درخواست برای آزادی بازداشتشدگان ۱۳ فروردين در تبریز و ارومیه
رادیو فردا : شورای هماهنگی مبارزات مدنی و حقوق شهروندی آذربايجان با انتشار بيانيهای نسبت به وضعيت بازداشتشدگان در تجمعهای روز ۱۳ فروردين در تبريز و اروميه ابراز نگرانی کرد و خواستار آزادی آنان شد.
در تجمعهای روز ۱۳ فروردين که به دعوت «کمپين اعتراض به وضعيت درياچه اروميه» متشکل از شماری از فعالان مدنی و محيط زيست برگزار شده بود، به نابودی تدريجی درياچه اروميه و بیتوجهی مسئولان به اين موضوع اعتراض شد.
به گزارش وبسايت « دانشجونيوز»، شورای هماهنگی مبارزات مدنی و حقوق شهروندی آذربايجان خواستار اقدام فوری برای مشخص شدن وضعيت بازداشت شدگان شد و اعلام کرد: آنچه حاکميت ايران در روز ۱۳ فروردين در تبريز و اروميه مرتکب شد، بار ديگر به همه مردمان ايران يادآوری میکند که اين استبداد و تماميتطلبی، فارس و ترک و کرد و عرب و بلوچ نمیشناسد و آنچه برايش اهميت دارد، منافع اقتصادی، سياسی و ايدئولوژيک گروه اندک و پر مدعای حاکم است.
اين شورا آنچه که «بازداشت، ضرب و شتم و کشتن شهروندان در خيابانها» ناميد را موضوعی ملموس برای مردم آذربايجان دانست که از حوادث خرداد ۸۵ تا رويدادهای پس از انتخابات ۸۸ و تا امروز در اين منطقه و ايران ادامه دارد.
شورای هماهنگی مبارزات مدنی و حقوق شهروندی آذربايجان ضمن محکوم کردن بازداشتهای ۱۳ فروردين در تبريز و اروميه از همه فعالان و کنشگران سياسی و مدنی ايرانی در سراسر جهان خواست تا نسبت به وضعيت به شدت وخيم و نگرانکننده درياچه اروميه حساسيت نشان دهند.
در همين حال، بر اساس آخرين گزارشها که در وبسايت دانشجونيوز انتشار يافته است، سه تن از بازداشتشدگان تجمعهای ۱۳ فروردين در شهرهای تبريز و اروميه به اداره اطلاعات تبريز انتقال يافته و شمار ديگری نيز به قيد وثيقههای پنج تا ۱۰ ميليون تومانی آزاد شدهاند.
حبيب پورولی، جليل علمدار ميلانی و حجت مختارزاده، سه نفری هستند که به اداره اطلاعات تبريز منتقل شدهاند. اين افراد از فعالان مدنی آذربايجانی به شمار میروند.
عزيز پورولی، پدر حبيب پورولی، در گفتوگو با راديو فردا درباره وضعيت فرزندش میگويد: «به هر دری که زدهايم، جوابی نگرفتهايم. نمیگويند که کجاست و در چه وضعيتی است.»
ياشار حکاکپور، سخنگوی انجمن دفاع از زندانيان سياسی آذربايجانی در ايران، نيز در مورد آن دسته از بازداشتشدگان تجمعهای ۱۳ فروردين که هنوز آزاد نشدهاند، به راديو فردا میگويد: «فعلاً وضعيت اين افراد مشخص نيست و به خانوادهها در مورد وضعيت آنها هيچ نوع جوابی داده نمیشود.»
وی میافزايد: «متأسفانه دستگاه قضايی عليرغم اينکه چند روز از بازداشت اين افراد میگذرد، به خانوادههای اين افراد پاسخگو نيست.»
آقای حکاکپور با ابراز نگرانی از برخی گزارشهای تأييد نشده در مورد شکنجه بازداشتشدگان میافزايد: «انجمن دفاع از زندانيان سياسی آذربايجان (آداپ) نگران شکنجه و آزار و اذيت اين افراد است.»
وی همچنين از دولت ايران خواسته است که بازداشتشدگان را آزاد کند.
سخنگوی انجمن دفاع از زندانيان سياسی آذربايجانی در ايران میگويد: «بازداشت شدگان فقط به شکل مسالمتآميز نظراتشان را بيان کردند و به نظر ما نبايد در زندان بمانند.»
مقامهای امنيتی و قضايی جمهوری اسلامی ايران تاکنون به گزارشهای مربوط به بازداشتهای روز ۱۳ فروردين در تبريز و اروميه واکنش نشان ندادهاند.
انتقاد نماینده اهر در مجلس از برخورد با تجمعکنندگان روز ۱۳ فروردين
در این شرایط غلامحسين مسعودی ريحانی، نماينده اهر در مجلس شورای اسلامی، نیز پنجشنبه گذشته با گلايه از بیتوجهی مسئولان به بحران کمآبی درياچه اروميه گفت: در روز سيزدهم فرودين ماه و همزمان با روز طبيعت، جمعی از مردم آذربايجان، در اعتراض به بیتوجهی مسئولان به بحران اين درياچه و خطرات زيست محيطی اين رخداد برای اهالی منطقه، تجمع کردند که متأسفانه، شماری از معترضين دستگير شدند.
اين عضو فراکسیون اقلیت مجلس که با وبسايت تابناک گفتوگو کرده است، با اشاره به مراجعه خانوادههای بازداشتشدگان به وی افزود: در حالی که جمعی نسبت به آينده محيط زيست آنقدر حساسند که حاضرند به کمک مسئولان بشتابند، برخورد قهری با آنها چه معنی دارد.
آقای مسعودی ريحانی همچنين با انتقاد از برخورد سياسی با کسانی که مطالبات محيط زيستی دارند، گفت که درصدد است با رايزنی با مقامات مسئول، مقدمات آزادی بازداشتشدگان را فراهم کند.
پیشتر سازمان عفو بینالملل نیز به بازداشتهای روز ۱۳ فروردين در تبريز و اروميه اعتراض کرده بود.
Sunday, April 10, 2011
آدم ربایی ، ضرب و شتم روحانیون در تبریز
آدم ربایی ، ضرب و شتم روحانیون در تبریز
suldoz.blogfa: به گزار ش خبرنگار سلدوز در تبریز ، در ۲۹ بهمن ماه ۱۳۸۹ حوالی ساعت ۱۰ حجت الاسلام رسول برگی از خطبای بسیجی شهر تبریز هدف شلیک ۲ گلوله از سوی افراد ناشناخته قرار گرفت. که عده ای می گفتنئ کار وهابیون است. عده ای می گفتند کار مشارکتی هاست و اقوال مختلف تا اینکه برخی افراد صحبت از شخصی بودن قضیه سخن به میان آوردند.
دیشب نیز یک طلبه بسیجی بنام حجت الاسلام شهریر اسداللهی پس از خروج از دادگاه ویژه روحانیت بطور عجیبی آدم ربایی شده و سپس به منطقه مرند و جلفا منتقل میگردد و پس از ضرب و شتم فراوان و تزریق برخی آمپولها در جاده رها می شود که با همت برادران زحمت کش پلیس راه وی به بیمارستان منتقل و بستری می شود و باز ۲ قول مطرح می شود و آن اینکه برخی می گویند قضیه شخصی است و برخی می گویند کار شیطان پرستان است.
suldoz.blogfa: به گزار ش خبرنگار سلدوز در تبریز ، در ۲۹ بهمن ماه ۱۳۸۹ حوالی ساعت ۱۰ حجت الاسلام رسول برگی از خطبای بسیجی شهر تبریز هدف شلیک ۲ گلوله از سوی افراد ناشناخته قرار گرفت. که عده ای می گفتنئ کار وهابیون است. عده ای می گفتند کار مشارکتی هاست و اقوال مختلف تا اینکه برخی افراد صحبت از شخصی بودن قضیه سخن به میان آوردند.
دیشب نیز یک طلبه بسیجی بنام حجت الاسلام شهریر اسداللهی پس از خروج از دادگاه ویژه روحانیت بطور عجیبی آدم ربایی شده و سپس به منطقه مرند و جلفا منتقل میگردد و پس از ضرب و شتم فراوان و تزریق برخی آمپولها در جاده رها می شود که با همت برادران زحمت کش پلیس راه وی به بیمارستان منتقل و بستری می شود و باز ۲ قول مطرح می شود و آن اینکه برخی می گویند قضیه شخصی است و برخی می گویند کار شیطان پرستان است.
کاهش تولیدات شرکت های پتروشیمی برای تولید بنزین بیشتر
کاهش تولیدات شرکت های پتروشیمی برای تولید بنزین بیشتر
بورس نیور : صنعت خودرو به عنوان یکی از صنایع مهم کشور است که شرکت های فعال در این زمینه اکثر اوقات به عنوان لیدر بازار بورس به شمار می روند .
شرکت مهرکام پارس یکی از شرکت های حاضر در این صنعت است که در پیش بینی درآمد بودجه سال 90 خود سود هر سهم را با 77 درصد کاهش نسبت به دوره مشابه سال قبل ، رقم 7 ريال ارایه کرده است .
صارمی ، رییس بودجه "خمهر" در خصوص علت کاهش 77 درصدی EPS شرکت نسبت به دوره مشابه سال گذشته در گفتگو با خبرنگار بورس نیوز اظهار داشت : نظر به ثابت بودن قیمت های خودرو در کشور ما ، قیمت های محصولات ما نیز تثبیت شده است و افزایش قیمتی در نرخ محصولات نداریم . البته گاهی اوقات تب بازار باعث نوسان در قیمت بازار می شود ، اما این نوسانات در قیمت های کارخانه تأثیر گذار نبوده و گاهی باعث کاهش قیمت نیز می شود.
افزون بر این ، برخی شرکت های پتروشیمی که مواد اولیه مصرفی ما را تولید می کردند ، میزان تولیدات خود را تغییر داده و به تولید بنزین روی آورده اند . در نتیجه قیمت مواد اولیه و به دنبال آن قیمت تمام شده محصولات ما افزایش یافت و شرکت پیش بینی سود خود را با کاهش اعلام کرده است.
وی در پایان ، در خصوص تأثیرات اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بر سود آوری و هزینه های شرکت گفت : هدفمندی یارانه ها روی کل هزینه های شرکت اثر گذار نیست . اما به نظر می رسد پس از اجرای این طرح میزان هزینه های ناشی از مصرف برق و گاز دو تا سه برابر افزایش یافته و هزینه ها در کل مجموعه ، چهار الی پنج درصد افزایش یابد . اما اظهار نظر دقیق تا زمان مشخص شدن اثرات واقعی آن امکان پذیر نبوده و باید وضعیت را زیر نظر داشت تا بتوان میزان تأثیر آن را به صورت کامل تعیین کرد.
بورس نیور : صنعت خودرو به عنوان یکی از صنایع مهم کشور است که شرکت های فعال در این زمینه اکثر اوقات به عنوان لیدر بازار بورس به شمار می روند .
شرکت مهرکام پارس یکی از شرکت های حاضر در این صنعت است که در پیش بینی درآمد بودجه سال 90 خود سود هر سهم را با 77 درصد کاهش نسبت به دوره مشابه سال قبل ، رقم 7 ريال ارایه کرده است .
صارمی ، رییس بودجه "خمهر" در خصوص علت کاهش 77 درصدی EPS شرکت نسبت به دوره مشابه سال گذشته در گفتگو با خبرنگار بورس نیوز اظهار داشت : نظر به ثابت بودن قیمت های خودرو در کشور ما ، قیمت های محصولات ما نیز تثبیت شده است و افزایش قیمتی در نرخ محصولات نداریم . البته گاهی اوقات تب بازار باعث نوسان در قیمت بازار می شود ، اما این نوسانات در قیمت های کارخانه تأثیر گذار نبوده و گاهی باعث کاهش قیمت نیز می شود.
افزون بر این ، برخی شرکت های پتروشیمی که مواد اولیه مصرفی ما را تولید می کردند ، میزان تولیدات خود را تغییر داده و به تولید بنزین روی آورده اند . در نتیجه قیمت مواد اولیه و به دنبال آن قیمت تمام شده محصولات ما افزایش یافت و شرکت پیش بینی سود خود را با کاهش اعلام کرده است.
وی در پایان ، در خصوص تأثیرات اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بر سود آوری و هزینه های شرکت گفت : هدفمندی یارانه ها روی کل هزینه های شرکت اثر گذار نیست . اما به نظر می رسد پس از اجرای این طرح میزان هزینه های ناشی از مصرف برق و گاز دو تا سه برابر افزایش یافته و هزینه ها در کل مجموعه ، چهار الی پنج درصد افزایش یابد . اما اظهار نظر دقیق تا زمان مشخص شدن اثرات واقعی آن امکان پذیر نبوده و باید وضعیت را زیر نظر داشت تا بتوان میزان تأثیر آن را به صورت کامل تعیین کرد.
جنگ سرد" ایران و عربستان در لبنان
جنگ سرد" ایران و عربستان در لبنان
رادیو فرانسه : طی هفتۀ گذشته در لبنان، نبرد لفظی تندی میان جناح سیاسی تحت حمایت ایران و جناح نزدیک به عربستان سعودی درگرفت. از یک طرف سعد حریری حزبالله را عامل ایران میداند، و از طرف دیگر، حزبالله هم حریری را آلت دست عربستان سعودی معرفی میکند. بدین ترتیب، رقابتهای منطقهای و اختلافات ریاض و تهران، به تفرقۀ سیاسی در لبنان دامن زده است.
روزنامۀ لبنانی "الدیار" روز شنبۀ گذشته نوشت: "لبنانیها از جنگ سردی که میان ایران و عربستان سعودی درگرفته، سالم بیرون نخواهند آمد".
درگیری لفظی میان طرفداران ایران از یک سو و طرفداران سعودی از سوی دیگر، به موازات بحران سیاسی بحرین شدت گرفت. ریاض، تهران را متهم به دخالت در امور داخلی بحرین کرد و تهران نیز سرکوب مردم بحرین را به دست نیروهای سعودی محکوم نمود.
در لبنان، رقابت ایرانی-سعودی به درگیری میان طرفداران سعدحریری و حزبالله منجر شد. در حالی که حزبالله لبنان، سعدحریری را عامل عربستان سعودی میداند، طرفداران وی، حزبالله را دستنشاندۀ جمهوری اسلامی ایران معرفی میکنند.
