در حالی که براساس حکم دادگاه، کاوه اشتهاردی، مدیرمسوول روزنامه ایران، به دلیل شکایت مهدی هاشمی محکوم شده، وی اعلام کرده است به این حکم اعتراض نخواهد کرد. این حکم در حالی صادر شده که براساس اعلام سایت رجانیوز، هر 14 عضو هیات منصفه مطبوعات، رای به برائت مدیرمسوول این روزنامه داده بودند: "تمام اعضای هیات منصفه به اتفاق آرا در دو مورد اتهامی افترا و نشر اکاذیب، آقای اشتهاردی را از اتهام ایراد شده از سوی مهدی هاشمی تبرئه کردند و او را مجرم ندانستند." رجانیوز این سخنان را به نقل از علی اکبر کسائیان سخنگوی هیات منصفه مطبوعات نوشته است.
دادگاه مطبوعات اشتهاردی را به تحمل شش ماه حبس تعزيري بابت افترا و 10 ضربه شلاق بابت نشر اكاذيب محکوم کرده است. البته در حکم دادگاه آمده است که: "دادگاه مجازات حبس و شلاق را به مدت سه سال تعلیق مینماید و چنانچه در مدت تعلیق مرتکب بزههای افترا و نشر اکاذیب در جرایم مطبوعاتی گردد، برای بار اول یکسال به مدت تعلیق اضافه و در مرتبه دوم مجازات تعلیقی لغو و اجرا خواهد شد."
این حکم با شکایت مهدی هاشمی و به دنبال انتشار بيانيه مشترك 220 تشكل دانشجويي صادر شده است. این تشکلها در نامهای به دادستان کل کشور خواستار رسیدگی سریع به پروندههای مفاسد اقتصادی و اولویت دادن به پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی در این راستا شده بودند.
ازسوی دیگر، کاوه اشتهاردی درباره حکم صادره برای خود، به خبرگزاری مهر گفته است: "به این حکم اعتراض نخواهم کرد چون احساس میکنم دادگاه تصمیم خودش را گرفته است. احساس میکنم دادگاه تصمیم خودش را گرفته و من هم به خاطر اینکه برای دوستان دردسر بیشتری ایجاد نکنیم، اعتراض نمیکنم. خودِ قوه قضائیه هر تصمیمی قرار است، بگیرد و فکر میکنم درخواست تجدید نظر وقت تلف کردن در این روند است."
وی همچنین اضافه کرده است: "دادگاه محترم قبلا به صورت شفاهی جزییات حکم را به من اطلاع داده بود و ظهر امروز هم سایتهای مختلف آن را منتشر کردند. در هر حال من این حکم را که البته امضایی هم ندارد ساعت 6 بعد از ظهر امروز (شنبه) از طریق فکس دریافت کردم."
حکم صادره برای مدیرمسوول روزنامه ایران، با واکنش وزیر ارشاد نیز روبهروشد. وی در یک کنفرانس خبری، درباره این حکم گفت: "در موقعیتی که مردم حضور جدی داشته اند و تاکید بر بصیرت بوده و رسالت مطبوعاتی باید انجام شود، افرادی را که با انگیزه انقلابی و در مسیر انقلاب پیش می روند، محکوم کنیم جای گلایه دارد. البته معنایش این نیست که ما به قانون تمکین نمی کنیم ولی امیدواریم تجدید نظر شود. چون این مرحله اول صدور حکم بوده است."
وی همچنین اضافه کرده است: "دادستان و رئیس محترم قوه قضائیه باید حساسیت ها را منعکس کنند که یک قاضی چنین حکمی را صادر نکند. به هر حال نیروهای متدین انقلابی باید قانع شوند چرا که آنان باعث بیداری و افزایش بصیرت در جامعه شده اند و کارهای خوبی انجام داده اند."
اشتهاردی در دادگاه با انتشار متن دفاعیاتاش، خبرساز شد.وی در دفاعیات خود، اتهامات جدیدی را به مهدی هاشمی وارد کرده بود. وی در دفاعیات خود گفته بود: "هاشمی عليرغم فراري شدن و پناه بردن به دامن دشمنان اين ملت، سياست طرح شکايت هاي متعدد و فله اي را در پيش گرفته و مانند يک دزد پر زور که يقه صاحبخانه را مي گيرد، به غوغا سالاري پرداخته، براساس احساس تکليف انقلابي و مردمي بر خود واجب مي دانيم که از اين پس با هر شکايت اين متهم فاسد، لااقل 10 سند را در هر نوبت منتشر نماييم تا شايد گوشه اي از صبر و مظلوميت نظام نمايان شود."
وی دردفاعیات خود، اتهامات جدیدی را به مهدی هاشمی وارد کرد، به گونهای که دادستان تهران، با صدور دستوری خطاب به مطبوعات و خبرگزاریها، انتشار دفاعیات وی را ممنوع کرد. دستور دادستان تهران با واکنش غلامحسین الهام روبهرو شد. وی با انتشار دو مقاله در روزنامه ایران، به این مساله اعتراض کرد و خواستار آن شد که دادستانی "به فکر محاکمه سران فتنه باشد." سخنان الهام با پاسخ عباس جعفری دولت آبادی مواجه شد.
کاوه اشتهاردی نیز در اینباره چنین گفته بود: "مسئولان ارشد قوه قضائیه اعلام کرده بودند که به زودی سران فتنه را محاکمه میکنند. لابد میخواستهاند هر چه زودتر اولین سران فتنه را که مدیرمسئول روزنامه ایران باشد، محاکمه کنند و به همین خاطر کمی در اطلاعرسانی عجله کردند!"
از سوی دگر، با اعلام محکومیت کاوه اشتهاردی، جببه مشارکت، بیانیهای در اینباره صادر کرد. روابط عمومی این حزب در بیانیه خود با اشاره به اینکه "ظلمي كه اين روزنامه در حق خيل آزادانديشان اين مرز و بوم روا مي دارد و با دروغزني و افترا و بهتان از همه كساني كه منتقد جناح او هستند هتك حرمت ميكند" نوشته: "محکومیت او به چنین حکمی نه در شان نظام اسلامی و نه در شان یک فعال مطبوعاتی است."
جبهه مشارکت در بیانیه خود صدور چنین حکمی را نشان آن دانسته است که: "بخشی از قوه قضاییه، کوچکترین درکی از جهان امروز و دنیای اطلاعرسانی ندارد."
بیانیه این حزب اما با واکنش مدیرمسوول روزنامه ایران مواجه شد. وی درباره این بیانیه گفته است: "اين افراد اگر خودشان سر كار بودند در خوشبينانهترين حالت، من را بدون محاكمه به 10 سال زندان و 100 ضربه شلاق محكوم مي كردند.
همزمان با اعتراض وزیر ارشاد، حسین شریعتمداری مدیر روزنامه کیهان هم در یادداشت روز خود به شدت به حکم دادگاه مدیر روزنامه ایران اعتراض کرده و از جمله نوشته: وقتي دادگاه دلايل و اسنادي را كه از سوي آقاي اشتهاردي عليه مهدي هاشمي ارائه شده، مصداق تهمت و افتراء و نشر اكاذيب مي داند، آيا به طور تلويحي متهم فراري- شاكي پرونده- را از اتهامات وارده و جرايم مشهودي كه مرتكب شده تبرئه نكرده است؟! شايد بفرماييد، بخشي از دفاعيه شامل تهمت و افتراء بوده است. خب! شما كه اينهمه بر اجراي عدالت اصرار داريد، چرا در حكم صادره و يا اعلام حكم به اين نكته اشاره اي نفرموده ايد؟! تا اين شائبه پيش نيايد كه اگر كاوه اشتهاردي به جاي آن كه فرزند شهيد باشد فرزند يكي از مسئولان بلندپايه بود حرمت او نيز پاس داشته مي شد؟! و يا به جاي آن كه در جريان فتنه 88 با همه توان عليه فتنه گران ايستاده باشد، با سران فتنه فالوده مي خورد! ملاحظه حيثيت او نيز واجب بود! نه اين كه دستگاه قضا- خداي نخواسته- چنين كرده باشد ولي اين شائبه در اذهان عمومي شكل مي گيرد و متاسفانه گرفته است!
از سوی دیگر بیژن مقدم مدیر روزنامه جام جم هم در مقاله ای همین مضمون را تکرار کرده و محمد فضائلی مدیر این روزنامه که عضو هیات منصفه دادگاه مطبوعات است اعلام کرده در اعتراض به این حکم قاضی دادگاه از سمت خود در هیات منصفه استعفا می دهد
Monday, January 3, 2011
با فشار پیروان طریقت گنابادی در اصفهان، مرتضی محجوبی پس از چند ساعت بازداشت از زندان آزاد شد
با فشار پیروان طریقت گنابادی در اصفهان، مرتضی محجوبی پس از چند ساعت بازداشت از زندان آزاد شد
مأموران زندان و نیروهای انتظامی در پی هجوم پیروان طریقت گنابادی به زندان مرکزی اصفهان (دستگرد) ، آقای سیدمرتضی محجوبی از مشایخ سلسله نعمت اللهی گنابادی را پس از ساعاتی بازداشت سرانجام ۴ و ٣۰ دقیقه صبح دوشنبه آزاد کردند.
به گزارش "انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران" ، با فشار پیروان طریقت گنابادی در اصفهان مأمورانی که با تعرض به منزل مسکونی آقای حمید باقری میزبان آقای محجوبی ، شیخ سلسله همراه با چهار تن از درویشان گنابادی را به زندان مرکزی اصفهان منتقل کرده بودند ؛ آقای محجوبی و فرزند ذکورشان را سرانجام از زندان آزاد کردند.
در حال حاضر سه تن از درویشان گنابادی با نامهای : حمید باقری ، مهدی پورصدام و وحید عباس زاده همچنان در بازداشت بسر می برند.
مأموران زندان و نیروهای انتظامی در پی هجوم پیروان طریقت گنابادی به زندان مرکزی اصفهان (دستگرد) ، آقای سیدمرتضی محجوبی از مشایخ سلسله نعمت اللهی گنابادی را پس از ساعاتی بازداشت سرانجام ۴ و ٣۰ دقیقه صبح دوشنبه آزاد کردند.
به گزارش "انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر در ایران" ، با فشار پیروان طریقت گنابادی در اصفهان مأمورانی که با تعرض به منزل مسکونی آقای حمید باقری میزبان آقای محجوبی ، شیخ سلسله همراه با چهار تن از درویشان گنابادی را به زندان مرکزی اصفهان منتقل کرده بودند ؛ آقای محجوبی و فرزند ذکورشان را سرانجام از زندان آزاد کردند.
در حال حاضر سه تن از درویشان گنابادی با نامهای : حمید باقری ، مهدی پورصدام و وحید عباس زاده همچنان در بازداشت بسر می برند.
ویکیلیکس: اسرائیل در صورت حمله موشکی ایران ۱۲ دقیقه فرصت دارد
ویکیلیکس: اسرائیل در صورت حمله موشکی ایران ۱۲ دقیقه فرصت دارد
رادیو فردا : برپایه اسناد دیپلماتیک تازهای که وبسایت ویکیلیکس منتشر کرده است، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل به یک هیات آمریکایی در سال ۲۰۰۹ گفته است اسرائیل خود را برای یک جنگ گسترده آماده میکند.
برپایه این گزارش رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل همچنین گفته است که در صورت حمله موشکی ایران، اسرائیل تنها ۱۰ تا ۱۲ دقیقه برای واکنش فرصت خواهد داشت.
به نوشته این سند که منتسب به سفارت آمریکا در تلآویو است، ژنرال گابی اشکنازی، در سال ۲۰۰۹ به یک هیات از کنگره آمریکا می گوید: «من ارتش اسرائیل را برای یک جنگ گسترده آماده میکنم؛ چراکه در این صورت سادهتر است که آن را به یک عملیات کوچکتر تبدیل کرد تا اینکه راه برعکس را رفت.»
برپایه این گزارش، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل به هیاتی از کنگره آمریکا به سرپرستی آیک اسکلتون، گفته است: «تهدید حملههای موشکی به اسرائیل از هر زمان دیگری جدیتر است. به خاطر همین است که اسرائیل چنین تمرکزی بر روی دفاع در مقابل حمله موشکی دارد.»
در ادامه این گزارش همچنین از ژنرال اشکنازی نقل شده که وی به هیات آمریکایی میگوید در صورت پرتاب موشکهای شهاب – ۳ از سوی ایران، اسرائیل تنها ۱۰ تا ۱۲ دقیقه برای واکنش فرصت خواهد داشت.
این گزارش میافزاید که گابی اشکنازی شمار موشکهای شهاب- ۳ ایران را ۳۰۰ فروند تخمین زده است.
برپایه این گزارش رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل شمار موشکهای حزب الله را نیز ۴۰ هزار فروند برآورد کرده است که به گفته وی بسیاری از آنها میتواند به عمق خاک اسرائیل نفوذ کند.
برپایه این سند، ژنرال اشکنازی همچنین گفته است که حماس نیز امکان شلیک به سوی تلآویو را دارد.
مطابق با این سند منتسب به سفارت آمریکا، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل که یک سال پس از حمله به غزه سخن میگفته، هشدار داده است که حمله بعدی به غزه هزینه انسانی بیشتری برای فلسطینیها خواهد داشت. وی در عین حال تاکید کرده است که حمله به اهداف غیرنظامی در سال ۲۰۰۸ در غزه، از روی عمد نبوده است.
در جریان حمله نیروهای اسرائیلی به نوار غزه در سال ۲۰۰۸ نزدیک به ۱۴۰۰ نفر که بیشتر آنها غیرنظامی بودند، کشته شدند.
رادیو فردا : برپایه اسناد دیپلماتیک تازهای که وبسایت ویکیلیکس منتشر کرده است، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل به یک هیات آمریکایی در سال ۲۰۰۹ گفته است اسرائیل خود را برای یک جنگ گسترده آماده میکند.
برپایه این گزارش رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل همچنین گفته است که در صورت حمله موشکی ایران، اسرائیل تنها ۱۰ تا ۱۲ دقیقه برای واکنش فرصت خواهد داشت.
به نوشته این سند که منتسب به سفارت آمریکا در تلآویو است، ژنرال گابی اشکنازی، در سال ۲۰۰۹ به یک هیات از کنگره آمریکا می گوید: «من ارتش اسرائیل را برای یک جنگ گسترده آماده میکنم؛ چراکه در این صورت سادهتر است که آن را به یک عملیات کوچکتر تبدیل کرد تا اینکه راه برعکس را رفت.»
برپایه این گزارش، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل به هیاتی از کنگره آمریکا به سرپرستی آیک اسکلتون، گفته است: «تهدید حملههای موشکی به اسرائیل از هر زمان دیگری جدیتر است. به خاطر همین است که اسرائیل چنین تمرکزی بر روی دفاع در مقابل حمله موشکی دارد.»
در ادامه این گزارش همچنین از ژنرال اشکنازی نقل شده که وی به هیات آمریکایی میگوید در صورت پرتاب موشکهای شهاب – ۳ از سوی ایران، اسرائیل تنها ۱۰ تا ۱۲ دقیقه برای واکنش فرصت خواهد داشت.
این گزارش میافزاید که گابی اشکنازی شمار موشکهای شهاب- ۳ ایران را ۳۰۰ فروند تخمین زده است.
برپایه این گزارش رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل شمار موشکهای حزب الله را نیز ۴۰ هزار فروند برآورد کرده است که به گفته وی بسیاری از آنها میتواند به عمق خاک اسرائیل نفوذ کند.
برپایه این سند، ژنرال اشکنازی همچنین گفته است که حماس نیز امکان شلیک به سوی تلآویو را دارد.
مطابق با این سند منتسب به سفارت آمریکا، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل که یک سال پس از حمله به غزه سخن میگفته، هشدار داده است که حمله بعدی به غزه هزینه انسانی بیشتری برای فلسطینیها خواهد داشت. وی در عین حال تاکید کرده است که حمله به اهداف غیرنظامی در سال ۲۰۰۸ در غزه، از روی عمد نبوده است.
در جریان حمله نیروهای اسرائیلی به نوار غزه در سال ۲۰۰۸ نزدیک به ۱۴۰۰ نفر که بیشتر آنها غیرنظامی بودند، کشته شدند.
مهدی کروبی در نامه ای خطاب به مردم ایران: بيدي نيستم كه از اين بادها بلرزم/ کاملا از برگزاری دادگاه استقبال می کنم و برای همه مواضعم ادله محکمی دارم
مهدی کروبی در نامه ای خطاب به مردم ایران: بيدي نيستم كه از اين بادها بلرزم/ کاملا از برگزاری دادگاه استقبال می کنم و برای همه مواضعم ادله محکمی دارم
سحام نيوز: مهدي كروبي در نامه اي خطاب به مرد م ايران ، به گزافه گويي ها ، تهديد هاي رسانه هاي جريان حاكم و صداو سيما كه در اين يك هفته ي اخير به اوج خود رسيده است، پاسخ داد. كروبي در بخشي از اين نامه آورده است: ماه ها از اوج گرفتن جنبش اعتراضی مردم ایران می گذرد. روزهایی که اگر چه هر روز آن حامل اخبار تلخ و نگران کننده بازداشت ها و برخوردها بود اما ماحصل مبارک و میمونی نیز داشت و آن بازنمایی روی دیگر سکه قدرت و حاکمیت در نظام اسلامی ایران بود. روی دیگر این سکه، بازتاب فساد و طغیانی است که امروز متاثر از قدرت، در همه شئون حکومتی قابل رویت است.
متن كامل اين نامه بدين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت و شریف و آزاد یخواه ایران
مدتی است که در رسانه ملی ، مطبوعات اقتدارگرایان، برخی خطبه های نماز جمعه و نطق برخی نمایندگان، بلوایی به پا شده و به ماشین اتهام زنی به چهره هایی تبدیل شده است که سرمایه عمر خود را صرف سرافرازی و پیشرفت ایران و اسلام کرده اند. بعد از این همه اتهام زنی و دروغگویی که گویا در این سالها به سکه ای رایج تبدیل شده، در این میان رسانه ملی در برنامه « دیروز، امروز، فردا» با دعوت از دو تن از چهره های شناخته شده اتهام زنی ها را به اوج خود رساند. دریغ که رسانه ملی دیگر نه بازنمای صدای مردم ایران که مبدل به رسانه ای کاملاً انحصاری و در خدمت خواست حاکمیت قرار گرفته و مجموعه ای خارج از صدا و سیما، مدیریت فکری و سیاسی آن را در دست گرفته اند. اینچنین است که گویی ماه ها پس از طرح مسئله «خواص بی بصیرت» و به رغم ارعاب و تهدید و فشار چهره های سیاسی و روحانی و فرهنگی برای تایید این طرح، توفیقی حاصل نشده و چاره در این تعریف می شود که رسانه ملی، یک هفته همراه و پشتیبان مطبوعات و برخی خطبه های نماز جمعه و محافل مختلف یک هفته تمام سفره اتهام زنی و دروغگویی خود را پهن کند و دروغ بر دروغ انبار کند.
