بازی حکومت کنندگان
بر لبه طاس لعزنده استبداد
تعدادی از نمایندگان ادوار مجلس با محمد خاتمی دیدار کردند. این دیدار بمناسبت روزکارگر و روز معلم انجام شد و در آن خاتمی درباره بحران جاری در ایران گفت:
اگر برنامه چهارم اقتصادی درست اجرا میشد یا در مسیر اهداف چشم انداز حرکت میکردیم، امروز در همه زمینهها از جمله در مورد معلمان و کارگران وضع بهتری داشتیم. باید سئوال شود چرا برنامه چهارم اجرا نشد؟ اشکال مدیریت ما در کجا بود؟ اگر کسانی به این روند اعتراض داشته باشند اینها را باید دلسوزان تلقی کنیم نه افرادی که تخریب میکنند.
استبدادزدگی جامعه ما را بر لبه طاس لغزنده ای قرار داده است که هر آن ممکن است افراد و بخصوص حاکمان به درون آن بلغزند و باید هوشیار بود. استبداد زدگی هم آثار اجتماعی و روانی بدی در جامعه داشته است. در محیطهای استبداد زده متاسفانه شخصیت انسان ها هم لطمه میبیند و چون این مساله تاریخی است رسوباتی در ذهنهای تاریخی ما می ماند و اگر برای زدوده شدن آن دقت، برنامهریزی و تدبیر درستی صورت نگیرد ممکن است علیرغم خواست یک ملت برای رهایی از استبداد، دوباره آن رسوبات اثر منفی بگذارد.
مظهر حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، نفی استبداد، زمینه سازی برای پیشرفت کشور، بهرهگیری از استعدادهای موجود در کشور و رعایت حق و حرمت مردم، انتخابات است. اگر امروز کسانی می گویند خواست ما انتخابات آزاد و سالم است، یقینا در مسیر این اصول و معیارها حرکت میکنند.
وقتی میگوییم انتخابات آزاد و سالم و فراگیر باشد، مراد نفی نظارت نیست. نظارت لازم است، نهاد نظارت کننده هم معلوم است ولی نظارت اولا باید برای دفاع از حقوق مردم در برابر کسانی باشد که ممکن است این حقوق را نادیده بگیرند و بخصوص در مقابل آنهایی باشد که قدرت دارند و میتوانند دخالت کنند و به حقوق مردم لطمه بزنند. در اینجاست که ناظر باید مانع شود.
البته، نظارت غیر از قیمومیت است. ساز و کارهایی که محدود کننده انتخاب کننده و انتخاب شونده باشد نظارت نیست.
شرط انتخابات آزاد این است که فعالیت احزاب و گروهها در چارچوب قانون اساسی آزاد باشد. برای من تعجبآور است که نه تنها فعالیت گروهها و احزاب تایید نمیشود بلکه برایشان تنگنا ایجاد میشود و اخیرا از انحلال احزاب و تشکلهایی سخن به میان میآید و یا مطبوعات سالم تعطیل می شوند؛ ین رفتارها و برخوردها با کدام معیار قانون اساسی و مصلحت جامعه سازگار است؟
حذف جریانات به معنی آن است که در کشور مشکل وجود دارد. مروز باید به سوی فضایی آرامتر و امن تر برویم، میتوانیم با چشم انداز به آینده فضا را تلطیف کنیم و فضای فعلی که مع الاسف؛ متکی بر توهمات نارواست به فضای زنده و با نشاط سیاسی اجتماعی مبدل کنیم.
در فضای بسته ، سخت و سنگین دلسوزانی که میخواهند در چارچوب قانون فعالیت کنند محدود میشوند و با محدود شدن آنها، دشمنان ایران و انقلاب تقویت خواهند شد.
تکرار میکنیم که گام مهم آزادی زندانیان، پرهیز از برخوردهای ناروا؛ بازشدن فضا طبق قانون اساسی و آزادی فعالیت سیاسی و اجتماعی و تامین آزادی اندیشه است.
No comments:
Post a Comment