| |||
|
Friday, February 22, 2013
امریکا در پی براندازی است برنامه اتمی ج. اسلامی بهانه محسن مسرت اخیرا بیانیه ای به امضای 121 نفراز فعالین سیاسی ایرانی خارج از کشور انتشار یافته که در آن از دولتمردان جمهوری اسلامی خواسته شده است که "پیش از فاجعه به مناقشه هسته ای پایان دهید". نویسندگان ضمن تاکید به مخالفت "با دیدگاه هایی که از تشدید بحران اتمی استقبال میکنند تا زمینه را برای میدان داری و عاملیت کشور های خارجی برای مدیریت تغییر نظام سیاسی در ایران مساعد شود از همه آنهائیکه " تا به امروز با سکوت خود در رابطه با تداوم برنامه غنی سازی اورانیم دست ولی فقیه را برای کشاندن ایران به این ورطه آزاد گذاشته اند" خواسته اند که " به منافع ملی ایران بیاندیشند و رژیم را با یک تفاهم منطقی در زمینه برنامه اتمی که خطر حمله نظامی را منتفی کند تشویق نمایند" از نظر نویسندگان بیانیه مقصود از تفاهم منطقی چیز دیگری نیست جز" توقف موقت درجه ای از غنی سازی اروانیوم ، اجرای پروتوکل الحاقی و پذیرش قطعنامه های شورای امنیت " یعنی قبول کلیه خواستهای ایالات متحده و غرب. اینجانب با اصل مطرح شده جلوگیری از جنگ علیه کشورمان و دخالت نظامی یا غیر نظامی برای تعین سرنوشت مردم و تمامیت ارضی ایران با نویسندگان بیانیه بدون قید و شرط موافقم. اما بنظر من پیشنهاد آنها برای جلوگیری از فاجعه جنگ اگر ساده لوحانه نباشد حداقل از مفروضات غیر واقعی و اعتماد کامل به اینکه غرب در مناقشه هسته ای با ایران نیت سوئی ندارد و این فقط جمهوری اسلامی است که به دنبال" ماجراجوئی و عظمت طلبی "میباشد، سرچشمه میگیرد. معلوم نیست که آیا نویسندگان بیانیه کلیه پیامدهای پیشنهاد خود را ارزیابی کرده اند ؟ آیا آنها اصولا تحلیلی دقیق و مستندی از انگیزه های آمریکا و غرب در مناقشه هسته ای با جمهوری اسلامی لا اقل برای خودشان دارند و مطمع اند که اگر جمهوری اسلامی پیشنهادشان را عملی نماید و کلیه خواسته های غرب را هم بپذیرد آنها تحریم ها را لغو نموده و با جمهوری اسلامی از سر آشتی در میایند؟ اگر چنین نشد و رهبران سیاسی غرب علیرغم قبول خواسته های آنها از طرف جمهوری اسلامی شروع به زمزمه در این باره نمودند که به رهبران جمهوری اسلامی اصولا نمیتوان اعتماد نمود و لذا قطعا پشت سرموافقت آنها حیله ای خوابیده است، در اینصورت نسخه نویسندگان بیانه 121 نفربرای جلوگیری از جنگ و جلب توافق غرب چه خواهد بود ؟ آیا باید خواستهای بعدی غرب را، مثلا کنترل وسیع مراکز نظامی ایران را هم قبول کرد که آنها به احتمال زیاد با توجیه اینکه ایران هنوز به اندازه کافی اعتماد سازی نکرده است به میان خواهند آورد؟ طرح این سئوال نشان میدهد که نمیتوان از کنار انگیزه های غرب به سادگی گذر نمود و یا از این فرض حرکت کرد که انگیزه های واقعی ایالات متحده و غرب با آنچه که آنها مدعی هستند تطابق کامل دارند، یعنی آنها قصدشان فقط اینست که از گسترش تسلیحات هسته ای جلوگیری کنند، سدی جلوی مسابقه تسلیحاتی هسته ای در خاورمیانه و نزدیک بر پا نمایند و در آخرین تحلیل هم مانع تهدیدات جدیدی برای موجودیت اسرائیل و تکرار واقعه هولوکاوست شوند و انها غیر از این انگیزها هیچ نظر دیگری نداشته و بخصوص هدف تغییر رژیم در ایران را دنبال نمی کنند. قبول انگیزه های طرح شده از طرف آمریکا و غرب میتواند هم نشانه خوش نیتی و یا ساده لوحی نویسنگان بیانیه باشد و هم اینکه آنها هم در حقیقت با رفتار غرب ونظام مسلط آمریکائی مشگلی ندارند. اما از دید من قبل از هر چیز ضروری است که حداقل در ارزیابی خودمان از مناقشه هسته ای غرب با جمهوری اسلامی صداقت به خرج دهیم وبا تکیه به منافع ملی ودفاع از تمامیت ارزی کشورمان هم که شده وعلیرغم مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی رفتار آمریکا و غرب را نیز با معیارهای انتقادی و علمی به بحث بکشیم. در غیر این صورت قطعا در همان چاله ای خواهیم افتاد که طرفداران تشدید مناقشه هسته ای برای تغیر رژیم به همسوئی با ایالات متحده و غرب در آن غوطه ورند و نویسندگان بیانیه نمی خواهند در آن چاله بیفتند. اما رفتار آمریکا و غرب در مناقشه هسته ای با ایران سئوالات بسیاری را پیش میکشد که من در پائین انها را مطرح میکنم: الف- چرا تا کنون امریکا و غرب که خطر را دربرنامه هسته ای جمهوری اسلامی می بینند، کمترین تعمقی را در باره خطرات هیجان انگیز خود فن آوری هسته ای بکار نبرده اند که اگر خطری با استفاده از این فن آوری برای بشریت وجود دارد منبع این خطررا ریشه کن نمایند. و اما اگر جامعه جهانی برای محدود کردن خطرات استفاده ازاین فن آوری قرارداد ان پی تی را تدوین کرده است، پس چرا در این قرارداد حق استفاده صلح آمیزاز آن همراه با کلیه تاسیسات لازمه از جمله تغلیظ وچرخ سوخت به کشورهای عضواعطا شده است، انگونه که تا کنون جز هشت کشور مسلح به بمب های هسته ای حد اقل بیست کشور دیگر از جمله آلمان، ژاپن، آفریقای جنوبی، آرژانتین، برزیل و اکثر کشورهای اروپای شرقی ظرفیتهای هسته ای را که جمهوری اسلامی هنوز در دست ندارد مدتهاست در اختیار دارند واز قرار معلوم جامعه جهانی تا بحال با آنها هیجگونه مشگلی هم نداشته است. بنابراین اگر مشگلی برای منع گسترش سلاحهای هسته ای وجود دارد این مشکل از یکطرف در خود فن آوری هسته ای و از طرف دیگر در قرارداد ان پی تی نهفته است که به این عده ازکشورها اجازه کسب ظرفیت ها و امکانات دسترسی به بمب هسته ای را آنهم بصورت قانونی اعطا کرده است و نه در استفاده از این حق از طرف جمهوری اسلامی. اما حقیقت این است که تا کنون آمریکا وغرب در کل کوچکترین اقدامی برای تغییر و تصیح ان پی تی نکرده اند و این خود اثبات میکند که مشگل اصلی آنها خود رژیم جمهوری اسلامی است و نه جلوگیری از گسترش تسلیحات هسته ای. ب- اما آیا این استدلال آمریکا، غرب و اسرائیل باور کردنی است که تسلیحات هسته ای جمهوری اسلامی -اگر این کشور موفق به دسترسی به آنها بشود، چیزی که تا کنون قابل اثبات نبوده است- تهدید بزرگی برای موجودیت اسرائیل خواهد بود؟ این استدلال بنظر من نمیتواند آنگونه جدی باشد که آمریکا و غرب مجبور باشند بخاطر آن جمهوری اسلامی را به انزوا بکشانند، تحریمهائی را وضع نمایند که به اقتصاد خودشان نیز صدمه بزند و یا در آخرین تحلیل گزینش پر خطر و پرصدمه جنگ جدیدی در خاورمیانه را انتخاب نمایند. و این در حالی است که راه حل بسیار ساده تر و بی خرج دیگری برای حفظ موجودیت اسرائیل وجود دارد، بدین ترتیب که این کشور به اتحادیه نظامی ناتو بپیوندد، که در این صورت امنیت و موجودیت آن میتواند تا آن حدی تامین گردد که خود اسرائیل هرگز به آن نائل نخواهد گردید. ایا اصولا امنیت نظامی بالاتری از چتر هسته ای ناتومیتواند برای کشوری وجود داشته باشد، که حتی روسیه و چین هم نمیتوانند به آن بی توجه باشند چه رسد به ایران احتمالا هسته ای؟ در حقیقت اسرائیل در حال حاضر عملا جزو ناتو است و مداوم در دریای مدیترانه ، در کانادا و سایر کشورهای عضو ناتو به مانورهای کوناگون مشترک نظامی مشغول است. اما اینکه چرا تا به حال نه خود اسرائیل و نه کشورهای عضو ناتو این گزینه را برای حفظ موجودیت این کشور جدابافته بمیان نیاورده اند بحثی است جداگانه. ولی با این روال این استدلال که برنامه هسته ای جمهوری اسلامی برای امنیت و موجودیت اسرائیل تهدید بزرگی خواهد بود و لذا اسرائیل به تنهائی یا مشترکا با آمریکا در صورت لزوم حتی چاره دیگری برای جلوگیری از آن جز در گیری نظامی ندارند نه