صحبت ها، تهمت ها و به اصطلاح مناظره ها در این برنامه به دو بخش تقسیم شد؛ یک بخش مربوط به مسئله رفت و آمد و نشست های خارجی که من در این جریان نیستم و قاعدتاً بزرگان و گروههای سیاسی که مورد خطاب قرار گرفتند چنانچه صلاح بدانند توضیح خواهند داد.
لکن در بخش دوم چون شمول آن کل جنبش و به قول آقایان کسانی که در فتنه نقش داشتند، بود و من به عنوان عضوی از اصلاحات و جنبش، لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم:
1- شرکت کنندگان در برنامه اتهام زنی رسانه ملی به کرات از تعریف دولت های خارجی و اپوزوسیون ومنافقین از سران جنبش سخن گفتند و این اتفاق را دلیلی بر خروج سران جنبش از چهارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران فرض کردند. از آنها می پرسم چگونه است که واکنش ها و موضع گیری های برخی رسانه ها و چهره های خارجی از برخی اقدامات شما، به سند افتخاری در دستتان و سوژه ای برای تبلیغاتتان تبدیل می شود و از طرف ديگر واکنش و موضع گیری رسانه ها و چهره های خارجی از دیگران سند وابستگی آنها شناخته می شود؟ مگر قبل از پیروزی انقلاب امام در نجف و پاریس مصاحبه نمی کردند که اولین مصاحبه ایشان با لوموند فرانسه در نجف بود؟ چطور رادیو کمونیست های ایرانی كه در آلمان شرقی از حرکت بزرگان انقلابی تمجید می کرد، ابراز خوشحالی می کردیم. آیا با این خوشحالی می بایست سردمداران انقلاب وابسته به کمونیست ها می شدند؟ همچنین در رادیو بغداد يك روحانی با نام ونشانی صحبت می کرد همه کشور و بزرگان خوشحال می شدند. هر حکومتی بر اساس منافع ملی خود عمل می کند و مطبوعات و رسانه هاي خارجي نیز بر اساس گرایش ها و گروههای سیاسی خود حرکت می کنند. لذا خود شما هم بر اساس منافع ملی خود کار می کنید و آیا توجه به مسلمانان چچن و چین به همان اندازه ای است که به مسلمانان در لبنان و فلسطین وعراق و افغانستان ؟! چنانچه مطبوعات و صدا و سیمای کشورمان عادلانه برخورد می کرد رسانه های خارجی کمتر میدان داری کرده و مردم نیز کمتر به آنها توجه می کردند. نیازی به تاکید نیست که ما در جنبش اعتراضی و آزادیخواهی خود طمع به تمجید خارجی ها نداریم و هر آنچه می گوییم و می کنیم بر سبیل وظیفه ای است که بر دوش خود احساس می کنیم و اگر آنها از ما صحبت و یا تعریفی می کنند بر اساس دیدگاه خودشان است.
2- متاسفانه یکی از چهره هایی که در به اصطلاح مناظره شرکت داشت در پاسخ به سوالی که اگر امام (ره) در قید حیات بودند با سران جنبش چه می کردند؟ وي بدون اینکه به کم و کیف و شأن نزول قضایا و اتفاقات بپردازد و توضیحات آن را برای نسل جوان بدرستی شرح دهد تمام حوادث تلخ آن زمان اعم از برخورد با کمونیست ها و منافقین مسلح، التقاطی و چپ ها، کودتاگران و مرجعی که به تعبیر ايشان در ابتدا از امام مهمتر و نفوذ بیشتری داشت و توضیحاتی که باید در اين خصوص داده مي شد،متاسفانه همه را منتسب به رهبری انقلاب کردند و نتیجه گرفتند که با سران جنبش به قول خودشان «سران فتنه» نیز باید اینگونه برخورد کرد!
با این حال پاسخ من، مهدی کروبی به پرسش شما چنین است و اکنون که دوستان ما را مجالی برای حضور در رسانه ملی و پاسخگویی به اتهامات معرکه گیران نیست، پرسش های خود را خارج از آن رسانه های انحصاری با شما مطرح می کنم:
- اگر بنیانگذار انقلاب امروز زنده بود اصلاً کار انقلاب به جایی نمی رسید که رسانه ملی، مطبوعات، خطبه های نماز جمعه، نطق های نمایندگان مجلس انحصاری شود و تعدادی اتهام زن، در آن معرکه بگیرند و برای چهره های انقلابی تعیین تکلیف کنند. و البته اگر می خواهید بیشتر از مشی امام بدانید حافظه تاریخی خود را به برگزاری انتخابات مجلس سوم برگردانید و واکنش امام به اختلاف های روی داده در این انتخابات را به یاد آورید. آنگاه که اختلاف میان شورای نگهبان و وزارت کشور در اعلام نتایج آرا بالا گرفت، امام با درایت همیشگی خویش هیاتی را متشکل از اعضای شورای نگهبان و وزارت کشور و نماینده خود محمد علی انصاری انتخاب کرد و مشکل را حل کرد.
- آیا اگر امام امروز زنده بود با قوه قضائیه ای که در اختیار نیروهای امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفته و جمعی از قضات آن تنها به ماشین امضایی برای احکام ناعادلانه تبدیل شده اند، چه می کرد؟
- هنوز در یاد داریم که در دوران دفاع مقدس، امام چگونه در مقابل رواج خرافات در جبهه های جنگ واکنش نشان دادند و از فرستادن تعدادی از کتابها به جبهه ها جلوگیری کردند. اگر معظم له زنده بود چه واکنشی به رواج خرافات در رسانه ملی و ادعاهایی همچون رویت هاله نور و سجاده خالی پهن کردن و ادعاهایی از این دست داشت؟
- آیا اگر امام زنده بود اجازه می داد که به بیوت مراجع این چنین حمله کرده و به آنها بی احترامی شود و چه واکنشی در باب توهین های مکرر روزنامه حکومتی کیهان و تعیین تکلیف به مراجع معظم تقلید که طبق وظیفه دینی و اسلامی با خانواده های بی پناه زندانیان سیاسی دیدار می کنند، نشان می داد؟
- اگر خمینی کبیر زنده بود به قوه مجریه اجازه نمی داد که مجلس را که فرمودند “در رأس امور است” اینچنین تحقیر کند.
- اگر بنیانگذار انقلاب زنده بود به سپاهیان و بسیجیان مسلح و بی سیم به دستان اجازه نمی داد تا در کنار صندوق های رأی بایستند و دخالت و اِعمال نفوذ در انتخابات داشته باشند.
اگر آن پیر فرزانه زنده بود آیا فضای سیاسی کشور و رسانه ملی و مطبوعات در اختیار چند مداح معرکه گیر قرار می گرفت تا هر آنچه در توان دارند با توهین و افترا و تهمت به چهر های انقلابی و سیاسی عقده گشایی کنند؟ و برای یاران اصیل انقلاب اینچنین محدودیت ایجاد کنند؟
- اگر رهبر انقلاب زنده بود آیا در نظام اسلامی برگزاری مراسم های عزاداری و مذهبی و حتی برگزاری مراسم ختم برای نزدیکترین درگذشتگان تنها به دلیل تعلق بانیان آن مراسم ها به جنبش اعتراضی مردم ایران ممنوع اعلام می شد؟
- اگرخمینی زنده بود در مقابل حیف و میل گسترده بیت المال و رواج نهادینه شدن فساد در دستگاه های اداری و صرف نامناسب هزینه های میلیاردی و عدم پاسخگویی و شفاف سازی درباره هزینه کردن درآمدهای ارزی چه واکنشی نشان می داد؟
- اگر ایشان زنده بودند در مقابل برخوردهای ناصواب دانشگاهیان و حکم های ناعادلانه زندان و محرومیت و تعلیق از تحصیل برای دانشجویان و اساتید و در یک کلام زیر گیوتین گذاشتن نهاد علم و دانش چه می کرد؟
- از یاد نبرده ایم بعد از اشغال سفارت آمریکا، اولین اقدام امام دستور آزادی زنان حاضر در سفارت اشغال شده آمریکا بود. اگر امام زنده بود آیا در مقابل حرمت شکنی زنان در جامعه اسلامی و زندانی کردن مادران و کتک زدن وحشیانه زنان و دختران در خیابان و بریدن احکام سنگین برای آنها سکوت می کرد؟
- در تصورم نمی گنجد اوج خشونتی که بتواند در نظام اسلامی در عرض چند روز حداقل 4 جوان را زیر شکنجه به مرگ بکشاند؛ اگر امام زنده بود آیا لکه ننگی به نام کهریزک بر پیشانی نظام می نشست ؟
و اما شما که در رسانه ملی با بیان گزینشی و خام دستانه خود از سخنان بنیانگذار انقلاب به گمان خود به ارعاب و تهدید جنبش اعتراضی مردم ایران پرداخته اید، چرا به جای این صحبت هایی که به قول خودتان از قاطعیت امام می گویید از سعه صدر و رافت و گذشت ایشان سخن نمی گویید تا ببینید کدام یک برای مردم به خصوص جوانان آموزنده خواهد بود. که من به دو نکته آن اشاره می کنم:
در کودتای نوژه که قرار بود جماران، محل استقرار امام مورد بمباران قرار بگيرد كه به لطف خدا و هوشیاری نیروهای مومن خنثی و ناکام شد، حضرت امام زیر نامه سرهنگ خلبان فکوری وزیر وقت دفاع جمهوری اسلامی در مورد وضع خانواده و بازماندگان معدومین کودتا نوشتند «بسم الله الرحمن الرحیم- مراتب فوق مورد موافقت است امید است خانواده این اشخاص در دامان اسلام و ملت اسلامی با رفاه زندگی کنند و سعادت خویش را در دنیا و آخرت تامین نمایند از خداوند تعالی سعادت و سلامت ملت مسلمان را خواهانم 12 بهمن 59» حال به مقایسه رفتار خود با خانواده بی پناه زندانیان سیاسی اخیر که نه کودتاچی بودند و نه برانداز، توجه داشته باشید.
آیت الله آذری قمی عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و از بنیانگذاران جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی از قم و مؤسس روزنامه رسالت بود. ایشان از مخالفین سر سخت مهندس موسوی بود که در صفحه 224 خاطرات سال 1363 آقای هاشمی به نقل از ایشان نوشته شده است « پس از سخنان اینجانب در روز 14 مرداد سال 1363 در مجلس شورای اسلامی که درآن سخنان، اشاراتی به مفهوم واقعی ولایت فقیه داشتم و گفتم ولی فقیه، وظیفه ای جز ارشاد، نصیحت و راهنمایی ندارد و در مقامی نیست که برای قوه مقننه تکلیف معلوم کند. علاوه بر آن اضافه کردم که شخص آقای روح الله خمینی تاکنون در امور آقایان بازرگان، قطب زاده و بنی صدر به این عنوان که آقایان را از 20 سال پیش می شناسد و بر ایمان و تقوا و تعهد آنها اطلاع دارد، ما را ناچار از پذیرش این سه نفر در بحرانی ترین روزهانی انقلاب اسلامی کرده بود و…» همچنین ایشان اضافه می کنند که دو روز پس از این سخنان من در مجلس، شخصی به منزلم آمد كه او را با شدت و عصبانیت از خانه ام بیرون کردم. بنابراین لازم دانستم که نامه را به شخص آقای روح الله خمینی وهمچنين 30 فقره رونوشت ازآن نامه برای علمای اعلام بنویسم». که مطالبش در همان راستا بود/
حضرت امام در 28/6/67در نامه ای به آقاي آذري می نویسند:« من همیشه به شما علاقمند بوده و هستم و هرگز هم در ذهنم نیست که خدای ناکرده جنابعالی کاری بر خلاف اسلام بنمایید. شما از چهره های فاضل و مبارز و دلسوخته انقلابی می باشید »
با توحه به همه این اتفاقات رخ داده، حضرت امام با آن سعه صدری که داشتند در سال 68 در بازنگری قانون اساسی 20 نفر را از ميان اعضای شورای نگهبان، سران قوا و جمعي دیگر از جمله آیت الله آذری را برای بازنگری قانون اساسی انتخاب کردند.
3- ماه ها از اوج گرفتن جنبش اعتراضی مردم ایران می گذرد. روزهایی که اگر چه هر روز آن حامل اخبار تلخ و نگران کننده بازداشت ها و برخوردها بود اما ماحصل مبارک و میمونی نیز داشت و آن بازنمایی روی دیگر سکه قدرت و حاکمیت در نظام اسلامی ایران بود. روی دیگر این سکه، بازتاب فساد و طغیانی است که امروز متاثر از قدرت، در همه شئون حکومتی قابل رویت است. اینجاست که باید خطاب به شرکت کنندگان در برنامه اتهام زنی رسانه ملی یادآوری کرد كه «سرلشگر بدون لشگر» – آنچنان که آقایان، جنبش اعتراضی و گسترده مردم را توصیف می کنند – چرا چنین شما را به ترس و لرز انداخته تا با صرف هزینه های فراوان و سرکوب گسترده، به زعم خود طومار آن را بپیچانید ؟
4- به رغم اینکه در این سالها دیده ایم در ایام محرم، شیعه و سنی و حتی برخی ازاقلیت های مذهبی در ایران همگی در عزای شهدای مظلوم کربلا جامه سیاه می پوشند و به عزا می نشینند اما در این مدتی که گذشت به کرات درباره دو موضوع سخن گفته می شد و از رهگذر آن اتهاماتی به جنبش اعتراضی مردم ایران زده شد. پاره شدن عکس امام در 16 آذر و توهین به ساحت مقدس امام حسین در عاشورای سال گذشته، دو موضوعی است که من نه درباره آن تصویری دیده ام و نه چیز موثقی شنیده ام و متعجب هم مانده ام که چگونه از عاملان چنین رفتارهایی تاکنون تصویرو یا مصاحبه ای پخش نشده است تا ببینیم چه کسی است و گرایش به چه گروهی دارد؟ آیا اصلاحاتی ، بهایی، وهابی، حزب اللهی، روحانی، لباس شخصی و چماق بدست است ؟! از میان هزاران نفر افراد بازداشت شده چرا هنوز تصویر و مصاحبه ای از این شخص یا اشخاص منتشر نشده تا هویتشان برای مردم روشن شود. اگر چهره افرادی را که می گویند شناسایی شده اند از زمین که نجوشیده و از آسمان هم فرود نیامده اند پس منتشر کنند تا بر همگان روشن شود. تا کسانی که آنها را می شناسند منعکس دهند که از کجا و چه گروهی هستند.
5- از موارد ديگري كه از روزهاي ابتداي بعد از انتخابات به كرات مي پرسند اين است كه چرا اعتراض به نتيجه انتخابات را از مسير قانون پي نگرفتيم؟ و من اكنون مي پرسم كه با وجود تجربه انتخابات مجلس هشتم و اعتراض ها و پيگيري هايي كه در راهروهاي شوراي نگهبان و وزارت كشور به نتيجه نرسيد، آيا مجالي براي اعتماد ما به وزارت كشور و شوراي نگهبان باقي مانده است؟
6- در خلال صحبت ها، مصاحبه ها و نوشته ها مي گويند كه “سران به اصطلاح فتنه” محاكمه گردند و توبه كنند و مي گويند که مردم از آنها متنفرند و “فتنه گران” در زندان 70 میلیونی اسیرند و جرات بیرون رفتن ندارند و با برخورد مردم مواجه می شوند و از طرفی هم مسئولین قضایی وعده ی محاکمه آنان را به مردم می دهند که محاکمه و مجازات آنها نزدیک است!
من از همین جا اعلام می کنم که بیدی نیستم که با این بادها بلرزم و کاملا از اين دادگاه استقبال می کنم و برای همه مواضعم ادله محکمی دارم چرا که 21 سال است با این قضیه ها مدام به صورت های مختلف درگیربودم و آرامشی هم نداشتم و من آماده ام دادگاه به هرصورت که باشد و برگزار شود منتهی درخواستی دارم اگر آقایان در ادعاهایشان صادقند دادگاه علنی باشد تا همه ملت که صاحبان اصلی کشورند حرفهای دو طرف را بشنوند و قضاوت کنند تا معلوم شود آیا ما برای بدست آوردن قدرت، جاه طلبی کردیم و برای تداوم چند روز بیشتر قدرت آشوب کرده ایم یا حاکمیت برای انحصار طلبی، رای و ارزش ها را کنار گذاشته است؟!!!
بهترین داور، بندگان خداوند هستند که خلیفه پروردگارشان بر روی زمینند.
والسلام
مهدی کروبی
1389/10/11
سحام نيوز: مهدي كروبي در نامه اي خطاب به مرد م ايران ، به گزافه گويي ها ، تهديد هاي رسانه هاي جريان حاكم و صداو سيما كه در اين يك هفته ي اخير به اوج خود رسيده است، پاسخ داد. كروبي در بخشي از اين نامه آورده است: ماه ها از اوج گرفتن جنبش اعتراضی مردم ایران می گذرد. روزهایی که اگر چه هر روز آن حامل اخبار تلخ و نگران کننده بازداشت ها و برخوردها بود اما ماحصل مبارک و میمونی نیز داشت و آن بازنمایی روی دیگر سکه قدرت و حاکمیت در نظام اسلامی ایران بود. روی دیگر این سکه، بازتاب فساد و طغیانی است که امروز متاثر از قدرت، در همه شئون حکومتی قابل رویت است.
متن كامل اين نامه بدين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت و شریف و آزاد یخواه ایران
مدتی است که در رسانه ملی ، مطبوعات اقتدارگرایان، برخی خطبه های نماز جمعه و نطق برخی نمایندگان، بلوایی به پا شده و به ماشین اتهام زنی به چهره هایی تبدیل شده است که سرمایه عمر خود را صرف سرافرازی و پیشرفت ایران و اسلام کرده اند. بعد از این همه اتهام زنی و دروغگویی که گویا در این سالها به سکه ای رایج تبدیل شده، در این میان رسانه ملی در برنامه « دیروز، امروز، فردا» با دعوت از دو تن از چهره های شناخته شده اتهام زنی ها را به اوج خود رساند. دریغ که رسانه ملی دیگر نه بازنمای صدای مردم ایران که مبدل به رسانه ای کاملاً انحصاری و در خدمت خواست حاکمیت قرار گرفته و مجموعه ای خارج از صدا و سیما، مدیریت فکری و سیاسی آن را در دست گرفته اند. اینچنین است که گویی ماه ها پس از طرح مسئله «خواص بی بصیرت» و به رغم ارعاب و تهدید و فشار چهره های سیاسی و روحانی و فرهنگی برای تایید این طرح، توفیقی حاصل نشده و چاره در این تعریف می شود که رسانه ملی، یک هفته همراه و پشتیبان مطبوعات و برخی خطبه های نماز جمعه و محافل مختلف یک هفته تمام سفره اتهام زنی و دروغگویی خود را پهن کند و دروغ بر دروغ انبار کند.