پنجشنبۀ گذشته، سعدحریری با لحنی بسیار تند از دخالتهای ایران انتقاد کرد و گفت: "کشورهای عرب در حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی، از دخالتهای آشکار ایران رنج میبرند". وی افزود که هیچگاه نخواهد پذیرفت که لبنان "تحتالحمایۀ" ایران باشد.
به گفتۀ ناظران، این نخستین باری است که سعدحریری چنین صریح و تند از ایران انتقاد میکند. نزدیکان وی به حزبالله نیز حمله کردند و اعضاء این سازمان را "مزدوران ایران" توصیف کردند که هدفشان، ایجاد بیثباتی در لبنان است.
در مقابل، تهران که همین پنج ماه قبل میزبان سعدحریری بود، سخنان وی را ادعاهای بیاساسی دانست که فقط به "محور آمریکا-صهیونیسم" کمک میکند.
شنبۀ گذشته، شیخ حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، در سخنانی که به تفصیل توسط خبرگزاری فارس منتشر شده، "ادعاهای سعدحریری علیه ایران" را از اساس باطل دانست.
حسن نصرالله گفت: "من سخنگوی ایران نیستم اما افتخارم اینست که روابط دوستانه و نزدیکی با ایران دارم. همانطور که روابط خوبی با سوریه و برخی کشورهای دیگر دارم".
او افزود: "اما جریان حزبالله نمیتواند در مقابل هجمۀ تبلیغاتی و توهین به ایران به عنوان کشوری که در کنار لبنان ایستاده است و از لبنان در موارد متعددی حمایت کرده است، سکوت کند".
شیخ حسن نصرالله سپس به شخص سعدحریری حمله کرد و گفت: "ادعای حریری که میگوید ایران عامل بحران در لبنان است، تعجبآور میباشد. حریری به جای این که اسراییل را بحرانساز معرفی کند، تهران را بحرانساز معرفی کرده است. این حرف خندهداری است".
رهبر حزباله لبنان چندین بار از کمکهای ایران تقدیر کرد و گفت: "اگر حمایتهای ایران نبود، ممکن بود لبنان در جنگ ۳۳ روزه نتواند اسراییل را شکست دهد".
به گفتۀ یک استاد دانشگاه در بیروت، این درگیریهای لفظی به خوبی نشان میدهد که بحران سیاسی داخلی لبنان، مستقیماً به رقابتهای منطقهای پیوند خورده است.
بسیاری از کارشناسان منطقه با نگرانی حدس میزنند که بحران لبنان رو به تشدید داشته باشد. احتمال جنگ میان شیعه و سنی، کابوسی است که لبنانیها را رها نمیکند.
رادیو فرانسه : طی هفتۀ گذشته در لبنان، نبرد لفظی تندی میان جناح سیاسی تحت حمایت ایران و جناح نزدیک به عربستان سعودی درگرفت. از یک طرف سعد حریری حزبالله را عامل ایران میداند، و از طرف دیگر، حزبالله هم حریری را آلت دست عربستان سعودی معرفی میکند. بدین ترتیب، رقابتهای منطقهای و اختلافات ریاض و تهران، به تفرقۀ سیاسی در لبنان دامن زده است.
روزنامۀ لبنانی "الدیار" روز شنبۀ گذشته نوشت: "لبنانیها از جنگ سردی که میان ایران و عربستان سعودی درگرفته، سالم بیرون نخواهند آمد".
درگیری لفظی میان طرفداران ایران از یک سو و طرفداران سعودی از سوی دیگر، به موازات بحران سیاسی بحرین شدت گرفت. ریاض، تهران را متهم به دخالت در امور داخلی بحرین کرد و تهران نیز سرکوب مردم بحرین را به دست نیروهای سعودی محکوم نمود.
در لبنان، رقابت ایرانی-سعودی به درگیری میان طرفداران سعدحریری و حزبالله منجر شد. در حالی که حزبالله لبنان، سعدحریری را عامل عربستان سعودی میداند، طرفداران وی، حزبالله را دستنشاندۀ جمهوری اسلامی ایران معرفی میکنند.
پنجشنبۀ گذشته، سعدحریری با لحنی بسیار تند از دخالتهای ایران انتقاد کرد و گفت: "کشورهای عرب در حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی، از دخالتهای آشکار ایران رنج میبرند". وی افزود که هیچگاه نخواهد پذیرفت که لبنان "تحتالحمایۀ" ایران باشد.
به گفتۀ ناظران، این نخستین باری است که سعدحریری چنین صریح و تند از ایران انتقاد میکند. نزدیکان وی به حزبالله نیز حمله کردند و اعضاء این سازمان را "مزدوران ایران" توصیف کردند که هدفشان، ایجاد بیثباتی در لبنان است.
در مقابل، تهران که همین پنج ماه قبل میزبان سعدحریری بود، سخنان وی را ادعاهای بیاساسی دانست که فقط به "محور آمریکا-صهیونیسم" کمک میکند.
شنبۀ گذشته، شیخ حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، در سخنانی که به تفصیل توسط خبرگزاری فارس منتشر شده، "ادعاهای سعدحریری علیه ایران" را از اساس باطل دانست.
حسن نصرالله گفت: "من سخنگوی ایران نیستم اما افتخارم اینست که روابط دوستانه و نزدیکی با ایران دارم. همانطور که روابط خوبی با سوریه و برخی کشورهای دیگر دارم".
او افزود: "اما جریان حزبالله نمیتواند در مقابل هجمۀ تبلیغاتی و توهین به ایران به عنوان کشوری که در کنار لبنان ایستاده است و از لبنان در موارد متعددی حمایت کرده است، سکوت کند".
شیخ حسن نصرالله سپس به شخص سعدحریری حمله کرد و گفت: "ادعای حریری که میگوید ایران عامل بحران در لبنان است، تعجبآور میباشد. حریری به جای این که اسراییل را بحرانساز معرفی کند، تهران را بحرانساز معرفی کرده است. این حرف خندهداری است".
رهبر حزباله لبنان چندین بار از کمکهای ایران تقدیر کرد و گفت: "اگر حمایتهای ایران نبود، ممکن بود لبنان در جنگ ۳۳ روزه نتواند اسراییل را شکست دهد".
به گفتۀ یک استاد دانشگاه در بیروت، این درگیریهای لفظی به خوبی نشان میدهد که بحران سیاسی داخلی لبنان، مستقیماً به رقابتهای منطقهای پیوند خورده است.
بسیاری از کارشناسان منطقه با نگرانی حدس میزنند که بحران لبنان رو به تشدید داشته باشد. احتمال جنگ میان شیعه و سنی، کابوسی است که لبنانیها را رها نمیکند.
آمریکا: بغداد اجازه کمک انساندوستانه به اردوگاه اشرف را نمیدهد
آمریکا: بغداد اجازه کمک انساندوستانه به اردوگاه اشرف را نمیدهد
رادیو فردا : یک سخنگوی نیروهای نظامی آمریکا روز یکشنبه گفت که بغداد درخواست ارتش آمریکا برای رساندن کمکهای پزشکی به مجروحان حمله به اردوگاه اشرف را رد کردهاست.
به گزارش عفو بینالملل و خبرگزاریهای بینالمللی، نیروهای امنیتی عراق بامداد جمعه با نفربرهای خود وارد اردوگاه اشرف که محل سکونت حدود سه هزار تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق است شده و به سوی کسانی که در برابر آنها مقاومت میکردند شلیک کردهاند که بر اثر آن تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین کشته و زخمی شدهاند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، سرهنگ بَری جانسون، سخنگوی نیروهای آمریکایی مستقر در عراق گفت که ارتش آمریکا از دولت عراق خواستهاست تا اجازه دهد این ارتش به ساکنان اردوگاه اشرف، واقع در شمال بغداد، کمکهای انساندوستانه پزشکی ارسال کند اما دولت عراق این درخواست را رد کردهاست.
منابع امنیتی عراق تلفات حمله به این اردوگاه را «سه تن» اعلام کردهاند اما «شورای ملی مقاومت ایران» در اطلاعیهای شمار کشتهشدگان این حمله را ۳۳ تن و شمار زخمیها را بیش از ۳۰۰ تن اعلام کردهاست.
سازمان مجاهدین خلق روز شنبه در بیانیهای گفت: «با توجه به کمبودهای جدی که در اثر دو سال تحریم پزشکی اردوگاه اشرف پدید آمده، زخمیان هماینک در شرایط وخیمی بهسر میبرند و تعدادی از آنها پس حمله دیشب فوت کردهاند.»
به گفته عفو بینالملل، یک کمیته امنیتی عراقی مسئله ورود و خروج دارو و تجهیزات پزشکی به این اردوگاه و اجازه خروج مجروحان از آن را در کنترل خود دارد.
مَلکوم اسمارت، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بینالملل، روز شنبه با ابراز نگرانی از این حادثه در بیانیهای گفت: «مقامهای عراقی، چه بخواهند و چه نخواهند، مسئولیت آسایش و امنیت ساکنان اردوگاه اشرف را برعهده دارند و این امر در موارد لازم شامل فراهم آوردن شرایط دسترسی به درمان فوری و نیازهای پزشکی نیز میشود.»
با وجود ابراز نگرانی سازمان عفو بینالملل از وضعیت زخمیان این رویداد، علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران روز جمعه در یک نشست خبری از حمله تازه نیروهای امنیتی عراق به اردوگاه اشرف تقدیر کرد.
علیاکبر صالحی در ارتباط با این حمله خونین گفت که «این اقدام دولت عراق که از سوی ما قابل تقدیر است اقدامی در جهت عملیاتی کردن قانون اساسی و تصمیمات قضایی آنهاست».
از سوی دیگر نهاد حقوق بشری «گزارشگران بدون مرز» روز شنبه آنچه را «تحریم خبری» اردوگاه اشرف از سوی مقامهای عراقی نامید، محکوم کرد.
گزارشگران بدون مرز، به خبرگزاریها گفت که «مقامهای امنیتی عراق از دسترسی خبرنگاران به اردوگاه اشرف جلوگیری میکنند تا خشونتهایی را که علیه غیرنظامیان مرتکب شدهاند پنهان بماند.»
گزارشگران بدون مرز میافزاید: «هر کس که سعی کند از این درگیریها عکسی بگیرد خود به طور سیستماتیک و هدفمند مورد حمله واقع میشود.»
پس از حمله روز جمعه به اردوگاه اشرف، ایالات متحده اعلام کرد که «در بالاترین سطح دیپلماتیک» از مقامهای عراقی خواستهاست تا در این خصوص از خشونت بپرهیزند و خویشتنداری نشان دهند.
به دنبال درگیریهای روز جمعه اتحادیه اروپا از دولت عراق خواسته است، با اعزام بازرسان بینالمللی به این اردوگاه موافقت کند.
پیشتر نیز سازمان عفو بینالملل، از دولت عراق خواسته بود، درباره درگیریهای روز جمعه میان نیروهای عراقی و ساکنان اردوگاه اشرف، «بیدرنگ» تحقیقات مستقلی انجام دهد.
رادیو فردا : یک سخنگوی نیروهای نظامی آمریکا روز یکشنبه گفت که بغداد درخواست ارتش آمریکا برای رساندن کمکهای پزشکی به مجروحان حمله به اردوگاه اشرف را رد کردهاست.
به گزارش عفو بینالملل و خبرگزاریهای بینالمللی، نیروهای امنیتی عراق بامداد جمعه با نفربرهای خود وارد اردوگاه اشرف که محل سکونت حدود سه هزار تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق است شده و به سوی کسانی که در برابر آنها مقاومت میکردند شلیک کردهاند که بر اثر آن تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین کشته و زخمی شدهاند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، سرهنگ بَری جانسون، سخنگوی نیروهای آمریکایی مستقر در عراق گفت که ارتش آمریکا از دولت عراق خواستهاست تا اجازه دهد این ارتش به ساکنان اردوگاه اشرف، واقع در شمال بغداد، کمکهای انساندوستانه پزشکی ارسال کند اما دولت عراق این درخواست را رد کردهاست.
منابع امنیتی عراق تلفات حمله به این اردوگاه را «سه تن» اعلام کردهاند اما «شورای ملی مقاومت ایران» در اطلاعیهای شمار کشتهشدگان این حمله را ۳۳ تن و شمار زخمیها را بیش از ۳۰۰ تن اعلام کردهاست.
سازمان مجاهدین خلق روز شنبه در بیانیهای گفت: «با توجه به کمبودهای جدی که در اثر دو سال تحریم پزشکی اردوگاه اشرف پدید آمده، زخمیان هماینک در شرایط وخیمی بهسر میبرند و تعدادی از آنها پس حمله دیشب فوت کردهاند.»
به گفته عفو بینالملل، یک کمیته امنیتی عراقی مسئله ورود و خروج دارو و تجهیزات پزشکی به این اردوگاه و اجازه خروج مجروحان از آن را در کنترل خود دارد.
مَلکوم اسمارت، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بینالملل، روز شنبه با ابراز نگرانی از این حادثه در بیانیهای گفت: «مقامهای عراقی، چه بخواهند و چه نخواهند، مسئولیت آسایش و امنیت ساکنان اردوگاه اشرف را برعهده دارند و این امر در موارد لازم شامل فراهم آوردن شرایط دسترسی به درمان فوری و نیازهای پزشکی نیز میشود.»
با وجود ابراز نگرانی سازمان عفو بینالملل از وضعیت زخمیان این رویداد، علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران روز جمعه در یک نشست خبری از حمله تازه نیروهای امنیتی عراق به اردوگاه اشرف تقدیر کرد.
علیاکبر صالحی در ارتباط با این حمله خونین گفت که «این اقدام دولت عراق که از سوی ما قابل تقدیر است اقدامی در جهت عملیاتی کردن قانون اساسی و تصمیمات قضایی آنهاست».
از سوی دیگر نهاد حقوق بشری «گزارشگران بدون مرز» روز شنبه آنچه را «تحریم خبری» اردوگاه اشرف از سوی مقامهای عراقی نامید، محکوم کرد.
گزارشگران بدون مرز، به خبرگزاریها گفت که «مقامهای امنیتی عراق از دسترسی خبرنگاران به اردوگاه اشرف جلوگیری میکنند تا خشونتهایی را که علیه غیرنظامیان مرتکب شدهاند پنهان بماند.»
گزارشگران بدون مرز میافزاید: «هر کس که سعی کند از این درگیریها عکسی بگیرد خود به طور سیستماتیک و هدفمند مورد حمله واقع میشود.»
