Thursday, November 12, 2009

هشدار کانون مدافعان حقوق بشر


پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۸
هشدار کانون مدافعان حقوق بشر
خشونت های دولتی خطرناک است

به دنبال حوادث 13 آبان "کانون مدافعان حقوق بشر" با انتشار بیانیه ای باتاکید بر اینکه حق راهپیمایی و برگزاری تجمعات مسالمت آمیز یکی از حقوق اساسی ملت است، از نیروهای حکومتی خواست تا عامل ایجاد خشونت، ارعاب و تضییع حقوق ملت نشوند.

متن بیانیه کانون مدافعان حقوق بشر که دیروز منتشرشد به شرح زیرست:

یکی از حقوق اساسی ملت ایران، حق راهپیمایی و تجمعات مسالمت آمیز است که در اصل 27 قانون اساسی بدان تصریح شده و در میثاق بین المللی حقوق مدنی- سیاسی نیز بر آن تأکید شده است.راهپیمایی های مسالمت آمیز ملت ایران در تهران و شهرهای بزرگ در 13 آبان ماه 1388 متأسفانه با برخوردهای خشونت آمیز برخی از نیروهای انتظامی و امنیتی مواجه شد و حاصل آن زخمی شدن و دستگیری تعداد زیادی از شهروندان بی گناه شد که آمار واقعی مجروحان و بازداشت شدگان بیش از آمار رسمی است. این در حالی است که در سال های گذشته، مراسم 13 آبان با آرامش و بدون درگیری و بطور آزادانه برگزار می شد.

از همین رو کانون مدافعان حقوق بشر با محکوم کردن خشونت های صورت گرفته علیه مردم که روند رو به رشدی در ماه های اخیر داشته است، هشدار جدی خود را تکرار می کند، نیروهای حکومتی که وظیفه حفظ آرامش و امنیت و صیانت از حقوق اساسی ملت را بر عهده دارند، خود نباید عامل ایجاد خشونت، ارعاب و تضییع حقوق ملت شوند.

از طرفی تأکید می کنیم که دولت محمود احمدی نژاد، فضای سیاسی- اجتماعی ماه های اخیر را آنچنان بسته است که امکان فعالیت مؤثر برای مدافعان حقوق بشر و سایر فعالان اجتماعی عملاً وجود ندارد و ادامه این وضعیت می تواند زمینه برخوردهای خشونت آمیز را در جامعه فراهم کند که برای طرفین نزاع نه تنها سودی ندارد بلکه مخاطره آمیز است.

بر این اساس کانون مدافعان حقوق بشر از مسئولان کشور به ویژه آنانی که اعمال سیاست را جز از راه خردورزی امکان پذیر نمی دانند، مصرانه می خواهد:

1- از برخوردهای خشونت آمیز با اجتماعات مسالمت آمیز مردم جداً جلوگیری بعمل آورند.

2- نسبت به آزادی کلیه بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات اقدام عاجل بعمل آورند.

3- صیانت ازحقوق اساسی ملت ایران را سرلوحه اقدامات خود قرار دهند.

امروز همه برای آزادی بیان به پا خاسته اند


پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۸
بیانیه دفتر تحکیم به مناسبت ۱۸ آبان
امروز همه برای آزادی بیان به پا خاسته اند
سامناک آقایی

دفتر تحکیم وحدت روز گذشته به مناسب 18 آبان، روز "آزادی بیان" با انتشار بیانیه ای ضمن اشاره به وضعیت بحرانی کشور در پی حوادث بعد از کودتای 22 خرداد، از گروه ها، اشخاص و کنشگران فعال در حوزه های مختلف که در نهادینه کردن آزادی بیان نقشی تاثیرگذار داشته اند قدردانی کرد. دفتر تحکیم در این بیانیه از نقش و موضعگیری آیات عظام منتظری، صانعی و بیات و همچنین موسوی و کروبی، قدردانی کرده است.

اتحادیه انجمن های اسلامی دانشگاه های کشوربیانیه خود را چنین آغاز کرده است: امسال 18 آبان، که مصادف با صدور حکم ننگین اعدام برای دكتر هاشم آقاجری است و نام روز آزادی بیان بر آن نهاده شده است، در حالی فرا می رسد که دیگر صحبت از اعدام یک فرد و اعتراض به آن نیست بلکه این بار ملتی در اعتراض به فجایعی که در چند ماه گذشته روی داده است به اعتراض برخاسته اند و با تمام کشتارها، تهدیدها و در بند کشیدن ها هنوز از پای ننشسته اند.امسال در حالی به روز آزادی بیان می رسیم که دیگر تقدیر از یک نفر یا یک گروه و جمعیت به واسطه تلاش در راه آزادی بیان منعکس کننده تمام واقعیت نيست.به راستی در حالی که حداقل چهار هزار نفر به خاطر اعتراض به نتایج انتخابات به زندان می افتند چه کسی می تواند سمبل تلاش در راه آزادی باشد؟ با این وجود به رسم سال گذشته و پس از بررسي هاي فراوان و واكاوي حوادث يك سال گذشته دفتر تحکیم وحدت اعلام می دارد که نظر به حوادث و وقایع یک سال گذشته به خصوص حوادث پس از انتخابات و تلاش های فراگیر گروه های مختلف در راه نهادینه سازی آزادی بیان به رسم احترام به تلاش های مردان و زنان این مرز و بوم به یادی از کنش گران و تلاش گران راه آزادی در بخش های مختلف اکتفا می نماییم.