صحبت ها، تهمت ها و به اصطلاح مناظره ها در این برنامه به دو بخش تقسیم شد؛ یک بخش مربوط به مسئله رفت و آمد و نشست های خارجی که من در این جریان نیستم و قاعدتاً بزرگان و گروههای سیاسی که مورد خطاب قرار گرفتند چنانچه صلاح بدانند توضیح خواهند داد.
لکن در بخش دوم چون شمول آن کل جنبش و به قول آقایان کسانی که در فتنه نقش داشتند، بود و من به عنوان عضوی از اصلاحات و جنبش، لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم:
1- شرکت کنندگان در برنامه اتهام زنی رسانه ملی به کرات از تعریف دولت های خارجی و اپوزوسیون ومنافقین از سران جنبش سخن گفتند و این اتفاق را دلیلی بر خروج سران جنبش از چهارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران فرض کردند. از آنها می پرسم چگونه است که واکنش ها و موضع گیری های برخی رسانه ها و چهره های خارجی از برخی اقدامات شما، به سند افتخاری در دستتان و سوژه ای برای تبلیغاتتان تبدیل می شود و از طرف ديگر واکنش و موضع گیری رسانه ها و چهره های خارجی از دیگران سند وابستگی آنها شناخته می شود؟ مگر قبل از پیروزی انقلاب امام در نجف و پاریس مصاحبه نمی کردند که اولین مصاحبه ایشان با لوموند فرانسه در نجف بود؟ چطور رادیو کمونیست های ایرانی كه در آلمان شرقی از حرکت بزرگان انقلابی تمجید می کرد، ابراز خوشحالی می کردیم. آیا با این خوشحالی می بایست سردمداران انقلاب وابسته به کمونیست ها می شدند؟ همچنین در رادیو بغداد يك روحانی با نام ونشانی صحبت می کرد همه کشور و بزرگان خوشحال می شدند. هر حکومتی بر اساس منافع ملی خود عمل می کند و مطبوعات و رسانه هاي خارجي نیز بر اساس گرایش ها و گروههای سیاسی خود حرکت می کنند. لذا خود شما هم بر اساس منافع ملی خود کار می کنید و آیا توجه به مسلمانان چچن و چین به همان اندازه ای است که به مسلمانان در لبنان و فلسطین وعراق و افغانستان ؟! چنانچه مطبوعات و صدا و سیمای کشورمان عادلانه برخورد می کرد رسانه های خارجی کمتر میدان داری کرده و مردم نیز کمتر به آنها توجه می کردند. نیازی به تاکید نیست که ما در جنبش اعتراضی و آزادیخواهی خود طمع به تمجید خارجی ها نداریم و هر آنچه می گوییم و می کنیم بر سبیل وظیفه ای است که بر دوش خود احساس می کنیم و اگر آنها از ما صحبت و یا تعریفی می کنند بر اساس دیدگاه خودشان است.
2- متاسفانه یکی از چهره هایی که در به اصطلاح مناظره شرکت داشت در پاسخ به سوالی که اگر امام (ره) در قید حیات بودند با سران جنبش چه می کردند؟ وي بدون اینکه به کم و کیف و شأن نزول قضایا و اتفاقات بپردازد و توضیحات آن را برای نسل جوان بدرستی شرح دهد تمام حوادث تلخ آن زمان اعم از برخورد با کمونیست ها و منافقین مسلح، التقاطی و چپ ها، کودتاگران و مرجعی که به تعبیر ايشان در ابتدا از امام مهمتر و نفوذ بیشتری داشت و توضیحاتی که باید در اين خصوص داده مي شد،متاسفانه همه را منتسب به رهبری انقلاب کردند و نتیجه گرفتند که با سران جنبش به قول خودشان «سران فتنه» نیز باید اینگونه برخورد کرد!
با این حال پاسخ من، مهدی کروبی به پرسش شما چنین است و اکنون که دوستان ما را مجالی برای حضور در رسانه ملی و پاسخگویی به اتهامات معرکه گیران نیست، پرسش های خود را خارج از آن رسانه های انحصاری با شما مطرح می کنم:
- اگر بنیانگذار انقلاب امروز زنده بود اصلاً کار انقلاب به جایی نمی رسید که رسانه ملی، مطبوعات، خطبه های نماز جمعه، نطق های نمایندگان مجلس انحصاری شود و تعدادی اتهام زن، در آن معرکه بگیرند و برای چهره های انقلابی تعیین تکلیف کنند. و البته اگر می خواهید بیشتر از مشی امام بدانید حافظه تاریخی خود را به برگزاری انتخابات مجلس سوم برگردانید و واکنش امام به اختلاف های روی داده در این انتخابات را به یاد آورید. آنگاه که اختلاف میان شورای نگهبان و وزارت کشور در اعلام نتایج آرا بالا گرفت، امام با درایت همیشگی خویش هیاتی را متشکل از اعضای شورای نگهبان و وزارت کشور و نماینده خود محمد علی انصاری انتخاب کرد و مشکل را حل کرد.
- آیا اگر امام امروز زنده بود با قوه قضائیه ای که در اختیار نیروهای امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفته و جمعی از قضات آن تنها به ماشین امضایی برای احکام ناعادلانه تبدیل شده اند، چه می کرد؟
- هنوز در یاد داریم که در دوران دفاع مقدس، امام چگونه در مقابل رواج خرافات در جبهه های جنگ واکنش نشان دادند و از فرستادن تعدادی از کتابها به جبهه ها جلوگیری کردند. اگر معظم له زنده بود چه واکنشی به رواج خرافات در رسانه ملی و ادعاهایی همچون رویت هاله نور و سجاده خالی پهن کردن و ادعاهایی از این دست داشت؟
- آیا اگر امام زنده بود اجازه می داد که به بیوت مراجع این چنین حمله کرده و به آنها بی احترامی شود و چه واکنشی در باب توهین های مکرر روزنامه حکومتی کیهان و تعیین تکلیف به مراجع معظم تقلید که طبق وظیفه دینی و اسلامی با خانواده های بی پناه زندانیان سیاسی دیدار می کنند، نشان می داد؟
- اگر خمینی کبیر زنده بود به قوه مجریه اجازه نمی داد که مجلس را که فرمودند “در رأس امور است” اینچنین تحقیر کند.
- اگر بنیانگذار انقلاب زنده بود به سپاهیان و بسیجیان مسلح و بی سیم به دستان اجازه نمی داد تا در کنار صندوق های رأی بایستند و دخالت و اِعمال نفوذ در انتخابات داشته باشند.
اگر آن پیر فرزانه زنده بود آیا فضای سیاسی کشور و رسانه ملی و مطبوعات در اختیار چند مداح معرکه گیر قرار می گرفت تا هر آنچه در توان دارند با توهین و افترا و تهمت به چهر های انقلابی و سیاسی عقده گشایی کنند؟ و برای یاران اصیل انقلاب اینچنین محدودیت ایجاد کنند؟
- اگر رهبر انقلاب زنده بود آیا در نظام اسلامی برگزاری مراسم های عزاداری و مذهبی و حتی برگزاری مراسم ختم برای نزدیکترین درگذشتگان تنها به دلیل تعلق بانیان آن مراسم ها به جنبش اعتراضی مردم ایران ممنوع اعلام می شد؟
- اگرخمینی زنده بود در مقابل حیف و میل گسترده بیت المال و رواج نهادینه شدن فساد در دستگاه های اداری و صرف نامناسب هزینه های میلیاردی و عدم پاسخگویی و شفاف سازی درباره هزینه کردن درآمدهای ارزی چه واکنشی نشان می داد؟
- اگر ایشان زنده بودند در مقابل برخوردهای ناصواب دانشگاهیان و حکم های ناعادلانه زندان و محرومیت و تعلیق از تحصیل برای دانشجویان و اساتید و در یک کلام زیر گیوتین گذاشتن نهاد علم و دانش چه می کرد؟
- از یاد نبرده ایم بعد از اشغال سفارت آمریکا، اولین اقدام امام دستور آزادی زنان حاضر در سفارت اشغال شده آمریکا بود. اگر امام زنده بود آیا در مقابل حرمت شکنی زنان در جامعه اسلامی و زندانی کردن مادران و کتک زدن وحشیانه زنان و دختران در خیابان و بریدن احکام سنگین برای آنها سکوت می کرد؟
- در تصورم نمی گنجد اوج خشونتی که بتواند در نظام اسلامی در عرض چند روز حداقل 4 جوان را زیر شکنجه به مرگ بکشاند؛ اگر امام زنده بود آیا لکه ننگی به نام کهریزک بر پیشانی نظام می نشست ؟
و اما شما که در رسانه ملی با بیان گزینشی و خام دستانه خود از سخنان بنیانگذار انقلاب به گمان خود به ارعاب و تهدید جنبش اعتراضی مردم ایران پرداخته اید، چرا به جای این صحبت هایی که به قول خودتان از قاطعیت امام می گویید از سعه صدر و رافت و گذشت ایشان سخن نمی گویید تا ببینید کدام یک برای مردم به خصوص جوانان آموزنده خواهد بود. که من به دو نکته آن اشاره می کنم:
در کودتای نوژه که قرار بود جماران، محل استقرار امام مورد بمباران قرار بگيرد كه به لطف خدا و هوشیاری نیروهای مومن خنثی و ناکام شد، حضرت امام زیر نامه سرهنگ خلبان فکوری وزیر وقت دفاع جمهوری اسلامی در مورد وضع خانواده و بازماندگان معدومین کودتا نوشتند «بسم الله الرحمن الرحیم- مراتب فوق مورد موافقت است امید است خانواده این اشخاص در دامان اسلام و ملت اسلامی با رفاه زندگی کنند و سعادت خویش را در دنیا و آخرت تامین نمایند از خداوند تعالی سعادت و سلامت ملت مسلمان را خواهانم 12 بهمن 59» حال به مقایسه رفتار خود با خانواده بی پناه زندانیان سیاسی اخیر که نه کودتاچی بودند و نه برانداز، توجه داشته باشید.
آیت الله آذری قمی عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و از بنیانگذاران جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی از قم و مؤسس روزنامه رسالت بود. ایشان از مخالفین سر سخت مهندس موسوی بود که در صفحه 224 خاطرات سال 1363 آقای هاشمی به نقل از ایشان نوشته شده است « پس از سخنان اینجانب در روز 14 مرداد سال 1363 در مجلس شورای اسلامی که درآن سخنان، اشاراتی به مفهوم واقعی ولایت فقیه داشتم و گفتم ولی فقیه، وظیفه ای جز ارشاد، نصیحت و راهنمایی ندارد و در مقامی نیست که برای قوه مقننه تکلیف معلوم کند. علاوه بر آن اضافه کردم که شخص آقای روح الله خمینی تاکنون در امور آقایان بازرگان، قطب زاده و بنی صدر به این عنوان که آقایان را از 20 سال پیش می شناسد و بر ایمان و تقوا و تعهد آنها اطلاع دارد، ما را ناچار از پذیرش این سه نفر در بحرانی ترین روزهانی انقلاب اسلامی کرده بود و…» همچنین ایشان اضافه می کنند که دو روز پس از این سخنان من در مجلس، شخصی به منزلم آمد كه او را با شدت و عصبانیت از خانه ام بیرون کردم. بنابراین لازم دانستم که نامه را به شخص آقای روح الله خمینی وهمچنين 30 فقره رونوشت ازآن نامه برای علمای اعلام بنویسم». که مطالبش در همان راستا بود/
حضرت امام در 28/6/67در نامه ای به آقاي آذري می نویسند:« من همیشه به شما علاقمند بوده و هستم و هرگز هم در ذهنم نیست که خدای ناکرده جنابعالی کاری بر خلاف اسلام بنمایید. شما از چهره های فاضل و مبارز و دلسوخته انقلابی می باشید »
با توحه به همه این اتفاقات رخ داده، حضرت امام با آن سعه صدری که داشتند در سال 68 در بازنگری قانون اساسی 20 نفر را از ميان اعضای شورای نگهبان، سران قوا و جمعي دیگر از جمله آیت الله آذری را برای بازنگری قانون اساسی انتخاب کردند.
3- ماه ها از اوج گرفتن جنبش اعتراضی مردم ایران می گذرد. روزهایی که اگر چه هر روز آن حامل اخبار تلخ و نگران کننده بازداشت ها و برخوردها بود اما ماحصل مبارک و میمونی نیز داشت و آن بازنمایی روی دیگر سکه قدرت و حاکمیت در نظام اسلامی ایران بود. روی دیگر این سکه، بازتاب فساد و طغیانی است که امروز متاثر از قدرت، در همه شئون حکومتی قابل رویت است. اینجاست که باید خطاب به شرکت کنندگان در برنامه اتهام زنی رسانه ملی یادآوری کرد كه «سرلشگر بدون لشگر» – آنچنان که آقایان، جنبش اعتراضی و گسترده مردم را توصیف می کنند – چرا چنین شما را به ترس و لرز انداخته تا با صرف هزینه های فراوان و سرکوب گسترده، به زعم خود طومار آن را بپیچانید ؟
4- به رغم اینکه در این سالها دیده ایم در ایام محرم، شیعه و سنی و حتی برخی ازاقلیت های مذهبی در ایران همگی در عزای شهدای مظلوم کربلا جامه سیاه می پوشند و به عزا می نشینند اما در این مدتی که گذشت به کرات درباره دو موضوع سخن گفته می شد و از رهگذر آن اتهاماتی به جنبش اعتراضی مردم ایران زده شد. پاره شدن عکس امام در 16 آذر و توهین به ساحت مقدس امام حسین در عاشورای سال گذشته، دو موضوعی است که من نه درباره آن تصویری دیده ام و نه چیز موثقی شنیده ام و متعجب هم مانده ام که چگونه از عاملان چنین رفتارهایی تاکنون تصویرو یا مصاحبه ای پخش نشده است تا ببینیم چه کسی است و گرایش به چه گروهی دارد؟ آیا اصلاحاتی ، بهایی، وهابی، حزب اللهی، روحانی، لباس شخصی و چماق بدست است ؟! از میان هزاران نفر افراد بازداشت شده چرا هنوز تصویر و مصاحبه ای از این شخص یا اشخاص منتشر نشده تا هویتشان برای مردم روشن شود. اگر چهره افرادی را که می گویند شناسایی شده اند از زمین که نجوشیده و از آسمان هم فرود نیامده اند پس منتشر کنند تا بر همگان روشن شود. تا کسانی که آنها را می شناسند منعکس دهند که از کجا و چه گروهی هستند.
5- از موارد ديگري كه از روزهاي ابتداي بعد از انتخابات به كرات مي پرسند اين است كه چرا اعتراض به نتيجه انتخابات را از مسير قانون پي نگرفتيم؟ و من اكنون مي پرسم كه با وجود تجربه انتخابات مجلس هشتم و اعتراض ها و پيگيري هايي كه در راهروهاي شوراي نگهبان و وزارت كشور به نتيجه نرسيد، آيا مجالي براي اعتماد ما به وزارت كشور و شوراي نگهبان باقي مانده است؟
6- در خلال صحبت ها، مصاحبه ها و نوشته ها مي گويند كه “سران به اصطلاح فتنه” محاكمه گردند و توبه كنند و مي گويند که مردم از آنها متنفرند و “فتنه گران” در زندان 70 میلیونی اسیرند و جرات بیرون رفتن ندارند و با برخورد مردم مواجه می شوند و از طرفی هم مسئولین قضایی وعده ی محاکمه آنان را به مردم می دهند که محاکمه و مجازات آنها نزدیک است!
من از همین جا اعلام می کنم که بیدی نیستم که با این بادها بلرزم و کاملا از اين دادگاه استقبال می کنم و برای همه مواضعم ادله محکمی دارم چرا که 21 سال است با این قضیه ها مدام به صورت های مختلف درگیربودم و آرامشی هم نداشتم و من آماده ام دادگاه به هرصورت که باشد و برگزار شود منتهی درخواستی دارم اگر آقایان در ادعاهایشان صادقند دادگاه علنی باشد تا همه ملت که صاحبان اصلی کشورند حرفهای دو طرف را بشنوند و قضاوت کنند تا معلوم شود آیا ما برای بدست آوردن قدرت، جاه طلبی کردیم و برای تداوم چند روز بیشتر قدرت آشوب کرده ایم یا حاکمیت برای انحصار طلبی، رای و ارزش ها را کنار گذاشته است؟!!!
بهترین داور، بندگان خداوند هستند که خلیفه پروردگارشان بر روی زمینند.
والسلام
مهدی کروبی
1389/10/11
استعفای سردبیر روزنامه شرق تحت فشار نهادهای امنیتی
استعفای سردبیر روزنامه شرق تحت فشار نهادهای امنیتی
جرس: بنا به گزاش منابع خبری، احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق که پس از گذراندن ٣ هفته بازداشت، چهارشنبه هفته گذشته از زندان آزاد شد، تحت فشار نهادهای امنیتی تصمیم به استعفا از سمت خود گرفته است.
به گزارش جرس، غلامی گفته که از این پس قادر به ادامه همکاری نخواهد بود و مایل است سردبیری روزنامه به فرد دیگری واگذار شود . استعفای احمد غلامی از سردبیری روزنامه شرق در حالی است که هادی حیدری کاریکاتوریست این روزنامه نیز پس از آزادی از زندان در هفته گذشته اعلام کرده که دیگر قصد همکاری با شرق را ندارد. در همین حال برخی گزارشهای رسیده به جرس حاکی از این است که سایر اعضای بازداشتی روزنامه شرق نیز از سوی بازجویان تحت فشار هستند که در صورت آزادی به فعالیت خود در این روزنامه خاتمه دهند.
در حال حاضر سه عضو دیگر روزنامه شرق یعنی کیوان مهرگان، فرزانه روستایی و ریحانه طباطبایی، کماکان در بازداشت به سر می برند.
عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران اتهام غلامی و سایر بازداشتی های این روزنامه را اقدام علیه امنیت اعلام کرده و به تازگی نیز در اظهار نظری مدعی گردید که بازداشتی های روزنامه شرق در تدارک نوشتن اطلاعیه ای علیه نظام بوده اند.
جرس: بنا به گزاش منابع خبری، احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق که پس از گذراندن ٣ هفته بازداشت، چهارشنبه هفته گذشته از زندان آزاد شد، تحت فشار نهادهای امنیتی تصمیم به استعفا از سمت خود گرفته است.
به گزارش جرس، غلامی گفته که از این پس قادر به ادامه همکاری نخواهد بود و مایل است سردبیری روزنامه به فرد دیگری واگذار شود . استعفای احمد غلامی از سردبیری روزنامه شرق در حالی است که هادی حیدری کاریکاتوریست این روزنامه نیز پس از آزادی از زندان در هفته گذشته اعلام کرده که دیگر قصد همکاری با شرق را ندارد. در همین حال برخی گزارشهای رسیده به جرس حاکی از این است که سایر اعضای بازداشتی روزنامه شرق نیز از سوی بازجویان تحت فشار هستند که در صورت آزادی به فعالیت خود در این روزنامه خاتمه دهند.
