کشف رئیس موسسه امام زمان
موساد و سیا فهمیده اند
علی خامنه ای، امام زمان است!
اسماعیل شفیعی سروستانی رییس موسسه فرهنگی "موعود عصر (عج)" است. ایشان که خود را كارشناس " امام زمان" معرفی می کند در "همایش آخرالزمان" در دانشگاه قزوین اظهار داشت که ظهور امام زمان نزدیک است چنانکه "از 1200 نشانه آخرالزمان تنها 5 نشانه باقی مانده است."
به گزارش تابناک آقای سروستانی با اشاره به موج دامن زدن به بحث آخرالزمان در غرب می گوید:
" 130 سال است که در دانشگاههای وابسته به کلیسای کاتولیک در رشته آخرالزمانشناسی فارغالتحصیل دارند و در ایالات متحده آمریکا بیش از 257 کالج و دانشگاه در این رشته وجود دارد." این درحالیست که "در دانشگاهی مانند دانشگاه بینالمللی که به نام امام خمینی (ره) مزین است و در شهری مانند قزوین که شهری با سابقه فرهنگی است و در نقطه مرکزی ایران واقع شده است دو واحد درس اختیاری در خصوص آخرالزمان، فرجامشناسی وجود ندارد"
آقای سروستانی در واقع می خواهد تبلیغ جنگ اتمی غرب که زیر عنوان نزدیکی آخرالزمان جریان دارد و مهملاتی را که خود وی در چارچوب این جنگ روانی خطرناک بنام امام زمان شناسی و نزدیکی ظهور تبلیغ می کند به درس دانشگاهی تبدیل کند. مردم ما زمانی که گرانی، سختی معیشت و بیماری در زندگیشان پدیدار میشود، زمانی که دچار خشکسالی میشوند میگویند آخرالزمان است، یعنی آخرالزمان را چیزی مساوی با بلا، آفت و بحران میشناسند.خشکسالی، زلزله، قحطی و گرسنگی از نشانههای آخرالزمان است به طوری که در سال 2009 یک میلیارد نفر در دنیا گرسنه هستند. هر سال نیز یک هزار زلزله متوسط، 18 زلزله بزرگ و یک زلزله عظیم کره زمین را میلرزاند. پیامبر فرمودهاند «شما را به هفت فتنه بیم میدهم که بعد از من روی میدهد، فتنهای از مدینه، فتنهای از مکه، فتنهای از یمن، فتنهای از شام، فتنهای از شرق، فتنهای از غرب و فتنه آخر فتنه سفیانی است" ... از بیش از 1200 نشانه آخرالزمان که در روایات از آن سخن گفته شده طبق گفته همه محققان تمام نشانهها رخ داده و فقط 5 نشانه باقی مانده است که اولین آن «فتنه سفیانی» است. سفیانی در سوریه کودتا می کند و درگیری به راه می اندازد و زمانی که درگیری از شام به کوفه میرسد از کنار شهر قزوین لشگر سید خراسانی حرکت میکند و از منطقه مرکزی ایران عبور کرده و به کوفه میرود و در روایات آمده که اگر لشگر خراسانی را یافتید با او همراه شوید... فرمانده اصلی سپاه خراسانی «شعیببن صالح» است. امروز در طالقان قبری به این نام است که مردم برای زیارت او میروند و وزیران، مشاوران و سرداران اصلی امام زمان (عج) همه ایرانی هستند . در زمان ریاست جمهوری بوش زیر نظر رئیس جمهور، کمیسیونی برای شناسایی امام زمان شکل گرفت. 20 روز قبل موساد و سیا اعلام کردند به دنبال امام زمان هستند و اعلام نیز کرده بودند شاید سید خراسانی آیتالله خامنهای باشد زیرا در جوانی در خراسان بوده است."
در آخرالزمان حوادث مختلفی روی میدهد و پیامبر نیز فرمودهاند به ناگزیر فتنهای پدید خواهد آمد که هر گاه در نقطهای آرامش پیدا کند، در نقطه دیگری ناآرامی شروع میشود ... یکی از مشخصات فتنه این است که فتنه کور است یعنی اجازه تشخیص نمیدهد تا جایی که همه در تشخیص حق و باطل دچار تردید میشوند و حتی خواص نیز نمیتوانند حق و باطل را تشخیص دهند؛ بنابراین تأکید شده است که مواظب باشید که خود را از دست نداده و نابود نشوید. با ظهور امام "یک میلیون ایرانی به امام می پیوندند."
حالا سوال اینجاست که ایران بیش از 70 میلیون جمعیت دارد. 69 میلیون تن بقیه کجا هستند؟ جزو مخالفان "سید خراسانی" هستند؟ تا پارسال که گفته می شد ما 12 میلیون بسیجی داریم که می خواهند جانشان را در راه "سید خراسانی" بدهند. مردم به کنار، این 12 میلیون کجا غیب شدند؟
Monday, August 23, 2010
نوری زاد خطاب به میردامادی در زندان
نوری زاد خطاب به میردامادی در زندان:
در سالهای گذشته
نباید سکوت مصلحتی می کردیم
من دکتر میردامادی را پیش تر می شناختم ؛ اما هرگز با او روبرو نشده بودم . او در ذهن معیوب من ؛ یکی از کسانی بود که نه ایران را و نه آینده ی آن را ؛ دوست ندارد . ظاهرا باید این ذهن معیوب ؛در زندان ترمیم می شد . در جایی که آدمها ذات خود را ” رو” می کنند . و یا فرصت برای ابراز آن ذات پنهان ؛ نسبت به بیرون از زندان ؛ فراهم تر است .
دوسه روز در بند ۲۰۹ زندان اوین به اعتصاب غذای سختی فرو رفتم . بیشتر بخاطر نحوه ی برخورد نگهبانان بند ؛ که نوشته های مرا ربوده بودند و در برابر اعتراض های من ؛ که تنها خواستار دیدار با افسر نگهبان بودم ؛ در کمال خونسردی ؛ و پنج نفره ؛ مرا از زمین بلند کرده و بر زمین گرم سلول کوفته بودند .
خبر ضربه ای که به سرم خورده بود و دید چشمانم را تار ساخته بود و خراش هایی که به کتف و بازویم نشسته بود ؛ به بیرون از زندان درز کرد و مسئولان زندان را متوجه حضور من در جایی کرد که نباید آنجا می بودم . آنان با شتاب نگاهی به تبصره ها و بندهای خاک خورده ی قانون خود انداختند و دیدند فلانی با وجود آن که رای محکومیتش در دادگاه صادر شده اما هم چنان در بازداشتگاه وزارت اطلاعات است .
خلاصه این که شبانه و با هزار منت مرا به بند عمومی منتقل کردند . در آنجا به دوستانی برخوردم که تماشای جمال مبارک آنان ؛ حال ناخوش مرا جلا بخشود . مثل : حمزه کرمی ؛ مثل : مجید توکلی ؛ مثل : سید حسین مرعشی ؛ مثل عماد بهاور ؛ مثل : محمد رضا رجبی ؛ مثل : آرمان رضا خانی . و خیلی های دیگر .
دو روز از حضورم در بند عمومی (اندرزگاه هفت) نمی گذشت که جمال مبارک دکتر میردامادی را دیدم که در کت و شلواری بسیار شیک و چمدانی سفری در دست ؛ بی های و هوی به همان سالن پنج – که ما آنجا بودیم – داخل شد . خبر ورود او زود در میان همه پیچید و شادمانی ما را مضاعف کرد . او را در اتاق آقای مرعشی اسکان دادیم . در این بند ؛ که عمدتا به زندانیان مالی تعلق دارد ؛ حضور هفت هشت ده نفر زندانی سیاسی خالی از لطف نبود . تختی را بچه های مالی ؛ بزرگوارانه برای دکتر میردامادی خالی کردند و او درست در مقابل تخت آقای مرعشی خانه کرد .
ظاهرا در عروسی یکی از پسران آقای میردامادی ؛ عکسی از سران فتنه ؛ آن هم با چهره هایی خندان در اطراف یک میز ؛ کام دوستان را تلخ کرده و او را که در مرخصی به سر می برده ؛ به زندان باز آورده بود .
