Friday, June 5, 2009

آشنایی با برخی تفکرات و سوابق دکتر احمدی‌نژاد


مهندس مسعود فاتح دانشجو و روزنامه نگار ایرانی در مالزی در دست نوشته‌ای ، آورده است:شاید اگر شما هم برخی گزارش های خبری، خاطرات و دست نوشته های صادقانه درباره زندگی و سوابق دکتر احمدی نژاد را مرور کرده باشید به نکاتی برخورده اید که هضم آنها بسیار برایتان سخت بوده است. اینکه فردی با تفکر و سوابق دکتر احمدی نژاد چه شد که به جایگاه ریاست جمهوری رسید؟ سوالی است که برای یافتن پاسخ آن باید پای سخن برخی دلسوزان نظام نشست، ولی آنچه امروز بر سر مملکت آمده است دیگر نیاز به کنکاش ندارد فقط باید چشم ها را باز کرد و نگریست.

به چندین سال پیش برمی گردیم. ۲۳ آبان ۱۳۸۶. روزی که هم‌زمان با حضور دکتر احمدی نژاد، استاد و دانشجوي سابق دانشگاه علم و صنعت در اين دانشگاه، خاطرات همراهي با او براي بسياري از دوستان و هم‌دوره‌اي‌هايش زنده شد. دانش‌آموختگان دانشگاه علم و صنعت، خاطرات تلخ و شيرين جالبي از دوران درس خواندن با محمود احمدي‌نژاد، حضور موفق او در تيم فوتبال دانشگاه و نيز تدريس او در دانشكده عمران داشتند، اما شايد پررنگترين خاطرات، مربوط به حضور فعال احمدي‌نژاد در تشكل باسابقه انجمن اسلامي دانشگاه علم و صنعت بود که آن زمان هفته‌نامه «شهروند امروز» در گفت و گو با يكي از اعضاي وقت دانشگاه علم و صنعت، ابعاد ديگري از فعاليت‌هاي سياسي آقای رئيس‌جمهور در دانشگاه را منتشر کرد. در ادامه بخشی از این گزارش به انتخاب نگارنده منعکس شده است که بازخوانی آن خالی از لطف نیست.

وي كه ورودي سال 62 دانشگاه علم و صنعت است، از چگونگي هدايت انجمن اسلامي دانشگاه علم و صنعت توسط محمود احمدي‌نژاد مي‌گويد و ديدگاه‌هاي خاص او را روايت مي‌كند. او مي‌گويد كه احمدي‌نژاد پس از كنار رفتن جريان متبوعش از انجمن گفته بود: «مي‌رويم و برمي‌گرديم اما در يك جايگاه بالاتر».

به گفته وي، در سال 66 يك سري از دانشجويان تحت عنوان دانشجويان رزمنده، يك انتخابات جدا برگزار كردند كه حدود هزار نفر هم در آن انتخابات شركت و شوراي مركزي جديدي را انتخاب كردند. دفتر انجمن را هم رفتند و گرفتند. مديريت وقت هم از اين گروه جديد حمايت كرد؛ اما گروه آقاي احمدي‌نژاد ما را غيرقانوني مي‌دانست و مهر انجمن را تحويل نمي‌داد و حتي تا يك سال با مهر انجمن، بيانيه هم صادر مي‌كردند.

گروه آنها متشكل از آقاي احمدي‌نژاد و آقاي علي‌احمدي بود. آقاي هاشمي ثمره آن زمان ديگر عضو انجمن نبود؛ ولي به نوعي نقش ايدئولوگ را براي آنها بازي مي‌كرد و در مسجد دانشگاه برايشان سخنراني هم مي‌كرد، هرچند اختلاف سني‌اش با آنها بسيار كم و جوان بود.آن زمان دو گرايش در دانشگاه وجود داشت؛ يك نماينده امام در دانشگاه بود و يك نماينده آيت‌الله منتظري، قائم‌مقام رهبري. مرحوم قدوسي، نماينده قائم‌مقام رهبري در دانشگاه علم و صنعت بودند. تيم آقاي احمدي‌نژاد با آقاي قدوسي هماهنگ بود. آنها با جريان خط امام و دفتر امام در دانشگاه زاويه داشتند و در مقابل مي‌گفتند كه كاملا بايد هماهنگ با نماينده قائم‌مقام رهبري حركت كنند.

فاتح درباره موارد اختلافي دو طيف انجمن اسلامي علم و صنعت مي‌گويد: مثلا در سال 65، بحث طرح اعزام شش ماهه دانشجويان به جبهه مطرح شد. آنها در انجمن، مخالف اين طرح بودند و مي‌گفتند كه دانشگاه يك سنگر است و جبهه يك سنگر ديگر و بنابراين لازم نيست همه دانشجويان را به جبهه بفرستيم. اگر اطلاعيه‌هاي آن زمان آنها را پيدا كنيد، مي‌بينيد كه اصلا آنها موافق ايده «جنگ همه‌جانبه» نبودند و با اين ديدگاه زاويه داشتند. در ماجراي 99 نفر و مخالفت با آقاي ميرحسين موسوي، آنها هم با مخالفان آقاي موسوي و دولت همراه بودند. در بيانيه‌هاي آنان بحث مولوي و ارشادي آمده بود و آقاي احمدي‌نژاد و دوستانش معتقد بودند كه حكم امام صرفا جنبه ارشادي دارد و نه جنبه مولوي. بر همين اساس آنها خيلي با آقاي آذري قمي احساس نزديكي مي‌كردند. در سال 66 كه بحث «فقر و غنا» مطرح شد هم آيت‌الله قدوسي در مسجد دانشگاه سخنراني كرد و گفت كه ما در اسلام چيزي به نام جنگ فقر و غنا نداريم. امام اما گفت كه جنگ ما جنگ فقر و غناست. آن زمان اين آقايان هم از همان موضع حمايت مي‌كردند. جالب است كه اين دوستان امروز خودشان بحث فقر و غنا را مطرح مي‌كنند. گويا شرط زمان و مكان و بلوغ سياسي اقتضا مي‌كند كه آنها ديدگاهشان را تغيير بدهند.

این روزنامه‌نگار که از نزديك در آن دوره با احمدي‌نژاد و دوستانش كار كرده‌، درباره روحيات و خصوصياتي که آنها از آن زمان حفظ كرده‌اند، مي‌گويد: آنها يك ويژگي روشن از قديم داشتند و آن اين بود كه كسي را به راحتي در تيم خودشان راه نمي‌دادند. اين ويژگي در آنها بارز بود. بايد كاملا مطمئن مي‌شدند كه يك نفر مثل خودشان فكر مي‌كند و پايبند به آنهاست تا وارد مجموعه خودشان بكنند. تحقيق و بررسي هم كه مي‌كردند، باز احتياط مي‌كردند. آنها اين روحيه را هنوز حفظ كرده‌اند و قابل پيش‌بيني هم بود...آنها اعتقاد داشته و دارند كه بايد كاملا بسته حركت كنند تا موفق شوند. اين دوستان ولي يك ويژگي مثبت هم دارند و آن اين است كه در تيم خودشان كاملا هواي همديگر را دارند و اين ويژگي براي كار اجرايي خيلي مثبت است. مشكل آنها اين است كه تيمشان چندان قوي نيست، وگرنه اين خيلي خوب است كه همديگر را خيلي خوب حمايت و پشتيباني مي‌كنند.

No comments:

Post a Comment