تنها قابل قبول نیست بلکه مضحکانه نیز میباشد. پ- استدلال دیگر ایالات متحده وغرب در مناقشه هستی با ایران جلوگیری از مسابقه تسلیحات هسته ای در منطقه حساس خاورمیانه و نزدیک است، گوئی که مسابقه هسته ای در منطقه با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی شروع میشود و با جلوگیری از آن هم پایان میابد. این استدلال نه از منظر علمی قابل قبول است و نه با واقعیت تطابق دارد. غرب و آمریکا تا کنون بطور کلی با مناقشه هسته ای خود با ایران از دریچه غیرعلمی ومتد دستچینی (سلکسیون) ونه متد تمامیت نگری که متد علمی میباشد نگریسته اند و حقایق را آنطور که در چارچوب اهداف و رفتارشان میگنجد به دلخواه خود ردیف کرده اند. آنها تا کنون ازطرح این واقعیت که زرادخانه بیش از دویست بمب اتمی اسرائیل ریشه اصلی مسابقه تسلیحات هسته ای در منطقه است، طفره رفته اند و مانند خود اسرائیل سرشان را مثل کبک زیر برف کرده و از وجود ظرفیت های هسته ای اسرائیل اظهار بی اطلاعی میکنند و یا اینکه ارزیابی خود از درگیریهای خاورمیانه و نزدیک را بر این فرض پایه ریزی میکنند که تسلیحات هسته ای اسرائیل اصولا وجود خارجی ندارد .از این رویه دوروئی و یکجانبه نگری اردوگاه غرب به مناقشه هسته ای با ایران و به بسیاری از درگیریهای منطقه و جهانی از جمله درسوریه که بگذریم این سئوال مطرح است که اگر انگیزه این اردوگاه در قبال برنامه هسته ای جمهوری اسلامی واقعا جلوگیری از مسابقه تسلیحاتی در منطقه است پس چرا تا بحال از تشکیل کنفرانس بین المللی برای ایجاد منطقه خالی از تسلیحات کشتار دستجمعی حمایت نمیکنند، در حالیکه این کنفرانس که با ابتکار مصر و حمایت اکثریت کشورهای عضوسازمان ملل در سال 2010 به تصویب رسید و قرار بود در روزهای 16-18 دسامیر 2012 در هلسینکی تشکیل شود بهترین چارچوب قانونی حل مناقشه هسته ای با ایران را ارائه میدهد و میتواند خارج از جوتهدید و رعب، و فشار های اقتصادی تحریم ها به جمهوری اسلامی این امکان را بدهد که رهبران آن بدون از دست دادن وجهه به گفتگو بنشینند ودر راستای توقف و یا محدود نمودن برنامه هسته ای خود به توافق با غرب برسند. در چنین کنفرانسی کشورهای منطقه که تهدیدهای تسلیحات هسته ای در ابتدا متوجه آنها خواهد بود جزو بازیگران میباشند در حالیکه نهاد 5+1 فقط شامل کشورهای خارج ازمنطقه میباشد که در اولین وحله در پی حفظ منافع خود در منطقه میباشند و علاوه بر آن همواره درسایه جو تنش زا و تهدید آمیز مصوبات شورای امنیت قرار دارد که این خود مانع بزرگی است که جمهوری اسلامی بتواند با آمریکا و غرب به توافق برسد. آمریکا و غرب نه تنها از این کنفرانس آینده ساز برای منطقه حمایت نکردند، بلکه برعکس با فشار شدید اسرائیل حتی جلوی تشکیل آنرا نیز گرفتند به ترتیبی که مسئول فنلاندی کنفرانس یاکوب لایااوا مجبور شد شروع کنفرانس را برای مدت نامعلومی به عقب اندازد. بنابراین هوطنان نویسنده و امضاکنندهگان بیانیه 121 نفر خارج از کشور جای هیچ گونه شکی وجود ندارد که آمریکا و غرب برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را دستاویز اهداف سلطه گرانه خود که پشت اهداف مردم پسند ومقبول مخفی میباشد و نه چیز دیگری. جزو مهمترین این اهداف تغییر رژیم در ایران است که مدتهاست در راس سیاست خارجی آمریکا قراردارد و بارک اوباما هم تا کنون موفق نشده این هدف نئوکنها را از صحنه سیاستگذاری این کشور خارج نماید. اوباما برعکس تا کنون با تشدید تحریمها علیه ایران عملا نشان داده است که سیاست ایران او هنوز کاملا در دست نئوکنها و لابی اسرائیل باقی مانده است، زیرا اوباما حتی موفق نشد از موقعیت بسیار مطلوب کنفرانس بین المللی برای ایجاد منطقه خالی از تسلیحات کشتار دستجمعی