قطع یاهو و کارت های تلفنی مشکل اساسی در تماس مستقیم است. پیشنهاد ما اینست که در مورد دستاوردهای مثبت مبارزه دوهفته مردم بیشتر بنویسید.
1- تا قبل از انتخابات دهم از مافیای قدرت و مراکز قدرت در مورد نحوه اداره این نظام صحبت می شد. ولی حالا پرده ها کنار رفته است. همه چیز شفاف روشن شده است. رهبر که احتیاط می کرد وخود را رودرروی مردم قرار نمی داد و ترجیح می داد وانمود شود که قدرت در محافلی است که خارج ازاراده او عمل می کند، حالا با صراحت مواضع خود را روشن کرده است. این شفافیت و آگاهی از همه آنچه گذشته ومی گذرد دستاوردی مهم تر است.
2- این انتخابات طرحی را که تا زمان وقوعش تلاش در پنهان کردن آن داشتند، یعنی به قدرت رسیدن مجتبی خامنه ای و ایجاد حکومت اسلامی برملا کرد.
3- این انتخابات مردم ایران را به جهانیان شناساند و تا حساب مردم را با حساب حکومت یکی نکنند. آبروئی برای حکومت نماند و در برابر، احترام وهمدردی مردم جهان با مردم ایران را با خود به ارمغان آورد.
4- نسل سومی هایی که ازدرون تهی و همواره مورد تحقیر نظام بودند، شان و جایگاهی خاص پیدا کردند. این نسل سومی ها نشان دادند که چقدر هوشیارتر و مبتکرتر از نسل دو دهه گذشته عمل می کنند. آنان که هرگز نمی خواستند بزرگ شوند، یکباره به بلوغ و شجاعت فکری ومسئولیت رسیدند .
5- برخلاف تصورات حکومت، از ویژگی های این جنبش آنست که بدون "سر" حرکت می کند، یعنی همه جنبش به یک نظر واحد رسیده است و هر کس خودش رهبر است. این جنبش شعوری جمعی دارد. نام آن را بگذارید "ان لاین رولوشن" است.
6- شعور و آگاهی همین نسل سومی ها، تاکنون ما را از بحران هائی که حکومت آفریده و یا از خارج به ما تحمیل شده نجات داده است .
7- سعی می شد انقلاب 57 به فراموشی سپرده شود، اما مردم دو باره آن را زنده کردند و نسل اول و دوم را به نسل سوم وصل کرد. باور کنید که پدر و مادرها تازه با فرزندان جوانشان تفاهم پیدا کرده اند.
8- مردم در این انتخابات و حوادث بعد از آن باورکردند که قدرت دارند. قدرتی تاثیر گذار به وسعت جهان. شما آگاهی امروز این نسل را مقایسه کنید با دوران انتخابات شهرداری تهران که احمدی نژاد با 180 هزار رای شد شهردار تهران.
9- در عرض چند هفته روحانیون بسیاری از صفوف کودتاچیان جدا شده و با پیوستن به مردم، دوباره برای خود اعتبار کسب کردند.
10- گویش و فرهنگ اوباشی حکومت که صدا و سیما آن را به گویش عمومی تبدیل کرده بود، به یکباره دگرگون شد و نسل سومی ها گویشی را به صحنه آوردند که آن را در شعارهای زیبای این نسل در خیابان ها شاهد بودیم.
11- تغییر موضع فعالان سیاسی و ایرانیان خارج از کشور و نزدیک کردن آنها به هم در خارج و پیوندشان با مردم داخل کشور.
12- دوره تبلیغات انتخاباتی که بمنظور ایجاد سونامی اعتبار بخشیدن به نظام ترتیب داده بودند جنبه های بسیار مثبتی داشت که در راس آنها خارج کردن مردم از انفعال بود. احمدی نژاد را با وسعت بی نظیری مردم شناختند و او در سیمای جمهوری اسلامی بکلی فرو ریخت.
13- میلیون ها مردم آن نیروئی را در خیابان ها دیدند که تنها اخبار جسته و گریخته از عملیات آنها در حمله به کوی دانشگاه و یا قتل و یورش به پارک ها و گرفتن شماری فعال حقوق زنان و یا فعال دانشجوئی و سیاسی شنیده بودند.
می توان به این لیست همچنان اضافه کرد ولی فعلا سئوال اینست که در شرایط فعلی چه می توان کرد. منظورم شرایطی است که در پیاده روها و خیابان ها گاه تعداد نیروهای انتظامی و بسیجی و اطلاعاتی و چماقدار و ... بیشتر از مردم درحال رفت و آمد است.
1- نیروی انتظامی و حتی بعضی از اعضای سپاه تمایلی به ادامه این آماده باش های شبانه روزی و کتک زدن مردم ندارند. مردم کم کم در خیابان با نیروهای انتظامی سر صحبت و درد دل را باز کرده اند و این آغاز استفاده از روش های جدید است.
2- بانگ الله اکبر خستگی ناپذیر ادامه دارد. امکان رساندن اخبار آن از محلات مختلف نیست، اما حتی برای یکشب این بانگ قطع نشده است. شما نمی دانید چه روحیه ای در مردم بوجود آمده است. اصلا کسی به صدا و سیما نگاه نمی کند. واقعا مردم آن را تحریم کرده اند. بانگ الله اکبر یعنی هنوز ما هستیم و در صحنه ایم. در ضمن یادتان باشد که این فریاد برای جلوگیری از سکته های قلبی خیلی خوب است، چون درد و فشار را آزاد می کند. وقتی شب ها مردم صدای هم را می شنوند می دانند که تنها نیستند و باهم اند. حتی اگر 4 سال هم طول بکشد باید این بانگ را شب ها سر داد.
3- باید سایتی درست کرد که هرکسی فرزندش را گم کرده به آن مراجعه کند. بعد از کودتای شیلی و بعد از کودتای آرژانتین مردم بصورت انتشار آگهی گمشده در روزنامه ها این کار را با همه سختی اش کردند، حالا که اینترنت هست بسیار آسان می شود این کار را سازمان داد.
این اطلاعات را باید به سازمان های بین المللی حقوق بشر و تمام سازمانهای و رسانه هایی که می توانند بعنوان اهرم فشار عمل کنند فرستاد. البته باید مراتب ایمنی را فراهم کرد که مزاحمت برای این افراد دراینجا فراهم نشود.
4- ایرانیان خارج از کشور وظیفه اصلی اشان زنده نگه داشتن آنچه در اینجا گذشت است. از همه طریق با مردم و حقوق دانان خارج تماس بگیرید. خواندن شعر و نمایش فیلم و تظاهرات و تجمعات و همایش ها از هر راهی که ممکن است. نباید آنچه برمردم گذشت مشمول مرور زمان شود. دولت های اروپایی باید تحت فشار افکار عمومی مردمشان قرار گیرند .
5- پرواضح است که بخشی از پول نفت صرف تجهیز گارد آهنین رهبرشده است که به پسرش قرار است به ارث برسد. باید پی گیر کمپانیهایی شد که تجهیزات ضد مردمی و جاسوسی از احوال شخصی مردم را دراختیار اینان قرارداده اند. باید آنان را سطح بین المللی معرفی کرد و ازمردم دنیا خواست که دولت های فروشنده را تحت فشارهای تحریم های مردمی و حتی دولتی قرار دهند.
6- صدا و سیما الان مرکز جنگ روانی با مردم است. هر چیز را که صدا و سیما برای فروش تبلیغ می کند باید مردم تحریم کنند تا کمر درآمد صدا و سیما بشکند.
7- مردم شروع کرده اند به نشان دادن ابتکارات جالب. این ابتکارات را به مردم معرفی کنید. مثلا دیدم در بعضی خیابان ها، به یکباره مردم عادی که داشتند در پیاده رو حرکت می کردند هر چند قدم به چند قدم دستهای خود را بدون گفتن کلامی بلند کردند. در یکی از خیابان های دیگردیدم که گروه هائی از مردم ناگهان در میان جمعیت روی زمین می نشستند و بر می خاستند. اینها را مردم دیگر دیده و فورا متوجه شده و همین کار را تکرار می کردند. این یعنی حضور و همبستگی و ادامه.
می دانید که من به دلیل حرفه ای که دارم ارتباط های وسیعی با مردم دارم. باور کنید که اگر امروز به ایران حمله نظامی شود، بر خلاف گذشته مردم به جای مقاومت در برابر دشمن خارجی، اول گریبان دشمن داخلی را خواهند گرفت. منظورم حکومت است.
از نوشتن این جمله آخر راضی نیستم، اما واقعیت را باید گفت!
Wednesday, July 1, 2009
همزمان با گشودن پرونده ترور بی نظیر بوتو در سازمان ملل کودتای 22 خرداد باید درسازمان ملل طرح شود!
سخنان روز گذشته محمدخاتمی که برای نخستین بار در آن از رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران بعنوان "کودتای مخملی" اسم برد، بسرعت بازتاب جهانی یافت. شخصیت و شهرت داخلی و جهانی خاتمی در این بازتاب تاثیر مستقیم داشت. همزمان با این سخنان، بررسی پرونده ترور خانم بینظیربوتو نخست وزیر اسبق پاکستان نیز در سازمان ملل آغاز شد. از شب گذشته این امکان بعنوان یک احتمال ممکن و عملی مطرح شده است که ماجرای انتخابات اخیر ایران و کودتائی که به گفته خاتمی تاکنون دهها کشته و صدها مجروح و هزاران زندانی داشته بعنوان یک شکایت جهانی در سازمان ملل طرح شود. اگر خاتمی به سخنان خود قطعیت بیشتری بدهد، با توجه به موقعیت جهانی که دارد، بسیار بعید بنظر می رسد که کشورهای جهان دولت ایران را به رسمیت بشناسند. البته، اظهارات روز گذشته خاتمی، تا همینجا هم باندازه کافی گویاست و بموجب آن می توان مجامع بین المللی و بویژه سازمان ملل را برای رسیدگی به آنچه در انتخابات اخیر و کودتای پس از آن رخ داده زیر فشار گذاشت. این درحالی است که تقریبا مطبوعات مهم جهان، از حوادث جاری ایران با تعبیر کودتا یاد می کنند. سخنان روز گذشته خاتمی و بیانیه مهم میرحسین موسوی که برنده انتخابات اخیر است و کودتا علیه وی انجام شده، دو سند معتبر برای فراخواندن سازمان ملل جهت رسیدگی به اوضاع جاری در ایران است.
کودتاچی ها سیاست خارجی را اعلام کردند سرلشکر کودتاچی "فیروزآبادی" اتحادیه اروپا را تهدید کرد!
سرلشکر فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح که همآهنگ کننده نیروهای کودتا علیه میرحسین موسوی است، روز گذشته از پشت پرده بیرون آمد و از اتحادیه اروپا خواست تا کودتا را بپذیرند.
سرلشکر فیروز آبادی که سالها رئیس امپراطوری مالی بنیاد مستضعفان را برعهده داشته و اکنون نیز یک سرپرست برای آن تعیین کرده و خود نظارت عالیه بر آن دارد، درنشست راهبردی نیروهای مسلح، اعتراض میلیون ها ایرانی علیه کودتای انتخاباتی را اعتراض اغتشاشگران نامید و از اتحادیه اروپا خواست نسبت به حمایتش از آشوبگران عذرخواهی کند .سرلشکر فیروز آبادی به شیوه پرویز مشرف در پاکستان، به جای همه مقامات دولتی و حکومتی و کشوری صحبت کرد و گفت: تا اتحادیه اروپا از کودتاچی ها عذرخواهی نکند، جمهوری اسلامی با آنها مذاکره ای نخواهد کرد!
خبرگزاری مهر، سخنان سرلشکر فیروز آبادی را منتشر کرد. فیروز آبادی گفت: اتحادیه اروپا یک پیمان سیاسی- اقتصادی شکست خورده است. اعضای این اتحادیه در 1+5 اعتبار خود را از دست داده اند.
سرلشکر فیروز آبادی در بخش دیگری از سخنانش گفت: دخالت های این گروه، بوِیژه دشمنی آنان با ملت ایران آشکار شده است و اکنون چهره حامی آشوب گران در ایران ظاهر شده است و به کلی صلاحیت مذاکره با ایران را از دست داده است.
آثار عتیقه شیراز! کشف دو صندوق رای در یک ساختمان نیمه کاره
یک خبرنگار شیرازی فاش کرد که در جریان بازدید سرزده امروز چهارشنبه 10 تیر آقای رضازاده استاندار فارس و آیت الله ایمانی امام جمعه شیراز و خبرنگاران روزنامه های محلی شیراز از عملیات احداث ساختمان کتابخانه مرکزی شیراز، که در چهار راه حافظیه این شهر قرار دارد، چهار صندوق رای در ساختمان نیمه کاره کتابخانه کشف شد .
استاندار فارس پس از مواجه شدن خبرنگاران با این صندوق ها از آن ها خواست که به این موضوع در رسانه ها اشاره ای نکنند. او این صندوق ها را جزو «اسناد ملی» اعلام کرد.
ساختمان نیمه کاره کتابخانه مرکزی شیراز که شعبه ای از کتابخانه ملی است، در نزدیکی تالار حافظ شیراز(چهار راه حافظیه) قرار دارد، صندوق های رای در حالی کشف شده اند که بنا بر قوانین انتخابات، پس از پایان شمارش آرا، صندوق ها باید به تهران فرستاده شده باشند.
استاندار فارس پس از مواجه شدن خبرنگاران با این صندوق ها از آن ها خواست که به این موضوع در رسانه ها اشاره ای نکنند. او این صندوق ها را جزو «اسناد ملی» اعلام کرد.
ساختمان نیمه کاره کتابخانه مرکزی شیراز که شعبه ای از کتابخانه ملی است، در نزدیکی تالار حافظ شیراز(چهار راه حافظیه) قرار دارد، صندوق های رای در حالی کشف شده اند که بنا بر قوانین انتخابات، پس از پایان شمارش آرا، صندوق ها باید به تهران فرستاده شده باشند.
واكنش كاخ سفيد به ادعاى «سناريوى از پیش تعیین شده» قتل ندا آقا سلطان
رابرت گيبس، سخنگوى كاخ سفيد آمريكا، ادعاى فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ايران مبنی بر اینکه قتل «ندا آقا سلطان» سناریو بوده است را «بهت آور» دانست.
اسماعيل احمدى مقدم، فرمانده نيروى انتظامى ايران روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگاران، قتل «ندا آقا سلطان» را يك سناريوى از پيش تعيين شده دانست و گفت: «آرش حجازى يكى از شاهدان اين ماجرا كه در اين پرونده نقش داشته است و اقدام به سم پاشى عليه نظام كرده، فرارى است و وزارت اطلاعات در پى دستگيرى اين فرد است.»
رابرت گيبس، سخنگوى كاخ سفيد آمريكا در باره اين اظهارات گفت: «به نظر من، اين يك كارزار برای ارائه اطلاعات غلط درباره حادثه اى است كه رخ داده است.»
وى افزود: «به نظر من اينكه مرگ يك زن بيگناه طراحى شده باشد، حتى بوسيله آنها، بهت آور است.»
ندا آقا سلطان كه به نماد اعتراض ها عليه نتايج انتخابات رياست جمهورى ايران در خارج تبديل شده است هفته گذشته و در جريان يكى از راهپيمايى ها كشته شد.
ويدئوى صحنه مرگ اين زن ۲۷ ساله كه از صورت او خون بيرون مى ريزد به سرعت در اينترنت و تلويزيون هاى مهم دنيا پخش شد و در بسيارى از اعتراض هاى خارج از كشور به سركوب ها در ايران، عكس وى در دست معترضين قرار دارد.
با بالا گرفتن اعتراض ها به مرگ خانم آقا سلطان، باراك اوباما، رييس جمهور آمريكا، در يك مصاحبه مطبوعاتى گفت كه از ديدن تصاوير مرگ وى ناراحت شده و افزود: «من فكر مى كنم هر كسى كه اين تصوير را مى بيند متوجه مى شود اساسا در اين زمينه بى عدالتى رخ داده است.»
رسانه هاى دولتى جمهورى اسلامى بلافاصله مسئوليت مرگ «ندا» را متوجه عوامل خارجى كردند و حتى روزنامه «جوان» كه به سپاه پاسداران نزديك است آن را به خبرنگار اخراج شده تلويزيونى بى بى سى نسبت داد.
يكى از شاهدان مرگ خانم آقا سلطان پزشكى به نام آرش حجازى بود كه پس از سفر به لندن در باره جزئيات حادثه با شبكه بى بى سى گفت و گو و اعلام كرد كه وى به ضرب گلوله يك بسيجى كشته شده است.
هفته جارى، محمود احمدى نژاد، رييس جمهور ايران از قوه قضاييه ايران خواست تا به اين پرونده رسيدگى كرده و عاملان حادثه را محاكمه كند.
در همين زمينه، فرمانده نيروى انتظامى جمهورى اسلامى ايران روز چهارشنبه گفت: «آرش حجارى، پزشكى كه در صحنه قتل ندا آقاسلطان حضور داشته است، توسط نيروهاى وزارت اطلاعات و پليس اينترپل تحت تعقيب است.»
آقاى احمدى مقدم مى گويد كه «قتل ندا آقا سلطان سناريو است و هيچ ربطى به اغتشاش هاى تهران ندارد.»
انتخابات رياست جمهورى ايران كه با معرفى محمود احمدى نژاد به عنوان نامزد پيروز به پايان رسيد با اعتراض هاى گسترده اى همراه بود كه در جريان آن صدها نفر بازداشت و تعدادى از معترضان نيز كشته شدند.
بر اساس اعلام فرمانده نيروى انتظامى، علاوه بر ندا آقا سلطان حداقل ۱۹ نفر ديگر در اعتراض هاى پس از انتخابات رياست جمهورى كشته شدند.
با اين حال، وى هيچ توضيحى در باره هويت كشته شدگان نداد.
