Wednesday, May 5, 2010

دکتر معمتدی قرار بود


دکتر معمتدی قرار بود
با دکتر سامی هم سرنوشت شود!



ایشان دکتر معتمدی وزیر ارتباطات دولت خاتمی است که اکنون استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر است. فردی، تحت حمایت حراست دانشگاه، به قصد قتل او وارد اتاقش شده تا به قتل های زنجیره ای، قتل های دانشگاهی را هم اضافه کنند. معتمدی اکنون در بیمارستان بستری است.

دانشجویان دانشگاه برق و سایر دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در اعتراض به این اقدام به قتل دست به تحصن در مقابل دانشکده برق زدند. دانشجویان می گویند، این دانشگاه را مقامات امنیتی پر از دوربین های امنیتی کرده اند که در هر نقطه ای از دانشگاه کار گذاشته شده است. بنابراین، شناسائی و بازداشت آنها که به قصد قتل دکتر معتمدی وارد اتاق او شدند بسیار کار ساده ایست. چرا چنین نمی کنند؟

ابتدا مقامات دانشگاه مدعی شده اند که ضارب فردی بوده که در دوران وزارت دکتر معتمدی خط تلفن می خواسته و موفق به دریافت آن نشده است! اما پس از چند ساعت این ادعا را پس گرفتند و گفتند باید تحقیق بیشتری بکنیم! این درحالی است که ضارب هنگام فرار توسط اساتید دانشگاه دستگیر شده است. شاهدان عینی فرد ضارب را فردی 40 ساله و ریشو دیده اند.

این اقدام به قتل، بسیار شباهت به قتل دکتر سامی در مطبش دارد. قتلی که احمدی نژاد متهم به شرکت در آن است. لابد ضارب دکتر معتمدی را هم برای آزمایش گوش به فرمانی اش مامور قتل دکتر معتمدی کرده بودند تا در صورت انجام دقیق ماموریت، برای پست های مهم در نظر گرفته شود!

در مناظره کواکبیان با صفارهرندی


چراغ سبزهای بی سابقه
احمدی نژاد به امریکائی ها


مصطفی كواكبیان نماینده مجلس هشتم و عضو فراکسیون اصلاح طلب در این مجلس، با سردار محمد حسین صفارهرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد در کابینه احمدی نژاد که اکنون مشاور فرهنگی و مطبوعاتی فرمانده کل سپاه شده، در دانشگاه امام خمینی یک مناظره کرده است. او دراین مناظره نکاتی را مطرح کرده که آنها را در ادامه می خوانید:



بعد از امام خمینی خیلی اتفاقات در كشور رخ داد. بیت امام مورد توهین و بی‌احترامی واقع می‌شود. من از آقای صفار هرندی سؤال می‌كنم كه آقای سیدحسن خمینی تولیت حرم امام و اكنون میراث‌دار اندیشه‌ها امام باید باشد، شما به سایت‌های طرفدار دولت نگاه كنید ببینید چه توهین‌هایی اینها نمی‌كنند. در سایت رجا نیوز كه متعلق به همسر وزیر دادگستری است چه حرف‌هایی زده می‌شود.

تا مجلس خبرگان رهبری را انتخاب نكند رهبر انتخاب نمی‌شود و تا مردم مجلس خبرگان را انتخاب نكنند مجلسی در كار نیست. پس تا مردم انتخاب نكنند، رهبری انتخاب نمی‌شود. پس انتخاب ولی فقیه در عصر غیبت منوط به رأی مردم است.

شورای سیاستگذاری استفتایی از امام در مورد ولایت كردند كه ایشان گفتند، ولی فقیه در همه حال ولایت دارد، اما در مسئله حكومت منوط به رأی اكثریت آرا ملت است كه در صدر اسلام به بیعت تعبیر می‌شود. حالا مصباح یزدی می گوید خبرگان رهبری ربطی به مردم ندارد و مشروعیت هیچگاه از ناحیه مردم نمی‌آید. آیا این دیدگاه مناسبتی با خط امام دارد؟ در زمان امام چه قدر دیدگاه امثال ایشان مطرح بود و اكنون چه قدر مطرح است.