پس از حمله روز جمعه به اردوگاه اشرف، ایالات متحده اعلام کرد که «در بالاترین سطح دیپلماتیک» از مقامهای عراقی خواستهاست تا در این خصوص از خشونت بپرهیزند و خویشتنداری نشان دهند.
به دنبال درگیریهای روز جمعه اتحادیه اروپا از دولت عراق خواسته است، با اعزام بازرسان بینالمللی به این اردوگاه موافقت کند.
پیشتر نیز سازمان عفو بینالملل، از دولت عراق خواسته بود، درباره درگیریهای روز جمعه میان نیروهای عراقی و ساکنان اردوگاه اشرف، «بیدرنگ» تحقیقات مستقلی انجام دهد.
محکومیت قطعی لاله حسنپور به ۵ سال حبس/ احضار وی جهت اجرای حکم
محکومیت قطعی لاله حسنپور به ۵ سال حبس/ احضار وی جهت اجرای حکم
لاله حسنپور، فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس از سوی شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تهران، به پنج سال حبس قطعی محکوم شد و متعاقب آن جهت اجرای حکم احضار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم یک سال حبس تعزیری و چهار سال حبس تعلیقی لاله حسنپور که توسط قاضی پیرعباسی صادر شده بود، از سوی دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفته است.
اتهامات این فعال حقوق بشر پیشتر "عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر و فعالیت در خبرگزاری هرانا"، "اجتماع و تبانی"، "فعالیت تبلیغی علیه نظام"، "توهین به مقدسات" و "توهین به ریاست جمهوری" عنوان شده بود.
این در حالیست که متعاقب تایید حکم، این پرونده به اجرای احکام فرستاده شد و نامبرده نیز جهت اجرای حکم به دادسرای مستقر در زندان اوین احضار شده است.
لازم به یادآوری ست که لاله حسنپور، روز سه شنبه بیست و پنجم اسفندماه در یورش گسترده اطلاعات سپاه پاسداران به فعالان حقوق بشر و مسئولین سابق و همکاران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و در منزل پدریاش در تهران بازداشت شد. وی مدت ۷۰ روز را در سلولهای انفرادی بند ۲- الف زندان اوین محبوس بود و سپس با تبدیل قرار موقت بازداشت به وثیقه موقتا آزاد شد.
این فعال حقوق بشر و زنان در طول مدت بازداشت به شدت تحت فشار بازجویان جهت تن دادن به اعترافات تلویزیونی اجباری قرار داشته است.
لاله حسنپور، فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس از سوی شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تهران، به پنج سال حبس قطعی محکوم شد و متعاقب آن جهت اجرای حکم احضار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم یک سال حبس تعزیری و چهار سال حبس تعلیقی لاله حسنپور که توسط قاضی پیرعباسی صادر شده بود، از سوی دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفته است.
اتهامات این فعال حقوق بشر پیشتر "عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر و فعالیت در خبرگزاری هرانا"، "اجتماع و تبانی"، "فعالیت تبلیغی علیه نظام"، "توهین به مقدسات" و "توهین به ریاست جمهوری" عنوان شده بود.
این در حالیست که متعاقب تایید حکم، این پرونده به اجرای احکام فرستاده شد و نامبرده نیز جهت اجرای حکم به دادسرای مستقر در زندان اوین احضار شده است.
لازم به یادآوری ست که لاله حسنپور، روز سه شنبه بیست و پنجم اسفندماه در یورش گسترده اطلاعات سپاه پاسداران به فعالان حقوق بشر و مسئولین سابق و همکاران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و در منزل پدریاش در تهران بازداشت شد. وی مدت ۷۰ روز را در سلولهای انفرادی بند ۲- الف زندان اوین محبوس بود و سپس با تبدیل قرار موقت بازداشت به وثیقه موقتا آزاد شد.
این فعال حقوق بشر و زنان در طول مدت بازداشت به شدت تحت فشار بازجویان جهت تن دادن به اعترافات تلویزیونی اجباری قرار داشته است.
برنامه اعزام 600 نفر به بحرین و لیبی
برنامه اعزام 600 نفر به بحرین و لیبی
خبرگزاری مهر: مسئول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در نشست خبری از برگزاری تجمعی بزرگ در دانشگاه تهران خبرداد و گفت: یکشنبه 28 فروردین از مسجد دانشگاه تا مقابل درب دانشگاه تهران تجمعی بزرگ در محکومیت حملات به بحرین و لیبی و سایر کشورهای منطقه برگزار میشود.
مسئول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به برنامههای دیگر این ستاد اشاره کرد و ادامه داد: هر یک از دانشگاههای علوم پزشکی مسئولیت دارند تا برنامههای ویژه مربوط به هر یک از کشورهای منطقه را پیگیری کنند که در همین راستا دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی کشور بحرین دانشگاه شاهد کشور مصر، دانشگاه تهران کشور یمن و دانشگاه علوم توانبخشی و بهزیستی نیز برنامههای مربوط به کشور لیبی را تحت نظر دارند و آن را دنبال میکنند.
بندانی ادامه داد: ما نهضتها و بیداری منطقه را یک بیداری اسلامی میدانیم و تحلیل برخی مبنی بر اینکه این حوادث و اتفاقات توسط امریکا صورت گرفته را قبول نداریم و این تحلیل از ذهن ناآگاه برخی منشاء میگیرد.
وی ادامه داد: همچنین در حال رایزنی با دستگاههای مختلف برای اعزام 600 نفر از دانشجویان علوم پزشکی به کشور بحرین و لیبی هستیم و در صورت عدم اعزام در فرودگاه امام خمینی تحصن میکنیم.
خبرگزاری مهر: مسئول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در نشست خبری از برگزاری تجمعی بزرگ در دانشگاه تهران خبرداد و گفت: یکشنبه 28 فروردین از مسجد دانشگاه تا مقابل درب دانشگاه تهران تجمعی بزرگ در محکومیت حملات به بحرین و لیبی و سایر کشورهای منطقه برگزار میشود.
مسئول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به برنامههای دیگر این ستاد اشاره کرد و ادامه داد: هر یک از دانشگاههای علوم پزشکی مسئولیت دارند تا برنامههای ویژه مربوط به هر یک از کشورهای منطقه را پیگیری کنند که در همین راستا دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی کشور بحرین دانشگاه شاهد کشور مصر، دانشگاه تهران کشور یمن و دانشگاه علوم توانبخشی و بهزیستی نیز برنامههای مربوط به کشور لیبی را تحت نظر دارند و آن را دنبال میکنند.
بندانی ادامه داد: ما نهضتها و بیداری منطقه را یک بیداری اسلامی میدانیم و تحلیل برخی مبنی بر اینکه این حوادث و اتفاقات توسط امریکا صورت گرفته را قبول نداریم و این تحلیل از ذهن ناآگاه برخی منشاء میگیرد.
وی ادامه داد: همچنین در حال رایزنی با دستگاههای مختلف برای اعزام 600 نفر از دانشجویان علوم پزشکی به کشور بحرین و لیبی هستیم و در صورت عدم اعزام در فرودگاه امام خمینی تحصن میکنیم.
انگیزه سفر لاریجانی به قم و سخنرانی او
انگیزه سفر لاریجانی به قم و سخنرانی او
مرگ خوب است، اما
برای همسایه، نه برای ج. اسلامی
علی لاریجانی، رئیس مجلس روز پنجشنبه راهی قم شد و با برخی از مراجع این شهر دیدار کرد. با آنکه خبرگزاری های داخلی انگیزه این سفر را تشکر لاریجانی از مراجع بخاطر حمایت از اعتراضات مردم این کشور اعلام کرده اند، اما نه تنها اخبار غیر رسمی، بلکه اصلاحاتی که این خبرگزاری ها در باره حوادث بحرین به کار برده اند نیز دلیل سفر لاریجانی را انگیزه دیگری نشان میدهد. برای مثال، دیگر از قیام شیعیان سخنی در میان نیست، بلکه سخن از اعتراضات بحرین است!
لاریجانی در این سفر و مذاکرات، درخواست یاری شیعیان بحرین از جمهوری اسلامی را توطئه ای برای کشاندن پای ایران به تقابل های نظامی در منطقه ارزیابی کرده است.
خبرگزاری های داخلی بخشی از سخنرانی لاریجانی در قم را منتشر کرده اند که همخوانی دارد با اطلاعاتی که دربالا به آن اشاره شد. از جمله این بخش:
آقای لاریجانی گفت: "ایران از قیام های مردم مصر، تونس و یمن حمایت کرد در حالیکه اکثریت مسلمانان این کشورها اهل تسنن هستند، بنابراین، موضع ایران بحث فرقه ای نیست بلکه از منظر انسانی به مسائل نگاه می کند. کسی که در حاکمیت است نباید علیه ملت خود سلاح به کار برد و از این رو، جمهوری اسلامی از مردم بحرین، تونس، لیبی، یمن و مصر دفاع می کند."
لاریجانی حوادث بحرین که تاکنون مستقل از رویدادهای منطقه در جمهوری اسلامی مطرح می شد را با تحولات لیبی و مصر و یمن و تونس گره زد و به حالت جنبه عمومی داد و البته در باره سرکوب مردم رطب خورده منع رطب کرد و گفت "مرگ خوب است، اما برای همسایه!"
سرکوب مردم بد است، اما در ایران مجاز است!
مرگ خوب است، اما
برای همسایه، نه برای ج. اسلامی
علی لاریجانی، رئیس مجلس روز پنجشنبه راهی قم شد و با برخی از مراجع این شهر دیدار کرد. با آنکه خبرگزاری های داخلی انگیزه این سفر را تشکر لاریجانی از مراجع بخاطر حمایت از اعتراضات مردم این کشور اعلام کرده اند، اما نه تنها اخبار غیر رسمی، بلکه اصلاحاتی که این خبرگزاری ها در باره حوادث بحرین به کار برده اند نیز دلیل سفر لاریجانی را انگیزه دیگری نشان میدهد. برای مثال، دیگر از قیام شیعیان سخنی در میان نیست، بلکه سخن از اعتراضات بحرین است!
لاریجانی در این سفر و مذاکرات، درخواست یاری شیعیان بحرین از جمهوری اسلامی را توطئه ای برای کشاندن پای ایران به تقابل های نظامی در منطقه ارزیابی کرده است.
خبرگزاری های داخلی بخشی از سخنرانی لاریجانی در قم را منتشر کرده اند که همخوانی دارد با اطلاعاتی که دربالا به آن اشاره شد. از جمله این بخش:
آقای لاریجانی گفت: "ایران از قیام های مردم مصر، تونس و یمن حمایت کرد در حالیکه اکثریت مسلمانان این کشورها اهل تسنن هستند، بنابراین، موضع ایران بحث فرقه ای نیست بلکه از منظر انسانی به مسائل نگاه می کند. کسی که در حاکمیت است نباید علیه ملت خود سلاح به کار برد و از این رو، جمهوری اسلامی از مردم بحرین، تونس، لیبی، یمن و مصر دفاع می کند."
لاریجانی حوادث بحرین که تاکنون مستقل از رویدادهای منطقه در جمهوری اسلامی مطرح می شد را با تحولات لیبی و مصر و یمن و تونس گره زد و به حالت جنبه عمومی داد و البته در باره سرکوب مردم رطب خورده منع رطب کرد و گفت "مرگ خوب است، اما برای همسایه!"
سرکوب مردم بد است، اما در ایران مجاز است!
اژه ای: شعله سعدی برای اجرای حکم دستگیر شده است
اژه ای: شعله سعدی برای اجرای حکم دستگیر شده است
دادستان کل کشور علت بازداشت قاسم شعله سعدی را به علت صدور حکم محکومیت قطعی قبلی وی اعلام کرد.
غلامحسین محسنی اژ ه ای در گفتگو با خبرنگار مهر در زنجان با تائید خبر دستگیری قاسم شعله سعدی افزود: آقای شعله سعدی محکومیت قبلی داشت و با توجه به صدور قرار بازداشت و عدم مراجعه وی حکم صادره اجرا شده است.
وی ادامه داد: اجرای حکم بازداشت شعله سعدی به دلایل عدم حاضر شدن بوده است.
اژه ای همچنین در خصوص مصوبه هیئت دولت در خصوص واگذاری خانه های سازمانی مورد استفاده خانواده شهدا، جانبازان و ایثارگران مشمول قانون نیز گفت: مصوباتی که دولت می گذارند اگر در چارچوب قانون یا خلاف قانون نباشد لازم الاجراست اگر خلاف قانون باشد مجلس و دیوان عدالت ادارای می توانند درخواست ابطال یا اصلاح آن را مطرح کنند.
دادستان کل کشور علت بازداشت قاسم شعله سعدی را به علت صدور حکم محکومیت قطعی قبلی وی اعلام کرد.
غلامحسین محسنی اژ ه ای در گفتگو با خبرنگار مهر در زنجان با تائید خبر دستگیری قاسم شعله سعدی افزود: آقای شعله سعدی محکومیت قبلی داشت و با توجه به صدور قرار بازداشت و عدم مراجعه وی حکم صادره اجرا شده است.
وی ادامه داد: اجرای حکم بازداشت شعله سعدی به دلایل عدم حاضر شدن بوده است.
اژه ای همچنین در خصوص مصوبه هیئت دولت در خصوص واگذاری خانه های سازمانی مورد استفاده خانواده شهدا، جانبازان و ایثارگران مشمول قانون نیز گفت: مصوباتی که دولت می گذارند اگر در چارچوب قانون یا خلاف قانون نباشد لازم الاجراست اگر خلاف قانون باشد مجلس و دیوان عدالت ادارای می توانند درخواست ابطال یا اصلاح آن را مطرح کنند.
کانادا: دولت عراق مسئول محافظت و رعایت حقوق ساکنان اردوگاه اشرف است
کانادا: دولت عراق مسئول محافظت و رعایت حقوق ساکنان اردوگاه اشرف است
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: در واکنش به خشونت های صورت گرفته در اردوگاه اشرف، محل استقرار هزاران تن از اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران، کانادا خواستار بررسی و تحقیق سازمان ملل متحد در این زمینه گردید.
جیسون کنی، وزیر مهاجرت و شهروندی کانادا در این باره گفت: ما به دنبال بررسی این مسأله هستیم و از پیش آمدن این رویداد و خشونت علیه ساکنان این کمپ ابراز نگرانی شدید میکنیم.
