از افزایش توانمندیهای نظامی کشور باید دفاع کنیم. دموکراتیک بودن و صلحجو بودن یک کشور به معنای نادیده گرفتن ضرورت قدرت نظامی دفاعی نیست. اصلاحطلبان بر ضرورت تبعیت نظامیان از حکومت تأکید دارند و با سروری نظامیان در دستگاه حکومتی مخالفند.
متأسفانه دولت نهم و حامیانش گرایشهای نظامیگرایانه خود را پشت دفاع از نظامیان و قدرت نظامی کشور پنهان میکنند. رفتارهای حکومت پس از جنگ و چالش در مورد مشروعیت آن به محبوبیت نیروهای نظامی (به ویژه سپاه) لطمه زد، اما هنوز هم این نیروها از احترام و توجه شایسته درمیان عموم مردم برخوردارند. دفاع از دموکراسی و تنشزدایی از روابط خارجی به معنای مخالفت با نظامیان و تلاش برای کاهش منزلت و موقعیت آنها نیست.
مرزهای سه مفهوم نظامیان، قدرت نظامی و نظامیگری، اغلب در بحثها رعایت نمیشود و داوری در مورد یکی از آنها به دو تای دیگر تعمیم داده میشود.
1. تأمین «امنیت ملی» یکی از اهداف هر حکومت مردمی است. افزایش تواناییهای نظامی از نتایج توسعه است. با توجه به شرایط منطقهای و بینالمللی تأمین ثبات سیاسی کشور و تهدیدهای نظامی احتمالی که از شرایط لازم توسعه هستند، خود نیازمند برخورداری از توان دفاعی و نظامی مناسب است. زندگی در منطقهای پر تلاطم و پرتنش ما را ناگزیر از داشتن آمادگی نظامی میکند. نباید فراموش کرد که صنایع نظامی هم نشانه توسعه فناوری در کشور هستند و هم میتوانند در مواردی خود پیشتاز نوآوریها و خلاقیتهای صنعتی و فناورانه شوند. از افزایش توانمندیهای نظامی کشور باید دفاع کنیم. دموکراتیک بودن و صلحجو بودن یک کشور به معنای نادیده گرفتن ضرورت قدرت نظامی دفاعی نیست.
2. اگر تا زمانی نامعلوم، برخورداری از قدرت نظامی مناسب برای دفاع از کشور وجایگاه و منافع ملی آن لازم است، پس وجود نظامیان نیز ضروری می باشد. میزان محبوبیت نظامیان در یک کشور تابعی است از میزان محبوبیت حکومت آن کشور. هنگامی که مردم یک کشور حکومت خود را دوست داشته و برای آن مشروعیت قائل باشند، نیروهای نظامی را نیز دوست داشته و به آنها احترام میگذارند. موفقیت نیروهای نظامی کشور ما (سپاه و ارتش) در دفاع از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی در دوران جنگ با صدام، به طور طبیعی موجب افزایش محبوبیت و احترام این نیروها در میان مردم گردید. اگر چه رفتارهای حکومت پس از جنگ و چالش در مورد مشروعیت آن به محبوبیت نیروهای نظامی (به ویژه سپاه) لطمه زد، اما هنوز هم این نیروها از احترام و توجه شایسته درمیان عموم مردم برخوردارند. دفاع از دموکراسی و تنشزدایی از روابط خارجی به معنای مخالفت با نظامیان و تلاش برای کاهش منزلت و موقعیت آنها نیست.
3. «نظامیگری» یک الگوی خاص در حکومت کردن است. نظامیگری یعنی اینکه همه منابع یک کشور را برای رسیدن به اهداف نظامی بسیج کرده و سازمان دهیم. نظامیگری یعنی نظارت گسترده نظامیان بر زندگی اجتماعی و درآمدن تمام جامعه به خدمت نظامیان. نظامیگری یعنی غلبه نظامیان بر دستگاه حکومت و تصمیمگیری در امور مختلف با منطق و ملاحظات نظامی. نظامیگری یعنی بزرگداشت علائم و نشانههای نظامی در مقایسه با سایر علائم و نمادهای اجتماعی و فرهنگی. نظامیگری یعنی تلاش برای اداره کشور به شکل سلسله مراتب موجود در پادگانهای نظامی. نظامیگری یعنی مخالفت با تقسیم کار اجتماعی و تفکیک نهادهای مختلف نظامی و غیر نظامی از یکدیگر. نظامیگری یعنی تنظیم سازمان اجتماعی مطابق نیازهای نظامی و تقدم دادن به منافع اقلیتهای نظامی بر اکثریت جامعه.
روشن است که نظامیگری با احترام و علاقه به نظامیان و تقویت توان نظامی کشور یکی نیست.
4. طرفداران اصلاحات دموکراتیک در ایران با «نظامیگری» مخالفند و آن را مخالف توسعه همه جانبه کشور و اداره امور عمومی بر مبنای مردمسالاری میدانند. آنها نه با نظامیان مخالفند و نه با تقویت تواناییهای نظام و دفاعی کشور. اصلاحطلبان خواهان آن هستند که تصمیمگیری در هر حوزهای با منطق و ملاحظات خاص آن حوزه صورت گیرد. مثلاً تصمیمگیری در مورد تجارت و اقتصاد با ملاحظات خاص مربوط به رشد و توسعه و برابری اقتصادی انجام گیرد و نه با منطق و ملاحظات نظامی. به علاوه اصلاحطلبان بر بیطرفی سیاسی نظامیان تأکید دارند و با حضور نظامیان به صورت یک حزب دارای امکانات نظامی در عرصة سیاست مخالفند. اصلاحطلبان بر ضرورت تبعیت نظامیان از حکومت تأکید دارند و با سروری نظامیان در دستگاه حکومتی مخالفند.
متأسفانه دولت نهم و حامیانش گرایشهای نظامیگرایانه خود را پشت دفاع از نظامیان و قدرت نظامی کشور پنهان میکنند. (برگرفته و خلاصه شده از سایت امروز)
No comments:
Post a Comment