به نام رهبر و بحث ولایت هر كس حرفی زد سركوب كنیم و بگوییم ضد خط امام است.

موسوی نخست وزیر بود و مجلس دوم می‌خواست به وی رأی دهد و برخی مخالف بودند. امام نامه نوشتند به نمایندگان و گفتند من صلاح نمی‌دانم وی تغییر كند. 99 نفر از مجلسی‌ها در آن شرایط بر خلاف نظر امام رأی دادند. یعنی همآنها كه حالا معتقدند باید ذوب در ولایت بود. البته امام هم نفرمودند شما ضد ولایت هستید، بلكه تقدیر كردند كه با تشخیص خود عمل كردید. این خط امام است.
امام بر تمام قوانین مجلس دقت داشتند و اجرای آن را توصیه می‌كردند، ولی الان ما نمایندگان مجلس قانون تصویب می‌كنیم اما رئیس جمهور تشخیص می‌دهد ضرر دارد و اجرا نمی‌كند. كجای این خط امام است.

اگر خط امام مورد توجه است، وزیر میلیاردی (سردار محصولی) در كدام دولت است؟

به كروبی گفته شد چرا 300 میلیون از شهرام جزایری پول گرفت. خوب علما پول می‌گیرند. اما الآن بحث 7 میلیارد تومان است! اگر قرار است خط امام رعایت ‌شود باید كسانی كه از بیت‌المال سو‌ء استفاده می‌كنند معرفی شوند. مگر آقای احمدی نژاد ده‌ها بار نگفته كه اسامی مفسدان اقتصادی را مطرح می‌كند؟ حالا، گفته می‌شود 100 بدهكار عمده بانكی داریم. اسم آنها چیست؟

مشروعیت نظام از رهبری است، ولی مشروعیت رهبری از مردم است. یك ساعت بدون رضایت مردم بر مردم حكومت كردن از نظر شرع جایز نیست. مردم باید با نظام باشند. بحث ما این است.
من حاضر هستم ثابت كنم چراغ سبزی كه این دولت به آمریكا نشان داده بی‌سابقه است. حداقل سه نامه نوشته، نامه‌ هائی كه آنها بی جواب گذاشته اند.

باید ببینم آمریكا می‌خواهد نظام با پشتوانه عظیم مردم باشد، یا فاصله با مردم داشته باشد؟ هركس شكاف بین مردم ایجاد می‌كند آمریكائی است. فرقی نمی‌كند از اصلاح‌طلبان باشد یا اصولگراها.

دولت مادام العمر احمدي نژاد كابوسي كه تعبير مي شود ,بابک داد

سال قبل وقتي كودتاي انتخاباتي داشت اولين قرباني هاي خود را مي گرفت، در وبلاگم نوشتم: "شايد مردم نمي دانند پرده بعدي اين كودتا، مادام العمركردن رياست جمهوري احمدي نژاد و ستاد كودتاست."

آن پيام در آن شلوغي يا شينده نشد و يا از كنار آن عبور شد. حالا پرده هاي تازه اين سناريو دارد به ترتيب اجرا مي شود و هنوز سران جنبش بر "اجراي بدون تنازل قانون اساسي" تأكيد مي كنند! همان قانوني كه كارها را نهايتا" به اينجايي رسانده كه هستيم؛ "نظارت استصوابي" آن قانون راه را بر حذف منتقدان باز كرده و "اختيارات مطلق ولي فقيه" اجازه نمي دهد حقوق ملت در هيچ زمينه اي رعايت شود. همان قانوني كه با دستور همين رهبر مطلق مي تواند مورد بازنگري و تغيير قرار بگيرد.

