Monday, June 21, 2010
فیلم : حضور نیروهای امنیتی در میدان ونک 30 خرداد 89
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 14:43:30 توسط آفتاب
سامان عزیز الان یک ساله که ونک همینه. منزل مابه طور قابل ملاحظه ای نزدیک ونک است. من از نوع کامنت شما متعجبم که چرا به خود من توهین کردید اگر با نظرم مخالف هستید؟ شیوه بحث شما با دوستان و اطرافیانتان و خانوادتان هم همینطور هست یا الان که گمنام کامنت می گذارید گستاخ می شوید. البته من کاملا شما را درک میکنم. حدس من این است که شما یا احتمالا این یک سال ایران نبودی یا به نوعی دچار فراموشی شدید که در این صورت حتما توصیه میکنم قبل از جوش آوردن و حمله مستقیم به من (به جای نظرم) حتما بدون فوت وقت به یک روانکاو مراجعه کنید که هم برای مداوای حافظه تان مفید است و هم برای معالجه طبع تند و بی ادبانتان.
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 03:18:07 توسط سامان
آفتاب عزیز فکر میکنم هرچه زودتر به یک چشم پزیشک مراجعه کنید بهتره. أین همه نیروهای مخصوص و گارد چه و چه که توی فیلم هست نمی بینی؟ عزیز من فقط تانک و زرهپوش کم دارند،
نوشته شده در تاريخ سی ام خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيستم ژوئن ۲۰۱۰ ، 17:57:23 توسط آفتاب
فکر کنم همیشه همینقدر پلیس تقریبا وای میسته اونجا (با یکم کم و زیاد...). گمون نکنم ربطی به امروز داشته باشه. بر این اساس تو فیلم مسئله قابل ملاحظه ای که نشون بده ونک امروز همچین امنیتی بود به چشم نمی خوره. (دست کم حتی اگه هم امروز امنیتی بوده تو این فیلم چیز خاصی تقریبا مشخص نیست)
فیلم : حضور نيروهاي ضد شورش در خيابان انقلاب تهران ؛ 30 خرداد 89
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 03:30:05 توسط قطار داشي
بيراحه بردن مبارزات جنبش مردمي در اين موقع حساس; يك خطاي بزرگ و غير قابل بخشش است ;انهاي كه به اميد مبارزه و دفاع بدون خشونت و عدم برگزاري تطا هرات معتقد هستند;بايد بدانند اين حركت انقلابي چگونه شروع شد و چگونه مي بايست به اتمام برسد'انهاي كه بعنوان 'كا ما'مشهور شده اند و به وسيله رسانه هاي قوي و جناب سازگارا تبليغ مي شوند;خوب به تاكتيكها و نحوه مبارزه توجه داشته باشند;نشان سكوت ديگران دليل به كنار كشيدن نيست ;مراقب بودن و انتطار و بي هماهنگي دليل سكوت است و بداننداز طرف نيرويهاي مبارز در كنترول و هر خطاي را افشا خواهند كرد;كسي'كاما'و جناب سازگارا هنوز به رسميت نشناخته٠
فضای میلیتاریستی شهر تهران در روز 30 خرداد
خبرگزاری هرانا - فضای شهر تهران در روز 30 خردادماه، که مصادف است با سالروز یکی از خونبارترین روزهای حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، به شدت میلیتاریستی عنوان شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، امروز در اکثر نقاط شهر تهران منجمله میدان فاطمی، میدان و خیابان ولی عصر، میدان انقلاب، خیابان کارگر شمالی، مترو 15 خرداد و مترو دروازه دولت ماموران امنیتی و لباس شخصی حضور چشمگیری داشته اند.
بر اساس اینکه 30 خرداد سالروز کشته شدن ندا آقا سلطان که به نماد اعتراضات پس از انتخابات (جنبش سبز) تبدیل شده است، می باشد؛ نیروهای امنیتی برای جلوگیری از هرگونه تجمع و ایجاد فضای رعب و وحشت در خیابان خسروی و خصوصا کوچه صالحی(محل جان باختن ندا آقا سلطان) حضور یافته و اقدام به فیلم برداری از مردم نمودند. این نوع برخورد در میدان فاطمی نیز مشاهده شده است.
لازم به یادآوری است که در روز 30 خرداد سال 1388 خشونت در تجمعات مردمی پس از انتخابات شدت گرفت و نیروهای امنیتی بسیاری از شهروندان را مورد ضرب و شتم قرار داده و بعضا با شلیک گلوله ی مستقیم کشتند. برخی معتقدند گفته های سید علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در خطبه های نمازجمعه مورخ 29 خرداد ماه به مثابه فرمان برخورد شدید تر نیروهای امنیتی با مخالفان دولت بوده است.
در این روز علاوه بر ندا آقا سلطان چندین تن دیگر منجمله ابوالفضل عبدالهی، اشکان سهرابی، امیرحسین طوفان پور، ایمان هاشمی، پويا مقصود بيگی، سالار طهماسبی، سعید عباسی فر، سید رضا طباطبایى، سهراب اَعرابی، محسن حدادى، مسعود هاشم زاده، واحد اكبرى، فاطمه سمسارپور و ... کشته شدند.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 04:39:05 توسط حسین
خدایا کی می شه که از دست خامنه ای بی رحم خلاص شیم.
نوشته شده در تاريخ سی ام خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيستم ژوئن ۲۰۱۰ ، 18:11:48 توسط باکویی مسکو
خداوند لعنت کند این رژیم خونریز را.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، امروز در اکثر نقاط شهر تهران منجمله میدان فاطمی، میدان و خیابان ولی عصر، میدان انقلاب، خیابان کارگر شمالی، مترو 15 خرداد و مترو دروازه دولت ماموران امنیتی و لباس شخصی حضور چشمگیری داشته اند.
بر اساس اینکه 30 خرداد سالروز کشته شدن ندا آقا سلطان که به نماد اعتراضات پس از انتخابات (جنبش سبز) تبدیل شده است، می باشد؛ نیروهای امنیتی برای جلوگیری از هرگونه تجمع و ایجاد فضای رعب و وحشت در خیابان خسروی و خصوصا کوچه صالحی(محل جان باختن ندا آقا سلطان) حضور یافته و اقدام به فیلم برداری از مردم نمودند. این نوع برخورد در میدان فاطمی نیز مشاهده شده است.
لازم به یادآوری است که در روز 30 خرداد سال 1388 خشونت در تجمعات مردمی پس از انتخابات شدت گرفت و نیروهای امنیتی بسیاری از شهروندان را مورد ضرب و شتم قرار داده و بعضا با شلیک گلوله ی مستقیم کشتند. برخی معتقدند گفته های سید علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در خطبه های نمازجمعه مورخ 29 خرداد ماه به مثابه فرمان برخورد شدید تر نیروهای امنیتی با مخالفان دولت بوده است.
در این روز علاوه بر ندا آقا سلطان چندین تن دیگر منجمله ابوالفضل عبدالهی، اشکان سهرابی، امیرحسین طوفان پور، ایمان هاشمی، پويا مقصود بيگی، سالار طهماسبی، سعید عباسی فر، سید رضا طباطبایى، سهراب اَعرابی، محسن حدادى، مسعود هاشم زاده، واحد اكبرى، فاطمه سمسارپور و ... کشته شدند.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 04:39:05 توسط حسین
خدایا کی می شه که از دست خامنه ای بی رحم خلاص شیم.
نوشته شده در تاريخ سی ام خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيستم ژوئن ۲۰۱۰ ، 18:11:48 توسط باکویی مسکو
خداوند لعنت کند این رژیم خونریز را.
فرمانده قرارگاه خاتمالانبیاء سپاه : متخصصان سپاه در صورت درخواست رسمی لکه نفتی خلیج مکزیک را مهار می کنند
مهر : درپی ناکامی آمریکاییها و انگلیسیها در مهار لکه نفتی خلیج مکزیک ؛ فرمانده قرارگاه خاتمالانبیاء سپاه از آمادگی متخصصین این قرارگاه برای مهار این لکه نفتی در صورت درخواست رسمی خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سرتیپ پاسدار رستم قاسمی، فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء گفت: این مایه ننگ و شرمندگی است که آمریکا و انگلیس و کسانی که خود را مهد تکنولوژی و ابرقدرت حوزه صنعت و اقتصاد جهانی میدانند با گذشت دو ماه از تخریب سکوی تولید نفت در منطقه خلیج مکزیک قادر به مهار فوران نفت نباشند.
وی خاطر نشان کرد: دستور اوباما به ارتش آمریکا برای دخالت و ورود به صحنه این حادثه که دیگر به بحران منطقهای و بلکه فرامنطقهای تبدیل شده است نشان دهنده چالش فناوری غرب و به بن بست رسیدن متخصصین مغرور کمپانیهای بزرگ نفتی انگلیسی و آمریکایی است.
قاسمی با اشاره به نگرانیهای جهانی از بروز یک فاجعه زیست محیطی در خلیج مکزیک و تاثیر آن بر زندگی عادی ساکنان ساحل مناطق کارائیب تصریح کرد: ابراز امیدواری دولت مردان آمریکایی و تلاش نافرجام آنان در مهار این لکه، برغم بسیج تمامی امکانات و ظرفیتها و حتی دخالت ارتش، مقامات و مردمان کشورهای حوزه دریایی کارائیب را سخت نگران کرده است و تصور اینکه این لکه نفتی با ورود به جریان قدرتمند دریا به سواحل باهامای جامائیکا و کشورهای دیگر، فاجعه زیست محیطی و انسانی را در تاریخ رقم خواهد زد، برای آنها کابوسی وحشتناک است.
وی با تاکید بر احساس مسئولیت دولت و ملت ایران در برابر این امر انسانی و برشماری توانمندیهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بویژه متخصصین نفتی قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) اظهار داشت: در صورتی که آمریکاییها و انگلیسیها و نیز شرکتهای غربی خود را در مهار لکه نفتی ناتوان میدانند از ایران درخواست کنند، میتوانیم با بررسیهای لازم، متخصصین قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه را جهت کمک به جلوگیری از ادامه این فاجعه بزرگ و پایان بخشیدن به بحران زیست محیطی و مهار لکه نفتی به منطقه اعزام کنیم.
فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء خاطر نشان کرد: تجربه حضور ایرانیها در مهار فورانهای نفتی در برخی کشورهای همسایه در خلیج فارس مانند کویت از قابلیتها و مهارتهای آنان خبر میدهد ، در عین حال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای کمک به مهار لکه نفتی آماده است.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 14:25:37 توسط fred
آقای قاسمی ، اگر خیلی خاتم انبیا داری ، یکی را بفرست جلوی فوران نفت استان ایلام را بگیـــــره ! خلیج مکزیک و الباقی دنیا پیشکش آمریکا و بزرگان باد. نابود باد جمهوری جهل و جنون اسلامی در ایران .تا آزادی ایران و ایرانی .
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 14:12:29 توسط اسفراينى
سردار قاسمى!!! اولا چاههاى نفت كويت(١٩٩١ميلادى) را پرسنل شركت نفت مهار كردند و نه پاسداران قرارگاه خاتم الفلان!!! دوما چاههاى آسيب ديده كويت همگى از نوع سطحى(بر روى خاك) بودند كه مهارشان بسيار آسانتر از چاههاى زير آبى ميباشد٠سوما عمق خليج مكزيك(درياى آزاد) خيلى بيشتر از خليج فارس(درياى بسته) ميباشد به همين دليل مهار اين حوزه نفتى در خليج مكزيك بسيار مشكل ميباشد٠قرارگاه كذايى شما بهتر است فكرى به حال چاه ٢٤ نفت شهر بكند كه قريب يك ماه است در حال سوختن است! افتضاح چاههاى البيات در عمليات والفجر مقدماتى را كه فراموش نكرده ايد؟؟؟چند هزار نفر از جوانان اين كشور را در آن زمان فداى گنده .....! خود كرديد؟؟؟
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 13:25:12 توسط ساحل
من هیچ شکی ندارم که سردار قاسمی میتونه در مهار لکه تفتی کمک کنه اون هم به این صورت که اون قیف به قطر ۲۸۰ متر رو که برای جمع آوری لکه طراحی شده روی کول او بزارن که ببره وسط آب و مث لنگر زیرش بمونه.
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 13:19:40 توسط آزاده
در حالی که با گذشت نزدیک به یک ماه از انفجار در یک سکوی نفتی در نفتشهر استان ایلام آتشسوزی و فوران نفت از این چاه نفتی در ایران ادامه دارد، فرمانده قرارگاه خاتمالانبیاء سپاه پاسداران از آمادگی این قرارگاه برای «کمک به مهار لکه نفتی» در خلیج مکزیک خبر داده است. ادامه اين خبر را راديو فردا با تمسخر نقل كرده كه محكمتر از هر جوابى هست٠
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 12:10:07 توسط جمشاد
خب چه اشکالی داره؟ بزارن اینا برن اونجا شاید بتونن اون لکه نفتی رو مهار کنن! بهرحال ابزار و آلات مهار کردن رو دارن. با ۳ مرتبه "الله اکبر" گفتن و یاری امام زمان که تابحال همه مشگلات را حل کرده، شبانه لکه را بسته و آبهای آلوده خلیج مکزیک رو مبدل به آب زلال زمزم بهشت میکنن. چه عیبی داره مگه؟
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 12:00:11 توسط B.A
تحریمهای هدفدار امریکا چنان این دزدان و قاتلان رو به وحشت انداخته که به فکر دستمال یزدی افتادن! و الا خودشون هم میدونن که این کاره نیستن.
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 11:56:09 توسط baba karl
نگاه كن** عدم مشروعيت تا به كجا´´ترس از مردم و هزار بلا ها´´گاهي چپ و گاهي راست´´حيران و سرگردان از اين همه كلك ها´´بابا ´´قرارگاه سپاه كجا و خاك امريكا كجا٠٠٠٠٠
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 11:46:37 توسط az on gosheh
با تهمتن موافقم بهتره سپاه لکه ننگ خودشو پاک کنه سپاه میدونه امریکا از اینها درخواست نمیکنه برای کمک فقط دارن گنده گوزی میکنند
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 10:03:25 توسط شيراز
از قديم الايام گفته اند اگر بيل زني باغچه خودت را بيل بزن...زرشك
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 09:41:19 توسط Arash Pishgam
جانی ها اگر میتوانید بروید چاه های آتش گرفته ایران را مهار کنید
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 09:13:25 توسط كارگر.محارب
قاسمى همون تجاوزكار به جوانان ماست كه به خامنه اى در يك سخنرانى ميگه.ما از هفت دول آزاديم.و بخاطر ابراز نفرت تعداد زياد از پرسنل سپاه و نيروى انتظامى خصوصا ارتشيان.بدليل انجام فجايع و شكنجه ها بر مردم بيدفاع توسط مزدوران خامنه اى و حرامى هاى بسيجى. درهمان سخنرانى به آنها دلدارى و تشجيع ميدادكه.بايد مقابل برادروپسرخود بايستيد.و همچنين اعتراف ميكند چنانچه مردم راديووتلويزيون را(حتى ١ دقيقه) ميگرفتند و توسط كارمندان نفوذى فقط يكبار ميگفتند اين صداى جنبش سبز ملت ايران است.كارما تمام بود.البته بنده و شماميدانم مانع اصلى آنروز. وحشتزدگان خروش مردم كه با حيله توسط انگليس به مردم تحميل ميشوندورهبرنامگزارى شده اند.موسوى و كروبى بودند.چرا وزارت نفت از اين مزبله.قاسمى.تقاضاى رسمى اطفا حريق چاه نفت شهر را نميكند.تروريست.جانى لاشخور.
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 09:09:42 توسط شيرازي
مفتخور فكر كردي انجا هم يك مشت راهزن مثل ايران آفت زده ما حكومت ميكنند كه پول ملتشون رو بريزن توي جيب لاشخورهاي خارجي مثل تو ٠ يك چاه نفت در ايران آتش ميگيره چند ميليارد از خزانه مملكت بجيب ميزنيد دست آخر ماها چاه ميسوزه تا خاموش بشه ٠ فعلا برو جنس قاچاق كن و بفروش از اين حرفهاي گنده ديگه نزن بهت اصلا نمياد٠
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 09:01:23 توسط مراغه اي
از بس دروغ به خورد اين ملت دادند كه خودشان هم باورشان شده گ٠٠ هستند٠به قول هموطن بهمن۵٧ اگه بيل زنيد بريد باغچه خودتون رو بيل بزنيد٠كمپاني بى پى و دولت آمريكا با آنهمه امكانات و متخصصان خبره در مهار نشت نفت درمانده شده اند٠حالا تو سردار درپيتي ميخواهى با ٤ پاسدار ريغوى تحصيلكرده دانشگاه امام حسين اين چاه را مهار كنيد؟همون شاهكارهاى مهندسى اين قرارگاهتون در زمان جنگ كه به نابودي چندين گردان لشكرهاى كربلا و امام حسين در والفجر٨ منتهي شد بس هفت پشت اين ملت است! لابد فكر ميكنى با خواندن دعاي جوشن كبير و ندبه امدادهاي غيبى به كمكتون مياد و شايد از دانش اون دختربچه محصل كه در زيرزمين منزلشان با قابلمه و لگن انرژى اتمى ميساخت ميخواهيد كمك بگيريد؟؟ كى اين مملكت از دست اين ديوانه ها راحت ميشود؟
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 08:25:05 توسط رزمجو از طايفه ( محترم ) كفار
فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء مثل اينكه خيلي از مرحله پرت است. لکه نفتی خلیج مکزیک مشكل ما نيست. مسئله ما ازادي قدس عزيز ميباشد. اگر همتي هست, بايد صرف اينكار گردد!!!