چهارشنبه ۱۰ تير ۱۳۸۸ ممانعت از چاپ روزنامه اعتماد ملی کروبی: دولت احمدی نژاد نامشروع است
یک روز پس از آن که شورای نگهبان انتخابات را تائید کرد و محمود احمدی نژاد را رییس جمهور شناخت، سران جناح راست، سران گروه های مسلح، دولت و بخشی از قوه قضاییه آرایش بعد از پیروزی کودتا به خود گرفتند، در مجلس فشار بر لاریجانی را افزون کردند، پخش اعترافات تلویزیونی زندانیان را شدت بخشیدند، آرایش نظامی در محیط های دانشگاهی را گسترش دادند و خواستار دستگیری میرحسین موسوی شدند. در چنین فضائی بیانیه مهدی کروبی که با آیه "انا لله و انا الیه راجعون" آغاز شده، به قول یکی از روزنامه نگاران مقیم تهران مانند بمب در گوش کودتاگران صدا کرد.
ماموران دادستانی و وزارت ارشاد که در دو هفته گذشته آخرای شب در دفتر روزنامه ها حاضر می شوند و بعد از نظارت بر صفحات بسته شده اجازه حرکت به سوی چاپخانه را می دهند، روز گذشته خواستار حذف مقاله رضا خجسته رحیمی از صفحه اول روزنامه اعتماد ملی شده بودند (این مقاله را در ستون مقالات روز ببینید) و تا این تغییر صورت نگرفت اجازه چاپ روزنامه را ندادند. آنان دیشب هم به تاکید گفتند که هیچ اشاره ای به بیانیه مهدی کروبی را اجازه چاپ نخواهند داد و از آن جا که مدیرمسئول روزنامه وابسته به حزب اعتمادملی حاضر به حذف بیانیه دبیرکل حزب نشد، ماموران بعد از کسب تکلیف از مقامات بالاتر صفحات روزنامه را با خود بردند و به چاپخانه هم ابلاغ کردند که روزنامه اعتمادملی امروز چاپ نمی شد.
گفتنی است که ماموران ارشاد و دادستانی دیروز مانع از توزیع روزنامه خبر هم شده بودند که علت آن چاپ نامه محسن رضائی بود. در این نامه دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام از حوادث پس از برگزاری انتخابات ابراز نگرانی کرده بود، حوادثی که به نوشته فرمانده سپاه پاسداران در زمان جنگ موجب تضعیف نظام شده است. روزنامه خبر زیر نظر حسین انتظامی نماینده مدیران مطبوعات در هیات نظارت بر مطبوعات منتشر می شود و فاطمه رجبی از آن به عنوان بلندگوی لاریجانی یاد کرده است.
اما نامه کروبی که در آن تاکید شده که دولت احمدی نژاد "نامشروع" است با این تصویر شروع می شود که رییس سابق مجلس از مردمی که به دعوت وی به پای صندوق های رای رفته بودند عذر می خواهد و می نویسد شما بهتر دریافته بودید وقتی می گفتید چه تضمینی برای آرای ما وجود دارد.
این نامه مهم که هیج رسانه ای در کشور مجاز به انتشارش نیست و تا این لحظه روزنامه اعتمادملی به خاطر اصرار بر چاپ آن توزیعش متوقف شده است، پس از عذرخواهی از مردم ایران به تشریح شرایطی می رسد که به جای شادمانی ها و شورهائی که در آستانه انتخابات همه جا را در برگرفته بود خون را به کف خیابان ها پاشیده است.
متن نامه مهدی کروبی
متن نامه مهدی کروبی به شح زیر است:
ملت بزرگ و فهیم ایران!
لازم می دانم ابتدا از مردم ایران عذرخواهی کنم؛ هم به خاطر چندین ماه اصرار و ابرام برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری و هم به خاطر همه آن عزیزانی که در این مدت زحمات زیادی را برای آنها موجب شدم و با لطف و عنایت خود مسیر انتخابات را هموار و زمینه حضور عظیم و بی سابقه ای را فراهم کردند.
پیش از همه اذعان می کنم که بسیاری از شما پیشتر و دقیق تر می دانستید که چه خواهد شد و متوجه شده بودید،همان گاه که می پرسیدید «چه تضمینی برای آرای ما وجود دارد»، یا زمانی که می گفتید «نتیجه انتخابات معلوم است و شما آب در هاون می کوبید.»
با این همه می خواهم بگویم از کرده خود پشیمان نیستم و شما هم از این تلاش عظیم و حضور یکپارچه ضرر نکرده اید.حرکت ما در جهت تحکیم مبانی جمهوریت، اسلامیت و ایرانیت بود و ماه ها با کمک دوستانمان تلاش بی وقفه ای داشتیم که «مطالبه محوری» را در صحنه انتخابات به یک اصل تبدیل کنیم و با توجه به اوضاع و شرایط کشور آنچه به عنوان برنامه و راه برون رفت از شرایط فعلی می توان انجام داد را برای حل مشکلات مردم و تحکیم پایه های استقلال و آزادی در کشور عنوان کنیم.
یکی از دو نامزد انتخابات که دستکاری در آرای او واضح تر هم هست در ابتدای این نامه که می تواند مهم ترین برگ از زندگی سیاسی وی باشد دلیل خود از نامزدی در انتخابات را شرح داده و نوشته :ما برای تغییر آمده بودیم،گرچه نیروهای غیبی و ظاهری مانع از تغییر در قوه مجریه شدند. با این همه فراتر از این تغییری در شرایط کشور و روحیات جامعه و آگاهی مردم بیش از آنچه تصور می شد، صورت گرفت و اذعان می کنم که این تغییر به مراتب فراتر از تصمیم من بود.
آمدنم در صحنه انتخابات به یاد و عشق امام راحل بود، به یاد روزهای فداکاری و از خودگذشتگی، قدم نهادن در مسیر مسوولیت پذیری و نه جاه پرستی ، خودخواهی و تحقیر دیگران.
آمدن برای گفت و گوهای بالنده تر اجتماعی و نه طرد هر کسی که غیر از سخن من کلمه ای به زبان می راند؛
آمدن برای گفت و گو و شکستن فضای یکسویه حاکم بر اوضاع کشور عمومی؛
آمدن برای دیدن بهتر و کامل تر جریان اداره کشور؛
آمدن برای روشن کردن چرخه ناکارآمد مدیریت اجتماعی کشور؛
آمدن برای تغییر در سیاست های تحکم آمیز و تحجرمآبانه داخلی؛
آمدن برای گفتن از موضع استقلال، شجاعت وحریت ؛
آمدن برای غبار روبی از چهره جوان و نوجوان ، دانشگاه و اصحاب فکر و اندیشه؛
آمدن برای تعامل با همسایگان و دولت های خارجی؛
آمدن برای بازداری از شکل گیری فرهنگ و ادبیات مستبدانه در عرصه جامعه؛
آمدن برای شفاف سازی امور اجرایی و ارتباط بخش های گوناگون اقتصادی و برنامه محوری؛
آمدن برای همه این ها و همه آنچه گفته شد و غیر از این ها همه برای تغییر بود و تغییر برای ایران. حاصل این همه آمدن ها که زمان وسیعی را به همراه اراده و ارادت به ملت بود، آن شد که توانستیم فضای یخ زده کشور را شکستیم ، مطالباتی که حق مردم بود بازگو و بازتعریف کردیم، افق نقد را به طلوع سپیدی نزدیک تر سازیم ، جرات گفتن و شنیدن را برای مسوولان و نامزدها به اوج رساندیم ، شجاعت دیدن واقعیت ها را در همه زمینه ها ارتقا بخشیدیم ، گفت و گو با همسایگان ، آمریکا ، اعراب و مسلمانان را به جایگاه مطمئنی نزدیک ساختیم و با ارائه برنامه ها ، بیانیه ها ، اعلام مواضع و دیدگاه ها ، ناگفته های بزرگی را با عظمت گفتیم و جامعه را از ترس های غیر منطقی دور کردیم و همگان را این سو و آن سوی مرزها ایران به گفت و گو ترغیب کردیم و شما در همه این لحظات و برداشتن این گام ها همراه و یاور من بودید و چگونه می توان فراموش کرد شکوه شب های پیش از 22 خرداد را که همه ایران یکپارچه شور سیاسی و شوق انتخابات شده بود و دنیا با همه بزرگی خیره بر این عظمت و آزادگی حاصل از انقلاب اسلامی. چه تصاویر به یاد ماندنی از آن همه شب ها و شورها و جوان ها که ایران را یکپارچه غرق در مردمسالاری و حضور سیاسی ساخته بود. چقدر دنیا از آن شب ها و انقلاب و عظمت ایران یاد کرد و چه باورنکردنی که یک هفته بعد تصاویر آن شکوه به فریاد اعتراض و الله و اکبر شبانه تبدیل شد و خون به سنگفرش خیابان پاشید و با ضرب باتوم ها و گاز اشک آور به جان زن و مرد و پیر و جوان .... و چه سقوط آزادی از اوج قله عظمت در تصویر جهانی به حاکمیت شلاق و زندان گلوله ...
کشمکش حاکمیت با معترضان
در این بخش از نامه توصیف وضعیت هفته گذشته و کشمکش های حاکمیت را نامزدهای معترض و مردم بیگناه چنین آغاز می شود: با چکمه و باتوم به جان و مال مردم هجوم بردند، صدها نفر سازماندهی شده به خوابگاه دانشجویان حمله کردند و قلب دختر جوان را با گلوله شکافتند و از پشت بام مسجد با یونیفرم مردم را به گلوله بستند و صدها نفر را در خانه و خیابان دستگیر کردند و تا سر حد مرگ کتک زدند و چه زشتی هایی که در کلام در حق آنها روا داشتند. ده ها نفر از رجال مذهبی و سیاسی را شبانه دستبند زدند و وا اسفا که چه زود انتقام دو ماه آزادی نسبی را گرفتند و همه را روانه زندان ها و سلول انفرادی کردند تا در چنین شرایطی سخت لب به سخن بگشایند و به انقلاب مخملی اعتراف کنند!
کسی که دو دوره رییس مجلس بوده است پرسیده : این چه انقلاب مخملی است که رهبران آن دو تن از زنده ترین و با سابقه ترین یاران امامند و مورد تایید شورای نگهبان و رهبری برای حضور در انتخابات و حداقل 15 میلیون نفر(بر اساس شمارش خود طرف) به آنها رای داده اند ؟ رویای انقلاب مخملی در ذهن این ها بوده یا آنها که کابوس آن را می دیدند و نیرو به همسایه شمالی گسیل داشتند که آموزش ببینند تا چگونه مردم را با حالت ارعاب و قیافه مهیب و هجوم موتور و زدن باتوم و پرتاب گاز فلفل و زدن کابل بر سر پیر و جوان و زن و مرد و اتومبیل و مغازه بترسانند تا مبادا کسی جرات حضور آرام و در صحنه اعتراض ماندن را به خود بدهد و بعدها هم با همان روش های تبلیغاتی و در بوق کردن حرف های غیر واقعی، همه را محکوم به اغتشاش ، انقلاب مخملی ، تخریب و ده ها اتهام دیگر نموده و تا جایی پیش رفتند که مردم را به قتل یکدیگر و رفتن در لباس بسیج برای زدن خودشان هم متهم کردند!
به نوشته مهدی کروبی: این انتخابات در عین اینکه پرشور ترین ، سیاسی ترین و با شکوه ترین انتخابات در این سی سال بود، پر مساله ترین نیز بود که با اعتراض های گسترده مردم ، شخصیت های سیاسی و گروه ها مواجه شد و متاسفانه نهادهای مسوول به جای پاسخگویی و رفع شبهات درباره تردید های جدی و تخلفات اساسی خواستند با طرح ادعاهای مضحک همه چیز را تحت تاثیر قرار دهند. شما مردم حق دارید که لااقل این سوال را از نظام بپرسید که چگونه دو تن از یاران انقلاب که مورد تایید و با صلاحیت و نیز همه گروه های اطرافشان یک شبه به عاملان انقلاب مخملی و هواداران گروه های اغتشاشگر و مردم معترض ناآگاه تبدیل شدند ؟
وی افزوده: چگونه می توان این همه را به مصاف سیاسی و انتخابات خواند و ناگهان در پایان یا میانه راه چنگ و دندان نشان داد و از همه امکانات و ابزارها و صدا و سیما و تریبون های مذهبی و نيروهاي انتظامي و امنيتي و باتوم و گاز اشک آور و زندان و شکنجه و تیر و تفنگ استفاده و بعد هم ادعا کرد که همه این ها تقصیر «خود شما» است! صدا و سیما را با بودجه ملی به خدمت گرفت، برنامه پشیمان سازی به راه انداخت و در همین حال خود را به حمایت 40 میلیون رای دهنده در انتخابات مفتخر دانست ؟! این همان شعار پر مغز راهپیمایی مردم از انقلاب تا آزادی است که می گفتند: «رای ما را دزدیدند ، دارند باهاش پز می دهند.»
به ظاهر انتخابات پایان یافته
آقای کروبی نوشته "در این مقطع که به ظاهر سیر اداری انتخابات را پایان یافته تلقی کردند ، مواردی را به عرض شما ملت شریفمی رسانم" و بعد از آن به کتاب قطور خاطرات انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری پرداخته که به نوشته وی نه تنها ذهن جامعه را پر کرده و توجه جامعه جهانی را متوجه ایران و مسوولین اجرا و نظارت و همه تصمیم سازان نموده که برای همیشه در یادها و خاطره جامعه و تاریخ باقی خواهد ماند: در یک طرف مردمی که نظام و کشورشان را می خواستند و مجد و عظمت آن را آرزو داشتند و به کیان آن فکر می کردند و در ظلمات یاس و ناباوری روح امید را در خود احیا نموده و برای تغییر و ساختن ایرانی از نو آمدند ولی با عبور از میدان های مین و موانع ، ناباورانه با کمین به اصطلاح اجرا و نظارت دولت مواجه شدند که برای آنان و به نام آنان و بی شباهت به انتخاب و رای آنان ، انتخاباتی را مهندسی نموده بود. در حقیقت هم ما و هم مردم بر اساس وعده و وعیده ها و نمایش فضای دموکراسی بر این باور بودیم که هنوز کفگیر منافع مادی به ته دیگ امانت داری و دیانت و اخلاق اجتماعی نخورده و ته مانده ای از پاکی و صداقت می تواند از رای مردم صیانت وآن را همان گونه که بود اعلام کند. در اینجا باید اذعان کنم که مردم و برخی کارشناسان و صاحب نظران بهتر از ما شرایط انتخابات را می شناختند و به کرات بی حاصلی برگزاری انتخابات و حساب کردن روی آرای مردم را یادآوری می کردند که مجدانه بابت این حسن ظن به مسوولین از مردم عذرخواهی می کنم.
در دومین برگ از کتاب قطور این انتخابات مهدی کروبی از قربانیان انتخابات و پی آمدهایش یاد کرده و تصریح کرده: برای همه شهدای این ماجراهای انتخاباتی از خداوند رحمان آمرزش طلب می کنم و آرزو می کنم در سلسله شهدا محسوب شوند. به تک تک خانواده هایشان تسلیت می گویم و ضمن ابراز تاسف از اینکه حتی امکانات تجلیل و بزرگداشت مناسبی هم برای تشییع و دفن و فاتحه فرزندانشان فراهم نشده ، با آنها همدردی می کنم. برای همه عزیزان، مجروحان و آسیب دیدگان بهبود و شفای عاجل طلب می کنم و مقصر همه این شهادت ها ، جرح و تخریب ها و اغتشاش ها را کسانی می دانم که حقوق مردم را زیر پا گذاشتند ، حتی به آنها اجازه راهپیمایی آرام ندادند و نه تنها امنیت آنها را تامین نکردند که آنان را مورد هجوم و ضرب و شتم و توهین و تحقیر قرار دادند.
نامزد فعال دهمین انتخابات ریاست جمهوری سپس از فضای امنیتی پس از انتخابات نوشته و افزوده: ایجاد این فضا در کشور مولود افکار معیوب و توهم توطئه های خود ساخته ای است که متاسفانه تلاش می شود با تبلیغات و استفاده یک طرفه از صدا و سیما آن را یک طرفه به اثبات رسانند. هیچ یک از گروه های سیاسی شناخته شده و شخصیت های سیاسی شناخته شده و شخصیت های عزیز سیاسی و میلیون ها نفر مردمی که در راهپیمایی های آرام و مدنی حضور داشتند هیچ مطالبه ای نداشتند جز اینکه رایشان چه شد. آنها جز در فکر حق آزادی و انتخابشان نبودند و توهم توطئه انقلاب مخملی ابزار سرکوب و برخورد با مخالفان سیاسی جریان حاکم است. اصولا انقلاب های مخملی در کشورهای اقمار شوروی سابق رخ داده ، شرایط خاص خود را دارد و در هیج جای دیگری نیز نمونه ندارد. مگر ما جز اقمار شوروی سابق بوده یا شده ایم ؟ انقلاب مخملی با حضور افراد وابسته به انقلابی چون آقای موسوی و اینجانب و ده ها میلیون ها نفری که به آنها رای نداده اند، معنی ندارد. دستگیری و زندانی کردن هزاران تن از اقشار مختلف و از آن جمله چهره های سیاسی ، اجتماعی ، دانشگاهی و مطبوعاتی و نگران داشتن خانواده هایشان بدون هیچ اتهامی و بعضا به صورت آدم ربایی، خلاف قانون و مصالح نظام و کشور است ، اینان باید هر چه سریعتر آزاد و از آنها اعاده حیثیت شود.
به تاکید دبیرکل حزب اعتمادملی: با ساز و کاری که قبل از انتخابات و توسط دولت و شورای نگهبان و برخی نهادهای عمومی انجام شده و نیز نحوه اجرای انتخابات و دخالت های دولت و نمایش شکایت پذیری و بازشماری آرای شورای نگهبان و وقایع بعد از آن را عاملی در جهت باطل بودن انتخابات می دانم و بر همین اساس دولت برآمده از آن را دارای مشروعیت و مقبولیت نمی دانم و در هیچ برنامه ای از جمله تنفیذ و تحلیف آن شرکت نخواهم کرد.
