شد.
نسرین ستوده که همچنان در سلول انفرادی در بند 209 زندان اوین به سر می برد، روز گذشته در پاسخ به درخواست شخصیت های سیاسی، مدنی، مطبوعاتی و همچنین خانواده و دوستانش، اعتصاب غذای خود را شکست.
ادامه بی خبری از نازنین خسروانی
مادر نازنین خسروانی در مصاحبه با "روز" از وضعیت این روزنامه نگار ابراز نگرانی می کند و می گوید که او تنها یکبار و کمتر از یک دقیقه تماس گرفته و بعد از آن هیچ خبری از او نیست.
اعظم افشاریان می افزاید: روز یکشنبه به دادستانی رفتم؛ گفتند الان خیلی زود است بروید و تماس بگیرید.پرسیدم برای چی زود است؟ گفتند ازکسی که تازه بازداشت شده به این زودی ها خبری به شما داده نخواهد شد ؛ دو سه هفته دیگر تماس بگیرید. بعد به دادگاه انقلاب رفتم ؛ گفتند پرونده نازنین آنجا نیست. هر چه اصرار کردم و گفتم نگران وضعیت دخترم هستم، لباس گرم ندارد و نمی دانم داروهایش به او داده می شود یا نه، هیچ جوابی ندادند.
پیش از این گفته شده بود که برای نازنین خسروانی قرار کفالت صادر شده است. از مادر این روزنامه نگار در این زمینه می پرسم می گوید: نازنین تا به حال تنها یکبار و کمتر از یک دقیقه به ما زنگ زده و گفته در زندان اوین است.بعد هم گفت درباره کفالت به او چیزهایی گفته اند و خواست که ما از طریق وکیلش پی گیری کنیم. اما روز بعد که با کفیل به دادگاه رفتیم، گفتند چنین مساله ای صحت ندارد و راهمان ندادند.
مادر نازنین خسروانی می افزاید: اصلا نمیدانیم پرونده نازنین در کدام شعبه بازپرسی است در حالیکه این حق ما است که بدانیم و پی گیری کنیم؟. سراسر هفته گذشته به زندان اوین و دادگستری مراجعه کرده اما هیچ جوابی نگرفته ام.
از مادر نازنین درباره ممنوع الملاقات بودن او می پرسم. می گوید: هر روز به زندان اوین می رفتم و جوابی نمیدادند تا اینکه خانمی به من گفت بند 209 فرق دارد و روزهای پنج شنبه مربوط به آنها است. پنج شنبه لباس گرم برای نازنین برداشتم و رفتم اما تا اسم نازنین را دادم گفتند ممنوع الملاقات است، بروید. گفتم نمی روم تا جوابی بگیرم. اول میخواستند بیرونمان کنند اما کمی که خلوت تر شد گفتند با بازجوی نازنین صحبت کرده اند و او گفته نازنین ممنوع الملاقات است. بعد گفتند بروید خودمان خبر می کنیم؛ لباس ها را نیز از ما نگرفتند.
خانم افشاریان سپس ضمن ابراز نگرانی از بلاتکلیفی نازنین می گوید: واقعا نگران هستم؛ امیدوارم هر چه زودتر جوابی به ما بدهند که بدانیم چه باید بکنیم و دختر ما رابرای چه بازداشت کرده اند.نازنین نزدیک دو سال است که فعالیتی نداشته و واقعا برای ما عجیب است که او را بازداشت کرده اند.
بازگشت هنگامه شهیدی به زندان
هنگامه شهیدی، روزنامه نگاری که به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده، روز گذشته در حالی به صورت غیرمترقبه به زندان بازگشت که به گفته خانواده اش زیر نظر پزشک و در حال درمان بود.
این روزنامه نگار 6 آبان با قرار وثیقه به مرخصی استعلاجی آمده بود و هر سه روز یکبار، مرخصی خود را تمدید میکرد.
به گفته خانواده این روزنامه نگار، هنگامه به دلیل عدم موافقت با تمدید مجدد مرخصی استعلاجی با روحیه ای بسیار عالی و با اعلام اعتصاب غذا به علت ناتمام ماندن مرخصی استعلاجی و عدم اطلاع از علت بازگشت و تمدید نشدن مجدد مرخصی به زندان اوین بازگشت.
بازداشت ها
زینب بحرینی، رئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی در شیراز در حالی بازداشت شده که طی ماههای اخیر هیچ نوع فعالیت سیاسی نداشته است. خانم بحرینی که مدتهاست درگیر نگارش پایان نامه اش است روز یکشنبه بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات شیراز که به پلاک صد و ده معروف است منتقل شده.
براساس گزارش های رسیده به "روز" ماموران امنیتی همزمان با بازداشت خانم بحرینی، منزل او را تفتیش کرده و دست نوشته ها، سی دی ها، لپ تاب مسعود رهبری، همسر او و مادرش را به همراه کیس کامپیوتر برادرش با خود برده اند.
رئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی از زمان بازداشت تاکنون هیچ تماسی با خانواده نداشته و ماموران هنگام بازداشت او گفته اند وی را به بازداشتگاه اطلاعات شیراز منتقل می کنند.
روز گذشته نیز سایت کلمه از بازداشت محمد عزلتی مقدم، رئیس کمیته ایثارگران ستاد میرحسین موسوی خبر داد. براساس این گزارش عزلتی مقدم روز چهارشنبه و در پی دیدار جمعی از سرداران جنگ باموسوی بازداشت شده است. پیشتر حمید محسنی، رئیس دفتر میرحسین موسوی نیز بازداشت شده بود؛او بیش از دو ماه است که در بازداشت به سر می برد.
تشدید فشارها بر وکلا
همزمان با ادامه روند بازداشت فعالان سیاسی، 5 وکیل دادگستری نیز بازداشت شدند.
سارا صباغیان، مریم کیان ارثی و مریم کرباسی، سه وکیلی هستند که هنگام بازگشت از ترکیه و در فرودگاه و محمدحسین نیری و رزا قراچالو دو وکیل دیگری هستند که همزمان در منازل خود بازداشت شده اند.
منازل و دفاتر این وکلا پس از بازداشت مورد تفتیش قرار گرفته و ماموران امنیتی مدارک و برخی پرونده های آنها را با خود برده اند.
دادستان تهران، اتهام وکلای بازداشت شده در فرودگاه را ارتکاب جرایم امنیتی و انجام اعمال خلاف شئونات جمهوری اسلامی در خارج از کشور ذکر کرده و به خبرگزاری فارس گفته است که دو وکیل دیگر نیز در ارتباط با این افراد بازداشت شده اند.
محمدعلی دادخواه، وکیل دادگستری و از همکاران وکلای بازداشت شده ضمن تایید خبر بازداشت این وکلا به "روز" می گوید که با توجه به صراحت قانون استقلال وکلا، این تکلیف رئیس کانون وکلا که برابر قانون در شان دادستان کل کشور است که نسبت به این امر واکنش نشان دهد و اقدام کند.
او می گوید: خانم صباغیان چهل روز کمتر است که ازدواج کرده و اکنون به اتفاق خانم کرباسی و خانم کیان ارثی در حالی بازداشت شده اند که نه از اتهام آنها خبری است و نه خبری از دادگاه و بازداشت موقت آنها.بازداشت آنها که پروانه رسمی کانون وکلای مرکز را دارند دور از ضوابطی است که قانونگذار تعریف کرده؛ در نظام حقوقی ما، وکیل دادبان حقوق مردم است و دفاع از وکیل، دفاع از حقوق مردم است و باید توجه داشت که وکیل دادگستری هم شان قاضی است.
این وکیل دادگستری با اشاره به پیوستن ایران به کنوانسیون های بین المللی که حقوق وکیل را محترم می شمارند می افزاید: برابر ماده 27 کنوانسیون وین هیچ دولتی نمی تواند به بهانه قوانین داخلی خود، قوانین بین المللی را نادیده بگیرد ؛ هر موضوعی که مطرح است باید از طریق کانون وکلا و دادسرای انتظامی کانون وکلا مورد پیگیری قرار گیرد نه اینکه به یکباره وکلا را بازداشت کنند.
آقای دادخواه ضمن تقاضای آزادی همکاران خود، می گوید: به هیچ عنوان شایسته نیست سه وکیلی که هیچ گونه سابقه خلاف ندارند در زندان بمانند. بازداشت موقت در مواردی است که متهم از دسترس دستگاه قضایی دور باشد اما این وکلا در دسترس هستند و این رفتارها نادرست است.
نسرین ستوده و جاوید هوتن کیان دو وکیل دیگری هستند که در بازداشت به سر می برند؛همزمان محمد سیف زاده نیز از سوی دادگاه به 9 سال زندان و 10 سال محرومیت از وکالت محروم شده است.
آقای دادخواه نیز که بعد از انتخابات بازداشت شده بود و حدود یک ماه پیش دادگاه او برگزار شد در انتظار صدور حکم است و به "روز" می گوید هنوز حکم دادگاه او صادر نشده است.
این وکیل دادگستری همچنین درخصوص اظهارات اخیر رئیس قوه قضائیه که مصاحبه وکلا با "رسانه های بیگانه" را موجب وهن جامعه وکالت دانسته بود می گوید: اعتبار دادستان، دادیار، بازپرس و هر یک از مسئولین قضایی در رعایت قانون است. کدام قانون مصاحبه را موجب وهن دانسته است؟
عضو کانون مدافعان حقوق بشر می افزاید: ضرب المثل خوبی در فارسی داریم که می گوید "نگاه کن چه می گوید منگر چه کسی می گوید" و وقتی به ذات گفته رئیس دستگاه قضا توجه میکنیم می بینیم که چنین امری با موازین، معیارها و ضوابط کاملا مغایر است.
پایان اعتصاب غذا
نسرین ستوده، وکیل دادگستری، روز گذشته همزمان با برگزاری دادگاه اش به اعتصاب غذای خود پایان داد.دادگاه خانم ستوده در حالی برگزار شد که از ورود خانواده او به دادگاه جلوگیری کردند. دومین جلسه دادگاه این وکیل دادگستری هفته آینده برگزار خواهد شد.
نسرین ستوده که همچنان در سلول انفرادی در بند 209 زندان اوین به سر می برد، روز گذشته در پاسخ به درخواست شخصیت های سیاسی، مدنی، مطبوعاتی و همچنین خانواده و دوستانش، اعتصاب غذای خود را شکست.
ادامه بی خبری از نازنین خسروانی
مادر نازنین خسروانی در مصاحبه با "روز" از وضعیت این روزنامه نگار ابراز نگرانی می کند و می گوید که او تنها یکبار و کمتر از یک دقیقه تماس گرفته و بعد از آن هیچ خبری از او نیست.
اعظم افشاریان می افزاید: روز یکشنبه به دادستانی رفتم؛ گفتند الان خیلی زود است بروید و تماس بگیرید.پرسیدم برای چی زود است؟ گفتند ازکسی که تازه بازداشت شده به این زودی ها خبری به شما داده نخواهد شد ؛ دو سه هفته دیگر تماس بگیرید. بعد به دادگاه انقلاب رفتم ؛ گفتند پرونده نازنین آنجا نیست. هر چه اصرار کردم و گفتم نگران وضعیت دخترم هستم، لباس گرم ندارد و نمی دانم داروهایش به او داده می شود یا نه، هیچ جوابی ندادند.
پیش از این گفته شده بود که برای نازنین خسروانی قرار کفالت صادر شده است. از مادر این روزنامه نگار در این زمینه می پرسم می گوید: نازنین تا به حال تنها یکبار و کمتر از یک دقیقه به ما زنگ زده و گفته در زندان اوین است.بعد هم گفت درباره کفالت به او چیزهایی گفته اند و خواست که ما از طریق وکیلش پی گیری کنیم. اما روز بعد که با کفیل به دادگاه رفتیم، گفتند چنین مساله ای صحت ندارد و راهمان ندادند.
مادر نازنین خسروانی می افزاید: اصلا نمیدانیم پرونده نازنین در کدام شعبه بازپرسی است در حالیکه این حق ما است که بدانیم و پی گیری کنیم؟. سراسر هفته گذشته به زندان اوین و دادگستری مراجعه کرده اما هیچ جوابی نگرفته ام.
از مادر نازنین درباره ممنوع الملاقات بودن او می پرسم. می گوید: هر روز به زندان اوین می رفتم و جوابی نمیدادند تا اینکه خانمی به من گفت بند 209 فرق دارد و روزهای پنج شنبه مربوط به آنها است. پنج شنبه لباس گرم برای نازنین برداشتم و رفتم اما تا اسم نازنین را دادم گفتند ممنوع الملاقات است، بروید. گفتم نمی روم تا جوابی بگیرم. اول میخواستند بیرونمان کنند اما کمی که خلوت تر شد گفتند با بازجوی نازنین صحبت کرده اند و او گفته نازنین ممنوع الملاقات است. بعد گفتند بروید خودمان خبر می کنیم؛ لباس ها را نیز از ما نگرفتند.