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 08:22:13 توسط پويان
اين جانیان فاسد وجنايتكار وقاحت را ازامام تبهكار وشياد خود به ارث برده اند. زهى بيشرمى٠
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 08:17:15 توسط bolbol
پس این سپاه کار دیگر هم بلده به جز سرکوب و شکنجه !!! این حکومت مانند یک سگ پیر فقط عو عو میکنه ولی دندانی برای پاچه گرفتنبابا خیلی شرف و انسانیت به خرج دادی !!!! نداره فقط زورش به ملت بی دفاع و دست خالی ایران میرسه .
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 08:12:21 توسط محسن
اين ژستهاي چاپلوسانه فقط نشانه وحشت باند هاي حاكم از تحريم هاي اقتصادي است و عجز و التماس شان در برابر به قول خودشان استكبار جهاني و براي تخفيف گرفتن از آنهاست٠
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 07:58:19 توسط بهمن 57
هنوز ميدان نفتي ٢٤ كرمانشاه دارد ميسوزد و جنگلهاي هزار ساله گيلان غرب دارد در آتش از بين ميرود٠اگر بيل زني برو در خانه خودت را بيل بزن* نفت خليج مكزيك طلبتان! اما اين گنده گوزي هاي آخوندي و جوجه فاشيستهاي بسيجي چيزي جز ادعاهاي بزرگ نيست٠بفرماييد برويد ولي يادتان باشد هر ده متر پاسبان ايستاده و كشتيهاي شما را بازرسي ميكند٠
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 07:37:43 توسط فضول باشى
يكى را به ده راه نمى دادند ادرس خانه كدخدا را مى برسيد.
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 07:33:46 توسط تهمتن
و مردم ايران هم لكه ننگ شما را از سرزمين خود پاك خواهند كرد..
به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سرتیپ پاسدار رستم قاسمی، فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء گفت: این مایه ننگ و شرمندگی است که آمریکا و انگلیس و کسانی که خود را مهد تکنولوژی و ابرقدرت حوزه صنعت و اقتصاد جهانی میدانند با گذشت دو ماه از تخریب سکوی تولید نفت در منطقه خلیج مکزیک قادر به مهار فوران نفت نباشند.
وی خاطر نشان کرد: دستور اوباما به ارتش آمریکا برای دخالت و ورود به صحنه این حادثه که دیگر به بحران منطقهای و بلکه فرامنطقهای تبدیل شده است نشان دهنده چالش فناوری غرب و به بن بست رسیدن متخصصین مغرور کمپانیهای بزرگ نفتی انگلیسی و آمریکایی است.
قاسمی با اشاره به نگرانیهای جهانی از بروز یک فاجعه زیست محیطی در خلیج مکزیک و تاثیر آن بر زندگی عادی ساکنان ساحل مناطق کارائیب تصریح کرد: ابراز امیدواری دولت مردان آمریکایی و تلاش نافرجام آنان در مهار این لکه، برغم بسیج تمامی امکانات و ظرفیتها و حتی دخالت ارتش، مقامات و مردمان کشورهای حوزه دریایی کارائیب را سخت نگران کرده است و تصور اینکه این لکه نفتی با ورود به جریان قدرتمند دریا به سواحل باهامای جامائیکا و کشورهای دیگر، فاجعه زیست محیطی و انسانی را در تاریخ رقم خواهد زد، برای آنها کابوسی وحشتناک است.
وی با تاکید بر احساس مسئولیت دولت و ملت ایران در برابر این امر انسانی و برشماری توانمندیهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بویژه متخصصین نفتی قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) اظهار داشت: در صورتی که آمریکاییها و انگلیسیها و نیز شرکتهای غربی خود را در مهار لکه نفتی ناتوان میدانند از ایران درخواست کنند، میتوانیم با بررسیهای لازم، متخصصین قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه را جهت کمک به جلوگیری از ادامه این فاجعه بزرگ و پایان بخشیدن به بحران زیست محیطی و مهار لکه نفتی به منطقه اعزام کنیم.
فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء خاطر نشان کرد: تجربه حضور ایرانیها در مهار فورانهای نفتی در برخی کشورهای همسایه در خلیج فارس مانند کویت از قابلیتها و مهارتهای آنان خبر میدهد ، در عین حال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای کمک به مهار لکه نفتی آماده است.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 14:25:37 توسط fred
آقای قاسمی ، اگر خیلی خاتم انبیا داری ، یکی را بفرست جلوی فوران نفت استان ایلام را بگیـــــره ! خلیج مکزیک و الباقی دنیا پیشکش آمریکا و بزرگان باد. نابود باد جمهوری جهل و جنون اسلامی در ایران .تا آزادی ایران و ایرانی .
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 14:12:29 توسط اسفراينى
سردار قاسمى!!! اولا چاههاى نفت كويت(١٩٩١ميلادى) را پرسنل شركت نفت مهار كردند و نه پاسداران قرارگاه خاتم الفلان!!! دوما چاههاى آسيب ديده كويت همگى از نوع سطحى(بر روى خاك) بودند كه مهارشان بسيار آسانتر از چاههاى زير آبى ميباشد٠سوما عمق خليج مكزيك(درياى آزاد) خيلى بيشتر از خليج فارس(درياى بسته) ميباشد به همين دليل مهار اين حوزه نفتى در خليج مكزيك بسيار مشكل ميباشد٠قرارگاه كذايى شما بهتر است فكرى به حال چاه ٢٤ نفت شهر بكند كه قريب يك ماه است در حال سوختن است! افتضاح چاههاى البيات در عمليات والفجر مقدماتى را كه فراموش نكرده ايد؟؟؟چند هزار نفر از جوانان اين كشور را در آن زمان فداى گنده .....! خود كرديد؟؟؟
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 13:25:12 توسط ساحل
من هیچ شکی ندارم که سردار قاسمی میتونه در مهار لکه تفتی کمک کنه اون هم به این صورت که اون قیف به قطر ۲۸۰ متر رو که برای جمع آوری لکه طراحی شده روی کول او بزارن که ببره وسط آب و مث لنگر زیرش بمونه.
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 13:19:40 توسط آزاده
در حالی که با گذشت نزدیک به یک ماه از انفجار در یک سکوی نفتی در نفتشهر استان ایلام آتشسوزی و فوران نفت از این چاه نفتی در ایران ادامه دارد، فرمانده قرارگاه خاتمالانبیاء سپاه پاسداران از آمادگی این قرارگاه برای «کمک به مهار لکه نفتی» در خلیج مکزیک خبر داده است. ادامه اين خبر را راديو فردا با تمسخر نقل كرده كه محكمتر از هر جوابى هست٠
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 12:10:07 توسط جمشاد
خب چه اشکالی داره؟ بزارن اینا برن اونجا شاید بتونن اون لکه نفتی رو مهار کنن! بهرحال ابزار و آلات مهار کردن رو دارن. با ۳ مرتبه "الله اکبر" گفتن و یاری امام زمان که تابحال همه مشگلات را حل کرده، شبانه لکه را بسته و آبهای آلوده خلیج مکزیک رو مبدل به آب زلال زمزم بهشت میکنن. چه عیبی داره مگه؟
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 12:00:11 توسط B.A
تحریمهای هدفدار امریکا چنان این دزدان و قاتلان رو به وحشت انداخته که به فکر دستمال یزدی افتادن! و الا خودشون هم میدونن که این کاره نیستن.
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 11:56:09 توسط baba karl
نگاه كن** عدم مشروعيت تا به كجا´´ترس از مردم و هزار بلا ها´´گاهي چپ و گاهي راست´´حيران و سرگردان از اين همه كلك ها´´بابا ´´قرارگاه سپاه كجا و خاك امريكا كجا٠٠٠٠٠
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 11:46:37 توسط az on gosheh
با تهمتن موافقم بهتره سپاه لکه ننگ خودشو پاک کنه سپاه میدونه امریکا از اینها درخواست نمیکنه برای کمک فقط دارن گنده گوزی میکنند
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 10:03:25 توسط شيراز
از قديم الايام گفته اند اگر بيل زني باغچه خودت را بيل بزن...زرشك
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 09:41:19 توسط Arash Pishgam
جانی ها اگر میتوانید بروید چاه های آتش گرفته ایران را مهار کنید
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 09:13:25 توسط كارگر.محارب
قاسمى همون تجاوزكار به جوانان ماست كه به خامنه اى در يك سخنرانى ميگه.ما از هفت دول آزاديم.و بخاطر ابراز نفرت تعداد زياد از پرسنل سپاه و نيروى انتظامى خصوصا ارتشيان.بدليل انجام فجايع و شكنجه ها بر مردم بيدفاع توسط مزدوران خامنه اى و حرامى هاى بسيجى. درهمان سخنرانى به آنها دلدارى و تشجيع ميدادكه.بايد مقابل برادروپسرخود بايستيد.و همچنين اعتراف ميكند چنانچه مردم راديووتلويزيون را(حتى ١ دقيقه) ميگرفتند و توسط كارمندان نفوذى فقط يكبار ميگفتند اين صداى جنبش سبز ملت ايران است.كارما تمام بود.البته بنده و شماميدانم مانع اصلى آنروز. وحشتزدگان خروش مردم كه با حيله توسط انگليس به مردم تحميل ميشوندورهبرنامگزارى شده اند.موسوى و كروبى بودند.چرا وزارت نفت از اين مزبله.قاسمى.تقاضاى رسمى اطفا حريق چاه نفت شهر را نميكند.تروريست.جانى لاشخور.
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 09:09:42 توسط شيرازي
مفتخور فكر كردي انجا هم يك مشت راهزن مثل ايران آفت زده ما حكومت ميكنند كه پول ملتشون رو بريزن توي جيب لاشخورهاي خارجي مثل تو ٠ يك چاه نفت در ايران آتش ميگيره چند ميليارد از خزانه مملكت بجيب ميزنيد دست آخر ماها چاه ميسوزه تا خاموش بشه ٠ فعلا برو جنس قاچاق كن و بفروش از اين حرفهاي گنده ديگه نزن بهت اصلا نمياد٠
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 09:01:23 توسط مراغه اي
از بس دروغ به خورد اين ملت دادند كه خودشان هم باورشان شده گ٠٠ هستند٠به قول هموطن بهمن۵٧ اگه بيل زنيد بريد باغچه خودتون رو بيل بزنيد٠كمپاني بى پى و دولت آمريكا با آنهمه امكانات و متخصصان خبره در مهار نشت نفت درمانده شده اند٠حالا تو سردار درپيتي ميخواهى با ٤ پاسدار ريغوى تحصيلكرده دانشگاه امام حسين اين چاه را مهار كنيد؟همون شاهكارهاى مهندسى اين قرارگاهتون در زمان جنگ كه به نابودي چندين گردان لشكرهاى كربلا و امام حسين در والفجر٨ منتهي شد بس هفت پشت اين ملت است! لابد فكر ميكنى با خواندن دعاي جوشن كبير و ندبه امدادهاي غيبى به كمكتون مياد و شايد از دانش اون دختربچه محصل كه در زيرزمين منزلشان با قابلمه و لگن انرژى اتمى ميساخت ميخواهيد كمك بگيريد؟؟ كى اين مملكت از دست اين ديوانه ها راحت ميشود؟
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 08:25:05 توسط رزمجو از طايفه ( محترم ) كفار
فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء مثل اينكه خيلي از مرحله پرت است. لکه نفتی خلیج مکزیک مشكل ما نيست. مسئله ما ازادي قدس عزيز ميباشد. اگر همتي هست, بايد صرف اينكار گردد!!!
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 08:22:13 توسط پويان
اين جانیان فاسد وجنايتكار وقاحت را ازامام تبهكار وشياد خود به ارث برده اند. زهى بيشرمى٠
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 08:17:15 توسط bolbol
پس این سپاه کار دیگر هم بلده به جز سرکوب و شکنجه !!! این حکومت مانند یک سگ پیر فقط عو عو میکنه ولی دندانی برای پاچه گرفتنبابا خیلی شرف و انسانیت به خرج دادی !!!! نداره فقط زورش به ملت بی دفاع و دست خالی ایران میرسه .
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 08:12:21 توسط محسن
اين ژستهاي چاپلوسانه فقط نشانه وحشت باند هاي حاكم از تحريم هاي اقتصادي است و عجز و التماس شان در برابر به قول خودشان استكبار جهاني و براي تخفيف گرفتن از آنهاست٠
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 07:58:19 توسط بهمن 57
هنوز ميدان نفتي ٢٤ كرمانشاه دارد ميسوزد و جنگلهاي هزار ساله گيلان غرب دارد در آتش از بين ميرود٠اگر بيل زني برو در خانه خودت را بيل بزن* نفت خليج مكزيك طلبتان! اما اين گنده گوزي هاي آخوندي و جوجه فاشيستهاي بسيجي چيزي جز ادعاهاي بزرگ نيست٠بفرماييد برويد ولي يادتان باشد هر ده متر پاسبان ايستاده و كشتيهاي شما را بازرسي ميكند٠
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 07:37:43 توسط فضول باشى
يكى را به ده راه نمى دادند ادرس خانه كدخدا را مى برسيد.
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 07:33:46 توسط تهمتن
و مردم ايران هم لكه ننگ شما را از سرزمين خود پاك خواهند كرد..
پدر محمد کامرانی: فیلم دادگاه متهمان کهریزک را نشان دهند تا عمق فاجعه را مردم ببینند/ چرا متهم اصلی کهریزک معاون دادستان کشور می شود؟
جرس : کهریزک یک پرونده دردناک اما تاریخی برای ایران است و تا زمانی که متهمان اصلی این پرونده و همان کسانی که دستور جنایات صورت گرفته در کهریزک را صادر کرده اند، به سزای اعمال خودشان نرسند، ما آرام نخواهیم شد. برای همین به اندازه توانایی ام فریاد خواهم زد تا حداقل دنیا بداند، محمد من حتی سن قانونی برای رای دادن هم نداشت، در تجمع هم نبود، اما کسانی به اسم لباس شخصی دستگیرش کردند، او را بی رحمانه مورد ضرب و شتم قرار دادند و بعد بچه ای که در کما بود و تب شدید داشت را با غل و زنجیر به تخت بیمارستان لقمان بسته بودند تا زمانی که پس از انتقال به بیمارستان مهر تهران، دیگر جان اش را از دست داد.
این گفته های علی کامرانی است، پدر محمد کامرانی جان باخته هیجده ساله روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران که ۱۸ تیرماه ۸۸ در خیابان دمشق تهران، با یورش لباس شخصی ها دستگیر شده و پس از شکنجه و ضرب و شتم در زندان، به بیمارستان منتقل می شود. اما جراحات وارد شده به این نوجوان آنقدر شدید بوده است که حتی پدر و مادر وی فرصت خداحافظی از محمد که در کما بوده است را نیافتند.
خانواده امیر جوادی فر و محمد کامرانی، دو تن از جان باختگان بازداشتگاه کهریزک به جرس گفته اند: از دیدگاه آنان متهم اصلی پرونده قتل زندانیان کهریزک همان قضاتی هستند که دستور انتقال دستگیرشدگان را به این بازداشتگاه غیر قانونی داده اند و لذا علاوه بر برگزاری دادگاه مربوط به پرسنل نیروی انتظامی، خانواده ها بی صبرانه منتظر برپایی دادگاه قضات هستند.
پدر محمد کامرانی می گوید: پس از مطلع شدن از فاجعه جان باختن فرزند خود، به هاشمی شاهرودی شکایت نامه ای نوشته است که در آن نام سعید مرتضوی را به عنوان کسی که دستور انتقال زندانیان به کهریزک را داده بود قید کرده است و آقای شاهرودی نیز در ذیل نامه دستور پیگیری داده بود و در کنار این اقدام، او همچنین نامه ای به رهبری جمهوری اسلامی می نویسد که آیت الله خامنه ای نیز دستور پیگیری را در ذیل نامه آقای کامرانی می نویسد.
