انتخاباتی که در پیش است، یکی از دشوارترین و مهم ترین دورههای انتخابات ریاست جمهوری است. دلائل این بغرنجی را ما درهمان سرمقاله بدقت توضیح داده ایم. از جمله شکاف در جبهه حاکم، صف بندیها میان طرفداران و مخالفان سیاست نظامی – امنیتی حاکم، بحران اقتصادی داخلی و خارجی، سرخوردگی و نا امیدی مردم از شرکت در انتخابات، تلاش دولت برای ادامه و حتی تشدید این سرخوردگی و ناامیدی با هدف خانه نشین ساختن توده مردم و پیروزی با آرای سازمان یافته، توسل به هر حیله و فریب و جنجال آفرینی برای حفظ سکان دولت و حاکمیت در دست خویش، حضور فرماندهان سپاه در قوه مجریه و در عین حال بروز نشانههای برخی اختلافات در میان آنها برای ادامه حمایت از احمدی نژاد و سیاستهای ماجراجویانه 4 سال اخیر، آرمانها و اهداف اصلاحات در این مرحله، که با آرمانها و اهداف اصلاحات در دوم خرداد 1376 متفاوت است و یک سلسله عوامل دیگر.
سخن ما برای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، ابتدا درک دقیق تر از این صحنه ایست که در بالا بر شمردیم و سپس برآورد نیروی واقعی و بالفعل جنبش و نه بالقوه آن. این مهم ترین بحث برای تعیین تکلیف خود در انتخابات پیش روست و باکمال تاسف شاهد ادامه سرگیجه در جنبش شقه شقه شده دانشجوئی و حتی بازیهای رنگارنگ حاکمیت با آن، برای دست یابی به پیروزی در انتخابات هستیم. جنبشی، که خود هرگز در تاریخ ایران یکدست نبوده و به دلیل پایان دورههای تحصیلی و رفتن از دانشگاهها، نسل جوان تر و کم تجربه و حتی بی تجربه وارد آن شده و به همین دلیل روی انسجام آن برای دورانی چند ساله نمیتوان حساب کرد. این همان اشتباه محاسبهای بود که برخی احزاب و سازمانهای سیاسی ایران پس از انتخابات دوم خرداد مرتکب آن شدند. این ضعف، در انتخاباتی که در پیش است، با جنبش آگاهی عمق تر و تودهای تر مردم نسبت به حاکمیت کنونی و سیاستها و نیرنگها و شعارهای عوامفریب آن جبران شده است و این خود دست آورد بزرگی است که میتواند در صورت اتحاد نیروهای طرفدار اصلاحات و تحولات و جمع شدن همه آنها بر محور یک کاندیدا، مهر خود را بر پیشانی انتخابات آینده بزند. مهری آگاهانه، که تفاوت مهم آن با مهری است که دوم خرداد بر پیشانی انتخابات زد.
راه توده به شهادت سرمقالههائی که میتوانید آنها را مرور کنید، از نیمه دوم دوره دوم ریاست جمهوری محمدخاتمی با صراحت نسبت به بیراهه تشدید انتقاد نیروهای سیاسی غیر حکومتی و حتی در داخل جبهه اصلاحات از خاتمی و تضعیف مجلس ششم انتقاد کرد و آن را سیاستی در خدمت به "راست" اعلام داشت. راه توده به شهادت همین سرمقاله ها، خطاب به آنها که از واقعیات جامعه و حکومت عقب مانده بودند بانگ برداشت و هشدار داد که اگر این غفلت ادامه یابد، دولت آینده و جانشین خاتمی، دولتی نظامی و سپاهی خواهد بود. حتی در باره مجلس هفتم نیز نوشتیم که فراکسیون نظامیها و امنیتیها در این مجلس حضوری تعیین کننده خواهد داشت. حضوری که در مجلس هشتم قوی تر شد و به فراکسیون یکصد نفره سپاه و امنیتیها انجامید. در تمام آن دوران و خطاب به آنها که پیاپی شکایت نامه علیه مجلس و خاتمی می نوشتند و منتشر می کردند نوشتیم که این شکایت ها و نامه ها را خطاب به رهبر بنویسید که قدرت در اختیار اوست و نه دولت و مجلسی که خود در چنبره این قدرت اسیر است.