مهدی کروبی که از اولین روحانیونی است که از سوی بینان گذار انقلاب به یک سمت اجرائی منصوب شد در بخش پنجم از نامه خود نوشته : به عنوان خدمتگزار کوچک مردم ، انقلاب و نظام اسلامی و شاگر بی ادعای امام راحل از همه مردمی که در انتخابات شرکت کردند و به خصوص پس انتخابات نیز نسبت به پیگیری نتایج صحیح آن حساس بوده و هزینه ها پرداختند، قدردانی می کنم و به پیشگاه همه آنها سر تعظیم فرو می آورم، هر چند که با قدر ناشناسی بی سابقه ای مواجه شدند و مزدشان را با اتهام اغتشاش و انقلاب مخملی ، ترور ، خس و خاشاک ، ده ها توهین دیگر و سرکوب گرفتند اما به همه توصیه می کنم که راه انقلاب و امام و مصلحت کشور را با این ناملایمات رها نکنید، روحیه انقلابی و اسلامی و شعور سیاسی خود را پاس دارید ، همچنان به مانند امام که از «جمهوریت» همپای«اسلامیت» ارزش می داد، در مقابل تحجر ، واپس گرایی و تغییرات بدعت گونه دفاع کنید و بدانید که خط امام تنها راه نجات مردم و کشور در مقابل دیکتاتوری ، سرکوب ، واپس گرایی و اسلام طالبانی است. گرچه این انتخابات و حوادث پس از آن به ارکان نظام و اعتماد شما آسیب جدی وارد کرد اما مطمئن باشید که رای و اراده مردم پیروز نهایی این تحولات خواهد بود.
برنامه محوری اصل ماجرا
رییس مجلس ششم به این ترتیب بدان جا می رسد که می نویسد: بیشتر از گذشته به همه آنچه به عنوان برنامه انتخاباتی برای کشور مطرح کردم ، باور دارم و از همکاران می خواهم به آنچه مطرح کرده ام ، فکر کنند :به لزوم برنامه محوری در اداره کشور، احیای حقوق شهروندی،احیای آزادی های سیاسی و اجتماعی، پرداختن به حقوق اقلیت های مذهبی و قومی و توجه جدی به مطالبات اقشار گوناگون، ارزش های فرهنگی و زبانی متنوع ایران ، توجه به حقوق زنان و برابری های مورد توجه و مطالبه آنان، استفاده از ظرفیت های به فراموشی سپرده شده قانون اساسی و چنانچه لازم باشد تغییر و بازنگری قانون اساسی به ویژه در ارتباط با قانون شوراها ، اداره مناطق مختلف کشور،مسایل مربوط به انتخابات و نظارت شورای نگهبان و موارد دیگر.
هفتمین فصل نامه چنین است: در جریان انتخابات و پس از اعلام نتیجه حیرت آور و اعجاب انگیز آن از هیچ اقدامی ولو مخاطره آمیز دریغ نکرده ام که مواردی از آن حسب اقتضا از طریق بیانیه هایی به استحضار شما ملت بزرگ رسیده و طبعا بعضی از اقدامات دیگر در وقت مناسب اعلام خواهد ولی اجمالا یادآوری می کنم از هیچ فرصت متصوری همچون تماس، رایزنی، مکاتبه محرمانه با مراجع دینی و شخص رهبری و هر شخص حقیقی و حقوقی تاثیرگذار دیگر غفلت نکرده ام و صادقانه به شما می گویم که آنچه در توانم بوده است را انجام داده ام، هرچند که در مواردی قرین توفیق نبوده است.
در هشتمین فصل از نامه آمده : ضروری ترین مساله در شرایط کنونی حفظ روحیه انقلابی و سیاسی در برابر کسانی است که می خواهند مردم نا امید شده و از صحنه انتخابات خارج شوند.همه باید وحدت انقلابی و روحیه سیاسی را حفظ کرده و با جریان عظیمی که در این انتخابات به حرکت در آمده و خودآگاهی خود را بازیافته به تشکیل و تقویت تشکل های مدنی و حضور در احزاب و گروه های سیاسی اصلاح طلب و تحول خواه و امیدوار به آینده بپردازند. من به سهم خود برای هرگونه همکاری با افراد و گروه های سیاسی تحول خواه در این مقطع حساس که به نظر می رسد «جمهوریت» در کنار «اسلامیت» و «ایرانیت» در خطر است، دست همکاری و تشکیل جلسه واحد تحول خواهی و حرکت و تغییر را دراز می کنم و از همه شخصیت ها و گروه های مختلف که به اندیشه امام وفادارند، دعوت می کنم به این امر عظیم اقدام کنند.
نامه با این فراز به پایان می رسد: مهدی کروبی تا آخر عمر پای این مردم و انقلاب اسلامی ایستاده است و تمامی مطالبات ملت را با تمام وجود و در قالب برنامه های اعلام شده به هر نحو ممکن پیگیری می کنم و در هر شرایطی با هر امکانی به مبارزه ادامه خواهم داد و با دعوت از همه این راه تاکید می نمایم که راه مصلحت کشور و انقلاب امام راحل به ایستادگی و هوشیاری و حفظ آرامش و اجتناب از هر گونه پراکنده کاری نیاز دارد. از علمای اسلام و بزرگان نیز دعوت می کنم که در صحنه سیاسی کشور و مصالح مردم مثل گذشته فعال و با نشاط باشند و به راهنمایی آنها مثل گذشته همت گمارند.
نامه محسن رضائی
نامه محسن رضائی که موجب شد تا با روزنامه خبر برای چهارمین بار در مدتی کوتاه که از انتشارش می گذرد برخوردشود در پاسخ به سارا. میم نوشته شده که یکی از کاربران پایگاه اینترنتی محسن رضایی است و در نامهای ضمن تشریح برخی مشاهدات و دغدغههای خود درباره حوادث پس از انتخابات و درگیریهای انتخاباتی، خواستار توضیح شفاف این کاندیدای ریاست جمهوری درباره این رویدادها شده بود.
متن نامه به شرح زیر است:
دختر عزیزم. نامه پر از امید و سراسر نگرانی شما را خواندم. حضور باشکوه بیش از چهل میلیون از هموطنانمان در انتخابات، در اثر حوادث پس از آن به تلخی گرایید. امروز قلب من و بسیاری از شماها شکسته است. در جلوی چشم خود ثمره عمر خویش و دوستان شهیدم را میبینم که گویی به آن آتش زدهاند. هموطن عزیزم، من هم با خواندن نامه شما متأثر شدم؛ چرا یک دختر و پسر جوان یا یک بسیجی فداکار، یا یک نفر از نیروی انتظامی زحمتکش باید به خون خود بغلتد و بر خاک بیفتد؟ ای کاش به جای آنکه مردم باتوم خوردند، من باتوم میخوردم. ای کاش به جای آنکه سنگ بر نیروی انتظامی پرتاب شد، به سوی من پرتاب میشد. خشونت و عصبانیت از هر طرف که باشد، بد است. مردم آسیب دیدند. مال و جان و ناموس آنها تهدید شد.
تلخی ناشی از برخی نافرمانیها از رهبری هم کمتر از زهر آن حوادث نبود. اولین بار بود که رهبری انقلاب حرفی میزد ولی برای عدهای فصلالخطاب نمیشد. چه در تعیین و تأکید بر مسیر قانونی که طرفین آن را جدی نگرفتند و چه در تعیین تکلیف برای سایر موارد.
اولین بار است که بیگانان و دشمنان و رقبای جمهوری اسلامی بهانه پیدا کردهاند که به اعتبار و حیثیت جمهوری اسلامی حمله و آسیب وارد کنند. اعتبار نظام در داخل و خارج ضعیف شد. آیا شهدا و امام شهدا از این اوضاع راضی هستند؟ آیا ادامه این وضعیت همه دستاوردهای سی سال گذشته را از بین نمیبرد؟ باید فکری کرد و به این اوضاع پایان داد.
ولی خسارات وارده، تنها به گذشته و حال برنمیگردد. بلکه خسارت به آینده و آیندگان عظیمتر از آن چیزی است که با چشمها میبینیم و با گوشها میشنویم. مسئله مهم جامعه ما این است که در آستانه یک جهش بزرگ قرار گرفته بودیم. برای بیست سال آینده برنامهریزی کردهایم. سند چشمانداز بیست ساله را تدوین و تصویب کردهایم. همه چیز آماده یک خیزش بزرگ اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی است ولی با سیاسی - امنیتی شدن فضای جامعه و استمرار آن، نه تنها حکومت بلکه ملت هم شکست سنگین خواهد خورد.
و به شما جوانهای آیندهساز کشور میگویم که به رغم این ناملایمتیها، هنوز هم آن افق درخشان قابل دستیابی است؛ کافی است به آن مسیر روشن برگردیم تا فرصتهای تاریخی برای تحقق آن چشمانداز را از دست ندهیم.
من از ادامه وضعیت پرتنش جامعه احساس خطر میکنم. فراتر از اینکه باید تلاش کنیم تا از شکایات و مطالبات شما بهتر دفاع کنیم، باید بتوانیم راهی برای برونرفت سریعتر از وضعیت موجود پیدا کنیم. همانگونه که چند ماه پیش گفتم، معتقدم ادامه این وضعیت اگر حرکت به سوی پرتگاه نباشد، فرورفتن به یک باتلاق است که هم جامعه و هم نظام را گرفتار خود خواهد کرد.
متأسفانه این روزها عدهای مرتباً نظام را در برابر انقلاب و قانون را در برابر ارزشهای انقلاب مثل استقلال و آزادی قرار میدهند. ما نباید نظام را مقابل انقلاب اسلامی قرار دهیم و نباید قانون را در مخالفت با روح انقلاب و ارزشهایی مثل استقلال و آزادی نشان دهیم. این خطای بزرگی است. نظام فرزند انقلاب است و قانون برآمده از روح انقلاب و ارزشهای مبارزات مردمی با طاغوت است. فرزند نباید پدر خویش را بخورد و قانون نباید از روح خود رویگردان شود. البته آنهایی هم که مردم را مقابل نظام قرار میدهند و جمعیت دلنگران را علیه سازوکارهای قانونی کشور میشورانند، آب به آسیاب دشمن میریزند.
متوجه خدا
در این شرایط که همه جامعه ما برای ورود به ماه مبارک رجب آماده میشوند، باید دلها را متوجه خدا کرد. بدانید و البته میدانید که غرور و تکبر و خودخواهی از اخلاق شیطان است و همان است که آتش به زندگی انسان میزند. تواضع و فروتنی از صفات پرهیزکاران است و همان است که آرامش و آبادانی را در پی دارد. شما فرزندان مکتب عاشورا و کربلا هستید. صبر و تحمل بر مشکلات، یاد خدا و امید به آینده، ما را از این شرایط بیرون میبرد.
دولتمردان تلاش کنند مردم را که ولی نعمت آنها هستند، با خود داشته باشند. خدا نیاورد آن روزی را که مردم را برده خود بدانیم. مردم هم تلاش کنند که نظام اسلامی ضعیف نشود. دیکتاتوری و استبداد در کمین چنین لحظهای است و دشمنان شکست خورده انقلاب هم برای آن، لحظهشماری میکنند.
به شما دختر عزیزم و همه هموطنان عرض میکنم: این سرباز کوچک ملت ایران، هرچه در توان داشت، بدون فریب و نیرنگ به صحنه انتخابات آورد تا تحولی را در زندگی شما با توکل بر خدا و همت خودتان به وجود آورد. ولی دیدید که امکان آن فراهم نشد. این خادم شما تا آخرین لحظه عمرم در کنار شما خواهم ماند. از حقوق شما دفاع خواهم کرد. با هیچ فرد و جریانی سازش نخواهم کرد. ممکن است از حق خود بگذرم ولی از حق شما و انقلاب و شهدا نخواهم گذشت.
پروردگارا:
امام زمان ما را برسان و ما را از شر شیطان نجات بده و برادری و وحدت را در میان ما تقویت کن و آینده ایران را پر فروغ بگردان و رهبر و مردم ما را حفظ کن. خدایا جوانان ما، این فرشتگان نجات ملت ایران را، سعادتمند بگردان.
--------------------------------------------------------------------------------
ادامه مقابله قانونی، با دولت غیر قانونی پایان انتخابات درایران تاریخی ترین مشارکت مردم به سیاه ترین نتیجه انجامید!
ادامه مقابله قانونی، با دولت غیر قانونی
پایان انتخابات درایران
تاریخی ترین مشارکت مردم
به سیاه ترین نتیجه انجامید!
بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شریف ایران
همان گونه که انتظار می رفت شورای نگهبان قانون اساسی روز گذشته صحت انتخابات ریاست جمهوری دهم را تأیید کرد. در نامه دبیر این شورا به وزیر کشور آمده است که شورا موارد اعلامی از سوی کاندیداهای معترض را از «مصادیق تخلف یا تقلب انتخاباتی خارج» دانسته و تخلفات موجود را «بعضاً تخلفات مختصری» می داند «که وقوع آن در اغلب انتخابات مشهود و غیرقابل اعتناست»، مستند شورای نگهبان در اعلام این نظر باز شماری صوری ده درصد از صندوق های رآی در سراسر کشور توسط همان کسانی است که انتخابات شبهه برانگیز و سراسرتخلف اخیر زیر نظارت آنها انجام شده است. این درحالی است که بازشماری صوری آراء خواسته هیچ یک از کاندیداهای معترض نبوده است. به این ترتیب براساس آنچه که در نامه دبیر شورای نگهبان آمده است، مواردی نظیر موضوع چاپ میلیونها تعرفه اضافی با کد و بدون کد، و درعین حال اتمام برگه های رأی در ساعات اولیه انتخابات در بسیاری از استان ها، پلمب صندوق ها در غیاب نمایندگان نامزدها، عدم تمدید زمان رأی گیری درحالی تعداد فراوانی رأی دهنده در انتظار رسیدن نوبت بودند و توقف رأی گیری قبل از پایان زمان رأی گیری، کارشکنی در نظارت نمایندگان نامزدها بر صندوق های رأی، قطع سیستم پیام کوتاه در کشور و خطوط تلفن کمیته صیانت از آراء ستاد موسوی از روز قبل از انتخابات که امکان نظارت و اطلاع به موقع از تخلقات در سراسر کشور را منتفی کرد، مشارکت بیش از صد در صد واجدان شرایط در 70 و مشارکت بین 95 تا 140 در صد واجدان شرایط در 170 شهرستان کشور، انتقال صندوق های رأی به سایت های تجمیع آراء بدون حضور و نظارت نمایندگان کاندیداها، اخراج نمایندگان کاندیداها از سایت های تجمیع آراء و شمارش آراء در غیاب ایشان، و ... ظاهراً از نظر این شوری تخلفاتی «غیر قابل اعتناست» که «وقوع آن در اغلب انتخابات مشهود» است .
آنها به رغم تمدید 5 روزه در رسیدگی به شکایات حتی ضرورتی ندیدند راهکار مشخص مهندس موسوی را مبنی بر مقایسه کدهای ملی نوشته شده در ته سوش برگه های رأی با کدهای ملی شهروندان در سیستم رایانه سازمان ثبت احوال اجرا کنند تا میزان و وسعت تنها یکی از موارد تخلف و تقلب آشکار شود.
ملت شریف ایران
با توجه به ترکیب اعضا و عدم استقلال شورای نگهبان، بویژه پس از تأیید صریح انتخابات از سوی رهبری و حمایت ایشان از احمدی نژاد، آن هم در مهلت قانونی بررسی صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان، توقعی جز تأیید صحت انتخابات از سوی این شورا نمی رفت. اگرچه این حمایت و تأیید هرگز نمی تواند عدم عمل شورای نگهبان به مسئولیت های قانونی خود در امانت داری و حراست از رأی مردم را توجیه کند.
همچنین روشن بود مواردی نظیر تمدید 5 روزه برای رسیدگی همه جانبه به شکایات و اعتراضات نیست، چنان که چنین رسیدگی ای عملاً صورت نگرفت. مهلت 5 روزه می توانست نشانه ای باشد تا افکار عمومی استقلال شورای نگهبان را باور کند و نیز فرصتی باشد تا با تبلیغات یک سویه صدا و سیما و دهها ساعت مصاحبه و میزگرد با مسئولان انتخابات و وزرای کشور و اطلاعات و ... افکار عمومی برای شنیدن تأیید صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان آماده شود.
ملت شریف ایران
به هر تقدیر اعلام صحت انتخاباتی که اکثریت شما مردم به رغم سرکوب گسترده اعتراضات مدنی و قانونی به نتایج مهندسی شده آن و دهها شهید و صدها مجروج و دستگیری هزاران تن و به رغم بمباران تبلیغاتی بی سابقه و تحریف ها و خلاف نمایی های گسترده، به صحت آن باور نداشته مشروع نمی دانید، به معنای بلاموضوع شدن انتخابات در کشور، نفی حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خود و اداره امور خویش و تلاشی آشکار برای پایان دادن به جمهوریت نظام و درعین حال نشانه آغاز دوره ای جدید از تلاش و مبارزه برای بازگرداندن جمهوریت و دفاع از مردمسالاری است.
با اعلام نظر شورای نگهبان پرونده انتخابات آزاد تا آینده ای نامشخص بسته شد و به این ترتیب انتخاباتی که می رفت تا به یکی دیگر از افتخارات ملت شگفتی ساز ایران در طول تاریخ معاصر تبدیل شود، به دست حاکمیت کنونی به نقطه سیاهی در تاریخ این ملت تبدیل شد.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن ابراز تأسف عمیق خود از این همه بی تدبیری و این همه استعداد و مهارت در فرصت سوزی و تبدیل فرصت ها به تهدیدها اعلام می دارد دولت برآمده از انتخاباتی که ملت صحت آن را نپذیرفته و بر ابطال آن پای می فشارد، فاقد مشروعیت و وجاهت قانونی است. سازمان به عنوان تشکلی معتقد و ملتزم به آرمان های ملت در انقلاب اسلامی ایران و ملتزم به اصول اسلامیت و جمهوریت نظام، ضمن تأیید و حمایت کامل از اعتراضات مدنی، قانونی و مسالمت آمیز ملت آگاه ایران به نتایج انتخابات و نیز حمایت کامل و تقدیر و تشکر از مواضع قاطع جناب آقای میر حسین موسوی وظیفه خود می داند با استفاده از تمامی ظرفیت های قانونی به مبارزه قانونی و مسالمت آمیز علیه دولت غیر قانونی پرداخته، تمام مساعی خود را برای بازگرداندن جمهوریت که ضامن اسلامیت نظام نیز هست به کار بندد.
و ما توفیقنا الا بالله العزیز الحمید و مانرید الا الاصلاح علیه توکلنا و الیه انیب
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
88/4/9
پایان انتخابات درایران
تاریخی ترین مشارکت مردم
به سیاه ترین نتیجه انجامید!
بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شریف ایران
همان گونه که انتظار می رفت شورای نگهبان قانون اساسی روز گذشته صحت انتخابات ریاست جمهوری دهم را تأیید کرد. در نامه دبیر این شورا به وزیر کشور آمده است که شورا موارد اعلامی از سوی کاندیداهای معترض را از «مصادیق تخلف یا تقلب انتخاباتی خارج» دانسته و تخلفات موجود را «بعضاً تخلفات مختصری» می داند «که وقوع آن در اغلب انتخابات مشهود و غیرقابل اعتناست»، مستند شورای نگهبان در اعلام این نظر باز شماری صوری ده درصد از صندوق های رآی در سراسر کشور توسط همان کسانی است که انتخابات شبهه برانگیز و سراسرتخلف اخیر زیر نظارت آنها انجام شده است. این درحالی است که بازشماری صوری آراء خواسته هیچ یک از کاندیداهای معترض نبوده است. به این ترتیب براساس آنچه که در نامه دبیر شورای نگهبان آمده است، مواردی نظیر موضوع چاپ میلیونها تعرفه اضافی با کد و بدون کد، و درعین حال اتمام برگه های رأی در ساعات اولیه انتخابات در بسیاری از استان ها، پلمب صندوق ها در غیاب نمایندگان نامزدها، عدم تمدید زمان رأی گیری درحالی تعداد فراوانی رأی دهنده در انتظار رسیدن نوبت بودند و توقف رأی گیری قبل از پایان زمان رأی گیری، کارشکنی در نظارت نمایندگان نامزدها بر صندوق های رأی، قطع سیستم پیام کوتاه در کشور و خطوط تلفن کمیته صیانت از آراء ستاد موسوی از روز قبل از انتخابات که امکان نظارت و اطلاع به موقع از تخلقات در سراسر کشور را منتفی کرد، مشارکت بیش از صد در صد واجدان شرایط در 70 و مشارکت بین 95 تا 140 در صد واجدان شرایط در 170 شهرستان کشور، انتقال صندوق های رأی به سایت های تجمیع آراء بدون حضور و نظارت نمایندگان کاندیداها، اخراج نمایندگان کاندیداها از سایت های تجمیع آراء و شمارش آراء در غیاب ایشان، و ... ظاهراً از نظر این شوری تخلفاتی «غیر قابل اعتناست» که «وقوع آن در اغلب انتخابات مشهود» است .
آنها به رغم تمدید 5 روزه در رسیدگی به شکایات حتی ضرورتی ندیدند راهکار مشخص مهندس موسوی را مبنی بر مقایسه کدهای ملی نوشته شده در ته سوش برگه های رأی با کدهای ملی شهروندان در سیستم رایانه سازمان ثبت احوال اجرا کنند تا میزان و وسعت تنها یکی از موارد تخلف و تقلب آشکار شود.
ملت شریف ایران
با توجه به ترکیب اعضا و عدم استقلال شورای نگهبان، بویژه پس از تأیید صریح انتخابات از سوی رهبری و حمایت ایشان از احمدی نژاد، آن هم در مهلت قانونی بررسی صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان، توقعی جز تأیید صحت انتخابات از سوی این شورا نمی رفت. اگرچه این حمایت و تأیید هرگز نمی تواند عدم عمل شورای نگهبان به مسئولیت های قانونی خود در امانت داری و حراست از رأی مردم را توجیه کند.
همچنین روشن بود مواردی نظیر تمدید 5 روزه برای رسیدگی همه جانبه به شکایات و اعتراضات نیست، چنان که چنین رسیدگی ای عملاً صورت نگرفت. مهلت 5 روزه می توانست نشانه ای باشد تا افکار عمومی استقلال شورای نگهبان را باور کند و نیز فرصتی باشد تا با تبلیغات یک سویه صدا و سیما و دهها ساعت مصاحبه و میزگرد با مسئولان انتخابات و وزرای کشور و اطلاعات و ... افکار عمومی برای شنیدن تأیید صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان آماده شود.
ملت شریف ایران
به هر تقدیر اعلام صحت انتخاباتی که اکثریت شما مردم به رغم سرکوب گسترده اعتراضات مدنی و قانونی به نتایج مهندسی شده آن و دهها شهید و صدها مجروج و دستگیری هزاران تن و به رغم بمباران تبلیغاتی بی سابقه و تحریف ها و خلاف نمایی های گسترده، به صحت آن باور نداشته مشروع نمی دانید، به معنای بلاموضوع شدن انتخابات در کشور، نفی حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خود و اداره امور خویش و تلاشی آشکار برای پایان دادن به جمهوریت نظام و درعین حال نشانه آغاز دوره ای جدید از تلاش و مبارزه برای بازگرداندن جمهوریت و دفاع از مردمسالاری است.
با اعلام نظر شورای نگهبان پرونده انتخابات آزاد تا آینده ای نامشخص بسته شد و به این ترتیب انتخاباتی که می رفت تا به یکی دیگر از افتخارات ملت شگفتی ساز ایران در طول تاریخ معاصر تبدیل شود، به دست حاکمیت کنونی به نقطه سیاهی در تاریخ این ملت تبدیل شد.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن ابراز تأسف عمیق خود از این همه بی تدبیری و این همه استعداد و مهارت در فرصت سوزی و تبدیل فرصت ها به تهدیدها اعلام می دارد دولت برآمده از انتخاباتی که ملت صحت آن را نپذیرفته و بر ابطال آن پای می فشارد، فاقد مشروعیت و وجاهت قانونی است. سازمان به عنوان تشکلی معتقد و ملتزم به آرمان های ملت در انقلاب اسلامی ایران و ملتزم به اصول اسلامیت و جمهوریت نظام، ضمن تأیید و حمایت کامل از اعتراضات مدنی، قانونی و مسالمت آمیز ملت آگاه ایران به نتایج انتخابات و نیز حمایت کامل و تقدیر و تشکر از مواضع قاطع جناب آقای میر حسین موسوی وظیفه خود می داند با استفاده از تمامی ظرفیت های قانونی به مبارزه قانونی و مسالمت آمیز علیه دولت غیر قانونی پرداخته، تمام مساعی خود را برای بازگرداندن جمهوریت که ضامن اسلامیت نظام نیز هست به کار بندد.
و ما توفیقنا الا بالله العزیز الحمید و مانرید الا الاصلاح علیه توکلنا و الیه انیب
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
88/4/9
علیه مردم کودتای مخملی کردند! سخنان امروز محمد خاتمی مردم قبول ندارند تکلیف بر همه روشن است
پیشنهاد مشخص ما برای برون رفت از این وضعیت تشکیل یک هیأت کاملا بی طرف برای بررسی تمامی جوانب این انتخابات بود تا پس از بررسی دقیق و موشکافانه اگر به تخلفی پی برد نظام با شجاعت به آن اعتراف کند و اگر مسأله ای در میان نبود با استدلال منطقی اذهان مردم اقناع شود.
تشکلهای رسمی و ریشه دار انقلاب از وزارت کشور برای برگزاری تجمعی قانونی در اعتراض به نتایج انتخابات درخواست مجوز کردند. اما عدم صدور مجوز از یک سو و بستن تمام راههای ارتباطی خیرخواهان و بزرگان با مردم باعث شد آن حضور میلیونی که از حیث جمعیت از بزرگترین راهپیمایی های انقلاب چیزی کم نداشت اتفاق بیافتد، در کمال آرامش، بدون شعار و تنها با این پیام که سرنوشت رأی ما چه شد؟ و پاسخ حکومت به این حرکت بزرگ مردمی چه بود؟! ریختن خون مردم، امنیتی کردن فضای جامعه و اتهام زنی به خیرخواهان نظام.
واقعا جای تعجب دارد که موسوی عزیز که از سرمایه های نظام است و در ایمان و تدین و پایبندی او به راه امام شکی نیست، امروز با ایجاد فضایی کاملا یک طرفه و با بستن تمامی راههای قانونی ارتباطی بر روی جامعه و در فضای تبلیغاتی مسموم صدا و سیما و روزنامه های دولتی که از طریق آن ها فقط سم در جامعه پراکنده می شود با انواع اتهامات بی اساس آماج حمله قرار گرفته است! مگر ایران چند نفر مانند مهندس موسوی و آقای کروبی دارد؟
امکانات مخابراتی، اینترنت و مطبوعات را به شدت محدود کرده اند و در فضایی کاملا بسته و امنیتی که هر روز دهها نفر در کمال بی خبری دستگیر می شوند. رسانه به اصطلاح ملی بارها و بارها صحنه های خاصی را نشان می دهد تا از آن برای تحریک احساسات بخشی از جامعه بهره برداری کند و آنگاه انگشت اتهام را به سوی مردم نشانه می گیرند که چرا برای دریافت اخبار و اطلاعات به منابع دیگر رجوع کرده اند!
میلیون ها نفر از مردمی که صدا و سیما مرتب از حماسه آنان دم می زند به نشانه اعتراض و در حالی که تمام راههای قانونی به روی آنها بسته شده به صحنه آمده اند، دهها نفر کشته شده اند و صدها نفر مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند! کجاست صدا و سیما که این ها را به جامعه نشان دهد؟ واقعیت این است که جامعه از نتیجه ای که اعلام شده اقناع نشده است. اگر خواهان آرامش در جامعه ایم، باید مسببین این خشونتها و دستگیریهای غیرقانونی به سرعت شناسایی و به مردم و مراجع قضایی معرفی شوند و این فضای زشت امنیتی برداشته شود. بعد در آرامش همه چیز را بسنجیم و ببینیم که چه کسانی شرایط برد برد را برای نظام به باخت باخت تبدیل کردند.
نباید تصور کرد که با سرکوب اعتراضات مردم اقناع می شوند، اعتراضی که سرکوب شود ادامه خواهد یافت اگرچه ممکن است شکل آن تغییر یابد.
کودتای مخملی
علیه مردم و نتیجه انتخابات
خانواده دستگیر شدگان و قربانیان کودتای 22 خرداد، امروز(چهارشنبه) با محمد خاتمی دیدار کردند. در این دیدار خاتمی یکی از تاریخی ترین سخنرانی های خود را کرد که در تاریخ 30 سال اخیر جمهوری اسلامی به ثبت خواهد رسید. او گفت: علاقمند بودم امروز می توانستم همه خانواده هایی که در سراسر کشور عزیزانشان در بند هستند و هیچ فریادرسی ندارند را از نزدیک در یک جمع ببینم و ضمن تشکر از نجابت و صبوری آنها و تلاشهای عزیزانشان که به طور قطع در جهت آرمانهای انقلاب و ارزش های تحریف نشده نظام بوده به یکایک آنها عرض ادب و احترام کنم و مراتب همدلی خود را با آنها ابزار کنم.
همانطور که وظیفه داشتم با خانواده هایی که عزیزانشان در جریان اعتراضات آرام مردمی بی رحمانه به شهادت رسیدند و حتی از برگزاری مجلس بزرگداشت هم محروم شدند دیدار کنم و حضورا تسلیت بگویم. تعداد این عزیزان کم نیست، این را آمارهای رسمی و غیررسمی می گویند.
نظام جمهوری اسلامی باید حتی نسبت به ریختن یک قطره خون هم حساس باشد و با دوراندیشی و احساس مسؤولیت به مسأله رسیدگی کند، نه اینکه با ایجاد فضای تبلیغاتی مسموم حرکت آرام و هوشمندانه مردم را اغتشاشی که توسط چند نفر از بیرون نظام هدایت می شود بخواند. این توهین به شعور و بلوغ سیاسی مردمی است که با رأی خود برای تغییر ساز و کارهای غلط به عرصه آمدند، نه برای تغییر نظام و اعتراضشان هم به این بود که سرنوشت رأیشان چه شده است؟
تلاش ما در تمام این مدت دعوت مردم به حضور در صحنه انتخابات بود و احساسمان این بود که ما هم جزئی از نظامیم؛ البته با تعریفی که از نظام داشتیم و هنوز هم اعتقاد داریم هر خودسری نباید به نام نظام انجام شود.
تعریف ما از نظام جمهوری اسلامی نظامی است که مردم در آن محور و مدارند و بزرگترین سرمایه آن اعتماد مردم است و وظیفه خطیر حاکمیت صیانت از آراء مردم است.
در سفرهای مختلفی که در جریان انتخابات داشتم مردم از من می پرسیدند تضمین شما برای صیانت از آراء ما چیست؟
بخش قابل توجهی از مردم به دعوت ما به صحنه آمدند اما با این نتیجه و این برخوردها مطمئن باشید دیگر نه ما می توانیم با اطمینان کسی را به حضور در صحنه دعوت کنیم و نه دیگر کسی حرف ما را خواهد پذیرفت.
اگرچه من هم مانند شما نگران عزیزانی که دستگیر شده اند هستم و از مرگ تعداد زیادی از هموطنانمان داغدار، اما نگرانی اصلی همه ما از میان رفتن اعتماد مردم به عنوان بزرگترین پشتوانه و سرمایه نظام است.
پیشنهاد مشخص ما برای برون رفت از این وضعیت تشکیل یک هیأت کاملا بی طرف برای بررسی تمامی جوانب این انتخابات بود تا پس از بررسی دقیق و موشکافانه اگر به تخلفی پی برد نظام با شجاعت به آن اعتراف کند و اگر مسأله ای در میان نبود با استدلال منطقی اذهان مردم اقناع شود.
فلسفه انتخابات با همه هزینه هایش این است که نماینده مردم بر مسند امور گماشته شود، اما زمانی که ذهن جامعه از نتایج انتخابات اقناع نشده است فلسفه اصلی انتخابات زیر سؤال خواهد رفت و نظام شکست خواهد خورد.
متأسفم از اینکه اعلام کنم جرم شما و عزیزانتان این است که در ایران ماندید و برای تقویت نظام و تأمین حقوق مسلم مردم تلاش کردید و اینک باید مورد بی مهری و کم لطفی قرار گیرید.
کسانی که لب به اعتراض گشودند دلسوز ایران بودند، دلسوز نظام بودند. خیرخواهان هم متفق بودند که برای داوری درباره انتخابات به مرجعی که بی طرف نیست اکتفا نکنید.
تشکلهای رسمی و ریشه دار انقلاب از وزارت کشور برای برگزاری تجمعی قانونی در اعتراض به نتایج انتخابات درخواست مجوز کردند. اما عدم صدور مجوز از یک سو و بستن تمام راههای ارتباطی خیرخواهان و بزرگان با مردم باعث شد آن حضور میلیونی که از حیث جمعیت از بزرگترین راهپیمایی های انقلاب چیزی کم نداشت اتفاق بیافتد، در کمال آرامش، بدون شعار و تنها با این پیام که سرنوشت رأی ما چه شد؟
و پاسخ حکومت به این حرکت بزرگ مردمی چه بود؟! ریختن خون مردم، امنیتی کردن فضای جامعه و اتهام زنی به خیرخواهان نظام.
واقعا جای تعجب دارد که موسوی عزیز که از سرمایه های نظام است و در ایمان و تدین و پایبندی او به راه امام شکی نیست، امروز با ایجاد فضایی کاملا یک طرفه و با بستن تمامی راههای قانونی ارتباطی بر روی جامعه و در فضای تبلیغاتی مسموم صدا و سیما و روزنامه های دولتی که از طریق آن ها فقط سم در جامعه پراکنده می شود با انواع اتهامات بی اساس آماج حمله قرار گرفته است! مگر ایران چند نفر مانند مهندس موسوی و آقای کروبی دارد؟
امکانات مخابراتی، اینترنت و مطبوعات را به شدت محدود کرده اند و در فضایی کاملا بسته و امنیتی که هر روز دهها نفر در کمال بی خبری دستگیر می شوند رسانه به اصطلاح ملی بارها و بارها صحنه های خاصی را نشان می دهد تا از آن برای تحریک احساسات بخشی از جامعه بهره برداری کند و آنگاه انگشت اتهام را به سوی مردم نشانه می گیرند که چرا برای دریافت اخبار و اطلاعات به منابع دیگر رجوع کرده اند!
میلیون ها نفر از مردمی که صدا و سیما مرتب از حماسه آنان دم می زند به نشانه اعتراض و در حالی که تمام راههای قانونی به روی آنها بسته شده به صحنه آمده اند، دهها نفر کشته شده اند و صدها نفر مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند! کجاست صدا و سیما که این ها را به جامعه نشان دهد؟ مسلم است که در این فضا افراد معدودی هم سوء استفاده خواهند کرد، اما نه زن و مرد و پیر و جوانی که برای نشان دادن اعتراض خود با سکوت به خیابان آمده اند.
من با تمام احترام و علاقه ای که به آیت الله شاهرودی دارم به صراحت می گویم آنچه امروز شاهد آن هستیم خلاف بند بند بخشنامه ای است که خود شما تحت عنوان حقوق شهروندی صادر کردید و مجلس ششم آن را به عنوان قانون تصویب کرد. وظیفه قانونی و شرعی شما بود که به عنوان رئیس قوه قضائیه از ابتدای بروز این حوادث با جدیت اعمال مسؤولیت می کردید و در مورد نحوه بازداشتها، اختیار وکیل، شرایط زندانیان و بازجوییها قانون شکنان خشونت گرا را موظف به رعایت قانون و شرع می فرمودید. اگرچه تشکیل هیأتی برای رسیدگی به این موضوع پس از یک هفته جای امیدواری است ولی اعمال مسؤولیت شما یعنی آزادی این جمع کثیر، رسیدگی به تمام افتراهایی که به شخصیتها و سرمایه های نظام زده شده، توهین هایی که به مردم شده.
من هرگز چه در زمان مسؤولیتم و چه حالا از عمل مجرمانه دفاع نکرده ام، ولی شما مسؤولید به حکم وظیفه پیگیری کنید تا این نگرانی رفع شود.
مگر هرکس می تواند به هر صورت خواست مردم را بازداشت کند، بعد آنها را بازجویی کند و بدون اینکه کسی اطلاع از نحوه برخوردها و فشارهای وارده به آنها داشته باشد تواب سازی و اعتراف گیری کند و پیش از اینکه در دادگاهی صالح این اعترافات بی اساس و بی ارزش به قضاوت گذاشته شود آنها را در سطح جامعه منتشر کند و دستگاه قضایی اظهار بی اطلاعی کند؟!