گفتگوی کامل علی کامرانی پدر محمد کامرانی با جرس را پیرامون این پرونده و آنچه بر فرزند او در کهریزک گذشته است، بخوانید:
آقای کامرانی، تنها دادگاهی که برای بررسی کشته شدن مردم در جریان بعد از انتخابات تشکیل شده است، دادگاه مربوط به کشته شدگان کهریزک است، با توجه به اتفاق نظر حاکمیت نسبت به محکوم بودن فاجعه کهریزک، شما امیدی به فرجام مثبت این دادگاه دارید؟
به ما گفته اند تا آخر همین هفته نتیجه دادگاه متهمان کهریزک را اعلام خواهند کرد، ما همه چشم امیدمان به همین پرونده است تا ببینیم مسولان چه پاسخی می دهند، اگرچه در روند برگزاری دادگاه، تنها کسانی به عنوان متهم حضور داشتند که فقط عامل بودند و دستور برخورد داشتند، اینها هم در جایگاه خود مقصر هستند اما آمران باید محاکمه شوند و به سزای اعمال خود برسند. همان کسانی که دستور انتقال محمد و دوستانش را به کهریزک صادر کرده اند، همان کسانی که از نزدیک در جریان فجایع بوده اند باید زیر ذره بین قرار گیرند و محاکمه شوند. .
به هرحال مجلس شورای اسلامی هم نام سعید مرتضوی را به عنوان قاضی دستور دهنده انتقال زندانیان به کهریزک مطرح کرده است، آیا شما همین درخواست تان مبنی بر محاکمه آمران را از مقامات ارشد کشور و یا دولت جمهوری اسلامی به صورت رسمی هم مطرح کرده اید؟
بله من به عنوان یک شهروند ایرانی به آقای شاهرودی رییس وقت قوه قضاییه نامه نوشته بودم و اسم دادستان وقت را هم به عنوان کسی که باید پاسخگو باشد در نامه مطرح کرده بودم. محمد ما یک پرونده هشتاد صفحه ای در دستگاه قضایی دارد و خود قوه قضاییه می داند درخواست ما چیست، من یک بار با مقام رهبری دیدار کرده ام و یک بار هم به ایشان نامه نوشته ام، که ایشان هم در ذیل نامه و همین طور شفاها تاکید کردند کلیه کسانی که در قتل محمد کامرانی دست داشتند باید محاکمه شوند
ولی آقای کامرانی همانطور که در جریان هستید، دادستان وقت تهران همان زمان در نامه ای به لاریجانی نوشته بود؛ « کهریزک رسمی و قانونی بوده و انتقال گروهی از بازداشتیها به آنجا موجه بوده است» و حتی بعدها به عنوان معاون کل دادستان کشور برگزیده شد.
موضوع معاونت آقای مرتضوی مورد انتقاد خیلی ها است و بارها از طرف برخی از نمایندگان هم مطرح شد. حرف ما هم همین است؛ حداقل کسی که اتهام به او وارد است، ابتدا باید تحقیق و بررسی لازم در مورد اتهاماتی که از سوی مجلس هم مطرح شده، در موردش صورت می گرفت اگرچه چنانچه مجرم نبود می توانست بشود معاون کل دادستان کشور. ما با کسی خصومت شخصی نداریم، اینجا بحث تکرار نشدن فاجعه کهریزک است که آرزو می کنم برای گرگ بیابان هم چنین اتفاقی رخ ندهد. همانطور که خود آقای لاریجانی هم در دیداری که با ایشان داشتم گفتند با کسی تعارف نداریم، باید قاطعانه و مسولانه نسبت به اتهامات همه کسانی که در فاجعه کهریزک نقش داشته اند تحقیق و برسی کنند و آمران را به سزای عملشان برساند.
آقای کامرانی مگر در دادگاه غیر علنی متهمان کهریزک، چه نکاتی اضافه بر موارد شکنجه و تجاوز که بارها مهم مطرح شده است، از سوی شاهدان عینی عنوان شد که مسوولین امر صلاح ندیدند تا دادگاه را علنی برگزار کنند؟
خدا می داند، چه به روزمان آمد وقتی حرف های کسانی که در کهریزک بوده اند را در مورد جنایت های رخ داده شنیدیم، خدا می داند که بعد از برگزاری دادگاه من و مادر، دو خواهر و برادر محمد نتوانستیم بخوابیم…شب دادگاه ما روانی شدیم، دیوانه شدیم از این همه دردهایی که شنیدیم. خانه ما پر از گریه و زاری بود، تازه فهمیدیم چه بلایی بر سرمحمد و بچه ها آورده بودند. از قاضی پرونده که به زیبایی بازجویی کرد تا همه موارد از متهمان و شاهدان عینی در دادگاه مطرح کند تشکر می کنم ولی همه حرفم این است که چرا یک نسخه از فیلم دادگاه متهمان کهریزک را به مردم نشان نمی دهند تا همه بدانند چه بلایی بر سر بچه های ما در کهریزک آوردند، قاضی پرونده علی رغم همه فشارها جرات به خرج داد و دنیای خود را به آخرت دیگران نفروخت اما نمی دانم چرا تنها چند روز قبل از دادگاه به ما اعلام کردند که علنی برگزار نخواهد شد. گفتند به مصلحت نظام نیست.
قاضی پرونده چه مواردی را مطرح کرد؟
قاضی دادگاه بسیار مسلط، مو به مو حوادثی که رخ داده بود را کالبد شکافی کرد، عاملان فاجعه هم مدام انکار می کردند یا می گفتند آن زمان متوجه نبودند چه کار می کردند، یک پرونده سه هزار صفحه ای در اختیار قاضی بود و جزییات را به جرات به رخ متهمان کشید و قتی آنها انکار می کردند به آنها گفته شد که فیلم و مستندات رفتارهای آنها با زندانیان هم موجود است و نمی توانند رفتارهای خشونت آمیز خودشان را انکار کنند.
به کرات گفته می شود عده ای از نیروهای خودسر این رفتارهای خشونت آمیز را مرتکب می شوند…
برای همین است که می گویم آمران باید محاکمه شوند. ولله برای همه مردم سوال است که لباس شخصی ها از کجا دستور می گیرند، از کجا حمایت می شوند؟ امینت کشور دست چند ارگان است؟
دانشجویان زیادی را در ۱۸ تیر دستگیر کرده اند و گفته می شود بسیاری از آنان توسط لباس شخصی ها مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، در مورد محمد چطور؟
محمد به همراه دوستش رفته بودند دنبال درس و مدرسه. محمد حتی سن قانونی اش به رای دادن نمی رسید، رفته بود دنبال کارهای کنکور و مدرسه. در تجمع هم نبود، نمی دانم چرا دستگیرش کرده اند، عزیز من که می رفت دنبال درس و مدرسه ، برای چه باید مرد ضرب شتم آن هم به آن صورت فاجعه آمیز قرار می گرفت؟ محمد من با دوستش رفته بودند مدرسه شهید مطهری، اون لباس شخصی که بچه مرا گرفت قاتل است و اون کسی که دستور داد بچه مرا بفرستند به آنجایی که نباید می فرستادند هم قاتل است، اگر نمی توانند از امنیت مردم حمایت کنید، خب بگویند حکومت نظامی است تا مردم به خیابان نیایند.
شما و مادر محمد در تمام این مدت که عزیزتان را از دست داده اید چه چیزی بیشتر از همیشه آرام تان کرده است؟
مادر محمد افسرده است، ما همه افسرده شدیم. یاد راه رفتن اش در خانه که مدام برای کنکور اضطراب داشت، یاد چشم های نگران محمد دیوانه مان کرده است. تنها چزیی که آرام مان می کند این است که مسوولان قاتل محمد را به سزای عملی که انجام داده برسانند. به ما باید بگویند این لباس شخصی ها از کجا حمایت می شوند؟ نمی شود تا هر اتفاقی افتاد بگویند خودسر بودند، لباس شخصی بودند، ما می خواهیم همین بلایی که سر بچه ما آمده یک روز سر خودشان بیاید تا بفهمند در این مدت چه دردی کشیدیم.
گفته می شود تعدادی از شاکیان کهریزک شکایت خود را پس گرفته اند، شما خبر دارید؟
بله بعضی ها به دلیل شرایط حاکم و احساس نا امنی که آن زمان می کردند، می گفتند، آزار و اذیت شدیم، ترسیدیم و شکایت را پس گرفتیم، روزهای اول خیلی تلاش می کردند تا مردم شکایت خود را پس بگیرند اما خوشبختانه این بحث هایی که ما مطرح کردیم، زندانیان هم آمدند و از حقوق خودشان در دادگاه دفاع کردند.
به برخی از خانواده های کشته شدگان پیشنهاد دادند که دیه دریافت کنند به شما چطور؟
جرات این کار را ندارند که در قبال از دست دان عزیزمان به ما پیشنهاد دیه و پول بدهند. اجازه نمی دهیم به آنها که چنین کاری بکنند. من دیه را می خواهم چه کار کنم. دنبال قصاص از کسانی هستم که بچه بی گناه مرا کشتند..
آخرین بار که محمد را دیدید و حرف آخر خودتان…
محمد را برده بودند بیمارستان لقمان، روی تخت بیمارستان دیدمش. تب داشت داغ بود، در بیمارستان لقمان با همان حالتی که در کما بود یک سرباز بالای سر بچه گذاشته بودند. عزیز ما را به تخت بسته بودند، وقتی محمد را در آغوش کشیدم داشت می سوخت و من هنوز برایم سوال است بچه ای که در کما بود و داشت از تب می سوخت را برای چه با غل و زنجیر به تخت بسه بودند. از آنجا او را به بیمارستان مهر منتقل کردیم و دوساعت بعد..
همه امیدمان این است که قاتلان محاکمه شوند تا فاجعه کهریزک برای هیچ کس تکرار نشود.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 14:14:39 توسط fred
آقای کامرانی ، با درود فراوان ، بنده از زمانیکه کروبی اطلاعاتی راجع به تجاوز در این زندان به ملت ایران داد، تمامی گزازشهای مربوط به کهریزک را مکررا مرور کرده ام ، متآسفانه کسی در ج-ا جوابگوی ملت ایران نیست و برای همه روشن است ، هرکسی در جمهوری مثلآ اسلامی ایران بهتر شکنجه و تجاوز کنــــــــد ، به مقامهای بالآ بالآ خواهد رسید و حتآ امکان دارد که رهبـــــــــر اسلامی ایران شود . بامید روز آزادی ایران و تمامی زندانیان . نابود باد ج-ا خون و جنون در کشور آریائی ایران.
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 11:29:52 توسط قصاص
طبق قانون قصاص بايد سعيد مرتضوي را بدست خانواده هاي قربانيان فاجعه كهريزك مخصوصا كساني كه مورد تجاوز قرار گرفتند داد تا قصاص شود.
این گفته های علی کامرانی است، پدر محمد کامرانی جان باخته هیجده ساله روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران که ۱۸ تیرماه ۸۸ در خیابان دمشق تهران، با یورش لباس شخصی ها دستگیر شده و پس از شکنجه و ضرب و شتم در زندان، به بیمارستان منتقل می شود. اما جراحات وارد شده به این نوجوان آنقدر شدید بوده است که حتی پدر و مادر وی فرصت خداحافظی از محمد که در کما بوده است را نیافتند.
خانواده امیر جوادی فر و محمد کامرانی، دو تن از جان باختگان بازداشتگاه کهریزک به جرس گفته اند: از دیدگاه آنان متهم اصلی پرونده قتل زندانیان کهریزک همان قضاتی هستند که دستور انتقال دستگیرشدگان را به این بازداشتگاه غیر قانونی داده اند و لذا علاوه بر برگزاری دادگاه مربوط به پرسنل نیروی انتظامی، خانواده ها بی صبرانه منتظر برپایی دادگاه قضات هستند.
پدر محمد کامرانی می گوید: پس از مطلع شدن از فاجعه جان باختن فرزند خود، به هاشمی شاهرودی شکایت نامه ای نوشته است که در آن نام سعید مرتضوی را به عنوان کسی که دستور انتقال زندانیان به کهریزک را داده بود قید کرده است و آقای شاهرودی نیز در ذیل نامه دستور پیگیری داده بود و در کنار این اقدام، او همچنین نامه ای به رهبری جمهوری اسلامی می نویسد که آیت الله خامنه ای نیز دستور پیگیری را در ذیل نامه آقای کامرانی می نویسد.
گفتگوی کامل علی کامرانی پدر محمد کامرانی با جرس را پیرامون این پرونده و آنچه بر فرزند او در کهریزک گذشته است، بخوانید:
آقای کامرانی، تنها دادگاهی که برای بررسی کشته شدن مردم در جریان بعد از انتخابات تشکیل شده است، دادگاه مربوط به کشته شدگان کهریزک است، با توجه به اتفاق نظر حاکمیت نسبت به محکوم بودن فاجعه کهریزک، شما امیدی به فرجام مثبت این دادگاه دارید؟
به ما گفته اند تا آخر همین هفته نتیجه دادگاه متهمان کهریزک را اعلام خواهند کرد، ما همه چشم امیدمان به همین پرونده است تا ببینیم مسولان چه پاسخی می دهند، اگرچه در روند برگزاری دادگاه، تنها کسانی به عنوان متهم حضور داشتند که فقط عامل بودند و دستور برخورد داشتند، اینها هم در جایگاه خود مقصر هستند اما آمران باید محاکمه شوند و به سزای اعمال خود برسند. همان کسانی که دستور انتقال محمد و دوستانش را به کهریزک صادر کرده اند، همان کسانی که از نزدیک در جریان فجایع بوده اند باید زیر ذره بین قرار گیرند و محاکمه شوند. .
به هرحال مجلس شورای اسلامی هم نام سعید مرتضوی را به عنوان قاضی دستور دهنده انتقال زندانیان به کهریزک مطرح کرده است، آیا شما همین درخواست تان مبنی بر محاکمه آمران را از مقامات ارشد کشور و یا دولت جمهوری اسلامی به صورت رسمی هم مطرح کرده اید؟
بله من به عنوان یک شهروند ایرانی به آقای شاهرودی رییس وقت قوه قضاییه نامه نوشته بودم و اسم دادستان وقت را هم به عنوان کسی که باید پاسخگو باشد در نامه مطرح کرده بودم. محمد ما یک پرونده هشتاد صفحه ای در دستگاه قضایی دارد و خود قوه قضاییه می داند درخواست ما چیست، من یک بار با مقام رهبری دیدار کرده ام و یک بار هم به ایشان نامه نوشته ام، که ایشان هم در ذیل نامه و همین طور شفاها تاکید کردند کلیه کسانی که در قتل محمد کامرانی دست داشتند باید محاکمه شوند
ولی آقای کامرانی همانطور که در جریان هستید، دادستان وقت تهران همان زمان در نامه ای به لاریجانی نوشته بود؛ « کهریزک رسمی و قانونی بوده و انتقال گروهی از بازداشتیها به آنجا موجه بوده است» و حتی بعدها به عنوان معاون کل دادستان کشور برگزیده شد.
موضوع معاونت آقای مرتضوی مورد انتقاد خیلی ها است و بارها از طرف برخی از نمایندگان هم مطرح شد. حرف ما هم همین است؛ حداقل کسی که اتهام به او وارد است، ابتدا باید تحقیق و بررسی لازم در مورد اتهاماتی که از سوی مجلس هم مطرح شده، در موردش صورت می گرفت اگرچه چنانچه مجرم نبود می توانست بشود معاون کل دادستان کشور. ما با کسی خصومت شخصی نداریم، اینجا بحث تکرار نشدن فاجعه کهریزک است که آرزو می کنم برای گرگ بیابان هم چنین اتفاقی رخ ندهد. همانطور که خود آقای لاریجانی هم در دیداری که با ایشان داشتم گفتند با کسی تعارف نداریم، باید قاطعانه و مسولانه نسبت به اتهامات همه کسانی که در فاجعه کهریزک نقش داشته اند تحقیق و برسی کنند و آمران را به سزای عملشان برساند.
آقای کامرانی مگر در دادگاه غیر علنی متهمان کهریزک، چه نکاتی اضافه بر موارد شکنجه و تجاوز که بارها مهم مطرح شده است، از سوی شاهدان عینی عنوان شد که مسوولین امر صلاح ندیدند تا دادگاه را علنی برگزار کنند؟
خدا می داند، چه به روزمان آمد وقتی حرف های کسانی که در کهریزک بوده اند را در مورد جنایت های رخ داده شنیدیم، خدا می داند که بعد از برگزاری دادگاه من و مادر، دو خواهر و برادر محمد نتوانستیم بخوابیم…شب دادگاه ما روانی شدیم، دیوانه شدیم از این همه دردهایی که شنیدیم. خانه ما پر از گریه و زاری بود، تازه فهمیدیم چه بلایی بر سرمحمد و بچه ها آورده بودند. از قاضی پرونده که به زیبایی بازجویی کرد تا همه موارد از متهمان و شاهدان عینی در دادگاه مطرح کند تشکر می کنم ولی همه حرفم این است که چرا یک نسخه از فیلم دادگاه متهمان کهریزک را به مردم نشان نمی دهند تا همه بدانند چه بلایی بر سر بچه های ما در کهریزک آوردند، قاضی پرونده علی رغم همه فشارها جرات به خرج داد و دنیای خود را به آخرت دیگران نفروخت اما نمی دانم چرا تنها چند روز قبل از دادگاه به ما اعلام کردند که علنی برگزار نخواهد شد. گفتند به مصلحت نظام نیست.