قانوني كه مجلس و قوه قضائيه وابسته را تحت مالكيت دولت و رهبري درآورده و رئيس دولت منصوب رهبري را در هيچ موردي پاسخگو و مسئوليت پذير نمي داند. اكنون اما ساز جديدي دارد كوك مي شود كه هدف آن به گفته سايتهاي نزديك به دولت كودتايي، "تمديد رياست جمهوري احمدي نژاد تا سال 1404 " است. و اين مصيبت بزرگ، به اجرا درآمدن همان پيش بيني هاي پارسال و تعبير همان كابوس هاست. ابتدا آن مطلب را بخوانيد كه در تاريخ 5 تيرماه 88 يعني 13 روز بعد از وقوع كودتا نگاشتم. هنوز يازده ماه از آن كودتا نگذشته و زمزمه مادام العمر شدن رياست احمدي نژاد بر كشور دارد بالا مي گيرد! سپس درباره وضعيت امروز سخني كوتاه مي خوانيد.

"(5 تيرماه 88) از بسياري از شهروندان شنيده ام كه مي گويند: تحمّل احمدي نژاد براي آنكه دولت امام زماني اش را تا ظهور حضرت وليعصر(عج) تمديد كند، از تحّمل خود مرگ هم سخت تر است.

با اين حال، شايد مردم نمي دانند پرده بعدي اين كودتا، مادام العمركردن رياست جمهوري احمدي نژاد و ستاد كودتاست. توجيه كودتاچيان اين خواهد بود كه در آخرين انتخابات (22 خرداد88) ركورد مشاركت مردمي در انتخابات توسط مردم ايران شكسته شده و تمامي 40 ميليون رأي مردم، رأي به نظام بوده و ديگر حاجتي به انتخابات نيست! احمدي نژاد و يارانش خود را دولتمردان امام زمان و زمينه سازان ظهور ايشان مي انگارند و وقتي رسما" از رأي مردم تمكين نمي كنند، نشان مي دهند نمي توان آنها را به شيوه هاي مسالمت آميز از اريكه قدرت پايين كشيد! چون براي خود رسالتي مهدوي و فراتر از اينها قائل هستند. آنها ادعا مي كنند كه بايد حكومت را به شخص امام زمان(عج) تحويل بدهند.

متأسفانه نظام هم در قمار بودن يا نبودن احمدي نژاد، به تمامي معيارهاي (حتي ظاهري و شعاري) خود پشت پا زد و سرنوشت خود را به احمدي نژاد پيوند زد. در اين راه كودتاچيان، مراجع تقليد و شخصيتهاي سرشناس بسياري مثل هاشمي رفسنجاني و افراد عادي را مجبور به سكوت كرده و دير يا زود آنها را قرباني خواهند كرد. پس سكوت خفت بار شخصيتهاي مؤثر در قبال اين جنايات، ممكن است فقط نوبت آنها را عقب بيندازد. اين ديگر آن نظامي نيست كه امام خميني حفظ آن را اوجب واجبات مي دانست. از آن نظام ديگر هيچ نشاني باقي نيست و سكوت به بهانه حفظ نظام يعني تأييد مسخ نظام جمهوري اسلامي كه در سال 57 تأسيس شد و در سال 1388 رسما" تغيير ماهيت داد.

ترديد نكنيد بعد از جمهوريت نظام كه پيش پاي احمدي نژاد قرباني شده، هيچكس از دگرانديشان غيراحمدي نژادي! از گزند آقايان كودتاچي در امان و مصون نخواهد ماند. لذا بهتر است شخصيتهاي مؤثر انقلاب و ياران امام، براي احياي نهضت خميني هم كه شده، سكوت خود را بشكنند و هزينه اش را بدهند.

