جواد لاریحانی: سنگسار نوعی از تنبیه است و ربطی به حقوق بشر ندارد/ رفتوآمد وکیل (نسرين ستوده) بايد در راهروهاي دادگاه باشد نه پايتخت كشور ديگري رفته عليه نظام و حكومت مصاحبه كند
ایسنا : دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه گفت: مساله اعدام در كشور ما بسيار دقيقتر از آنچه در آمريكا به آن توجه شده مورد توجه قرار گرفته است. بنابراين نبايد حقوق بشر مستمسكي براي مبارزه با فرهنگ هاي مختلف كشورها شود.
به گزارش ايسنا، دكتر محمدجواد لاريجاني در حاشيهي "همايش بررسي حقوق بشر در دوران معاصر" در جمع خبرنگاران درمورد بازداشت دو تبعه آلماني اظهار كرد: اين دستگيرشدگان مانند هر فرد ديگري كه در مظان اتهام هستند پس از تكميل پرونده در سيستم قضايي، در مورد آنها تصميمگيري ميشود كه چه مجازاتي براي آنها در نظر گرفته شده باشد يا تبرئه شوند. البته اين موضوع به دفاعيه آنها در اين پرونده بستگي دارد. بنابراين بايد منتظر بود تا روند قضايي در مورد اين دو تبعه آلماني تكميل شود.
خبرنگاري درسوالي مبني بر اينكه «امروز غرب ميان حقوق بشر و سنگساري كه در ايران اتفاق مي افتد، تقابل مشاهده ميكند» خواستار ارزيابي دبير ستاد حقوق بشر در اين باره شد، كه لاريجاني گفت: طرح سنگسار تقلب و سوءاستفاده تبليغاتي غرب است. مساله حقوق بشر فراتر از اين است كه به نوع مجازاتي كه در قوانين هر كشور به آن توجه شده، بخواهد احاطه داشته باشد. علم كردن مساله سنگسار سوءاستفاده تبليغاتي غربيها است.
وي ادامه داد: حقوق بشر داراي مكانيزمي است و امروز اعلام ميكنيم كه خشونت در كشور ما كمتر از كشورهايي مانند آلمان، انگليس و آمريكا است.
لاريجاني درمورد بازداشت "نسرين ستوده" با تاكيد بر اينكه او به عنوان وكيل مورد پيگيرد قضايي نيست، گفت: بايد توجه داشت زماني كه فردي وكيل يك متهم ميشود، تمام رفتوآمدش بايد در راهروهاي دادگاه باشد نه اينكه از پايتختي به پايتخت كشور ديگري رفته و عليه نظام و حكومت مصاحبه كند. اين را سوءاستفاده حرفهاي از وكالت ميگويند.
لاريجاني تصريح كرد: نسرين ستوده به علت امر وكالت مورد پيگرد قضايي قرار نگرفته است بلكه به خاطر تبليغات عليه اسلام، نظام و همچنين تماس با گروههاي تروريستي مورد پيگرد قانوني قرار گرفته است. البته دادگاه بايد به اتهامات وي رسيدگي كند. هيچ فردي به عنوان وكيل نه تنها مورد پيگرد قرار نميگيرد بلكه مورد احترام ماست.
لاريجاني درمورد اهداف برگزاري اين همايش تصريح كرد: ما از مطرح شدن روزي به نام حقوق بشر استقبال كرده و اين را فرصت خوبي مي دانيم اما بايد توجه داشت كه بايد به سوءاستفادههايي كه از حقوق بشر ميشود نيز سخن به ميان آورد.
وي با بيان اينكه حداقل پنج اساس وجود دارد كه غربي ها به وسيله آن حقوق بشر را مورد استفاده قرار دادهاند، گفت: يكي از آنها سلطه نظام فكري سكولار و تحت فشار قرار دادن مردم توسط آن است. محور ديگر مستمسك قرار دادن دفاع از حقوق بشر در دفاع از تروريسم است.
دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه اضافه كرد: در جريان فتنه سال گذشته گروهي از اصلاح طلبان به نوعي دست به يك كودتا زدند و متاسفانه غرب از اين جريان حمايت كرد و آن را تحت عنوان دفاع از حقوق بشر اعلام كرد، اين در حالي است كه اين يك سوء استفاده بوده است.
لاريجاني گفت: بارها مشاهده كردهايم كه به افرادي جايزه داده مي شود كه هيچ اقدامي براي حقوق بشر نكردهاند. به عنوان مثال شيرين عبادي كه به عنوان سنبل دفاع از حقوق بشر صرفنظر از اقدامات گذشته وي، هيچ قدمي براي توسعه حقوق بشر برنداشته است. صحبتهاي وي، همان گفتههايي است كه وزارت امور خارجه انگليس وآمريكا مطرح ميكنند و در بهترين حالت مي توان گفت كه وي به يك كارمند دونمايه اين كشورها تبديل شده است. زن مسلمان متعهد، دانشمند، و مقاوم در برابر سلطه است و بهترين كارنامه ملت ايران ايستادگي در مقابل سلطه استعمارگران است.
Monday, December 13, 2010
بادامچیان : مجلس و دستگاه قضایی اسلامی شوند
بادامچیان : مجلس و دستگاه قضایی اسلامی شوند
*کیهان موسوی را تهدید کرد
بادامچیان : مجلس و دستگاه قضایی اسلامی شوند
قائم مقام حزب موتلفه اسلامی با بیان اینکه همه دستگاهها نیازمند تحول جدی بر پایه الگوی اسلامی - ایرانی هستند، گفت: مجلس و قوه قضائیه در برخی از فعالیت ها هنوز بر پایه الگوی کامل اسلامی نیستند و برخی از اقدامات آنان برگرفته از غرب است.
اسدالله بادامچیان، قائم مقام حزب موتلفه اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب مبنی بر تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، اظهارداشت: غربی بودن تشریفات در دستگاه قضا از دلایل بروز مشکلات برای مردم و طولانی شدن زمان رسیدگی به پرونده ها است.
وی ادامه داد: دانشگاهها و برخی رشته های دانشگاهی در کشور از جمله علوم سیاسی بر پایه آموزه های غربی است و این باید باید دچار تحول شود.
کیهان موسوی را تهدید کرد
روزنامه کیهان : سران فتنه شک نکنند به تک تک اهانتهایی که کردهاند، به قطره قطره خونی که از ملت ریختهاند، تودهنی سخت و حیدری خواهند خورد. دستگاه قضای نظام مقدس ما که در راس آن دانشمندی جوان تکیه زده، به خوبی بر همه امور اشراف دارد.
جناب موسوی بداند؛ در 2 بیانیه اخیری که نوشت، هم به امام بزرگوار ما و هم به رهبر ما حرفهایی زدند که ما ناچاریم این را بگوییم؛ اگر دستگاه قضایی به وظیفه خود به درستی عمل نکند، پاسخ ما به سران فتنه پشیمان کننده خواهد بود. این بار قیامی چون 9 دی فقط به حضور و شعار ختم نخواهد شد.
*کیهان موسوی را تهدید کرد
بادامچیان : مجلس و دستگاه قضایی اسلامی شوند
قائم مقام حزب موتلفه اسلامی با بیان اینکه همه دستگاهها نیازمند تحول جدی بر پایه الگوی اسلامی - ایرانی هستند، گفت: مجلس و قوه قضائیه در برخی از فعالیت ها هنوز بر پایه الگوی کامل اسلامی نیستند و برخی از اقدامات آنان برگرفته از غرب است.
اسدالله بادامچیان، قائم مقام حزب موتلفه اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب مبنی بر تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، اظهارداشت: غربی بودن تشریفات در دستگاه قضا از دلایل بروز مشکلات برای مردم و طولانی شدن زمان رسیدگی به پرونده ها است.
وی ادامه داد: دانشگاهها و برخی رشته های دانشگاهی در کشور از جمله علوم سیاسی بر پایه آموزه های غربی است و این باید باید دچار تحول شود.
کیهان موسوی را تهدید کرد
روزنامه کیهان : سران فتنه شک نکنند به تک تک اهانتهایی که کردهاند، به قطره قطره خونی که از ملت ریختهاند، تودهنی سخت و حیدری خواهند خورد. دستگاه قضای نظام مقدس ما که در راس آن دانشمندی جوان تکیه زده، به خوبی بر همه امور اشراف دارد.
جناب موسوی بداند؛ در 2 بیانیه اخیری که نوشت، هم به امام بزرگوار ما و هم به رهبر ما حرفهایی زدند که ما ناچاریم این را بگوییم؛ اگر دستگاه قضایی به وظیفه خود به درستی عمل نکند، پاسخ ما به سران فتنه پشیمان کننده خواهد بود. این بار قیامی چون 9 دی فقط به حضور و شعار ختم نخواهد شد.
"4 عامل نفوذی دشمن شکست خورده در مجلس" که گفتند بنزین تولید داخلی آلوده است
"4 عامل نفوذی دشمن شکست خورده در مجلس" که گفتند بنزین تولید داخلی آلوده است
عصرایران - هیچ می دانستید دشمن شکست خورده ایران، دستکم 4 نفر از عوامل خود را در مجلس شورای اسلامی وارد کرده اند که ماموریت ویژه آنها "کم اثر کردن خودکفایی ایران در تولید بنزین" است؟
خبر ایرنا را بخوانید:
معاون وزیر نفت در امور پتروشیمی گفت: فرآیند تولید بنزین در مجتمعها مانند پروسه تولید در دیگر پالایشگاهها است، ضمن آنکه بنزین سوپر تولیدی در پالایشگاهها که از درجه آرام سوز برخوردارند به علت فناوری بکار گرفته شده در تولید این فرآورده دارای کیفیت بهتری است.
وی درباره شایعات آلودگی هوای تهران به علت استفاده از بنزین تولید داخل، تصریح کرد: آلودگی هوای تهران ارتباطی به بنزین تولیدی نداشته و بیشتر ترفندی از سوی دشمن شکست خورده ایران اسلامی برای کم اثر کردن خودکفایی ایران در تولید بنزین است.
عبدالحسین بیات اظهار داشت: دشمنان زمانی شایعه اینکه امکان تولید بنزین در داخل وجود ندارد را مطرح کردند و در زمانی دیگر آلودگی بنزین تولیدی و امروز هم آلودگی هوای در اثر بنزین تولید داخل را مطرح میکنند.
بیات اضافه کرد: دشمنان شایعه وضعیت نامطلوب تولید بنزین در مجتمعهای پتروشیمی را نیز مطرح کردند در صورتی که فرآورده تولیدی در مجتمعهای پتروشیمی نه تنها از لحاظ وزن و ارزش منفی نبوده بلکه در این بخش از افزایش هم برخوردار بوده است.
یادآور میشود پیشتر نیز سیدمسعود میرکاظمی وزیر نفت نیز شایعه آلودگی هوای تهران در اثر بنزین تولیدی در داخل را تکذیب و این شایعه را حربه تحریم کنندگان در برابر رسیدن کشور به خودکفایی بنزین ارزیابی کرده بود.
از آنجا که آرشیو اخبار حکایت از آن دارد که لااقل 4 نماینده مجلس تاکنون درباره غیراستاندارد بودن بنزین و نقش آن در آلودگی هوای تهران و شهرهای دیگر کشور سخن گفته اند، مشخص می شود که ایادی دشمن همین ها هستند که با هوشمندی و درایت وزیر نفت و معاونش، کشف شده اند. عصرایران نیز به پاس این شم قوی اطلاعاتی آقایان، تصاویر و مشخصات اصحاب دشمن در ماجرای آلودگی هوا را در زیر منتشر می کند تا ضمن تاکید مجدد بر سلامت و استاندار بودن بنزین های داخلی، بتوان تقصیر آلودگی هوا در ایام اخیر را نیز به گردن این چهار نفر انداخت و قضیه را ختم به خیر کرد:
1- عسگر جلالیان، عضو کمیسیون انرژی مجلس
بنزینی که در پالایشگاه ها به شکل غیر استاندارد تولید میشود سرطانزا است واگر این بنزین سرطانزا در اختیار مردم قرار بگیرد مردم را به صورت حاد تری درگیر میکند و هزینه تمام شده آن برای کشور نیز بالاتر است.اگر با کمبود بنزین مواجه شویم به مردم فشار میآید و با نارضایتی آنها مواجه خواهیم شد. اما بحران نارضایتی مردم قابل مدیریت و کنترل است و نهایتا با عصبانیت آن ها رو به رو هستیم که خطرش کمتر از این است که مردم را در معرض خطر سرطان و مرگ قرار دهیم. آفتاب /13 آبان
2- محسن نریمان، عضو کمیسیون عمران
آلودگی هوای تهران به صورت یه روال غیر عادی در حال افزایش است و بنزین های غیر استانداری که در تهران استفاده می شود موجب افزایش این آلودگی هوا شده است. تولید بنزین غیر استاندار از یک طرف و از طرف دیگر بها ندادن به طرح هایی که برای توسعه مترو در نظر گرفته شده است همه و همه موجب تشدید آلودگی هوا شده است. خانه ملت / 16 آذر
3- محمدرضا رضایی، عضو کمیسیون بهداشت
بخش اعظمي از آلودگي هواي تهران به واسطه استاندارد نبودن سوخت مصرفي در كشور است .وزارت نفت بايد سوخت استاندارد در اختيار مردم قرار دهد تا اين مشكلات كاهش يابد. ایسنا 19 آذر
4- غلامعلی میگلی نژاد، عضو کمیسیون انرژی
سیستمی که برای پالایشگاه ها تعریف شده است برای تولید فرآورده های نفتی است نه تولید بنزین؛ موضوعی که در هفته های اخیر در مورد بنزین تولیدی این پالایشگاه ها مطرح شده شائبه سرطانزا بودن این بنزین است که در خصوص این موضوع، مرکز پژوهش های مجلس و دیوان محاسبات مجلس مامور شدند تا قضیه را مورد بررسی قرار داده و گزارش نهایی را به کمیسیون ارائه دهند. خبر/ 13 آبان
واقعا جای تاسف دارد وزیر نفت و معاونش به جای آنکه در برابر موضوع بنزین آلوده، با ارائه مستندات علمی ، استاندارد بودن بنزین تولیدی را با متانت ثابت کنند، فورا منتقدان را عامل دشمن- آن هم از نوع شکست خورده اش- معرفی کرده و موضوع را فیصله یافته تلقی کرده اند.
آنچه این نمایندگان و برخی رسانه ها گفته اند، نه به خاطر ماموریت ویژه استکبار جهانی، که از سر دلسوزی و وظیفه شناسی بوده است ولاغیر اما بعضی از مسوولان، گویا چیزی جز فرافکنی بلد نیستند و حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی را هم به صرف نقد و انتقاد (که وظیفه شان است) عامل دشمن معرفی می کنند. (احتمالا به نظر آنها، بهترین راه برای عامل دشمن نبودن، سکوت و مماشات است و صد البته تایید!)
زمانی سفید پوستانی که در حال اشغال سرزمین های سرخ پوستان بودند، می گفتند: "سرخ پوست خوب، سرخ پوست مرده است" و حالا حکایت ماست و برخی آقایان که معتقدند: نماینده خوب، نماینده بی بخار است و رسانه خوب، رسانه لال!
احتمالا برخی آقایان از نمایندگان مجلس انتظار دارند قبل از آنکه نطقی کنند یا مصاحبه ای انجام دهند، یک نسخه از سخنان خود را به دفتر وزیر مربوطه ارسال کنند و تاییدیه کتبی بگیرند تا خدای ناکرده، در اسرع وقت تبدیل به عوامل دشمن شکست خورده نشوند (تبصره: رسایی و کوچک زاده و دوستان از این دستورالعمل مستثنی هستند!)
اما گذشته از همه این بحث ها ذکر چند نکته در این باره حائز اهمیت است:
1- در باب "بنزین" و استاندارد یا غیراستاندارد بودن آن، وزارت نفت در جایگاه متهم است و نمی تواند به استناد ادعاها وحرف های خودش، مدعی تبرئه شود و به دیگران انگ بزند.
این متهم بودن، صد البته به معنای اثبات قصور یا تقصیر نیست بلکه همین اندازه که چند نماینده مجلس در راستای وظایف نمایندگی خود، موضوع آلودگی بنزین را مطرح کرده اند، اتهام متوجه وزارت نفت و دستگاه های ذیربط می شود و انتظار پاسخگویی هست.
2- به جای اصرار و انکارهای کنونی و انگ زدن های غیراخلاقی، بهترین راه، آزمایش بنزین تولیدی در آزمایشگاه های بی طرف در حضور نمایندگان مجلس، قوه قضاییه و رسانه هاست. این آزمایش می تواند در داخل یا حتی در خارج از کشور صورت گیرد والا اینکه یک طرف بگوید بنزین آلوده است و طرف دیگر هم جواب دهد: "نه خیر، اصلا هم آلوده نیست ای عامل دشمن!" کاری از پیش نمی رود.
البته اگر روند آزمایش بنزین در محیطی به دور از چشم نمایندگان معتمد مردم (از مجلس گرفته تا رسانه ها) انجام شود، افکار عمومی نسبت به نتایج آن چندان مطمئن نخواهد بود.
3- قطعا هیچ کس دوست ندارد بنزین تولیدی کشورش آلوده و سرطان زا باشد چه آنکه فارغ از هر گونه گرایش سیاسی و جناحی، هر ایرانی وطن دوستی، از اینکه کشورش در تولید بنزین خودکفا شود، خوشحال می شود و نیز دوست ندارد خود، خانواده و هم وطنانش در فضایی مسموم و سرطان زا تنفس کنند و به مرگ تدریجی گرفتار آیند.
از این رو امیدواریم وزارت نفت به آزمایش بنزین تولیدی خود در مقابل افکار عمومی تن دهد و نتیجه آزمایش ها و بررسی های واقعی نیز استاندارد بودن بنزین تولید داخل باشد.
بعد از تحریر:
ماجرای برنج های آلوده و اخبار ضد و نقیض آن که یادتان هست؟ آخرش هم معلوم نشد اصلا آلوده بودند، نبودند، کدامشان آلوده بود، کدامشان آلوده نبود، کی راست می گفت، کی دروغ می بافت ... حالا نوبت بنزین است؟!
عصرایران - هیچ می دانستید دشمن شکست خورده ایران، دستکم 4 نفر از عوامل خود را در مجلس شورای اسلامی وارد کرده اند که ماموریت ویژه آنها "کم اثر کردن خودکفایی ایران در تولید بنزین" است؟
خبر ایرنا را بخوانید:
معاون وزیر نفت در امور پتروشیمی گفت: فرآیند تولید بنزین در مجتمعها مانند پروسه تولید در دیگر پالایشگاهها است، ضمن آنکه بنزین سوپر تولیدی در پالایشگاهها که از درجه آرام سوز برخوردارند به علت فناوری بکار گرفته شده در تولید این فرآورده دارای کیفیت بهتری است.
وی درباره شایعات آلودگی هوای تهران به علت استفاده از بنزین تولید داخل، تصریح کرد: آلودگی هوای تهران ارتباطی به بنزین تولیدی نداشته و بیشتر ترفندی از سوی دشمن شکست خورده ایران اسلامی برای کم اثر کردن خودکفایی ایران در تولید بنزین است.
عبدالحسین بیات اظهار داشت: دشمنان زمانی شایعه اینکه امکان تولید بنزین در داخل وجود ندارد را مطرح کردند و در زمانی دیگر آلودگی بنزین تولیدی و امروز هم آلودگی هوای در اثر بنزین تولید داخل را مطرح میکنند.
بیات اضافه کرد: دشمنان شایعه وضعیت نامطلوب تولید بنزین در مجتمعهای پتروشیمی را نیز مطرح کردند در صورتی که فرآورده تولیدی در مجتمعهای پتروشیمی نه تنها از لحاظ وزن و ارزش منفی نبوده بلکه در این بخش از افزایش هم برخوردار بوده است.