قدردانی از اساتید و هنرمندان سبز

دفتر تحکیم وحدت دانشجویی در ادامه این بیانیه قدردانی از کنشگران حوزه های مختلف را با تقدیر از چند تن از اساتید برجسته دانشگاه های تهران که هم اکنون به خاطر دفاع از حق انتخاب آزاد و اعتراض به کودتای 22 خرداد در اسارت بسر می برند آغاز کرده و نوشته است: بر خود لازم می دانیم از تلاش ها و زحمات ده ها نفر از اساتید محترمی که به واسطه تلاش های آزادی خواهانه خود پس از انتخابات بازداشت شدند تشکر کنیم. در این میان از دکتر محسن میردامادی، عبدالله رمضان زاده و داوود سلیمانی، اساتید محترم دانشگاه تهران، که همچنان در زندان به سر می برند یاد می کنیم.

دفتر تحکیم در بخش نویسندگان و هنرمندان، ضمن تقدیر از کلیه نویسندگان و هنرمندانی که "در راه آزادی بیان و بسط فرهنگ و هنر منتقدانه تلاش می نمایند" از محمد رضاشجریان، فاطمه معتمد آریا و جعفر پناهی سپاسگزاری کرده است.



اهالی مطبوعات و فعالین حقوق بشر

دفتر تحکیم وحدت در بخش دیگری از بیانیه خود از زحمات روزنامه نگاران و بلاگرهای حامی جنبش سبز و همچنین فعالان و نهادهای حقوق بشری، به ویژه چهره هایی که طی ماه های اخیر بازداشت شده و در اسارت بسر می برند، قدردانی به عمل آورده و نوشته است: در بخش فعالین عرصه اطلاع رسانی ضمن تشکر از کلیه روزنامه نگاران و وبلاگ نویسانی که برای بسط آزادی بیان و دفاع از حقوق شهروندی تلاش می نمایند و با یادی از ده ها نشریه، هفته نامه و ماهنامه که به دلیل فعالیت های آزادیخواهانه شان توقیف شده اند وظیفه خود می دانیم یادی کنیم از بیش از 100 روزنامه نگاری که در ماه های اخیر دستگیر شده اند و تعداد زیادی از آن ها از جمله دکتر احمد زیدآبادی، بهمن احمدی امویی، سعید لیلاز همچنان پس از چندین ماه در زندان به سر می برند.



تقدیر از دانشجویان و فعالان سیاسی و مدنی

بزرگ ترین تشکل دانشجویی کشور اما در بخش دیگری از این بیانیه، ضمن تشکر و تقدیر از هزاران دانشجوی فعال در حوزه های مدنی، صنفی و سیاسی، و همچنین چهره های برجسته احزاب و گروه های سیاسی، از شمار کثیری از فعالان دانشجوئی و سیاسی که در راه آزادی بیان و به جرم ابراز عقیده متحمل زندان شده و یا هم اکنون در زندان اوین در جمع اسرای جنبش سبز هستند، یاد کرده و آورده است: وظیفه خود می دانیم یادی نماییم از تلاش های هزاران دانشجو که در دانشگاه های مختلف کشور به جرم ابراز عقیده و دفاع از آزادی های آکادمیک، دموکراسی و حقوق بشر با بازداشت و انواع محرومیت های تحصیلی و رفاهی رو به رو شده اند و همچنین یادی نماییم از دانشجویان در بند مجید دری، ضیاء نبوی، پیمان عارف و.... همچنین بر خود واجب می دانیم یاد شهدای دانشجو که در حوادث پس از انتخابات در کنار دیگر هموطنانمان آزادیخواه مان مظلومانه به تیر کین بدخواهان گرفتار آمده اند گرامی بداریم.در میان فعالین سیاسی و مدنی ضمن تقدیر از کلیه کسانی که در سال های اخیر با سخنرانی ها، مقالات و اعلام مواضع خود حامی آزادی بیان بوده اند وظیفه خود می دانیم یادی نماییم از اعضای نهضت آزادی، سازمان مجاهدین انقلاب، کارگزاران سازندگی، مجمع روحانیون مبارز و... به ویژه بیش از 30 عضو جبهه مشارکت و 5 عضو سازمان دانش آموختگان ایران [ادوار دفتر تحکیم وحدت]که تعدادی از آن ها، از جمله آقایان احمد زیدآبادی، محسن صفایی فراهانی، مصطفی تاج زاده، عبدالله مومنی و... مدتهاست در زندان به سر می برند.

در میان فعالین جنبش های مدنی وظیفه خود می دانیم یادی نماییم از فعایت های خیل کثیری از فعالین جنبش زنان، معلمان (آقای جعفر ابراهیمی)، کارگران و اقوام (آقای سعید متین پور) که در در طول یک سال اخیر بسیاری از آن ها به زندان افتادند وهمچنان از تلاش های خود فرو گذار نکرده اند.



تقدیر ویژه

دفتر تحکیم دانشجویی کشور در پایان این بیانیه با اشاره به مواضع و دیدگاه های شجاعانه آیات عظام منتظری، صانعی و بیات و تحسین تلاش های موسوی و کروبی در استیفای حقوق ملت، از هزاران زن و مرد و فعالان بی نام نشانی تقدیر کرده است که "طی ماه های اخیر علیه حاکمیت کودتایی به اعتراض" برخاسته اند: در نهایت با عنایت به مواضع روشنگرانه و شجاعانه آیات عظام منتظری، صانعی و بیات و همچنین آقای مهدی کروبی و مهندس میرحسین موسوی که در حوادث پس از انتخابات به حق سکوت ننمودند و همه سختی ها را به جان خریدند بایستی تقدیر و تشکر ویژه ای از هزاران زن و مرد این مرز و بوم که در اعتراض به فجایعی که در چند ما گذشته روی داده است به اعتراض برخاسته اند و با وجود تمامی تهدیدها، بازداشت ها و داغ و درفش ها هنوز از پای ننشسته اند، بنماییم. انسان های بی نام و نشانی که اگر دستگیر، محاکمه و شهید شوند کمتر نامی از آن ها به گوش می رسد و آن هنگام که به زندان می افتند خانوادهایشان نگران و بی سر پناه و بدون حامی مي مانند. اما با این وجود دلیرانه بارها به میدان آمده اند و در راه بسط آزادی بیان کوشیده اند.