در حال حاضر سه عضو دیگر روزنامه شرق یعنی کیوان مهرگان، فرزانه روستایی و ریحانه طباطبایی، کماکان در بازداشت به سر می برند.
عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران اتهام غلامی و سایر بازداشتی های این روزنامه را اقدام علیه امنیت اعلام کرده و به تازگی نیز در اظهار نظری مدعی گردید که بازداشتی های روزنامه شرق در تدارک نوشتن اطلاعیه ای علیه نظام بوده اند.
استعفای سردبیر روزنامه شرق تحت فشار نهادهای امنیتی
استعفای سردبیر روزنامه شرق تحت فشار نهادهای امنیتی
جرس: بنا به گزاش منابع خبری، احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق که پس از گذراندن ٣ هفته بازداشت، چهارشنبه هفته گذشته از زندان آزاد شد، تحت فشار نهادهای امنیتی تصمیم به استعفا از سمت خود گرفته است.
به گزارش جرس، غلامی گفته که از این پس قادر به ادامه همکاری نخواهد بود و مایل است سردبیری روزنامه به فرد دیگری واگذار شود . استعفای احمد غلامی از سردبیری روزنامه شرق در حالی است که هادی حیدری کاریکاتوریست این روزنامه نیز پس از آزادی از زندان در هفته گذشته اعلام کرده که دیگر قصد همکاری با شرق را ندارد. در همین حال برخی گزارشهای رسیده به جرس حاکی از این است که سایر اعضای بازداشتی روزنامه شرق نیز از سوی بازجویان تحت فشار هستند که در صورت آزادی به فعالیت خود در این روزنامه خاتمه دهند.
در حال حاضر سه عضو دیگر روزنامه شرق یعنی کیوان مهرگان، فرزانه روستایی و ریحانه طباطبایی، کماکان در بازداشت به سر می برند.
عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران اتهام غلامی و سایر بازداشتی های این روزنامه را اقدام علیه امنیت اعلام کرده و به تازگی نیز در اظهار نظری مدعی گردید که بازداشتی های روزنامه شرق در تدارک نوشتن اطلاعیه ای علیه نظام بوده اند.
جرس: بنا به گزاش منابع خبری، احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق که پس از گذراندن ٣ هفته بازداشت، چهارشنبه هفته گذشته از زندان آزاد شد، تحت فشار نهادهای امنیتی تصمیم به استعفا از سمت خود گرفته است.
به گزارش جرس، غلامی گفته که از این پس قادر به ادامه همکاری نخواهد بود و مایل است سردبیری روزنامه به فرد دیگری واگذار شود . استعفای احمد غلامی از سردبیری روزنامه شرق در حالی است که هادی حیدری کاریکاتوریست این روزنامه نیز پس از آزادی از زندان در هفته گذشته اعلام کرده که دیگر قصد همکاری با شرق را ندارد. در همین حال برخی گزارشهای رسیده به جرس حاکی از این است که سایر اعضای بازداشتی روزنامه شرق نیز از سوی بازجویان تحت فشار هستند که در صورت آزادی به فعالیت خود در این روزنامه خاتمه دهند.
در حال حاضر سه عضو دیگر روزنامه شرق یعنی کیوان مهرگان، فرزانه روستایی و ریحانه طباطبایی، کماکان در بازداشت به سر می برند.
عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران اتهام غلامی و سایر بازداشتی های این روزنامه را اقدام علیه امنیت اعلام کرده و به تازگی نیز در اظهار نظری مدعی گردید که بازداشتی های روزنامه شرق در تدارک نوشتن اطلاعیه ای علیه نظام بوده اند.
سردار روزبهانی: پلیس امنیت اخلاقی همان گشتهای ارشاد هستند/ زنانی که برای نانشب خودفروشی میکنند، مجرم نیستند
سردار روزبهانی: پلیس امنیت اخلاقی همان گشتهای ارشاد هستند/ زنانی که برای نانشب خودفروشی میکنند، مجرم نیستند
ایلنا : رئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره ونهای سفیدی که تحت عنوان پلیس امنیت اخلاقی در سطح شهر هستند، گفت: این ونها در واقع همان گشتهای ارشاد هستند که نام آنها تغییر یافته است که در سراسر کشور مانند قبل اما با نام جدید کار خودرا ادامه میدهند.
سردار احمد روزبهانی، با اشاره به اینکه نام این گشتها در سال 86 به این دلیل که آغاز به کار آنها بوده است و در کلمه ارشاد ماموریت آنهامشخص بود گشت ارشاد گذاشته اما اکنون همه مردم قانون را میدانند و به همین دلیل نام آن تغییر یافت و گروههای دیگری بودند میخواستند در این رابطه فرهنگسازی کنند و مردم را ارشاد کنند که به این دلیل نام آن تغییر کرد.
او با تاکید بر اینکه هیچ برخوردی توهینآمیز نخواهد بود گفت: هدف این نیست و تنها در صورت لزوم افراد را به مقرها ارجاع داده و در موارد بسیار اندک از آنها عکس میگیریم، دربرخورد با متخلفین هم حقوق شهروندی را رعایت میکنیم.
روزبهانی درباره ماموریت گشت امنیت اخلاقی گفت: برخورد با اراذل و اوباش، برخورد با مزاحمتهای خیابانی، آلودگی صوتی و موارد اخلاقی که در سطح خیابان دیده شود از ماموریتهای این گشت است.
اوبا اشاره به اینکه بحث بد پوششی افراد نیز ازجمله ماموریتهایی است که گشت امنیت اخلاقی با آن برخورد میکند گفت: افرادی که به صورت مانکنگونه وبا نوع پوشش و نوع آرایش برای مقاصد خاص در سطح خیابان ظاهر میشوند به مقر هدایت میشوند و با مشاورین ما صحبت میکنند و با خانواده آنها تماس حاصل میشود که اغلب خانوادهها از وضعیت پوشش فرزندان خود در خارج از خانه خبر ندارند زیرا این افراد پس از اینکه از خانه خارج میشوند نوع پوشش و نوع آرایش خود را دراولین فرصت تغییر میدهند.
او در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره مصادیق بد پوششی گفت: ما جزییات این طرح را به ماموران ابلاغ کردهایم و حتی عکسهایی در اختیار افراد قرار داده است که نمونه بدحجابی است نه اینکه هر کسی را یک ذره از مویش پیدا باشد بهعنوان بدحجاب بگیریم.
او با تاکید بر اینکه نمیتوان گفت، هرکه بیحجاب است بیعفت هم است گفت: درراستای این گشت با زنان خیابانی نیز برخورد میشود.
او در پاسخ به سوالی درباره اینکه تعیین پوشش افراد میتواند نقص حقوق شهروندی باشد گفت: حقوق شهروندی هیچ وقت به معنی قانونشکنی نیست و اتفاقا یعنی اجرای صحیح قانون و اگر قانون درست اجرا شود هرگز حقوق شهروندی پایمال نمیشود.
او تاکیدکرد: آیا کسی با آرایش مبتذل و یک شال نازک، مانتوی چسبان کوتاه و شلوار استرج و بوت در خیابان حاضر میشود بهحقوق شهروندی توهین نکرده است.
او در ادامه درباره تفاوتهای بین گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی گفت: پس از تغییر نام این گشت تلاش شده است تا نواقص گذشته برطرف شود.
او با اشاره به اینکه شاید پلیس در تمام عملیات موفق نبوده است گفت: گشتها وقتی به مقر باز میگردنداز فعالیت خود گزارش میدهند و بهترین راهی میتوان نواقص را برطرف کرد آموزش، گزینش بهتر و انتخاب افراد با مسوولیتتر است.
او درباره آموزش مامورانی که در پلیس امنیت اخلاقی فعالیت میکنند گفت: کشور به چند منطقه تبدیل شده است و در پنج استان با حضور سرگروههای تیمهای پلیس امنیت اخلاقی آن استان و استانهای همجوار کلاسهایی تشکیل میشود که به جز آموزشهای کلی جزءترین آموزشها نیز به آنها داده میشود از ارائه عکسهای مصادق بد پوششی گرفته تا آموزش چگونگی نوشتن گزارش وآموزش چگونگی برخورد با مجرمین.
او افزود: به جز آموزشهای منطقی آموزشهای متمرکز با حضور روسای پلیس امنیت اخلاقی کشور در تهران برگزار میشود که آخرین جلسه آن یک دی ماه امسال بوده است که در آن دستورالعمل به روسای پلیس امنیت اخلاقی داده میشود و برای چگونگی اجرای آن آموزشهای لازم ارائه میشود.
او با اشاره به اینکه در سطح کشور دهها هزار نیرو در پلیس امنیت اخلاقی مشغول هستند، گفت: در فصل بهار و تابستان پیش از 70 هزار نیرو به این پلیس اضافه میشود که به این افراد آموزشهای لازم داده شده و روی آنها نظارت و کنترل وجود دارد که اگر نظارتهای ستادی وجود نداشت باید روزانه شاهد هزاران درگیری بودیم و به خاطر همین آموزشهاست که برخوردهایی مانند سالهای پیش تکرار نمیشود.
او با اشاره به اینکه در سالهای 88 و 89 آمار کشف باندهای فساد 30 الی 35 درصد افزایش داشته است گفت: منظور از باندهای فساد عدهای هستند که خانههای فساد را تشکیل میدهند و یا افرادی که پارتیهای دورهای برگزار میکنند که حتی در مواردی از آنها برای آن پارتیها به صورت اینترنتی تا سقف 30 هزار تومان بلیط میفروختند که با کار اطلاعاتی محل آنها شناسایی شد و آنها دستگیر شدند.
او در رابطه با بحث اراذل و اوباش گفت: عملکرد پلیس در این باره بسیار مقتدرانه بوده است به طوری که در حال حاضر کسی جرات قمهکشی یا چاقوکشی در خیابانها را ندارد.
او با اشاره به ماموریت گشت امنیت اخلاقی دربرخورد با زنان آسیب دیده گفت: این زنها تحویل مقامات قضایی میشوند اما در جلساتی که با متولیان آنها یعنی وزارت کشور، بهزیستی، ستاد مبارزه مواد مخدر و پلیس برگزار شد، مصوب شد که مکانهایی برای این افراد پیشبینی شود که در آن به اینها کمک شود.
او افزود: در این مراکز زنان باید بتوانند روز و شب را بگذرانند و با مشاورههای مرتب به زندگی عادی برگردند، برای آنها کار پیشبینی شود و به آغوش خانواده باز گردند که قرار است این مراکز تا چند ماه آینده افتتاح شود.
او درباره نگاه پلیس به این افراد گفت: پلیس بهعنوان مجری قانون بررسی میکند که آیااین زنها محتاج نان شب هستند یا خیر در واقع بعضی از این افراد احتیاجی به خود فروشی ندارند و در بهترین جای تهران بهترین ماشین را دارند و در واقع مجرم هستند اما برخی از آنها واقعا نیازمندند وبرای گذران زندگی خودفروشی میکنند که باید دست آنها را گرفت.
ایلنا : رئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره ونهای سفیدی که تحت عنوان پلیس امنیت اخلاقی در سطح شهر هستند، گفت: این ونها در واقع همان گشتهای ارشاد هستند که نام آنها تغییر یافته است که در سراسر کشور مانند قبل اما با نام جدید کار خودرا ادامه میدهند.
سردار احمد روزبهانی، با اشاره به اینکه نام این گشتها در سال 86 به این دلیل که آغاز به کار آنها بوده است و در کلمه ارشاد ماموریت آنهامشخص بود گشت ارشاد گذاشته اما اکنون همه مردم قانون را میدانند و به همین دلیل نام آن تغییر یافت و گروههای دیگری بودند میخواستند در این رابطه فرهنگسازی کنند و مردم را ارشاد کنند که به این دلیل نام آن تغییر کرد.
او با تاکید بر اینکه هیچ برخوردی توهینآمیز نخواهد بود گفت: هدف این نیست و تنها در صورت لزوم افراد را به مقرها ارجاع داده و در موارد بسیار اندک از آنها عکس میگیریم، دربرخورد با متخلفین هم حقوق شهروندی را رعایت میکنیم.
روزبهانی درباره ماموریت گشت امنیت اخلاقی گفت: برخورد با اراذل و اوباش، برخورد با مزاحمتهای خیابانی، آلودگی صوتی و موارد اخلاقی که در سطح خیابان دیده شود از ماموریتهای این گشت است.
اوبا اشاره به اینکه بحث بد پوششی افراد نیز ازجمله ماموریتهایی است که گشت امنیت اخلاقی با آن برخورد میکند گفت: افرادی که به صورت مانکنگونه وبا نوع پوشش و نوع آرایش برای مقاصد خاص در سطح خیابان ظاهر میشوند به مقر هدایت میشوند و با مشاورین ما صحبت میکنند و با خانواده آنها تماس حاصل میشود که اغلب خانوادهها از وضعیت پوشش فرزندان خود در خارج از خانه خبر ندارند زیرا این افراد پس از اینکه از خانه خارج میشوند نوع پوشش و نوع آرایش خود را دراولین فرصت تغییر میدهند.
او در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره مصادیق بد پوششی گفت: ما جزییات این طرح را به ماموران ابلاغ کردهایم و حتی عکسهایی در اختیار افراد قرار داده است که نمونه بدحجابی است نه اینکه هر کسی را یک ذره از مویش پیدا باشد بهعنوان بدحجاب بگیریم.
او با تاکید بر اینکه نمیتوان گفت، هرکه بیحجاب است بیعفت هم است گفت: درراستای این گشت با زنان خیابانی نیز برخورد میشود.
او در پاسخ به سوالی درباره اینکه تعیین پوشش افراد میتواند نقص حقوق شهروندی باشد گفت: حقوق شهروندی هیچ وقت به معنی قانونشکنی نیست و اتفاقا یعنی اجرای صحیح قانون و اگر قانون درست اجرا شود هرگز حقوق شهروندی پایمال نمیشود.
او تاکیدکرد: آیا کسی با آرایش مبتذل و یک شال نازک، مانتوی چسبان کوتاه و شلوار استرج و بوت در خیابان حاضر میشود بهحقوق شهروندی توهین نکرده است.
او در ادامه درباره تفاوتهای بین گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی گفت: پس از تغییر نام این گشت تلاش شده است تا نواقص گذشته برطرف شود.
او با اشاره به اینکه شاید پلیس در تمام عملیات موفق نبوده است گفت: گشتها وقتی به مقر باز میگردنداز فعالیت خود گزارش میدهند و بهترین راهی میتوان نواقص را برطرف کرد آموزش، گزینش بهتر و انتخاب افراد با مسوولیتتر است.
او درباره آموزش مامورانی که در پلیس امنیت اخلاقی فعالیت میکنند گفت: کشور به چند منطقه تبدیل شده است و در پنج استان با حضور سرگروههای تیمهای پلیس امنیت اخلاقی آن استان و استانهای همجوار کلاسهایی تشکیل میشود که به جز آموزشهای کلی جزءترین آموزشها نیز به آنها داده میشود از ارائه عکسهای مصادق بد پوششی گرفته تا آموزش چگونگی نوشتن گزارش وآموزش چگونگی برخورد با مجرمین.
او افزود: به جز آموزشهای منطقی آموزشهای متمرکز با حضور روسای پلیس امنیت اخلاقی کشور در تهران برگزار میشود که آخرین جلسه آن یک دی ماه امسال بوده است که در آن دستورالعمل به روسای پلیس امنیت اخلاقی داده میشود و برای چگونگی اجرای آن آموزشهای لازم ارائه میشود.
او با اشاره به اینکه در سطح کشور دهها هزار نیرو در پلیس امنیت اخلاقی مشغول هستند، گفت: در فصل بهار و تابستان پیش از 70 هزار نیرو به این پلیس اضافه میشود که به این افراد آموزشهای لازم داده شده و روی آنها نظارت و کنترل وجود دارد که اگر نظارتهای ستادی وجود نداشت باید روزانه شاهد هزاران درگیری بودیم و به خاطر همین آموزشهاست که برخوردهایی مانند سالهای پیش تکرار نمیشود.
او با اشاره به اینکه در سالهای 88 و 89 آمار کشف باندهای فساد 30 الی 35 درصد افزایش داشته است گفت: منظور از باندهای فساد عدهای هستند که خانههای فساد را تشکیل میدهند و یا افرادی که پارتیهای دورهای برگزار میکنند که حتی در مواردی از آنها برای آن پارتیها به صورت اینترنتی تا سقف 30 هزار تومان بلیط میفروختند که با کار اطلاعاتی محل آنها شناسایی شد و آنها دستگیر شدند.
او در رابطه با بحث اراذل و اوباش گفت: عملکرد پلیس در این باره بسیار مقتدرانه بوده است به طوری که در حال حاضر کسی جرات قمهکشی یا چاقوکشی در خیابانها را ندارد.
او با اشاره به ماموریت گشت امنیت اخلاقی دربرخورد با زنان آسیب دیده گفت: این زنها تحویل مقامات قضایی میشوند اما در جلساتی که با متولیان آنها یعنی وزارت کشور، بهزیستی، ستاد مبارزه مواد مخدر و پلیس برگزار شد، مصوب شد که مکانهایی برای این افراد پیشبینی شود که در آن به اینها کمک شود.
او افزود: در این مراکز زنان باید بتوانند روز و شب را بگذرانند و با مشاورههای مرتب به زندگی عادی برگردند، برای آنها کار پیشبینی شود و به آغوش خانواده باز گردند که قرار است این مراکز تا چند ماه آینده افتتاح شود.
او درباره نگاه پلیس به این افراد گفت: پلیس بهعنوان مجری قانون بررسی میکند که آیااین زنها محتاج نان شب هستند یا خیر در واقع بعضی از این افراد احتیاجی به خود فروشی ندارند و در بهترین جای تهران بهترین ماشین را دارند و در واقع مجرم هستند اما برخی از آنها واقعا نیازمندند وبرای گذران زندگی خودفروشی میکنند که باید دست آنها را گرفت.
احضار رسایی به دادگاه ویژه روحانیت
احضار رسایی به دادگاه ویژه روحانیت
حميد رسايي نماينده تهران (پ ا : از رهبران گروههای خودسر) اخيرا با شكايت فرزند يكي از مقامات (پ ا : احتمالا مهدی هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی) براي پاره اي توضيحات در خصوص مسايلي خارج از وظيفه نمايندگي به دادگاه ويژه روحانيت احضار شده است.
يكي از نمايندگان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاين با اعلام اين خبر افزود: حميد رسايي نماينده تهران در مجلس با شكايت فرزند يكي از مقامات كشور به دادگاه احضار شده است.