یادآور میشود پیشتر نیز سیدمسعود میرکاظمی وزیر نفت نیز شایعه آلودگی هوای تهران در اثر بنزین تولیدی در داخل را تکذیب و این شایعه را حربه تحریم کنندگان در برابر رسیدن کشور به خودکفایی بنزین ارزیابی کرده بود.
از آنجا که آرشیو اخبار حکایت از آن دارد که لااقل 4 نماینده مجلس تاکنون درباره غیراستاندارد بودن بنزین و نقش آن در آلودگی هوای تهران و شهرهای دیگر کشور سخن گفته اند، مشخص می شود که ایادی دشمن همین ها هستند که با هوشمندی و درایت وزیر نفت و معاونش، کشف شده اند. عصرایران نیز به پاس این شم قوی اطلاعاتی آقایان، تصاویر و مشخصات اصحاب دشمن در ماجرای آلودگی هوا را در زیر منتشر می کند تا ضمن تاکید مجدد بر سلامت و استاندار بودن بنزین های داخلی، بتوان تقصیر آلودگی هوا در ایام اخیر را نیز به گردن این چهار نفر انداخت و قضیه را ختم به خیر کرد:
1- عسگر جلالیان، عضو کمیسیون انرژی مجلس
بنزینی که در پالایشگاه ها به شکل غیر استاندارد تولید میشود سرطانزا است واگر این بنزین سرطانزا در اختیار مردم قرار بگیرد مردم را به صورت حاد تری درگیر میکند و هزینه تمام شده آن برای کشور نیز بالاتر است.اگر با کمبود بنزین مواجه شویم به مردم فشار میآید و با نارضایتی آنها مواجه خواهیم شد. اما بحران نارضایتی مردم قابل مدیریت و کنترل است و نهایتا با عصبانیت آن ها رو به رو هستیم که خطرش کمتر از این است که مردم را در معرض خطر سرطان و مرگ قرار دهیم. آفتاب /13 آبان
2- محسن نریمان، عضو کمیسیون عمران
آلودگی هوای تهران به صورت یه روال غیر عادی در حال افزایش است و بنزین های غیر استانداری که در تهران استفاده می شود موجب افزایش این آلودگی هوا شده است. تولید بنزین غیر استاندار از یک طرف و از طرف دیگر بها ندادن به طرح هایی که برای توسعه مترو در نظر گرفته شده است همه و همه موجب تشدید آلودگی هوا شده است. خانه ملت / 16 آذر
3- محمدرضا رضایی، عضو کمیسیون بهداشت
بخش اعظمي از آلودگي هواي تهران به واسطه استاندارد نبودن سوخت مصرفي در كشور است .وزارت نفت بايد سوخت استاندارد در اختيار مردم قرار دهد تا اين مشكلات كاهش يابد. ایسنا 19 آذر
4- غلامعلی میگلی نژاد، عضو کمیسیون انرژی
سیستمی که برای پالایشگاه ها تعریف شده است برای تولید فرآورده های نفتی است نه تولید بنزین؛ موضوعی که در هفته های اخیر در مورد بنزین تولیدی این پالایشگاه ها مطرح شده شائبه سرطانزا بودن این بنزین است که در خصوص این موضوع، مرکز پژوهش های مجلس و دیوان محاسبات مجلس مامور شدند تا قضیه را مورد بررسی قرار داده و گزارش نهایی را به کمیسیون ارائه دهند. خبر/ 13 آبان
واقعا جای تاسف دارد وزیر نفت و معاونش به جای آنکه در برابر موضوع بنزین آلوده، با ارائه مستندات علمی ، استاندارد بودن بنزین تولیدی را با متانت ثابت کنند، فورا منتقدان را عامل دشمن- آن هم از نوع شکست خورده اش- معرفی کرده و موضوع را فیصله یافته تلقی کرده اند.
آنچه این نمایندگان و برخی رسانه ها گفته اند، نه به خاطر ماموریت ویژه استکبار جهانی، که از سر دلسوزی و وظیفه شناسی بوده است ولاغیر اما بعضی از مسوولان، گویا چیزی جز فرافکنی بلد نیستند و حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی را هم به صرف نقد و انتقاد (که وظیفه شان است) عامل دشمن معرفی می کنند. (احتمالا به نظر آنها، بهترین راه برای عامل دشمن نبودن، سکوت و مماشات است و صد البته تایید!)
زمانی سفید پوستانی که در حال اشغال سرزمین های سرخ پوستان بودند، می گفتند: "سرخ پوست خوب، سرخ پوست مرده است" و حالا حکایت ماست و برخی آقایان که معتقدند: نماینده خوب، نماینده بی بخار است و رسانه خوب، رسانه لال!
احتمالا برخی آقایان از نمایندگان مجلس انتظار دارند قبل از آنکه نطقی کنند یا مصاحبه ای انجام دهند، یک نسخه از سخنان خود را به دفتر وزیر مربوطه ارسال کنند و تاییدیه کتبی بگیرند تا خدای ناکرده، در اسرع وقت تبدیل به عوامل دشمن شکست خورده نشوند (تبصره: رسایی و کوچک زاده و دوستان از این دستورالعمل مستثنی هستند!)
اما گذشته از همه این بحث ها ذکر چند نکته در این باره حائز اهمیت است:
1- در باب "بنزین" و استاندارد یا غیراستاندارد بودن آن، وزارت نفت در جایگاه متهم است و نمی تواند به استناد ادعاها وحرف های خودش، مدعی تبرئه شود و به دیگران انگ بزند.
این متهم بودن، صد البته به معنای اثبات قصور یا تقصیر نیست بلکه همین اندازه که چند نماینده مجلس در راستای وظایف نمایندگی خود، موضوع آلودگی بنزین را مطرح کرده اند، اتهام متوجه وزارت نفت و دستگاه های ذیربط می شود و انتظار پاسخگویی هست.
2- به جای اصرار و انکارهای کنونی و انگ زدن های غیراخلاقی، بهترین راه، آزمایش بنزین تولیدی در آزمایشگاه های بی طرف در حضور نمایندگان مجلس، قوه قضاییه و رسانه هاست. این آزمایش می تواند در داخل یا حتی در خارج از کشور صورت گیرد والا اینکه یک طرف بگوید بنزین آلوده است و طرف دیگر هم جواب دهد: "نه خیر، اصلا هم آلوده نیست ای عامل دشمن!" کاری از پیش نمی رود.
البته اگر روند آزمایش بنزین در محیطی به دور از چشم نمایندگان معتمد مردم (از مجلس گرفته تا رسانه ها) انجام شود، افکار عمومی نسبت به نتایج آن چندان مطمئن نخواهد بود.
3- قطعا هیچ کس دوست ندارد بنزین تولیدی کشورش آلوده و سرطان زا باشد چه آنکه فارغ از هر گونه گرایش سیاسی و جناحی، هر ایرانی وطن دوستی، از اینکه کشورش در تولید بنزین خودکفا شود، خوشحال می شود و نیز دوست ندارد خود، خانواده و هم وطنانش در فضایی مسموم و سرطان زا تنفس کنند و به مرگ تدریجی گرفتار آیند.
از این رو امیدواریم وزارت نفت به آزمایش بنزین تولیدی خود در مقابل افکار عمومی تن دهد و نتیجه آزمایش ها و بررسی های واقعی نیز استاندارد بودن بنزین تولید داخل باشد.
بعد از تحریر:
ماجرای برنج های آلوده و اخبار ضد و نقیض آن که یادتان هست؟ آخرش هم معلوم نشد اصلا آلوده بودند، نبودند، کدامشان آلوده بود، کدامشان آلوده نبود، کی راست می گفت، کی دروغ می بافت ... حالا نوبت بنزین است؟!
تشکیل ستاد برخورد با "زنان بدحجاب" توسط حزب الله و بسیج
تشکیل ستاد برخورد با "زنان بدحجاب" توسط حزب الله و بسیج
شهرزاد نیوز: تعدادی از تشکل های حزب اللهی و بسیج دانشجویی، با انتشار بیانیه ای، ضمن انتقاد از وجود "فساد بد حجابی" پس از گذشت سی سال از انقلاب اسلامی، تشکیل ستادی به منظور "گسترش راهكارهای اجرایی عفاف و حجاب" را اعلام کردند.
آن ها در بیانیه خود آورده اند که در 13 دی 1384 قانونی كامل و جامع و مانع با عنوان «گسترش راهكارهای اجرایی عفاف و حجاب» از تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی گذشت كه طی آن قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی به همراه وزارتخانههای ارشاد، بازرگانی، آموزش و پرورش، اقتصاد و دارایی، ارتباطات و فناوری اطلاعات، بهداشت، امور خارجه، كار و امور اجتماعی، كشور، راه و ترابری و مسكن در كنار نیروی انتظامی، سازمان ملی جوانان، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان تربیت بدنی، سازمان بسیج مستضعفین، سازمان صدا و سیما، شهرداری، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منكر، سازمان بهزیستی، سازمان مدیریت و برنامهریزی و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، در قالب 221 ماده واحده موظف شدهاند رسما و قانونا به مقابله با بیحجابی برخیزند. اما هیچكدام از 26 دستگاهی كه قانون فوقالذكر آنها را مسئول مبارزه با بیحجابی شناخته بود به هیچ یك از وظایف قانونی خود عمل نكردهاند!
اسامی تشکل های گرد آمده در این ستاد به شرح زیر است:
حوزه علمیه امام حسین، انصار حزبالله تهران، بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی، بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی، بسیج دانشجویی دانشگاه خواجه نصیر، بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت، بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف، بسیج دانشجویی دانشگاه امیركبیر، بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق، مركز فرهنگی میثاق، شورای عالی خواهران مسلمان، جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، جمعیت زنان فاطمی، جنبش دانشجویی حافظان حجاب، مؤسسه فرهنگی جلال آل احمد و مؤسسه فرهنگی محبینالائمه.
شهرزاد نیوز: تعدادی از تشکل های حزب اللهی و بسیج دانشجویی، با انتشار بیانیه ای، ضمن انتقاد از وجود "فساد بد حجابی" پس از گذشت سی سال از انقلاب اسلامی، تشکیل ستادی به منظور "گسترش راهكارهای اجرایی عفاف و حجاب" را اعلام کردند.
آن ها در بیانیه خود آورده اند که در 13 دی 1384 قانونی كامل و جامع و مانع با عنوان «گسترش راهكارهای اجرایی عفاف و حجاب» از تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی گذشت كه طی آن قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی به همراه وزارتخانههای ارشاد، بازرگانی، آموزش و پرورش، اقتصاد و دارایی، ارتباطات و فناوری اطلاعات، بهداشت، امور خارجه، كار و امور اجتماعی، كشور، راه و ترابری و مسكن در كنار نیروی انتظامی، سازمان ملی جوانان، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان تربیت بدنی، سازمان بسیج مستضعفین، سازمان صدا و سیما، شهرداری، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منكر، سازمان بهزیستی، سازمان مدیریت و برنامهریزی و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، در قالب 221 ماده واحده موظف شدهاند رسما و قانونا به مقابله با بیحجابی برخیزند. اما هیچكدام از 26 دستگاهی كه قانون فوقالذكر آنها را مسئول مبارزه با بیحجابی شناخته بود به هیچ یك از وظایف قانونی خود عمل نكردهاند!
اسامی تشکل های گرد آمده در این ستاد به شرح زیر است:
حوزه علمیه امام حسین، انصار حزبالله تهران، بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی، بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی، بسیج دانشجویی دانشگاه خواجه نصیر، بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت، بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف، بسیج دانشجویی دانشگاه امیركبیر، بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق، مركز فرهنگی میثاق، شورای عالی خواهران مسلمان، جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، جمعیت زنان فاطمی، جنبش دانشجویی حافظان حجاب، مؤسسه فرهنگی جلال آل احمد و مؤسسه فرهنگی محبینالائمه.
کشتی های توقیف شده ایرانی این هفته حراج می شوند
کشتی های توقیف شده ایرانی این هفته حراج می شوند
بی بی سی : شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی اعلام کرده که سه کشتی باربری این شرکت که در آبهای سنگاپور توقیف شده اند، در هفته جاری به حراج گذاشته می شوند.
محمدحسین داجمر مدیر عامل شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی به خبرگزاری دولتی ایران، ایرنا در باره سرنوشت کشتی های توقیف شده گفته که "زمان حراج این کشتی ها هفته جاری اعلام شده و تمام تلاش ما به تعویق انداختن زمان حراج تا حل مشکل است."
کشتی های باربری سهند، سبلان و توچال، متعلق به ناوگان کشتیرانی ایران، مدتی پیش با شکایت یک بانک فرانسوی در سنگاپور توقیف شده اند.
آنطور که از گزارشها بر می آید بانک فرانسوی که وام خرید کشتی ها را پرداخت کرده است، به دلیل عدم دریافت اقساط وام هایش، به دادگاه شکایت کرده و حکم توقیف این سه کشتی را که در رهن این بانک بوده، از دادگاه گرفته است.
شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی توقیف کشتی های ایرانی را "سیاسی" و دانسته و اعلام کرده این مشکل بر اثر تحریم ها ایجاد شده و اقدام بانک فرانسوی ربطی به بدهی و به تاخیر در پرداخت اقساط وام ندارد.
نام بانک فرانسوی اعلام نشده و آقای داجمر روز روز چهارشنبه ۱۷ آذر (هشتم دسامبر) گفته بود که وام بانکی مدت دار بوده اما اکنون این بانک همه اقساط را یکجا طلب کرده است.
بنابر گزارشها، ایران در چند سال گذشته تعدادی کشتی با وام بانک های خارجی خریداری کرده و ماهانه مبالغ زیادی را بابت اقساط وام خرید این کشتی ها به بانکهای خارجی پرداخت می کند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در خرداد ماه گذشته، قطعنامه جدید تحریم ایران را تصویب کرد که در آن محدودیت هایی علیه برخی شرکت های وابسته به سپاه، نهادهای مالی و کشتیرانی جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده است.
این قطعنامه، تحت عنوان آنچه اقدامات لازم برای جلوگیری از دستیابی ایران به جنگ افزارهای سنگین و تجهیزات و فن آوری مرتبط با برنامه های اتمی و موشکی خوانده شده، مجوز بازرسی کشتی ها و هواپیماهای مظنون به حمل اقلام ممنوعه برای این کشور را صادر کرده است.
این بخش از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، واکنش های زیادی را از سوی مقامهای ایرانی بر انگیخت زیرا بنابر این قطعنامه، کشورها می توانند بر اساس قوانین بین المللی کشتی های ایران را در آب های آزاد بازرسی، توقیف و در صورت لزوم بار آن را نابود کنند.
بی بی سی : شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی اعلام کرده که سه کشتی باربری این شرکت که در آبهای سنگاپور توقیف شده اند، در هفته جاری به حراج گذاشته می شوند.
محمدحسین داجمر مدیر عامل شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی به خبرگزاری دولتی ایران، ایرنا در باره سرنوشت کشتی های توقیف شده گفته که "زمان حراج این کشتی ها هفته جاری اعلام شده و تمام تلاش ما به تعویق انداختن زمان حراج تا حل مشکل است."
کشتی های باربری سهند، سبلان و توچال، متعلق به ناوگان کشتیرانی ایران، مدتی پیش با شکایت یک بانک فرانسوی در سنگاپور توقیف شده اند.
آنطور که از گزارشها بر می آید بانک فرانسوی که وام خرید کشتی ها را پرداخت کرده است، به دلیل عدم دریافت اقساط وام هایش، به دادگاه شکایت کرده و حکم توقیف این سه کشتی را که در رهن این بانک بوده، از دادگاه گرفته است.
شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی توقیف کشتی های ایرانی را "سیاسی" و دانسته و اعلام کرده این مشکل بر اثر تحریم ها ایجاد شده و اقدام بانک فرانسوی ربطی به بدهی و به تاخیر در پرداخت اقساط وام ندارد.
نام بانک فرانسوی اعلام نشده و آقای داجمر روز روز چهارشنبه ۱۷ آذر (هشتم دسامبر) گفته بود که وام بانکی مدت دار بوده اما اکنون این بانک همه اقساط را یکجا طلب کرده است.
بنابر گزارشها، ایران در چند سال گذشته تعدادی کشتی با وام بانک های خارجی خریداری کرده و ماهانه مبالغ زیادی را بابت اقساط وام خرید این کشتی ها به بانکهای خارجی پرداخت می کند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در خرداد ماه گذشته، قطعنامه جدید تحریم ایران را تصویب کرد که در آن محدودیت هایی علیه برخی شرکت های وابسته به سپاه، نهادهای مالی و کشتیرانی جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده است.
این قطعنامه، تحت عنوان آنچه اقدامات لازم برای جلوگیری از دستیابی ایران به جنگ افزارهای سنگین و تجهیزات و فن آوری مرتبط با برنامه های اتمی و موشکی خوانده شده، مجوز بازرسی کشتی ها و هواپیماهای مظنون به حمل اقلام ممنوعه برای این کشور را صادر کرده است.
این بخش از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، واکنش های زیادی را از سوی مقامهای ایرانی بر انگیخت زیرا بنابر این قطعنامه، کشورها می توانند بر اساس قوانین بین المللی کشتی های ایران را در آب های آزاد بازرسی، توقیف و در صورت لزوم بار آن را نابود کنند.
چرا کارگران سندیکایی آماج حمله مجدد ستمگران شده اند/ منصور اسالو
چرا کارگران سندیکایی آماج حمله مجدد ستمگران شده اند/ منصور اسالو
" به مناسبت روز جهانی دفاع از حقوق بشر "
طی یکی – دو ماه اخیر با رشد جنبش اعتراضی کارگران ایران در کنار جنبش سبز مردم ایران، به دلیل اخراج های غیر قانونی، ندادن دستمزد کارگران در واحد های مختلف تولیدی – خدماتی ( که گاه به پانزده ماه هم رسیده است . )، کنترل های شدید ضد تشکیلاتی و ضد سندیکایی، تهدیدهای تلفنی برخی از کارگران در جهت منع آنها از فعالیت های صنفی – سیاسی، دادن احکام سنگین زندان و حبس، اخراج از محل کار ( مثل کارگران عضو سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه )، ایراد اتهامات واهی مثل تبلیغ علیه مقام رهبری و جلوگیری از بازگشت به کار هشت نفر از کارگران عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتویوسرانی تهران و حومه از بهمن ماه 1384 تا امروز، شاهد دستگیری های پیاپی و آدم ربایی اطلاعاتی – حفاظتی از کارگزان هستیم .
پس از آدم ربایی که نسبت به غلام رضا غلام حسینی و سپس همایون جابری از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه بودیم، شاهد دستگیری مرتضی کمساری و علی اکبر نظری از دیگر اعضای این سندیکا هستیم . و همچنین تهدید تلفنی آقای داود رضوی عضو هیأت مدیره سندیکا و همچنین پیغام رسانی تهدید آمیز به حسن سعیدی دیگر عضو فعال سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه هستیم .
رفتار خشنی که با غلام رضا غلام حسینی توأم با ضرب و شتم به هنگام ربایش و سپس نگهداری بیش از یک ماهه او در سلول های انفرادی بند هشت زندان امنیتی رجایی شهر، ایراد ضرب و جرح، فشارهای روانی و روحی و ایذاء خانواده اش که در منطقه کارگرنشین و حاشیه نشین قلعه حسن خان کرج مستأجر می باشند، انتقال او به قرنطینه زندان و صدور حکم بازداشت موقت یک ماهه مجدد برای او .تراشیدن سر آقای علی اکبر نظری در زندان اوین و اعزام او به زندان قزل حصار که ربطی به فعالیت های سندیکایی آقای نظری ندارد و بیشتر افراد زندانی در آنجا در رابطه با اتهامات مواد مخدر می باشند، به نوعی شکنجه روحی آقای علی اکبر نظری است .