در خاور میانه و نزدیک استفاده نموده و ضمن پافشاری به شروع هرچه زودتر این کنفرانس ناقشه هسته ای با ایران را به این کنفرانس سوق دهد. لذا به باور اینجانب بر خلاف تعبیر غیر واقعبینانه بیانیه، خطر جنگ علیه کشورمان حتی با پیروزی اوباما در انتخابات اخیر در امریکا و حتی اگر سران جمهوری اسلامی در مناقشه هسته ای نیز عقب نشینی کنند، همواره وجود دارد. و بی جهت هم نیست که رهبران اصلاح طلب در ایران به همان نسبت به رفتار امریکا و غرب بی اعتماد هستند که نسبت به سیاست هسته ای رژیم و لذا سکوت را برموضعگیری ترجیح داده اند. حالا اگر شما نویسندگان و امضاکننده گان بیانیه 14 فوریه هدفتان آنطور که مدعی هستید چیزی جز جلوگیری از جنگ علیه میهنمان نیست و این اظهار نظر شما که "در عین حال از حمایت بین المللی (بخوانید حمایت امریکا و غرب،م م) ازگذار مسالمت آمیز به دمکراسی در ایران استقبال مینمائید" از دستتان در رفته است و به هیج وجه من الوجوه قصد همسوئی با آمریکا وغرب برای براندازی رژیم جمهوری اسلامی به کمک دخالت های نظامی آنها را ندارید که انشاالله چنین است از شما همه میتوانند انتظار داشته باشند که از این به بعد دیگر در رسانه های غربی که در اختیارتان میگذارند تشدید تحریم های اقتصادی علیه ایران آنها را چه از جنس "هوشمند" و یا غیر هوشمندش تقاضا نکنید و برای آنها سوء تفاهم بوجود نیاورید که گویا مردم ایران مشتاق تحریم های اقتصادی هستند، علاوه بر آن نیز از اپوزیسیون درون کشور که به درستی سکوت را بر انتخاب هجویات ترجیح داده اند تقاضا نکنید که آنها هم بدنبال راهی بیفتند که در آخرین تحلیل به دخالت نظامی آمریکا و اسرائیل منتهی خواهد شد . شما هموطنان گرامی نیز برعکس میتوانید مانندد یگران برای ایجاد دریچه امید حل مسالمت آمیز درگیری هسته ای با ایران و جلوگیری از جنگ از امکانات محلی کشورهای مسکون خود کمال استفاده را نموده و از دولتهای غربی بخواهید که بر شروع کنفرانس هلسینکی علیرغم مخالفت های اسرائیل و آمریکا پا فشاری کنند، زیرا این کنفرانس میتواند غیر از حل مسئله هسته ای با ایران و جلوگیری از ادامه سیاستهای خشونت آمیز اسرائیل با پشتوانه رزادخانه هسته ای خود دورنمای گفتگو برای حل بسیاری از مناقشات دیگر منطقه و همکاری منطقه ای را در دستور کار کشورهای منطقه قرار دهد. انتظار اینجانب از شما هموطنان گرامی که با شماری از جمعتان دوستی و آشنائی دیرینه نیز دارم این است که در ارزیابیاتان با رعایت این اصل تجدید نظر نماید که حل کلیه مشگلات درونی ایرانیان تنها و تنها به خودشان مربوط است و بس و تکیه به هرقدرت بیروئی آنهم قدرت سلطه گرائی مانند آمریکا که در اولین وحله در پی دفاع از منافع خود میباشد و هروقت هم لازم شد حتی همدستان خود را نیز به ساده گی فدای منافع خود خواهد کرد، همانطور که با محمد رضا پهلوی چنین کرد. در هر صورت امیدارم که بجای تعمق بیشتر از حربه های مرسوم در کوبیدن نظریات انتقادی از جمله اینکه نویسنده این نقد هدفش دفاع از رژیم جمهوری اسلامی و یا ایران هسته ای است پرهیز نمائید، چه اینجانب در نامه سرگشاده مورخ 15 نوامبر 2012 خود به رهبران جمهوری اسلامی ( mohssenmassarrat.weebly.com نه تنها کوچکترین شکی بر مخالفت دیرنه خود با فن آوری هسته ای و بالاتر از آن با تسلیحات و ایران هسته ای برای احدی باقی نگذارده ام، بلکه از کلیه مسئولین قدیمی و در حال حاضر جمهوری اسلامی که شامل اصلاح طلبان نیزمیباشد درخواست نمودم ،کنفرانس سازمان ملل برای ایجاد منطقه خالی از تسلیحات هسته ای را به فال نیک بگیرند و با شرکت فعال ایران برای شروع کنفرانس عدم اعتماد موجود نسبت به ایران را خنثی نموده و به از بین بردن جو تنش زای موجود در منطقه کمک نمایند.