قاضی پرونده چه مواردی را مطرح کرد؟
قاضی دادگاه بسیار مسلط، مو به مو حوادثی که رخ داده بود را کالبد شکافی کرد، عاملان فاجعه هم مدام انکار می کردند یا می گفتند آن زمان متوجه نبودند چه کار می کردند، یک پرونده سه هزار صفحه ای در اختیار قاضی بود و جزییات را به جرات به رخ متهمان کشید و قتی آنها انکار می کردند به آنها گفته شد که فیلم و مستندات رفتارهای آنها با زندانیان هم موجود است و نمی توانند رفتارهای خشونت آمیز خودشان را انکار کنند.
به کرات گفته می شود عده ای از نیروهای خودسر این رفتارهای خشونت آمیز را مرتکب می شوند…
برای همین است که می گویم آمران باید محاکمه شوند. ولله برای همه مردم سوال است که لباس شخصی ها از کجا دستور می گیرند، از کجا حمایت می شوند؟ امینت کشور دست چند ارگان است؟
دانشجویان زیادی را در ۱۸ تیر دستگیر کرده اند و گفته می شود بسیاری از آنان توسط لباس شخصی ها مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، در مورد محمد چطور؟
محمد به همراه دوستش رفته بودند دنبال درس و مدرسه. محمد حتی سن قانونی اش به رای دادن نمی رسید، رفته بود دنبال کارهای کنکور و مدرسه. در تجمع هم نبود، نمی دانم چرا دستگیرش کرده اند، عزیز من که می رفت دنبال درس و مدرسه ، برای چه باید مرد ضرب شتم آن هم به آن صورت فاجعه آمیز قرار می گرفت؟ محمد من با دوستش رفته بودند مدرسه شهید مطهری، اون لباس شخصی که بچه مرا گرفت قاتل است و اون کسی که دستور داد بچه مرا بفرستند به آنجایی که نباید می فرستادند هم قاتل است، اگر نمی توانند از امنیت مردم حمایت کنید، خب بگویند حکومت نظامی است تا مردم به خیابان نیایند.
شما و مادر محمد در تمام این مدت که عزیزتان را از دست داده اید چه چیزی بیشتر از همیشه آرام تان کرده است؟
مادر محمد افسرده است، ما همه افسرده شدیم. یاد راه رفتن اش در خانه که مدام برای کنکور اضطراب داشت، یاد چشم های نگران محمد دیوانه مان کرده است. تنها چزیی که آرام مان می کند این است که مسوولان قاتل محمد را به سزای عملی که انجام داده برسانند. به ما باید بگویند این لباس شخصی ها از کجا حمایت می شوند؟ نمی شود تا هر اتفاقی افتاد بگویند خودسر بودند، لباس شخصی بودند، ما می خواهیم همین بلایی که سر بچه ما آمده یک روز سر خودشان بیاید تا بفهمند در این مدت چه دردی کشیدیم.
گفته می شود تعدادی از شاکیان کهریزک شکایت خود را پس گرفته اند، شما خبر دارید؟
بله بعضی ها به دلیل شرایط حاکم و احساس نا امنی که آن زمان می کردند، می گفتند، آزار و اذیت شدیم، ترسیدیم و شکایت را پس گرفتیم، روزهای اول خیلی تلاش می کردند تا مردم شکایت خود را پس بگیرند اما خوشبختانه این بحث هایی که ما مطرح کردیم، زندانیان هم آمدند و از حقوق خودشان در دادگاه دفاع کردند.
به برخی از خانواده های کشته شدگان پیشنهاد دادند که دیه دریافت کنند به شما چطور؟
جرات این کار را ندارند که در قبال از دست دان عزیزمان به ما پیشنهاد دیه و پول بدهند. اجازه نمی دهیم به آنها که چنین کاری بکنند. من دیه را می خواهم چه کار کنم. دنبال قصاص از کسانی هستم که بچه بی گناه مرا کشتند..
آخرین بار که محمد را دیدید و حرف آخر خودتان…
محمد را برده بودند بیمارستان لقمان، روی تخت بیمارستان دیدمش. تب داشت داغ بود، در بیمارستان لقمان با همان حالتی که در کما بود یک سرباز بالای سر بچه گذاشته بودند. عزیز ما را به تخت بسته بودند، وقتی محمد را در آغوش کشیدم داشت می سوخت و من هنوز برایم سوال است بچه ای که در کما بود و داشت از تب می سوخت را برای چه با غل و زنجیر به تخت بسه بودند. از آنجا او را به بیمارستان مهر منتقل کردیم و دوساعت بعد..
همه امیدمان این است که قاتلان محاکمه شوند تا فاجعه کهریزک برای هیچ کس تکرار نشود.
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 14:14:39 توسط fred
آقای کامرانی ، با درود فراوان ، بنده از زمانیکه کروبی اطلاعاتی راجع به تجاوز در این زندان به ملت ایران داد، تمامی گزازشهای مربوط به کهریزک را مکررا مرور کرده ام ، متآسفانه کسی در ج-ا جوابگوی ملت ایران نیست و برای همه روشن است ، هرکسی در جمهوری مثلآ اسلامی ایران بهتر شکنجه و تجاوز کنــــــــد ، به مقامهای بالآ بالآ خواهد رسید و حتآ امکان دارد که رهبـــــــــر اسلامی ایران شود . بامید روز آزادی ایران و تمامی زندانیان . نابود باد ج-ا خون و جنون در کشور آریائی ایران.
نوشته شده در تاريخ سی و يکم خرداد ۱۳۸۹ برابر با بيست و يکم ژوئن ۲۰۱۰ ، 11:29:52 توسط قصاص
طبق قانون قصاص بايد سعيد مرتضوي را بدست خانواده هاي قربانيان فاجعه كهريزك مخصوصا كساني كه مورد تجاوز قرار گرفتند داد تا قصاص شود.
نامه هشداردهنده شیرین عبادی به کمیسرعالی حقوق بشر درباره بازداشت های خودسرانه مدافعان حقوق بشر
با توجه به محدودیت هایی که دولت ایران برای اعضای کانون مدافعان حقوق بشر و سایر فعالین حقوق بشر در ایران فراهم کرده است خانم عبادی ضمن نامه ای خطاب به کمیسر عالی حقوق بشر و ارسال رونوشت آن به گزارش گران ویژه حمایت از مدافعان حقوق بشر و بازداشتهای خود سرانه نسبت به امنیت جانی و حرفه ای مدافعان حقوق بشر به ویژه خانم نرگس محمدی و آقای عبدالرضا تاجیک که اخیرا دستگیر شده اند هشدار داده و نسبت به گسترش بحران در ایران اعلام خطر کرده است.
متن نامه چنین است
خانم پیلای
کمیسر عالیحقوق بشر سازمان ملل متحد
پیرو مذاکرات قبلیبه استحضار میرساند:
خانم نرگس محمدی نائب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در تاریخ بیستم خرداد ماه ۱۳۸۹ ساعت ۱۲ بعد از نیمه شب در مقابل چشمان اشک بار پسر و دختر دو قلوی سه ساله اش بازداشت شد. طرفه آن که مأمورین امنیتی طینامه ای که ارائه نمودند، حق داشتند به منزل خانم محمدی وارد شده، آنجا را تفتیش کرده و در صورت لزوم وی را بازداشت کنند. چنین شیوه و روشیبر خلاف ضوابط مندرج در قانون آ ئین دادرسی کیفری و نشان از عدم استقلال قوه قضائیه است زیرا صدور حکم بازداشت بایستیتوسط مقام قضائی صورت گیرد و مأمورین امنیتی حق ندارند راسا و به تشخیص خود مبادرت به بازداشت افراد نمایند. ضمنا خانم نرگس محمدی به علت ناراحتیریوی احتیاج به درمان پزشکیدارند و ادامه بازداشت و محرومیت وی از معالجات ، نامبرده را با مخاطرات جدی مواجه میسازد.
هم چنین آقای عبدالرضا تاجیک همکار مطبوعاتی کانون مدافعان حقوق بشر در تاریخ بیست و یکم خرداد ماه ۱۳۸۹ هنگام خروج از محل کار خود در خیابان دستگیر شدند. نامبرده در مدت یک سال برای سومین مرتبه بازداشت شده است.
هر دو نفر قبلا توسط مأمورین امنیتی تهدید شده بودند که در صورت ادامه فعالیت حقوق بشری و همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر دستگیر خواهند شد.
لذا با اعلام مراتب فوق، یک بار دیگر توجه آ ن مقام محترم را به تضیقاتی که دولت جمهوری اسلامی ایران برای مدافعان حقوق بشر ایجاد نموده جلب مینمایم و یاد آور میشوم که نه تنها افراد فوق الذکر بلکه تعدادی از فعالین حقوق بشر از جمله محمد صدیق کبود وند، عمادالدین باقی، محمد اولیائی فر وبسیاری دیگر نیز صرفاً به علت فعالیت برای حقوق بشر در بازداشت به سر میبرند.
ادامه چنین شرایطی منجر به گسترش نقض حقوق بشر شده و به التهاب موجود در جامعه دامن زده و باعث گسترش بحرانهای اجتماعی خواهد شد.
شیرین عبادی
متن نامه چنین است
خانم پیلای
کمیسر عالیحقوق بشر سازمان ملل متحد
پیرو مذاکرات قبلیبه استحضار میرساند:
خانم نرگس محمدی نائب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در تاریخ بیستم خرداد ماه ۱۳۸۹ ساعت ۱۲ بعد از نیمه شب در مقابل چشمان اشک بار پسر و دختر دو قلوی سه ساله اش بازداشت شد. طرفه آن که مأمورین امنیتی طینامه ای که ارائه نمودند، حق داشتند به منزل خانم محمدی وارد شده، آنجا را تفتیش کرده و در صورت لزوم وی را بازداشت کنند. چنین شیوه و روشیبر خلاف ضوابط مندرج در قانون آ ئین دادرسی کیفری و نشان از عدم استقلال قوه قضائیه است زیرا صدور حکم بازداشت بایستیتوسط مقام قضائی صورت گیرد و مأمورین امنیتی حق ندارند راسا و به تشخیص خود مبادرت به بازداشت افراد نمایند. ضمنا خانم نرگس محمدی به علت ناراحتیریوی احتیاج به درمان پزشکیدارند و ادامه بازداشت و محرومیت وی از معالجات ، نامبرده را با مخاطرات جدی مواجه میسازد.
هم چنین آقای عبدالرضا تاجیک همکار مطبوعاتی کانون مدافعان حقوق بشر در تاریخ بیست و یکم خرداد ماه ۱۳۸۹ هنگام خروج از محل کار خود در خیابان دستگیر شدند. نامبرده در مدت یک سال برای سومین مرتبه بازداشت شده است.
هر دو نفر قبلا توسط مأمورین امنیتی تهدید شده بودند که در صورت ادامه فعالیت حقوق بشری و همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر دستگیر خواهند شد.
لذا با اعلام مراتب فوق، یک بار دیگر توجه آ ن مقام محترم را به تضیقاتی که دولت جمهوری اسلامی ایران برای مدافعان حقوق بشر ایجاد نموده جلب مینمایم و یاد آور میشوم که نه تنها افراد فوق الذکر بلکه تعدادی از فعالین حقوق بشر از جمله محمد صدیق کبود وند، عمادالدین باقی، محمد اولیائی فر وبسیاری دیگر نیز صرفاً به علت فعالیت برای حقوق بشر در بازداشت به سر میبرند.
ادامه چنین شرایطی منجر به گسترش نقض حقوق بشر شده و به التهاب موجود در جامعه دامن زده و باعث گسترش بحرانهای اجتماعی خواهد شد.
شیرین عبادی
مهدی کروبی:
مهدی کروبی:
حکومت، نه تنها از مردم
که از سایه خودش هم می ترسد
چنین حکومتی ادعای رهبری جهان را هم دارد!
شیخ مهدی کروبی، بمناسبت آغاز دومین سال کودتای 22 خرداد، اعلامیه ای صادر کرد که به حق آن را می توان دقیق ترین و پرشورترین اعلامیه دانست که وی تاکنون منتشر کرده است.
کروبی دراین اعلامیه نوشت:
امیدوارم قطار خارج شده از ریل قانون اساسی، انقلاب و امام به راه اصلی خود بازگردد و خطاکاران توبه کنند. مهدی کروبی در این اعلامیه، برای نخستین بار موارد اختلاف و تفاوت فکری علی خامنه ای با آیت الله خمینی را در زمان رهبری آقای خمینی و ریاست جمهوری علی خامنه ای بر شمرد و سپس نوشت:
این روزها زندان های کشور پر است از یاران انقلاب و امام و اندیشمندان و فرهیختگان و جوانان و آزادی خواهان. با به کارگیری تمام امکانات مالی، رسانه ای، نظامی و بسیج رأی مردم را مصادره کردند و نتایج انتخابات بصورت مهندسی شده و ظالمانه و در عین حال ناشیانه اعلام شد. توهین و تحقیرهایی که از آن پس نسبت به مردم و جریان های حاضر در صحنه به عمل آمد، در چنین وسعتی در سه دهه گذشته در این مملکت رخ نداده بود. بعد از غارت رأی مردم به وسیله مجریان و ناظران در سایه زور و سرنیزه، وحدت حاکمیت بهم ریخت. تمام مطالبه مردم در ابتدا در شعار زنده و جاوید ”رأی من کجاست؟” تبلور یافت. مسئولان به جای توجه و رسیدگی به این مطالبه حداقلی، به خشونت و ایجاد فضای امنیتی و بازداشت و شکنجه و آزار معترضین و تشکیل دادگاه های فرمایشی و صدور محکومیت های کلیشه ای روی آوردند و هزینه ای سخت و جبران ناپذیر را بر نظام، کشور و مردم تحمیل کردند. بسیاری از رجال و شخصیت های با سابقه حوزه دین و سیاست و انقلاب را کافر، ملحد، محارب، اجنبی و خود فروخته معرفی کردند و چوب حراج بر تمام سرمایه های مادی و معنوی این مملکت و انقلاب زدند. یک روزنامه که حریمی اهریمنی دارد و هیچ چارچوب و حد و مرزی برای گستاخی و فحاشی قائل نیست از این نتیجه دفاع می کند. آن بسیج مردمی که با رمز یا زهرا(س) به متجاوزین به خاک کشور یورش می بُرد اکنون کارش به کجا رسیده است که ساعت ۵/۳ نیمه شب به بیوت مراجع حمله و به تخریب و غارت اموال و کتب دینی می پردازد؟ با توسل به ولایت فقیه تیشه به ریشه قانون اساسی و جمهوری اسلامی برخاسته از رأی مردم زده و اختیار و دامنه ولایت فقیه آنقدر توسعه داده شد که بعید می دانم در مواردی این مقدار اختیار از سوی خداوند به پیامبران و ائمه معصومین نیز داده شده باشد و حتی گمان نمی کنم که خدا چنین حقی برای چنین برخوردی با بندگان را برای خودش نیز اعمال کند .
متن اعلامیه:
یک سال از حضور با شکوه و پرشعور شما در انتخابات ریاست جمهوری دهم گذشت. حضور پرشور شما در آن انتخابات، گواه تمایل تان برای اعمال حق تعیین سرنوشت خود در امور مملکت تان بود که متاسفانه عده ای بر اساس تئوری "مردم ناصر حکومت و ولی فقیه اند نه ناصب آن"، به جای شما تصمیم گرفتند و رای خود را به نام شما خواندند.
یکسال از چنین انتخاباتی گذشت و در این یک سال، فراز و نشیب بسیار دیدیم. دیدیم که چگونه اصحاب قدرت پرده حجب و حیا را دریدند، و هزینه این بدنامی را برای حکومت اسلامی خریدند و شهروندان این مملکت را که از رای شان می پرسیدند در خیابان ها به شهادت رساندند و بسیاری را به خاک و خون کشیدند و زندان ها را از فرزندان این نظام و انقلاب پر کردند. آنچه در این یکسال غایب بود “حقوق ملت مندرج در فصل سوم قانون اساسی” بود و آنچه جای آن را گرفته بود پا فشاری اصحاب قدرت بود بر بکارگیری زبان زور و شکستن تمامی حرمت ها. ما اما به رغم تمامی این تلخی ها و سیاهی ها همچنان امیدواریم که قطار خارج شده از ریل قانون اساسی، انقلاب و امام به راه اصلی خود بازگردد و خطاکاران توبه کنند و راه گفتگو و تعامل هموار شود.