اگر اینچنین است تکلیف بر همه ما روشن است. اگر معتقدید جرمی واقع شده مکلفید به صراحت قانون متهم را با رعایت تمام حقوق شهروندی و با ارائه حکم قضایی که دال بر طرح شکایت حقیقی یا حقوقی از وی باشد بازداشت کنید، به او حق انتخاب وکیل بدهید، و آنچه قانون اساسی به عنوان حقوق یک شهروند برشمرده برای او فراهم آورید و در دادگاهی صالح به جرمی که ادعا شده رسیدگی کنید، نه اینکه به این شکل فله ای علاقمندان به نظام و ایران توسط عده ای که هیچ کس مسؤولیت کارشان را به عهده نمی گیرد دستگیر شده، تحت فشار قرار گیرند و دستگاه قضایی و اطلاعاتی کشور رسما اظهار بی اطلاعی کند؟
دلسوزان نظام از هر دو جناح در مورد نتایج اعلام شده انتخابات یک صدا گفتند اعتراض مردم باید مورد توجه قرار گیرد و با اکتفا به قضاوت مرجعی که بی طرفی اش با جانبداری چند تن از اعضاء سرشناس آن از یک طرف این ماجرا به کلی زیر سؤال رفته جامعه اقناع نخواهد شد و نشد و مرحمی بر این زخم نخواهد گذاشت و نگذاشت.
حالا همه از فضای آرام سخن می گویند. فضا چگونه باید آرام شود؟ با ادامه این دستگیریها، با امنیتی کردن بیشتر فضا؟! آشتی ملی به این ترتیب؟!
واقعیت این است که جامعه از نتیجه ای که اعلام شده اقناع نشده است. اگر خواهان آرامش در جامعه ایم، باید مسببین این خشونتها و دستگیریهای غیرقانونی به سرعت شناسایی و به مردم و مراجع قضایی معرفی شوند و این فضای زشت امنیتی برداشته شود.
بعد در آرامش همه چیز را بسنجیم و ببینیم که چه کسانی شرایط برد برد را برای نظام به باخت باخت تبدیل کردند.
در فضایی که خشونت حاکم شد عقل رخت بر می بندد و مسبب تمام این خساراتی که متوجه ایران و جمهوری اسلامی شد بانیان این خشونت هستند.
آنانکه اعتراض مردم را سرکوب می کنند بزرگترین پشتوانه نظام را از بین برده، فرصت را برای سوء استفاده بیگانگان و مغرضان فراهم می کنند، نه کسانی که مردم را به صحنه فراخوانده و خواهان رسیدگی به اعتراض مردم در فضایی بی طرف و مورد اعتماد جامعه هستند.
کسانی که باید مدافع حقوق مردم باشند آن ها را تحقیر می کنند و با به کار بردن الفاظی سخیف و عجیب احساسات بخشی از جامعه را تحریک کرده اند و بزرگترین تهمت ها و اهانت ها را به چهره هایی که هر یک سرمایه نظام هستند روا داشته اند مجرم اند، نه عزیزان شما که جرمشان دفاع از حق مردم برای تعیین سرنوشت خود بوده و از آراء مردم دفاع کرده اند.
در فضایی تبلیغاتی که مدام از آن سم به جامعه تزریق می شود حرکت مترقی و آرام مردم به اغتشاش و انقلاب رنگی با منشاء بیگانه تعبیر می شود و چهره هایی که همگی سابقه ای روشن دارند، با اعمال روشهای غیرقانونی و غیرشرعی دستگیر می شوند و هدف پروژه نخ نمای تواب سازی و گرفتن اعترافات بی اساس و نمایشهای تلویزیونی قرار می گیرند و شاهد رفتارهای زشتی هستیم که سالها پیش ریشه آن لااقل در وزارت اطلاعات کنده شد و آنگاه دم از آشتی ملی و فضای آرام می زنیم؟!
این حرفهای بی اساس یعنی چه؟ براندازی و انقلاب رنگی یعنی چه؟
اگر این فضای مسموم تبلیغاتی و امنیتی ادامه پیدا کند، با توجه به آنچه انجام گرفت و یک طرفه اعلام شد باید بگوییم کودتای مخملین علیه مردم و جمهوریت نظام صورت گرفته.
با وضعی که ایجاد شده اگر اعتماد عمومی به جامعه بازنگردد هیچ کس دیگر دعوتی از سوی خیرخواهان برای حضور در صحنه را نخواهد پذیرفت. حتی اگر فقط ده درصد از جامعه به حاکمیت بی اعتماد شده باشد فاجعه است، در حالی که هر نگاه واقع بینی می بیند که دامنه بی اعتمادی بسیار گسترده تر است.
فضای آرام زمانی ایجاد می شود که اعتماد مردم جلب شود و بدانند بر سر آرائشان چه آمده، ضاربین و قاتلین مردم بی گناه شناسایی و محاکمه شوند و خسارت های مادی و معنوی جبران شود. همه شما را که مؤمن، معتقد و دلسوز ایران و جمهوری اسلامی هستید به صبر دعوت می کنم.
هیچ کار درستی به نتیجه نمی رسد مگر با صبر و تحمل. به خدا توکل کنید و با تمام توان از مسیرهای قانونی حق مسلم خود را مطالبه نمایید.
مطمئن باشید من هم همانطور که تا به حال اقداماتی کرده ام باز هم از هیچ کوششی فروگذار نخواهم کرد و امیدوارم مجموعه نیروهای نظام با تدبیر و دلسوزی و عقلانیت این اعتمادسازی را جدی بگیرند و امیدوارم آیت الله شاهرودی در ماههای آخر مسؤولیتشان در قوه قضائیه با اعمال مسؤولیت سریع و قاطع زمینه آزادی عزیزانتان و جلوگیری از ادامه این خشونت ها را فراهم آورده و باقیات الصالحاتی برای خود به جای گذارند.
نباید تصور کرد که با سرکوب اعتراضات مردم اقناع می شوند، اعتراضی که سرکوب شود ادامه خواهد یافت اگرچه ممکن است شکل آن تغییر یابد. ابراز نظر و اعتراض حق مردم است و حکومت موظف است آن را پاس دارد.
تشکلهای رسمی و ریشه دار انقلاب از وزارت کشور برای برگزاری تجمعی قانونی در اعتراض به نتایج انتخابات درخواست مجوز کردند. اما عدم صدور مجوز از یک سو و بستن تمام راههای ارتباطی خیرخواهان و بزرگان با مردم باعث شد آن حضور میلیونی که از حیث جمعیت از بزرگترین راهپیمایی های انقلاب چیزی کم نداشت اتفاق بیافتد، در کمال آرامش، بدون شعار و تنها با این پیام که سرنوشت رأی ما چه شد؟ و پاسخ حکومت به این حرکت بزرگ مردمی چه بود؟! ریختن خون مردم، امنیتی کردن فضای جامعه و اتهام زنی به خیرخواهان نظام.
واقعا جای تعجب دارد که موسوی عزیز که از سرمایه های نظام است و در ایمان و تدین و پایبندی او به راه امام شکی نیست، امروز با ایجاد فضایی کاملا یک طرفه و با بستن تمامی راههای قانونی ارتباطی بر روی جامعه و در فضای تبلیغاتی مسموم صدا و سیما و روزنامه های دولتی که از طریق آن ها فقط سم در جامعه پراکنده می شود با انواع اتهامات بی اساس آماج حمله قرار گرفته است! مگر ایران چند نفر مانند مهندس موسوی و آقای کروبی دارد؟
امکانات مخابراتی، اینترنت و مطبوعات را به شدت محدود کرده اند و در فضایی کاملا بسته و امنیتی که هر روز دهها نفر در کمال بی خبری دستگیر می شوند. رسانه به اصطلاح ملی بارها و بارها صحنه های خاصی را نشان می دهد تا از آن برای تحریک احساسات بخشی از جامعه بهره برداری کند و آنگاه انگشت اتهام را به سوی مردم نشانه می گیرند که چرا برای دریافت اخبار و اطلاعات به منابع دیگر رجوع کرده اند!
میلیون ها نفر از مردمی که صدا و سیما مرتب از حماسه آنان دم می زند به نشانه اعتراض و در حالی که تمام راههای قانونی به روی آنها بسته شده به صحنه آمده اند، دهها نفر کشته شده اند و صدها نفر مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند! کجاست صدا و سیما که این ها را به جامعه نشان دهد؟ واقعیت این است که جامعه از نتیجه ای که اعلام شده اقناع نشده است. اگر خواهان آرامش در جامعه ایم، باید مسببین این خشونتها و دستگیریهای غیرقانونی به سرعت شناسایی و به مردم و مراجع قضایی معرفی شوند و این فضای زشت امنیتی برداشته شود. بعد در آرامش همه چیز را بسنجیم و ببینیم که چه کسانی شرایط برد برد را برای نظام به باخت باخت تبدیل کردند.
نباید تصور کرد که با سرکوب اعتراضات مردم اقناع می شوند، اعتراضی که سرکوب شود ادامه خواهد یافت اگرچه ممکن است شکل آن تغییر یابد.
کودتای مخملی
علیه مردم و نتیجه انتخابات
خانواده دستگیر شدگان و قربانیان کودتای 22 خرداد، امروز(چهارشنبه) با محمد خاتمی دیدار کردند. در این دیدار خاتمی یکی از تاریخی ترین سخنرانی های خود را کرد که در تاریخ 30 سال اخیر جمهوری اسلامی به ثبت خواهد رسید. او گفت: علاقمند بودم امروز می توانستم همه خانواده هایی که در سراسر کشور عزیزانشان در بند هستند و هیچ فریادرسی ندارند را از نزدیک در یک جمع ببینم و ضمن تشکر از نجابت و صبوری آنها و تلاشهای عزیزانشان که به طور قطع در جهت آرمانهای انقلاب و ارزش های تحریف نشده نظام بوده به یکایک آنها عرض ادب و احترام کنم و مراتب همدلی خود را با آنها ابزار کنم.
همانطور که وظیفه داشتم با خانواده هایی که عزیزانشان در جریان اعتراضات آرام مردمی بی رحمانه به شهادت رسیدند و حتی از برگزاری مجلس بزرگداشت هم محروم شدند دیدار کنم و حضورا تسلیت بگویم. تعداد این عزیزان کم نیست، این را آمارهای رسمی و غیررسمی می گویند.
نظام جمهوری اسلامی باید حتی نسبت به ریختن یک قطره خون هم حساس باشد و با دوراندیشی و احساس مسؤولیت به مسأله رسیدگی کند، نه اینکه با ایجاد فضای تبلیغاتی مسموم حرکت آرام و هوشمندانه مردم را اغتشاشی که توسط چند نفر از بیرون نظام هدایت می شود بخواند. این توهین به شعور و بلوغ سیاسی مردمی است که با رأی خود برای تغییر ساز و کارهای غلط به عرصه آمدند، نه برای تغییر نظام و اعتراضشان هم به این بود که سرنوشت رأیشان چه شده است؟
تلاش ما در تمام این مدت دعوت مردم به حضور در صحنه انتخابات بود و احساسمان این بود که ما هم جزئی از نظامیم؛ البته با تعریفی که از نظام داشتیم و هنوز هم اعتقاد داریم هر خودسری نباید به نام نظام انجام شود.
تعریف ما از نظام جمهوری اسلامی نظامی است که مردم در آن محور و مدارند و بزرگترین سرمایه آن اعتماد مردم است و وظیفه خطیر حاکمیت صیانت از آراء مردم است.
در سفرهای مختلفی که در جریان انتخابات داشتم مردم از من می پرسیدند تضمین شما برای صیانت از آراء ما چیست؟
بخش قابل توجهی از مردم به دعوت ما به صحنه آمدند اما با این نتیجه و این برخوردها مطمئن باشید دیگر نه ما می توانیم با اطمینان کسی را به حضور در صحنه دعوت کنیم و نه دیگر کسی حرف ما را خواهد پذیرفت.
اگرچه من هم مانند شما نگران عزیزانی که دستگیر شده اند هستم و از مرگ تعداد زیادی از هموطنانمان داغدار، اما نگرانی اصلی همه ما از میان رفتن اعتماد مردم به عنوان بزرگترین پشتوانه و سرمایه نظام است.
پیشنهاد مشخص ما برای برون رفت از این وضعیت تشکیل یک هیأت کاملا بی طرف برای بررسی تمامی جوانب این انتخابات بود تا پس از بررسی دقیق و موشکافانه اگر به تخلفی پی برد نظام با شجاعت به آن اعتراف کند و اگر مسأله ای در میان نبود با استدلال منطقی اذهان مردم اقناع شود.
فلسفه انتخابات با همه هزینه هایش این است که نماینده مردم بر مسند امور گماشته شود، اما زمانی که ذهن جامعه از نتایج انتخابات اقناع نشده است فلسفه اصلی انتخابات زیر سؤال خواهد رفت و نظام شکست خواهد خورد.
متأسفم از اینکه اعلام کنم جرم شما و عزیزانتان این است که در ایران ماندید و برای تقویت نظام و تأمین حقوق مسلم مردم تلاش کردید و اینک باید مورد بی مهری و کم لطفی قرار گیرید.
کسانی که لب به اعتراض گشودند دلسوز ایران بودند، دلسوز نظام بودند. خیرخواهان هم متفق بودند که برای داوری درباره انتخابات به مرجعی که بی طرف نیست اکتفا نکنید.
تشکلهای رسمی و ریشه دار انقلاب از وزارت کشور برای برگزاری تجمعی قانونی در اعتراض به نتایج انتخابات درخواست مجوز کردند. اما عدم صدور مجوز از یک سو و بستن تمام راههای ارتباطی خیرخواهان و بزرگان با مردم باعث شد آن حضور میلیونی که از حیث جمعیت از بزرگترین راهپیمایی های انقلاب چیزی کم نداشت اتفاق بیافتد، در کمال آرامش، بدون شعار و تنها با این پیام که سرنوشت رأی ما چه شد؟
و پاسخ حکومت به این حرکت بزرگ مردمی چه بود؟! ریختن خون مردم، امنیتی کردن فضای جامعه و اتهام زنی به خیرخواهان نظام.
واقعا جای تعجب دارد که موسوی عزیز که از سرمایه های نظام است و در ایمان و تدین و پایبندی او به راه امام شکی نیست، امروز با ایجاد فضایی کاملا یک طرفه و با بستن تمامی راههای قانونی ارتباطی بر روی جامعه و در فضای تبلیغاتی مسموم صدا و سیما و روزنامه های دولتی که از طریق آن ها فقط سم در جامعه پراکنده می شود با انواع اتهامات بی اساس آماج حمله قرار گرفته است! مگر ایران چند نفر مانند مهندس موسوی و آقای کروبی دارد؟
امکانات مخابراتی، اینترنت و مطبوعات را به شدت محدود کرده اند و در فضایی کاملا بسته و امنیتی که هر روز دهها نفر در کمال بی خبری دستگیر می شوند رسانه به اصطلاح ملی بارها و بارها صحنه های خاصی را نشان می دهد تا از آن برای تحریک احساسات بخشی از جامعه بهره برداری کند و آنگاه انگشت اتهام را به سوی مردم نشانه می گیرند که چرا برای دریافت اخبار و اطلاعات به منابع دیگر رجوع کرده اند!
میلیون ها نفر از مردمی که صدا و سیما مرتب از حماسه آنان دم می زند به نشانه اعتراض و در حالی که تمام راههای قانونی به روی آنها بسته شده به صحنه آمده اند، دهها نفر کشته شده اند و صدها نفر مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند! کجاست صدا و سیما که این ها را به جامعه نشان دهد؟ مسلم است که در این فضا افراد معدودی هم سوء استفاده خواهند کرد، اما نه زن و مرد و پیر و جوانی که برای نشان دادن اعتراض خود با سکوت به خیابان آمده اند.
من با تمام احترام و علاقه ای که به آیت الله شاهرودی دارم به صراحت می گویم آنچه امروز شاهد آن هستیم خلاف بند بند بخشنامه ای است که خود شما تحت عنوان حقوق شهروندی صادر کردید و مجلس ششم آن را به عنوان قانون تصویب کرد. وظیفه قانونی و شرعی شما بود که به عنوان رئیس قوه قضائیه از ابتدای بروز این حوادث با جدیت اعمال مسؤولیت می کردید و در مورد نحوه بازداشتها، اختیار وکیل، شرایط زندانیان و بازجوییها قانون شکنان خشونت گرا را موظف به رعایت قانون و شرع می فرمودید. اگرچه تشکیل هیأتی برای رسیدگی به این موضوع پس از یک هفته جای امیدواری است ولی اعمال مسؤولیت شما یعنی آزادی این جمع کثیر، رسیدگی به تمام افتراهایی که به شخصیتها و سرمایه های نظام زده شده، توهین هایی که به مردم شده.
من هرگز چه در زمان مسؤولیتم و چه حالا از عمل مجرمانه دفاع نکرده ام، ولی شما مسؤولید به حکم وظیفه پیگیری کنید تا این نگرانی رفع شود.
مگر هرکس می تواند به هر صورت خواست مردم را بازداشت کند، بعد آنها را بازجویی کند و بدون اینکه کسی اطلاع از نحوه برخوردها و فشارهای وارده به آنها داشته باشد تواب سازی و اعتراف گیری کند و پیش از اینکه در دادگاهی صالح این اعترافات بی اساس و بی ارزش به قضاوت گذاشته شود آنها را در سطح جامعه منتشر کند و دستگاه قضایی اظهار بی اطلاعی کند؟!
اگر اینچنین است تکلیف بر همه ما روشن است. اگر معتقدید جرمی واقع شده مکلفید به صراحت قانون متهم را با رعایت تمام حقوق شهروندی و با ارائه حکم قضایی که دال بر طرح شکایت حقیقی یا حقوقی از وی باشد بازداشت کنید، به او حق انتخاب وکیل بدهید، و آنچه قانون اساسی به عنوان حقوق یک شهروند برشمرده برای او فراهم آورید و در دادگاهی صالح به جرمی که ادعا شده رسیدگی کنید، نه اینکه به این شکل فله ای علاقمندان به نظام و ایران توسط عده ای که هیچ کس مسؤولیت کارشان را به عهده نمی گیرد دستگیر شده، تحت فشار قرار گیرند و دستگاه قضایی و اطلاعاتی کشور رسما اظهار بی اطلاعی کند؟
دلسوزان نظام از هر دو جناح در مورد نتایج اعلام شده انتخابات یک صدا گفتند اعتراض مردم باید مورد توجه قرار گیرد و با اکتفا به قضاوت مرجعی که بی طرفی اش با جانبداری چند تن از اعضاء سرشناس آن از یک طرف این ماجرا به کلی زیر سؤال رفته جامعه اقناع نخواهد شد و نشد و مرحمی بر این زخم نخواهد گذاشت و نگذاشت.