اين نماينده با بيان اينكه رسايي قبلا هم به خاطر پرونده ديگري به دادگاه احضار شده بود، از تشريح موارد اتهامي پرونده اخير وي خودداري كرد و افزود: شكايت از رسايي به خاطر برخي اظهارات وي بوده و اين اظهارات هيچ ربطي به انجام وظيفه نمايندگي وي ندارد. چرا كه اگر اتهام رسايي به انجام وظيفه نمايندگي وي مرتبط بود، هيئت رئيسه مجلس احضاريه دادگاه را به وي ابلاغ نمي كرد.
در همين رابطه محسن كوهكن سخنگوي هيأت رئيسه مجلس به خبرنگار ما گفت: مطابق آين نامه داخلي مجلس شوراي اسلامي هيأت رئيسه مجلس از زمان مجلس هفتم كميته حقوقي تشكيل داده است كه اينجانب هم عضو اين كميته هستم و وظيفه آن بررسي احضاريه هايي است كه از سوي دادگاه براي نمايندگان مجلس ارسال مي شود.
نماينده لنجان در مجلس با بيان اينكه نمايندگان مجلس مانند هر ايراني در جامعه ما زندگي مي كنند و هيچ گونه مصونيت قضايي ندارند بلكه همه در برابر قانون مساوي هستند، تصريح كرد: اگر كميته حقوقي هيأت رئيسه مجلس پس از بررسي احضاريه، به اين نتيجه برسد كه احضاريه ارتباطي با انجام وظيفه نمايندگي از جمله نطق نمايندگان و يا مواردي اينگونه ندارد، آن را به نماينده مذكور ابلاغ ميكند.
كوهكن در پاسخ به اين سوال كه آيا احضاريه اي براي رسايي به هيأت رئيسه مجلس رسيده و آيا شما آن را به وي ابلاغ كرديد، گفت: موردي بوده و به ايشان هم ابلاغ شده است.
حميد رسايي نماينده تهران (پ ا : از رهبران گروههای خودسر) اخيرا با شكايت فرزند يكي از مقامات (پ ا : احتمالا مهدی هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی) براي پاره اي توضيحات در خصوص مسايلي خارج از وظيفه نمايندگي به دادگاه ويژه روحانيت احضار شده است.
يكي از نمايندگان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاين با اعلام اين خبر افزود: حميد رسايي نماينده تهران در مجلس با شكايت فرزند يكي از مقامات كشور به دادگاه احضار شده است.
اين نماينده با بيان اينكه رسايي قبلا هم به خاطر پرونده ديگري به دادگاه احضار شده بود، از تشريح موارد اتهامي پرونده اخير وي خودداري كرد و افزود: شكايت از رسايي به خاطر برخي اظهارات وي بوده و اين اظهارات هيچ ربطي به انجام وظيفه نمايندگي وي ندارد. چرا كه اگر اتهام رسايي به انجام وظيفه نمايندگي وي مرتبط بود، هيئت رئيسه مجلس احضاريه دادگاه را به وي ابلاغ نمي كرد.
در همين رابطه محسن كوهكن سخنگوي هيأت رئيسه مجلس به خبرنگار ما گفت: مطابق آين نامه داخلي مجلس شوراي اسلامي هيأت رئيسه مجلس از زمان مجلس هفتم كميته حقوقي تشكيل داده است كه اينجانب هم عضو اين كميته هستم و وظيفه آن بررسي احضاريه هايي است كه از سوي دادگاه براي نمايندگان مجلس ارسال مي شود.
نماينده لنجان در مجلس با بيان اينكه نمايندگان مجلس مانند هر ايراني در جامعه ما زندگي مي كنند و هيچ گونه مصونيت قضايي ندارند بلكه همه در برابر قانون مساوي هستند، تصريح كرد: اگر كميته حقوقي هيأت رئيسه مجلس پس از بررسي احضاريه، به اين نتيجه برسد كه احضاريه ارتباطي با انجام وظيفه نمايندگي از جمله نطق نمايندگان و يا مواردي اينگونه ندارد، آن را به نماينده مذكور ابلاغ ميكند.
كوهكن در پاسخ به اين سوال كه آيا احضاريه اي براي رسايي به هيأت رئيسه مجلس رسيده و آيا شما آن را به وي ابلاغ كرديد، گفت: موردي بوده و به ايشان هم ابلاغ شده است.
اژهای : کسی نگفته به زودی موسوی و کروبی محاکمه میشوند
اژهای : کسی نگفته به زودی موسوی و کروبی محاکمه میشوند
محسنی اژهای در مورد اظهارات دولتآبادی، دادستان تهران درباره محاکمه میر حسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی گفت: کسی تا کنون نگفته به زودی سران فتنه محاکمه خواهند شد.
به گزارش خبرآنلاین؛ به گفته سخنگوی قوه قضاییه، هنوز اقتضائات دستگیری این افراد مهیا نشده و دستگاه قضایی قطعا برای برخورد با آنها که به گفته اژهای قانون شکنی کردهاند و به نظام ضربه زدهاند، خود را آماده خواهد کرد.
این مقام قضایی در مورد اظهارات دولتآبادی و این که آیا وی در جایگاه حقوقی اظهار نظر کرده است افزود: پسندیده است همکاران بتوانند جایگاه و شان خود را در زمانهایی که در مجامع مختلف سخنرانی میکنند رعایت کنند.
محسنی اژهای در مورد اظهارات دولتآبادی، دادستان تهران درباره محاکمه میر حسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی گفت: کسی تا کنون نگفته به زودی سران فتنه محاکمه خواهند شد.
به گزارش خبرآنلاین؛ به گفته سخنگوی قوه قضاییه، هنوز اقتضائات دستگیری این افراد مهیا نشده و دستگاه قضایی قطعا برای برخورد با آنها که به گفته اژهای قانون شکنی کردهاند و به نظام ضربه زدهاند، خود را آماده خواهد کرد.
این مقام قضایی در مورد اظهارات دولتآبادی و این که آیا وی در جایگاه حقوقی اظهار نظر کرده است افزود: پسندیده است همکاران بتوانند جایگاه و شان خود را در زمانهایی که در مجامع مختلف سخنرانی میکنند رعایت کنند.
روزنامه های آمریکایی و انکلیس و احتمال محاکمه رهبران اصلاح طلبان در ايران
روزنامه های آمریکایی و انکلیس و احتمال محاکمه رهبران اصلاح طلبان در ايران
صدای آمریکا : روزنامه سن فرانسيسکو کرونيکل از تصميم مقامات قضايی ايران برای محاکمه رهبران اصلاح طلبان خبر داده است. اين روزنامه می نويسد تکرار هشدارهای اخير محافظه کاران درباره محاکمه مخالفان جمهوری اسلامی از سوی عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، در نماز جمعه بيانگر آن است که به نظر سران رژيم سرکوب های هجده ماه اخير برای ارعاب مردم کافی بوده است؛ و آسوده خاطرند که در صورت بازداشت و محاکمه ميرحسين موسوی و مهدی کروبی موج ديگری از اعتراض های مردمی به راه نخواهد افتاد.
وال استريت جورنال نوشته است شرکت بانکی هنگ کنگ و شانگهای موسوم به بانک اچ اس بی سی، با پخش آگهی های پررنگ و لعاب برای سرمايه گذاری در ايران اعتبار خود را از دست داده است. به نوشته اين روزنامه بانک اچ اس بی سی تبليغ می کند که تنها چهار درصد فيلم ها در آمريکا توسط کارگردانان زن ساخته شده است اما در ايران اين ميزان بيست و پنج درصد است و آن کشور را مکان مناسبی برای سرمايه گذاری خارجی معرفی می کند؛ اما چشمان خود را به روی سانسور و جناياتی که دولت مذهبی تهران عليه هنر و انديشه انجام می دهد، بسته است.
در مقاله ای در هافينگتن پست از دولت آمريکا خواسته شده است تا از گروه های ايرانی فعال و مخالف حکومت ايران پشتيبانی بيشتری کند؛ و از جمله سازمان مجاهدين خلق را از فهرست سازمان های تروريستی، خارج کند.
يک مقام ارشد صدای آمريکا در مصاحبه با واشنگتن پست، برنامه طنز «پارازيت» را با هفده ميليون بازديد کننده روی صفحه اينترنتی فيس بوک در يک ماه، و ۴۵ هزار بازديد کننده روی يوتيوب در هفته، پربيننده ترين برنامه صدای آمريکا خوانده است.
واشنگتن پست درمقاله ای به زيرو رو کردن نظام آموزشی درايران با هدف زدودن نفوذ غرب دراين کشور پرداخته و می نويسد تازه ترين تلاش جمهوری اسلامی در تحکيم ارزشهای اسلامی و رويارويی با روی آوردن فزاينده طبقه متوسط ايران به جدايی دين از دولت و سياست، زيرو رو کردن نظام آموزش و پرورش است. از اول مهرماه امسال درهمه دبيرستان های ايران درس آموزش سياسی و مهارت ها ی زندگی گنجانده شده و هدف اين دروس جلوگيری از لغزيدن جوانان به سوی جنبشهای سياسی «منحرف» و نيز تشويق دختران به ازدواج هرچه زودتر، اعلام شده است.
ادمونتون روزنامه چاپ کانادا می نويسد دولت کانادا بخاطرزيرپا نهاده شدن حقوق بشر در ايران از تهران خواسته است از اعدام شهروندان آن کشور که تابعيت دوگانه دارند، خوددار ی ورزد. به نوشته اين روز نامه لارنس کنن، وزير امور خارجه کانادا، نسبت به سرنوشت دو کانادايی ايرانی تبار که به اعدام محکوم شده اند ابراز نگرانی عميق کرده است. اين دو ايراني- کانادايی، سعيد ملک پور و حميد قاسمی، نام دارند. آقای ملک پور برنامه ريز کامپيوتر است که به اتهام راه اندازی يک سايت و قاسمی که درسال ۲۰۰۸ برای ديدن مادر خود ازکانادا به ايران رفت به اتهام اقدام عليه امنيت ملی، به مرگ محکوم شده اند.
گاردين در آغاز سال نوی ميلادی نوشته است سال ۲۰۱۰، افشاگری های ويکی ليکس چهره ديپلماسی جهان را عوض کرد و با نشان دادن تهديد قريب الوقوع از سوی جمهوری اسلامی و کره شمالی، نگرانی جهانی را برانگيخت؛ اما اگر تهديد اين دو کشور عملی شود چالش های جهانی در در سال پيش رو، صدچندان خواهد بود.
صدای آمریکا : روزنامه سن فرانسيسکو کرونيکل از تصميم مقامات قضايی ايران برای محاکمه رهبران اصلاح طلبان خبر داده است. اين روزنامه می نويسد تکرار هشدارهای اخير محافظه کاران درباره محاکمه مخالفان جمهوری اسلامی از سوی عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، در نماز جمعه بيانگر آن است که به نظر سران رژيم سرکوب های هجده ماه اخير برای ارعاب مردم کافی بوده است؛ و آسوده خاطرند که در صورت بازداشت و محاکمه ميرحسين موسوی و مهدی کروبی موج ديگری از اعتراض های مردمی به راه نخواهد افتاد.
وال استريت جورنال نوشته است شرکت بانکی هنگ کنگ و شانگهای موسوم به بانک اچ اس بی سی، با پخش آگهی های پررنگ و لعاب برای سرمايه گذاری در ايران اعتبار خود را از دست داده است. به نوشته اين روزنامه بانک اچ اس بی سی تبليغ می کند که تنها چهار درصد فيلم ها در آمريکا توسط کارگردانان زن ساخته شده است اما در ايران اين ميزان بيست و پنج درصد است و آن کشور را مکان مناسبی برای سرمايه گذاری خارجی معرفی می کند؛ اما چشمان خود را به روی سانسور و جناياتی که دولت مذهبی تهران عليه هنر و انديشه انجام می دهد، بسته است.
در مقاله ای در هافينگتن پست از دولت آمريکا خواسته شده است تا از گروه های ايرانی فعال و مخالف حکومت ايران پشتيبانی بيشتری کند؛ و از جمله سازمان مجاهدين خلق را از فهرست سازمان های تروريستی، خارج کند.
يک مقام ارشد صدای آمريکا در مصاحبه با واشنگتن پست، برنامه طنز «پارازيت» را با هفده ميليون بازديد کننده روی صفحه اينترنتی فيس بوک در يک ماه، و ۴۵ هزار بازديد کننده روی يوتيوب در هفته، پربيننده ترين برنامه صدای آمريکا خوانده است.
واشنگتن پست درمقاله ای به زيرو رو کردن نظام آموزشی درايران با هدف زدودن نفوذ غرب دراين کشور پرداخته و می نويسد تازه ترين تلاش جمهوری اسلامی در تحکيم ارزشهای اسلامی و رويارويی با روی آوردن فزاينده طبقه متوسط ايران به جدايی دين از دولت و سياست، زيرو رو کردن نظام آموزش و پرورش است. از اول مهرماه امسال درهمه دبيرستان های ايران درس آموزش سياسی و مهارت ها ی زندگی گنجانده شده و هدف اين دروس جلوگيری از لغزيدن جوانان به سوی جنبشهای سياسی «منحرف» و نيز تشويق دختران به ازدواج هرچه زودتر، اعلام شده است.
ادمونتون روزنامه چاپ کانادا می نويسد دولت کانادا بخاطرزيرپا نهاده شدن حقوق بشر در ايران از تهران خواسته است از اعدام شهروندان آن کشور که تابعيت دوگانه دارند، خوددار ی ورزد. به نوشته اين روز نامه لارنس کنن، وزير امور خارجه کانادا، نسبت به سرنوشت دو کانادايی ايرانی تبار که به اعدام محکوم شده اند ابراز نگرانی عميق کرده است. اين دو ايراني- کانادايی، سعيد ملک پور و حميد قاسمی، نام دارند. آقای ملک پور برنامه ريز کامپيوتر است که به اتهام راه اندازی يک سايت و قاسمی که درسال ۲۰۰۸ برای ديدن مادر خود ازکانادا به ايران رفت به اتهام اقدام عليه امنيت ملی، به مرگ محکوم شده اند.
گاردين در آغاز سال نوی ميلادی نوشته است سال ۲۰۱۰، افشاگری های ويکی ليکس چهره ديپلماسی جهان را عوض کرد و با نشان دادن تهديد قريب الوقوع از سوی جمهوری اسلامی و کره شمالی، نگرانی جهانی را برانگيخت؛ اما اگر تهديد اين دو کشور عملی شود چالش های جهانی در در سال پيش رو، صدچندان خواهد بود.
مکارم شیرازی: استفاده از ماهواره حتی برای دیدن شبکههای استانی هم جایز نیست!
مکارم شیرازی: استفاده از ماهواره حتی برای دیدن شبکههای استانی هم جایز نیست!
آیتالله العظمی مکارم شیرازی در پاسخ به یک استفتاء، استفاده از ماهواره را برای دیدن شبکههای استانی جایز ندانست.
این مرجع تقلید در پاسخ به یک استفتاء مبنیبر استفاده از ماهواره برای رویت شبکههای استانی، گفت: این کار ذاتا اشکال ندارد، ولی دو اشکال جنبی دارد.
وی ادامه داد: یک اشکال آن این است که داشتن ماهواره طبق مقررات حکومت اسلامی جمهوری اسلامی ممنوع است و مخالفت با مقررات و قوانین حکومت اسلامی شرعا جایز نیست. اشکال دوم این است که تجربه نشان داده ماهواره در هر خانه که وارد میشود منشاء مفاسدی میشود؛ بهویژه برای جوانان که در آن خانه هستند و خیلی از این جوانان قربانی ماهواره میشوند.
آیتالله العظمی مکارم شیرازی در پاسخ به یک استفتاء، استفاده از ماهواره را برای دیدن شبکههای استانی جایز ندانست.
این مرجع تقلید در پاسخ به یک استفتاء مبنیبر استفاده از ماهواره برای رویت شبکههای استانی، گفت: این کار ذاتا اشکال ندارد، ولی دو اشکال جنبی دارد.
وی ادامه داد: یک اشکال آن این است که داشتن ماهواره طبق مقررات حکومت اسلامی جمهوری اسلامی ممنوع است و مخالفت با مقررات و قوانین حکومت اسلامی شرعا جایز نیست. اشکال دوم این است که تجربه نشان داده ماهواره در هر خانه که وارد میشود منشاء مفاسدی میشود؛ بهویژه برای جوانان که در آن خانه هستند و خیلی از این جوانان قربانی ماهواره میشوند.
بهمن ریگی در زاهدان اعدام شد
بهمن ریگی در زاهدان اعدام شد
*نخستین رئیس جمهور زن در برزیل خواهان رعایت حقوق بشر در ایران شد
بهمن ریگی در زاهدان اعدام شد
واحد مرکزی خبر (گزارش رسمی): یکی از اشرار سیستان و بلوچستان امروز در زندان زاهدان اعدام شد .
به گزارش واحد مرکزی خبر ، روابط عمومی دادگستری سیستان و بلوچستان اعلام کرد : بهمن ریگی به اتهام محاربه و تیراندازی و کشتن چهار نفر از افراد بیگناه در زاهدان و ایجاد رعب و وحشت در بین شهروندان و خرید و نگهداری مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود .
بر اساس این اعلام ، وی در تیر سال 1387 پس از جلسه صلح و سازشی که درخصوص قتل فردی از وابستگان خود برگزار شده بود به قصد انتقام جویی به سوی افراد طایفه مقابل تیراندازی کرده و چهار نفر از آنان را کشته بود .
لاجرم حکم اعدام بهمن ریگی پس از تایید مراجع عالی قضایی صبح امروز در زندان مرکزی زاهدان اجرا شد .
نخستین رئیس جمهور زن در برزیل خواهان رعایت حقوق بشر در ایران شد
شهرزاد نیوز: در اولین روز سال جدید میلادی مراسم تحلیف دیلما روسف، نخستین رئیس جمهور زن در برزیل، در پارلمان این کشور برگزار شد. 9 تن از اعضای کابینه این رئیس جمهور 63 ساله زن هستند.
روسف جانشین لولا دا سیلوا، محبوب ترین رئیس جمهور تاکنونی برزیل و همکار و همرزم سابق خود، شد که پس از دو دوره دیگر اجازه کاندیداتوری نداشت.
دیلماروسف در سخنرانی ای که در مراسم تحلیف خود ایراد کرد، از جمله بر رعایت نقض حقوق بشر در ایران تاکید کرد. رئیس جمهور پیشین برزیل نیز ضمن اعطای پناهندگی به سکینه آشتیانی، خواستار لغو حکم سنگسار وی شده بود.
*نخستین رئیس جمهور زن در برزیل خواهان رعایت حقوق بشر در ایران شد
بهمن ریگی در زاهدان اعدام شد
واحد مرکزی خبر (گزارش رسمی): یکی از اشرار سیستان و بلوچستان امروز در زندان زاهدان اعدام شد .