از دیگرفعالینی که مورد تقدیر دفتر تحکیم قرار گرفته اند می توان به نویسندگانی چون عماد باقی، و وکلایی چون محمد مصطفایی، محمد علی دادخواه و...اشاره کرد.

دو آزادی در تهران، چند احضاردر همدان


پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۸
گسترش برخوردبافعالین زن
دو آزادی در تهران، چند احضاردر همدان
بهروز ثمره

همزمان با آزادی دو فعال جنبش زنان از زندان اوین، چند تن از فعالان زن به اداره اطلاعات استان همدان احضار شدند و بعد از بازجویی مورد تهدید امنیتی و فیزیکی قرار گرفتند.

راحله عسگری زاده و وحیده مولوی از فعالان زن که روز 13 آبان در خیابان دستگیر شده بودند، دیروز از زندان آزاد شدند. این دو فعال زن با قرار کفالت پنج میلیون تومانی اوین را ترک کردند. راحله عسگری زاده فعال کمپین یک میلیون امضا در پارک هنرمندان و وحیده مولوی از فعالان جنبش زنان در حوالی میدان هفت تیر تهران دستگیر شده بودند.

اما فشار به فعالان زن به تهران محدود نیست و بعد از انتشار خبر دستگیری دو تن از فعالان کمپین یک میلیون امضا در اصفهان، از همدان نیز خبر می رسد که سه تن از فعالان اجتماعی زن این استان به اداره اطلاعات احضار شده اند.

به گفته یک منبع مطلع در همدان، احضار زنانی که به اداره اطلاعات این شهر فراخوانده شده اند، کتبی نبوده بلکه به صورت تلفنی و همراه با تهدید بوده است. عمده این احضارها مربوط به فعالان سازمان های غیر دولتی و فعالان کمپینی، اما در ارتباط با حوادث بعد از انتخابات بوده است.

همچنین شنیده ها حاکی است که این تهدیدها به گونه ای بوده که هیچ یک از زنان احضار شده حاضر به گفت و گو در این باره با رسانه ها نشده اند. این چند فعال زن مجبور به دادن تعهدی کتبی شده اند که در آن جمع آوری امضا و هر گونه کار تبلیغی و ترویجی برای حقوق زنان غیر قانونی خوانده شده است.

به گفته منابع مطلع، نیروهای امنیتی و انتظامی استان همدان که کارنامه قتل زهرا بنی یعقوب، پزشک جوان تهرانی و تبرئه شدن از این جرم را در کارنامه دارند، خود رادر معرض پاسخگویی به افکار عمومی نمی بینند.

منابع آگاه در این شهر همچنین از فشار امنیتی به خانواده برخی از کشته شدگان حوادث اخیر خبر داده و افزوده اند خشونت پلیس و نیروهای انتظامی و امنیتی در شهرستانهایی که فعالان اجتماعی و سیاسی براحتی قابل شناسایی هستند، بیشتر است.

با طراحی های دولت کودتا:


پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۸
با طراحی های دولت کودتا:
آرش حجازی، قاتل ندا آقا سلطان معرفی شد
پرستو سپهري

عده ای از زنان بسیجی و حزب اللهی دیروز با تجمع دربرابر سفارت بریتانیا درتهران، ضمن معرفی آرش حجازی، به عنوان قاتل وی خواستار مجازات و استرداد او به ایران شدند.
بعدازظهرروزگذشته واز حوالی ساعت 14 عده معدودی از زنان وابسته به تشکل ها واحزاب حامی دولت کودتا با تجمع دربرابر سفارت انگلستان به "فراری" بودن قاتل نداآقاسلطان و اقامت او در انگلستان اعتراض کردند.دراین تجمع 80 نفره که حدود یک ساعت به طول انجامید، معترضین بادردست داشتن پلاکاردها وتابلوهای تبلیغاتی که بیشترآنها با حروف لاتین به نگارش درآمده بود، آرش حجازی را به عنوان قاتل آقاسلطان معرفی کردند وخواهان تحویل او به جمهوری اسلامی شدند. دراین پلاکارت هاآمده بود: ما خواهان استرداد قاتل ندا آقا سلطان به ايران هستيم.
Arash hejazi should return to iran " و "We want you to return neda agha sultan's murderer
تظاهر کنندگان حزب اللهی، همچنين تصاوير ندا آقاسلطان را به عنوان مقتول و آرش حجازي به عنوان قاتل در دست داشتند.این عده همچنین با سر دادن شعارهاي "خط نفاق و فتنه افشا بايد گردد، قاتل آقاسلطان رسوا بايد گردد"، "عاملان جنايت؛ آمريكا و انگليس"، "MI6 قاتل است، حجازي عامل است"، "آرش حجازي، قاتل آقاسلطان"، "انگليس مكار است، ملت ما بيدار است"‌، "آمريكا، انگليس، ننگ به نيرنگتان"، "مرگ بر آمريكا، مرگ بر انگليس"، "قاتل فتنه‌انگيز تحويل بايد گردد" خواستار تحويل آرش حجازي به ايران شدند.
گفتنی است دراین تجمع زهراالهیان، عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي و از حامیان دولت کودتا، ضمن سخنانی همه فعالیت های نهادهای حقوق بشری در ارتباط با قتل نداآقاسلطان را یک دسیسه سیاسی برعلیه دولت وملت ایرانی توصیف نمود وگفت: "پس از 24 ساعت متاسفانه جسد ندا آقاسلطان بدون روال قانوني و معاينات پزشكي قانوني به خاك سپرده شد و فرد مشكوكي به نام آرش حجازي كه چند روز قبل از اغتشاشات وارد ايران شده بود، بعد از اين اتفاق به انگلستان بازگشت و با تمامي رسانه‌هاي خارجي بر عليه جمهوري اسلامي ايران مصاحبه كرد".
وی سپس در ارتباط با بازبینی فیلم قتل آقا سلطان وتحلیل وتفحص این جریان درمجلس شورای اسلامی، خطاب به حاضرین دربرابر سفارتخانه انگلیس گفت: "اين حادثه در كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي رسيدگي شد و وزارت اطلاعات با در دست داشتن شواهدي عوامل پشت صحنه اين قتل را شناسايي كرده است و مشخص شد اين قتل از سوي بيگانگان طرح‌ريزي شده بود."
درپایان این مراسم معترضین با تهیه وامضای طوماربلندی خواهان بازگرداندن آرش حجازی به دولت ایران شدند.