حالا همه از فضای آرام سخن می گویند. فضا چگونه باید آرام شود؟ با ادامه این دستگیریها، با امنیتی کردن بیشتر فضا؟! آشتی ملی به این ترتیب؟!
واقعیت این است که جامعه از نتیجه ای که اعلام شده اقناع نشده است. اگر خواهان آرامش در جامعه ایم، باید مسببین این خشونتها و دستگیریهای غیرقانونی به سرعت شناسایی و به مردم و مراجع قضایی معرفی شوند و این فضای زشت امنیتی برداشته شود.
بعد در آرامش همه چیز را بسنجیم و ببینیم که چه کسانی شرایط برد برد را برای نظام به باخت باخت تبدیل کردند.
در فضایی که خشونت حاکم شد عقل رخت بر می بندد و مسبب تمام این خساراتی که متوجه ایران و جمهوری اسلامی شد بانیان این خشونت هستند.
آنانکه اعتراض مردم را سرکوب می کنند بزرگترین پشتوانه نظام را از بین برده، فرصت را برای سوء استفاده بیگانگان و مغرضان فراهم می کنند، نه کسانی که مردم را به صحنه فراخوانده و خواهان رسیدگی به اعتراض مردم در فضایی بی طرف و مورد اعتماد جامعه هستند.
کسانی که باید مدافع حقوق مردم باشند آن ها را تحقیر می کنند و با به کار بردن الفاظی سخیف و عجیب احساسات بخشی از جامعه را تحریک کرده اند و بزرگترین تهمت ها و اهانت ها را به چهره هایی که هر یک سرمایه نظام هستند روا داشته اند مجرم اند، نه عزیزان شما که جرمشان دفاع از حق مردم برای تعیین سرنوشت خود بوده و از آراء مردم دفاع کرده اند.
در فضایی تبلیغاتی که مدام از آن سم به جامعه تزریق می شود حرکت مترقی و آرام مردم به اغتشاش و انقلاب رنگی با منشاء بیگانه تعبیر می شود و چهره هایی که همگی سابقه ای روشن دارند، با اعمال روشهای غیرقانونی و غیرشرعی دستگیر می شوند و هدف پروژه نخ نمای تواب سازی و گرفتن اعترافات بی اساس و نمایشهای تلویزیونی قرار می گیرند و شاهد رفتارهای زشتی هستیم که سالها پیش ریشه آن لااقل در وزارت اطلاعات کنده شد و آنگاه دم از آشتی ملی و فضای آرام می زنیم؟!
این حرفهای بی اساس یعنی چه؟ براندازی و انقلاب رنگی یعنی چه؟
اگر این فضای مسموم تبلیغاتی و امنیتی ادامه پیدا کند، با توجه به آنچه انجام گرفت و یک طرفه اعلام شد باید بگوییم کودتای مخملین علیه مردم و جمهوریت نظام صورت گرفته.
با وضعی که ایجاد شده اگر اعتماد عمومی به جامعه بازنگردد هیچ کس دیگر دعوتی از سوی خیرخواهان برای حضور در صحنه را نخواهد پذیرفت. حتی اگر فقط ده درصد از جامعه به حاکمیت بی اعتماد شده باشد فاجعه است، در حالی که هر نگاه واقع بینی می بیند که دامنه بی اعتمادی بسیار گسترده تر است.
فضای آرام زمانی ایجاد می شود که اعتماد مردم جلب شود و بدانند بر سر آرائشان چه آمده، ضاربین و قاتلین مردم بی گناه شناسایی و محاکمه شوند و خسارت های مادی و معنوی جبران شود. همه شما را که مؤمن، معتقد و دلسوز ایران و جمهوری اسلامی هستید به صبر دعوت می کنم.
هیچ کار درستی به نتیجه نمی رسد مگر با صبر و تحمل. به خدا توکل کنید و با تمام توان از مسیرهای قانونی حق مسلم خود را مطالبه نمایید.
مطمئن باشید من هم همانطور که تا به حال اقداماتی کرده ام باز هم از هیچ کوششی فروگذار نخواهم کرد و امیدوارم مجموعه نیروهای نظام با تدبیر و دلسوزی و عقلانیت این اعتمادسازی را جدی بگیرند و امیدوارم آیت الله شاهرودی در ماههای آخر مسؤولیتشان در قوه قضائیه با اعمال مسؤولیت سریع و قاطع زمینه آزادی عزیزانتان و جلوگیری از ادامه این خشونت ها را فراهم آورده و باقیات الصالحاتی برای خود به جای گذارند.
نباید تصور کرد که با سرکوب اعتراضات مردم اقناع می شوند، اعتراضی که سرکوب شود ادامه خواهد یافت اگرچه ممکن است شکل آن تغییر یابد. ابراز نظر و اعتراض حق مردم است و حکومت موظف است آن را پاس دارد.
اعلامیه انقلابی میرحسین موسوی انتشار یافت در پاسخ به نمایش شورای نگبهان در تائید نتیجه انتخابات
اعلامیه انقلابی میرحسین موسوی انتشار یافت
در پاسخ به نمایش شورای نگبهان در تائید نتیجه انتخابات
مقاومت
مسئولیت دینی و انقلابی ملت در برابر کودتاست
هموطنان عزیز
همانگونه که انتظار میرفت شورای نگهبان، پس از نمایشهایی که توجه هیچکس را جلب نکرد، و با چشم بستن بر روی انبوه تقلبها و تخلفهای صورت گرفته، سرانجام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد. جشنوارهای که تجدید حیات ملت ما را مژده میداد با تقلب و تخلف از عهدهای اسلام و انقلاب با ناگوارترین صحنهها به پایان رسید؛ با حمله به خوابگاه دانشجویان، با خونهای ریخته شده، جوانان کتک خورده و مورد اهانت قرار گرفته، صدا و سیمای از انظار جامعه افتاده، قلمهای شکسته، روزنامههای بسته، با فضای امنیتی کودتاگونه و بیاعتمادی تلخ و گسترده مردم نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات و دولت ناشی از آن. به زودی گرمای حادثه فرو مینشیند و دستاندرکاران این ماجرا با صورتحساب بلندبالای اشتباهات خود روبرو میشوند. آیا آنان از تحمیل آنچه روی داد سود بردند؟
از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر میبرد و اکثریتی از جامعه، که اینجانب نیز یکی از آنان هستم، مشروعیت سیاسی آن را نمیپذیرد. دولتی با پشتوانههای ضعیف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بیتدبیری، قانونگریزی، عدم شفافیت، تخریب ساختارهای تصمیمگیری و تدوام سیاستهای ویرانگر اقتصادی نداریم، و بیم آن میرود که بر اثر ضعفهای بیشمار ذاتی و عارضیاش در ورطه امتیاز دادن به بیگانگان بیفتد. این چیزی نیست که ما از آن خرسند باشیم، بلکه از آن به شدت واهمه داریم.
خطر در پیش است. نظامی که به مدت سیسال به اعتماد مردم متکی بود نمیتواند یک شبه قوای امنیتی را جایگزین این نقطه اتکا کند. این اعتماد لطمات جدی دیده است؛ اگر انکار این واقعیت سودی میرساند، ما نیز با منکران آن همصدا میشدیم، از بس که خطر عظیم است. اگر آنچه انکارش میکنیم واقعا صحت ندارد، چرا به دیگران اجازه اجتماع نمیدهیم تا معلوم شود که چقدر اندکند.
باید باز گردیم، هنوز دیر نشده است. هنوز میتوان اطمینان آسیب دیده مردم را بازسازی کرد؛ امنیت نظام ما در گرو چنین کاری است. فرزندان انقلاب را از زندانها آزاد کنید. حبس آنان جز تغذیه غریزه فرافکنی در وجود خود شما فایدهای ندارد. مردم چگونه میتوانند به حکومتی اعتماد کنند که دوستان و همکاران و فرزندانش را به صرف توهم در بند میکند؟ چیره کردن فضای امنیتی بر جامعه جز صدمه زدن به عواطف ملت نسبت به نظام اثری نمیگذارد. مطبوعات آزاد مجاری تنفسی یک جامعه سالمند؛ برای ترمیم اعتماد مردم این مجاری را مسدود نکنید.
باید به اسلام باز گردیم، اسلام ناب محمدی که تحجر را بر نمیتابد و تا قیام قیامت برای معضلات جدید بشریت پاسخهای بکر و نو دارد. به اسلامی باز گردیم که ما را به امانت و راستی فرا خوانده است.
به صداقت بازگردیم. چگونه از مردم میخواهیم ایمانهای مذهبیشان را سرمایه اعتماد به ما قرار دهند در حالی که صراحتا به آنان دروغ گفته میشود؟
به خرد بازگردیم. کشوری به عظمت ایران را، با آرمانهایی به بزرگی اهداف انقلاب اسلامی و با دشمنانی به آن سرسختی و کینهتوزی که میشناسیم با دور ریختن سی سال تجربه مدیریتی و انکار ضرورت برنامهریزی و تصمیمات خلقالساعه فردی اداره نمیتوان کرد.
به قانون بازگردیم؛ به قانون اساسی، این بزرگترین میثاق ملت. به قوانینی که خود وضع کردهایم پایبند بمانیم و آنها را اجرا کنیم. بدون این کار سنگ روی سنگ بند نخواهد ماند.
مردم به حکومتی اعتماد میکنند که آنان را محرم بداند. چرا باید مهمترین مسائل مملکت از مردم پنهان باشد؟ محرم دانستن ملت و شفافیت اطلاعات اولین قدم در راه مبارزه با فساد است، حال آن که مردم ما حتی به اندازه خواندن خبرهای چند روزنامه محرم دانسته نمیشوند.
به مردم بازگردیم. چرا هر گره سهلی را با دندانهای امنیتی باز میکنیم؟ چرا به کوچکترین بهانه، هرکسی را از دایره خودیهایمان دور میکنیم؟ این یکی بیش از اندازه جوان است، آن یکی بیش از اندازه هنرمند است، آن یکی روشنفکر است، این یکی با ما اختلاف سلیقه دارد، آن یکی دانشجوست، این یکی از کار ما ایراد میگیرد، آن یکی به گروه ما تعلق ندارد، این یکی قدش بلند است، آن یکی خیلی شیکپوش است. آنقدر از دور خود میرانیم تا این که تنها میمانیم. این شیوه انقلاب اسلامی نیست، و شیوه اسلامی نیست که آغوشش را به روی همه باز میکند و به صرف شهادت زبانی، انسانها را در دایره خود میآورد.
چرا باید پس از یک انتخابات سرنوشتساز در معرض چنین خطراتی باشیم، حال آن که انقلاب و نظام ما در آستانه تحصیل بزرگترین دستاوردها بود؟
مردم!
ما راهی دور و در نگاه نخست غیرقابل عبور را در چند ماه کوتاه پشت سر گذاشته بودیم. ما با هم این فاصله را آمدیم؛ از فضایی که به گرد دروغ و تردید و به غبار رمیدنهای گروهی، طبقاتی، خانوادگی و بیننسلی آلوده شده بود، از دورانی که نطفه ناامیدی شروع به رشد کرده بود، زمانی که فاصله مردم از نظامشان روز به روز بیشتر میشد، تا با هم مقدمات انتخابات را به جریانی طولانی از یک تجدید حیات ملی تبدیل کنیم؛ فضایی پر از آشتی، شادی، آگاهی و نشاط، عرصهای که در آن دوستداران نامزدها در حالی که خنده از لبانشان رخت بر نمیبست میتوانستند با یکدیگر به بحث درباره آینده بنشینند و آن آزادی فرزانه که انقلاب ما وعدهاش را داده بود تجربه کنند. فضایی که در آن کسی خود را شهروند درجه دوم و غیرخودی با انقلاب و نظام اسلامی نبیند، و کرد و لر و عرب و بلوچ و ترک و هر قوم دیگر و پیر و جوان و میانسال و هر قشر دیگر و هر صنف دیگر و هر سلیقه دیگر که تا چند ماه پیش خود را بیگانه با سرنوشت کشور میدید همچون عهد نخست جمهوری اسلامی، خویشتن را از نو در دایره صاحبان انقلاب بیابد.
ما با هم آمدیم تا با تجسس در احوال شخصی مردم مخالفت کنیم و از نفرتپراکنی و پروندهسازی بیزاری بجوییم. با هم آمدیم تا حاکمیت عقل و عشق را توامان داشته باشیم. همه ما به چهره رحمانی اسلام رو کردیم و در این رویکرد میراث تمدنی ایران عزیز و بزرگ را تجدید شده دیدیم، تا آنجا که در مساجد شعار ایران، ایران! را با طنینی که هنوز در تکبیرهای شبانۀ شما شنیده میشود سر دادیم و کسی احساس نکرد که ایران جدای از انقلاب و یا جدای از اسلام است، بلکه اسلام و ایران و انقلاب از تحجر و کهنگی و تعصب و خارجیگری جداست. اسلامی که در ورای تمایزات عقیدتی و طبقاتی و قومی و جنسیتی کرامت انسانها را ارج مینهد و اصل میداند. اسلامی که شوینده هر نوع نابرابری در مقابل قانون و پرچمدار تکریم حقوق شهروندی است.
مردم!
علیرغم آنچه روی داد، ما در این چند ماه آرزوهای بلند و کوششهای خالصانه خود را نباختیم. ما در این میانه مستورهای از تحقق آرمانهایمان را یافتیم و دیدیم که آنچه به دنبال آنیم چقدر خواستنی است و چه نسبت نزدیکی با حقیقت اسلام و انقلاب و هویت ملی ما دارد. این دستاوردی است که هیچکس نمیتواند آن را از ما بستاند. ما با هم سرمایهای اندوختهایم که پشتوانه و بستر حرکتهای آتی ما و فرزندانمان خواهد بود و این خط سبز جوشیده از فطرتهای مردم و واقعیتهای تاریخی کشور و انقلاب همچنان در طول سالها ادامه خواهد یافت تا به مقصد نهایی خود برسد. ما برای حفظ این دستاورد بزرگ همچنان ایستادگی خواهیم کرد.
تمامی تلاشهایی که این روزها در مخالفت با شما صورت میگیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رساترین اعتراض ماست. به سابقه دیرینه این سرزمین نگاه کنید. در زندگانی ما مردم که از کهنترین تمدنها زاده شدهایم، فراز کنونی جزئی از یک تاریخ طولانی است. ما در جادهای به درازای تاریخ همه بشریت قدم میزنیم. در این جاده چه بسیار ملتها که منقرض شدند و جز داستانی از آنان باقی نماند. آن چیزی که ملت ما را به خلاف آنان و علیرغم سختترین رویدادها زنده نگه داشت امید بود، زیرا آفت این راهپیمایی هزاران ساله ناامیدی است. مردم ما میتوانستند با بدبینی و ناامیدی حوادثی شبیه به آنچه را که در جریان انتخابات گذشته با آن روبرو شدیم پیشبینی کنند و به صحنه نیایند. آیا آنان اشتباه کردند که به این پیشبینیها اعتنا نکردند؟ نه! آنان به مقتضای روح امیدی که هسته درونی هویت ملی ما را شکل داده و ما را در طول هزارهها زنده نگه داشته است چنین کردند. بهویژه با جوانان میگویم که اگر میخواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینههای خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست؛ بذری که با نخستین باران شروع به روییدن میکند و جان هرکسی را که هنوز ایرانی باقیمانده است، در هر کجای جهان که بیتوته کرده باشد به اهتزاز در میآورد، تا از نو خود را در سرنوشت این خاک شریک بداند.
امیدی که هویت ما را شکل داده است معطوف به چه چیز است؟ قطعا معطوف به امور غیر واقعی و خرافههای واهی نیست، و الا نمیتوانست ملتی را برای هزاران سال زنده نگه دارد. بلکه این امید معطوف به لطف و فضل الهی است. اگر علاقه به این هویت تاریخی کمترین فاصلهای با اسلام ندارد، به این خاطر است. ما آمده بودیم این علاقه را احیا کنیم. از این هویت خود فاصله نگیریم. شما وظیفه خویش را به درستی انجام دادهاید و غیر ممکن است که لطف خداوند مردمی را که با نیتهای پاک ادای وظیفه میکنند تنها بگذارد.
امید به صرف گفتن و شنیدن شکل نمیگیرد و تنها زمانی در ما تحکیم میشود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانههایمان را قبله قرار دهیم. واجعلوا بیوتکم قبله. به خودتان و دوستان همفکرتان برگردید و این بار هر شهروند محوری باشد برای یک فعالیت مفید سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و منتظرتشویق و کمک دولتی که وجاهت خود را از دست داده است نباشد.
مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم و از تلاش برای استیفای حقوق مردم دست بر نداریم. مسئولیت دینی ماست که نگذاریم انقلاب و نظام به آنچه اسلام نمیپسندد استحاله بیابد. مسئولیت انقلابی ماست که اجازه ندهیم حاصل خون صدها هزار شهید به یک دولت امنیتی تنزل پیدا کند و مستهلک شود. لیکن برای آن که این اعتراض به نتیجهای دلخواه برسد باید چند اصل مهم را رعایت کنیم:
- نظام و انقلاب اسلامی میراث و میوه مبارزات تاریخی دویست ساله شما با استبداد و عقبماندگی است. جمهوری اسلامی نظامیاست که اگر بر اساس عهد نخستین و نسخه اصیلش به اجرا درآید تمامی خواستههای ما را در بر میگیرد. مبادا کسی فریب شعارهای ساختارشکنانه را بخورد. اینجانب قویا با چنین وسوسهای مخالفم و اعتقاد دارم قانون اساسی ما همچنان دارای ظرفیتهای ارزشمند تحقق نایافتهای است که باید با فعالیت همه نخبگان روحانی و دانشگاهی و اندیشمندان کشور اجرای آنها به صورت مطالبهای ملی درآید.