دکتر میردامادی یک گل است . من به جرات می گویم : فردی چون او ؛ یک نقطه ضعف کوچک اگر در پرونده داشت ؛ وزارت اسلامی اطلاعات ما ؛ آن را تا خود خورشید بالا برده بود . مشکل بزرگ دوستان اطلاعات ما در این است که نقطه ضعفی از این گل دوست داشتنی نیافته اند . و شاید علت این که جرایمی چون : اقدام علیه امنیت ملی ؛ شرکت در راهپیمایی غیر قانونی ؛ تبانی و مشارکت علیه نظام ؛ و اتهاماتی که در غرب کافر ؛ همگان را به غش غش خنده وا می دارد ؛ در این یک سال و چند ماه گذشته سرزمین ما ؛ مظهریت مضاعف پیدا کرده ؛ در این است که مدرکی و سندی که محکمه پسند باشد ؛ در اختیار دوستان نیست و آنان برای زندانی کردن و چزاندن مخالفان بالاخره به لطایفی باید دست ببرند و قوانینی خلق کنند.
دکتر میر دامادی را فردی فهیم ؛ صبور ؛ مطلع ؛ صاحب تحلیل های درست ؛ دوستدار وطن ؛ مسلمان ؛ دوستدار انقلاب و سرنوشت آن ؛ و یک پدر و مشاور خوب و موفق یافتم . ایکاش ما را آنچنان رشدی بود که از مردان صاحب تجربه ی خود ؛ گرچه مخالف ما ؛ بهره می بردیم .
متاسفانه ما ؛ در این افسوس بزرگ باید همچنان بگدازیم که چرا با برآمدن یک جمعیت سیاسی ؛ جمعیت های با تجربه ی دیگر ؛ به قهقرا رانده می شوند ؟ شاید این خصلت کشورهای رده ی چندم جهان سوم است که مردان سیاست ؛ هنوز به بلوغی از رشد دست نیافته اند که از انرژی رقیب ؛ برای توسعه و ترقی جامعه و منافع ملی آن بهره ببرند .
دکتر سید محسن میردامادی ؛ دوستی پرانرژی ؛ و صاحب نظر در میان ما است . او ؛ قد کوتاه خود را با قدم های ریز و تند خود جبران می کند و در پیاده روی ؛ همیشه این ما هستیم که باید بدویم و به او برسیم . او به شش سال حبس و ده سال محرومیت از حضور رسانه ای و سیاسی محکوم شده است . اما به گمان من ؛ این جامعه ی محتاج و کم خرد ما است که خود را به بی نیازی از تخصص او محکوم کرده است .
یک روز به دکتر سید محسن میردامادی گفتم : بزرگوار ؛ دعا کنیم خدای خوب ؛ این روزهای زندان مارا به حساب کفاره ی گناهان ما رقم بزند . روزهایی که خلاف و گناه و بی عدالتی را دیدیم و به امید آینده ای بهتر و مصلحتی نافرجام ؛ سکوت کردیم و از کنارهمه ی آنها گذشتیم . و او ؛ سری به تاسف تکان داد و سخن مرا تایید کرد .
محمد نوری زاد – هجدهم خرداد سال هشتاد و نه – زندان اوین – اندرزگاه هفت
اکنون دکتر سید محسن میردامادی در بند ۳۵۰ زندان اوین ؛ زندانی است . در کنار یک صد و پنجاه نفر زندانی دیگر که هر کدام در جایگاه خود یک میردامادی بزرگ هستند . بی هیچ گناه ؛ و بی هیچ چشم اندازی از سلامت قانون .
۸۹/۵/۲۷
پانوشت: هم اکنون دکتر میردامادی در بند ۳۵۰ اوین بسر می برند و از مکان فعلی جناب دکتر نوری زاد که بدلیل نامه آخر ایشان به رهبری ۲ روز است به اوین بازگشته اند خبری در دست نیست.
در سالهای گذشته
نباید سکوت مصلحتی می کردیم
من دکتر میردامادی را پیش تر می شناختم ؛ اما هرگز با او روبرو نشده بودم . او در ذهن معیوب من ؛ یکی از کسانی بود که نه ایران را و نه آینده ی آن را ؛ دوست ندارد . ظاهرا باید این ذهن معیوب ؛در زندان ترمیم می شد . در جایی که آدمها ذات خود را ” رو” می کنند . و یا فرصت برای ابراز آن ذات پنهان ؛ نسبت به بیرون از زندان ؛ فراهم تر است .
دوسه روز در بند ۲۰۹ زندان اوین به اعتصاب غذای سختی فرو رفتم . بیشتر بخاطر نحوه ی برخورد نگهبانان بند ؛ که نوشته های مرا ربوده بودند و در برابر اعتراض های من ؛ که تنها خواستار دیدار با افسر نگهبان بودم ؛ در کمال خونسردی ؛ و پنج نفره ؛ مرا از زمین بلند کرده و بر زمین گرم سلول کوفته بودند .
خبر ضربه ای که به سرم خورده بود و دید چشمانم را تار ساخته بود و خراش هایی که به کتف و بازویم نشسته بود ؛ به بیرون از زندان درز کرد و مسئولان زندان را متوجه حضور من در جایی کرد که نباید آنجا می بودم . آنان با شتاب نگاهی به تبصره ها و بندهای خاک خورده ی قانون خود انداختند و دیدند فلانی با وجود آن که رای محکومیتش در دادگاه صادر شده اما هم چنان در بازداشتگاه وزارت اطلاعات است .
خلاصه این که شبانه و با هزار منت مرا به بند عمومی منتقل کردند . در آنجا به دوستانی برخوردم که تماشای جمال مبارک آنان ؛ حال ناخوش مرا جلا بخشود . مثل : حمزه کرمی ؛ مثل : مجید توکلی ؛ مثل : سید حسین مرعشی ؛ مثل عماد بهاور ؛ مثل : محمد رضا رجبی ؛ مثل : آرمان رضا خانی . و خیلی های دیگر .
دو روز از حضورم در بند عمومی (اندرزگاه هفت) نمی گذشت که جمال مبارک دکتر میردامادی را دیدم که در کت و شلواری بسیار شیک و چمدانی سفری در دست ؛ بی های و هوی به همان سالن پنج – که ما آنجا بودیم – داخل شد . خبر ورود او زود در میان همه پیچید و شادمانی ما را مضاعف کرد . او را در اتاق آقای مرعشی اسکان دادیم . در این بند ؛ که عمدتا به زندانیان مالی تعلق دارد ؛ حضور هفت هشت ده نفر زندانی سیاسی خالی از لطف نبود . تختی را بچه های مالی ؛ بزرگوارانه برای دکتر میردامادی خالی کردند و او درست در مقابل تخت آقای مرعشی خانه کرد .
ظاهرا در عروسی یکی از پسران آقای میردامادی ؛ عکسی از سران فتنه ؛ آن هم با چهره هایی خندان در اطراف یک میز ؛ کام دوستان را تلخ کرده و او را که در مرخصی به سر می برده ؛ به زندان باز آورده بود .
دکتر میردامادی یک گل است . من به جرات می گویم : فردی چون او ؛ یک نقطه ضعف کوچک اگر در پرونده داشت ؛ وزارت اسلامی اطلاعات ما ؛ آن را تا خود خورشید بالا برده بود . مشکل بزرگ دوستان اطلاعات ما در این است که نقطه ضعفی از این گل دوست داشتنی نیافته اند . و شاید علت این که جرایمی چون : اقدام علیه امنیت ملی ؛ شرکت در راهپیمایی غیر قانونی ؛ تبانی و مشارکت علیه نظام ؛ و اتهاماتی که در غرب کافر ؛ همگان را به غش غش خنده وا می دارد ؛ در این یک سال و چند ماه گذشته سرزمین ما ؛ مظهریت مضاعف پیدا کرده ؛ در این است که مدرکی و سندی که محکمه پسند باشد ؛ در اختیار دوستان نیست و آنان برای زندانی کردن و چزاندن مخالفان بالاخره به لطایفی باید دست ببرند و قوانینی خلق کنند.
دکتر میر دامادی را فردی فهیم ؛ صبور ؛ مطلع ؛ صاحب تحلیل های درست ؛ دوستدار وطن ؛ مسلمان ؛ دوستدار انقلاب و سرنوشت آن ؛ و یک پدر و مشاور خوب و موفق یافتم . ایکاش ما را آنچنان رشدی بود که از مردان صاحب تجربه ی خود ؛ گرچه مخالف ما ؛ بهره می بردیم .