خانم افشاریان سپس ضمن ابراز نگرانی از بلاتکلیفی نازنین می گوید: واقعا نگران هستم؛ امیدوارم هر چه زودتر جوابی به ما بدهند که بدانیم چه باید بکنیم و دختر ما رابرای چه بازداشت کرده اند.نازنین نزدیک دو سال است که فعالیتی نداشته و واقعا برای ما عجیب است که او را بازداشت کرده اند.
بازگشت هنگامه شهیدی به زندان
هنگامه شهیدی، روزنامه نگاری که به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده، روز گذشته در حالی به صورت غیرمترقبه به زندان بازگشت که به گفته خانواده اش زیر نظر پزشک و در حال درمان بود.
این روزنامه نگار 6 آبان با قرار وثیقه به مرخصی استعلاجی آمده بود و هر سه روز یکبار، مرخصی خود را تمدید میکرد.
به گفته خانواده این روزنامه نگار، هنگامه به دلیل عدم موافقت با تمدید مجدد مرخصی استعلاجی با روحیه ای بسیار عالی و با اعلام اعتصاب غذا به علت ناتمام ماندن مرخصی استعلاجی و عدم اطلاع از علت بازگشت و تمدید نشدن مجدد مرخصی به زندان اوین بازگشت.
زندگی برایم جهنم شده، منتظر بازگشت به زندانم
آرش صادقی، عضو ستاد 88 و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی در مصاحبه با "روز" از یورش ماموران امنیتی در نیمه های شب به منزلش، که منجر به سکته قلبی و فوت مادرش شد، سخن گفته است.اوکه بعد از انتخابات مخدوش سال گذشته سه بار بازداشت شده و اکنون با قرار وثیقه آزاد است، همچنین از اتهامات خود و شرایط زندان گفته است.
این فعال دانشجویی روز گذشته از سوی دادگاه تجدید نظر به 5 سال حبس تعزیری محکوم شد.
مصاحبه "روز" با آرش صادقی را در ذیل بخوانید. گفتگویی که تحت تاثیر فوت مادر این فعال دانشجویی در فضایی بسیار متاثر کننده شکل گرفت و او از خانواده اش سخن گفت که او را عامل فوت مادرش میدانند.
آقای صادقی براساس اخباری که منتشر شده مادرتان در پی حضور شبانه ماموران امنیتی دچار حمله قلبی شدند. ممکن است توضیح دهید قضیه چه بود؟
بله نیروهای امنیتی نیمه شب 19 آبان حدود ساعت 4 تا 4 و نیم به منزل ما رفته و چون کسی در را باز نکرده، شیشه ها را شکسته و با کلید که پشت قفل در بوده در را باز کرده و وارد منزل شده اند. بعد شروع به داد و بیداد و ایجاد رعب و وحشت کرده و خانه را بازرسی کرده اند. هنگامی که شیشه را می شکنند و وارد خانه می شوند مادرم دچار حمله قلبی می شود و از روی تخت می افتد و بعد از 4 روزی که در بیمارستان بود فوت میکند.
شما منزل نبودید؟
من پدربزرگ و مادربزرگ پیری دارم که از کار افتاده هستند و اکثرا برای رسیدگی به کارهای آنها به منزل آنها می روم. آن شب هم خانه مادربزرگم بودم و خواهرم که از شهرستان آمده بود پیش مادرم بود. نیمه شب و نزدیک صبح بود که خواهرم زنگ زد و گفت مادرم بی هوش شده و او را به بیمارستان بقیه الله برده اند؛ چون پدرم ارتشی است به این بیمارستان برده بودند. من هم رفتم؛ مادرم 4 روز در این بیمارستان بود و بعد فوت کرد.
مادر شما سابقه بیماری قلبی داشتند؟
نه هیچ نوع مشکل قلبی نداشت. 5 سال بود بیمار بود و بدنش از کار افتاده بود اما بیماری اش هیچ ربطی به قلب نداشت. این اواخر پوکی استخوان گرفته و پای چپش از ناحیه ران شکسته بود برای همین مدتی بیمارستان بود تازه از بیمارستان مرخص شده و در خانه در حال استراحت بود که این اتفاق افتاد.
علت حضور ماموران امنیتی در آن موقع شب در منزل شما چه بود؟
من خودم هم نمیدانم؛ واقعا هر بار که مرا احضار کرده اند بلافاصله رفته ام؛ تا به حال نشده احضارم کنند و نروم. حتی یک تماس تلفنی هم با من گرفته نشد. نمی فهمم چرا آن موقع شب رفتند و شیشه را شکستند و وارد خانه شدند. داد و بیداد کردند و رعب و وحشت ایجاد کردند و...
آیا حکمی به خانواده شما نشان داده اند؟
نه، حتی کارت شناسایی هم نشان نداده اند که بدانیم از چه ارگانی هستند.
آقای صادقی بعد از این اتفاق آیا باز سراغ شما آمدند؟ خودتان چی؟ به دادگاه مراجعه کردید؟
نه کسی نیامد و خبری نشد؛ من نیز نرفتم چون درگیر قضیه مادرم شدم. تنها کاری که توانستم در این مدت بکنم این بود که با آقای علیزاده طباطبایی که وکیلم هستند صحبت کردم تا شکایت نامه ای تنظیم کنیم و نسبت به یورش شبانه ماموران که منجر به سکته و فوت مادرم شده پی گیری قانونی بکنیم.
روز گذشته دادگاه تجدید نظر حکم قطعی شما را اعلام کرد در این باره ممکن است کمی توضیح دهید؟
من از سوی دادگاه بدوی به اتهام اجتماع و تبانی و همچنین تبلیغ علیه نظام به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده بودم که اکنون شعبه 54 دادگاه تجدید نظر مرا از اتهام تبلیغ علیه نظام تبرئه و به اتهام اجتماع و تبانی به 5 سال حبس تعزیری محکوم کرده است.
چه استنادات حقوقی برای این اتهامات در حکم وجود دارد؟
در پرونده موارد زیاد ست اما هیچ یک استنادات حقوقی ندارد. مثلا تجمع 16 آذر را ذکر کرده اند؛ در حالیکه در آن روز من اصلا در دانشگاه نبوده ام. یکی از اتهامات ام ساماندهی اجتماعات دانشجویی در دانشگاه علامه است و بیانیه های دانشجویان این دانشگاه و بعد بحث ارتباط بها فعالین دانشجویی که از ایران خارج شده اند و.. در زمان بازداشت هم به شدت تحت فشار بودم که به این مسائل اعتراف کنم و...
شما بعد از انتخابات بازداشت شدید و حدود یکسال در زندان بودید؛ می توانید درباره شرایط بازداشت و همین فشارهایی که می گویید توضیح دهید؟
من 18 تیر بازداشت شدم و 53 روز در بند 2 الف سپاه بودم. در این 52 روز خانواده ام هیچ خبری از من نداشتند. حتی اجازه نداده بودند یک تماس تلفنی بگیرم. بعد با قرار کفالت آزاد شدم اما دی ماه مجددا بازداشت شدم و 15 روز بعد با وثیقه 100 میلیونی آزاد شدم. دادگاهم روز 15 فروردین برگزار شد که همزمان شعبه 28 دادگاه انقلاب فک قرار کرد و مجددا بازداشت شدم و این بار با قرار وثیقه 500 میلیون تومانی آزاد شدم. متاسفانه در کل دوران بازداشت ام فشارهای زیادی را تحمل کردم. اینقدر کتکم زدند که دو بار کتفم در رفت. در حین ضرب و شتم دندانم شکست. اما کتک و چک و لگد قابل تحمل تر از این بود که موی بدن ام را می کندند. در اصل سخت ترین رفتاری که با من داشتند این بود که موی صورت، دست و سینه ام را می کندند. صورتم سر همین زخم شده بود. با چشم بند ما را می بردند و با مشت و لگد به سر و صورتمان می زدند؛ سر همین چشمم خون افتاده بود و تا مدتها خوب نمی دیدم. در بازداشت مرحله اول اتهام محاربه را مطرح کردند و می گفتند که باید اعتراف کنی با منافقین ارتباط داری و با دوستانت در خارج از کشور ارتباط می گیری و.... می خواستند مصاحبه ای تلویزیونی از من بگیرند و بگویند که این عضو ستاد 88 است و این ستاد با مجاهدین خلق ارتباط داشته و... وقتی مقاومت میکردم تهدید می کردند که مادرت را بازداشت میکنیم یا پدرت را بیکار میکنیم و به خواهرم فحش میدادند و توهین میکردند. در مرحله دوم می گفتند باید اعتراف کنی که اغتشاشات دانشگاه را هدایت میکردی و بیانیه ها را تو می نوشتی و....
اکنون با توجه به اینکه حکم شما از سوی دادگاه تجدید نظر قطعی شده چه تصمیمی دارید؟ چه خواهید کرد؟
در خصوص مادرم شکایت و قطعا پی گیری خواهم کرد اما اکنون به خاطر شرایطی که در خانه پیش امده از خدا میخواهم هر چه سریع تر حکمم را به اجرای احکام بفرستند و بازداشت ام کنند. پدرم، خواهرم، خانواده و فامیل مرا مسبب فوت مادرم میدانند؛خانه برایم جهنم شده است. از طرفی جای خالی مادرم آزارم میدهد و از طرف دیگر فشار روحی و روانی شدید به شدت اعصابم را به هم ریخته است. واقعا ترجیح میدهم هر چه سریع تر حکم من به اجرای احکام رفته و به زندان بروم. پدرم می گوید تو مادرت را کشتی و دوست ندارم خانه باشی و..... من هم سعی میکنم خانه نباشم و بی صبرانه منتظر برگشت به زندان هستم.
این فعال دانشجویی روز گذشته از سوی دادگاه تجدید نظر به 5 سال حبس تعزیری محکوم شد.
مصاحبه "روز" با آرش صادقی را در ذیل بخوانید. گفتگویی که تحت تاثیر فوت مادر این فعال دانشجویی در فضایی بسیار متاثر کننده شکل گرفت و او از خانواده اش سخن گفت که او را عامل فوت مادرش میدانند.
آقای صادقی براساس اخباری که منتشر شده مادرتان در پی حضور شبانه ماموران امنیتی دچار حمله قلبی شدند. ممکن است توضیح دهید قضیه چه بود؟
بله نیروهای امنیتی نیمه شب 19 آبان حدود ساعت 4 تا 4 و نیم به منزل ما رفته و چون کسی در را باز نکرده، شیشه ها را شکسته و با کلید که پشت قفل در بوده در را باز کرده و وارد منزل شده اند. بعد شروع به داد و بیداد و ایجاد رعب و وحشت کرده و خانه را بازرسی کرده اند. هنگامی که شیشه را می شکنند و وارد خانه می شوند مادرم دچار حمله قلبی می شود و از روی تخت می افتد و بعد از 4 روزی که در بیمارستان بود فوت میکند.
شما منزل نبودید؟
من پدربزرگ و مادربزرگ پیری دارم که از کار افتاده هستند و اکثرا برای رسیدگی به کارهای آنها به منزل آنها می روم. آن شب هم خانه مادربزرگم بودم و خواهرم که از شهرستان آمده بود پیش مادرم بود. نیمه شب و نزدیک صبح بود که خواهرم زنگ زد و گفت مادرم بی هوش شده و او را به بیمارستان بقیه الله برده اند؛ چون پدرم ارتشی است به این بیمارستان برده بودند. من هم رفتم؛ مادرم 4 روز در این بیمارستان بود و بعد فوت کرد.
مادر شما سابقه بیماری قلبی داشتند؟
نه هیچ نوع مشکل قلبی نداشت. 5 سال بود بیمار بود و بدنش از کار افتاده بود اما بیماری اش هیچ ربطی به قلب نداشت. این اواخر پوکی استخوان گرفته و پای چپش از ناحیه ران شکسته بود برای همین مدتی بیمارستان بود تازه از بیمارستان مرخص شده و در خانه در حال استراحت بود که این اتفاق افتاد.
علت حضور ماموران امنیتی در آن موقع شب در منزل شما چه بود؟
من خودم هم نمیدانم؛ واقعا هر بار که مرا احضار کرده اند بلافاصله رفته ام؛ تا به حال نشده احضارم کنند و نروم. حتی یک تماس تلفنی هم با من گرفته نشد. نمی فهمم چرا آن موقع شب رفتند و شیشه را شکستند و وارد خانه شدند. داد و بیداد کردند و رعب و وحشت ایجاد کردند و...
آیا حکمی به خانواده شما نشان داده اند؟
نه، حتی کارت شناسایی هم نشان نداده اند که بدانیم از چه ارگانی هستند.