بازداشت مرتضی کمساری در دادیاری شعبه دوم دادسرای قاضی مقدس ( اوین ) و اعزام او به بند هشت زندان اوین، ادامه بازداشت رضا شهابی، امتداد حبس کشیدن آقایان ابراهیم مددی در بند 350 زندان اوین و منصور اسالو در بند 3 زندان رجایی شهر، پرونده سازی و افزایش یک سال حبس مجدد برای منصور اسالو رییس هیأت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتبوسرانی تهران و حومه، اخراج مجدد ناصر محرم زاده راننده عضو سندیکای شرکت واحد، شرحی از ادامه عملکردهای غیرقانونی و ضد حقوق بشری و مخالف کنوانسیون های 98 و 87 سازمان بین المللی کار است . راستی چرا چنین فشارهای سنگینی بر اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه وارد می شود ؟ جواب را ما می دانیم ! با آن که رییس و نایب رییس سندیکای کارگری اتوبوسرانی در زندان به سر می برند، بقیه اعضای هیأت مدیره و فعالین سندیکا به وظائف سندیکایی خود عمل کردند و اجازه ندادند که چراغ امید سندیکا خاموش شود و کماکان حضور سندیکا و اعضای آن برای کارگران شرکت واحد و دیگر مراکز کارگری تکیه گاه و نقطه امیدی است که در ادارات کار و هیأت های حل اختلاف از طریق اشراف به قانون و طرح شکایات کارگری و هدایت و حمایت از کارگران گرایش جدیدی را از سوی عموم کارگران به سندیکا باعث شد .
دستگیری و تهدید اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه به دلیل پایمردی اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی در جهت دفاع از مسئولیتی است که در برابر کارگران و اعضایشان پذیرفته اند . آنها در مجمع عمومی قول دادند تا به اعتماد کارگران خیانت نکنند و حتی در شرایطی که خودشان اخراج، بی کار، زندانی و حتی ضرب و شتم شده اند به انجام وظایفشان از راه های مختلف و ابتکارهای گوناگون در جهت آگاهی بخشی به کارگران و سازماندهی و تشکل یابی کارگران در چهارچوب مقاوله نامه های بین المللی کار ادامه داده اند، دستگیری، زندان، تهدید، تهمت، مزاحمت و ضرب و شتم خود و خانواده هایشان با همه سنگینی که داشته است، در ایمان کارگری آنها نتوانسته است خللی وارد کند .
اعتقاد انها به درستی راهشان و اعتمادی که کارگران در زیر فشار فاشیستی به سندیکای خود می کنند پاداش سختی هایی است که انها تحمل می کنند . امروز کارگران شرکت واحد و نیشکر هفت تپه با مقایسه شرایط کارشان با قبل از سال 1384 و امکاناتی که از بدو فعالیت های مجدد سندیکایی شان به دست آورده اند، حق دارند که از مرام کارگری و تشکل کارگری اشان حمایت کنند و برای آزادی مدیران سندیکایی زندانی شده اشان و گسترش تلاش اتحادیه ای خود متشکل شده و تلاش کنند . راه دشواری که سندیکاهای کارگری چه در گذشته دور و چه امروز طی می کنند دستاوردهای حقوق بشری و آموزش های دموکراتیک داشته است که متعلق به همه مردم، همه کارگران و همه جهانیان است .
در این کار، در این پیکار به نمایندگی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد همه دست هایی را که صمیمانه برای کمک به کارگران و مردم ایران، برای احقاق حقوق دموکراتیک و انسانی خود به پا خواسته اند و تلاش می کنند، می فشارم و از تمام فدراسیون های کارگری جهانی، یونیون ها و سندیکاهایی که در این سال ها ما را تنها نگذاشته اند و برای رسیدن به حقوق قانونی امان از ما حمایت کرده اند، قدردانی و خون قلبم را به آنها اهدا می کنم و از شما یاران در سراسر جهان می خواهم که این پشتیبانی را تا رسیدن کارگران و همه مردم ایران به حقوق انسانی خویش ادامه دهید :
آینده از آن ماست
آینده از آن توده هاست
حقوق کارگران حقوق بشر است .
پر اهتزاز باد پرچم همبستگی بین المللی کارگران جهان با جنبش آزادی خواهانه مردم ایران
برقرار باد صلح، آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت
منصور اسالو، رییس هیأت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه – بند سه، سالن 8، زندان رجایی شهر کرج
منبع: خبرگزاری هرانا
" به مناسبت روز جهانی دفاع از حقوق بشر "
طی یکی – دو ماه اخیر با رشد جنبش اعتراضی کارگران ایران در کنار جنبش سبز مردم ایران، به دلیل اخراج های غیر قانونی، ندادن دستمزد کارگران در واحد های مختلف تولیدی – خدماتی ( که گاه به پانزده ماه هم رسیده است . )، کنترل های شدید ضد تشکیلاتی و ضد سندیکایی، تهدیدهای تلفنی برخی از کارگران در جهت منع آنها از فعالیت های صنفی – سیاسی، دادن احکام سنگین زندان و حبس، اخراج از محل کار ( مثل کارگران عضو سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه )، ایراد اتهامات واهی مثل تبلیغ علیه مقام رهبری و جلوگیری از بازگشت به کار هشت نفر از کارگران عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتویوسرانی تهران و حومه از بهمن ماه 1384 تا امروز، شاهد دستگیری های پیاپی و آدم ربایی اطلاعاتی – حفاظتی از کارگزان هستیم .
پس از آدم ربایی که نسبت به غلام رضا غلام حسینی و سپس همایون جابری از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه بودیم، شاهد دستگیری مرتضی کمساری و علی اکبر نظری از دیگر اعضای این سندیکا هستیم . و همچنین تهدید تلفنی آقای داود رضوی عضو هیأت مدیره سندیکا و همچنین پیغام رسانی تهدید آمیز به حسن سعیدی دیگر عضو فعال سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه هستیم .
رفتار خشنی که با غلام رضا غلام حسینی توأم با ضرب و شتم به هنگام ربایش و سپس نگهداری بیش از یک ماهه او در سلول های انفرادی بند هشت زندان امنیتی رجایی شهر، ایراد ضرب و جرح، فشارهای روانی و روحی و ایذاء خانواده اش که در منطقه کارگرنشین و حاشیه نشین قلعه حسن خان کرج مستأجر می باشند، انتقال او به قرنطینه زندان و صدور حکم بازداشت موقت یک ماهه مجدد برای او .تراشیدن سر آقای علی اکبر نظری در زندان اوین و اعزام او به زندان قزل حصار که ربطی به فعالیت های سندیکایی آقای نظری ندارد و بیشتر افراد زندانی در آنجا در رابطه با اتهامات مواد مخدر می باشند، به نوعی شکنجه روحی آقای علی اکبر نظری است .
بازداشت مرتضی کمساری در دادیاری شعبه دوم دادسرای قاضی مقدس ( اوین ) و اعزام او به بند هشت زندان اوین، ادامه بازداشت رضا شهابی، امتداد حبس کشیدن آقایان ابراهیم مددی در بند 350 زندان اوین و منصور اسالو در بند 3 زندان رجایی شهر، پرونده سازی و افزایش یک سال حبس مجدد برای منصور اسالو رییس هیأت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتبوسرانی تهران و حومه، اخراج مجدد ناصر محرم زاده راننده عضو سندیکای شرکت واحد، شرحی از ادامه عملکردهای غیرقانونی و ضد حقوق بشری و مخالف کنوانسیون های 98 و 87 سازمان بین المللی کار است . راستی چرا چنین فشارهای سنگینی بر اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه وارد می شود ؟ جواب را ما می دانیم ! با آن که رییس و نایب رییس سندیکای کارگری اتوبوسرانی در زندان به سر می برند، بقیه اعضای هیأت مدیره و فعالین سندیکا به وظائف سندیکایی خود عمل کردند و اجازه ندادند که چراغ امید سندیکا خاموش شود و کماکان حضور سندیکا و اعضای آن برای کارگران شرکت واحد و دیگر مراکز کارگری تکیه گاه و نقطه امیدی است که در ادارات کار و هیأت های حل اختلاف از طریق اشراف به قانون و طرح شکایات کارگری و هدایت و حمایت از کارگران گرایش جدیدی را از سوی عموم کارگران به سندیکا باعث شد .
دستگیری و تهدید اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه به دلیل پایمردی اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی در جهت دفاع از مسئولیتی است که در برابر کارگران و اعضایشان پذیرفته اند . آنها در مجمع عمومی قول دادند تا به اعتماد کارگران خیانت نکنند و حتی در شرایطی که خودشان اخراج، بی کار، زندانی و حتی ضرب و شتم شده اند به انجام وظایفشان از راه های مختلف و ابتکارهای گوناگون در جهت آگاهی بخشی به کارگران و سازماندهی و تشکل یابی کارگران در چهارچوب مقاوله نامه های بین المللی کار ادامه داده اند، دستگیری، زندان، تهدید، تهمت، مزاحمت و ضرب و شتم خود و خانواده هایشان با همه سنگینی که داشته است، در ایمان کارگری آنها نتوانسته است خللی وارد کند .
اعتقاد انها به درستی راهشان و اعتمادی که کارگران در زیر فشار فاشیستی به سندیکای خود می کنند پاداش سختی هایی است که انها تحمل می کنند . امروز کارگران شرکت واحد و نیشکر هفت تپه با مقایسه شرایط کارشان با قبل از سال 1384 و امکاناتی که از بدو فعالیت های مجدد سندیکایی شان به دست آورده اند، حق دارند که از مرام کارگری و تشکل کارگری اشان حمایت کنند و برای آزادی مدیران سندیکایی زندانی شده اشان و گسترش تلاش اتحادیه ای خود متشکل شده و تلاش کنند . راه دشواری که سندیکاهای کارگری چه در گذشته دور و چه امروز طی می کنند دستاوردهای حقوق بشری و آموزش های دموکراتیک داشته است که متعلق به همه مردم، همه کارگران و همه جهانیان است .
در این کار، در این پیکار به نمایندگی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد همه دست هایی را که صمیمانه برای کمک به کارگران و مردم ایران، برای احقاق حقوق دموکراتیک و انسانی خود به پا خواسته اند و تلاش می کنند، می فشارم و از تمام فدراسیون های کارگری جهانی، یونیون ها و سندیکاهایی که در این سال ها ما را تنها نگذاشته اند و برای رسیدن به حقوق قانونی امان از ما حمایت کرده اند، قدردانی و خون قلبم را به آنها اهدا می کنم و از شما یاران در سراسر جهان می خواهم که این پشتیبانی را تا رسیدن کارگران و همه مردم ایران به حقوق انسانی خویش ادامه دهید :
آینده از آن ماست
آینده از آن توده هاست
حقوق کارگران حقوق بشر است .
پر اهتزاز باد پرچم همبستگی بین المللی کارگران جهان با جنبش آزادی خواهانه مردم ایران
برقرار باد صلح، آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت
منصور اسالو، رییس هیأت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه – بند سه، سالن 8، زندان رجایی شهر کرج
منبع: خبرگزاری هرانا
شوکه شدن رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس/ از تغییر متکی مطلع نبودیم
شوکه شدن رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس/ از تغییر متکی مطلع نبودیم
سیاست - رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از برکناری وزیر امور خارجه ابراز بی اطلاعی کرد و گفت: مجلس در جریان نبوده و همین الان توسط خبرنگار خبرآنلاین از این موضوع اطلاع پیدا کرده است.
علاء الدین بروجردی پس از اینکه از خبرنگار خبرآنلاین، فرد جایگزین آقای متکی را پرسید، گفت: مگر آقای متکی در حال حاضر در سفر نیستند، یعنی در شرایطی که ایشان به ماموریت فرستاده شدند، حکم برکناری صادر شده است؟
بروجردی در پاسخ به این که آیا در روزهای اخیر در جریان اخباری مشابه مبنی بر برکناری آقای متکی قرار داشته اید یا نه، گفت: خیر این موضوع اصلا مطرح نبوده و بهتر است با آقای مهمان پرست تماس بگیرید و دلایل برکناری آقای متکی را جویا شوید.
بروجردی پس از اطلاع از این موضوع گفت خودش با مسئولان وزارت امور خارجه تماس خواهد گرفت و اطلاعات بعدی را در اختیار رسانه ها قرار می دهد.
سیاست - رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از برکناری وزیر امور خارجه ابراز بی اطلاعی کرد و گفت: مجلس در جریان نبوده و همین الان توسط خبرنگار خبرآنلاین از این موضوع اطلاع پیدا کرده است.
علاء الدین بروجردی پس از اینکه از خبرنگار خبرآنلاین، فرد جایگزین آقای متکی را پرسید، گفت: مگر آقای متکی در حال حاضر در سفر نیستند، یعنی در شرایطی که ایشان به ماموریت فرستاده شدند، حکم برکناری صادر شده است؟
بروجردی در پاسخ به این که آیا در روزهای اخیر در جریان اخباری مشابه مبنی بر برکناری آقای متکی قرار داشته اید یا نه، گفت: خیر این موضوع اصلا مطرح نبوده و بهتر است با آقای مهمان پرست تماس بگیرید و دلایل برکناری آقای متکی را جویا شوید.
بروجردی پس از اطلاع از این موضوع گفت خودش با مسئولان وزارت امور خارجه تماس خواهد گرفت و اطلاعات بعدی را در اختیار رسانه ها قرار می دهد.
متکی برکنار شد
متکی برکنار شد
خبر آنلاین : احمدی نژاد در حکمی علیاکبر صالحی را به عنوان سرپرستی وزارت امور خارجه منصوب کرد و در نامه جداگانهای از زحمات و خدمات منوچهر متکی در دوران تصدی مسئولیت وزارت خارجه قدردانی کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، متن حکم احمدی نژاد به این شرح است:
جناب آقای دکتر علیاکبر صالحی
نظر به تعهد و دانش و تجربیات ارزنده و به استناد اصل یکصد و سی و پنج قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و براساس این حکم به سمت ْسرپرستی وزارت امور خارجه منصوب میگردید.
امید است با استعانت از خداوند متعال در انجام وظایف محوله موفق باشید.
محمود احمدینژاد
جناب آقای منوچهر متکی
سلام علیکم؛
بدینوسیله از زحمات و خدمات جنابعالی در دوران تصدی مسئولیت وزارت امور خارجه تشکر و قدردانی میکنم.
امیدوارم این زحمات در پیشگاه خداوند مأجور باشد و جنابعالی نیز در کلیه مراحل زندگی و خدمت به مردم عزیز میهن اسلامی موفق و موید باشید.
عزت و سعادت جنابعالی را از خداوند منان خواستارم.
محمود احمدینژاد
این برکناری در حالی است که منوچهر متکی به عنوان وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران هم اکنون به منظور ابلاغ پیام احمدی نژاد به رئیس جمهور سنگال در این کشور به سر می برد!
خبر آنلاین : احمدی نژاد در حکمی علیاکبر صالحی را به عنوان سرپرستی وزارت امور خارجه منصوب کرد و در نامه جداگانهای از زحمات و خدمات منوچهر متکی در دوران تصدی مسئولیت وزارت خارجه قدردانی کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، متن حکم احمدی نژاد به این شرح است:
جناب آقای دکتر علیاکبر صالحی
نظر به تعهد و دانش و تجربیات ارزنده و به استناد اصل یکصد و سی و پنج قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و براساس این حکم به سمت ْسرپرستی وزارت امور خارجه منصوب میگردید.
امید است با استعانت از خداوند متعال در انجام وظایف محوله موفق باشید.
محمود احمدینژاد
جناب آقای منوچهر متکی
سلام علیکم؛
بدینوسیله از زحمات و خدمات جنابعالی در دوران تصدی مسئولیت وزارت امور خارجه تشکر و قدردانی میکنم.
امیدوارم این زحمات در پیشگاه خداوند مأجور باشد و جنابعالی نیز در کلیه مراحل زندگی و خدمت به مردم عزیز میهن اسلامی موفق و موید باشید.
عزت و سعادت جنابعالی را از خداوند منان خواستارم.
محمود احمدینژاد
این برکناری در حالی است که منوچهر متکی به عنوان وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران هم اکنون به منظور ابلاغ پیام احمدی نژاد به رئیس جمهور سنگال در این کشور به سر می برد!
"فتنه بنزینی"نیامده ناکام شد
یک مقام اقتصادی دولت از ناکام ماندن فتنه ای به نام "فتنه بنزینی" خبر داد؛ به این ترتیب فهرست انواع "فتنه"هایی که مقامات جمهوری اسلامی در طول یک سال گذشته ردیف کرده اند، بلند تر شد با این تفاوت که این یکی "ناکام" ماند.
معاون وزیرنفت دیروز خبر دادکه: "دشمنان برای تحریم بنزین ایران از دوسال پیش نقشه کشیده بودند که با تحت فشار گذاشتن ایران فتنه به پا کنند."
به گفته وی البته "با خودکفا شدن ایران در تولید بنزین این فتنه خنثی شد."
به گزارش مهر، عبدالحسین بیات معاون وزیر نفت در امور پتروشیمی دیروز در یک گردهمایی نفتی با بیان اینکه "دشمن با برنامه ریزی 2 ساله قصد داشت با تحریم بنزین ایران را فلج کند"، در ادامه گفت: "اهمیت خودکفایی در تولید بنزین در مجتمعهای پتروشیمی حتی در خود مجموعه وزارت نفت هم به خوبی تبیین نشده است."
این در حالی است که چندی پیش یک نماینده همسوی دولت در مجلس، خبر از واردات بنزین داده بود. اسدالله قره خانی برخلاف ادعای مسئولان دولتی در مورد توقف واردات بنزین، گزارش رویترز را تایید کرده و به اکونیوز گفته بود: "ما هرگز اعلام نکرده ایم که از دنیا بنزین خریداری نمی کنیم بلکه کشورهای غربی فروش بنزین را تحریم کرده اند. در شهریورماه ایران، یک میلیون لیتر واردات بنزین داشت."
اظهارات نماینده علی آباد کتول در تناقض آشکار با ادعای وزیر نفت است که دقیقا از 16شهریور به این سو از خودکفایی بنزین سخن میگوید
.
فتنه ای بسیار دقیق
به گزارش مهر، معاون وزیر نفت با بیان اینکه "برنامهریزی دشمن برای تحریم بنزینی ایران بسیار دقیق بود"، تصریح کرد: "دشمنان طوری برنامهریزی کرده بودند که با تحریم فروش بنزین به ایران و پایان ذخایر بنزین از ابتدای فصل بازگشایی مدارس ایران با بحران کمبود بنزین روبرو شود."
به گفته وی، "دشمنان برنامه ریزی رسانه ای برای ایجاد تشنج در کشور را نیز انجام داده بودند."
وی با بیان اینکه "به مدت سه هفته تولید بنزین در صنایع پتروشیمی در سکوت رسانه ای انجام شد و اجرای این طرح بدون هیچ گونه مشکلی نتیجه داد"، افزود: "در این مدت تمام تلاش شد که ضمن تولید بنزین مشکلی در تولید محصولات پتروشیمی پیش نیاید و صنایع پایین دستی پتروشیمی نیز بدون خوراک نمانند."
این عضو ستاد تدابیر ویژه اقتصادی وزارت نفت با اشاره به گذشت 100 روز از آغاز طرح تولید بنزین در صنایع پتروشیمی، اظهارداشت: "در حال حاضر صنعت پتروشیمی آمادگی تولید روزانه بیش از 17 تا 20 میلیون لیتر بنزین را دارد."