ملّت بزرگ و شریف ایران
یکسال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و گذر از مصائب و تلخی های این یکساله بیش از هر چیز لازم می دانم سپاس، تشکر و تقدیر خود را از خانواده های معظم شهدای حوادث یک سال گذشته که در مظلومیت تمام حتی نگذاشتند مراسمی در شأن عزیزانشان برگزار نمایند، اعلام کنم. اینجانب ضمن همدردی با خانواده های شهدای عزیز از خداوند برای شهدای این راه، رحمت و برای بازماندگان آنها نیز طلب صبر و اجر می کنم. به مجروحین عزیز هم که در کنار جراحت ها و آسیب ها حتی حق درمان در آسایش نیز از آنها سلب شد، ادای احترام می کنم و در مقابل این همه استقامت و پایداری آنها سر تعظیم فرود می آورم. و نهایتاً از خیل کسانی که به ناحق و برای خفه کردن ندای حق طلبانه این ملت مظلوم و بزرگ، به جای مجرمین واقعی به زندان افتادند، به نیکی یاد می کنم. این روزها زندان های کشور پر است از یاران انقلاب و امام، و اندیشمندان و فرهیختگان و جوانان و آزادی خواهان و همچنان امیدوارم مقامات قضایی کشور در جهت احیای دستگاه قضا به جای صدور کیفر خواست های سیاسی و ابلاغ احکام دیکته شده، زمینه رهایی و آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را به زودی فراهم آورند.
ملت حق خواه و آزادی خواه ایران
تا یکسال پیش با وجود اختلافات فراوان در شیوۀ اداره کشور و تعطیل یا تفسیر به رأی قانون اساسی توسط برخی حاکمان، وحدت و انسجامی نسبی میان همه جریان های فکری و فعال سیاسی و آحاد مردم و مسئولان نظام وجود داشت. اگرچه عده ای به حقوق مردم و آزادی های مشروع آنان بی اعتنایی می کرند و حقوق اقوام گوناگون ایرانی و اقلیت های رسمی دینی و مذاهب و فرق مختلف اسلامی را نادیده می گرفتند و از هتک حرمت و توهین و تحقیر اقشاری چون جامعه زنان و جوانان و اعمال خشونت و رعب و وحشت علیه آنان ابایی نداشتند و فضای یأس و سرخوردگی در جامعه ایجاد می کردند و فشارهای سنگین و غیر قابل تحملی بر حوزه های علمیه و دانشگاه های کشور وارد می آورند تا حوزه و دانشگاه را مطیع خود سازند ولی آنچه در انتخابات ریاست جمهوری گذشته اتفاق افتاد از همه آنچه پیشتر دیده بودیم فراتر بود. به کارگیری تمام امکانات مالی، رسانه ای، نظامی و بسیج جهت مصادره رأی مردم و اعلام نتایج انتخابات به صورت مهندسی شده و ظالمانه و در عین حال ناشیانه، و توهین و تحقیرهایی که از آن پس نسبت به مردم و جریان های حاضر در صحنه به عمل آمد و از همه بدتر بی اعتنایی نسبت به معترضین و اعتراضات، اتفاقات جدیدی بودند که در چنین وسعتی در سه دهه گذشته در این مملکت رخ نداده بود. بدین ترتیب اگر تا یکسال پیش وحدت و انسجامی نسبی در کشور حاکم بود، بعد از غارت رأی مردم به وسیله مجریان و ناظران در سایه زور و سرنیزه، ادامه چنان وحدتی غیر ممکن می نمود، آنچنانکه کاندیداها و هواداران ایشان و آحاد مردم نیز نسبت به این ظلم آشکار و بزرگ اعتراض کردند و آنچنانکه به یاد داریم تمام مطالبه آنان در ابتدا در شعار زنده و جاوید ” رأی من کجاست؟ ” تبلور یافت. متاسفانه اما مسئولان مربوطه به جای توجه و رسیدگی به این مطالبه حداقلی و به کارگیری قانون و عدالت، به خشونت و ایجاد فضای امنیتی و بازداشت و شکنجه و آزار معترضین و تشکیل دادگاه های فرمایشی و صدور آرای کلیشه ای روی آوردند و هزینه ای سخت و جبران ناپذیر را بر نظام، کشور و مردم تحمیل کردند. بسیاری از رجال و شخصیت های با سابقه حوزه دین و سیاست و انقلاب را کافر، ملحد، محارب، اجنبی و خود فروخته معرفی کردند و چوب حراج بر تمام سرمایه های مادی و معنوی این مملکت و انقلاب زدند.
ملت عزیز ایران
همانطور که می دانید و پیشتر هم اشاره کردم در یک سال گذشته پرده حجب و حیا از سوی کسانی که خود را وابسته به مراکز قدرت می دانند دریده شد و پیاده نظام این جریان در رسانه ها و سایت هایی که از پول نفت و بیت المال ارتزاق می کنند چنان آتشی بر خیمه نظام و انقلاب زد که ترکش های آن به همه خدمتگزاران و انقلابیون از جمله بیت معزز حضرت امام و نوه عالم و اندیشمند ایشان حاج سید حسن خمینی و دیگر مراجع بزرگ شیعه نیز اصابت کرد. سامان دهی عده ای از مواجب بگیران در ۱۴ خرداد و شکستن حرمت بیت امام در کنار مرقد ایشان را دیدیم و سیل محکومیت این فعل ابلهانه از سوی مردم و علمای بزرگ و مراجع تقلید را هم نظاره کردیم. در مقابل واکنش مردم و علما اما یک روزنامه که حریمی اهریمنی دارد و هیچ چارچوب و حد و مرزی برای گستاخی و فحاشی قائل نیست همچون گذشته در دفاع از رفتار اوباش پیاده نظام، به توهین مضاعف به نوه امام پرداخت گویی بدان دلیل که جرم آن عزیز ایستادن در کنار ملت بود. این روزنامه اهریمنی به همین مقدار بسنده نکرد و با ساختار شکنی عجیبی به حریم مراجع نیز وارد شد و آنان را به سبب آنکه توهین به بیت امام را محکوم کرده بودند مورد پرسش و تهدید قرار داد. این روزنامه مراجع را متهم به ملاحظه کاری کرد و از آنان پرسید که ” کدام ملاحظه می تواند با دفاع از حریم اسلام و انقلاب برخاسته از آن برابری کند؟ ” باید تاسف خورد بر کسانی که کمترین درک و فهمی از آموزه های اسلامی و انقلابی امام نداشته اند و ندارند و با این حال می خواهند درک آلوده به قدرت خود را با زور و زندان و تهدید به دیگران از جمله مراجع بزرگ و محترم شیعه تحمیل کنند. حال آنکه مرجعیت شیعه دارای تاریخ و جایگاهی رفیع و حافظ آیین محمدی در ایام غیبت است. آنها اما مراجع را نیز مطیع قدرت خود می خواهند و از همین رو پیاده نظام خود را به بیت مراجع می فرستند تا آنها را به بصیرت دعوت کنند و آنگاهی که دعوت به بصیرت گرهی از کار فروبسته شان نمی گشاید، عده ای را اجیر می کنند تا نیمه شب در کمال توحش به بیت آیت الله العظمی صانعی و دفتر مرحوم آیت الله العظمی منتظری حمله کنند و خواستار خروج آنان از قم شوند. تاملی در اخبار این حوادث و فیلم های این حملات وحشیانه به بیوت مراجع و روایات نزدیکان آیت الله صانعی و بیت آیت الله منتظری از این حملات سبعانه کافی است تا پاسخی به این پرسش بیابیم که آیا جایگاه مرجعیت و علمای دین در طول تاریخ شیعه تاکنون چنین مورد بی حرمتی واقع شده است؟ و آن بسیج مردمی که با رمز یا زهرا(س) به متجاوزین به خاک کشور یورش می برد کارش به کجا رسیده است که ساعت ۵/۳ نیمه شب به بیوت مراجع حمله و به تخریب و غارت اموال و کتب دینی می پردازد؟ به راستی چه کسی مسئول و پاسخگوی این انحراف عظیم است ؟ به یاد داریم که قبل از پیروزی انقلاب اظهار نظر گستاخانه یک نفر در روزنامه اطلاعات نسبت به یک مرجع دینی چه طوفانی در کشور به پا کرد و امروز در روزنامه ای که عنوان نمایندگی رهبری را یدک می کشد چگونه به مراجع دین توهین می شود. شاید حریم اهریمنی و حمایت های مادی و امنیتی بی شمار امروز مانع از پاسخگویی مردم به این حرمت شکنان شود اما این گستاخی ها هرگز از اذهان مردم پاک نخواهد شد. و آیا اگر مردم نیز سکوت کنند خدا در برابر چنین ظلمی به بزرگان دین و اسلام سکوت خواهد کرد؟
از یاوه گویی های آن سرمقاله اگر بگذریم، در سرمقاله آن روزنامه اهریمنی نکته قابل تامل و درستی نیز بیان شده بود و آن، همین سخن امیرالمومنین علی (ع) بود که افراد را باید با معیار ” حق ” سنجید و نه ” حق ” را با معیار افراد. به راستی تعریف حق و عدالت از منظر آقایان چیست و چگونه می توان مطالبه حق رأی مردم را با گلوله پاسخ داد و آنگاه از حق نیز سخن گفت؟ اساس مطالبه مردم در روزهای پس از انتخابات، تنها حق رأی شان بود و به دنبال جنایات بی حد و حصر در کهریزک و سایر بازداشتگاه های غیر قانونی و قانونی بود که مطالباتی دیگر بر مطالبه اولیه مردم افزوده شد، که مگر می شد مردم را به گلوله بست و از آنها خواست که از این خون ریخته شده و مسببان آن نپرسند؟ اما چه کسی طرح این مطالبات حقه و پرسشی حداقلی درباره رای خود را از ابتدا در مخالفت با ولایت فقیه تلقی کرد؟ چرا با توسل به ولایت فقیه تیشه به ریشه قانون اساسی و جمهوری اسلامی برخاسته از رأی مردم زده و اختیار و دامنه ولایت فقیه آنقدر توسعه داده شد که بعید می دانم در مواردی این مقدار اختیار از سوی خداوند به پیامبران و ائمه معصومین نیز داده شده باشد و حتی گمان نمی کنم که خدا چنین حقی برای چنین برخوردی با بندگان را برای خودش نیز اعمال کند . تاریخ شیعه انتقاد از حاکم را نه تنها لازم بلکه واجب شرعی می داند: “النصیحه لائمه المسلمین”. امام صادق می فرمایند که “احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی” اما می بینید که آقایان اظهار نظر و بیان دیدگاه افراد را تقابل با ولایت فقیه تفسیر می کنند. رهبری در مورد انتخابات نظر خود را اعلام کردند اما آنچنانکه دیدیم مردم در کمال احترام به ایشان، نظری دیگر داشتند و آن مطالبه رأیی بود که به صندوق انداخته بودند. مگر می شود با کهریزکی کردن مردم و آباد کردن قبرستان ها درک شعور و حق پرسش را از مردم سلب کرد و به بهانه نظر رهبری به مراجع و بیت و یاران امام با توسل به اوباش حمله کرد و اصول قانون اساسی را زیر پای سرکوبگرانه خود له کرد؟ یاران امام و مردم هوشیار هنوز سنت و سیره عملی آن عزیز سفر کرده را فراموش نکرده اند. ایشان بارها مطالبی فرمودند و مسئولین بنا به درک و نظر خود به گونه ای دیگر عمل کردند و با این حال نه امام ناراحت شدند و نه کسی به آنان اعتراض کرد و نه آن مسئولان که نظری مخالف دیدگاه امام داشتند از حقوق اجتماعی خود مرحوم شدند. آیا اگر اعلم علما و مرجع دینی و ولی فقیه نیزدر پایان رمضان، ماه را ندید و بر اساس معیارها به صدور حکم عید فطر نرسید ولی چوپان یا کارگری ساده و بی سواد دربلندای افق کوه های محل زندگی خود ماه را دید و افطار کرد، او ضد ولایت فقیه، مخالف نظام، مشرک، محارب و وابسته به آمریکا و صهیونیسم است؟ گیریم که آقایان متوجه دزدیدن رای مردم نشده اند اما مردم این اتفاق را به چشم دیده باشند حال آیا می توان آنها را ضد ولایت فقیه و مشرک و محارب خواند؟ به راستی پرسیدن از رای خود چه ربطی به ضدیت با دین و اسلام و ولایت فقیه دارد؟ علاوه بر این در حوزه دین آزادی بخش و جهانی اسلام که مخالف و معاند می توانند در حضور امام معصوم به بحث و مناظره و جدل پرداخته و حتی در خصوص انکار خدا هم صحبت کنند چگونه است که عده ای، درخواست رسیدگی و احقاق حق را جرم و مخالفت با ولایت فقیه می دانند؟
ملت آزادی خواه و شریف ایران
همه ما به یاد داریم که نگاه سیاسی و اجتماعی بنیانگذار جمهوری اسلامی در زمان مرجعیت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی با نگاه سیاسی و اجتماعی آن حضرت تفاوت داشت اما به یاد نداریم که هیچگاه هیچ یک از این دو طرف سخنی در تخطئه طرف مقابل زده و مردم را به مقابله با یکدیگر تحریک و تشویق کرده و فضای جامعه دینی را به نا امنی کشیده باشند. همه به یاد داریم که امام(ره) در واکنش به دیدگاههای اختلافی مراجع شایسته دینی و حوزه های علمیّه از جمله در برخورد با دیدگاه های فقهی و اجتماعی و حتی سیاسی مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی چگونه عمل می کردند تا آنجا که اعلام عید فطر برای مسلمین را با تشخیص و اعلام آن به نقل از ایشان در رسانه ها به رسمیت می شناختند. ما به یاد داریم که عده ای یک نوار ضبط شده در حدود یک ربع ساعت از سخنان آیت الله العظمی گلپایگانی در رابطه با ولایت فقیه را که در نقطه مقابل دیدگاه امام قرار داشت برای امام آوردند و امام دستور دادند که مشروح سخنان ایشان دو بار از رادیو سراسری پخش شود. همه به یاد داریم که رهبری فعلی در دوره اول ریاست جمهوریشان در خصوص معرفی نخست وزیر نظری غیر از نظر امام و مجلس داشتند و چقدر زیبا بود که ایشان بر تصمیم خود که مخالف نظر امام و ولی فقیه وقت نیز بود پای می فشردند اما پاسخ این مخالفت با نظر رهبری و ولایت فقیه، چنان نبود که برخی امروز در نظر دارند. به یاد داریم که حتی در سال ۶۴ که جناب اقای موسوی برای دور دوم به عنوان نخست وزیرانتخاب شدند و در جریان معروف ۹۹ نفر نماینده ای که به آقای میرحسین موسوی رأی مخالف دادند رهبری فعلی که در مقام ریاست جمهوری قرار داشتند نیز موافق با انتخاب ایشان نبودند و فرمودند که آنان ۹۹ نفر نیستند و با احتساب اینجانب ۱۰۰ نفر هستند و در جریان تحلیف در مجلس و در حضور تماشاچیان و خبرنگاران نیز اظهار داشتند که التزام من به سوگند ریاست جمهوری درحالیست که تمام ابزار اجرائی آن در اختیار من نیست و با این بیان ادامه نا رضایتی خود نسبت به دیدگاه امام را اعلام کردند اما هیچگاه برای ایشان یا آن نمایندگان کمترین تعرض یا مزاحمت یا بی حرمتی پیش نیامد و ایشان هدف تیرهای تهمت قرار نگرفتند و هیچ یک از آن نمایندگان نیز بازداشت یا محکوم به ضدیت با نظام و ولایت فقیه نشدند. همه به یاد داریم که یکی از نمایندگان دور دوم مجلس در جریان یک نطق پیش از دستور در برابر معترضین که محتوای نطق او را خلاف دیدگاه امام می خواندند با صدای بلندی پاسخ داد که «اگر این طور باشد بهتر است حضرت امام ۲۷۰ پوزه بند برای مجلس بفرستند.» آن فرد اما به رغم بیان این موضوع هیچ وقت از طرف امام و بیت ایشان مورد غضب قرار نگرفت و مایه رنج و دردسر او فراهم نشد و مورد اذیت و آزار و شکنجه و بازداشت قرار نگرفت و حتی بعد از آن نطق در مناصب عالی نظام از جمله در سمت عضو حقوقدان شورای نگهبان و معاونت قوه قضائیه نیز انجام وظیفه کرد و مورد توجه مسئولان بالای نظام نیز قرار داشت و به یاد دارم باری که ایشان به ملاقات امام رفته بودند نیز درحالیکه در آن زمان معمول نبود خبر دیدار یک نماینده با امام را از رادیو پخش کنند، خبر آن دیدار از رادیو نیز پخش شد. حال آن ولایت فقیهی که بر اساس آموزه های علمی و عملی بنیانگذار جمهوری اسلامی می توان تصویر کرد را مقایسه کنید با تصویری که امروز از ولایت فقیه ارائه می شود و در سایه دفاع از آن عمل می شود. خدا می داند این خیانت که عده ای به ولایت فقیه و دین مردم روا داشتند چه آسیب هایی به کشور، مردم و باورهای معنوی آنها وارد کرده است.