همچنین «باب ری» منتقد امور خارجی حزب فدرال لیبرال روز جمعه خواستار تحقیقات سازمان ملل در این زمینه شد. آقای «ری» با مسئول خواندن دولت عراق در قبال حفظ حقوق قانونی ساکنان این اردوگاه گفت: «این مسأله طولانی مدت است، آنها مدت طولانی است که در آنجا زندگی میکنند و دولت عراق مسئول محافظت و رعایت حقوق آنهاست.»
روز پنجشنبه هفته گذشته، نوزدهم فروردین ماه نیروهای ارتش عراق با حمله به اردوگاه اشرف که محل استقرار اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران میباشد، اقدام به شلیک و قتل تعدادی از ساکنان این اردوگاه کردند. اگرچه منابع امنیتی عراق تعداد کشته شدگان درگیریهای روز پنج شنبه را سه تن اعلام کردهاند، اما اعضای خانوادههای مقیم اردوگاه اشرف که در نزدیکی مرز ایران قرار دارد میگویند در پی حمله نظامیان عراقی به این اردوگاه ۳۱ نفر کشته و ۳۰۰ نفر به شدت مجروح شدهاند.
سارا حسنی خانم ۲۰ ساله ایرانی-کانادایی در گفتگو با روزنامه کانادایی «تورونتو سان» میگوید: «من نمیدانم برادرم که یک شهروند کانادایی هست کشته شده و یا زنده است، من هیچگونه دسترسی و ارتباطی با او ندارم، اما نمیتوان این افراد را رها کرد، آنها احتیاج به کمکهای پزشکی و حمایت دارند.»
در همین حال دیوید کلگر نماینده سابق پارلمان کانادا نیز خواستار بازگشت نیروهای نظامی ایالات متحده به منطقه اشرف گردید.
دیوید کلگر گفت: «آنها (ساکنان اردوگاه اشرف) نباید مجبور به جنگ باشند. آنها فقط آنجا باشند. اگر آنها در کمپ اشرف باشند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.»
به عقیده آقای کلگر علت بروز درگیریهای روز پنجشنبه عدم حضور نیروهای سازمان ملل و ارتش امریکا، و سپردن مسئولیت حفاظت از ساکنان این اردوگاه به ارتش عراق میباشد.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: در واکنش به خشونت های صورت گرفته در اردوگاه اشرف، محل استقرار هزاران تن از اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران، کانادا خواستار بررسی و تحقیق سازمان ملل متحد در این زمینه گردید.
جیسون کنی، وزیر مهاجرت و شهروندی کانادا در این باره گفت: ما به دنبال بررسی این مسأله هستیم و از پیش آمدن این رویداد و خشونت علیه ساکنان این کمپ ابراز نگرانی شدید میکنیم.
همچنین «باب ری» منتقد امور خارجی حزب فدرال لیبرال روز جمعه خواستار تحقیقات سازمان ملل در این زمینه شد. آقای «ری» با مسئول خواندن دولت عراق در قبال حفظ حقوق قانونی ساکنان این اردوگاه گفت: «این مسأله طولانی مدت است، آنها مدت طولانی است که در آنجا زندگی میکنند و دولت عراق مسئول محافظت و رعایت حقوق آنهاست.»
روز پنجشنبه هفته گذشته، نوزدهم فروردین ماه نیروهای ارتش عراق با حمله به اردوگاه اشرف که محل استقرار اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران میباشد، اقدام به شلیک و قتل تعدادی از ساکنان این اردوگاه کردند. اگرچه منابع امنیتی عراق تعداد کشته شدگان درگیریهای روز پنج شنبه را سه تن اعلام کردهاند، اما اعضای خانوادههای مقیم اردوگاه اشرف که در نزدیکی مرز ایران قرار دارد میگویند در پی حمله نظامیان عراقی به این اردوگاه ۳۱ نفر کشته و ۳۰۰ نفر به شدت مجروح شدهاند.
سارا حسنی خانم ۲۰ ساله ایرانی-کانادایی در گفتگو با روزنامه کانادایی «تورونتو سان» میگوید: «من نمیدانم برادرم که یک شهروند کانادایی هست کشته شده و یا زنده است، من هیچگونه دسترسی و ارتباطی با او ندارم، اما نمیتوان این افراد را رها کرد، آنها احتیاج به کمکهای پزشکی و حمایت دارند.»
در همین حال دیوید کلگر نماینده سابق پارلمان کانادا نیز خواستار بازگشت نیروهای نظامی ایالات متحده به منطقه اشرف گردید.
دیوید کلگر گفت: «آنها (ساکنان اردوگاه اشرف) نباید مجبور به جنگ باشند. آنها فقط آنجا باشند. اگر آنها در کمپ اشرف باشند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.»
به عقیده آقای کلگر علت بروز درگیریهای روز پنجشنبه عدم حضور نیروهای سازمان ملل و ارتش امریکا، و سپردن مسئولیت حفاظت از ساکنان این اردوگاه به ارتش عراق میباشد.
در محافل سیاسی گفته می شود
در محافل سیاسی گفته می شود
با کشف " شبکه سبز سکولار"
رحیم مشائی در آستانه بازداشت
احمدی نژاد، در یک مانور دولتی، رحیم مشائی را از پست معاون اجرائی خود برداشت و بقائی را جانشین او کرد. دو چهره ای که شاید از نظر نوع لباس و آرایش ریش و موی سر با هم متفاوت باشند، اما اندیشه و شخصیت هر دو تقریبا یکی است. هر دو در یک شبکه برای حفظ قوه مجریه در دست باندی که احمدی نژاد از آن برخاسته و برای متلاشی کردن جنبش سبز و جلب و جذب بخشی از آراء این جنبش درانتخابات مجلس آینده و ریاست جمهوری دوره یازدهم تلاش می کنند.
اما، آن دلیلی که موجب شد تا احمدی نژاد شتابزده، رحیم مشائی را، پیش از آن که حکم بازداشت امنیتی او صادر شود، بی آن که از اختیارات گسترده او کم شود به پشت صحنه ببرد، چه بود؟
در محافل سیاسی تهران گفته می شود، رحیم مشائی، با صرف هزینه ای سنگین از بودجه دولتی، در ماه های اخیر موفق به شکل بخشی شبکه ای در خارج از کشور شده بود که با نام "سبز سکولار" فعالیت می کند و شماری از کارگزاران سیاسی، امنیتی و مطبوعاتی دوران شاه در آن جمع شده اند. مشائی از این طریق گام هائی برای ارتباط گرفتن با سلطنت خواهان برداشته بود، که نوار برخی مکالمات و مذاکراتش را بعنوان اسناد محرمانه در اختیار شخص علی خامنه ای گذاشته اند. این که احمدی نژاد خود نیز در جریان این ارتباط ها بوده یا نه؟ همچنان در کانون تحقیق امنیتی است که وی وحشت زده از نتیجه آن، بر خلاف همه موارد گذشته که پایداری می کرد، این بار تن به برکناری مشائی و به عقب کشیدن او از جلوی صحنه داد.
گفته می شود، بعنوان گام عملی برای جلب اعتماد سلطنت خواهان، مشائی با یکی از معاونان ساواک نیز درتماس قرار گرفته و حتی مقدمات بازگشت او به ایران را فراهم کرده بود. در باره شبکه "سکولار سبز" که ستیز با میرحسین موسوی و حذف روحانیت و بویژه نام و آثار آیت الله خمینی کار پایه آنست، گفته می شود که تاکنون نزدیک به یکصد تن از سلطنت خواهان و کارگزاران دوران شاه و فرزندان برخی از آنها که در دانشگاه های امریکا و انگلستان تحصیلات عالیه کرده اند، با این شبکه همکاری می کنند و قرار بوده و یا همچنان قرار هست که بزودی یک منشور نیز منتشر کنند که در آن جنبه مذهبی جنبش سبز حذف و سمبل آن کوروش است! این جمع و این گروه قرار بوده و یا همچنان قرار هست که بعنوان یک آلترناتیو سبز اعلام موجودیت کنند و از حمایت رحیم مشائی برخودار باقی بمانند.
بموجب آنچه که در محافل سیاسی ایران گفته می شود، اکنون نه فقط بررسی اسنادی که از رحیم مشائی و ارتباط هایش با محافل خارج از کشور در این ارتباط بدست آمده در دست بررسی است، بلکه خامنه ای بی آنکه مستقیما از احمدی نژاد نام ببرد، از یک تیم امنیتی که مامور بررسی این اسناد شده خواسته تا بدون هیچ ملاحظه ای در هیات دولت، از هر مقامی که لازم است تحقیق و بازجوئی شود. بنابراین، می توان در روزهای آینده و در صورت بازداشت رحیم مشائی و فاش شدن برخی ارتباط هایش، منتظر بازداشت برخی مقامات امنیتی و دولتی در جمهوری اسلامی بود، که می تواند احمدی نژاد را نیز شامل شود!
با کشف " شبکه سبز سکولار"
رحیم مشائی در آستانه بازداشت
احمدی نژاد، در یک مانور دولتی، رحیم مشائی را از پست معاون اجرائی خود برداشت و بقائی را جانشین او کرد. دو چهره ای که شاید از نظر نوع لباس و آرایش ریش و موی سر با هم متفاوت باشند، اما اندیشه و شخصیت هر دو تقریبا یکی است. هر دو در یک شبکه برای حفظ قوه مجریه در دست باندی که احمدی نژاد از آن برخاسته و برای متلاشی کردن جنبش سبز و جلب و جذب بخشی از آراء این جنبش درانتخابات مجلس آینده و ریاست جمهوری دوره یازدهم تلاش می کنند.
اما، آن دلیلی که موجب شد تا احمدی نژاد شتابزده، رحیم مشائی را، پیش از آن که حکم بازداشت امنیتی او صادر شود، بی آن که از اختیارات گسترده او کم شود به پشت صحنه ببرد، چه بود؟
در محافل سیاسی تهران گفته می شود، رحیم مشائی، با صرف هزینه ای سنگین از بودجه دولتی، در ماه های اخیر موفق به شکل بخشی شبکه ای در خارج از کشور شده بود که با نام "سبز سکولار" فعالیت می کند و شماری از کارگزاران سیاسی، امنیتی و مطبوعاتی دوران شاه در آن جمع شده اند. مشائی از این طریق گام هائی برای ارتباط گرفتن با سلطنت خواهان برداشته بود، که نوار برخی مکالمات و مذاکراتش را بعنوان اسناد محرمانه در اختیار شخص علی خامنه ای گذاشته اند. این که احمدی نژاد خود نیز در جریان این ارتباط ها بوده یا نه؟ همچنان در کانون تحقیق امنیتی است که وی وحشت زده از نتیجه آن، بر خلاف همه موارد گذشته که پایداری می کرد، این بار تن به برکناری مشائی و به عقب کشیدن او از جلوی صحنه داد.
گفته می شود، بعنوان گام عملی برای جلب اعتماد سلطنت خواهان، مشائی با یکی از معاونان ساواک نیز درتماس قرار گرفته و حتی مقدمات بازگشت او به ایران را فراهم کرده بود. در باره شبکه "سکولار سبز" که ستیز با میرحسین موسوی و حذف روحانیت و بویژه نام و آثار آیت الله خمینی کار پایه آنست، گفته می شود که تاکنون نزدیک به یکصد تن از سلطنت خواهان و کارگزاران دوران شاه و فرزندان برخی از آنها که در دانشگاه های امریکا و انگلستان تحصیلات عالیه کرده اند، با این شبکه همکاری می کنند و قرار بوده و یا همچنان قرار هست که بزودی یک منشور نیز منتشر کنند که در آن جنبه مذهبی جنبش سبز حذف و سمبل آن کوروش است! این جمع و این گروه قرار بوده و یا همچنان قرار هست که بعنوان یک آلترناتیو سبز اعلام موجودیت کنند و از حمایت رحیم مشائی برخودار باقی بمانند.
بموجب آنچه که در محافل سیاسی ایران گفته می شود، اکنون نه فقط بررسی اسنادی که از رحیم مشائی و ارتباط هایش با محافل خارج از کشور در این ارتباط بدست آمده در دست بررسی است، بلکه خامنه ای بی آنکه مستقیما از احمدی نژاد نام ببرد، از یک تیم امنیتی که مامور بررسی این اسناد شده خواسته تا بدون هیچ ملاحظه ای در هیات دولت، از هر مقامی که لازم است تحقیق و بازجوئی شود. بنابراین، می توان در روزهای آینده و در صورت بازداشت رحیم مشائی و فاش شدن برخی ارتباط هایش، منتظر بازداشت برخی مقامات امنیتی و دولتی در جمهوری اسلامی بود، که می تواند احمدی نژاد را نیز شامل شود!
یک کارخانه هسته ای مخفی دیگر
یک گروه مخالف ایران که سابقه افشاي سایت هاي اتمي مخفي ایران را نیز دارد، اطلاعات بیشتري را منتشر کرد؛ این بار اعلام کرد که حکومت ایران قطعات مورد نیاز براي سانتریفوي هاي مورد استفاده در غني سازي اورانیوم را تولید مي کند. این حادثه همزمان با حمله ارتش عراق به محل پایگاه نظامی این گروه در هشتاد کیلیومتری خاک عراق، اتفاق افتاد.
دو نفر از اعضاي شوراي مقاومت، بازوی سیاسی سازمان مجاهدین خلق ایران در واشنگتن با ارائه دادن تصاویر هوایي از دو سایت در شمال تهران، اعلام کردند که در این مکان ها بیش از 100 هزار سانتریفوژ توسط وزارت دفاع ایران تولید مي شود.
علیرضا جعفرزاده، یکي از سخنگویان این گروه ن که به دلیل افشاي سایت نطنز در سال 2002 شهرت دارد، گفت: "تعداد سانتریفوژ ها بسیار بیشتر از تعدادي است که ایران تا کنون به بازرسان سازمان ملل اعلام کرده است."
سال هاست آژانس بین المللي انرژي اتمي متوجه شده است که تعداد سانتریفوژ هاي ایران رو به افزایش است اما تلاش براي یافتن محل و نحوه تولید آنها بي نتیجه بوده است.
ایران اصرار دارد که به هیچوجه مجبور به افشاي این اطلاعات نیست و تاکید دارد که برنامه هاي اتمي اش صلح آمیز است.