آقای صادقی بعد از این اتفاق آیا باز سراغ شما آمدند؟ خودتان چی؟ به دادگاه مراجعه کردید؟
نه کسی نیامد و خبری نشد؛ من نیز نرفتم چون درگیر قضیه مادرم شدم. تنها کاری که توانستم در این مدت بکنم این بود که با آقای علیزاده طباطبایی که وکیلم هستند صحبت کردم تا شکایت نامه ای تنظیم کنیم و نسبت به یورش شبانه ماموران که منجر به سکته و فوت مادرم شده پی گیری قانونی بکنیم.
روز گذشته دادگاه تجدید نظر حکم قطعی شما را اعلام کرد در این باره ممکن است کمی توضیح دهید؟
من از سوی دادگاه بدوی به اتهام اجتماع و تبانی و همچنین تبلیغ علیه نظام به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده بودم که اکنون شعبه 54 دادگاه تجدید نظر مرا از اتهام تبلیغ علیه نظام تبرئه و به اتهام اجتماع و تبانی به 5 سال حبس تعزیری محکوم کرده است.
چه استنادات حقوقی برای این اتهامات در حکم وجود دارد؟
در پرونده موارد زیاد ست اما هیچ یک استنادات حقوقی ندارد. مثلا تجمع 16 آذر را ذکر کرده اند؛ در حالیکه در آن روز من اصلا در دانشگاه نبوده ام. یکی از اتهامات ام ساماندهی اجتماعات دانشجویی در دانشگاه علامه است و بیانیه های دانشجویان این دانشگاه و بعد بحث ارتباط بها فعالین دانشجویی که از ایران خارج شده اند و.. در زمان بازداشت هم به شدت تحت فشار بودم که به این مسائل اعتراف کنم و...
شما بعد از انتخابات بازداشت شدید و حدود یکسال در زندان بودید؛ می توانید درباره شرایط بازداشت و همین فشارهایی که می گویید توضیح دهید؟
من 18 تیر بازداشت شدم و 53 روز در بند 2 الف سپاه بودم. در این 52 روز خانواده ام هیچ خبری از من نداشتند. حتی اجازه نداده بودند یک تماس تلفنی بگیرم. بعد با قرار کفالت آزاد شدم اما دی ماه مجددا بازداشت شدم و 15 روز بعد با وثیقه 100 میلیونی آزاد شدم. دادگاهم روز 15 فروردین برگزار شد که همزمان شعبه 28 دادگاه انقلاب فک قرار کرد و مجددا بازداشت شدم و این بار با قرار وثیقه 500 میلیون تومانی آزاد شدم. متاسفانه در کل دوران بازداشت ام فشارهای زیادی را تحمل کردم. اینقدر کتکم زدند که دو بار کتفم در رفت. در حین ضرب و شتم دندانم شکست. اما کتک و چک و لگد قابل تحمل تر از این بود که موی بدن ام را می کندند. در اصل سخت ترین رفتاری که با من داشتند این بود که موی صورت، دست و سینه ام را می کندند. صورتم سر همین زخم شده بود. با چشم بند ما را می بردند و با مشت و لگد به سر و صورتمان می زدند؛ سر همین چشمم خون افتاده بود و تا مدتها خوب نمی دیدم. در بازداشت مرحله اول اتهام محاربه را مطرح کردند و می گفتند که باید اعتراف کنی با منافقین ارتباط داری و با دوستانت در خارج از کشور ارتباط می گیری و.... می خواستند مصاحبه ای تلویزیونی از من بگیرند و بگویند که این عضو ستاد 88 است و این ستاد با مجاهدین خلق ارتباط داشته و... وقتی مقاومت میکردم تهدید می کردند که مادرت را بازداشت میکنیم یا پدرت را بیکار میکنیم و به خواهرم فحش میدادند و توهین میکردند. در مرحله دوم می گفتند باید اعتراف کنی که اغتشاشات دانشگاه را هدایت میکردی و بیانیه ها را تو می نوشتی و....
اکنون با توجه به اینکه حکم شما از سوی دادگاه تجدید نظر قطعی شده چه تصمیمی دارید؟ چه خواهید کرد؟
در خصوص مادرم شکایت و قطعا پی گیری خواهم کرد اما اکنون به خاطر شرایطی که در خانه پیش امده از خدا میخواهم هر چه سریع تر حکمم را به اجرای احکام بفرستند و بازداشت ام کنند. پدرم، خواهرم، خانواده و فامیل مرا مسبب فوت مادرم میدانند؛خانه برایم جهنم شده است. از طرفی جای خالی مادرم آزارم میدهد و از طرف دیگر فشار روحی و روانی شدید به شدت اعصابم را به هم ریخته است. واقعا ترجیح میدهم هر چه سریع تر حکم من به اجرای احکام رفته و به زندان بروم. پدرم می گوید تو مادرت را کشتی و دوست ندارم خانه باشی و..... من هم سعی میکنم خانه نباشم و بی صبرانه منتظر برگشت به زندان هستم.
کمر بند سبز
کمر بند سبز
یک ملت
یک جنبش
در پیوندی
که مرز نمی شناسد
دکتر اردشير اميرارجمند، مشاور ارشد و رئيس کميته حقوقی ستاد انتخاباتی مهندس ميرحسين موسوی، که برای چند دیدار و سخنرانی به اروپا سفر کرده است، قرار است روز شنبه در شهر برلین، پایتخت آلمان پیرامون حال و آینده جنبش سبز در یک جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ شرکت کند. وی استاد حقوق و پیشتر رئیس کرسی "حقوق بشر، صلح و دموکراسی" یونسکو در ایران بوده است. زمان این سخنرانی ساعت 18(6بعد از ظهر) شنبه ٢٠ نوامبر در محل شهرداری شونبرگ، سالن BVV-Saal اعلام شده است. این سخنرانی و پرسش و پاسخ، که آدرس آن به شرح زیر است، به ابتکار "همراهان جنبش سبز مردم ایران در برلین" برگزار می شود.
Rathaus Schöneberg
John-F.-Kennedy-Platz 1
10825 Berlin
U-Bahn Bayerischer Platz (U4, U7)
Bus: 104, M46
یک ملت
یک جنبش
در پیوندی
که مرز نمی شناسد
دکتر اردشير اميرارجمند، مشاور ارشد و رئيس کميته حقوقی ستاد انتخاباتی مهندس ميرحسين موسوی، که برای چند دیدار و سخنرانی به اروپا سفر کرده است، قرار است روز شنبه در شهر برلین، پایتخت آلمان پیرامون حال و آینده جنبش سبز در یک جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ شرکت کند. وی استاد حقوق و پیشتر رئیس کرسی "حقوق بشر، صلح و دموکراسی" یونسکو در ایران بوده است. زمان این سخنرانی ساعت 18(6بعد از ظهر) شنبه ٢٠ نوامبر در محل شهرداری شونبرگ، سالن BVV-Saal اعلام شده است. این سخنرانی و پرسش و پاسخ، که آدرس آن به شرح زیر است، به ابتکار "همراهان جنبش سبز مردم ایران در برلین" برگزار می شود.
Rathaus Schöneberg
John-F.-Kennedy-Platz 1
10825 Berlin
U-Bahn Bayerischer Platz (U4, U7)
Bus: 104, M46
منشور محمود!
منم محمود!
رئیس جمهور رئیس جمهور ها
رئیس جمهور بزرگ
رئیس جمهور دادگر
رئیس جمهور ایران!
رئیس جمهور غزه!
رئیس جمهور لبنان!
رئیس جمهور سوریه!
رئیس جمهور عراق!
افغانستان! فلسطین! کومور! برنه! توگو! نیکاراگوئا! ونزوئلا! نیجریه! آنگولا! برونئی! اوگاندا! بولیوی! گابون! مالی! هائیتی! اتیوپی! مالدیو! گینه! پرو! شیلی! و همه جاها
رئیس جمهور چهار گوشه جهان
در بارگاه نمایندگان ایران بر تخت شهریاری نشسته ام
خدای بزرگ دل های پاک مردم متعهد ایران را متوجه من کرد زیرا من اورا ارجمند و گرامی داشتم
ارتش بزرگ من به آرامی وارد تهران شد
نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و سرزمین وارد آید
ریشه بیکاری را کندم و به بدبختی های آنان پایان بخشیدم
من فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند، مگر آنکه فتنه گر باشد!
وقتی که بنده با رای قاطع و میلیونی مردم خود بر تخت ریاست جمهوری نشستم، دستور دادم تا یارانه ها را به مردم پرداخت کنند، و نظام ظالمانه سوبسید را سرنگون کردم!
سایه ی دیو ارزانی را از سر مردم برداشتم!
فرمان دادم تمام نشریاتی را که بسته اند رفع توقیف کنند تا هرچه که می خواهند بنویسند،
سپس چون دیدم قدر آزادی را نمی فهمند دستور دادم که آن ها را ببندند و صاحبانشان را دست گیری کردم!
برای تمام سرزمین ها نامه فرستادم
چند بار در تالار ملل سخنرانی کردم و با حرفهایم دنیا را ترکوندم!
دل چند هسته را شکافتم اما آفتابی در آن میان ندیدم،
پس دستور دادم که همچنان هسته ها را تا نتیجه مطلوب بشکافند!
همراهم اسفندیار!! به من گفت سرزمین های منزوی باز هم قطع نامه صادر کرده اند
و من نیز قطع نامه دان های آنان را به پارگی بشارت دادم!
بر مردم سهام عدالت ارزانی داشتم
صندوق ذخیره ارزی را خالی کردم و کشور را از این معضل دیرین رهانیدم!
ممه ها را از لولو باز ستاندم و در جایگاهشان باز گرداندم تا هرروز برایم زندگانی بلند را آرزو کنند
اسنادش هم موجود است!!
مردم فقیر چین را از بدبختی رهانیدم
و برادران روسی خود را اطعام کردم
من به همه سنت ها و رسوم کشور های زیر فرمانم احترام می گزارم به شرطی که نخواهند آن را علنی کنند
به آزادی بیان احترام گزاردم و محلی را به نام کهریزک برای این کار اختصاص دادم که تا می توانند فریاد بزنند!
من جلوی گشت ارشاد را گرفتم و نگذاشتم کسی را به خاطر موها و لباسش بازداشت کنند
آخر مگر مشکل کشور اینه؟
اینه؟!!
شهر به شهر سفر کردم و داد مردم را ستاندم
دستور دادم به طور مساوی ساندیس و کیک به مشتاقان بدهند!
آزادی اندیشه را ارج نهادم، گذاشتم هرکس هر فکری دارد بکند و من هم کار خودم را کردم و حرف خودم را زدم!
کارهای بزرگ کردم و رایحه ی خوش آن را به سرتاسر سرزمین ها پراکندم!!
و خیلی کار های دیگر که نمی خواهم بگم!
بگم؟!!
رئیس جمهور رئیس جمهور ها
رئیس جمهور بزرگ
رئیس جمهور دادگر
رئیس جمهور ایران!
رئیس جمهور غزه!
رئیس جمهور لبنان!
رئیس جمهور سوریه!
رئیس جمهور عراق!
افغانستان! فلسطین! کومور! برنه! توگو! نیکاراگوئا! ونزوئلا! نیجریه! آنگولا! برونئی! اوگاندا! بولیوی! گابون! مالی! هائیتی! اتیوپی! مالدیو! گینه! پرو! شیلی! و همه جاها
رئیس جمهور چهار گوشه جهان
در بارگاه نمایندگان ایران بر تخت شهریاری نشسته ام
خدای بزرگ دل های پاک مردم متعهد ایران را متوجه من کرد زیرا من اورا ارجمند و گرامی داشتم
ارتش بزرگ من به آرامی وارد تهران شد
نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و سرزمین وارد آید
ریشه بیکاری را کندم و به بدبختی های آنان پایان بخشیدم
من فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند، مگر آنکه فتنه گر باشد!
وقتی که بنده با رای قاطع و میلیونی مردم خود بر تخت ریاست جمهوری نشستم، دستور دادم تا یارانه ها را به مردم پرداخت کنند، و نظام ظالمانه سوبسید را سرنگون کردم!
سایه ی دیو ارزانی را از سر مردم برداشتم!
فرمان دادم تمام نشریاتی را که بسته اند رفع توقیف کنند تا هرچه که می خواهند بنویسند،
سپس چون دیدم قدر آزادی را نمی فهمند دستور دادم که آن ها را ببندند و صاحبانشان را دست گیری کردم!
برای تمام سرزمین ها نامه فرستادم
چند بار در تالار ملل سخنرانی کردم و با حرفهایم دنیا را ترکوندم!
دل چند هسته را شکافتم اما آفتابی در آن میان ندیدم،
پس دستور دادم که همچنان هسته ها را تا نتیجه مطلوب بشکافند!
همراهم اسفندیار!! به من گفت سرزمین های منزوی باز هم قطع نامه صادر کرده اند
و من نیز قطع نامه دان های آنان را به پارگی بشارت دادم!
بر مردم سهام عدالت ارزانی داشتم
صندوق ذخیره ارزی را خالی کردم و کشور را از این معضل دیرین رهانیدم!
