عمادالدین باقی برای اجرای حکم زندان احضار شد
*صدور بیش از چهل سال زندان برای مبلغان مذهبی در کردستان
عمادالدین باقی برای اجرای حکم زندان احضار شد
سحام نيوز : عمادالدین باقی نویسنده، پژوهنده و فعال حقوق بشر، بار دیگر به زندان می رود.
در آخرین ساعات پیش از تعطیلات هفته گذشته یعنی روز سه شنبه ۹ آذر۱۳۸۹ فردی که اعلام کرد از اجرای احکام تماس می گیرد در تماس تلفنی به عمادالدین باقی اطلاع داد شنبه یا یکشنبه برای اجرای حکم زندان خود را به اجرای احکام معرفی کند.
باقی که در هفته های اخیر به درمان دندان و جراحی لثه مشغول بود اعلام کرد برای به انجام رساندن برنامه پزشکی خود روز شنبه اقدام و یکشنبه خود را معرفی خواهد کرد که مورد موافقت فرد مذکور قرار گرفت اما او نگفت باقی برای اجرای کدام حکم احضار می شود.
در تیرماه سال جاری دو حکم علیه باقی صادر شد. حکم اول، یک سال حبس و ۵سال محرومیت از فعالیت های رسانه ای و مدنی(انجمن ها و احزاب) در ارتباط با پرونده انجمن دفاع از حقوق زندانیان که دو سال پیش محاکمه آن در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست صلواتی برگزار شده بود .
در این رای ، کمک های حقوقی و مالی به خانواده زندانیان جرم شناخته شده بود. حکم دوم یعنی شش سال حبس توسط شعبه۲۶ به ریاست پیرعباسی برای مصاحبه باقی با مرحوم آیت الله منتظری صادر شده بود که در پی درگذشت ایشان از تلویزیون بی بی سی و سپس سایر رسانه ها پخش شد.
صدور بیش از چهل سال زندان برای مبلغان مذهبی در کردستان
7 تن از مبلغان مذهبی در استان کردستان از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به حبس های طولانی محکوم شدند.
بر اساس اخبار بدست امده 7 تن از شهروندان بوکانی که از خرداد ماه 1388 در سلول های انفرادی وزارت اطلاعات شهرستان بوکان و ارومیه و بند های امنیتی 209 و 240 زندان اوین بودند و مدت ها توسط نیروهای اطلاعاتی - امنیتی ارومیه و تهران برای اعتراف تحت فشار بوده اند اخیرا از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به زندان محکوم شده اند .
از سوی قاضی مقیسه آقایان ماموستا محمد برائی به یازده سال ، عبدالله خسرو زاده ، حسین حیدری، سبحان احمد زاده به شش سال و حسام محمدی ، هیمن محمود تختی به پنج سال و صدیق احمدی به دو سال حبس تعزیری محکوم شده اند
جرم این افراد تبلیغ و برگزاری مراسم مذهبی ، تشکیل جلسات مذهبی و خروج از مرز عنوان شده است و در حال حاضر تمامی این افراد به بند 350 زندان اوین منتقل شده اند.
Friday, December 3, 2010
مهدی کروبی:
مهدی کروبی:
خود آقایان هم می دانند
که اوضاع بدینگونه نمی ماند
مهدی کروبی با همسر و خانواده مهدیه گلرو که از جمله دانشجویان زندانی است دیدار کرد. دراین دیدار وحید لعلی پور همسر مهدیه گلرو گفت: مهدیه گلرو، دانشجوی دانشگاه علامه که در پی انتقادات خود به محمود احمدی نژاد در سال ۸۵ از تحصیل محروم شد، به همراه تنی چند از دانشجویان محروم از تحصیل، “کمیته دفاع از حق تحصیل” را تشکیل دادند. وی پس از بازداشت در یازدهم آذرماه سال گذشته، ۶۵ روز را در سلول انفرادی گذراند که در این مدت به طور فشرده مورد بازجویی قرار می گرفت.
مهدیه اکنون در بند متادون زندان اوین در یک اتاق ۳۰ متری به همراه پانزده زن دیگر زندانی است. شرایط این بند عینا شبیه بند امنیتی ۲۰۹ اوین است و زندانیان تنها روزی یک ساعت اجازه استفاده از محوطه هواخوری را دارند و تلفن این بند نیز مدتهاست که از سوی مسئولین زندان قطع شده است. مهدیه گلرو برای اعلام استعفا از شورای دفاع از حق تحصیل و اعلام آن در یک اعتراف تلویزیونی و تقاضای عفو زیر فشار است.
مهدی کروبی درواکنش به این گزارش، که بخشی از سرگذشت زندانیان کودتای 22 خرداد است، گفت:
وضعیت دانشجویان و عزیزان دربند ما بدین شکل باقی نخواهد ماند و جریان فکری حاکم فعلی با این شرایط قادر به ادامه نیست.
حتی آقای جنتی هم در نماز جمعه اش گفت ”جنبش سبز آتش زیر خاکستر است” .
وجود و حضور عمیق نارضایتی در توده ی مردم از جریانات جاری به هیچ وجه قابل انکار نیست و خود آقایان هم صریحا بدان اذعان دارند.
هم اکنون درگیر سه نگرانی شدید هستیم؛ دانشجویان، جوانان و تمام کسانی که در این جریانات دچار لطمات جبران ناپذیر شدند، نظام و از همه مهم تر آتیه کشور.
سال گذشته اصلا انتخاباتی نداشتیم. انتخابات مجلس در پیش است. این روزگار سخت خواهد گذشت.
خود آقایان هم می دانند
که اوضاع بدینگونه نمی ماند
مهدی کروبی با همسر و خانواده مهدیه گلرو که از جمله دانشجویان زندانی است دیدار کرد. دراین دیدار وحید لعلی پور همسر مهدیه گلرو گفت: مهدیه گلرو، دانشجوی دانشگاه علامه که در پی انتقادات خود به محمود احمدی نژاد در سال ۸۵ از تحصیل محروم شد، به همراه تنی چند از دانشجویان محروم از تحصیل، “کمیته دفاع از حق تحصیل” را تشکیل دادند. وی پس از بازداشت در یازدهم آذرماه سال گذشته، ۶۵ روز را در سلول انفرادی گذراند که در این مدت به طور فشرده مورد بازجویی قرار می گرفت.
مهدیه اکنون در بند متادون زندان اوین در یک اتاق ۳۰ متری به همراه پانزده زن دیگر زندانی است. شرایط این بند عینا شبیه بند امنیتی ۲۰۹ اوین است و زندانیان تنها روزی یک ساعت اجازه استفاده از محوطه هواخوری را دارند و تلفن این بند نیز مدتهاست که از سوی مسئولین زندان قطع شده است. مهدیه گلرو برای اعلام استعفا از شورای دفاع از حق تحصیل و اعلام آن در یک اعتراف تلویزیونی و تقاضای عفو زیر فشار است.
مهدی کروبی درواکنش به این گزارش، که بخشی از سرگذشت زندانیان کودتای 22 خرداد است، گفت:
وضعیت دانشجویان و عزیزان دربند ما بدین شکل باقی نخواهد ماند و جریان فکری حاکم فعلی با این شرایط قادر به ادامه نیست.
حتی آقای جنتی هم در نماز جمعه اش گفت ”جنبش سبز آتش زیر خاکستر است” .
وجود و حضور عمیق نارضایتی در توده ی مردم از جریانات جاری به هیچ وجه قابل انکار نیست و خود آقایان هم صریحا بدان اذعان دارند.
هم اکنون درگیر سه نگرانی شدید هستیم؛ دانشجویان، جوانان و تمام کسانی که در این جریانات دچار لطمات جبران ناپذیر شدند، نظام و از همه مهم تر آتیه کشور.
سال گذشته اصلا انتخاباتی نداشتیم. انتخابات مجلس در پیش است. این روزگار سخت خواهد گذشت.
پل ارتباطی قم – نجف
پل ارتباطی قم – نجف
علیه رهبری علی خامنه ای
سلام - سایت کمتر شناخته شده ای اینجا، که در سال
میلادی رو به پایان تاسیس شده، نامه هائی را منتشر کرده که از جمله آنها نامه ای از
نجف به مجلس خبرگان رهبری در ایران است. من حدود 2 هفته پیش از تلویزیون العربیه
اشاره به یکی از نامه را شنیده بودم و در جستجوی اصل نامه بودم که در این سایت آن
را پیدا کردم. محتوای این نامه درخواست برکناری آقای خامنه ای از رهبری با موجهات
شرعی است. همانطور که میدانید من در میان روحانیون شهر قم زندگی می کنم و آگاهم
که بسیاری از مدرسین و طلاب قم به این سایت مراجعه می کنند.سایتی که به آن اشاره
کردم در ستون چپ خود پیوند مراجع بزرگی چون آيت الله سید علی سيستانى - آیت الله
سید تقی قمی طباطبایی –آیت الله سید صادق روحانی - آیت الله سید صادق شیرازی -
آیت الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی - آیت الله سید علی محمد دستغیب - آیت الله
سید محمد سعید حکیم - آیت الله شیخ اسحاق فیاض - آیت الله شیخ اسدالله بیات زنجانی -
آیت الله شیخ بشیر نجفی - آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی
-آیت الله شیخ یوسف صانعی - مرحوم آیت الله شیخ حسینعلی منتظری!
- یکی از اهداف مقابله ای این سایت ارتش اطلاعاتی سایبری حکومت است.
- سایت به ۳ زبان منتشر می شود.دنبال کردن مطالب آن را به خود شما و خوانندگان
پیک نت واگذار می کنم.1- 2- 3- 4- 5- 6
علیه رهبری علی خامنه ای
سلام - سایت کمتر شناخته شده ای اینجا، که در سال
میلادی رو به پایان تاسیس شده، نامه هائی را منتشر کرده که از جمله آنها نامه ای از
نجف به مجلس خبرگان رهبری در ایران است. من حدود 2 هفته پیش از تلویزیون العربیه
اشاره به یکی از نامه را شنیده بودم و در جستجوی اصل نامه بودم که در این سایت آن
را پیدا کردم. محتوای این نامه درخواست برکناری آقای خامنه ای از رهبری با موجهات
شرعی است. همانطور که میدانید من در میان روحانیون شهر قم زندگی می کنم و آگاهم
که بسیاری از مدرسین و طلاب قم به این سایت مراجعه می کنند.سایتی که به آن اشاره
کردم در ستون چپ خود پیوند مراجع بزرگی چون آيت الله سید علی سيستانى - آیت الله
سید تقی قمی طباطبایی –آیت الله سید صادق روحانی - آیت الله سید صادق شیرازی -
آیت الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی - آیت الله سید علی محمد دستغیب - آیت الله
سید محمد سعید حکیم - آیت الله شیخ اسحاق فیاض - آیت الله شیخ اسدالله بیات زنجانی -
آیت الله شیخ بشیر نجفی - آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی
-آیت الله شیخ یوسف صانعی - مرحوم آیت الله شیخ حسینعلی منتظری!
- یکی از اهداف مقابله ای این سایت ارتش اطلاعاتی سایبری حکومت است.
- سایت به ۳ زبان منتشر می شود.دنبال کردن مطالب آن را به خود شما و خوانندگان
پیک نت واگذار می کنم.1- 2- 3- 4- 5- 6
طرفداران آیتالله خامنهای جبهه امام حسین و جنبش سبز جبهه یزید
ندای سبز آزادی: در حالیکه چند روز دیگر به آغاز ماه محرم باقی نمانده است؛ جناح حاکم در ایران میکوشد تا با وارونه جلوه دادن تاریخ، مراسم عزاداری شیعیان را به سمت منافع خود هدایت کند و همزمان فشارهایی را بر مجالس غیردولتی و نیز سخنرانان مستقل وارد میکند.
شاید در هیچ برههای، واقعه عاشورا این گونه توسط حکومتها تحریف نشده است. رسانههای نزدیک به دولت و حاکمیت، این روزها با ایجاد موج خبری، طرفداران آیتالله خامنهای و احمدینژاد را جایگزین امام حسین و یارانش، و جنبش سبز و رهبرانش را نیز به جای سپاه یزید معرفی میکنند.
این رسانهها علت شهادت امام حسین را «بیبصیرتی» مردم آن روزگار میدانند و آن را با «بیبصیرتی» دوران حاضر تطبیق میدهند. خبرگزاری فارس به نقل از رئيس اداره تبليغات اسلامي تيران و كرون نوشته است: «بيبصيرتي سبب شهادت امام حسين (ع) شد.» این مقام حکومتی در ادامه افزوده است: «در آن دوران افراد جاهل و نادان فرزند پيامبر اكرم (ص) را به خاطر جاهطلبي به قتل رساندند.»
نماينده ولي فقيه در همدان نیز گفته است: «عاشورا بستر افزايش بصيرت است.»
«بصیرت» و «فتنه» دو واژهای است که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، از سوی جناح حاکم وارد ادبیات سیاسی ایران شد. این جناح، جنبش سبز را به ایجاد «فتنه» و کسانی را که از رهبران جنبش سبز حمایت و یا در برابر اتفاقات سیاسی «سکوت» میکنند، به نداشتن «بصیرت» متهم میکند. همچنین گاهی اعتراضات رهبران جنبش سبز را به «جاهطلبی» تعبیر میکنند.
حاکمیت سعی دارد در آستانه ماههای محرم و صفر، قرائت سیاسی خود را از وقایع عاشورا و قیام امام حسین به جامعه عزادار ایران تحمیل کند.
در جلسات و همایشهایی که برای آمادهسازی مداحان و سخنرانان دولتی برگزار میشود، تلاش بسیاری صورت میگیرد تا این قرائت دولتی از عاشورا به این مداحان و سخنرانان دیکته شود.
دعا براي آیتالله خامنهای از وظايف مداحان است
احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران در همايش سراسري مداحان كشور، خطاب به حاضران گفت: «جبهه يزيد و جبهه امام حسين را در زمان حاضر براي مردم بيان كنيد، امروز پرچم جبهه سيدالشهدا و اسلام را انقلاب اسلامي ايران برافراشته است و اسلام و تشيع به انقلاب اسلامي ايران گره خورده است بنابراين انجام وظيفه روشنگري بر عهده خطبا و مداحان مجالس حسيني است.»
خاتمی ادامه داد: «مداحان عزيز، مجالس و كساني را كه روضهخواني ميكنند و در آن اسمي از انقلاب و اسلام بيان نميكنند را تحريم كنند، چرا كه كشور جمهوري اسلامي پرچمدار اهلبيت است.»
وی افزود: «امروز جبهه دشمنان بيروني و دروني انقلاب كه جبهه يزيديان است بايد براي مردم شناسانده شود؛ انتظار از مداحان اهل بيت اين است كه در خط مقدم روشنگريها قرار گيرند و فتنهگراني كه در طول 17 ماه شمشير بر عليه جبهه ولايي كشيدند، را تبيين كنند؛ چرا كه بايد جريان فتنه براي مردم تحليل شود و فتنهگران به مردم معرفي شوند.»
عضو مجلس خبرگان رهبري همچنین گفت: «حمايت جدي از مقام عظماي ولايت حضرت آيتالله العظمي خامنهاي و دعا براي معظمله از وظايف مداحان است، چرا كه تشيع و عزت همه مسلمانان و شيعيان به اين رهبر وابسته است؛ عزت او عزت اسلام است و عزت اهلبيت است؛ حجت بين ما و بين ربّ ما در عصر غيبت وليفقيه است لذا بايد شكرگزار اين نعمت الهي بود.»
این سخنان نشانگر این موضوع است که جناح حاکم در ایران، نه تنها برای توجیه خود به تحریف واقعه عاشورا و یکسانسازی مجالس عزاداری میپردازد، بلکه تاب هیچگونه مراسمی را ندارد که در خارج از این چارچوب برگزار شود و سخنران و مداح آن حرفهایی را بزند که به لحاظ سیاسی به مذاق حاکمیت خوش نمیآید.
مجلسی که در آن سخن از آیتالله خامنهای نشود، مجلس حضرت زهرا نيست
در ادامه همین موج خبری که بیشتر توسط خبرگزاری فارس ساخته و پرداخته میشود، خبری منتشر شد که در آن مرتضي اديب يزدي رئيس مجتمع فرهنگي مسجد بلال در همايش طلايهداران هدايت خراسان رضوي در رابطه با جريان شناسي سيره تبليغي امام حسين گفته است: حضرت زهرا(س) در رأس انقلابيون عالم هستند لذا مجلسي كه در آن از انقلاب، امام(ره)، مقام معظم رهبري و شهدا حرفي زده نشود اين مراسم مجلس حضرت زهرا(س) نيست بلكه از آن ديگران است.
این اولین بار نیست که مقام آیتالله خامنهای این چنین بالا برده میشود؛ پیشتر شخص آیتالله خامنهای طی یک سخنرانی درسالگرد درگذشت آیت الله خمینی، خود را به امیرالمؤمنین و مخالفانش را به طلحه و زبیر تشبیه کرده بود که با واکنش تند میرحسین موسوی مواجه شد.
موسوی با صدور بیانیهای نوشت: «داوری در باره این شیوه قیاس و مواجهه با تاریخ، با مورخان فرهیخته و سیاستمداران آگاه و اصولیان فاضل است و تنها به این نکته بسنده می کنم که کشتار و حبس های اخیر ناشی از چنین برداشت هایی از تاریخ و فقه واصول است و باید دید که نظر مراجع بزرگ از چنین استنباط هایی با توجه به مصداق های عملی و نتایج آن چیست؟
شاید در هیچ برههای، واقعه عاشورا این گونه توسط حکومتها تحریف نشده است. رسانههای نزدیک به دولت و حاکمیت، این روزها با ایجاد موج خبری، طرفداران آیتالله خامنهای و احمدینژاد را جایگزین امام حسین و یارانش، و جنبش سبز و رهبرانش را نیز به جای سپاه یزید معرفی میکنند.
این رسانهها علت شهادت امام حسین را «بیبصیرتی» مردم آن روزگار میدانند و آن را با «بیبصیرتی» دوران حاضر تطبیق میدهند. خبرگزاری فارس به نقل از رئيس اداره تبليغات اسلامي تيران و كرون نوشته است: «بيبصيرتي سبب شهادت امام حسين (ع) شد.» این مقام حکومتی در ادامه افزوده است: «در آن دوران افراد جاهل و نادان فرزند پيامبر اكرم (ص) را به خاطر جاهطلبي به قتل رساندند.»
نماينده ولي فقيه در همدان نیز گفته است: «عاشورا بستر افزايش بصيرت است.»
«بصیرت» و «فتنه» دو واژهای است که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، از سوی جناح حاکم وارد ادبیات سیاسی ایران شد. این جناح، جنبش سبز را به ایجاد «فتنه» و کسانی را که از رهبران جنبش سبز حمایت و یا در برابر اتفاقات سیاسی «سکوت» میکنند، به نداشتن «بصیرت» متهم میکند. همچنین گاهی اعتراضات رهبران جنبش سبز را به «جاهطلبی» تعبیر میکنند.
حاکمیت سعی دارد در آستانه ماههای محرم و صفر، قرائت سیاسی خود را از وقایع عاشورا و قیام امام حسین به جامعه عزادار ایران تحمیل کند.
در جلسات و همایشهایی که برای آمادهسازی مداحان و سخنرانان دولتی برگزار میشود، تلاش بسیاری صورت میگیرد تا این قرائت دولتی از عاشورا به این مداحان و سخنرانان دیکته شود.
دعا براي آیتالله خامنهای از وظايف مداحان است
احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران در همايش سراسري مداحان كشور، خطاب به حاضران گفت: «جبهه يزيد و جبهه امام حسين را در زمان حاضر براي مردم بيان كنيد، امروز پرچم جبهه سيدالشهدا و اسلام را انقلاب اسلامي ايران برافراشته است و اسلام و تشيع به انقلاب اسلامي ايران گره خورده است بنابراين انجام وظيفه روشنگري بر عهده خطبا و مداحان مجالس حسيني است.»
خاتمی ادامه داد: «مداحان عزيز، مجالس و كساني را كه روضهخواني ميكنند و در آن اسمي از انقلاب و اسلام بيان نميكنند را تحريم كنند، چرا كه كشور جمهوري اسلامي پرچمدار اهلبيت است.»
وی افزود: «امروز جبهه دشمنان بيروني و دروني انقلاب كه جبهه يزيديان است بايد براي مردم شناسانده شود؛ انتظار از مداحان اهل بيت اين است كه در خط مقدم روشنگريها قرار گيرند و فتنهگراني كه در طول 17 ماه شمشير بر عليه جبهه ولايي كشيدند، را تبيين كنند؛ چرا كه بايد جريان فتنه براي مردم تحليل شود و فتنهگران به مردم معرفي شوند.»
عضو مجلس خبرگان رهبري همچنین گفت: «حمايت جدي از مقام عظماي ولايت حضرت آيتالله العظمي خامنهاي و دعا براي معظمله از وظايف مداحان است، چرا كه تشيع و عزت همه مسلمانان و شيعيان به اين رهبر وابسته است؛ عزت او عزت اسلام است و عزت اهلبيت است؛ حجت بين ما و بين ربّ ما در عصر غيبت وليفقيه است لذا بايد شكرگزار اين نعمت الهي بود.»
این سخنان نشانگر این موضوع است که جناح حاکم در ایران، نه تنها برای توجیه خود به تحریف واقعه عاشورا و یکسانسازی مجالس عزاداری میپردازد، بلکه تاب هیچگونه مراسمی را ندارد که در خارج از این چارچوب برگزار شود و سخنران و مداح آن حرفهایی را بزند که به لحاظ سیاسی به مذاق حاکمیت خوش نمیآید.
مجلسی که در آن سخن از آیتالله خامنهای نشود، مجلس حضرت زهرا نيست
در ادامه همین موج خبری که بیشتر توسط خبرگزاری فارس ساخته و پرداخته میشود، خبری منتشر شد که در آن مرتضي اديب يزدي رئيس مجتمع فرهنگي مسجد بلال در همايش طلايهداران هدايت خراسان رضوي در رابطه با جريان شناسي سيره تبليغي امام حسين گفته است: حضرت زهرا(س) در رأس انقلابيون عالم هستند لذا مجلسي كه در آن از انقلاب، امام(ره)، مقام معظم رهبري و شهدا حرفي زده نشود اين مراسم مجلس حضرت زهرا(س) نيست بلكه از آن ديگران است.
این اولین بار نیست که مقام آیتالله خامنهای این چنین بالا برده میشود؛ پیشتر شخص آیتالله خامنهای طی یک سخنرانی درسالگرد درگذشت آیت الله خمینی، خود را به امیرالمؤمنین و مخالفانش را به طلحه و زبیر تشبیه کرده بود که با واکنش تند میرحسین موسوی مواجه شد.
موسوی با صدور بیانیهای نوشت: «داوری در باره این شیوه قیاس و مواجهه با تاریخ، با مورخان فرهیخته و سیاستمداران آگاه و اصولیان فاضل است و تنها به این نکته بسنده می کنم که کشتار و حبس های اخیر ناشی از چنین برداشت هایی از تاریخ و فقه واصول است و باید دید که نظر مراجع بزرگ از چنین استنباط هایی با توجه به مصداق های عملی و نتایج آن چیست؟
فراخوان کانون نویسندگان ایران جهت بزرگداشت محمد مختاری و محمدجعفر پوينده،جانباختگان قتلهای زنجیره ای
جرس: در دوازدهمین سالگرد قتل محمد مختاری و محمدجعفر پوينده، دو تن از قربانیان قتل های زنجیره ای، کانون نويسندگان ايران، با صدور بیانیه ای، به محرومیت خود جهت برگزاری مراسم بزرگداشت اعضای جانباخته اش اعتراض کرد و خواستار معرفی و محاکمه آمران و عاملان قتلهای سیاسی، آزادی همۀ زندانيان سياسی و حذف سانسور از تمامی زمينههای اجتماعی و فرهنگی و همچنین تأمين آزادی انديشه و بيان برای شهروندان کشور شد.
به گزارش تارنمای گویا، این تشکل فرهنگی با سابقۀ کشور، در بیانیه خود که ۱۱ آذر ماه ٨٩ آن را منتشر ساخته، با بر شمردن وقایع منتهی به قتل های زنجیره ای دهه ٧۰ و انتقاد از عدم معرفی آمران وعاملان اصلی قتل روشنفکران و نویسندگان و دگراندیشان کشور، خاطرنشان کرد "دوازدهمين سالگرد قتل تبهکارانه زندهيادانِ عرصه انديشه و بيان، محمد مختاری و محمدجعفر پوينده، فرا میرسد اما نهتنها هنوز آمران و عاملان واقعی اين جنايات هولناک را معرفی نکردهاند بلکه کماکان سکوت تنها پاسخ به خانوادههای قربانيان و مردم ايران است" و از اینکه تنها چند مامور دون پایه مورد محاکمه ای مبهم قرار گرفته و در نهایت نیز وکیل خانواده های مقتولان، به حبس محکوم شده بود، اعتراض نمود.
کانون نویسندگان ایران همچنین خواستار معرفی و محاکمه آمران و عاملان قتلهای سیاسی (معروف به قتل های زنجیره ای، آزادی همۀ زندانيان سياسی و حذف سانسور از تمامی زمينههای اجتماعی و فرهنگی و همچنین تأمين آزادی انديشه و بيان برای شهروندان کشور شد.
متن کامل این بیانیه که در تارنمای گویا منتشر شده، به شرح زیر است:
دوازدهمين سالگرد قتل تبهکارانهی زندهيادانِ عرصهی انديشه و بيان، محمد مختاری و محمدجعفر پوينده، فرا میرسد اما نهتنها هنوز آمران و عاملان واقعی اين جنايات هولناک را معرفی نکردهاند بلکه کماکان سکوت تنها پاسخ به خانوادههای قربانيان و مردم ايران است.
اکنون همگان میدانند که قتلهای سياسی سال ۷۷ موسوم به قتلهای زنجيرهئی جريانی برای حذف فيزيکی دگرانديشان و آزادیخواهان بود. اين جنايت با قتل ددمنشانهی فعالان سياسی داريوش فروهر و پروانه اسکندری آغاز شد و با ربودن و خفه کردن دو يار سربلندِ کانون نويسندگان ايران، محمد مختاری و محمدجعفر پوينده، به اوج رسيد و برای جانيان آدمکش چيزی جز نفرت و خشم مردم ايران و جهانيان در پی نداشت. چنانکه از آغاز انتظار میرفت اين قتلها سراسر ايران را به لرزه درآورد، پرده از بسياری از مرگهای مشکوک ديگر برگرفت، روزنامهنگاران و نويسندگان و مورخان و فعالان اجتماعی و سياسی را به بازنگری در تاريخ قتلها و سرکوبهای دو دههی پيش از آن واداشت، و دانشجويان و فرهيختگان را به دادخواهی طلبيد. هنگامی که پرده اندکی کنار رفت آشکار شد که عاملان خونآشام در گذشتهی نهچندان دور از ريختن خون دهها آزادیخواه ديگر همچون زندهيادان احمد ميرعلايی، غفار حسينی، حميد حاجیزاده، پيروز دوانی، مجيد شريف و . . . هراسی به دل راه نداده بودند. اما طی سالهايی که از اين جنايت میگذرد نهتنها ابتدايیترين خواستههای انسانی ناديده گرفته شد، بلکه با سرکوب و دستگيری و حبس و سانسور فضايی سربی بر جامعه حاکم کردند و گوی سبقت را از خودکامگان قرونوسطايی ربودند. اکنون اعمال زور و سرکوب شيوهی رايج در چهارگوشهی کشور است. يورش به خانهها، دستگيریهای گسترده، دادگاههای عدالتستيز و محکوميتهای طولانی ابعادی وسيع میيابد. بسياری از منتقدان اجتماعی بدون ارايهی کوچکترين مدرکی در زندانها به سر میبرند و کار به جايی رسيده است که وکلای مدافع حقوق زندانيان سياسی نيز دستگير و زندانی میشوند.