آرش حجازی که پزشک و تنها نماینده تام الاختیار ترجمه آثار پائولو کوئیلو درایران است، در جریان قتل آقاسلطان توسط یک مامور بسیجی موتورسوار، در صحنه حاضر بود. حجازی پس ازاین ماجرابر اثر فشارنیروهای امنیتی دولت کودتا ازکشورخارج شد و به انگلستان رفت.

«موضع دولت اوباما در قبال جنبش سبز ايران»


روزنامه آمریکایی لس آنجلس تايمز در گفتگو با کريم سجاد پور کارشناس مرکز مطالعات کارنگی در واشنگتن نگاهی دارد به موضع دولت آمريکا در قبال جنبش اعتراضی در ايران.

لس آنجلس تايمز می نويسد در حاليکه دولت اوباما سعی می کند تماس و گفتگو با ايران در خصوص بحران هسته ای را ادامه دهد برخی نگران اند که جنبش مردمی و اعتراضی ايران در اين ميان فدا شود.

کريم سجاد پور که هم با ديدگاه های تحليلگران امور ايران آشناست و هم از ارزيابی های سياستگذاران دولت آمريکا اطلاع دارد معتقد است که نظر آنها در قبال جنبش اعتراضی ايران متنوع است.

به نوشته لس آنجلس تایمز با وجوديکه کریم سجادپور معتقد است که جنبش اعتراضی در ايران کماکان يک نيروی موثر باقی خواهد ماند اما برخی ديگر در واشنگتن با اين نظر مخالف اند.


کريم سجاد پور می گويد برخی از صاحبنظران در واشنگتن و بعضی از نهادهای دولت آمريکا معتقدند که جنبش اعترضی ايران يا به پايان عمر خود رسيده و يا ديگر چندان اهميتی ندارد. اما در تمام گفتگوها با سياستگذاران دولت باراک اوباما می شود دريافت که هيچيک از آنها با اين جنبش مخالف و يا به آن بی توجه نيستند.

لس آنجلس تايمز می افزايد که برای اکثريت سياستگذاران آمريکا هنوز زمان شرط بندی و يا سرمايه گذاری روی اين جنبش فرا نرسيده است. کريم سجاد پور می گويد به اصطلاح آنها نمی خواهند تمام تخم مرغ های خود را در سبد اين جنبش بگذارند.

به اعتقاد کريم سجاد پور نگرانی اصلی دولت آمريکا اين است که شتاب حرکت ايران به سوی توليد سلاح هسته ای تندتر از حرکت اين کشور به سوی دمکراسی است.

کريم سجاد پور در مصاحبه با لس آنجلس تايمز به نکته ديگری اشاره می کند و آن اينکه دولت آمريکا نگران است که حمايت بيشتر و علنی تر از جنبش اعتراضی ايران ممکن است زمينه ساز سرکوب بيشتر اين حرکت شود.

به گفته کريم سجادپور حمايت فعال و همدلی بيشتر آمريکا بااين جنبش می تواند بيش از آنکه مفيد باشد به ضرر آن تمام شود.

در عين حال نحوه برخورد چهره ها و محافل گوناگون در جنبش اعتراضی ايران در خصوص نقش دولت آمريکا باعث شده که اين کشور با احتياط بيشتر ی عمل کند.

به گفته کريم سجادپور برخی در ايران معتقدند که آمريکا بايد حمايت بيشتری از اين جنبش بکند در حاليکه ديگرانی هستند که می گويند حرکت برای اصلاحات در ايران يک موضوع داخلی است و حمايت آمريکا عامل مخربی خواهد بود.

کريم سجادپور در ادامه مصاحبه با لس آنجلس تايمز به موضوع حقوق بشر اشاره کرده و می گويد به دنبال فضای سرکوب شديدی که بر ايران حاکم شده است دولت اوباما می تواند از رفتار حکومت ايران و نقض موازين بين المللی در اين زمينه به شکل صريح تری انتقاد کند.

کريم سجاد پور می افزايد که هيچ ترديدی ندارد که برجسته کردن مسئله حقوق بشر فشار زيادی به حکومت ايران وارد کرده و آنرا مجبور خواهد کرد که در رفتار خود احتياط کند. اگر آمريکا سياست گفتگو و مذاکره باايران را ادامه دهد مردم ايران به اين نتيجه خواهند رسيد که آمريکا ابر قدرت دو رويی است که حاضر است به بهای سنگينی برای مردم با حکومت ايران معامله کند.

کريم سجادپور خاطر نشان می کند که برقراری تماس با ايران موضوع مهمی است ولی اين تماس فی النفسه هدف نيست بلکه راهی است برای مهار برنامه های هسته ای و متعادل کردن سياست خارجی ايران در منطقه.

او شک دارد که جناح های فعلی حاکم بر ايران خواهان يک نوع تجديد مناسبات با دولت آمريکا باشند.

به گفته کريم سجادپور تا زمانيکه محمود احمدی نژاد در راس دولت و آيت الله خامنه ای رهبر و تصميم گير نهايی است، بعيد است ايران در مورد مسائل مهمی مثل برنامه هسته ای و يا بحران خاورميانه با آمريکا به توافق برسد.