ممه ها را از لولو باز ستاندم و در جایگاهشان باز گرداندم تا هرروز برایم زندگانی بلند را آرزو کنند
اسنادش هم موجود است!!
مردم فقیر چین را از بدبختی رهانیدم
و برادران روسی خود را اطعام کردم
من به همه سنت ها و رسوم کشور های زیر فرمانم احترام می گزارم به شرطی که نخواهند آن را علنی کنند
به آزادی بیان احترام گزاردم و محلی را به نام کهریزک برای این کار اختصاص دادم که تا می توانند فریاد بزنند!
من جلوی گشت ارشاد را گرفتم و نگذاشتم کسی را به خاطر موها و لباسش بازداشت کنند
آخر مگر مشکل کشور اینه؟
اینه؟!!
شهر به شهر سفر کردم و داد مردم را ستاندم
دستور دادم به طور مساوی ساندیس و کیک به مشتاقان بدهند!
آزادی اندیشه را ارج نهادم، گذاشتم هرکس هر فکری دارد بکند و من هم کار خودم را کردم و حرف خودم را زدم!
کارهای بزرگ کردم و رایحه ی خوش آن را به سرتاسر سرزمین ها پراکندم!!
و خیلی کار های دیگر که نمی خواهم بگم!
بگم؟!!
نژاد، توهم ترور یا نمایش قدرت؟
نژاد، توهم ترور یا نمایش قدرت؟
جرس، حمیدرضا تکاپو : مجتبی ثمره هاشمی در شرح ناگفته هایی از سفر اخیر رئیس دولت به لبنان می گوید: "هنگام سخنرانی احمدینژاد در بیروت، یکی از استقبال کنندگان مورد اصابت گلوله از ناحیه قلب واقع شد، اما وی در مراسم نشست تا نظم مراسم بهم نخورد و پس از اینکه از حال رفت، به بیمارستان منتقل شد"! مشاور ارشد احمدی نژاد با حضور در دانشگاه شاهد، طی سخنانی به ناگفته هائی از سفر اخیر رئیس دولت به لبنان اشاره کرد و افزود: "در جریان سخنرانی در جنوب لبنان نیز تلویزیونهای رژیم صهیونیستی به صورت مستقیم این مراسم سخنرانی را پخش میکردند و احتمال میرفت که دوربینهایی را در نزدیکی محل سخنرانی نصب کرده باشند."
ثمره هاشمی تصریح کرد: "داستان سفر رئیس جمهور به لبنان و قضایای آن علامت و نشانهای از یک روند است که در کشور لبنان تجلی پیدا کرد. مردم لبنان با احتمال خطر در مراسم استقبال از رئیس جمهور حاضر شدند و اگر حوادث لبنان را دنبال کنید خواهید دید که خطراتی در این کشور متوجه است و یکی از مقامات ارشد این کشور بر اثر بمبگذاری کشته شد و شبکههای جاسوسی، حضور فعالی در لبنان دارند. یکی از محلهای برگزاری مراسم سخنرانی منطقه ضاحیه بود که این محل از مناطق پر خطر لبنان به شمار میآید. مراسم سخنرانی رئیس جمهور در این منطقه پس از غروب آفتاب برگزار شد این امر از نظر امنیتی دارای اشکالاتی بود اما دیدیم که جمعیت عظیمی به این مراسم آمده بودند".
مشاور احمدی نژاد بدون اشاره به فضای ایجاد شده و تبلیغات پرهزینۀ این سفر گفت: "مردم لبنان با تنوعات فکری و اعتقادی در مراسم استقبال از رئیس جمهور حضور داشتند و هنگامی که رئیس جمهور از فرودگاه بیروت تا کاخ ریاستجمهوری لبنان در حرکت بود، از سه منطقه شیعهنشین، مسیحینشین و گروههای دیگر عبور کرد و در هر سه منطقه استقبال عظیمی از احمدینژاد شد و در مسیر استقبال هیچ موردی از اعتراض و یا نوشتههای اعتراضآمیز و دال بر مخالفت مشاهده نشد و این امری عجیب در کشور لبنان بود."
ثمره هاشمی در ادامه ادعا کرد: "در منطقه ضاحیه علاوه بر اینکه حضور مردم در مراسم چشمگیر بود، استقبالکنندگان با نظم و آداب و ترتیب خاصی حضور داشتند و دلیل آن این بود که با نظم خود به حفاظت از رئیس جمهور کمک کنند. در اطراف منطقه ضاحیه ساختمانهای بلندی وجود دارد و هنگام سخنرانی رئیس جمهور کشورمان از بالای این ساختمانها بعنوان شادی تیر هوایی شلیک میشد که اقدامی خطرناک بود. هنگامی که رئیس جمهور در منطقه ضاحیه مشغول سخنرانی بود، یکی از دوستان به من اعلام کرد که فردی در داخل جمعیت استقبالکنندگان تیر خورده است اما ما مشاهده میکردیم که بخوبی به سخنان احمدینژاد گوش فرا میدهند. پس از مدتی تیم حفاظت گزارش داد که یکی از تیرهای شلیکشده کمانه کرده و به نزدیکی قلب یکی از استقبالکنندگان اصابت کرده است ولی وی در مراسم نشسته بود چون نمیخواست نظم مراسم بهم بخورد و پس از اینکه از حال رفت به بیمارستان منتقل شد"!
همکلاس سابق و دوست نزدیک احمدی نژاد در ادامه سخنان خود در دانشگاه شاهد، گفت: "یکی دیگر از نقاطی که رئیس جمهور حضور پیدا کرد منطقه بنت جبیل بود و مراسم سخنرانی در این منطقه برگزار شد و پس از برگزاری این مراسم تیم حفاظت اعلام کرد که بیرون ورزشگاه و بر روی تپههای مشرف مشاهده کرده بودند که جمعیت بسیاری در بیرون از ورزشگاه به سخنان رئیس جمهور گوش میدهند. تلویزیونهای رژیم صهیونیستی نیز به صورت مستقیم این مراسم سخنرانی را پخش میکرد و احتمال میرفت که دوربینهایی را در نزدیکی محل سخنرانی نصب کرده باشند." وی ادعا کرد: "تیم خبرنگاری ده روز پس از سفر احمدینژاد در این منطقه حضور داشت و مصاحبههایی با مردم تهیه کرد که به اتفاق اعلام داشتند سفر احمدینژاد به لبنان از پیروزی لبنان در جنگ ٣٣ روزه برای ما مهمتر بود"!
گفتنی است يك روزنامه كويتي چندی پیش مدعي شد نيروهاي امنيتي لبناني در زمان سفر محمود احمدي نژاد به لبنان توطئه ترور وي در مسير بيروت به بنت جبيل را ناکام گذاشته اند. روزنامه كويتي "السياسه" به نقل از منابعي در لبنان كه خواسته بودند تا نام آنها فاش نشود، مدعي شد همزمان با سفر رسمي محمود احمدي نژاد به لبنان نيروهاي امنيتي اين كشور مانع از ترور وي شده اند.
ترورهای مورد ادعا
این نخستین باری نبود که احمدینژاد از توطئههایی برای ترورش خبر میداد و پیش از آن نیز در سه مقطع جداگانه از توطئه ترور علیه خود در عراق و ایتالیا و فرانسه خبر داده بود. اولینبار در سی خرداد ماه سال ٨٧، او با حضور در جمع اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مدعی شد: "براساس اطلاعات موثق، دشمنان طرح ربودن و ترور خادم ملت را در سفر به عراق برنامهریزی کرده بودند که به فضل الهی با تغییر یکی دو برنامه در اراده و تصمیم آنها تزلزل ایجاد شد و وقتی متوجه موضوع شدند که عراق را ترک کرده بودیم و آنها همچنان مبهوت ماندهاند."
به دنبال این سخنان، نصیر العانی رئیس دیوان عالی ریاست جمهوری عراق در مصاحبه با روزنامه «الشرق الاوسط» ضمن تکذیب هرگونه تهدید علیه محمود احمدینژاد در سفر وی به عراق، اعلام نمود که در تمام طول سفر همراه رئیس جمهور ایران بوده است و هیچ گونه تغییری در طرح امنیتی نیروهای عراق که مامور حفاظت از وی بودند، ایجاد نشده است. سخنان وی با پاسخ تند رئیسجمهور مواجه شد که گفت: "اگر مقامات عراقی و آمریکایی این مساله را تکذیب کنند، اسناد مربوط به ربوده شدن خود را منتشر خواهم کرد."
این تهدید احمدی نژاد هرگز عملی نشد، اما وی تیرماه همان سال (٨٧)، دومین تلاش برای ترور احمدینژاد خبرساز شد. اینبار او برای این افشاگری پیشقدم نشد و یکی از مشاورینش این وظیفه را انجام داد. علی ذبیحی مشاور سابق امور نیروی انسانی وی طی سخنانی اعلام کرد که وقتی احمدینژاد برای حضور در نشست فائو در ایتالیا به سر میبرده، توطئه سوء قصد به جان رئیسجمهور از طریق اشعه ایکس در نطفه خفه شد. ابوالفضل ظهرهوند سفیر ایران در ایتالیا نیز طی روزهای بعد به تشریح ابعاد این توطئه پرداخته و گفته بود که موضوع سوء قصد علیه رییس جمهور ایران در سفر به رم توهم توطئه نبوده و صحت دارد. به گفته وی شدت میزان اشعه دستگاه ایکس نصب شده در محل اقامت رییس جمهوری اسلامی بیشتر از حد معمول بوده که تیم همراه وی متوجه آن شده بودند.
اعلام دو خبر متوالی سوء قصد به جان رئیس دولت جمهوری اسلامی سبب شد که برخی از نمایندگان اقلیت مجلس و مطبوعات نزدیک به اصلاح طلبان با شک و تردید به این موضوع نگاه کرده و سخنان احمدینژاد را تلاش برای "تحریک افکار عمومی" توصیف کنند. اما احمدی نژاد افراد تکذیب کننده این خبر را "سخنگوی دولت آمریکا" معرفی کرد و گفت: "خنده دارتر این بود که بعضی ها در داخل نیز موضوع را تکذیب کرده اند که باید از آنها پرسید چه ارتباطی بین اینها با مسئله وجود دارد که چنین ناشی گری کرده اند و اینکه برای که تلاش می کنند؟ آیا نمایندگی از طرف مقابل داشته اند؟"
سومین بار وزیر اطلاعات دولت نهم از تلاش برای ترور احمدینژاد سخن گفت. غلامحسین محسنیاژهای ۲۶ تیرماه سال گذشته در همایش سراسری مسئولان هیئتهای رزمندگان اسلام اعلام کرد: "آقای احمدینژاد اولین کسی بود که معلوم شد که در انتخابات شرکت خواهد کرد درحالی که گروههای مختلف در داخل و خارج از کشور بشدت مخالف حضور ایشان بودند. شاید بتوان گفت سرسختترین مخالف انتخاب او رژیم صهیونیستی بود که مواضع آقای احمدینژاد را در جهت مقابله با این رژیم میدید و حتی برای ترور او نیز تصمیماتی گرفتند." وی ادامه داد: "رژیم صهیونیستی برای اقدام به ترور آقای احمدینژاد با گروهک منافقین در حاشیه شرم شیخ در مصر ملاقاتهایی کردند و این ملاقاتها در پاریس نیز صورت گرفت. اما منافقین در قبال این کار شروطی گذاشتند و از آنها خواستند که آمریکا و غرب نام منافقین را از لیست سیاه خارج کند."
گفتنی است محمود احمدی نژاد در همایش دو روزه ایرانیان مقیم خارج از کشور که به دعوت اسفندیار رحیم مشائی رئیس دفتر وی تابستان امسال برپا شده بود نیز، ادعا کرد "صهیونیستهای احمق آدم اجیر کردهاند که مرا ترور کنند. این همه ملت ایران را ترور کردید به کجا رسیدهاید؟"
جرس، حمیدرضا تکاپو : مجتبی ثمره هاشمی در شرح ناگفته هایی از سفر اخیر رئیس دولت به لبنان می گوید: "هنگام سخنرانی احمدینژاد در بیروت، یکی از استقبال کنندگان مورد اصابت گلوله از ناحیه قلب واقع شد، اما وی در مراسم نشست تا نظم مراسم بهم نخورد و پس از اینکه از حال رفت، به بیمارستان منتقل شد"! مشاور ارشد احمدی نژاد با حضور در دانشگاه شاهد، طی سخنانی به ناگفته هائی از سفر اخیر رئیس دولت به لبنان اشاره کرد و افزود: "در جریان سخنرانی در جنوب لبنان نیز تلویزیونهای رژیم صهیونیستی به صورت مستقیم این مراسم سخنرانی را پخش میکردند و احتمال میرفت که دوربینهایی را در نزدیکی محل سخنرانی نصب کرده باشند."