متاسفانه ما ؛ در این افسوس بزرگ باید همچنان بگدازیم که چرا با برآمدن یک جمعیت سیاسی ؛ جمعیت های با تجربه ی دیگر ؛ به قهقرا رانده می شوند ؟ شاید این خصلت کشورهای رده ی چندم جهان سوم است که مردان سیاست ؛ هنوز به بلوغی از رشد دست نیافته اند که از انرژی رقیب ؛ برای توسعه و ترقی جامعه و منافع ملی آن بهره ببرند .
دکتر سید محسن میردامادی ؛ دوستی پرانرژی ؛ و صاحب نظر در میان ما است . او ؛ قد کوتاه خود را با قدم های ریز و تند خود جبران می کند و در پیاده روی ؛ همیشه این ما هستیم که باید بدویم و به او برسیم . او به شش سال حبس و ده سال محرومیت از حضور رسانه ای و سیاسی محکوم شده است . اما به گمان من ؛ این جامعه ی محتاج و کم خرد ما است که خود را به بی نیازی از تخصص او محکوم کرده است .
یک روز به دکتر سید محسن میردامادی گفتم : بزرگوار ؛ دعا کنیم خدای خوب ؛ این روزهای زندان مارا به حساب کفاره ی گناهان ما رقم بزند . روزهایی که خلاف و گناه و بی عدالتی را دیدیم و به امید آینده ای بهتر و مصلحتی نافرجام ؛ سکوت کردیم و از کنارهمه ی آنها گذشتیم . و او ؛ سری به تاسف تکان داد و سخن مرا تایید کرد .
محمد نوری زاد – هجدهم خرداد سال هشتاد و نه – زندان اوین – اندرزگاه هفت
اکنون دکتر سید محسن میردامادی در بند ۳۵۰ زندان اوین ؛ زندانی است . در کنار یک صد و پنجاه نفر زندانی دیگر که هر کدام در جایگاه خود یک میردامادی بزرگ هستند . بی هیچ گناه ؛ و بی هیچ چشم اندازی از سلامت قانون .
۸۹/۵/۲۷
پانوشت: هم اکنون دکتر میردامادی در بند ۳۵۰ اوین بسر می برند و از مکان فعلی جناب دکتر نوری زاد که بدلیل نامه آخر ایشان به رهبری ۲ روز است به اوین بازگشته اند خبری در دست نیست.
وزیر کار آمار یک میلیونی
وزیر کار آمار یک میلیونی
کارگر اخراجی امسال را اعلام کرد
" بر اساس اطلاعات مركز آمار ایران - كه تنها مركز رسمی برای استخراج و اعلام آمار های رسمی و معتبر است - یك میلیون نفر در مدت یك سال از كار بیكار شده اند، پذیرشش سخت است اما قبول می كنیم" (علیرضا شیخ الاسلامی وزیر كار، روزنامه كار و كارگر 21 مرداد 1389 صفحه 4 .)
این هنوز آمار واقعی نیست. آمار واقعی شاید بیش از دو تا سه برابرآن اعترافی باشد که وزیر کار کرده است.
واقعیت این است كه هیچ آماری در مورد اشتغال جدید وجود ندارد که اگر داشت وزیر كار آن را اعلام می كرد. در حقیقت حاصل فعالیت دولت طی یكسال همین تولید یک میلیون بیكار است.
وزارت كار و ادارات تابعه آن نه تنها در ایجاد اشتغال جدید كمكی نكرده اند، بلكه باید گفت در ایجاد بیكاری، درحقیقت تكمیل كننده، فعالیت های ضد تولیدی وزارت بازرگانی و باند های مافیایی وارداتچی ها و قاچاقچی ها بوده اند.
آنهایی كه با ادارات كار در تهران و استانها سر و كار دارند می توانند گواهی بدهند كه بیشتر ادارات كار از جمله هیئت های تشخیص و هیئت های حل اختلاف كه در حقیقت باید از حقوق نیروی كار( حداقل با توجه به قانون كار كج و كوله ما ) پشتیبانی كنند برده كار فرماها شده اند.
کارگر اخراجی امسال را اعلام کرد
" بر اساس اطلاعات مركز آمار ایران - كه تنها مركز رسمی برای استخراج و اعلام آمار های رسمی و معتبر است - یك میلیون نفر در مدت یك سال از كار بیكار شده اند، پذیرشش سخت است اما قبول می كنیم" (علیرضا شیخ الاسلامی وزیر كار، روزنامه كار و كارگر 21 مرداد 1389 صفحه 4 .)
این هنوز آمار واقعی نیست. آمار واقعی شاید بیش از دو تا سه برابرآن اعترافی باشد که وزیر کار کرده است.
واقعیت این است كه هیچ آماری در مورد اشتغال جدید وجود ندارد که اگر داشت وزیر كار آن را اعلام می كرد. در حقیقت حاصل فعالیت دولت طی یكسال همین تولید یک میلیون بیكار است.
وزارت كار و ادارات تابعه آن نه تنها در ایجاد اشتغال جدید كمكی نكرده اند، بلكه باید گفت در ایجاد بیكاری، درحقیقت تكمیل كننده، فعالیت های ضد تولیدی وزارت بازرگانی و باند های مافیایی وارداتچی ها و قاچاقچی ها بوده اند.
آنهایی كه با ادارات كار در تهران و استانها سر و كار دارند می توانند گواهی بدهند كه بیشتر ادارات كار از جمله هیئت های تشخیص و هیئت های حل اختلاف كه در حقیقت باید از حقوق نیروی كار( حداقل با توجه به قانون كار كج و كوله ما ) پشتیبانی كنند برده كار فرماها شده اند.
قرارگاه ثارالله و سپاه محمد
قرارگاه ثارالله و سپاه محمد
دو بازوی نظامی و امنیتی برای سرکوب مردم
لژ قدرت و توطئه
تحت رهبری مجتبی خامنه ای
اخیرا جزوه ای 54 صفحه درباره طرح های پشت پرده بیت رهبری انتشار یافته که محور آن، معرفی یک لژ قدرت در بیت رهبری است. این جزوه مملو از اطلاعاتی که بصورت آشفته و طولانی نوشته شده و به همین دلیل جز خوانندگانی که در پی کارهای تحقیقاتی هستند، حوصله خواندن آن را تا پایان ندارند. به همین دلیل، ما سعی کرده ایم از متن این جزوه که با امضای جمعی از فعالان سیاسی ایران و عنوان طولانی "چشماندازهای جنبش سبز: طرح "دهه چهارم انقلاب اسلامی" و "گفتمان تعالیِ" حکومت کودتا" منتشر شده، بتدریج گزارش های مستقلی را با عناوین مشخص استخراج کرده و منتشر کنیم تا با این شیوه بتوانیم اطلاعات داخل آن را جهت آگاهی مردم پخش کنیم. اینک بخش اول این سلسله گزارش ها را که مربوط به "سپاه پاسداران" است می خوانید.
«سپاه، از سال 1384 سرگرم طرح کشف رهبر سوم و دهه چهارم جمهوری اسلامی شد.
عزيز جعفری فرمانده کنونی سپاه بدستور علی خامنه ای "مرکز راهبردی سپاه" را برای این هدف راه اندازی کرد و دو سال بعد، برای اجرای این طرح با حکم علی خامنه ای فرمانده کل سپاه شد. بلافاصله عده ای از فرمانده رده پائین سپاه، با درجاتی که از خامنه ای گرفتند، به رده های بالا برکشیده شدند و فرماندهی واحدهای زمین و هوائی و دریائی سپاه را از فرماندهان سابقه دار سپاه تحویل گرفتند. فرماندهانی که درجریان کودتای 22 خرداد نقش آفرینان اصلی این فاجعه و جنایات پس از آن شدند.
آن روز که علی خامنه ای در نماز جمعه تهران سخن از ریزش نیروهای انقلاب و رویش نیروهای پس از انقلاب سخن گفت و نیروی دوم را ستود، ستاد راهبردی سپاه سرگرم تهیه طرحی بود که سلطه سپاه براقتصاد و دستگاه های اطلاعاتی و فرهنگ و قوای سه گانه جمهوری اسلامی را ممکن می ساخت.
سپاه به ۳۰ سپاه استانی تقسيم شد. در تهران سپاه تهران بزرگ، سپاه محمد و سپاه استان تهران (بقيه مناطق استان تهران به جز تهران) سپاه سيدالشهداء نام گرفت. یعنی همان دو سپاهی که کودتا کردند.