ملت شریف و آزاده ایران
یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و آنچه با رای شما کردند و آن خون هایی که برای احقاق حقوق شما ریخته شد یک بار دیگر با صراحت و صداقت اعلام می کنم که بر سر پیمان خویش با شما تا پایان این راه ایستاده ام و آماده ام تا با هر کس که به نمایندگی از سوی حاکمیت معرفی شود به مناظره بنشینم و نگرش خود نسبت به قانون اساسی، خط امام و انقلاب را بیان کنم تا مردم -همان ها که امام فرمود جان من فدای تک تک آنان- به داوری بنشینند و معین کنند چه کسانی از قانون اساسی، راه و اندیشه و آرمان های انقلاب منحرف شده اند و چه کسانی علیرغم همه فشارها و سختی ها بر آن اصول پایبند مانده اند. تنها در چنین مناظره آزادی در برابر چشم ملت است که می توان اعتماد از دست رفته مردم را بازیافت. که اگر اقناع مردم با این حجم از تبلیغات و در چنین باتلاقی از دروغ و تهمت ممکن بود، نباید احتیاجی به سرکوب می بود و بدون هراس و توسل به قوای مسلح، مجوز راهپیمایی سکوت به معترضین داده می شد. اما مخالفان رای مردم حتی حاضر نشدند سهم ناچیزی از امکانات و ابزار رسانه ای و تبلیغاتی شان را برای توضیح و پاسخگویی یا اعلام مواضع به معترضین واگذار کنند تا به بیان دیدگاه خود و دفاع از تهمت های ناروای وارده بپردازند. آقایان منطق را در گلوله دیدند و به سوی مردم پرتاب کردند. طرفه آنکه آقایان به جای مدیریت کشور و شنیدن صدای مردم، در این ام القرای اسلام، شعار مدیریت جهان و برنامه ریزی برای جهانیان داده می شود. از مردم و سایه خود می هراسند و به جای توسعه و آبادانی کشور، سرکوب و گسترش زندان ها و کهریزک ها، را در برنامه خود قرار داده اند و سودای مدیریت جهان را نیز در سر می پرورانند.
ملت آزاده و حق خواه ایران
آن رایی که از شما دزدیدند و حقی که ظالمانه از شما ستاندند ننگی است که با هیچ رنگی پاک نخواهد شد. آنچنانکه پس از یکسال به رغم تمام فشارها و ارعاب ها نه تنها مطالبه حق خواهانه شما به فراموشی سپرده نشده بلکه این تحول خواهی بر اساس یک شبکه اجتماعی گسترده در لایه های مختلف اجتماعی نیز رسوخ کرده است و این گسترگی اجتماعی چیزی نیست که بتوان با سرکوب و ارعاب و بازداشت و دادگاههای فرمایشی از میان برد. خداوند مومنان را به صبر و استقامت فراخوانده و وعده پیروزی به آنها داده است. راه شما اگرچه سخت و صعب و پر پیچ و خم است اما آینده وعده داده شده خدا متعلق به شما و تقدیر بر نابودی ستم پیشگان است و «الیس الصبح بقریب».
حکومت، نه تنها از مردم
که از سایه خودش هم می ترسد
چنین حکومتی ادعای رهبری جهان را هم دارد!
شیخ مهدی کروبی، بمناسبت آغاز دومین سال کودتای 22 خرداد، اعلامیه ای صادر کرد که به حق آن را می توان دقیق ترین و پرشورترین اعلامیه دانست که وی تاکنون منتشر کرده است.
کروبی دراین اعلامیه نوشت:
امیدوارم قطار خارج شده از ریل قانون اساسی، انقلاب و امام به راه اصلی خود بازگردد و خطاکاران توبه کنند. مهدی کروبی در این اعلامیه، برای نخستین بار موارد اختلاف و تفاوت فکری علی خامنه ای با آیت الله خمینی را در زمان رهبری آقای خمینی و ریاست جمهوری علی خامنه ای بر شمرد و سپس نوشت:
این روزها زندان های کشور پر است از یاران انقلاب و امام و اندیشمندان و فرهیختگان و جوانان و آزادی خواهان. با به کارگیری تمام امکانات مالی، رسانه ای، نظامی و بسیج رأی مردم را مصادره کردند و نتایج انتخابات بصورت مهندسی شده و ظالمانه و در عین حال ناشیانه اعلام شد. توهین و تحقیرهایی که از آن پس نسبت به مردم و جریان های حاضر در صحنه به عمل آمد، در چنین وسعتی در سه دهه گذشته در این مملکت رخ نداده بود. بعد از غارت رأی مردم به وسیله مجریان و ناظران در سایه زور و سرنیزه، وحدت حاکمیت بهم ریخت. تمام مطالبه مردم در ابتدا در شعار زنده و جاوید ”رأی من کجاست؟” تبلور یافت. مسئولان به جای توجه و رسیدگی به این مطالبه حداقلی، به خشونت و ایجاد فضای امنیتی و بازداشت و شکنجه و آزار معترضین و تشکیل دادگاه های فرمایشی و صدور محکومیت های کلیشه ای روی آوردند و هزینه ای سخت و جبران ناپذیر را بر نظام، کشور و مردم تحمیل کردند. بسیاری از رجال و شخصیت های با سابقه حوزه دین و سیاست و انقلاب را کافر، ملحد، محارب، اجنبی و خود فروخته معرفی کردند و چوب حراج بر تمام سرمایه های مادی و معنوی این مملکت و انقلاب زدند. یک روزنامه که حریمی اهریمنی دارد و هیچ چارچوب و حد و مرزی برای گستاخی و فحاشی قائل نیست از این نتیجه دفاع می کند. آن بسیج مردمی که با رمز یا زهرا(س) به متجاوزین به خاک کشور یورش می بُرد اکنون کارش به کجا رسیده است که ساعت ۵/۳ نیمه شب به بیوت مراجع حمله و به تخریب و غارت اموال و کتب دینی می پردازد؟ با توسل به ولایت فقیه تیشه به ریشه قانون اساسی و جمهوری اسلامی برخاسته از رأی مردم زده و اختیار و دامنه ولایت فقیه آنقدر توسعه داده شد که بعید می دانم در مواردی این مقدار اختیار از سوی خداوند به پیامبران و ائمه معصومین نیز داده شده باشد و حتی گمان نمی کنم که خدا چنین حقی برای چنین برخوردی با بندگان را برای خودش نیز اعمال کند .
متن اعلامیه:
یک سال از حضور با شکوه و پرشعور شما در انتخابات ریاست جمهوری دهم گذشت. حضور پرشور شما در آن انتخابات، گواه تمایل تان برای اعمال حق تعیین سرنوشت خود در امور مملکت تان بود که متاسفانه عده ای بر اساس تئوری "مردم ناصر حکومت و ولی فقیه اند نه ناصب آن"، به جای شما تصمیم گرفتند و رای خود را به نام شما خواندند.
یکسال از چنین انتخاباتی گذشت و در این یک سال، فراز و نشیب بسیار دیدیم. دیدیم که چگونه اصحاب قدرت پرده حجب و حیا را دریدند، و هزینه این بدنامی را برای حکومت اسلامی خریدند و شهروندان این مملکت را که از رای شان می پرسیدند در خیابان ها به شهادت رساندند و بسیاری را به خاک و خون کشیدند و زندان ها را از فرزندان این نظام و انقلاب پر کردند. آنچه در این یکسال غایب بود “حقوق ملت مندرج در فصل سوم قانون اساسی” بود و آنچه جای آن را گرفته بود پا فشاری اصحاب قدرت بود بر بکارگیری زبان زور و شکستن تمامی حرمت ها. ما اما به رغم تمامی این تلخی ها و سیاهی ها همچنان امیدواریم که قطار خارج شده از ریل قانون اساسی، انقلاب و امام به راه اصلی خود بازگردد و خطاکاران توبه کنند و راه گفتگو و تعامل هموار شود.
ملّت بزرگ و شریف ایران
یکسال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و گذر از مصائب و تلخی های این یکساله بیش از هر چیز لازم می دانم سپاس، تشکر و تقدیر خود را از خانواده های معظم شهدای حوادث یک سال گذشته که در مظلومیت تمام حتی نگذاشتند مراسمی در شأن عزیزانشان برگزار نمایند، اعلام کنم. اینجانب ضمن همدردی با خانواده های شهدای عزیز از خداوند برای شهدای این راه، رحمت و برای بازماندگان آنها نیز طلب صبر و اجر می کنم. به مجروحین عزیز هم که در کنار جراحت ها و آسیب ها حتی حق درمان در آسایش نیز از آنها سلب شد، ادای احترام می کنم و در مقابل این همه استقامت و پایداری آنها سر تعظیم فرود می آورم. و نهایتاً از خیل کسانی که به ناحق و برای خفه کردن ندای حق طلبانه این ملت مظلوم و بزرگ، به جای مجرمین واقعی به زندان افتادند، به نیکی یاد می کنم. این روزها زندان های کشور پر است از یاران انقلاب و امام، و اندیشمندان و فرهیختگان و جوانان و آزادی خواهان و همچنان امیدوارم مقامات قضایی کشور در جهت احیای دستگاه قضا به جای صدور کیفر خواست های سیاسی و ابلاغ احکام دیکته شده، زمینه رهایی و آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را به زودی فراهم آورند.
ملت حق خواه و آزادی خواه ایران
تا یکسال پیش با وجود اختلافات فراوان در شیوۀ اداره کشور و تعطیل یا تفسیر به رأی قانون اساسی توسط برخی حاکمان، وحدت و انسجامی نسبی میان همه جریان های فکری و فعال سیاسی و آحاد مردم و مسئولان نظام وجود داشت. اگرچه عده ای به حقوق مردم و آزادی های مشروع آنان بی اعتنایی می کرند و حقوق اقوام گوناگون ایرانی و اقلیت های رسمی دینی و مذاهب و فرق مختلف اسلامی را نادیده می گرفتند و از هتک حرمت و توهین و تحقیر اقشاری چون جامعه زنان و جوانان و اعمال خشونت و رعب و وحشت علیه آنان ابایی نداشتند و فضای یأس و سرخوردگی در جامعه ایجاد می کردند و فشارهای سنگین و غیر قابل تحملی بر حوزه های علمیه و دانشگاه های کشور وارد می آورند تا حوزه و دانشگاه را مطیع خود سازند ولی آنچه در انتخابات ریاست جمهوری گذشته اتفاق افتاد از همه آنچه پیشتر دیده بودیم فراتر بود. به کارگیری تمام امکانات مالی، رسانه ای، نظامی و بسیج جهت مصادره رأی مردم و اعلام نتایج انتخابات به صورت مهندسی شده و ظالمانه و در عین حال ناشیانه، و توهین و تحقیرهایی که از آن پس نسبت به مردم و جریان های حاضر در صحنه به عمل آمد و از همه بدتر بی اعتنایی نسبت به معترضین و اعتراضات، اتفاقات جدیدی بودند که در چنین وسعتی در سه دهه گذشته در این مملکت رخ نداده بود. بدین ترتیب اگر تا یکسال پیش وحدت و انسجامی نسبی در کشور حاکم بود، بعد از غارت رأی مردم به وسیله مجریان و ناظران در سایه زور و سرنیزه، ادامه چنان وحدتی غیر ممکن می نمود، آنچنانکه کاندیداها و هواداران ایشان و آحاد مردم نیز نسبت به این ظلم آشکار و بزرگ اعتراض کردند و آنچنانکه به یاد داریم تمام مطالبه آنان در ابتدا در شعار زنده و جاوید ” رأی من کجاست؟ ” تبلور یافت. متاسفانه اما مسئولان مربوطه به جای توجه و رسیدگی به این مطالبه حداقلی و به کارگیری قانون و عدالت، به خشونت و ایجاد فضای امنیتی و بازداشت و شکنجه و آزار معترضین و تشکیل دادگاه های فرمایشی و صدور آرای کلیشه ای روی آوردند و هزینه ای سخت و جبران ناپذیر را بر نظام، کشور و مردم تحمیل کردند. بسیاری از رجال و شخصیت های با سابقه حوزه دین و سیاست و انقلاب را کافر، ملحد، محارب، اجنبی و خود فروخته معرفی کردند و چوب حراج بر تمام سرمایه های مادی و معنوی این مملکت و انقلاب زدند.