در ادامه اين گفتگو با لس آنجلس تايمز کريم سجاد پور ضمن مخالفت با سياست تغيير رژيم و شعارهای تند دوران جورج بوش می گويد اطمينان دارد که جناحهای حاکم از جمله رهبر ايران و محمود احمدی نژاد از حمله نظامی آمريکا به ايران استقبال خواهند کرد چون اين تنها اميد آنها برای ساکت کردن صدای مخالفان و برطرف کردن شکاف های موجود در هيات حاکمه ايران است.

در پايان اين گفتگو کريم سجادپور می گويد کنار گذاشتن حمله نظامی به اين معنا نيست که دولت آمريکا بايد روابط حسنه ای با ايران برقرار کند. به اعتقاد وی آمريکا بايد از اتخاذ سياستهايی که موجب تضعيف جنبش اعتراضی ايران می شوند پرهيز کند و اين به معنای ادامه هوشيارانه سياست تماس ، گسترش محورهای گفتگو ورای برنامه هسته ای و پرهيز از رويارويی نظامی است.

مخترع کلاشنيکوف ۹۰ ساله شد



ميخائيل کلاشنيکوف استوار یگان زرهی ارتش سرخ در سال ۱۹۴۲ زمانی که به خاطر جراحت در جنگ جهانی دوم در بيمارستان بستری بود اولين مدل از تفنگ اتوماتيک کلاشنيکوف را طراحی و اختراع کرد.

اما همانطور که روس‌ها اصطلاحا می گويند اولين گلوله هميشه اشتباه شليک می شود . اولين مدل کلاشنيکوف اشکالات فنی و ساختاری اساسی داشت و اين اسلحه هم اکنون در موزه تسليحات روسيه زير نام ميخائيل کلاشنيکوف نگهداری می شود.

چند سال طول کشيد تا بالاخره ميخائيل کلاشنيکوف مدل نهايی اين سلاح را تکميل کرد. اسلحه ای که از آن پس لقب «بهترين ابزار جنگی» را در سراسر جهان کسب کرد. اين اسلحه با نام صنعتی AK-۴۷ شناخته می شود. حرف Aو K علائم اختصاری مسلسل کلاشنيکوف در زبان روسی هستند و عدد ۴۷ سال اختراع مدل نهايی آن است.


.روز سه شنبه ميخائيل کلاشنيکوف مخترع پر آوازه اين مسلسل دستی ۹۰ ساله شد و اين روز از سوی دولت روسيه با اهميت فراوان برگزار شد. ديميتری مدودف رييس جمهور روسیه عالی ترين نشان دولتی روسيه يعنی مدال قهرمانی را به آقای کلاشنيکوف اعطا کرد. رييس جمهور روسيه خطاب به وی گفت: «شما نه تنها خالق مسلسل معروف کلاشنيکوف بلکه مخترع يک محصول ملی هستيد که تمام مردم روسيه به آن افتخار می کنند.»

ولاديمير پوتين نیز با ارسال يک نامه تبريک رسمی برای ميخائيل کلاشنيکوف وی را يک قهرمان و طراح اسلحه ای شناخته شده در سطح جهان توصيف کرد. نخست وزير روسيه در اين نامه گفت: «شما زندگی طولانی و پر افتخاری داشته ايد که با برگ های مهم در تاريخ قهرمانی و فعاليت های نظامی کشور ما گره خورده است. اختراع بزرگ شما يعنی مسلسل کلاشنيکوف به اعتراف جهانيان يکی از بهترين اختراعات قرن بيستم است.»

در کتاب اختراعات بزرگ جهان «گينس» مسلسل کلاشنيکوف به عنوان پر استفاده ترين سلاح در سطح جهان شناخته شده است. در تمام شش دهه گذشته اين مسلسل برای بسياری از ارتش های جهان و گروه های شبه نظامی در سراسر دنيا بهترين اسلحه بوده است.

به گفته دفتر دولتی صدور تسليحات روسيه به غير از خود اين کشور هم اکنون بيش از ۵۰ کشور جهان از مدل های مختلف کلاشنيکوف استفاده می کنند و دو کشور زامبيا و موزامبيک شمای اين مسلسل را در آرم دولتی خود حک کرده اند.

به گفته مسئولان دفتر صادرات تسليحاتی روسيه حدود نيمی از ۱۰۰ ميليون مسلسل کلاشنيکوف که هم اکنون در سراسر جهان وجود دارد توليدات تقلبی هستند و بدون دريافت جواز و يا بدون موافقت دولت روسيه توليد شده اند.

ميخائيل مخترع مسلسل AK-۴۷ می گويد راز موفقيت اين اسلحه در دو نکته است: سادگی و قابل اتکا بودن آن.

به گفته کلاشنيکوف اختراع يک ابزار يا وسيله ساده بسيار دشوارتر از اختراع يک وسيله پيچيده است. آقای کلاشنيکوف می گويد: «ساده بودن يک اسلحه نکته ای حياتی است چون يک سرباز عادی اطلاعات و فرصت لازم برای کار با ابزارهای پيچيده را ندارد و در لحظات خطرناک درگيری مسلحانه زمانی که دشمن حمله می کند کسی فرصت به کارگيری يک اسلحه پيچيده را ندارد.»

اسلحه کلاشنيکوف در عين حال به خاطر قابل اتکا بودن و مقاوت آن شهرت فراوانی دارد. در فيلم مستندی که تلويزيون روسيه به اين مناسبت پخش کرد نشان داده می شود که مسلسل کلاشنيکوف حتی پس از ضربات محکم و يا افتادن در گل و لای به خوبی شليک می کند. در اين فيلم گزارش می شود که کارخانه اسلحه سازی شهر ايژوسک ، زادگاه ميخائيل کلاشنيکوف، در حال تکميل کردن مدل جديدی از اين مسلسل است که به گفته طراحان آن حتی ۴۰ درصد از نمونه های قبلی قابل اتکاتر است.