تصفیه ای که ستاد راهبری برای کنار گذاشتن فرماندهان با سابقه و دوران جنگ سپاه سازمان داد برای برگشیدن همان رویش یافتگان بعد از انقلاب بود که علی خامنه ای نقشه برکشیدن آنها در سپاه و در تمام قوای سه گانه کشوری داشت. ستاد راهبری، از آن بیم داشت که فرماندهان با سابقه سپاه در لحظه موعود حاضر به مقابله با مردم نشوند و به همین دلیل افراد بی ریشه باید بالا کشیده می شدند که تابع و مجری فرامین باشند.
درهمین ستاد، طرح راهبری "جنگ های نامتقارن" تدوین شد که هدف از آن آماده ساختن سپاه برای مقابله با مردم و حتی در صورت لزوم کودتا علیه مردم باشد. این طرح زیر پوشش خطر حمله خارجی و ضرورت جنگ های پارتیزانی شهری پیش برده شد اما هدف اصلی سازماندهی نیروی سرکوب داخلی هر اجتماع و حزب و سازمان و نیرویی بود که در برایر سیاست های نظامی علی خامنه ای مقاومت کند.
زیر زمینه همه این مقدمات، تحمیل یک سیاست جنگی بر کشور بود و به همین دلیل از
"جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائيل همه جانبه ستایش شد و تقویت حضور سپاه در لبنان، عراق، پاکستان، بوسنی، آمريکال لاتين (ونزوئلا، بوليوی ...)، آفريقا (يمن، سودان ...) و آبهای آزاد در دستور کار قرار گرفت.
هسته های سپاه قدس در مناطق مختلف جهان تقویت شد و امروز وقتی علی خامنه ای می گوید ضربه ما به امریکا در مناطق وسیعی امکان پذیر است و احمدی نژاد می گوید ما در همه نقاط کره زمین می توانیم به امریکا ضربه بزنیم، متکی به همین سازماندهی است که عمدتا با پول نفت بدست آمده و ریشه ای عمیق در کشورها و در میان مردم ندارد.
قرارگاه ثارالله در سال ۱۳۷۴ که به دستور شورای عالی امنيت ملی تاسيس شده بود مسئوليت آن بر عهده فرمانده سپاه قرار گرفت.
لشکر محمد رسول الله (لشکر اصلی تهران در جنگ تحميلی) نيز به اين قرارگاه منتقل شد. اين قرارگاه پس از رياست جمهوری محمد خاتمی بر امکانات و ماموريت های امنيتی خود افزود و در پادگاه وليعصر (بازداشتگاه ۵۲) و در اوين بخش مخصوص به خود را تاسیس کرد که معروف است به بند ۲- الف.
کار بازجويی و اعتراف گيری را پاسداران امنیتی قرارگاه ثارالله انجام میدهند.
در واقع فرمانده اين قرارگاه فرماندار نظامی تهران بزرگ است که تحت فرمان یک حلقه قدرت در بیت رهبری است. حلقه ای که مجتبی خامنه ای در راس آن قرار دارد و گزارش کار و دستورات علی خامنه نیز از طریق او ابلاغ می شود.
فرمانده سپاه محمد که از عوامل اجرايی کودتای خرداد ۸۸ بود سردار "عراقی" است. این سپاه زیر مجموعه قرارگاه ثارالله است.
در عین حال، سازمان اطلاعات سپاه، که از مجتبی خامنه ای دستور می گیرد کارشناس، بازجو، تحليلگر، زندان اختصاصی، سناريست اعترافات، کارگردان تلويزيونی، استوديوی ضبط اعترافات، متخصصين شنود و ... را دراختیار دارد.
در زمستان ۱۳۸۸ و در اوج افشای جنایاتی که سپاه و گروه های چماقدار وابسته به آن در تهران و شهرهای بزرگ مرتکب شده بودند، حسین طائب که طراح و فرمانده همه این جنایات بود با حکم علی خامنه ای رئیس سازمان امنیت مخوف سپاه شد. او بعد از مجتبی خامنه ای، پرقدرت ترین فرد در لژ قدرت در بیت رهبری است.
او از شاگردان علی خامنه و صمیمی ترین دوست مجتبی خامنه ایست. فرماندهی کودتای 22 خرداد با او بود و از صبح روز جمعه ۲۲ خرداد با اختيارات کامل، بموجب حکم رهبر و ليستی بلند مرکب از نام کسانی که بايد بازداشت می شدند در قوه قضائيه مستقر شده بود. اختيارات کامل او درصدور و اجرای احکام بازداشت درهمان روز جمعه به رئيس سابق قوه قضائيه ابلاغ شده بود! اين سازمان و شخص طائب به هيچکس جز رهبر پاسخگو نيست.
درجریان تحولات در سپاه، سازمان بسیج به سپاه پاسداران وصل شد و اولين فرمانده بسيج در طرح تحول حسين طائب بود. همزمان سردار ذوالقدر ديگر عضو لژ قدرت در بیت رهبری به معاونت ستاد کل نيروهای مسلح در امور بسيج منصوب شد. بنا به دستور مستقيم رهبری نيمی از توان و امکانات و بودجه سپاه به بسيج منتقل شد و امنيت داخلی به بسيج سپرده شد. جعفری فرمانده سپاه رسما اعلام کرد که "بسيج به دستور رهبری مامور مقابله به نهديدات نرم شده است".
توسعه سازمانی بسيج شامل گسترش پايگاههای بسيج در تمام سازمانها، عرصه ها و مناطق کشور شد. این نکته ایست که سردار ذوالقدر پس از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، با تاکید بر نقش بسیج در به پیروزی رساندن احمدی نژاد برآن تاکید کرد.
بيش از ۳۰۰۰ گردان ضد شورش (۲۵۰۰ گردان عاشورا، ۶۰۰ گردان الزهرا و دهها گردان امام حسين) تشکيل شد و به ادوات و تجهيرات ضد شورش و سرکوب اعتراضات شهری تجهيز گرديد.
برنامه بسيج چند ده ميليونی به عنوان سرمشق اصلی توسعه بسيج، افزايش بودجه بسيج، اختصاص نيمی از بودجه و امکانات سپاه به بسیج، صدور کارت ملی بسيج همه از نتایج این دوره از گسترش بسیج است.
تدارک و گسترشی که در جریان انتخابات 22 خرداد پوچ بودن آن بر طراحان و مبلغان آن آشکار شد. چنان که نتوانستند حتی در روزی که احمدی نژاد جشن پیروزی کودتائی خود را در میدان فاطمی تهران گرفت، 60 هزار نفر را جمع کنند. و درمقابل تظاهرات سه میلیونی 25 خرداد تهران، یخ آن ها زیر تابش گرمان آن راهپیمائی آب شد. توحشی که درهفته های بعد از خود نشان دادند، عمدتا متکی به سلاح سرد و گرم و جنوب آدم کشی در خیابانها بود، تا نمایش انسانی بسیج دهها میلیونی!
این بسیج دهها میلیونی و ادعائی که میلیاردها دلار به حلقوم آن ریخته شده بود، برای جنایت نیز نیرو کم آورد و از اوباش تحت امر مداحان معروف تهران کمک گرفت.
بسيج سازمان مداحان در این زمینه سنگ تمام گذاشت و مانند شعبان جعفری که خود را شعبان تاج بخش می نامید، شدند مداحان ولایت بخش!
دو بازوی نظامی و امنیتی برای سرکوب مردم
لژ قدرت و توطئه
تحت رهبری مجتبی خامنه ای
اخیرا جزوه ای 54 صفحه درباره طرح های پشت پرده بیت رهبری انتشار یافته که محور آن، معرفی یک لژ قدرت در بیت رهبری است. این جزوه مملو از اطلاعاتی که بصورت آشفته و طولانی نوشته شده و به همین دلیل جز خوانندگانی که در پی کارهای تحقیقاتی هستند، حوصله خواندن آن را تا پایان ندارند. به همین دلیل، ما سعی کرده ایم از متن این جزوه که با امضای جمعی از فعالان سیاسی ایران و عنوان طولانی "چشماندازهای جنبش سبز: طرح "دهه چهارم انقلاب اسلامی" و "گفتمان تعالیِ" حکومت کودتا" منتشر شده، بتدریج گزارش های مستقلی را با عناوین مشخص استخراج کرده و منتشر کنیم تا با این شیوه بتوانیم اطلاعات داخل آن را جهت آگاهی مردم پخش کنیم. اینک بخش اول این سلسله گزارش ها را که مربوط به "سپاه پاسداران" است می خوانید.
«سپاه، از سال 1384 سرگرم طرح کشف رهبر سوم و دهه چهارم جمهوری اسلامی شد.
