Thursday, October 25, 2012

http://www.youtube.com/watch?v=Mcmy58KLD8A 90 درصد پمپ بنزینهای اصفهان تعطیل شدند کلیه تانکرهای سوخت رسانی اصفهان دست به اعتصاب زده اند و به علت عدم وجود بنزین اکثر پمپ بنزینهای اصفهان تعطیل شده اند که موجب تشکیل صفهای طولانی در مقابل پمپ بنزینها و اعتراض مردم شده است . با اتمام بنزین باقیمانده در سطح شهر احتمال گسترش اعتراضات و بروز شورش در سطح شهر بدور از اتنظار نیست.




http://www.youtube.com/watch?v=Mcmy58KLD8A

90 درصد پمپ بنزینهای اصفهان تعطیل شدند
کلیه تانکرهای سوخت رسانی اصفهان دست به اعتصاب زده اند و به علت عدم وجود بنزین اکثر پمپ بنزینهای اصفهان تعطیل شده اند که موجب تشکیل صفهای طولانی در مقابل پمپ بنزینها و اعتراض مردم شده است . با اتمام بنزین باقیمانده در سطح شهر احتمال گسترش اعتراضات و بروز شورش در سطح شهر بدور از اتنظار نیست.
اعتصاب سراسری تانکرهای سوخت رسان در اصفهان

http://www.youtube.com/watch?v=Mcmy58KLD8A

90 درصد پمپ بنزینهای اصفهان تعطیل شدند
کلیه تانکرهای سوخت رسانی اصفهان دست به اعتصاب زده اند و به علت عدم وجود بنزین اکثر پمپ بنزینهای اصفهان تعطیل شده اند که موجب تشکیل صفهای طولانی در مقابل پمپ بنزینها و اعتراض مردم شده است . با اتمام بنزین باقیمانده در سطح شهر احتمال گسترش اعتراضات و بروز شورش در سطح شهر بدور از اتنظار نیست.

نصب شبانه پوسترهای احمدی نژاد چهارشنبه شب، از فردوگاه امام خمینی تا خروجی عوارضی در اتوبان خلیج فارس، دهها پوستر احمدی نژاد در این مسیر نصب شد. این اقدام شبانه انجام شد و با آن که شماری از این پوسترها ساعاتی پس از آغاز روز جمع شد، اما هنوز شمار زیادتری از آنها برجای باقی است. این کنش و واکنش های درون حکومتی که بسرعت درحال تشدید و گسترش است با نامه احمدی نژاد به رئیس قوه قضائیه در اعتراض به جلوگیری از بازدید او از زندان اوین و همچنین مصاحبه نماینده ولی فقیه در سپاه – شیخ علی سعیدی- که در آن احمدی نژاد را در تلاش برای مذاکره با امریکا معرفی کرد آشکارتر از گذشته شده است.


نصب شبانه پوسترهای احمدی نژاد
چهارشنبه شب، از فردوگاه امام خمینی تا خروجی عوارضی در اتوبان خلیج فارس، دهها پوستر احمدی نژاد در این مسیر نصب شد. این اقدام شبانه انجام شد و با آن که شماری از این پوسترها ساعاتی پس از آغاز روز جمع شد، اما هنوز شمار زیادتری از آنها برجای باقی است. این کنش و واکنش های درون حکومتی که بسرعت درحال تشدید و گسترش است با نامه احمدی نژاد به رئیس قوه قضائیه در اعتراض به جلوگیری از بازدید او از زندان اوین و همچنین مصاحبه نماینده ولی فقیه در سپاه – شیخ علی سعیدی- که در آن احمدی نژاد را در تلاش برای مذاکره با امریکا معرفی کرد آشکارتر از گذشته شده است.