ميخائيل کلاشنيکوف در سن ۹۰ سالگی هنوز به کار و طراحی اسلحه در اين کارخانه ادامه می دهد و همزمان در حال نوشتن ششمين کتاب خود است که مثل کتاب های قبلی عنوان آن در برگيرنده اين عبارت است :«هر آنچه که به آن نياز داريم بايد ساده باشد.»

سئوالی که در چند دهه گذشته به کرات از ميخائيل کلاشنيکوف پرسيده شده و سئوالی که او از آن بيزار است اين است که آيا او از مرگ هزاران نفر که با اسلحه اختراع شده توسط وی کشته شده اند متاسف نيست؟ ميخائيل کلاشنيکوف برای اين سئوال يک پاسخ ساده و هميشگی دارد و آن اينکه :«من اين اسلحه را برای دفاع از مرزهای سرزمين مادری ام اختراع کرده ام و اميدوارم که در آينده نيز در همين راه به کار گرفته شود و به وظيفه خود عمل کند.»

اعلامیه شورای ملی مذهبی ایران


اعلامیه شورای ملی مذهبی ایران
از خارج چپ روی را تشویق نکنید
بیانیه شماره 8 موسوی
شناسنامه جنبش سبز است



شورای ملی مذهبی ایران که رهبری آن با مهندس عزت الله سحابی است، با صدور اطلاعیه ای، ضمن جمع بندی دو تظاهرات جنبش سبز در روزهای قدس و 13 آبان ضمن تاکید بر وسعت گیری این جنبش اعلام داشت که هیچ نیروئی دیگر نمی تواند این جنبش را نادیده بگیرد.

در این اطلاعیه آمده است:



حضور فعالان جنبش سبز در روز قدس و 13 آبان ، یک بار دیگر نشان داد که این جنبش قابل حذف و سرکوب نیست و مردم ايران دوران جديدی را در سير تاریخی تلاش برای کسب آزادی و برخورداری از حاکمیت ملی رقم زده اند. آثار و پيامد های جنبش سبز کنونی آنچنان گسترده و وسيع است که هيچ نيروی سياسی در داخل و خارج کشور نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد. برآمدن این جنبش بسياری از صف بندی‌هاي نيروهای سياسی را دگرگون ، و دستاورد های قابل توجهی را در برابر همه نيروها قرار داده است.

1- جنبش سبز ايران عليرغم موانع پر شمار و شرايط پليسی– امنيتی موجود ، واجد ارزش ها و هویتی است که بقای آن را تضمين می کند. باور به عدم خشونت، اصرار بر مدارا، تاکيد بر دمکراسی و آزادی، پيوند با مدنيت و اخلاق مداری، ابعاد مهمی از هويت جنبش سبز مردم ايران را تشکيل می دهند که وجوه تمايز برجسته و روشنی با هويت برخی نيروهای حاضر در ساختار قدرت با نظام ارزشی مبتنی بر خشونت ، استبداد و خودکامگی دارد .

2- اين جنبش مثل بسياری از جنبش های نوين دوران ما، واجد تکثر و تنوع تحسين بر انگيزی است. آموزه های جنبش که اغلب در خلال بيانيه های مهندس مير حسين موسوی و مواضع و ديدگاه های آقایان مهدی کروبی و سید محمد خاتمی منعکس شده، همگی با تاکيد و تصريح بر پذيرش تکثر درونی جنبش سبز، همه نيروهای علاقمند به ايرانی آباد، آزاد و توسعه يافته را دعوت به همراهی می کند .

بنابراين جنبش سبز، نهضتی دمکراتيک و مرکب از همه نيروهاي مدافع آزادی، عدالت و منافع ملی با مشی اصلاح طلبانه است. از این رو جريان ملی مذهبی نيز با موج سبزی که در سراسر ايران در حال گسترش است، همراهی و حمایت کرده و به ايفای نقش و وظايف خود در این راستا می پردازد .

3- اگر چه جنبش سبز مردم ايران در آغاز راه قرار داشته و عمر آن از چند ماه فراتر نمی رود، اما تبار اين حرکت را بايد درتلاش های تاريخی یک صد ساله مردم ايران، برای دستیابی به دمکراسی و حق حاکمیت ملی جستجو کرد. جنبش اصلاحی نیز که به پيروزی آقای محمد خاتمی در انتخابات رياست جمهوری سال 1376 منجر شد، اگرچه اجازه نيافت تا به مطالبات عمومی جنبش پاسخ دهد، اما آثاری ماندگار بر ذهن و روح ايرانيان برای ورود به عرصه های جديد دستیابی به آزادی و دمکراسی بر جای گذاشت.

4- جنبش سبز مردم ايران مثل بسياری از جنبش های نوين در عصر ما قدرت و ظرفيت آن را دارد تا با پيوند و ارتباط شبکه های گسترده ای از افراد علاقمند، انجمن ها و احزاب تحول خواه و جنبش های با مطالبات خاص، به تقويت جامعه مدنی و افزايش قدرت در عرصه عمومی، راه را برای حل بسياری از گره های تاريخی ایران هموار کند و چشم اندازی از رسيدن جامعه به تعادل پایدار در ساختار سياسی و عرصه عمومی را پيش روی ما بگشايد.

5- جنبش سبز آزمونی شد تا نشان دهد چگونه استقلال نهاد دين می تواند بر ارج و قرب و اعتبار مراجع و روحانيون مستقل، نزد مردم بيفزايد. نقش بی بديل حضرات آيت الله العظمی حسينعلی منتظری و آيت الله یوسف صانعی و ... در حمايت از خواست ها و مطالبات جنبش سبز بی شک سرمايه عظيمی خواهد بود که مردم ایران را در مسير مبارزه برای نيل به جامعه ای آزاد و دمکراتيک ، ياری و پشتيبانی خواهد کرد.