عزيز جعفری فرمانده کنونی سپاه بدستور علی خامنه ای "مرکز راهبردی سپاه" را برای این هدف راه اندازی کرد و دو سال بعد، برای اجرای این طرح با حکم علی خامنه ای فرمانده کل سپاه شد. بلافاصله عده ای از فرمانده رده پائین سپاه، با درجاتی که از خامنه ای گرفتند، به رده های بالا برکشیده شدند و فرماندهی واحدهای زمین و هوائی و دریائی سپاه را از فرماندهان سابقه دار سپاه تحویل گرفتند. فرماندهانی که درجریان کودتای 22 خرداد نقش آفرینان اصلی این فاجعه و جنایات پس از آن شدند.
آن روز که علی خامنه ای در نماز جمعه تهران سخن از ریزش نیروهای انقلاب و رویش نیروهای پس از انقلاب سخن گفت و نیروی دوم را ستود، ستاد راهبردی سپاه سرگرم تهیه طرحی بود که سلطه سپاه براقتصاد و دستگاه های اطلاعاتی و فرهنگ و قوای سه گانه جمهوری اسلامی را ممکن می ساخت.
سپاه به ۳۰ سپاه استانی تقسيم شد. در تهران سپاه تهران بزرگ، سپاه محمد و سپاه استان تهران (بقيه مناطق استان تهران به جز تهران) سپاه سيدالشهداء نام گرفت. یعنی همان دو سپاهی که کودتا کردند.
تصفیه ای که ستاد راهبری برای کنار گذاشتن فرماندهان با سابقه و دوران جنگ سپاه سازمان داد برای برگشیدن همان رویش یافتگان بعد از انقلاب بود که علی خامنه ای نقشه برکشیدن آنها در سپاه و در تمام قوای سه گانه کشوری داشت. ستاد راهبری، از آن بیم داشت که فرماندهان با سابقه سپاه در لحظه موعود حاضر به مقابله با مردم نشوند و به همین دلیل افراد بی ریشه باید بالا کشیده می شدند که تابع و مجری فرامین باشند.
درهمین ستاد، طرح راهبری "جنگ های نامتقارن" تدوین شد که هدف از آن آماده ساختن سپاه برای مقابله با مردم و حتی در صورت لزوم کودتا علیه مردم باشد. این طرح زیر پوشش خطر حمله خارجی و ضرورت جنگ های پارتیزانی شهری پیش برده شد اما هدف اصلی سازماندهی نیروی سرکوب داخلی هر اجتماع و حزب و سازمان و نیرویی بود که در برایر سیاست های نظامی علی خامنه ای مقاومت کند.
زیر زمینه همه این مقدمات، تحمیل یک سیاست جنگی بر کشور بود و به همین دلیل از
"جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائيل همه جانبه ستایش شد و تقویت حضور سپاه در لبنان، عراق، پاکستان، بوسنی، آمريکال لاتين (ونزوئلا، بوليوی ...)، آفريقا (يمن، سودان ...) و آبهای آزاد در دستور کار قرار گرفت.
هسته های سپاه قدس در مناطق مختلف جهان تقویت شد و امروز وقتی علی خامنه ای می گوید ضربه ما به امریکا در مناطق وسیعی امکان پذیر است و احمدی نژاد می گوید ما در همه نقاط کره زمین می توانیم به امریکا ضربه بزنیم، متکی به همین سازماندهی است که عمدتا با پول نفت بدست آمده و ریشه ای عمیق در کشورها و در میان مردم ندارد.
قرارگاه ثارالله در سال ۱۳۷۴ که به دستور شورای عالی امنيت ملی تاسيس شده بود مسئوليت آن بر عهده فرمانده سپاه قرار گرفت.
لشکر محمد رسول الله (لشکر اصلی تهران در جنگ تحميلی) نيز به اين قرارگاه منتقل شد. اين قرارگاه پس از رياست جمهوری محمد خاتمی بر امکانات و ماموريت های امنيتی خود افزود و در پادگاه وليعصر (بازداشتگاه ۵۲) و در اوين بخش مخصوص به خود را تاسیس کرد که معروف است به بند ۲- الف.
کار بازجويی و اعتراف گيری را پاسداران امنیتی قرارگاه ثارالله انجام میدهند.
در واقع فرمانده اين قرارگاه فرماندار نظامی تهران بزرگ است که تحت فرمان یک حلقه قدرت در بیت رهبری است. حلقه ای که مجتبی خامنه ای در راس آن قرار دارد و گزارش کار و دستورات علی خامنه نیز از طریق او ابلاغ می شود.
فرمانده سپاه محمد که از عوامل اجرايی کودتای خرداد ۸۸ بود سردار "عراقی" است. این سپاه زیر مجموعه قرارگاه ثارالله است.
در عین حال، سازمان اطلاعات سپاه، که از مجتبی خامنه ای دستور می گیرد کارشناس، بازجو، تحليلگر، زندان اختصاصی، سناريست اعترافات، کارگردان تلويزيونی، استوديوی ضبط اعترافات، متخصصين شنود و ... را دراختیار دارد.
در زمستان ۱۳۸۸ و در اوج افشای جنایاتی که سپاه و گروه های چماقدار وابسته به آن در تهران و شهرهای بزرگ مرتکب شده بودند، حسین طائب که طراح و فرمانده همه این جنایات بود با حکم علی خامنه ای رئیس سازمان امنیت مخوف سپاه شد. او بعد از مجتبی خامنه ای، پرقدرت ترین فرد در لژ قدرت در بیت رهبری است.
او از شاگردان علی خامنه و صمیمی ترین دوست مجتبی خامنه ایست. فرماندهی کودتای 22 خرداد با او بود و از صبح روز جمعه ۲۲ خرداد با اختيارات کامل، بموجب حکم رهبر و ليستی بلند مرکب از نام کسانی که بايد بازداشت می شدند در قوه قضائيه مستقر شده بود. اختيارات کامل او درصدور و اجرای احکام بازداشت درهمان روز جمعه به رئيس سابق قوه قضائيه ابلاغ شده بود! اين سازمان و شخص طائب به هيچکس جز رهبر پاسخگو نيست.
درجریان تحولات در سپاه، سازمان بسیج به سپاه پاسداران وصل شد و اولين فرمانده بسيج در طرح تحول حسين طائب بود. همزمان سردار ذوالقدر ديگر عضو لژ قدرت در بیت رهبری به معاونت ستاد کل نيروهای مسلح در امور بسيج منصوب شد. بنا به دستور مستقيم رهبری نيمی از توان و امکانات و بودجه سپاه به بسيج منتقل شد و امنيت داخلی به بسيج سپرده شد. جعفری فرمانده سپاه رسما اعلام کرد که "بسيج به دستور رهبری مامور مقابله به نهديدات نرم شده است".
توسعه سازمانی بسيج شامل گسترش پايگاههای بسيج در تمام سازمانها، عرصه ها و مناطق کشور شد. این نکته ایست که سردار ذوالقدر پس از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، با تاکید بر نقش بسیج در به پیروزی رساندن احمدی نژاد برآن تاکید کرد.
بيش از ۳۰۰۰ گردان ضد شورش (۲۵۰۰ گردان عاشورا، ۶۰۰ گردان الزهرا و دهها گردان امام حسين) تشکيل شد و به ادوات و تجهيرات ضد شورش و سرکوب اعتراضات شهری تجهيز گرديد.
برنامه بسيج چند ده ميليونی به عنوان سرمشق اصلی توسعه بسيج، افزايش بودجه بسيج، اختصاص نيمی از بودجه و امکانات سپاه به بسیج، صدور کارت ملی بسيج همه از نتایج این دوره از گسترش بسیج است.
تدارک و گسترشی که در جریان انتخابات 22 خرداد پوچ بودن آن بر طراحان و مبلغان آن آشکار شد. چنان که نتوانستند حتی در روزی که احمدی نژاد جشن پیروزی کودتائی خود را در میدان فاطمی تهران گرفت، 60 هزار نفر را جمع کنند. و درمقابل تظاهرات سه میلیونی 25 خرداد تهران، یخ آن ها زیر تابش گرمان آن راهپیمائی آب شد. توحشی که درهفته های بعد از خود نشان دادند، عمدتا متکی به سلاح سرد و گرم و جنوب آدم کشی در خیابانها بود، تا نمایش انسانی بسیج دهها میلیونی!
