Thursday, May 14, 2009

دانشجویان دانشگاه های شیراز در سخنرانی میرحسین موسوی خواستار آزادی دانشجویان زندانی شدند؛ موسوی: زندانی شدن دانشجویان منتقد وهن نظام است


صدها دانشجوی دانشگاه های شیراز در مراسم سخنرانی میرحسین موسوی در تالار فجر دانشگاه شیراز، یکصدا خواستار آزادی دانشجویان زندانی شدند. دانشجویان در حالی که تصاویری از دانشجویان دربند پلی تکنیک و پلاکاردهایی با مضمون اعتراض به بازداشت دانشجویان در دست داشتند، یکصدا فریاد می زدند: “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد”. در این جلسه موسوی اعلام کرد که مخالف بازداشت دانشجویان منتقد است.

سخنرانی میرحسین موسوی در جمع دانشجویان دانشگاه های شیراز در حالی شروع شد که تعداد زیادی از دانشجویان از ۳ ساعت قبل از آغاز مراسم، با حضور در پشت درب تالار فجر، خواستار ورود به سالن بودند، اما برگزار کنندگان مراسم (انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز) به صورت کاملا گزینشی در حال پر کردن سالن بودند و اجازه بردن هیچ گونه پلاکاردی را به داخل سالن نمی دادند و کیف تمام دانشجویانی را که اجازه ورود می یافتند، به شدت بازرسی می کردند. این وضعیت تا یک ساعت قبل از آغاز مراسم ادامه داشت تا اینکه بر اثر فشارهای جمعیت، شیشه های درب ورودی شکسته و درب باز شد. هنگامی که دانشجویان وارد سالن شدند تنها فضای خالی اندکی در انتهای سالن باقی مانده بود. به همین خاطر جمعیت زیادی بیرون از سالن مجبور شدند از طریق پروژکتور برنامه را دنبال کنند. گفتنی است پس از این اتفاقات درب های کوی ارم نیز بسته شد تا مانع از ورود بیشتر دانشجویان شود. تجمع دانشجویانی که پشت درب کوی ارم مانده بودند باعث شد تا خودروی حامل موسوی نتواند وارد دانشگاه شود. بر اثر فشارهای جمعیت، قفل یکی از درب ها شکسته شد و جمعیت به داخل کوی راه یافتند.

دانشجویان حاضر در سالن عکس هایی از دانشجویان دربند از جمله عباس حکیم زاده، مجید توکلی، مهدی مشایخی و پلاکاردهایی که بر روی آن ها نوشته شده بود: “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد”، “آقای موسوی به سوالات ما پاسخ صریح بدهید”، “اینجا هر روزش ۱۸ تیر است، سکوت تا کی؟”، “انجمن منتخب حق مسلم ماست” و “ما هم سوال داریم”، در دست داشتند.

موسوی صحبت های خود را با انتقاد از زندانی شدن دانشجویان منتقد آغاز کرد و گفت: “اعتقاد دارم که وهن نظام است که یک دانشجوی منتقد، زندانی یا گرفتار شود یا مورد اهانت قرار بگیرد.” وی با اشاره به اینکه کافی نیست که دولت امنیت داشته باشد بلکه مهم، امنیت مردم است افزود: “من از این مساله استفاده می‌کنم و می‌گویم که مهم است دانشگاه امن باشد اما مهم تر از امنیت دانشگاه، امنیت خود دانشجوست. یکی از اولین وظایف دولت‌ها برآورده کردن نیازهای اولیه مردم جامعه است و در عین حال یکی از وظایف آنها، رهایی مردم از خوف و ترس است.” به گزارش خبرنامه امیرکبیر، پس از این صحبت ها دانشجویان یکصدا فریاد زدند “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد”.

در ادامه این مراسم، زهرا رهنورد همسر مهندس موسوی گفت: “ما نیز در دوران دانشجویی شعار “دانشجوی سیاسی آزاد باید گردد” را سر می‌دادیم اما آرزومندم این شعار برای ابد نباشد و از انتخابات دهم به بعد تا ابد دانشجوی سیاسی زندانی نداشته باشیم.” در این هنگام یکی از دانشجویان بسیجی حاضر در سالن پلاکاردی در دست گرفت که بر روی آن نوشته شده بود “شادی روح اصلاحات، فاتحه مع الصلوات” که این حرکت با اعتراض شدید دانشجویان مواجه شد. موسوی در واکنش به اعتراض دانشجویان گفت: “پلاکاردهای مختلف فضا را زیباتر می کند و نشان دهنده فضای آزاد سیاسی در دانشگاه است”.