به گزارش واحد مرکزی خبر ، روابط عمومی دادگستری سیستان و بلوچستان اعلام کرد : بهمن ریگی به اتهام محاربه و تیراندازی و کشتن چهار نفر از افراد بیگناه در زاهدان و ایجاد رعب و وحشت در بین شهروندان و خرید و نگهداری مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود .
بر اساس این اعلام ، وی در تیر سال 1387 پس از جلسه صلح و سازشی که درخصوص قتل فردی از وابستگان خود برگزار شده بود به قصد انتقام جویی به سوی افراد طایفه مقابل تیراندازی کرده و چهار نفر از آنان را کشته بود .
لاجرم حکم اعدام بهمن ریگی پس از تایید مراجع عالی قضایی صبح امروز در زندان مرکزی زاهدان اجرا شد .
نخستین رئیس جمهور زن در برزیل خواهان رعایت حقوق بشر در ایران شد
شهرزاد نیوز: در اولین روز سال جدید میلادی مراسم تحلیف دیلما روسف، نخستین رئیس جمهور زن در برزیل، در پارلمان این کشور برگزار شد. 9 تن از اعضای کابینه این رئیس جمهور 63 ساله زن هستند.
روسف جانشین لولا دا سیلوا، محبوب ترین رئیس جمهور تاکنونی برزیل و همکار و همرزم سابق خود، شد که پس از دو دوره دیگر اجازه کاندیداتوری نداشت.
دیلماروسف در سخنرانی ای که در مراسم تحلیف خود ایراد کرد، از جمله بر رعایت نقض حقوق بشر در ایران تاکید کرد. رئیس جمهور پیشین برزیل نیز ضمن اعطای پناهندگی به سکینه آشتیانی، خواستار لغو حکم سنگسار وی شده بود.
با بازداشت کودتائی رهبران جنبش سبز
با بازداشت کودتائی رهبران جنبش سبز
درهای که زیر پای حاکمیت
دهان بازکرده، عمیق تر میشود
ستاد کودتای 22 خرداد برای بازداشت شماری از سران جنبش سبز و در راس آنها "میرحسین موسوی" و "مهدی کروبی" دورخیز برداشته است. این دور خیز به "آخرین پرش" در دوران طولانی سرکوب مردم و بازداشت و زندانی کردن شمار بسیاری از اصلاح طلبان و دولتمداران 30 سال گذشته جمهوری اسلامی و همچنین فعالان سیاسی و مدنی ختم خواهد شد؟ و آیا این "آخرین پرش"، رکورد ماندگار در خیانت به انقلاب 57 خواهد بود و یا حاکمیت خائن به انقلاب، رکوردهای دیگری نیز از خود باقی خواهد گذاشت؟
پاسخ قاطع به این سئوالات، در گرو بسیاری از تحولات و بالا و پائین شدن توازن نیروها در راس و بدنه حاکمیت- از جمله نیروی نظامی آن- از یکسو، و نیروی مقاومت مردم از سوی دیگر در داخل کشور و معادلاتی دارد که حکومت برای معامله با قدرتهای جهانی – در راس آنها امریکا- بدان نیازمند است.
بنابراین، در صورت چنین رویدادی، فصلی نوین و برگ تازهای در دفتر حیات جمهوری اسلامی باز میشود، که پیش بینی آن هم برای حاکمیت و هم برای هر نیروی سیاسی دشوار است. اما، این دشواری تا آن حد نیست که نتوان حدس زد، که جمهوری اسلامی آخرین ظرفیتهای تحولات داخلی و حفظ نظام، باور مردم به امکان تحولات مسالمت آمیز و مخالفت با دخالت خارجی در امور ایران و حتی باورهای مذهبی خود را از دست میدهد. این نتایج، آنقدر قابل حدس هست، که فردی در راس حاکمیت، مانند هاشمی رفسنجانی به بهانه دیدار با برخی طلاب حوزه علمیه قم آن را بر زبان آورد و بگوید که «با مدیریت کنونی کشور، به سمت سقوط نظام میرویم و نظام بعدی "سکولار" خواهد بود.»
(با آن که این دیدار و سخنان هاشمی رفسنجانی درباره شدت گرفتن بیماری خامنهای و تلاش وی برای جانشین ساختن فرزندش "مجتبی" بر تخت ولایت و ضرورت تغییر اصول مربوط به تمرکز قدرت در قانون اساسی، از سوی مجمع مصلحت نظام تکذیب شده، اما نه تنها ماهیت نزدیک به واقعیت این نظرات، بلکه برخی اطلاعاتی که در محافل بالای حاکمیت دهان به دهان میشود، این دیدار و این گفتههای هاشمی رفسنجانی را تائید میکند.)
سخن ما نه بر سر آن نکاتی است که از قول هاشمی رفسنجانی نقل شده و او خود آن را تکذیب نکرده، بلکه بر سر دلیل شتاب گرفتن توطئهها و دورخیز کودتاچیها برای پریدن از دره ایست که با بازداشت رهبران شناخته شده جنبش سبز زیر پایش دهان باز میکند.
حتی اگر معتمدترین تیم پزشکی نیز از سلامت علی خامنهای گزارش منتشر کند، شتاب رویدادها و توطئهها چنین گزارشی را تکذیب میکند. بنابراین، بخشی از شتاب و فشار برای بازداشت رهبران شناخته شده جنبش سبز ناشی از همین مسئله است. یعنی تلاش برای هموار ساختن جاده سنگلاخ خلاء قدرت، پس از پایان عمر علی خامنهای. کافی است به اسامی کسانی که در روزها و هفتههای اخیر خود را برای بازداشت رهبران جنبش سبز به آب و آتش میزنند و به قیمت یک خونریزی وسیع خیابانی میخواهند به چنین هدفی برسند توجه کرده و سابقه آنها در رویدادهای خونین 30 سال گذشته و کودتای 22 خرداد و رویدادهای پس از آن مرور شود. تمام کسانی که در این لیست جای میگیرند، اعضای ستاد کودتا و متهمین درجه اول و دوم کودتای 22 خرداد و حوادث پس از آن هستند. اگر این دلیل را قبول داشته باشیم که بخش مهمی از انگیزه کودتای 22 خرداد، حفظ قدرت و انتقال مهندسی شده آن به گروهی از فرماندهان سپاه و شماری از اعضای مجلس خبرگان و شورای نگهبان و چهرههائی در بیت رهبری بوده است، آنگاه پافشاری برای ادامه کودتا و بازداشت و حتی فرصت سازی برای سر به نیست کردن چهرههای تاثیر گذار جنبش سبز و اصلاح طلبان قابل درک تر میشود.
آیا، آنچه شاهد آن هستیم، امری تازه و بدیع در جمهوری اسلامی است؟ آیا این توطئهها، تماما ساخت داخل کشور است و قدرتهای خارجی در آن دست ندارند و توسط عوامل نفوذی خود در دل حاکمیت، آن را هدایت نمی کنند؟
ما، با مرور رویدادهای 30 سال گذشته و بویژه مقاطع تعیین کننده این سه دهه، میگوئیم: توطئهای که امروز آن را پیش میبرند، نه تنها مسبوق به سابقه است، بلکه از تمام تجربه گذشته برای اجرای آن استفاده میشود. و در ادامه نیز میافزائیم: حتی برای لحظهای تردید نداریم که عوامل نفوذی در دل حاکمیت، پشت کودتای 22 خرداد و حوادث پس از آن قرار دارند و اکنون نیز گامهای بعدی را هدایت میکنند.
به گذشته بازگردیم:
در سال 1364، آمریکا توسط عوامل نفوذی خود، امکان مسموم کردن آیت الله خمینی و پایان حیات او را بدست آورده بود، اما پس از مشورت با دوستان اروپائی خود، به این نتیجه رسید که مرگ ناگهانی وی اوضاع را از کنترل خارج میکند، درحالیکه با در اختیار داشتن امکانات نفوذی موجود و گسترش شبکهها میتوان اوضاع را تا پایان عمر طبیعی آیت الله خمینی تحت کنترل داشت.
هاشمی رفسنجانی، پس از درگذشت آیت الله خمینی، با اشاره به اسنادی که دراین زمینه امریکائیها منتشر کرده بودند، یکبار اشاره به این مسئله کرد، که باید امیدوار بود، با توجه به شتاب گیری توطئهها و با توجه به این که اخیرا نیز در مصاحبهای گفت: "دشمن در میان ما نفوذ کرده"، متن و یا شرح دقیق تر این ماجرا را فاش کند.
آنها که توسط عوامل خود در راس حاکمیت جمهوری اسلامی توان مسموم کردن آیت الله خمینی را داشتند و از آن صرفنظر کردند، قطعا توان و امکان توطئه برکناری آیت الله منتظری از جانشینی آیتالله خمینی، توطئه ادامه جنگ و فرسودن توان و ظرفیت انقلاب 57، قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367، تغییر قانون اساسی در آستانه درگذشت آیت الله خمینی و گنجاندن اختیارات سلطنتی برای ولی فقیه و "رهبر" در آن… تا رسیدن به لحظه کنونی را بسیار گسترده تر و وسیع تر از سال 1364 دارند. آنها که تا قلب بیت محدود و معدود آیت الله خمینی توانسته بودند نفوذ کنند، چگونه میتوان تصور کرد که تا نهان ترین بخشهای نهاد بسیار وسیع و گسترده بیت علی خامنهای نفوذ نکرده باشند؟ در میان فرماندهان آلوده به قدرت و ثروت سپاه حضور نداشته باشند؟ سرنخ شورای نگهبان دراختیارشان نباشد؟ کارگزار در جمع دولتیها نداشته باشند؟ از محرمانهترین فعالیتهای نظامی و اتمی جمهوری اسلامی با اطلاع نباشند؟
حتی با همین مرور بسیار کوتاه و ذکر چند سرفصل بالا نیز میتوان تصویر دقیق تری از کودتای 22 خرداد و رویدادهای پس از آن و فشار کنونی کودتاچیها برای بازداشت رهبران جنبش سبز و خاتمه دادن به هرگونه ظرفیت و امکان درونی جمهوری اسلامی برای تحولات و فشردهتر ساختن خشم مردم داشت. خشمی که با تنگناهای دم افزون اقتصادی متراکم تر شده و امید به راه حلی از خارج کشور را، در غیاب هر جانشین داخلی تقویت میکند.
اگر اینها توطئه نیست، پس نام "توطئه" چیست و چه تعریفی از توطئه میتوان ارائه داد؟
آنها که توانستند احمد خمینی را به آلت فعل بسیاری از توطئهها و جنایتها در دوران آیتالله خمینی تبدیل کنند و سپس خود را از سر راه بردارند، از تبدیل مجتبی خامنهای به یک احمد خمینی دیگر و تبدیل او به آلت اجرای استراتژی از هم پاشیدگی ایران، غرق کردن آن در یک جنگ داخلی و تقسیم ایران به چند کشور و سپس هم سرنوشت ساختن او با احمد خمینی عاجزند؟
ما بجای هفت قدم به سوی قبله برداشتن و سپس قسم خوردن، هفتاد قدم به سوی تجربه جهانی برداشته و بجای قسم خوردن، برگ برگ تاریخ را در صحت آنچه دربالا به آن اشاره شد، با صدای بلند قرائت میکنیم.
رویدادهای ماههای آخر حکومت هیتلر در آلمان و تلاش ژنرالهای نظامی و امنیتی او برای رهائی از چنگ هیتلر و سازش با امریکا و انگلیس را در کتاب تاریخی و مستند "جولیان سیمینوف" در رمان "لحظات هفدهگانه بهاران" دنبال کنید. کتابی که از بخشهای مستند آن یک سریال 12 قسمتی در زمان اتحاد شوروی ساخته شد و در سالهای اول تاسیس جمهوری اسلامی نیز با دقت قابل ستایش دوبله به فارسی شده و با نام "جنگ سرد" از تلویزیون پخش شد. نمایشی که دیگر هرگز تکرار نشد. ایکاش اکنون که ملت ایران از دیدن آن محروم اند، لااقل در جمع فرماندهان اطراف علی خامنهای و اعضای بیت و مشاوران او و بویژه پسرانش این سریال را نه یکبار، که چندین بار به نمایش بگذارند، تا آینده را در آن ببینند!
دوران رهبری استالین در اتحاد شوروی را پس از جنگ دوم جهانی باید مرور تاریخی کرد تا دید که عوامل نفوذی انگلستان چگونه توانستند تا زیر جلد کیش شخصیت آن رهبر بی بدلیل جنگ میهنی و تبدیل روسیه عقب مانده به کشور بزرگ صنعتی و اتمی اتحاد شوروی نفوذ کرده و تصفیههای خانمان برانداز را در ارتش سرخ و حزب کمونیست اتحاد شوروی بدست و به تائید او سازمان بدهند.
آنها که با زنده یاد احسان طبری نزدیکی داشته و زمزمههای پر افسوس و با احتیاط او را بخاطر دارند، اشارات او در این زمینه را فراموش نکردهاند و ما تردید نداریم که متن نوشتهها و گفتههای مستند او دراین زمینه دراختیار مقامات جمهوری اسلامی است.
به دوران رهبری گورباچف باز گردیم و آن گزارش دقیق؛ کوتاه و فوری مارگارت تاچر به ریگان، پس از اولین دیدار مستقیم با گورباچف در لندن باز گردیم، که در آن نوشت: "ما با این مرد راه درازی را میتوانیم طی کنیم."
این راه دراز را تا فروپاشی اتحاد شوروی با گورباچف پیش رفتند. رهبری که تاچر در همان گزارش خود روی خودبزرگ بینی و خودپرستی او انگشت گذاشته بود.
این نمونهها کافی نیست، تا بدانیم کهنه کاران جهانی، روزنههای رخنه را در کدام شخصیتها و در کجای حاکمیتها پیدا میکنند و چگونه این روزنهها را با حوصله و طی زمان با سوزن، تبدیل به غار میکنند؟
کودتای 22 خرداد و شتاب توطئهها برای بازداشت رهبران جنبش سبز را جز این درک نمی کنیم، و این درک و شناخت راه توده نیست، بلکه درک و شناختی است که حاصل تجربه رهبران چهره در نقاب خاک کشیده است که به ما رسیده است و وظیفه ملی و میهنی ماست که آن را با صدای بلند و با صراحت کامل بیان کنیم.
راه توده 299 13 دیماه 1389
درهای که زیر پای حاکمیت
دهان بازکرده، عمیق تر میشود
ستاد کودتای 22 خرداد برای بازداشت شماری از سران جنبش سبز و در راس آنها "میرحسین موسوی" و "مهدی کروبی" دورخیز برداشته است. این دور خیز به "آخرین پرش" در دوران طولانی سرکوب مردم و بازداشت و زندانی کردن شمار بسیاری از اصلاح طلبان و دولتمداران 30 سال گذشته جمهوری اسلامی و همچنین فعالان سیاسی و مدنی ختم خواهد شد؟ و آیا این "آخرین پرش"، رکورد ماندگار در خیانت به انقلاب 57 خواهد بود و یا حاکمیت خائن به انقلاب، رکوردهای دیگری نیز از خود باقی خواهد گذاشت؟
پاسخ قاطع به این سئوالات، در گرو بسیاری از تحولات و بالا و پائین شدن توازن نیروها در راس و بدنه حاکمیت- از جمله نیروی نظامی آن- از یکسو، و نیروی مقاومت مردم از سوی دیگر در داخل کشور و معادلاتی دارد که حکومت برای معامله با قدرتهای جهانی – در راس آنها امریکا- بدان نیازمند است.
بنابراین، در صورت چنین رویدادی، فصلی نوین و برگ تازهای در دفتر حیات جمهوری اسلامی باز میشود، که پیش بینی آن هم برای حاکمیت و هم برای هر نیروی سیاسی دشوار است. اما، این دشواری تا آن حد نیست که نتوان حدس زد، که جمهوری اسلامی آخرین ظرفیتهای تحولات داخلی و حفظ نظام، باور مردم به امکان تحولات مسالمت آمیز و مخالفت با دخالت خارجی در امور ایران و حتی باورهای مذهبی خود را از دست میدهد. این نتایج، آنقدر قابل حدس هست، که فردی در راس حاکمیت، مانند هاشمی رفسنجانی به بهانه دیدار با برخی طلاب حوزه علمیه قم آن را بر زبان آورد و بگوید که «با مدیریت کنونی کشور، به سمت سقوط نظام میرویم و نظام بعدی "سکولار" خواهد بود.»
(با آن که این دیدار و سخنان هاشمی رفسنجانی درباره شدت گرفتن بیماری خامنهای و تلاش وی برای جانشین ساختن فرزندش "مجتبی" بر تخت ولایت و ضرورت تغییر اصول مربوط به تمرکز قدرت در قانون اساسی، از سوی مجمع مصلحت نظام تکذیب شده، اما نه تنها ماهیت نزدیک به واقعیت این نظرات، بلکه برخی اطلاعاتی که در محافل بالای حاکمیت دهان به دهان میشود، این دیدار و این گفتههای هاشمی رفسنجانی را تائید میکند.)
سخن ما نه بر سر آن نکاتی است که از قول هاشمی رفسنجانی نقل شده و او خود آن را تکذیب نکرده، بلکه بر سر دلیل شتاب گرفتن توطئهها و دورخیز کودتاچیها برای پریدن از دره ایست که با بازداشت رهبران شناخته شده جنبش سبز زیر پایش دهان باز میکند.
حتی اگر معتمدترین تیم پزشکی نیز از سلامت علی خامنهای گزارش منتشر کند، شتاب رویدادها و توطئهها چنین گزارشی را تکذیب میکند. بنابراین، بخشی از شتاب و فشار برای بازداشت رهبران شناخته شده جنبش سبز ناشی از همین مسئله است. یعنی تلاش برای هموار ساختن جاده سنگلاخ خلاء قدرت، پس از پایان عمر علی خامنهای. کافی است به اسامی کسانی که در روزها و هفتههای اخیر خود را برای بازداشت رهبران جنبش سبز به آب و آتش میزنند و به قیمت یک خونریزی وسیع خیابانی میخواهند به چنین هدفی برسند توجه کرده و سابقه آنها در رویدادهای خونین 30 سال گذشته و کودتای 22 خرداد و رویدادهای پس از آن مرور شود. تمام کسانی که در این لیست جای میگیرند، اعضای ستاد کودتا و متهمین درجه اول و دوم کودتای 22 خرداد و حوادث پس از آن هستند. اگر این دلیل را قبول داشته باشیم که بخش مهمی از انگیزه کودتای 22 خرداد، حفظ قدرت و انتقال مهندسی شده آن به گروهی از فرماندهان سپاه و شماری از اعضای مجلس خبرگان و شورای نگهبان و چهرههائی در بیت رهبری بوده است، آنگاه پافشاری برای ادامه کودتا و بازداشت و حتی فرصت سازی برای سر به نیست کردن چهرههای تاثیر گذار جنبش سبز و اصلاح طلبان قابل درک تر میشود.