ملت عزیز ایران
همانطور که می دانید و پیشتر هم اشاره کردم در یک سال گذشته پرده حجب و حیا از سوی کسانی که خود را وابسته به مراکز قدرت می دانند دریده شد و پیاده نظام این جریان در رسانه ها و سایت هایی که از پول نفت و بیت المال ارتزاق می کنند چنان آتشی بر خیمه نظام و انقلاب زد که ترکش های آن به همه خدمتگزاران و انقلابیون از جمله بیت معزز حضرت امام و نوه عالم و اندیشمند ایشان حاج سید حسن خمینی و دیگر مراجع بزرگ شیعه نیز اصابت کرد. سامان دهی عده ای از مواجب بگیران در ۱۴ خرداد و شکستن حرمت بیت امام در کنار مرقد ایشان را دیدیم و سیل محکومیت این فعل ابلهانه از سوی مردم و علمای بزرگ و مراجع تقلید را هم نظاره کردیم. در مقابل واکنش مردم و علما اما یک روزنامه که حریمی اهریمنی دارد و هیچ چارچوب و حد و مرزی برای گستاخی و فحاشی قائل نیست همچون گذشته در دفاع از رفتار اوباش پیاده نظام، به توهین مضاعف به نوه امام پرداخت گویی بدان دلیل که جرم آن عزیز ایستادن در کنار ملت بود. این روزنامه اهریمنی به همین مقدار بسنده نکرد و با ساختار شکنی عجیبی به حریم مراجع نیز وارد شد و آنان را به سبب آنکه توهین به بیت امام را محکوم کرده بودند مورد پرسش و تهدید قرار داد. این روزنامه مراجع را متهم به ملاحظه کاری کرد و از آنان پرسید که ” کدام ملاحظه می تواند با دفاع از حریم اسلام و انقلاب برخاسته از آن برابری کند؟ ” باید تاسف خورد بر کسانی که کمترین درک و فهمی از آموزه های اسلامی و انقلابی امام نداشته اند و ندارند و با این حال می خواهند درک آلوده به قدرت خود را با زور و زندان و تهدید به دیگران از جمله مراجع بزرگ و محترم شیعه تحمیل کنند. حال آنکه مرجعیت شیعه دارای تاریخ و جایگاهی رفیع و حافظ آیین محمدی در ایام غیبت است. آنها اما مراجع را نیز مطیع قدرت خود می خواهند و از همین رو پیاده نظام خود را به بیت مراجع می فرستند تا آنها را به بصیرت دعوت کنند و آنگاهی که دعوت به بصیرت گرهی از کار فروبسته شان نمی گشاید، عده ای را اجیر می کنند تا نیمه شب در کمال توحش به بیت آیت الله العظمی صانعی و دفتر مرحوم آیت الله العظمی منتظری حمله کنند و خواستار خروج آنان از قم شوند. تاملی در اخبار این حوادث و فیلم های این حملات وحشیانه به بیوت مراجع و روایات نزدیکان آیت الله صانعی و بیت آیت الله منتظری از این حملات سبعانه کافی است تا پاسخی به این پرسش بیابیم که آیا جایگاه مرجعیت و علمای دین در طول تاریخ شیعه تاکنون چنین مورد بی حرمتی واقع شده است؟ و آن بسیج مردمی که با رمز یا زهرا(س) به متجاوزین به خاک کشور یورش می برد کارش به کجا رسیده است که ساعت ۵/۳ نیمه شب به بیوت مراجع حمله و به تخریب و غارت اموال و کتب دینی می پردازد؟ به راستی چه کسی مسئول و پاسخگوی این انحراف عظیم است ؟ به یاد داریم که قبل از پیروزی انقلاب اظهار نظر گستاخانه یک نفر در روزنامه اطلاعات نسبت به یک مرجع دینی چه طوفانی در کشور به پا کرد و امروز در روزنامه ای که عنوان نمایندگی رهبری را یدک می کشد چگونه به مراجع دین توهین می شود. شاید حریم اهریمنی و حمایت های مادی و امنیتی بی شمار امروز مانع از پاسخگویی مردم به این حرمت شکنان شود اما این گستاخی ها هرگز از اذهان مردم پاک نخواهد شد. و آیا اگر مردم نیز سکوت کنند خدا در برابر چنین ظلمی به بزرگان دین و اسلام سکوت خواهد کرد؟
از یاوه گویی های آن سرمقاله اگر بگذریم، در سرمقاله آن روزنامه اهریمنی نکته قابل تامل و درستی نیز بیان شده بود و آن، همین سخن امیرالمومنین علی (ع) بود که افراد را باید با معیار ” حق ” سنجید و نه ” حق ” را با معیار افراد. به راستی تعریف حق و عدالت از منظر آقایان چیست و چگونه می توان مطالبه حق رأی مردم را با گلوله پاسخ داد و آنگاه از حق نیز سخن گفت؟ اساس مطالبه مردم در روزهای پس از انتخابات، تنها حق رأی شان بود و به دنبال جنایات بی حد و حصر در کهریزک و سایر بازداشتگاه های غیر قانونی و قانونی بود که مطالباتی دیگر بر مطالبه اولیه مردم افزوده شد، که مگر می شد مردم را به گلوله بست و از آنها خواست که از این خون ریخته شده و مسببان آن نپرسند؟ اما چه کسی طرح این مطالبات حقه و پرسشی حداقلی درباره رای خود را از ابتدا در مخالفت با ولایت فقیه تلقی کرد؟ چرا با توسل به ولایت فقیه تیشه به ریشه قانون اساسی و جمهوری اسلامی برخاسته از رأی مردم زده و اختیار و دامنه ولایت فقیه آنقدر توسعه داده شد که بعید می دانم در مواردی این مقدار اختیار از سوی خداوند به پیامبران و ائمه معصومین نیز داده شده باشد و حتی گمان نمی کنم که خدا چنین حقی برای چنین برخوردی با بندگان را برای خودش نیز اعمال کند . تاریخ شیعه انتقاد از حاکم را نه تنها لازم بلکه واجب شرعی می داند: “النصیحه لائمه المسلمین”. امام صادق می فرمایند که “احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی” اما می بینید که آقایان اظهار نظر و بیان دیدگاه افراد را تقابل با ولایت فقیه تفسیر می کنند. رهبری در مورد انتخابات نظر خود را اعلام کردند اما آنچنانکه دیدیم مردم در کمال احترام به ایشان، نظری دیگر داشتند و آن مطالبه رأیی بود که به صندوق انداخته بودند. مگر می شود با کهریزکی کردن مردم و آباد کردن قبرستان ها درک شعور و حق پرسش را از مردم سلب کرد و به بهانه نظر رهبری به مراجع و بیت و یاران امام با توسل به اوباش حمله کرد و اصول قانون اساسی را زیر پای سرکوبگرانه خود له کرد؟ یاران امام و مردم هوشیار هنوز سنت و سیره عملی آن عزیز سفر کرده را فراموش نکرده اند. ایشان بارها مطالبی فرمودند و مسئولین بنا به درک و نظر خود به گونه ای دیگر عمل کردند و با این حال نه امام ناراحت شدند و نه کسی به آنان اعتراض کرد و نه آن مسئولان که نظری مخالف دیدگاه امام داشتند از حقوق اجتماعی خود مرحوم شدند. آیا اگر اعلم علما و مرجع دینی و ولی فقیه نیزدر پایان رمضان، ماه را ندید و بر اساس معیارها به صدور حکم عید فطر نرسید ولی چوپان یا کارگری ساده و بی سواد دربلندای افق کوه های محل زندگی خود ماه را دید و افطار کرد، او ضد ولایت فقیه، مخالف نظام، مشرک، محارب و وابسته به آمریکا و صهیونیسم است؟ گیریم که آقایان متوجه دزدیدن رای مردم نشده اند اما مردم این اتفاق را به چشم دیده باشند حال آیا می توان آنها را ضد ولایت فقیه و مشرک و محارب خواند؟ به راستی پرسیدن از رای خود چه ربطی به ضدیت با دین و اسلام و ولایت فقیه دارد؟ علاوه بر این در حوزه دین آزادی بخش و جهانی اسلام که مخالف و معاند می توانند در حضور امام معصوم به بحث و مناظره و جدل پرداخته و حتی در خصوص انکار خدا هم صحبت کنند چگونه است که عده ای، درخواست رسیدگی و احقاق حق را جرم و مخالفت با ولایت فقیه می دانند؟
ملت آزادی خواه و شریف ایران
همه ما به یاد داریم که نگاه سیاسی و اجتماعی بنیانگذار جمهوری اسلامی در زمان مرجعیت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی با نگاه سیاسی و اجتماعی آن حضرت تفاوت داشت اما به یاد نداریم که هیچگاه هیچ یک از این دو طرف سخنی در تخطئه طرف مقابل زده و مردم را به مقابله با یکدیگر تحریک و تشویق کرده و فضای جامعه دینی را به نا امنی کشیده باشند. همه به یاد داریم که امام(ره) در واکنش به دیدگاههای اختلافی مراجع شایسته دینی و حوزه های علمیّه از جمله در برخورد با دیدگاه های فقهی و اجتماعی و حتی سیاسی مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی چگونه عمل می کردند تا آنجا که اعلام عید فطر برای مسلمین را با تشخیص و اعلام آن به نقل از ایشان در رسانه ها به رسمیت می شناختند. ما به یاد داریم که عده ای یک نوار ضبط شده در حدود یک ربع ساعت از سخنان آیت الله العظمی گلپایگانی در رابطه با ولایت فقیه را که در نقطه مقابل دیدگاه امام قرار داشت برای امام آوردند و امام دستور دادند که مشروح سخنان ایشان دو بار از رادیو سراسری پخش شود. همه به یاد داریم که رهبری فعلی در دوره اول ریاست جمهوریشان در خصوص معرفی نخست وزیر نظری غیر از نظر امام و مجلس داشتند و چقدر زیبا بود که ایشان بر تصمیم خود که مخالف نظر امام و ولی فقیه وقت نیز بود پای می فشردند اما پاسخ این مخالفت با نظر رهبری و ولایت فقیه، چنان نبود که برخی امروز در نظر دارند. به یاد داریم که حتی در سال ۶۴ که جناب اقای موسوی برای دور دوم به عنوان نخست وزیرانتخاب شدند و در جریان معروف ۹۹ نفر نماینده ای که به آقای میرحسین موسوی رأی مخالف دادند رهبری فعلی که در مقام ریاست جمهوری قرار داشتند نیز موافق با انتخاب ایشان نبودند و فرمودند که آنان ۹۹ نفر نیستند و با احتساب اینجانب ۱۰۰ نفر هستند و در جریان تحلیف در مجلس و در حضور تماشاچیان و خبرنگاران نیز اظهار داشتند که التزام من به سوگند ریاست جمهوری درحالیست که تمام ابزار اجرائی آن در اختیار من نیست و با این بیان ادامه نا رضایتی خود نسبت به دیدگاه امام را اعلام کردند اما هیچگاه برای ایشان یا آن نمایندگان کمترین تعرض یا مزاحمت یا بی حرمتی پیش نیامد و ایشان هدف تیرهای تهمت قرار نگرفتند و هیچ یک از آن نمایندگان نیز بازداشت یا محکوم به ضدیت با نظام و ولایت فقیه نشدند. همه به یاد داریم که یکی از نمایندگان دور دوم مجلس در جریان یک نطق پیش از دستور در برابر معترضین که محتوای نطق او را خلاف دیدگاه امام می خواندند با صدای بلندی پاسخ داد که «اگر این طور باشد بهتر است حضرت امام ۲۷۰ پوزه بند برای مجلس بفرستند.» آن فرد اما به رغم بیان این موضوع هیچ وقت از طرف امام و بیت ایشان مورد غضب قرار نگرفت و مایه رنج و دردسر او فراهم نشد و مورد اذیت و آزار و شکنجه و بازداشت قرار نگرفت و حتی بعد از آن نطق در مناصب عالی نظام از جمله در سمت عضو حقوقدان شورای نگهبان و معاونت قوه قضائیه نیز انجام وظیفه کرد و مورد توجه مسئولان بالای نظام نیز قرار داشت و به یاد دارم باری که ایشان به ملاقات امام رفته بودند نیز درحالیکه در آن زمان معمول نبود خبر دیدار یک نماینده با امام را از رادیو پخش کنند، خبر آن دیدار از رادیو نیز پخش شد. حال آن ولایت فقیهی که بر اساس آموزه های علمی و عملی بنیانگذار جمهوری اسلامی می توان تصویر کرد را مقایسه کنید با تصویری که امروز از ولایت فقیه ارائه می شود و در سایه دفاع از آن عمل می شود. خدا می داند این خیانت که عده ای به ولایت فقیه و دین مردم روا داشتند چه آسیب هایی به کشور، مردم و باورهای معنوی آنها وارد کرده است.
ملت شریف و آزاده ایران
یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و آنچه با رای شما کردند و آن خون هایی که برای احقاق حقوق شما ریخته شد یک بار دیگر با صراحت و صداقت اعلام می کنم که بر سر پیمان خویش با شما تا پایان این راه ایستاده ام و آماده ام تا با هر کس که به نمایندگی از سوی حاکمیت معرفی شود به مناظره بنشینم و نگرش خود نسبت به قانون اساسی، خط امام و انقلاب را بیان کنم تا مردم -همان ها که امام فرمود جان من فدای تک تک آنان- به داوری بنشینند و معین کنند چه کسانی از قانون اساسی، راه و اندیشه و آرمان های انقلاب منحرف شده اند و چه کسانی علیرغم همه فشارها و سختی ها بر آن اصول پایبند مانده اند. تنها در چنین مناظره آزادی در برابر چشم ملت است که می توان اعتماد از دست رفته مردم را بازیافت. که اگر اقناع مردم با این حجم از تبلیغات و در چنین باتلاقی از دروغ و تهمت ممکن بود، نباید احتیاجی به سرکوب می بود و بدون هراس و توسل به قوای مسلح، مجوز راهپیمایی سکوت به معترضین داده می شد. اما مخالفان رای مردم حتی حاضر نشدند سهم ناچیزی از امکانات و ابزار رسانه ای و تبلیغاتی شان را برای توضیح و پاسخگویی یا اعلام مواضع به معترضین واگذار کنند تا به بیان دیدگاه خود و دفاع از تهمت های ناروای وارده بپردازند. آقایان منطق را در گلوله دیدند و به سوی مردم پرتاب کردند. طرفه آنکه آقایان به جای مدیریت کشور و شنیدن صدای مردم، در این ام القرای اسلام، شعار مدیریت جهان و برنامه ریزی برای جهانیان داده می شود. از مردم و سایه خود می هراسند و به جای توسعه و آبادانی کشور، سرکوب و گسترش زندان ها و کهریزک ها، را در برنامه خود قرار داده اند و سودای مدیریت جهان را نیز در سر می پرورانند.
ملت آزاده و حق خواه ایران
آن رایی که از شما دزدیدند و حقی که ظالمانه از شما ستاندند ننگی است که با هیچ رنگی پاک نخواهد شد. آنچنانکه پس از یکسال به رغم تمام فشارها و ارعاب ها نه تنها مطالبه حق خواهانه شما به فراموشی سپرده نشده بلکه این تحول خواهی بر اساس یک شبکه اجتماعی گسترده در لایه های مختلف اجتماعی نیز رسوخ کرده است و این گسترگی اجتماعی چیزی نیست که بتوان با سرکوب و ارعاب و بازداشت و دادگاههای فرمایشی از میان برد. خداوند مومنان را به صبر و استقامت فراخوانده و وعده پیروزی به آنها داده است. راه شما اگرچه سخت و صعب و پر پیچ و خم است اما آینده وعده داده شده خدا متعلق به شما و تقدیر بر نابودی ستم پیشگان است و «الیس الصبح بقریب».
تحریم نفت ایران قطعی است!
از سوی امریکا و اتحادیه اروپا
تحریم نفت ایران قطعی است!
خبرگزاری رویتر، روز گذشته خبر داد: ریچارد هالبروک نماینده ویژه کاخ سفید در مسائل افغانستان و پاکستان در یک مصاحبه خبری در واشنگتن اعلام کرد:
امریکا مصمم به تحریم "بخش انرژی" ایران است. این تحریم حتی می تواند به شرکت های پاکستانی که در این بخش فعال هستند آسیب بزند. کنگره آمریکا در حال تدوین قانوی به منظور تحریم بخش انرژی ایران است. ما میدانیم که پاکستان مشکل تامین انرژی دارد، اما در صورت تصویب کنگره برای تحریم نفت و گاز ایران، این کشور باید به فکر تأمین انرژی خود از منابع دیگری غیر از ایران باشد.
آن تحریمی که امریکا در پی آنست، اضافه بر موارد تحریم های اخیر در قطعنامه جدید مصوبه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران است. پیش از تصویب کنگره امریکا و تبدیل شدن تحریم نفت ایران از سوی امریکا بعنوان یک قانون، اتحادیه اروپا نفت و گاز و بانکداری ایران را تحریم کرد.
از جمله دلائل حرکت ناوگان امریکا مرکب از 11 ناو هواپیما بر نظامی و حرکت یک زیردریائی اتمی اسرائیل در کنار آن، بطرف خلیج فارس علاوه بر اهداف نظامی، می تواند اجرای تحریم نفت ایران باشد.
تحریم نفت ایران قطعی است!
خبرگزاری رویتر، روز گذشته خبر داد: ریچارد هالبروک نماینده ویژه کاخ سفید در مسائل افغانستان و پاکستان در یک مصاحبه خبری در واشنگتن اعلام کرد:
امریکا مصمم به تحریم "بخش انرژی" ایران است. این تحریم حتی می تواند به شرکت های پاکستانی که در این بخش فعال هستند آسیب بزند. کنگره آمریکا در حال تدوین قانوی به منظور تحریم بخش انرژی ایران است. ما میدانیم که پاکستان مشکل تامین انرژی دارد، اما در صورت تصویب کنگره برای تحریم نفت و گاز ایران، این کشور باید به فکر تأمین انرژی خود از منابع دیگری غیر از ایران باشد.
آن تحریمی که امریکا در پی آنست، اضافه بر موارد تحریم های اخیر در قطعنامه جدید مصوبه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران است. پیش از تصویب کنگره امریکا و تبدیل شدن تحریم نفت ایران از سوی امریکا بعنوان یک قانون، اتحادیه اروپا نفت و گاز و بانکداری ایران را تحریم کرد.
از جمله دلائل حرکت ناوگان امریکا مرکب از 11 ناو هواپیما بر نظامی و حرکت یک زیردریائی اتمی اسرائیل در کنار آن، بطرف خلیج فارس علاوه بر اهداف نظامی، می تواند اجرای تحریم نفت ایران باشد.
ناگفته های دیدار هاشمی و خامنه ای
ناگفته های دیدار هاشمی و خامنه ای
در آستانه انتخابات 22 خرداد
هاشمی رفسنجانی با ماهنامه "مدیریت ارتباطات" مصاحبه کرده و در این مصاحبه برای نخستین بار جزئیاتی در باره نامه ای که خطاب به خامنه ای در آستانه انتخابات 22 خرداد نوشت را فاش کرده است.
او در این مصاحبه گفته است:
سن من در حدی است که مایلم بازنشسته شوم، اما می ترسم عوارض بد سیاسی داشته باشد و نوعی قهر تلقی شود.
همه میدانند که روحیه کاری من با این شیوه اداره جامعه – که اکنون هست- سازگار نیست. متأسفانه در مناظره، آقای احمدینژاد حرفهایی را زده بود که غیرواقعی بود، انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکسالعمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با من، آقای خاتمی، آقای ناطق نوری و آقای کروبی که رؤسای جمهوری و رؤسای مجلس بودیم، همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و این گونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد.
در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرفهای ناقص گفتهاند. ترجیح میدهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامهای تهیه کردم. چون میبایست جواب آن حرفها داده میشد. میگویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سوال سفسطه است، چون مگر ایشان- احمدی نژاد- هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سهشنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سهشنبه میدادم، روزنامهها چهارشنبه مینوشتند و اگر چهارشنبه میدادم پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام میشد. میخواستم جواب آن حرفها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفت و آمد و اخبار موثق، شور و اشتیاق مردم را میدیدم.
متأسفانه در آن فاصله 2 ساعته باقیمانده، نامه به ایشان نرسیده بود، چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که میخواستم خدمت ایشان بروم، آن را منتشر کردم. وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از کامپیوتر میخواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را ندیده بودند.
پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظهای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدینژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچههای شما گفت. گفتم: فضا به گونهای بود که اگر چه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد. ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظهای روی نامه ندارم ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر میکردم.
گفتم: خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر میخواندید و به من میگفتید، منتشر نمیکردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر کنم دو حالت دارد: اگر آقای احمدینژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم. ایشان هم در مقابل این منطق من اعتراض نکرد.
در همان جلسه ایشان گفتند: به حق از من انتظار دارید که جواب بدهم. اما صلاح ندیدم که پیش از انتخابات جواب بدهم، چون روی حضور مردم تأثیر میگذارد، ولی بعد از انتخابات جواب میدهم. حتی گفتند که به آقای احمدینژاد هم گفتم که حرفهای ناحقی زدید و جواب شما را میدهم. واقعاً هیچ وقت ایشان به خاطر نامه از من گله نکردند، چون روابط ما به گونهای است که اگر گله هم داشته باشند، میگویند. الحمدلله همکاری 60 ساله ما به گونهای است که با هم رودربایستی نداریم.
من قبلا هفته ای یک بار ملاقات رایج و حتمی با ایشان داشتم. بعدا که کارها کمتر شد دو هفته یک بار ملاقات داریم که معمولا دو ساعت طول می کشد که گاهی تا شام است. اگر مساله ای هم پیش بیاید تلفنی یا حضوری بین دو هفته صحبت می کنیم.
در آستانه انتخابات 22 خرداد
هاشمی رفسنجانی با ماهنامه "مدیریت ارتباطات" مصاحبه کرده و در این مصاحبه برای نخستین بار جزئیاتی در باره نامه ای که خطاب به خامنه ای در آستانه انتخابات 22 خرداد نوشت را فاش کرده است.
او در این مصاحبه گفته است:
سن من در حدی است که مایلم بازنشسته شوم، اما می ترسم عوارض بد سیاسی داشته باشد و نوعی قهر تلقی شود.
همه میدانند که روحیه کاری من با این شیوه اداره جامعه – که اکنون هست- سازگار نیست. متأسفانه در مناظره، آقای احمدینژاد حرفهایی را زده بود که غیرواقعی بود، انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکسالعمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با من، آقای خاتمی، آقای ناطق نوری و آقای کروبی که رؤسای جمهوری و رؤسای مجلس بودیم، همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و این گونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد.
در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرفهای ناقص گفتهاند. ترجیح میدهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامهای تهیه کردم. چون میبایست جواب آن حرفها داده میشد. میگویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سوال سفسطه است، چون مگر ایشان- احمدی نژاد- هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سهشنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سهشنبه میدادم، روزنامهها چهارشنبه مینوشتند و اگر چهارشنبه میدادم پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام میشد. میخواستم جواب آن حرفها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفت و آمد و اخبار موثق، شور و اشتیاق مردم را میدیدم.
متأسفانه در آن فاصله 2 ساعته باقیمانده، نامه به ایشان نرسیده بود، چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که میخواستم خدمت ایشان بروم، آن را منتشر کردم. وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از کامپیوتر میخواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را ندیده بودند.
پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظهای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدینژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچههای شما گفت. گفتم: فضا به گونهای بود که اگر چه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد. ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظهای روی نامه ندارم ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر میکردم.
گفتم: خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر میخواندید و به من میگفتید، منتشر نمیکردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر کنم دو حالت دارد: اگر آقای احمدینژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم. ایشان هم در مقابل این منطق من اعتراض نکرد.
در همان جلسه ایشان گفتند: به حق از من انتظار دارید که جواب بدهم. اما صلاح ندیدم که پیش از انتخابات جواب بدهم، چون روی حضور مردم تأثیر میگذارد، ولی بعد از انتخابات جواب میدهم. حتی گفتند که به آقای احمدینژاد هم گفتم که حرفهای ناحقی زدید و جواب شما را میدهم. واقعاً هیچ وقت ایشان به خاطر نامه از من گله نکردند، چون روابط ما به گونهای است که اگر گله هم داشته باشند، میگویند. الحمدلله همکاری 60 ساله ما به گونهای است که با هم رودربایستی نداریم.
من قبلا هفته ای یک بار ملاقات رایج و حتمی با ایشان داشتم. بعدا که کارها کمتر شد دو هفته یک بار ملاقات داریم که معمولا دو ساعت طول می کشد که گاهی تا شام است. اگر مساله ای هم پیش بیاید تلفنی یا حضوری بین دو هفته صحبت می کنیم.
کیهان را برای سواری نعل کرده اند
امریکائی ها
کیهان را برای سواری نعل کرده اند
عطاء الله مهاجرانی
روزنامه کیهان و کارمندان سابق سازمان سیا، در برابر جنبش سبز ملت ایران دو رویکرد کاملا متفاوت دارند. این دو رویکرد یک پایه ی مشترک دارد. مثل دو تیغه قیچی که ظاهرا متقابلند، اما در حقیقت یک کار را انجام می دهند. هر کدام از سوی خود بخشی از رشته مورد نظر را قطع می کند.
از دو سوی راست و چپ.
به نظرم کیهان به عنوان روزنامه ای که بیشتر سخنگوی نهاد های امنیتی ست همان تیغه راست است و نویسندگان امریکایی که سابقه عضویت و مدیریت در سیا دارند، اتفاقا صهیونیست هستند و در مغز استخوان محافظه کاران جدید قرار می گیرند؛ هر دو یک وظیفه را انجام می دهند.
کیهان مدعی است که جنبش سبز آمریکایی- اسراییلی است. همین استدلال را مقام امنیتی آقای صدرالاسلام در جلسه ی توجیهی روحانیون در مشهد بر زبان آورده است. (همو می گوید که ماموریت داشته تا مراجع تقلید و نمایندگان مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی را توجیه کند).
از سوی دیگر مامور سابق سیا در روزنامه نیویورک تایمز - بعدا مقاله در هرالد تریبیون هم منتشر شد- در مقاله ای می نویسد جنبش سبز همانی است که آمریکا، بویژه پس از واقعه یازده سپتامبر در ایران و خاورمیانه انتظار آن را داشته است.
در واقع نسبت بین این مامور سابق سیا و روزنامه کیهان(یک نهاد اطلاعاتی دیگر) به مثابه نسبتی است که پاس دهنده و آبشار زن در والیبال دارند. رائول مارک گرشت یک پاس بلند خوش ساخت برای شریعتمداری آماده می کند و ایشان هم بی درنگ در زمین سبز می کوبد که نگفتم شما آمریکایی هستید؟
از این نمونه همکاری های اشکار بین ماموران سیا و شخصیت های سیاسی نئوکان مثل مک کین و از سوی دیگر کیهان اندک نیست.
پرسش مهمی که به نظر می رسد، ماهیت و جهت کیهان مشخص است. حتی اگر همین پاس های بلند را مامور سیا به کیهان نمی داد در تفسیر و تحلیل کیهان تغییری ایجاد نمی شد. چنان که وقتی ورق برگشته بود همه دست به یکی کردند تا نشان دهند سعید امامی طراح قتل نویسندگان و فروهر ها آمریکایی- اسراییلی بوده است. بازجویی همسر مظلوم سعید اسلامی همچنان نشانه ای بر این مدعاست.
پرسش این است مامور سیا چرا چنین حرفی می زند؟ او بخوبی می داند که متهم کردن جنبش سبز به امریکایی بودن درست همان چیزی است که حکومت ایران و رسانه هایش می خواهند. با کدام تحلیل دست به این کار می زنند و البته مطالبی می نویسند که هر انسان اهل دقت و آشنا با مسایل ایران حیرت می کند.
به عنوان نمونه همین آقای مایک گرشت نوشته است: « عبدالکریم سروش مهمترین فیلسوف دین جهان اسلام از زمان غزالی، از قرن یازدهم میلادی تا به امروز است! اهمیت سروش هم برای گرشت از این زاویه است که ایشان اندیشه فلسفی کارل پوپر فیلسوف اتریشی را ترویج می کند. برای مقابله با حکومت استبدادی در ایران هم راه کار همان اندیشه پوپرست.»
درجه آشنایی این مامور سابق سیا در باره قلمرو و تاریخ اندیشه و فلسفه اسلامی از همین داوری اش آشکارست. نکات نادرست بیشتری در مقاله ایشان هست. پرسش این است که یک نویسنده که کارمند سابق سیا بوده است و بعد در موسسه اینترپرایز کار کرده است و برای خود شمایلی فیلسوفانه هم درست کرده است و پیش از این هم از طرفداران حمله نظامی به ایران بوده است و در مقاله «بمباران ایران ، مساله این است » که در ویکلی استاندارد منتشر شده است، با شدت از جرج بوش پسر می خواهد که به ایران حمله کند و حتی تمامی پیامدهای یورش به ایران را توجیه می کند (اینجا).علاوه بر آن در مقاله ای می نویسد: ایرانی ها از همان سنگ بنای وجودشان( از د ان ا) تروریست هستنداینجا.
چگونه ایشان به فکر دفاع از جنبش سبز افتاده اند؟ به گمانم پاسخ روشن است. آمریکا، دست کم همین نحله نئوکان ها که قدرت بسیاری در عرصه رسانه ها دارند، دولت آقای احمدی نژاد و همین وضعیت فعلی ایران را ترجیح می دهند. اسراییلی ها که این مطلب را به صراحت گفتند که آنان احمدی نژاد را بر موسوی مرجح می دانند. حتی رییس سابق موساد با تجلیل از احمدی نژاد در طرح موضوع هلوکاست، به تجلیل از ایشان پرداخت. گرشت از زمره سخنگویان نئوکان ها و از طرفداران اسراییل است.
آمریکا اگر با دموکراسی در کشور ما موافق بود؛ دولت مصدق را سرنگون نمی کرد و از حکومت دیکتاتوری وابسته پهلوی حمایت نمی کرد. یک حکومت مبتنی بر دموکراسی و عدالت و آزادی و حفظ حرمت و حقوق ملت حتما با منافع امریکا در منطقه مباینت دارد.
سخن اصلی ام این است که گرشت و امثال او برای ضربه زدن به جنبش سبز از جنبش حمایت می کنند. مک کین برای دموکراسی در ایران دغدغه ای ندارد. اگر دغدغه دموکراسی داشت قهرمان جنگ در بمباران مردم ویتنام نمی شد. وقتی یک جنایتکار جنگی قهرمان جنگ می شود، پیداست سخن او در باره دموکراسی در ایران چه اعتباری می تواند داشته باشد.
در یک کلام مقاله گرشت و سخنرانی مک کین از همان جنس نعل وارونه است که گفت:
تا که رد سم اسبت گم کنند
ترکمانا نعل را وارونه زن
کیهان را برای سواری نعل کرده اند
عطاء الله مهاجرانی
روزنامه کیهان و کارمندان سابق سازمان سیا، در برابر جنبش سبز ملت ایران دو رویکرد کاملا متفاوت دارند. این دو رویکرد یک پایه ی مشترک دارد. مثل دو تیغه قیچی که ظاهرا متقابلند، اما در حقیقت یک کار را انجام می دهند. هر کدام از سوی خود بخشی از رشته مورد نظر را قطع می کند.
از دو سوی راست و چپ.
به نظرم کیهان به عنوان روزنامه ای که بیشتر سخنگوی نهاد های امنیتی ست همان تیغه راست است و نویسندگان امریکایی که سابقه عضویت و مدیریت در سیا دارند، اتفاقا صهیونیست هستند و در مغز استخوان محافظه کاران جدید قرار می گیرند؛ هر دو یک وظیفه را انجام می دهند.
کیهان مدعی است که جنبش سبز آمریکایی- اسراییلی است. همین استدلال را مقام امنیتی آقای صدرالاسلام در جلسه ی توجیهی روحانیون در مشهد بر زبان آورده است. (همو می گوید که ماموریت داشته تا مراجع تقلید و نمایندگان مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی را توجیه کند).
از سوی دیگر مامور سابق سیا در روزنامه نیویورک تایمز - بعدا مقاله در هرالد تریبیون هم منتشر شد- در مقاله ای می نویسد جنبش سبز همانی است که آمریکا، بویژه پس از واقعه یازده سپتامبر در ایران و خاورمیانه انتظار آن را داشته است.
در واقع نسبت بین این مامور سابق سیا و روزنامه کیهان(یک نهاد اطلاعاتی دیگر) به مثابه نسبتی است که پاس دهنده و آبشار زن در والیبال دارند. رائول مارک گرشت یک پاس بلند خوش ساخت برای شریعتمداری آماده می کند و ایشان هم بی درنگ در زمین سبز می کوبد که نگفتم شما آمریکایی هستید؟
از این نمونه همکاری های اشکار بین ماموران سیا و شخصیت های سیاسی نئوکان مثل مک کین و از سوی دیگر کیهان اندک نیست.
پرسش مهمی که به نظر می رسد، ماهیت و جهت کیهان مشخص است. حتی اگر همین پاس های بلند را مامور سیا به کیهان نمی داد در تفسیر و تحلیل کیهان تغییری ایجاد نمی شد. چنان که وقتی ورق برگشته بود همه دست به یکی کردند تا نشان دهند سعید امامی طراح قتل نویسندگان و فروهر ها آمریکایی- اسراییلی بوده است. بازجویی همسر مظلوم سعید اسلامی همچنان نشانه ای بر این مدعاست.
پرسش این است مامور سیا چرا چنین حرفی می زند؟ او بخوبی می داند که متهم کردن جنبش سبز به امریکایی بودن درست همان چیزی است که حکومت ایران و رسانه هایش می خواهند. با کدام تحلیل دست به این کار می زنند و البته مطالبی می نویسند که هر انسان اهل دقت و آشنا با مسایل ایران حیرت می کند.
به عنوان نمونه همین آقای مایک گرشت نوشته است: « عبدالکریم سروش مهمترین فیلسوف دین جهان اسلام از زمان غزالی، از قرن یازدهم میلادی تا به امروز است! اهمیت سروش هم برای گرشت از این زاویه است که ایشان اندیشه فلسفی کارل پوپر فیلسوف اتریشی را ترویج می کند. برای مقابله با حکومت استبدادی در ایران هم راه کار همان اندیشه پوپرست.»
درجه آشنایی این مامور سابق سیا در باره قلمرو و تاریخ اندیشه و فلسفه اسلامی از همین داوری اش آشکارست. نکات نادرست بیشتری در مقاله ایشان هست. پرسش این است که یک نویسنده که کارمند سابق سیا بوده است و بعد در موسسه اینترپرایز کار کرده است و برای خود شمایلی فیلسوفانه هم درست کرده است و پیش از این هم از طرفداران حمله نظامی به ایران بوده است و در مقاله «بمباران ایران ، مساله این است » که در ویکلی استاندارد منتشر شده است، با شدت از جرج بوش پسر می خواهد که به ایران حمله کند و حتی تمامی پیامدهای یورش به ایران را توجیه می کند (اینجا).علاوه بر آن در مقاله ای می نویسد: ایرانی ها از همان سنگ بنای وجودشان( از د ان ا) تروریست هستنداینجا.
چگونه ایشان به فکر دفاع از جنبش سبز افتاده اند؟ به گمانم پاسخ روشن است. آمریکا، دست کم همین نحله نئوکان ها که قدرت بسیاری در عرصه رسانه ها دارند، دولت آقای احمدی نژاد و همین وضعیت فعلی ایران را ترجیح می دهند. اسراییلی ها که این مطلب را به صراحت گفتند که آنان احمدی نژاد را بر موسوی مرجح می دانند. حتی رییس سابق موساد با تجلیل از احمدی نژاد در طرح موضوع هلوکاست، به تجلیل از ایشان پرداخت. گرشت از زمره سخنگویان نئوکان ها و از طرفداران اسراییل است.
آمریکا اگر با دموکراسی در کشور ما موافق بود؛ دولت مصدق را سرنگون نمی کرد و از حکومت دیکتاتوری وابسته پهلوی حمایت نمی کرد. یک حکومت مبتنی بر دموکراسی و عدالت و آزادی و حفظ حرمت و حقوق ملت حتما با منافع امریکا در منطقه مباینت دارد.
سخن اصلی ام این است که گرشت و امثال او برای ضربه زدن به جنبش سبز از جنبش حمایت می کنند. مک کین برای دموکراسی در ایران دغدغه ای ندارد. اگر دغدغه دموکراسی داشت قهرمان جنگ در بمباران مردم ویتنام نمی شد. وقتی یک جنایتکار جنگی قهرمان جنگ می شود، پیداست سخن او در باره دموکراسی در ایران چه اعتباری می تواند داشته باشد.
در یک کلام مقاله گرشت و سخنرانی مک کین از همان جنس نعل وارونه است که گفت:
تا که رد سم اسبت گم کنند
ترکمانا نعل را وارونه زن
Subscribe to:
Posts (Atom)