ثمره هاشمی تصریح کرد: "داستان سفر رئیس جمهور به لبنان و قضایای آن علامت و نشانهای از یک روند است که در کشور لبنان تجلی پیدا کرد. مردم لبنان با احتمال خطر در مراسم استقبال از رئیس جمهور حاضر شدند و اگر حوادث لبنان را دنبال کنید خواهید دید که خطراتی در این کشور متوجه است و یکی از مقامات ارشد این کشور بر اثر بمبگذاری کشته شد و شبکههای جاسوسی، حضور فعالی در لبنان دارند. یکی از محلهای برگزاری مراسم سخنرانی منطقه ضاحیه بود که این محل از مناطق پر خطر لبنان به شمار میآید. مراسم سخنرانی رئیس جمهور در این منطقه پس از غروب آفتاب برگزار شد این امر از نظر امنیتی دارای اشکالاتی بود اما دیدیم که جمعیت عظیمی به این مراسم آمده بودند".
مشاور احمدی نژاد بدون اشاره به فضای ایجاد شده و تبلیغات پرهزینۀ این سفر گفت: "مردم لبنان با تنوعات فکری و اعتقادی در مراسم استقبال از رئیس جمهور حضور داشتند و هنگامی که رئیس جمهور از فرودگاه بیروت تا کاخ ریاستجمهوری لبنان در حرکت بود، از سه منطقه شیعهنشین، مسیحینشین و گروههای دیگر عبور کرد و در هر سه منطقه استقبال عظیمی از احمدینژاد شد و در مسیر استقبال هیچ موردی از اعتراض و یا نوشتههای اعتراضآمیز و دال بر مخالفت مشاهده نشد و این امری عجیب در کشور لبنان بود."
ثمره هاشمی در ادامه ادعا کرد: "در منطقه ضاحیه علاوه بر اینکه حضور مردم در مراسم چشمگیر بود، استقبالکنندگان با نظم و آداب و ترتیب خاصی حضور داشتند و دلیل آن این بود که با نظم خود به حفاظت از رئیس جمهور کمک کنند. در اطراف منطقه ضاحیه ساختمانهای بلندی وجود دارد و هنگام سخنرانی رئیس جمهور کشورمان از بالای این ساختمانها بعنوان شادی تیر هوایی شلیک میشد که اقدامی خطرناک بود. هنگامی که رئیس جمهور در منطقه ضاحیه مشغول سخنرانی بود، یکی از دوستان به من اعلام کرد که فردی در داخل جمعیت استقبالکنندگان تیر خورده است اما ما مشاهده میکردیم که بخوبی به سخنان احمدینژاد گوش فرا میدهند. پس از مدتی تیم حفاظت گزارش داد که یکی از تیرهای شلیکشده کمانه کرده و به نزدیکی قلب یکی از استقبالکنندگان اصابت کرده است ولی وی در مراسم نشسته بود چون نمیخواست نظم مراسم بهم بخورد و پس از اینکه از حال رفت به بیمارستان منتقل شد"!
همکلاس سابق و دوست نزدیک احمدی نژاد در ادامه سخنان خود در دانشگاه شاهد، گفت: "یکی دیگر از نقاطی که رئیس جمهور حضور پیدا کرد منطقه بنت جبیل بود و مراسم سخنرانی در این منطقه برگزار شد و پس از برگزاری این مراسم تیم حفاظت اعلام کرد که بیرون ورزشگاه و بر روی تپههای مشرف مشاهده کرده بودند که جمعیت بسیاری در بیرون از ورزشگاه به سخنان رئیس جمهور گوش میدهند. تلویزیونهای رژیم صهیونیستی نیز به صورت مستقیم این مراسم سخنرانی را پخش میکرد و احتمال میرفت که دوربینهایی را در نزدیکی محل سخنرانی نصب کرده باشند." وی ادعا کرد: "تیم خبرنگاری ده روز پس از سفر احمدینژاد در این منطقه حضور داشت و مصاحبههایی با مردم تهیه کرد که به اتفاق اعلام داشتند سفر احمدینژاد به لبنان از پیروزی لبنان در جنگ ٣٣ روزه برای ما مهمتر بود"!
گفتنی است يك روزنامه كويتي چندی پیش مدعي شد نيروهاي امنيتي لبناني در زمان سفر محمود احمدي نژاد به لبنان توطئه ترور وي در مسير بيروت به بنت جبيل را ناکام گذاشته اند. روزنامه كويتي "السياسه" به نقل از منابعي در لبنان كه خواسته بودند تا نام آنها فاش نشود، مدعي شد همزمان با سفر رسمي محمود احمدي نژاد به لبنان نيروهاي امنيتي اين كشور مانع از ترور وي شده اند.
ترورهای مورد ادعا
این نخستین باری نبود که احمدینژاد از توطئههایی برای ترورش خبر میداد و پیش از آن نیز در سه مقطع جداگانه از توطئه ترور علیه خود در عراق و ایتالیا و فرانسه خبر داده بود. اولینبار در سی خرداد ماه سال ٨٧، او با حضور در جمع اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مدعی شد: "براساس اطلاعات موثق، دشمنان طرح ربودن و ترور خادم ملت را در سفر به عراق برنامهریزی کرده بودند که به فضل الهی با تغییر یکی دو برنامه در اراده و تصمیم آنها تزلزل ایجاد شد و وقتی متوجه موضوع شدند که عراق را ترک کرده بودیم و آنها همچنان مبهوت ماندهاند."
به دنبال این سخنان، نصیر العانی رئیس دیوان عالی ریاست جمهوری عراق در مصاحبه با روزنامه «الشرق الاوسط» ضمن تکذیب هرگونه تهدید علیه محمود احمدینژاد در سفر وی به عراق، اعلام نمود که در تمام طول سفر همراه رئیس جمهور ایران بوده است و هیچ گونه تغییری در طرح امنیتی نیروهای عراق که مامور حفاظت از وی بودند، ایجاد نشده است. سخنان وی با پاسخ تند رئیسجمهور مواجه شد که گفت: "اگر مقامات عراقی و آمریکایی این مساله را تکذیب کنند، اسناد مربوط به ربوده شدن خود را منتشر خواهم کرد."
این تهدید احمدی نژاد هرگز عملی نشد، اما وی تیرماه همان سال (٨٧)، دومین تلاش برای ترور احمدینژاد خبرساز شد. اینبار او برای این افشاگری پیشقدم نشد و یکی از مشاورینش این وظیفه را انجام داد. علی ذبیحی مشاور سابق امور نیروی انسانی وی طی سخنانی اعلام کرد که وقتی احمدینژاد برای حضور در نشست فائو در ایتالیا به سر میبرده، توطئه سوء قصد به جان رئیسجمهور از طریق اشعه ایکس در نطفه خفه شد. ابوالفضل ظهرهوند سفیر ایران در ایتالیا نیز طی روزهای بعد به تشریح ابعاد این توطئه پرداخته و گفته بود که موضوع سوء قصد علیه رییس جمهور ایران در سفر به رم توهم توطئه نبوده و صحت دارد. به گفته وی شدت میزان اشعه دستگاه ایکس نصب شده در محل اقامت رییس جمهوری اسلامی بیشتر از حد معمول بوده که تیم همراه وی متوجه آن شده بودند.
اعلام دو خبر متوالی سوء قصد به جان رئیس دولت جمهوری اسلامی سبب شد که برخی از نمایندگان اقلیت مجلس و مطبوعات نزدیک به اصلاح طلبان با شک و تردید به این موضوع نگاه کرده و سخنان احمدینژاد را تلاش برای "تحریک افکار عمومی" توصیف کنند. اما احمدی نژاد افراد تکذیب کننده این خبر را "سخنگوی دولت آمریکا" معرفی کرد و گفت: "خنده دارتر این بود که بعضی ها در داخل نیز موضوع را تکذیب کرده اند که باید از آنها پرسید چه ارتباطی بین اینها با مسئله وجود دارد که چنین ناشی گری کرده اند و اینکه برای که تلاش می کنند؟ آیا نمایندگی از طرف مقابل داشته اند؟"
سومین بار وزیر اطلاعات دولت نهم از تلاش برای ترور احمدینژاد سخن گفت. غلامحسین محسنیاژهای ۲۶ تیرماه سال گذشته در همایش سراسری مسئولان هیئتهای رزمندگان اسلام اعلام کرد: "آقای احمدینژاد اولین کسی بود که معلوم شد که در انتخابات شرکت خواهد کرد درحالی که گروههای مختلف در داخل و خارج از کشور بشدت مخالف حضور ایشان بودند. شاید بتوان گفت سرسختترین مخالف انتخاب او رژیم صهیونیستی بود که مواضع آقای احمدینژاد را در جهت مقابله با این رژیم میدید و حتی برای ترور او نیز تصمیماتی گرفتند." وی ادامه داد: "رژیم صهیونیستی برای اقدام به ترور آقای احمدینژاد با گروهک منافقین در حاشیه شرم شیخ در مصر ملاقاتهایی کردند و این ملاقاتها در پاریس نیز صورت گرفت. اما منافقین در قبال این کار شروطی گذاشتند و از آنها خواستند که آمریکا و غرب نام منافقین را از لیست سیاه خارج کند."
گفتنی است محمود احمدی نژاد در همایش دو روزه ایرانیان مقیم خارج از کشور که به دعوت اسفندیار رحیم مشائی رئیس دفتر وی تابستان امسال برپا شده بود نیز، ادعا کرد "صهیونیستهای احمق آدم اجیر کردهاند که مرا ترور کنند. این همه ملت ایران را ترور کردید به کجا رسیدهاید؟"
خاتمی: بايد به سمت شادي مقدس(!) برویم
خاتمی: بايد به سمت شادي مقدس(!) برویم
به گزارش ايسنا سيداحمد خاتمي صبح روز چهارشنبه پس از اقامه نماز عيد سعيد قربان در دانشگاه تهران با دعوت نمازگزاران به تقوا و حفظ حريم الهي در خطبهي اول اين نماز، قرباني كردن در روز عيد قربان را مستحب دانست و با تاكيد بر اينكه دروغ، تهمت و افترا در سياست از ناحيه هر كسي كه باشد گناه است (دروغگویی های وی حتی از سوی برخی از اصولگرايان مورد انتقاد قرار گرفته است)، تصريح كرد: عجيب است كساني فرياد و اخلاقشان بلند است، ولي دروغ و تهمت به نظامي ميبندند كه جان مردم است و حاصل خون بيش از 200 هزار شهيد ميباشد. اينها با بيانيه و سخنانشان با نظام مقابله ميكنند. اين در حالي است كه دروغ و تهمت در سياست به خصوص به نظام سياسي از ناحيه هر كسي بد است.
وی در بخش ديگری از سخنان خود گفت : از ملت مومن و ولايي ايران ميخواهم باشكوه به استقبال عيد بزرگ غديرخم بروند همان گونه كه مقام رهبري فرمودند عيد غدير يكي از عظيمترين اعياد اسلامي است. لذا خوبان امت و وفاداران به اهل بيت به همان اندازه كه در سوگ آللله سنگ تمام ميگذارند بيش از آن در اين عيد سنگ تمام بگذارند. معناي عيد غدير اين است كه كشور بايد به سمت شادي مقدس برود.
به گزارش ايسنا سيداحمد خاتمي صبح روز چهارشنبه پس از اقامه نماز عيد سعيد قربان در دانشگاه تهران با دعوت نمازگزاران به تقوا و حفظ حريم الهي در خطبهي اول اين نماز، قرباني كردن در روز عيد قربان را مستحب دانست و با تاكيد بر اينكه دروغ، تهمت و افترا در سياست از ناحيه هر كسي كه باشد گناه است (دروغگویی های وی حتی از سوی برخی از اصولگرايان مورد انتقاد قرار گرفته است)، تصريح كرد: عجيب است كساني فرياد و اخلاقشان بلند است، ولي دروغ و تهمت به نظامي ميبندند كه جان مردم است و حاصل خون بيش از 200 هزار شهيد ميباشد. اينها با بيانيه و سخنانشان با نظام مقابله ميكنند. اين در حالي است كه دروغ و تهمت در سياست به خصوص به نظام سياسي از ناحيه هر كسي بد است.
وی در بخش ديگری از سخنان خود گفت : از ملت مومن و ولايي ايران ميخواهم باشكوه به استقبال عيد بزرگ غديرخم بروند همان گونه كه مقام رهبري فرمودند عيد غدير يكي از عظيمترين اعياد اسلامي است. لذا خوبان امت و وفاداران به اهل بيت به همان اندازه كه در سوگ آللله سنگ تمام ميگذارند بيش از آن در اين عيد سنگ تمام بگذارند. معناي عيد غدير اين است كه كشور بايد به سمت شادي مقدس برود.
