"اینجا تهران ۳ روز بدون رهبر، این ۳ روز یک عمر صد ساله شده است"
خبرگزاری دولتی برنا bornanews : این شهر هزار رنگ و لعاب من این روزها جان ندارد نیمه جان شده است شاید هم مرده است نمیدانم فقط میدانم همه شهر چشم شدهاند سر راهتان...
اصلا قرار نیست مرثیه بخوانیم و توی سرمان بزنیم فقط میخواهیم بگوییم که دلتنگیم؛ دلتنگ برای آقایمان، برای رهبرمان، بغض گلویمان را گرفته شاید هم راه نفسمان را، آخر عادت داریم نه بهتر بگوییم دل بستهایم به نفسهای پیر ِشهرمان، به رهبرمان.
شده ایم مثل آنهایی که منتظرند کسی برگردد؛ ۳ روز است شما رفتهای و این ۳ روز یک عمر صد ساله شده است برای ما، ثانیهها لنگان لنگان میروند و انگار قرار نیست به مقصد برسند و ما حال که فهمیدهایم سفرتان یک هفته دیگر ادامه دارد عجیب دلتنگ شدهایم برای خودتان، برای بیتتان، برای دیدارتان، برای روزهایی که لطف خدا قسمت ما میشد و نماز میخواندیم پشت سرتان...
اینجا تهران است ۳ روز بدون حضور شما... این شهر هزار رنگ و لعاب من این روزها جان ندارد نیمه جان شده است شاید هم مرده است نمیدانم فقط میدانم همه شهر چشم شدهاند سر راهتان...
یاد اس ام اسهای پارسال میافتم و سفر به قمی که ۹ روز طول کشید، بچه میگفتند:
شهر تهران بی تو از دل و دلبر خالیست/عشق برگرد كه حال من ودل طوفانیست/وقت آنست كه با حضرت حافظ خوانیم / ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
خشک سالی شده، ای بارش باران برگرد / جانشین خلف پیر جماران برگرد / نفست حافظ این شهر گناه آلود است / نازنین رهبر ما زود به تهران برگرد
نمیدانم برای برگشتنت باید احساسی بنویسم و از بیتاب شدن ستارهها و نخلها و دلهایمان برایت بگویم یا از این شهر پر فریب...فقط میدانم که میخواهیم برگردید همین...
خبرگزاری دولتی برنا bornanews : این شهر هزار رنگ و لعاب من این روزها جان ندارد نیمه جان شده است شاید هم مرده است نمیدانم فقط میدانم همه شهر چشم شدهاند سر راهتان...
اصلا قرار نیست مرثیه بخوانیم و توی سرمان بزنیم فقط میخواهیم بگوییم که دلتنگیم؛ دلتنگ برای آقایمان، برای رهبرمان، بغض گلویمان را گرفته شاید هم راه نفسمان را، آخر عادت داریم نه بهتر بگوییم دل بستهایم به نفسهای پیر ِشهرمان، به رهبرمان.
شده ایم مثل آنهایی که منتظرند کسی برگردد؛ ۳ روز است شما رفتهای و این ۳ روز یک عمر صد ساله شده است برای ما، ثانیهها لنگان لنگان میروند و انگار قرار نیست به مقصد برسند و ما حال که فهمیدهایم سفرتان یک هفته دیگر ادامه دارد عجیب دلتنگ شدهایم برای خودتان، برای بیتتان، برای دیدارتان، برای روزهایی که لطف خدا قسمت ما میشد و نماز میخواندیم پشت سرتان...
اینجا تهران است ۳ روز بدون حضور شما... این شهر هزار رنگ و لعاب من این روزها جان ندارد نیمه جان شده است شاید هم مرده است نمیدانم فقط میدانم همه شهر چشم شدهاند سر راهتان...
یاد اس ام اسهای پارسال میافتم و سفر به قمی که ۹ روز طول کشید، بچه میگفتند:
شهر تهران بی تو از دل و دلبر خالیست/عشق برگرد كه حال من ودل طوفانیست/وقت آنست كه با حضرت حافظ خوانیم / ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
خشک سالی شده، ای بارش باران برگرد / جانشین خلف پیر جماران برگرد / نفست حافظ این شهر گناه آلود است / نازنین رهبر ما زود به تهران برگرد
نمیدانم برای برگشتنت باید احساسی بنویسم و از بیتاب شدن ستارهها و نخلها و دلهایمان برایت بگویم یا از این شهر پر فریب...فقط میدانم که میخواهیم برگردید همین...