ولی افزون بر آنچه گذشت، پديدهی قتلهای زنجيرهئی حديث ديگری نيز دارد که از لزوم عزم و ارادهی نيرومندترِ آزادیخواهان برای ريشهکنی آن حکايت میکند. در آغاز تصور میشد طنابی که سرکوبگران آدمکش به گردن مختاری و پوينده انداختند به دست و پای خودشان پيچيده است و چندی نمیگذرد که آمران و عاملان اين قتلها به سزای عمل ننگين خود میرسند. چنين نشد. از يک سو، سعيد امامی را از ميان بردند، و با صدور قرار موقوفیِ تعقيب و بدينسان حذف همهی اقارير او از پرونده، رابطهی بالا و پايين در آمريت و اجرای اين قتلها يکسره گسسته شد. سپس پرونده را از طول و عرض و ارتفاع مثله کردند و سرانجام مشتی عوامل اجرايیِ خردهپا را به محاکمهای کشيدند که جريان دادرسی آن ماهرانه از پيش تعيين شده بود. و سرانجام ناصر زرافشان، يکی از وکلای خانوادههای قربانيان، محاکمه و به "جرم" دفاع از موکلان خود به پنج سال زندان محکوم شد. اما، از سوی ديگر- و اين همان حديثی است که بايد بازگفته شود و مورد تأکيد قرار گيرد- در فضای فروکشِ سريع اعتراض و التهاب مردم و بر بستر جبن و ناتوانیِ بهاصطلاح اصلاحطلبانی که نخست برای جراحی اين "غدهی سرطانی" عزم جزم کرده بودند اما در نهايت عقب نشستند، آمران و عاملان قتلهای زنجيرهئی طنابی را که موقتاً به دست و پايشان پيچيده بود باز کردند و دستبهکار تدارک توطئههای تازه بر ضد آزادیخواهان شدند، که کشتار سال گذشتهی جوانان در کهريزک از آن جمله است. راه افتادن چندبارهی ماشين قتلهای زنجيرهئی و تکرار چرخهی کشتار آزادیخواهان اين حقيقت را يادآوری میکند که بهای آزادی در اين سرزمين همچنان سنگين است و زدودن ننگ آزادیکُشی از جامعهی ما عزم و ارادهی بهمراتب نيرومندترِ مردم آزادیخواه را میطلبد.
کانون نويسندگان ايران، ضمن گرامیداشت ياد محمد مختاری و محمدجعفر پوينده و اعتراض به محروميت خود از برگزاری مراسم بزرگداشت برای اين دو عزيز، همچون گذشته خواهان معرفی و محاکمهی آمران و عاملان قتلهای زنجيرهئی، آزادی همهی زندانيان سياسی، و حذف سانسور از تمامی زمينههای اجتماعی و فرهنگی و تأمين آزادی انديشه و بيان برای همگان است.
کانون نويسندگان ايران
۱۱ آذر ۱۳۸۹
روز جمعه ۱۹ آذرماه، ساعت ۲ بعد از ظهر، در گورستان امامزاده طاهر در مهرشهر کرج همراه با خانوادهها و ياران گرد میآييم و آرامگاه اين جانباختگان راه آزادی را گلباران میکنيم.
به گزارش تارنمای گویا، این تشکل فرهنگی با سابقۀ کشور، در بیانیه خود که ۱۱ آذر ماه ٨٩ آن را منتشر ساخته، با بر شمردن وقایع منتهی به قتل های زنجیره ای دهه ٧۰ و انتقاد از عدم معرفی آمران وعاملان اصلی قتل روشنفکران و نویسندگان و دگراندیشان کشور، خاطرنشان کرد "دوازدهمين سالگرد قتل تبهکارانه زندهيادانِ عرصه انديشه و بيان، محمد مختاری و محمدجعفر پوينده، فرا میرسد اما نهتنها هنوز آمران و عاملان واقعی اين جنايات هولناک را معرفی نکردهاند بلکه کماکان سکوت تنها پاسخ به خانوادههای قربانيان و مردم ايران است" و از اینکه تنها چند مامور دون پایه مورد محاکمه ای مبهم قرار گرفته و در نهایت نیز وکیل خانواده های مقتولان، به حبس محکوم شده بود، اعتراض نمود.
کانون نویسندگان ایران همچنین خواستار معرفی و محاکمه آمران و عاملان قتلهای سیاسی (معروف به قتل های زنجیره ای، آزادی همۀ زندانيان سياسی و حذف سانسور از تمامی زمينههای اجتماعی و فرهنگی و همچنین تأمين آزادی انديشه و بيان برای شهروندان کشور شد.
متن کامل این بیانیه که در تارنمای گویا منتشر شده، به شرح زیر است:
دوازدهمين سالگرد قتل تبهکارانهی زندهيادانِ عرصهی انديشه و بيان، محمد مختاری و محمدجعفر پوينده، فرا میرسد اما نهتنها هنوز آمران و عاملان واقعی اين جنايات هولناک را معرفی نکردهاند بلکه کماکان سکوت تنها پاسخ به خانوادههای قربانيان و مردم ايران است.
اکنون همگان میدانند که قتلهای سياسی سال ۷۷ موسوم به قتلهای زنجيرهئی جريانی برای حذف فيزيکی دگرانديشان و آزادیخواهان بود. اين جنايت با قتل ددمنشانهی فعالان سياسی داريوش فروهر و پروانه اسکندری آغاز شد و با ربودن و خفه کردن دو يار سربلندِ کانون نويسندگان ايران، محمد مختاری و محمدجعفر پوينده، به اوج رسيد و برای جانيان آدمکش چيزی جز نفرت و خشم مردم ايران و جهانيان در پی نداشت. چنانکه از آغاز انتظار میرفت اين قتلها سراسر ايران را به لرزه درآورد، پرده از بسياری از مرگهای مشکوک ديگر برگرفت، روزنامهنگاران و نويسندگان و مورخان و فعالان اجتماعی و سياسی را به بازنگری در تاريخ قتلها و سرکوبهای دو دههی پيش از آن واداشت، و دانشجويان و فرهيختگان را به دادخواهی طلبيد. هنگامی که پرده اندکی کنار رفت آشکار شد که عاملان خونآشام در گذشتهی نهچندان دور از ريختن خون دهها آزادیخواه ديگر همچون زندهيادان احمد ميرعلايی، غفار حسينی، حميد حاجیزاده، پيروز دوانی، مجيد شريف و . . . هراسی به دل راه نداده بودند. اما طی سالهايی که از اين جنايت میگذرد نهتنها ابتدايیترين خواستههای انسانی ناديده گرفته شد، بلکه با سرکوب و دستگيری و حبس و سانسور فضايی سربی بر جامعه حاکم کردند و گوی سبقت را از خودکامگان قرونوسطايی ربودند. اکنون اعمال زور و سرکوب شيوهی رايج در چهارگوشهی کشور است. يورش به خانهها، دستگيریهای گسترده، دادگاههای عدالتستيز و محکوميتهای طولانی ابعادی وسيع میيابد. بسياری از منتقدان اجتماعی بدون ارايهی کوچکترين مدرکی در زندانها به سر میبرند و کار به جايی رسيده است که وکلای مدافع حقوق زندانيان سياسی نيز دستگير و زندانی میشوند.
ولی افزون بر آنچه گذشت، پديدهی قتلهای زنجيرهئی حديث ديگری نيز دارد که از لزوم عزم و ارادهی نيرومندترِ آزادیخواهان برای ريشهکنی آن حکايت میکند. در آغاز تصور میشد طنابی که سرکوبگران آدمکش به گردن مختاری و پوينده انداختند به دست و پای خودشان پيچيده است و چندی نمیگذرد که آمران و عاملان اين قتلها به سزای عمل ننگين خود میرسند. چنين نشد. از يک سو، سعيد امامی را از ميان بردند، و با صدور قرار موقوفیِ تعقيب و بدينسان حذف همهی اقارير او از پرونده، رابطهی بالا و پايين در آمريت و اجرای اين قتلها يکسره گسسته شد. سپس پرونده را از طول و عرض و ارتفاع مثله کردند و سرانجام مشتی عوامل اجرايیِ خردهپا را به محاکمهای کشيدند که جريان دادرسی آن ماهرانه از پيش تعيين شده بود. و سرانجام ناصر زرافشان، يکی از وکلای خانوادههای قربانيان، محاکمه و به "جرم" دفاع از موکلان خود به پنج سال زندان محکوم شد. اما، از سوی ديگر- و اين همان حديثی است که بايد بازگفته شود و مورد تأکيد قرار گيرد- در فضای فروکشِ سريع اعتراض و التهاب مردم و بر بستر جبن و ناتوانیِ بهاصطلاح اصلاحطلبانی که نخست برای جراحی اين "غدهی سرطانی" عزم جزم کرده بودند اما در نهايت عقب نشستند، آمران و عاملان قتلهای زنجيرهئی طنابی را که موقتاً به دست و پايشان پيچيده بود باز کردند و دستبهکار تدارک توطئههای تازه بر ضد آزادیخواهان شدند، که کشتار سال گذشتهی جوانان در کهريزک از آن جمله است. راه افتادن چندبارهی ماشين قتلهای زنجيرهئی و تکرار چرخهی کشتار آزادیخواهان اين حقيقت را يادآوری میکند که بهای آزادی در اين سرزمين همچنان سنگين است و زدودن ننگ آزادیکُشی از جامعهی ما عزم و ارادهی بهمراتب نيرومندترِ مردم آزادیخواه را میطلبد.
کانون نويسندگان ايران، ضمن گرامیداشت ياد محمد مختاری و محمدجعفر پوينده و اعتراض به محروميت خود از برگزاری مراسم بزرگداشت برای اين دو عزيز، همچون گذشته خواهان معرفی و محاکمهی آمران و عاملان قتلهای زنجيرهئی، آزادی همهی زندانيان سياسی، و حذف سانسور از تمامی زمينههای اجتماعی و فرهنگی و تأمين آزادی انديشه و بيان برای همگان است.
کانون نويسندگان ايران
۱۱ آذر ۱۳۸۹
روز جمعه ۱۹ آذرماه، ساعت ۲ بعد از ظهر، در گورستان امامزاده طاهر در مهرشهر کرج همراه با خانوادهها و ياران گرد میآييم و آرامگاه اين جانباختگان راه آزادی را گلباران میکنيم.
برنامه ریزی مردمی برای برگزاری نخستین سالگرد درگذشت آیت الله العظمی منتظری
برنامه ریزی مردمی برای برگزاری نخستین سالگرد درگذشت آیت الله العظمی منتظری
جرس: به گزارش منابع جرس از قم مقامات امنیتی همچون سال گذشته از برگزاری هر گونه مراسم برای بزرگداشت فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری ممانعت می کنند و تا لحظه مخابره این خبر به خانواده معظم له اجازه برگزاری مراسم نداده اند. سال گذشته نیز مقامات آزادترین حکومت جهان از برگزاری مراسم ترحیم، سوم، شب هفت و چهلم جلوگیری کردند
با توجه به علاقه زائدالوصف اکثریت مردم ایران به این مرجع مبارز که از وی به عنوان رهبر معنوی جنبش سبز یاد می شود، علاقه مندان به اسلام رحمانی، جنبش سبز و مرجعیت تصمیم گرفته اند برای برگزاری مراسم بزرگداشت به مناسبت اولین سالروز درگذشت آیت الله منتظری با حضوری مردمی و قرائت فاتحه و تلاوت قرآن در روز پنجشنبه 18 آذر 1389 برابر با سوم محرم 1432 در حرم حضرت معصومه بر سر مزار آن فقیه مجاهد اجتماع کنند. بر اساس اطلاعات واصله این حضور سبز از صبح آغاز و تا اذان مغرب ادامه خواهد داشت
پیش بینی می شود که علمای اعلام و مراجع عظام ، فضلا و طلاب علوم دینی، اساتید و دانشجویان دانشگاهها، معلمان، بانوان، کسبه، کارگران و اقشار مختلف مردم در این مراسم بی تکلف مردمی حضور بهم رسانند. تشییع جازه این مرجع بزرگ بزرگترین تشییع جنازه تاریخ قم بود و نزدیک یک میلیون نفر عزادار در ان شرکت کردند
مرحوم آیت الله العظمی منتظری نظریه پرداز جمهوری اسلامی و پس از مرحوم آیت الله خمینی بزرگترین شخصیت انقلاب و در زمره اعلم مراجع جهان تشیع بود که در دو دهه آخر حیاتش زیر فشار و حصر خانگی و اهانت حکومت بود. آیت الله منتظری شاخص ترین منتقد انحرافات نظام و شخص ولی فقیه بود. به نظر ایشان این نظام نه جمهوری است نه اسلامی. معظم له در آخرین ماههای حیات پربار خود حکومتی که عدالت را زیرپا می گذارد و مورد نفرت اکثر شهروندانش است ولایت جائر دانست و مبارزه با آن را بر اساس امر بمعروف و نهی از منکر وظیفه شرعی همگانی اعلام کرد
جرس: به گزارش منابع جرس از قم مقامات امنیتی همچون سال گذشته از برگزاری هر گونه مراسم برای بزرگداشت فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری ممانعت می کنند و تا لحظه مخابره این خبر به خانواده معظم له اجازه برگزاری مراسم نداده اند. سال گذشته نیز مقامات آزادترین حکومت جهان از برگزاری مراسم ترحیم، سوم، شب هفت و چهلم جلوگیری کردند
با توجه به علاقه زائدالوصف اکثریت مردم ایران به این مرجع مبارز که از وی به عنوان رهبر معنوی جنبش سبز یاد می شود، علاقه مندان به اسلام رحمانی، جنبش سبز و مرجعیت تصمیم گرفته اند برای برگزاری مراسم بزرگداشت به مناسبت اولین سالروز درگذشت آیت الله منتظری با حضوری مردمی و قرائت فاتحه و تلاوت قرآن در روز پنجشنبه 18 آذر 1389 برابر با سوم محرم 1432 در حرم حضرت معصومه بر سر مزار آن فقیه مجاهد اجتماع کنند. بر اساس اطلاعات واصله این حضور سبز از صبح آغاز و تا اذان مغرب ادامه خواهد داشت
پیش بینی می شود که علمای اعلام و مراجع عظام ، فضلا و طلاب علوم دینی، اساتید و دانشجویان دانشگاهها، معلمان، بانوان، کسبه، کارگران و اقشار مختلف مردم در این مراسم بی تکلف مردمی حضور بهم رسانند. تشییع جازه این مرجع بزرگ بزرگترین تشییع جنازه تاریخ قم بود و نزدیک یک میلیون نفر عزادار در ان شرکت کردند
مرحوم آیت الله العظمی منتظری نظریه پرداز جمهوری اسلامی و پس از مرحوم آیت الله خمینی بزرگترین شخصیت انقلاب و در زمره اعلم مراجع جهان تشیع بود که در دو دهه آخر حیاتش زیر فشار و حصر خانگی و اهانت حکومت بود. آیت الله منتظری شاخص ترین منتقد انحرافات نظام و شخص ولی فقیه بود. به نظر ایشان این نظام نه جمهوری است نه اسلامی. معظم له در آخرین ماههای حیات پربار خود حکومتی که عدالت را زیرپا می گذارد و مورد نفرت اکثر شهروندانش است ولایت جائر دانست و مبارزه با آن را بر اساس امر بمعروف و نهی از منکر وظیفه شرعی همگانی اعلام کرد
برداشتن عکس رهبری از درب حسینیه شهدا در قم
جرس: به دنبال خبر منتشره اخیر جرس در رابطه با نصب تصویر رهبری بر روی درب حسینیه شهدا، این تصویر روز گذشته برداشته شد.
به گزارش خبرنگار جرس، در حالیکه مقامات امنیتی و نظامی قم، در آستانه فرا رسیدن سالگرد درگذشت مرحوم آیت الله منتظری، تصویر بزرگی از رهبری را روی درب حسنیه شهدا - که متعلق به مرحوم آیت الله العظمی منتظری می باشد و سالهاست پلمب می باشد- نصب کرده بودند، روز گذ شته خبر رسید که آن عکس را نیز برداشتد و به جای آن یک پوستر مربوط به شهدای شهر را نصب کردند.
به گزارش خبرنگار جرس، در حالیکه مقامات امنیتی و نظامی قم، در آستانه فرا رسیدن سالگرد درگذشت مرحوم آیت الله منتظری، تصویر بزرگی از رهبری را روی درب حسنیه شهدا - که متعلق به مرحوم آیت الله العظمی منتظری می باشد و سالهاست پلمب می باشد- نصب کرده بودند، روز گذ شته خبر رسید که آن عکس را نیز برداشتد و به جای آن یک پوستر مربوط به شهدای شهر را نصب کردند.
جرس: در ادامه ایجاد محدودیت و فشارهای امنیتی- پلیسی در آستانه فرا رسیدن سالگرد درگذشت مرحوم آیت الله منتظری، طبق اخبار رسیده از نجف آباد، مقامات سپاه و بسیج اعلام کرده اند که قصد دارند برای آن مرحوم مراسم گرامیداشت برگزار کنند و این مراسم را در تاریخ شمسی (٢٩ آذر) خواهند گرفت.
جرس: در ادامه ایجاد محدودیت و فشارهای امنیتی- پلیسی در آستانه فرا رسیدن سالگرد درگذشت مرحوم آیت الله منتظری، طبق اخبار رسیده از نجف آباد، مقامات سپاه و بسیج اعلام کرده اند که قصد دارند برای آن مرحوم مراسم گرامیداشت برگزار کنند و این مراسم را در تاریخ شمسی (٢٩ آذر) خواهند گرفت.
این درحالیست که مقلدین آن مرجع مردمی، تاکید دارند که این مراسم باید در دو نوبت ماه محرم همزمان با ارتحال ایشان در تاریخ قمری و همچنین در تاریخ شمسی آن انجام شود.
بنا به گزارش منابع خبری جرس، در همین راستا سپاه و بسیج قصد دارند با برگزاری مراسم معظم له در تاریخ شمسی، از بار معنوی آن کاسته و در سال بعد نیز اعلام کنند که دیگر نیازی به برگزاری مراسم نیست و از برگزاری مراسم سالگرد ایشان جلوگیری کنند.
این گزارش خاطرنشان کرد اما مقلدین فقیه عالیقدر تاکید دارند که مراسم گرامیداست ایشان باید در تاریخ سوم محرم برگزار شود تا یاد وی در مناسبت های مذهبی باقی بماند.
گفتنی است در آستانه سالگرد درگذشت مرجع تقلید فقید جنبش سبز و در راستای اِعمال محدودیت ها و کنترل هرگونه اقدامی در جهت برگزاری سالگرد مرحوم منتظری، طی روزهای اخیر اداره اطلاعات شهرهای اصفهان، نجف آباد و خمینی شهر، افراد ذی نفوذ و طرفدار آن مرحوم، اعم از روحانیون، معتمدین محلی و هیئت های امنای مساجد را احضار و مورد بازجویی و تهدید قرار داده اند، که از جمله می توان به آقایان فضل الله صلواتی، سید علی اصغر غروی و مرتضی امیری جرقویه، سید محمد طاهری( فرزند آیت الله طاهری)، مصطفی ایزدی، محمود دردکشان و ... اشاره کرد.
این درحالیست که مقلدین آن مرجع مردمی، تاکید دارند که این مراسم باید در دو نوبت ماه محرم همزمان با ارتحال ایشان در تاریخ قمری و همچنین در تاریخ شمسی آن انجام شود.
بنا به گزارش منابع خبری جرس، در همین راستا سپاه و بسیج قصد دارند با برگزاری مراسم معظم له در تاریخ شمسی، از بار معنوی آن کاسته و در سال بعد نیز اعلام کنند که دیگر نیازی به برگزاری مراسم نیست و از برگزاری مراسم سالگرد ایشان جلوگیری کنند.
این گزارش خاطرنشان کرد اما مقلدین فقیه عالیقدر تاکید دارند که مراسم گرامیداست ایشان باید در تاریخ سوم محرم برگزار شود تا یاد وی در مناسبت های مذهبی باقی بماند.
گفتنی است در آستانه سالگرد درگذشت مرجع تقلید فقید جنبش سبز و در راستای اِعمال محدودیت ها و کنترل هرگونه اقدامی در جهت برگزاری سالگرد مرحوم منتظری، طی روزهای اخیر اداره اطلاعات شهرهای اصفهان، نجف آباد و خمینی شهر، افراد ذی نفوذ و طرفدار آن مرحوم، اعم از روحانیون، معتمدین محلی و هیئت های امنای مساجد را احضار و مورد بازجویی و تهدید قرار داده اند، که از جمله می توان به آقایان فضل الله صلواتی، سید علی اصغر غروی و مرتضی امیری جرقویه، سید محمد طاهری( فرزند آیت الله طاهری)، مصطفی ایزدی، محمود دردکشان و ... اشاره کرد.
اعتراض جوانان نجف آبادی نسبت به اقدامات لباس شخصیهای متعرض به تصاویر آیت الله منتظری
در مراجعه به امام جمعه این شهر اعلام شد:
جرس: به گزارش منابع خبری جرس، در راستای ایجاد محدودیت های مقامات امنیتی شهرستان نجف آباد برای برگزاری مراسم سالگرد مرحوم آیت الله العظمی منتظری، بر روی تصاویر آن مرحوم که توسط مردم و علاقه مندان بر درب مسجد امیرالمومنین و مسجد صاحب الزمان و برخی مساجد دیگر نجف آباد نصب شده بود، از طرف لباس شخصی ها رنگ پاشیده و تصاویر مخدوش شده است.
بر اساس این گزارش، این اقدام بلافاصله موجب خشم مردم شد که متعاقب آن، عده ای از جوانان فعال شهر به آقای حسناتی امام جمعه آن شهرستان مراجعه کرده و اعتراض کردند که اگر از این حرکات جلوگیری نشود، "تمام تصاویر رهبری که در سطح شهر می باشد را پاره خواهند کرد." هنوز از اثرات این تهدید مردمی خبری منتشر نشده است.
گفتنی است منابع خبری جرس گزارش داده بودند که در راستای اِعمال محدودیت ها و کنترل هرگونه اقدامی در جهت برگزاری سالگرد آن مرجع تقلید مردمی، اداره اطلاعات شهرهای اصفهان، نجف آباد و خمینی شهر، افراد ذی نفوذ و طرفدار آن مرحوم اعم از روحانیون، معتمدین محلی و هیئت های امنای مساجد را احضار و مورد بازجویی و تهدید شدید قرار داده بودند.
جرس: به گزارش منابع خبری جرس، در راستای ایجاد محدودیت های مقامات امنیتی شهرستان نجف آباد برای برگزاری مراسم سالگرد مرحوم آیت الله العظمی منتظری، بر روی تصاویر آن مرحوم که توسط مردم و علاقه مندان بر درب مسجد امیرالمومنین و مسجد صاحب الزمان و برخی مساجد دیگر نجف آباد نصب شده بود، از طرف لباس شخصی ها رنگ پاشیده و تصاویر مخدوش شده است.
بر اساس این گزارش، این اقدام بلافاصله موجب خشم مردم شد که متعاقب آن، عده ای از جوانان فعال شهر به آقای حسناتی امام جمعه آن شهرستان مراجعه کرده و اعتراض کردند که اگر از این حرکات جلوگیری نشود، "تمام تصاویر رهبری که در سطح شهر می باشد را پاره خواهند کرد." هنوز از اثرات این تهدید مردمی خبری منتشر نشده است.
گفتنی است منابع خبری جرس گزارش داده بودند که در راستای اِعمال محدودیت ها و کنترل هرگونه اقدامی در جهت برگزاری سالگرد آن مرجع تقلید مردمی، اداره اطلاعات شهرهای اصفهان، نجف آباد و خمینی شهر، افراد ذی نفوذ و طرفدار آن مرحوم اعم از روحانیون، معتمدین محلی و هیئت های امنای مساجد را احضار و مورد بازجویی و تهدید شدید قرار داده بودند.
اطلاعیۀ بیت آیت الله العظمی منتظری در سالگرد ارتحال معظم له
در دوره ای که به نام جمهوری اسلامی حکومت می شود دیگر حریم امنی نیست
جرس: بیت حضرت آیت الله العظمی منتظری در سالگرد ارتحال معظم له اطلاعیه ای منتشر کرد و ضمن تقدیر و تشکر از تمامی عزیزان و انسانهای آزاده ای که برای تجدید عهد و با اشتیاق خواهان شرکت در مراسم سالگرد آن عزیز سفر کرده می باشند، اعلام کرد:" با عرض معذرت به دلیل در اختیار نداشتن مکان مناسب جهت برگزاری مراسم و به منظور جلوگیری از تکرار حوادث سال گذشته و دستگیری ها و ضرب و شتم ها، از برگزاری مراسم سالگرد خودداری نموده و سوگمندانه و با قلبی داغدار و محزون شکایت به درگاه احدیّت می بریم. "
در این اطلاعیه آمده است:"متاسفانه در دوره ای که به نام جمهوری اسلامی حکومت می شود دیگر حریم امنی نیست تا آنجا که برای برگزاری مجلس ترحیم مرجع تقلیدی که خود از بنیانگذاران این نظام بوده است امنیتی وجود ندارد."
متن کامل این اطلاعیه که در وبسایت دفتر آیت الله منتظری آمده بشرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین و رحمة الله و برکاته
ماه محرّم یادآور قیام امام حسین (ع) بر ضدّ خودکامگی است که به فرمودۀ حضرتش برای طلب اصلاح در امّت جدّش حضرت محمّد (ص) قیام نمود.
و اینک سوّم ماه محرّم سالروز ارتحال حضرت آیت الله العظمی منتظری فرا می رسد. مردی که مصداق بارز «انما الحیاة عقیدة و جهاد» بود و این کلام مولایش امام حسین (ع) را در طول حیات پر برکتش جامۀ عمل پوشانید. او بر خلاف عقیده اش سخن نگفت و عمل نکرد، و قدرت را جز در تقرّب به خدای واحد و وسیله ای برای احقاق حق و ابطال باطل باور نداشت و هیچگاه حقیقت را فدای مصلحت نکرد؛ و به راستی که موحّد و یکتا پرست بود. او مقام و قدرت را تا آنجا می خواست که بتواند حق مظلوم را از ظالم بستاند و یا عدالت را برقرار نماید، و در غیر این صورت قدرت و حکومت را به راحتی به قدرت طلبان وا می نهاد.
عظمت و شکوه مراسم تشییع آن بزرگوار نشان داد که تبلیغات گسترده و مستمر علیه ایشان در بیست سال گذشته نه تنها بی اثر بوده است بلکه محبوبیت ایشان را در بین مردم آشکار نمود و همین امر باعث شد که بدخواهان مانع برگزاری مراسم ترحیم او شوند و به ناچار سال گذشته مجلس ترحیم چهلم در محلّ محدود دفتر برگزار گردید.
این مراسم محدود را نیز تحمل نکردند و بعد از مراسم چهلم آن مرحوم با اینکه در کمال آرامش برگزار شد، برخی از شرکت کنندگان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و برخی نیز دستگیر شدند که بعضی از آن عزیزان تا چند ماه در بازداشت بودند.
دفتر معظم له نیز شش ماه قبل در حضور نیروهای امنیتی و انتظامی، پس از هجوم وحشیانۀ لباس شخصی های حکومتی، با حکم دادگاه ویژۀ روحانیت و پس از غارت اموال و وجوه مربوط به شهریۀ طلاب، مسدود و پلمب گردید؛ در صورتی که بنا بر وجوب یا جواز بقای بر تقلید میّت و به دلیل اجازات مراجع معظم تقلید جهت ادامۀ کار دفتر، اعمال مذکور غیر قانونی و خلاف شرع بوده و به هیچ وجه قابل توجیه نیست، این در حالی است که دفاتر بسیاری از مراجع تقلید فقید پس از گذشت سالها از رحلت آنان هنوز دایر می باشد.
قابل ذکر است که شهر مقدس قم همواره به عنوان پایگاه و حرمی امن برای سران نهضتها و آزادیخواهان بوده است؛ چنانچه در نهضت مشروطه علمای تهران، در قم تحصن کردند تا هیچ قدرتی نتواند متعرّض آنان شود؛ حتی در رژیم گذشته بیوت مراجع تقلید تا حدودی دارای حریم بود و خانواده های زندانیان سیاسی به آن پناه می بردند؛ اما متاسفانه در دوره ای که به نام جمهوری اسلامی حکومت می شود دیگر حریم امنی نیست تا آنجا که برای برگزاری مجلس ترحیم مرجع تقلیدی که خود از بنیانگذاران این نظام بوده است امنیتی وجود ندارد.
بیت آیت الله العظمی منتظری با تقدیر و تشکر از تمامی عزیزان و انسانهای آزاده ای که برای تجدید عهد و با اشتیاق خواهان شرکت در مراسم سالگرد آن عزیز سفر کرده می باشند به اطلاع می رساند: با عرض معذرت به دلیل در اختیار نداشتن مکان مناسب جهت برگزاری مراسم و به منظور جلوگیری از تکرار حوادث سال گذشته و دستگیری ها و ضرب و شتم ها، از برگزاری مراسم سالگرد خودداری نموده و سوگمندانه و با قلبی داغدار و محزون شکایت به درگاه احدیّت می بریم. به امید بهروزی ملت ایران و آزادی زندانیان بی گناه که ماهها و سالهاست در بند خودکامگان اسیرند.
« و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون »
1389/9/12
بیت حضرت آیت الله العظمی منتظری (رضوان الله تعالی علیه)
جرس: بیت حضرت آیت الله العظمی منتظری در سالگرد ارتحال معظم له اطلاعیه ای منتشر کرد و ضمن تقدیر و تشکر از تمامی عزیزان و انسانهای آزاده ای که برای تجدید عهد و با اشتیاق خواهان شرکت در مراسم سالگرد آن عزیز سفر کرده می باشند، اعلام کرد:" با عرض معذرت به دلیل در اختیار نداشتن مکان مناسب جهت برگزاری مراسم و به منظور جلوگیری از تکرار حوادث سال گذشته و دستگیری ها و ضرب و شتم ها، از برگزاری مراسم سالگرد خودداری نموده و سوگمندانه و با قلبی داغدار و محزون شکایت به درگاه احدیّت می بریم. "
در این اطلاعیه آمده است:"متاسفانه در دوره ای که به نام جمهوری اسلامی حکومت می شود دیگر حریم امنی نیست تا آنجا که برای برگزاری مجلس ترحیم مرجع تقلیدی که خود از بنیانگذاران این نظام بوده است امنیتی وجود ندارد."