نامه محمد مصطفايي به خامنه اي : میليونها ايرانی به دليل نالايقي شما و ايجاد نظامي غير مردمي وديکتاتوري آواره کشورهاي ديگر شده
نامه محمد مصطفايي به خامنه اي : میليونها ايرانی به دليل نالايقي شما و ايجاد نظامي غير مردمي وديکتاتوري آواره کشورهاي ديگر شده
نامه محمد مصطفايي به خامنه اي پيرامون پخش برنامه هشت و سي دقيقه تلوزيون
با سلام
اين اولين باري ست که خطاب به شما نامه مي نوسم و آخرين بار هم خواهد بود که شما را خطاب خود قرار خواهم داد. چرا که اعتقاد دارم که به هيچ عنوان شايستگي رهبري يک نظام مردمي و دموکراتيک را نداشته و خود مي دانيد که با اغفال و دروغ و تزوير و ريا سکان رهبري را در دست گرفته و با توصيه و مسامحات و تسامهات، آيت الله شده و بعد از فوت امام خميني به ناحق رهبر شديد. به هر حال تقدير چنين است که امروز شما رهبر کشوري هستيد که حدود هشت ميليون نفر از مردمانش به دليل نالايقي شما و ايجاد نظامي غير مردمي وديکتاتوري آواره کشورهاي ديگر شده و توان بازگشت به ايران را ندارند اما اميدوارم اين نامه يکي از فرزندان زجر کشيده ايران زمين را بخوانيد و يا اگر سربازان گمنام امام زمان شما خواندند به دست مبارک شما نيز برسانند.
آقاي خامنه اي
هفت ساله بودم که وارد جامعه شدم جامعه اي که شروعش با حکومت خميني و افرادي مثل شما و دار و دسته قدرتمند شما بود. از هفت سالگي به دليل فقر مالي کار کردم، پدر و مادر م نيز سرسختانه مشغول کار بودند و ناچار بودم به هر دري زنم تا لباس گرمي خريده و در زمستان بر تن کنم. هيچ وقت از ياد نخواهم برد روزهاييکه در خيابان هاي تهران به دنبال لقمه ناني به هر دري مي زدم و دست ياري به هر کس و ناکسي دراز مي کردم. يادم نمي رود سيلي هايي را که از برخي افراد مي خوردم و اجباري که ناچار بودم براي لقمه ناني تحمل کند. يادم نيم روم روزهايي که تا ساعات دو نيمه شب به همراه مادر و پدرم کار مي کردم و زجر مي کشيدم. پيله ها و تورم هايي که بر دستانم به دليل اشتغال به کار زيان آور از جمله کاشي پزي با آن کوره هاي داغ، ايجاد مي شد را هرگز فراموش نمي کنم. يادم نمي رود کتک ها و سيلي هاي معلمم را که به دليل نبود وقت براي تحصيل و درس خواندن بر صورتم مي امد و ناچار بودم صدايم را در گلو خفه کنم. و يادم نمي رود، در دوران کودکي، حسرت خريد دوچرخه اي را داشته و براي اينکه نمي توانستم با هم سن و سالي هاي خودم بازي کنم غصه مي خوردم و ساعت ها گريه مي کردم. يادم نمي رود مادر سيدم را که او نيز مشقتهاي بسياري را تحمل کرد و ساليان سال سختي کشيد.
مصيبت هايي که بر من و مادرم رفت باعث شد تا مسير زندگي ام را تغيير دهم و پس از خدمت سربازي تصميم گرفتم راهي دانشکده حقوق شود. به دليل آنکه شما به دنبال پر کردن جبيب خود با سرمايه هاي غني نفتي و صنايع بوديد و من و امثال من محروم از حقوق اجتماعي و به دليل کار در کودکي يکي از ناموفق ترين شاگردان دوران دبستان و راهنمايي و دبيرستان بودم با تلاشهاي شبانه روزي و با شدايد بسيار موفق به قبول در رشته حقوق دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران شده و پس از سالها وکيل دادگستري شدم. وکيلي که قسم خورد مدافع حقوق مظلومين و مستضعفين باشد.
آقاي خامنه اي
کوتاه سرگذشت خود را گفتم که گمان نکنيد به راحتي توانستم شغلي را که عاشقش بودم را به دست آورم. من سي سال در دوران حکومت شما و افراد نالايقي مثل شما زجر کشيدم و تلاش کردم و تلاش کردم و توانستم جايگاه اجتماعي بسيار مناسبي براي خود ايجاد کنم و افتخار مي کردم که مدافع کساني هستم که حقوقشان ضايع شده و من براي آنکه حقوق از دست رفته شان را احقاق کنم شبانه روز تلاش مي کردم. اغلب کساني که به دفتر کارم رجوع مي کردند کساني بودند که حقوقشان را برخي از قضات دادگستري بي وجدان و وحشي دستگاه قضايي تضييع کرده بود. قضاتي که جز اعمال خشونت و صدور احکام غير انساني از جمله سنگسارو اعدام، زندانهاي طولاني مدت عملي ديگر بلد نبودند.
آقاي خامنه اي
زماني که کودک بودم شاهد زجر و در به دري و بدبختي خود بوده و بعد که وکيل دادگستري شدم شاهد زجر و ناله کساني شدم که به دفتر کارم مراجعه مي کردند. روزي نبود که مادري گريان در دفتر کارم نيايد و استمداد نجويد و پدري براي نجات فرزند بي گناهش التماس نکند. چون زجر و سختي کشيده بودم، مي دانستم مراجعه کنندگان چه دردي مي کشند. آنان دردشان از ستم و ظلمي بود که شما و سربازان شما بر سرشان آورده بوديد.
آقاي خامنه اي
در طول دوران وکالتم، از زندگي و خانواده خود زدم. شب و روز کار کردم. روزها فرزند کودک خود را براي نجات جان انسانهايي که در دست شيادان شما اسير بودند را نمي ديدم و همسرم نيز به احترام آرمان هايم تحمل مي نمود. در اين مدت به لطف خدا توانستم جان پنجاه نفر را از مرگ نجات داده و دهها نفر از بي گناهان را از زندان آزاد کنم.
آقاي خامنه اي
از هفت سال پيش هر جايي که مي شنيدم حق فردي ضايع شده است وکالتش را به عهده مي گرفتم و به زندان هاي مختلف هر گوشه کشورمي رفتم، تا بتوانم حق مظلومي را بستانم. فرياد مي زدم که نبايد کودکان زير 18 سال را اعدام کرد. فرياد مي زدم که سنگسار انسانها عملي وحشيانه است و قطع دست و پا و شلاق و صدور دستورهاي بازداشت خودسرانه و زنداني کردن غيرقانوني اشخاص به نظام به اصلاح جمهوري اسلامي ضربه مي زند. براي نجات جان کودکان به هر دري مي زدم از درآمد شخصي خود صرف مي کردم و با کمک بسياري از خيرين ايراني و خارجي با پرداخت ديه جان انسانهايي که مستحق اعدام نبودند را نجات مي دادم و کساني که سالها به صورت خودسرانه در زندان بودند را ياري مي کردم که از حبس بي مورد نجات يابند. يادم نمي رود فاطه زن تبعه افغان را که دو سال بي گناه در زندان بود و اگر من وکالت او را به عهده نداشتم باز هم در زندان مي ماند و شايد تا حال اعدام مي گرديد. يادم نمي رود زنداني دو جنسيتي که هر روز مورد تجاوز ماموران زندان قرار مي گرفت و ماهها در زندان انفرادي بود و توانستم از زندان آزادش کنم. يادم نمي رود زني را که همسر بي رحمش بر صورتش اسيد پاشيده بود و متواري کشته بود. هيچ نبود دستش را بگيرد و توانستم براي او امکانات رفاهي و پزشکي فراهم کنم. يادم نمي رود هديه دختر 14 ساله را که به اتهام رابطه نامشروع راهي زندان اوين مي شود و بعد از مدتي به زندان رجايي شهر تبعيد و در ميان زندانيان خطرناک قرار مي گيرد و در نهايت توسط قاتلاني که با وي هم سلول بوده اند به قتل مي رسد. ياد نمي رود رحيم جوان اهل تبريز را که مامورين دولتي شما چشم به زنش داشتند و زمينه اعدام وي را فراهم کرده و همسرش را دستگاه قضايي به سنگسار محکوم کرد و رحيم را ناجوانمردان اعدام نمود. يادم نمي رود التماس هايي که براي نجات جان بهنود شجاعي نوجوان 17 ساله کردم و جلادان شما او را ناجوانمردانه در مقابل چشمانم اعدام کردند. يادم نمي رود خاطرات تلخ شکنجه موکلينم را که مامورين آگاهي و اطلاعات انجام داده بودند.
آقاي خامنه اي
وکالت صدها پرونده را به عهده گرفته ام که حقوقشان توسط مراجع امنيتي و قضايي شما و با اجازه شما و دوستان نزديکتان از جمله جنتي و لاريجانها و احمدي نژاد، تضييع شده بود و دست ياري به سوي من دراز کرده بودند. به دليل مخالفتي که با مجازات سنگسار داشتم هر جا مي شنيدم که احدي به سنگسار محکوم شده است وکالت او را مي پذيرفتم و براي من فرقي نمي کرد که اين پرونده توسط چه کسي معرفي شده است. مهم اين بود که شخصي به سنگسار محکوم شده و هر لحظه جلادان دادگستري تشنه وار قصد کشتن زندانيان بي پناه را داشتند و احدي نبود که ياريشان کند. اما شما کجاييد آقاي خامنه اي عزيز، که ببينيد چه جنايتهاي در دادگستري و زندانهاي جمهوري اسلامي به خصوص زندان گوانتانموي 209 امنيتي اوين در حال رخ دادن است. هر چند مي دانم و به خوبي مي دانم که عامل اصلي تمام اين جنايتها شماييد. شمايي که چشم خود را بسته ايد و براي حفظ قدرت هر دستوري که لازم باشد صادر مي نماييد.
آقاي خامنه اي
نمي گويم چه تهديدهايي از سوي دستگاه قضايي و امنيتي شدم و چندين بار مورد بازجويي و بازخواست قرار گرفتم چون برايم مهم نيست و خود پذيرفته بودم که شرايط سختي را در پيش خواهم داشت. برحسب وظيفه در سال گذشته، وکالت زني به نام سکينه محمدي را که به جرم ناکرده زناي محصنه درزندان تبريز بود به عهده گرفتم خبر زنداني بودن اين زن بي پناه را يکي از موکلينم که در زندان تبريز بود به من داد. تمام مقدمات سنگسار فراهم شده بود و تلاش هايم براي نجاتش به نتيجه نرسيد به هر دردي مي زدم بسته بود. ناچار شدم خبر سنگسار قريب الوقوع اين زن را در وب سايتم منتشر کرده و به بسياري از خبرنگاران داخلي و خارجي اطلاع دهم تا صداي بي گناهي موکلم را به گوش مسئولين ناشنواي جمهوري اسلامي برسانند. پس از اينکه اين خبر منتشر شد بسياري از سياستمداران حمايت خود را اعلام کردند ولي هرگز و هيچگاه نخواسته و نمي توانستم به خود جرات دهم که از پرونده اي سواستفاده کنم. اما اين پرونده، جنبه و حساسيت بين المللي به خود گرفت و جهاني شد.
پس از اين ماجرا بود که احضار شدم و مورد بازجويي 4 ساعته شعبه دوم بازپرسي قرار گرفتم. روز احضار گمانم اين بود که ديگر به خانه بازنخواهم گشت اما به لطف الهي بازپرس شعبه دوم بازپرسي زندان اوين مرا آزاد کرد. چند ساعت بدون آنکه بدانم چه اتفاقاتي رخ داده است، بعد به دفتر کارم رفتم و متوجه شدم که مامورين امنيتي براي بازداشت من به دفترم هجوم آورده و با نبودم رفته بودند اما دهها نفر از ماموين امنيتي بيرون از دفتر در کمين من بودند ولي آنها چشمشان کور بود و ورود مرا به دفترم نديدند. چند ساعت بعد متوجه شدم ماموران امنيتي همسرم را گروکان گرفته اند و مي گويند تا زماني که خود را معرفي نکنم او را آزاد نخواهند کرد. اين شد که تصميم گرفتم به خواسته هاي غيرقانوني مرجع امنيتي و قضايي تمکين نکنم و خود را معرفي نکنم چند روزي گذشت و چاره را تنها در اين ديدم که از مرز ايران خارج شوم و به اين صورت همسرم از بازداشت امنيتي سربازان شما آزاد شود. پس از خروج از مرز به ترکيه رفتم و در آنجا خود را به پليس معرفي کردم. خبر بازداشتم در يکي از روزنامه ها ترکيه منتشر شد و اين بود که تيمي از مامورين وزارت اطلاعات و امورخارجه براي مذاکره جهت برگرداندنم، به ترکيه آمدند و اما حمايت همين دولتي هاي اروپايي و آمريکا و غيره باعث شد دست مامورين نيروي امنيت به من نرسد.