6- ما عليرغم موفقيت های قابل توجه جنبش سبز طی ماههای اخير نمی توانيم نگرانی خود را نسبت به مخاطراتی که پيش روی جنبش قرار دارد پنهان کنيم . يکی از مهمترين تهديد های جنبش نه از جانب اقتدار گرايان که بيشتر از سوی برخی از دوستان جنبش است که بر نگرانی ها و دغدغه ها می افزايد . با توجه به اعمال خشونت از سوی اقتدارگرایان، جنبش سبز ايران بالقوه استعداد آن را دارد تا در دام چپ روی افتد و دامنه مطالبات و انتظارات را بیرون از ظرفیت های واقعی افزايش دهد يا بخواهد ره صد ساله را يک شبه طی کند . در چنین وضعی، نه تنها امکان دريافت پاسخ مناسب را نداشته، بلکه امکان بسيج، وحدت و نیرو گرفتن اقتدارگرایان را فراهم می کند. از اين رو مايليم نگرانی خود را نسبت به اظهارات برخی فعالان سياسی و اجتماعی در داخل و خصوصاً خارج کشور که از مطالبات مشترک این جنبش که در بیانیه شماره هشت آقای موسوی آمده استفراتر می روند اعلام داشته و آنها را به اتخاذ مواضع مسئولانه تر دعوت کنيم . از سویی، کمبود یک رسانه نزدیک به رهبران جنبش را احساس کرده و هم چنین بر نیاز و ضرورت رهبری نسبی شبکه های فعال غیر متمرکز از سوی رهبران جنبش تاکید می نماییم .

7- طی سال های اخير فعالان جنبش های دانشجويي، کارگری، حقوق بشر، معلمان، زنان، اقوام و ... نقش موثر و فعالی در جامعه ايران داشته اند . بی شک جنبش سبز نيز از دستاوردها و سرمايه های اين جنبش ها بهره مند شده است . جنبش سبز اینک "عام ترین" مطالبات مشترک همه جنبش های "خاص" را نمایندگی می کند. اما این به معنای انحلال هیچ کدام از جنبش های خاص نیست. تداوم این جنبش ها مکمل جنبش سبز بوده و در وضعیت کنونی که شاهد نوعی توازن متقابل بین نیروی حذف ناپذیر جنبش سبز و قدرت سرکوبگر متکی به در آمد نفت هستیم، می تواند هم مطالبات خاص اقشاری از جامعه را پی گیری کرده و هم یاری رسان و مکمل جنبش سبز باشد .

8- ما هم چنین معتقدیم گسترش جغرافیایی و طبقاتی جنبش سبز می تواند بتدریج توازن قوا را به نفع این جنبش و اهداف حق طلبانه، دمکراتیک و عدالت طلبانه آن که بیانگر تداوم جنبش های یکصد ساله اخیر ایران است تغییر دهد .

9- ما از موضع دفاع از منافع ملی به جریانات افراطی خشونت گرای حاکمیت هشدار می دهیم که از سیاست سرکوب و پیگیری بیهوده خط مشی خیالی حذف جنبش سبز دست بردارند و این جنبش را به عنوان پژواک صدا و ندای بخش مهمی از مردم و نخبگان جامعه ایرانی به رسمیت بشناسند و بجای سرکوب و متهم کردن آن به اتهامات واهی ، وارد گفتگو و پاسخ دهی به مطالبات حق طلبانه و مسالمت آمیز آن شوند . این امر به نفع همگان و پاسدار منافع ملی ایرانیان خواهد بود .

شورای فعالان ملی مذهبی 18-8-88

پزشک بی طرف جنازه فتاحیان را معاینه کند


پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۸
پیشنهاد شیرین عبادی در مصاحبه با روز:
پزشک بی طرف جنازه فتاحیان را معاینه کند

شیرین عبادی، رییس کانون مدافعان حقوق بشر وبرنده جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۳ در مصاحبه با روز ضمن اظهار تاسف از اجرای اعدام احسان فتاحیان فعال کرد،به خانواده وی پیشنهادکرد خواستارمعاینه جسد احسان قبل از دفن شوند. وی در عین حال افزود: من فقط به عنوان یک مادر سوال می کنم آیا رییس دادگاهی که چنین حکم غیرعادلانه و غیرقانونی را صادر کرد شب می تواند با وجدانی راحت در کنار فرزندانش به سر ببرد؟

این گفت وگو را می خوانید.


ارزیابی شما ازاعدام احسان فتاحیان به عنوان زندانی سیاسی عقیدتی با شرایطی که درپرونده وی وجودداشت، آن هم با اصرار مقامات قضایی چیست؟