متن کامل این اطلاعیه که در وبسایت دفتر آیت الله منتظری آمده بشرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین و رحمة الله و برکاته
ماه محرّم یادآور قیام امام حسین (ع) بر ضدّ خودکامگی است که به فرمودۀ حضرتش برای طلب اصلاح در امّت جدّش حضرت محمّد (ص) قیام نمود.
و اینک سوّم ماه محرّم سالروز ارتحال حضرت آیت الله العظمی منتظری فرا می رسد. مردی که مصداق بارز «انما الحیاة عقیدة و جهاد» بود و این کلام مولایش امام حسین (ع) را در طول حیات پر برکتش جامۀ عمل پوشانید. او بر خلاف عقیده اش سخن نگفت و عمل نکرد، و قدرت را جز در تقرّب به خدای واحد و وسیله ای برای احقاق حق و ابطال باطل باور نداشت و هیچگاه حقیقت را فدای مصلحت نکرد؛ و به راستی که موحّد و یکتا پرست بود. او مقام و قدرت را تا آنجا می خواست که بتواند حق مظلوم را از ظالم بستاند و یا عدالت را برقرار نماید، و در غیر این صورت قدرت و حکومت را به راحتی به قدرت طلبان وا می نهاد.
عظمت و شکوه مراسم تشییع آن بزرگوار نشان داد که تبلیغات گسترده و مستمر علیه ایشان در بیست سال گذشته نه تنها بی اثر بوده است بلکه محبوبیت ایشان را در بین مردم آشکار نمود و همین امر باعث شد که بدخواهان مانع برگزاری مراسم ترحیم او شوند و به ناچار سال گذشته مجلس ترحیم چهلم در محلّ محدود دفتر برگزار گردید.
این مراسم محدود را نیز تحمل نکردند و بعد از مراسم چهلم آن مرحوم با اینکه در کمال آرامش برگزار شد، برخی از شرکت کنندگان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و برخی نیز دستگیر شدند که بعضی از آن عزیزان تا چند ماه در بازداشت بودند.
دفتر معظم له نیز شش ماه قبل در حضور نیروهای امنیتی و انتظامی، پس از هجوم وحشیانۀ لباس شخصی های حکومتی، با حکم دادگاه ویژۀ روحانیت و پس از غارت اموال و وجوه مربوط به شهریۀ طلاب، مسدود و پلمب گردید؛ در صورتی که بنا بر وجوب یا جواز بقای بر تقلید میّت و به دلیل اجازات مراجع معظم تقلید جهت ادامۀ کار دفتر، اعمال مذکور غیر قانونی و خلاف شرع بوده و به هیچ وجه قابل توجیه نیست، این در حالی است که دفاتر بسیاری از مراجع تقلید فقید پس از گذشت سالها از رحلت آنان هنوز دایر می باشد.
قابل ذکر است که شهر مقدس قم همواره به عنوان پایگاه و حرمی امن برای سران نهضتها و آزادیخواهان بوده است؛ چنانچه در نهضت مشروطه علمای تهران، در قم تحصن کردند تا هیچ قدرتی نتواند متعرّض آنان شود؛ حتی در رژیم گذشته بیوت مراجع تقلید تا حدودی دارای حریم بود و خانواده های زندانیان سیاسی به آن پناه می بردند؛ اما متاسفانه در دوره ای که به نام جمهوری اسلامی حکومت می شود دیگر حریم امنی نیست تا آنجا که برای برگزاری مجلس ترحیم مرجع تقلیدی که خود از بنیانگذاران این نظام بوده است امنیتی وجود ندارد.
بیت آیت الله العظمی منتظری با تقدیر و تشکر از تمامی عزیزان و انسانهای آزاده ای که برای تجدید عهد و با اشتیاق خواهان شرکت در مراسم سالگرد آن عزیز سفر کرده می باشند به اطلاع می رساند: با عرض معذرت به دلیل در اختیار نداشتن مکان مناسب جهت برگزاری مراسم و به منظور جلوگیری از تکرار حوادث سال گذشته و دستگیری ها و ضرب و شتم ها، از برگزاری مراسم سالگرد خودداری نموده و سوگمندانه و با قلبی داغدار و محزون شکایت به درگاه احدیّت می بریم. به امید بهروزی ملت ایران و آزادی زندانیان بی گناه که ماهها و سالهاست در بند خودکامگان اسیرند.
« و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون »
1389/9/12
بیت حضرت آیت الله العظمی منتظری (رضوان الله تعالی علیه)
بازداشت ما خلاف قانون و در چارچوب تسویه حسابهای سیاسی است
نامه 16 تن از زندانیان سیاسی به هاشمی رفسنجانی
جرس: جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که ماههاست در زندان اوین، رجایی شهر، اهواز و بهبهان محبوس اند، در نامه ای خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ضمن شرح بخشی از آنچه در دوران بازجویی ها بر آنها رفته است، نوشته اند که «ما محکومان سیاسی دادگاه های انقلاب که عاری از ارتکاب هرگونه جرمی اعم از عادی یا سیاسی هستیم معتقدیم که صدور احکام سنگین حبس و محرومیت از حقوق اجتماعی برای ما در روندی کاملا خلاف قانون و در چارچوب تسویه حسابهای سیاسی صورت گرفته و بخشی از برنامه سیاسی، امنیتی جریان حاکم برای حذف کامل رقیبان سیاسی خود است.»
به گزارش کلمه، متن کامل نامه جمعی از زندانیان سیاسی اوین، رجایی شهر، اهواز و بهبهان به این شهر است.
حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی
ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام
باسلام
جنابعالی که از چهره های برجسته در میان مبارزان و فعالان سیاسی طی سالهای منتهی به انقلاب شکوهمند مردم ایران علیه استبداد برآمده از کودتای رژیم ستمشاهی هستید و طعم تلخ محاکمه در بیدادگاه های نظامی بدون بهره مندی از حقوق دادرسی عادلانه و منصفانه، اعمال شکنجه های روحی و جسمی و نیز سالها حبس و محرومیت از حقوق اولیه شهروندی را چشیده اید به این نکته واقفید که در بند کشیدن منتقدان و مخالفان سیاسی با برچسب هایی چون اقدام علیه امنیت ملی، آشکارا نشانه حاکمیت استبداد، نفی ارزشهای دموکراسی و نفی حاکمیت قانون در همه جامعه است.
اینک سه دهه پس از ورود عنوان ” جرم سیاسی ” به مهمترین سند حقوقی – سیاسی جمهوری اسلامی ایران ، یعنی قانون اساسی، تعدادی از فعالان سیاسی و مدنی که خود را نه معارضان بلکه مصلحان جمهوری اسلامی می دانند با آرمانها و سوابق پر افتخار در پیشگاه باریتعالی که بارها مورد تایید ملت شریف ایران قرار گرفته است، به همان وضعیتی گرفتار آمده اند که شما و دیگر مبارزان انقلاب اسلامی در مقام سرنگونی رژیم شاهنشاهی تجربه کرده اید .
امروز هیچ نشانی از ارزشهای انقلاب و قانون اساسی منبعث از آن در شیوه برخورد با این فعالان سیاسی وجود ندارد. تهمت های دروغین اغتشاش گری، اخلال درنظم عمومی و امنیت ملی و ارتباط با بیگانه سکه رایج در دستگاه قضاشده است. سایه سنگین سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی نشانی از عدالت و استقلال قضایی و قانونمداری در فرایند دستگیریها، بازجویی ها و محاکمات این فعالان سیاسی باقی نگذاشته است . نصیحت الملوک جرم امنیتی تعریف شده و راه بر یکه تازی اصحاب الملوک گشوده است.
اینک با توجه به بحث جرم سیاسی در جامعه به ویژه از سوی عالی ترین مقامات قضایی و نیز ضرورت دقیقی جرم سیاسی و فرایند رسیدگی به اتهامات سیاسی، ما امضاء کنندگان این نامه یه عنوان برخی از قربانیان در بند قانون گریزی و قانون ستیزی ماموران امنیتی و مسئولان قضایی ضمن تشریح بیشتر شرایط حاکم بر این پدیده تقاضا داریم این موضوع به صورت جدی در دستور کار مجمع مصلحت نظام قرار گیرد.
۱- وضعیت زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در حالی کاملا قابل مقایسه با وضعیت زندانیان سیاسی در زندان های رژیم شاه شده است که هیچ شباهتی میان فعالیت های این زندانیان و زندانیان پیش از انقلاب اسلامی وجود ندارد. اگر شما و یاران مبارزتان در معرض اتهام براندازی بوده اید تمامی زندانیان سیاسی حوادث پس ار انتخابات در زمره دلسوزان جامعه و مصلحان پایبند به قانون اساسی هستند که حداکثر جرم آنان انتقاد به عملکرد دولت و برخی ار نهادهای دیگر بوده است که این وضع موجبات ظلمی مضاعف را فراهم آورده است.
۲- در حالی که شما و هم رزمانتان در چارچوب اتهام براندازی تحت فشار و زندان و شکنجه قرار گرفته اید تا حقایق مرتبط با مبارزانتان علیه رژیم را فاش کنید، زندانیان سیاسی در دوره کنونی تحت فشار و ارعاب و شکنجه قرار گرفته اند تا به جای گفتن حقیقت به مطالب دروغین مورد نظر بازجویان اعتراف کنند. در تشکیل پرونده ها طی فرایند رسیدگی در دادگاه انقلاب نه تنها از رعایت قوانین و حقوق دادرسی اثری نبوده بلکه پرونده ها غالبا بر اساس نظر و خواست مامورین امنیتی شکل می گیرد. در مواردی متهمان وادار به اعتراف به گناه ناکرده شده اند و این اعتراف پایه اعمال فشار علیه آنان حتی برای اعتراف علیه دیگر متهمان شده است. مامورین امنیتی از هیچ روش ناشایستی برای گرفتن اقرار کذب به نفع سناریوی تخیلی خود پرهیز نکرده اند، به درون زندگی خصوصی همه متهمان و خویشاوندان و مرتبطین آنان سرکشیده اند، حریم های شرعی و اخلاقی را شکسته اند و در صورت یافتن هر بهانه و نقطه ضعف شخصی و غیر مرتبط با پرونده از آن برای تطمیع متهمان و وادار کردن آنها به اعتراف بهره جسته اند.در عین حال سرنوشت آنان که مقاومت کرده و تن به این خواسته غیر قانونی بازجویان نداده اند نیز تفاوتی نکرده است. رابطه ای میان احکام صادره در دادگاه ها و محتوای پرونده ها وجود ندارد. احکام صادره، میزان و نوع مجازات ها ظاهرا توسط ماموران امنیتی بر اساس باورها و علایق خودشان تنظیم و به قضات دادگاه های انقلاب ابلاغ شده است. مطالعه احکام عجیب و غریب صادره توسط این دادگاه ها و انطباق آنها با محتوای پرونده ها به خوبی نشان دهنده « سوء استفاده از قانون » توسط مجریان امر با هدف حذف رقیبان سیاسی است.
۳- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان منشور سیاسی انقلاب و چکیده آرمانهای ملی با تاکید و حساسیت ویژه ای از ابتدای تنظیم اولین پیش نویس تا تایید و تصویب متن نهایی علاوه برذکر اصول یک دادرسی منصفانه به عنوان حقی بنیادین برای تک تک افراد ملت ، جداگانه نیز اصل تفکیک جرم سیاسی از جرایم عادی را بیان داشته و با نگاه به تجربیات تلخ دوران استبداد شاهی آیین خاص رسیدگی به جرایم سیاسی از جمله محاکمه علنی و قضاوت افکار عمومی از طریق هیئت منصفه در روند دادرسی را دراصل ۱۶۸ قانون اساسی گنجانده است. بی تردید اجرای این اصل قانون اساسی می تواند فضای رسیدگی به پرونده متهمان را به طور کامل تغییر داده و راه اعمال رویه های خودسرانه و ظالمانه را تاحد زیادی مسدود کند.
تاریخ مبارزات آزادی خواهانه ملت ایران که از ابتدا با شعار ضرورت پاسخگوبودن حکومت و لزوم پذیرش حاکمیت قانون سامان یافته بود به روشنی حکایت از آن دارد که عدم تحمل منتقدان و رقیبان سیاسی و سرکوب هرگونه عقیده و مشی متفاوت با توسل به امنیتی جلوه دادن مطالبات و فعالیتهای سیاسی و عدم پذیرش حقوق دگر اندیشان و رقیبان از جمله به رسمیت نشناختن پدیده «جرم سیاسی» در نظام حقوقی ما هیچ نسبتی با مبانی و آرمانهای انقلاب و قانون اساسی ندارد.
۴- یکی از مصادیق صریح و روشن حقوق شهروندان و سوء استفاده ازقانون انتساب جرم موضوع ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی تحت عنوان «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به بخش عمده ای به متهمان حوادث پس از انتخابات است . نگاهی به مفاد این ماده به خوبی نشان می دهد که تا چه حد چنین انتساباتی فاقد مبنا و در تعارض آشکار با اصول بدیهی و اولیه حقوق کیفری است زیرا اولا این ماده در مقام بیان یک عنوان مجرمانه استثنایی بوده و لذا مستلزم تقسیر مضیق است چرا که مقدمات جرم را نیز جرم انگاشته است. همچنین یکی از عناصر اصلی و قطعی تحقق جرم مندرج در این ماده «تبانی» و «اقدامات پنهانی» است حال انکه محکومان به این اتهام غالبا از روزنامه نگاران( که همه فعالیت شان علنی بوده )و یا فعالان احزاب رسمی و قانونی کشوربوده اند که تمامی جلسات و اقدامات آنان بر اساس تجویز صریح قانون و پروانه فعالیت آنان انجام می گیرد و قانون احزاب نیز عنداللزوم با ترتیبات خاص خود ناظر بر فعالیتهای آنان است و جالب توجه آنکه در بسیاری از پرونده ها و آرای صادره مستند چنین جرمی که رکن آن تبانی و پنهان کاری است ، بیانیه ها و اظهارات علنی منتشره توسط افراد و گروههای سیاسی است که ذات آن انتشار علنی است .
ثانیا قسمت اخیر این ماده تصریح می کند که : «… در صورتی که عنوان محارب بر آن صادق نباشد …» این عبارت در مقام تفسیر حکایت از آن دارد که جرم را باید در چارچوب مبحث محاربه و به عبارت دقیق ترشامل اقدامات مادون محاربه و یا مربوط به اقدامات دسته جمعی تبهکاران حرفه ای دانست .
ثالثا در بسیاری موارد حتی به رکن دیگر این جرم یعنی« اجتماع» نیز توجهی نشده است . به شکلی که یک متهم انفرادا به جرم اجتماع و تبانی محکوم شده است .
بنابراین ملاحظه می فرمایید که چگونه استدلالی به غایت بی اساس و نامرتبط دست مایه صدور احکام متعدد حبس از ۲ تا ۷ سال (و اکثرا اشد مجازات) شده است.
ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام
ما محکومان سیاسی دادگاه های انقلاب که عاری از ارتکاب هرگونه جرمی اعم از عادی یا سیاسی هستیم معتقدیم که صدور احکام سنگین حبس و محرومیت از حقوق اجتماعی برای ما در روندی کاملا خلاف قانون، در چارچوب تسویه حسابهای سیاسی صورت گرفته و بخشی از برنامه سیاسی – امنیتی جریان حاکم برای حذف کامل رقیبان سیاسی خود است. در عین حال معتقدیم فقدان قانون تعریف کننده جرم سیاسی وچگونگی رسیدگی به آن و تعطیلی سی ساله اصل ۱۶۸ قانون اساسی کمک مؤثری به این قانون شکنی ها کرده است. لذا با توجه به اینکه مصوبه دوره ششم مجلس شورای اسلامی در خصوص «جرم سیاسی» پس از طی مراحل قانونی در اختیار مجمع تشخیص مصلحت قرار دارد و همچنین با توجه به اصل ۱۱۰ قانون اساسی که حل معضلات نظام را در صلاحیت آن مجمع می داند تقاضا داریم، تعیین تکلیف نهایی این معضل در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گیرد.
آبان ۱۳۸۹
رونوشت:
۱- آیت الله صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه
۲- آقای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی
امضاء کنندگان:
محسن امین زاده
بهمن احمدی امویی
حسن اسدی زید آبادی
مصطفی تاج زاده
علی جمالی
مجید دری
محمد داوری
داوود سلیمانی
عیسی سحرخیز
عباس کاکایی
محمد رضا مقیسه
علی ملیحی
عبدالله مومنی
محسن میر دامادی
محمد نوری زاد
سید ضیاء نبوی
پی نویس :این بیانیه اواخر آبان ماه برای انتشار به بیرون از زندان ارسال شده است. از فاصله ارسال تا انتشار این نامه، یکی از امضا کنندگان این نامه از زندان آزاد شده است.
جرس: جمعی از زندانیان حوادث پس از انتخابات که ماههاست در زندان اوین، رجایی شهر، اهواز و بهبهان محبوس اند، در نامه ای خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ضمن شرح بخشی از آنچه در دوران بازجویی ها بر آنها رفته است، نوشته اند که «ما محکومان سیاسی دادگاه های انقلاب که عاری از ارتکاب هرگونه جرمی اعم از عادی یا سیاسی هستیم معتقدیم که صدور احکام سنگین حبس و محرومیت از حقوق اجتماعی برای ما در روندی کاملا خلاف قانون و در چارچوب تسویه حسابهای سیاسی صورت گرفته و بخشی از برنامه سیاسی، امنیتی جریان حاکم برای حذف کامل رقیبان سیاسی خود است.»
به گزارش کلمه، متن کامل نامه جمعی از زندانیان سیاسی اوین، رجایی شهر، اهواز و بهبهان به این شهر است.
حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی
ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام
باسلام
جنابعالی که از چهره های برجسته در میان مبارزان و فعالان سیاسی طی سالهای منتهی به انقلاب شکوهمند مردم ایران علیه استبداد برآمده از کودتای رژیم ستمشاهی هستید و طعم تلخ محاکمه در بیدادگاه های نظامی بدون بهره مندی از حقوق دادرسی عادلانه و منصفانه، اعمال شکنجه های روحی و جسمی و نیز سالها حبس و محرومیت از حقوق اولیه شهروندی را چشیده اید به این نکته واقفید که در بند کشیدن منتقدان و مخالفان سیاسی با برچسب هایی چون اقدام علیه امنیت ملی، آشکارا نشانه حاکمیت استبداد، نفی ارزشهای دموکراسی و نفی حاکمیت قانون در همه جامعه است.
اینک سه دهه پس از ورود عنوان ” جرم سیاسی ” به مهمترین سند حقوقی – سیاسی جمهوری اسلامی ایران ، یعنی قانون اساسی، تعدادی از فعالان سیاسی و مدنی که خود را نه معارضان بلکه مصلحان جمهوری اسلامی می دانند با آرمانها و سوابق پر افتخار در پیشگاه باریتعالی که بارها مورد تایید ملت شریف ایران قرار گرفته است، به همان وضعیتی گرفتار آمده اند که شما و دیگر مبارزان انقلاب اسلامی در مقام سرنگونی رژیم شاهنشاهی تجربه کرده اید .
امروز هیچ نشانی از ارزشهای انقلاب و قانون اساسی منبعث از آن در شیوه برخورد با این فعالان سیاسی وجود ندارد. تهمت های دروغین اغتشاش گری، اخلال درنظم عمومی و امنیت ملی و ارتباط با بیگانه سکه رایج در دستگاه قضاشده است. سایه سنگین سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی نشانی از عدالت و استقلال قضایی و قانونمداری در فرایند دستگیریها، بازجویی ها و محاکمات این فعالان سیاسی باقی نگذاشته است . نصیحت الملوک جرم امنیتی تعریف شده و راه بر یکه تازی اصحاب الملوک گشوده است.
اینک با توجه به بحث جرم سیاسی در جامعه به ویژه از سوی عالی ترین مقامات قضایی و نیز ضرورت دقیقی جرم سیاسی و فرایند رسیدگی به اتهامات سیاسی، ما امضاء کنندگان این نامه یه عنوان برخی از قربانیان در بند قانون گریزی و قانون ستیزی ماموران امنیتی و مسئولان قضایی ضمن تشریح بیشتر شرایط حاکم بر این پدیده تقاضا داریم این موضوع به صورت جدی در دستور کار مجمع مصلحت نظام قرار گیرد.
۱- وضعیت زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در حالی کاملا قابل مقایسه با وضعیت زندانیان سیاسی در زندان های رژیم شاه شده است که هیچ شباهتی میان فعالیت های این زندانیان و زندانیان پیش از انقلاب اسلامی وجود ندارد. اگر شما و یاران مبارزتان در معرض اتهام براندازی بوده اید تمامی زندانیان سیاسی حوادث پس ار انتخابات در زمره دلسوزان جامعه و مصلحان پایبند به قانون اساسی هستند که حداکثر جرم آنان انتقاد به عملکرد دولت و برخی ار نهادهای دیگر بوده است که این وضع موجبات ظلمی مضاعف را فراهم آورده است.
۲- در حالی که شما و هم رزمانتان در چارچوب اتهام براندازی تحت فشار و زندان و شکنجه قرار گرفته اید تا حقایق مرتبط با مبارزانتان علیه رژیم را فاش کنید، زندانیان سیاسی در دوره کنونی تحت فشار و ارعاب و شکنجه قرار گرفته اند تا به جای گفتن حقیقت به مطالب دروغین مورد نظر بازجویان اعتراف کنند. در تشکیل پرونده ها طی فرایند رسیدگی در دادگاه انقلاب نه تنها از رعایت قوانین و حقوق دادرسی اثری نبوده بلکه پرونده ها غالبا بر اساس نظر و خواست مامورین امنیتی شکل می گیرد. در مواردی متهمان وادار به اعتراف به گناه ناکرده شده اند و این اعتراف پایه اعمال فشار علیه آنان حتی برای اعتراف علیه دیگر متهمان شده است. مامورین امنیتی از هیچ روش ناشایستی برای گرفتن اقرار کذب به نفع سناریوی تخیلی خود پرهیز نکرده اند، به درون زندگی خصوصی همه متهمان و خویشاوندان و مرتبطین آنان سرکشیده اند، حریم های شرعی و اخلاقی را شکسته اند و در صورت یافتن هر بهانه و نقطه ضعف شخصی و غیر مرتبط با پرونده از آن برای تطمیع متهمان و وادار کردن آنها به اعتراف بهره جسته اند.در عین حال سرنوشت آنان که مقاومت کرده و تن به این خواسته غیر قانونی بازجویان نداده اند نیز تفاوتی نکرده است. رابطه ای میان احکام صادره در دادگاه ها و محتوای پرونده ها وجود ندارد. احکام صادره، میزان و نوع مجازات ها ظاهرا توسط ماموران امنیتی بر اساس باورها و علایق خودشان تنظیم و به قضات دادگاه های انقلاب ابلاغ شده است. مطالعه احکام عجیب و غریب صادره توسط این دادگاه ها و انطباق آنها با محتوای پرونده ها به خوبی نشان دهنده « سوء استفاده از قانون » توسط مجریان امر با هدف حذف رقیبان سیاسی است.
۳- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان منشور سیاسی انقلاب و چکیده آرمانهای ملی با تاکید و حساسیت ویژه ای از ابتدای تنظیم اولین پیش نویس تا تایید و تصویب متن نهایی علاوه برذکر اصول یک دادرسی منصفانه به عنوان حقی بنیادین برای تک تک افراد ملت ، جداگانه نیز اصل تفکیک جرم سیاسی از جرایم عادی را بیان داشته و با نگاه به تجربیات تلخ دوران استبداد شاهی آیین خاص رسیدگی به جرایم سیاسی از جمله محاکمه علنی و قضاوت افکار عمومی از طریق هیئت منصفه در روند دادرسی را دراصل ۱۶۸ قانون اساسی گنجانده است. بی تردید اجرای این اصل قانون اساسی می تواند فضای رسیدگی به پرونده متهمان را به طور کامل تغییر داده و راه اعمال رویه های خودسرانه و ظالمانه را تاحد زیادی مسدود کند.
تاریخ مبارزات آزادی خواهانه ملت ایران که از ابتدا با شعار ضرورت پاسخگوبودن حکومت و لزوم پذیرش حاکمیت قانون سامان یافته بود به روشنی حکایت از آن دارد که عدم تحمل منتقدان و رقیبان سیاسی و سرکوب هرگونه عقیده و مشی متفاوت با توسل به امنیتی جلوه دادن مطالبات و فعالیتهای سیاسی و عدم پذیرش حقوق دگر اندیشان و رقیبان از جمله به رسمیت نشناختن پدیده «جرم سیاسی» در نظام حقوقی ما هیچ نسبتی با مبانی و آرمانهای انقلاب و قانون اساسی ندارد.
۴- یکی از مصادیق صریح و روشن حقوق شهروندان و سوء استفاده ازقانون انتساب جرم موضوع ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی تحت عنوان «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به بخش عمده ای به متهمان حوادث پس از انتخابات است . نگاهی به مفاد این ماده به خوبی نشان می دهد که تا چه حد چنین انتساباتی فاقد مبنا و در تعارض آشکار با اصول بدیهی و اولیه حقوق کیفری است زیرا اولا این ماده در مقام بیان یک عنوان مجرمانه استثنایی بوده و لذا مستلزم تقسیر مضیق است چرا که مقدمات جرم را نیز جرم انگاشته است. همچنین یکی از عناصر اصلی و قطعی تحقق جرم مندرج در این ماده «تبانی» و «اقدامات پنهانی» است حال انکه محکومان به این اتهام غالبا از روزنامه نگاران( که همه فعالیت شان علنی بوده )و یا فعالان احزاب رسمی و قانونی کشوربوده اند که تمامی جلسات و اقدامات آنان بر اساس تجویز صریح قانون و پروانه فعالیت آنان انجام می گیرد و قانون احزاب نیز عنداللزوم با ترتیبات خاص خود ناظر بر فعالیتهای آنان است و جالب توجه آنکه در بسیاری از پرونده ها و آرای صادره مستند چنین جرمی که رکن آن تبانی و پنهان کاری است ، بیانیه ها و اظهارات علنی منتشره توسط افراد و گروههای سیاسی است که ذات آن انتشار علنی است .
ثانیا قسمت اخیر این ماده تصریح می کند که : «… در صورتی که عنوان محارب بر آن صادق نباشد …» این عبارت در مقام تفسیر حکایت از آن دارد که جرم را باید در چارچوب مبحث محاربه و به عبارت دقیق ترشامل اقدامات مادون محاربه و یا مربوط به اقدامات دسته جمعی تبهکاران حرفه ای دانست .
ثالثا در بسیاری موارد حتی به رکن دیگر این جرم یعنی« اجتماع» نیز توجهی نشده است . به شکلی که یک متهم انفرادا به جرم اجتماع و تبانی محکوم شده است .
بنابراین ملاحظه می فرمایید که چگونه استدلالی به غایت بی اساس و نامرتبط دست مایه صدور احکام متعدد حبس از ۲ تا ۷ سال (و اکثرا اشد مجازات) شده است.
ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام
ما محکومان سیاسی دادگاه های انقلاب که عاری از ارتکاب هرگونه جرمی اعم از عادی یا سیاسی هستیم معتقدیم که صدور احکام سنگین حبس و محرومیت از حقوق اجتماعی برای ما در روندی کاملا خلاف قانون، در چارچوب تسویه حسابهای سیاسی صورت گرفته و بخشی از برنامه سیاسی – امنیتی جریان حاکم برای حذف کامل رقیبان سیاسی خود است. در عین حال معتقدیم فقدان قانون تعریف کننده جرم سیاسی وچگونگی رسیدگی به آن و تعطیلی سی ساله اصل ۱۶۸ قانون اساسی کمک مؤثری به این قانون شکنی ها کرده است. لذا با توجه به اینکه مصوبه دوره ششم مجلس شورای اسلامی در خصوص «جرم سیاسی» پس از طی مراحل قانونی در اختیار مجمع تشخیص مصلحت قرار دارد و همچنین با توجه به اصل ۱۱۰ قانون اساسی که حل معضلات نظام را در صلاحیت آن مجمع می داند تقاضا داریم، تعیین تکلیف نهایی این معضل در دستور کار مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گیرد.