فیلم / اعتصاب سراسری کامیون های حمل سوخت در اصفهان ۴ آبان ۹۱ [تاريخ مطلب: چهارم آبان ۱۳۹۱ برابر با بيست و پنجم اکتبر ۲۰۱۲]


فیلم / اعتصاب سراسری کامیون های حمل سوخت در اصفهان ۴ آبان ۹۱
[تاريخ مطلب: چهارم آبان ۱۳۹۱ برابر با بيست و پنجم اکتبر ۲۰۱۲]

فیلم / جمشید بسم الله کیست؟ [تاريخ مطلب: چهارم آبان ۱۳۹۱ برابر با بيست و پنجم اکتبر ۲۰۱۲]


فیلم / جمشید بسم الله کیست؟
[تاريخ مطلب: چهارم آبان ۱۳۹۱ برابر با بيست و پنجم اکتبر ۲۰۱۲]

فیلم / یک درمانگاه کوچک برای 80.000 نفر مردم عسلویه [تاريخ مطلب: چهارم آبان ۱۳۹۱ برابر با بيست و پنجم اکتبر ۲۰۱۲]


فیلم / یک درمانگاه کوچک برای 80.000 نفر مردم عسلویه
[تاريخ مطلب: چهارم آبان ۱۳۹۱ برابر با بيست و پنجم اکتبر ۲۰۱۲]

News: Iranian regime uses millions of Dollar to build religious facilities in Iraq! عکس: سرما در مناطق زلزله زده اهر و ورزقان!! Pic: Iranian kids are freezing several months after earthquake in Azarbajyan province of Iran بخاطر همینه که ما میگیم: مرگ بر اصل ولایت فقیه!! لطفا به اشتراک بگذارید!!



News: Iranian regime uses millions of Dollar to build religious facilities in Iraq!

عکس: سرما در مناطق زلزله زده اهر و ورزقان!!
Pic: Iranian kids are freezing several months after earthquake in Azarbajyan province of Iran

بخاطر همینه که ما میگیم: مرگ بر اصل ولایت فقیه!!

لطفا به اشتراک بگذارید!!
خبر: هزینه صد‌ها میلیاردی ولایت فقیه در اماکن‌ مذهبی عراق
News: Iranian regime uses millions of Dollar to build religious facilities in Iraq!

عکس: سرما در مناطق زلزله زده اهر و ورزقان!!
Pic: Iranian kids are freezing several months after earthquake in Azarbajyan province of Iran
 
بخاطر همینه که ما میگیم: مرگ بر اصل ولایت فقیه!!

لطفا به اشتراک بگذارید!!

....................... کسی به فکر گل ها نیست کسی به فکر ماهی ها نیست کسی نمی خواهد باور کند که باغچه دارد می میرد که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی می شود و حس باغچه انگار چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده است حیاط خانه ما تنهاست حیاط خانه ما در انتظار بارش یک ابر ناشناس خمیازه می کشد و حوض خانه ما خالی ست نسرین بانوی عزیز! در راه دشوار آزادی، انسان های آزاده، لاجرم درد‌ها و رنج‌های بسیاری را متحمل می‌شوند؛ دردهایی از جنس نابجای ظلم و ستم؛ اما این درد‌ها و رنج‌ها که ما در کنار هم، برای هدفی مشترک، برای ایران عزیزمان متحمل می‌شویم، بیهوده و بی‌ثمر نیستند. بانوی ایثار! چند روزی است که دست به اعتصاب غذا زده‌ای و می‌دانم برای چه؛ برای دستیابی به حقوق ابتدایی و انسانی‌ات – که نمادی از حقوق همه ماست – و از تو اکنون دریغ شده؛ چنان که از ما هم دریغ شده؛ برای همین نمی‌دانم آیا باید مانند دیگران بگویم که اعتصابت را پایان ده یا نه؟ اگر بگویم آری، تایید سکوت در قبال ناروایی‌ها را چه کنم؟ اگر بگویم نه، پس چرا با تو همراهی نمی‌کنم؟ چرا به غریب وارگی و مظلومیتت می‌نالم؟ چرا تو را، خودم و دیگران را می‌بینم و دم در نمی‌کشم؟ بانوی استوار سرزمینم! روزی در همین زندان به من گفتی که ایمان دارم کارمان بیهوده نیست؛ راه‌مان درست است و بی‌انجام نیست؛ و تمامی رنج‌های ما ثمر خواهد داشت؛ گفتی در این زمانه تراکم ارتباطات که هیچ رازی سرپوشیده نمی‌ماند، پیروزی با ماست؛ و برایم از آنگ سان سوچی و دیگر مبارزان راه آزادی مثال آوردی، همه آنان که دیر زمانی رنج کشیدند و ایستادگی کردند اما ایمانشان را در کوران ناکامی‌ها از کف ندادند. نسرین عزیز! ما نیز در کنار تو ایستاده‌ایم و به هدفمان ایمان داریم؛ مگر جز این است که همه ما درد‌ها و شادی های مشترکی داریم؛ پس چگونه از ظلم و ستمی که بر تو می‌رود دل خون نباشیم؟ آری همه خسته دل و رنجوریم، اما واقعیت دیگری نیز هست؛ این واقعیت که به زندان افتادن، اگر برای دفاع از حقوق دیگران، برای حفاظت ازشان و منزلت مردم، و برای صیانت از آزادی، منافع ملی و پیشرفت سرزمینمان باشد، هر چند ظلم است و رنج، افتخار نیز هست؛ از این روست که ما به وجود تو و هم بندیانی چون تو، مفتخریم. امروز، من نیز تصمیم گرفته‌ام برای دستیابی به حقوق خود و مخالفت با ظلم و ستم حاکم و اتفاقات ناگواری که زیر سایه قانون شکنی و قانون گریزی، تبدیل به رویه و عادت شده است، اعتراض کنم. آنچه مسلم است دیگر حربه فریب، تزویر، دروغ و سرکوب کند شده و شناخت و آگاهی مردم، سلاح تهدید، تطمیع و تزویر را از کار انداخته است. سرانجام و ناگریز، بنیادهای ستم فرو می‌ریزد، ظلم به پایان می‌رسد و آزادی طلوع می‌کند.