رئیس مرکز تجارت جهانی ج. اسلامی دلار از مرز 5 هزار تومان هم عبور می کند سایت اعتدال از قول "محمد رضا سبزعلیپور" رئیس مرکز تجارت جهانی ایران و عضو شورای سیاستگذاری اقتصادی گزارش داد: دولت امروز در بحث تعیین نرخ ارز بسیار سردرگم است. با توجه به دستور العمل هایی که بانک مرکزی در ارتباط با مفاسد ارز و بحث های بازار دلار و در نظر گرفتن جرائم، در کنار دور جدید تحریم ها، دلار بالای 5 هزار تومان هم می رود.
| ||||
|
هفته عظمای هالیوودی این هفته معظمله اجازه دادند چند تا از برادران چماقدار و سربازان سابقاً گمنام امام زمان مثل ده نمکی و طالبی که یکی یک دوربین دستشان گرفتهاند و ضمن اینکه کارگردان (البته از نوع جیم ساز) شدهاند، از گمنامی هم درآمدهاند، شرفیاب شوند. معظمله که برای خودش یک پا باقر العلوم است و در همه زمینهها صاحب نظر، یک افاضاتی درباره سینما کردند که غلط نکنم روح تارکوفسکی در قبر دچار لرزشهای شدیدی همچون سه بار لرزش دیروز کرمان شد. مثلا این جمله را نگاه کنید: معظم له فرمودند که «سینما واقعاً یک اوج و قله است. یک چیز آمیختۀ حرف جوش عجیب است.» حرف جوش عجیب است یعنی چی اون وقت؟ حضرت آقا یک سری توصیههای کاملا فرهنگی و هنری به هنرمندان کرده است مثلا اینکه «شماها یک لباس ضد گلوله بپوشید. بروید؛ با زره بروید.» بعد توضیح داده که «زره شما اقبال فراوان به ارتباط با خدا، نماز شب، و نوافل است.» جالب اینجاست که معظمله به هنرمندان توصیه میکند نماز شب بخوانند بعد خودش میرود دنبال شیطونی! و خواندن کتابهای هالیوودی و تماشای عکسهای مرحومه جنت مکان مرلین مونرو! ایشان فرمودند که «من کتابهای پیرامون هالیوود را خواندهام. وقتی یک هنرپیشه برجسته، ستاره، سوپراستار وقتی رفت معلومه حل شدست.» باقرالعلوم در فرازی دیگر از صحبتهایش چند تا نکته دیالوگ نویسی هم به چماق داران دوربین به دست یاد داده و گفته که «چند سال قبل گفتم شماها دیالوگهای فیلمها را چه اصراری دارید که عین عبارات فرنگی بیاورید؟ بجای هی بگویید آهای. به جای هی حسن! هی جو! بگو آهای حسن! آهای جو!» طلبههای کُپیکار این شامورتی بازی آخوندها صدای آخوندها را هم درآورده است چه برسد به ما. این هفته رضا استادی٬ امام جمعه قم از کُپ زدن طلبهها (به سبک کپ زدن پایان نامه توسط برخی از دوستان دانشجو!) شاکی شده و گفته که باید با «کتابسازی» در حوزه علمیه مبارزه کرد. حاجی استادی گفته «متأسفانه برخی با جمعآوری چند کتاب، کتابی را به نام حود منتشر میکنند که باید به آنها تذکر داد.» البته به این حاجی استادی باید گفت اگر قرار بر تذکر و برخورد با آخوندهای کپی کار باشد باید اول از همه با بزرگ کپی کار نظام، یعنی مقام ضخیم رهبری برخورد کرد که شب خوابید و صبح بیدار شد و با اعلام مرجعیت از لُپ لُپ خارج شد و به گفته آیت الله منتظری وقتی از ایشان سوال شد که رسالهات کو؟ معظم له فرمودند که رساله من همان رساله امام راحل است! بعد از چند سال هم رساله داد بیرون این هوا که نصفش را از روی رساله امام راحل کپ زده و بقیهاش را هم محمود هاشمی شاهرودی (معلم عربی حضرت آقا) برایش از این ور آن ور جمع کرده است. دفعات ورود معظم له به مستراح سر راهی بعد از احداث «نشیمنگاه» و «قدمگاه» و «ترورگاه» معظم له در سنندج و کرمان و مسجد ابوذر تهران این بار خبر آمد که شورای فرهنگ عمومی کشور مصوب کرده به خاطر بازدید معظم له از شلمچه در روز ۲۷ اسفند٬ این روز به عنوان «راهیان نور» در تقویم ملی ثبت شود. تا چند وقت دیگر هم احتمال دفعات ورود معظم له به مستراحهای بین راهی در شهرستانها در تقویم میراث فرهنگی کشور گنجانده میشود. البته دوستی میگفت تقریبا تمامی کوچه پس کوچههای کشور مرهون گل کاریهای معظم له است و هر نقطهای از کشور را بنگری رد و بویی از این گل کاریها میبینی فلذا بهتر ان است که در هر کوچه