آقاي خامنه اي
دست سربازان امام زمان شما به من نرسيد و حال از اينکه نتوانستند حتي با گروگان گيري همسرم مرا بازداشت کنند مي سوزند. دست سربازان امام زمان شما به نرسيد تا از من نيز همچون سجاد قادر زاده پسر سکينه محمدي، هوتن کيان وکيل ديگر سکينه و خود سکينه تحت شکنجه اقرار گرفته و سوءاستفاده تبليغاتي کنند. دست سربازان امام زمان شما به من نرسيد تا بتوانم صداي مظلوميت زنان و کودکان زندانيان و جنايتهايي که شما عليه بشريت کرده ايد را به گوش جهانيان برسانم.
آقاي خامنه اي
اگر هم دست سربازان امام زمان شما به من مي رسيد باز هم واهمه و باکي نداشتم چرا که خون من رنگين تر از هزاران نفر از زندانياني که در دهه 60 و 70 به صورت خودسرانه اعدام شدند نيست. خون من رنگين تر از دهها نفراز جوانان و نوجوانان و زنان و مرداني که در خيايانهاي تهران مورد حمله سربازان امام زمان شما قرار گرفته و به قتل رسيدند نيست. خون من رنگين تر از زندانيان سياسي که حق ملاقات با فرزندان و خانواده خود را ندارند نيست. خون من رنگين تر از سهراب ها و نداها و کشته شدگان بازداشتگاه کهريزک نيست.
آقاي خامنه اي
پس از اينکه ماموران امام زمان شما دستشان به من نرسيد شروع کردند به تخريب شخيصت من، يک روز من را کلاهبردار خواندند. يک روز وکيل فراري خواندند. يک روز مزدور غرب خواندند و در کنار اين تهمت زني ها، بارها از طرق مختلف ازجمله سفارت ايران در نروژ خواستند که بر گردم تا به اهداف شومشان برسند. حال نيز در برنامه هشت و سي دقيقه ديروز مرا مزدور غرب و منتسب به حزب کمونيست کارگري نمودند.
آقاي خامنه اي
من بارها گفته ام که با هيچ گروهي همکاري نمي نمايم و وکيلي مستقل هستم اگر هم با گروهي فعاليت کنم نيز تخلف ننموده ام. همه کساني که در خارج از کشور زندگي مي کنند اعم از کمونيست و مجاهدين و توده اي و غيره همه قرباني جنايتهايي شده اند که شما و امثال شما مرتکب شده ايد و حال به دنبال احقاق حق هستند و خوشبختانه امروز اکثريت آنها مدافع حقوق بشرند و شما ناقض حقوق بشر.
آقاي خامنه اي
مظمئن هستم با شکنجه و زور و اجبار و زنداني کردن افراد و سرکوب معترضان به سياست هاي غلط شما و پخش برنامه هاي دروغين و اغفال کننده در صدا و سميا، راه به جايي نخواهيد برد و توصيه مي کنم بيش از اين به نام اسلام جنايت نکنيد. به نام اسلام زنان را برده نکنيد و تبعض هاي ناروا بر آنها ننمايد. به نام اسلام اعدام و سنگسار نکنيد و به نام اسلام و حفظ اسلام گروگان گيري نکنيد. توصيه مي کنم به جاي اخذ اقرار با شکجه به فکر زدودن مجازات هاي غير انساني از قوانين باشيد هر چند شما و سربازان شما که برخي ها با نام و برخي ها گمنام هستند، لياقت حکومت و حکم راني را به هيچ عنوان نداشته و نداريد.
وسلام عليکم و رحمت الله و برکاته
محمد مصطفايي
نامه محمد مصطفايي به خامنه اي پيرامون پخش برنامه هشت و سي دقيقه تلوزيون
با سلام
اين اولين باري ست که خطاب به شما نامه مي نوسم و آخرين بار هم خواهد بود که شما را خطاب خود قرار خواهم داد. چرا که اعتقاد دارم که به هيچ عنوان شايستگي رهبري يک نظام مردمي و دموکراتيک را نداشته و خود مي دانيد که با اغفال و دروغ و تزوير و ريا سکان رهبري را در دست گرفته و با توصيه و مسامحات و تسامهات، آيت الله شده و بعد از فوت امام خميني به ناحق رهبر شديد. به هر حال تقدير چنين است که امروز شما رهبر کشوري هستيد که حدود هشت ميليون نفر از مردمانش به دليل نالايقي شما و ايجاد نظامي غير مردمي وديکتاتوري آواره کشورهاي ديگر شده و توان بازگشت به ايران را ندارند اما اميدوارم اين نامه يکي از فرزندان زجر کشيده ايران زمين را بخوانيد و يا اگر سربازان گمنام امام زمان شما خواندند به دست مبارک شما نيز برسانند.
آقاي خامنه اي
هفت ساله بودم که وارد جامعه شدم جامعه اي که شروعش با حکومت خميني و افرادي مثل شما و دار و دسته قدرتمند شما بود. از هفت سالگي به دليل فقر مالي کار کردم، پدر و مادر م نيز سرسختانه مشغول کار بودند و ناچار بودم به هر دري زنم تا لباس گرمي خريده و در زمستان بر تن کنم. هيچ وقت از ياد نخواهم برد روزهاييکه در خيابان هاي تهران به دنبال لقمه ناني به هر دري مي زدم و دست ياري به هر کس و ناکسي دراز مي کردم. يادم نمي رود سيلي هايي را که از برخي افراد مي خوردم و اجباري که ناچار بودم براي لقمه ناني تحمل کند. يادم نيم روم روزهايي که تا ساعات دو نيمه شب به همراه مادر و پدرم کار مي کردم و زجر مي کشيدم. پيله ها و تورم هايي که بر دستانم به دليل اشتغال به کار زيان آور از جمله کاشي پزي با آن کوره هاي داغ، ايجاد مي شد را هرگز فراموش نمي کنم. يادم نمي رود کتک ها و سيلي هاي معلمم را که به دليل نبود وقت براي تحصيل و درس خواندن بر صورتم مي امد و ناچار بودم صدايم را در گلو خفه کنم. و يادم نمي رود، در دوران کودکي، حسرت خريد دوچرخه اي را داشته و براي اينکه نمي توانستم با هم سن و سالي هاي خودم بازي کنم غصه مي خوردم و ساعت ها گريه مي کردم. يادم نمي رود مادر سيدم را که او نيز مشقتهاي بسياري را تحمل کرد و ساليان سال سختي کشيد.
مصيبت هايي که بر من و مادرم رفت باعث شد تا مسير زندگي ام را تغيير دهم و پس از خدمت سربازي تصميم گرفتم راهي دانشکده حقوق شود. به دليل آنکه شما به دنبال پر کردن جبيب خود با سرمايه هاي غني نفتي و صنايع بوديد و من و امثال من محروم از حقوق اجتماعي و به دليل کار در کودکي يکي از ناموفق ترين شاگردان دوران دبستان و راهنمايي و دبيرستان بودم با تلاشهاي شبانه روزي و با شدايد بسيار موفق به قبول در رشته حقوق دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران شده و پس از سالها وکيل دادگستري شدم. وکيلي که قسم خورد مدافع حقوق مظلومين و مستضعفين باشد.
آقاي خامنه اي
کوتاه سرگذشت خود را گفتم که گمان نکنيد به راحتي توانستم شغلي را که عاشقش بودم را به دست آورم. من سي سال در دوران حکومت شما و افراد نالايقي مثل شما زجر کشيدم و تلاش کردم و تلاش کردم و توانستم جايگاه اجتماعي بسيار مناسبي براي خود ايجاد کنم و افتخار مي کردم که مدافع کساني هستم که حقوقشان ضايع شده و من براي آنکه حقوق از دست رفته شان را احقاق کنم شبانه روز تلاش مي کردم. اغلب کساني که به دفتر کارم رجوع مي کردند کساني بودند که حقوقشان را برخي از قضات دادگستري بي وجدان و وحشي دستگاه قضايي تضييع کرده بود. قضاتي که جز اعمال خشونت و صدور احکام غير انساني از جمله سنگسارو اعدام، زندانهاي طولاني مدت عملي ديگر بلد نبودند.
آقاي خامنه اي
زماني که کودک بودم شاهد زجر و در به دري و بدبختي خود بوده و بعد که وکيل دادگستري شدم شاهد زجر و ناله کساني شدم که به دفتر کارم مراجعه مي کردند. روزي نبود که مادري گريان در دفتر کارم نيايد و استمداد نجويد و پدري براي نجات فرزند بي گناهش التماس نکند. چون زجر و سختي کشيده بودم، مي دانستم مراجعه کنندگان چه دردي مي کشند. آنان دردشان از ستم و ظلمي بود که شما و سربازان شما بر سرشان آورده بوديد.
آقاي خامنه اي
در طول دوران وکالتم، از زندگي و خانواده خود زدم. شب و روز کار کردم. روزها فرزند کودک خود را براي نجات جان انسانهايي که در دست شيادان شما اسير بودند را نمي ديدم و همسرم نيز به احترام آرمان هايم تحمل مي نمود. در اين مدت به لطف خدا توانستم جان پنجاه نفر را از مرگ نجات داده و دهها نفر از بي گناهان را از زندان آزاد کنم.
آقاي خامنه اي
از هفت سال پيش هر جايي که مي شنيدم حق فردي ضايع شده است وکالتش را به عهده مي گرفتم و به زندان هاي مختلف هر گوشه کشورمي رفتم، تا بتوانم حق مظلومي را بستانم. فرياد مي زدم که نبايد کودکان زير 18 سال را اعدام کرد. فرياد مي زدم که سنگسار انسانها عملي وحشيانه است و قطع دست و پا و شلاق و صدور دستورهاي بازداشت خودسرانه و زنداني کردن غيرقانوني اشخاص به نظام به اصلاح جمهوري اسلامي ضربه مي زند. براي نجات جان کودکان به هر دري مي زدم از درآمد شخصي خود صرف مي کردم و با کمک بسياري از خيرين ايراني و خارجي با پرداخت ديه جان انسانهايي که مستحق اعدام نبودند را نجات مي دادم و کساني که سالها به صورت خودسرانه در زندان بودند را ياري مي کردم که از حبس بي مورد نجات يابند. يادم نمي رود فاطه زن تبعه افغان را که دو سال بي گناه در زندان بود و اگر من وکالت او را به عهده نداشتم باز هم در زندان مي ماند و شايد تا حال اعدام مي گرديد. يادم نمي رود زنداني دو جنسيتي که هر روز مورد تجاوز ماموران زندان قرار مي گرفت و ماهها در زندان انفرادي بود و توانستم از زندان آزادش کنم. يادم نمي رود زني را که همسر بي رحمش بر صورتش اسيد پاشيده بود و متواري کشته بود. هيچ نبود دستش را بگيرد و توانستم براي او امکانات رفاهي و پزشکي فراهم کنم. يادم نمي رود هديه دختر 14 ساله را که به اتهام رابطه نامشروع راهي زندان اوين مي شود و بعد از مدتي به زندان رجايي شهر تبعيد و در ميان زندانيان خطرناک قرار مي گيرد و در نهايت توسط قاتلاني که با وي هم سلول بوده اند به قتل مي رسد. ياد نمي رود رحيم جوان اهل تبريز را که مامورين دولتي شما چشم به زنش داشتند و زمينه اعدام وي را فراهم کرده و همسرش را دستگاه قضايي به سنگسار محکوم کرد و رحيم را ناجوانمردان اعدام نمود. يادم نمي رود التماس هايي که براي نجات جان بهنود شجاعي نوجوان 17 ساله کردم و جلادان شما او را ناجوانمردانه در مقابل چشمانم اعدام کردند. يادم نمي رود خاطرات تلخ شکنجه موکلينم را که مامورين آگاهي و اطلاعات انجام داده بودند.
آقاي خامنه اي
وکالت صدها پرونده را به عهده گرفته ام که حقوقشان توسط مراجع امنيتي و قضايي شما و با اجازه شما و دوستان نزديکتان از جمله جنتي و لاريجانها و احمدي نژاد، تضييع شده بود و دست ياري به سوي من دراز کرده بودند. به دليل مخالفتي که با مجازات سنگسار داشتم هر جا مي شنيدم که احدي به سنگسار محکوم شده است وکالت او را مي پذيرفتم و براي من فرقي نمي کرد که اين پرونده توسط چه کسي معرفي شده است. مهم اين بود که شخصي به سنگسار محکوم شده و هر لحظه جلادان دادگستري تشنه وار قصد کشتن زندانيان بي پناه را داشتند و احدي نبود که ياريشان کند. اما شما کجاييد آقاي خامنه اي عزيز، که ببينيد چه جنايتهاي در دادگستري و زندانهاي جمهوري اسلامي به خصوص زندان گوانتانموي 209 امنيتي اوين در حال رخ دادن است. هر چند مي دانم و به خوبي مي دانم که عامل اصلي تمام اين جنايتها شماييد. شمايي که چشم خود را بسته ايد و براي حفظ قدرت هر دستوري که لازم باشد صادر مي نماييد.