به یاد آوریم که ملت ما در انقلاب اسلامی به دلیل عدم انعطاف در قبال خواستههای به حقش، که از زبان امام راحل بیان میشد، مجبور به ساختارشکنی گردید. به همه نهادهای تصمیمگیر در نظام توصیه میکنم که چون شورای نگهبان عمل نکنند و مجاری را برای اصلاح اشتباهات باز بگذارند، زیرا که بسته شدن این راه، تهدید ساختارشکنی را به عنوان تنها بدیل مطرح خواهد کرد، و این بدیلی است که همه ما هزینه سنگین آن را میدانیم و قاطعانه با آن مخالفیم. همچنین تاکید میکنم که تعلل در محقق ساختن آرمانهایی چون قانونگرایی، عدالت، آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، و به ویژه اصول معطل مانده قانون اساسی مشروعیتسوز است.
- اسلام آن پوستین وارونهای نیست که برخی مخالفان شما پوشیدهاند. شیوه آنها این است که هر چیز مقدس و مبارکی را به نفع سلیقه خود مصادره کنند، تا جایی که حتی اگر بتوانند شال سبز شما را هم میستانند. اسلام راستین نسبتی با ظاهرسازیها و کجاندیشیهای آنان ندارد، بلکه مکتبی رهائیبخش است که اگر به حقیقت و نورانیت آن برسیم دوای تمامی دردهای شخصی و اجتماعی ماست.
- ماجرای ما، هر چقدر تلخ، یک اختلاف خانوادگی است که اگر خامی کنیم و بیگانگان را در آن دخالت دهیم به زودی پشیمان خواهیم شد.
- در اعتراض و حرکت اصلاحی و اصولی ما هیچکس نباید صدمه ببیند. ما زمانی در تلاش خود موفق خواهیم بود که ابتکارهای ما برای احقاق حقوقمان تا آن حد اندیشیده شده، کارآمد و در چارچوب قانون باشد که حتی کودکان خردسال و زنان باردار بتوانند در آن شرکت کنند.
- ما در برههای و گریوهای از تاریخ کشور خود قرار داریم که راهحل بسیاری از مشکلات ما قانون است. درست است! قانون همیشه بیعیب نیست. درست است! قانون عرفی قراردادی اجتماعی است و به مانند هر عهد و پیمانی که انسانها با هم میبندند رعایت آن تنها تا زمانی الزامی است که طرف مقابل نیز به آن پایبند باشد. درست است! مخالف شما قانون اساسی را زیر پا میگذارد، به خلاف نص این میثاق ملی شما را از حق برگزاری اجتماعات محروم میکند، بلکه حتی اگر به نشانه اعتراض پارچهای سبز به دستتان ببندید به رغم اصول متعدد قانون اساسی و قوانین بیشمار عادی، خود آن کسی که مسئول حفظ امنیت است شما را مورد ضرب و شتم قرار میدهد. درست است! متقلبان و دروغگویان تنها به نیت تحمیل منویاتشان در پشت نام قانون سنگر گرفتهاند. لیکن تلاشی که ما وارد آن شدهایم یک مشاجره و تلافیجویی نیست. ما را عصبانیت یا جاهطلبی یا خودپسندی برنیانگیخته است، بلکه حرکت ما اقدامی برای اصلاح و تامین بهروزی کشور است. برای رسیدن به چنین هدفی جا دارد که ما حتی به جسد قانون احترام بگذاریم، زیرا میدانیم که در فردای نزدیک، زمانی که کوششمان به ثمر میرسد، نخستین اصلی که باید آن را نهادینه کنیم پایبندی به قانون است. این شالودهای است که امروز صبورانه میریزیم تا بر رویش بنای رفیع فردایمان را استوار کنیم.
- سرانجام وحدت. همه شما را به برادری دعوت میکنم. پیروزی ما در گرو معاضدت و پیوند با یکدیگر است، و در این یکدیگر تمایزی میان ما و مردمی که به دیگران رای دادهاند نیست. حتی آنانی که اینک رو در روی ما به خشونت متوسل میشوند در اخوت ما شریکند، زیرا ما به دنبال آیندهای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابانها کتک زده است، سعادتمندتر، معنویتر، سالمتر و زیباتر از امروز زندگی کند. رنگ سبزی که ما به عنوان نماد خود انتخاب کردهایم یک معنایش هم این است؛ رنگ سبزی که ما را به اهلبیت نور، اهل بیت راستی، اهلبیت خرد، اهل بیت کرامت و فضیلت پیوند میدهد.
شاید بگویید که با این همه قید و بند دیگر فرجهای برای بیان اعتراض باقی نمانده است. این گمان خامی است که مخالفان سطحیاندیش و افراطی شما در سر دارند. الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. کسانی که در راه خدا میکوشند خداوند آنان را به راههای خود هدایت میکند. به عنوان نمونههایی از این هدایت به یاد آورید که خداوند چگونه آرامش را بر اجتماعات بیکرانهتان مستولی میکرد و یا در خلال آنها ظرفیتهای ذهنی مردم به چه شعارهای نغزی رهنمون میشد. همان خلاقیت همچنان قادر است که با توجه به تمامی این اصول راهکارهایی بکر و موثر پیشپای ما قرار دهد، میدانهای گستردهای برای عمل در مقابل ما بگشاید و تجربیات جدیدی برای آزادیخواهان جهان اندوخته کند.
در ابتدا هدف همه ما از شرکت در انتخابات آن بود که عقلانیت دینی به فضای مدیریت کشور بازگردد، لیکن در میانه مسیر به اهدافی بسیار بلندتر هدایت شدیم. ما در این بین میخواستیم ارکان ذیربط نظام به یاد آورند که در ورای تمامی آنان و ما فوقشان میزانی به نام رای و عزم مردم وجود دارد که آنها نه حق دارند و نه میتوانند آن را نادیده بگیرند. امروز خواست عمومی برای سازوکاری کارآمد جهت انتخابات که در آن اطمینان ملی حاصل شود و دروغ، تقلب و تزویر جایی نداشته باشد، به یک مطالبه انکار ناپذیر مردمی تبدیل شده است. در هر قدمی در آینده تجربه تلخ و مشروعیتزدای جریانات اخیر باید پیشاروی ملت باشد و نباید هیچ فرصتی برای روشنتر شدن ابعاد این دروغ و تقلب بزرگ و پیآمدهای تلخ آن از دست برود.
در ایامی که گذشت شخصیتها و گروههایی به سراغ اینجانب آمدند و خواستار گذشت من از آنچه گذشت شدند. شاید توجه نمیشد که اینجانب از همان ابتدا از حق شخصی خود گذشته بودم، اما مسئله انتخابات مسئله شخصی من نبود و نیست. من نمی توانم بر سر حقوق و آرای پایمال شده مردم معامله یا مصالحه کنم. مسئله جمهوریت و حتی اسلامیت نظام ماست. اگر در این نقطه ایستادگی نکنیم، دیگر تضمینی نداریم که در آینده با حوادث تلخی نظیر آنچه در انتخابات کنونی گذشت روبرو نباشیم.
گروهی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آیند و با تشکیل جمعیتی قانونی صیانت از حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طریق انتشار مدارک و اسناد تقلبها و تخلفهای انجام گرفته و نیز رجوع به محاکم قضایی پیگیری کنند و نتایج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند. اینجانب نیز به این جمع میپیوندم. این گروه اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی را در دستور کار خود خواهد داشت و علاوه بر آن در این مرحله مطالبات زیر را دنبال خواهد کرد:
- توقف برخوردهای امنیتی، فوق امنیتی و نظامی با مسائل انتخاباتی و بازگشت کشور به فضای طبیعی سیاسی
- اصلاح قانون انتخابات به نحوی که امکان تکرار تقلبات گسترده را از بین ببرد و بیطرفی نهادهای مجری و ناظر را تضمین کند
- رعایت اصل 27 قانون اساسی در مورد آزادی تجمعات
- آزادی مطبوعات و رفع توقیف از آنها
- فعالیت مجدد سایتهای خبری مستقل
- ممنوعیت مداخلات غیرقانونی دولت در فضای ارتباطی، نظیر اینترنت، پیامهای کوتاه، و جلوگیری از قطع ارتباطات تلفنی و شنود مکالمات مردم و هر گونه تجسس دیگر
- توقف برخوردهای یکجانبه، افترا، دروغپردازی و اهانت در رسانه رسمی کشور
- برخورداری از کانالهای مستقل تلویزیونی در خارج و داخل کشور
- صدور مجوز برای تشکیل جمعیتهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی
- آزادی همه دستگیرشدگان سیاسی، ابطال پروندهسازیهای جعلی امنیتی و دخالت ندادن پروندههای جاری در برخورداری آنها از حقوق اجتماعی
در انتها به همه مردم شریف کشورمان، چه آنها که به اینجانب رای دادند و چه آنهایی که به اینجانب رای ندادند، به ویژه کسانی که در حوادث ناگوار هفتههای اخیر صدمه دیدند درود میفرستم. همچنین مقام شهیدانی را که به جرم حقخواهی و آزادیطلبی در خون خود غلطیدند ارج مینهم و از خداوند بزرگ برای خانوادههای عزیز آنان طلب صبر و اجر دارم.
میر حسین موسوی 10/4/88
در پاسخ به نمایش شورای نگبهان در تائید نتیجه انتخابات
مقاومت
مسئولیت دینی و انقلابی ملت در برابر کودتاست
هموطنان عزیز
همانگونه که انتظار میرفت شورای نگهبان، پس از نمایشهایی که توجه هیچکس را جلب نکرد، و با چشم بستن بر روی انبوه تقلبها و تخلفهای صورت گرفته، سرانجام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد. جشنوارهای که تجدید حیات ملت ما را مژده میداد با تقلب و تخلف از عهدهای اسلام و انقلاب با ناگوارترین صحنهها به پایان رسید؛ با حمله به خوابگاه دانشجویان، با خونهای ریخته شده، جوانان کتک خورده و مورد اهانت قرار گرفته، صدا و سیمای از انظار جامعه افتاده، قلمهای شکسته، روزنامههای بسته، با فضای امنیتی کودتاگونه و بیاعتمادی تلخ و گسترده مردم نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات و دولت ناشی از آن. به زودی گرمای حادثه فرو مینشیند و دستاندرکاران این ماجرا با صورتحساب بلندبالای اشتباهات خود روبرو میشوند. آیا آنان از تحمیل آنچه روی داد سود بردند؟
از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر میبرد و اکثریتی از جامعه، که اینجانب نیز یکی از آنان هستم، مشروعیت سیاسی آن را نمیپذیرد. دولتی با پشتوانههای ضعیف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بیتدبیری، قانونگریزی، عدم شفافیت، تخریب ساختارهای تصمیمگیری و تدوام سیاستهای ویرانگر اقتصادی نداریم، و بیم آن میرود که بر اثر ضعفهای بیشمار ذاتی و عارضیاش در ورطه امتیاز دادن به بیگانگان بیفتد. این چیزی نیست که ما از آن خرسند باشیم، بلکه از آن به شدت واهمه داریم.
خطر در پیش است. نظامی که به مدت سیسال به اعتماد مردم متکی بود نمیتواند یک شبه قوای امنیتی را جایگزین این نقطه اتکا کند. این اعتماد لطمات جدی دیده است؛ اگر انکار این واقعیت سودی میرساند، ما نیز با منکران آن همصدا میشدیم، از بس که خطر عظیم است. اگر آنچه انکارش میکنیم واقعا صحت ندارد، چرا به دیگران اجازه اجتماع نمیدهیم تا معلوم شود که چقدر اندکند.
باید باز گردیم، هنوز دیر نشده است. هنوز میتوان اطمینان آسیب دیده مردم را بازسازی کرد؛ امنیت نظام ما در گرو چنین کاری است. فرزندان انقلاب را از زندانها آزاد کنید. حبس آنان جز تغذیه غریزه فرافکنی در وجود خود شما فایدهای ندارد. مردم چگونه میتوانند به حکومتی اعتماد کنند که دوستان و همکاران و فرزندانش را به صرف توهم در بند میکند؟ چیره کردن فضای امنیتی بر جامعه جز صدمه زدن به عواطف ملت نسبت به نظام اثری نمیگذارد. مطبوعات آزاد مجاری تنفسی یک جامعه سالمند؛ برای ترمیم اعتماد مردم این مجاری را مسدود نکنید.
باید به اسلام باز گردیم، اسلام ناب محمدی که تحجر را بر نمیتابد و تا قیام قیامت برای معضلات جدید بشریت پاسخهای بکر و نو دارد. به اسلامی باز گردیم که ما را به امانت و راستی فرا خوانده است.
به صداقت بازگردیم. چگونه از مردم میخواهیم ایمانهای مذهبیشان را سرمایه اعتماد به ما قرار دهند در حالی که صراحتا به آنان دروغ گفته میشود؟
به خرد بازگردیم. کشوری به عظمت ایران را، با آرمانهایی به بزرگی اهداف انقلاب اسلامی و با دشمنانی به آن سرسختی و کینهتوزی که میشناسیم با دور ریختن سی سال تجربه مدیریتی و انکار ضرورت برنامهریزی و تصمیمات خلقالساعه فردی اداره نمیتوان کرد.
به قانون بازگردیم؛ به قانون اساسی، این بزرگترین میثاق ملت. به قوانینی که خود وضع کردهایم پایبند بمانیم و آنها را اجرا کنیم. بدون این کار سنگ روی سنگ بند نخواهد ماند.
مردم به حکومتی اعتماد میکنند که آنان را محرم بداند. چرا باید مهمترین مسائل مملکت از مردم پنهان باشد؟ محرم دانستن ملت و شفافیت اطلاعات اولین قدم در راه مبارزه با فساد است، حال آن که مردم ما حتی به اندازه خواندن خبرهای چند روزنامه محرم دانسته نمیشوند.
به مردم بازگردیم. چرا هر گره سهلی را با دندانهای امنیتی باز میکنیم؟ چرا به کوچکترین بهانه، هرکسی را از دایره خودیهایمان دور میکنیم؟ این یکی بیش از اندازه جوان است، آن یکی بیش از اندازه هنرمند است، آن یکی روشنفکر است، این یکی با ما اختلاف سلیقه دارد، آن یکی دانشجوست، این یکی از کار ما ایراد میگیرد، آن یکی به گروه ما تعلق ندارد، این یکی قدش بلند است، آن یکی خیلی شیکپوش است. آنقدر از دور خود میرانیم تا این که تنها میمانیم. این شیوه انقلاب اسلامی نیست، و شیوه اسلامی نیست که آغوشش را به روی همه باز میکند و به صرف شهادت زبانی، انسانها را در دایره خود میآورد.
چرا باید پس از یک انتخابات سرنوشتساز در معرض چنین خطراتی باشیم، حال آن که انقلاب و نظام ما در آستانه تحصیل بزرگترین دستاوردها بود؟
مردم!
ما راهی دور و در نگاه نخست غیرقابل عبور را در چند ماه کوتاه پشت سر گذاشته بودیم. ما با هم این فاصله را آمدیم؛ از فضایی که به گرد دروغ و تردید و به غبار رمیدنهای گروهی، طبقاتی، خانوادگی و بیننسلی آلوده شده بود، از دورانی که نطفه ناامیدی شروع به رشد کرده بود، زمانی که فاصله مردم از نظامشان روز به روز بیشتر میشد، تا با هم مقدمات انتخابات را به جریانی طولانی از یک تجدید حیات ملی تبدیل کنیم؛ فضایی پر از آشتی، شادی، آگاهی و نشاط، عرصهای که در آن دوستداران نامزدها در حالی که خنده از لبانشان رخت بر نمیبست میتوانستند با یکدیگر به بحث درباره آینده بنشینند و آن آزادی فرزانه که انقلاب ما وعدهاش را داده بود تجربه کنند. فضایی که در آن کسی خود را شهروند درجه دوم و غیرخودی با انقلاب و نظام اسلامی نبیند، و کرد و لر و عرب و بلوچ و ترک و هر قوم دیگر و پیر و جوان و میانسال و هر قشر دیگر و هر صنف دیگر و هر سلیقه دیگر که تا چند ماه پیش خود را بیگانه با سرنوشت کشور میدید همچون عهد نخست جمهوری اسلامی، خویشتن را از نو در دایره صاحبان انقلاب بیابد.
ما با هم آمدیم تا با تجسس در احوال شخصی مردم مخالفت کنیم و از نفرتپراکنی و پروندهسازی بیزاری بجوییم. با هم آمدیم تا حاکمیت عقل و عشق را توامان داشته باشیم. همه ما به چهره رحمانی اسلام رو کردیم و در این رویکرد میراث تمدنی ایران عزیز و بزرگ را تجدید شده دیدیم، تا آنجا که در مساجد شعار ایران، ایران! را با طنینی که هنوز در تکبیرهای شبانۀ شما شنیده میشود سر دادیم و کسی احساس نکرد که ایران جدای از انقلاب و یا جدای از اسلام است، بلکه اسلام و ایران و انقلاب از تحجر و کهنگی و تعصب و خارجیگری جداست. اسلامی که در ورای تمایزات عقیدتی و طبقاتی و قومی و جنسیتی کرامت انسانها را ارج مینهد و اصل میداند. اسلامی که شوینده هر نوع نابرابری در مقابل قانون و پرچمدار تکریم حقوق شهروندی است.
مردم!
علیرغم آنچه روی داد، ما در این چند ماه آرزوهای بلند و کوششهای خالصانه خود را نباختیم. ما در این میانه مستورهای از تحقق آرمانهایمان را یافتیم و دیدیم که آنچه به دنبال آنیم چقدر خواستنی است و چه نسبت نزدیکی با حقیقت اسلام و انقلاب و هویت ملی ما دارد. این دستاوردی است که هیچکس نمیتواند آن را از ما بستاند. ما با هم سرمایهای اندوختهایم که پشتوانه و بستر حرکتهای آتی ما و فرزندانمان خواهد بود و این خط سبز جوشیده از فطرتهای مردم و واقعیتهای تاریخی کشور و انقلاب همچنان در طول سالها ادامه خواهد یافت تا به مقصد نهایی خود برسد. ما برای حفظ این دستاورد بزرگ همچنان ایستادگی خواهیم کرد.