یک زیارتگاه برای عاشقان ان حضرت احداث شود؛ تازه میتوانیم در زیرزمین هر کدام از این زیارتگاههای چند تا سانتریفیوژ هم راه بیاندازیم و کیک زرد بگیریم میان علاقه مندان توضیح کنیم و این طوری دهان آژانس بین المللی انرژی اتمی را هم صاف کردهایم! کشف علت ازدواجهای ناموفق توسط کاشف اشکنه بعد از ماجرای اشکنه چند وفتی بود علمالهدی٬ امام جمعه مشهد صحبت نکرده بود و حسابی حالمان گرفته بود. علم الهدی بعد از حل مشکل مرغ جوانان این هفته مشکل ازدواج جوانان را هم حل کرده است. ایشان علت اصلی ازدواجهای ناموفق در جامعه را «مشخص نبودن وظایف زن و مرد در خانواده» اعلام کرده و گفته که «اسلام مخالف انجام کارهای مردانه توسط زنان است.» بعد این سردار نقدی رییس بسیج هم در تایید حرفهای حاجی علم الهدی، پاز فاطمه زهرا مایه گذاشته و گفته که دختر پیامبر فرمودند «بهترین حالت برای زن آن است که مردها او را ندیده و او نیز با مردان ملاقاتی نداشته باشد» حالا چرا احمدینژاد منزل جانش را بر میدارد میبرد ینگه دنیا و تازه از مغازه بغل هتلش سیسمونی برای نوهاش (بازار مشترک مشایی و احمدینژاد) میخرد الله اعلم! بعد اگر بخواهیم وارد این مقولات شویم که با این تفاسیر پس زینب وسط صحرای کربلا که بکش بکش مردانه بوده چه کار میکرده و بعدش هم در بارگاه یزید و آن ماجراها... عن قریب است که سنگ شویم پس بیخیال میشویم. لابی احمدینژاد برای فینال جام جهانی میگم این احمدینژاد که بلد است لابی بکند و فیلم فرهادی را بفرستد گلدن کلوب و اسکار و برلیناله و همه جوایز را درو کند بیاید چرا یک لابی نمیکند این تیم ملی فوتبال ما لبنان و قطر را ببرد و برود جام جهانی و ان جا هم نیمه نهایی آرژانتین را بزند و در فینال اسپانیا را در ضربات پنالتی شکست دهد و جام جهانی را به ایران بیاوریم. شمقدری (این هم شد فامیلی) گفته که احمدینژاد به وی دستور داده بود تا سینمای ایران را «بینالمللی» کند که با گرفتن جایزه اسکار٬ این اتفاق رخ داد. آخر ما نفهمیدیم این اسکار چیز خوبی است و باید برایش لابی کرد یا نه توطئه استکبار جهانی است که سال قبل میخواست با اهدای جایزه به اصغر فرهادی، ارزشهای انقلاب را زیر سوال ببرد و سیاه نمایی از جمهوری اسلامی را برجسته کند و بدنی ترتیب خون به دل ملت شهید پرور کند و ملت شهید پرور هم که حساس کلیهها سنگ ساز! کلاههایی که بر سر احمدینژاد رفت ای بابا یعنی یک روده راست در شکم این مموتی نیست و در این دو سه ماه پایان عمر دولت هم سنگر خالی بندی را حفظ کرده است دو دستی! از جمله اخرین تولیدات صنایع خالی بندی دولت این بود که مموتی در بوشهر گفته «در دنیا لباس های زیادی برایم هدیه دادهاند، که دارای کلاه هم بود. اما هیچکس نتوانست سر احمدی نژاد کلاه بگذارد؛ اما امروز با افتخار نمونه کلاه رئیسعلی دلواری را بر سر گذاشتم تا بگویم در کنار ملت ایران هستم.»» حالا این طرف سایت الف وابسته به احمد توکلی طی یک آرسن لوپن بازی گزارشی به نقل از یک منبع اطلاعاتی که نخواست نامش فاش شود ثابت کرد که هم در دنیا و هم در ایران کلاههای بسیاری سر این ننه مرده گذاشتهاند. این منبع آگاه که خیلی آدم حساسی بوده و برخلاف دیگر منابع آگاه که فقط میخواهند نامشان فاش نشود، دوست نداشته صدایش هم شنیده شود و به گفته سایت توکلی «برای اینکه شناسایی نشود لحن صدایش را عوض کرده بود و به شکل عجیبی سخن میگفت» گفته که آمادگی دارد فیلم، عکس و صوت کامل اسناد خود از کلاه گذاری احمدینژاد را از طریق مانیتور مجلس شورای اسلامی به سمع و نظر همگان برساند.» البته همین که منبع آگاه گفته حاضر است فیلم احمدینژاد را در مجلس پخش کنند نشان میدهد که پشت قضیه یکی از برادران دالتونها (لاریجانیها) حضور دارد و چه بسا خود علی آقا یا آقا صادق بوده که صدایش را عوض کرده تا توکلی به جا نیاورد و ضایع بازی نشود.