آقاي خامنه اي
نمي گويم چه تهديدهايي از سوي دستگاه قضايي و امنيتي شدم و چندين بار مورد بازجويي و بازخواست قرار گرفتم چون برايم مهم نيست و خود پذيرفته بودم که شرايط سختي را در پيش خواهم داشت. برحسب وظيفه در سال گذشته، وکالت زني به نام سکينه محمدي را که به جرم ناکرده زناي محصنه درزندان تبريز بود به عهده گرفتم خبر زنداني بودن اين زن بي پناه را يکي از موکلينم که در زندان تبريز بود به من داد. تمام مقدمات سنگسار فراهم شده بود و تلاش هايم براي نجاتش به نتيجه نرسيد به هر دردي مي زدم بسته بود. ناچار شدم خبر سنگسار قريب الوقوع اين زن را در وب سايتم منتشر کرده و به بسياري از خبرنگاران داخلي و خارجي اطلاع دهم تا صداي بي گناهي موکلم را به گوش مسئولين ناشنواي جمهوري اسلامي برسانند. پس از اينکه اين خبر منتشر شد بسياري از سياستمداران حمايت خود را اعلام کردند ولي هرگز و هيچگاه نخواسته و نمي توانستم به خود جرات دهم که از پرونده اي سواستفاده کنم. اما اين پرونده، جنبه و حساسيت بين المللي به خود گرفت و جهاني شد.
پس از اين ماجرا بود که احضار شدم و مورد بازجويي 4 ساعته شعبه دوم بازپرسي قرار گرفتم. روز احضار گمانم اين بود که ديگر به خانه بازنخواهم گشت اما به لطف الهي بازپرس شعبه دوم بازپرسي زندان اوين مرا آزاد کرد. چند ساعت بدون آنکه بدانم چه اتفاقاتي رخ داده است، بعد به دفتر کارم رفتم و متوجه شدم که مامورين امنيتي براي بازداشت من به دفترم هجوم آورده و با نبودم رفته بودند اما دهها نفر از ماموين امنيتي بيرون از دفتر در کمين من بودند ولي آنها چشمشان کور بود و ورود مرا به دفترم نديدند. چند ساعت بعد متوجه شدم ماموران امنيتي همسرم را گروکان گرفته اند و مي گويند تا زماني که خود را معرفي نکنم او را آزاد نخواهند کرد. اين شد که تصميم گرفتم به خواسته هاي غيرقانوني مرجع امنيتي و قضايي تمکين نکنم و خود را معرفي نکنم چند روزي گذشت و چاره را تنها در اين ديدم که از مرز ايران خارج شوم و به اين صورت همسرم از بازداشت امنيتي سربازان شما آزاد شود. پس از خروج از مرز به ترکيه رفتم و در آنجا خود را به پليس معرفي کردم. خبر بازداشتم در يکي از روزنامه ها ترکيه منتشر شد و اين بود که تيمي از مامورين وزارت اطلاعات و امورخارجه براي مذاکره جهت برگرداندنم، به ترکيه آمدند و اما حمايت همين دولتي هاي اروپايي و آمريکا و غيره باعث شد دست مامورين نيروي امنيت به من نرسد.
آقاي خامنه اي
دست سربازان امام زمان شما به من نرسيد و حال از اينکه نتوانستند حتي با گروگان گيري همسرم مرا بازداشت کنند مي سوزند. دست سربازان امام زمان شما به نرسيد تا از من نيز همچون سجاد قادر زاده پسر سکينه محمدي، هوتن کيان وکيل ديگر سکينه و خود سکينه تحت شکنجه اقرار گرفته و سوءاستفاده تبليغاتي کنند. دست سربازان امام زمان شما به من نرسيد تا بتوانم صداي مظلوميت زنان و کودکان زندانيان و جنايتهايي که شما عليه بشريت کرده ايد را به گوش جهانيان برسانم.
آقاي خامنه اي
اگر هم دست سربازان امام زمان شما به من مي رسيد باز هم واهمه و باکي نداشتم چرا که خون من رنگين تر از هزاران نفر از زندانياني که در دهه 60 و 70 به صورت خودسرانه اعدام شدند نيست. خون من رنگين تر از دهها نفراز جوانان و نوجوانان و زنان و مرداني که در خيايانهاي تهران مورد حمله سربازان امام زمان شما قرار گرفته و به قتل رسيدند نيست. خون من رنگين تر از زندانيان سياسي که حق ملاقات با فرزندان و خانواده خود را ندارند نيست. خون من رنگين تر از سهراب ها و نداها و کشته شدگان بازداشتگاه کهريزک نيست.
آقاي خامنه اي
پس از اينکه ماموران امام زمان شما دستشان به من نرسيد شروع کردند به تخريب شخيصت من، يک روز من را کلاهبردار خواندند. يک روز وکيل فراري خواندند. يک روز مزدور غرب خواندند و در کنار اين تهمت زني ها، بارها از طرق مختلف ازجمله سفارت ايران در نروژ خواستند که بر گردم تا به اهداف شومشان برسند. حال نيز در برنامه هشت و سي دقيقه ديروز مرا مزدور غرب و منتسب به حزب کمونيست کارگري نمودند.
آقاي خامنه اي
من بارها گفته ام که با هيچ گروهي همکاري نمي نمايم و وکيلي مستقل هستم اگر هم با گروهي فعاليت کنم نيز تخلف ننموده ام. همه کساني که در خارج از کشور زندگي مي کنند اعم از کمونيست و مجاهدين و توده اي و غيره همه قرباني جنايتهايي شده اند که شما و امثال شما مرتکب شده ايد و حال به دنبال احقاق حق هستند و خوشبختانه امروز اکثريت آنها مدافع حقوق بشرند و شما ناقض حقوق بشر.
آقاي خامنه اي
مظمئن هستم با شکنجه و زور و اجبار و زنداني کردن افراد و سرکوب معترضان به سياست هاي غلط شما و پخش برنامه هاي دروغين و اغفال کننده در صدا و سميا، راه به جايي نخواهيد برد و توصيه مي کنم بيش از اين به نام اسلام جنايت نکنيد. به نام اسلام زنان را برده نکنيد و تبعض هاي ناروا بر آنها ننمايد. به نام اسلام اعدام و سنگسار نکنيد و به نام اسلام و حفظ اسلام گروگان گيري نکنيد. توصيه مي کنم به جاي اخذ اقرار با شکجه به فکر زدودن مجازات هاي غير انساني از قوانين باشيد هر چند شما و سربازان شما که برخي ها با نام و برخي ها گمنام هستند، لياقت حکومت و حکم راني را به هيچ عنوان نداشته و نداريد.
وسلام عليکم و رحمت الله و برکاته
محمد مصطفايي
خانواده یزدی خواستار اقدام مسلمانان جهان برای آزادی ابراهیم یزدی شدند
خانواده یزدی خواستار اقدام مسلمانان جهان برای آزادی ابراهیم یزدی شدند
*دستگيري آقاي الله وردي روحي و يكي از بستگانش
خانواده یزدی خواستار اقدام مسلمانان جهان برای آزادی ابراهیم یزدی شدند
در پی تداوم بازداشت ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، و وضعیت وخیم جسمانی این فعال ملی- مذهبی، خانواده وی طی نامه ای خطاب به مسلمانان جهان، خواستار تلاش برای آزادی این کنشگر و فعال سیاسی- مذهبی شدند.
به گزارش جرس خانواده دبیرکل نهضت آزادی که مهر ماه امسال در جریان برپایی نماز جماعت – بدون مجوز حکومت- در اصفهان همراه با گروهی از اعضای آن تشکل ملی- مذهبی دستگیر شده و هم اکنون در زندان اوین نگهداری می شود، از مسلمانان جهان خواستند تا “صدای اعتراض” آنان شده و همزمان نامه ای کوتاه خطاب به سران جمهوری اسلامی نوشته و با داوری و ارائه نظر خود، درخواست آزادی یزدی را به آنان انتقال دهند.
دستگيري آقاي الله وردي روحي و يكي از بستگانش
كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها : براساس گزارشات دريافتي ,صبح روز دوشنبه 89.8.24 در يورشي به منزل آقاي الله وردي روحي و يكي از بستگانش بنام حميد هر دو نفر را بازداشت نمودند. در بازرسي كه از منزل آقاي روحي به عمل آمده وسايل شخصي ايشان از جمله كيس كامپيوتر و ساير متعلقات آن را مأموران با خود برده اند.هنوز محل نگهداري و بازداشت اين دو نفر مشخص نگرديده است. خانواده وآشنايان اقاي روحي بدنبال پيگيري دليل دستگيري آنان هستند,اما تا كنون اطلاعي از آنان داده نشده. يورش مأمورن به منازل خانواده هاي سياسي و يا فعالين حقوق بشري بطور خاص در ايام نزديك به 16 آذر امري رايج گشته است.
*دستگيري آقاي الله وردي روحي و يكي از بستگانش
خانواده یزدی خواستار اقدام مسلمانان جهان برای آزادی ابراهیم یزدی شدند
در پی تداوم بازداشت ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، و وضعیت وخیم جسمانی این فعال ملی- مذهبی، خانواده وی طی نامه ای خطاب به مسلمانان جهان، خواستار تلاش برای آزادی این کنشگر و فعال سیاسی- مذهبی شدند.
به گزارش جرس خانواده دبیرکل نهضت آزادی که مهر ماه امسال در جریان برپایی نماز جماعت – بدون مجوز حکومت- در اصفهان همراه با گروهی از اعضای آن تشکل ملی- مذهبی دستگیر شده و هم اکنون در زندان اوین نگهداری می شود، از مسلمانان جهان خواستند تا “صدای اعتراض” آنان شده و همزمان نامه ای کوتاه خطاب به سران جمهوری اسلامی نوشته و با داوری و ارائه نظر خود، درخواست آزادی یزدی را به آنان انتقال دهند.
دستگيري آقاي الله وردي روحي و يكي از بستگانش
كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها : براساس گزارشات دريافتي ,صبح روز دوشنبه 89.8.24 در يورشي به منزل آقاي الله وردي روحي و يكي از بستگانش بنام حميد هر دو نفر را بازداشت نمودند. در بازرسي كه از منزل آقاي روحي به عمل آمده وسايل شخصي ايشان از جمله كيس كامپيوتر و ساير متعلقات آن را مأموران با خود برده اند.هنوز محل نگهداري و بازداشت اين دو نفر مشخص نگرديده است. خانواده وآشنايان اقاي روحي بدنبال پيگيري دليل دستگيري آنان هستند,اما تا كنون اطلاعي از آنان داده نشده. يورش مأمورن به منازل خانواده هاي سياسي و يا فعالين حقوق بشري بطور خاص در ايام نزديك به 16 آذر امري رايج گشته است.
کمیته گزارشگران حقوق بشر - دادگاه ۵ تن از شهروندان بهایی ساکن ویلاشهر اصفهان امروز سه شنبه ۲۵ آبان در دادگاه انقلاب شهرستان تیران از توابع استان اصفهان برگزار شد.
کمیته گزارشگران حقوق بشر - دادگاه ۵ تن از شهروندان بهایی ساکن ویلاشهر اصفهان امروز سه شنبه ۲۵ آبان در دادگاه انقلاب شهرستان تیران از توابع استان اصفهان برگزار شد.
اتهام این پنج نفر «تبلیغ علیه نظام» ذکر شده است. ژینوس جوشنیان، نسیم روحی و فراز روحی روز ۱۴ مرداد، طی یورش نیروهای امنیتی به منازلشان بازداشت شده بودند. افروز روحی، خواهر فراز روحی روز ۱۷ مرداد پس از احضار و مراجعه به دادستانی تیران و نفر آخر، مژگان عبادی نیز در تاریخ ۳ شهریور در منزلش واقع در ویلاشهر اصفهان بازداشت شده بودند.
علت بازداشت این پنج شهروند بهایی، فعالیتهای اجتماعی و «تدریس دانش آموزان محروم از تحصیل» و «سوادآموزی» در روستای قلعه موساخان بوده است.
این پنج شهروند پس از بازداشت در زندان دستگرد اصفهان نگهداری میشدند که در روز ۶ شهریور ماه، با قرار وثیقه آزاد شدند.
اتهام این پنج نفر «تبلیغ علیه نظام» ذکر شده است. ژینوس جوشنیان، نسیم روحی و فراز روحی روز ۱۴ مرداد، طی یورش نیروهای امنیتی به منازلشان بازداشت شده بودند. افروز روحی، خواهر فراز روحی روز ۱۷ مرداد پس از احضار و مراجعه به دادستانی تیران و نفر آخر، مژگان عبادی نیز در تاریخ ۳ شهریور در منزلش واقع در ویلاشهر اصفهان بازداشت شده بودند.
علت بازداشت این پنج شهروند بهایی، فعالیتهای اجتماعی و «تدریس دانش آموزان محروم از تحصیل» و «سوادآموزی» در روستای قلعه موساخان بوده است.
این پنج شهروند پس از بازداشت در زندان دستگرد اصفهان نگهداری میشدند که در روز ۶ شهریور ماه، با قرار وثیقه آزاد شدند.
Subscribe to:
Posts (Atom)