آبان ۱۳۸۹
رونوشت:
۱- آیت الله صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه
۲- آقای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی
امضاء کنندگان:
محسن امین زاده
بهمن احمدی امویی
حسن اسدی زید آبادی
مصطفی تاج زاده
علی جمالی
مجید دری
محمد داوری
داوود سلیمانی
عیسی سحرخیز
عباس کاکایی
محمد رضا مقیسه
علی ملیحی
عبدالله مومنی
محسن میر دامادی
محمد نوری زاد
سید ضیاء نبوی
پی نویس :این بیانیه اواخر آبان ماه برای انتشار به بیرون از زندان ارسال شده است. از فاصله ارسال تا انتشار این نامه، یکی از امضا کنندگان این نامه از زندان آزاد شده است.
پخش پوستر “یاران در بند” دانشگاه علامه در آستانه ۱۶ آذر
جرس: همزمان با دانشگاه تهران، دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی نیز، در آستانه فرا رسیدن ۱۶ آذر و روز دانشجو، اقدام به توزیع پوستری با مضمون "یاران در بند این دانشگاه مهديه گلرو، مجيد دری و آرش صادقی" در دانشکده ادبیات کردند.
به گزارش دانشجو نیوز، در روزهای اخیر دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی با پخش تراکت هایی که تصویر سه دانشجوی در بند این دانشگاه بر روی آنها نقش بسته به استقبال روز دانشجو رفته اند. فعالیت ها در دانشگاههای کشور در آستانه ۱۶ آذر و طی روز های اخیر در حالی افزایش می یابد که تقریبا در تمام دانشگاه های بزرگ فضایی امنیتی حاکم است.
در روزهای اخیر تراکت های دعوت به تجمع اعتراضی روز ١٦ آذر به صورت گسترده ای در سطح دانشگاه تهران توزیع شده بود و فعالان دانشجویی، با نصب پوسترهایی از مجید توکلی در تابلوهای اعلانات عمومی دانشگاه و نیز پخش تراکت های اعتراضی، دانشجویان را به اعتراض سراسری در روز ١٦ آذر دعوت کرده اند.
پخش پوسترها و تراکت ها در حالی صورت می گیرد که در روزهای اخیر فضای امنیتی شدیدی بر دانشگاه تهران حاکم شده است.
پیش از این دانشجویان دانشگاه های تهران، علامه، علم و صنعت، پلی تکنیک، فردوسی مشهد، خواجه نصیر، بین المللی قزوین، شهرکرد، تربیت معلم، شهرکرد، تبریز، آزاد تهران مرکز، شرق، علوم تحقیقات و … با انجام فعالیت های همچون توزیع عکس دانشجویان زندانی، فراخوان تجمع و اعتصاب برای بزرگداشت روز دانشجو و همچین در برخی از دانشگاه ها پخش نشریات تک صفحه ای مانند "دانشجو" ، "کلمه" و "اعتماد ملی" به استقبال روز دانشجو رفته و در برخی از دانشگاه ها نیز دانشجویان اقدام به دیوار نویسی کرده اند.
گفتنی است انجمن های اسلامی دانشگاههای امیرکبیر و خواجه نصیر، با صدور بیانیه هایی، دانشجویان سراسر کشور را به پاسداشت روز دانشجو فراخوانده اند.
به گزارش دانشجو نیوز، در روزهای اخیر دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی با پخش تراکت هایی که تصویر سه دانشجوی در بند این دانشگاه بر روی آنها نقش بسته به استقبال روز دانشجو رفته اند. فعالیت ها در دانشگاههای کشور در آستانه ۱۶ آذر و طی روز های اخیر در حالی افزایش می یابد که تقریبا در تمام دانشگاه های بزرگ فضایی امنیتی حاکم است.
در روزهای اخیر تراکت های دعوت به تجمع اعتراضی روز ١٦ آذر به صورت گسترده ای در سطح دانشگاه تهران توزیع شده بود و فعالان دانشجویی، با نصب پوسترهایی از مجید توکلی در تابلوهای اعلانات عمومی دانشگاه و نیز پخش تراکت های اعتراضی، دانشجویان را به اعتراض سراسری در روز ١٦ آذر دعوت کرده اند.
پخش پوسترها و تراکت ها در حالی صورت می گیرد که در روزهای اخیر فضای امنیتی شدیدی بر دانشگاه تهران حاکم شده است.
پیش از این دانشجویان دانشگاه های تهران، علامه، علم و صنعت، پلی تکنیک، فردوسی مشهد، خواجه نصیر، بین المللی قزوین، شهرکرد، تربیت معلم، شهرکرد، تبریز، آزاد تهران مرکز، شرق، علوم تحقیقات و … با انجام فعالیت های همچون توزیع عکس دانشجویان زندانی، فراخوان تجمع و اعتصاب برای بزرگداشت روز دانشجو و همچین در برخی از دانشگاه ها پخش نشریات تک صفحه ای مانند "دانشجو" ، "کلمه" و "اعتماد ملی" به استقبال روز دانشجو رفته و در برخی از دانشگاه ها نیز دانشجویان اقدام به دیوار نویسی کرده اند.
گفتنی است انجمن های اسلامی دانشگاههای امیرکبیر و خواجه نصیر، با صدور بیانیه هایی، دانشجویان سراسر کشور را به پاسداشت روز دانشجو فراخوانده اند.
مطهری : احمدینژاد از دایره اصولگرایی خارج است/ اصول گرايان بايد دو فهرست جداگانه برای مجلس ارائه كنند
مطهری : احمدینژاد از دایره اصولگرایی خارج است/ اصول گرايان بايد دو فهرست جداگانه برای مجلس ارائه كنند
فرارو- یک اصولگرای منتقد دولت با بیان اینکه هم مدعیان تقلب در انتخابات و هم پایمال کنندگان حقوق مردم جزو مردودین حوداث پس از انتخابات ریاست جمهوری هستند، گفت: «آقای احمدینژاد و آقای مشایی با توجه به مواضعشان درباره مکتب ایران و مسایل فرهنگی از جمله مساله عفاف و حجاب از دایره اصولگرایی خارج شدهاند.»
علی مطهری در گفتوگو با خبرنگار «فرارو» درباره مباحث مطرح شده پیرامون ایده غربالگری در میان اصولگرایان كه ابتدا توسط آقای حسینیان مطرح شد و در ادامه آقای حدادعادل اظهاراتی درباره آن ایراد کرد، گفت: «البته سخنان آقاي دكتر حداد نشان مي داد كه اين ايده را قبول نكرده است.»
وی با طرح این پرسش که مردودین در فتنه اخیر چه کسانی هستند، اظهار کرد: «من معتقدم افرادی در بین اصولگرایان که فرضا از ادعاي تقلب در انتخابات و آشوبهای خیابانی حمایت کرده باشند، از مردودین محسوب میشوند. اما کسانی هم که به تخلفات طرف مقابل توجهی نکردند و توصیههای رهبری مبنی بر رسیدگی به فاجعه کوی دانشگاه، کهریزک و مجتمع سبحان را ناديده گرفتند و بلكه موانعي در برابر آن ايجاد كردند و در مقابل پایمال شدن حقوق مردم بی تقاوت بودند از مردودین اصولگرایان هستند.»
وی افزود: «همان طور كه دسته اول بايد از جمع اصولگرایان خارج شوند، دسته دوم هم بايد از این جریان کنار روند.»
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی کسانی را که مواضع هر دو دسته را محکوم کردند، سرافراز خواند و عنوان کرد: «تنها کسانی که هم مدعیان تقلب در انتخابات را محکوم کردند و ظلم آنها را ظلم بزرگتر دانستند و هم به نحوه مناظره ها اعتراض كردند و به محکومیت کسانی پرداختند که حقوق مردم را پایمال کرده و فجایعی مانند کوی دانشگاه و کهریزک را آفریدند، از این آزمون سرافراز بیرون آمدند و میتوانند همچنان تشکیل دهنده گروه اصولگرایان باشند.»
این اصولگرای منتقد دولت با بیان اینکه این افراد وحدت را صرفا برای انتخابات آتی مجلس نهم و به دست گرفتن ابتکار عمل میخواهند، گفت: «اساسا دخالت دولت در انتخابات مجلس کار غلطی است و امام خمینی هم تاکید داشتند که دولت در انتخابات مجلس دخالت نکند. من معتقدم اصول گرايان بايد دو فهرست جداگانه براي مجلس نهم ارائه كنند، يكی فهرست طرفداران آقايان احمدي نژاد و مشایی و گروه وابسته به دولت و ديگری فهرست اصول گرايان مستقل.»
وی طرح سخنان کلی را برای اصولگرا بودن ناکافی دانست و بیان کرد: «کلی گویی و طرح اظهاراتی نظیر اینکه ما همه پیرو امام و ولایت فقیه هستیم، تابع رهبری هستیم، قانون اساسی را قبول داریم و ... برای اصولگرا بودن کافی نیست.»
وی افزود: «تا این مسایل روشن نشود وحدتها و جلسات فقط برای برگزاری انتخابات به درد میخورد و پایدار نخواهد بود.»
فرارو- یک اصولگرای منتقد دولت با بیان اینکه هم مدعیان تقلب در انتخابات و هم پایمال کنندگان حقوق مردم جزو مردودین حوداث پس از انتخابات ریاست جمهوری هستند، گفت: «آقای احمدینژاد و آقای مشایی با توجه به مواضعشان درباره مکتب ایران و مسایل فرهنگی از جمله مساله عفاف و حجاب از دایره اصولگرایی خارج شدهاند.»
علی مطهری در گفتوگو با خبرنگار «فرارو» درباره مباحث مطرح شده پیرامون ایده غربالگری در میان اصولگرایان كه ابتدا توسط آقای حسینیان مطرح شد و در ادامه آقای حدادعادل اظهاراتی درباره آن ایراد کرد، گفت: «البته سخنان آقاي دكتر حداد نشان مي داد كه اين ايده را قبول نكرده است.»
وی با طرح این پرسش که مردودین در فتنه اخیر چه کسانی هستند، اظهار کرد: «من معتقدم افرادی در بین اصولگرایان که فرضا از ادعاي تقلب در انتخابات و آشوبهای خیابانی حمایت کرده باشند، از مردودین محسوب میشوند. اما کسانی هم که به تخلفات طرف مقابل توجهی نکردند و توصیههای رهبری مبنی بر رسیدگی به فاجعه کوی دانشگاه، کهریزک و مجتمع سبحان را ناديده گرفتند و بلكه موانعي در برابر آن ايجاد كردند و در مقابل پایمال شدن حقوق مردم بی تقاوت بودند از مردودین اصولگرایان هستند.»
وی افزود: «همان طور كه دسته اول بايد از جمع اصولگرایان خارج شوند، دسته دوم هم بايد از این جریان کنار روند.»
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی کسانی را که مواضع هر دو دسته را محکوم کردند، سرافراز خواند و عنوان کرد: «تنها کسانی که هم مدعیان تقلب در انتخابات را محکوم کردند و ظلم آنها را ظلم بزرگتر دانستند و هم به نحوه مناظره ها اعتراض كردند و به محکومیت کسانی پرداختند که حقوق مردم را پایمال کرده و فجایعی مانند کوی دانشگاه و کهریزک را آفریدند، از این آزمون سرافراز بیرون آمدند و میتوانند همچنان تشکیل دهنده گروه اصولگرایان باشند.»
این اصولگرای منتقد دولت با بیان اینکه این افراد وحدت را صرفا برای انتخابات آتی مجلس نهم و به دست گرفتن ابتکار عمل میخواهند، گفت: «اساسا دخالت دولت در انتخابات مجلس کار غلطی است و امام خمینی هم تاکید داشتند که دولت در انتخابات مجلس دخالت نکند. من معتقدم اصول گرايان بايد دو فهرست جداگانه براي مجلس نهم ارائه كنند، يكی فهرست طرفداران آقايان احمدي نژاد و مشایی و گروه وابسته به دولت و ديگری فهرست اصول گرايان مستقل.»
وی طرح سخنان کلی را برای اصولگرا بودن ناکافی دانست و بیان کرد: «کلی گویی و طرح اظهاراتی نظیر اینکه ما همه پیرو امام و ولایت فقیه هستیم، تابع رهبری هستیم، قانون اساسی را قبول داریم و ... برای اصولگرا بودن کافی نیست.»
وی افزود: «تا این مسایل روشن نشود وحدتها و جلسات فقط برای برگزاری انتخابات به درد میخورد و پایدار نخواهد بود.»
خطرجدی صدور حکم اعدام برای زندانی سیاسی زهرا بهرامی
خطرجدی صدور حکم اعدام برای زندانی سیاسی زهرا بهرامی
*بازجویان بهروز جاوید طهرانی را تهدید به حذف فیزیکی نمودند
خطرجدی صدور حکم اعدام برای زندانی سیاسی زهرا بهرامی
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" زندانی سیاسی زهرا بهرامی شهروند ایرانی –هلندی تبار قرار است روز یکشنبه 14 آذر ماه در شعبه 15 دادگاه انقلاب توسط صلواتی قاضی فرمایشی مورد محاکمه قرار گیرد.
خانم زهرا بهرامی پس از نزدیک به 1 سال بلاتکلیفی در زندان که بیش از 9 ماه آن را در بند 209 زندان اوین در بازداشت بسر برد.قرار است که روز یکشنبه 14 آذر ماه بر مبنای اتهامات زیر توسط صلواتی مورد محاکمه قرار گیرد ؛محاربه،عضو انجمن پادشاهی،تبلیغ علیه نظام،اقدام علیه امنیت و همچنین داشتن مواد مخدر در منزل می باشد.
بنابه گفتۀ خانواده اش به احتمال زیاد خانم بهرامی توسط صلواتی محکوم به اعدام خواهد شد.
خانم بهرامی اتهامات نسبت داده شده را رد می کند و به عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران و وکیل هلندی خود هم این موضوع را اعلام کرده است.
او در حال حاضر در بند متادون زندان اوین همراه با سایر زندانیان سیاسی زن در بازداشت بسر می برد.خانم بهرمی سال گذشت جهت دیدار با فرزندش به ایران مسافرت کرد و در اعتراضات گسترده مردم ایران در روز عاشور شرکت کرد که توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و ابتدا به زندان گوهردشت کرج و سپس به بند 209 زندان اوین منتقل شد. او در اثر شکنجه های جسمی و روحی وادار به اعترافات تلویزیونی علیه خود شد که از تلویزیون دولتی پخش گردید.
بازجویان بهروز جاوید طهرانی را تهدید به حذف فیزیکی نمودند
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" در پی افشای فیلم شکنجه های ضدبشری که سال گذشته در بند 1 زندان گوهردشت کرج روی داد و در آن اظهارات زندانیانی مانند بهرام تصویری ،محسن بیک وند،سامان محمدی در مورد تجاوز جنسی با باتون ، شکستن دست و پای زندانیان و سایر اعمال ضد بشری را تشریح می کردند. انعکاسی گسترده وموجی از خشم و نفرت در ایران و جهانیان برانگیخت. این مسئله باعث شد که یکی از شعبه های بازپرسی دادگاه انقلاب کرج را ناچار کند تا در مورد آن تحقیق نماید.
در این راستا روز پنجشنبه 11 آذرماه زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی یکی از شاهدان این جنایت برای تشریح مشاهدات خود به شعبۀ 14 بازپرسی دادگاه انقلاب ناحیۀ 3 کرج فراخوانده شد. زمانی که آقای جاوید تهرانی عازم بازپرسی دادگاه بود یکی از بازجویان وزارت اطلاعات با لحن تهدید آمیزی او را خطاب قرار داد و گفت:«جاوید حواست باشه توی دادگاه چه میگویی ،تو 11 ماه دیگر مهمان مایی و میتونه هر اتفاقی برایت بیفتد».
همچنین زمانی که او را به دادگاه منتقل می کردند 2 افسر پاسدار به نام های مهران آقایی و امیر مختاری سعی داشتند که به او پابند بزنند که با مخالفت شدید آقای جاوید طهرانی مواجه شد و ناچار به عقب نشینی شدند. این دو پاسدار سپس اقدام به تهیۀ گزارشی دروغین نمودند که در آن ذکر شده است که با آنها برخورد فیزیکی داشته است.
*بازجویان بهروز جاوید طهرانی را تهدید به حذف فیزیکی نمودند
خطرجدی صدور حکم اعدام برای زندانی سیاسی زهرا بهرامی
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" زندانی سیاسی زهرا بهرامی شهروند ایرانی –هلندی تبار قرار است روز یکشنبه 14 آذر ماه در شعبه 15 دادگاه انقلاب توسط صلواتی قاضی فرمایشی مورد محاکمه قرار گیرد.
خانم زهرا بهرامی پس از نزدیک به 1 سال بلاتکلیفی در زندان که بیش از 9 ماه آن را در بند 209 زندان اوین در بازداشت بسر برد.قرار است که روز یکشنبه 14 آذر ماه بر مبنای اتهامات زیر توسط صلواتی مورد محاکمه قرار گیرد ؛محاربه،عضو انجمن پادشاهی،تبلیغ علیه نظام،اقدام علیه امنیت و همچنین داشتن مواد مخدر در منزل می باشد.
بنابه گفتۀ خانواده اش به احتمال زیاد خانم بهرامی توسط صلواتی محکوم به اعدام خواهد شد.
خانم بهرامی اتهامات نسبت داده شده را رد می کند و به عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران و وکیل هلندی خود هم این موضوع را اعلام کرده است.
او در حال حاضر در بند متادون زندان اوین همراه با سایر زندانیان سیاسی زن در بازداشت بسر می برد.خانم بهرمی سال گذشت جهت دیدار با فرزندش به ایران مسافرت کرد و در اعتراضات گسترده مردم ایران در روز عاشور شرکت کرد که توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و ابتدا به زندان گوهردشت کرج و سپس به بند 209 زندان اوین منتقل شد. او در اثر شکنجه های جسمی و روحی وادار به اعترافات تلویزیونی علیه خود شد که از تلویزیون دولتی پخش گردید.
بازجویان بهروز جاوید طهرانی را تهدید به حذف فیزیکی نمودند
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" در پی افشای فیلم شکنجه های ضدبشری که سال گذشته در بند 1 زندان گوهردشت کرج روی داد و در آن اظهارات زندانیانی مانند بهرام تصویری ،محسن بیک وند،سامان محمدی در مورد تجاوز جنسی با باتون ، شکستن دست و پای زندانیان و سایر اعمال ضد بشری را تشریح می کردند. انعکاسی گسترده وموجی از خشم و نفرت در ایران و جهانیان برانگیخت. این مسئله باعث شد که یکی از شعبه های بازپرسی دادگاه انقلاب کرج را ناچار کند تا در مورد آن تحقیق نماید.
در این راستا روز پنجشنبه 11 آذرماه زندانی سیاسی بهروز جاوید طهرانی یکی از شاهدان این جنایت برای تشریح مشاهدات خود به شعبۀ 14 بازپرسی دادگاه انقلاب ناحیۀ 3 کرج فراخوانده شد. زمانی که آقای جاوید تهرانی عازم بازپرسی دادگاه بود یکی از بازجویان وزارت اطلاعات با لحن تهدید آمیزی او را خطاب قرار داد و گفت:«جاوید حواست باشه توی دادگاه چه میگویی ،تو 11 ماه دیگر مهمان مایی و میتونه هر اتفاقی برایت بیفتد».
همچنین زمانی که او را به دادگاه منتقل می کردند 2 افسر پاسدار به نام های مهران آقایی و امیر مختاری سعی داشتند که به او پابند بزنند که با مخالفت شدید آقای جاوید طهرانی مواجه شد و ناچار به عقب نشینی شدند. این دو پاسدار سپس اقدام به تهیۀ گزارشی دروغین نمودند که در آن ذکر شده است که با آنها برخورد فیزیکی داشته است.
حمله به دفتر انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه چمران اهواز
حمله به دفتر انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه چمران اهواز
صبح روز چهارشنبه مورخ ۱۰ اذر ۸۹ معاون و چند تن از ماموران حراست دانشگاه شهید چمران اهواز با شکستن قفل درب انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، به این دفتر وارد شده و اقدام به تفتیش و تخریب اموال آن کردند.
به گزارش دانشجونیوز، مامورین حراست پس از تفتیش فایل ها، کمد ها و کامپیوتر های انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی را تخریب کردند. ماموران حتی پوستر ها و روزنامه های چسبانده شده به دیوار را نیز پاره کردند. پس از این حمله به دفتر انجمن اسلامی، نیروهای حراست قفل های دفتر را تعویض کرده و از ورود دانشجویان به آن جلوگیری نموده اند.
گفتنی است نیروهای حراست دانشگاه تا کنون چندین بار قصد تخلیه و تصرف دفتر انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد را داشته اند اما هنوز مشخص نیست هدف از این هجوم ناگهانی در آستانه روز دانشجو چه بوده است.
صبح روز چهارشنبه مورخ ۱۰ اذر ۸۹ معاون و چند تن از ماموران حراست دانشگاه شهید چمران اهواز با شکستن قفل درب انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، به این دفتر وارد شده و اقدام به تفتیش و تخریب اموال آن کردند.
به گزارش دانشجونیوز، مامورین حراست پس از تفتیش فایل ها، کمد ها و کامپیوتر های انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی را تخریب کردند. ماموران حتی پوستر ها و روزنامه های چسبانده شده به دیوار را نیز پاره کردند. پس از این حمله به دفتر انجمن اسلامی، نیروهای حراست قفل های دفتر را تعویض کرده و از ورود دانشجویان به آن جلوگیری نموده اند.
گفتنی است نیروهای حراست دانشگاه تا کنون چندین بار قصد تخلیه و تصرف دفتر انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد را داشته اند اما هنوز مشخص نیست هدف از این هجوم ناگهانی در آستانه روز دانشجو چه بوده است.
14 ايرانی در تصادف دو اتوبوس در عراق کشته شدند
14 ايرانی در تصادف دو اتوبوس در عراق کشته شدند
به گزارش مهر ساعاتی پیش در تصادف چندین خودرو در شهر حله عراق که در بین آنها اتوبوس حامل زائران ایرانی نیز بوده، 17 نفر از جمله 4 ایرانی کشته شدند. ( راديو فردا به نقل از مسئولان عراقی از کشته شدن 14 ايرانی گزارش داده است.)
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این سانحه رانندگی در جاده اصلی منتهی به شهر حله در استان بابل عراق (100 کیلومتری جنوب بغداد) رخ داده که در پی آن بیش از 50 نفر نیز زخمی شدهاند.
"علی الشمری" از پزشکان بیمارستان حله در این باره اظهار داشت: این بیمارستان 17 جسد را تحویل گرفته است.
وی افزود: در پی این سانحه 53 نفر دیگر نیز مجروح شده اند که بیشتر آنان از اتباع ایران هستند. این پزشک عراقی حال برخی از مصدومان این سانحه رانندگی را وخیم توصیف کرد.
استان بابل در مرکز عراق و جنوب پایتخت این کشور قرار دارد.
به گزارش مهر ساعاتی پیش در تصادف چندین خودرو در شهر حله عراق که در بین آنها اتوبوس حامل زائران ایرانی نیز بوده، 17 نفر از جمله 4 ایرانی کشته شدند. ( راديو فردا به نقل از مسئولان عراقی از کشته شدن 14 ايرانی گزارش داده است.)
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این سانحه رانندگی در جاده اصلی منتهی به شهر حله در استان بابل عراق (100 کیلومتری جنوب بغداد) رخ داده که در پی آن بیش از 50 نفر نیز زخمی شدهاند.
"علی الشمری" از پزشکان بیمارستان حله در این باره اظهار داشت: این بیمارستان 17 جسد را تحویل گرفته است.
وی افزود: در پی این سانحه 53 نفر دیگر نیز مجروح شده اند که بیشتر آنان از اتباع ایران هستند. این پزشک عراقی حال برخی از مصدومان این سانحه رانندگی را وخیم توصیف کرد.
استان بابل در مرکز عراق و جنوب پایتخت این کشور قرار دارد.
احضار۵۰ دانشجوی دانشگاه علم و صنعت به کمیته انضباطی به دلیل شرکت در اردوی مختلط
احضار۵۰ دانشجوی دانشگاه علم و صنعت به کمیته انضباطی به دلیل شرکت در اردوی مختلط
کلمه : دستکم پنجاه دانشجوی دانشکده برق دانشگاه علم و صنعت به علت آنچه شرکت در اردوی مختلط با دیگر دانشجویان عنوان شده، به کمیته انضباطی احضار و به یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم شدهاند؛ محرومیتی که برای برخی دانشجویان به معنای بازماندن از ادامه تحصیل است.
به گزارش کلمه، کمیته انضباطی دانشگاه علم و صنعت در اقدامی بیسابقه و عجیب، ضمن احضار ۵۰ دانشجوی دانشکده برق، برای هر یک از آنها حکم یک ترم محرومیت از تحصیل صادر کرده است. بهانه این حکم، شرکت در اردوی مختلط اعلام شده است!
منابع دانشجویی در این باره گفتهاند که بعد از شرکت جمعی از دانشجویان دانشکده مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت ایران در اردوهای دانشجویی که بدون هماهنگی با دانشگاه صورت گرفته است، عکس های این اردوها توسط اعضای بسیج دانشجویی این دانشکده در اختیار «احمد چلداوی» رییس دانشکده قرار گرفته و با اصرار او و نیز «محمد سلیمانی» وزیر مخابرات دولت نهم برای برخورد با شرکت کنندگان در این اردوها، کمیته انضباطی دانشگاه در اقدامی بیسابقه، با همکاری حراست و بسیج و پس از شناسایی دانشجویان از روی تصاویر، تمامی آنها را بعد از احضار، طی احکامی به یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم کرده است.
این گزارش حاکی است، والدین بسیاری از این دانشجویان با مراجعه به کمیته انضباطی دانشگاه، ضمن اعتراض به این نحوه برخورد مسئولین دانشگاه، اعلام کردهاند که این برنامهها با هماهنگی خانوادهها بوده و ارتباطی به دانشگاه ندارد. اما مسئولان دانشگاه بر تصمیم خود برای برخورد با دانشجویان اصرار ورزیدهاند.
بر اساس این گزارش، تعدادی از این دانشجویان با توجه به اتمام دوره تحصیل خود در سال تحصیلی گذشته و قبول شدن در دوره کارشناسی ارشد، به علت صدور حکم محرومیت از تحصیل، با مشکلاتی بر سر راه ادامه تحصیلشان در مقطع بالاتر مواجه شدهاند. همچنین تعدادی از این دانشجویان که به عنوان دانشجوی ممتاز و بدون کنکور در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شده بودند، از این حق خود محروم شدهاند. بخشی از این دانشجویان نیز که در دانشگاه های دیگر در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شده و مشغول تحصیل هستند، با احکام اخیر از ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد باز میمانند.
لازم به ذکر است که احضار دانشجویان دانشکده برق دانشگاه علم و صنعت به کمیته انضباطی همچنان ادامه دارد و در چند روز اخیر هم تعدادی از دانشجویان این دانشکده به همین بهانه به کمیته انضباطی احضار شدهاند.
کلمه : دستکم پنجاه دانشجوی دانشکده برق دانشگاه علم و صنعت به علت آنچه شرکت در اردوی مختلط با دیگر دانشجویان عنوان شده، به کمیته انضباطی احضار و به یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم شدهاند؛ محرومیتی که برای برخی دانشجویان به معنای بازماندن از ادامه تحصیل است.
به گزارش کلمه، کمیته انضباطی دانشگاه علم و صنعت در اقدامی بیسابقه و عجیب، ضمن احضار ۵۰ دانشجوی دانشکده برق، برای هر یک از آنها حکم یک ترم محرومیت از تحصیل صادر کرده است. بهانه این حکم، شرکت در اردوی مختلط اعلام شده است!
منابع دانشجویی در این باره گفتهاند که بعد از شرکت جمعی از دانشجویان دانشکده مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت ایران در اردوهای دانشجویی که بدون هماهنگی با دانشگاه صورت گرفته است، عکس های این اردوها توسط اعضای بسیج دانشجویی این دانشکده در اختیار «احمد چلداوی» رییس دانشکده قرار گرفته و با اصرار او و نیز «محمد سلیمانی» وزیر مخابرات دولت نهم برای برخورد با شرکت کنندگان در این اردوها، کمیته انضباطی دانشگاه در اقدامی بیسابقه، با همکاری حراست و بسیج و پس از شناسایی دانشجویان از روی تصاویر، تمامی آنها را بعد از احضار، طی احکامی به یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم کرده است.
این گزارش حاکی است، والدین بسیاری از این دانشجویان با مراجعه به کمیته انضباطی دانشگاه، ضمن اعتراض به این نحوه برخورد مسئولین دانشگاه، اعلام کردهاند که این برنامهها با هماهنگی خانوادهها بوده و ارتباطی به دانشگاه ندارد. اما مسئولان دانشگاه بر تصمیم خود برای برخورد با دانشجویان اصرار ورزیدهاند.
