قطع یاهو و کارت های تلفنی مشکل اساسی در تماس مستقیم است. پیشنهاد ما اینست که در مورد دستاوردهای مثبت مبارزه دوهفته مردم بیشتر بنویسید.
1- تا قبل از انتخابات دهم از مافیای قدرت و مراکز قدرت در مورد نحوه اداره این نظام صحبت می شد. ولی حالا پرده ها کنار رفته است. همه چیز شفاف روشن شده است. رهبر که احتیاط می کرد وخود را رودرروی مردم قرار نمی داد و ترجیح می داد وانمود شود که قدرت در محافلی است که خارج ازاراده او عمل می کند، حالا با صراحت مواضع خود را روشن کرده است. این شفافیت و آگاهی از همه آنچه گذشته ومی گذرد دستاوردی مهم تر است.
2- این انتخابات طرحی را که تا زمان وقوعش تلاش در پنهان کردن آن داشتند، یعنی به قدرت رسیدن مجتبی خامنه ای و ایجاد حکومت اسلامی برملا کرد.
3- این انتخابات مردم ایران را به جهانیان شناساند و تا حساب مردم را با حساب حکومت یکی نکنند. آبروئی برای حکومت نماند و در برابر، احترام وهمدردی مردم جهان با مردم ایران را با خود به ارمغان آورد.
4- نسل سومی هایی که ازدرون تهی و همواره مورد تحقیر نظام بودند، شان و جایگاهی خاص پیدا کردند. این نسل سومی ها نشان دادند که چقدر هوشیارتر و مبتکرتر از نسل دو دهه گذشته عمل می کنند. آنان که هرگز نمی خواستند بزرگ شوند، یکباره به بلوغ و شجاعت فکری ومسئولیت رسیدند .
5- برخلاف تصورات حکومت، از ویژگی های این جنبش آنست که بدون "سر" حرکت می کند، یعنی همه جنبش به یک نظر واحد رسیده است و هر کس خودش رهبر است. این جنبش شعوری جمعی دارد. نام آن را بگذارید "ان لاین رولوشن" است.
6- شعور و آگاهی همین نسل سومی ها، تاکنون ما را از بحران هائی که حکومت آفریده و یا از خارج به ما تحمیل شده نجات داده است .
7- سعی می شد انقلاب 57 به فراموشی سپرده شود، اما مردم دو باره آن را زنده کردند و نسل اول و دوم را به نسل سوم وصل کرد. باور کنید که پدر و مادرها تازه با فرزندان جوانشان تفاهم پیدا کرده اند.
8- مردم در این انتخابات و حوادث بعد از آن باورکردند که قدرت دارند. قدرتی تاثیر گذار به وسعت جهان. شما آگاهی امروز این نسل را مقایسه کنید با دوران انتخابات شهرداری تهران که احمدی نژاد با 180 هزار رای شد شهردار تهران.
9- در عرض چند هفته روحانیون بسیاری از صفوف کودتاچیان جدا شده و با پیوستن به مردم، دوباره برای خود اعتبار کسب کردند.
10- گویش و فرهنگ اوباشی حکومت که صدا و سیما آن را به گویش عمومی تبدیل کرده بود، به یکباره دگرگون شد و نسل سومی ها گویشی را به صحنه آوردند که آن را در شعارهای زیبای این نسل در خیابان ها شاهد بودیم.
11- تغییر موضع فعالان سیاسی و ایرانیان خارج از کشور و نزدیک کردن آنها به هم در خارج و پیوندشان با مردم داخل کشور.
12- دوره تبلیغات انتخاباتی که بمنظور ایجاد سونامی اعتبار بخشیدن به نظام ترتیب داده بودند جنبه های بسیار مثبتی داشت که در راس آنها خارج کردن مردم از انفعال بود. احمدی نژاد را با وسعت بی نظیری مردم شناختند و او در سیمای جمهوری اسلامی بکلی فرو ریخت.
13- میلیون ها مردم آن نیروئی را در خیابان ها دیدند که تنها اخبار جسته و گریخته از عملیات آنها در حمله به کوی دانشگاه و یا قتل و یورش به پارک ها و گرفتن شماری فعال حقوق زنان و یا فعال دانشجوئی و سیاسی شنیده بودند.