آقاي جعفرزاده و سونا صمصامي، یک زن فعال ایراني اعلام کردند که کارخانه ای در مجتمع صنعتي "تابا" در بیرون از شهر کرج و سایتي به نام شفیع زاده در بیرون از شهر قزوین قرار دارند. جعفرزاده گفت که این دو سایت توسط وزارت دفاع ایران مدیریت مي شوند و این همان خط قرمزي است که مي تواند براي آژانس بین المللی انرژی اتمی با ارزش باشد که تلاش مي کند تا فاش کند که برنامه هاي اتمي ایران با اهداف نظامي است یا جنان که جمهوری اسلامی ادعا دارد برای اهداف صلح امیز فعالیت می کند.
به گفته این دو مخالف حکومت ایران، در گذشته هم سازمان مجاهدین خلق اطلاعاتی درباره برنامه های مخفی هسته ای جمهوری اسلامی افشا کرد که به صدور قطعنامه هائی علیه تهران انجامید و از طرفی موجب شد تا اعضای این سازمان کوشش کنند تا مجاهدین خلق را از فهرست سازمان های تروریستي آمریکا و اروپا خارج کند.
تلاش های سازمان مجاهدین خلق در دوران بوش و تا کنون در دوران ریاست جمهوری اوباما موفق به خارج کردنش نام خود از فهرست سازمان های تروریستی نشده است.
ریموند تانتر، یک مقام سابق امنیتي کاخ سفید در دوران ریگان که از حامیان قدیمي مجاهدین خلق است، مي گوید که سرویس هاي اطلاعاتي آمریکا آنچه را که به بهار اعراب معروف شده از دست داده اند زیرا بیش از حد بر روي گروه هاي رسمي متمرکز شده بودند تا گروه هاي بدون مجوز. او مي گوید که همین اتفاق در مورد ایران هم دارد مي افتد، مقامات اطلاعاتي آمریکا نسبت به گروه هایي که بهترین اطلاعات داخلي را بخصوص در مورد برنامه هاي اتمي ایران در اختیار دارند بي اعتنا هستند.
آقاي تانتر معتقد است که در حالی که مجامع بین الملل همه توجه شان را به قسمت هاي دیگر خاورمیانه معطوف کرده اند، دولت ایران تلاش مي کند به اهداف سیاسي و امنیتي خود برسد. حکومت ایران در پي دستیابي به جنگنده هاي ضد رادار و ادامه غني سازي اورانیوم است.
جعفرزاده و خانم صمصامي در افشاگری تازه خود جزئیاتي در مورد این که کدام قطعه سانتریفوژ در کجا ساخته مي شود، ارائه کردند. این اطلاعات شامل اسامي مقامات نظامي ایران و کساني که مدیریت سایت تابا و شفیع زاده را به عهده دارند مي شوند که برخي از این افراد نامشان قبلا در فهرست شوراي امنیت ملي آمریکا قرار داشته اند.
آنها مي گویند اطلاعاتي که در جریان یک کنفرانس مطبوعاتي فاش شد، قبلا در اختیار مقامات آمریکایي گذاشته شده بود.
جعفرزاده جزئیات چگونگي عملکرد این دو سایت را تشریح کرد. او گفت که دست کارمنداني که بین این دو سایت در تردد هستند و اطلاعاتي را با خود حمل مي کنند، به کیف هاي شان بسته شده است تا کیف ها از آنان جدا نشود. همه تماس هاي تلفني این دو سایت شنود مي شود و آوردن هر نوع وسیله الکترونیکي و کامپیوتر هاي شخصي ممنوع است؛ انتقال هر نوع اطلاعاتي بشدت مشکل است.
ممکن است تصادفي باشد اما وزارت امور خارجه آمریکا قرار است در همین هفته در مورد خارج کردن مجاهدین خلق از فهرست گروه هاي تروریستي تصمیم بگیرد. نام این سازمان در دوران کلینتون زمانی در این فهرست قرار گرفت که دولت وقت ایران اطلاعاتي در مورد ترور مستشاران ارتشی آمریکا در ایران در اختیار واشنگتن گذاشت که توسط مجاهدین خلق صورت گرفته است.
اما تانتر معتقد است که سازمان مجاهدین خلق از یک دهه پیش که در هیچ عملیات نظامي شرکت نداشته است.
کریستین ساینس مانیتور، 7 آوریل
دو نفر از اعضاي شوراي مقاومت، بازوی سیاسی سازمان مجاهدین خلق ایران در واشنگتن با ارائه دادن تصاویر هوایي از دو سایت در شمال تهران، اعلام کردند که در این مکان ها بیش از 100 هزار سانتریفوژ توسط وزارت دفاع ایران تولید مي شود.
علیرضا جعفرزاده، یکي از سخنگویان این گروه ن که به دلیل افشاي سایت نطنز در سال 2002 شهرت دارد، گفت: "تعداد سانتریفوژ ها بسیار بیشتر از تعدادي است که ایران تا کنون به بازرسان سازمان ملل اعلام کرده است."
سال هاست آژانس بین المللي انرژي اتمي متوجه شده است که تعداد سانتریفوژ هاي ایران رو به افزایش است اما تلاش براي یافتن محل و نحوه تولید آنها بي نتیجه بوده است.
ایران اصرار دارد که به هیچوجه مجبور به افشاي این اطلاعات نیست و تاکید دارد که برنامه هاي اتمي اش صلح آمیز است.
آقاي جعفرزاده و سونا صمصامي، یک زن فعال ایراني اعلام کردند که کارخانه ای در مجتمع صنعتي "تابا" در بیرون از شهر کرج و سایتي به نام شفیع زاده در بیرون از شهر قزوین قرار دارند. جعفرزاده گفت که این دو سایت توسط وزارت دفاع ایران مدیریت مي شوند و این همان خط قرمزي است که مي تواند براي آژانس بین المللی انرژی اتمی با ارزش باشد که تلاش مي کند تا فاش کند که برنامه هاي اتمي ایران با اهداف نظامي است یا جنان که جمهوری اسلامی ادعا دارد برای اهداف صلح امیز فعالیت می کند.
به گفته این دو مخالف حکومت ایران، در گذشته هم سازمان مجاهدین خلق اطلاعاتی درباره برنامه های مخفی هسته ای جمهوری اسلامی افشا کرد که به صدور قطعنامه هائی علیه تهران انجامید و از طرفی موجب شد تا اعضای این سازمان کوشش کنند تا مجاهدین خلق را از فهرست سازمان های تروریستي آمریکا و اروپا خارج کند.
تلاش های سازمان مجاهدین خلق در دوران بوش و تا کنون در دوران ریاست جمهوری اوباما موفق به خارج کردنش نام خود از فهرست سازمان های تروریستی نشده است.
ریموند تانتر، یک مقام سابق امنیتي کاخ سفید در دوران ریگان که از حامیان قدیمي مجاهدین خلق است، مي گوید که سرویس هاي اطلاعاتي آمریکا آنچه را که به بهار اعراب معروف شده از دست داده اند زیرا بیش از حد بر روي گروه هاي رسمي متمرکز شده بودند تا گروه هاي بدون مجوز. او مي گوید که همین اتفاق در مورد ایران هم دارد مي افتد، مقامات اطلاعاتي آمریکا نسبت به گروه هایي که بهترین اطلاعات داخلي را بخصوص در مورد برنامه هاي اتمي ایران در اختیار دارند بي اعتنا هستند.
آقاي تانتر معتقد است که در حالی که مجامع بین الملل همه توجه شان را به قسمت هاي دیگر خاورمیانه معطوف کرده اند، دولت ایران تلاش مي کند به اهداف سیاسي و امنیتي خود برسد. حکومت ایران در پي دستیابي به جنگنده هاي ضد رادار و ادامه غني سازي اورانیوم است.
جعفرزاده و خانم صمصامي در افشاگری تازه خود جزئیاتي در مورد این که کدام قطعه سانتریفوژ در کجا ساخته مي شود، ارائه کردند. این اطلاعات شامل اسامي مقامات نظامي ایران و کساني که مدیریت سایت تابا و شفیع زاده را به عهده دارند مي شوند که برخي از این افراد نامشان قبلا در فهرست شوراي امنیت ملي آمریکا قرار داشته اند.
آنها مي گویند اطلاعاتي که در جریان یک کنفرانس مطبوعاتي فاش شد، قبلا در اختیار مقامات آمریکایي گذاشته شده بود.
جعفرزاده جزئیات چگونگي عملکرد این دو سایت را تشریح کرد. او گفت که دست کارمنداني که بین این دو سایت در تردد هستند و اطلاعاتي را با خود حمل مي کنند، به کیف هاي شان بسته شده است تا کیف ها از آنان جدا نشود. همه تماس هاي تلفني این دو سایت شنود مي شود و آوردن هر نوع وسیله الکترونیکي و کامپیوتر هاي شخصي ممنوع است؛ انتقال هر نوع اطلاعاتي بشدت مشکل است.
ممکن است تصادفي باشد اما وزارت امور خارجه آمریکا قرار است در همین هفته در مورد خارج کردن مجاهدین خلق از فهرست گروه هاي تروریستي تصمیم بگیرد. نام این سازمان در دوران کلینتون زمانی در این فهرست قرار گرفت که دولت وقت ایران اطلاعاتي در مورد ترور مستشاران ارتشی آمریکا در ایران در اختیار واشنگتن گذاشت که توسط مجاهدین خلق صورت گرفته است.
اما تانتر معتقد است که سازمان مجاهدین خلق از یک دهه پیش که در هیچ عملیات نظامي شرکت نداشته است.
کریستین ساینس مانیتور، 7 آوریل
5 سال حبس برای جدی گرفتن انتخابات،
خانواده آرش سقر در مصاحبه با "روز" اعلام کردند که این فعال سیاسی ترکمن با گذشت 18 ماه از بازداشت، از حق مرخصی محروم است و امکان ملاقات حضوری با خانواده اش را نیز ندارد.
آرش سقر، از اول آذر ماه 88 در بازداشت به سر می برد او ابتدا به جاسوسی برای ترکمنستان متهم شد و سپس با تبرئه از این اتهام، به اقدام علیه امنیت ملی متهم و از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به 8 سال حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از فعالیت در احزاب، رسانه ها و مطبوعات محکوم شد.
دادگاه تجدید نظر آقای سقر را به 5 سال حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از فعالیت در احزاب، رسانه ها و مطبوعات محکوم کرده است و این فعال ترکمن در حال گذراندن دوران محکومیت خود در بند 350 اوین است که تاکنون امکان استفاده از مرخصی نیافته و از ملاقات حضوری با خانواده خود نیز محروم است.
آزاده قرنجی، همسر آقای سقر می گوید که همسرش نماینده اهل تسنن در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بوده، بی گناه است و باید آزاد شود.
مصاحبه "روز" با آزاده قرنجی، همسر آرش سقر را در ذیل بخوانید.
خانم قرنجی 18 ماه از بازداشت همسر شما می گذرد ایشان اکنون در چه شرایطی هستند؟
18 ماه است که نه مرخصی می دهند نه ملاقات حضوری. از آذر 88 که بازداشت شد پسر من که الان 5 سالش شده، آغوش پدرش را ندیده. تلفن هایش هم که قطع است. 1 ماه بند 209 بود و اکنون در بند 350 زندان اوین است و تنها ارتباطش با دنیای خارج از زندان ملاقات های 20 دقیقه ای کابینی است که به ما میدهند.
همسر شما جزو زندانیانی است که تاکنون به مرخصی نیامده اند. در پاسخ به درخواست های شما و پی گیری هایتان چه می گویند؟
همسرم و وکیل ایشان آقای علیزاده طباطبایی بارها تقاضای مرخصی کرده اند و در پاسخ فقط وعده داده اند یعنی مدام وعده می دهند و نمی گویند که نه نمی شود و.... بارها خود من تقاضا کرده ام و می گویند داریم بررسی می کنیم و فقط همسر شما نیست و... جواب قطعی نمی دهند. اخیرا من به دادستان درخواست مرخصی دادم باز هم گفتند سرشان شلوغ است و بررسی می کنند. سه روز پیش هم رفتم پیش معاون دادستان هم درخواست مرخصی دادم هم درخواست ملاقات حضوری. گفتم اگر مرخصی نمی دهید حداقل یک ملاقات حضوری بدهید.افضلی، معاون دادستان گفت مه من اختیاری ندارم و درخواست شما را میگذارم روی میز که رسیدگی شود.
یعنی تاکنون به شما نگفته اند که علت عدم موافقت با مرخصی همسرتان چیست؟
علت اش را نمیدانم و واقعا برای خود من هم سوال است و خیلی دوست دارم بدانم چرا مرخصی نمیدهند چرا ملقاات حضوری نمیدهند هیچی که به ما نمی گویند و زندگی خیلی برای ما سخت شده نمیدانم صدای من به کجا می رسد نامه ای به رهبری نوشته بودم که هیچ جوابی از هیچ جایی به نامه ام داده نشد. 15 روز تمام در ایام عید چشم به در دوختیم و به انتظار نشستیم.حتی تا روز آخر عید هم منتظر بودیم که مرخصی بدهند حتی فقط برای یک روز، اما ندادند. هفته اول با خود گفتیم خب هفته اول به یک عده ای میدهند و هفته دوم به عده ای دیگر. هر روز ما به انتظار گذشت و در اصل عیدی نداشتیم و خبری نشد. باز ما ماندیم و شیشه های ملاقات کابینی که پسر 5 ساله ام حاضر نیست بیاید با اینکه هر بار او را راضی میکنم.
چرا؟ ممکن است بفرمایید چرا پسرتان حاضر نیست به ملاقات کابینی بیاید؟
نزدیک 18 ماهه که آغوش پدرش را ندیده وقتی به سالن ملاقات می رویم مدام میخواهد راهی پیدا کند آن سوی شیشه برود و پدرش را در آغوش بگیرد و لمسش کند. نمی تواند و عصبی می شود هر بار می گویم میرویم ملاقات داد میزند که شیشه دارد من نمی آیم اما خب به هر طریقی راضی اش میکنم چون پدرش نیاز دارد او را ببیند. میرویم و می گوید به آقای اینجا بگو در شیشه را باز کند. حتی به آقای علیزاده طباطبایی، وکیل همسرم گفته که شما نمی توانید کلید شیشه را پیدا کنید پدرم را از شیشه در بیاوریم؟ خیال میکند پدرش را توی شیشه انداخته اند. ما هم هر بار به یک نوعی توجیه میکنیم مثلا می گوییم آنجا هوا تمیز است و برای اینکه پدرت مریض نشود پشت شیشه است و.... هفته گذشته هم که ملاقات کابینی داشتیم پسرم آبله مرغان گرفته بود و به شدت مریض بود با این حال او را بردم و اکنون میدانم که همسرم به شدت نگران است و هیچ راهی هم برا یارتباط ندارد تلفن های بند 350 قطع است و می ماند تا دفعه بعد که به ملاقات برویم و او خبردار شود.اینقدر این بچه از نظر روحی به هم ریخته و عصبی شده که در درخواستی که برای ملاقات حضوری داده ام نوشته ام من به کنار نمیدهید ندهید اما به این بچه بدهید بگذارید این بچه چند دقیقه هم که شده آغوش پدرش را ببیند. همسرم هم بارها تقاضای ملاقات با پسرم را کرده اما تاکنون بی پاسخ مانده است.