.......................
کسی به فکر گل ها نیست

کسی به فکر ماهی ها نیست

کسی نمی خواهد

باور کند که باغچه دارد می میرد

که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است

که ذهن باغچه دارد آرام آرام

از خاطرات سبز تهی می شود

و حس باغچه انگار

چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده است

حیاط خانه ما تنهاست

حیاط خانه ما

در انتظار بارش یک ابر ناشناس

خمیازه می کشد

و حوض خانه ما خالی ست

نسرین بانوی عزیز!

در راه دشوار آزادی، انسان های آزاده، لاجرم درد‌ها و رنج‌های بسیاری را متحمل می‌شوند؛ دردهایی از جنس نابجای ظلم و ستم؛ اما این درد‌ها و رنج‌ها که ما در کنار هم، برای هدفی مشترک، برای ایران عزیزمان متحمل می‌شویم، بیهوده و بی‌ثمر نیستند.

بانوی ایثار!

چند روزی است که دست به اعتصاب غذا زده‌ای و می‌دانم برای چه؛ برای دستیابی به حقوق ابتدایی و انسانی‌ات – که نمادی از حقوق همه ماست – و از تو اکنون دریغ شده؛ چنان که از ما هم دریغ شده؛ برای همین نمی‌دانم آیا باید مانند دیگران بگویم که اعتصابت را پایان ده یا نه؟ اگر بگویم آری، تایید سکوت در قبال ناروایی‌ها را چه کنم؟ اگر بگویم نه، پس چرا با تو همراهی نمی‌کنم؟ چرا به غریب وارگی و مظلومیتت می‌نالم؟ چرا تو را، خودم و دیگران را می‌بینم و دم در نمی‌کشم؟

بانوی استوار سرزمینم!

روزی در همین زندان به من گفتی که ایمان دارم کارمان بیهوده نیست؛ راه‌مان درست است و بی‌انجام نیست؛ و تمامی رنج‌های ما ثمر خواهد داشت؛ گفتی در این زمانه تراکم ارتباطات که هیچ رازی سرپوشیده نمی‌ماند، پیروزی با ماست؛ و برایم از آنگ سان سوچی و دیگر مبارزان راه آزادی مثال آوردی، همه آنان که دیر زمانی رنج کشیدند و ایستادگی کردند اما ایمانشان را در کوران ناکامی‌ها از کف ندادند.