هفته عظمای هالیوودی
این هفته معظمله اجازه دادند چند تا از برادران چماقدار و سربازان سابقاً گمنام امام زمان مثل ده نمکی و طالبی که یکی یک دوربین دستشان گرفتهاند و ضمن اینکه کارگردان (البته از نوع جیم ساز) شدهاند، از گمنامی هم درآمدهاند، شرفیاب شوند. معظمله که برای خودش یک پا باقر العلوم است و در همه زمینهها صاحب نظر، یک افاضاتی درباره سینما کردند که غلط نکنم روح تارکوفسکی در قبر دچار لرزشهای شدیدی همچون سه بار لرزش دیروز کرمان شد.
مثلا این جمله را نگاه کنید: معظم له فرمودند که «سینما واقعاً یک اوج و قله است. یک چیز آمیختۀ حرف جوش عجیب است.»
حرف جوش عجیب است یعنی چی اون وقت؟
حضرت آقا یک سری توصیههای کاملا فرهنگی و هنری به هنرمندان کرده است مثلا اینکه «شماها یک لباس ضد گلوله بپوشید. بروید؛ با زره بروید.»
بعد توضیح داده که «زره شما اقبال فراوان به ارتباط با خدا، نماز شب، و نوافل است.»
جالب اینجاست که معظمله به هنرمندان توصیه میکند نماز شب بخوانند بعد خودش میرود دنبال شیطونی! و خواندن کتابهای هالیوودی و تماشای عکسهای مرحومه جنت مکان مرلین مونرو!
ایشان فرمودند که «من کتابهای پیرامون هالیوود را خواندهام. وقتی یک هنرپیشه برجسته، ستاره، سوپراستار وقتی رفت معلومه حل شدست.»
باقرالعلوم در فرازی دیگر از صحبتهایش چند تا نکته دیالوگ نویسی هم به چماق داران دوربین به دست یاد داده و گفته که «چند سال قبل گفتم شماها دیالوگهای فیلمها را چه اصراری دارید که عین عبارات فرنگی بیاورید؟ بجای هی بگویید آهای. به جای هی حسن! هی جو! بگو آهای حسن! آهای جو!»
طلبههای کُپیکار
این شامورتی بازی آخوندها صدای آخوندها را هم درآورده است چه برسد به ما.
این هفته رضا استادی٬ امام جمعه قم از کُپ زدن طلبهها (به سبک کپ زدن پایان نامه توسط برخی از دوستان دانشجو!) شاکی شده و گفته که باید با «کتابسازی» در حوزه علمیه مبارزه کرد.
حاجی استادی گفته «متأسفانه برخی با جمعآوری چند کتاب، کتابی را به نام حود منتشر میکنند که باید به آنها تذکر داد.»
البته به این حاجی استادی باید گفت اگر قرار بر تذکر و برخورد با آخوندهای کپی کار باشد باید اول از همه با بزرگ کپی کار نظام، یعنی مقام ضخیم رهبری برخورد کرد که شب خوابید و صبح بیدار شد و با اعلام مرجعیت از لُپ لُپ خارج شد و به گفته آیت الله منتظری وقتی از ایشان سوال شد که رسالهات کو؟ معظم له فرمودند که رساله من همان رساله امام راحل است!
بعد از چند سال هم رساله داد بیرون این هوا که نصفش را از روی رساله امام راحل کپ زده و بقیهاش را هم محمود هاشمی شاهرودی (معلم عربی حضرت آقا) برایش از این ور آن ور جمع کرده است.
دفعات ورود معظم له به مستراح سر راهی
بعد از احداث «نشیمنگاه» و «قدمگاه» و «ترورگاه» معظم له در سنندج و کرمان و مسجد ابوذر تهران این بار خبر آمد که شورای فرهنگ عمومی کشور مصوب کرده به خاطر بازدید معظم له از شلمچه در روز ۲۷ اسفند٬ این روز به عنوان «راهیان نور» در تقویم ملی ثبت شود.
تا چند وقت دیگر هم احتمال دفعات ورود معظم له به مستراحهای بین راهی در شهرستانها در تقویم میراث فرهنگی کشور گنجانده میشود.
البته دوستی میگفت تقریبا تمامی کوچه پس کوچههای کشور مرهون گل کاریهای معظم له است و هر نقطهای از کشور را بنگری رد و بویی از این گل کاریها میبینی فلذا بهتر ان است که در هر کوچه یک زیارتگاه برای عاشقان ان حضرت احداث شود؛ تازه میتوانیم در زیرزمین هر کدام از این زیارتگاههای چند تا سانتریفیوژ هم راه بیاندازیم و کیک زرد بگیریم میان علاقه مندان توضیح کنیم و این طوری دهان آژانس بین المللی انرژی اتمی را هم صاف کردهایم!