آیا، آنچه شاهد آن هستیم، امری تازه و بدیع در جمهوری اسلامی است؟ آیا این توطئهها، تماما ساخت داخل کشور است و قدرتهای خارجی در آن دست ندارند و توسط عوامل نفوذی خود در دل حاکمیت، آن را هدایت نمی کنند؟
ما، با مرور رویدادهای 30 سال گذشته و بویژه مقاطع تعیین کننده این سه دهه، میگوئیم: توطئهای که امروز آن را پیش میبرند، نه تنها مسبوق به سابقه است، بلکه از تمام تجربه گذشته برای اجرای آن استفاده میشود. و در ادامه نیز میافزائیم: حتی برای لحظهای تردید نداریم که عوامل نفوذی در دل حاکمیت، پشت کودتای 22 خرداد و حوادث پس از آن قرار دارند و اکنون نیز گامهای بعدی را هدایت میکنند.
به گذشته بازگردیم:
در سال 1364، آمریکا توسط عوامل نفوذی خود، امکان مسموم کردن آیت الله خمینی و پایان حیات او را بدست آورده بود، اما پس از مشورت با دوستان اروپائی خود، به این نتیجه رسید که مرگ ناگهانی وی اوضاع را از کنترل خارج میکند، درحالیکه با در اختیار داشتن امکانات نفوذی موجود و گسترش شبکهها میتوان اوضاع را تا پایان عمر طبیعی آیت الله خمینی تحت کنترل داشت.
هاشمی رفسنجانی، پس از درگذشت آیت الله خمینی، با اشاره به اسنادی که دراین زمینه امریکائیها منتشر کرده بودند، یکبار اشاره به این مسئله کرد، که باید امیدوار بود، با توجه به شتاب گیری توطئهها و با توجه به این که اخیرا نیز در مصاحبهای گفت: "دشمن در میان ما نفوذ کرده"، متن و یا شرح دقیق تر این ماجرا را فاش کند.
آنها که توسط عوامل خود در راس حاکمیت جمهوری اسلامی توان مسموم کردن آیت الله خمینی را داشتند و از آن صرفنظر کردند، قطعا توان و امکان توطئه برکناری آیت الله منتظری از جانشینی آیتالله خمینی، توطئه ادامه جنگ و فرسودن توان و ظرفیت انقلاب 57، قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367، تغییر قانون اساسی در آستانه درگذشت آیت الله خمینی و گنجاندن اختیارات سلطنتی برای ولی فقیه و "رهبر" در آن… تا رسیدن به لحظه کنونی را بسیار گسترده تر و وسیع تر از سال 1364 دارند. آنها که تا قلب بیت محدود و معدود آیت الله خمینی توانسته بودند نفوذ کنند، چگونه میتوان تصور کرد که تا نهان ترین بخشهای نهاد بسیار وسیع و گسترده بیت علی خامنهای نفوذ نکرده باشند؟ در میان فرماندهان آلوده به قدرت و ثروت سپاه حضور نداشته باشند؟ سرنخ شورای نگهبان دراختیارشان نباشد؟ کارگزار در جمع دولتیها نداشته باشند؟ از محرمانهترین فعالیتهای نظامی و اتمی جمهوری اسلامی با اطلاع نباشند؟
حتی با همین مرور بسیار کوتاه و ذکر چند سرفصل بالا نیز میتوان تصویر دقیق تری از کودتای 22 خرداد و رویدادهای پس از آن و فشار کنونی کودتاچیها برای بازداشت رهبران جنبش سبز و خاتمه دادن به هرگونه ظرفیت و امکان درونی جمهوری اسلامی برای تحولات و فشردهتر ساختن خشم مردم داشت. خشمی که با تنگناهای دم افزون اقتصادی متراکم تر شده و امید به راه حلی از خارج کشور را، در غیاب هر جانشین داخلی تقویت میکند.
اگر اینها توطئه نیست، پس نام "توطئه" چیست و چه تعریفی از توطئه میتوان ارائه داد؟
آنها که توانستند احمد خمینی را به آلت فعل بسیاری از توطئهها و جنایتها در دوران آیتالله خمینی تبدیل کنند و سپس خود را از سر راه بردارند، از تبدیل مجتبی خامنهای به یک احمد خمینی دیگر و تبدیل او به آلت اجرای استراتژی از هم پاشیدگی ایران، غرق کردن آن در یک جنگ داخلی و تقسیم ایران به چند کشور و سپس هم سرنوشت ساختن او با احمد خمینی عاجزند؟
ما بجای هفت قدم به سوی قبله برداشتن و سپس قسم خوردن، هفتاد قدم به سوی تجربه جهانی برداشته و بجای قسم خوردن، برگ برگ تاریخ را در صحت آنچه دربالا به آن اشاره شد، با صدای بلند قرائت میکنیم.
رویدادهای ماههای آخر حکومت هیتلر در آلمان و تلاش ژنرالهای نظامی و امنیتی او برای رهائی از چنگ هیتلر و سازش با امریکا و انگلیس را در کتاب تاریخی و مستند "جولیان سیمینوف" در رمان "لحظات هفدهگانه بهاران" دنبال کنید. کتابی که از بخشهای مستند آن یک سریال 12 قسمتی در زمان اتحاد شوروی ساخته شد و در سالهای اول تاسیس جمهوری اسلامی نیز با دقت قابل ستایش دوبله به فارسی شده و با نام "جنگ سرد" از تلویزیون پخش شد. نمایشی که دیگر هرگز تکرار نشد. ایکاش اکنون که ملت ایران از دیدن آن محروم اند، لااقل در جمع فرماندهان اطراف علی خامنهای و اعضای بیت و مشاوران او و بویژه پسرانش این سریال را نه یکبار، که چندین بار به نمایش بگذارند، تا آینده را در آن ببینند!
دوران رهبری استالین در اتحاد شوروی را پس از جنگ دوم جهانی باید مرور تاریخی کرد تا دید که عوامل نفوذی انگلستان چگونه توانستند تا زیر جلد کیش شخصیت آن رهبر بی بدلیل جنگ میهنی و تبدیل روسیه عقب مانده به کشور بزرگ صنعتی و اتمی اتحاد شوروی نفوذ کرده و تصفیههای خانمان برانداز را در ارتش سرخ و حزب کمونیست اتحاد شوروی بدست و به تائید او سازمان بدهند.
آنها که با زنده یاد احسان طبری نزدیکی داشته و زمزمههای پر افسوس و با احتیاط او را بخاطر دارند، اشارات او در این زمینه را فراموش نکردهاند و ما تردید نداریم که متن نوشتهها و گفتههای مستند او دراین زمینه دراختیار مقامات جمهوری اسلامی است.
به دوران رهبری گورباچف باز گردیم و آن گزارش دقیق؛ کوتاه و فوری مارگارت تاچر به ریگان، پس از اولین دیدار مستقیم با گورباچف در لندن باز گردیم، که در آن نوشت: "ما با این مرد راه درازی را میتوانیم طی کنیم."
این راه دراز را تا فروپاشی اتحاد شوروی با گورباچف پیش رفتند. رهبری که تاچر در همان گزارش خود روی خودبزرگ بینی و خودپرستی او انگشت گذاشته بود.
این نمونهها کافی نیست، تا بدانیم کهنه کاران جهانی، روزنههای رخنه را در کدام شخصیتها و در کجای حاکمیتها پیدا میکنند و چگونه این روزنهها را با حوصله و طی زمان با سوزن، تبدیل به غار میکنند؟
کودتای 22 خرداد و شتاب توطئهها برای بازداشت رهبران جنبش سبز را جز این درک نمی کنیم، و این درک و شناخت راه توده نیست، بلکه درک و شناختی است که حاصل تجربه رهبران چهره در نقاب خاک کشیده است که به ما رسیده است و وظیفه ملی و میهنی ماست که آن را با صدای بلند و با صراحت کامل بیان کنیم.
راه توده 299 13 دیماه 1389
از یک گزارش دریافتی
از یک گزارش دریافتی
گسترش اعتصاب های کارگری
و ممنوع شدن انتشار اخبار آن
من از خبرنگاران یکی از مطبوعات داخل کشور هستم. خواستم اطلاع بدهم که در خیلی از شهرهای ایران اعتصاب های کارگری جریان دارد، اما دستور داده شده که هیچ خبری در این باره منتشر نشود. من نمیدانم این اعتصاب ها با اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها درارتباط است یا نه، اما در این باره، یعنی یارانه ها فقط میدانم قیمت ها به یکباره جهش کرده و در اغلب نقاط پایتخت مردم در اعتراض به گرانی با مغازه داران درگیر فیزیکی می شوند و مغازه داران هم آنها را به دولت حواله میدهند. درباره اعتصاب های کارگری حتما گرانی ها تاثیر دارد، اما فکرمی کنم دلیل اصلی آن، عقب افتادن حقوق ها و نزدیک شدن پایان سال و رسیدن به شب عید باشد. آخرین نمونه اخبار اعتصاب را، یکساعت پیش از بندرعباس دریافت کردیم که فورا دستور منتشر نکردن آن رسید.
گسترش اعتصاب های کارگری
و ممنوع شدن انتشار اخبار آن
من از خبرنگاران یکی از مطبوعات داخل کشور هستم. خواستم اطلاع بدهم که در خیلی از شهرهای ایران اعتصاب های کارگری جریان دارد، اما دستور داده شده که هیچ خبری در این باره منتشر نشود. من نمیدانم این اعتصاب ها با اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها درارتباط است یا نه، اما در این باره، یعنی یارانه ها فقط میدانم قیمت ها به یکباره جهش کرده و در اغلب نقاط پایتخت مردم در اعتراض به گرانی با مغازه داران درگیر فیزیکی می شوند و مغازه داران هم آنها را به دولت حواله میدهند. درباره اعتصاب های کارگری حتما گرانی ها تاثیر دارد، اما فکرمی کنم دلیل اصلی آن، عقب افتادن حقوق ها و نزدیک شدن پایان سال و رسیدن به شب عید باشد. آخرین نمونه اخبار اعتصاب را، یکساعت پیش از بندرعباس دریافت کردیم که فورا دستور منتشر نکردن آن رسید.
اخباری از اوضاع
اخباری از اوضاع
آشفته رهبری و حاکمیت
سردبیر محترم پیک نت!
چند خبر و گزارش کوتاه و مختصر را جهت انتشار دراختیارتان می گذارم که انتظار دارم با رعایت جوانب لازم و در صورت صلاحدید، با برخی اصلاحات آن را در اسرع وقت منتشر کنید.
1- صحت نکاتی که اخیرا از قول آقای هاشمی رفسنجانی درباره تلاش آیت الله خامنه ای برای تحویل رهبری نظام به فرزند خویش – مجتبی خامنه ای- انتشار یافته را تائید می کنم. همچنین نکاتی که ایشان درباره ضرورت اصلاح قانون اساسی و تغییر اصول تمرکز قدرت و همچنین آینده نظام در صورت ادامه مدیریت کنونی گفته اند نیز صحت دارد. ایشان اعتقاد دارد که ادامه وضع موجود به سقوط نظام منجر شده و نظام جانشین، قطعا نظامی مذهبی و اسلامی نیست.
2- دیدارهای مکرر آیت الله خامنه ای با حضرات آیات در شهر قم، نتیجه مطلوب نظر ایشان را به همراه نداشت. ایشان با دو هدف در شهر قم با آقایان دیدار و مذاکره کرد. نخست ضرورت بازداشت آقایان میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی و سپس، با توجه به بی اعتمادی که به اکثریت مجلس خبرگان دارند، تشکیل مجمعی کوچک و مافوق مجلس خبرگان- شبیه شورای سلطنت- برای تائید رهبر جانشین ایشان. درباره ضرورت این دو خواست، استدلال ایشان شرایط رو به بحران جنگی و لزوم برقراری حاکمیت یکدست برای اداره جنگ و حمایت از برنامه اتمی مورد نظر ایشان بود.
حضرات آیات در دیدارهای خود با آقای خامنه ای، با قاطعیت مخالفت خود را با دستگیری های مورد نظر و اشاره ایشان اعلام کرده و حتی برخی از آنها گفتند: این خط قرمز ماست!
3- قرار است در روزهای آینده، آیت الله خامنه ای، ادامه این تلاش خود را در شهر مشهد دنبال کند و بزودی برای دیدار با علمای مشهد عازم این شهر خواهد شد.
4- در میان فرماندهان سپاه پاسداران، این اخبار کم و بیش دهان به دهان می شود و عده ای از آنها در باره رویدادهای دوران اخیر به فکر فرو رفته اند. در این عرصه و زمینه دو خبر بسیار مورد بحث و توجه است:
الف- شبی که فردای آن ترور دو دانشمند اتمی ایران انجام شد، در یک اطلاعیه محرمانه، از فرماندهان سپاه و مقامات رده بالای حاکمیت خواسته شده بود تا طی دو روز آینده از اتومبیل های ویژه خود استفاده نکرده و با اتومبیلهای دیگری، نیمساعت بعد و یا نیمساعت زودتر از حرکت معمول روزهای گذشته به مکان ها مورد نظر بروند. این دستور شامل دانشمندان و کارکنان رده بالای اتمی نیز شده بود. اکنون این سئوال بصورت بسیار جدی در میان فرماندهان سپاه و حتی در بخش امنیتی سپاه و وزارت اطلاعات و بیت رهبری امنیت مطرح است که چرا این اطلاعیه بدست دو دانشمندی که ترور شدند و یکی از آنها – دکتر مجید شهریاری- که جان باخت نرسیده بود؟ معنای این سئوال، جز این نیست که دست هائی در کار این ترور وجود داشته که خود صادر کننده اطلاعیه مذکور بوده اند.
ب- بسته شدن پرونده رسیدگی به سقوط هواپیمای فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه "سردار کاظمی" و کشته شدن وی، که اکنون تقریبا همه فرماندهان سپاه اعتقاد پیدا کرده اند که این حادثه یک عملیات سازماندهی شده از داخل سپاه برای از میان برداشتن سردار کاظمی بوده است. سردار کاظمی یکی از فرماندهان خوشنام دوران جنگ بود و بسیاری اعتقاد دارند که او علیرغم اختلافاتی که با سرلشگر فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح داشت، جانشین سرلشگر صفوی و فرمانده سپاه می شد. این بحث، بویژه در اصفهان باعث تنش های جدی شده است.
آشفته رهبری و حاکمیت
سردبیر محترم پیک نت!
چند خبر و گزارش کوتاه و مختصر را جهت انتشار دراختیارتان می گذارم که انتظار دارم با رعایت جوانب لازم و در صورت صلاحدید، با برخی اصلاحات آن را در اسرع وقت منتشر کنید.
1- صحت نکاتی که اخیرا از قول آقای هاشمی رفسنجانی درباره تلاش آیت الله خامنه ای برای تحویل رهبری نظام به فرزند خویش – مجتبی خامنه ای- انتشار یافته را تائید می کنم. همچنین نکاتی که ایشان درباره ضرورت اصلاح قانون اساسی و تغییر اصول تمرکز قدرت و همچنین آینده نظام در صورت ادامه مدیریت کنونی گفته اند نیز صحت دارد. ایشان اعتقاد دارد که ادامه وضع موجود به سقوط نظام منجر شده و نظام جانشین، قطعا نظامی مذهبی و اسلامی نیست.
2- دیدارهای مکرر آیت الله خامنه ای با حضرات آیات در شهر قم، نتیجه مطلوب نظر ایشان را به همراه نداشت. ایشان با دو هدف در شهر قم با آقایان دیدار و مذاکره کرد. نخست ضرورت بازداشت آقایان میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی و سپس، با توجه به بی اعتمادی که به اکثریت مجلس خبرگان دارند، تشکیل مجمعی کوچک و مافوق مجلس خبرگان- شبیه شورای سلطنت- برای تائید رهبر جانشین ایشان. درباره ضرورت این دو خواست، استدلال ایشان شرایط رو به بحران جنگی و لزوم برقراری حاکمیت یکدست برای اداره جنگ و حمایت از برنامه اتمی مورد نظر ایشان بود.
حضرات آیات در دیدارهای خود با آقای خامنه ای، با قاطعیت مخالفت خود را با دستگیری های مورد نظر و اشاره ایشان اعلام کرده و حتی برخی از آنها گفتند: این خط قرمز ماست!
3- قرار است در روزهای آینده، آیت الله خامنه ای، ادامه این تلاش خود را در شهر مشهد دنبال کند و بزودی برای دیدار با علمای مشهد عازم این شهر خواهد شد.
4- در میان فرماندهان سپاه پاسداران، این اخبار کم و بیش دهان به دهان می شود و عده ای از آنها در باره رویدادهای دوران اخیر به فکر فرو رفته اند. در این عرصه و زمینه دو خبر بسیار مورد بحث و توجه است:
الف- شبی که فردای آن ترور دو دانشمند اتمی ایران انجام شد، در یک اطلاعیه محرمانه، از فرماندهان سپاه و مقامات رده بالای حاکمیت خواسته شده بود تا طی دو روز آینده از اتومبیل های ویژه خود استفاده نکرده و با اتومبیلهای دیگری، نیمساعت بعد و یا نیمساعت زودتر از حرکت معمول روزهای گذشته به مکان ها مورد نظر بروند. این دستور شامل دانشمندان و کارکنان رده بالای اتمی نیز شده بود. اکنون این سئوال بصورت بسیار جدی در میان فرماندهان سپاه و حتی در بخش امنیتی سپاه و وزارت اطلاعات و بیت رهبری امنیت مطرح است که چرا این اطلاعیه بدست دو دانشمندی که ترور شدند و یکی از آنها – دکتر مجید شهریاری- که جان باخت نرسیده بود؟ معنای این سئوال، جز این نیست که دست هائی در کار این ترور وجود داشته که خود صادر کننده اطلاعیه مذکور بوده اند.
ب- بسته شدن پرونده رسیدگی به سقوط هواپیمای فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه "سردار کاظمی" و کشته شدن وی، که اکنون تقریبا همه فرماندهان سپاه اعتقاد پیدا کرده اند که این حادثه یک عملیات سازماندهی شده از داخل سپاه برای از میان برداشتن سردار کاظمی بوده است. سردار کاظمی یکی از فرماندهان خوشنام دوران جنگ بود و بسیاری اعتقاد دارند که او علیرغم اختلافاتی که با سرلشگر فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح داشت، جانشین سرلشگر صفوی و فرمانده سپاه می شد. این بحث، بویژه در اصفهان باعث تنش های جدی شده است.