تمامی تلاشهایی که این روزها در مخالفت با شما صورت میگیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رساترین اعتراض ماست. به سابقه دیرینه این سرزمین نگاه کنید. در زندگانی ما مردم که از کهنترین تمدنها زاده شدهایم، فراز کنونی جزئی از یک تاریخ طولانی است. ما در جادهای به درازای تاریخ همه بشریت قدم میزنیم. در این جاده چه بسیار ملتها که منقرض شدند و جز داستانی از آنان باقی نماند. آن چیزی که ملت ما را به خلاف آنان و علیرغم سختترین رویدادها زنده نگه داشت امید بود، زیرا آفت این راهپیمایی هزاران ساله ناامیدی است. مردم ما میتوانستند با بدبینی و ناامیدی حوادثی شبیه به آنچه را که در جریان انتخابات گذشته با آن روبرو شدیم پیشبینی کنند و به صحنه نیایند. آیا آنان اشتباه کردند که به این پیشبینیها اعتنا نکردند؟ نه! آنان به مقتضای روح امیدی که هسته درونی هویت ملی ما را شکل داده و ما را در طول هزارهها زنده نگه داشته است چنین کردند. بهویژه با جوانان میگویم که اگر میخواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینههای خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست؛ بذری که با نخستین باران شروع به روییدن میکند و جان هرکسی را که هنوز ایرانی باقیمانده است، در هر کجای جهان که بیتوته کرده باشد به اهتزاز در میآورد، تا از نو خود را در سرنوشت این خاک شریک بداند.
امیدی که هویت ما را شکل داده است معطوف به چه چیز است؟ قطعا معطوف به امور غیر واقعی و خرافههای واهی نیست، و الا نمیتوانست ملتی را برای هزاران سال زنده نگه دارد. بلکه این امید معطوف به لطف و فضل الهی است. اگر علاقه به این هویت تاریخی کمترین فاصلهای با اسلام ندارد، به این خاطر است. ما آمده بودیم این علاقه را احیا کنیم. از این هویت خود فاصله نگیریم. شما وظیفه خویش را به درستی انجام دادهاید و غیر ممکن است که لطف خداوند مردمی را که با نیتهای پاک ادای وظیفه میکنند تنها بگذارد.
امید به صرف گفتن و شنیدن شکل نمیگیرد و تنها زمانی در ما تحکیم میشود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانههایمان را قبله قرار دهیم. واجعلوا بیوتکم قبله. به خودتان و دوستان همفکرتان برگردید و این بار هر شهروند محوری باشد برای یک فعالیت مفید سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و منتظرتشویق و کمک دولتی که وجاهت خود را از دست داده است نباشد.
مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم و از تلاش برای استیفای حقوق مردم دست بر نداریم. مسئولیت دینی ماست که نگذاریم انقلاب و نظام به آنچه اسلام نمیپسندد استحاله بیابد. مسئولیت انقلابی ماست که اجازه ندهیم حاصل خون صدها هزار شهید به یک دولت امنیتی تنزل پیدا کند و مستهلک شود. لیکن برای آن که این اعتراض به نتیجهای دلخواه برسد باید چند اصل مهم را رعایت کنیم:
- نظام و انقلاب اسلامی میراث و میوه مبارزات تاریخی دویست ساله شما با استبداد و عقبماندگی است. جمهوری اسلامی نظامیاست که اگر بر اساس عهد نخستین و نسخه اصیلش به اجرا درآید تمامی خواستههای ما را در بر میگیرد. مبادا کسی فریب شعارهای ساختارشکنانه را بخورد. اینجانب قویا با چنین وسوسهای مخالفم و اعتقاد دارم قانون اساسی ما همچنان دارای ظرفیتهای ارزشمند تحقق نایافتهای است که باید با فعالیت همه نخبگان روحانی و دانشگاهی و اندیشمندان کشور اجرای آنها به صورت مطالبهای ملی درآید.
به یاد آوریم که ملت ما در انقلاب اسلامی به دلیل عدم انعطاف در قبال خواستههای به حقش، که از زبان امام راحل بیان میشد، مجبور به ساختارشکنی گردید. به همه نهادهای تصمیمگیر در نظام توصیه میکنم که چون شورای نگهبان عمل نکنند و مجاری را برای اصلاح اشتباهات باز بگذارند، زیرا که بسته شدن این راه، تهدید ساختارشکنی را به عنوان تنها بدیل مطرح خواهد کرد، و این بدیلی است که همه ما هزینه سنگین آن را میدانیم و قاطعانه با آن مخالفیم. همچنین تاکید میکنم که تعلل در محقق ساختن آرمانهایی چون قانونگرایی، عدالت، آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، و به ویژه اصول معطل مانده قانون اساسی مشروعیتسوز است.
- اسلام آن پوستین وارونهای نیست که برخی مخالفان شما پوشیدهاند. شیوه آنها این است که هر چیز مقدس و مبارکی را به نفع سلیقه خود مصادره کنند، تا جایی که حتی اگر بتوانند شال سبز شما را هم میستانند. اسلام راستین نسبتی با ظاهرسازیها و کجاندیشیهای آنان ندارد، بلکه مکتبی رهائیبخش است که اگر به حقیقت و نورانیت آن برسیم دوای تمامی دردهای شخصی و اجتماعی ماست.
- ماجرای ما، هر چقدر تلخ، یک اختلاف خانوادگی است که اگر خامی کنیم و بیگانگان را در آن دخالت دهیم به زودی پشیمان خواهیم شد.
- در اعتراض و حرکت اصلاحی و اصولی ما هیچکس نباید صدمه ببیند. ما زمانی در تلاش خود موفق خواهیم بود که ابتکارهای ما برای احقاق حقوقمان تا آن حد اندیشیده شده، کارآمد و در چارچوب قانون باشد که حتی کودکان خردسال و زنان باردار بتوانند در آن شرکت کنند.
- ما در برههای و گریوهای از تاریخ کشور خود قرار داریم که راهحل بسیاری از مشکلات ما قانون است. درست است! قانون همیشه بیعیب نیست. درست است! قانون عرفی قراردادی اجتماعی است و به مانند هر عهد و پیمانی که انسانها با هم میبندند رعایت آن تنها تا زمانی الزامی است که طرف مقابل نیز به آن پایبند باشد. درست است! مخالف شما قانون اساسی را زیر پا میگذارد، به خلاف نص این میثاق ملی شما را از حق برگزاری اجتماعات محروم میکند، بلکه حتی اگر به نشانه اعتراض پارچهای سبز به دستتان ببندید به رغم اصول متعدد قانون اساسی و قوانین بیشمار عادی، خود آن کسی که مسئول حفظ امنیت است شما را مورد ضرب و شتم قرار میدهد. درست است! متقلبان و دروغگویان تنها به نیت تحمیل منویاتشان در پشت نام قانون سنگر گرفتهاند. لیکن تلاشی که ما وارد آن شدهایم یک مشاجره و تلافیجویی نیست. ما را عصبانیت یا جاهطلبی یا خودپسندی برنیانگیخته است، بلکه حرکت ما اقدامی برای اصلاح و تامین بهروزی کشور است. برای رسیدن به چنین هدفی جا دارد که ما حتی به جسد قانون احترام بگذاریم، زیرا میدانیم که در فردای نزدیک، زمانی که کوششمان به ثمر میرسد، نخستین اصلی که باید آن را نهادینه کنیم پایبندی به قانون است. این شالودهای است که امروز صبورانه میریزیم تا بر رویش بنای رفیع فردایمان را استوار کنیم.
- سرانجام وحدت. همه شما را به برادری دعوت میکنم. پیروزی ما در گرو معاضدت و پیوند با یکدیگر است، و در این یکدیگر تمایزی میان ما و مردمی که به دیگران رای دادهاند نیست. حتی آنانی که اینک رو در روی ما به خشونت متوسل میشوند در اخوت ما شریکند، زیرا ما به دنبال آیندهای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابانها کتک زده است، سعادتمندتر، معنویتر، سالمتر و زیباتر از امروز زندگی کند. رنگ سبزی که ما به عنوان نماد خود انتخاب کردهایم یک معنایش هم این است؛ رنگ سبزی که ما را به اهلبیت نور، اهل بیت راستی، اهلبیت خرد، اهل بیت کرامت و فضیلت پیوند میدهد.
شاید بگویید که با این همه قید و بند دیگر فرجهای برای بیان اعتراض باقی نمانده است. این گمان خامی است که مخالفان سطحیاندیش و افراطی شما در سر دارند. الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. کسانی که در راه خدا میکوشند خداوند آنان را به راههای خود هدایت میکند. به عنوان نمونههایی از این هدایت به یاد آورید که خداوند چگونه آرامش را بر اجتماعات بیکرانهتان مستولی میکرد و یا در خلال آنها ظرفیتهای ذهنی مردم به چه شعارهای نغزی رهنمون میشد. همان خلاقیت همچنان قادر است که با توجه به تمامی این اصول راهکارهایی بکر و موثر پیشپای ما قرار دهد، میدانهای گستردهای برای عمل در مقابل ما بگشاید و تجربیات جدیدی برای آزادیخواهان جهان اندوخته کند.
در ابتدا هدف همه ما از شرکت در انتخابات آن بود که عقلانیت دینی به فضای مدیریت کشور بازگردد، لیکن در میانه مسیر به اهدافی بسیار بلندتر هدایت شدیم. ما در این بین میخواستیم ارکان ذیربط نظام به یاد آورند که در ورای تمامی آنان و ما فوقشان میزانی به نام رای و عزم مردم وجود دارد که آنها نه حق دارند و نه میتوانند آن را نادیده بگیرند. امروز خواست عمومی برای سازوکاری کارآمد جهت انتخابات که در آن اطمینان ملی حاصل شود و دروغ، تقلب و تزویر جایی نداشته باشد، به یک مطالبه انکار ناپذیر مردمی تبدیل شده است. در هر قدمی در آینده تجربه تلخ و مشروعیتزدای جریانات اخیر باید پیشاروی ملت باشد و نباید هیچ فرصتی برای روشنتر شدن ابعاد این دروغ و تقلب بزرگ و پیآمدهای تلخ آن از دست برود.
در ایامی که گذشت شخصیتها و گروههایی به سراغ اینجانب آمدند و خواستار گذشت من از آنچه گذشت شدند. شاید توجه نمیشد که اینجانب از همان ابتدا از حق شخصی خود گذشته بودم، اما مسئله انتخابات مسئله شخصی من نبود و نیست. من نمی توانم بر سر حقوق و آرای پایمال شده مردم معامله یا مصالحه کنم. مسئله جمهوریت و حتی اسلامیت نظام ماست. اگر در این نقطه ایستادگی نکنیم، دیگر تضمینی نداریم که در آینده با حوادث تلخی نظیر آنچه در انتخابات کنونی گذشت روبرو نباشیم.
گروهی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آیند و با تشکیل جمعیتی قانونی صیانت از حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طریق انتشار مدارک و اسناد تقلبها و تخلفهای انجام گرفته و نیز رجوع به محاکم قضایی پیگیری کنند و نتایج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند. اینجانب نیز به این جمع میپیوندم. این گروه اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی را در دستور کار خود خواهد داشت و علاوه بر آن در این مرحله مطالبات زیر را دنبال خواهد کرد:
- توقف برخوردهای امنیتی، فوق امنیتی و نظامی با مسائل انتخاباتی و بازگشت کشور به فضای طبیعی سیاسی
- اصلاح قانون انتخابات به نحوی که امکان تکرار تقلبات گسترده را از بین ببرد و بیطرفی نهادهای مجری و ناظر را تضمین کند
- رعایت اصل 27 قانون اساسی در مورد آزادی تجمعات
- آزادی مطبوعات و رفع توقیف از آنها
- فعالیت مجدد سایتهای خبری مستقل
- ممنوعیت مداخلات غیرقانونی دولت در فضای ارتباطی، نظیر اینترنت، پیامهای کوتاه، و جلوگیری از قطع ارتباطات تلفنی و شنود مکالمات مردم و هر گونه تجسس دیگر
- توقف برخوردهای یکجانبه، افترا، دروغپردازی و اهانت در رسانه رسمی کشور
- برخورداری از کانالهای مستقل تلویزیونی در خارج و داخل کشور
- صدور مجوز برای تشکیل جمعیتهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی
- آزادی همه دستگیرشدگان سیاسی، ابطال پروندهسازیهای جعلی امنیتی و دخالت ندادن پروندههای جاری در برخورداری آنها از حقوق اجتماعی
در انتها به همه مردم شریف کشورمان، چه آنها که به اینجانب رای دادند و چه آنهایی که به اینجانب رای ندادند، به ویژه کسانی که در حوادث ناگوار هفتههای اخیر صدمه دیدند درود میفرستم. همچنین مقام شهیدانی را که به جرم حقخواهی و آزادیطلبی در خون خود غلطیدند ارج مینهم و از خداوند بزرگ برای خانوادههای عزیز آنان طلب صبر و اجر دارم.
میر حسین موسوی 10/4/88
لغو نشست اعتراضی انجمن صنفی روزنامه نگاران
بدرالسادات مفيدی، دبير انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران در گفتگويی با راديو فردا اعلام کرد که نشست اعتراضی اين انجمن به بازداشت روزنامه نگاران، که قرار بود روز پنجشنبه برگزار شود، لغو شده است.
خانم مفيدی به راديو فردا گفت که انجمن می خواست نشستی اعتراضی در مورد افزایش سانسور، حضور ماموران امنيتی در چاپخانه ها، دستگيری گسترده روزنامه نگارن برگزار کند.
وی در مورد دليل لغو اين نشست گفت:« يکی از دستگاه های امنيتی ايران با انجمن تماس گرفته است و به دلايل امنيتی اين نشست لغو شده است.»
خانم مفيدی گفت: « انجمن نمی خواسته با برگزاری اين نشست موجب دستگيری روزنامه نگارانی شود که در آن شرکت می کنند.»
انجمن صنفی روزنامه نگاران نیز در بيانيهای که در وبسايت اين انجمن منتشر شده گفته است اگر چه برگزاری اين نشست را حق قانونی خود میداند، اما به دليل حفظ امنيت روزنامه نگاران در شرايط کنونی، اين نشست را لغو میکند.
انجمن صنفی روزنامه نگاران ايران از دستگاه قضايی - به ويژه دادستانی عمومی و انقلاب تهران – خواسته است تا «هر چه سريعتر در رفتارهای خود نسبت به اصحاب مطبوعات و اهالی قلم تجديد نظر کنند.»
خانم مفيدی گفت: « ماموران امنيتی بدون هيچ حکم قانونی در چاپخانه ها حضور دارند و تا می توانند موجب سانسور می شوند ودر برخی از مواقع از انتشار روزنامه جلوگيری می کنند.»
وی افزود صدای عدالت نيز مانند روزنامه اعتماد ملی روز چهارشنبه منتتشر نشده است. در همین حال طبق گزارش های رسیده به رادیو فردا ، روزنامه حیات نو نیز روز چهارشنبه منتشر نشده است.
گزارشگران بدون مرز نیز پیشتر اعلام کرده بود که ايران بزرگترين زندان برای روزنامهنگاران در جهان به شمار میآيد
جبهه مشارکت نتيجه انتخابات رياست جمهوری را غير قابل قبول دانست
جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مجمع روحانیون مبارز، سه تشکل اصلاح طلب، بیانیه هایی جداگانه در واکنش به اعلام خبر تاييد صحت انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان، منتشر کرده اند.
جبهه مشارکت ايران اسلامی شامگاه سهشنبه با انتشار بيانيهای نتايج انتخابات دهم را «غيرقابل قبول» خواند و با محکوم کردن آنچه «بدعت عجيب و باور نکردنی» توصيف کرده، تصريح کرده است آثار و تبعات بیتوجهی به هنجارها و روندهای قانونی متوجه کسانی است که در اين روند مخرب نقش داشته و يا در برابر آن سکوت کردهاند.
در همین حال «مجمع روحانيون مبارز» اعلام کرد: «در عين اعتراض به نتيجه انتخابات و محفوظ نگاه داشتن حق اعتراض» خواستار برقراری آرامش و پايان دادن به تظاهرات و اعتراضهای خيابانی است.
در بيانيه اين تشکل روحانيون اصلاح طلب که رياست آن را محمد خاتمی بر عهده دارد، با اشاره به ترکيب هيئت ويژه شورای نگهبان برای رسيدگی به شکايت نامزدها، آمده که اعتماد عمومی لطمه ديده است و با اظهار نظر مرجعی که به نوشته اين بيانيه «اکثريت اعضای آن طرفداری خود را از يکی از نامزدها اعلام کرده است»، اين آسيب ترميم نخواهد شد.
اين بيانيه با تاکيد بر اين که حفظ ايران و انقلاب، در شرايط فعلی، ازهمه مهم تر است، مردم را به آرامش دعوت کرده و از مسوولان خواستار برچيدن فضای امنيتی و نظامی، آزادی زندانيان، خودداری از تبليغات يک جانبه و تحريف آميز، و به رسميت شناختن حق بيان و اعتراض های مدنی شده است.
در بيانيه اين تشکل حامی ميرحسين موسوی در انتخابات رياست جمهوری، همچنين از تهاجم به اعتراض های آرام مردم و وابسته دانستن آنان به بيگانگان و نيز از سوء رفتار با ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد اصلاح طلب، ابراز تاسف شده است.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی نیز روز سهشنبه با انتشار بيانيهای اعلام صحت انتخابات توسط شورای نگهبان را به معنای بلاموضوع شدن انتخابات در کشور دانست.
در اين بيانيه که خطاب به «ملت شريف ايران» انتشار يافته گفته شده که مطابق انتظار همگان شورای نگهبان قانون اساسی صحت انتخابات رياست جمهوری دهم را بدون پاسخگويی به موارد تخلف تأييد کرد.
در پايان اين بيانيه میخوانيم که اين سازمان «دولت برآمده از انتخاباتی که ملت صحت آن را نپذيرفته و بر ابطال آن پای می فشارد، فاقد مشروعيت و وجاهت قانونی» میداند و ضمن تأييد و حمايت کامل از «اعتراضات مدنی، قانونی و مسالمت آميز ملت آگاه ايران به نتايج انتخابات»، وظيفه خود میداند که با استفاده ازهمه ظرفيتهای به مبارزه قانونی و مسالمت آميز عليه دولت غير قانونی بپردازد.
Subscribe to:
Posts (Atom)