آلوده بودن بنزین
نکته جالب سخنان بیات آنجا بود که به طور تلویحی آلوده بودن بنزین های تولید شده را هم تایید کرد و با تاکید بر اینکه "با حذف بنزین از چرخه تولید بنزین در برخی مجتمع ها مشکل آلودگی آن هم به سرعت مرتفع شده است"، بیان داشت: "با این اقدام از ظرفیت خالی مجتمع پتروشیمی نوری هم به طور کامل استفاده شده است."
اظهارات این مقام دولتی در شرایطی است که پیش از این یک نماینده عضو کمیسیون انرژی مجلس به صراحت از سرطانزا بودن بنزین تولید داخل خبر داده و گفته بود: "بنزینی که در پالایشگاه ها به شکل غیر استاندارد تولید میشود سرطانزا است واگر این بنزین سرطانزا در اختیار مردم قرار بگیرد مردم را به صورت حاد تری درگیر میکند و هزینه تمام شده آن برای کشور نیز بالاتر است."
به گزارش کلمه عسگر جلالیان اضافه کرده بود: "اگر با کمبود بنزین مواجه شویم به مردم فشار میآید و با نارضایتی آنها مواجه خواهیم شد. اما بحران نارضایتی مردم قابل مدیریت و کنترل است و نهایتا با عصبانیت آن ها رو به رو هستیم که خطرش کمتر از این است که مردم را در معرض خطر سرطان و مرگ قرار دهیم.
همچنین غلامعلی میگلینژاد، عضو دیگر کمیسیون انرژی مجلس هم از ماموریت مرکز پژوهش های مجلس و دیوان محاسبات برای تهیه گزارشی در خصوص احتمال سرطانزا بودن بنزین تولید داخل خبر داده بود.
این گفته ها در میانه آبان ماه با واکنش روابط عمومی وزارت نفت مواجه شد. گردانندگان این روابط عمومی ضمن تکذیب سرطان زا بودن بنزین تولید شده در مجتمع های پتروشیمی، ترویج این سخنان را درراستای بد خواهان دانستند که "با خودکفایی بنزین کشور مخالفند"
این مخالفت اما فقط محدود به چند نماینده نشد که به صورتی گسترده تر رییس کمیسیون انرژی مجلس را نیزدربر گرفت. به گزارش ایلنا حمیدرضا کاتوزیان در این مورد گفت: "هزینه تمام شده برای هر لیتر بنزین، از بهای بنزین سبد خلیج فارس که در بنادر جنوب تخلیه میشود خیلی بیشتر است. از طرف دیگر، بخشهایی از پتروشیمی که با هدف خودکفایی در تولید بنزین مورد استفاده قرار میگیرد، دچار مشکل تعمیر و نگهداری، فرسودگی و کمبود منابع میشوند."
به گفته رئیس کمیسیون انرژی مجلس "مراکز پتروشیمی از قبل تعهداتی برای تولید برخی محصولات دارند که باید بتوانند به آن عمل کنند. اما استفاده از مجتمعهای پتروشیمی برای تولید بنزین، مانع از اجرای این تعهدات میشود".
اما علیرغم نگرانی کاتوزیان از قطع تولیدات وصادرات پتروشیمی، معاون وزیرنفت، بنا به گزارش مهر، خلاف این نظر را دارد. وی با بیان اینکه "در هفت ماهه امسال بیش از 9 میلیون تن محصول به ارزش 5.3 میلیارد دلار صادرات انجام شده است"، می گوید: "صادرات محصولات از نظر ارزشی 52 درصد و از نظر وزنی 27 درصد رشد داشته است."
معاون وزیر نفت ادامه می دهد: "علاوه براین، میزان فروش داخلی محصولات پتروشیمی در مهر ماه به 650 هزار تن رسید که 55 درصد بیشتر از سال گذشته بوده است."
البته این گفته های آقای بیات در آذر ماه است؛ وی اما در اواخر شهریور ماه از توقف صادرات پتروشیمی خبر داده بود.به گزارش روزنامه جام جم وی در آن مقطع گفته بود: "با اجراي طرح توليد بنزين در واحدهاي پتروشيمي بخش عمده اي از صادرات محصولات پتروشيمي کشور قطع شده است، ولی هم اکنون امکان توليد بنزين در 6 مجتمع پتروشيمي فراهم شده است".
دویچه وله هم دراین خصوص نوشت: "شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد ادعای بینیازی کامل از واردات بنزین دستکم در شرایط حاضر، بیش از آنکه واقعی باشد به منظور بیاثر خواندن تحریمهای غرب تکرار میشود. سخنان دیروز و امروز برخی از مقامهای ارشد دولت از آن حکایت دارد که رسیدن به خودکفایی واقعی در تولید بنزین هنوز میسر نشده. همچنین به نظر میرسد با این «طرح ضربتی» فعالیت مجتمعهای پتروشیمی و صادرات محصولات آنها دچار اختلال و رکود شده است."
معاون وزیرنفت دیروز خبر دادکه: "دشمنان برای تحریم بنزین ایران از دوسال پیش نقشه کشیده بودند که با تحت فشار گذاشتن ایران فتنه به پا کنند."
به گفته وی البته "با خودکفا شدن ایران در تولید بنزین این فتنه خنثی شد."
به گزارش مهر، عبدالحسین بیات معاون وزیر نفت در امور پتروشیمی دیروز در یک گردهمایی نفتی با بیان اینکه "دشمن با برنامه ریزی 2 ساله قصد داشت با تحریم بنزین ایران را فلج کند"، در ادامه گفت: "اهمیت خودکفایی در تولید بنزین در مجتمعهای پتروشیمی حتی در خود مجموعه وزارت نفت هم به خوبی تبیین نشده است."
این در حالی است که چندی پیش یک نماینده همسوی دولت در مجلس، خبر از واردات بنزین داده بود. اسدالله قره خانی برخلاف ادعای مسئولان دولتی در مورد توقف واردات بنزین، گزارش رویترز را تایید کرده و به اکونیوز گفته بود: "ما هرگز اعلام نکرده ایم که از دنیا بنزین خریداری نمی کنیم بلکه کشورهای غربی فروش بنزین را تحریم کرده اند. در شهریورماه ایران، یک میلیون لیتر واردات بنزین داشت."
اظهارات نماینده علی آباد کتول در تناقض آشکار با ادعای وزیر نفت است که دقیقا از 16شهریور به این سو از خودکفایی بنزین سخن میگوید
.
فتنه ای بسیار دقیق
به گزارش مهر، معاون وزیر نفت با بیان اینکه "برنامهریزی دشمن برای تحریم بنزینی ایران بسیار دقیق بود"، تصریح کرد: "دشمنان طوری برنامهریزی کرده بودند که با تحریم فروش بنزین به ایران و پایان ذخایر بنزین از ابتدای فصل بازگشایی مدارس ایران با بحران کمبود بنزین روبرو شود."
به گفته وی، "دشمنان برنامه ریزی رسانه ای برای ایجاد تشنج در کشور را نیز انجام داده بودند."
وی با بیان اینکه "به مدت سه هفته تولید بنزین در صنایع پتروشیمی در سکوت رسانه ای انجام شد و اجرای این طرح بدون هیچ گونه مشکلی نتیجه داد"، افزود: "در این مدت تمام تلاش شد که ضمن تولید بنزین مشکلی در تولید محصولات پتروشیمی پیش نیاید و صنایع پایین دستی پتروشیمی نیز بدون خوراک نمانند."
این عضو ستاد تدابیر ویژه اقتصادی وزارت نفت با اشاره به گذشت 100 روز از آغاز طرح تولید بنزین در صنایع پتروشیمی، اظهارداشت: "در حال حاضر صنعت پتروشیمی آمادگی تولید روزانه بیش از 17 تا 20 میلیون لیتر بنزین را دارد."
آلوده بودن بنزین
نکته جالب سخنان بیات آنجا بود که به طور تلویحی آلوده بودن بنزین های تولید شده را هم تایید کرد و با تاکید بر اینکه "با حذف بنزین از چرخه تولید بنزین در برخی مجتمع ها مشکل آلودگی آن هم به سرعت مرتفع شده است"، بیان داشت: "با این اقدام از ظرفیت خالی مجتمع پتروشیمی نوری هم به طور کامل استفاده شده است."
اظهارات این مقام دولتی در شرایطی است که پیش از این یک نماینده عضو کمیسیون انرژی مجلس به صراحت از سرطانزا بودن بنزین تولید داخل خبر داده و گفته بود: "بنزینی که در پالایشگاه ها به شکل غیر استاندارد تولید میشود سرطانزا است واگر این بنزین سرطانزا در اختیار مردم قرار بگیرد مردم را به صورت حاد تری درگیر میکند و هزینه تمام شده آن برای کشور نیز بالاتر است."
به گزارش کلمه عسگر جلالیان اضافه کرده بود: "اگر با کمبود بنزین مواجه شویم به مردم فشار میآید و با نارضایتی آنها مواجه خواهیم شد. اما بحران نارضایتی مردم قابل مدیریت و کنترل است و نهایتا با عصبانیت آن ها رو به رو هستیم که خطرش کمتر از این است که مردم را در معرض خطر سرطان و مرگ قرار دهیم.
همچنین غلامعلی میگلینژاد، عضو دیگر کمیسیون انرژی مجلس هم از ماموریت مرکز پژوهش های مجلس و دیوان محاسبات برای تهیه گزارشی در خصوص احتمال سرطانزا بودن بنزین تولید داخل خبر داده بود.
این گفته ها در میانه آبان ماه با واکنش روابط عمومی وزارت نفت مواجه شد. گردانندگان این روابط عمومی ضمن تکذیب سرطان زا بودن بنزین تولید شده در مجتمع های پتروشیمی، ترویج این سخنان را درراستای بد خواهان دانستند که "با خودکفایی بنزین کشور مخالفند"
این مخالفت اما فقط محدود به چند نماینده نشد که به صورتی گسترده تر رییس کمیسیون انرژی مجلس را نیزدربر گرفت. به گزارش ایلنا حمیدرضا کاتوزیان در این مورد گفت: "هزینه تمام شده برای هر لیتر بنزین، از بهای بنزین سبد خلیج فارس که در بنادر جنوب تخلیه میشود خیلی بیشتر است. از طرف دیگر، بخشهایی از پتروشیمی که با هدف خودکفایی در تولید بنزین مورد استفاده قرار میگیرد، دچار مشکل تعمیر و نگهداری، فرسودگی و کمبود منابع میشوند."
به گفته رئیس کمیسیون انرژی مجلس "مراکز پتروشیمی از قبل تعهداتی برای تولید برخی محصولات دارند که باید بتوانند به آن عمل کنند. اما استفاده از مجتمعهای پتروشیمی برای تولید بنزین، مانع از اجرای این تعهدات میشود".
اما علیرغم نگرانی کاتوزیان از قطع تولیدات وصادرات پتروشیمی، معاون وزیرنفت، بنا به گزارش مهر، خلاف این نظر را دارد. وی با بیان اینکه "در هفت ماهه امسال بیش از 9 میلیون تن محصول به ارزش 5.3 میلیارد دلار صادرات انجام شده است"، می گوید: "صادرات محصولات از نظر ارزشی 52 درصد و از نظر وزنی 27 درصد رشد داشته است."
معاون وزیر نفت ادامه می دهد: "علاوه براین، میزان فروش داخلی محصولات پتروشیمی در مهر ماه به 650 هزار تن رسید که 55 درصد بیشتر از سال گذشته بوده است."
البته این گفته های آقای بیات در آذر ماه است؛ وی اما در اواخر شهریور ماه از توقف صادرات پتروشیمی خبر داده بود.به گزارش روزنامه جام جم وی در آن مقطع گفته بود: "با اجراي طرح توليد بنزين در واحدهاي پتروشيمي بخش عمده اي از صادرات محصولات پتروشيمي کشور قطع شده است، ولی هم اکنون امکان توليد بنزين در 6 مجتمع پتروشيمي فراهم شده است".
دویچه وله هم دراین خصوص نوشت: "شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد ادعای بینیازی کامل از واردات بنزین دستکم در شرایط حاضر، بیش از آنکه واقعی باشد به منظور بیاثر خواندن تحریمهای غرب تکرار میشود. سخنان دیروز و امروز برخی از مقامهای ارشد دولت از آن حکایت دارد که رسیدن به خودکفایی واقعی در تولید بنزین هنوز میسر نشده. همچنین به نظر میرسد با این «طرح ضربتی» فعالیت مجتمعهای پتروشیمی و صادرات محصولات آنها دچار اختلال و رکود شده است."
شتر در خواب بیند پنبه دانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
گهی لپُ لپُ خورد، گه دانه دانه!
علیاکبر جوانفکر، مدیرعامل ایرنا: امروز ما رئيس جمهوری داريم كه در ميان ملتها از محبوبيت بسيار بالايی برخوردار است. ایرنا
هاشم حسينی بوشهری، عضو مجلس خبرگان: قلوب مسلمانان دنيا تحت تاثير رهنمود های رهبر معظم انقلاب است. ایرنا
آیتالله نوری همدانی:امروز در كشور فرهنگ جهاد و شهادت در ميان عموم مردم بويژه جوانان نهادينه شده است. ایرنا
محمد كرمیراد، نماينده مجلس: جريان فتنه پس از عاشورای سال گذشته تشييع جنازه شد. فارس
گهی لپُ لپُ خورد، گه دانه دانه!
علیاکبر جوانفکر، مدیرعامل ایرنا: امروز ما رئيس جمهوری داريم كه در ميان ملتها از محبوبيت بسيار بالايی برخوردار است. ایرنا
هاشم حسينی بوشهری، عضو مجلس خبرگان: قلوب مسلمانان دنيا تحت تاثير رهنمود های رهبر معظم انقلاب است. ایرنا
آیتالله نوری همدانی:امروز در كشور فرهنگ جهاد و شهادت در ميان عموم مردم بويژه جوانان نهادينه شده است. ایرنا
محمد كرمیراد، نماينده مجلس: جريان فتنه پس از عاشورای سال گذشته تشييع جنازه شد. فارس
دارند بسیج را یک حزب فراگیر مسلح می کنند
میرحسین موسوی، از رهبران جنبش سبز در تازه ترین سخنان خود با "کذایی" خواندن مناظره های تلویزیونی قبل از انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد که این مناظره ها برای تصفیه حساب کامل با همه نیروهای رقیب و یکدست کردن کشور صورت گرفت.
نخست وزیر زمان جنگ، در سخنان خوداز ایجاد "سازمانی کلاسیک با رهبری واحد" برای جنبش سبز که بهدنبال تضعيف احزاب و جنبشهای ديگر نباشد، استقبال کرد و ویژگی های این تشکیلات را همراهی با جنبش سبز و ديگر جنبشهای ريشهدار ایران برشمرد. او همچنین افشاگری های اخیرسایت ویکی لیکس را "حادثه بزرگ قرن در متن پیشرفت های تکنولوژی ارتباطات و فضای مجازی" توصیف کرد.
مناظره برای تصفیه حساب
میرحسین موسوی در گفتگو با روزنامه اینترنتی "قلم سبز"، موافقت خود را بانظر یکی از خطبای نماز جمعه تهران که جنبش سبز را به آتش زیر خاکستر تشبیه کرده بود، اعلام کرد.
او با بیان اینکه خطیب مورد اشاره دارای "شم قوی" است، گفت: "ایشان جنبش را آتش زیر خاکستر تعبیر کرده است و من کاملا با نظر ایشان موافق هستم و اضافه می کنم ادامه سرکوبها و ندیدن واقعیتها در کنار حاکمیت دروغ و قانون گریزی و فساد و عدم کارآمدی در سیاستهای داخلی و خارجی، دامنه این آتش به تعبیر ایشان زیر خاکستر را هر روز بیشتر می کند."
به همین دلیل نخست وزیر زمان جنگ، به "سبزها" توصیه کردکه با حوصله صحبت های این خطیب جمعه را بشنوند؛ چراکه او نمونه "نسبتا کاملی از اقتدار گرایان تمامیت خواه است و اطلاعات خوبی را که دارد ناخود آگاه در سخنرانی ها فاش می کند."
اشاره میر حسین موسوی، به سخنان اخیر احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان در یکی از خطبه های نماز جمعه تهران است که در مورد اعتراض های پس از انتخابات گفته بود: "فتنه گران و دشمنان بیکار ننشسته اند و این ها آتش زیر خاکستر هستند."
البته آقای موسوی بدلیل پایبندی این خطیب جمعه "به مقام و موقعیت" مواضع او را دفاع از ظلم و خشونت می داند و گفته های او در مورد کمک یک میلیارد دلاری آمریکا به مخالفان و همچنین ترغیب خشونت، ولع شدید به اعدام و اعتراف گیری و مهم تر از همه تقلبات گسترده انتخاباتی و تصفیه های وسیع کاندیداها را دلیلی می داند که "او را از عدالت ساقط کرده است".
نخست وزیر زمان جنگ در ادامه با اشاره به مناظرههای قبل از انتخابات گفته است: "بعد از انتخابات دو ماه طول کشید که بنده اعتقاد پیدا کنم مناظره کذایی نه برای از میدان بردن بنده یا آقای کروبی بلکه برای تصفیه حساب کامل با همه نیروهای رقیب و یکدست کردن کشور بوده است."
او که از خود به عنوان "یکی از این هدفها و سنگهای سر راه" نام برده، با اشاره به نوار سخنرانی يک مقام اطلاعاتی که سال گذشته اظهارات وی در باره انتخابات منتشر شد، گفته: "حضرات در نوار مشهور و اخيرا از قول يک روحانی بحث يک توطئه بيست ساله کرده اند، بنده می خواهم با توجه به دروغ نهفته در اين ادعا بگويم که جريان حاکم در آستانه انتخابات بيست سال برای يکدست کردن کشور طراحی و تلاش کرده بود و ظاهرا قرار بوده که این انتخابات آخرین پرده این تلاش باشد."
اشاره آقای موسوی به فایل صوتی سخنان فردی است که از او به عنوان "سردار مشفق" یاد شد. سخنانی که گفته می شود در پاییز سال گذشته در جمع تعدادی از روحانیون مشهد ایراد و در آن اتهاماتی مبنی بر چگونگی دخالت نهادهای امنیتی و نظامی وابسته به اصولگرایان در جریان انتخابات سال گذشته، متوجه برخی از چهره های سیاسی جمهوری اسلامی شده بود.
به گفته آقای موسوی، "مناظره در سایه این نگاه معنی دیگر پیدا می کند و همچنین تصفیه هائی که از مجلس چهارم شروع شد و بعد دردوره های انتخابات بعدی گسترش یافت بهتر فهمیده می شود. اقتدارگرایان به دنبال حذف کردن همه فضای ملی از منتقدین و معترضین بودند؛ فضایی شبیه کره شمالی با کمی بزک مردمسالاری."
منظور آقای موسوی مناظره نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران است که در روزهای منتهی به انتخابات به صورت زنده از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد.
همواره دشمن تشکیلات بوده اند
وی در بخش دیگری از مصاحبه خود با "قلم سبز" در خصوص ایجاد سازمانی کلاسیک با رهبری واحد برای جنبش سبز گفته است: "هیچگاه دغدغه داشتن یک تشکل در خور جنبش بزرگ مردمی سبز منتفی نبوده، اما تا کنون فضای سرکوب مانع از امکان وقوع چنین اقدامی شده است."
او در مورد این "تشکیلات جدید" گفته است: "به شرط آنکه حالت جبهه ای داشته باشد و از همان بدو تشکیل خود را همراه جنبش سبز و دیگر جنبشهای ریشه دار مثل جنبش کارگران و زنان و دانشجویان و معلمان بداند و دنبال انحلال یا تضعیف احزاب و جنبش های موجود نباشد موافق هستم."