بر اساس این گزارش، تعدادی از این دانشجویان با توجه به اتمام دوره تحصیل خود در سال تحصیلی گذشته و قبول شدن در دوره کارشناسی ارشد، به علت صدور حکم محرومیت از تحصیل، با مشکلاتی بر سر راه ادامه تحصیلشان در مقطع بالاتر مواجه شدهاند. همچنین تعدادی از این دانشجویان که به عنوان دانشجوی ممتاز و بدون کنکور در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شده بودند، از این حق خود محروم شدهاند. بخشی از این دانشجویان نیز که در دانشگاه های دیگر در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شده و مشغول تحصیل هستند، با احکام اخیر از ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد باز میمانند.
لازم به ذکر است که احضار دانشجویان دانشکده برق دانشگاه علم و صنعت به کمیته انضباطی همچنان ادامه دارد و در چند روز اخیر هم تعدادی از دانشجویان این دانشکده به همین بهانه به کمیته انضباطی احضار شدهاند.
عدم تحویل وسایل شخصی کیوان صمیمی در زندان اوین
عدم تحویل وسایل شخصی کیوان صمیمی در زندان اوین
*فعال سندیکایی در سلولهای انفرادی
عدم تحویل وسایل شخصی کیوان صمیمی در زندان اوین
خبرگزاری هرانا - مسئولین زندان اوین برای تحت فشار قرار دادن کیوان صمیمی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج داروها و وسایل شخصی وی را به او تحویل ندادند.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" وی که چندی پیش به علت اعتراض به شرایط بد زندان به یکی از مسئولین زندان اوین به نام "سوری" از بند امنیتی 350 زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد.
مسئولین زندان اوین برای تحت فشار قرار دادن وی داروها و وسایل شخصی او را در حین ترک این زندان به او تحویل ندادند.
کیوان صمیمی در 23 خرداد سال گذشته بازداشت و در 13 بهمن همان سال به اتهام تبلیغ علیه نظام، و اجتماع و تبانی برای برهم زدن امنیت ملی به شش سال حبس به علاوه محرومیت مادام العمر از فعالیتهای سیاسی محکوم شد.
فعال سندیکایی در سلولهای انفرادی
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" فعال سندیکایی شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه غلامرضا غلامحسیی در سلولهای انفرادی بند سپاه شکنجه گاه وزارت اطلاعات تحت شکنجه های جسمی و روحی برای گرفتن اعترافات دروغین قرار دارد. صدای ضرب وشتم و فریادهای آقای غلامحسینی در طی شبانه روز در بند توسط سایر زندانیان شنیده می شود.
از طرفی دیگر از زمان ربودن آقای غلامحسینی تاکنون خانواده وی از وضعیت وشرایط او بی خبر هستند.مراجعات خانواده آقای غلامحسنی به دادگاه انقلاب،دادستانی کرج و اداره اطلاعات با این پاسخ مواجه هستند که بازجویی او هنوز تمام نشده است.اداره اطلاعات کرج از بازپس دادن مدارک شناسایی اعضای خانواده،دفترچه بانک که به آن نیاز مبرم برای برداشت پول جهت امرار معاش خود دارند خوداری می کند.
یکی از شیوه های جدید و غیر انسانی وزارت اطلاعات که اخیرا علیه اکثر فعالین سندیکایی بکار می برد ضبط مدارک شناسایی اعضای خانواده ، کارت و دفترچه بانکی و همچنین دستور مصدود کردن حساب بانکی آنها را صادر می کنند تا خانواده های فعالین سندیکایی نتوانند از حساب بانکی خود پول برداشت کند و به لحاض معیشتی تحت فشار قرار گیرند.
فعال سندیکایی توسط سر بازجو محبی و بازجوی دیگری بنام رضا عرفانی تحت بازجویی و شکنجه جسمی و روحی قرار دارد. محبی از مسئولین رده اول اداره اطلاعات کرج می باشد و از سربازجویان بند سپاه در زندان گوهردشت کرج است . این فرد دستور دستگیری ، شرکت در بازجویی و شکنجۀ فعالین دانشجویی،زنان،سیاسی،کارگری ،وبلاگ نویسان ، دارویش و سرکوب مردم در کرج را به عهده دارد و از جنایتکاران علیه بشریت در کرج است.
*فعال سندیکایی در سلولهای انفرادی
عدم تحویل وسایل شخصی کیوان صمیمی در زندان اوین
خبرگزاری هرانا - مسئولین زندان اوین برای تحت فشار قرار دادن کیوان صمیمی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج داروها و وسایل شخصی وی را به او تحویل ندادند.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" وی که چندی پیش به علت اعتراض به شرایط بد زندان به یکی از مسئولین زندان اوین به نام "سوری" از بند امنیتی 350 زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد.
مسئولین زندان اوین برای تحت فشار قرار دادن وی داروها و وسایل شخصی او را در حین ترک این زندان به او تحویل ندادند.
کیوان صمیمی در 23 خرداد سال گذشته بازداشت و در 13 بهمن همان سال به اتهام تبلیغ علیه نظام، و اجتماع و تبانی برای برهم زدن امنیت ملی به شش سال حبس به علاوه محرومیت مادام العمر از فعالیتهای سیاسی محکوم شد.
فعال سندیکایی در سلولهای انفرادی
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" فعال سندیکایی شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه غلامرضا غلامحسیی در سلولهای انفرادی بند سپاه شکنجه گاه وزارت اطلاعات تحت شکنجه های جسمی و روحی برای گرفتن اعترافات دروغین قرار دارد. صدای ضرب وشتم و فریادهای آقای غلامحسینی در طی شبانه روز در بند توسط سایر زندانیان شنیده می شود.
از طرفی دیگر از زمان ربودن آقای غلامحسینی تاکنون خانواده وی از وضعیت وشرایط او بی خبر هستند.مراجعات خانواده آقای غلامحسنی به دادگاه انقلاب،دادستانی کرج و اداره اطلاعات با این پاسخ مواجه هستند که بازجویی او هنوز تمام نشده است.اداره اطلاعات کرج از بازپس دادن مدارک شناسایی اعضای خانواده،دفترچه بانک که به آن نیاز مبرم برای برداشت پول جهت امرار معاش خود دارند خوداری می کند.
یکی از شیوه های جدید و غیر انسانی وزارت اطلاعات که اخیرا علیه اکثر فعالین سندیکایی بکار می برد ضبط مدارک شناسایی اعضای خانواده ، کارت و دفترچه بانکی و همچنین دستور مصدود کردن حساب بانکی آنها را صادر می کنند تا خانواده های فعالین سندیکایی نتوانند از حساب بانکی خود پول برداشت کند و به لحاض معیشتی تحت فشار قرار گیرند.
فعال سندیکایی توسط سر بازجو محبی و بازجوی دیگری بنام رضا عرفانی تحت بازجویی و شکنجه جسمی و روحی قرار دارد. محبی از مسئولین رده اول اداره اطلاعات کرج می باشد و از سربازجویان بند سپاه در زندان گوهردشت کرج است . این فرد دستور دستگیری ، شرکت در بازجویی و شکنجۀ فعالین دانشجویی،زنان،سیاسی،کارگری ،وبلاگ نویسان ، دارویش و سرکوب مردم در کرج را به عهده دارد و از جنایتکاران علیه بشریت در کرج است.
احمد خاتمی دلایل اجابت نشدن دعاها را بر شمرد: کسب لقمه حلال از شرایط استجابت دعا است (شامل آخوندها نميشود)
آخرین نیوز: خطیب جمعه تهران گفت: کشور اسلامی که با خداست، و مردمش دلداده خدا هستند، بن بست و بحران ندارد و بن بست و بحران از آن کسانی است که دل به بیگانگان و به غیرخدا دادند.
به گزارش برنا، سید احمد خاتمی، خطیب جمعه این هفته تهران، در خطبه اول نماز طی سخنانی با دعوت به تقوی الهی و برحذر بودن از عقاب آن اظهارداشت: یکی از نام های قیامت، یوم التناد است؛ به معنای فریاد زدن یکدیگر برای کمک، آن روز همگان کمک می خواهند، زیرا روز تنهایی است و جهنمی ها وضعیت بدی دارند.
وی افزود: جهنمی ها به بهشتی ها می گویند از نعمت هایی که خداوند به شما داده است، به ما بدهید که بهشتیان در پاسخ به آنها می گویند این نعمت ها مربوط به مومنان است و بر کافران حرام است.
خطیب جمعه این هفته تهران خطاب به نماز گزاران گفت: امروز دست ما باز است و می توانیم زمینه ساز شویم که در بهشت قرار بگیریم و دیگر نیازی به کمک نباشد.
خاتمی ادامه داد: عده ای می گویند چرا بعضی دعاها مستجاب نمی شود، لذا محدثان ما شرایط استجابت دعا و موانع آن را بیان کردند و نگاه به دعا، نگاه به یک مکتب تربیتی است.
وی معرفت خداوند، اخلاص در دعا، عمل و رعایت به خطوط قرمز الهی بجاآوردن واجبات، کسب لقمه حلال، حضور قلب، انقطاع از الی الله را از شرایط استجابت دعا دانست و افزود: در رابطه با معرفت خداوند در روایات آمده است که اگر به خداوند باور درست داشته باشید، یعنی اگر راستی خداوند را آنچنان که هست، بشناسید، با دعای شما کوه ها از بین می روند. و چنانچه معرفت، بایسته نباشد، برخی دعاها مستجاب نمی شود.
خطیب جمعه امروز تهران گفت: خداوند می فرماید کسی که از من طلب کند و باور داشته باشد همه چیز به دست من است، دعای او را مستجاب می کنم، لذا معرفت به خدا این است که اگر دعا می کنیم احتمال برآورده نشدن را ندهیم. چرا که مومن باید باور داشته باشد، وقتی خدا را دارد، بن بستی وجود ندارد. بن بست از آن کسانی است که با خدا قهر هستند.
به گفته وی کسی که تقوی دارد و آنکه حریم برای ذات خدا دارد بن بست ندارد و از آنجا که فکر نمی کند خداوند روزی او را می دهد و کسی که توکل به خدا دارد، خدا او را کفایت می کند و این مطلب نه تنها در عرصه فردی بلکه در عرصه های سیاسی، اجتماعی و در تمامی عرصه ها است.
خاتمی در خاتمه گفت: خداوند می فرماید باید نماز با توجه و در اول وقت خوانده شود و حجاب و عفاف رعایت شود که اینها اطاعت از خدا است.
خاتمی خطبه دوم ادامه داد: حضرت علی افرادی را كه در برابر فتنه ساكت نشسته بودند مورد نكوهش قرار داد تا از این رفتار نادرست دست بر دارند.
به گفته وی هدف از این واگوئیهای جریان فتنه بصیرت افزایی است تا در آینده شاهد چنین جریاناتی نباشیم.
این عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: در حدود 18 ماه فتنه، سران فتنه نه تنها عقبنشینی نكردند بلكه مدام حرفهای آمریكا و اسرائیل شادكن زدند و گفتند كه اپوزیسون نظام هستند و قدرت آینده در دست آنان است.
خاتمی خطاب به آنان گفت: شما این آرزو را به گور خواهید برد.
وی افزود: مردم از سران فتنه امروز به همان اندازه كه از سران رژیم طاغوت نفرت داشتند، نفرت دارند.
امام جمعه موقت تهران به 16 آذر اشاره كرد و گفت: جنبش دانشجویی كشور نباید اجازه دهد كه كسانی كه میل به بیگانگان دارند این پرچم را از آنان بگیرند و امروز دفاع از این نظام مبارزه با آمریكا است و مقابله با آن همراهی با این جنایتكاران است.
به گزارش برنا، سید احمد خاتمی، خطیب جمعه این هفته تهران، در خطبه اول نماز طی سخنانی با دعوت به تقوی الهی و برحذر بودن از عقاب آن اظهارداشت: یکی از نام های قیامت، یوم التناد است؛ به معنای فریاد زدن یکدیگر برای کمک، آن روز همگان کمک می خواهند، زیرا روز تنهایی است و جهنمی ها وضعیت بدی دارند.
وی افزود: جهنمی ها به بهشتی ها می گویند از نعمت هایی که خداوند به شما داده است، به ما بدهید که بهشتیان در پاسخ به آنها می گویند این نعمت ها مربوط به مومنان است و بر کافران حرام است.
خطیب جمعه این هفته تهران خطاب به نماز گزاران گفت: امروز دست ما باز است و می توانیم زمینه ساز شویم که در بهشت قرار بگیریم و دیگر نیازی به کمک نباشد.
خاتمی ادامه داد: عده ای می گویند چرا بعضی دعاها مستجاب نمی شود، لذا محدثان ما شرایط استجابت دعا و موانع آن را بیان کردند و نگاه به دعا، نگاه به یک مکتب تربیتی است.
وی معرفت خداوند، اخلاص در دعا، عمل و رعایت به خطوط قرمز الهی بجاآوردن واجبات، کسب لقمه حلال، حضور قلب، انقطاع از الی الله را از شرایط استجابت دعا دانست و افزود: در رابطه با معرفت خداوند در روایات آمده است که اگر به خداوند باور درست داشته باشید، یعنی اگر راستی خداوند را آنچنان که هست، بشناسید، با دعای شما کوه ها از بین می روند. و چنانچه معرفت، بایسته نباشد، برخی دعاها مستجاب نمی شود.
خطیب جمعه امروز تهران گفت: خداوند می فرماید کسی که از من طلب کند و باور داشته باشد همه چیز به دست من است، دعای او را مستجاب می کنم، لذا معرفت به خدا این است که اگر دعا می کنیم احتمال برآورده نشدن را ندهیم. چرا که مومن باید باور داشته باشد، وقتی خدا را دارد، بن بستی وجود ندارد. بن بست از آن کسانی است که با خدا قهر هستند.
به گفته وی کسی که تقوی دارد و آنکه حریم برای ذات خدا دارد بن بست ندارد و از آنجا که فکر نمی کند خداوند روزی او را می دهد و کسی که توکل به خدا دارد، خدا او را کفایت می کند و این مطلب نه تنها در عرصه فردی بلکه در عرصه های سیاسی، اجتماعی و در تمامی عرصه ها است.
خاتمی در خاتمه گفت: خداوند می فرماید باید نماز با توجه و در اول وقت خوانده شود و حجاب و عفاف رعایت شود که اینها اطاعت از خدا است.
خاتمی خطبه دوم ادامه داد: حضرت علی افرادی را كه در برابر فتنه ساكت نشسته بودند مورد نكوهش قرار داد تا از این رفتار نادرست دست بر دارند.
به گفته وی هدف از این واگوئیهای جریان فتنه بصیرت افزایی است تا در آینده شاهد چنین جریاناتی نباشیم.
این عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: در حدود 18 ماه فتنه، سران فتنه نه تنها عقبنشینی نكردند بلكه مدام حرفهای آمریكا و اسرائیل شادكن زدند و گفتند كه اپوزیسون نظام هستند و قدرت آینده در دست آنان است.
خاتمی خطاب به آنان گفت: شما این آرزو را به گور خواهید برد.
وی افزود: مردم از سران فتنه امروز به همان اندازه كه از سران رژیم طاغوت نفرت داشتند، نفرت دارند.
امام جمعه موقت تهران به 16 آذر اشاره كرد و گفت: جنبش دانشجویی كشور نباید اجازه دهد كه كسانی كه میل به بیگانگان دارند این پرچم را از آنان بگیرند و امروز دفاع از این نظام مبارزه با آمریكا است و مقابله با آن همراهی با این جنایتكاران است.
زهرا اسد پور گرجي عليرغم اتمام زندانش امروز آزاد نشد
زهرا اسد پور گرجي عليرغم اتمام زندانش امروز آزاد نشد
* فشار مضاعف بر خانواده ها
زهرا اسد پور گرجي عليرغم اتمام زندانش امروز آزاد نشد
بنا به گزارشات دريافتي زنداني سياسي خانم زهرا اسدپور گرجي (مادر جوشن )محبوس درزندان گوهر دشت کرج امروز دوران محکوميتش به اتمام رسيد و بر اساس گفته خود مسئولين زندان که به وي گفته بودند يازدهم آذر پايان محکوميت توست و آزاد ميشويد, اما امروز به بهانه تمام شدن وقت اداري از آزادي وي خوداردي کردند. بر اساس اخبار رسيده, ديروز يکي از ماموران زندان بطور غير منتظره اي به او گفته است که ممنوع الملاقات مي شود!.لازم به ياد آوري است که فرشته جوشن دخترخانم اسد پور بدون هيچ دليلي يکشنبه 7 آذر در منزل عمويش در گنبد کاووس بازداشت وبه اطلاعات سپاه کرج منقل شده است.
فشار مضاعف بر خانواده ها
سردواندن خانواده هاي زندانيان براي آزادي فرزندانشان كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها بنا به گزارشات دريافتي آقاي اله وردي روحي وحميد ميبدي که در تاريخ 24آبان بدون هيچ دليلي بازداشت وبه نقطه نامعلومي منتقل شده بودندپس از دو هفته سردواندن خانواده هاي آنان نهايتاً از طرف اداره اطلاعات کرج, به آنها گفته شده بود باگذاشتن سند هر دو نفر آزاد مي شوند. اين خانواده بدنبال سند براي آزادسازي عزيزان خود بودند, بعد از اينکه سند تهيه کرده و براي آزادي آنان قدام کرده اند, به انها گفته شد که فعلا پرونده آنان بايد مراحلي طي کند بدين صورت از آزادي انها خوداري کردند.
منبع : كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها
* فشار مضاعف بر خانواده ها
زهرا اسد پور گرجي عليرغم اتمام زندانش امروز آزاد نشد
بنا به گزارشات دريافتي زنداني سياسي خانم زهرا اسدپور گرجي (مادر جوشن )محبوس درزندان گوهر دشت کرج امروز دوران محکوميتش به اتمام رسيد و بر اساس گفته خود مسئولين زندان که به وي گفته بودند يازدهم آذر پايان محکوميت توست و آزاد ميشويد, اما امروز به بهانه تمام شدن وقت اداري از آزادي وي خوداردي کردند. بر اساس اخبار رسيده, ديروز يکي از ماموران زندان بطور غير منتظره اي به او گفته است که ممنوع الملاقات مي شود!.لازم به ياد آوري است که فرشته جوشن دخترخانم اسد پور بدون هيچ دليلي يکشنبه 7 آذر در منزل عمويش در گنبد کاووس بازداشت وبه اطلاعات سپاه کرج منقل شده است.
فشار مضاعف بر خانواده ها
سردواندن خانواده هاي زندانيان براي آزادي فرزندانشان كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها بنا به گزارشات دريافتي آقاي اله وردي روحي وحميد ميبدي که در تاريخ 24آبان بدون هيچ دليلي بازداشت وبه نقطه نامعلومي منتقل شده بودندپس از دو هفته سردواندن خانواده هاي آنان نهايتاً از طرف اداره اطلاعات کرج, به آنها گفته شده بود باگذاشتن سند هر دو نفر آزاد مي شوند. اين خانواده بدنبال سند براي آزادسازي عزيزان خود بودند, بعد از اينکه سند تهيه کرده و براي آزادي آنان قدام کرده اند, به انها گفته شد که فعلا پرونده آنان بايد مراحلي طي کند بدين صورت از آزادي انها خوداري کردند.
منبع : كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها
هشدار کمبود آب در 6 ماه آینده تهران
هشدار کمبود آب در 6 ماه آینده تهران
*احمد خاتمی: مداحان باید فتنهگران را افشا کنند
هشدار کمبود آب در 6 ماه آینده تهران
مدیرعامل آب منطقهای تهران از کاهش 38 درصدی بارندگیها خبر داد و گفت: احتمال بارور کردن ابرهای تهران وجود دارد.
خسرو ارتقایی در گفتگو با مهر با بیان اینکه آلودگی هوا به دلیل ایجاد جبهه پایدار در کل کشور است، گفت: میزان بارندگی در ماه گذشته بین 30 تا 40 میلی متر بوده است و در ماه اخیر، بارندگی نداشته ایم.
وی اظهار داشت: به طور طبیعی با کاهش 33 درصد ورودی مخازن سدها و با توجه به کسری 60 میلیون مترمکعبی آب پشت سدها نسبت به سال گذشته، اگر روال به همین روند ادامه یابد، اگرچه ممکن است پاییز و زمستان را پشت سر بگذاریم؛ ولی در 6 ماه آینده ما کمبود آب داریم.
احمد خاتمی: مداحان باید فتنهگران را افشا کنند
فارس : احمد خاتمی، عضو مجلس خبرگان، طی سخنانی در گردهمایی مداحان کشور، با تاکید بر اینکه امروز جبهه دشمنان بیرونی و درونی انقلاب جبهه یزیدیان است و باید برای مردم شناسانده شود، خاطرنشان کرد: مداحان باید فتنهگرانی که در طول ۱٧ ماه شمشیر بر علیه جبهه ولایی کشیدند را تبیین کنند و حمایت جدی و دعا برای رهبری از وظایف مداحان است.
این عضو مجلس خبرگان افزود: امروز تشیع و عزت همه مسلمانان و شیعیان به این رهبر وابسته است؛ عزت او عزت اسلام و عزت اهلبیت است؛ حجت بین ما و بین ربّ ما در عصر غیبت ولیفقیه است لذا باید شکرگزار این نعمت الهی بود.
*احمد خاتمی: مداحان باید فتنهگران را افشا کنند
هشدار کمبود آب در 6 ماه آینده تهران
مدیرعامل آب منطقهای تهران از کاهش 38 درصدی بارندگیها خبر داد و گفت: احتمال بارور کردن ابرهای تهران وجود دارد.
خسرو ارتقایی در گفتگو با مهر با بیان اینکه آلودگی هوا به دلیل ایجاد جبهه پایدار در کل کشور است، گفت: میزان بارندگی در ماه گذشته بین 30 تا 40 میلی متر بوده است و در ماه اخیر، بارندگی نداشته ایم.
وی اظهار داشت: به طور طبیعی با کاهش 33 درصد ورودی مخازن سدها و با توجه به کسری 60 میلیون مترمکعبی آب پشت سدها نسبت به سال گذشته، اگر روال به همین روند ادامه یابد، اگرچه ممکن است پاییز و زمستان را پشت سر بگذاریم؛ ولی در 6 ماه آینده ما کمبود آب داریم.
احمد خاتمی: مداحان باید فتنهگران را افشا کنند
فارس : احمد خاتمی، عضو مجلس خبرگان، طی سخنانی در گردهمایی مداحان کشور، با تاکید بر اینکه امروز جبهه دشمنان بیرونی و درونی انقلاب جبهه یزیدیان است و باید برای مردم شناسانده شود، خاطرنشان کرد: مداحان باید فتنهگرانی که در طول ۱٧ ماه شمشیر بر علیه جبهه ولایی کشیدند را تبیین کنند و حمایت جدی و دعا برای رهبری از وظایف مداحان است.
این عضو مجلس خبرگان افزود: امروز تشیع و عزت همه مسلمانان و شیعیان به این رهبر وابسته است؛ عزت او عزت اسلام و عزت اهلبیت است؛ حجت بین ما و بین ربّ ما در عصر غیبت ولیفقیه است لذا باید شکرگزار این نعمت الهی بود.
به جای ارائه ی برنامه برای مدیریت جهان آتش جنگل گلستان را خاموش کنيد"
آینده : اسماعیل حسین پور، عضو شورای اسلامی شهر شیروان با ارسال یاداشتی برای آینده نوشته است:
بیش از یك هفته است كه جنگل گلستان در برابر چشم مسوولین می سوزد. درختان كهنسال یكی پس از دیگری قامتشان فرو می شكند و خاكستر می شوند.جنگل آتش گرفته است. یعنی بخشی از خانه ی بزرگ ما،بخشی از ایران در آتش می سوزد.
جنگل گلستان دارد می سوزد و برخی مسوولین شاید 8 ساعت خوابشان هم كم نمی شود. ریاست محیط زیست ما .. برای این شعله های سركش آتش چه كرده است؟ دیگران چه كرده اند؟ ما چه كرده ایم؟
اگر این آتش به جای جنگل گلستان خانه مان را فرا گرفته بود، چه می كردیم؟درقبال آتش سوزی روسیه آن همه مانور می دادیم، ولی در قبال آتش سوزی خانه ی اجدادی مان از پخش خبرش هم پرهیز می كنیم؟
هر چند آتش سوزی در همه ی جهان اتفاق می افتد، ولی مدیریت آن مهم است. رسانه های ما در این باره چه كرده اند؟ از چه امكاناتی برای خاموش كردن آتش استفاده كرده ایم؟ چند بالگرد برای خاموش كردن چنین آتش هایی داریم؟ چرا مسوولین ما به فكر این سرمایه های گرانسنگ نیستند؟ سوختن جنگل گلستان یعنی خاكسترشدن انبوه درختان این ملك و میهن.
اگر من جای مسوولان مدعی مدیریت جهان بودم، به جای ارائه ی برنامه برای مدیریت جهان ابتدا مدیران بی تدبیر استان گلستان راعزل می كردم.
اگر من به جای اقای احمدی نژادبودم، سفرم به ساری را لغو می كردم و بی هیچ تشریفات و استقبال و پرده و بنری راهی استان گلستان می شدم و تا خاموش شدن آخرین شعله ی آتش آنجا را ترك نمی كردم.
اگر من جای آقای احمدی نژاد بودم، به جای مصوبات ... برای شمالی ها، مصوبه ای برای خاموشی جنگل گلستان به تصویب می رساندم و همه ی امكانات را برای خاموشی آتش بسیج می كردم.
اگر من جای آقای رئیس جمهور بودم، به جای دستگیری از كشورهای آن سوی جهان، برای تجهیز محیط زیست كشورم و برای سرسبز نگه داشتن درختانی كه هیچ جرمی جز سرسبزی ندارند، لحظه ای تاخیر نمی كردم.
گلستان دارد می سوزد. جنگل های سبز این خطه دارند خاكستر می شوند. صداوسیمای ما "خوش نشین ها" را پخش می كند و دارد به اخبار دست چندم جهان می پردازد تا ببیند در كجای جهان فواره ای ،خاكستر آتشفشانی ،خشكی تالابی، آتش سوزی جنگلی جز ایران رخ داده است تا با حرارت برایمان پخش كند و برخی مسوولان مدیر و مدبر ما هم برای سرشكستگی آن ناتوانان برای مهار آن مشكل اعلام آمادگی كنند.
ما داریم به كجا می رویم؟چرا چنین شده ایم؟نكند آقایان انتظار دارند"دستی از غیب برون آید و كاری بكند!"
فاجعه ی درآتش سوختن درختان امروز جنگل گلستان مصداق "باغبانا زخزان بی خبرت می بینم"است.
راستی مسوولان خبر دارند جنگل گلستان آتش گرفته است؟
بیش از یك هفته است كه جنگل گلستان در برابر چشم مسوولین می سوزد. درختان كهنسال یكی پس از دیگری قامتشان فرو می شكند و خاكستر می شوند.جنگل آتش گرفته است. یعنی بخشی از خانه ی بزرگ ما،بخشی از ایران در آتش می سوزد.
جنگل گلستان دارد می سوزد و برخی مسوولین شاید 8 ساعت خوابشان هم كم نمی شود. ریاست محیط زیست ما .. برای این شعله های سركش آتش چه كرده است؟ دیگران چه كرده اند؟ ما چه كرده ایم؟
اگر این آتش به جای جنگل گلستان خانه مان را فرا گرفته بود، چه می كردیم؟درقبال آتش سوزی روسیه آن همه مانور می دادیم، ولی در قبال آتش سوزی خانه ی اجدادی مان از پخش خبرش هم پرهیز می كنیم؟
هر چند آتش سوزی در همه ی جهان اتفاق می افتد، ولی مدیریت آن مهم است. رسانه های ما در این باره چه كرده اند؟ از چه امكاناتی برای خاموش كردن آتش استفاده كرده ایم؟ چند بالگرد برای خاموش كردن چنین آتش هایی داریم؟ چرا مسوولین ما به فكر این سرمایه های گرانسنگ نیستند؟ سوختن جنگل گلستان یعنی خاكسترشدن انبوه درختان این ملك و میهن.
اگر من جای مسوولان مدعی مدیریت جهان بودم، به جای ارائه ی برنامه برای مدیریت جهان ابتدا مدیران بی تدبیر استان گلستان راعزل می كردم.
اگر من به جای اقای احمدی نژادبودم، سفرم به ساری را لغو می كردم و بی هیچ تشریفات و استقبال و پرده و بنری راهی استان گلستان می شدم و تا خاموش شدن آخرین شعله ی آتش آنجا را ترك نمی كردم.
اگر من جای آقای احمدی نژاد بودم، به جای مصوبات ... برای شمالی ها، مصوبه ای برای خاموشی جنگل گلستان به تصویب می رساندم و همه ی امكانات را برای خاموشی آتش بسیج می كردم.
اگر من جای آقای رئیس جمهور بودم، به جای دستگیری از كشورهای آن سوی جهان، برای تجهیز محیط زیست كشورم و برای سرسبز نگه داشتن درختانی كه هیچ جرمی جز سرسبزی ندارند، لحظه ای تاخیر نمی كردم.