گفتید هفته گذشته همسرتان را دیده اید از نظر روحی و جسمی او چه وضعیتی دارد؟
از نظر جسمی که نمیدانم من ماههاست او را از نزدیک ندیده ام و از پشت کابین هم چیزی معلوم نیست. اصلا نمی توانم بگویم شرایط جسمی اش چگونه است خودش هم چیزی به ما نمی گوید که نگران و ناراحت نشویم. اما حال روحی اش اصلا خوب نیست.
خانم قرنجی، همسر شما ابتدا به جاسوسی سپس به اقدام علیه امنیت ملی متهم و محکوم شد. مستندات این اتهامات چه بود؟
از اتهام جاسوسی ده ماه بعد از بازداشت تبرئه شد. همسرم نماینده اهل تسنن در ستاد آقای موسوی بود او ترکمن است و بستگانی در ترکمنستان دارد در پرونده اش نوشتند "ارتباط گیری با سرویس بیگانه در راستای جنگ نرم". که گزارش وزارت اطلاعات بوده. هیچ مستنداتی وجود نداشت و بیشتر سوالاتی که رد بازجویی ها از همسرم شده بود مربوط به انتخابات بوده و....
شغل همسرتان چه بود. غیر از فعالیت در ستاد آقای موسوی، آیا همسرتان فعالیت دیگری نیز داشت؟
همسرم کارمند رسمی تامین اجتماعی بود اما از زمان بازداشت، حقوق او را قطع کردند. با اینکه کارمند رسمی بود. هیچ فعالیت دیگری هم نداشت تنها فعالیت او در ستاد آقای موسوی بود.
شما گویا در شهرستان سکونت دارید و برای ملاقات کابینی هر هفته به تهران می روید؟
زندگی ما از هم پاشیده ما تهران زندگی میکردیم اما با قطع حقوق همسرم، خرج و مخارجم بر عهده خانواده ام است برای همین آمدم شهرستان پیش آنها. ماهی یکبار به تهران میروم و مدتی مامنم و ملاقات میکنم و باز برمیگردم پیش خانواده ام.
خانم سقر اگر صحبتی در پایان دارید بفرمایید.
فقط میخواهم بگویم من از این مصاحبه هیچ هدف سیاسی و هدف خصمانه ای ندارم. فقط میخواهم صدایم رابه گوش مسولینی که باعث و بانی شرایط فعلی ما هستند و می توانند تغییری در این شرایط ایجاد کنند برسانم. هر نامه ای نوشتم و هر جایی رفتم بی پاسخ ماند. الان هم نمیدانم واقعا حرفهای من تاثیری دارد و صدای من به گوش کسی میرسد یا نه. خیلی ها گفتند مصاحبه نکن ممکن است سر لج بیفتند و مدارا کن. علت اینکه این مدت مصاحبه نمبکردم همین بود اما آخر تا کی مدارا؟ بچه من دارد از دستم میرود. تا کی سکوت؟ فقط امیدوارم هر چه زودتر این روزها تمام شود و هر کسی که باعث و بانی و مسول این مسائل است صدای مرا بشنود و دل شنگ اش نرم شود. باالخره ما هم انسان هستیم. ما چیزی نمیخواهیم انظتار زیادی نداریم. بگذارند همسرم را ببینیم بگذارند از حقوق قانونی خود برای مرخصی استفاده کند. از اتهام جاسوسی تبرئه شده و اتهام چندانی ندارد انتظار آزادی اش را دارم. 20 سال هم به او زندان بدهند باز هم بر بیگناهی اش اطمینان دارم. روزهای بدی است لحظه سال تحویل دعا کردم سال 90 سال آزادی همه زندانیان سیاسی باشد و امیدوارم همه زندانیان سیاسی و همسر من آزاد شوند.
آرش سقر، از اول آذر ماه 88 در بازداشت به سر می برد او ابتدا به جاسوسی برای ترکمنستان متهم شد و سپس با تبرئه از این اتهام، به اقدام علیه امنیت ملی متهم و از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به 8 سال حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از فعالیت در احزاب، رسانه ها و مطبوعات محکوم شد.
دادگاه تجدید نظر آقای سقر را به 5 سال حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از فعالیت در احزاب، رسانه ها و مطبوعات محکوم کرده است و این فعال ترکمن در حال گذراندن دوران محکومیت خود در بند 350 اوین است که تاکنون امکان استفاده از مرخصی نیافته و از ملاقات حضوری با خانواده خود نیز محروم است.
آزاده قرنجی، همسر آقای سقر می گوید که همسرش نماینده اهل تسنن در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بوده، بی گناه است و باید آزاد شود.
مصاحبه "روز" با آزاده قرنجی، همسر آرش سقر را در ذیل بخوانید.
خانم قرنجی 18 ماه از بازداشت همسر شما می گذرد ایشان اکنون در چه شرایطی هستند؟
18 ماه است که نه مرخصی می دهند نه ملاقات حضوری. از آذر 88 که بازداشت شد پسر من که الان 5 سالش شده، آغوش پدرش را ندیده. تلفن هایش هم که قطع است. 1 ماه بند 209 بود و اکنون در بند 350 زندان اوین است و تنها ارتباطش با دنیای خارج از زندان ملاقات های 20 دقیقه ای کابینی است که به ما میدهند.
همسر شما جزو زندانیانی است که تاکنون به مرخصی نیامده اند. در پاسخ به درخواست های شما و پی گیری هایتان چه می گویند؟
همسرم و وکیل ایشان آقای علیزاده طباطبایی بارها تقاضای مرخصی کرده اند و در پاسخ فقط وعده داده اند یعنی مدام وعده می دهند و نمی گویند که نه نمی شود و.... بارها خود من تقاضا کرده ام و می گویند داریم بررسی می کنیم و فقط همسر شما نیست و... جواب قطعی نمی دهند. اخیرا من به دادستان درخواست مرخصی دادم باز هم گفتند سرشان شلوغ است و بررسی می کنند. سه روز پیش هم رفتم پیش معاون دادستان هم درخواست مرخصی دادم هم درخواست ملاقات حضوری. گفتم اگر مرخصی نمی دهید حداقل یک ملاقات حضوری بدهید.افضلی، معاون دادستان گفت مه من اختیاری ندارم و درخواست شما را میگذارم روی میز که رسیدگی شود.
یعنی تاکنون به شما نگفته اند که علت عدم موافقت با مرخصی همسرتان چیست؟
علت اش را نمیدانم و واقعا برای خود من هم سوال است و خیلی دوست دارم بدانم چرا مرخصی نمیدهند چرا ملقاات حضوری نمیدهند هیچی که به ما نمی گویند و زندگی خیلی برای ما سخت شده نمیدانم صدای من به کجا می رسد نامه ای به رهبری نوشته بودم که هیچ جوابی از هیچ جایی به نامه ام داده نشد. 15 روز تمام در ایام عید چشم به در دوختیم و به انتظار نشستیم.حتی تا روز آخر عید هم منتظر بودیم که مرخصی بدهند حتی فقط برای یک روز، اما ندادند. هفته اول با خود گفتیم خب هفته اول به یک عده ای میدهند و هفته دوم به عده ای دیگر. هر روز ما به انتظار گذشت و در اصل عیدی نداشتیم و خبری نشد. باز ما ماندیم و شیشه های ملاقات کابینی که پسر 5 ساله ام حاضر نیست بیاید با اینکه هر بار او را راضی میکنم.
چرا؟ ممکن است بفرمایید چرا پسرتان حاضر نیست به ملاقات کابینی بیاید؟
نزدیک 18 ماهه که آغوش پدرش را ندیده وقتی به سالن ملاقات می رویم مدام میخواهد راهی پیدا کند آن سوی شیشه برود و پدرش را در آغوش بگیرد و لمسش کند. نمی تواند و عصبی می شود هر بار می گویم میرویم ملاقات داد میزند که شیشه دارد من نمی آیم اما خب به هر طریقی راضی اش میکنم چون پدرش نیاز دارد او را ببیند. میرویم و می گوید به آقای اینجا بگو در شیشه را باز کند. حتی به آقای علیزاده طباطبایی، وکیل همسرم گفته که شما نمی توانید کلید شیشه را پیدا کنید پدرم را از شیشه در بیاوریم؟ خیال میکند پدرش را توی شیشه انداخته اند. ما هم هر بار به یک نوعی توجیه میکنیم مثلا می گوییم آنجا هوا تمیز است و برای اینکه پدرت مریض نشود پشت شیشه است و.... هفته گذشته هم که ملاقات کابینی داشتیم پسرم آبله مرغان گرفته بود و به شدت مریض بود با این حال او را بردم و اکنون میدانم که همسرم به شدت نگران است و هیچ راهی هم برا یارتباط ندارد تلفن های بند 350 قطع است و می ماند تا دفعه بعد که به ملاقات برویم و او خبردار شود.اینقدر این بچه از نظر روحی به هم ریخته و عصبی شده که در درخواستی که برای ملاقات حضوری داده ام نوشته ام من به کنار نمیدهید ندهید اما به این بچه بدهید بگذارید این بچه چند دقیقه هم که شده آغوش پدرش را ببیند. همسرم هم بارها تقاضای ملاقات با پسرم را کرده اما تاکنون بی پاسخ مانده است.
گفتید هفته گذشته همسرتان را دیده اید از نظر روحی و جسمی او چه وضعیتی دارد؟
از نظر جسمی که نمیدانم من ماههاست او را از نزدیک ندیده ام و از پشت کابین هم چیزی معلوم نیست. اصلا نمی توانم بگویم شرایط جسمی اش چگونه است خودش هم چیزی به ما نمی گوید که نگران و ناراحت نشویم. اما حال روحی اش اصلا خوب نیست.
خانم قرنجی، همسر شما ابتدا به جاسوسی سپس به اقدام علیه امنیت ملی متهم و محکوم شد. مستندات این اتهامات چه بود؟
از اتهام جاسوسی ده ماه بعد از بازداشت تبرئه شد. همسرم نماینده اهل تسنن در ستاد آقای موسوی بود او ترکمن است و بستگانی در ترکمنستان دارد در پرونده اش نوشتند "ارتباط گیری با سرویس بیگانه در راستای جنگ نرم". که گزارش وزارت اطلاعات بوده. هیچ مستنداتی وجود نداشت و بیشتر سوالاتی که رد بازجویی ها از همسرم شده بود مربوط به انتخابات بوده و....
شغل همسرتان چه بود. غیر از فعالیت در ستاد آقای موسوی، آیا همسرتان فعالیت دیگری نیز داشت؟
همسرم کارمند رسمی تامین اجتماعی بود اما از زمان بازداشت، حقوق او را قطع کردند. با اینکه کارمند رسمی بود. هیچ فعالیت دیگری هم نداشت تنها فعالیت او در ستاد آقای موسوی بود.
شما گویا در شهرستان سکونت دارید و برای ملاقات کابینی هر هفته به تهران می روید؟
زندگی ما از هم پاشیده ما تهران زندگی میکردیم اما با قطع حقوق همسرم، خرج و مخارجم بر عهده خانواده ام است برای همین آمدم شهرستان پیش آنها. ماهی یکبار به تهران میروم و مدتی مامنم و ملاقات میکنم و باز برمیگردم پیش خانواده ام.
خانم سقر اگر صحبتی در پایان دارید بفرمایید.
فقط میخواهم بگویم من از این مصاحبه هیچ هدف سیاسی و هدف خصمانه ای ندارم. فقط میخواهم صدایم رابه گوش مسولینی که باعث و بانی شرایط فعلی ما هستند و می توانند تغییری در این شرایط ایجاد کنند برسانم. هر نامه ای نوشتم و هر جایی رفتم بی پاسخ ماند. الان هم نمیدانم واقعا حرفهای من تاثیری دارد و صدای من به گوش کسی میرسد یا نه. خیلی ها گفتند مصاحبه نکن ممکن است سر لج بیفتند و مدارا کن. علت اینکه این مدت مصاحبه نمبکردم همین بود اما آخر تا کی مدارا؟ بچه من دارد از دستم میرود. تا کی سکوت؟ فقط امیدوارم هر چه زودتر این روزها تمام شود و هر کسی که باعث و بانی و مسول این مسائل است صدای مرا بشنود و دل شنگ اش نرم شود. باالخره ما هم انسان هستیم. ما چیزی نمیخواهیم انظتار زیادی نداریم. بگذارند همسرم را ببینیم بگذارند از حقوق قانونی خود برای مرخصی استفاده کند. از اتهام جاسوسی تبرئه شده و اتهام چندانی ندارد انتظار آزادی اش را دارم. 20 سال هم به او زندان بدهند باز هم بر بیگناهی اش اطمینان دارم. روزهای بدی است لحظه سال تحویل دعا کردم سال 90 سال آزادی همه زندانیان سیاسی باشد و امیدوارم همه زندانیان سیاسی و همسر من آزاد شوند.
خودشان را به نادانی میزنند
علی مزروعی، نماینده مجلس ششم و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت است. او که اکنون در کشور بلژیک سکونت دارد هفته گذشته به عنوان سخنگوی شاخه خارج از ایران سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی انتخاب شد. با رییس انجمن در بسته روزنامه نگاران کشور درباره شرایط احزاب اصلاح طلب، وضعیت جنبش سبز و انتقادات به شورای هماهنگی راه سبز امید گفتوگو کردم. مزروعی اگرچه حاضر نیست درباره عضویت خود در این شورا سخنی بگوید، از عملکرد آن قاطعانه دفاع می کند.
حکومت ایران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت را منحل اعلام کرده است. آخرین وضعیت این دو حزب به چه صورت است؟
چون حکم انحلال هنوز نه به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و نه به جبهه مشارکت رسما ابلاغ نشده است و روند دادرسی نیز مطابقتی با قانون اساسی و قوانین موضوعه نداشته، بنابراین حکم انحلال از نظراین دوتشکل بلاموضوع است و هیچکدام هم خودشان را منحل شده نمی دانند.