نسرین عزیز!

ما نیز در کنار تو ایستاده‌ایم و به هدفمان ایمان داریم؛ مگر جز این است که همه ما درد‌ها و شادی های مشترکی داریم؛ پس چگونه از ظلم و ستمی که بر تو می‌رود دل خون نباشیم؟ آری همه خسته دل و رنجوریم، اما واقعیت دیگری نیز هست؛ این واقعیت که به زندان افتادن، اگر برای دفاع از حقوق دیگران، برای حفاظت ازشان و منزلت مردم، و برای صیانت از آزادی، منافع ملی و پیشرفت سرزمینمان باشد، هر چند ظلم است و رنج، افتخار نیز هست؛ از این روست که ما به وجود تو و هم بندیانی چون تو، مفتخریم.

امروز، من نیز تصمیم گرفته‌ام برای دستیابی به حقوق خود و مخالفت با ظلم و ستم حاکم و اتفاقات ناگواری که زیر سایه قانون شکنی و قانون گریزی، تبدیل به رویه و عادت شده است، اعتراض کنم. آنچه مسلم است دیگر حربه فریب، تزویر، دروغ و سرکوب کند شده و شناخت و آگاهی مردم، سلاح تهدید، تطمیع و تزویر را از کار انداخته است. سرانجام و ناگریز، بنیادهای ستم فرو می‌ریزد، ظلم به پایان می‌رسد و آزادی طلوع می‌کند.
نامه حسین رونقی به نسرین ستوده:
.......................
کسی به فکر گل ها نیست

کسی به فکر ماهی ها نیست

کسی نمی خواهد

باور کند که باغچه دارد می میرد

که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است

که ذهن باغچه دارد آرام آرام

از خاطرات سبز تهی می شود

و حس باغچه انگار

چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده است

حیاط خانه ما تنهاست

حیاط خانه ما

در انتظار بارش یک ابر ناشناس

خمیازه می کشد

و حوض خانه ما خالی ست

نسرین بانوی عزیز!

در راه دشوار آزادی، انسان های آزاده، لاجرم درد‌ها و رنج‌های بسیاری را متحمل می‌شوند؛ دردهایی از جنس نابجای ظلم و ستم؛ اما این درد‌ها و رنج‌ها که ما در کنار هم، برای هدفی مشترک، برای ایران عزیزمان متحمل می‌شویم، بیهوده و بی‌ثمر نیستند.

بانوی ایثار!

چند روزی است که دست به اعتصاب غذا زده‌ای و می‌دانم برای چه؛ برای دستیابی به حقوق ابتدایی و انسانی‌ات – که نمادی از حقوق همه ماست – و از تو اکنون دریغ شده؛ چنان که از ما هم دریغ شده؛ برای همین نمی‌دانم آیا باید مانند دیگران بگویم که اعتصابت را پایان ده یا نه؟ اگر بگویم آری، تایید سکوت در قبال ناروایی‌ها را چه کنم؟ اگر بگویم نه، پس چرا با تو همراهی نمی‌کنم؟ چرا به غریب وارگی و مظلومیتت می‌نالم؟ چرا تو را، خودم و دیگران را می‌بینم و دم در نمی‌کشم؟

بانوی استوار سرزمینم!

روزی در همین زندان به من گفتی که ایمان دارم کارمان بیهوده نیست؛ راه‌مان درست است و بی‌انجام نیست؛ و تمامی رنج‌های ما ثمر خواهد داشت؛ گفتی در این زمانه تراکم ارتباطات که هیچ رازی سرپوشیده نمی‌ماند، پیروزی با ماست؛ و برایم از آنگ سان سوچی و دیگر مبارزان راه آزادی مثال آوردی، همه آنان که دیر زمانی رنج کشیدند و ایستادگی کردند اما ایمانشان را در کوران ناکامی‌ها از کف ندادند.

نسرین عزیز!