گلستان دارد می سوزد. جنگل های سبز این خطه دارند خاكستر می شوند. صداوسیمای ما "خوش نشین ها" را پخش می كند و دارد به اخبار دست چندم جهان می پردازد تا ببیند در كجای جهان فواره ای ،خاكستر آتشفشانی ،خشكی تالابی، آتش سوزی جنگلی جز ایران رخ داده است تا با حرارت برایمان پخش كند و برخی مسوولان مدیر و مدبر ما هم برای سرشكستگی آن ناتوانان برای مهار آن مشكل اعلام آمادگی كنند.
ما داریم به كجا می رویم؟چرا چنین شده ایم؟نكند آقایان انتظار دارند"دستی از غیب برون آید و كاری بكند!"
فاجعه ی درآتش سوختن درختان امروز جنگل گلستان مصداق "باغبانا زخزان بی خبرت می بینم"است.
راستی مسوولان خبر دارند جنگل گلستان آتش گرفته است؟
«اولویت اساسی حکومت الان مسئلهی اقتصادی نیست. حاکمیت اولویت اساسیاش یکنوع بقا در قدرت است»
«اولویت اساسی حکومت الان مسئلهی اقتصادی نیست. حاکمیت اولویت اساسیاش یکنوع بقا در قدرت است»
دویچه وله : نگرانی از تاثیر تحریمها، «هدفمند کردن یارانهها» و تنگناهای اقتصادی موضوع روز ایران است. برخی مقامهای ایران از «فتنهای خطرناکتر از ۸۸» حرف میزند و برخی کارشناسان ادامه این وضع را «بحران وحشت» میدانند.
مقامهای آمریکایی مدعیاند که تحریمهای گسترده کار خود را کرده و تحمل میلیاردها دلار ضرر مالی، ایران را احتمالا «سر عقل» آورده است. برخی کارشناسان معقتدند ایران تاب ادامه مقاومت در برابر تنگنای اقتصادی موجود را ندارد.
در این ارزیابیها بیش از هرچیز به سخنانی استناد میشود که از داخل ایران به گوش میرسد. از ابراز نگرانی رئيس کنفدراسیون صادرکنندهها گرفته تا سخنان رئيس اتاق بازرگانی ایران که خواسته است «پیش شرط مذاکره لغو تحریمها باشد». از وعده محمود احمدینژاد که گفته است یارانهها دو برابر میشود، تا حرفهای فرمانده بسیج که معقتد است «فتنهای» پیش روی حکومت است که «از فتنه ۸۸ خطرناکتر» است.
احمد علوی، کارشناس اقتصاد میگوید «نشانههای زیادی وجود دارد، مبنی بر این که تحریمها مؤثر بوده است.» او به تولید نفت ایران در پنج سال اخیر اشاره میکند که «به زیر سقف مصوب اوپیک رسیده است» و کاهش ورود سرمایههای بینالمللی به ایران که « یک پنجم آن چیزیکه در ابتدای این دوره تصور میشده است.»
علوی به میزان رشد اقتصادی توجه میدهد که نزدیک به صفر رسیده است و به بیکاری مهلک اشاره میکند. وی در این زمینه میافزاید: «الان همهی نمایندگان مجلس معترض هستند و رئیس دولت الان از اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها نگران است. قانونی که از اول امسال بحث آن بود که انجام شود و تاکنون زمان آن را چهار پنج بار تغییر دادهاند.»
به نظر احمد علوی دلیل این که رهبران ایران دوباره به میز مذاکره بر سر برنامه هستهای شان برمیگردند، همین نگرانی شدید است.
اولویت بقا در قدرت
احمد علوی، کارشناس اقتصادی تاکید میکند که علیرغم همه اینها، «اولویت اساسی حکومت الان مسئلهی اقتصادی نیست. حاکمیت اولویت اساسیاش یکنوع بقا در قدرت است و این بقا در قدرت را متأسفانه گره زده است به مسئلهی اتمی و مسائل تنش در خاورمیانه که عقبنشینی از آن به معنای زیر سئوال رفتن بقایش است.»
بخشی از اسناد منتشر شده از سوی ویکی لیکس درباره ارزیابی آمریکا از قدرت حکومت ایران برای بقاء در برابر مخالفان است. بنابر این اسناد مقامهای آمریکایی معقتدند حکومت و شخص آیتالله خامنهای سرکوب را شرط بقای خود میدانند و معتقدند شاه به خاطر ضعفی که در سرکوب از خود نشان داد، سرنگون شد. ولی با وجود این نگرش در میان سران حکومت، آنها قادر به سرکوب نامحدود مخالفان نیستند.
به نظر سعید پیوندی، پژوهشگر مسایل اجتماعی، حکومت با یک دوگانگی روبروست، از یک سو بخشی از گفتمان انتقادی آن علیه حکومت گذشته برمیگردد به بعد سرکوبگرانهی آن و از سوی دیگر میداند که عدم سرکوب جنبش میتواند به گسترش این جنبش منجر شود.
پیوندی میگوید: «در نتیجه همیشه رفتار حاکمیت در یکسال و نیم گذشته بین این دو سیاست بوده، ضمن این که هیچ وقت بههرحال این حکومت به طرف سیاست نرمش با جنبش سبز و یا با معترضین پیش نرفته است. کافی بود کمی نرمش یا کمی روی خوش به این جنبش نشان داده شود تا این جنبش به شهرهای کوچک و بقیه مناطق ایران نیز کشیده شود و کنترلش در عمل غیرممکن شود.»
او در پاسخ به اعتراض گروهی که میگویند سرکوب در سی سال جمهوری اسلامی به مراتب گستردهتر از زمان شاه بوده و این حکومت مطلقا نمیتواند مدعی گفتمان انتقادی به دوران گذشته باشد، میگوید: «همه چیز در حقیقت نسبیست. ما نمیتوانیم سرکوب را از نظر زمانی و مکانی فقط میزانش را اندازه بگیریم. آن چیزی که در ایران امروز سرکوب نامیده میشود، همان چیزی نیست که مثلا در ۱۷ شهریور دقیقا اتفاق افتاده است. برای همین باید فکر کنیم که نه این مردم آن مردم هستند، نه ذهنیت امروزی جوامع و جامعهی بشری کلا به سرکوب، همان ذهنیتیست که در گذشته وجود داشته.»
«سرکوب، شرط بقا»؟
آیا این ارزیابی درست است که «اشتباه» شاه این بود که تا آخرین نفس سرکوب نکرد. و آیا اتکاء به کارایی سرکوب واقعبینانه است؟
سعید پیوندی میگوید: «هیچ وقت تاریخ را نمیشود دو بار زندگی کرد، برای این که ببینیم آن بار دوم چه اتفاقی میافتد. اینهم از مشکلات جامعهی بشریست. ولی ما هیچ موردی در تاریخ نداریم که حکومتی توانسته باشد به طور کامل از طریق سرکوب به حکومتش ادامه دهد، بهخصوص در دورهی معاصر. به خاطر همین هم شاه اگر از این هم پیشتر میرفت، من فکر نمیکنم چیزی اساسی در زمان عوض میشد برای این که عدم مشروعیت شاه در ذهنیت مردم شکل گرفته بود.»
او معقتد است همین اتفاق الان در جمهوری اسلامی نیز افتاده است و مسئلهی این حکومت دیگر مسئلهی شکل و اندازهی سرکوب نیست. مشکل اصلی این حکومت و شخص رهبری این است که در میان مردم دیگر مشروعیتی ندارند.
سعید پیوندی، پژوهشگر مسایل اجتماعی میگوید که معنای ادامه وضع فعلی این است که جامعه با یک توازن وحشت، با یک توازن فلجکننده مواجه شود. شرایطی که «هم جامعه از حرکت به طرف جلو باز میماند و هم حکومت در وحشت دائمی از واکنش جامعه بهسر میبرد. یعنی شبه دوباره زنده شدن و گسترش جنبش سبز در وجود حکومت لانه کرده و این در همه حرفها و در همه واکنشهای حکومت دیده میشود.»
به نظر او نباید زمان زیادی طول نخواهد کشید، تا این که این شکافها خود را نشان دهند. یعنی همهی وحشت حکومت هم از همین است. اگر شما به رفتار چند ماههی اخیر حکومت نگاه کنید، برای مثال در زمینهی یارانهها خواهید دید که اگر یک چنین ترسی از جنبش سبز و نارضایتی و از خیزش دوبارهی مردم وجود نداشت، اینها این کار را خیلی راحت کرده بودند. و اگر هر روز به عقب میافتد، به دلیل فقط ترسیست که از این حرکت دارند و از بهوجودآمدن آن شکافی که میتواند زمینهساز یک جنبش جدید شود.»
سعید پیوندی میگوید «حکومت در حقیقت میتواند با سرکوب چندسال بیشتر دوام آورد، ولی مسئلهی اصلی این است که عمر این حکومت در ذهن مردم تمام شده است.»
مریم انصاری
دویچه وله : نگرانی از تاثیر تحریمها، «هدفمند کردن یارانهها» و تنگناهای اقتصادی موضوع روز ایران است. برخی مقامهای ایران از «فتنهای خطرناکتر از ۸۸» حرف میزند و برخی کارشناسان ادامه این وضع را «بحران وحشت» میدانند.
مقامهای آمریکایی مدعیاند که تحریمهای گسترده کار خود را کرده و تحمل میلیاردها دلار ضرر مالی، ایران را احتمالا «سر عقل» آورده است. برخی کارشناسان معقتدند ایران تاب ادامه مقاومت در برابر تنگنای اقتصادی موجود را ندارد.
در این ارزیابیها بیش از هرچیز به سخنانی استناد میشود که از داخل ایران به گوش میرسد. از ابراز نگرانی رئيس کنفدراسیون صادرکنندهها گرفته تا سخنان رئيس اتاق بازرگانی ایران که خواسته است «پیش شرط مذاکره لغو تحریمها باشد». از وعده محمود احمدینژاد که گفته است یارانهها دو برابر میشود، تا حرفهای فرمانده بسیج که معقتد است «فتنهای» پیش روی حکومت است که «از فتنه ۸۸ خطرناکتر» است.
احمد علوی، کارشناس اقتصاد میگوید «نشانههای زیادی وجود دارد، مبنی بر این که تحریمها مؤثر بوده است.» او به تولید نفت ایران در پنج سال اخیر اشاره میکند که «به زیر سقف مصوب اوپیک رسیده است» و کاهش ورود سرمایههای بینالمللی به ایران که « یک پنجم آن چیزیکه در ابتدای این دوره تصور میشده است.»
علوی به میزان رشد اقتصادی توجه میدهد که نزدیک به صفر رسیده است و به بیکاری مهلک اشاره میکند. وی در این زمینه میافزاید: «الان همهی نمایندگان مجلس معترض هستند و رئیس دولت الان از اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها نگران است. قانونی که از اول امسال بحث آن بود که انجام شود و تاکنون زمان آن را چهار پنج بار تغییر دادهاند.»
به نظر احمد علوی دلیل این که رهبران ایران دوباره به میز مذاکره بر سر برنامه هستهای شان برمیگردند، همین نگرانی شدید است.
اولویت بقا در قدرت
احمد علوی، کارشناس اقتصادی تاکید میکند که علیرغم همه اینها، «اولویت اساسی حکومت الان مسئلهی اقتصادی نیست. حاکمیت اولویت اساسیاش یکنوع بقا در قدرت است و این بقا در قدرت را متأسفانه گره زده است به مسئلهی اتمی و مسائل تنش در خاورمیانه که عقبنشینی از آن به معنای زیر سئوال رفتن بقایش است.»
بخشی از اسناد منتشر شده از سوی ویکی لیکس درباره ارزیابی آمریکا از قدرت حکومت ایران برای بقاء در برابر مخالفان است. بنابر این اسناد مقامهای آمریکایی معقتدند حکومت و شخص آیتالله خامنهای سرکوب را شرط بقای خود میدانند و معتقدند شاه به خاطر ضعفی که در سرکوب از خود نشان داد، سرنگون شد. ولی با وجود این نگرش در میان سران حکومت، آنها قادر به سرکوب نامحدود مخالفان نیستند.
به نظر سعید پیوندی، پژوهشگر مسایل اجتماعی، حکومت با یک دوگانگی روبروست، از یک سو بخشی از گفتمان انتقادی آن علیه حکومت گذشته برمیگردد به بعد سرکوبگرانهی آن و از سوی دیگر میداند که عدم سرکوب جنبش میتواند به گسترش این جنبش منجر شود.
پیوندی میگوید: «در نتیجه همیشه رفتار حاکمیت در یکسال و نیم گذشته بین این دو سیاست بوده، ضمن این که هیچ وقت بههرحال این حکومت به طرف سیاست نرمش با جنبش سبز و یا با معترضین پیش نرفته است. کافی بود کمی نرمش یا کمی روی خوش به این جنبش نشان داده شود تا این جنبش به شهرهای کوچک و بقیه مناطق ایران نیز کشیده شود و کنترلش در عمل غیرممکن شود.»
او در پاسخ به اعتراض گروهی که میگویند سرکوب در سی سال جمهوری اسلامی به مراتب گستردهتر از زمان شاه بوده و این حکومت مطلقا نمیتواند مدعی گفتمان انتقادی به دوران گذشته باشد، میگوید: «همه چیز در حقیقت نسبیست. ما نمیتوانیم سرکوب را از نظر زمانی و مکانی فقط میزانش را اندازه بگیریم. آن چیزی که در ایران امروز سرکوب نامیده میشود، همان چیزی نیست که مثلا در ۱۷ شهریور دقیقا اتفاق افتاده است. برای همین باید فکر کنیم که نه این مردم آن مردم هستند، نه ذهنیت امروزی جوامع و جامعهی بشری کلا به سرکوب، همان ذهنیتیست که در گذشته وجود داشته.»
«سرکوب، شرط بقا»؟
آیا این ارزیابی درست است که «اشتباه» شاه این بود که تا آخرین نفس سرکوب نکرد. و آیا اتکاء به کارایی سرکوب واقعبینانه است؟
سعید پیوندی میگوید: «هیچ وقت تاریخ را نمیشود دو بار زندگی کرد، برای این که ببینیم آن بار دوم چه اتفاقی میافتد. اینهم از مشکلات جامعهی بشریست. ولی ما هیچ موردی در تاریخ نداریم که حکومتی توانسته باشد به طور کامل از طریق سرکوب به حکومتش ادامه دهد، بهخصوص در دورهی معاصر. به خاطر همین هم شاه اگر از این هم پیشتر میرفت، من فکر نمیکنم چیزی اساسی در زمان عوض میشد برای این که عدم مشروعیت شاه در ذهنیت مردم شکل گرفته بود.»
او معقتد است همین اتفاق الان در جمهوری اسلامی نیز افتاده است و مسئلهی این حکومت دیگر مسئلهی شکل و اندازهی سرکوب نیست. مشکل اصلی این حکومت و شخص رهبری این است که در میان مردم دیگر مشروعیتی ندارند.
سعید پیوندی، پژوهشگر مسایل اجتماعی میگوید که معنای ادامه وضع فعلی این است که جامعه با یک توازن وحشت، با یک توازن فلجکننده مواجه شود. شرایطی که «هم جامعه از حرکت به طرف جلو باز میماند و هم حکومت در وحشت دائمی از واکنش جامعه بهسر میبرد. یعنی شبه دوباره زنده شدن و گسترش جنبش سبز در وجود حکومت لانه کرده و این در همه حرفها و در همه واکنشهای حکومت دیده میشود.»
به نظر او نباید زمان زیادی طول نخواهد کشید، تا این که این شکافها خود را نشان دهند. یعنی همهی وحشت حکومت هم از همین است. اگر شما به رفتار چند ماههی اخیر حکومت نگاه کنید، برای مثال در زمینهی یارانهها خواهید دید که اگر یک چنین ترسی از جنبش سبز و نارضایتی و از خیزش دوبارهی مردم وجود نداشت، اینها این کار را خیلی راحت کرده بودند. و اگر هر روز به عقب میافتد، به دلیل فقط ترسیست که از این حرکت دارند و از بهوجودآمدن آن شکافی که میتواند زمینهساز یک جنبش جدید شود.»
سعید پیوندی میگوید «حکومت در حقیقت میتواند با سرکوب چندسال بیشتر دوام آورد، ولی مسئلهی اصلی این است که عمر این حکومت در ذهن مردم تمام شده است.»
مریم انصاری
آمریکا ایران را به برخورد جدی با نشست گروه "1+5" در ژنو فرا می خواند
آمریکا ایران را به برخورد جدی با نشست گروه "1+5" در ژنو فرا می خواند
خبرگزاری «ریا نووستی» : واشنگتن تهران را به برخورد جدی نسبت به نشست گروه "1+5" در ژنو فرا می خواند. این مطلب را "سوزان رایس" نماینده دائمی آمریکا در سازمان ملل روز پنج شنبه در یک کنفرانس خبری در مقر این سازمان اظهار کرد.
رایس گفت: "هفته آینده مذاکرات گروه "1+5" و ایران در ژنو آغاز می شود. امیدواریم این فرصتی برای گروه "1+5" و ایران باشد تا درباره مسائل حاد مربوط به برنامه هسته ای ایران به طور جدی و ثمربخش به تبادل نظر بپردازند. ما امیدواریم ایران نسبت به این مذاکرات با جدیت لازم و متناسب با امکانات بوجود آمده برخورد کند".
یادآوری می کنیم که چندروز قبل سخنگوی "کاترین اشتون" کمیسر عالی امور بین المللی و سیاست امنیتی اتحادیه اروپا اطلاع داد که نشست ایران و گروه "1+5" طی روزهای 6-7 دسامبر ( 15 و 16 آذر) در ژنو برگزار خواهد شد
خبرگزاری «ریا نووستی» : واشنگتن تهران را به برخورد جدی نسبت به نشست گروه "1+5" در ژنو فرا می خواند. این مطلب را "سوزان رایس" نماینده دائمی آمریکا در سازمان ملل روز پنج شنبه در یک کنفرانس خبری در مقر این سازمان اظهار کرد.
رایس گفت: "هفته آینده مذاکرات گروه "1+5" و ایران در ژنو آغاز می شود. امیدواریم این فرصتی برای گروه "1+5" و ایران باشد تا درباره مسائل حاد مربوط به برنامه هسته ای ایران به طور جدی و ثمربخش به تبادل نظر بپردازند. ما امیدواریم ایران نسبت به این مذاکرات با جدیت لازم و متناسب با امکانات بوجود آمده برخورد کند".
یادآوری می کنیم که چندروز قبل سخنگوی "کاترین اشتون" کمیسر عالی امور بین المللی و سیاست امنیتی اتحادیه اروپا اطلاع داد که نشست ایران و گروه "1+5" طی روزهای 6-7 دسامبر ( 15 و 16 آذر) در ژنو برگزار خواهد شد
سلطانیه: ترور دانشمندان هستهای دنباله خصومت علیه فعالیت اتمی ایران بود
علیاصغر سلطانیه، نماینده جمهوری اسلامی ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پنجشنبه شب با اشاره به اینکه ترور استادان دانشگاه در ایران دنباله «سیاستهای خصمانه» علیه فعالیت اتمی ایران است تحریمکنندگان تهران را مسئول این ترورها دانست.
این گفته آقای سلطانیه در نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ساعاتی پس از آن ایراد شد که وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی از دستگیری «شماری» در ارتباط با پرونده ترورها در تهران خبر داد.
حيدر مصلحی، وزير اطلاعات ايران، روز پنجشنبه گفت که سه سازمان جاسوسی موساد، «ام ای ۶» و «سيا» در ترور دو استاد فيزيک دانشگاههای ايران نقش داشتند و «شماری» در اين رابطه بازداشت شدهاند.
روز دوشنبه گذشته دو فيزيکدان مرتبط با برنامه هستهای جمهوری اسلامی در تهران مورد سوءقصد قرار گرفتند که يکی از آنها کشته شد.
بعداً مشخص شد که نام فیزیکدان دیگر به نام فریدون عباسی که در اثر ترور تنها زخمی و مجروح شده بود در فهرست افراد مشمول تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپا قید شده است.
نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی با اشاره به این فیزیکدان از او به عنوان «کارشناس هستهای» یاد کرده که به رغم آنکه «به طور کامل با آژانس در بازرسیها همکاری نموده» در فهرست تحریمها از او نام برده شده و بعداً هدف «ترور غیرانسانی» قرار گرفته است.
علیاصغر سلطانیه گفت: «ترور غیرانسانی دانشمندان ایرانی به دنبال سیاستهای خصمانه علیه استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای که به طور کامل تحت پادمان آژانس قرار دارند رخ میدهد.»
این در حالی است که مدیرکل آژانس انرژی اتمی ساعاتی پیشتر در همان نشست فصلی شورای حکام تاکید کرده بود که تهران برای راستیآزمایی فعالیتهای هستهای خود با آژانس همکاری ندارد.
یوکیا آمانو، مدیر کل آژانس، روز پنجشنبه، ۱۱ آذر، از دیدار هفته آینده سعید جلیلی، مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران، و کاترین اشتون به نمایندگی از گروه ۵+۱ استقبال کرد، ولی گفت که ایران تاکنون همکاری لازم را با آژانس نداشته و به همین جهت این نهاد قادر نیست تأیید کند که تمام فعالیتهای هستهای ایران صلحآمیز است.
در تقابل با این نظر، نماینده ایران در آژانس ادعا کرده است که فعالیت هستهای ایران هشت سال تحت «بازرسی مستمر» قرار گرفته و «همه فعالیتهای هستهای تحت حیطه عمل پادمان آژانس باقی است».
علیاصغر سلطانیه در ادامه اعلام کرده که «سیاستهای دوگانه از نوع تحریم و مذاکره محکوم به شکست کامل است» و پیشنهاد کرده است که «مذاکرات بر اساس اصول احترام متقابل و برابری طرفین» انجام گیرد.
قدرتهای غربی تاکنون به اتهام دست داشتن در ترور استادان دانشگاه ایران در هفته گذشته واکنشی نشان ندادهاند. تنها ایالات متحده در بیانیهای هر دو سوءقصد به جان این استادان را محکوم کرده است.
این گفته آقای سلطانیه در نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ساعاتی پس از آن ایراد شد که وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی از دستگیری «شماری» در ارتباط با پرونده ترورها در تهران خبر داد.
حيدر مصلحی، وزير اطلاعات ايران، روز پنجشنبه گفت که سه سازمان جاسوسی موساد، «ام ای ۶» و «سيا» در ترور دو استاد فيزيک دانشگاههای ايران نقش داشتند و «شماری» در اين رابطه بازداشت شدهاند.
روز دوشنبه گذشته دو فيزيکدان مرتبط با برنامه هستهای جمهوری اسلامی در تهران مورد سوءقصد قرار گرفتند که يکی از آنها کشته شد.
بعداً مشخص شد که نام فیزیکدان دیگر به نام فریدون عباسی که در اثر ترور تنها زخمی و مجروح شده بود در فهرست افراد مشمول تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپا قید شده است.
نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی با اشاره به این فیزیکدان از او به عنوان «کارشناس هستهای» یاد کرده که به رغم آنکه «به طور کامل با آژانس در بازرسیها همکاری نموده» در فهرست تحریمها از او نام برده شده و بعداً هدف «ترور غیرانسانی» قرار گرفته است.
علیاصغر سلطانیه گفت: «ترور غیرانسانی دانشمندان ایرانی به دنبال سیاستهای خصمانه علیه استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای که به طور کامل تحت پادمان آژانس قرار دارند رخ میدهد.»
این در حالی است که مدیرکل آژانس انرژی اتمی ساعاتی پیشتر در همان نشست فصلی شورای حکام تاکید کرده بود که تهران برای راستیآزمایی فعالیتهای هستهای خود با آژانس همکاری ندارد.
یوکیا آمانو، مدیر کل آژانس، روز پنجشنبه، ۱۱ آذر، از دیدار هفته آینده سعید جلیلی، مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران، و کاترین اشتون به نمایندگی از گروه ۵+۱ استقبال کرد، ولی گفت که ایران تاکنون همکاری لازم را با آژانس نداشته و به همین جهت این نهاد قادر نیست تأیید کند که تمام فعالیتهای هستهای ایران صلحآمیز است.
در تقابل با این نظر، نماینده ایران در آژانس ادعا کرده است که فعالیت هستهای ایران هشت سال تحت «بازرسی مستمر» قرار گرفته و «همه فعالیتهای هستهای تحت حیطه عمل پادمان آژانس باقی است».
علیاصغر سلطانیه در ادامه اعلام کرده که «سیاستهای دوگانه از نوع تحریم و مذاکره محکوم به شکست کامل است» و پیشنهاد کرده است که «مذاکرات بر اساس اصول احترام متقابل و برابری طرفین» انجام گیرد.
قدرتهای غربی تاکنون به اتهام دست داشتن در ترور استادان دانشگاه ایران در هفته گذشته واکنشی نشان ندادهاند. تنها ایالات متحده در بیانیهای هر دو سوءقصد به جان این استادان را محکوم کرده است.
اسناد محرمانه دیپلماتیک منتشر شده توسط وبسایت ویکیلیکس نشاندهنده نگرانی دیپلماتهای آمریکایی از نفوذ فزاینده ایران در آمریکای جنوبی است.
اسناد محرمانه دیپلماتیک منتشر شده توسط وبسایت ویکیلیکس نشاندهنده نگرانی دیپلماتهای آمریکایی از نفوذ فزاینده ایران در آمریکای جنوبی است.
به نوشته این اسناد، دیپلماتهای آمریکایی از دسترسی ایران به ذخایر اورانیوم بولیوی ابراز نگرانی کردهاند اما این دیپلماتها معتقدند که نگرانی نسبت به ارسال اورانیوم از ونزوئلا به تهران بیپایه است.
همچنین به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، در یکی دیگر از مکاتبات محرمانه سال ۲۰۰۶ که این هفته در ویکیلیکس منتشر شده آمدهاست که گروهی از سربازان ایران در ونزوئلا مشغول دادن تمرین نظامی به نیروهای ذخیره ارتش آن کشور بودهاند.
دولت بولیوی روز پنجشنبه در واکنش به مطالب افشا شده در اسناد ویکیلیکس، مسئله توافق با ایران برای استفاده تهران از ذخایر اورانیوم خود را تکذیب کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، ایوان کانِلاس، سخنگوی دولت بولیوی در این پیوند گفت: «چنین چیزی وجود ندارد. همانطور که میدانید آقای مورالس، رئیس جمهور، و وزیر برنامهریزی کشور دو ماه پیش (به ایران) سفر کردند اما همانطور که در گزارشهای رسمی هم دیده میشود به هیچ وجه صحبتی در مورد یک توافق اورانیومی نشد.»
تکذیب محتوای سند ویکیلیکس از سوی این سخنگوی دولت بولیوی در حالی است که به گزارش خبرگزاری فرانسه، این سند مربوط به ماه اوت ۲۰۰۹ و بنابر این مربوط به تاریخی پیش از سفر اخیر اوو مورالس به ایران است.
در سند مورخه اوت ۲۰۰۹ که از سفارت ایالات متحده در پرو به وزارت خارجه آمریکا ارسال شده، دیپلماتهای آمریکایی نسبت به خواست ایران برای بهدست آوردن اورانیوم از کشورهای بولیوی و ونزوئلا ابراز نگرانی کردهاند.
اما در نامه دیگری که پیش از آن در تاریخ ۱۱ ژوئن ۲۰۰۹ از سفارت آمریکا ارسال شده، مقامهای این سفارت نوشتهبودند که «ونزوئلا توان همکاری واقعی هستهای با ایران و روسیه را ندارد.»
این سند که روز سهشنبه در ویکیلیکس منتشر شد از قول یک دانشمند هستهای و بدون ذکر نام او ادامه میدهد: «توافق ونزوئلا با روسیه برای راهاندازی برنامه هستهای، چیزی جز یک نمایش سیاسی نیست و در ونزوئلا هیچگونه اکتشاف یا بهرهبرداری از اورانیوم که در دست اجرا یا طراحی باشد وجود ندارد.»
در گزارش سال ۲۰۰۶ همچنین آمدهاست که ونزوئلا از ایران خواست تا برای تشکیل یک نیروی احتیاط از سربازان ذخیره به کاراکاس کمک کند و شماری از سربازان ایران در ونزوئلا سرگرم دادن تمرین نظامی به سرابازان احتیاط ونزوئلایی بودهاند.
این یادداشت دیپلماتیک ادامه میدهد: «گرچه شایعات مربوط به اینکه ونزوئلا برای ایران اورانیوم تأمین میکند ممکن است کمکی به درخشش کارنامه انقلابی دولت بکند اما در واقعیت چیزی که بتواند این مدعا را اثبات کند به چشم نمیخورد.»
این یادداشت با ذکر اینکه دیپلماتهای آمریکایی در بولیوی نیز به همین نتیجه رسیدهاند میافزاید: «احتمال اینکه ونزوئلا اورانیوم خود را به کشور ثالثی بدهد بسیار کم است.»