در ادامه جلسه دانشجویان به مطرح کردن پرسش های خود پرداختند. موسوی در پاسخ به دانشجویی که پرسید به نظر شما پاشنه آشیل مشکلات کشور کجاست؟ گفت: “ما امروز مشکلات پیچیده‌ای در کشور داریم؛ همین الان در بیشتر سایت‌ها این مساله مطرح شده که سومین رییس بانک مرکزی هم استعفا داده است.” در این لحظه چند دانشجوی بسیجی شعار دادند “دروغه، دروغه”. دانشجویان حاضر در سالن در پاسخ به این حرکت شعار دادند “توپ، تانک، بسیجی، دیگر اثر ندارد” که موسوی از دانشجویان خواست این شعار را ندهند و گفت من هم امیدوارم این خبر دروغ باشد. وی عدم ثبات در سیاست‌ها و عدم احترام به مدیریت‌های کشور را از دیگر مشکلات امروز عنوان کرد و گفت: “تا سه، چهار سال قبل نشنیده‌ایم که فردی در بالاترین سطوح کشور بگوید من گوش این وزیر و آن وزیر را می‌پیچانم. ادبیات ما متاسفانه عوض شده است” که در این هنگام دانشجویان شعار دادند “مرگ بر دیکتاتور”

موسوی در پاسخ به یکی از دانشجویان که پرسید مگر اصلاح ‌طلبان از چه اصولی عدول کرده ‌اند که شما می‌خواهید به اصول برگردید؟‌ پاسخ داد: “اصلاح‌ طلبان واقعی کسانی هستند که به اصول انقلاب پایبند‌ند و ساختارشکنی نمی‌ کنند. اصلاح‌ طلبی واقعی را عین اصول ‌گرایی و اصول‌ گرایی واقعی را عین اصلاح ‌طلبی می‌ دانم و دلیل اساسی این مساله هم این است که امروز تمام نیروهای معتقد به تغییر وضع موجود بر محور یک موضوع و شعار جمع می ‌شوند. ما در اول انقلاب بسیج و ارتش ۲۰ میلیونی داشتیم. اینها کسانی بودند که طوری به جبهه‌ می ‌رفتند که اگر هم شهید شدند حتی اسم آنها برده نشود و شناخته نشوند. آنها حافظان ارزش ‌ها بودند که از همه اقشار به ویژه قشر مستضعف در میان آنها حضور داشتند. آنچه من دائما به آن رجوع می ‌کنم این است که بسیج ویژگی‌ هایی نظیر حراست از انقلاب، حراست از ناموس، فراتر از جناح‌ ها حرکت کردن و عدم دخالت نظامیان در انتخابات دارد و ما این بسیجی را قبول داریم. بسیجی خوب و واقعی حتی اگر اختلاف سلیقه ‌ای داشته باشد احترام برادر و دوست دانشجوی خود را نگه می‌دارد و در محدود کردن او مشارکت نمی ‌کند. من خودم را چنین بسیجی می‌دانم و معتقدم که باید به عنوان یک بسیجی حامی آزادی ‌های مصرح در قانون اساسی باشم. اگر امام(ره) هم امروز بودند از چنین بسیجی دفاع می‌ کردند و امروز بسیجی ‌های واقعی هم چنین هستند. بسیجی عزیز ما در فضای دانشگاهی، فضای امنیتی ایجاد نمی‌ کند.”

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، یکی از دانشجویان با حضور در پشت تریبون به تشریح برخوردهای صورت گرفته با دانشجویان دانشگاه های شیراز و لغو مجوز انجمن های اسلامی در این دانشگاه ها پرداخت. وی از موسوی سوال کرد که آیا اجازه فعایت به انجمن های منحل شده خواهید داد و آیا اجازه بازگشت دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل را خواهید داد؟ میرحسین موسوی با محکوم کردن برخوردهای صورت گرفته با دانشجویان گفت: “ما باید نگاه خود به محیط دانشگاهی را عوض کنیم. نگاه امنیتی موجب می ‌شود به جای آنکه دانشگاه را به عنوان یک فرصت در کنار کشور قرار دهد، آن را در مقابل نزاع قرار بدهد و چنین نگاهی محکوم است. ما بیش از سه میلیون دانشجو در کشور داریم و این یعنی همه ملت‌ ما. اگر نظامی نتواند به سه میلیون دانشجو و فرزند خود اعتماد کند مشکلات زیادی پیدا خواهد کرد و من چنین نگاهی ندارم. من مخالف هر نوع فضای تک صدایی و معتقد به فضای چندصدایی در کل جامعه از جمله فضای دانشگاه هستم. استقلال دانشگاه ‌ها غیر از اثرات مثبت برای خود دانشگاه، اثرات مثبت مدیریتی هم در کل کشور خواهد داشت و من در این راه گام خواهم برداشت و وزیر علومی را انتخاب خواهم کرد که دستاوردهای خوبی که پیشتر در این رابطه داشتیم نظیر ماده ۴۹ یا وظایف مجامع دانشگاه‌ها را دنبال کند و من در این راه گام برخواهم داشت.”

در ادامه صحبت های وی زهرا رهنورد گفت: “انتظار از ریاست جمهوری دهم این است که تمام امکانات سخن گفتن و تحصیل کردن را در آزادانه ‌ترین شرایط برای دانشجویان فراهم کند و تمام تعلیقی‌ها و تحریم‌ها، ستاره‌ دارها و محروم ‌ها را دوباره به شرایط تحصیل برگرداند.”