این بسیج دهها میلیونی و ادعائی که میلیاردها دلار به حلقوم آن ریخته شده بود، برای جنایت نیز نیرو کم آورد و از اوباش تحت امر مداحان معروف تهران کمک گرفت.
بسيج سازمان مداحان در این زمینه سنگ تمام گذاشت و مانند شعبان جعفری که خود را شعبان تاج بخش می نامید، شدند مداحان ولایت بخش!
جایزه به احمدی نژاد
جایزه به احمدی نژاد
درجریان پرده برداری از یک هواپیمای بیسرنشین که مدعی تولید آن درایراناند به احمدینژاد که سخنران این مراسم بود، بعنوان جایزه دستهگلهائی که در 5 سال گذشته به آب داده، یک عکس قدی اقای خامنهای را جایزه دادند. البته پشت قاب عکس هم سردار نقدی رییس سازمان بسیج ایستاده تا یك وقت قاب از دستش نیفتد!
درجریان پرده برداری از یک هواپیمای بیسرنشین که مدعی تولید آن درایراناند به احمدینژاد که سخنران این مراسم بود، بعنوان جایزه دستهگلهائی که در 5 سال گذشته به آب داده، یک عکس قدی اقای خامنهای را جایزه دادند. البته پشت قاب عکس هم سردار نقدی رییس سازمان بسیج ایستاده تا یك وقت قاب از دستش نیفتد!
اعتراف برادر احمدی نژاد
اعتراف برادر احمدی نژاد
در آرزوی زمان مناسب
برای بازداشت رهبران جنبش سبز
داوود احمدی نژاد، برادر محمود است. ایشان روز شنبه رفته دانشگاه تربیت معلم کرج و سخنرانی کرده است و در آن گفته: "مسئولان باید جو اجتماعی را رصد کنند تا ببینند چه زمانی مناسب برای بازداشت سران فتنه است. بالاخره روزی این افراد بازداشت خواهند شد. دانستن اینکه آمریکا دشمن اصلی ماست فایدهای ندارد؛ باید
عوامل آن در کشور، هر کس میخواهد باشد را به مردم معرفی کرد و شگردهای این افراد را افشا نمود." حتی بموجب همین اظهار نظر، احمدی نژاد و ستاد کودتا، پس از یکسال و دو ماه رصد، همچنان از انفجار اجتماعی وحشت دارند و نمی دانند زمان مناسب، یعنی فرونشستن جنبش مردم چه وقت خواهد رسید.
در آرزوی زمان مناسب
برای بازداشت رهبران جنبش سبز
داوود احمدی نژاد، برادر محمود است. ایشان روز شنبه رفته دانشگاه تربیت معلم کرج و سخنرانی کرده است و در آن گفته: "مسئولان باید جو اجتماعی را رصد کنند تا ببینند چه زمانی مناسب برای بازداشت سران فتنه است. بالاخره روزی این افراد بازداشت خواهند شد. دانستن اینکه آمریکا دشمن اصلی ماست فایدهای ندارد؛ باید
عوامل آن در کشور، هر کس میخواهد باشد را به مردم معرفی کرد و شگردهای این افراد را افشا نمود." حتی بموجب همین اظهار نظر، احمدی نژاد و ستاد کودتا، پس از یکسال و دو ماه رصد، همچنان از انفجار اجتماعی وحشت دارند و نمی دانند زمان مناسب، یعنی فرونشستن جنبش مردم چه وقت خواهد رسید.
وطن امروز: محسن روح الامینی شهید نیست
وطن امروز: محسن روح الامینی شهید نیست
روزنامه وطن امروز : خبرگزاری مهر روز گذشته خبری درباره محکومیت برخی عوامل اتفاقات کهریزک منتشر کرد و در اقدامی عجیب، برای قربانیان کهریزک، در چند نوبت از عبارت «شهید» استفاده کرد. این خبرگزاری نوشت: در تخلفات و جنایات صورت گرفته در حوادث سال گذشته بازداشتگاه کهریزک 3 جوان از خانوادههای متعهد کشور به نامهای محسن روحالامینی، محمد کامرانی و امیر جوادیفر مظلومانه به شهادت رسیدند.
این اقدام عجیب که مشی سیاسی خبرگزاری مهر در قبال فتنه سال گذشته را بار دیگر نشان میدهد، به معنای آن است که از این پس هر متخلف و مجرمی که به خاطر بیاحتیاطی یا رفتار مجرمانه عوامل انتظامی کشته شود، به درجه رفیع شهادت رسیده است!
البته پرواضح است که این رفتار خبرگزاری مهر توهین آشکار به فلسفه شهادت و شهیدان بزرگوار اسلام است.
کانون صنفی معلمان: میزان افزایش حقوق کارمندان از نرخ تورم هم کمتر است
کانون صنفی معلمان،طیف صنفی، با انتشار بیانیه ای نسبت به افزایش شش درصدی حقوق شاغلان و بازنشستگان دولت که از نرخ تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی یعنی 9/9 درصد، نیز کمتر است، گلایه کرده است.
در این بیانیه نمایندگان مجلس را موظف می داند تا دولت را به اجرای قانون، "یعنی افزایش حقوق کارکنان دولت به میزان تورم واقعی سالانه" ملزم سازد و با "نظارت مؤثر" مانع افزایش مشکلات معلمان و سایر کارکنان دولت شود .
روزنامه وطن امروز : خبرگزاری مهر روز گذشته خبری درباره محکومیت برخی عوامل اتفاقات کهریزک منتشر کرد و در اقدامی عجیب، برای قربانیان کهریزک، در چند نوبت از عبارت «شهید» استفاده کرد. این خبرگزاری نوشت: در تخلفات و جنایات صورت گرفته در حوادث سال گذشته بازداشتگاه کهریزک 3 جوان از خانوادههای متعهد کشور به نامهای محسن روحالامینی، محمد کامرانی و امیر جوادیفر مظلومانه به شهادت رسیدند.
این اقدام عجیب که مشی سیاسی خبرگزاری مهر در قبال فتنه سال گذشته را بار دیگر نشان میدهد، به معنای آن است که از این پس هر متخلف و مجرمی که به خاطر بیاحتیاطی یا رفتار مجرمانه عوامل انتظامی کشته شود، به درجه رفیع شهادت رسیده است!
البته پرواضح است که این رفتار خبرگزاری مهر توهین آشکار به فلسفه شهادت و شهیدان بزرگوار اسلام است.
کانون صنفی معلمان: میزان افزایش حقوق کارمندان از نرخ تورم هم کمتر است
کانون صنفی معلمان،طیف صنفی، با انتشار بیانیه ای نسبت به افزایش شش درصدی حقوق شاغلان و بازنشستگان دولت که از نرخ تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی یعنی 9/9 درصد، نیز کمتر است، گلایه کرده است.
در این بیانیه نمایندگان مجلس را موظف می داند تا دولت را به اجرای قانون، "یعنی افزایش حقوق کارکنان دولت به میزان تورم واقعی سالانه" ملزم سازد و با "نظارت مؤثر" مانع افزایش مشکلات معلمان و سایر کارکنان دولت شود .
سرنوشت نا معلوم پنج شهروند مریوانی
سرنوشت نا معلوم پنج شهروند مریوانی
خبرگزاری هرانا – از سرنوشت پنج شهروند کرد اهل روستای "نی" از توابع مریوان که بامداد روز 23 مرداد توسط نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران بازداشت شدند، اطلاعی در دست نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران رژیم، بامداد روز 23 مرداد با یورش به منازل پنج شهروند مریوانی به نامهای اختیار کاوه، بهمن فتاح زاده، بریار کاوه، برهان درخشانی و برهان خوسروی، آنها را بازداشت و منازلشان را تفتیش نمودند.
علیرغم پیگیری مکرر خانوادههای این افراد به مراکز مربوطه هیچ پاسخی به آنها داده نمیشود. دلیل یا دلایل بازداشت، اتهامات احتمالی وارده و محل نگهداری بازداشت شدگان هنوز مشخص نیستند.
لازم به ذکر است که بریار کاوه و برهان خوسروی 17 ساله، برهان درخشانی 18 ساله، اختیار کاوه 33 ساله و بهمن فتاح زاده 35 ساله هستند.
گفتنی است که شخص دیگری اهل همین روستا به نام قانع کاوه در این مدت، مکرر از سوی ادارهی اطلاعات مریوان احضار و مورد بازجویی قرار میگیرد.
