برای توضیح و تبیین رفتار رژیم جمهوری اسلامی میتوان به عناوین متفاوتی مثل دولت دروغ، دولت تقلب، دولت سرکوب، دولت رانتی، دولت کارت اعتباری، دولت مهد کودکی، دولت اقتدارگرا و تمامیت خواه، دولت کشتار، دولت تبعیض، دولت تنفر و مرگ تمسک جست. هر یک از این عناوین وجهی از رفتار و نظام باور این حکومت را توضیح میدهد. عنوان دیگر برای توضیح رفتار این رژیم، دولت یا رژیم انکار است. منظور از انکار در اینجا انکار واقعیات است و نه انکار عقاید و باورها و آرای دیگران. جمهوری اسلامی همانند کبک سرش را در برف فرو کرده و واقعیات پیرامون و حتی اموری را که خود بدانها واقعیت بخشیده انکار میکند.
به چند نمونهی آشکار از این انکارها اشاره میکنم.
زندانی سیاسی نداریم
مقامات جمهوری اسلامی همیشه منکر داشتن زندامنی سیاسی بودهاند و زندانیان سیاسی موجود را زندانی امنیتی معرفی میکنند گویی روزنامه نکاران، فعالان مذهبی و عقیدتی، فعالان سیاسی و دیگر منتقدان کومت که در زندانها هستند مرتکب اعمال تروریستی شدهاند. مقامات رژیم با زندانی امنیتی خواندن این زندانیان در واقع هم از زیر بار مسئولیت محاکمهی آنها با حضور هیئت منصفه (که در قانون اساسی جمهوری اسلامی بدان تصریح شده) شانه خالی میکنند و هم به طور مستقیم به انتقادات سازمانهای بین المللی پاسخ میدهند.
شکنجه نداریم
مقامات قضایی، انتظامی، نظامی، و امنیتی جمهوری اسلامی تنبیهات بدنی و فشارهای روانی به زندانیان (مثل بردن آنها برای اعدام و شلیک گلوله) را شکنجه نمیدانند. انها این اعمال را تعزیر نام دادهاند تا کلا از زیر بار مسئولیت شکنجه که در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز منع شده فرار کنند. مقامات جمهوری اسلامی تصور میکنند که تنها با تغییر نام یک پدیده میتوانند آن را انکار کنند. غیر از شهادت صدها نفر بازداشتی که در زمان بازداشت و در زندان مورد ضرب و جرح و انواع شکنجه قرار گرفتهاند موارد روشنی از کشته شدن افراد در زمان بازداشت و زندان وجود دارد.
دخالت نظامی در سوریه نداریم
در حالی که جمهوری اسلامی نیروی نظامی در سوریه دارد و به حزب الله در اعزام نیرو در سوریه کمک میکند این دولت رسما اعلام کرده که در سوریه دخالت نظامی ندارد. در عین ال جمهوری اسلامی به دیگران توصیه میکند که در این کشور مداخله نکنند: «مردم سوریه خود باید بدون مداخله خارجی در مورد آینده خود تصمیم بگیرند.» (فارس ۹ بهمن ۱۳۹۲) گویی نیروهای سپاه قدس اخیرا شناسنامهی سوری دریافت کردهاند.
اسماعیل کوثری عضو مجلس میگوید: «عربستان ۱۸ میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده است... خیال میکنند که ما در سوریه نیرو داریم اما این در حالی است که تعداد نیروهای ما شاید از ۲۰ نفر هم کمتر باشد.» (فارس، ۵ آذر ۱۳۹۲) تا کنون اخبار کشته شدن دهها نفر از نیروهای جمهوری اسلامی در رسانههای داخلی منتشر شده است. بدین ترتیب میزان نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه به روایت کوثری باید منفی باشد. این تعداد البته باید متفاوت باشد با دهها نفری که از سوی مخالفان دولت بشار به گروگان گرفته شدند. البته کوثری در باب تغییرات این نیروها در دو سال گذشته سخنی نمیگوید.