به لحاظ عملی چطور؟ به هر حال آیا ادامه فعالیت تشکیلاتی در این شرایط امکان دارد؟
خیر، شرایط فوق امنیتی که بر ایران حاکم است امکان ادامه فعالیت را از این احزاب سلب کرده است. الان دفاتر جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تعطیل است، تعدادی از اعضای اصلی آنها در زندان هستند، افرادی هم که بیرون از زندان هستند یا با احکام قضایی روبرو هستند یا به دلیل شرایط موجود امکان جمع شدن دور یکدیگر مانند سابق را ندارند. البته جلساتی برگزار می شود اما به هیچ عنوان نمی توان مانند قبل فعالیت کرد.
با این اوصاف دورنمای فعالیت این دو حزب و بقیه احزاب و نیروهای اصلاح طلب در ایران چیست؟
سرنوشت این دو تشکل و کلا سرنوشت فعالیت سیاسی در داخل ایران با سرنوشت جنبش سبز گره خورده است. تا وقتی این وضعیت ادامه داشته باشد نمی توان انتظار فعالیت از آنها داشت مگر اینکه شرایط تغییر کند.
به جنبش سبز اشاره کردید. شما عضو مشترک سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت هستید؛ آیا هر دوی این احزاب به طور مشخص خود را عضو یا همراه جنبش سبز می دانند؟
روشن است. هر دوی این احزاب از ابتدا با تمام توان از آقای موسوی در انتخابات حمایت کردند و بعد از آن هم همراه و همگام مهندس موسوی و جنبش سبز بودند.
بنابراین اگر شما بخواهید تحلیلی از شرایط کنونی جنبش سبز ارائه کنید، چه می گویید؟ آنهم در شرایطی که این زمزمه مطرح می شود که با حبس خانگی آقایان موسوی و کروبی و افول نسبی جنبش پس از آن، جنبش سبز به پایان رسیده است؟
من به هیچ وجه این تحلیل را قبول ندارم. پس از 22 بهمن سال 88 که جنبش سبز دیگر به آن شکل سابق نتوانست حضور خیابانی داشته باشد، هم مسئولان جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل این حرف را زدند و هم کسانی که از دور دستی بر آتش دارند به خصوص در خارج از کشور آن را تکرار کردند. اما حضور مردم در تظاهرات 25 بهمن نشان داد که تمام این تحلیل ها نادرست بود. چه حاکمیت که کاملا غافلگیر شد و چه اینور آب که آن حرف ها را می زدند. اکنون هم این تحلیل به نظر من نادرست است.
ولی به نظر می آید رکود نسبی فضای سیاسی اجتماعی به خصوص پس از تعطیلات نوروزی در دامن زدن به این
تحلیل موثر بوده است.
جنبش سبز جنبشی است که در دل جامعه ریشه دارد و افرادی که همراه جنبش هستند هم محکم و پایدار ایستاده اند منتهی شرایط را می سنجند و هزینه – فایده می کنند. چون این جنبش یک جنبش حقوق مدار و اصلاح طلبانه است و می خواهد از طرق کاملا مسالمت آمیز به اهداف خودش دست پیدا کند، اعضای آن هم با خردورزی و محاسبه گرانه عمل می کنند.
تاثیر حبس و حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی و قطع ارتباط آنها با جامعه و لایه های دیگر جنبش را در روند کاری آن چگونه ارزیابی می کنید؟
نظری که درباره جنبش های کنونی در منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه مطرح است این است که این جنبش ها مانند جنبش های کلاسیک نیستند که در آنها سازماندهی و رهبری عمودی وجود داشته باشد بلکه اینها دارای ساختاری افقی هستند که حتی شکلگیری فعالیت ها در آنها بر اساس توافق نظر بین شبکه ها و خطوط افقی صورت می گیرد. به خاطر همین نه در تونس، نه در مصر و نه در دیگر کشورها شما رهبری برای جنبش نمی بینید و تمام افراد حاضر به نوعی نقش رهبری را ایفا می کنند. در جنبش سبز هم چنین ساختاری حاکم است و با زندان خانگی آقایان موسوی و کروبی خیلی تفاوتی با گذشته نکرده و تاثیری بر جنبش نگذاشته است و جنبش مانند گذشته به حرکت خود ادامه خواهد داد.
شما اشاره کردید که جنبش سبز یک جنبش اصلاح طلبانه است اما این ماهیت جنبش سبز در ماه های اخیر به طور گسترده محل بحث و مناقشه بوده است. برخی مانند شما آن را اصلاح طلبانه می دانند و برخی دیگر هم انقلابی و ساختارشکن. نظرات میانه ای هم وجود دارند که معتقد هستند این مفاهیم در شرایط کنونی اساسا نمی توانند پاسخگوی تحلیل وضعیت باشند. بنابراین منظور شما از اینکه جنبش سبز یک جنبش اصلاح طلبانه است، دقیقا چیست؟
به نظر من بهترین شاخص و راهنما برای تعریف ماهیت و اهداف جنبش سبز، مواضع و دیدگاه های آقایان موسوی، کروبی و خاتمی است که به صورت نمادین خواسته های جنبش را اعلام می کنند. تمام آنها اجرای کامل و بدون تنازل قانون اساسی را هدف جنبش سبز اعلام کرده اند.
یعنی همین قانون اساسی موجود؟
بله، چون جنبش سبز یک جنبش حقوق محور است بحث حاکمیت قانون برای آن یک اصل اساسی است و برای اینکه حاکمیت قانون شکل بگیرد و جنبش را پیش ببرد، تمرکز خود را بر روی اجرای قانون اساسی گذاشته است. این بدان مفهوم نیست که قانون اساسی موجود یک قانون بی نقص است ولی تمرکز باید بر روی قانون اساسی فعلی به عنوان پایه حرکت باشد. وقتی تمرکز شما روی قانون موجود باشد بنابراین دیگر نمی توان جنبش سبز را جنبش براندازانه و به دنبال یک ساختار حقوقی جدید عنوان کرد. ما می خواهیم در مرحله اول همین قانون اساسی موجود را اجرایی کنیم و اگر این اتفاق افتاد مراحل بعدی برای اصلاح قانون اساسی و در نظر گرفتن تمام مطالبات مردم هم پبشبینی می شود.
بنابراین جنبش سبز از منظر کسانی که آن را نمایندگی می کنند و اکثریت افرادی که در آن شرکت داشتند یک جنبش اصلاح طلبانه است. اصلا جنبش سبز چگونه شکل گرفت؟ با شرکت در انتخابات. یعنی مردمی که رای داده بودند دنبال اصلاح تدریجی ساختار بودند، همانها هم جنبش را ادامه دادند. بنابراین اگر شاخص مواضع آقایان موسوی و کروبی و خاتمی باشد، تکلیف روشن است. ادعاهای دیگری هم که می شود پایه چندانی ندارد. شما توجه کنید 25 بهمن برای این مردم به خیابان ها آمدند که موسوی و کروبی از آنها دعوت کردند. دیگران هم می توانند خودشان را آزمایش کنند ببینند چند نفر به درخواست آنها به خیابان می آیند. این ادعاها و حرفهایی که زده می شود هیچ شاخصی برای صحتشان وجود ندارد اما درباره آقایان موسوی و کروبی به اندازه کافی دلیل وجود دارد.
به 25 بهمن اشاره کردید اما خیلی ها به شعارهای سرداده شده در آن روز اشاره می کنند و آنها را آنقدر رادیکال می دانند که تحققشان اساسا در ظرف قانون اساسی موجود نمی گنجند. با وجود این مسئله باز هم می توان گفت که جنبش سبز یک جنبش اصلاحی است؟
این هم باز از آن حرف هایی است که پایه علمی ندارد. من هیچ کجا ندیدم که کسی تمام این شعارها را به طور علمی جمع بندی کرده باشد و بگوید تمام افرادی که در خیابان ها بودند این شعار را می دادند. حداقل تا موقعی که من خودم در ایران بودم می دیدم که نمی شود گفت این شعاری که سر داده می شود همه افرادی که در خیابان هستند آن را تکرار می کنند و با آن موافقند. جنبش سبز یک جنبش متنوع و متکثر است و عده ای هم ممکن است در قالب این جنبش شعارهایی بدهند اما در نهایت سخن آنها که این جنبش را نمایندگی می کنند یعنی آقایان موسوی و کروبی ملاک است. البته عده ای هم هستند که ممکن است در درون جنبش وارد شوند و شعارهای خودشان را بدهند اما آنها جنبش سبز را نمایندگی نمی کنند.
اما به هر صورت وقتی از لزوم اجرای قانون اساسی موجود صحبت می شود، همین حاکمان کنونی هستند که در نهایت باید آن را اجرایی کنند. به نظر شما وقتی بر این مسئله تاکید می شود عملا به نقش مسئولان فعلی تاکید نمی شود؟
وقتی گفته می شود خواست ما اجرای بدون تنازل قانون اساسی است یعنی حاکمیت کنونی به آن عمل نمی کند. اما بخش دوم این مسئله آن است که حکومت اجرای بدون تنازل قانون اساسی را بپذیرد، این پیروزی جنبش است. این همان چیزی است که ما می خواهیم. یعنی خود حاکمیت اگر این مسئله را بپذیرد بسیار هم خوب است.
بسیاری از تحلیلگران یکی از نقاط قوت جنبش سبز را اجماع نسبتا گسترده ای می دانند که در اوایل شکلگیری آن ایجاد شده بود و یک سر آن به افرادی مانند هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری تا سید حسن خمینی و محمد خاتمی می رسید و سمت دیگرش هم به بخشی از اپوزسیون در خارج از ایران. حالا با گذشت دو سال از این جنبش آیا چنین اجماعی را کماکان پابرجا می دانید؟
این اجماع هرگز واقعیت خارجی نداشته است. یعنی این آدمها هرگز دور هم ننشستند و به یک نتیجه مشخصی نرسیدند که بگوییم اجماعی هم شکل دادند.
اما در خبرها بود که یک روز بعد از انتخابات جلسه ای برگزار شد که ....
نه این اصلا واقعیت ندارد. هیچ جلسه ای نبود.
خبر این جلسه را برخی از چهره های اصلاح طلب نوشته بودند.
نوشته شد اما آقایانی که از آنها نام برده بود بعدا تکذیب کردند.
یعنی جلسه بین آقایان میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و سید حسن خمینی که حاضران در آن تصمیم گرفتند از یکدیگر حمایت کنند اصلا تشکیل نشده است؟
نه اصلا همچین جلسه ای نبوده است. اما خیلی از این افراد در جنبش سبز هستند و همان مواضع قبل را هم دارند. مثلا آقای هاشمی یا حتی آقای ناطق خیلی با قبل فرق نکرده اند اما اینها نگاه واحدی به مسئله نداشتند بلکه چون جنبش سبز طیف متنوعی است آنها هم در جنبش بودند و هنوز هم هستند.
فارغ از اینکه شما عضو شورای هماهنگی راه سبز امید هستید یا نه، اجازه بدهید بپرسم که به عنوان سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در خارج از کشور نظرتان درباره عملکرد این شورا در ماه های اخیر چیست؟
سازمان و جبهه مشارکت از ابتدای آغاز به کار این شورا از آن حمایت کرده اند.
یکی از انتقادات به شورای راه سبز امید، اتهام انحصارطلبی به مسئولان آن است و اینکه درهای این شورا را به روی تمام گروه ها و افرادی که خود را حامی و همراه جنبش سبز می دانند باز نکرده تا آنها هم بتوانند در فرآیند تصمیم گیری و تصمیم سازی آن مشارکت کنند. چقدر این انتقاد را وارد می دانید؟
آنهایی که این حرفها را می زنند خودشان را به نادانی می زنند. کسانی که این حرف را می زنند باید پاسخ بدهند که این شورا را چه کسی درست کرده است؟ شورای هماهنگی راه سبز امید توسط آقایان موسوی و کروبی در زمانی که فکر می کردند ممکن است در آینده مشکلاتی پیش بیاید تشکیل شده و اعضایش را هم انتخاب کردند. اعضای شورا که خودشان خودشان را انتخاب نکرده اند. شورای هماهنگی راه سبز امید مشروعیت خود را از رهبران جنبش سبز می گیرد و کسانی که آقایان موسوی و کروبی را قبول دارند باید این تصمیم آنها را هم قبول داشته باشند.
ولی قبول دارید که درهای این شورا کاملا بسته است؟
اگر این شورا درهای خود را باز می گذاشت چگونه باید تعیین می کرد که چه گروه ها و افرادی می توانند عضو آن باشند.
خب این مسئله ای است که شورای هماهنگی راه سبزامید باید درباره آن تصمیم بگیرد.
شورای راه سبز امید در داخل ایران تشکیل شده است و به دلیل شرایط خطرناک امنیتی نمی تواند وارد این مسائل شود.
نمایندگانش در خارج چطور؟
آقای اردشیر امیرارجمند است که دسترسی به ایشان هم به سادگی میسر است. سایت شورا هم راه اندازی شد و آماده جلب نظرات و دیدگاه های گوناگون است.
با توجه به اینکه در سال 90 قرار است انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی برگزار شود آیا مجموعه گروه های اصلاح طلب یا اعضای جنبش سبز برنامه ای برای مواجهه جدی با این مسئله و اساسا تاثیرگذاری بر فضای سیاسی و اجتماعی در یک سال آینده دارند؟
با توجه به شرایط فوق امنیتی در داخل ایران تقریبا امکان تبادل نظر و دور هم نشینی نیروهای سیاسی منتفی شده است. وقتی این امکان هم وجود نداشته باشد بیشتر مسئله به اشخاص و تصمیم گیری های شخصی آنها مربوط می شود تا گروه ها و احزاب. در خارج از کشور هم که تشکیلات سیاسی به آن معنا وجود ندارد. باید اعتراف کرد که حکومت تمام تشکیلات و احزابی را که امکان کار تاثیرگذار داشته اند از کار انداخته است. اما چون اتکای جنبش سبز بر تک تک اعضای آن است، هر شهروند یک رهبر جنبش است و خود آنها هم راهشان را پیدا می کنند.