صدور واجرای حکم اعدام، آن هم برای یک زندانی سیاسی بدترین نوع نقض حقوق بشر است. در ضوابط بین المللی حقوق بشر که دولت ایران قبلا آن را پذیرفته و متعهد اجرای آن شده است، حکم اعدام ممنوع است و فقط برای بدترین جنایات، یعنی قتل عمد با سبق تصمیم می توانند آن را اجرا کنند. در این مورد هم توصیه می شود آن را تبدیل به مجازات های دیگری از جمله حبس ابد نمایند. برهمین اساس است که اصولا کشورهای زیادی درجهان مخالف حکم اعدام و معتقد هستند جان را خدا داده وخدا باید بگیرد. هیچ دادگاهی نمی تواند به هیچ علتی، حتی جنایت حکم اعدام صادر کند. متاسفانه دولت ایران، طبق گزارش های بین المللی بعد از چین بیشترین تعداد اعدام را درسالهای گذشته داشته و این موضوع باعث تاسف است. از همه بدتر اینکه حکم اعدام در مورد زندانیان سیاسی و همچنین افرادی که هنگام وقوع جرم کمتر از ۱۸ سال سن دارند صادر واجرا می شود که این درحقیقت بسیار باعث تاسف وشرمساری است. من شخصا به خانواده شادروان احسان فتاحیان تسلیت گفته و متاسفم از اینکه تمام تلاش های من وسایر مدافعان حقوق بشر و وکیل محترم وی بدون نتیجه ماند و ما شاهد اعدام یک جوان، صرفا به جرم سیاسی بودیم. بایستی توجه داشت که او هرگز دست به خشونت نزد و بر مبنای اعتقاد خود سمپات یک حزب سیاسی بود. دولت به هیچ وجه نمی تواند ادعا کند چون این حزب را به رسمیت نمی شناسد، براین اساس حق دارد اعضا و سمپات های ان حزب را به مجازات برساند. ضمن اینکه آزادی احزاب در قانون اساسی تضمین شده و هیچ حزبی برای فعالیت نیازمند کسب موافقت از دولت نیست. بنابراین تا زمانی که فردی دست به خشونت نزده و تحت عقاید سیاسی مرتکب جنایت نشده نمی بایستی صرفا به خاطر داشتن یک عقیده مجازات شود چه برسد به انکه به اشد مجازات، یعنی اعدام محکوم شود. درمورد شادروان فتاحیان حکم او در مرحله اول ده سال حبس بود ولیکن بدون آنکه پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شود دردادگاه تجدیدنظر استان حکم او از ده سال حبس به اعدام تشدید واجرا شد. من فقط به عنوان یک مادر سوال می کنم آیا رییس دادگاهی که چنین حکم غیرعادلانه و غیرقانونی را صادر کرد شب می تواند با وجدانی راحت در کنار فرزندانش به سر ببرد؟


خانواده شادروان فتاحیان نتوانسته اند قبل از اعدام وی را ببینند. این موضوع از نظر حقوقی چه وضعیتی دارد؟

طبق موازین اسلامی و طبق اصول انسانی هرفرد قبل از اعدام می بایستی با خانواده خود ملاقات کند و وصایای خود را انجام دهد. بسیار متاسفم که یک انسان بیگناه به صرف داشتن عقیده اعدام شده وحتی در آخرین لحظات نتوانست خانواده خود را ملاقات کند. من به خانواده شادروان فتاحیان توصیه می کنم که قبل از دفن وی جسد او را به وسیله پزشک مورد اعتماد خود مورد معاینه قرار دهند مبادا که او در زندان تحت شرایط نامساعد قبلا فوت کرده باشد و برای مخفی نگهداشتن مرگ او ترتیب محاکمه ای به این صورت را داده باشند. این فرضی است که هر چند احتمال آن ضعیف است اما بهتر است که از نظر دور نگه داشته نشود. توصیه من این است که قبل از دفن، طبیب مورد اعتماد خانواده او را معاینه کند.


آیا چنین اعدامی ادامه روندی نیست که طی چندسال گذشته در خصوص اعدام زندانیان عقیدتی، با نفوذ محافل سیاسی وامنیتی روی پرونده های قضایی شدت گرفته است؟

اعدام شادروان فتاحیان نشان از بی عدالتی در دستگاه قضایی دارد و متاسفانه نشان از عدم استقلال قضات دارد. من مایل هستم به نمونه دیگری اشاره کنم. یکی از همکاران محترم من خانم نسرین ستوده که وکیل شناخته شده مدافع حقوق بشر و از وکلای همکار کانون مدافعان حقوق بشر هستند چند روز قبل به عنوان متهم به دادگاه انقلاب احضار می شوند. ایشان به بازپرسی نمی روند چرا که احضاریه برخلاف قانون تنظیم شده بود وچنین احضاریه ای مورد توجه یک وکیل نباید قراربگیرد. اما از آنجاییکه وی خود را مقید به مقررات و موازین قضایی می دانستند وکیل خود خانم جعفری را نزد بازپرس مربوطه می فرستند تا ببینند موضوع اتهام چیست. در آنجا در کمال تعجب بازپرس مربوطه به وکیل ایشان می گوید که به خانم ستوده بگویید که به دایره ویژه امنیت در وزارت اطلاعات مراجعه کنند و در آنجا از ایشان بازجویی خواهد شد. سوال من این است که چگونه یک قاضی استقلال قضایی خود را از دست می دهد که چنین صراحتا اعلام می کند که من حاضر به بازجویی نیستم و وزارت اطلاعات باید بازجویی کند. متاسفانه در برخی از پرونده های سیاسی هم به همین شکل عمل می شود. یعنی تصمیمی که دادگاه می گیرد بر اساس گفته های وزارت اطلاعات است. وزارت اطلاعات می بایستی برای حفظ امنیت کشور فعالیت کند وحق ندارد در مراحل قضایی دخالت کند. قضات ما نمی بایستی بدون چون وچرا از نظریات وزارت اطلاعات اطاعت کنند تا حدی که بازپرس اعلام کند که برای بازجویی بایستی به وزارت اطلاعات مراجعه کنید. امیدوارم که این شیوه تغییر پیدا کند، قضات استقلال بیشتری داشته باشند و قانون را رعایت کنند واحکامی را که تحت نفوذ وزارت اطلاعات صادر شده، لغو کنند.


آیا ممکن است چنین احکامی مانند سالهای اول انقلاب آغاز یک روند خطرناک اعدام باشد؟

وضعیت با ان زمان کاملا تفاوت کرده است. ما در عصر اطلاعات رسانی هستیم. سی سال پیش اینترنت و تلفن های همراه دردسترس نبود. هر اتفاقی که در هر گوشه جهان رخ می دهد همه مردم جهان مطلع می شوند. اعدام هایی که در سالهای اول انقلاب رخ داد دیگر نمی تواند تکرار شود. چرا که جهان به آنچه که درهر کشوری رخ می دهد حساس است وعصر اطلاع رسانی در کوچکترین فاصله خبر را به همه جا می رساند.