در اين روزها؛ مردم رفتارها و گفتارهاي شخصيتها را با دقتي بيشتر از هميشه رصد مي كنند و محال است ياري مسئولانه يا بي عملي و سكوت غيرمسئولانه آنها را از ياد ببرند. اگر قرار است اين حركت مدني مردم، قرباني معصومي مثل ندا داشته باشد، ما و شما چه چيز ارزشمندتري از جان نازنين ندا و نداها داريم كه از هزينه شدنش بترسيم؟ لااقل قبل از قرباني شدن، حرفي بزنيد، چيزي بگوييد و سكوت نكنيد. چون اگر عقب بنشينيد، مصون نمي مانيد. اينها با پرت كردن معترضان از ساختمان كوي دانشگاه يا از فراز پل حافظ و سعدي، نشان داده اند مروّت ندارند و مسئله اصلي شان بودن يا نبودن است.

كودتاچيان با خشونت عرياني كه نشان مي دهند، تك تك منتقدان يا شخصيتهايي را كه تأييدشان نكردند، به ترتيب يا فلّه اي سركوب مي كنند و از گردونه خارج خواهند كرد. پس پيشاپيش خودتان را، هزينه يك هدف بزرگتر كنيد و لااقل قرباني جمهوريت نظام و آراي مردم و آزادي باشيد. در مقابل حبس خانگي ميرحسين موسوي و دستگيري تمام يارانش سكوت نكنيد. اين سكوت شما اگر اقدامي يزيدي نباشد، يك بي معرفتي كوفي است. عمرتان را تبديل به حرفي يا حركتي بكنيد كه منشأ تحّول مثبتي براي جامعه باشد. به اسلاميت نظام هم خوشدل نباشيد. قرباني قبلي اين دولت، اسلاميت و نقش مراجع تقليد و ايمان و اخلاق در مردم بود. صدايش را هنوز نشنيده ايد؟ (منبع: وبلاگ فرصت نوشتن /5 تيرماه 88)"

***

و اما امروز: ترديد ندارم با ادامه وضعيت موجود، احمدي نژاد اجازه بازنگري قانون اساسي را از مقام رهبري خواهد گرفت و زمان رياست جمهوري خود را به آساني تمديد خواهد كرد. آن گاه ديگر تأكيد بر "اجراي بدون تنازل قانون اساسي" كه اين روزها توسط سران جنبش تكرار مي شود، تبديل مي شود به حربه اي بر عليه جنبش سبز! اصرار بر اجراي قانون اساسي كه مهمترين اصل آن "ولايت فقيه" است و حكومت يك فرد فقيه بر ملتي كه صغير و نادان انگاشته شده اند، از اين پس بزرگترين خطاي جنبش سبز خواهد بود كه موجب دلسردي مردم معترض و سركوب جنبش شده و مي شود. در گام بعدي، كودتاچيان تمامي منتقدان و معترضان را يكي بعد از ديگري از پاي درخواهند آورد و راه را براي ادامه حاكميت بلامنازع احمدي نژاد هموارتر خواهند كرد. اين گمانه ها فقط يك "باطل السحر" بزرگ دارند: خيزش عمومي آگاهانه مردم. و اين خيزش، فقط كار خود مردم است. مردمي كه هنوز تصميم نگرفته اند به تمامي برخيزند و البته ممكن است فرصت مناسب را براي برخاستن از دست بدهند.

حقيقت تلخ اين است كه احمدي نژاد يك الگوي واقعي و دوست نزديك دارد كه رموز ديكتاتوري و درسهاي حكومت مادام العمر را به رفيق كوچك اندام ايراني خود "محمود" آموخته و همين معامله را با ملت ونزوئلا كرده است: "هوگو چاوز"، سروان چتربازي كه در كودتا بر عليه ديكتاتوري در كاخ رياست جمهوري كاراكاس فرود آمد و با شعار رسيدگي به وضعيت انقلاب مردم ونزوئلا در آن كاخ ماند و ديگر قصد ندارد از آن بيرون بيايد! حالا او رموز اين ماندن را به رفيق دست و دلبازش احمدي نژاد مي آموزد و ما هنوز به درستي درنيافته ايم چه بر سر ايران مي آيد؟