حکومت ایران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت را منحل اعلام کرده است. آخرین وضعیت این دو حزب به چه صورت است؟
چون حکم انحلال هنوز نه به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و نه به جبهه مشارکت رسما ابلاغ نشده است و روند دادرسی نیز مطابقتی با قانون اساسی و قوانین موضوعه نداشته، بنابراین حکم انحلال از نظراین دوتشکل بلاموضوع است و هیچکدام هم خودشان را منحل شده نمی دانند.
به لحاظ عملی چطور؟ به هر حال آیا ادامه فعالیت تشکیلاتی در این شرایط امکان دارد؟
خیر، شرایط فوق امنیتی که بر ایران حاکم است امکان ادامه فعالیت را از این احزاب سلب کرده است. الان دفاتر جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تعطیل است، تعدادی از اعضای اصلی آنها در زندان هستند، افرادی هم که بیرون از زندان هستند یا با احکام قضایی روبرو هستند یا به دلیل شرایط موجود امکان جمع شدن دور یکدیگر مانند سابق را ندارند. البته جلساتی برگزار می شود اما به هیچ عنوان نمی توان مانند قبل فعالیت کرد.
با این اوصاف دورنمای فعالیت این دو حزب و بقیه احزاب و نیروهای اصلاح طلب در ایران چیست؟
سرنوشت این دو تشکل و کلا سرنوشت فعالیت سیاسی در داخل ایران با سرنوشت جنبش سبز گره خورده است. تا وقتی این وضعیت ادامه داشته باشد نمی توان انتظار فعالیت از آنها داشت مگر اینکه شرایط تغییر کند.
به جنبش سبز اشاره کردید. شما عضو مشترک سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت هستید؛ آیا هر دوی این احزاب به طور مشخص خود را عضو یا همراه جنبش سبز می دانند؟
روشن است. هر دوی این احزاب از ابتدا با تمام توان از آقای موسوی در انتخابات حمایت کردند و بعد از آن هم همراه و همگام مهندس موسوی و جنبش سبز بودند.
بنابراین اگر شما بخواهید تحلیلی از شرایط کنونی جنبش سبز ارائه کنید، چه می گویید؟ آنهم در شرایطی که این زمزمه مطرح می شود که با حبس خانگی آقایان موسوی و کروبی و افول نسبی جنبش پس از آن، جنبش سبز به پایان رسیده است؟
من به هیچ وجه این تحلیل را قبول ندارم. پس از 22 بهمن سال 88 که جنبش سبز دیگر به آن شکل سابق نتوانست حضور خیابانی داشته باشد، هم مسئولان جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل این حرف را زدند و هم کسانی که از دور دستی بر آتش دارند به خصوص در خارج از کشور آن را تکرار کردند. اما حضور مردم در تظاهرات 25 بهمن نشان داد که تمام این تحلیل ها نادرست بود. چه حاکمیت که کاملا غافلگیر شد و چه اینور آب که آن حرف ها را می زدند. اکنون هم این تحلیل به نظر من نادرست است.
ولی به نظر می آید رکود نسبی فضای سیاسی اجتماعی به خصوص پس از تعطیلات نوروزی در دامن زدن به این
تحلیل موثر بوده است.
جنبش سبز جنبشی است که در دل جامعه ریشه دارد و افرادی که همراه جنبش هستند هم محکم و پایدار ایستاده اند منتهی شرایط را می سنجند و هزینه – فایده می کنند. چون این جنبش یک جنبش حقوق مدار و اصلاح طلبانه است و می خواهد از طرق کاملا مسالمت آمیز به اهداف خودش دست پیدا کند، اعضای آن هم با خردورزی و محاسبه گرانه عمل می کنند.
تاثیر حبس و حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی و قطع ارتباط آنها با جامعه و لایه های دیگر جنبش را در روند کاری آن چگونه ارزیابی می کنید؟
نظری که درباره جنبش های کنونی در منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه مطرح است این است که این جنبش ها مانند جنبش های کلاسیک نیستند که در آنها سازماندهی و رهبری عمودی وجود داشته باشد بلکه اینها دارای ساختاری افقی هستند که حتی شکلگیری فعالیت ها در آنها بر اساس توافق نظر بین شبکه ها و خطوط افقی صورت می گیرد. به خاطر همین نه در تونس، نه در مصر و نه در دیگر کشورها شما رهبری برای جنبش نمی بینید و تمام افراد حاضر به نوعی نقش رهبری را ایفا می کنند. در جنبش سبز هم چنین ساختاری حاکم است و با زندان خانگی آقایان موسوی و کروبی خیلی تفاوتی با گذشته نکرده و تاثیری بر جنبش نگذاشته است و جنبش مانند گذشته به حرکت خود ادامه خواهد داد.
شما اشاره کردید که جنبش سبز یک جنبش اصلاح طلبانه است اما این ماهیت جنبش سبز در ماه های اخیر به طور گسترده محل بحث و مناقشه بوده است. برخی مانند شما آن را اصلاح طلبانه می دانند و برخی دیگر هم انقلابی و ساختارشکن. نظرات میانه ای هم وجود دارند که معتقد هستند این مفاهیم در شرایط کنونی اساسا نمی توانند پاسخگوی تحلیل وضعیت باشند. بنابراین منظور شما از اینکه جنبش سبز یک جنبش اصلاح طلبانه است، دقیقا چیست؟
به نظر من بهترین شاخص و راهنما برای تعریف ماهیت و اهداف جنبش سبز، مواضع و دیدگاه های آقایان موسوی، کروبی و خاتمی است که به صورت نمادین خواسته های جنبش را اعلام می کنند. تمام آنها اجرای کامل و بدون تنازل قانون اساسی را هدف جنبش سبز اعلام کرده اند.
یعنی همین قانون اساسی موجود؟
بله، چون جنبش سبز یک جنبش حقوق محور است بحث حاکمیت قانون برای آن یک اصل اساسی است و برای اینکه حاکمیت قانون شکل بگیرد و جنبش را پیش ببرد، تمرکز خود را بر روی اجرای قانون اساسی گذاشته است. این بدان مفهوم نیست که قانون اساسی موجود یک قانون بی نقص است ولی تمرکز باید بر روی قانون اساسی فعلی به عنوان پایه حرکت باشد. وقتی تمرکز شما روی قانون موجود باشد بنابراین دیگر نمی توان جنبش سبز را جنبش براندازانه و به دنبال یک ساختار حقوقی جدید عنوان کرد. ما می خواهیم در مرحله اول همین قانون اساسی موجود را اجرایی کنیم و اگر این اتفاق افتاد مراحل بعدی برای اصلاح قانون اساسی و در نظر گرفتن تمام مطالبات مردم هم پبشبینی می شود.
بنابراین جنبش سبز از منظر کسانی که آن را نمایندگی می کنند و اکثریت افرادی که در آن شرکت داشتند یک جنبش اصلاح طلبانه است. اصلا جنبش سبز چگونه شکل گرفت؟ با شرکت در انتخابات. یعنی مردمی که رای داده بودند دنبال اصلاح تدریجی ساختار بودند، همانها هم جنبش را ادامه دادند. بنابراین اگر شاخص مواضع آقایان موسوی و کروبی و خاتمی باشد، تکلیف روشن است. ادعاهای دیگری هم که می شود پایه چندانی ندارد. شما توجه کنید 25 بهمن برای این مردم به خیابان ها آمدند که موسوی و کروبی از آنها دعوت کردند. دیگران هم می توانند خودشان را آزمایش کنند ببینند چند نفر به درخواست آنها به خیابان می آیند. این ادعاها و حرفهایی که زده می شود هیچ شاخصی برای صحتشان وجود ندارد اما درباره آقایان موسوی و کروبی به اندازه کافی دلیل وجود دارد.
به 25 بهمن اشاره کردید اما خیلی ها به شعارهای سرداده شده در آن روز اشاره می کنند و آنها را آنقدر رادیکال می دانند که تحققشان اساسا در ظرف قانون اساسی موجود نمی گنجند. با وجود این مسئله باز هم می توان گفت که جنبش سبز یک جنبش اصلاحی است؟
این هم باز از آن حرف هایی است که پایه علمی ندارد. من هیچ کجا ندیدم که کسی تمام این شعارها را به طور علمی جمع بندی کرده باشد و بگوید تمام افرادی که در خیابان ها بودند این شعار را می دادند. حداقل تا موقعی که من خودم در ایران بودم می دیدم که نمی شود گفت این شعاری که سر داده می شود همه افرادی که در خیابان هستند آن را تکرار می کنند و با آن موافقند. جنبش سبز یک جنبش متنوع و متکثر است و عده ای هم ممکن است در قالب این جنبش شعارهایی بدهند اما در نهایت سخن آنها که این جنبش را نمایندگی می کنند یعنی آقایان موسوی و کروبی ملاک است. البته عده ای هم هستند که ممکن است در درون جنبش وارد شوند و شعارهای خودشان را بدهند اما آنها جنبش سبز را نمایندگی نمی کنند.
اما به هر صورت وقتی از لزوم اجرای قانون اساسی موجود صحبت می شود، همین حاکمان کنونی هستند که در نهایت باید آن را اجرایی کنند. به نظر شما وقتی بر این مسئله تاکید می شود عملا به نقش مسئولان فعلی تاکید نمی شود؟
وقتی گفته می شود خواست ما اجرای بدون تنازل قانون اساسی است یعنی حاکمیت کنونی به آن عمل نمی کند. اما بخش دوم این مسئله آن است که حکومت اجرای بدون تنازل قانون اساسی را بپذیرد، این پیروزی جنبش است. این همان چیزی است که ما می خواهیم. یعنی خود حاکمیت اگر این مسئله را بپذیرد بسیار هم خوب است.
بسیاری از تحلیلگران یکی از نقاط قوت جنبش سبز را اجماع نسبتا گسترده ای می دانند که در اوایل شکلگیری آن ایجاد شده بود و یک سر آن به افرادی مانند هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری تا سید حسن خمینی و محمد خاتمی می رسید و سمت دیگرش هم به بخشی از اپوزسیون در خارج از ایران. حالا با گذشت دو سال از این جنبش آیا چنین اجماعی را کماکان پابرجا می دانید؟
این اجماع هرگز واقعیت خارجی نداشته است. یعنی این آدمها هرگز دور هم ننشستند و به یک نتیجه مشخصی نرسیدند که بگوییم اجماعی هم شکل دادند.
اما در خبرها بود که یک روز بعد از انتخابات جلسه ای برگزار شد که ....
نه این اصلا واقعیت ندارد. هیچ جلسه ای نبود.
خبر این جلسه را برخی از چهره های اصلاح طلب نوشته بودند.
نوشته شد اما آقایانی که از آنها نام برده بود بعدا تکذیب کردند.
یعنی جلسه بین آقایان میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و سید حسن خمینی که حاضران در آن تصمیم گرفتند از یکدیگر حمایت کنند اصلا تشکیل نشده است؟
نه اصلا همچین جلسه ای نبوده است. اما خیلی از این افراد در جنبش سبز هستند و همان مواضع قبل را هم دارند. مثلا آقای هاشمی یا حتی آقای ناطق خیلی با قبل فرق نکرده اند اما اینها نگاه واحدی به مسئله نداشتند بلکه چون جنبش سبز طیف متنوعی است آنها هم در جنبش بودند و هنوز هم هستند.
فارغ از اینکه شما عضو شورای هماهنگی راه سبز امید هستید یا نه، اجازه بدهید بپرسم که به عنوان سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در خارج از کشور نظرتان درباره عملکرد این شورا در ماه های اخیر چیست؟
سازمان و جبهه مشارکت از ابتدای آغاز به کار این شورا از آن حمایت کرده اند.
یکی از انتقادات به شورای راه سبز امید، اتهام انحصارطلبی به مسئولان آن است و اینکه درهای این شورا را به روی تمام گروه ها و افرادی که خود را حامی و همراه جنبش سبز می دانند باز نکرده تا آنها هم بتوانند در فرآیند تصمیم گیری و تصمیم سازی آن مشارکت کنند. چقدر این انتقاد را وارد می دانید؟
آنهایی که این حرفها را می زنند خودشان را به نادانی می زنند. کسانی که این حرف را می زنند باید پاسخ بدهند که این شورا را چه کسی درست کرده است؟ شورای هماهنگی راه سبز امید توسط آقایان موسوی و کروبی در زمانی که فکر می کردند ممکن است در آینده مشکلاتی پیش بیاید تشکیل شده و اعضایش را هم انتخاب کردند. اعضای شورا که خودشان خودشان را انتخاب نکرده اند. شورای هماهنگی راه سبز امید مشروعیت خود را از رهبران جنبش سبز می گیرد و کسانی که آقایان موسوی و کروبی را قبول دارند باید این تصمیم آنها را هم قبول داشته باشند.
ولی قبول دارید که درهای این شورا کاملا بسته است؟
اگر این شورا درهای خود را باز می گذاشت چگونه باید تعیین می کرد که چه گروه ها و افرادی می توانند عضو آن باشند.
خب این مسئله ای است که شورای هماهنگی راه سبزامید باید درباره آن تصمیم بگیرد.
شورای راه سبز امید در داخل ایران تشکیل شده است و به دلیل شرایط خطرناک امنیتی نمی تواند وارد این مسائل شود.
نمایندگانش در خارج چطور؟
آقای اردشیر امیرارجمند است که دسترسی به ایشان هم به سادگی میسر است. سایت شورا هم راه اندازی شد و آماده جلب نظرات و دیدگاه های گوناگون است.
با توجه به اینکه در سال 90 قرار است انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی برگزار شود آیا مجموعه گروه های اصلاح طلب یا اعضای جنبش سبز برنامه ای برای مواجهه جدی با این مسئله و اساسا تاثیرگذاری بر فضای سیاسی و اجتماعی در یک سال آینده دارند؟
با توجه به شرایط فوق امنیتی در داخل ایران تقریبا امکان تبادل نظر و دور هم نشینی نیروهای سیاسی منتفی شده است. وقتی این امکان هم وجود نداشته باشد بیشتر مسئله به اشخاص و تصمیم گیری های شخصی آنها مربوط می شود تا گروه ها و احزاب. در خارج از کشور هم که تشکیلات سیاسی به آن معنا وجود ندارد. باید اعتراف کرد که حکومت تمام تشکیلات و احزابی را که امکان کار تاثیرگذار داشته اند از کار انداخته است. اما چون اتکای جنبش سبز بر تک تک اعضای آن است، هر شهروند یک رهبر جنبش است و خود آنها هم راهشان را پیدا می کنند.
Subscribe to:
Posts (Atom)