میرحسین موسوی سپس افزوده است: "نظام، برخلاف قانون اساسی و رویه کشورهای موفق، همواره دشمنی خود را با هر تشکیلاتی نشان داده است و اخیرا هم با احساس خطر برای از دست رفتن پایگاه خود به سرعت مشغول تبدیل کردن بسیج به یک حزب فراگیر مسلح است."
رهبر مخالفان دولت، در ادامه این مصاحبه با اشاره به اسناد منتشر شده از سوی وب سایت ویکی لیکس، از آن به عنوان "حادثه بزرگ قرن در متن پیشرفت های تکنولوژی ارتباطات و فضای مجازی" یاد کرد.
به گفته آقای موسوی، اسناد منتشر شده توسط ویکی لیکس تقلب در انتخابات ریاست جمهوری را تایید می کند. او می گوید: "سندهای مربوط به تقلبات انتخاباتی بسیار قابل توجه است، به ویژه آنجا که اشاره می شود اصولا رای ها شمرده نشده است، یعنی همان کودتای انتخاباتی."
در یکی از اسناد منتشر شده ویکی لیکس که متعلق به سفارت آمریکا در امارات متحده عربی است، تاکید شده در انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران به هنگام شمارش آرا "تقلب هدفمند" صورت گرفته تا محمود احمدی نژاد با آرای بالا برنده شود.
نخست وزیر زمان جنگ، سپس به بخش دیگری از اسناد این وب سایت اشاره می کندو می گوید: "بخشی از این سندها بخوبی وضعیت شکننده ما را در منطقه نشان میدهند؛ وضعیتی که خودمان با سیاستهای ماجراجویانه به آن دامن زده ایم."
او این وضعیت را نتیجه سیاستخارجی آشفته و خیالپردازانه حاکمیت کنونی دانسته است: "اگر بهجای هفت مرتبه رفتن به نیویورک، روی کشورهای همسایه سرمایهگذاری میکردند، بیشتر نتیجه میگرفتند. وحشت پراکنی و سخنان بدون حساب و نداشتن یک برنامه درست و ضعف مفرط دیپلماسی و نمایش افراطی قدرت نظامی منجر به آن شده در حالی که با خیالپردازی در فکر قانع کردن واتیکان، سران اروپا و آمریکا و مدیریت جهانی خود هستند و از ارتباط سازنده با کشورهای منطقه غافل شدهاند."
اشاره ميرحسين موسوی به آن بخش از سندهايی است که چندی پيش در ارتباط با پشتيبانی و درخواست برخی کشورهای عربی منطقه برای حمله نظامی به ايران در ويکیليکس منتشر شده بود.
نخست وزیر زمان جنگ، در سخنان خوداز ایجاد "سازمانی کلاسیک با رهبری واحد" برای جنبش سبز که بهدنبال تضعيف احزاب و جنبشهای ديگر نباشد، استقبال کرد و ویژگی های این تشکیلات را همراهی با جنبش سبز و ديگر جنبشهای ريشهدار ایران برشمرد. او همچنین افشاگری های اخیرسایت ویکی لیکس را "حادثه بزرگ قرن در متن پیشرفت های تکنولوژی ارتباطات و فضای مجازی" توصیف کرد.
مناظره برای تصفیه حساب
میرحسین موسوی در گفتگو با روزنامه اینترنتی "قلم سبز"، موافقت خود را بانظر یکی از خطبای نماز جمعه تهران که جنبش سبز را به آتش زیر خاکستر تشبیه کرده بود، اعلام کرد.
او با بیان اینکه خطیب مورد اشاره دارای "شم قوی" است، گفت: "ایشان جنبش را آتش زیر خاکستر تعبیر کرده است و من کاملا با نظر ایشان موافق هستم و اضافه می کنم ادامه سرکوبها و ندیدن واقعیتها در کنار حاکمیت دروغ و قانون گریزی و فساد و عدم کارآمدی در سیاستهای داخلی و خارجی، دامنه این آتش به تعبیر ایشان زیر خاکستر را هر روز بیشتر می کند."
به همین دلیل نخست وزیر زمان جنگ، به "سبزها" توصیه کردکه با حوصله صحبت های این خطیب جمعه را بشنوند؛ چراکه او نمونه "نسبتا کاملی از اقتدار گرایان تمامیت خواه است و اطلاعات خوبی را که دارد ناخود آگاه در سخنرانی ها فاش می کند."
اشاره میر حسین موسوی، به سخنان اخیر احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان در یکی از خطبه های نماز جمعه تهران است که در مورد اعتراض های پس از انتخابات گفته بود: "فتنه گران و دشمنان بیکار ننشسته اند و این ها آتش زیر خاکستر هستند."
البته آقای موسوی بدلیل پایبندی این خطیب جمعه "به مقام و موقعیت" مواضع او را دفاع از ظلم و خشونت می داند و گفته های او در مورد کمک یک میلیارد دلاری آمریکا به مخالفان و همچنین ترغیب خشونت، ولع شدید به اعدام و اعتراف گیری و مهم تر از همه تقلبات گسترده انتخاباتی و تصفیه های وسیع کاندیداها را دلیلی می داند که "او را از عدالت ساقط کرده است".
نخست وزیر زمان جنگ در ادامه با اشاره به مناظرههای قبل از انتخابات گفته است: "بعد از انتخابات دو ماه طول کشید که بنده اعتقاد پیدا کنم مناظره کذایی نه برای از میدان بردن بنده یا آقای کروبی بلکه برای تصفیه حساب کامل با همه نیروهای رقیب و یکدست کردن کشور بوده است."
او که از خود به عنوان "یکی از این هدفها و سنگهای سر راه" نام برده، با اشاره به نوار سخنرانی يک مقام اطلاعاتی که سال گذشته اظهارات وی در باره انتخابات منتشر شد، گفته: "حضرات در نوار مشهور و اخيرا از قول يک روحانی بحث يک توطئه بيست ساله کرده اند، بنده می خواهم با توجه به دروغ نهفته در اين ادعا بگويم که جريان حاکم در آستانه انتخابات بيست سال برای يکدست کردن کشور طراحی و تلاش کرده بود و ظاهرا قرار بوده که این انتخابات آخرین پرده این تلاش باشد."
اشاره آقای موسوی به فایل صوتی سخنان فردی است که از او به عنوان "سردار مشفق" یاد شد. سخنانی که گفته می شود در پاییز سال گذشته در جمع تعدادی از روحانیون مشهد ایراد و در آن اتهاماتی مبنی بر چگونگی دخالت نهادهای امنیتی و نظامی وابسته به اصولگرایان در جریان انتخابات سال گذشته، متوجه برخی از چهره های سیاسی جمهوری اسلامی شده بود.
به گفته آقای موسوی، "مناظره در سایه این نگاه معنی دیگر پیدا می کند و همچنین تصفیه هائی که از مجلس چهارم شروع شد و بعد دردوره های انتخابات بعدی گسترش یافت بهتر فهمیده می شود. اقتدارگرایان به دنبال حذف کردن همه فضای ملی از منتقدین و معترضین بودند؛ فضایی شبیه کره شمالی با کمی بزک مردمسالاری."
منظور آقای موسوی مناظره نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران است که در روزهای منتهی به انتخابات به صورت زنده از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد.
همواره دشمن تشکیلات بوده اند
وی در بخش دیگری از مصاحبه خود با "قلم سبز" در خصوص ایجاد سازمانی کلاسیک با رهبری واحد برای جنبش سبز گفته است: "هیچگاه دغدغه داشتن یک تشکل در خور جنبش بزرگ مردمی سبز منتفی نبوده، اما تا کنون فضای سرکوب مانع از امکان وقوع چنین اقدامی شده است."
او در مورد این "تشکیلات جدید" گفته است: "به شرط آنکه حالت جبهه ای داشته باشد و از همان بدو تشکیل خود را همراه جنبش سبز و دیگر جنبشهای ریشه دار مثل جنبش کارگران و زنان و دانشجویان و معلمان بداند و دنبال انحلال یا تضعیف احزاب و جنبش های موجود نباشد موافق هستم."
میرحسین موسوی سپس افزوده است: "نظام، برخلاف قانون اساسی و رویه کشورهای موفق، همواره دشمنی خود را با هر تشکیلاتی نشان داده است و اخیرا هم با احساس خطر برای از دست رفتن پایگاه خود به سرعت مشغول تبدیل کردن بسیج به یک حزب فراگیر مسلح است."
رهبر مخالفان دولت، در ادامه این مصاحبه با اشاره به اسناد منتشر شده از سوی وب سایت ویکی لیکس، از آن به عنوان "حادثه بزرگ قرن در متن پیشرفت های تکنولوژی ارتباطات و فضای مجازی" یاد کرد.
به گفته آقای موسوی، اسناد منتشر شده توسط ویکی لیکس تقلب در انتخابات ریاست جمهوری را تایید می کند. او می گوید: "سندهای مربوط به تقلبات انتخاباتی بسیار قابل توجه است، به ویژه آنجا که اشاره می شود اصولا رای ها شمرده نشده است، یعنی همان کودتای انتخاباتی."
در یکی از اسناد منتشر شده ویکی لیکس که متعلق به سفارت آمریکا در امارات متحده عربی است، تاکید شده در انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران به هنگام شمارش آرا "تقلب هدفمند" صورت گرفته تا محمود احمدی نژاد با آرای بالا برنده شود.
نخست وزیر زمان جنگ، سپس به بخش دیگری از اسناد این وب سایت اشاره می کندو می گوید: "بخشی از این سندها بخوبی وضعیت شکننده ما را در منطقه نشان میدهند؛ وضعیتی که خودمان با سیاستهای ماجراجویانه به آن دامن زده ایم."
او این وضعیت را نتیجه سیاستخارجی آشفته و خیالپردازانه حاکمیت کنونی دانسته است: "اگر بهجای هفت مرتبه رفتن به نیویورک، روی کشورهای همسایه سرمایهگذاری میکردند، بیشتر نتیجه میگرفتند. وحشت پراکنی و سخنان بدون حساب و نداشتن یک برنامه درست و ضعف مفرط دیپلماسی و نمایش افراطی قدرت نظامی منجر به آن شده در حالی که با خیالپردازی در فکر قانع کردن واتیکان، سران اروپا و آمریکا و مدیریت جهانی خود هستند و از ارتباط سازنده با کشورهای منطقه غافل شدهاند."
اشاره ميرحسين موسوی به آن بخش از سندهايی است که چندی پيش در ارتباط با پشتيبانی و درخواست برخی کشورهای عربی منطقه برای حمله نظامی به ايران در ويکیليکس منتشر شده بود.
خطاب آقای خمینی به سپاه
خطاب آقای خمینی به سپاه
نگوئید جانم فدای رهبر
همه بگوئید جانم فدای ملت!
سپاه باید پشت مردم باشد. اصل مردمند. ارتش هم باید پشت مردم باشد.
ارتش وسپاه باید بگویند: جانم فداى مردم. اگر بگوید جانم فداى رهبر انحراف است. اصل مردمند. رهبر هم جانش فداى مردم است. ما همه براى مردمیم. سپاه باید از حقوق مردم دفاع کند. پشتیبان مردم باشد.اگر بگوید جانم فداى رهبر که این مى شود همان زمان شاه.
پس مردم براى چى انقلاب کردند؟
صحیفه نور، جلد سوم پاراگراف :۱۳۲
نگوئید جانم فدای رهبر
همه بگوئید جانم فدای ملت!
سپاه باید پشت مردم باشد. اصل مردمند. ارتش هم باید پشت مردم باشد.
ارتش وسپاه باید بگویند: جانم فداى مردم. اگر بگوید جانم فداى رهبر انحراف است. اصل مردمند. رهبر هم جانش فداى مردم است. ما همه براى مردمیم. سپاه باید از حقوق مردم دفاع کند. پشتیبان مردم باشد.اگر بگوید جانم فداى رهبر که این مى شود همان زمان شاه.
پس مردم براى چى انقلاب کردند؟
صحیفه نور، جلد سوم پاراگراف :۱۳۲
دو حزب دوقلوی سیاسی:
دو حزب دوقلوی سیاسی:
جامعه مدرسین و جامعه روحانیت
جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز دوستون کودتای 22 خرداد و استبداد مذهبی اند. این هر دو تشکل سیاسی که در واقع دو حزب سیاسی دوقلو هستند ازهم اکنون فعالیت انتخاباتی را برای مجلس آینده شروع کرده اند و در درجه اول در پی حذف مجمع روحانیون مبارزاند که آقای خمینی مبتکر تشکیل آن بعنوان یک تشکل و حزب مقابل جامعه روحانیت بود. همچنان که مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در برابر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است.
پس از انقلاب اعضای حزب مدرسین نزد آقای خمینی می روند و خود را جامعه مدرسین حوزه علمیه قم معرفی می كنند.
آقای خمینی برای آنکه به آنها بفهماند که می داند آنها یک حزب سیاسی هستند می گوید:
شما جامعه مدرسین قم نیستید برای اینكه همه شما كه مدرس نیستید.
آنها می گویند نه همه ما مدرس قم نیستیم و اسم جامعه مان مدرسین قم است.
چندی بعد اعضای این جامعه بار دیگر نزد آقای خمینی می روند و ایشان بار دیگر به آنها می گوید:
شما اگر جامعه مدرسین قم هستید پس چرا فلانی كه مدرس قم است در میان شما نیست؟
آنها می گویند خیر ما یك تشكل هستیم كه اسممان جامعه مدرسین قم است.
خلاصه به آنها تفهیم می کند که نادان خودتان هستید. نه همه شما مدرس قم هستید و نه همه مدرسین قم عضو شما هستند. یك حزب هستید اما اسمتان را گذاشته اید جامعه مدرسین قم.
جامعه مدرسین و جامعه روحانیت
جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز دوستون کودتای 22 خرداد و استبداد مذهبی اند. این هر دو تشکل سیاسی که در واقع دو حزب سیاسی دوقلو هستند ازهم اکنون فعالیت انتخاباتی را برای مجلس آینده شروع کرده اند و در درجه اول در پی حذف مجمع روحانیون مبارزاند که آقای خمینی مبتکر تشکیل آن بعنوان یک تشکل و حزب مقابل جامعه روحانیت بود. همچنان که مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در برابر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است.
پس از انقلاب اعضای حزب مدرسین نزد آقای خمینی می روند و خود را جامعه مدرسین حوزه علمیه قم معرفی می كنند.
آقای خمینی برای آنکه به آنها بفهماند که می داند آنها یک حزب سیاسی هستند می گوید:
شما جامعه مدرسین قم نیستید برای اینكه همه شما كه مدرس نیستید.
آنها می گویند نه همه ما مدرس قم نیستیم و اسم جامعه مان مدرسین قم است.
چندی بعد اعضای این جامعه بار دیگر نزد آقای خمینی می روند و ایشان بار دیگر به آنها می گوید:
شما اگر جامعه مدرسین قم هستید پس چرا فلانی كه مدرس قم است در میان شما نیست؟
آنها می گویند خیر ما یك تشكل هستیم كه اسممان جامعه مدرسین قم است.
خلاصه به آنها تفهیم می کند که نادان خودتان هستید. نه همه شما مدرس قم هستید و نه همه مدرسین قم عضو شما هستند. یك حزب هستید اما اسمتان را گذاشته اید جامعه مدرسین قم.
گفتگوی تصویری با مشاور ارشد میرحسین موسوی
گفتگوی تصویری با مشاور ارشد میرحسین موسوی
"اردشیر امیرارجمند" در برلین
محرومان جامعه
زیر فشار اقتصادی حاکمیت کودتائی
"اردشیر امیرارجمند" در برلین
محرومان جامعه
زیر فشار اقتصادی حاکمیت کودتائی
پیام عاشورائی میرحسین موسوی
پیام عاشورائی میرحسین موسوی
شاه هم دیر فهمید!
حسین (ع) میدانست مفتیان مزدبگیر، او را به خروج از دین و ایجاد فتنه متهم خواهند کرد، خاندان پیامبر (ص) را در محاصرهی تنگناها و بیحرمتیهای پیاپی قرار خواهند داد، و او را بر سر دوراهی انتخاب میان زندگی ذلتبار یا ایستادگی برای حقخواهی قرار خواهند داد؛ و او ایستادن را برگزید. – میدانیم- روزهای تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ چگونه طومار نظامی مستبد را – مردم ایران- درهم پیچیدند. نظامی که همه راههای اصلاح را بسته، امکان هرگونه انتقاد و مخالفت از راههای مسالمتآمیز را از میان برده و در واپسین سالهای عمر خود، دچار خیالبافیهایی شده بود که بیش از هرچیز ناشی از دور ماندن از واقعیت های موجود در جامعه بود. حاکمان مستبد آنچنان در حلقهی محدود متملقان و ثناگویان خود محصور بودند که بجای آن که صدای ترکخوردنهای فزایندهی مشروعیت حاکمیت خود را بشنوند، در اوهام خویش به دنبال شنیدن صدای حمایت از قدرتهای ماورایی بودند، غافل از آن که بزرگترین سرمایهی هر کشور، پشتیبانی مردم آن از دولتمردان از طریق مشارکت آزادانه و آگاهانهی آنهاست، غافل از آن که اعتبار را باید در ارتقای زندگی روزمرهی مردم جستجو کرد، و غافل از آن که اقتدار را از راه قلوب مردم باید یافت، نه از طریق رزمایشها و نمایش زرادخانهها.
- در انتخابات 22 خرداد- هنگامی که به علت استقبال و حضور بیسابقهی مردم از شیوههای معمول برای تقلب و تخلف در روند رأیگیری طرفی نبستند، چاره را در کودتای انتخاباتی دیدند: شمارش آراء را کنار نهادند، پیروزیشان را اعلام و ابلاغ کردند، به ستادهای مخالفانشان یورش بردند و به دستگیری چهرههای فعال پرداختند. و آنگاه که مردم خشمگین و سرخورده برای اعتراضی آرام و مسالمتجویانه به خیابانها ریختند، ریختن خونشان را مباح دانستند و ماجراهای خونین کوی دانشگاه و کهریزک و مانند آن را آفریدند.
دینگریزی هنگامی زمینهی گسترش پیدا میکند که دینی که ترویج میشود با بدیهیترین اصول اخلاقی مثل صداقت و پرهیز از دروغ در تضاد باشد، به نام دینداری دست به جنایات هولناک زده شود، تهمت و دروغ برای از میدان بهدر کردن معترضین از تریبونهای مقدس نمازجمعه، نه تنها مجاز که مستحب تلقی شود، با بخشنامه همهی منابر و مساجد برای رواج تهمت و دروغ بر ضد معترضین بسیج شود و چشم به احقاق حقوق کارگران و معلمان در همین مکانهای مقدس بسته شود و شکافهای طبقاتی و فساد و فحشای بیسابقه ناشی از فقر و طلاق و بیکاری، پدیدههای عادی تلقی شوند. آن شاهد مظلومی که شاهد مشکلات اقتصادی و فرهنگی و حضور گستردهی دروغ در همهی صحنههاست، چگونه باور کند حفظ نظام در حفظ ارزشهای اخلاقی و اسلامی و منافع ملی، و نه بر حفظ افراد بر مسند قدرت به هر قیمت، استوار است؟ او شاهد است که چگونه حقوق مردم بدانگونه که در قانون اساسی آمده، نادیده گرفته میشود، و تفکیک قوا که مانع بزرگی بر سر راه پیدایش انباشت قدرت غیرپاسخگوست، به طور مرتب نقض میشود، و استقلال قضا و قاضی و دادگاه توسط مسئولان امنیتی از میان میرود، و مجلس که باید در رأس امور باشد، تحت امر قرار میگیرد، ماجراجوییهای بیخردانه در سیاست خارجی باب میشود، و نظامیان به جای انجام وظایف قانونی خود سر از عرصههای سوداگری و مالاندوزی در میآورند، و هیچ صدای مخالفی تحمل نمیشود. و زندانها پر از زنان و مردانی است که این نگاه حاکم بر دولتمداران را بر نمیتابند.