کشف علت ازدواجهای ناموفق توسط کاشف اشکنه
بعد از ماجرای اشکنه چند وفتی بود علمالهدی٬ امام جمعه مشهد صحبت نکرده بود و حسابی حالمان گرفته بود.
علم الهدی بعد از حل مشکل مرغ جوانان این هفته مشکل ازدواج جوانان را هم حل کرده است.
ایشان علت اصلی ازدواجهای ناموفق در جامعه را «مشخص نبودن وظایف زن و مرد در خانواده» اعلام کرده و گفته که «اسلام مخالف انجام کارهای مردانه توسط زنان است.»
بعد این سردار نقدی رییس بسیج هم در تایید حرفهای حاجی علم الهدی، پاز فاطمه زهرا مایه گذاشته و گفته که دختر پیامبر فرمودند «بهترین حالت برای زن آن است که مردها او را ندیده و او نیز با مردان ملاقاتی نداشته باشد»
حالا چرا احمدینژاد منزل جانش را بر میدارد میبرد ینگه دنیا و تازه از مغازه بغل هتلش سیسمونی برای نوهاش (بازار مشترک مشایی و احمدینژاد) میخرد الله اعلم!
بعد اگر بخواهیم وارد این مقولات شویم که با این تفاسیر پس زینب وسط صحرای کربلا که بکش بکش مردانه بوده چه کار میکرده و بعدش هم در بارگاه یزید و آن ماجراها... عن قریب است که سنگ شویم پس بیخیال میشویم.
لابی احمدینژاد برای فینال جام جهانی
میگم این احمدینژاد که بلد است لابی بکند و فیلم فرهادی را بفرستد گلدن کلوب و اسکار و برلیناله و همه جوایز را درو کند بیاید چرا یک لابی نمیکند این تیم ملی فوتبال ما لبنان و قطر را ببرد و برود جام جهانی و ان جا هم نیمه نهایی آرژانتین را بزند و در فینال اسپانیا را در ضربات پنالتی شکست دهد و جام جهانی را به ایران بیاوریم.
شمقدری (این هم شد فامیلی) گفته که احمدینژاد به وی دستور داده بود تا سینمای ایران را «بینالمللی» کند که با گرفتن جایزه اسکار٬ این اتفاق رخ داد.
آخر ما نفهمیدیم این اسکار چیز خوبی است و باید برایش لابی کرد یا نه توطئه استکبار جهانی است که سال قبل میخواست با اهدای جایزه به اصغر فرهادی، ارزشهای انقلاب را زیر سوال ببرد و سیاه نمایی از جمهوری اسلامی را برجسته کند و بدنی ترتیب خون به دل ملت شهید پرور کند و ملت شهید پرور هم که حساس کلیهها سنگ ساز!
کلاههایی که بر سر احمدینژاد رفت
ای بابا یعنی یک روده راست در شکم این مموتی نیست و در این دو سه ماه پایان عمر دولت هم سنگر خالی بندی را حفظ کرده است دو دستی!
از جمله اخرین تولیدات صنایع خالی بندی دولت این بود که مموتی در بوشهر گفته «در دنیا لباس های زیادی برایم هدیه دادهاند، که دارای کلاه هم بود. اما هیچکس نتوانست سر احمدی نژاد کلاه بگذارد؛ اما امروز با افتخار نمونه کلاه رئیسعلی دلواری را بر سر گذاشتم تا بگویم در کنار ملت ایران هستم.»»
حالا این طرف سایت الف وابسته به احمد توکلی طی یک آرسن لوپن بازی گزارشی به نقل از یک منبع اطلاعاتی که نخواست نامش فاش شود ثابت کرد که هم در دنیا و هم در ایران کلاههای بسیاری سر این ننه مرده گذاشتهاند.
این منبع آگاه که خیلی آدم حساسی بوده و برخلاف دیگر منابع آگاه که فقط میخواهند نامشان فاش نشود، دوست نداشته صدایش هم شنیده شود و به گفته سایت توکلی «برای اینکه شناسایی نشود لحن صدایش را عوض کرده بود و به شکل عجیبی سخن میگفت» گفته که آمادگی دارد فیلم، عکس و صوت کامل اسناد خود از کلاه گذاری احمدینژاد را از طریق مانیتور مجلس شورای اسلامی به سمع و نظر همگان برساند.»
البته همین که منبع آگاه گفته حاضر است فیلم احمدینژاد را در مجلس پخش کنند نشان میدهد که پشت قضیه یکی از برادران دالتونها (لاریجانیها) حضور دارد و چه بسا خود علی آقا یا آقا صادق بوده که صدایش را عوض کرده تا توکلی به جا نیاورد و ضایع بازی نشود.
Subscribe to:
Posts (Atom)