آمادگی نظامی شیخ نشین ها
آمادگی نظامی شیخ نشین ها
در برابر جمهوری اسلامی
یونگه ولت ــ ترجمه رضا نافعی
فروش کار خانه کشتی سازی “Blohm + Voss ” به کنسرن کشتی سازی عربی “Abu Dhabi MAR ” ، حد اقل تا سه ماهه اول سال 2011 به تعویق می افتد. این خبر را روزنامه آلمانی ” هاندلز بلات” هفته گذشته منتشر کرد. طبق این خبر این کنسرن امارات متحده عربی منتظر دریافت سرمایه بیشتر از بنیاد دولتی “مبادله ” است.
در آوریل 2010 TKMS (سیستم دریائی تیسن کروپ) و ” ابوظبی MAR “ قرار دادی برای تنظیم شرایط انتقال امضاء کردند. این قرار داد زمینۀ موافقت اتحادیه کارگران فلز کار را با فروش فراهم آورد. در آنزمان نماینده اتحادیه گفت برای حفظ مشاغل موجود چاره ای جز فروش نیست. تا کنون 30 در صد از سهام کنسرن “ابوظبی MAR ” متعلق به اسکندر صفا، مدیر لبنانی آن و 70 درصد متعلق به “گروه بین المللی العین” است که در امارات عربی مستقر است. اگر بنیاد دولتی “مبادله ” در کنسرن “ابوظبی مار” سهیم گردد بر میزان اعتبار کنسرن بسیار افزوده خواهد شد. سرمایه گذاری های “مبادله ” دراز مدت است، با این دوراندیشی که وقتی تولید نفت کاهش یابد امارات پایه های اقتصادی دیگر نیز داشته باشند. برهمین اساس بنیاد “مبادله ” از سهامداران موسسه آمریکائی AMD نیز هست که کارش تولید “چیپس های الکترونیک ” است.
طبق قرار داد موجود اکثریت سهام بخش غیر نظامی کشتی سازی TKMS ” سیستم دریائی تیسن کروپ” به ابوظبی فروخته می شود. این بخش در برگیرنده کارخانه کشتی سازی یونانی “Hellenic Shpyards ” بخشی از کارخانه کشتی سازی آلمانی HDW Gaarden در شهر بندری کیل، در شمال آلمان و تقریبا تمام کارخانه های وابسته به Blohm+Voss است. کنسرن تیسن کروپ قصد دارد در آینده کار خود را منحصر به تولیذ بخش نظامی کشتی سازی یعنی تولید زیر دریائی، کشتی های جنگی بزرگ و متوسط سازد. نام این مجموعه مشترک به Blohm+Voss Naval تغییر خواهد یافت و به این ترتیب برای نخستین بار یک سرمایه گذار غیر اروپائی در تولید کشتی های جنگی قاره اروپا سهیم خواهد گشت.
شیوخ امارات متحده عربی امکان دیگری برای دست یافتن به تکنولوژی نظامی ندارند. از سوی دیگر چون کنسرن تیسن کروپ نگران آنست که در آینده تولید کشتی های جنگی کاهش یابد، دولت آلمان برای مشارکت “ابوظبی مار” چراغ سبز نشان داده است. این کنسرن به تولید زیر دریائی نیز علاقمنذ است. بنا به نوشته هاندلزبلات، امارات در صدد ایجاد یک نیروی زیردریائی علیه ایران است. “هاینو باده” کارشناس کشتی سازی در اتحادیه فلزکاران آلمان در ماه آوریل، در پاسخ یونگه ولت گفت: تا چندی پیش اصلا قابل تصور هم نبود که یک کنسرن عربی بتواند به تکنولوژی جنگی آلمان، آن هم تکنولوژی ساخت زیر دریائی دست یابد”.
اتحادیه کارگران کشتی سازی آلمان، پیش از آن که TKMS” سیستم دریائی تیسن کروپ “تبدیل به موسسه ملی تولید سلاح های جنگی شود، هشدار داد و اعلام کرد که وابسته شدن به سفارشات دولتی، پیوسته موجب سکته در کار مستمر و تولید موسمی خواهد شد. “هاینو باده” سخنگوی اتحادیه فلزکاران می گوید ما در آن زمان با سرمایه گذاری ابوظبی مار موافقت کردم تا بخش تولید کشتی های غیر جنگی را تقویت کنیم تا روی یک پا نایستاده باشیم. بلکه در کنار تولید جنگی تولید غیر جنگی هم داشته باشیم.
در ماه سپتامبر موسسه ” کار و اقتصاد ” ذر شهر برمن گزارش خود را در باره کشتی سازی منتشر کرد. در این گزارش، بنا به گفتۀ رودلف حیکل، پژوهشگر اقتصاد، به دلیل پرداخت یارانه های دولتی، تولید کشتی های کانتینر، بکلی در دست کره جنوبی، ژاپن و چین قرار گرفته است. پیشنهاد او این بود که دولت آلمان نیز متقابلا به تولید کشتی های ویژه کمک کند. ولی به گفته ” هاینو باده ” در پاسخ به پرسش یونگه ولت: خط مشی “سیستم دریائی تیسن کروپ ” که محدود است به تولید کشتی های جنگی ، برعکس، موجب تشدید بحران در صنایع کشتی سازی آلمان می گردد.
http://www.jungewelt.de/2011/01-03/030.php
در برابر جمهوری اسلامی
یونگه ولت ــ ترجمه رضا نافعی
فروش کار خانه کشتی سازی “Blohm + Voss ” به کنسرن کشتی سازی عربی “Abu Dhabi MAR ” ، حد اقل تا سه ماهه اول سال 2011 به تعویق می افتد. این خبر را روزنامه آلمانی ” هاندلز بلات” هفته گذشته منتشر کرد. طبق این خبر این کنسرن امارات متحده عربی منتظر دریافت سرمایه بیشتر از بنیاد دولتی “مبادله ” است.
در آوریل 2010 TKMS (سیستم دریائی تیسن کروپ) و ” ابوظبی MAR “ قرار دادی برای تنظیم شرایط انتقال امضاء کردند. این قرار داد زمینۀ موافقت اتحادیه کارگران فلز کار را با فروش فراهم آورد. در آنزمان نماینده اتحادیه گفت برای حفظ مشاغل موجود چاره ای جز فروش نیست. تا کنون 30 در صد از سهام کنسرن “ابوظبی MAR ” متعلق به اسکندر صفا، مدیر لبنانی آن و 70 درصد متعلق به “گروه بین المللی العین” است که در امارات عربی مستقر است. اگر بنیاد دولتی “مبادله ” در کنسرن “ابوظبی مار” سهیم گردد بر میزان اعتبار کنسرن بسیار افزوده خواهد شد. سرمایه گذاری های “مبادله ” دراز مدت است، با این دوراندیشی که وقتی تولید نفت کاهش یابد امارات پایه های اقتصادی دیگر نیز داشته باشند. برهمین اساس بنیاد “مبادله ” از سهامداران موسسه آمریکائی AMD نیز هست که کارش تولید “چیپس های الکترونیک ” است.
طبق قرار داد موجود اکثریت سهام بخش غیر نظامی کشتی سازی TKMS ” سیستم دریائی تیسن کروپ” به ابوظبی فروخته می شود. این بخش در برگیرنده کارخانه کشتی سازی یونانی “Hellenic Shpyards ” بخشی از کارخانه کشتی سازی آلمانی HDW Gaarden در شهر بندری کیل، در شمال آلمان و تقریبا تمام کارخانه های وابسته به Blohm+Voss است. کنسرن تیسن کروپ قصد دارد در آینده کار خود را منحصر به تولیذ بخش نظامی کشتی سازی یعنی تولید زیر دریائی، کشتی های جنگی بزرگ و متوسط سازد. نام این مجموعه مشترک به Blohm+Voss Naval تغییر خواهد یافت و به این ترتیب برای نخستین بار یک سرمایه گذار غیر اروپائی در تولید کشتی های جنگی قاره اروپا سهیم خواهد گشت.
شیوخ امارات متحده عربی امکان دیگری برای دست یافتن به تکنولوژی نظامی ندارند. از سوی دیگر چون کنسرن تیسن کروپ نگران آنست که در آینده تولید کشتی های جنگی کاهش یابد، دولت آلمان برای مشارکت “ابوظبی مار” چراغ سبز نشان داده است. این کنسرن به تولید زیر دریائی نیز علاقمنذ است. بنا به نوشته هاندلزبلات، امارات در صدد ایجاد یک نیروی زیردریائی علیه ایران است. “هاینو باده” کارشناس کشتی سازی در اتحادیه فلزکاران آلمان در ماه آوریل، در پاسخ یونگه ولت گفت: تا چندی پیش اصلا قابل تصور هم نبود که یک کنسرن عربی بتواند به تکنولوژی جنگی آلمان، آن هم تکنولوژی ساخت زیر دریائی دست یابد”.
اتحادیه کارگران کشتی سازی آلمان، پیش از آن که TKMS” سیستم دریائی تیسن کروپ “تبدیل به موسسه ملی تولید سلاح های جنگی شود، هشدار داد و اعلام کرد که وابسته شدن به سفارشات دولتی، پیوسته موجب سکته در کار مستمر و تولید موسمی خواهد شد. “هاینو باده” سخنگوی اتحادیه فلزکاران می گوید ما در آن زمان با سرمایه گذاری ابوظبی مار موافقت کردم تا بخش تولید کشتی های غیر جنگی را تقویت کنیم تا روی یک پا نایستاده باشیم. بلکه در کنار تولید جنگی تولید غیر جنگی هم داشته باشیم.
در ماه سپتامبر موسسه ” کار و اقتصاد ” ذر شهر برمن گزارش خود را در باره کشتی سازی منتشر کرد. در این گزارش، بنا به گفتۀ رودلف حیکل، پژوهشگر اقتصاد، به دلیل پرداخت یارانه های دولتی، تولید کشتی های کانتینر، بکلی در دست کره جنوبی، ژاپن و چین قرار گرفته است. پیشنهاد او این بود که دولت آلمان نیز متقابلا به تولید کشتی های ویژه کمک کند. ولی به گفته ” هاینو باده ” در پاسخ به پرسش یونگه ولت: خط مشی “سیستم دریائی تیسن کروپ ” که محدود است به تولید کشتی های جنگی ، برعکس، موجب تشدید بحران در صنایع کشتی سازی آلمان می گردد.
http://www.jungewelt.de/2011/01-03/030.php
کنترل ارز در بانک ها و فرودگاه ها
کنترل ارز در بانک ها و فرودگاه ها
پخش گسترده دلار
و یوروی تقلبی در تهران
در هفته های اخیر، حجم غیر قابل محاسبه ای دلار و یوروی تقلبی در تهران – بویژه در بازار- پخش شده است. برای جلوگیری از دامنه گردش این پول و رسیدن آن به خارج از کشور، در فرودگاه مهرآباد و فرودگاه امام خمینی پول مسافرانی که عازم خارج از کشور هستند، شماره برداری و همراه با شماره پاسپورت و نام و مشخصات مسافر ثبت می شود. همین کنترل در بانک ها، هنگام تبدیل پول برقرار شده است.
گفته می شود، دلارها و یوروهای تقلبی چنان با دقت جعل و چاپ شده اند که جز یک چاپخانه دولتی امکان انتشار آن را نداشته است. با آنکه از پاکستان و افغانستان بعنوان مراکز چاپ این اسکناس ها نام برده می شود، در بازار تهران، همه صحبت ها از چاپ این پول ها از سوی چاپخانه بانک مرکزی جمهوری اسلامی است.
پخش گسترده دلار
و یوروی تقلبی در تهران
در هفته های اخیر، حجم غیر قابل محاسبه ای دلار و یوروی تقلبی در تهران – بویژه در بازار- پخش شده است. برای جلوگیری از دامنه گردش این پول و رسیدن آن به خارج از کشور، در فرودگاه مهرآباد و فرودگاه امام خمینی پول مسافرانی که عازم خارج از کشور هستند، شماره برداری و همراه با شماره پاسپورت و نام و مشخصات مسافر ثبت می شود. همین کنترل در بانک ها، هنگام تبدیل پول برقرار شده است.
گفته می شود، دلارها و یوروهای تقلبی چنان با دقت جعل و چاپ شده اند که جز یک چاپخانه دولتی امکان انتشار آن را نداشته است. با آنکه از پاکستان و افغانستان بعنوان مراکز چاپ این اسکناس ها نام برده می شود، در بازار تهران، همه صحبت ها از چاپ این پول ها از سوی چاپخانه بانک مرکزی جمهوری اسلامی است.
یارانه مردگان حذف شد
یارانه مردگان حذف شد
قبر هدفمند 2 میلیون تومان!
ساسان کردستانی
در روزهای آغازین سال 2011 مرگی سنگین و ساکت بال های سیاه اش را بر سپهر ماتم زده ایران گسترانیده است. از چهارگوشه این وطن اسیر جز خبر مرگ، آهنگی شنیده نمی شود و سنفونی مردگان شبانه روز از صدا و سیمای ملی تا بلندگوهای مساجد، گوش ها را پر کرده است.
آلودگی مرگ آور هوای تهران دیگر از بحران و هشدار گذشته و هر آن کسی که توانسته از اعدام و زندان و تصادفات جاده ای جان سالم بدر ببرد را به قبرستان چند طبقه بهشت زهرا فرا می خواند. هر چند حذف یارانه های کذائی هم قیمت قبر را بالا برده و به رقم 2 میلیون تومان رسانده است. به راستی نمی دانم بخندم یا گریه کنم. اما اگر در مسابقه جهانی زیست و زندگی به جائی نرسیدیم در عوض ایران کشور اول مرگ در سوانح رانندگی می شود. سالانه 30 تا 40 هزار مرگ دل خراش درجاده های ایران ثبت می شود. این در شرایطی است که جمهوری اسلامی ایران توانسته با افتخار مقام اول اعدام را در سطح جهان از آن خود کند.
پس از جمهوری اسلامی نیز نسل پس از نسل در ترس و خوف و مرگ و طناب دار زندگی خواهد کرد. همچنان که مردم آلمان پس از دولت نازی ها زندگی کرد.
ذغال سنگ بسی بیشتر از جان معدن چیان ارزش دارد. بطوری که اگر این بخت برگشتگان برای لقمه ای نان دراعماق 600 متری زنده به گور شدند تنها مرثیه مر گ می توان خواند چون در این کار به حد کافی مهارت داریم. با این حال نمی توان از محیط زیست که قرار است نسل آینده ایرانی در آن زندگی کنند چیزی نگفت.
آلودگی حاد محیط ریست درد بی درمان ماست. دریاچه ها و تالاب های کشورمان دارند خشک می شوند. در جنوب صنایع آلاینده پتروشیمی ماهشهر و درشمال کشور جنگل تراشی بی امان و آتش سوزی های مکرر و گسترده چنان دمار از محیط زیست ایران در آورده که نه از تاک نشانی خواهد ماند و نه از تاک نشان.
قبر هدفمند 2 میلیون تومان!
ساسان کردستانی
در روزهای آغازین سال 2011 مرگی سنگین و ساکت بال های سیاه اش را بر سپهر ماتم زده ایران گسترانیده است. از چهارگوشه این وطن اسیر جز خبر مرگ، آهنگی شنیده نمی شود و سنفونی مردگان شبانه روز از صدا و سیمای ملی تا بلندگوهای مساجد، گوش ها را پر کرده است.
آلودگی مرگ آور هوای تهران دیگر از بحران و هشدار گذشته و هر آن کسی که توانسته از اعدام و زندان و تصادفات جاده ای جان سالم بدر ببرد را به قبرستان چند طبقه بهشت زهرا فرا می خواند. هر چند حذف یارانه های کذائی هم قیمت قبر را بالا برده و به رقم 2 میلیون تومان رسانده است. به راستی نمی دانم بخندم یا گریه کنم. اما اگر در مسابقه جهانی زیست و زندگی به جائی نرسیدیم در عوض ایران کشور اول مرگ در سوانح رانندگی می شود. سالانه 30 تا 40 هزار مرگ دل خراش درجاده های ایران ثبت می شود. این در شرایطی است که جمهوری اسلامی ایران توانسته با افتخار مقام اول اعدام را در سطح جهان از آن خود کند.
پس از جمهوری اسلامی نیز نسل پس از نسل در ترس و خوف و مرگ و طناب دار زندگی خواهد کرد. همچنان که مردم آلمان پس از دولت نازی ها زندگی کرد.
ذغال سنگ بسی بیشتر از جان معدن چیان ارزش دارد. بطوری که اگر این بخت برگشتگان برای لقمه ای نان دراعماق 600 متری زنده به گور شدند تنها مرثیه مر گ می توان خواند چون در این کار به حد کافی مهارت داریم. با این حال نمی توان از محیط زیست که قرار است نسل آینده ایرانی در آن زندگی کنند چیزی نگفت.
آلودگی حاد محیط ریست درد بی درمان ماست. دریاچه ها و تالاب های کشورمان دارند خشک می شوند. در جنوب صنایع آلاینده پتروشیمی ماهشهر و درشمال کشور جنگل تراشی بی امان و آتش سوزی های مکرر و گسترده چنان دمار از محیط زیست ایران در آورده که نه از تاک نشانی خواهد ماند و نه از تاک نشان.
همه مواظب "زاویه" شان باشند!
همه مواظب "زاویه" شان باشند!
احمدینژاد: اگر از مردم سوال شود که آیا می خواهند کشوری مثل کشورهای اروپایی داشته باشند، 99 درصد مردم پاسخ خواهند داد هرگز./آفتاب
حجتالاسلام احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد:هر جریانی كه با ولایت و رهبری زاویه پیدا كند، فتنهگر و وابسته به دشمن است./ایسنا
حجتالاسلام سید علی اصغر حسینی، امام جمعه یاسوج: در روز 9 دی ماه سال 88 انقلاب سوم برپا شد./ایسنا
سیدابراهیم رئیسی؛ معاون خوش سابقه قوه قضائیه: سران فتنه در زندان مخوف تنفر مردم محبوسند./ایسنا
سید احمد خاتمی، عضو هیات رییسهی مجلس خبرگان: رهبرمان را فقط رهبر سیاسی نمیدانیم، بلكه رهبر دینی و نایب عام امام زمان (عج) است./ایسنا
احمدینژاد: اگر از مردم سوال شود که آیا می خواهند کشوری مثل کشورهای اروپایی داشته باشند، 99 درصد مردم پاسخ خواهند داد هرگز./آفتاب
حجتالاسلام احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد:هر جریانی كه با ولایت و رهبری زاویه پیدا كند، فتنهگر و وابسته به دشمن است./ایسنا
حجتالاسلام سید علی اصغر حسینی، امام جمعه یاسوج: در روز 9 دی ماه سال 88 انقلاب سوم برپا شد./ایسنا
سیدابراهیم رئیسی؛ معاون خوش سابقه قوه قضائیه: سران فتنه در زندان مخوف تنفر مردم محبوسند./ایسنا
سید احمد خاتمی، عضو هیات رییسهی مجلس خبرگان: رهبرمان را فقط رهبر سیاسی نمیدانیم، بلكه رهبر دینی و نایب عام امام زمان (عج) است./ایسنا
Subscribe to:
Posts (Atom)