می توان به این لیست همچنان اضافه کرد ولی فعلا سئوال اینست که در شرایط فعلی چه می توان کرد. منظورم شرایطی است که در پیاده روها و خیابان ها گاه تعداد نیروهای انتظامی و بسیجی و اطلاعاتی و چماقدار و ... بیشتر از مردم درحال رفت و آمد است.
1- نیروی انتظامی و حتی بعضی از اعضای سپاه تمایلی به ادامه این آماده باش های شبانه روزی و کتک زدن مردم ندارند. مردم کم کم در خیابان با نیروهای انتظامی سر صحبت و درد دل را باز کرده اند و این آغاز استفاده از روش های جدید است.
2- بانگ الله اکبر خستگی ناپذیر ادامه دارد. امکان رساندن اخبار آن از محلات مختلف نیست، اما حتی برای یکشب این بانگ قطع نشده است. شما نمی دانید چه روحیه ای در مردم بوجود آمده است. اصلا کسی به صدا و سیما نگاه نمی کند. واقعا مردم آن را تحریم کرده اند. بانگ الله اکبر یعنی هنوز ما هستیم و در صحنه ایم. در ضمن یادتان باشد که این فریاد برای جلوگیری از سکته های قلبی خیلی خوب است، چون درد و فشار را آزاد می کند. وقتی شب ها مردم صدای هم را می شنوند می دانند که تنها نیستند و باهم اند. حتی اگر 4 سال هم طول بکشد باید این بانگ را شب ها سر داد.
3- باید سایتی درست کرد که هرکسی فرزندش را گم کرده به آن مراجعه کند. بعد از کودتای شیلی و بعد از کودتای آرژانتین مردم بصورت انتشار آگهی گمشده در روزنامه ها این کار را با همه سختی اش کردند، حالا که اینترنت هست بسیار آسان می شود این کار را سازمان داد.
این اطلاعات را باید به سازمان های بین المللی حقوق بشر و تمام سازمانهای و رسانه هایی که می توانند بعنوان اهرم فشار عمل کنند فرستاد. البته باید مراتب ایمنی را فراهم کرد که مزاحمت برای این افراد دراینجا فراهم نشود.
4- ایرانیان خارج از کشور وظیفه اصلی اشان زنده نگه داشتن آنچه در اینجا گذشت است. از همه طریق با مردم و حقوق دانان خارج تماس بگیرید. خواندن شعر و نمایش فیلم و تظاهرات و تجمعات و همایش ها از هر راهی که ممکن است. نباید آنچه برمردم گذشت مشمول مرور زمان شود. دولت های اروپایی باید تحت فشار افکار عمومی مردمشان قرار گیرند .
5- پرواضح است که بخشی از پول نفت صرف تجهیز گارد آهنین رهبرشده است که به پسرش قرار است به ارث برسد. باید پی گیر کمپانیهایی شد که تجهیزات ضد مردمی و جاسوسی از احوال شخصی مردم را دراختیار اینان قرارداده اند. باید آنان را سطح بین المللی معرفی کرد و ازمردم دنیا خواست که دولت های فروشنده را تحت فشارهای تحریم های مردمی و حتی دولتی قرار دهند.
6- صدا و سیما الان مرکز جنگ روانی با مردم است. هر چیز را که صدا و سیما برای فروش تبلیغ می کند باید مردم تحریم کنند تا کمر درآمد صدا و سیما بشکند.
7- مردم شروع کرده اند به نشان دادن ابتکارات جالب. این ابتکارات را به مردم معرفی کنید. مثلا دیدم در بعضی خیابان ها، به یکباره مردم عادی که داشتند در پیاده رو حرکت می کردند هر چند قدم به چند قدم دستهای خود را بدون گفتن کلامی بلند کردند. در یکی از خیابان های دیگردیدم که گروه هائی از مردم ناگهان در میان جمعیت روی زمین می نشستند و بر می خاستند. اینها را مردم دیگر دیده و فورا متوجه شده و همین کار را تکرار می کردند. این یعنی حضور و همبستگی و ادامه.
می دانید که من به دلیل حرفه ای که دارم ارتباط های وسیعی با مردم دارم. باور کنید که اگر امروز به ایران حمله نظامی شود، بر خلاف گذشته مردم به جای مقاومت در برابر دشمن خارجی، اول گریبان دشمن داخلی را خواهند گرفت. منظورم حکومت است.
از نوشتن این جمله آخر راضی نیستم، اما واقعیت را باید گفت!
No comments:
Post a Comment