بر ماست که همچون زینب (س) با بازگویی حقیقت، ملات کاخ دروغ را زائل کنیم. بر ماست که همچون تمامی خاندان حسین (ع)، زنده نگه داشتن یاد شهدای گرانقدر انقلاب، جنگ و حوادث پس از انتخابات و آزادزنان و آزادمردان دربندمان را وظیفهی همیشگی خود بدانیم، و بر ماست که در این ماه پرخاطره، با برپایی مراسم و شرکت در مجالس بزرگداشت حماسهی حسینی، به حفظ نهادهای مدنی سنتی کمک کنیم.
پیام میرحسین موسوی، بمناسبت فرا رسیدن ماه محرم:
بار دیگر در ماه محرم هستیم و در آستانه سالروز بزرگداشت نهضتی که قرنها پیش برای بازگرداندن انسان به جایگاه والایی که در آفرینش او درآمیخته شده برپاشد و درخشانترین نمونهی انسانی زمان و زمانه، فریاد برپایی حق و افشای باطل را با همه رنجهایی که در انتظارش بود، بر سکوت ذلتبار ترجیح داد.
حسین (ع) زمانی به پا خاست که بازماندهی دستاوردهای نهضت نیای خود را در معرض تندبادهای تمامیتطلبی تشنگان قدرت یافت و ذبح دین در پای برج و باروی کاخ ستمگری و خودکامگی مشاهده کرد.
حسین (ع) میدید که باطل را لباس حق میپوشانند و حق را باطل جلوه میدهند.
حسین (ع) میدید که این بار ارادهی قدرتطلبان، نه تنها دستیابی به تمامیت قدرت، بلکه نگهداشت آن به هر قیمت و با تکیه بر زر و زور و تزویر است، که اینجا خود دین است که هدف آماج خودکامگان قرار گرفته، که دیگر سکوت نیست که میتواند به بقای کورسوی نور ایمان کمک کند، که زمانهی ایستادگی در مقابل همهی کسانی است که به نام جانشینی پیامبر (ص) و امارت بر مؤمنان، چوب حراج بر دین و دینداری زده اند تا دمی بیش بر مسند قدرت تکیه زنند.
حسین (ع) میدانست که ملات سنگهای کاخ قدرت، دروغ است و فریاد حقیقتخواهی است که به زوال آن میانجامد.
حسین (ع) میدانست که در این راه چه رنجهای بزرگی در انتظار اوست: مفتیان مزدبگیر، او را به خروج از دین و ایجاد فتنه متهم خواهند کرد، خاندان پیامبر (ص) را در محاصرهی تنگناها و بیحرمتیهای پیاپی قرار خواهند داد، و او را بر سر دوراهی انتخاب میان زندگی ذلتبار یا ایستادگی برای حقخواهی قرار خواهند داد؛ و او ایستادن را برگزید. حسین (ع) سکوت را شکست تا دین نیای خویش را از هلاکت نجات دهد و رهبری قیامی را برعهده گرفت که نه در هوای قدرت و شهرت، که در کوشش برای راست کردن کجیها و پاک کردن پلیدیها هویت مییافت. و چنین شد که آزادزنان و آزادمردانی که پس از او آمدند، از هر مذهب و دینی که بودند، حسین (ع) را سرمشق جاودانهی آزادیخواهی دانستند.
قرنها بعد، انقلابی اسلامی در سرزمینی با فرهنگ و تمدنی دیرینه و مردمانی که در شناخت مصالح خود در جهانی دگرگونشده در این بخش از دنیا، پیشتاز بودن خود را پیش از آن با انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن نفت و قیام پانزده خرداد و تولید گفتمان آزادیخواهی، عدالت و استقلالطلبی برای پیشرفت و دستیابی به جامعهای که در آن انسانها به آسایش مادی و سعادت معنوی برسند به اثبات رسانده بود، رخ داد. همهی ما به یاد داریم که سیل خروشان معترضان در روزهای تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ چگونه طومار نظامی مستبد را درهم پیچید که همه راههای اصلاح را بسته، امکان هرگونه انتقاد و مخالفت از راههای مسالمتآمیز را از میان برده و در واپسین سالهای عمر خود، دچار خیالبافیهایی شده بود که بیش از هرچیز ناشی از دور ماندن از واقعیت های موجود در جامعه بود.
حاکمان مستبد آنچنان در حلقهی محدود متملقان و ثناگویان خود محصور بودند که بجای آن که صدای ترکخوردنهای فزایندهی مشروعیت حاکمیت خود را بشنوند، در اوهام خویش به دنبال شنیدن صدای حمایت از قدرتهای ماورایی بودند، غافل از آن که بزرگترین سرمایهی هر کشور، پشتیبانی مردم آن از دولتمردان از طریق مشارکت آزادانه و آگاهانهی آنهاست، غافل از آن که اعتبار را باید در ارتقای زندگی روزمرهی مردم جستجو کرد،و غافل از آن که اقتدار را از راه قلوب مردم باید یافت، نه از طریق رزمایشها و نمایش زرادخانهها. و چنین شد که مردمان این دیار روی از صاحبان قدرت گرداندند و بزرگترین انقلاب مسالمتآمیز مردمی قرن پدیدار شد.
میلیونها مردمی که در روزهای تاسوعا و عاشورا به میدان آمدند، خواستههای بیش از صدسالهی خویش را در ندای مردی بازشناختند که پایمردیاش در راه را آزموده بودند. در راهپیماییهای آن روزها، هرکس با باور و ایمان و رنگ و بوی خود حضور می یافت، بیگانههای دیروز به دیرآشنایان امروز تبدیل میشدند، خودخواهیها به دیگرخواهی، و منها به ما. از فردای پیروزی در شوق ساختن و آباد کردن ویرانهای که پیش چشمانشان بود، دست در دست یکدیگر دادند به مهر. حتی آنگاه که اختلاف نظرها بالا گرفت، در برابر دشمن متجاوز همدل شدند و از آب و خاک اجدادیشان دفاع کردند. و کیست که از یاد ببرد که همهجای ایران، میدان حماسه بود: جبهه و پشت جبهه، کارخانه و مزرعه، مدرسه و دانشگاه، خانه و اداره، همه و همه صحنهی تلاش و جهاد برای پاسداشت از این سرزمین شد. و کیست که از یاد ببرد در زمانی که به ناچار تن به صلح داده شد، همین مردم رنجدیده اما پایدار، در مقابل چندچهرگانی که به دامان و یاری متجاوز پناه آورده بودند، قدعلم کردند و بدینگونه نشان دادند که تصمیم برای ترک جنگ، نه از روی بزدلی و بیاعتقادی، که از سر درایت و آیندهبینی است. نشان دادند که خطای رهبرانشان را با ایمان به صداقت آنان بخشودنی میدانند و اعتراف به خطا نه تنها از اعتبار رهبرانشان نمیکاهد، که محبوبیتشان را در قلوب مردم بیشتر میکند. نشان دادند که دینی را که برای جنگ و صلحش منطق داشته باشد، راهنمای عمل خویش قرار داده اند. نشان دادند که در نزد آنان، باور دینی به منزلهی راهنمایی است که در تندبادهای پر شن و خاک روزگاران، آنان را به منزلگه مقصود نزدیک میسازد. از همین رو بود که هرگاه خود را از راه دور میدیدند، برای تصحیح مسیر اقدام کردند: دوم خرداد و ۲۲ خرداد نشان از همین هوشیاری دارد.
اما صد افسوس که اقتدارگرایانی که انحصار در قدرت را تنها راه دوام خود میدانند، این بار به این خواستههای برحق وقعی ننهادند. اقتدارگرایان که با تمامی امکانات و رسانهها در مقابل خواست اکثریت صفآرایی کرده بودند، زهرآگینترین تیرهای تهمت و افترا را به سینهی مردمی که خواهان تغییر بودند رها کردند، هنگامی که به علت استقبال و حضور بیسابقهی مردم از شیوههای معمولشان برای تقلب و تخلف در روند رأیگیری طرفی نبستند، چاره را در کودتای انتخاباتی دیدند: شمارش آرا را کنار نهادند، پیروزیشان را اعلام و ابلاغ کردند، به ستادهای مخالفانشان یورش بردند و به دستگیری چهرههای فعال پرداختند. و آنگاه که مردم خشمگین و سرخورده برای اعتراضی آرام و مسالمتجویانه به خیابانها ریختند تا مطالبهی حق مسلمشان در احترام به رأیهایشان کنند، ریختن خونشان را مباح دانستند و ماجراهای خونین کوی دانشگاه و کهریزک و مانند آن را آفریدند.
به یاد دارید که در عاشورای سال گذشته با عزاداران معترض چه کردند: آنها را از پلها به پایین انداختند، با ماشین از روی پیکر بیدفاع آنان گذشتند، سینهی مالامال از عشقشان را هدف گلوله قرار دادند، و آنگاه بیشرمانه عکسالعمل مردم خشمگین را با نمایش ناقص و گزینشی در رسانههایشان، شورش دستنشاندههای استکبار نامیدند و فریاد وا اسلاما سر دادند! آیا آن کس که ماشین پلیس دوبار از روی او رد شد، آمریکایی بود یا کسانی که از روی پل به پایین پرتاب شدند دستنشاندهی آمریکا و اسرائیل؟ یا کسانی که در ظهر عاشورا حسین حسین گویان مورد تیر مستقیم گرفتند از لشگر یزید و عمروعاص و ابنزیاد؟ پس از آن هم به دستگیری تعداد زیادی زن و مرد از بهترین فرزندان این انقلاب و آب و خاک پرداختند تا فریادها را در گلو خفه کنند. غافل از آنکه خشم فروخوردهی مردم آگاه و مظلوم بسیار خطرناکتر از فریادهای تظلمخواهی آنها خواهد بود.
همراهان سبزاندیش. دین و دینداری در این روزها دوران سختی را میگذراند و بسیاری از شما در این روزها میپرسید چگونه میتوان با این همه سیاهکاریها که به نام دین انجام میشود، جوانان روشن ضمیر این مرز و بوم را از امواج پیدرپی دینگریزی نجات داد؟ پاسخ این همراه کوچک شما این است که دینگریزی هنگامی زمینهی گسترش پیدا میکند که دینی که ترویج میشود با بدیهیترین اصول اخلاقی مثل صداقت و پرهیز از دروغ در تضاد باشد، به نام دینداری دست به جنایات هولناک زده شود، تهمت و دروغ برای از میدان بهدر کردن معترضین از تریبونهای مقدس نمازجمعه، نه تنها مجاز که مستحب تلقی شود، با بخشنامه همهی منابر و مساجد برای رواج تهمت و دروغ بر ضد معترضین بسیج شود و چشم به احقاق حقوق کارگران و معلمان در همین مکانهای مقدس بسته شود و شکافهای طبقاتی و فساد و فحشای بیسابقه ناشی از فقر و طلاق و بیکاری، پدیدههای عادی تلقی شوند؛ و در چنین شرایطی، یک جوان چگونه میتواند تشخیص دهد اینهمه ظلم و خشونت و نفرت که از سوی صاحبان تریبونهای رسمی، آمرانه به عنوان اسلام معرفی میشود، ربطی به اسلام ندارد. و او که شاهد مظلوم انبوه مشکلات اقتصادی و فرهنگی و حضور گستردهی دروغ در همهی صحنههاست، چگونه باور کند حفظ نظام در حفظ ارزشهای اخلاقی و اسلامی و منافع ملی، و نه بر حفظ افراد بر مسند قدرت به هر قیمت، استوار است؟ او اکنون به جای چهرهی اصلی دین که چهرهی محبت رحمانی است، با چهرهی عبوسی که جز خشونتورزی و تحکم، زبان دیگری ندارد، روبهروست. او شاهد است که چگونه حقوق مردم بدانگونه که در قانون اساسی آمده، نادیده گرفته میشود، و تفکیک قوا که مانع بزرگی بر سر راه پیدایش انباشت قدرت غیرپاسخگوست، به طور مرتب نقض میشود، و استقلال قضا و قاضی و دادگاه توسط مسئولان امنیتی از میان میرود، و مجلس که باید در رأس امور باشد، تحت امر قرار میگیرد، ماجراجوییهای بیخردانه در سیاست خارجی باب میشود، و نظامیان به جای انجام وظایف قانونی خود سر از عرصههای سوداگری و مالاندوزی در میآورند، و هیچ صدای مخالفی تحمل نمیشود. و زندانها پر از زنان و مردانی است که این نگاه حاکم بر دولتمداران را بر نمیتابند.
بر ماست که در این دوران بحرانزده، کاری زینبی کنیم و پیام راستین دین را با چهرهی فطرتپسندانهی آن به تشنگان حقیقت برسانیم. بر ماست که یاد بگیریم و به دیگران نیز یاد بدهیم که عمل نادرست مدعیان دینداری به حساب دین گذاشته نشود. بر ماست که ماجرای راستین انقلابی را که در این دیار به نام دین برپا شد، برای نسلی که آنچه میداند یا از طریق رسانههای تحریفگر رسمی و یا از طریق روایتگران ناهمدل با آن است، بازگو کنیم و در این بازگویی، از نقد منصفانهی گذشته نهراسیم و در عین حال، از نفی دستاوردهای بزرگ آن پرهیز کنیم. بر ماست که همچون زینب (س) با بازگویی حقیقت، ملات کاخ دروغ را زائل کنیم. بر ماست که همچون تمامی خاندان حسین (ع)، زنده نگه داشتن یاد شهدای گرانقدر انقلاب، جنگ و حوادث پس از انتخابات و آزادزنان و آزادمردان دربندمان را وظیفهی همیشگی خود بدانیم، و بر ماست که در این ماه پرخاطره، با برپایی مراسم و شرکت در مجالس بزرگداشت حماسهی حسینی، به حفظ نهادهای مدنی سنتی کمک کنیم.
شاه هم دیر فهمید!
حسین (ع) میدانست مفتیان مزدبگیر، او را به خروج از دین و ایجاد فتنه متهم خواهند کرد، خاندان پیامبر (ص) را در محاصرهی تنگناها و بیحرمتیهای پیاپی قرار خواهند داد، و او را بر سر دوراهی انتخاب میان زندگی ذلتبار یا ایستادگی برای حقخواهی قرار خواهند داد؛ و او ایستادن را برگزید. – میدانیم- روزهای تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ چگونه طومار نظامی مستبد را – مردم ایران- درهم پیچیدند. نظامی که همه راههای اصلاح را بسته، امکان هرگونه انتقاد و مخالفت از راههای مسالمتآمیز را از میان برده و در واپسین سالهای عمر خود، دچار خیالبافیهایی شده بود که بیش از هرچیز ناشی از دور ماندن از واقعیت های موجود در جامعه بود. حاکمان مستبد آنچنان در حلقهی محدود متملقان و ثناگویان خود محصور بودند که بجای آن که صدای ترکخوردنهای فزایندهی مشروعیت حاکمیت خود را بشنوند، در اوهام خویش به دنبال شنیدن صدای حمایت از قدرتهای ماورایی بودند، غافل از آن که بزرگترین سرمایهی هر کشور، پشتیبانی مردم آن از دولتمردان از طریق مشارکت آزادانه و آگاهانهی آنهاست، غافل از آن که اعتبار را باید در ارتقای زندگی روزمرهی مردم جستجو کرد، و غافل از آن که اقتدار را از راه قلوب مردم باید یافت، نه از طریق رزمایشها و نمایش زرادخانهها.
- در انتخابات 22 خرداد- هنگامی که به علت استقبال و حضور بیسابقهی مردم از شیوههای معمول برای تقلب و تخلف در روند رأیگیری طرفی نبستند، چاره را در کودتای انتخاباتی دیدند: شمارش آراء را کنار نهادند، پیروزیشان را اعلام و ابلاغ کردند، به ستادهای مخالفانشان یورش بردند و به دستگیری چهرههای فعال پرداختند. و آنگاه که مردم خشمگین و سرخورده برای اعتراضی آرام و مسالمتجویانه به خیابانها ریختند، ریختن خونشان را مباح دانستند و ماجراهای خونین کوی دانشگاه و کهریزک و مانند آن را آفریدند.
دینگریزی هنگامی زمینهی گسترش پیدا میکند که دینی که ترویج میشود با بدیهیترین اصول اخلاقی مثل صداقت و پرهیز از دروغ در تضاد باشد، به نام دینداری دست به جنایات هولناک زده شود، تهمت و دروغ برای از میدان بهدر کردن معترضین از تریبونهای مقدس نمازجمعه، نه تنها مجاز که مستحب تلقی شود، با بخشنامه همهی منابر و مساجد برای رواج تهمت و دروغ بر ضد معترضین بسیج شود و چشم به احقاق حقوق کارگران و معلمان در همین مکانهای مقدس بسته شود و شکافهای طبقاتی و فساد و فحشای بیسابقه ناشی از فقر و طلاق و بیکاری، پدیدههای عادی تلقی شوند. آن شاهد مظلومی که شاهد مشکلات اقتصادی و فرهنگی و حضور گستردهی دروغ در همهی صحنههاست، چگونه باور کند حفظ نظام در حفظ ارزشهای اخلاقی و اسلامی و منافع ملی، و نه بر حفظ افراد بر مسند قدرت به هر قیمت، استوار است؟ او شاهد است که چگونه حقوق مردم بدانگونه که در قانون اساسی آمده، نادیده گرفته میشود، و تفکیک قوا که مانع بزرگی بر سر راه پیدایش انباشت قدرت غیرپاسخگوست، به طور مرتب نقض میشود، و استقلال قضا و قاضی و دادگاه توسط مسئولان امنیتی از میان میرود، و مجلس که باید در رأس امور باشد، تحت امر قرار میگیرد، ماجراجوییهای بیخردانه در سیاست خارجی باب میشود، و نظامیان به جای انجام وظایف قانونی خود سر از عرصههای سوداگری و مالاندوزی در میآورند، و هیچ صدای مخالفی تحمل نمیشود. و زندانها پر از زنان و مردانی است که این نگاه حاکم بر دولتمداران را بر نمیتابند.
بر ماست که همچون زینب (س) با بازگویی حقیقت، ملات کاخ دروغ را زائل کنیم. بر ماست که همچون تمامی خاندان حسین (ع)، زنده نگه داشتن یاد شهدای گرانقدر انقلاب، جنگ و حوادث پس از انتخابات و آزادزنان و آزادمردان دربندمان را وظیفهی همیشگی خود بدانیم، و بر ماست که در این ماه پرخاطره، با برپایی مراسم و شرکت در مجالس بزرگداشت حماسهی حسینی، به حفظ نهادهای مدنی سنتی کمک کنیم.
پیام میرحسین موسوی، بمناسبت فرا رسیدن ماه محرم:
بار دیگر در ماه محرم هستیم و در آستانه سالروز بزرگداشت نهضتی که قرنها پیش برای بازگرداندن انسان به جایگاه والایی که در آفرینش او درآمیخته شده برپاشد و درخشانترین نمونهی انسانی زمان و زمانه، فریاد برپایی حق و افشای باطل را با همه رنجهایی که در انتظارش بود، بر سکوت ذلتبار ترجیح داد.
حسین (ع) زمانی به پا خاست که بازماندهی دستاوردهای نهضت نیای خود را در معرض تندبادهای تمامیتطلبی تشنگان قدرت یافت و ذبح دین در پای برج و باروی کاخ ستمگری و خودکامگی مشاهده کرد.
حسین (ع) میدید که باطل را لباس حق میپوشانند و حق را باطل جلوه میدهند.