"تحريم ايران، راهاندازي صندوقهاي صدقات الكترونيكي را با تاخير مواجه كرد"
ایلنا: معاون مشارکتهای مردمی کمیته امداد امام خمینی از نصب صندوقهای صدقات الکترونيکی تا قبل از آغاز ماه رمضان خبر داده بود اما اين اقدام انجام نشد. سرپرست كميته امداد امام خميني تحريم ايران را دليل اصلي تاخير در راهاندازي اين صندوقهاي صدقات اعلام ميكند و ميگويد چون ايران تحريم شده يك قطعه نرم افرازي مربوط به كارت خوان را نتوانستيم به موقع تهيه كنيم.
حسين انواري در گفتوگو با خبرنگار ايلنا گفت: قرار بود صندوقهاي صدقه الكترونيكي تا قبل از ماه رمضان راهاندازي شود اما به دليل اينكه يك قطعه از اين صندوقهاي صدقات كه در واقع نرمافزار كارتخوان محسوب ميشود بايد از خارج كشور وارد شود و ايران به خاطر تحريمها نميتواند، اين قطعه را وارد كند، راهاندازي اين صندوقهاي صدقات به تاخير افتاده است.
خبرگزاری هرانا – از سرنوشت پنج شهروند کرد اهل روستای "نی" از توابع مریوان که بامداد روز 23 مرداد توسط نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران بازداشت شدند، اطلاعی در دست نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران رژیم، بامداد روز 23 مرداد با یورش به منازل پنج شهروند مریوانی به نامهای اختیار کاوه، بهمن فتاح زاده، بریار کاوه، برهان درخشانی و برهان خوسروی، آنها را بازداشت و منازلشان را تفتیش نمودند.
علیرغم پیگیری مکرر خانوادههای این افراد به مراکز مربوطه هیچ پاسخی به آنها داده نمیشود. دلیل یا دلایل بازداشت، اتهامات احتمالی وارده و محل نگهداری بازداشت شدگان هنوز مشخص نیستند.
لازم به ذکر است که بریار کاوه و برهان خوسروی 17 ساله، برهان درخشانی 18 ساله، اختیار کاوه 33 ساله و بهمن فتاح زاده 35 ساله هستند.
گفتنی است که شخص دیگری اهل همین روستا به نام قانع کاوه در این مدت، مکرر از سوی ادارهی اطلاعات مریوان احضار و مورد بازجویی قرار میگیرد.
"تحريم ايران، راهاندازي صندوقهاي صدقات الكترونيكي را با تاخير مواجه كرد"
ایلنا: معاون مشارکتهای مردمی کمیته امداد امام خمینی از نصب صندوقهای صدقات الکترونيکی تا قبل از آغاز ماه رمضان خبر داده بود اما اين اقدام انجام نشد. سرپرست كميته امداد امام خميني تحريم ايران را دليل اصلي تاخير در راهاندازي اين صندوقهاي صدقات اعلام ميكند و ميگويد چون ايران تحريم شده يك قطعه نرم افرازي مربوط به كارت خوان را نتوانستيم به موقع تهيه كنيم.
حسين انواري در گفتوگو با خبرنگار ايلنا گفت: قرار بود صندوقهاي صدقه الكترونيكي تا قبل از ماه رمضان راهاندازي شود اما به دليل اينكه يك قطعه از اين صندوقهاي صدقات كه در واقع نرمافزار كارتخوان محسوب ميشود بايد از خارج كشور وارد شود و ايران به خاطر تحريمها نميتواند، اين قطعه را وارد كند، راهاندازي اين صندوقهاي صدقات به تاخير افتاده است.
«مرتضوی، حداد و حیدریفر در ارتباط با کهریزک از قضاوت تعلیق شدند»
راديو فردا : حکم تعليق سه مقام ارشد قضايی که با پرونده کهريزک ارتباط داشتند در شرايطی صادر شده است که عبدالحسين روح الامينی، علی کامرانی و علی جوادی فر، پدران سه تن از کشتهشدگان بازداشتگاه کهريزک اعلام کرده بودند که حقوق فرزندانشان را تا آخرين مرحله پيگيری خواهند کرد.
آنها اعلام کردند مسئولان قوه قضاييه و سعيد مرتضوی دادستان وقت تهران که دستور انتقال بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات را به کهريزک داده است، بايد پاسخگوی اصلی باشند.
هنوز به شکل رسمی نامی از اين سه مقام قضايی برده نشده اما منبع آگاهی که نخواست نامش فاش شود به راديو فردا گفت سعيد مرتضوی، حسن حداد و علیاکبر حيدریفر سه نفری هستند که حکم تعليق گرفتهاند.
محمدحسين آغاسی، وکيل دادگستری در مورد اين حکم و مطابقت با شرايط حقوقی که انتظار می رفت، میگويد:
«آن افرادی که سرمنشاء اين اتفاقات و اقدامات بودند، مورد تعقيب قرار نگرفتند و تلاش وکلای شاکيان در اين زمينه بینتيجه مانده و طبيعتاً افرادی که تحت تعقيب قرار گرفتهاند کسانی هستند که يا مامور بودند و کسان ديگری به آنها امر میکردند و يا برای مجازات هايی که برای آنها تعيين شده، منطبق با اقدامات و اعمالی که انجام دادهاند، نيست. مثلاً اگر اقدامات آنها بايد مشمول قانونی باشد که به موجب آن کسی بايد به اتهام قتل عمد مجازات شود، برايش شبه عمد گرفتهاند و يا اگر اصولاً اگر مرتکب قتلی شده، قتل مورد غفلت قرار گرفته و برای دستورهايی که جنبه مجازاتهای سمبوليک و تشريفاتی دارد برايشان تعيين شده.»
متن شکايت از اين مسئولان از طرف علی کامرانی، پدر محمد کامرانی از قربانيان حوادث کهريزک روز هفدهم مرداد سال ۸۸ به رئيس قوه قضاييه ابلاغ شد و در آن در مورد عملکرد سه قاضی اين پرونده شکايت شد. اين شکايت در شهريور ماه سال گذشته در دادگاه انتظامی قضات بررسی شد. اما بعد از دست کم يازده ماه، روز يکشنبه خبرگزاری مهر اعلام کرد که اين پرونده برای صدور رای در يکی از شعب دادگاه انتظامی قضات در دست بررسی است تا بعد از تعليق قضات به اتهامات آنها رسيدگی شود. آقای آغاسی، وکيل دادگستری در مورد حکم تعليقی که گفته میشود به سه مقام قضايی مرتبط با پرونده کهريزک ابلاغ شده، میگويد:
«تعليق اگر مقام قضايی باشد، توسط دادسرای انتظامی قضات انجام میگيرد و نه توسط دادگاه رسيدگی کننده به پرونده. تا آنجايی که من به صورت جسته گريخته شنيدهام، دو تن از اين مقامات جزو مقامات عاليرتبه دادسرا بودند که الان در دادسرا ديگر موقعيت و مقامی ندارند و قبلاً هم تعليقشان مورد موافقت قرار نگرفته بود ولی اينک به اتفاق يکی از داديارهای دادسرای انقلاب برايشان تعليق از مقام قضا صادر شده تا بعداً اينها به دادگاه معرفی شوند و در دادگاه اينها مورد محاکمه قرار گيرند. اینها مقامات قضايیای بودند که دستور دادند معترضان به نتايج انتخابات به زندان کهريزک که يک زندان غيرقانونی بوده، منتقل شوند. به همين دليل در اتفاقاتی که رخ داده مسئوليت کيفری دارند.»
خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ايران در ديدار با خانواده های کشته شدگان کهريزک اعلام کرد که اگر عنوان مجرمانه ثابت شود، حاشيه امنی برای هيچ کس باقی نخواهد ماند. اما آيا صدور حکم فعلی برای تعليق سه مقام قضايی می تواند دست کم انتظارات حقوقی را برآورده کند؟
فريده غيرت، حقوقدان در تهران در این باره میگوید:
«من انتظار شدت عمل بيشتری داشتم. فاجعه کهريزک از ديد هيچ کس قابل کتمان کردن نيست. خود آقای خامنهای، رهبر انقلاب، تاکيد کردند که اين مسئله پيگيری شود و رسيدگی شود. من انتظار صدور احکام بيشتری داشتم. چون مسببان فقط نمیتوانند سه نفر باشند. اميدوارم که ادامه پيدا کند. نه به خاطر اينکه من شادم از اينکه افراد بيشتری دچار محکوميت شوند. ولی شادی میکردم از اينکه مرتکبين اعمال خلاف و مرتکبين جنايت به مجازات برسند.»