اظهارات دیپلماتهای آمریکایی در مورد عدم توانایی ونزوئلا برای راهاندازی برنامه هستهای در حالی است که هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا، روز ششم مهرماه جاری گفت که دولت وی در حال انجام بررسیهای اولیه برای راهاندازی یک برنامه انرژی هستهای است.
آقای چاوز که این موضوع را در یک نشست خبری مطرح کرد به خبرنگاران گفت: «ما در فکر پروژه انرژی هستهای با مقاصد صلحآمیز هستیم و آنها نخواهند توانست ما را متوقف کنند.»
هوگو چاوز که از همپیمانان نزدیک دولت جمهوری اسلامی در ایران است تاکنون همواره از برنامه هستهای ایران دفاع کرده و اظهار داشته که از صلحآمیز بودن کامل آن برنامه «اطمینان» دارد.
رئیس جمهوری ونزوئلا، سال گذشته اعلام کرد که ایران در امر اکتشاف اورانیوم با کشورش همکاری دارد و یک ماه پیش از آن، وزیر معادن این کشور نیز اعلام کرد که با همکاری ایران در امر اکتشاف اورانیوم گامهایی برداشته شده و آزمونهای اولیه، از وجود ذخایر غنی اورانیوم در این کشور خبر میدهد.
یک سند محرمانه مربوط به سال ۲۰۰۶ که این هفته در ویکیلیکس انتشار یافت نوشتهاست که به باور مقامهای آمریکایی، ونزوئلا «در تلاش است تا از ایران جنگافزار مرگبار همچون موشک و مواد منفجره دریافت کند»، اما اسناد دیگر، چیزی در مورد تحویل چنین جنگافزاری از سوی ایران به ونزوئلا ننوشتهاند.
هوگو چاوز، رئيس جمهور ونزوئلا، اردیبهشتماه امسال گزارش وزارت دفاع آمریکا مبنی بر حضور اعضای نيروى قدس سپاه پاسداران ايران در ونزوئلا را «شرمآور»خوانده و آن را به شدت رد كرد.
وزارت دفاع آمريكا پیش از این در گزارشی غیرمحرمانه به كنگره ایالات متحده متذکر شدهبود كه سپاه قدس، شاخه برونمرزى سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حضور خود را در آمريكاى لاتين و بهویژه در کشور ونزوئلا افزايش داده است.
مقامهای آمریکایی پیش از این هم از افزایش روابط میان دولتهای چپگرای آمریکای لاتین با جمهوری اسلامی ایران ابراز نگرانی کردهاند و رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا که اوایل ماه جاری برای شرکت در نشست دوسالانه وزرای دفاع قاره آمریکا به بولیوی رفتهبود نیز در همین راستا از کشورهای آمریکای جنوبی خواست تا در مذاکرات با ایران بر سر همکاری هستهای محتاط بوده و مراقب انگیزههای ایران باشند.
اوو مورالس، رئیس جمهوری بولیوی در واکنش به این سخنان گفت که دولت بولیوی با هر کشوری که بخواهد همپیمان میشود و نظر آمریکا در این مورد برایش مهم نیست.
به نوشته این اسناد، دیپلماتهای آمریکایی از دسترسی ایران به ذخایر اورانیوم بولیوی ابراز نگرانی کردهاند اما این دیپلماتها معتقدند که نگرانی نسبت به ارسال اورانیوم از ونزوئلا به تهران بیپایه است.
همچنین به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، در یکی دیگر از مکاتبات محرمانه سال ۲۰۰۶ که این هفته در ویکیلیکس منتشر شده آمدهاست که گروهی از سربازان ایران در ونزوئلا مشغول دادن تمرین نظامی به نیروهای ذخیره ارتش آن کشور بودهاند.
دولت بولیوی روز پنجشنبه در واکنش به مطالب افشا شده در اسناد ویکیلیکس، مسئله توافق با ایران برای استفاده تهران از ذخایر اورانیوم خود را تکذیب کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، ایوان کانِلاس، سخنگوی دولت بولیوی در این پیوند گفت: «چنین چیزی وجود ندارد. همانطور که میدانید آقای مورالس، رئیس جمهور، و وزیر برنامهریزی کشور دو ماه پیش (به ایران) سفر کردند اما همانطور که در گزارشهای رسمی هم دیده میشود به هیچ وجه صحبتی در مورد یک توافق اورانیومی نشد.»
تکذیب محتوای سند ویکیلیکس از سوی این سخنگوی دولت بولیوی در حالی است که به گزارش خبرگزاری فرانسه، این سند مربوط به ماه اوت ۲۰۰۹ و بنابر این مربوط به تاریخی پیش از سفر اخیر اوو مورالس به ایران است.
در سند مورخه اوت ۲۰۰۹ که از سفارت ایالات متحده در پرو به وزارت خارجه آمریکا ارسال شده، دیپلماتهای آمریکایی نسبت به خواست ایران برای بهدست آوردن اورانیوم از کشورهای بولیوی و ونزوئلا ابراز نگرانی کردهاند.
اما در نامه دیگری که پیش از آن در تاریخ ۱۱ ژوئن ۲۰۰۹ از سفارت آمریکا ارسال شده، مقامهای این سفارت نوشتهبودند که «ونزوئلا توان همکاری واقعی هستهای با ایران و روسیه را ندارد.»
این سند که روز سهشنبه در ویکیلیکس منتشر شد از قول یک دانشمند هستهای و بدون ذکر نام او ادامه میدهد: «توافق ونزوئلا با روسیه برای راهاندازی برنامه هستهای، چیزی جز یک نمایش سیاسی نیست و در ونزوئلا هیچگونه اکتشاف یا بهرهبرداری از اورانیوم که در دست اجرا یا طراحی باشد وجود ندارد.»
در گزارش سال ۲۰۰۶ همچنین آمدهاست که ونزوئلا از ایران خواست تا برای تشکیل یک نیروی احتیاط از سربازان ذخیره به کاراکاس کمک کند و شماری از سربازان ایران در ونزوئلا سرگرم دادن تمرین نظامی به سرابازان احتیاط ونزوئلایی بودهاند.
این یادداشت دیپلماتیک ادامه میدهد: «گرچه شایعات مربوط به اینکه ونزوئلا برای ایران اورانیوم تأمین میکند ممکن است کمکی به درخشش کارنامه انقلابی دولت بکند اما در واقعیت چیزی که بتواند این مدعا را اثبات کند به چشم نمیخورد.»
این یادداشت با ذکر اینکه دیپلماتهای آمریکایی در بولیوی نیز به همین نتیجه رسیدهاند میافزاید: «احتمال اینکه ونزوئلا اورانیوم خود را به کشور ثالثی بدهد بسیار کم است.»
اظهارات دیپلماتهای آمریکایی در مورد عدم توانایی ونزوئلا برای راهاندازی برنامه هستهای در حالی است که هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا، روز ششم مهرماه جاری گفت که دولت وی در حال انجام بررسیهای اولیه برای راهاندازی یک برنامه انرژی هستهای است.
آقای چاوز که این موضوع را در یک نشست خبری مطرح کرد به خبرنگاران گفت: «ما در فکر پروژه انرژی هستهای با مقاصد صلحآمیز هستیم و آنها نخواهند توانست ما را متوقف کنند.»
هوگو چاوز که از همپیمانان نزدیک دولت جمهوری اسلامی در ایران است تاکنون همواره از برنامه هستهای ایران دفاع کرده و اظهار داشته که از صلحآمیز بودن کامل آن برنامه «اطمینان» دارد.
رئیس جمهوری ونزوئلا، سال گذشته اعلام کرد که ایران در امر اکتشاف اورانیوم با کشورش همکاری دارد و یک ماه پیش از آن، وزیر معادن این کشور نیز اعلام کرد که با همکاری ایران در امر اکتشاف اورانیوم گامهایی برداشته شده و آزمونهای اولیه، از وجود ذخایر غنی اورانیوم در این کشور خبر میدهد.
یک سند محرمانه مربوط به سال ۲۰۰۶ که این هفته در ویکیلیکس انتشار یافت نوشتهاست که به باور مقامهای آمریکایی، ونزوئلا «در تلاش است تا از ایران جنگافزار مرگبار همچون موشک و مواد منفجره دریافت کند»، اما اسناد دیگر، چیزی در مورد تحویل چنین جنگافزاری از سوی ایران به ونزوئلا ننوشتهاند.
هوگو چاوز، رئيس جمهور ونزوئلا، اردیبهشتماه امسال گزارش وزارت دفاع آمریکا مبنی بر حضور اعضای نيروى قدس سپاه پاسداران ايران در ونزوئلا را «شرمآور»خوانده و آن را به شدت رد كرد.
وزارت دفاع آمريكا پیش از این در گزارشی غیرمحرمانه به كنگره ایالات متحده متذکر شدهبود كه سپاه قدس، شاخه برونمرزى سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حضور خود را در آمريكاى لاتين و بهویژه در کشور ونزوئلا افزايش داده است.
مقامهای آمریکایی پیش از این هم از افزایش روابط میان دولتهای چپگرای آمریکای لاتین با جمهوری اسلامی ایران ابراز نگرانی کردهاند و رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا که اوایل ماه جاری برای شرکت در نشست دوسالانه وزرای دفاع قاره آمریکا به بولیوی رفتهبود نیز در همین راستا از کشورهای آمریکای جنوبی خواست تا در مذاکرات با ایران بر سر همکاری هستهای محتاط بوده و مراقب انگیزههای ایران باشند.
اوو مورالس، رئیس جمهوری بولیوی در واکنش به این سخنان گفت که دولت بولیوی با هر کشوری که بخواهد همپیمان میشود و نظر آمریکا در این مورد برایش مهم نیست.
پخش زندهساعت ششم صفحه نخستسرخط خبرهاایرانجهانفرهنگ و هنراقتصادورزشدانش و فناوریمحیط زیستمجلههای هفتگیآرشیو صفحههای ویژهبایگانیرادیو به انتخاب شمابشنوید ساعت ششم
پس از آنکه محمدرضا صادقنیا که از سوی دادگاه عالی لسآنجلس متهم به تلاش برای ترور دو نفر از فعالان مخالف جمهوری اسلامی است، از حضور در دادگاه عالی لسآنجلس در موعد مقرر سر باز زد، این دادگاه حکم بازداشت مجدد وی را در روز سه شنبه صادر کرد.
به گزارش آسوشیتد پرس، محمدرضا صادقنیا که بر اساس اسناد فاش شده ایالات متحده در سال ۲۰۰۹ توسط مقامات پلیس آمریکا به اتهام تلاش برای ترور علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار و جمشید شارمهد، مدیر رادیویی متعلق به انجمن پادشاهی ایران، دستگیر و مجرم شناخته شده بود و از تابستان سال جاری به صورت مشروط آزاد بود، پس از کسب اجازه برای سفر به ایران و ملاقات «پدر بیمارش» در پاییز، از ایالات متحده خارج شد و دیگر به این کشور بازنگشت.
این در حالی بود که دادگاه اعلام کرده بود که وی تنها در صورتی اجازه دارد به ایران برود که تا تاریخ ۳ آبانماه به آمریکا بازگردد و در ۹ آذر در دادگاه حضور پیدا کند.
بر اساس یکی از اسناد محرمانه متعلق به سفارت ایالات متحده در لندن که متعلق به اول بهمنماه سال گذشته است و به تازگی در وبسایت ویکیلیکس منتشر شده است، آقای صادقنیا که این در این اسناد نام خانوادگی وی صادقینیا ذکر شده، اقرار کرده است که مأمور جمهوری اسلامی بوده و دو نفر از افراد مخالف حکومت جمهوری اسلامی در ایران را تحت نظر داشتهاست.
این اسناد میافزایند که آقای صادقنیای ۴۳ ساله، که سالها در ایالت میشیگان آمریکا ساکن بوده است، در ژوئیه سال ۲۰۰۹ در هتلی در نزدیکی فرودگاه لسآنجلس دستگیر شده است.
وکلای مدعی این پرونده میگویند که وی قصد داشته فردی را در ازای ۳۲ هزار دلار، برای کشتن جمشید شارمهد اجیر کند، اما فرد مزبور این پیشنهاد را نپذیرفته و آقای صادقنیا را به پلیس معرفی کرده است.
آسوشیتد پرس میافزاید مایکل زیمبرت، وکیل آقای صادقنیا گفته است که به تازگی به طور مستقیم با موکلش تماس نداشته است اما چندی پیش برادر آقای صادقنیا، در یک ایمیل به آقای زیمبرت اعلام کرد که برادرش نمیتواند در موعد مقرر برای حضور در دادگاه به آمریکا بازگردد.
آقای زیمبرت توضیح نداد که دلیل عدم بازگشت موکلش به آمریکا چیست.
وی همچنین افزود که اتهامات موکلش از سوی فردی عنوان شده است که «مست» بوده و در شرایط هشیاری و سلامت ذهن نبوده و توان ترور کردن فردی را نیز ندارد.
او خاطرنشان کرد که پلیس فدرال آمریکا، اف بی آی، موکلش را مورد بازجویی قرار داده است اما اتهامات وارده به موکلش از سوی این پلیس مطرح نشده است.
جمشید شارمهد در گفتوگو با آسوشیتد پرس گفته است که آقای صادقنیا بارها درخواست کرده بود که با وی ملاقات کند.
وی با اشاره به اینکه معمولا، افرادی که میخواهند با وجوه نقدی یا ارائه پیشنهاد، از این گروه حمایت کنند، بدون ملاقات این کار را انجام میدهند و گاه برای پیگیری تماس میگیرند، گفت: «اصرار مداوم وی برای این که مرا شخصاً ملاقات کند مشکوک بود».
آقای نوریزاده نیز پیش از این به رادیو فردا گفته بود که این فرد با ابراز علاقه به مسائل سیاسی و برنامههای وی خود را به آقای نوریزاده نزدیک و چندین بار با وی ملاقات کرده بود، اما بعدها که از طریق «منبعی» به آقای نوریزاده خبر رسید که «صدها» عکس وی بر روی میز معاون وزیر اطلاعات ایران دیده شده است، او به آقای صادقنیا مشکوک شد.
به گزارش آسوشیتد پرس، محمدرضا صادقنیا که بر اساس اسناد فاش شده ایالات متحده در سال ۲۰۰۹ توسط مقامات پلیس آمریکا به اتهام تلاش برای ترور علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار و جمشید شارمهد، مدیر رادیویی متعلق به انجمن پادشاهی ایران، دستگیر و مجرم شناخته شده بود و از تابستان سال جاری به صورت مشروط آزاد بود، پس از کسب اجازه برای سفر به ایران و ملاقات «پدر بیمارش» در پاییز، از ایالات متحده خارج شد و دیگر به این کشور بازنگشت.
این در حالی بود که دادگاه اعلام کرده بود که وی تنها در صورتی اجازه دارد به ایران برود که تا تاریخ ۳ آبانماه به آمریکا بازگردد و در ۹ آذر در دادگاه حضور پیدا کند.
بر اساس یکی از اسناد محرمانه متعلق به سفارت ایالات متحده در لندن که متعلق به اول بهمنماه سال گذشته است و به تازگی در وبسایت ویکیلیکس منتشر شده است، آقای صادقنیا که این در این اسناد نام خانوادگی وی صادقینیا ذکر شده، اقرار کرده است که مأمور جمهوری اسلامی بوده و دو نفر از افراد مخالف حکومت جمهوری اسلامی در ایران را تحت نظر داشتهاست.
این اسناد میافزایند که آقای صادقنیای ۴۳ ساله، که سالها در ایالت میشیگان آمریکا ساکن بوده است، در ژوئیه سال ۲۰۰۹ در هتلی در نزدیکی فرودگاه لسآنجلس دستگیر شده است.
وکلای مدعی این پرونده میگویند که وی قصد داشته فردی را در ازای ۳۲ هزار دلار، برای کشتن جمشید شارمهد اجیر کند، اما فرد مزبور این پیشنهاد را نپذیرفته و آقای صادقنیا را به پلیس معرفی کرده است.
آسوشیتد پرس میافزاید مایکل زیمبرت، وکیل آقای صادقنیا گفته است که به تازگی به طور مستقیم با موکلش تماس نداشته است اما چندی پیش برادر آقای صادقنیا، در یک ایمیل به آقای زیمبرت اعلام کرد که برادرش نمیتواند در موعد مقرر برای حضور در دادگاه به آمریکا بازگردد.
آقای زیمبرت توضیح نداد که دلیل عدم بازگشت موکلش به آمریکا چیست.
وی همچنین افزود که اتهامات موکلش از سوی فردی عنوان شده است که «مست» بوده و در شرایط هشیاری و سلامت ذهن نبوده و توان ترور کردن فردی را نیز ندارد.
او خاطرنشان کرد که پلیس فدرال آمریکا، اف بی آی، موکلش را مورد بازجویی قرار داده است اما اتهامات وارده به موکلش از سوی این پلیس مطرح نشده است.
جمشید شارمهد در گفتوگو با آسوشیتد پرس گفته است که آقای صادقنیا بارها درخواست کرده بود که با وی ملاقات کند.
وی با اشاره به اینکه معمولا، افرادی که میخواهند با وجوه نقدی یا ارائه پیشنهاد، از این گروه حمایت کنند، بدون ملاقات این کار را انجام میدهند و گاه برای پیگیری تماس میگیرند، گفت: «اصرار مداوم وی برای این که مرا شخصاً ملاقات کند مشکوک بود».
آقای نوریزاده نیز پیش از این به رادیو فردا گفته بود که این فرد با ابراز علاقه به مسائل سیاسی و برنامههای وی خود را به آقای نوریزاده نزدیک و چندین بار با وی ملاقات کرده بود، اما بعدها که از طریق «منبعی» به آقای نوریزاده خبر رسید که «صدها» عکس وی بر روی میز معاون وزیر اطلاعات ایران دیده شده است، او به آقای صادقنیا مشکوک شد.
اگر انقلاب نمی شد
مسلما اگر انقلاب نمی شد بسیاری از افرادی که امروز در صحنه های سیاسی و فرهنگی کشور می بینید دیگر قادر به خود نمائی به زور پول نفت و تلویزیون میلی حکومت اسلامی نبودند و برای کسب درآمد و بدست آوردن یک لقمه نان؛ مجبور به کار کردن وزحمت کشیدن می بودند.در ادامه بحث اگر انقلاب نمی شد(1) ، به بررسی وضعیت و حال و روز سه تن دیگر از شخصیت های حکومت اسلامی می پردازیم.
آقای علیرضا افتخاری:
حسین شرف نداری با شغل شریف لبو فروشی:
احمد جنتی مشغول به کار در موزه ملی بریتانیا، بخش اشیاء باستانی:
آقای علیرضا افتخاری:
حسین شرف نداری با شغل شریف لبو فروشی:
احمد جنتی مشغول به کار در موزه ملی بریتانیا، بخش اشیاء باستانی:
نگاه کارشناسان به «چالش ایران» در نشست موسسه صلح ایالات متحده-
روز گذشته در محل موسسه صلح ایالات متحده، دو نشست تحلیلی در باره ایران برگزار شد. گزارش نشست نخست را دیروز منتشر کردیم. در نشست دوم اما، بحثهایی مطرح شد که شاید برای مخاطبان مسائل سیاسی جالب توجه باشد.
کنت پولاک، کارشناش شناخته شده حوزه ایران از بنیاد بروکینز دیروز گفت که «مهمترین تلاش ایالات متحده در طول ۳۰ سال گذشته، ایجاد محدودیت برای ایران بوده است». این مساله باعث شده بسیاری از مشکلات ایران در محدوده مرزهایاش باقی بماند. ایالات متحده با ایجاد محدودیتهای بسیاری برای کشورهای اروپای شرقی توانست به فروپاشی درونی بلوک شرق کمک کند.
پتریک کلاوسن از موسسه تحقیقات واشنگتن در امور خاور نزدیک در نشست دوم به بحث در باره کارکرد تحریمها پرداخت. کلاوسون تاکید کرد که بیشترین تحریمهای اعمال شده به ایران برای مهار برنامه هستهای حکومت تهران بوده است اما تحریمهای دیگری نیز به خاطر حمایت جمهوری اسلامی از «تروریسم» از قبل وجود داشته و حتی با رفع تحریمهای هستهای، سرجای خودشان باقی خواهند ماند. رفع این دو نوع تحریم نیازمند همان کاری است که قذافی انجام داد، که هم از پروژههای هستهای دست کشید و هم دست از حمایت از تروریسم برداشت.
کلاوسن گفت که نشانهای از اینکه ایران دست از حمایت از گروههایی مثل حزبالله بردارد نمیبیند. او پیشبینی کرد که این تحریمها تا زمان وجود حکومت جمهوری اسلامی پابرجا خواهد بود.
کلاوسن در باره هدف تحریمهای هستهای، آنرا بلندپروازانه دانست و گفت که بعید است این تحریمها که بتواند ایران را از موضعش عقب براند و مطابق برنامههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی رفتار کند. شاید اگر هدف، کندتر کردن برنامههای هستهای است، منطقیتر باشد. به گفته کلاوسون، ایران به مدت ۲۲ سال توافقها را نقض کرده است.
کلاوسون معتقد است که همین ایجاد تاخیر در برنامههای هستهای ایران خود یک موفقیت محسوب میشود.
عضو دیگر پنل یعنی داو زکهایم، معاون پیشین دفاع آمریکا در دوران بوش و یکی از کارشناسان ارشد دفاعی آمریکا، به بررسی حمله احتمالی نظامی به ایران پرداخت و در موفقیتآمیز بودن آن شک و تردیدهایی را به خاطر کمبودهای اطلاعاتی و بزرگی کشور ابراز داشت.
زکهایم گفت که کار سیاسی و برنامهریزی برای یک حمله نظامی ممکن است مهمتر از خود آن باشد. آمریکا امکانات لازم برای یک حمله را دارد، اما میزان اثرگذاری چندان معلوم نیست. از یک سو، فاصله زیاد میان سایتهای هستهای ایران مشکلساز است، از طرف دیگر بسیاری از این مراکز هنوز اعلام نشدهاند.
حتی حمله هوایی به این مراکز مشکلات خودش را دارد. جنگندههای کوچک نیاز به سوختگیری خواهند داشت و به خاطر فاصله زیاد تا این مراکز، قدرت مانور گرفته خواهد شد. از سوی دیگر، اگر آمریکا بخواهد از کشورهای منطقه حمله کند، کدام کشور فرودگاههایش را در اختیار آمریکا قرار خواهد داد؟
حتی استفاده از سیستمهای هوشمند مشکل است. بررسی موفقیت آمیز حمله به این مراکز عملا بوسیله ماهوارهها امکانپذیر خواهد بود. از داخل کشور هم نمیتوان انتظار حمایت داشت، چون بسیاری از ایرانیها طرفدار برنامه هستهای هستند.
زکهایم به یکی از دانشمندان فیزیکدان ایرانی اشاره کرد که در سال گذشته ترور شد و در عین حال طرفدار جنبش اعتراضی بوده است.
به گفته این کارشناس نظامی، عدم شناسایی همه اهداف هستهای یک مشکل بزرگ است. از سوی دیگر، در صورت حمله به همه این سایتها، بررسی نتیجه کارخسارتهای وارده غیر ممکن است.
زکهایم افزود که حتی آوردن ناوهای هواپیمابر در وضعیت فعلی از نقاط مختلف مثل آسیای شرقی و اقیانوس آرام به خاطر درگیری اخیر در شبه قاره کره غیر ممکن است. حمله با موشکهای کروز به مراکز هستهای هم به این راحتی نیست، چون همه مراکز شناخته شده نیست و نیز نمیتوان میزان خسارتهای وارده را دقیقا بررسی کرد و هیچ نهادی به کمک ایالات متحده نمیآید. کشورهای دیگر هم به این راحتی همراهی نخواهند کرد.
زکهایم همچنین افزود که حمله نظامی به ایران میتواند باعث اتحاد مسلمانانی شود که پیش از این راهپیمایی اعتراضی هم نکردهاند.
دیگر شرکت کننده این نشست، جیمز دابینز، از موسسه رند و سفیر پیشین آمریکا در اتحادیه اروپا بود که درباره دشواریهای برقراری رابطه با ایران صحبت کرد. دابینز در بهار امسال در یادداشتی برای واشینگتن پست نوشته بود که عدم گفتگو را باید متوقف کرد.
کنت پولاک، کارشناش شناخته شده حوزه ایران از بنیاد بروکینز دیروز گفت که «مهمترین تلاش ایالات متحده در طول ۳۰ سال گذشته، ایجاد محدودیت برای ایران بوده است». این مساله باعث شده بسیاری از مشکلات ایران در محدوده مرزهایاش باقی بماند. ایالات متحده با ایجاد محدودیتهای بسیاری برای کشورهای اروپای شرقی توانست به فروپاشی درونی بلوک شرق کمک کند.
پتریک کلاوسن از موسسه تحقیقات واشنگتن در امور خاور نزدیک در نشست دوم به بحث در باره کارکرد تحریمها پرداخت. کلاوسون تاکید کرد که بیشترین تحریمهای اعمال شده به ایران برای مهار برنامه هستهای حکومت تهران بوده است اما تحریمهای دیگری نیز به خاطر حمایت جمهوری اسلامی از «تروریسم» از قبل وجود داشته و حتی با رفع تحریمهای هستهای، سرجای خودشان باقی خواهند ماند. رفع این دو نوع تحریم نیازمند همان کاری است که قذافی انجام داد، که هم از پروژههای هستهای دست کشید و هم دست از حمایت از تروریسم برداشت.
کلاوسن گفت که نشانهای از اینکه ایران دست از حمایت از گروههایی مثل حزبالله بردارد نمیبیند. او پیشبینی کرد که این تحریمها تا زمان وجود حکومت جمهوری اسلامی پابرجا خواهد بود.
کلاوسن در باره هدف تحریمهای هستهای، آنرا بلندپروازانه دانست و گفت که بعید است این تحریمها که بتواند ایران را از موضعش عقب براند و مطابق برنامههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی رفتار کند. شاید اگر هدف، کندتر کردن برنامههای هستهای است، منطقیتر باشد. به گفته کلاوسون، ایران به مدت ۲۲ سال توافقها را نقض کرده است.
کلاوسون معتقد است که همین ایجاد تاخیر در برنامههای هستهای ایران خود یک موفقیت محسوب میشود.
عضو دیگر پنل یعنی داو زکهایم، معاون پیشین دفاع آمریکا در دوران بوش و یکی از کارشناسان ارشد دفاعی آمریکا، به بررسی حمله احتمالی نظامی به ایران پرداخت و در موفقیتآمیز بودن آن شک و تردیدهایی را به خاطر کمبودهای اطلاعاتی و بزرگی کشور ابراز داشت.
زکهایم گفت که کار سیاسی و برنامهریزی برای یک حمله نظامی ممکن است مهمتر از خود آن باشد. آمریکا امکانات لازم برای یک حمله را دارد، اما میزان اثرگذاری چندان معلوم نیست. از یک سو، فاصله زیاد میان سایتهای هستهای ایران مشکلساز است، از طرف دیگر بسیاری از این مراکز هنوز اعلام نشدهاند.
حتی حمله هوایی به این مراکز مشکلات خودش را دارد. جنگندههای کوچک نیاز به سوختگیری خواهند داشت و به خاطر فاصله زیاد تا این مراکز، قدرت مانور گرفته خواهد شد. از سوی دیگر، اگر آمریکا بخواهد از کشورهای منطقه حمله کند، کدام کشور فرودگاههایش را در اختیار آمریکا قرار خواهد داد؟
حتی استفاده از سیستمهای هوشمند مشکل است. بررسی موفقیت آمیز حمله به این مراکز عملا بوسیله ماهوارهها امکانپذیر خواهد بود. از داخل کشور هم نمیتوان انتظار حمایت داشت، چون بسیاری از ایرانیها طرفدار برنامه هستهای هستند.
زکهایم به یکی از دانشمندان فیزیکدان ایرانی اشاره کرد که در سال گذشته ترور شد و در عین حال طرفدار جنبش اعتراضی بوده است.
به گفته این کارشناس نظامی، عدم شناسایی همه اهداف هستهای یک مشکل بزرگ است. از سوی دیگر، در صورت حمله به همه این سایتها، بررسی نتیجه کارخسارتهای وارده غیر ممکن است.
زکهایم افزود که حتی آوردن ناوهای هواپیمابر در وضعیت فعلی از نقاط مختلف مثل آسیای شرقی و اقیانوس آرام به خاطر درگیری اخیر در شبه قاره کره غیر ممکن است. حمله با موشکهای کروز به مراکز هستهای هم به این راحتی نیست، چون همه مراکز شناخته شده نیست و نیز نمیتوان میزان خسارتهای وارده را دقیقا بررسی کرد و هیچ نهادی به کمک ایالات متحده نمیآید. کشورهای دیگر هم به این راحتی همراهی نخواهند کرد.