در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، پیشاپیش و خطاب به دو کاندیدای اصلاحات، یعنی کروبی و دکتر معین نوشتیم: جبهه اصلاحات باید یک کاندیدا داشته باشد و در این مرحله مهدی کروبی با توجه به شرایط موجود گزینه مناسب تری است! (گزینه ای که برای دوره دهم با توجه به شرایطی که بر کشور حاکم است و ضرورت تبدیل جنبش تحول خواهی به مشتی واحد برای خلع احمدی نژاد از ریاست جمهوری گزینه مناسبی نیست!)
زمانی که این جبهه بصورت پراکنده و بصورت چند کاندیدائی در انتخابات شرکت کرد، ابتدا از دکتر معین اعلام پشتیبانی کردیم و سپس، در مرحله دوم که بسیاری از نیروهای سیاسی تصور کردند بهتر است سکوت مصلحتی و با صطلاح انتقادی و انقلابی کنند تا ازهاشمی رفسنجانی حمایت، با جسارت نوشتیم: وارد مرحلهای شدهایم که برای جلوگیری از ریاست جمهوری احمدی نژاد، یگانه راه حل حمایت ازهاشمی رفسنجانی است.
شد آنچه نباید می شد و رسیدم به تشکیل کابینه نظامی در دولت احمدی نژاد.
پس از اعلام پیروزی احمدی نژاد در آن انتخابات و در آغاز بحث تشکیل کابینه نظامی، نوشتیم که این بحث – یعنی چرا کابینه نظامی است؟- دیگر کهنه و مربوط به گذشته ای است که نسبت به آن غفلت کردیم. اکنون دیگر بحث بر سر این نیست که چرا نظامیها وارد کابینه شده و می شوند، بلکه بحث اینست که نظامیها را با چه انگیزه و دلیلی به داخل قوه مجریه میآورند؟ یعنی درک و توجه به آن سیاستی که آغاز شده و مجریان و حامیان آن فرماندهان نظامی اند.
زمانی که سردار محصولی نتوانست برای وزارت نفت از مجلس رای اعتماد بگیرد، به آن نشانههائی اشاره کردیم که حکایت از آغاز شکاف درجبهه راست داشت. چه در مجلس و چه در کابینه.
بخش مهمی از این نکات ( پس از رئیس جمهور شدن احمدی نژاد) در آخرین مصاحبه سردبیر راه توده با مانوک خدابخشیان که از رادیو ایران در امریکا پخش شد منعکس است. ما این مصاحبه را با هدف کاستن از حجم سنگین آن از سئوالات و توضیحات حاشیهای خدابخشیان جدا ساخته و عینا در پایان این سرمقاله میآوریم تا یکبار دیگر شنیده شده و گذشته مرور شود، تا حداقل در هفتههای پیش رو، بدانیم یکبار دیگر با دشواری دو کاندیدای اصلاح طلب و ضرورت حضور یک کاندیدا در صحنه چه باید بکنیم و با چه مواضعی بر انتخابات و تحولات تاثیر بگذاریم.
هنگام شنیدن این مصاحبه، به زمان انجام آن توجه داشته باشید. یعنی ماههای نخست ریاست جمهوری احمدی نژاد، که شکاف در حاکمیت به مرز جدائی لاریجانی از احمدی نژاد، انتخابات مجلس هشتم و فراکسیونهای جدید جبهه دولتی- نظامی در این مجلس و حوادث پس از آن روی نداده بود.
No comments:
Post a Comment