حکم تعليق سه قاضی در حالی صادر شده که هنوز درمورد پرونده شکايت از سعيد مرتضوی خبری منتشر نشده است. پرونده شکايت از سعيد مرتضوی که پيش از اين اتهامهای دخالت در پرونده کهريزک را رد کرده بود، چند هفته پيش مجدداً در دادگاه عمومی تهران به جريان افتاد؛ اما اين دادگاه اعلام کرد که برای اين پرونده قرار منع تعقيب صادر شده است. ولی با اعتراض پدر محمد کامرانی و ارائه مدرکی تازه از طرف شاکيان اعلام شد اين پرونده در شعبه ديگر از دادگاه عمومی تهران در دست رسيدگی است.
محمد حسين آغاسی درباره تعلیق این سه قاضی در ادامه میافزاید:
«يکی از سه قاضی که تعليق برايش صادر شده از کسانی است که در طول مدت تصدیاش در دادگاههای مختلف فقط در دادسرا واقعاً حاشيه امنی داشت و مرتکب هر گونه اقدامی که می شد و به او نسبت میدادند، کسی جرات تعرض به او را نداشت. تصور میکنم که اين تعليق که الان صورت گرفته میتواند يکی از نتايج چنين تصميمی باشد که رهبر انقلاب گرفته و اين سرمنشاء عبرتآموزی باشد برای کسانی که الان جانشين چنين افرادی هستند و باز هم احياناً مرتکب اعمالی شبيه اعمال مقام قضايی میشوند.»
پيش از اين در نهم تيرماه و پيرو جلسه غير علنی رسيدگی به اتهامات ۱۲ متهم پرونده کهريزک که اسفندماه سال گذشته برگزار شد، دادگاه نظامی تهران اعلام کرد يازده نفر از متهمان مجرم شناخته شده اند و يک نفر هم به دليل احراز نشدن جرم از اتهامات وارده تبرئه شده است.
آنها اعلام کردند مسئولان قوه قضاييه و سعيد مرتضوی دادستان وقت تهران که دستور انتقال بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات را به کهريزک داده است، بايد پاسخگوی اصلی باشند.
هنوز به شکل رسمی نامی از اين سه مقام قضايی برده نشده اما منبع آگاهی که نخواست نامش فاش شود به راديو فردا گفت سعيد مرتضوی، حسن حداد و علیاکبر حيدریفر سه نفری هستند که حکم تعليق گرفتهاند.
محمدحسين آغاسی، وکيل دادگستری در مورد اين حکم و مطابقت با شرايط حقوقی که انتظار می رفت، میگويد:
«آن افرادی که سرمنشاء اين اتفاقات و اقدامات بودند، مورد تعقيب قرار نگرفتند و تلاش وکلای شاکيان در اين زمينه بینتيجه مانده و طبيعتاً افرادی که تحت تعقيب قرار گرفتهاند کسانی هستند که يا مامور بودند و کسان ديگری به آنها امر میکردند و يا برای مجازات هايی که برای آنها تعيين شده، منطبق با اقدامات و اعمالی که انجام دادهاند، نيست. مثلاً اگر اقدامات آنها بايد مشمول قانونی باشد که به موجب آن کسی بايد به اتهام قتل عمد مجازات شود، برايش شبه عمد گرفتهاند و يا اگر اصولاً اگر مرتکب قتلی شده، قتل مورد غفلت قرار گرفته و برای دستورهايی که جنبه مجازاتهای سمبوليک و تشريفاتی دارد برايشان تعيين شده.»
متن شکايت از اين مسئولان از طرف علی کامرانی، پدر محمد کامرانی از قربانيان حوادث کهريزک روز هفدهم مرداد سال ۸۸ به رئيس قوه قضاييه ابلاغ شد و در آن در مورد عملکرد سه قاضی اين پرونده شکايت شد. اين شکايت در شهريور ماه سال گذشته در دادگاه انتظامی قضات بررسی شد. اما بعد از دست کم يازده ماه، روز يکشنبه خبرگزاری مهر اعلام کرد که اين پرونده برای صدور رای در يکی از شعب دادگاه انتظامی قضات در دست بررسی است تا بعد از تعليق قضات به اتهامات آنها رسيدگی شود. آقای آغاسی، وکيل دادگستری در مورد حکم تعليقی که گفته میشود به سه مقام قضايی مرتبط با پرونده کهريزک ابلاغ شده، میگويد:
«تعليق اگر مقام قضايی باشد، توسط دادسرای انتظامی قضات انجام میگيرد و نه توسط دادگاه رسيدگی کننده به پرونده. تا آنجايی که من به صورت جسته گريخته شنيدهام، دو تن از اين مقامات جزو مقامات عاليرتبه دادسرا بودند که الان در دادسرا ديگر موقعيت و مقامی ندارند و قبلاً هم تعليقشان مورد موافقت قرار نگرفته بود ولی اينک به اتفاق يکی از داديارهای دادسرای انقلاب برايشان تعليق از مقام قضا صادر شده تا بعداً اينها به دادگاه معرفی شوند و در دادگاه اينها مورد محاکمه قرار گيرند. اینها مقامات قضايیای بودند که دستور دادند معترضان به نتايج انتخابات به زندان کهريزک که يک زندان غيرقانونی بوده، منتقل شوند. به همين دليل در اتفاقاتی که رخ داده مسئوليت کيفری دارند.»
خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ايران در ديدار با خانواده های کشته شدگان کهريزک اعلام کرد که اگر عنوان مجرمانه ثابت شود، حاشيه امنی برای هيچ کس باقی نخواهد ماند. اما آيا صدور حکم فعلی برای تعليق سه مقام قضايی می تواند دست کم انتظارات حقوقی را برآورده کند؟
فريده غيرت، حقوقدان در تهران در این باره میگوید:
«من انتظار شدت عمل بيشتری داشتم. فاجعه کهريزک از ديد هيچ کس قابل کتمان کردن نيست. خود آقای خامنهای، رهبر انقلاب، تاکيد کردند که اين مسئله پيگيری شود و رسيدگی شود. من انتظار صدور احکام بيشتری داشتم. چون مسببان فقط نمیتوانند سه نفر باشند. اميدوارم که ادامه پيدا کند. نه به خاطر اينکه من شادم از اينکه افراد بيشتری دچار محکوميت شوند. ولی شادی میکردم از اينکه مرتکبين اعمال خلاف و مرتکبين جنايت به مجازات برسند.»
حکم تعليق سه قاضی در حالی صادر شده که هنوز درمورد پرونده شکايت از سعيد مرتضوی خبری منتشر نشده است. پرونده شکايت از سعيد مرتضوی که پيش از اين اتهامهای دخالت در پرونده کهريزک را رد کرده بود، چند هفته پيش مجدداً در دادگاه عمومی تهران به جريان افتاد؛ اما اين دادگاه اعلام کرد که برای اين پرونده قرار منع تعقيب صادر شده است. ولی با اعتراض پدر محمد کامرانی و ارائه مدرکی تازه از طرف شاکيان اعلام شد اين پرونده در شعبه ديگر از دادگاه عمومی تهران در دست رسيدگی است.
محمد حسين آغاسی درباره تعلیق این سه قاضی در ادامه میافزاید:
«يکی از سه قاضی که تعليق برايش صادر شده از کسانی است که در طول مدت تصدیاش در دادگاههای مختلف فقط در دادسرا واقعاً حاشيه امنی داشت و مرتکب هر گونه اقدامی که می شد و به او نسبت میدادند، کسی جرات تعرض به او را نداشت. تصور میکنم که اين تعليق که الان صورت گرفته میتواند يکی از نتايج چنين تصميمی باشد که رهبر انقلاب گرفته و اين سرمنشاء عبرتآموزی باشد برای کسانی که الان جانشين چنين افرادی هستند و باز هم احياناً مرتکب اعمالی شبيه اعمال مقام قضايی میشوند.»
پيش از اين در نهم تيرماه و پيرو جلسه غير علنی رسيدگی به اتهامات ۱۲ متهم پرونده کهريزک که اسفندماه سال گذشته برگزار شد، دادگاه نظامی تهران اعلام کرد يازده نفر از متهمان مجرم شناخته شده اند و يک نفر هم به دليل احراز نشدن جرم از اتهامات وارده تبرئه شده است.
Subscribe to:
Posts (Atom)