رهنورد همچنین در پاسخ به دانشجوی دختری که از نقش زنان در دولت موسوی پرسید، پاسخ داد: “زنان در جامعه ما از جهات مختلف نظیر وجود قوانین قیم ‌مابانه‌ مدنی مشکلات زیادی دارند، استقلال شخصیت ندارند و از نظر اشتغال درگیر موانع زیادی هستند. مهم ‌تر از همه اینها این که در تصمیم‌ گیری کلان کشور نقشی ندارند. داشتن وزیر زن مطالبه‌ بسیار کوچکی است چرا که بخش عظیمی از ورودی ‌های دانشگاه ‌ها را زنان تشکیل می ‌دهند. سهم آنها بیش از اینهاست. در عین وجود تمام این مطالبات باید چهره‌ باشخصیتی را از زن ایرانی نشان دهیم، طوری که هیچ‌ کس نتواند در مقابل مطالبات ما سدی بیفکند.”

در این مراسم همچنین بیانیه ای از سوی دانشجویان دانشگاه شیراز منتشر شد که متن آن به شرح زیر است:

به نام خدا

آنگاه که بر نخستین گامِ راه درنگ آورده باشی، چشمانی بینا می بایدت تا در ژرفای راه نگر کنی دریافتنِ نهیب لطمه را، و خویشتن را به تاب آوردن سنجه کنی. و چندان که گام از گُرده ی واپسین راه کوره به در نهاده باشی، چشمانی بینا می بایدت تا در گذشته نظر کنی، یگانگی خود و پایمردی ات را به تحمل اگر که چنین بوده ای، پیش چشم آری و خاموش تبسمی به لب آری.

ما اما در کجا ایستاده ایم؟! ………..

درهم شکسته از خیزش آخرین که مژده ی آزادی را همچون نوشاکی در گلوی پدرانمان می چکاند و دلزده از سرودهای شوق که ما خود از پس پدرانمان آغاز کردیم در عصری دیگر و به رویایی همسان، و دریغ که سموم بادی تاریک بر این همه برگذشته است. ما در کجا ایستاده ایم و چه می خواهیم؟!

مردم سالاری شعار تازه ای نیست، بیش از دو هزاره از بنیاد آن می گذرد. آزادی در اندیشیدن و در به زبان آوردن آن اندیشه، کلام تازه ای نیست، کورش هخامنشی ۲۵۰۰ سال پیش از آن سخن گفت، و دیگر و دیگر چیزها که ما خواستار آنیم، هیچ یک بدعتی و کلامی غریب نیست. اما چیست که این همه را به رویایی ممنوعه بدل می کند؟ آیا غریوهای تباهی دیگر باره بردمیده است؟ یا روایح سکر آور ویرانیست که دیگربار در مخیله ی نهال زهرناک درختی مسموم در حال پاگرفتن است و آسمان را جز گوری فراخ نمی خواهد؟ بی شک نجوای فریبی درگوش ما به تکرار است. ما اما در ابتدای کار نیستیم، جراحت ما هزاران ساله است و پیکر ما بدان خوگر، و همین توشه راه ماست.

هرگز بدان نیندیشیده ایم که خصم خویش را یکسره نابود سازیم، حتی اگر برهنگی دستانمان را تیغی برهنه برابر نهاده باشد، چراکه مخالف من نیز به اندازه شهامت خنجر خود از حق آزادی برخوردار است، چه غم که این چنین تهیدستانه، پس زنده باد مخالف من! هرگز از یاد نخواهیم برد که همرزمانمان، نه با زبانی واحد، نه از اقلیمی یگانه، و نه با مذهبی یکسان در کنار هم گرد آمده اند، آنچه ما را این گونه هم صدا دوشادوش هم آورده، غیاب هولناک انسانی است. پس زنده باد انسان و همه ی زبان های او و همه ی مذاهب او و همه ی اقلیم های او.

هیچ نهادی به خوبیِ خودِ جامعه نیاز خود را و درد خود را تشخیص نمی دهد و هیچ بدعتی از امنیتِ برساخته ی شمشیر، شرمناکانه به نیرنگ نزدیک تر نیست، پس زنده باد آزادی های مدنی در مقابل آزادی های دولتی و زنده باد امنیت برساخته ی اجتماع در مقابل امنیت باتوم و گلوله!

هرگز از انبوهی هم مسلکان و یا از حرص و عطشانِ قدرت، عدالت را به ملعبه ای مشئوم بدل نخواهیم کرد آنچنان که علی به مالک زنهار داد، و هرگز از قلّت یاران و یا مَسکِنَتِ وُسع، رویای آزادی را از یاد نخواهیم برد، همانگونه که حسین با خون فریاد زد.

پس زنده باد عدالت و زنده باد آزادی!

No comments:

Post a Comment