زکهایم همچنین افزود که حمله نظامی به ایران میتواند باعث اتحاد مسلمانانی شود که پیش از این راهپیمایی اعتراضی هم نکردهاند.
دیگر شرکت کننده این نشست، جیمز دابینز، از موسسه رند و سفیر پیشین آمریکا در اتحادیه اروپا بود که درباره دشواریهای برقراری رابطه با ایران صحبت کرد. دابینز در بهار امسال در یادداشتی برای واشینگتن پست نوشته بود که عدم گفتگو را باید متوقف کرد.
بیانیۀ دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در گرامیداشت روز دانشجو، بیانیهای صادر کرده است. متن کامل این بیانیه، که نسخهای از آن در اختیار «خودنویس» قرار گرفته است، را در زیر میخوانید
حاکمان پیشین روزی بر دانشجویان آتش گشودند و گمان میبردند با سرکوب هر چه تمامتر میتوان خاک مرده بر دانشگاه پراکند و سکوت و اختناق بر آن مسلط نمود، غافل از اینکه بر شعلۀ ایستادگی و خشم دانشجو افزودند و چهرۀ کریه خود را بیش از پیش بر همگان عیان نمودند. مبارزات و تلاشهای بی وقفۀ دانشجویان آگاه و بیدار سرزمینمان در تمام آن سالها تداوم یافت و خواستههای بر حق آزادیخواهانه و انسانگرایانۀ ملت ایران به عنوان تابلوی آمال و آرزوهای جنبش دانشجویی با تاکتیکها و استراتژیهای خیزش ملی مردم ایران همنوا شد و بساط دستگاه استبدادی را در هم پیچید. خط استبداد اما راه خود را دنبال کرد و گرداب هولناک دیکتاتوری، خودپرستی و ظلم در پی اشتباهات سیاستمداران ناآگاه و هجمۀ غوغاییان و نامردمی و مکاری تمامیتخواهان همچنان پابرجا ماند؛ تصفیههای گستردۀ استاد و دانشجو و عناوین درسی، هجوم مغولوار به خوابگاه دانشجویان در تاخت و تازهای شبانۀ عمال حکومت، محروم نمودن دانشجویان پر افتخار و آزادیخواه از ادامه تحصیل، بازداشت معترضان به چنین وضعیت ناعادلانهای و رد و تخفیف علوم انسانی که به حق خود چیزی از آن درنیافته بودند، روندی معمول گردیده و هر روز زخمی بر پیکر استوار دانشجویان ایرانی و البته میخی بر تابوت استبداد و خودکامگی خود میکوبد.
دانشجو به عنوان قشر همیشه بیدار هیچگاه از پای ننشسته، مطالبات خود را پیش رو نهاده و با تکیه بر آن، خواستههای بحق خود را از تمام ارکان هر چند پوسیده نظام حاکم جویا میشود و بر آن پای میفشرد و به آگاهسازی سایر اقشار جامعه میپردازد. این جنبش و جوشش فرحبخش همواره در معرض تیغ تیز جباریت قرار گرفته و اما همچنان سختجانانه بر پویایی خود و استحکام و مدوامتش اصرار دارد. چنین است که حرکتهای دانشجویی آزادیخواهانه و تحولطلبانه حتی اگر تحت فشار قرار گیرد و بر اثر ضربات سخت و سهمگین حاکمیت توان عینی و عملی کمتری جهت پیشبرد خواستهها و مطالبات برحقش داشته باشد، در موقعیتهای مناسب و فرصتهای استثنایی راه خود را باز مییابد و چون رودی روان به جوشش و حرکت میافتد.
با کودتای انتخاباتی سال گذشته برگی دیگر از دفتر آزادی و دموکراسیخواهی ملت ایران و جهالت و جباریت حاکمان کوتهبین ورق خورد و این بار تمام آنانی که تیغ استبداد بر سر آنان سنگینی میکرد قامت راست نمودند و آزادی و دموکراسی را با صدایی رساتر از همیشه فریاد زدند. دانشجویان در این میان در کنار دیگر اقشار ملت ایران در صف اول مبارزه علیه این خودکامگی قرار گرفتند و شهادت سهرابها و نداها آنان را از ادامه راهشان باز نداشت و صدایشان حتی در محبس تمامیت خواهان به شیوایی تمام شنیده می شود و اکنون نیز بیش از هشتاد تن از یارانمان به زندانهای طولانی مدت و بازداشتهای وحشیانه و غیرقانونی گرفتار آمدهاند و چه آزاد مردانی نیز هستند که در میانه ی غوغای ظلم و استبداد مظلومانه و در سکوتی پر صدا به استقامت تمام دربندند.
چه شده که ما اینچنین سخت و سهمگین آسیب میبینیم و بر روح و جانمان ضربه میزنند؟ چه شده که حتی اینچنین ضرباتی هم نمیتواند از هم بگسلدمان و تکهتکهمان کند؟ و چه چیزی در اعماق وجودمان و در آینۀ آمال و آرزوهایمان نشسته که چنین راهی را باید بپیماییم؟ حقیقت این است که این ملت و این دانشجویان چیزی بیش از حقوق طبیعی خود را نخواسته و تا برآورده شدن آنها هم از پای نخواهد نشست؛ حتی اگر اختناق و جباریت چند صباحی امکان عملی تغییر معادلات قدرت در جامعه و سیاست را از یدمان بیرون کشد. حقیقت این است که ما به دنبال کسب حق طبیعیمان در حفظ جانمان هستیم، جانی که میخواهیم آزاد باشد، امکان انتخاب داشته باشد، بتواند بر اساس گفتار و کردار و پندار شخصی خود انسانها به پیش رود، امکان تعیین شرایط زندگی شخصی و عمومی خود را داشته باشد، بتواند تعیین کند چه بپوشد، چه بگوید، با چه کسی باشد، بر چه طریقی رفتار کند، چه ببیند، چه بخواهد و چگونه مسیری را در پیش گیرد.
ملت ایران و جنبش دانشجویی برآمده از بطن مردمان کوچه و بازار میخواهد که مسئولان حکومتی را آزادانه برگزیند، کسی و اقلیتی و دار و دستهای نشسته در کمین نتواند سرنوشتش را به دلخواه خود رقم زند، دار و دستههای مافیایی منابع طبیعی و ثروت ملیش را به یغما نبرند، اقتصادش بر اساس نابخردی، لجبازی، منفعتطلبی و حیلهگری مسئولانش به باد فنا نرود، حلقۀ تنگ افکار و اندیشهها و تمایلات و هوسهای بنیادگرایانه و پوسیدۀ مشتی از دنیا بیخبر بر جان و روحش فشار نیاورد، دانشگاهش مکانی برای تبادل آزادی آرای علمی باشد، دانشجویی که پس از چندین سال تلاش و دانشاندوزی از دانشگاه به محیط جامعه قدم میگذارد در کار و زندگی خود نماند، بتواند آبرومندانه و بر اساس مدار پیشرفت و ترقی زندگی آیندهاش را بسازد، بتواند در کار گروهی و تعیین سرنوشت خود و فعالیت مدنی و اجتماعی با یاران و همراهانش همکاری کند و تجربه بورزد و یاد بگیرد و پیشرفت کند و چیزها را بسازد و شرایط را رقم زند.
این ها همه گوشهای از خواستههای برحق ملت ایران و فرزندان این ملت در پهنۀ دانشگاههای کشور است. خواستههایی که همواره توسط مسئولان جبار نادیده گرفته شده و سرکوب شده است. سرکوبی که اینک نماد آن، سه شهید اهوراییمان در 16 آذر هستند. شانزده آذری که نماد ایستادگی و همراهی دانشجویان با یکدیگر است، نمادی برای با هم بودن، با هم ارتباط داشتن، با هم جمع شدن، با هم مشتها را برای پیشرفت و آزادی گره کردن، با هم نشان دادن قدرت و توانمان(چه در اذهانمان و چه در محیط عملی زندگیمان) و... .
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران امیدوار است در افت و خیزهای روند آزادی خواهی و حرکت به جلوی ملت ایران هر چه زودتر به نقطه و گرهگاه های وصل و نشاط و تحرک برسیم و بتوانیم بار دیگر خودمان بر سرنوشت خودمان حاکم باشیم. همچنین امیدواریم 16 آذر امسال شاهد حضور پر شکوه دانشجویان آگاه در صحنۀ مطالبات بر حقمان باشیم و مسئولان و حاکمان نیز هوس به خاک و خون کشیدن فرزندان ملت را از خود به دور کنند.
حاکمان پیشین روزی بر دانشجویان آتش گشودند و گمان میبردند با سرکوب هر چه تمامتر میتوان خاک مرده بر دانشگاه پراکند و سکوت و اختناق بر آن مسلط نمود، غافل از اینکه بر شعلۀ ایستادگی و خشم دانشجو افزودند و چهرۀ کریه خود را بیش از پیش بر همگان عیان نمودند. مبارزات و تلاشهای بی وقفۀ دانشجویان آگاه و بیدار سرزمینمان در تمام آن سالها تداوم یافت و خواستههای بر حق آزادیخواهانه و انسانگرایانۀ ملت ایران به عنوان تابلوی آمال و آرزوهای جنبش دانشجویی با تاکتیکها و استراتژیهای خیزش ملی مردم ایران همنوا شد و بساط دستگاه استبدادی را در هم پیچید. خط استبداد اما راه خود را دنبال کرد و گرداب هولناک دیکتاتوری، خودپرستی و ظلم در پی اشتباهات سیاستمداران ناآگاه و هجمۀ غوغاییان و نامردمی و مکاری تمامیتخواهان همچنان پابرجا ماند؛ تصفیههای گستردۀ استاد و دانشجو و عناوین درسی، هجوم مغولوار به خوابگاه دانشجویان در تاخت و تازهای شبانۀ عمال حکومت، محروم نمودن دانشجویان پر افتخار و آزادیخواه از ادامه تحصیل، بازداشت معترضان به چنین وضعیت ناعادلانهای و رد و تخفیف علوم انسانی که به حق خود چیزی از آن درنیافته بودند، روندی معمول گردیده و هر روز زخمی بر پیکر استوار دانشجویان ایرانی و البته میخی بر تابوت استبداد و خودکامگی خود میکوبد.
دانشجو به عنوان قشر همیشه بیدار هیچگاه از پای ننشسته، مطالبات خود را پیش رو نهاده و با تکیه بر آن، خواستههای بحق خود را از تمام ارکان هر چند پوسیده نظام حاکم جویا میشود و بر آن پای میفشرد و به آگاهسازی سایر اقشار جامعه میپردازد. این جنبش و جوشش فرحبخش همواره در معرض تیغ تیز جباریت قرار گرفته و اما همچنان سختجانانه بر پویایی خود و استحکام و مدوامتش اصرار دارد. چنین است که حرکتهای دانشجویی آزادیخواهانه و تحولطلبانه حتی اگر تحت فشار قرار گیرد و بر اثر ضربات سخت و سهمگین حاکمیت توان عینی و عملی کمتری جهت پیشبرد خواستهها و مطالبات برحقش داشته باشد، در موقعیتهای مناسب و فرصتهای استثنایی راه خود را باز مییابد و چون رودی روان به جوشش و حرکت میافتد.
با کودتای انتخاباتی سال گذشته برگی دیگر از دفتر آزادی و دموکراسیخواهی ملت ایران و جهالت و جباریت حاکمان کوتهبین ورق خورد و این بار تمام آنانی که تیغ استبداد بر سر آنان سنگینی میکرد قامت راست نمودند و آزادی و دموکراسی را با صدایی رساتر از همیشه فریاد زدند. دانشجویان در این میان در کنار دیگر اقشار ملت ایران در صف اول مبارزه علیه این خودکامگی قرار گرفتند و شهادت سهرابها و نداها آنان را از ادامه راهشان باز نداشت و صدایشان حتی در محبس تمامیت خواهان به شیوایی تمام شنیده می شود و اکنون نیز بیش از هشتاد تن از یارانمان به زندانهای طولانی مدت و بازداشتهای وحشیانه و غیرقانونی گرفتار آمدهاند و چه آزاد مردانی نیز هستند که در میانه ی غوغای ظلم و استبداد مظلومانه و در سکوتی پر صدا به استقامت تمام دربندند.
چه شده که ما اینچنین سخت و سهمگین آسیب میبینیم و بر روح و جانمان ضربه میزنند؟ چه شده که حتی اینچنین ضرباتی هم نمیتواند از هم بگسلدمان و تکهتکهمان کند؟ و چه چیزی در اعماق وجودمان و در آینۀ آمال و آرزوهایمان نشسته که چنین راهی را باید بپیماییم؟ حقیقت این است که این ملت و این دانشجویان چیزی بیش از حقوق طبیعی خود را نخواسته و تا برآورده شدن آنها هم از پای نخواهد نشست؛ حتی اگر اختناق و جباریت چند صباحی امکان عملی تغییر معادلات قدرت در جامعه و سیاست را از یدمان بیرون کشد. حقیقت این است که ما به دنبال کسب حق طبیعیمان در حفظ جانمان هستیم، جانی که میخواهیم آزاد باشد، امکان انتخاب داشته باشد، بتواند بر اساس گفتار و کردار و پندار شخصی خود انسانها به پیش رود، امکان تعیین شرایط زندگی شخصی و عمومی خود را داشته باشد، بتواند تعیین کند چه بپوشد، چه بگوید، با چه کسی باشد، بر چه طریقی رفتار کند، چه ببیند، چه بخواهد و چگونه مسیری را در پیش گیرد.
ملت ایران و جنبش دانشجویی برآمده از بطن مردمان کوچه و بازار میخواهد که مسئولان حکومتی را آزادانه برگزیند، کسی و اقلیتی و دار و دستهای نشسته در کمین نتواند سرنوشتش را به دلخواه خود رقم زند، دار و دستههای مافیایی منابع طبیعی و ثروت ملیش را به یغما نبرند، اقتصادش بر اساس نابخردی، لجبازی، منفعتطلبی و حیلهگری مسئولانش به باد فنا نرود، حلقۀ تنگ افکار و اندیشهها و تمایلات و هوسهای بنیادگرایانه و پوسیدۀ مشتی از دنیا بیخبر بر جان و روحش فشار نیاورد، دانشگاهش مکانی برای تبادل آزادی آرای علمی باشد، دانشجویی که پس از چندین سال تلاش و دانشاندوزی از دانشگاه به محیط جامعه قدم میگذارد در کار و زندگی خود نماند، بتواند آبرومندانه و بر اساس مدار پیشرفت و ترقی زندگی آیندهاش را بسازد، بتواند در کار گروهی و تعیین سرنوشت خود و فعالیت مدنی و اجتماعی با یاران و همراهانش همکاری کند و تجربه بورزد و یاد بگیرد و پیشرفت کند و چیزها را بسازد و شرایط را رقم زند.
این ها همه گوشهای از خواستههای برحق ملت ایران و فرزندان این ملت در پهنۀ دانشگاههای کشور است. خواستههایی که همواره توسط مسئولان جبار نادیده گرفته شده و سرکوب شده است. سرکوبی که اینک نماد آن، سه شهید اهوراییمان در 16 آذر هستند. شانزده آذری که نماد ایستادگی و همراهی دانشجویان با یکدیگر است، نمادی برای با هم بودن، با هم ارتباط داشتن، با هم جمع شدن، با هم مشتها را برای پیشرفت و آزادی گره کردن، با هم نشان دادن قدرت و توانمان(چه در اذهانمان و چه در محیط عملی زندگیمان) و... .
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران امیدوار است در افت و خیزهای روند آزادی خواهی و حرکت به جلوی ملت ایران هر چه زودتر به نقطه و گرهگاه های وصل و نشاط و تحرک برسیم و بتوانیم بار دیگر خودمان بر سرنوشت خودمان حاکم باشیم. همچنین امیدواریم 16 آذر امسال شاهد حضور پر شکوه دانشجویان آگاه در صحنۀ مطالبات بر حقمان باشیم و مسئولان و حاکمان نیز هوس به خاک و خون کشیدن فرزندان ملت را از خود به دور کنند.
دانشجویان دانشگاه آزاد: در مقابل استبداد قد علم خواهیم کرد
عدهای از دانشجویان دانشگاه آزاد، واحد تهران مرکزی، با صدور بیانیهای اعلام کردند که روز شانزدهم آذرماه، مصادف با روز دانشجو، دست به اعتراض خواهند زد.
دانشجویان دانشگاه آزاد با برگزاری تجمعات متوالی در روزهای سه شنبه پیشتاز اعتراضات دانشجویی در سال گذشته بودند. این اعتراضات به حدی شدید بود که نیروهای امنیتی بارها مجبور به استفاده از خشونت در داخل محیط دانشگاه شدند که حمله به دانشگاههای آزاد مشهد و تهران مرکز از آن جمله بود.
همچنین گفتنی است «اشکان سهرابی» و «امیر جوادیفر» دو تن از جانباختگان جنبش سبز از دانشجویان دانشگاه آزاد بودهاند.
در این بیانیه که همراه با ویژه نامه ی «کلمه» بین دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز توزیع شده است؛ با اشاره به حمایت و یکپارچگی دانشجویان واحدهای مختلف دانشگاه آزاد در تجمعات اعتراضی سال گذشته ضرورت بهرهگیری از تجربیات به دست آمده عنوان شده است.
همچنین دانشجویان خواستار خلاقیت و نوآوری در ادامه مبارزه و توجه به راهکار های دیگر مبارزه و مقاومت شده اند. در این بیانیه آمده است: «راههای مبارزه و مقاومت بسیار است چه آنچه این راهها فقط به حضور در خیابان نباید ختم شود.تمرین وتفکر و رسیدن به راه حلی جمعی و استقامت و از خود گذشتگی میتواند موجب اعتماد دانشجویان شود و سببساز حرکتهای اثر گذار شود.» در پایان نیز دانشجویان با وعده قرار دادن روز سه شنبه ۱۶ آذر از دیگر همکلاسیهای خود خواستهاند که در مقابل «گامهای ویرانگر استبداد» ایستادگی کنند.متن کامل این بیانیه به شرح زیر می باشد:
آذری دیگر فرارسیده است. آذری که یادآور سالها مبارزه دانشجویان این سرزمین با استبداد و خفقان است. آذری که نیمه آن را به نام ما دانشجویان نامگذاری کرده اند. آذری که پس از گذشت ۵۷ سال از شهادت یاران دبستانی هنوز تازه است. آذر هر سال تکرار میشود و خاطرهاش هر سال زندهتر.
تکرار آذر نه از آن حیث که آخرین ماه پاییز است، بلکه از آن روست که هنوز در این سرزمین دانشجو به مسلخ برده میشود. هنوز دانشجو و استادش را به جای کلاس درس به زندان میبرند. آذر هر ساله تکرار میشود و ترکه بیداد و ستم زخمش هر ساله تازهتر و هنوز هم به جای مرهم؛ نمک بر زخمهایش پاشیده میشود.
آذر امسال را در حالی سپری میکنیم که بیش از هشتاد تن از دانشجویان و نخبگان این سرزمین، همانها که قرار بود روزی آیندهسازان این سرزمین باشند، مشق آزادگی و ایستادگی را در کنج کنج دیوارها و سلولهای زندان تمرین میکنند. البته دیر نخواهد بود که اینان همان آیندهسازان خواهند شد.
بسیارند دانشجویانی که از سال گذشته در سختترین شرایط در سلولهای مخوف زندان محبوسند. ما را چه شده؟ و چه بر سر ما آمده است که نه عید و نه بهاری داریم و نه حتی روزی که به اسم خود ماست!!؟ یاران دبستانی ما همچون «اشکان سهرابی» و «امیر جوادی فر» در سینه ایران زمین خفتهاند و یا همچون «مهدی خدایی» و «علی ملیحی» و «حسن اسدیزیدآبادی» در بند هستند!!!
بیش از هفده ماه از تقلب گسترده در انتخابات و تاراج رأی و اعتماد مردم میگذرد و در این مدت مردم ایران زخم ها و رنجهای بسیاری دیدهاند. در طول این مبارزه دانشجویان همواره در صف اول نبرد با استبداد ایستادهاند و آماج بیشترین حملات بودهاند و از پرداخت هیچ هزینه ای دریغ نکردهاند.
سال گذشته سالی نیست که از خاطر ما دانشجویان برود. ورق دیگری از تاریخ این سرزمین است. آنجا که تاریخ از دانشجویان دانشگاه آزاد با افتخار یاد خواهد کرد. آنجا که دانشجویان دانشگاه آزاد همدلانه و شجاعانه در صف اول مبارزه قرار گرفتند. آنجا که بسیج و مزدوران استبداد در دانشکده فنی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز با هماهنگی با ریاست مزدور دانشگاه با باطوم و زنجیر و گاز اشک آور و ... چندین مرتبه وحشیانه به جان دانشجویان حملهور شدند. آنجا که دوستان ما در دیگر واحدهای دانشگاه آزاد از جمله: تهران جنوب، علوم تحقیقات، کرج، قزوین و سایر دانشگاهها به حمایت و یاری ما برخواستند.
در طول جنبش سبز که با یاری دانشجویان پیش رفته و میرود در اخلاق پیروز شدیم. در نهادینهکردن نفی خشونت، در گفتگوی جمعی، در آگاهی بخشی و شکستن انحصار رسانه ای استبداد پیروز شدیم. در این مدت تجربهها اندوخته شده است که بایستی در ادامه مسیر سرمشق قرار گیرد.
امروز لزوم خلاقیت و نوآوری برای ادامه این راه سبز که برگزیدهایم بیش از پیش به چشم میخورد. در این رابطه باید به حرکاتی توجه شود که تاثیرگذاری بیشتر و هزینه کمتر داشته باشد. راه های مبارزه و مقاومت بسیار است چه آنچه این راهها فقط به حضور در خیابان نباید ختم شود. تمرین و تفکر و رسیدن به راه حلی جمعی و استقامت و از خود گذشتگی میتواند موجب اعتماد دانشجویان و سببساز حرکتهای اثر گذار شود. ابتکارات فردی و خلاقیتهای گوناگون همه میتواند ادامه داشته باشد. حرکتهای کوچک فردی، چند نفره و جمعی هیچ یک بیثمر نخواهد بود. استفاده از تمام ظرفیتهای موجود و تقویت اخلاق و دوستیها و کمکرسانی به هم در کنار آگاهی بخشی عبور از این راه سخت را آسانتر خواهد نمود.
اما هیچگاه صدای گامهای ویرانگر استبداد را از یاد نخواهیم برد و به رسم یک تاریخ ایستادگی در مقابلش قدم علم کرده و خواهیم کرد. باشد که به یاری فرد فردمان ایرانی سازیم آباد؛ دور از دستان استبداد !
دانشجویان دانشگاه آزاد با برگزاری تجمعات متوالی در روزهای سه شنبه پیشتاز اعتراضات دانشجویی در سال گذشته بودند. این اعتراضات به حدی شدید بود که نیروهای امنیتی بارها مجبور به استفاده از خشونت در داخل محیط دانشگاه شدند که حمله به دانشگاههای آزاد مشهد و تهران مرکز از آن جمله بود.
همچنین گفتنی است «اشکان سهرابی» و «امیر جوادیفر» دو تن از جانباختگان جنبش سبز از دانشجویان دانشگاه آزاد بودهاند.
در این بیانیه که همراه با ویژه نامه ی «کلمه» بین دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز توزیع شده است؛ با اشاره به حمایت و یکپارچگی دانشجویان واحدهای مختلف دانشگاه آزاد در تجمعات اعتراضی سال گذشته ضرورت بهرهگیری از تجربیات به دست آمده عنوان شده است.
همچنین دانشجویان خواستار خلاقیت و نوآوری در ادامه مبارزه و توجه به راهکار های دیگر مبارزه و مقاومت شده اند. در این بیانیه آمده است: «راههای مبارزه و مقاومت بسیار است چه آنچه این راهها فقط به حضور در خیابان نباید ختم شود.تمرین وتفکر و رسیدن به راه حلی جمعی و استقامت و از خود گذشتگی میتواند موجب اعتماد دانشجویان شود و سببساز حرکتهای اثر گذار شود.» در پایان نیز دانشجویان با وعده قرار دادن روز سه شنبه ۱۶ آذر از دیگر همکلاسیهای خود خواستهاند که در مقابل «گامهای ویرانگر استبداد» ایستادگی کنند.متن کامل این بیانیه به شرح زیر می باشد:
آذری دیگر فرارسیده است. آذری که یادآور سالها مبارزه دانشجویان این سرزمین با استبداد و خفقان است. آذری که نیمه آن را به نام ما دانشجویان نامگذاری کرده اند. آذری که پس از گذشت ۵۷ سال از شهادت یاران دبستانی هنوز تازه است. آذر هر سال تکرار میشود و خاطرهاش هر سال زندهتر.
تکرار آذر نه از آن حیث که آخرین ماه پاییز است، بلکه از آن روست که هنوز در این سرزمین دانشجو به مسلخ برده میشود. هنوز دانشجو و استادش را به جای کلاس درس به زندان میبرند. آذر هر ساله تکرار میشود و ترکه بیداد و ستم زخمش هر ساله تازهتر و هنوز هم به جای مرهم؛ نمک بر زخمهایش پاشیده میشود.
آذر امسال را در حالی سپری میکنیم که بیش از هشتاد تن از دانشجویان و نخبگان این سرزمین، همانها که قرار بود روزی آیندهسازان این سرزمین باشند، مشق آزادگی و ایستادگی را در کنج کنج دیوارها و سلولهای زندان تمرین میکنند. البته دیر نخواهد بود که اینان همان آیندهسازان خواهند شد.
بسیارند دانشجویانی که از سال گذشته در سختترین شرایط در سلولهای مخوف زندان محبوسند. ما را چه شده؟ و چه بر سر ما آمده است که نه عید و نه بهاری داریم و نه حتی روزی که به اسم خود ماست!!؟ یاران دبستانی ما همچون «اشکان سهرابی» و «امیر جوادی فر» در سینه ایران زمین خفتهاند و یا همچون «مهدی خدایی» و «علی ملیحی» و «حسن اسدیزیدآبادی» در بند هستند!!!
بیش از هفده ماه از تقلب گسترده در انتخابات و تاراج رأی و اعتماد مردم میگذرد و در این مدت مردم ایران زخم ها و رنجهای بسیاری دیدهاند. در طول این مبارزه دانشجویان همواره در صف اول نبرد با استبداد ایستادهاند و آماج بیشترین حملات بودهاند و از پرداخت هیچ هزینه ای دریغ نکردهاند.
سال گذشته سالی نیست که از خاطر ما دانشجویان برود. ورق دیگری از تاریخ این سرزمین است. آنجا که تاریخ از دانشجویان دانشگاه آزاد با افتخار یاد خواهد کرد. آنجا که دانشجویان دانشگاه آزاد همدلانه و شجاعانه در صف اول مبارزه قرار گرفتند. آنجا که بسیج و مزدوران استبداد در دانشکده فنی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز با هماهنگی با ریاست مزدور دانشگاه با باطوم و زنجیر و گاز اشک آور و ... چندین مرتبه وحشیانه به جان دانشجویان حملهور شدند. آنجا که دوستان ما در دیگر واحدهای دانشگاه آزاد از جمله: تهران جنوب، علوم تحقیقات، کرج، قزوین و سایر دانشگاهها به حمایت و یاری ما برخواستند.
در طول جنبش سبز که با یاری دانشجویان پیش رفته و میرود در اخلاق پیروز شدیم. در نهادینهکردن نفی خشونت، در گفتگوی جمعی، در آگاهی بخشی و شکستن انحصار رسانه ای استبداد پیروز شدیم. در این مدت تجربهها اندوخته شده است که بایستی در ادامه مسیر سرمشق قرار گیرد.
امروز لزوم خلاقیت و نوآوری برای ادامه این راه سبز که برگزیدهایم بیش از پیش به چشم میخورد. در این رابطه باید به حرکاتی توجه شود که تاثیرگذاری بیشتر و هزینه کمتر داشته باشد. راه های مبارزه و مقاومت بسیار است چه آنچه این راهها فقط به حضور در خیابان نباید ختم شود. تمرین و تفکر و رسیدن به راه حلی جمعی و استقامت و از خود گذشتگی میتواند موجب اعتماد دانشجویان و سببساز حرکتهای اثر گذار شود. ابتکارات فردی و خلاقیتهای گوناگون همه میتواند ادامه داشته باشد. حرکتهای کوچک فردی، چند نفره و جمعی هیچ یک بیثمر نخواهد بود. استفاده از تمام ظرفیتهای موجود و تقویت اخلاق و دوستیها و کمکرسانی به هم در کنار آگاهی بخشی عبور از این راه سخت را آسانتر خواهد نمود.
اما هیچگاه صدای گامهای ویرانگر استبداد را از یاد نخواهیم برد و به رسم یک تاریخ ایستادگی در مقابلش قدم علم کرده و خواهیم کرد. باشد که به یاری فرد فردمان ایرانی سازیم آباد؛ دور از دستان استبداد !
Subscribe to:
Posts (Atom)