کمکهای جمهوری اسلامی به رژیم قصاب سوریه آن چنان گسترده است که دولت سوریه از جمهوری اسلامی خواسته در این کشور بنیاد شهید تاسیس کند و به خانوادههای نیروهای ارتش و امنیتی سوریه که مردم این کشور را شکنجه کرده یا کشتهاند و در نبرد با مخالفان کشته شدهاند کمک کند. به نظر میآید مقامات جمهوری اسلامی سخنان متناقض یا تناقض حرف و عمل را در این قلمرو جایز میدانند. حمایت جمهوری اسلامی از رژیم بشار اسد همه جانبه و بدون قید و شرط بوده است.
اعدام مخفیانه و دسته جمعی نداریم
با وجود شواهد و نمونههای فراوان از اعدامهای مخفیانه و گروهی در مناطق قومی از جمله اعدامهای خوزستان، بلوچستان و کردستان مقامات رسمی جمهوری اسلامی روند «غیر انسانی» در اعدامهای مخفیانه و گروهی مورد اشاره در قطعنامه کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد را منکر شده و در سخنان خود این گونه اعدامها را تکذیب کردهاند. صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه در جلسه مسئولین قضایی در واکنش به قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد میگوید: «اعدامهای دسته جمعی و مخفیانه کذب محض است.» (ایسنا ٣٠ آذر ١٣٩٠) محمد جواد اردشیرلاریجانى رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضائیه نیز میگوید: «ما مجازاتهاى اعدام را اعلام مىکنیم، چون قانونى هستند.» (ایسنا ٧ آذر ١٣۹١)
دین بهایی نداریم
جمهوری اسلامی ۳۵ سال است که رسما منکر وجود دین بهایی در ایران است و از پیروان این دین نیز میخواهد وجود آن را انکار کنند. کسانی که چنین نکنند از انواع حقوق خود از جمله حق حیات، حق تحصیل، حق کار و حتی حق قبرستان محروم میشوند. سیاست جمهوری اسلامی در برخورد با بهاییان عینا همانند سیاست دولت نازی در برخورد با یهودیان است: فشار و سرکوب تا از میان بردن آن. بهاییان حق ندارند در حوزهی عمومی بگویند یا بنویسند که بهاییاند و اگر چنین کنند باید هزینه بپردازند.
همجنسگرا نداریم
همان طور که احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا اعلام کرد موضع رسمی جمهوری اسلامی آن است که در ایران همجنسگرا یا دوجنسگرا یا تراجنسگرا وجود ندارد. همهی قوانین و آیین نامهها و روالها بر اساس همین انکار تنظیم شدهاند. همجسگرایان در ایران یا باید تغییر جنس بدهند یا منتظر بازداشت و مجازات و رفتارهای تحقیرآمیز باشند.
سانسور نداریم
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی میگوید «در ایران سانسور نداریم.» اما بلافاصله سخن خود را رد کرده و میگوید «اما آن چه داریم قانونی است که توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه کتاب و نشر به تصویب رسیده است و مواردی در آن ذکر شده که باید در صورت وجود داشتن در کتابها اصلاح شود. این موارد مسائلی است که با امنیت ملی، اخلاق عمومی و عفت عمومی در تعارض باشد.» (ایسنا ۱۹ بهمن ۱۳۹۲) جنتی در آغاز کار ادعا میکرد که سانسور را حذف میکند. بعد اعلام کرد که سانسور را نمیتوان حذف کرد. بعد هم آن را انکار کرد.
فرار مغزها نداریم
دولت احمدی نژاد رسما اعلام میکرد که در ایران فرار مغزها وجود ندارد: «برخیها با تعبیر غلط از عنوان فرار مغزها استفاده میکنند. ما فرار مغز نداریم زیرا میبینیم بسیاری از ارزشهای فرهنگی ملتهای شرق آسیا حاصل سفر ایرانیهاست ولی دوست داریم هر ایرانی هر توانمندیای که دارد در داخل مرزهای ایران صرف کند.» (آفتاب نیوز، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۶)
دانشجوی ستاره دار نداریم
۳۵ سال است که نهادهای امنیتی و نظامی و آموزشی در ایران دانشجویان را از تحصیل محروم میکنند و نام این عمل را گذاشتهاند ستاره دار کردن. اما مقامات مختلف دولتی و دانشگاهی از دولتیهای مختلف بارها گفتهاند که دانشجوی ستاره دار نداریم. این یعنی هیچ کس نمیخواهد مسئولیت محروم کردن دانشجویان از تحصیل را به خاطر باورها و کنشهای سیاسی آنها بپذیرد.