ما نیز در کنار تو ایستاده‌ایم و به هدفمان ایمان داریم؛ مگر جز این است که همه ما درد‌ها و شادی های مشترکی داریم؛ پس چگونه از ظلم و ستمی که بر تو می‌رود دل خون نباشیم؟ آری همه خسته دل و رنجوریم، اما واقعیت دیگری نیز هست؛ این واقعیت که به زندان افتادن، اگر برای دفاع از حقوق دیگران، برای حفاظت ازشان و منزلت مردم، و برای صیانت از آزادی، منافع ملی و پیشرفت سرزمینمان باشد، هر چند ظلم است و رنج، افتخار نیز هست؛ از این روست که ما به وجود تو و هم بندیانی چون تو، مفتخریم.

امروز، من نیز تصمیم گرفته‌ام برای دستیابی به حقوق خود و مخالفت با ظلم و ستم حاکم و اتفاقات ناگواری که زیر سایه قانون شکنی و قانون گریزی، تبدیل به رویه و عادت شده است، اعتراض کنم. آنچه مسلم است دیگر حربه فریب، تزویر، دروغ و سرکوب کند شده و شناخت و آگاهی مردم، سلاح تهدید، تطمیع و تزویر را از کار انداخته است. سرانجام و ناگریز، بنیادهای ستم فرو می‌ریزد، ظلم به پایان می‌رسد و آزادی طلوع می‌کند.

سایت الف، وابسته به احمد توکلی در یادداشتی نوشت: دومین نامه علنی شخص دوم مملکت به ريیس دستگاه قضا در کمتر از سه روز با لحن تند و عجیب به بهانه یک موضوع فرعی منتشر شد و زمینه التهاب سیاسی در داخل کشور را فراهم ساخت. محتوای این نامه شامل گلایه‌های تند و تهدیدهای تندتر ريیس یک قوه‌خطاب به ريیس قوه‌دیگر است. هرچند ظاهرا بهانه موضوع این نامه‌نگاری، «درخواست برای بازدید از زندان اوین» است که قاعدتا امری نیست که موجب ایجاد معضل سیاسی در کشور شود، اما از لحن کلام ريیس‌جمهور، نه دلسوزی؛ بلکه ستیزه‌جویی به مشام می‌رسد.




سایت الف، وابسته به احمد توکلی در یادداشتی نوشت: دومین نامه علنی شخص دوم مملکت به ريیس دستگاه قضا در کمتر از سه روز با لحن تند و عجیب به بهانه یک موضوع فرعی منتشر شد و زمینه التهاب سیاسی در داخل کشور را فراهم ساخت. محتوای این نامه شامل گلایه‌های تند و تهدیدهای تندتر ريیس یک قوه‌خطاب به ريیس قوه‌دیگر است.

هرچند ظاهرا بهانه موضوع این نامه‌نگاری، «درخواست برای بازدید از زندان اوین» است که قاعدتا امری نیست که موجب ایجاد معضل سیاسی در کشور شود، اما از لحن کلام ريیس‌جمهور، نه دلسوزی؛ بلکه ستیزه‌جویی به مشام می‌رسد.
سایت توکلی: از نامه‌های احمدی‌نژاد بوی فتنه می‌آید

 سایت الف، وابسته به احمد توکلی در یادداشتی نوشت: دومین نامه علنی شخص دوم مملکت به ريیس دستگاه قضا در کمتر از سه روز با لحن تند و عجیب به بهانه یک موضوع فرعی منتشر شد و زمینه التهاب سیاسی در داخل کشور را فراهم ساخت. محتوای این نامه شامل گلایه‌های تند و تهدیدهای تندتر ريیس یک قوه‌خطاب به ريیس قوه‌دیگر است.

هرچند ظاهرا بهانه موضوع این نامه‌نگاری، «درخواست برای بازدید از زندان اوین» است که قاعدتا امری نیست که موجب ایجاد معضل سیاسی در کشور شود، اما از لحن کلام ريیس‌جمهور، نه دلسوزی؛ بلکه ستیزه‌جویی به مشام می‌رسد.

کاری از اقبال ماهوری




کاری از اقبال ماهوری
تهدیدهای رستم نفتی

کاری از اقبال ماهوری