حسین (ع) میدید که این بار ارادهی قدرتطلبان، نه تنها دستیابی به تمامیت قدرت، بلکه نگهداشت آن به هر قیمت و با تکیه بر زر و زور و تزویر است، که اینجا خود دین است که هدف آماج خودکامگان قرار گرفته، که دیگر سکوت نیست که میتواند به بقای کورسوی نور ایمان کمک کند، که زمانهی ایستادگی در مقابل همهی کسانی است که به نام جانشینی پیامبر (ص) و امارت بر مؤمنان، چوب حراج بر دین و دینداری زده اند تا دمی بیش بر مسند قدرت تکیه زنند.
حسین (ع) میدانست که ملات سنگهای کاخ قدرت، دروغ است و فریاد حقیقتخواهی است که به زوال آن میانجامد.
حسین (ع) میدانست که در این راه چه رنجهای بزرگی در انتظار اوست: مفتیان مزدبگیر، او را به خروج از دین و ایجاد فتنه متهم خواهند کرد، خاندان پیامبر (ص) را در محاصرهی تنگناها و بیحرمتیهای پیاپی قرار خواهند داد، و او را بر سر دوراهی انتخاب میان زندگی ذلتبار یا ایستادگی برای حقخواهی قرار خواهند داد؛ و او ایستادن را برگزید. حسین (ع) سکوت را شکست تا دین نیای خویش را از هلاکت نجات دهد و رهبری قیامی را برعهده گرفت که نه در هوای قدرت و شهرت، که در کوشش برای راست کردن کجیها و پاک کردن پلیدیها هویت مییافت. و چنین شد که آزادزنان و آزادمردانی که پس از او آمدند، از هر مذهب و دینی که بودند، حسین (ع) را سرمشق جاودانهی آزادیخواهی دانستند.
قرنها بعد، انقلابی اسلامی در سرزمینی با فرهنگ و تمدنی دیرینه و مردمانی که در شناخت مصالح خود در جهانی دگرگونشده در این بخش از دنیا، پیشتاز بودن خود را پیش از آن با انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن نفت و قیام پانزده خرداد و تولید گفتمان آزادیخواهی، عدالت و استقلالطلبی برای پیشرفت و دستیابی به جامعهای که در آن انسانها به آسایش مادی و سعادت معنوی برسند به اثبات رسانده بود، رخ داد. همهی ما به یاد داریم که سیل خروشان معترضان در روزهای تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ چگونه طومار نظامی مستبد را درهم پیچید که همه راههای اصلاح را بسته، امکان هرگونه انتقاد و مخالفت از راههای مسالمتآمیز را از میان برده و در واپسین سالهای عمر خود، دچار خیالبافیهایی شده بود که بیش از هرچیز ناشی از دور ماندن از واقعیت های موجود در جامعه بود.
حاکمان مستبد آنچنان در حلقهی محدود متملقان و ثناگویان خود محصور بودند که بجای آن که صدای ترکخوردنهای فزایندهی مشروعیت حاکمیت خود را بشنوند، در اوهام خویش به دنبال شنیدن صدای حمایت از قدرتهای ماورایی بودند، غافل از آن که بزرگترین سرمایهی هر کشور، پشتیبانی مردم آن از دولتمردان از طریق مشارکت آزادانه و آگاهانهی آنهاست، غافل از آن که اعتبار را باید در ارتقای زندگی روزمرهی مردم جستجو کرد،و غافل از آن که اقتدار را از راه قلوب مردم باید یافت، نه از طریق رزمایشها و نمایش زرادخانهها. و چنین شد که مردمان این دیار روی از صاحبان قدرت گرداندند و بزرگترین انقلاب مسالمتآمیز مردمی قرن پدیدار شد.
میلیونها مردمی که در روزهای تاسوعا و عاشورا به میدان آمدند، خواستههای بیش از صدسالهی خویش را در ندای مردی بازشناختند که پایمردیاش در راه را آزموده بودند. در راهپیماییهای آن روزها، هرکس با باور و ایمان و رنگ و بوی خود حضور می یافت، بیگانههای دیروز به دیرآشنایان امروز تبدیل میشدند، خودخواهیها به دیگرخواهی، و منها به ما. از فردای پیروزی در شوق ساختن و آباد کردن ویرانهای که پیش چشمانشان بود، دست در دست یکدیگر دادند به مهر. حتی آنگاه که اختلاف نظرها بالا گرفت، در برابر دشمن متجاوز همدل شدند و از آب و خاک اجدادیشان دفاع کردند. و کیست که از یاد ببرد که همهجای ایران، میدان حماسه بود: جبهه و پشت جبهه، کارخانه و مزرعه، مدرسه و دانشگاه، خانه و اداره، همه و همه صحنهی تلاش و جهاد برای پاسداشت از این سرزمین شد. و کیست که از یاد ببرد در زمانی که به ناچار تن به صلح داده شد، همین مردم رنجدیده اما پایدار، در مقابل چندچهرگانی که به دامان و یاری متجاوز پناه آورده بودند، قدعلم کردند و بدینگونه نشان دادند که تصمیم برای ترک جنگ، نه از روی بزدلی و بیاعتقادی، که از سر درایت و آیندهبینی است. نشان دادند که خطای رهبرانشان را با ایمان به صداقت آنان بخشودنی میدانند و اعتراف به خطا نه تنها از اعتبار رهبرانشان نمیکاهد، که محبوبیتشان را در قلوب مردم بیشتر میکند. نشان دادند که دینی را که برای جنگ و صلحش منطق داشته باشد، راهنمای عمل خویش قرار داده اند. نشان دادند که در نزد آنان، باور دینی به منزلهی راهنمایی است که در تندبادهای پر شن و خاک روزگاران، آنان را به منزلگه مقصود نزدیک میسازد. از همین رو بود که هرگاه خود را از راه دور میدیدند، برای تصحیح مسیر اقدام کردند: دوم خرداد و ۲۲ خرداد نشان از همین هوشیاری دارد.
اما صد افسوس که اقتدارگرایانی که انحصار در قدرت را تنها راه دوام خود میدانند، این بار به این خواستههای برحق وقعی ننهادند. اقتدارگرایان که با تمامی امکانات و رسانهها در مقابل خواست اکثریت صفآرایی کرده بودند، زهرآگینترین تیرهای تهمت و افترا را به سینهی مردمی که خواهان تغییر بودند رها کردند، هنگامی که به علت استقبال و حضور بیسابقهی مردم از شیوههای معمولشان برای تقلب و تخلف در روند رأیگیری طرفی نبستند، چاره را در کودتای انتخاباتی دیدند: شمارش آرا را کنار نهادند، پیروزیشان را اعلام و ابلاغ کردند، به ستادهای مخالفانشان یورش بردند و به دستگیری چهرههای فعال پرداختند. و آنگاه که مردم خشمگین و سرخورده برای اعتراضی آرام و مسالمتجویانه به خیابانها ریختند تا مطالبهی حق مسلمشان در احترام به رأیهایشان کنند، ریختن خونشان را مباح دانستند و ماجراهای خونین کوی دانشگاه و کهریزک و مانند آن را آفریدند.
به یاد دارید که در عاشورای سال گذشته با عزاداران معترض چه کردند: آنها را از پلها به پایین انداختند، با ماشین از روی پیکر بیدفاع آنان گذشتند، سینهی مالامال از عشقشان را هدف گلوله قرار دادند، و آنگاه بیشرمانه عکسالعمل مردم خشمگین را با نمایش ناقص و گزینشی در رسانههایشان، شورش دستنشاندههای استکبار نامیدند و فریاد وا اسلاما سر دادند! آیا آن کس که ماشین پلیس دوبار از روی او رد شد، آمریکایی بود یا کسانی که از روی پل به پایین پرتاب شدند دستنشاندهی آمریکا و اسرائیل؟ یا کسانی که در ظهر عاشورا حسین حسین گویان مورد تیر مستقیم گرفتند از لشگر یزید و عمروعاص و ابنزیاد؟ پس از آن هم به دستگیری تعداد زیادی زن و مرد از بهترین فرزندان این انقلاب و آب و خاک پرداختند تا فریادها را در گلو خفه کنند. غافل از آنکه خشم فروخوردهی مردم آگاه و مظلوم بسیار خطرناکتر از فریادهای تظلمخواهی آنها خواهد بود.
همراهان سبزاندیش. دین و دینداری در این روزها دوران سختی را میگذراند و بسیاری از شما در این روزها میپرسید چگونه میتوان با این همه سیاهکاریها که به نام دین انجام میشود، جوانان روشن ضمیر این مرز و بوم را از امواج پیدرپی دینگریزی نجات داد؟ پاسخ این همراه کوچک شما این است که دینگریزی هنگامی زمینهی گسترش پیدا میکند که دینی که ترویج میشود با بدیهیترین اصول اخلاقی مثل صداقت و پرهیز از دروغ در تضاد باشد، به نام دینداری دست به جنایات هولناک زده شود، تهمت و دروغ برای از میدان بهدر کردن معترضین از تریبونهای مقدس نمازجمعه، نه تنها مجاز که مستحب تلقی شود، با بخشنامه همهی منابر و مساجد برای رواج تهمت و دروغ بر ضد معترضین بسیج شود و چشم به احقاق حقوق کارگران و معلمان در همین مکانهای مقدس بسته شود و شکافهای طبقاتی و فساد و فحشای بیسابقه ناشی از فقر و طلاق و بیکاری، پدیدههای عادی تلقی شوند؛ و در چنین شرایطی، یک جوان چگونه میتواند تشخیص دهد اینهمه ظلم و خشونت و نفرت که از سوی صاحبان تریبونهای رسمی، آمرانه به عنوان اسلام معرفی میشود، ربطی به اسلام ندارد. و او که شاهد مظلوم انبوه مشکلات اقتصادی و فرهنگی و حضور گستردهی دروغ در همهی صحنههاست، چگونه باور کند حفظ نظام در حفظ ارزشهای اخلاقی و اسلامی و منافع ملی، و نه بر حفظ افراد بر مسند قدرت به هر قیمت، استوار است؟ او اکنون به جای چهرهی اصلی دین که چهرهی محبت رحمانی است، با چهرهی عبوسی که جز خشونتورزی و تحکم، زبان دیگری ندارد، روبهروست. او شاهد است که چگونه حقوق مردم بدانگونه که در قانون اساسی آمده، نادیده گرفته میشود، و تفکیک قوا که مانع بزرگی بر سر راه پیدایش انباشت قدرت غیرپاسخگوست، به طور مرتب نقض میشود، و استقلال قضا و قاضی و دادگاه توسط مسئولان امنیتی از میان میرود، و مجلس که باید در رأس امور باشد، تحت امر قرار میگیرد، ماجراجوییهای بیخردانه در سیاست خارجی باب میشود، و نظامیان به جای انجام وظایف قانونی خود سر از عرصههای سوداگری و مالاندوزی در میآورند، و هیچ صدای مخالفی تحمل نمیشود. و زندانها پر از زنان و مردانی است که این نگاه حاکم بر دولتمداران را بر نمیتابند.
بر ماست که در این دوران بحرانزده، کاری زینبی کنیم و پیام راستین دین را با چهرهی فطرتپسندانهی آن به تشنگان حقیقت برسانیم. بر ماست که یاد بگیریم و به دیگران نیز یاد بدهیم که عمل نادرست مدعیان دینداری به حساب دین گذاشته نشود. بر ماست که ماجرای راستین انقلابی را که در این دیار به نام دین برپا شد، برای نسلی که آنچه میداند یا از طریق رسانههای تحریفگر رسمی و یا از طریق روایتگران ناهمدل با آن است، بازگو کنیم و در این بازگویی، از نقد منصفانهی گذشته نهراسیم و در عین حال، از نفی دستاوردهای بزرگ آن پرهیز کنیم. بر ماست که همچون زینب (س) با بازگویی حقیقت، ملات کاخ دروغ را زائل کنیم. بر ماست که همچون تمامی خاندان حسین (ع)، زنده نگه داشتن یاد شهدای گرانقدر انقلاب، جنگ و حوادث پس از انتخابات و آزادزنان و آزادمردان دربندمان را وظیفهی همیشگی خود بدانیم، و بر ماست که در این ماه پرخاطره، با برپایی مراسم و شرکت در مجالس بزرگداشت حماسهی حسینی، به حفظ نهادهای مدنی سنتی کمک کنیم.
جنبش سبز را با گذشته آشنا کنید
جنبش سبز را با گذشته آشنا کنید
دست ارتجاع مذهبی
باید از حاکمیت کوتاه می ماند
هنوز، پس از قریب 32 سال سئوال می کنند که حزب توده ایران بر اساس چه معیارهائی از انقلاب 57 دفاع کرد و در آن حضور یافت و بر مبنای کدام معیارها، پس از سرنگونی شاه و رژیم کودتائی و دیکتاتوری وی، از حاکمیت وقت جمهوری اسلامی دفاع کرد.
این سئوالات از همان ابتدای پیروزی انقلاب و حتی در سال انقلاب، یعنی 1357 مطرح بود. حتی در درون دستگاه رهبری وقت حزب توده ایران. یعنی کسانی در راس رهبری حزب قرار داشتند که نظراتی مخالف نظر اکثریت رهبری حزب در ارزیابی از انقلاب 57 داشتند. از جمله شادروان ایرج اسکندری که دبیراول وقت حزب بود.
در آن سالها و آن دوران، رهبری حزب ما به منتقدان و سئوال کنندگان که عمدتا از طیف چپ و چپ رو بودند پاسخ داد. اکنون در میان نسل تازه ای که برای اصلاحات و تحولات به میدان آمده و در انتخابات دوم خرداد 1376 و انتخابات 22 خرداد 1388، یعنی دو جنبش اصلاحی که دومی به جنبش سبز شهرت یافته شرکت کرده نیز سئوالاتی مشابه آن سئوالات مطرح است. یعنی می خواهد بداند چرا حزب توده ایران از انقلاب و جمهوری اسلامی دفاع کرد.
در آن سالهای دور پس از انقلاب، پاسخ رهبری حزب به مخالفان و منتقدان این بود که واقعیت را ببینید و براساس این واقعیت جبهه ای را برای دفاع از انقلاب و دستآوردهای آن تشکیل بدهیم. روی سخن بویژه به نیروهای مذهبی آرمانگرا بود که اکنون زیر چکمه کودتای 22 خرداد قرار دارند. حزب توده ایران می گفت و حتی فریاد می زد که شرایط را درک کنید و با تمام نیرو جلوی رشد ارتجاع مذهبی و سرمایه داری تجاری که برای سلطه بر حاکمیت خیز برداشته اند را بگیریم. حزب ما هر آنچه از دستش برآمد، در میان کوران حوادث و رویدادها انجام داد و حتی بر سر این تلاش جان گذاشت.
این مربوط به دیروز است. اما وقتی امروز هم این سئوالات از سوی نسل تازه به میدان آمده مطرح می شود، ابتدا باید در باره آن انقلاب و شرایط آن سالها و ماهیت وقت جمهوری اسلامی و اشتباهات عظیم بخش مذهبی و آرمانگرای انقلاب که دست بالا را در حاکمیت داشت و همچنین درباره ماجراجوئی های فاجعه بار گروه های سیاسی چپ رو سخن گفت. درباره فضای باز سیاسی و انتشار مطبوعات آزاد در آن سالها، درباره آزادی احزاب و راهپیمائی ها و ... گفت و با صراحت نیز گفت که تاریخ ایران، هرگز فضای آزادی مانند سالهای اول جمهوری اسلامی به خود ندیده است. حزب ما از آن فضا و آن جمهوری دفاع می کرد و نه این جمهوری اسلامی که اکنون حاکم است. بنابراین، نباید امروز را معیار قضاوت در باره سیاستی قرار داد که مبنای دفاع ما از انقلاب و جمهوری اسلامی بود. به نسل جوان امروز ایران باید توصیه کرد و حتی از آنها خواست که حداقل مطبوعات سالهای اول انقلاب و جمهوری اسلامی را مرور کنند. فعالیت آزاد احزاب و اشتباهات سازمان ها و احزاب سیاسی و حاکمیت مذهبی را بررسی کنند. و در این بررسی، اسناد و نشریات حزب توده ایران را نیز مرور کنند. پس از این مطالعه – حتی اگر سطحی و نه چندان عمیق نیز باشد- آنگاه سئوالات خود را طرح کنند. ما از روزهائی صحبت می کنیم که روزنامه هائی مانند "پیغام امروز" و یا "آهنگر" و "آیندگان" کاریکاتور خمینی و شریعتمداری را منتشر می کردند و کاشف مثلث بیق، مرکب از بنی صدر، قطب زاده و دکتر یزدی شده بودند و نامه مردم؛ ارگان مرکزی حزب توده ایران منتقد بسیار جدی این تندروی ها بود و آن را در خدمت ارتجاع مذهبی ارزیابی می کرد. هنوز "رضا مرزبان" در پاریس و هادی خرسندی در انگلستان و فیروز گوران در تهران دم دست اند و می توانید از آنها در باره همین تند روی های مطبوعاتی در آن سالها سئوال کنید!
درباره راهپیمائی "جبهه دمکراتیک" که متین دفتری و شکرالله پاک نژاد مبتکر آن بودند و یک گام در جهت تقویت ارتجاع مذهبی کمین کرده در حاکمیت جمهوری اسلامی بود نیز می توانید تحقیق کنید. درباره قیام مسلحانه در شهر آمل و تشکیل حکومت چند روزه شوراها که عده ای مائوئیست عمدتا از امریکا بازگشته بانی آن بودند و بیشترشان بر سر آن جان باختند و سرانجام درباره اعلام قیام مسلحانه مجاهدین خلق و جنگ کردستان و... مطالعه کنید. اینها فرازهای تاریخ ابتدای پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم کودتائی شاه و تشکیل جمهوری اسلامی است.
ما در ادامه و برای آگاه ساختن نسل جوان و سبز کشور که در بالا به آنها اشاره کردیم، از پرسش و پاسخ چاپ اول 1358، پاسخ به برخی سئوالاتی را استخراج کرده ایم که خواندنی است. این پرسش ها را دبیراول وقت حزب توده ایران، نورالدین کیانوری به سئوال کنندگان در دفتر حزب توده ایران در خیابان 16 آذر تهران داده است.
پرسش و پاسخ چاپ اول 1358
به ما می گویند كه حزب توده ایران سیاست مستقلی ندارد، و در واقع دنباله روی روحانیت و امام خمینی است. می گویند حزب از آزادی های دموكراتیك به اندازه كافی دفاع نكرده و بایستی بیشتر دفاع كند. می گویند سیاست حزب نسبت به گروه های چپگرا سیاست درستی نیست و به جای اینكه در كنار نیروهای "چپ" قرار بگیرد، در كنار نیروهای طرفدار خمینی قرار می گیرد و در میتینگ هایی كه گروه های "چپ" تشكیل می دهند، شركت نمی كند و غیره و غیره.
حزب ما یك حزب ماركسیستی است و در اساس با جهان بینی و شناخت های ماركسیسم- لنینیسم و سوسیالیسم علمی به حوادث و پدیده ها برخورد می كند. در سیاست كوتاه مدت و دراز مدت، یا به اصطلاح علمی تاكتیك و استراتژی خود همه مسائل را بر این اساس تحلیل می كند.
ما بایستی این ادعای خود را ثابت كنیم زیرا برخی آن را مورد تردید قرار می دهند و می گویند شما در حرف این ادعا را می كنید ولی در عمل خلاف آن را انجام می دهید. سیاست دراز مدت ما برنامه حزب توده ایران است كه می گوید ما خواستار جامعه سوسیالیستی هستیم و می خواهیم به سوی سوسیالیسم برویم و برای اینكه به این هدف خود برسیم مراحل معینی در پیش رو داریم. مرحله اول انقلاب ملی و دموكراتیك است كه دارای محتوی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی معین است. ما این مرحله را طبق یك برنامه بسیار دقیق در آخرین برنامه حزب توده ایران در سال 1354 تشریح كرده ایم. تمام این نكات را با ذكر جزئیات توضیح داده ایم كه تلقی ما از انقلاب ملی و موكراتیك چیست و چه تغییرات بنیادی بایستی در جامعه انجام بگیرد تا به سوی مرحله بعدی اعتلای انقلابی، یعنی مرحله انقلاب سوسیالیستی برود. اینها را ما با دقت تمام در برنامه حزب مطرح كرده ایم و به علاوه گفته ایم كه برای رسیدن به این هدف از نیروهای موجود، ویژگی هایشان، سمت گیریشان در تحولات اجتماعی، در هر لحظه تاریخی ارزیابی دقیق به عمل می آوریم و بعد نقطه ای را كه باید روی آن تكیه كنیم معین می سازیم تا به این طریق بتوانیم بر سیر حوادث بیشتر تاثیر را بگذاریم.
با توجه به تمام تجربیات زندگی حزب و آموزش از تجربیات تمام خلق هایی كه انقلاب كرده اند، می كوشیم چنین عمل كنیم. یعنی در هر لحظه ای از تاریخ جامعه خودمان آن حلقه اساسی و مضمون عینی را پیدا كنیم و روی آن تكیه كنیم و تمام نیروی خود را روی آن متمركز كنیم و بتوانیم یك قدم جلو برویم. تاكتیك عبارتست از مبارزه برای یك قدم پیش رفتن، و نه برای رسیدن به تمام هدف.
حزب ما با تمام دقت تاریخی از سالها پیش، مراحل انقلاب ایران و گام ها و اقداماتی را كه بایستی یكی پس از دیگری در جریان آن برداشته شود و انجام گیرد پیش بینی كرده، برای آن مبارزه كرده، برای آن خلق را تجهیز كرده و اكنون بسیار شادمان است كه این نظریات و پیش بینی ها در جامعه ما به صورت نقطه نظر یك اكثریت عظیم اجتماعی با برداشت ها و جهان بینی های دیگر در آمده است.
كدام حزب كمونیستی می تواند در جامعه ای كه 95 تا 97 در صد مردم آن تمایلات مذهبی و اغلب تمایلات عمیق مذهبی دارند، تصور كند كه بدون این نیروی عظیم می تواند انقلاب اجتماعی انجام دهد؟ مگر می توان انقلاب را با هلیكوپتر و یا هواپیما به جایی وارد كرد. انقلاب كالا نیست كه مثلا از كارخانه زیمنس بتوان آن را وارد كرد. انقلاب اجتماعی را خلق باید انجام دهد. یعنی دهقانان، كارگران، پیشه وران و روشنفكران. اكثریت مطلق این طبقات و اقشار مذهبی هستند. ما تنها می توانیم خوشحال باشیم از اینكه تأثیر تحولات تاریخی جهان، در ایران كار را به جایی رسانده است كه قشرهای وسیعی از نیروهای غیر ماركسیست، نیروهای طبقاتی مردم زحمتكش، با تجربه شخصی خودشان به صحت این شعارهایی كه ما با تحلیلی دیگر به آن رسیده ایم، دست یافته اند و برای رسیدن به آن هدفها آماده مبارزه اند.
حزب توده ایران تحولات را پیش بینی كرده و دنبال هیچ گروه و دسته ای راه نیافتاده است. طبیعی است که در انقلاب ایران هم، چنان که شاهدیم اختلاف نظر بروز می كند و گروهی می كوشند انقلاب را ترمز كنند. امپریالیسم و ارتجاع سیاه و باقیمانده رژیم شاه هم كه با تمام قوا می كوشند حوادث را به نفع خود برگردانند، بهترین وسیله را پیدا كرده اند. آنها دیگر با پرچم "زنده باد شاه" به میدان نمی آیند، با پرچم اسلام و كمونیسم می آیند كه به هر شكل كه ممكن است عده ای را به جان هم بیندازند.
شما می بینید كه گروهی از ساواكی ها با ریش و پشم و عمامه و لباس مندرس به صورت اسلامی، و گروهی دیگر با لباس چپ انقلابی رو در روی هم در یك میتینگ می ایستند و به یكدیگر فحش می دهند، در حالی كه همدیگر را به خوبی می شناسند و توی دلشان هم می خندند، ولی به این ترتیب توانسته اند دو گروه ناآگاه را به جان هم بیندازند.
علاوه بر اینكه شما می دانید كه اكثریت ساواكی ها، یكباره زیر آب رفتند و از جاهای دیگر و با اسم و رسم دیگر سر بیرون می آورند، یكی عضو كمیته انقلاب، یكی طرفدار خمینی و یكی هم طرفدار نیروهای چپ می شود.
البته طرفدار حزب توده ایران نمی شوند، چون صرف ندارد.
راه توده 296 13.12.2010
دست ارتجاع مذهبی
باید از حاکمیت کوتاه می ماند
هنوز، پس از قریب 32 سال سئوال می کنند که حزب توده ایران بر اساس چه معیارهائی از انقلاب 57 دفاع کرد و در آن حضور یافت و بر مبنای کدام معیارها، پس از سرنگونی شاه و رژیم کودتائی و دیکتاتوری وی، از حاکمیت وقت جمهوری اسلامی دفاع کرد.
این سئوالات از همان ابتدای پیروزی انقلاب و حتی در سال انقلاب، یعنی 1357 مطرح بود. حتی در درون دستگاه رهبری وقت حزب توده ایران. یعنی کسانی در راس رهبری حزب قرار داشتند که نظراتی مخالف نظر اکثریت رهبری حزب در ارزیابی از انقلاب 57 داشتند. از جمله شادروان ایرج اسکندری که دبیراول وقت حزب بود.
در آن سالها و آن دوران، رهبری حزب ما به منتقدان و سئوال کنندگان که عمدتا از طیف چپ و چپ رو بودند پاسخ داد. اکنون در میان نسل تازه ای که برای اصلاحات و تحولات به میدان آمده و در انتخابات دوم خرداد 1376 و انتخابات 22 خرداد 1388، یعنی دو جنبش اصلاحی که دومی به جنبش سبز شهرت یافته شرکت کرده نیز سئوالاتی مشابه آن سئوالات مطرح است. یعنی می خواهد بداند چرا حزب توده ایران از انقلاب و جمهوری اسلامی دفاع کرد.
در آن سالهای دور پس از انقلاب، پاسخ رهبری حزب به مخالفان و منتقدان این بود که واقعیت را ببینید و براساس این واقعیت جبهه ای را برای دفاع از انقلاب و دستآوردهای آن تشکیل بدهیم. روی سخن بویژه به نیروهای مذهبی آرمانگرا بود که اکنون زیر چکمه کودتای 22 خرداد قرار دارند. حزب توده ایران می گفت و حتی فریاد می زد که شرایط را درک کنید و با تمام نیرو جلوی رشد ارتجاع مذهبی و سرمایه داری تجاری که برای سلطه بر حاکمیت خیز برداشته اند را بگیریم. حزب ما هر آنچه از دستش برآمد، در میان کوران حوادث و رویدادها انجام داد و حتی بر سر این تلاش جان گذاشت.
این مربوط به دیروز است. اما وقتی امروز هم این سئوالات از سوی نسل تازه به میدان آمده مطرح می شود، ابتدا باید در باره آن انقلاب و شرایط آن سالها و ماهیت وقت جمهوری اسلامی و اشتباهات عظیم بخش مذهبی و آرمانگرای انقلاب که دست بالا را در حاکمیت داشت و همچنین درباره ماجراجوئی های فاجعه بار گروه های سیاسی چپ رو سخن گفت. درباره فضای باز سیاسی و انتشار مطبوعات آزاد در آن سالها، درباره آزادی احزاب و راهپیمائی ها و ... گفت و با صراحت نیز گفت که تاریخ ایران، هرگز فضای آزادی مانند سالهای اول جمهوری اسلامی به خود ندیده است. حزب ما از آن فضا و آن جمهوری دفاع می کرد و نه این جمهوری اسلامی که اکنون حاکم است. بنابراین، نباید امروز را معیار قضاوت در باره سیاستی قرار داد که مبنای دفاع ما از انقلاب و جمهوری اسلامی بود. به نسل جوان امروز ایران باید توصیه کرد و حتی از آنها خواست که حداقل مطبوعات سالهای اول انقلاب و جمهوری اسلامی را مرور کنند. فعالیت آزاد احزاب و اشتباهات سازمان ها و احزاب سیاسی و حاکمیت مذهبی را بررسی کنند. و در این بررسی، اسناد و نشریات حزب توده ایران را نیز مرور کنند. پس از این مطالعه – حتی اگر سطحی و نه چندان عمیق نیز باشد- آنگاه سئوالات خود را طرح کنند. ما از روزهائی صحبت می کنیم که روزنامه هائی مانند "پیغام امروز" و یا "آهنگر" و "آیندگان" کاریکاتور خمینی و شریعتمداری را منتشر می کردند و کاشف مثلث بیق، مرکب از بنی صدر، قطب زاده و دکتر یزدی شده بودند و نامه مردم؛ ارگان مرکزی حزب توده ایران منتقد بسیار جدی این تندروی ها بود و آن را در خدمت ارتجاع مذهبی ارزیابی می کرد. هنوز "رضا مرزبان" در پاریس و هادی خرسندی در انگلستان و فیروز گوران در تهران دم دست اند و می توانید از آنها در باره همین تند روی های مطبوعاتی در آن سالها سئوال کنید!
درباره راهپیمائی "جبهه دمکراتیک" که متین دفتری و شکرالله پاک نژاد مبتکر آن بودند و یک گام در جهت تقویت ارتجاع مذهبی کمین کرده در حاکمیت جمهوری اسلامی بود نیز می توانید تحقیق کنید. درباره قیام مسلحانه در شهر آمل و تشکیل حکومت چند روزه شوراها که عده ای مائوئیست عمدتا از امریکا بازگشته بانی آن بودند و بیشترشان بر سر آن جان باختند و سرانجام درباره اعلام قیام مسلحانه مجاهدین خلق و جنگ کردستان و... مطالعه کنید. اینها فرازهای تاریخ ابتدای پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم کودتائی شاه و تشکیل جمهوری اسلامی است.
ما در ادامه و برای آگاه ساختن نسل جوان و سبز کشور که در بالا به آنها اشاره کردیم، از پرسش و پاسخ چاپ اول 1358، پاسخ به برخی سئوالاتی را استخراج کرده ایم که خواندنی است. این پرسش ها را دبیراول وقت حزب توده ایران، نورالدین کیانوری به سئوال کنندگان در دفتر حزب توده ایران در خیابان 16 آذر تهران داده است.
پرسش و پاسخ چاپ اول 1358
به ما می گویند كه حزب توده ایران سیاست مستقلی ندارد، و در واقع دنباله روی روحانیت و امام خمینی است. می گویند حزب از آزادی های دموكراتیك به اندازه كافی دفاع نكرده و بایستی بیشتر دفاع كند. می گویند سیاست حزب نسبت به گروه های چپگرا سیاست درستی نیست و به جای اینكه در كنار نیروهای "چپ" قرار بگیرد، در كنار نیروهای طرفدار خمینی قرار می گیرد و در میتینگ هایی كه گروه های "چپ" تشكیل می دهند، شركت نمی كند و غیره و غیره.
حزب ما یك حزب ماركسیستی است و در اساس با جهان بینی و شناخت های ماركسیسم- لنینیسم و سوسیالیسم علمی به حوادث و پدیده ها برخورد می كند. در سیاست كوتاه مدت و دراز مدت، یا به اصطلاح علمی تاكتیك و استراتژی خود همه مسائل را بر این اساس تحلیل می كند.
ما بایستی این ادعای خود را ثابت كنیم زیرا برخی آن را مورد تردید قرار می دهند و می گویند شما در حرف این ادعا را می كنید ولی در عمل خلاف آن را انجام می دهید. سیاست دراز مدت ما برنامه حزب توده ایران است كه می گوید ما خواستار جامعه سوسیالیستی هستیم و می خواهیم به سوی سوسیالیسم برویم و برای اینكه به این هدف خود برسیم مراحل معینی در پیش رو داریم. مرحله اول انقلاب ملی و دموكراتیك است كه دارای محتوی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی معین است. ما این مرحله را طبق یك برنامه بسیار دقیق در آخرین برنامه حزب توده ایران در سال 1354 تشریح كرده ایم. تمام این نكات را با ذكر جزئیات توضیح داده ایم كه تلقی ما از انقلاب ملی و موكراتیك چیست و چه تغییرات بنیادی بایستی در جامعه انجام بگیرد تا به سوی مرحله بعدی اعتلای انقلابی، یعنی مرحله انقلاب سوسیالیستی برود. اینها را ما با دقت تمام در برنامه حزب مطرح كرده ایم و به علاوه گفته ایم كه برای رسیدن به این هدف از نیروهای موجود، ویژگی هایشان، سمت گیریشان در تحولات اجتماعی، در هر لحظه تاریخی ارزیابی دقیق به عمل می آوریم و بعد نقطه ای را كه باید روی آن تكیه كنیم معین می سازیم تا به این طریق بتوانیم بر سیر حوادث بیشتر تاثیر را بگذاریم.
با توجه به تمام تجربیات زندگی حزب و آموزش از تجربیات تمام خلق هایی كه انقلاب كرده اند، می كوشیم چنین عمل كنیم. یعنی در هر لحظه ای از تاریخ جامعه خودمان آن حلقه اساسی و مضمون عینی را پیدا كنیم و روی آن تكیه كنیم و تمام نیروی خود را روی آن متمركز كنیم و بتوانیم یك قدم جلو برویم. تاكتیك عبارتست از مبارزه برای یك قدم پیش رفتن، و نه برای رسیدن به تمام هدف.
حزب ما با تمام دقت تاریخی از سالها پیش، مراحل انقلاب ایران و گام ها و اقداماتی را كه بایستی یكی پس از دیگری در جریان آن برداشته شود و انجام گیرد پیش بینی كرده، برای آن مبارزه كرده، برای آن خلق را تجهیز كرده و اكنون بسیار شادمان است كه این نظریات و پیش بینی ها در جامعه ما به صورت نقطه نظر یك اكثریت عظیم اجتماعی با برداشت ها و جهان بینی های دیگر در آمده است.
كدام حزب كمونیستی می تواند در جامعه ای كه 95 تا 97 در صد مردم آن تمایلات مذهبی و اغلب تمایلات عمیق مذهبی دارند، تصور كند كه بدون این نیروی عظیم می تواند انقلاب اجتماعی انجام دهد؟ مگر می توان انقلاب را با هلیكوپتر و یا هواپیما به جایی وارد كرد. انقلاب كالا نیست كه مثلا از كارخانه زیمنس بتوان آن را وارد كرد. انقلاب اجتماعی را خلق باید انجام دهد. یعنی دهقانان، كارگران، پیشه وران و روشنفكران. اكثریت مطلق این طبقات و اقشار مذهبی هستند. ما تنها می توانیم خوشحال باشیم از اینكه تأثیر تحولات تاریخی جهان، در ایران كار را به جایی رسانده است كه قشرهای وسیعی از نیروهای غیر ماركسیست، نیروهای طبقاتی مردم زحمتكش، با تجربه شخصی خودشان به صحت این شعارهایی كه ما با تحلیلی دیگر به آن رسیده ایم، دست یافته اند و برای رسیدن به آن هدفها آماده مبارزه اند.
حزب توده ایران تحولات را پیش بینی كرده و دنبال هیچ گروه و دسته ای راه نیافتاده است. طبیعی است که در انقلاب ایران هم، چنان که شاهدیم اختلاف نظر بروز می كند و گروهی می كوشند انقلاب را ترمز كنند. امپریالیسم و ارتجاع سیاه و باقیمانده رژیم شاه هم كه با تمام قوا می كوشند حوادث را به نفع خود برگردانند، بهترین وسیله را پیدا كرده اند. آنها دیگر با پرچم "زنده باد شاه" به میدان نمی آیند، با پرچم اسلام و كمونیسم می آیند كه به هر شكل كه ممكن است عده ای را به جان هم بیندازند.
شما می بینید كه گروهی از ساواكی ها با ریش و پشم و عمامه و لباس مندرس به صورت اسلامی، و گروهی دیگر با لباس چپ انقلابی رو در روی هم در یك میتینگ می ایستند و به یكدیگر فحش می دهند، در حالی كه همدیگر را به خوبی می شناسند و توی دلشان هم می خندند، ولی به این ترتیب توانسته اند دو گروه ناآگاه را به جان هم بیندازند.
علاوه بر اینكه شما می دانید كه اكثریت ساواكی ها، یكباره زیر آب رفتند و از جاهای دیگر و با اسم و رسم دیگر سر بیرون می آورند، یكی عضو كمیته انقلاب، یكی طرفدار خمینی و یكی هم طرفدار نیروهای چپ می شود.
البته طرفدار حزب توده ایران نمی شوند، چون صرف ندارد.
راه توده 296 13.12.2010
گرم کردن رختخواب شیوخ عرب
گرم کردن رختخواب شیوخ عرب
حرفه ای که از رژیم شاه
به ج. اسلامی ارث رسیده!
از آنجا که "تره به تخمش می رود و حسنی به باباش" وقتی جمهوری اسلامی استحاله شده و شده همان نظام شاهنشاهی که مردم سرنگونش کردند، انتظار داشته باشید که همه امورش سلطنتی و پادشاهی شود. از جمله حرفه ای که برای راضی کردن شیوخ عرب در جمهوری اسلامی راه اندازی شده و سابقه آن به دوران شاه باز می گردد.
لطفاً به نوشته زیر که از کتاب آقای علم استخراج شده است توجه کنید:
پنجشنبه 3/4/55- صبح به فرودگاه رفتم که شاهنشاه تشریف می آوردند تا سلطان قابوس را راه بیندازند. فرمودند، این پسر (سلطان قابوس) پسر بسیار خوبی است و جز به مشورت ما قدمی بر نمی دارد... سئوال فرمودند در این دو شبه خوش گذرانی چه کرد؟ عرض کردم، هر شبی چهار پنج خانم در اختیارش بود، اما چه کرد؟ نمی دانم. فرمودند، تازه داماد احیاناً ناخوش نشود. عرض کردم، خیر دخترهای ایرانی تمیز شده اند و او هم خیلی آنها را دوست می دارد.
حرفه ای که از رژیم شاه
به ج. اسلامی ارث رسیده!
از آنجا که "تره به تخمش می رود و حسنی به باباش" وقتی جمهوری اسلامی استحاله شده و شده همان نظام شاهنشاهی که مردم سرنگونش کردند، انتظار داشته باشید که همه امورش سلطنتی و پادشاهی شود. از جمله حرفه ای که برای راضی کردن شیوخ عرب در جمهوری اسلامی راه اندازی شده و سابقه آن به دوران شاه باز می گردد.
لطفاً به نوشته زیر که از کتاب آقای علم استخراج شده است توجه کنید:
پنجشنبه 3/4/55- صبح به فرودگاه رفتم که شاهنشاه تشریف می آوردند تا سلطان قابوس را راه بیندازند. فرمودند، این پسر (سلطان قابوس) پسر بسیار خوبی است و جز به مشورت ما قدمی بر نمی دارد... سئوال فرمودند در این دو شبه خوش گذرانی چه کرد؟ عرض کردم، هر شبی چهار پنج خانم در اختیارش بود، اما چه کرد؟ نمی دانم. فرمودند، تازه داماد احیاناً ناخوش نشود. عرض کردم، خیر دخترهای ایرانی تمیز شده اند و او هم خیلی آنها را دوست می دارد.
Subscribe to:
Posts (Atom)